eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
572 عکس
155 ویدیو
29 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌آیة الله شیخ محمد فکور یزدی اشنايي با زندگی نامه در: https://eitaa.com/hekmat121
💠 رسالت الهیات فلسفه 🔹 الهیات فلسفه الهی تمام تلاشش این است که علم را اسلامی کند و خرد و دانش را عقلانی و اسلامی کند تا مع الواسطه، علمِ اسلامی شده، افراد را و جامعه را به خردورزی عقلانی و دینی راهنمایی کند. بنابراین ریاست در این است که تمام علوم را اسلامی میکند. 🔹 دانشگاه رسالتش در تبیین آینده فلسفه در ایران این است که بداند فلسفه امتی دارد و این امت، هستند و اگر علوم تحت تدبیر این امام به خوبی هدایت بشوند بخشهای حکمت عملی هم در شؤون گوناگون و شعب متعددی که دارد هدایت می شوند. 📚 پیام همایش «آیندۀ فلسفه در ایران» تاریخ: 1400/08/12 https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفه و حیات بخشی به علوم ✔️فلسفه الهی، علوم مرده را زنده می‌کند و آن علم زنده را به حرکت در مسیر حق وا می دارد ✔️ تأسیس فلسفه الهی برای تربیت و هدایت علوم است تا علوم را اسلامی کند ✔️ فلسفه الهی ثابت می کند این نظام سپهری، مبدأ، غایت، نظم و نظام دارد ✔️علم زنده، علم دینی است ✔️دینی شدن دانشگاه در گرو دینی شدن دانش است ✍سخنرانی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در بیست و یکمین گردهمایی اعضای اسلامی و دوازدهمین گردهمایی اساتید : 🔹 و به دو قسم تقسیم شده است؛ فلسفه «نظری» و فلسفه «عملی». این تقسیم، به علم ربط دارد نه به عامل! هیچ شخصی نیست که فلسفه عملی با او کار نداشته باشد، همه شئون جامعه با فلسفه عملی سروکار دارد، اما وظیفه ای که فلسفه نظری به ویژه فلسفه الهی به عهده دارد و و اساسی آن محسوب می شود این است که علوم را هدایت، تکمیل و رهبری کند و علوم را از کفر نجات دهد. 🔸 الهی برای تربیت و هدایت علوم است تا علوم را اسلامی کند چراکه فلسفه الهی ثابت می کند این نظام سپهری، مبدأ، غایت، نظم و نظام دارد؛ می‌گوید کل موجودات تکلم الهی است و نه کلام الهی؛ کلام قابل ضبط است و می تواند جدا از متکلم باشد اما تکلم وابسته مطلق به متکلم است و بدون متلکم کلامی هم قابل تصور نیست. 🔹 پس علم وقتی علم است، که این مثلث را مثلث ببیند و آن را مثله نکند؛ که آفرید؟ چرا آفرید؟ و چه آفرید؟ در حالی که ، این مثلث الهی را مثله کرده و اینگونه را به تبدیل کرده است، این علم مرده، هیچ کس را عالم نمی کند! و نتیجه ای جز جنگ های جهانی و جنگ های نیابتی در پی ندارد. 🔸، علوم مرده را زنده می‌کند و آن علم زنده را به حرکت در مسیر حق وا می دارد. پس رسالت فلسفه الهی، همانا ، و است. آنگاه در سایه این حرکت، فلسفه عملی هم سامان می‌پذیرد. 🔹 این است که دانش و حکمت و فلسفه در غرب را بررسی، مطالعه و به سؤالات آنان پاسخ دهند تا از برکت این مهم، علم در غرب زنده شود. در واقع شما اساتید علوم عقلی باید علوم را زنده و تربیت کنید. علم زنده، است؛ معنی دینی شدن دانشگاه هم همین دینی شدن دانش است! دینی شدن دانشگاه در گرو دینی شدن دانش است. https://eitaa.com/hekmat121
