eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
570 عکس
155 ویدیو
28 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 گستره استکبار امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه): «مستكبرين» منحصر نيستند به سلاطين، منحصر نيستند به رؤساى جمهور، منحصر نيستند به دولتهاى ستمگر. مستكبرين يك معناى اعمى دارد؛ يك مصداقش همان اجانب هستند كه تمام ملتها را ضعيف مى‌شمرند و مورد تجاوز و تعدى قرار مى‌دهند؛ يك مورد هم همين دولتهاى‌ جائر، سلاطين ستمگر كه ملتهاى خودشان را ضعيف مى‌شمرند و به آنها تعدى مى‌كنند، دست تعدى به ملتها دراز مى‌كنند.  صحيفه امام، جلد: ۷ صفحه: ۴۸۸ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2208
📌 اجمالی در باب دکتر علی شریعتی ❇️ پرسش: سلام علیکم ببخشید می شود مختصری درباره دکتر شریعتی بفرمایید ؟! ❇️ پاسخ: سلام علیکم مرحوم دکتر شریعتی جوان دغدغه‌مند، خوش‌فکر، پرکار، پرمطالعه‌ و در مسیر شدن بود. دغدغه‌های اجتماعی و روشنفکری و انقلابی داشت و بدین جهت به نقد جامعه‌شناختی جامعه ایرانی و فرهنگ اسلامی پرداخت تا از این طریق بتواند در فرایند انقلاب ملت ایران مؤثر باشد. اما چون اسلام شناس نبود و فلسفه، کلام، فقه و اصول بلد نبود و از برخی متفکران غربی و فرانسوی همچون سارتر، ماسنیون و گورویچ متاثر بود اشتباهات فراوان علمی و عملی داشت. اما او یکی از پایه‌گذاران جامعه‌شناسی انتقادی و جریان چپ اسلامی در ایران و حتی جهان اسلام بود. متاسفانه حب شدید جمعی از جوانان موجب او شد و بغض شدید برخی از سنتی‌ها موجب و تکفیر او شد. این رویه موجب افراط و تفریط و دو دستگی در میان نیروهای انقلابی شد که به اعتراض امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) انجامید و حضرت امام سعی کردند تا جامعه را به مسیر صحیح انقلابی‌گری مبتنی بر حکمت و فقاهت اسلامی دعوت کنند. متفکران انقلاب اسلامی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید مفتح، آقای هاشمی و حضرت آقا با وی ارتباط داشتند و در جلسات گفتگوی مشترک با وی شرکت داشتند. به تبیین اندیشه‌های اسلامی پرداختند و در عین حال به نحو عاقلانه به عالمانه وی روی آوردند و اشتباهات علمی او را آشکار می‌کردند. این متفکران توانستند با عقلانیت صحیح انقلابی به شیوه‌های مختلف، مسیر صحیح انقلابی‌گری و اعتراض اجتماعی را به جامعه معرفی کنند و به ترویج و تفسیر مکتب متعالی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) بپردازند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2209
📌 موافقت معنایی (زبان شناسی و نشانه شناسی روایت) ✍حجةالاسلام دکتر علیرضا قائمی‌نیا در این کتاب، برخی از اصول که با استفاده از زبان‌شناسی جدید در فهم و معناشناسی آیات و احادیث اسلامی به دست آمده است عبارتند از: ۱- نگاه شبکه‌ای به آیات و روایات؛ ۲- تبیین چگونگی موافقت معناشناختی روایات با قرآن؛ ۳- توجه به مفهوم‌سازی‌های روایات بر اساس قواعد و اصول معناشناسی؛ ۴- ارتباط‌سنجی مفهوم‌سازی روایات با مفهوم‎سازی‌های آیات و … ❇️ نکته: توفیقی است که در ایام مشغول مطالعه و تحقیق در این کتاب و کتابهای دیگری با موضوع زبان‌شناسی هستم که امیدوارم در آینده‌ای نه‌چندان دور، با جمعی از طلاب و دانشجویان آن را مباحثه کنم. امروز ما بیش از هر چیزی به سه مقوله ، و نیاز داریم تا بتوانیم در مسیر به درستی حرکت کنیم. ان‌شاءالله •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2210
📌 سه نیاز طلاب دغدغه‌مند علمی در گام دوم انقلاب اسلامی ۱. از میان محورهای مهم بیان شده در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، بخش تولید علم مهمترین عنصر اصلی در مسیر جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی است. ۲. این مهم بر عهده حوزویان و دانشگاهیان دلسوز و دغدغه‌مندی است که دل در گرو اعتلای ایران اسلامی و پیشرفت همه‌جانبه ملت ایران دارند. ۳. تولید علم مانند هر پدیده‌ی اجتماعی دیگری متوقف بر پیش‌نیازها و شرایط ماتقدم است تا امکان آن را فراهم کند. ۴. با توجه به تحولات گسترده در حوزه علم و فناوری در جهان جدید، سه پیش‌نیاز اصلی در مسیر تولید علم عبارتند از: الف: علم شناسی امروزه بحث‌های فراوانی درباب فلسفه و ماهیت علم، اعتبار و قوام علم، روش علم، انواع علوم و طبقه‌بندی علوم در رشته‌های مختلفی همچون فلسفه علم، جامعه شناسی معرفت، جامعه‌شناسی علم، اخلاق شناسی علم، روان‌شناسی ادراک و علم و ... مطرح شده است که اطلاع از آنها بر بصیرت عالمان و رهروان علم می‌افزاید. ب: زبان شناسی زبان