eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
558 ویدیو
784 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 مستان همه افتاده و ساقی نمانده یک گل برای باغبان باقی نمانده ساقی غریب و میکده می سوزد امشب یک غنچه یاس گمشده می سوزد امشب گل بوی زهرا می رسد از سوی مقتل سوی بهشتم می برد گل بوی مقتل امشب چکیده روی رگهای بریده گلهای اشک بانویی قامت خمیده آتش گرقته دامن طفلی سه ساله سوی شهیدان می رود با آه وناله در دست دژخیمی فتاده گوشواره خون می چکد از گوشهای پاره پاره اینجا جوانی هاشمی شد ارباً اربا اینجا به گوش دل رسیده آه صحرا ذریه آل عبا از یــــــاد رفتـــــــه خاکستر پروانه ها بر باد رفته اینجا کبوتر بچه ها تک تک پریدند اینجا سر یک جوجه را تشنه بریدند اینجا جدا گشتم خدا از نور عینم دیدم در اینجا دست و پا می زد حسینم ✍ .
. خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده در شب بیماریم آتش پرستارم شده ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین امشب اما جای او آتش علمدارم شده ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند در شب تنهائیم تنها همین یارم شده من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده بس که اشک آیدبه چشمم خواب شب راراه نیست دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟ جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت مردم چشمان من تنها وفا دارم شده گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده شعله های کربلا آتش به جانم زد حسان آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده شاعر:ٍ .
. علیه السلام 🎤 : مقدمه روضه ـ تمرکز روی یک موضوع روضه 🔸🔸🔸🔸 👇 یه مادر تو کربلا شیر نداره هر کسی شیرخواره داره بیاره صورتا رُ همه بالا بگیرید بچه هارُ روی دستا بگیرید بذارید یه لحظه بی شیر بمونه دلاتون روضه ی اصغر بخونه میرزای قمی هر وقت روضه خونی می خواست براش روضه بخونه میگفت روضه ی علی اصغر بخون، میگفتن آقا مگه امام حسین روضه ی دیگه نداره می فرمود: آخه شما نمی دونید، این بچه خیلی غریب بوده، یاران امام حسین همه از خودشون دفاع کردن بعد به شهادت رسیدن اما این طفل شیر خواره دفاعی از خودش نکرد، اگه می خوای خوب روضه رُ درک کنی الان تصور کن اون زمانی که می خواستی بچتُ از شیر بگیری چقدر برا پدر مادر سخته وقتی میخوان بچشونُ از شیر بگیرن ... ما دیدیم بچه رُ از شیر می گیرن ولی از شیر دیدی با تیر بگیرن آشیخ رضای سراج رُ خیلیاتون می شناسید یکی از روضه خون های بسیار پر سوز و گداز و تاثیر نفس دار. میگه یه شبی از مجلس روضه می رفتم طرف خونه میگه زیر گذر دیدم یه جوونی ایستاده یه بچه ای تو بغلش؛ میگه اول فکر کردم فقیره رفتم جلو کمکش کنم من ُشناخت گفت آ شیخ فقیر نیستم اما بیچاره شدم، گفتم چیه؟ دردت چیه؟ به من بگو گفت آشیخ این بچه ای که تو بغل منه بچه ی منه، از صبح مریض بوده عیالم دست تنها از خونه بیرون نیومده، وقتی اومدم خونه به من گفت این بچه رُ بگیر ببر پیش طبیب، تو تب داره می سوزه آشیخ رضا بچه رُ بغل کردم اومدم بیرون نرسیده به مطب دکتر بچه رو دستم جون داده حالا می خوام خونه برگردم خجالت می کشم. خدا برا هیچ کس نیاره... یه وقت لشکریان عمر سعد دیدن ابی عبدالله این قنداقه رُ به سینش چسبانده، یک قدم به سمت خیمه میره یک قدم برمی گرده، یکی از قسی القلبا میگه اینجا خیلی دلم برا حسین سوخت ،چه کرد ابی عبدالله؟ یه وقت دیدن حسین ایستاد داره نماز می خونه انقده این مصیبت سنگین بود از آسمان ندا آمد: «دعه یا حسین فان له مرضعا فی الجنه» یعنی حسین جان رها کن این بچه رُ ما تو بهشت براش یه دایه ای قرار دادیم، لذا ابی عبدالله رو کرد به آسمان عرضه داشت . حالا که خدا داره می بینه تحملش برا من آسونه، یه وقت دیدن ابی عبدالله زانوهاش لرزید با زانو به زمین نشست غلاف شمشیرشُ برداشت یه قبر کوچکی کند این قنداقه رُ داخل قبر گذاشت، بندای قنداقشُ باز کرد، اومد این خاک رُ رو بدن بریزه دید صدای ناله میاد، مادرش رباب داره ناله می زنه، حسین صبر کن بذار یه بار دیگه بچمُ ببینم... حالا خانوم رباب اومده کنار قبر نشسته داره درد دل می کنه: لالالالا بخواب آروم دیگه من طاقت ندارم لالالالا گل تشنه چجوری من آب بیارم لالالالا گل تشنه می سوزه سینم از لبهای داغت لالالالا بخواب آروم نمی گیره حرمله سراغت ز فرط ناله نایم زخم مادر رخم چشمم صدایم زخم مادر برای کندن قبرت عزیزم تمام پنجه هایم زخم مادر نفس بر سینه در دل نیشتر بود جگر از دل دل از پر ریشتر بود عزیزم با که گویم این مصیبت که قد تیر از تو بیشتر بود 📗📕📘 .👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#شب_هفتم_محرم #حضرت_علی_اصغر #دکتر_محمد_فراهانی #مجمع_حضرت_یاس_کبود #آموزش_مداحی
👆 🎤 تحلیل💡 ✍ 🔰🔰🔰🔰 👇 ✅استفاده از شواهد در روضه همانطور که در قسمت شواهد به صورت کامل به این مبحث پرداخته شده ، استفاده از قول علما و بزرگان برای بیان اهمیت قسمتی از روضه که می خواهیم به آن بپردازیم بسیار زیاد است که در این روضه ،استاد معظم حاج محمد فراهانی برای بیان اهمیت روضه حضرت علی اصغر علیه السلام از این فرمایش میرزای قمی استفاده کردند که نشان دهنده مظلومیت حضرت علی اصغر علیه السلام است که خود باعث تاثیرگذاری بیشتر در روضه خواهد شد ✅مقدمه روضه در بیان روضه اگر که بخواهیم مستمع درک بهتری نسبت به مصیبت وارده به اهل بیت علیهم السلام پیدا کند باید این مصیبات را از طریق اتفاقات روزمره که ممکن است برای هر کسی پیش بیاید مطرح کرد و باید این مصیبات را برای مستمع ملموس کرد به طوری که نسبت به پذیرش روضه آمادگی لازم را پیدا کند که در این بخش از روضه جناب آقای فراهانی به ماجرایی که برای شیخ رضا سراج اتفاق افتاده بود اشاره کردند که تاثیر روضه را چندین برابر کرد و هر شنونده ای را تحت تاثیر قرار داد ✅ یک مجلس روضه از قسمتهای مختلفی تشکیل شده و هر کدام به صورت مجزاست ولی نکته ای که بسیار اهمیت دارد این است که چطور این قسمتها را به صورت هنرمندانه به یکدیگر متصل کنیم و به نظر می رسد همین قسمت وجه تمایز مداحان بزرگ با بقیه است ایجاد و انتخاب حلقه های اتصال بین شعر و مقدمه روضه و بین مقدمه روضه با روضه و ایجاد گریز همه و همه در این نکته می گنجد یعنی حلقه های اتصال در این روضه حاج محمد فراهانی از داستان شیخ رضا سراج و از قسمتی که آن شخص خجالت می کشید که بدن فرزندش را به منزل ببرد به شرمندگی حضرت ابا عبدالله اشاره کردند که بعد از اینکه حضرت علی اصغر به شهادت رسید حضرت ،یک قدم به سمت خیمه ها می رفت و یک قدم بر میگشت توصیه میشود برای ایجاد این نوع حلقه های اتصال ابتدا از بیان اساتید استفاده کنید و بعد از تبحر در این بخش میتوانید خودتان با تفکر در روضه این حلقه ها را ایجاد کنید ✅استفاده از جملات عربی استفاده از جملات عربی که کلام خداوند و یا امام معصوم است می تواند در روضه بسیار تاثیرگذار باشد به علت نوری که در اصل کلام وجود دارد به ذاکرین محترم توصیه می شود که تا زمانی که این جملات را به طور کامل و با اِعراب صحیح فرا نگرفته اند به هیچ وجه در مجالس استفاده نکنند به این علت که در صورت خواندن غلط عبارات عربی دقیقا نتیجه عکس خواهد داشت و مستمع نسبت به شما مصونیت پیدا خواهد کرد 📗📕📘 .
. علیه‌السلام علیه‌السلام أبانُ بنُ تَغلِبَ عَنِ الإمامِ الصّادِقِ عليه السلام : نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبيحٌ ، وهَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ ، وكِتمانُ سِرِّنا جِهادٌ في سَبيلِ اللّه ِ . ثُمَّ قالَ أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام : يَجِبُ أن يُكتَبَ هذَا الحَديثُ بِالذَّهَبِ. ابان بن تغلب از امام صادق عليه السلام: نفس كشيدن غمديده از براى ستمى كه بر ما رفته، تسبيح است و اندوه او به خاطر ما عبادت است و پرده پوشى اسرار ما، جهاد در راه خداست. حضرت صادق عليه السلام سپس فرمود: بايد اين حديث را باطلا نوشت. «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 أمالي الطوسيّ : ۱۷۸/۱۱۵ أمالي المفيد : ۲/۳۳۸ ، بشارة المصطفى۲۵۷ .