📌 علوم انسانی و منطق طهارت روح ✍ آیت الله العظمی جوادی آملی در پیام تصویری به افتتاحیه همایش ملی معنویت و علوم اسلامی: 🔹علوم انسانی گذشته از موضوع و مبادی و مسائل، یک میزان علم حصولی دارد به نام منطق و یک میزان گفتاری و نوشتاری دارد به نام نحو و صرف، در علوم انسانی یک یافتن لازم است این یافتن میزان دارد؛ میزانِ یافتن منطق نیست میزانِ یافتن صرف و نحو یا دستور زبان فارسی نیست. کسانی که در علوم ربّانی تلاش و کوشش می کنند برای این یافتن میزانی را ذکر کردند و آن روح است روح است درجات رشد فرشته شدن است. 🔸 معنویت میزان عالم شدن است. علوم انسانی اگر با این میزان همراه نباشد نتیجه نمی دهد. نگاه به ترازو می خواهد و منطق و صرف و نحو میزان این ملکوت نیست، نشاط درونی و فرشته شدن و مناجات و سحرخوانی را معنویت تامین می کند و این معنویت میزان علوم ربانی است. https://eitaa.com/hekmat121
📌نظام تمایلات در حکمت متعالیه 🔹اساس حکمت و فلسفه اسلامی مفهوم "توحید" است و همه همّ و غم فیلسوفان مسلمان ارائه یک "دستگاه فلسفه توحیدی" است. به نحوی که به تبیین فلسفی و برهانی و ارجاع آنها به حقیقت وحدت بخش و هویت بخش منجر شود. 🔸فیلسوف مسلمان ترسیم توحیدی از هستی و مراتب هستی را مهمترین ره آورد فلسفه می داند. به تعبیر دیگر فلسفه اسلامی محصول دو حرکت اساسی است: ۱. حرکت از ظاهر به باطن و ۲. حرکت از کثرت به وحدت. 🔹رهاورد این دو شناخت اصل واقعیت و کشف حقیقتی است که زیرساخت اصلی نظام آفرینش و بنیان حیات و سعادت انسان را تشکیل می دهد. بنابراین فلاسفه اسلامی به تحلیل وجودی واقعیت و ترسیم توحیدی روابط میان موجودات و ساختار حیات انسانی در نسبت با مبدا و معاد می پردازند. 🔸درحکمت متعالیه روشن استکه "موجودیت هرچیز همان نحوه ارتباطش با حقّ اوّل است و مصداق حکم وجود بر هر چیزی همان وجودِ نسبیِ تعلقی اش به وجود حق الهی است." در اسفار اربعه ملاصدرا بر این اصل که هویات وجودی موجودات از انوار تجلیات حق و لمعات و جمال و جلال هستند برهان اقامه شده است. به این ترتیب "ادراک و دریافت هر شی، صرفاً ملاحظه آن شی است بر وجهی که از آن وجه مرتبط و منسوب به واجب تعالی است و آن وجه همان وجود و موجودیت آن شی است"(ایقاظ النائمین، ص۹۰) 🔸کشف این لایه عمیق معرفتی توسط فلسفه، سازنده زیرساخت های ، و و ارتباطات انسانی است. 🔹 در انسان‌شناسی متعالیه و فلسفه عمل فیلسوفان مسلمان تبیین شده است که رفتار انسانی محصول بینش ها و گرایش ها، اراده ها و انتخاب‌های انسان است. یعنی به طور عادی معرفت مقدمه شوق و شوق مؤکد مقدمه تحریک و اراده است که نهایتا این فرایند به عمل وبرقراری ارتباطات فردی واجتماعی منتهی می شود. هرچند امکان تخطی از این سیر وجود دارد. 🔸بر اساس این تبیین، فلسفه اسلامی از یک سو، و دانشی ویژه‌ای را طراحی و پیشنهاد می دهد که به همه علوم نظری و عملی هویت نظام و جهت می دهد و آنها را در یک شبکه معنایی منسجم و به هم پیوسته طبقه بندی و رده بندی می سازد. 🔹از سوی دیگر فلسفه اسلامی بر اساس مفهوم محوری و بر مبنای اصل بنیادین نوع خاصی از انسانی و وحودی را ترسیم می‌کند که به شکل گیری نظام ارتباطات انسانی، ، تحول وجودی انسان و تکامل همه جانبه زندگی منجر شود. 