🔰كودكان امروز بزرگان فردا
🌷حـضـرت #امام_حسن مجتبى (ع ) هر از گاهى ،فرزندان را دور خود جمع مى كرد و آنان را #نصيحت مـى نـمـود.
👈روزى فـرزنـدان خـود و فرزندان برادرش را فرا خواند.
#كودكان قبل از شرفياب شدن بـه حضورامام , نمى دانستند ايشان به چه قصدى آنها را دعوت كرده است , ولى خوشحال بودند كه هر وقت نزد امام مى روند, با دست پربازمى گردند.
🌷همه كودكان كه دور امام (ع ) گرد آمدند, امام (ع ) فرمود:
👈همه شما, كودكان امروز هستيد و اميد مـى رود كـه بـزرگان اجتماع فردا نيز باشيد, پس #دانش بياموزيد و در كسب #علم كوشش كنيد.
☺️بحارالانوار، ج 2، ص 152.
https://eitaa.com/dastan_latifeh
ادامه
همسایگان که ماجرا را نمی دانستند با #تعجب او را دوره کردند و پرسیدند :
تو چگونه به تنهایی توانستی سه دزد را گرفتار کنی ؟؟
باغبان تبسمی کرد و گفت ؛ مگر نشنیده اید که می گویند :
« تفرقه بیانداز و حکومت کن...»
☺️نمونه داستان دو منظوره ريشه #ضرب_المثل ها
🔰#مباهله
🔰#متابعت
🔰#متشابه
🔰#مثل
🔰#مجادله
🔰#مجازات
🔰#محارب
🔰محبت
https://eitaa.com/dastan_latifeh/292
🔰#محشر
🔰#محكم
🔰#مدارا
🔰#مدح
🔰#مديريت
🔰#مذهب
🔰#مراقبت
🔰#مرتد
🔰#مردانگى
🔰#مردم
🔰#مرزبندى
🔰#مريضی_بيماری
🌷علت مريضی ها
https://eitaa.com/dastan_latifeh/116
🔰#مرگ
🌷مرگ خوب و مرگ بد
https://eitaa.com/dastan_latifeh/130
🌷مکان و زمان رسيدن مرگ
https://eitaa.com/dastan_latifeh/167
🌷عوامل و علت های مرگ
https://eitaa.com/dastan_latifeh/364
🌷اتفاقات بعد از مرگ
https://eitaa.com/dastan_latifeh/114
🔰#مروت
🔰#مزاح
🔰#مسابقه
🔰#مسامحه
🔰#مساوات
🔰#مستضعف
🔰#مسجد
🔰#مسخ
🔰#مسخره كردن
🔰#مسكن
🔰#مسلمان
🔰#مسؤليت
🔰#مشاجره
🔰#مشاركت
🔰#مشايعت
🔰#مشورت
✅بايدها و نبايد های مشورت
مردی عصایی به زنش زد و زن به خاطر خوردن آن عصا درگذشت که قصدکشتن در آن بود، چون مرد از قبیله زن ترسید پیش کسی رفت و با او مشورت کرد
وی گفت:علاجش در این است که جوان خوشگل و زیبارویی را به منزل ببری و به قتل رسانی و پیش همسرت بیندازی و بگویی که زوجه ام با این جوان زنا می کرد و من دیدم ،لذا هردو را به قتل رسانیدم، پس مرد ساده لوح کلام آن مرد را تصدیق نمود و رفت درخانه اش نشست دید جوان زیبایی از راه می گذرد او را طلبید با زور به خانه اش برد طعامش داد و ناغافل او را به قتل رسانید و پیش همسرش خوابانید،
قبیله زن چون این ماجرا شنیدند گفتند کارخوبی کردی که آنها را در این حال به قتل رساندی ... آن مردی که مورد مشورت بود رفت درب منزل مرد ساده لوح گفت: نصیحت مرا گوش کردی گفت: آری گفت:جوان را بیاور ببینم چگونه است؟ تاسر جوان را دید به سرش کوبید وای این جوان که فرزند من است
آنچه بر ما می رسد آن هم ز ماست.