. علیه‌السلام أحمَدُ بنُ يَحيَى الأَودِيُّ بِسَنَدِهِ عَنِ المُنذِرِ عَنِ الإِمامِ الحُسَينِ عليه السلام : ما مِن عَبدٍ قَطَرَت عَيناهُ فينا قَطرَةً أو دَمَعَت عَيناهُ فينا دَمعَةً إلاّ بَوَّأَهُ اللّه ُ تَعالى بِها فِي الجَنَّةِ حُقبًا . قالَ أحمَدُ بنُ يَحيَى الأَودِيُّ : فَرَأَيتُ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليهماالسلام فِي المَنامِ فَقُلتُ : حَدَّثَني مُخَوَّلُ بنُ إبراهيمَ عَنِ الرَّبيعِ بنِ المُنذِرِ عَن أبيهِ عَنكَ أنَّكَ قُلتَ : ما مِن عَبدٍ قَطَرَت عَيناهُ فينا قَطرَةً أو دَمَعَت عَيناهُ فينا دَمعَةً إلاّ بَوَّأَهُ اللّه ُ بِها فِي الجَنَّةِ حُقبًا . قالَ : نَعَم . قُلتُ : سَقَطَ الإِسنادُ بَيني وبَينَكَ احمد بن يحيى اَوْديّ به سندش از مُنذِر از امام حسين عليه السلام: هيچ بنده‌اى نيست كه دو چشم او براى ما قطره‌اى بيفشاند، يا دو ديده‌اش به خاطر ما اشكى بريزد مگر اين كه خداوند به سبب آن، او را يك حقب [هشتاد تا صد سال] در بهشت جاى دهد. احمدبن يحيى اودى گويد: من حسين بن على عليه السلام را در خواب ديدم و عرض كردم: مخوّل بن ابراهيم از ربيع بن منذر از پدرش برايم گفت كه شما فرموده ايد: هيچ بنده اى نيست كه دو چشم او براى ما قطره اى بيفشاند، يا دو ديده‌اش به خاطر ما بريزد مگر اين كه خداوند به سبب آن، او را يك حقب در بهشت جاى دهد؟ حضرت فرمود: درست است. عرض كردم: اينك سند [اين حديث] ميان من و شما ساقط گشت [من آن را بى واسطه از شما شنيدم و از اين پس بدون واسطه از شما روايت مى‌كنم]. 📚 أمالي المفيد : ۶/۳۴٠ ، أمالي الطوسيّ : ۱۱۷، بشارة المصطفى۶۲ .
. علیه‌السلام علیه‌السلام الإمام الرضا عليه السلام : مَن تَذَكَّرَ مُصابَنا وبَكى لِمَا ارتُكِبَ مِنّا كانَ مَعَنا في دَرَجَتِنا يَومَ القِيامَةِ. ومَن ذَكَرَ بِمُصابِنا فَبَكى وأبكى لَم تَبكِ عَينُهُ يَومَ تَبكِي العُيونُ. ومَن جَلَسَ مَجلِسًا يُحيي فيهِ أمرَنا لَم يَمُت قَلبُهُ يَومَ تَموتُ القُلوبُ. امام رضا عليه‌السلام: هركس مصيبت ما را به ياد آورد و به خاطر ستم‌هايى كه بر ما رفته است بگريد، روز قيامت با ما در يك درجه باشد و هر كه ياد مصيبت ما كند و بگريد و بگرياند، در آن روزى كه چشم‌ها مى‌گريند چشم او نگريد و هركس در مجلسى بنشيند كه ياد و نام ما در آن زنده مى‌شود در آن روزى كه دل‌ها مى‌ميرند دل او نميرد. «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 أمالي الصدوق : ۶۸ / ۴، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ۱ / ۲ .
. علیه‌السلام ❇️ گویش‌های دلی وقتی پروردگار عالم اراده فرمود که توبهٔ آدم را قبول نماید، پرده از جلوی چشمش برداشته شد و در ساق عرش، اسامی خمسهٔ طیبهٔ آل عبا را دید. حضرت آدم سؤال کرد: ای جبرئیل آنان را چگونه بخوانم؟ گفت: بگو: «یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحمّدٍ یا عالِیُ بِحَقَّ عَلی! یا فاطِرُ بِحَق فاطِمَة! یا مُحسِنُ بِحَقِّ الحَسَنِ و الحُسینِ! ومِنکَ الإحسانُ».! حضرت آدم سؤال کرد: چرا درموقع بردن نام حسین(علیه السلام) قلبم شکست و اشکم جاری شد؟! جبرئیل عرض کرد: چون برای فرزندت مصیبتی رُخ می دهد که تمام مصائب درکنار آن کوچک است. آدم پرسید: آن مصیبت چگونه است؟ جبرئیل برای حضرت آدم روضهٔ عطش خواند: 👈 یُقتلُ عطشاناً غریباً وحیداً‌ فریدا آخه جبرئیل مگه میشه، چطور ممکنه؟؟ بله میشه یا آدم. آخه: 👈 لَیسَ لَهُ ناصِرُ و لا مُعینٌ و لَو تَراه یا آدَمُ و هُوَ یَقولُ: و اعَطَشاه! وا قِلَّةَ ناصِراهُ! حتّی یَحولَ العَطَشُ بَینَه و بَینَ السَّماءِ کَالدُّخانِ جبرئیل یعنی اینهمه استغاثه و ناله رو کسی جواب نمیده؟؟ فقط همین رو برات بگم آدم: 👈 فَلَم یُجِبهُ أحَدُ إلّا بِالسُّیوفِ و شُربِ الحُتوفِ فَیُذبَحُ ذیبحَ الشّاةِ مِن قَفاهُ وَ یَنهَبُ رَحلُهُ و تُشهَرُ رأسُهُ و رُؤوسُ أنصاره فی البُلدان و معه النسوان مگر با شمشیر که به جانش افتند واو را مانند گوسفند ذبح می کنند و سرش را از قفا ببرّند و دشمنان پس ازکشتن اموالش را غارت نمایند و سرهای او و یارانش را شهر به شهر بگردانند و زنانش را اسیر نمایند. «.