🔸به اعتقاد فیلسوفان مسلمان و بخصوص شيرازي، ره آورد فلسفه و عقل اگر با گره نخورد و به# انگیزه و توجه وجودی به هدف تبدیل نشود و با حرکت قلبی و ایمان توحیدی همراه نشود ثمر بخش نخواهد بود. آنچه موجب حرکت و استمرار و تداوم حرکت می شود، انگیزه های متعالی مبتنی بر شناخت عمیق و صحیح است. در حکمت متعالیه با برهان فلسفی اثبات شده است که حکمت و يقين زمانی محقق می شود که افراد و جامعه اسلامی اسفار اربعه را همزمان با و بپیمایند. بخصوص "آنکه دل انسان به صیقل ایمان و طهارت از غشاوة تعلق به دونیات مصفّی گشته باشد و دست از نشأة صوري و حيات مجازی شسته" (رساله سه اصل ص۴۱). 🔹صدرالمتألهين در جلد هفتم کتاب شریف اسفار به خوبی از نقش و عشق در شکل گیری نظام رفتاری انسان سخن گفته و براهين فلسفی آن را تبیین فرموده است. در این بحث روشن و مستدل شده است که "جمیع موجودات عاشق خدا هستند"(اسفار ج۷،ص۱۳۷) و بر همین پایه، جمیع موجودات در یک نظام ارتباطی قرار دارند و افعال صادره از موجودات جاندار براساس اتفاق و جزاف نیست بلکه برپایه غایت و اغراض ملائم با طبع و تمایلات عاشقانه "علی نحو الارادة و الاختيار" است. (همان ص١٥١) بر بنیان اراده و اختیار و نوع تمایل به پدیده ها، نظامی از روابط شکل می گیرد و پدیده ها در این نظام ارتباطی معنا و هویت می یابند. حتی افعال صادر از قوه شهوت و غضب نیز هویت متعالی می یابد و در راستای شکل گیری و صورت می پذیرد.(همان، ص۱۵۳) 🔸صدرالمتألهين کمال فرایند تفلسف را به پیوند میزند که مسیر آن اتصال قلبی و پیوند خوردن با مشکات و است. او دررساله سه اصل مینویسد: "و چه جای حواس، عقل نیز تا به نور عشق منوّر نگردد راه به مطلوب اصلی نمی‌برد و همچنان که حواس از ادراک مدرکات قوت نظر عاجزند، عقل نظری از ادراک اولیات امور اخروی عاجز است ... و جز به نور متابعت وحی سید عربی و اهل بیت و - علیه و علیهم السلام و الثناء- ادراک نمی توان کرد و اهل حکمت و کلام را از آن نصیب چندانی نیست: ای دوست حدیث عشق دیگرگون است وز گفت و شنید این سخن بیرون است گر دیده ی دل بازگشایی نفسی معلوم شود که این حکایت چون است" (رساله سه اصل ص۵۵.) ادامه دارد... https://eitaa.com/hekmat121
📌نقش ظاهرگرایی در قتل اهل ولایت ✍حکیم متأله صدرالمتألهين شیرازی: 🔹پس زنهار که به علم ظاهر و صلاح بی بصیرت، مفتون و مغرور نگردی، که هر شقاوتی که به مردودان راه یافت، از غرور علم ظاهر و عمل بی ‏اصل راه یافت، 🔸 و آنچه در قصص الانبیاء خوانده‏ای یا از احوال شهداء و اولیاء شنیده‏ای، از مصیبتها و محنتها که بخاندان نبوت و ولایت و اهل بیت عصمت و طهارت راه یافته، اگر نیک دریابی، آنها همه از نفاق و کید اهل شید و ریا و غدر و حیله متشبهان باهل علم و تقوی برخواسته. 🔹علی مرتضی علیه السلام نه بضرب ابن ملجم بر زمین افتاد، بلکه بسکنجبین‏ شهد صلاح ابو موسی اشعری و سرکه نفاق عمرو بن عاص شربت شهادت نوشید، 🔸و امام حسین علیه السلام نه بخنجر بیداد شمر ذی الجوشن خوابید، بلکه بمعجون افیون پر سمّ مکر و افسون و تریاق پرزهر اتفاق اهل نفاق خونش با خاک کربلا آمیخته شد، که" قتل الحسین یوم السقیفة". 