مولوی
از مکافـات عمل غافـل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
مولانا
برچسب : کردار گفتار کيفر
🔰#مشيت
🔰#مصافحه
🔰#مصالحه
🔰#مصحف
🔰#مصيبت
🔰#مطالعه
🔰#معاد
🌷زنده شدن پس از مردن
https://eitaa.com/dastan_latifeh/312
🔰#معاش
🌷رسيدن معاش
https://eitaa.com/dastan_latifeh/367
🔰#معاشرت
🔰#معانقه
🔰#معجزه
🔰#معراج
🔰#معرفت
🌷شناخت و معرفت الهی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/362
🔰#معصيت
🎂سرزنش معصيت
https://eitaa.com/dastan_latifeh/116
🎂سختی معصيت
https://eitaa.com/dastan_latifeh/130
🔰#معلم
🔰#معنويت
🔰#معيشت
🔰#مغفرت
🔰#مقام
🔰#مقاومت
🔰#مكارم
🔰#مكافات
🔰#مكر
🎂نمونه مکر و حيله و فريب کاری
https://eitaa.com/dastan_latifeh/124
🔰#ملائكه
🔰#ملايمت
🔰#ملك
🔰#مناجات
🌷برکات مناجات با خدا
https://eitaa.com/dastan_latifeh/116
🎂مناجات بی جا
https://eitaa.com/dastan_latifeh/367
🔰#مناظره
🔰#منكرات
🔰#منهيات
🔰#مودت
🔰#موعظه
🌷اهميت #پند و #نصيحت و #موعظه
🔰#نکته:
#احسن_القصص
❤️«مـوعظه شـیــ🔥ــطان»❤️
✨پس از آنکه حضرت #نوح علیه السلام قوم گنه کار خود را #نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، #ابلیس نزد او آمد و گفت : تو بر گردن من #حقی داری که می خواهم آن را ادا کنم!نوح گفت : چه حقی؟!خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم!
▪️ابلیس گفت : همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید!
نوح فرمود : حالا می خواهی چه جبرانی کنی؟!
ابلیس گفت :
✅در سه جا #مراقب #حيله من باش!
➊👈هنگامی که #خشمگین شدی!
➋👈هنگامی که بین دو نفر #قضاوت می کنی!
➌👈هنگامی که با #زن #نامحرم خلوت می کنی و هیچ کس نزد شما دو نفر نیست!
در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد.
📚بحارالانوار ج۱۱ ص۳۱۸
https://eitaa.com/dastan_latifeh/132
🔰#موفقيت
🔰#مؤمن
🔰#مهربانی
🌷مهربانی در حق والدين
https://eitaa.com/dastan_latifeh/26
🔰#مهرورزى
🔰#مهريه
🔰#مهلت_دهى
🔰#مهمانى
🔰#ميانه_روى
🌷ميانه روى در هزينه
https://eitaa.com/dastan_latifeh/71
🔰#ميل
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰غمخواری برای ديگران
☺️نمونه #راهکارهای اخلاقی (#فعال_سازی_جوانان)
🌷داستان مناسب #ضرب_المثل «ای بسا #بيمار بزيست و پرستار مرد»
📚#داستان_کوتاه
👈هرگز برای کسی بیشتر ازخودش #نگران نباش.
👈مرد عاقل همراه کاروانی از راهی می گذشت. در این سفر با مردی تاجر هم #سفر بود که به قصد تجارت با تنها پسرش سفر می کرد.