. علیه‌السلام علیه‌السلام ❇️ گویش‌های دلی فرمودند: لا یُقاسُ بِنا اَحد یعنی در هیچ زمانی و مکانی، هیچ کس رو با ما مقایسه نکنید، اصلا و ابدا مثل ما نخواهید بود. 🔷 یعنی چی آقا؟ 👈 فرمود: إِنَّ يَوْمَ قَتْلِ اَلْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا أَرْضُ كَرْبَلاَءَ روز شهادت حسين(عليه السّلام) پلك‌هاى چشم ما را مجروح و اشك ما را روان كرد و عزيز ما را خوار و زبون ساخت. 👈 یعنی شما که نمی‌تونید مثل ما اینقدر گریه کنید که پلکهاتون مجروح بشه، کار من رضاست، کار پسرم مهدیه 👈 که لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما 👈 کار عمه جانم زینبِ، کار عمه سه ساله ما بی‌بی رقیه است. 👈 ولی میخواید ما از شما راضی باشیم، حقوقمون رو به شما ببخشیم، تأسی به ما بکنید. 🔷 چطوری آقا؟ چکار کنیم ما هم یه ذره مثل شما بشیم؟ راهش چیه آقاجان؟ 👈 فرمود: إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ بنِ عليِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهما السلام ؛ 🔷 خاک بردهانم، کار من نیست گفتنش چطور، اما حضرت دیگه پرده‌ها رو کنار زدن،‌ روضهٔ باز خوندن، فلذا برای این روضه باید صرخه کشید، نباید آروم باشی، اگه برای این جمله به صورت بزنی مادرش دعات میکنه، آخه: 👈 فإنَّهُ ذُبِحَ كَما يُذبَحُ الكَبشُ .
. علیه‌السلام علیه‌السلام سلام‌الله‌علیها ❇️ گویش‌های دلی روضه خونی مقدمه میخواد‌، نمیشه به یک باره وارد روضه بشی، باید مستمع رو جوری آماده کنی که روضه توی جونش بشینه، اونی که هم بار اولشه باور کنه چه خبر بوده، فلذا حضرت به ما یاد دادن چی بگیم. إِنَّ اَلْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ اَلْقِتَالَ فِيهِ فَاْسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِينَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ اَلنِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا وَ اُنْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثِقْلِهَا وَ لَمْ تُدَعْ لِرَسُولِ اَللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا امام رضا(عليه السّلام)فرموده است: محرم ماهى است كه مردم دورۀ جاهلى جنگ و خون ريزى در آن را حرام مى‌دانستند ولى ريختن خونهاى ما در آن ماه روا دانسته شد و حرمت ما در آن دريده شد و كودكان و زنان ما در آن اسير شدند و خيمه‌هاى ما را آتش زدند و هر چه در آن بود غارت كردند و در كار ما رعايت هيچ حرمتى براى رسول خدا صورت نگرفت. بعد فرمودند: إِنَّ يَوْمَ قَتْلِ اَلْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا. بأَرْضُ كَرْبَلاَءَ أَوْرَثَتْنَا اَلْكَرْبَ وَ اَلْبَلاَءَ إِلَى يَوْمِ اَلاِنْقِضَاءِ همانا روز شهادت حسين(عليه السّلام)پلكهاى چشم ما را مجروح و اشك ما را روان كرد و عزيز ما را خوار و زبون ساخت.اى سرزمين كربلا! تو تا روز رستاخيز ما را گرفتار اندوه و بلا كردى. حالا که اینجوری شد؛ 🔷 فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ اَلْبَاكُونَ بايد به كسى چون حسين(عليه السّلام) گريه‌كنندگان گريه كنند. 🔷 همش گفتن گریه کنید، ناله بزنید 👈 فَليَبكِ الباكونَ، وإيّاهُم فَليَندُبِ النّادِبونَ، ولِمِثلِهِم فَلتُذرَفِ الدُّموعُ، وَليَصرُخِ الصّارِخونَ ، و يَعِجَّ العاجّونَ بايد كه گريه كنندگان گريه كنند و ندبه گران، بر آنان ندبه و فغان كنند و براى همچون ايشان، بايد اشك از ديدگان ببارند و ناله و زارى و ضجّه و شيون از دل برآرند. به عمه جان امام زمان تأسی کن، هی به سینه‌ میزد، هی توی سر و صورتش میزد، متحیر مونده بود چکار کنه، فقط می‌دوید و ناله میزد 👈 أينَ الحَسَنُ أينَ الحُسَينُ، أينَ أبناءُ الحُسَينِ؟ أينَ الشُّموسُ الطّالِعَةُ؟ خورشید‌های درخشان کجایند. من فکر کنم منظورش علی‌اکبرش باشه. أينَ الأَقمارُ المُنيرَةُ؟ قمر منیرم کجایی؟ پاشو میخوان خواهرت و به اسیری ببرن. یکی نیست جواب زنیب و بده؟؟ تک و تنها مونده مثل برادرش، چکار کنه، به کی رو بزنه، 👈 به شمر رو بزند یا که التماس کند؟ 🔷 فقط می‌دوید، 👈 از کجا تا به کجا، از حرم تا قتلگاه. 🔷 ذکر لب و رجزی هم داشت؟ آری: 👈 گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را .
. علیه‌السلام سلام‌الله‌علیها يا مُحمّداه‌ صَلّي‌' عليك‌َ ملائِكة‌ُالسَّماءِ، هذا حُسَين‌ٌ بِالَعَراءِ، مُرَمَّل‌ُ بِالدِّماءِ، مُقَطَّع‌ُالاَعضاءِ وَبَناتُك‌َ سَباي'ا وَ ذُرَيّتُك‌َ قتلي‌، تُسفي‌' عليهم‌ الصّبا فَاَبْكَت‌ْ كُل‌َّ صَديق‌ً عَدّو ؛ «اي‌ رسول‌ خدا، اي‌ آن‌ كه‌ ملائكة‌ زمين‌ وآسمان‌ بر تو درود مي‌فرستد، اين‌ حسين‌توست‌ كه‌ اعضاي‌ او را پاره‌پاره‌ كردند، سر او را از قفا بريدند.اين‌ حسين‌ توست‌ كه‌ جسد او در صحرا افتاده‌، در حالي‌ كه‌ بادها بر او مي‌وزند وخاك‌بر او مي‌نشانند. پس‌ هر دشمن‌ ودوستي‌ را گرياند. . 📚پی نوشت: (3). كامل ابن اثير، ج 4، ص 81 و ملهوف (لهوف)، ص 180 - 181. (4). رجوع شود به: بحار الانوار، ج 45، ص 58؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 411؛ مقتل الحسين مقرّم، ص 307 و ملهوف (لهوف)، ص 180 - 181. .