مهمترین ابزار انتقال پیام و صورت‌بندی معرفت بشری است که همواره مورد توجه عالمان و متفکران بوده است اما در قرن بیستم تحولات گسترده‌ای در حوزه فلسفه زبان، زبان‌شناسی و معناشناسی رقم خورده است و ابعاد بسیار دقیقی از این حقیقت چند لایه‌ی انسانی و اجتماعی کشف شده است که می‌تواند افق‌های معنایی فراوانی را به روی عالمان و اندیشه ورزان بگشاید و شیوه‌های جدید پژوهش را پیشنهاد دهد. ج: روش شناسی ثمر عمده مباحث علم شناسی و زبان شناسی در حوزه روش آشکار می‌شود تا بتوان به حقیقت راه پیدا کرد و از مهمل‌گویی و هرج و مرج علمی خلاصی یافت. قوام و اعتبار معرفت علمی به روشی است که موجبات ساخت یک رشته دانشی را فراهم می‌کند. لذا بدون اطلاع از انواع روش‌های تحقیق و پژوهش و به کارگیری دقیق مهارت‌ها و فنون آن، نمی‌توان مدعی معرفت علمی و معتبر بود. از این‌رو، اطلاع از انواع روش‌ها و انتخاب یکی از آنها در انجام مطالعات علمی و پژوهشی از لوازم غیر قابل انکاری تولید علم در گام دوم انقلاب اسلامی است. ۵. متاسفانه در نظام آموزشی و مطالعات بسیاری از ما حوزویان، کمتر به این سه پیش‌نیاز ضروری توجه می‌شود و بیشتر براساس یک سلسله ارتکازات اولیه و برخی از نکات مشهور قدیمی، به شناخت شخصیت‌ها، اندیشه‌ها و نظریه‌ها پرداخته می‌شود که نتیجه طبیعی آن کلی‌گویی، تقدیس یا تخریب، افتادن در دام مغالطه انگیزه و انگیخته، مغالطه جز به کل (تعمیم ناروا) و عدم ورود به نقد علمی افکار و اندیشه‌ها است. ۶. هر چند در نظام آموزشی و پژوهشی، به این عناصر ارزشی داده نمی‌شود و اهتمامی وجود ندارد، اگر هم واحد درسی و یا تمرین پژوهشی هم مصوب می‌شود عموما تزئینی و سفارشی و بی‌فایده است اما طلاب و دانشجویان دغدغه‌مند و دلسوز، خود باید تلاش کنند و با درخواست از استادان مطلع و همچنین مطالعه و پژوهش در این‌گونه از مباحث، این نقیصه‌ی فوق‌العاده نگران کننده را جبران کنند و با تحولات گسترده در حوزه ، و آشنا شوند و اتخاذ موضع کنند. ✍ سید مهدی موسوی ۴ آذر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2211
📌 اندیشه مقاومت و عشق به هستی اندیشه مقاومت، صرفا تفکری اعتراضی و سلبی نیست و برآمده از عشق به مرگ و نیستی نیست، بلکه اندیشه‌ای ایجابی برای زندگی عزتمندانه‌ و شرافتمندانه است که برآمده از فطرت عشق به هستی و کمال مطلق است که در سرشت انسان نهادینه شده است. در اندیشه مقاومت، بودن و ماندن بسیار مهم است چرا که در هستی، نیستی و فنا راه ندارد؛ مهم چگونه بودن و چگونه ماندن است. در اندیشه مقاومت، چگونه بودن و ماندن به نحوه‌ی اتصال به خداوند متعال وابسته است. انسان اگر خود را در مسیری قرار دهد که خداوند متعال طلب کرده است، بودن شرافتمندانه و ماندن عزتمندانه‌ای را در پی خواهد داشت که لحظه به لحظه در حال تحول معنوی، تکامل وجودی و صیرورت اشتدادی است و لحظه‌ای نیستی و توقف، جمود و تحجر، ارتجاع و عقب‌گرد در آن راه ندارد. در هستی، لذت نیست، ابتهاج است، حتی در غم و غصه، بلا و مصیبت. آنانکه که هستی محدود را انتخاب کرده‌اند به دنبال لذت، شادمانی، تفریح و سرگرمی (لهو و لعب) هستند، اما انسان بار یافته به هستی انسانی، به دنبال ابتهاج است. در ابتهاج، درک و معرفت، سرور و سعادت نهفته است و هرچه ادراک اَتمّ و خیریت مدرک اَشدّ باشد، عشق شدیدتر و متعالی تر است و ادراک تام نمی‌‏شود مگر با وصول تام و این لذت تامّ و ابتهاج تامّ است. جهاد و شهادت، انتخاب این نحوه از بودن و ماندن است. «جهاد» جاودانه شدن است و «شهادت» حیات یافتن است. شهید نماد و نمونه‌ی عالی مفهوم عشق در فرهنگ دینی و ضامن تداوم زندگی و پویایی هستی انسانی است. در فرهنگ اسلامی، خون شهید می‌جوشد و درخت هستی انسانی و ایمان باطنی و شجره طیبه‌ی الهی را آبیاری می‌کند. از این‌رو، حیات هستی انسانی به خون شهید وابسته است. رقص و جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند چون رهند از دست خود دستی زنند چون جهند از نقص خود رقصی کنند و در شرح این اشعار، شهید شاهد حاج قاسم سلیمانی گفت: «این حالت خیلی حالت زیبایی است. قطره‌ای که به دریا متصل می شود، دیگر قطره نیست؛ دیگر دریاست.» عطار نیشابوری نیز چه زیبا این حالت را شرح می‌دهد: عزم آن دارم که امشب نیم مست پای کوبان کوزهٔ دردی به دست سر به بازار قلندر برنهم پس به یک ساعت ببازم هرچه هست تا کی از تزویر باشم رهنمای؟ تا کی از پندار باشم خودپرست؟ پردهٔ پندار می‌باید درید توبهٔ تزویر می‌باید شکست وقت آن آمد که دستی برزنم چند خواهم بودن آخر پای‌بست ساقیا درده شرابی دلگشای هین که دل برخاست غم بر سر نشست تو مگردان دور تا ما مَردوار دور گردون زیر پای آریم پست مشتری را خرقه از بر برکشیم زهره را تا حشر گردانیم مست همچو عطار از جهت بیرون شویم بی جهت در رقص آییم از الست •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2212