🔹و همچنین پارهای جگر حسن مجتبی علیه السلام از کید و غدر نهانی معاویه بخاک محنت ریخت، 🔸و برین قیاس هر چه بسائر ائمه علیهم السلام واقع شده همه بزور شید اعدا و مکر و تلبیس ارباب رزق و ریا بوده، و با این همه ظلم و بیداد و فتنه و فساد که ازیشان سرزد ذره‏ای از جاه و قدر و منزلت اهل ولایت و حقیقت کم نگشت، و در دنیا و آخرت معزز و مکرم بودند و خواهند بود 🔸 بلکه این طایفه اعداء خود را در دین و دنیا رسوا کردند و بعذاب سرمد و سخط الهی تا ابد خویشتن را مبتلی ساختند. آنان که ره دوست گزیدند همه در کوی شهادت آرمیدند همه در معرکه دو کون، فتح از عشق است با آن که سپاه او شهیدند همه (رساله سه اصل، ص: 122) https://eitaa.com/hekmat121
📌خلط قواعد فلسفی با قواعد اصولی آیت الله العظمی مظاهری: 🔹فرمایش است آن که متخصص در فلسفه است انصافا فلسفه حضرت امام خیلی بالا بود خیلی عالی بود و راستی باید بگوییم خیلی بالا بود و ایشان خیلی جاها تصریح می کردند آقا این قواعد را نیاورید در اصول نیاورید در فقه برای این که آن مربوط به تکوین است و مربوط به عالم وجود است آن هم وجود حقه حقیقیه و مربوط به اعتبارات، اعتبارات این حرفها اصلا نباید این حرفها در آن آورده بشود. 🔸 و خود همین مرد بزرگ رضوان الله تعالی علیه بارها و بارها با یک تبسم خاصی با یک تبسم ملیح آوری اما جدی می فرمودند فلسفه را وارد اصول کردند برای این که چاقش کنیم آماسش کردیم و نباید فلسفه بیاید توی اصول. درس خارج اصول آیت الله مظاهری 92/02/16 https://eitaa.com/hekmat121
📌 ابتلائات خلط امور تکوینی و امور اعتباري آیت الله العظمی مظاهری: 🔹تمام اوامر و نواهی اموراعتباری است نه امور تکوینی، امور انتزاعی است نه امور حقیقی، اصلا قضیه تأثیر و تأثر فلسفه نیست، ما عقیده داریم از جاهایی که فلسفه را آوردند توی اصول و اصول به جای این که فربه بشود آماس شد. 🔸... قیاس تشریع به تکوین و این قیاس تشریع به تکوین خیلی جاها ما را مبتلا کرده است. 🔹 ... وقتی انسان فیلسوف بشود به جای خود باید فیلسوف باشد فلسفه را بیاورند توی فقه فلسفه را بیاورند توی اصول خیلی مصائب پیدا می شود فلسفه خیلی خوب است برای کسی که هم ذوق داشته باشد حال انحراف برایش پیدا نشود هم به جا استعمال بشود و اما آوردن فلسفه توی فقه آوردن فلسفه توی اصول مصائب درست می کند. 🔹 از جمله مصائب مسئله ماست و آن این است که اصلا تأثیر و تأثر که ندارد ما باید ببینیم شارع مقدس چه فرموده؟ شارع مقدس فرموده وقتی می خواهی نماز بخوانی 6 تا شرط 6 تا مقدمه تهیه کن یکی قبله و یکی طهارت، طهارت از خبث بدن و لباس یکی طهارت از حدث و یکی هم رو به قبله بودن و یکی در وقت بودن و گفته این ها باید باشد برای این مأمور به این 6 تا بعد هم آن مأمور به تو مرکب است اوله التکبیر آخره التسلیم یک جا هم گفته زن مستحاضه این اوله التکبیر آخره التسلیم مقدمات را بیاور مقارنات را هم بیاور یک چیز باقی می ماند و آن این است که غسلهای شبت را باید بکنی اگر نکنی نماز حالایت باطل است آن غسل را هم بکن همه این ها قرارداد است از شارع مقدس نه تأثیری هست نه تأثری هست نه هست. 