. علیه‌السلام سلام‌الله‌علیها اولین ندایی که زینب سلام‌الله‌علیها سر داد زمانی بود که دست زیر پیکر برادر برد و قدری بالا آورد جسم پاک حسین را و این چنین رجزی عابدانه خواند: «اِلهي‌ تَقَبِّل‌ مِنّا هذاَالقربان‌» «خداوندا، اين‌ قرباني‌ را از ما قبول‌ كن‌» . پی نوشت: 📚 مقتل الحسين مقرّم، ص 307. (
. علیه‌السلام سلام‌الله‌علیها «بِأَبِي مَنْ [أَضْحى] عَسْكَرُهُ في يَوْمِ الإثْنَيْن نَهْباً، بِأَبي مَنْ فُسْطاطُهُ مُقَطَّعُ الْعُرى، بِأَبِي مَنْ لا هُوَ غائِبٌ فَيُرْتَجى وَ لا جَريحٌ فَيُداوى، بِأَبِي مَنْ نَفْسي لَهُ الْفِداءُ، بِأبِي الْمَهْمُومَ حَتّى قَضى، بِأبي الْعَطْشانَ حَتّى مَضى، بِأَبِي مَنْ شَيْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّماءِ»؛ بی بی با دیدن کشتگان کربلا فرمود: (پدرم فداى آن كسى باد كه [خيمه گاه] سپاهش روز دوشنبه غارت شد. پدرم فداى آن كس باد كه طنابهاى خيمه اش بريده و بر زمين افتاد. پدرم فداى آن كه نه سفر رفته است تا اميد بازگشتش باشد و نه چنان زخمى برداشته كه اميد مداوايش باشد. پدرم فداى آن كس كه جانم فداى او باد. پدرم فداى آن كس كه با دل پرغصّه جان سپرد، پدرم فداى آن كس كه با لب تشنه شهيد شد، پدرم فداى آن كس كه از محاسنش خون مى‌چكد) . دلها مى رفت كه از سينه ها بيرون بزند، باران اشك به احدى مجال نمى داد، زينب اين بار اصحاب جدّش را مخاطب ساخت و گفت: «يا حُزْناه! يا كَرْباه! اَلْيَوْمَ ماتَ جَدِّي رَسُولُ اللهِ، يا أَصْحابَ مُحَمَّداه! هؤُلاءِ ذُرِّيَّةُ الْمُصْطَفى، يُساقُونَ سَوْقَ السَّبايا»؛ (امروز گويا جدم رسول خدا از دنيا رفته، اى اصحاب محمد(صلى الله عليه وآله)! اينان فرزندان پيامبر برگزيده اند كه آنان را همانند اسيران مى برند). (9) ؛ (7). با توجه به اينكه قول مشهور درباره حادثه عاشورا آن است كه در روز جمعه بوده است، تصريح حضرت زينب(عليها السلام) به روز دوشنبه، شايد اشاره به حادثه سقيفه باشد كه در روز دوشنبه اتفاق افتاده است و مقصود آن است كه حادثه كربلا محصول تصميم نسنجيده اى است كه پنجاه سال پيش در سقيفه گرفته شد. (8). بحارالانوار، ج 45، ص 58؛ اعيان الشيعة، ج 7، ص 138 و ملهوف (لهوف)، ص 181. (9). بحارالانوار، ج 45، ص 59.