📌 ضرورت تولید فیلم و کتاب درباره حاکمان و وزیران فرهیخته یکی از نقیصه‌های صنعت سینما و آثار هنری در جمهوری اسلامی ایران این است که همواره چهره‌ای کاملا منفی از حاکمان و وزیران گذشته ایران و اسلام به تصویر کشیده شده است که نوعی حس و را در اذهان به وجود آورده است. نمی‌دانم چه قصدی پشت این سیاه‌نمایی مطلق از کل تاریخ حکومت و سیاست ایران و اسلام وجود دارد و تقریبا درباره هیچ رجل سیاسی کاری انجام نشد مگر آنکه در متن آن اثر، ساختار و نظام حکومتی به طور کلی فاسد نشان داده نشده باشد و آن فرد فرهیخته فقط یک استثنا جلوه داده شد. درحالی که در طول تاریخ ایران و اسلام، حاکمان و وزیران فرهیخته‌ای داریم که در نقش مهمی در تمدن و فرهنگ ایران و اسلام داشته‌اند. مثل برخی از رجال دولت آل بویه، دولت حمدانیان تا صفویه. و شخصیت‌های همچون ابن عمید، صاحب بن عباد، سیف الدوله، نظام الملک طوسی، نصیرالدین طوسی، شیخ بهایی و ... . همچنین زنان سیاستمدار فرهیخته‌ای همچون سیده خاتون، ترکان خاتون، جانبیگم خاتون وجود داشته است که نقش تعیین کننده‌ای در سیاست و حکومت داشته‌اند. لذا لازم است چهره‌ی علمی و فرهنگی آنها و تأثیر آنها در حکمرانی فرهنگی و تمدنی ایران و اسلام در قالب‌های مختلف هنری و رسانه‌ای بخصوص داستان و فیلم به تصویر کشیده شود تا تصویر زیبایی از تمدن اسلامی و ایرانی در ذهن‌ها شکل بگیرد و در عین حال الگوهای سیاست ورزی و مدیریت دولتی معرفی شود. طبیعتا در تربیت سیاسی نسل جوان هم مؤثر خواهد بود. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2213
📌 ضرورت جریان شناسی انتقادی برای کنش‌گران انقلابی در پرتو قرآن و روایات ⏹ بخش اول ❇️ آیه قرآن فَبَشِّرْ عِبَادِ ، الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (الزمر ۱۷ -۱۸) ﭘﺲ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ بشارت بده، ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺷﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻨﺶ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ، ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻧﻨﺪ. ❇️روایات الإمام علي (ع): 🔸فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ الْعَامِلُ بِالْبَصَرِ يَكُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ يَعْلَمَ أَعَمَلُهُ عَلَيْهِ أَمْ لَهُ؟ فَإِنْ كَانَ لَهُ مَضَى فِيهِ وَ إِنْ كَانَ عَلَيْهِ وَقَفَ عَنْهُ.؛ فَإِنَّ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ، فَلَا يَزِيدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ إِلَّا بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ، وَ الْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ؛ فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ أَ سَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ. (نهج البلاغه، ۱۵۴) خردمندى كه به ديده دل مى نگرد و از روى بصيرت كار مى كند، در آغاز، بايد بداند كه آنچه مى‌كند به زيان اوست يا به سود او. اگر به سود او بود، همچنانش پى گيرد و اگر به زيان او بود از انجام، آن بازايستد. زيرا هر كس بدون علم دست به عملى زند، چونان كسى است كه بيرون از راه گام مى زند، كه هر چه پيشتر رود بيشتر از مقصود دور گردد. كسى كه بر مقتضاى علم عمل مى‌كند، همانند كسى است كه در راهى روشن و آشكار راه مى‌سپرد. پس بر بيننده است كه بنگرد كه آيا پيش مى‌رود يا بازپس مى‌گردد. 🔹قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ لَا تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً .(نهج‌البلاغه خ۱۷۳) بين شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده، و اين پرچم را به دوش نمى‏كشد مگر آن كه اهل بصيرت و استقامت و داناى به موارد حق باشد. پس آنچه را به آن مأمور مى‏شويد انجام دهيد، و از آنچه‏ نهى مى‏گرديد باز ايستيد، و در كارى تا دقيقا بررسى نكنيد شتاب نورزيد، زيرا آنچه را شما (از روى جهل) منكر آن هستيد ما را قدرت تغيير آن هست. 