eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
280 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی طبع مرا باز کرامت کرده آنکه همواره به این سینه عنایت کرده از خودش دم زده در شعر قیامت کرده باز هم از کرم فاطمۀ معصومه دل من شد حرم فاطمۀ معصومه @hosenih چقدر شهر قم امروز مسافر دارد چقدر کوچه به سمت حرم عابر دارد وه که اینجا چقدر فاطمه زائر دارد حرم مادر سادات همین است اینجا قم نگو، بلکه بگو شهر مدینه است اینجا باز هم نور بهشتی خدا تابیده خاتم از سدرۀ حق کوثر دیگر چیده این گلابی که خدا بر سر ما پاشیده عطرش از باغ وجود گل حورا آمد ید بیضاست که در خانۀ موسا آمد دختر صوم و دعا، حضرت معصومه سلام خواهر صبر و رضا، حضرت معصومه سلام عمه ی جود و عطا، حضرت معصومه سلام ای کریمه سند حوزه و دین هستی تو بخدا شافعۀ اهل زمین هستی تو با تو ثابت شده دیدار رضا قیمتی است یک نظر بر گل رخسار رضا قیمتی است بذل جان در سر بازار رضا قیمتی است هر چه دارم همه از آل محمد دارم شکر، در کشور ایران قم و مشهد دارم به دلم آینه بندان حرم شوکت داد ای کریمه کرمت بود به ما بهجت داد قم ز لطف تو به ایران چقدر عزت داد تا در ایران علم نهضت روح الله است دست کفار به سمت حرمت کوتاه است ای که تو عمه سادات شدی چون زینب باعث فخر و مباهات شدی چون زینب یک تنه فاطمه مرآت شدی چون زینب کاش زینب حرمش چون تو در این میهن بود نزد ما گنبدش از هر خطری ایمن بود @hosenih عمه ات زینب کبری چقدر غم دیده بی برادر که شده از همگان رنجیده دشمنش وقت اسارت به غمش خندیده جای دارد که بمیرند تمام عالم دختر فاطمه و هلهله ی نامحرم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای جمالت بهار، معصومه کرمت ماندگار ، معصومه یادگار امام هفتـــــــــــم ما ای رضا را قرار، معصومه صلوات خدا به روح شما بی حد و بی شمار، معصومه نذر ایل و تبار تو جانِ هر چه ایل و تبار، معصومه ابر رحمت همان دو دست شماست من کویرم ببار ، معصومه خواهری مثل زینب و تو ندید دیدۀ روزگار، معصومه تا گدای کریمه هستم من همۀ عمر بیمه هستم من @hosenih قلب عالم پر از تلاطم شد لب دنیا پر از تبسم شد عشق موسی بن جعفر است اینکه نور چشم امام هشتم شد قلب ما رفت تا درون حرم بین امواج جمعیت گم شد بابهای حریم او یک یک باب حاجات کل مردم شد قبلۀ دل همیشه مشهد بود قبله چرخید وقبله ها قم شد در جوارش کسی نشد آقا غیر از آنکه گدای خانم شد حق او کن ادا تو با صلوات یک نه صد نه هزار تا صلوات @hosenih ماه زیبا و انورش دادند هر چه از خوب، بهترش دادند پسری خوب داشت مثل رضا مثل معصومه دخترش دادند یاد زهرا دوباره غوغا کرد تا به موسی بن جعفرش دادند شد تداعی ولادت زینب تا به دست برادرش دادند هر که آمد ولادتش به حرم از حرم تا حرم پرش دادند یِکُم ماه تا به یازدهم یک دهه مِی ز کوثرش دادند هر که در بند بانوی دو سراست دوستدارش خود امام رضاست @hosenih نور عشق است نور ایمان است قدر و شأنش هنوز پنهان است از حرم تا حرم در این ایام غرق نور است ریسه بندان است مشهد و قم دو بال کشور ماست عالم از این دو بال حیران است چشم سلطان همیشه سمت قم و چشم بی بی سوی خراسان است تا قیامت به عصمتش سوگند بانوی یکه تاز ایران است این هم از دولت کریمۀ اوست قندِ چایِ بهشت سوهان است پیش خالق چه حرمتی دارد به کرامت چه شهرتی دارد @hosenih ساقی امشب چه ناب پرکرده کاسه را بی حساب پر کرده به شراب طهور مهمانیم جانمان را شراب پر کرده حرمش