🔸 فلسفه شرط و مشروط سبب و مسبب مربوط به تکوینیات است اصول ما فقه ما مربوط به تشریعیات است فلسفه موضوعش وجود است یعنی وجود خارجی اما اصول و فقه موضوعش اعتبارات است انتزاعات است و اصلا قضیه تأثیر و تأثر در کار نیست اگر حرف من درست باشد بر می گردد به این که اصلا این اشکال سالبه به انتفاء موضوع است. 🔹 وجود خارجی که نیست وجود اعتباری است، ما به ازاء در خارج ندارد یعنی تمام اعتباریات ما به ازاء در خارج ندارد آن که ما به ازاء در خارج دارد آن مأتی به من است مأتی به که مأمور به نیست یعنی وضو گرفتن اما این مأمور به نیست وضو گرفتن یک چیز خارجی است این که از آن هم طهارت پیدا می شود که بعضی گفته اند محصل و متحصل ما آن را هم قبول نداریم حالا یک کسی بگوید که بله به واسطه وضو یک نوری پیدا می شود یک واقعیتی پیدا می شود اما بالاخره امور امور در مقابل امور است ما به ازاء در خارج ندارد فرق بین تکوین و تشریع همین است تکوین ما به ازاء در خارج دارد اما تشریع ما به ازاء در خارج ندارد همه اش امور اعتباریه است تأثیر و تأثر نیست آن که هست خواست شارع مقدس است البته گفتم خواست شارع مقدس روی یک مصالح و مفاسد نفس الامری است آن تکوین است اما این خواست شارع مقدس یعنی امر شارع مقدس تمام اوامر و نواهی این ها وقتی که انشاء بشود دست اجراء بشود آن امر در خارج آن نهی در خارج ما به ازاء ندارد مثل وجود به آن می گوییم خود ما هم می گوییم توی فقه می گوییم امور انتزاعیه امور اعتباریه. 🔹 ... در عالم اعتبار شرط و مشروط و جزء و کل و این که تأثیر و تأثر در عالم تکوین بله در عالم اعتبار هیچ کدام این ها را نداریم. 🔸 اگر اسمش را می گذاریم شرط این شرط نماست شرط نیست شرط واقعی شرط فلسفی[است]، شرط شرعی است شرط اصولی است، نه حالا در شریعت هم نروید، عرفی، عرف یک قوانینی دارد همه اش اعتباری است عرف یک شرط و مشروطی دارد همه اش اعتباری است همین جور که شارع مقدس تقنین دارد عرف هم تقنین دارد همین طور که در شریعت مقدس اسلام واقعیت یعنی واقعیت خارجیت به معنی تأثیر و تأثر نیست در قوانین عرفیه هم همین است لذا قوانین عرفیه مثل قوانین شرعیه است این را قیاس با هم کردن خیلی خوب است و اما ما بخواهیم اعتباریات را انتزاعیات را آنها که ما به ازاء در خارج ندارد بگوییم مثل آنها که واقعیت دارد واقعیت به معنا وجود خارجی دارد به معنا این که راستی موجود در خارج است این ها در عالم عرف نیست در همه قوانین دنیا هم نبوده و نیست یک اعتبارات است در شرع مقدس اسلام هم نه بوده نه هست بلکه همه این ها شرط نماست همه این ها جزء نماست همه این ها اسمش را گذاشته ایم سبب اما سبب نماست همه این ها را گفته ایم علت تامه اما علت تامه نماست . درس خارج اصول آیت الله مظاهری 91/07/10 https://eitaa.com/hekmat121
📌طلب و اراده، امتداد حکمت و فلسفه در علم اصول ✍خاطرات آیت الله احمد صابری همدانی: 🔹ما در بحث به درس مرحوم مى رفتیم که شنیدیم مرحوم امام ـ قدس سره ـ درس اصولشان به طلب و اراده رسیده؛ چون این بحث بسیار مهم بود و با مسائل فلسفه و کلام ارتباط داشت و بسیارى از بزرگان چون مرحوم آخوند فرموده اند: «قلم اینجا رسید و سر بشکست». 