🔸 مَنِ اِسْتَقْبَلَ وُجُوهَ اَلْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ اَلْخَطَإِ وَ مَنْ تَوَرَّطَ فِي اَلْأُمُورِ غَيْرَ نَاظِرٍ فِي اَلْعَوَاقِبِ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِمُفْظِعَاتِ اَلنَّوَائِبِ وَ اَلتَّدْبِيرُ قَبْلَ اَلْعَمَلِ يُؤْمِنُكَ مِنَ اَلنَّدَمِ وَ اَلْعَاقِلُ مَنْ وَعَظَهُ اَلتَّجَارِبُ وَ فِي اَلتَّجَارِبِ عِلْمٌ مُسْتَأْنَفٌ وَ فِي تَقَلُّبِ اَلْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ اَلرِّجَالِ. [نهج البلاغة : الحكمة 173] هر كس آراى گوناگون را ببيند، جايگاههاى خطا (نادرست انديشى) را باز می‌شناسد. و هر كه در كارى عجولانه داخل شود بدون اينكه به عواقب كارها نظر افكند به سختى حوادث دچار گردد. تدبير قبل از عمل تو را از پشيمانى ايمن مى‌گرداند.و عاقل كسى است كه تجربه‌ها او را اندرز دهد،و دانش برتر در تجربه‌ها است.و در دگرگونى وقايع گوهر مردان شناخته مى‌شود. 🔹مَن جهلَ وُجوهَ الآراءِ أعيتهُ الحيلُ [غرر الحكم: 7865] هر كه آراى گوناگون را نداند با حیله‌ها کور مى‌شود. 🔸اَلا وَ اِنَّ اللَّبيبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الاْراءِ بِفِكْرٍ صائِبٍ وَ نَظَرٍ فِى الْعَواقِبِ؛ [غرر الحكم، ح2778.] بدانيد عاقل، كسى است كه با فكر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و در عواقب امور بنگرد. 🔹الإمامُ الحسينُ عليه السلام: مِنْ دَلاَئِلِ عَلَمَاتِ اَلْقَبُولِ اَلْجُلُوسُ إِلَی أَهْلِ اَلْعُقُولِ وَ مِنْ عَلاَماتِ أَسْبَابِ اَلْجَهْلَمَتِ. أَهْلِ اَلْکُفْرِ وَ مِنْ دَلاَئِلِ اَلْعالِمِ اِنْتِقادُهُ لِحَدِیثِهِ وَ عِلْمُهُ بِحَقَائِقِ فُنُونِ النَّظَر[تحف العقول : 248.] از نشانه‌های دلیل مقبولیّت و نیکنامی، همنشینی با خردمندان است و از نشانه‌های اسباب نادانی، کشمکش با غیر اهل فکر است و از نشانه‌هاى عالم اين است كه گفتار خود را نقّادى كند و به حقايق فنونِ نظر و انديشه، دانا باشد. 🔸قَالَ الإمامُ جَعْفَر بن محمد الصَّادق (عليه السَّلام): «الْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ الطَّرِيقِ لَا تَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ إِلَّا بُعْدا» عمل كننده بى بصيرت ، مانند رونده به بيراهه است و شتابش در رفتن ، جز بر دورى او از مقصد نيفزايد. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2214
📌 ضرورت جریان شناسی انتقادی برای کنش‌گران انقلابی ⏹ بخش دوم: امام علی(ع) فرمود: اِضرِبُوا بعضَ الرأيِ ببعضٍ يَتَوَلَّدْ مِنهُ الصَّوابُ. [غرر الحكم 2567] نظرات گوناگون را در برابر هم قرار دهید، تا آنچه صواب است به دست آید. و فرمود: وامخضوا الرأی مخض السقاء ینتجّ سدید الاراء؛ (غرر الحكم:۲۵۶۸) اندیشه‌ها را همانند به هم زدن مشک دوغ برای گرفتن کره به هم زنید تا آرای صحیح و استوار حاصل آید.» ❇️ توضیح: 🔸 در آیات و روایات متعددی بر این نکته مهم عقلانی و روش‌شناسی تأکید شده است که هر انسانی برای حرکت صحیح و درست نیاز به شناخت مکاتب فکری و جریان‌های اجتماعی و سیاسی دارد تا بتواند حقیقت را بشناسد و از انحراف و التقاط در امان بداند. این شناخت باید عمیق، دقیق و انتقادی باشد تا حقایق آشکار شود، حق از باطل شناخته شود و صراط مستقیم از راه‌های غلط و انحرافی تشخیص داده شود. 🔹 این مهم در عصر ما، بسیار مهم‌تر و ضروری‌تر است چرا که زمانه ما زمانه‌ی ظهور مکتب‌ها و جریان‌های فکری و معرفتی متنوع و متکثری است که علی‌رغم شباهت بسیار در روبناها و رفتارها، اختلافات مبنایی و زیربنایی بسیاری با هم دارند که می‌تواند در بلندمدت موجب اختلاف انگیزی و تقابل‌های اجتماعی شده است و در آینده هم خواهد شد. 🔸 فعالان اجتماعی و سیاسی در داخل جامعه ما هم طبیعتا متأثر از آن مکتب‌ها و جریان‌ها هستند و براساس یک سلسله مبادی تصوری و تصدیقی با مسائل جامعه و نظام مواجه می‌شوند و دریافت‌های خود را در قالب یک نظام معرفتی و شبکه‌ی مفهومی صورت‌بندی می‌کنند و از همان پایگاه فکری و مفهومی، به تحلیل پدیده‌ها، تجویز رفتارها می‌پردازند که علی رغم شباهت در ظواهر و روبناها، می‌تواند از مبانی معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، انسان‌شناسی، نظام ارزشی و رفتاری متفاوتی برخوردار باشد. 🔹بر این اساس، شناخت عمیق مکتب‌ها و جریان‌ها و فهم دقیق نظام دانایی و شبکه‌ی مفهومی آنها براساس استفاده از تجارب مختلف تاریخی و اجتماعی می‌تواند هر کنشگر اجتماعی را از تحیّر و تردید خارج کند و نسبت آن را با اسلام، انقلاب، ایران و نظام اسلامی را بشناسد و از این طریق جایگاه هرکدام را تشخیص و به همان اندازه نقد عالمانه و حکیمانه داشته باشد. 