. خوشحالی عمه ی سادات از ورود لشکر دونفره به کربلا علیه‌السلام 👈🏻 یک نمونه از دستگیری حبيب پیرمرد است. با همسرش مشغول خوردن صبحانه بود که درِ خانه را زندند. رفت و خیلی طول نکشید که آمد. همسرش پرسید چه بود؟ حبیب گفت: قاصدی از حسین برای من نامه آورده است. همسرش گفت: حسين برايت چه نوشته است؟ حبیب گفت: نوشته من آمده ام کربلا؛ اگر می خواهی، بیا من را یاری کن. همسر حبیب گفت: حالا می خواهی چه کار کنی؟ حبیب گفت: من دیگر پیر شده ام؛ نمی توانم کرّ و فرّی کنم؛ بروم آنجا که چه شود؟[1] همسرش رو کرد به او گفت: نمی خواهی بروی؟ پسر پیغمبر تو را خواسته، آن وقت تو نمی خواهی بروی؟ حبیب گفت آخر می دانی چیست؟ اگر من بروم، عبیدالله خانه ام را خراب می کند و تو را به اسیری می گیرد. همسرش گفت: تو برو، بگذار خانه مان را خراب کند! من هم به اسیری می روم! تا یک قدری آمد حبیب مقاوت کند، من در تاریخ این طور دیده ام که اين زن بلند شد، روسری اش را انداخت روی سر حبیب و گفت: اگر این طور است، پس مثل زن ها در خانه بنشین. یا اباعبدالله! ای کاش من مرد بودم و می توانستم بیایم کربلا و کمکت می کردم. حبیب اینجا دید همسرش خیلی محکم است. گفت: چنان کربلایی بروم که تا قیام قیامت نام حبیب بماند! حبیب از خانه حركت كرد. در بازار به مسلم بن عوسجه رسید. حالا در بازار کوفه چه خبر است؟! یکی دارد شمشیر تیز می کند؛ يكي نیزه اش را مهيا مي كند. سپرها را آماده مي كنند، براي اينكه بروند به کشتن حسین(علیه السلام). رو کرد به مسلم ابن عوسجه و گفت: خبر داری که حسین به کربلا آمده است؟ به من نامه نوشته است. تو کجا می خواهی بروی؟ مسلم گفت: من می خواهم بروم محاسنم را خضاب کنم. به تعبیر من حبیب به مسلم گفت: با من بیا تا چنان خضابی به محاسنت ببندم كه تا قیامت رنگش پاک نشود. حبیب و مسلم، با هم آمدند کربلا؛ در تاریخ دارد وقتی این ها رسیدند، از دور معلوم بود كه دو نفر پیرمرد به سمت خیام حسین(علیه السلام) مي آيند. امام حسین(علیه السلام) رو کرد به اصحاب و گفت: بروید به استقبالشان! فقط من یک جمله می گویم. این بی‌بی‌ها و این بچه‌ها می‌دیدند که هر روز هزاران هزار لشکر دارد از کوفه به سمت سپاه عمرسعد می‌آید، اما یک نفر سمت خیام حسین(علیه السلام) نمی آید. وقتي كه ديدند دو نفر پیرمرد دارند می آیند، به قدری این ها خوشحال شدند كه حساب ندارد. زینب(سلام الله علیها) پرسید چه خبر است؟ گفتند: حبیب بن مظاهر دارد می آید. فرمود: سلام مرا به حبیب برسانید. وقتی این قاصد آمد سلام زینب(سلام الله علیها) را به حبیب رساند، حبیب دست برد و خاک ها را از روی زمین برداشت و روی سرش می ریخت و می گفت: من که باشم که دختر امیر عرب به من سلام برساند .
. لالا لالا،گُلِ پونه آبی تو خیمه نمونده خیلی شرمندته مادر لبات رو عطش سوزونده آخه روی طفل بی شیر برا چی آبُ می بندن اصغرم داره می میره دیگه واسه چی میخندن واویلا،کاری ازم بر نمیآد واویلا،الهی که بارون بیاد چه جوری زنده بمونم زندگی بی تو نمیشه گُلِ من خدا به همرات خداحافظ برا همیشه حرمله یهو خراب کرد همه ی آرزوهامُ الهی خوشی نبینه که گرفت دل خوشی هامُ بشکنه دستش دارم می میرم نذاشت علی مو از شیر بگیرم وای از چشمِ نیمه بازت روزِ مرگِ مادر اومد آخه با تیرِ سه شعبه تازه دندونات در اومد حسین.... *این بچه،دو بار ذبح شد،ذبح یه عبارتی است که معناش واضحِ،برا هیچ شهیدی تو کربلا به کار برده نشده غیر از دو نفر،برا علیِ اصغر و برا ابی عبدالله،فقط عبارت:" "ذَبَحُهُ" به کار برده شده،اینجا نوشتن"ذَبَحَهُ الاُذُنِ إلَی الاُذُن" برا گودال هم نوشتن:" ذَبَحَهُ مِنِ القفا..." دو جا ذبح اومده،ذبح یعنی چه؟ زمانی میگن ذبح که زنده باشه و سر از بدنش جدا کنن،اما علی اصغر دو بار ذبح شد،یه بار وقتی تیر رو زدن، یه بار وقتی تیر رو حسین کشید بیرون،سر جدا شد،وای..... ____ .
4_5915721635196830061.mp3
3.1M
نوحــه های حضرت علی اصغــر "لا لا لا لا لا لا ای گــــل پونـــــه" با نوای حاج سید مهدی
. / / علیه_السلام ~ نام اثر : ترسیدی علی ... ✅سبک بارونه کربلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 این شد قاتِـلِ من با سه شعبه تو گلوی بچم زدن چقد این نامردا بی مروتن این شد قاتل من آه رحمشون کجاس مگه این تیر واسه ی شیرخواره هاس نمیبینن مگه تو آغوش باباس آه رحمشون کجاس افتاده بال و پرت گوش تا گوش دریده شد سرت 💢داره جون میده مادرت💢 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 آه لرزیدی علی از جواب حرمله ترسیدی علی؟😭 غربت باباتو فهمیدی علی؟ آه لرزیدی علی آه حال من بده گلوتو به مادرت هی نشون نده روی دست بابا اینطوری جون نده آه حال من بده الهی حرمله خیر نبینی تو از زندگی 💢اصغرو کشتی تو بچگی💢 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 گریه کرده حسین یه قدم میاد و برمیگرده حسین بند قنداقه‌ت رو وا کرده حسین گریه کرده حسین دلگیر از من نباش ببینم یبار دیگه صورتت رو کاش پشت خیمه‌ها بابات خون میشه نگاش دلگیر از من نباش با قد خم حسین خاکت کرد جلوی چشام 💢من علی‌اصغرم رو میخوام ...💢 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️به قلم : 👇