🔸با چند نفر از فضلاى درس مرحوم داماد گفتیم خوب است این بحث را از آقاى حاج آقا روح اللّه خمینى استفاده کنیم و مشکل را حل نماییم. بالاخره به درس طلب و اراده امام رفتیم و استفاده نمودیم. بعد از چند روز امام مطلب را به اینجا رساندند که عقوبت بر افعالِ اختیاریه است و افعال اختیاریه هم آن است که مسبوق به اراده ماست و افعال مکلفین هم از روى اراده صادر مى شود. من اعتراض کردم، گفتم شما براى ما اصطلاح را بیان فرمودید؛ ولى ما مى خواهیم بدانیم اراده ما از کجا است که افعال ما مسبوق به آن مى شود؟ ما کارى به اصطلاح نداریم. اشکال و اعتراض تکرار شد، ولى جواب قانع کننده داده نشد. امام جمله اى را به عنوان شوخى فرمودند و من هم پررویى کردم چیزى گفتم؛ طلبه ها خندیدند. 🔹بعد از درس، آقاى سبحانى و من خدمت امام آمدیم؛ آقاى سبحانى به امام گفت: حاج آقا، آقاى صابرى است. امام فرمودند تو مى خواهى ایشان را به من معرفى کنى؟! خلاصه آن روز گذشت، ولى اشکال من سبب شد یک هفته بحث طول کشید. احتمال مى دهم حاج آقا سبحانى [این ماجرا را] در خاطر داشته باشند. در این بحث استفاده خوبى بردیم. 🔸به هر حال در این یک هفته امام ـ قدس سره ـ مسألۀ را بسیار دقیق و مفصل بیان فرمودند و به نظرم آخر بحث فرمودند: «قلم اینجا رسید و سر هم نشکست». 🔹در همین درس بود که از مرحوم با عنوان شیخ ما یاد مى کردند و تمجید مى نمودند و از روزى با عظمت و تجلیل اسم بردند که براى ما خیلى مهم تلقى مى شد و اعجاب انگیز شد. 🔸متأسفانه بعضى از مطالب مربوط به اراده مکلفین که در ایراد فرموده بودند در رساله ها درج نشده است. 🔹از مطالبى که امام ـ قدس سره ـ در ضمن بحث طلب و اراده در طى بیانات خود فرمودند سخنى است که براى شاگردان مخصوصاً براى من بسیار جالب بود. مطلب این بود: «بعضى از نفوس مستعد براى کسب فیض از بارى تعالى بدون واسطه نیستند. باید وسایط فیضى در کار باشد؛ مثلاً دیوار استعداد انعکاس نور را بدون واسطه ندارد؛ ولى به وسیله آب یا آیینه، نور خورشید در آن منعکس مى شود؛ آفتاب بر آب مى تابد و از آب به دیوار منعکس مى شود و پرتوى از نور خورشید در سینه دیوار پدیدار مى گردد. وصول فیض بارى تعالى به هر کس و هر چیز و هر انسانى گاهى بدون واسطه ممکن نیست؛ براى نقص زحمتى که در خود موجود هست نه در فیض خداوند و قدرت او؛ در اینجا فیض خدا به وسیله وسایط غیبى الهى و مقربان درگاه او و ذوات مبارک پیامبر بزرگوار و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ به مردم و نفوس ضعیف غیرمستعد مى رسد و فیض خداوند در آنها تجلى پیدا مى کند». ✔️منبع: صحیفه دل، ج2، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص 103-110 https://eitaa.com/hekmat121
📌امور اعتباري و حقیقت آیت‌الله العظمی جوادی آملی: 🔹درباره امور# اعتباري درست بحث نشده ما خیال مي‌كنيم امور اعتباري رأساً در برابر تكوينيات و در برابر است خير امر اعتباري سهمي از دارد و علمي كه از امر اعتباري به عنوان اصل اثباتش بحث مي‌كند همان فلسفه مطلق است ما وقتي كه مي‌گوييم «الحكمة اما نظريةٌ و اما عمليةٌ» اين حرف نهايي نيست اين آغاز راه است. 🔸 همه مي‌گويند يا نظري است يا عملي اما چرا؟ اين چرايش را ديگر نمي‌گويند براي اينكه معلوم ما يا نظري است يا عملي معلوم ما نظري است يا عملي يعني چه؟ يعني «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباريٌ» چون «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباري» ما اگر به موجود حقيقي علم پيدا كرديم مي‌شود و اگر به موجود اعتباري علم پيدا كرديم و در آن زمينه بحث كرديم اين مي‌شود باز هم اين آغاز راه نيست اين بين راه است. 🔹وقتي گفتيم «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباري» اين مسئله است براي اينكه اين إما إماي ترديد نيست يك إماي تنويع است و تقسيم ما يك إماي ترديدي داريم چون علم نيست، مسئله نيست انسان شبحي را كه از دور مي‌بيند مي‌گويد إما زيد است و إما عمرو. اينكه مسئله علمي نيست معناي إماي ترديدي «لست ادري» است وقتي «لست ادري» شد علم نيست كه اگر شبحي را كسي از دور ديد بگويد إما زيد است و إما عمرو و يك إماي تقسيمي و تنويعي داريم مثل اينكه مي‌گوييم «العدد إما زوجٌ و إما فرد» در منطق كه مي‌گويند قضاياي منفصله داريم و در قضاياي منفصله إما به كار مي‌رود آن إما غير از اين إماي إما زيد است و إما عمرو است إماي ترديدي مسئله نيست علم نيست إماي در قضاياي مسئله فتواست يعني من يقين دارم كه عدد از اين دو قسم بيرون نيست يقين دارم اگر زوج بود فرد نيست يقين دارم اگر فرد بود زوج نيست اينها همه علم است 🔸 «الموجودُ إما حقيقيٌ و إما اعتباري» اين مي‌شود مسئله اگر مسئله شد بايد جواب اين سؤال را بدهيم كه اين مسئله كدام علم است؟ چه علمي در عالم هست كه يكي از مسائل او اين باشد غير از فلسفه اين مي‌افتد در زير پوشش فلسفه يكي از مسائل اساسي فلسفه اين است كه «الموجودُ إما حقيقيٌ و إما اعتباري» مقسم هم آن موجود حقيقي است موجود حقيقي يك مرحله قوي دارد مي‌شود تكوينيات يك مرحله ضعيف دارد مي‌شود اعتباريات. 🔹 موجود اعتباري از حقيقت دارد آنكه رئيس يك مملكت است رياست خب امر اعتباري است دستور هم يك امر اعتباري است با دستور او كل مملكت حركت مي‌كند مي‌گويد فلان روز تعطيل است فلان روز تحصيل است همه مردم به راه مي‌افتند يا همه مردم تعطيل مي‌كنند. 🔸اين اراده‌هاي فراوان كه حركت مي‌كند يا سبز مي‌شود از يك فرمان اعتباري نشأت گرفته اين سهمي از حقيقت است همه كارهاي ما هم همين طور است حالا ما يك مثال بزرگتري ذكر كرديم. 🔹آنكه مي‌گويد آنكه فلسفه است الموجود الحقيقي است ديگر «الموجود الحقيقي إما حقيقيٌ و إما اعتباري» كه حكمت عملي از آن درمي‌آيد ما از راه حكمت نظري و حكمت عملي رفتيم به «المعلوم إما حقيقيٌ و إما اعتباري» بعد رفتيم «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباري» بعد رفتيم فرق بين مسئله و ترديد بعد سؤال كرديم كه مسئله كدام علم است؟ بعد به اين نتيجه رسيديم كه فلسفه است. 🔸 آغاز بحث ما اين بود كه حكمت يا نظري است يا عملي، موجود اعتباري يا كاريكاتوري يا انياب و اغوال كه در حكمت عملي نيست يك جايي كه بالأخره قابل بحث باشد ديگر فقه اخلاق حقوق اينها امور اعتباري‌اند قابل بحث‌اند و علم هم هستند. 🔹 خب بنابراين امر اعتباري اين‌چنين نيست كه هيچ سهمي از واقعيت نداشته باشد و چون اصل حكم كلي حقيقت هستي شاملش مي‌شود شدت و ضعف هم دارد درجه حقوق فرق مي‌كند، درجه ماليت فرق مي‌كند، درجه ملكيت فرق مي‌كند. ✍درس خارج فقه آیت الله جوادی 88/12/12 https://eitaa.com/hekmat121