🔸اظهارنظر سلبی یا ایجابی درباره هر جریان و فردی نیازمند مطالعه مستقیم آثار آن جریان و فرد و تعمّق در اندیشه‌ها و طبقه‌بندی جریان‌شناسانه انها دارد و همچنین مشروط به داشتن یک دستگاه محاسباتی دقیق برای سنجش و ارزیابی آنها است. بر این اساس است که می‌توان دیگران را به مطالعه یا عدم مطالعه آنها سفارش کرد و یا کسی حمایت کرد و یا به تضعیف او پرداخت. 🔹 برای این مهم نیاز به مطالعات گسترده عمیق و علمی است تا بر اساس مطالعات زیاد و تعمّق در اندیشه‌ها و رفتارهای افراد و جریانها، به یک دستگاه محاسباتی دقیق و بصیرت اجتماعی جامع رسید و بر همین اساس به پرداخت و الا تلاش‌های کنش‌گران فکری و فرهنگی نتیجه عکس خواهد داشت و جای متفکر و متوهم عوض می‌شود و به تغییر مرجعیت علمی و فرهنگی و اجتماعی می‌انجامد. به تعبیر امیر المومنین (علیه السلام) «أعيتهُ الحيلُ؛ با حیله‌ها کور مى‌شود» یعنی افراد منافق و افراد منحرف و فاسد العقیده می‌توانند با ظاهر زیبا و پنهان کردن اندیشه‌ها به بهانه‌ی مختلف و حتی با مقاصد خیرخواهانه، اهل جامعه را منحرف کنند و مسیر صحیح مسلمین و انقلاب را تغییر دهند و جریان اصیل را از مرجعیت اجتناعی کنار بزنند و خود را جایگزین آنها بلکه انقلابی‌تر و کارآمدتر و تندتر نشان دهند. البته به جهت قدرت رسانه‌ای و بهره‌مندی از منبر و خطابه، عموم افراد هم متوجه این انحراف و تغییر نمی‌شوند. 🔸 به همین جهت است که در جامعه همواره باید حکیمان و عالمانی باشند که همچون ستارگان مسیر درست و صراط مستقیم را نشان دهند و راه را از بی‌راهه مشخص کنند. الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام فرمودند: «هَلَكَ مَن لَيسَ لَهُ حكيمٌ يُرشِدُهُ .[بحار الأنوار: 78/159/10] هر كس خردمندى نداشته باشد كه ارشادش كند، تباه می‌شود.» لذا عموم مردم برای آنکه در این مسیر حرکت کنند باید از تلقی‌های اولیه و استبداد رأی دست بردارند و با مردان دارای علم و عقل مشورت کنند و با شراکت در عقل آنها، بر عقل خود بیافزایند: امام على (عليه السلام) فرمودند: «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ وَمَنْ شاوَرَ الرَّجالَ شارَكَها فى عُقولِها؛ [نهج البلاغه، حکمت 161.] هر كس خود رأى شد هلاك مى شود و هر كس با افراد صاحب نظر مشورت كند در عقل آنان شريك مى شود.» 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2215
📌 ضرورت جریان شناسی انتقادی برای کنش‌گران انقلابی ⏹ بخش سوم: ملاک و میزان جریان‌شناسی ❇️ آیه قرآن: يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُوا فِى دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُوا عَلَى اللهِ إِلاَّ الْحَقَّ؛ (نسا ۱۷۱) اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ (و زياده روى) نكنيد؛ و درباره خدا غير از حق نگوييد. ❇️ روایات الإمامُ عليٌّ عليه السلام : 🔸 إنَّ الْحارِثَ بْنَ حَوْطٍ أتاهُ فَقالَ: أتَراني أَظُنُّ أصْحابَ الْجَمَلِ كانُوا عَلى ضَلالَةٍ؟ فَقالَ عليه السلام: يا حارِثُ، إنّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ و لَم تَنْظُرْ فَوقَكَ فَحِرْتَ ، إنّكَ لَم تَعْرِفِ الحقَّ فتَعْرفَ مَن أتاهُ ، و لَم تَعْرِفِ الباطِلَ فتَعْرِفَ مَن أتاهُ.(نهج البلاغة : الحكمة ۲۶۲) حارث بن حوط ـ در حادثه جمل ـ به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام گفت: آيا از نظر شما من بايد اصحاب جمل را گمراه بدانم؟ حضرت فرمود: اى حارث ! تو پايينت را نگريسته‌اى و بالايت را نگاه نكرده‌اى و از اينرو در حيرت و سرگردانى به سر مى‌برى. تو حقّ را نشناختى، تا اهلش را بشناسى و باطل را نشناختى، تا باطل گرايان را بشناسى. 🔹 فقالَ لَهُ [الإمام علي عليه السلام ]الحارِثُ : لَو كَشَفتَ ـ فِداكَ أبي و اُمّي ـ الرَّينَ عَن قُلوبِنا و جَعَلْتَنا في ذلكَ على بَصيرةٍ مِن أمْرِنا . قالَ عليه السلام : قَدْكَ ؛ فإنّكَ امْرؤٌ مَلْبوسٌ علَيكَ ، إنّ دِينَ اللّه ِ لا يُعرَفُ بالرِّجالِ بَلْ بآيَةِ الحقِّ، فاعْرِفِ الحقَّ تَعْرِفْ أهلَهُ.(الأمالي للمفيد: ۵/۳) حارث به آن حضرت (امام على عليه السلام ) عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد! كاش زنگار از دلهاى ما مى‌زدودى و در اين موضوع ما را از بينش لازم برخوردار مى ساختى. امام عليه السلام فرمود: بس كن . تو مردى هستى كه امر بر تو مشتبه شده است . همانا دين خدا با اشخاص شناخته نمىشود، بلكه با معيار و نشانه حقّ شناخته مىگردد؛ پس حقّ را بشناس، تا اهلش را بشناسى . 🔹عنه عليه السلام: إنّ الحـقَّ و الباطِـلَ لا يُعرَفانِ بالنّاسِ، و لكـنِ اعْرِفِ الحـقَّ باتِّبـاعِ مَنِ اتَّبعَهُ ، و الباطِـلَ باجْتِنابِ مَنِ اجْتَنَبَهُ. (امالی شیخ طوسی۲۱۶/ ۱۳۴) همانا حق و باطل به مردم (شخصيّت افراد) شناخته نمى شود، بلكه حقّ را به پيروى كسانى كه از آن پيروى مى كنند بشناس و باطل را به اجتناب كسانى كه از آن اجتناب مى كنند. 