. خورازمی از علمای اهل تسنن، در مقتل خود نقل می کند : وقتی حضرت علی اکبر(ع) به میدان رفت و جانانه جنگید، و وقتی که از مرکب به زمین افتاد و توسط دشمن قطعه قطعه شد. امام حسین(ع) شتابان خود رو به بالین جوانش رساند. 📋《فَأَخَذَهُ الحُسَينُ(ع)، فَضَمَّهُ إِلَيهِ!》 ♦️سید الشهداء(علیه السلام) علی اکبر(ع) را گرفت و به سینه ی مبارک چسبانید. 📋《وَ لَم يَزَل كَذَلِكَ عَلَى صَدرِهِ حَتَّى مَاتَ! فَلَمَّا نَظَرَ إِليَه مَيِّتَا! قَالَ : عَلَى الدُنيَا بَعدَكَ العَفَا!》 ♦️و همچنان سید الشهدا(ع) او را به سینه چسبانیده بود، تا اینکه جوانش جان داد. هنگامی که سید الشهد(ع) به بدن بی جان علی اکبر(ع) نظر نمود، فرمود : بعد از تو وای بر دنیا!(۲) و دراین هنگام؛ 📋《وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》 ♦️حضرت(ع) صورت خود را بر صورت على اکبر(ع) گذاشت.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۲)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۱ ۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴ . ✅در مورد شجاعت حضرت علی اکبر(ع) آمده است که؛ 📋《کَانَ عَلیُّ الاَکبَرِ(ع) فِی الشُجَاعَه یَشبَهُ اَمیرَالمُومِنینَ عَلیَّ بنَ اَبِی طَالِبِِ(ع)》 حضرت علی اکبر(ع) در شجاعت و دلاوری شبیه امام علی(ع) بود.(۱) در روز عاشورا اصحاب تا زنده بودند اجازه ندادند يك نفر از اهل بيت پیامبر(ص) به ميدان برود، اما آخرين فرد از اصحاب که به شهادت رسید، شور و ولوله‏ اى ميان جوانان بنی هاشم افتاد. همه از جا حركت كردند و آماده جان فشانی برای امامشان شدند. 📋《اِجتَمَعُوا يُوَدِّعُ بَعضُهُم بَعضَاً》 ♦️بنی هاشم جمع شدند و شروع كردند با يكديگر وداع كردن و خداحافظى كردن!(۲) اولین كسى كه از امام حسین(ع) كسب اجازه كرد، حضرت علی اکبر(ع) بود. در تاریخ طبری نقل شده است که ؛ 📋《وَ کانَ اولُ قَتَیلٍ مِن بَنی‌طَالِب(ع) یَومَئِذٍ؛ عَلَیُّ الأَکبَرُ(ع) بنُ الحُسَینِ(ع) بنُ عَلیِّ(ع)》 ♦️نخستين كشته از خاندان ابوطالب(ع) در روز عاشورا، على اكبر(ع)، فرزند حسين(ع) بود.(۳) امام حسین(ع) اجازه داد و علی اکبر(ع) عازم میدان شد. عمر بن سعد با دیدن او در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد. علی اکبر(ع) این پیشنهاد را رد کرد و اینگونه رجز خواند : 📋《أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ(ع)، نَحنُ وبَيتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِيّ(ع)، تَاللهِ لایَحْکمُ فینا ابْنُ الدَّعِ، یاَضْرِبُ بِالسَّیْفِ اُحامی عَنْ اَبی، ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمیٍّ قُرَشّی》 ♦️من علي پسر حسين پسر علی(ع) هستم. به خانه خدا سوگند كه ما به نبی(ص) نزديكتر و اولی هستيم. سوگند به خداوند این زنازاده نمی‌تواند بر ما حکم راند، من شمشیر می‌زنم و از پدرم حمایت می‌کنم. آن هم شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش.(۴) و پس از آن شروع به نبرد کرد و شجاعتش چنان بود که اهل کوفه چندان جراتی برای جنگ با علی اکبر(ع) نداشتند. مورّخين تصريح كرده اند که حضرت علی اکبر(ع) در ميدان مبارزه، آن چنان شجاعتي از خود نشان داد كه صداي شيون و ناله از لشكر بلند شد و همه از اطراف او فرار مي‌كردند، حتّي در اوّلِ مبارزه كسي جرأت پيدا نمي كرد تا با جوان هاشمی مبارزه كند؛ چه اينكه آن بزرگوار وابسته به خانداني است كه هر كدام در شجاعت زبانزد مردم هستند. جدّش اميرالمؤمنين(ع) شجاعي است كه هيچ قدرتمندي در مقابلش توان و ياراي مقاومت ندارد، شخصيتي كه هرگز از دشمن گريزان نبود، او حيدر كرّار است. در بعضي از مقاتل، نامي از تعداد کشته شدگان توسط علی اکبر(ع) برده نشده؛ بلکه نوشته اند : 📋《فَقَاتَلَ قِتَالاً شَديدَاً، قَتَل جَمعَاً كَثيرَاً، فَفَعَلَ ذَلِكَ مِرَارَاً، فَقَتَلَ جَمَاعَةََ، فَقَتَلَ مَقتَلَةً عَظِيمَةً》 ♦️نبرد بسيار سختي كرد، جمع بسياري را كشت، پس دوباره نبرد كرد، پس گروهي را به قتل رسانيد، پس كشتار بزرگی را انجام داد.