💠 مقاله علمی پژوهشی 🔸 چگونگی امتداد یافتن فلسفه به علوم در فلسفه اسلامی با تأکید بر تقریر آیت‌الله جوادی آملی پایگاه اطلاع رسانی اسراء: به مناسبت روز جهانی فلسفه، به بازنشر مقاله ای با عنوان «چگونگی امتداد یافتن فلسفه به علوم در فلسفه اسلامی با تأکید بر تقریر که در نشریه علمی پژوهشی حکمت اسراء به چاپ رسیده است می پردازیم: در چکیده این مقاله علمی پژوهشی آمده است: ▫️ مسئله اساسی پژوهش حاضر پاسخ‌ گویی به این پرسش است که ازنظر فلسفه اسلامی، امتداد و بسط فلسفه به علومِ ناظر به زندگی چگونه رخ می ‌دهد و فلسفه چگونه در تولید و تولد نظریه‌ های علمی نقش ‌آفرینی می ‌کند. این مقاله می ‌کوشد با روش توصیفی ـ تحلیلی،‌ ضمن بازخوانی آن دسته از مباحث فلسفۀ اسلامی (با توجه ویژه به تقریر ) درباره رابطه فلسفه و علوم، ابتدا مهم ‌ترین ابعادِ دیدگاه را دربارۀ رابطۀ فلسفه و علوم توصیف کند و سپس با تحلیل منطقی نکته‌های این دیدگاه، دلالت‌ ها، ظرفیت‌ ها و افق‌ گشایی ‌های آن را دربارۀ چگونگی امتداد فلسفه به علوم آورده ‌ایم. متن کامل: http://news.esra.ir https://b2n.ir/h91861 🆔 @a_javadiamoli_esra https://eitaa.com/hekmat121
بسمه تعالی معرفی آثار اخلاقی و تهذیب برای ورود به وادی تهذیب اخلاق و سیرو سلوک معنوی به چند گونه معرفت نیاز است که در آثار و کتب بزرگان از اهل معنا می توان به آنها دست یافت: 🔸الف: موعظه، تذکر، تنبه جهت بیداری و خروج از غفلت ۱. جهاد اکبر امام خمینی ۲. نامه های عرفانی و مواعظ امام خمینی و برخی بزرگان همچون آیت الله بهجت، آیت الله حق شناس، و... ۳. زندگی نامه برخی از بزرگان اهل معنا همچون‌: امام خمینی، آیت الله قاضی، آیت الله شاه آبادی، آیت الله ملکی تبریزی، آیت الله انصاری همدانی، علامه طباطبایی، شهید مطهری، آیت الله حسن زاده آملی و ... (حتما زندگی نامه معتبر و بدور از غلو و اغراق باشد) 🔸ب: بنیان‌های معرفتی اخلاق و تهذیب ۱. خودشناسی برای خودسازی آیت الله مصباح یزدی ۲. تقوا، شهید مطهری (ده گفتار) ۳. آزادی معنوی شهید مطهری ۴. جاذبه و دافعه علی (بخش محبت و عشق) شهید مطهری ۵. ولاها و ولایت ها شهید مطهری ۶. گفتارهای اخلاقی، شهید مطهری ۷. انسان در قرآن(۲جلد) آیت الله جوادی املی ۸. مبادي و مراحل اخلاق در قرآن (۲جلد) آیت الله جوادی آملی ۹. دروس معرفت النفس و ولایت تکوینی علامه حسن زاده آملی ۱۰. رساله لقاءالله آیت الله ملکی تبریزی ۱۱. مقالات (۳جلد) آیت الله محمد شجاعی ۱۲. ادب مع الله و اخلاق الهی و.... آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی 🔸ج: مراقبات و دستورالعمل اخلاقی ۱. المراقبات آیت الله ملکی تبریزی ۲. مفتاح الفلاح شیخ بهایی ۳. تذکره المتقین آیت الله شیخ محمد بهاری ۴. دستورالعمل معروف از آخوند ملاحسینقلی همدانی و سید احمد کربلائی و میرزا جواد ملکي تبريزی. 🔸د. تحلیل و تفسیر اخلاقی و عرفانی مناسک شرعی (بخصوص نماز) ۱. اسرار الصلاه ميرزا جواد ملکی تبریزی ۲. آداب الصلاه امام خمینی 🔹این فهرستی از مهم‌ترین آثار اخلاقی و تهذیبی اندیشمندان اخلاقی مسلمان است. اما ترتیب مطالعه و بهره گیری از آنها به لحاظ مخاطب متفاوت است و به طور شخصی می بایست تنظیم شود. https://eitaa.com/hekmat121