🔸عنه عليه السلام: إنّ الحقَّ لا يُعرَفُ بالرِّجالِ، اعْرِفِ الحقَّ تَعرِفْ أهلَهُ. (مجمع البيان: ۱/۲۱۱، روضة الواعظين: ۳۹) حقّ به شخصيت‌ها شناخته نمى‌شود؛ خودِ حقّ را بشناس تا پيروان آن را بشناسى. ❇️ توضیح: 🔹یکی از مشکلات جهان اسلام این است که همواره اشخاص ملاک و میزان حق شناخته می‌شوند و دیگران هم خود را با افراد می‌سنجند. در این صورت، با تغییر فکری افراد و یا آشکار شدن خطاها و انحراف نهفته‌ی در افکار و شخصیت آنها، موجب تردید و تحیّر و گمراهی در افرادی می‌شود که به آنها، حق و باطل را شناخته‌اند و با آنها خود را تطبیق داده‌اند. 🔸 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) در روایاتی که از ایشان نقل شده است در برابر این جریان ایستادند و به مردم تذکر دادند که حق و باطل را نباید با اشخاص و افراد و جریانهای خاص شناخت بلکه باید ابتدا حقیقت حق و باطل را شناخت، ملاک‌ها و معیارهای ثبوتی حق و باطل را تشخیص داد و پس از آن، بواسطه‌ی این ملاک‌ها همه‌ی افراد و جریانهای مختلف فکری و اجتماعی و سیاسی می‌بایست ارزیابی انتقادی شوند تا میزان بهره‌مندی آنها از حق و یا باطل و همچنین میزان همراهی و همکاری حقیقی آنها با جریان حق و باطل تشخیص داده شود و جایگاه آنها در جامعه اسلامی مشخص شود. 🔸 این اصل و ملاک در میان شیعیان و اصحاب ائمه معصومین (علیهم‌السلام) به یک فرهنگ مشترک تبدیل شد و شیعه قرون نخستین، بدون حب و بغض، و بدون تخریب و تقدیس به این اصل و ملاک متوصل می‌شدند و بر همین اساس فرهنگ نقد و انتقاد عالمانه و فقیهانه در میان خود صحابه ائمه معصومین (علیهم‌السلام) و عالمان شیعه رایج بود. همچنان که میان «هشام بن حکم» و «مؤمن طاق» اختلافات جدی و نقدهای متقابل برقرار بود. همچنین باید از نقدهای «شیخ مفید» به «شیخ صدوق» یاد کرد. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2216
📌 ضرورت جریان شناسی انتقادی برای کنش‌گران انقلابی ⏹ بخش چهارم: ملاک و میزان جریان‌شناسی 🔹 اما متاسفانه این فرهنگ به تدریج تضعیف شد و شخصیت محوری بر بخشی از فضای فکری و اجتماعی شیعیان نیز حاکم شده است همچنان که استاد شهید آیت الله مطهری فرمودند: ✔️تفاوت شیعه شعاری با شیعه حقیقی «شیعه بسیاری از صحابه پیغمبر را- که از شخصیتها و اکابر و معاریف به شمار می‌روند- مورد قرار می‌دهد و اهل سنت، درست در نقطه مقابل شیعه از این جهت قرار گرفته‌اند؛ به هرکس که نام «صحابی» دارد با خوش‌بینی افراطی عجیبی می‌نگرند، می‌گویند: صحابه پیغمبر همه عادل و درستکار بوده‌اند. بنای تشیع بر و و و مو را از ماست کشیدن است، و بنای تسنن بر حمل به صحت و توجیه و «ان شاء الله گربه بوده است». در این عصر و زمان که ما هستیم کافی است که هرکس بگوید علی خلیفه بلافصل پیغمبر است، ما او را شیعه بدانیم و چیز دیگری از او توقع نداشته باشیم، او دارای هر روح و هر نوع طرز تفکری که هست باشد!. ولی اگر به صدر اسلام برگردیم به یک روحیه خاصی برمی‌خوریم که آن روحیه، است و تنها آن روحیه‌ها بودند که می‌توانستند وصیت پیغمبر را در مورد علی صددرصد بپذیرند و دچار تردید و تزلزل نشوند. نقطه مقابل آن روحیه و آن طرز تفکر یک روحیه و طرز تفکر دیگری بوده است که وصیتهای پیغمبر اکرم را با همه ایمان کامل به آن حضرت، با نوعی و و نادیده می‌گرفتند. و در حقیقت این از اینجا به وجود آمد که یک دسته- که البته اکثریت بودند- فقط را می‌نگریستند و دیدشان آنقدر تیزبین نبود و عمق نداشت که باطن و حقیقت هر واقعه‌ای را نیز ببینند؛ ظاهر را می‌دیدند و در همه جا می‌کردند، می‌گفتند: «عده‌ای از بزرگان صحابه و پیرمردها و سابقه دارهای اسلام راهی را رفته‌اند و نمی‌توان گفت اشتباه کرده‌اند.» اما دسته دیگر- که اقلیت بودند- در همان هنگام می‌گفتند: «شخصیتها تا آن وقت پیش ما احترام دارند که به حقیقت احترام بگزارند اما آنجا که می‌بینیم اصول اسلامی به دست همین سابقه دارها پایمال می‌شود، دیگر احترامی ندارند؛ ما طرفدار اصولیم نه طرفدار شخصیتها.» تشیع با این به وجود آمده است. ما وقتی در تاریخ اسلام به سراغ سلمان فارسی و ابوذر غِفاری و مقداد کنْدی و عمار یاسر و امثال آنان می‌رویم و می‌خواهیم ببینیم چه چیز آنها را وادار کرد که دور علی را بگیرند و اکثریت را رها کنند، می‌بینیم آنها مردمی بودند و اصول‌شناس، هم دین‌دار و هم دین‌شناس. می‌گفتند: «ما نباید درک و فکر خویش را به دست دیگران بسپریم و وقتی آنها اشتباه کردند ما نیز اشتباه کنیم. و در حقیقت روح آنان روحی بود که اصول و حقایق بر آن حکومت می‌کرد نه اشخاص و شخصیتها.» ... یعنی باید حق‌شناس و باطل‌شناس باشی نه اشخاص و شخصیت‌شناس؛ افراد را (خواه شخصیتهای بزرگ و خواه شخصیتهای کوچک) با حق مقایسه کنی، اگر با آن منطبق شدند شخصیتشان را بپذیری و الّا نه. این، حرف نیست که آیا طلحه و زبیر و عایشه ممکن است بر باطل باشند؟ در اینجا علی علیه السلام حقیقت را خود حقیقت قرار داده است و روح تشیع نیز جز این چیزی نیست. و در حقیقت فرقه شیعه مولود یک بینش مخصوص و اهمیت دادن به اصول اسلامی است نه به افراد و اشخاص. قهراً شیعیان اولیه مردمی منتقد و بت شکن بار آمدند. علی بعد از پیغمبر جوانی سی وسه ساله است با یک اقلیتی کمتر از عدد انگشتان، در مقابلش پیرمردهای شصت ساله با اکثریتی انبوه و بسیار. اکثریت این بود که راه بزرگان و مشایخ این است و بزرگان اشتباه نمی‌کنند و ما راه آنان را می‌رویم. منطق آن اقلیت این بود که آنچه اشتباه نمی‌کند حقیقت است؛ باید خود را بر حقیقت تطبیق دهند. از اینجا معلوم می‌شود چقدر فراوانند افرادی که شعار تشیع است و اما روح تشیع نیست.»(جاذبه و دافعه، ص ۱۱۶ - ۱۲۰) بنابراین اگر ملاک‌های صحیح شناخت حق و باطل مشخص نشود و معیار بینش‌ها و کنش‌های اهل جامعه نشود به ده‌ها و و ، اشخاص جایگزین حق و منطق می‌شوند و جامعه را به سمت تضعیف عقل و غلبه‌ی احساسات افراطی سوق می‌دهد لذا صرفا حب وبغض‌های شخصی ملاک معرفت و شناخت می‌شود و بالطبع «تقدیس» و «تخریب» غایت منبرها، جریان‌شناسی‌ها، گفت‌وگوها ومناظرات رسانه‌ای می‌شود. نتیجه طبیعی این جریان نیز تغییر مرجعیت علمی واجتماعی در جامعه خواهد شد.‌ یعنی به تدریج، جریان اصیل فکر و اندیشه‌ورزی که براساس عقل و‌حق تحولی را جامعه به وجود آورده است کنار گذاشته می‌شود و جریانهای دیگر مرجعیت یافته وبر جامعه استیلا می‌یابند. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2217
📌 طرح پژوهشی «روش‌شناسی فهم و نقد نظام‌مند مکاتب فکری و جریان‌های فعال در علوم انسانی» (به مثابه گام دوم در مسیر تولید علوم انسانی اسلامی) ✍ سید مهدی موسوی ۱. جهان امروز، جهان تکثرها و تنوع‌ها در عرصه‌های فکری، علمی، فرهنگی و اجتماعی ست. ۲. وجود مکاتب فکری و جریان‌های اجتماعی و سیاسی مختلف و متفاوت و فعالیت و تأثیرگذاری اجتماعی آنها از جمله ظهورات این تنوع و تکثر است. ۳. وجود این تنوع‌ها و تکثرها برای هر جامعه‌ای هم فرصت است و هم تهدید. ۴. ضرورت گفت‌وگو و درک متقابل میان این مکاتب و جریانها و همچنین «نقد علمی» در راستای کشف حقیقت و افزایش قدرت اجتماعی و خروج از دوگانه‌ای «تقدیس» و «تخریب» بر کسی پوشیده نیست چرا که موجب رشد فکری و بلوغ اجتماعی است والا به تفرقه، تشتت و بی‌اعتمادی می‌انجامد. ۵. روشن که این گفتگو و درک متقابل، نیازمند است و بدون روش، نه‌تنها امکان گفت‌وگو فراهم نمی‌شود بلکه زمینه بدفهمی‌ها، سوءظن‌ها و بی‌اعتمادی‌ها بیشتر می‌شود همچنان که در عموم مناظره‌های علمی و نشست‌های رسانه‌ای این مشهود است.(که خود نیازمند آسیب‌شناسی است) ۶. جمهوری اسلامی ایران براساس بنیان‌های نظری (همچون فطرت، حکمت و اجتهاد) و اهداف متعالی خود (جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی) نیازمند ارائه صحیح و جامع برای فهم و نقد مکاتب فکری و جریان‌های اجتماعی و سیاسی در جهت هم افزایی نیروها در مسیر تعالی جامعه است. ۷. به نظر می‌رسد در مسیر تحول علوم انسانی اسلامی، بعد از تبیین مباحث فلسفی در باب چیستی و مبانی تحول علوم انسانی، بیش از هر امری، نیاز به این بحث فطرت‌پایه، حکمت بنیان و اجتهادی داریم چرا که می‌تواند نسبت ما را با مکاتب موجود در علوم انسانی و جریان‌ها و نحله‌های فکری و سیاسی در داخل جهان اسلام به درستی روشن کند. ۸. ظرفیت‌های صورت‌بندی و تدوین این روش اجتهادی، در آثار متفکران انقلاب اسلامی (امام خمینی، آیت الله العظمی خامنه‌ای، شهید مطهری، شهید بهشتی) وجود دارد. ۹. از این‌رو، می‌توان در یک کتاب علمی و پژوهشی به این موضوع پرداخت و به تعالی فکر و اندیشه و ارتقا کرسی‌های نظریه‌پردازی و مناظرات رسانه‌ای یاری رساند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2218