(۵) 📚منابع : ۱)مقتل الحسین(ع) شوشتری، ص۱۸۵ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۲ ۳)وقعه الطّف یوسفی غَروّی، ص۲۴۱ ۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۷ ۵)مُثيرالاحزان ابن نما حلی، ص۶۸ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. تحلیل📝 شعر از: : اصل پیام ـ گریز غیر کلیشه ای 🏴🏴🏴🏴 👇 اگرچه در دل دشمن تو را رها کردم به قاتلان تو نفرین، به تو دعا کردم محاسنم به کف دست و اشک در چشمم به همره تو دویدم خدا خدا کردم هزار مرتبه جانم ز تن جدا گردید  دمی که تشنه لب از خود تو را جدا کردم گلوی تشنه فرستادمت به قربانگاه  چه خوب حق تو را ای پسر ادا کردم یه جوری علیشُ تربیت کرد وقتی بین راه دید بابا میگه «انا لله و انا الیه راجعون»یه جمله از باباش پرسید «اولسنا علی الحق» بابا ما از مرگ نمی ترسیم به ما بگو بر حقیم حق با ما هست؟ دینمون اسلاممون ایمانمون حفظه؟ گفت آره بابا گفت دیگه باکی نداریم، خودم فدات میشم. لذا اول شهید بنی هاشم علی اکبره، اصحاب نذاشتن، اونا پیش مرگ بنی هاشم بودن قول داده بودن شب عاشورا به هم که تا ما هستیم از بنی هاشم کسی نره تو میدون، و الا نفر اول عاشورا علی اکبر بود خودش به تنهایی ورقُ عوض می کرد. شیخ جعفر شوشتری میگه دو نفر بودن می تونستن ورق کربلا رُ عوض کنن ابی عبدالله اجازه نداد یکیش علی اکبر بود می خواست بره زره پیغمبرُ تنش کرد با بار سنگین نبوت گفت میری برو برا بچه های تشنه م فقط آب بیار علی اکبرم... به اباالفضل اقتدا کرد اذان صبح، اذان گفتنت دلم را برد صلاه ظهر تو را هدیه بر خدا کردم زبان تو که مکیدم همه وجودم سوخت چو شمع سوختم و گریه بی صدا کردم گفت بابا تشنمه، صدا زد «هات لسانک» همچین که زبان تو دهان علی گذاشت علی عقب رفت بابا تو که لبات از من خشک تره، قربون لبای پارت برم بابا ، علی اکبر لبای خشک باباتُ دیدی طاقت نیاوردی امام خواهرت تو خرابه لبای پاره رُ دید، دید دندونای بابا شکسته خوب شد ندیدی لبای باباتُ چوب می زنن... تو آب خواستی و من ز خجلت آب شدم به اشک دیده خود حاجتت روا کردم 🔰 .👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#شب_هشتم_محرم #حضرت_علی_اکبر #حاج_سید_مهدی_میرداماد شعر #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
👆 تحلیل💡 🎤 🌴🌴🌴🌴🌴 👇 🌳اصل پیام: یکی از مهمترین اصول معنوی مداحی اصل پیام است. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «مثل کُمِیتها و فَرَزدَق ها و سید حِمیَری ها و دِعبل ها و از این قبیل کم نبودند و فقط این نبود شعری را بر اساس عقیده شان بگویند و برای چند نفر بخوانند بلکه مساله این بود که شعر آنها حامل یک پیام و حامل یک رسالت بود چیزی را می خواست به مردم تعلیم بدهد، علت اینکه کُمِیت تحت تعقیب قرار می گرفت و دعبل می گفت من پنجاه سال است که چوبه دار خود را بر دوش می کشم، همین پیام شعر آنها بود. من انتظار دارم برادران پیام را هیچ وقت فراموش نکنند...» در این جلسه به این اصل بخوبی توجه شده است. 🌳شهادت: در بین ابیات اولیه نسبت به اهمیت و جایگاه شهادت و خانواده شهدا اشاره می شود. و در ذکر روایت«وقتی بین راه دید بابا میگه (انا لله و انا الیه راجعون)یه جمله از باباش پرسید «اولسنا علی الحق» به ما بگو حق با ما هست؟ دینمون اسلاممون ایمانمون حفظه؟ گفت آره بابا گفت دیگه باکی نداریم، خودم فدات میشم.» فرهنگ جان فشانی برای حق، کاملا تبیین می شود که خود مقدمه چینی مناسبی برای روضه هم هست. 🌳تربیت دینی: بین ابیات نسبت به اهمیت حضور بچه ها در مراسمات مذهبی و نقش محافل عزاداری در تربیت آنها تأکید می شود با جملاتی چون: «آفرین به اون پدرایی که تنها نمیان، با بچه هاشون میان، از الان باید روح حسین تو وجودشون زنده بشه، از الان باید تربیتش تربیت حسینی بشه...» نکته قابل ذکر اینکه این جملات علاوه بر اینکه حاوی پیام است، جنبه تشویق و ترغیب نونهالان و نوجوانان و والدین آنها را دارد و با این قدرشناسی و تأکید، از جلسه تأثیر بیشتری می گیرند. 🌳گریز غیر کلیشه ای: همواره گفته ایم بایستی در مداحی ها و روضه خوانیها نوآوری داشته باشیم و تنوع را همواره به عنوان یک اصل، مورد بحث و بررسی قرار داده ایم. در این جلسه می بینیم در گریز، نوآوری صورت گرفته و مداح محترم در روضه حضرت علی اکبر(ع) گریزهای کلیشه ای که همیشه بیان می شود را ذکر نمی کند بلکه از روضه «دیدن لبهای خشک سیدالشهداء» توسط حضرت علی اکبر(ع) به روضه «دیدن لبهای چاک چاک امام توسط حضرت رقیه(س)» گریز می زند. می بینیم که در اینگونه روضه خوانیها و گریز زدنها، می شود بدون تحریف، نوآوری و تأثیر گذاری بیشتری داشت. گریز غیر کلیشه ای 🌴🌴🌴🌴 .