مرد تاجر بسیار دقیق و پرکار بود و به هر آبادی که می رسیدند بخشی از اجناس خود را به تناسب وضعیت مالی اهالی به آنها عرضه می کرد و از آنها جنس هایی که مناسب می دانست می خرید و به راه خود ادامه می داد. اما برعکس مرد تاجر، پسر او بسیار خوش گذران و تنبل بود و در هر استراحت گاهی به دنبال عیش و عشرت خود می رفت و موقع حرکت بخش زیادی از وقت مرد تاجر به یافتن پسرش و سروسامان دادن به شکل و ظاهر او تلف می شد.
یک شب مرد عاقل و مرد تاجر و پسرش با جمعی دیگر گرد آتش نشسته بودند و #استراحت می کردند. مرد تاجر با #گله_مندی به مرد عاقل گفت: “شما که #تجربه دارید به این پسر من #نصیحت کنید که تجربه و #مهارت تجارت در عمل به دست می آید و این #سفر بهترین تمرین برای یادگیری #شگردهای ریز #تجارت است. او متاسفانه وقتش را به #بازیگوشی تلف می کند و اصلا گوشش به حرف های من بدهکار نیست!؟”
👈مردعاقل هم نیزنگاهی به پسر انداخت و گفت: “او را همین الان با حداقل توشه و پول، تنهایی به شهر خودت برگردان و بقیه راه را تنها سفر کن!” چشمان پسر تاجر از #ترس گرد شد و مرد تاجر هاج و واج به شیوانا #نگاه کرد و در حالی که سعی می کرد پسر ترسیده و #هراسان خود را آرام کند گفت: “چه می گويید!؟ این چه نصیحتی است؟! می گويید او را دست خالی بفرستم و هیچ کاری برای او انجام ندهم؟ او دچار زحمت زیادی خواهد شد و چه بسا هرگز سالم به مقصد نرسد؟”
مردعاقل با #تبسم گفت: “مگر این همه شب و روز که نازش را کشیدی و تر و خشکش کردی در #رفتار او تاثیری گذاشته است. مادامی که کسی خودش طالب #خوشبخت شدن نباشد، اگر همه آدم های اطراف او هم #تلاش کنند باز او خوشبخت نخواهد شد و همان مسیر #بدبختی و فلاکت خودش را ادامه خواهد داد.
او تا به خودش نیاید هیچ کاری از دست تو ساخته نیست. هرگز برای کسی بیشتر از خودش #نگران نباش که فایده ای ندارد و تلاش و زحمتت بی جهت هدر می رود. باز هم می گویم تنها راهی که این پسر به خود می آید و نتیجه کار زشت خود را می فهمد این است که تو جلوی ضربه ها و عوارض #رفتار ناپسند او را نگیری و بگذاری خودش به طور مستقیم عواقب کارهای نازیبای خودش را ببیند. این تنها نصیحتی است که از من ساخته است.”
مرد تاجر دیگر چیزی نگفت. روز بعد پسر تاجر اولین کسی بود که برای کمک به پدرش و عرضه محصولات به آبادی سر راه پیشقدم شده بود. او با #جدیت کار می کرد و اصلا آن جوان عیاش و #خوشگذران روز قبل نبود.
مرد تاجر در یک فرصت نزد مردعاقل آمد و گفت: “نمی دانم صحبت های دیشب شما چه تاثیر عجیبی داشت که از امروز صبح این پسر طور دیگری شده است و از من هم بهتر کار می کند.”
مردعاقل تبسمی کرد و گفت: “حالا قضیه فرق می کند. اکنون مقابل تو پسری است که خودش می خواهد خوشبخت شود و برای این کار تلاش می کند. پس #وظیفه توست که به او کمک کنی تا به خواسته اش برسد. اکنون او بیشتر از تو طالب #خوشبختی و #سعادت خودش هست و به همین دلیل #زحمات و #از_خودگذشتگی های تو اکنون دیگر بیهوده نیست. اما به خاطر بسپار که ،هرگز برای کسی بیشتر از خودش نگران نباشی!”
برچسب ها:
https://eitaa.com/dastan_latifeh