بسمه تعالی ضرورت «تبیین فکر و عقلانیت انقلاب اسلامی» «ادامه حرکت ملت ایران در مقابله با استکبار،‌ نیازمند علم و تفکر و فناوری و نقشه راه است» بیانات در دیدار با دانش آموزان ۱۴۰۳/۸/۱۲ ❇️ معرفی: 🔹انقلاب اسلامی بزرگترین تحول قرن بیستم میلادی بود که همه مناسبات فکری و سیاسی جهان را تغییر داد و افق جدیدی از نحوه بودن و زیستن انسان را به بشریت معرفی کرد. این تحول بزرگ، محصول یک مکتب فکری و معرفتی متمایزی بود که توسط امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و شاگردان برجسته‌ی ایشان همچون آیت الله العظمی خامنه‌ای، آیت الله شهید مطهری، آیت الله شهید بهشتی طراحی و تبیین شد و توانست یک تحول باطنی در انسان ایرانی و انقلاب اجتماعی به وجود بیاورد و به شکل‌گیری محور مقاومت بیانجامد. 🔸 درک صحیح از مکتب فکری ومعرفتی انقلاب اسلامی نیازمند تلاش عمیق علمی در چهار لایه‌ی معرفتی زیر است: ۱. لایه زیرساخت‌های علمی و دانشی انقلاب اسلامی محصول یک نظام دانایی ومجموعه‌ای ازعلوم ومعارف است که در بستر تاریخ و فرهنگ اسلامی تکوّن و گسترش یافته است وزمینه‌ی شکل‌گیری اندیشه انقلاب اسلامی را فراهم کرده است. همچون فقه و اصول، فلسفه و کلام، اخلاق و عرفان. شناخت تطوّر این علوم در تمدن اسلامی و تبیین چگونگی تأثیر آنها بر انقلاب اسلامی یکی از مباحث مهم در شناخت انقلاب اسلامی و مکتب فکری ومعرفتی آن است. ۲. لایه منظومه فکری و گستره‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی ناظر به همه ابعاد و ساحت‌های حیات انسانی اعم از فردی و اجتماعی، تربیتی و فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است و برای آن تولید فکر و اندیشه کرده است. فهم و تجمیع این ورودها و تولیدها در قالب یک منظومه فکری به هم پیوسته و منسجم، رسالت مهم دیگری است تا جامعیت انقلاب اسلامی و گستره قلمرو معرفتی و فرهنگی آن شناخته شود. ۳. لایه نظام فکری و چارچوب‌های نظری نکته بسیار مهم این است که همه ابعاد فکری و گستره‌ی معرفتی و فرهنگی انقلاب اسلامی علی‌رغم تنوع و گستردگی، از نظام فکری واحد برخوردار است و بر یک چارچوب نظری مستقل و متمایز از سایر مکاتب قرار گرفته است. به تعبیر دیگر، انقلاب اسلامی مبتنی بر درکی خاص از مبانی نظری و نظامات رفتاری سامان یافته است و همین موجب شده است که از یک وحدت رویه و حرکت تکاملی به هم پیوسته‌ای برخوردار باشد که با تغییر افراد و دولت‌ها در جهت‌گیری‌های کلان آن خللی وارد نشود. کشف و صورت‌بندی دقیق نظام فکری انقلاب اسلامی با استفاده از آثار و آرا رهبران انقلاب اسلامی ضرورتی بسیار مهم است که هم روند آینده انقلاب را مشخص و هم از تشتت نیروهای انقلاب جلوگیری می‌کند. ۴. لایه عقلانیت اجتماعی و دستگاه محاسباتی انقلاب اسلامی مبتنی بر نظام فکری و معرفتی ویژه و مستقل خود از یک عقلانیت و دستگاه محاسباتی منحصر به فردی برخوردار است که راهنمای تصمیمات و اقدامات آحاد جامعه و دولت‌مردان است. به تعبیر دیگر، عقلانیت انقلاب اسلامی حامل منطق راهبردی و اصول عملی خاصی است که تتظیم‌گر همه‌ی تصمیمات، برنامه‌ریزی‌ها و کنش‌گری هاست. شناخت و صورت‌بندی دقیق این منطق راهبردی و اصول عملی از دیگر رسالت های مهم تبیین انقلاب اسلامی است. ❇️ ضرورت: علی‌رغم این که انقلاب اسلامی از معدود انقلابهایی است که بر یک مکتب فکری مشخص و مستقلی شکل گرفته است کمتر به این بُعد آن توجه شده است و درباره ابعاد نظری و دانشی آن کار جدی صورت نپذیرفته است. در حالی که این بعد مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی و الهام بخش سایر ملت‌ها و تعیین کننده آینده انقلاب اسلامی است. با بررسی کارهای انجام شده این مطلب مشخص می‌شود که چارچوب نظری و مبنای فکری نویسندگان و محققان، ریشه در نظریات دیگری دارد و از نظام فکری و اصول روش‌شناختی متفکران انقلاب اسلامی بهره نگرفته است. از این‌رو، لازم است تابا بهره‌مندی حداکثری از روش‌شناسی اجتهادی متفکران اصیل انقلاب اسلامی، به بازخوانی مکتب فکری انقلاب اسلامی پرداخت و ابعاد دانشی، نظری و فرهنگی آن را به نحو اجتهادی کشف و صورت‌بندی علمی کرد. به طور خلاصه، این بنیاد درصدد امتداد «جریان خلاق فکری حوزوی» و جبران خلأ فکری امثال استاد شهید مطهری در تبیین حکمی و اجتهادی بنیان‌های معرفتی و نظری انقلاب اسلامی است. مقوله‌ای که بارها رهبر معظم انقلاب به آن اشاره فرموده‌اند وکمتر به آن توجه شده است. (در یک تحقیق مفصل، به جوانب مختلف این مسئله پرداخته شده است) ❇️ سیاست‌ها و اصول: ۱. پایبندی به روش‌شناسی اجتهادی رهبران و متفکران اصیل انقلاب اسلامی؛ ۲. تمرکز بر ابعاد فکری، معرفتی و دانشی انقلاب اسلامی در جهت کشف عقلانیت اجتماعی و عملی آن؛ ۳. استفاده از همه‌ی ظرفیت‌های حوزوی و دانشگاهی؛ ۴. توجه به ابعاد بین‌المللی پژوهش‌ها در جهت معرفی علمی و دقیق مکتب فکری و عقلانیت انقلاب اسلامی؛ ۵. آزادی عمل و عدم وابستگی به نهادها و سازمان؛