را زنورِ مِهرِ رخش روز و شب آفتاب پر کرده چه همه با صفاست ، خادم او حوضها را ز آب پر کرده حرمش را به یمن میلادش بوی عطر و گلاب پر کرده خوش به حال کسی که جمع کند حرمش را ثواب پر کرده اهل بیتند همچو منظومه ماهِ منظومه است معصومه @hosenih مرتضی رنگ و فاطمه سیماست قطره ای از کرامتش دریاست شهر قم ، حوزه های علمیه با تمسک به نام او برپاست هر رواقش بهشت موعود است این حرم نیست جنت الاعلاست این حرم تا خدا خدا باشد در زمین پایگاه عرش خداست زائر قبر او به شهر قم زائر قبر حضرت زهراست عمه معصومـۀ امام زمان عمۀ هر چه شیعه در دنیاست می رسد این پیام از هر سو السلام علیکِ یا بانو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
والشمس ضحها شب ما را سحر آمد المنت لله که این غصه سرآمد صد چله گرفتیم که آخر خبر آمد از کعبه ما جلوه توحید درآمد با آمدنش ناظم منظومه ما شد تاج سر ما حضرت معصومه ماشد ریحانه موساست! تجلی به زمین کرد پس اهل زمین را همگی عرش‌نشین کرد خود را بغل معدن فیروزه نگین کرد چشمان پدر را چقدر فاطمه‌بین کرد بانی شده این فاطمه معراج پدر را جبرییل به پابوسی او ریخته پر را @hosenih در بین کریمان شده مشهور کریمه! زهراست چه نزدیک و چه از دور کریمه سجاده‌نشین در وسط طور کریمه یا فاطر و یا فاطمه یا نور کریمه این آرزوی ماست سلیمان شده باشیم با چادر تو تازه مسلمان شده باشیم ارثیه زهراست که پای تو ورم داشت محراب به یک جلوه تو قامت خم داشت با بودنت این قوم چه می‌خواست؟ چه کم داشت؟ احساس عجیبی به شما قوم عجم داشت در پای شما مردن ما عین حیات است صحن تو برابر به تمام عتبات است از آینه بندان حرم نور به ما خورد در صحن تو بی بی سر ما خوب هوا خورد در قم به مشام دل ما بوی رضا خورد هرکس گذرش خورد به این میکده جا خورد دیدند همه مرقد تو مرقد زهراست بی بی به خدا گنبد تو گنبد زهراست نومید رسیدیم که امید بگیریم هر نیمه شب از ماه تو خورشید بگیریم خوبست به امضای تو تأیید بگیریم یعنی که ازین خانه روادید بگیریم بیمارترینیم شفا را بده بی بی پس تذکره کرببلا را بده بی بی در کشور شیعه سفرت امن و امان بود هر کوچه زمان گذرت امن و امان بود بر روی شتر دور و برت امن و امان بود افتاد به هرجا نظرت امن و امان بود چشمان کسی خیره به محمل نشد اصلا سد گذرت جمع اراذل نشد اصلا @hosenih جز گل به سرت از روی بامی نرسیدست بر محمل تو چشم عوامی نرسیدست پایت طرف بزم حرامی نرسیدست راه تو به دروازه شامی نرسیدست شلاق سراغ تن تو هیچ نیامد آتش طرف دامن تو هیچ نیامد اما به سر عمه به جز زخم ندیدند قدیسه ما را سر بازار کشیدند با هلهله و خنده از او خطبه شنیدند بند دل او را ته گودال بریدند قداره کشی آمد و سرزیر عبارفت برنیزه ی اولاد زنا نورخدا رفت.. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در تا دیده گشودم به خراسان نظر افتاد بر چشم دلم پرتو نور سحر افتاد در قاب خیالم همه عکس قمر افتاد با لطف خدا برگ امیدی اگر افتاد از عرش بَرین روی زمین این خبر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد @hosenih آنان که تو را جنت هشتم بشناسند لب های تو را غرق تبسم بشناسند آئينه ی نورانی مردم بشناسند کشتی رهایی ز تلاطم بشناسند با یاد تو از دیده ی مردم گهر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد تو خسرو دین آینه در آینه نوری هشتم ولی پاک خداوند صبوری سرسبزترین آینه در فصل حضوری خورشیدی و از عرش تو در حال عبوری نور تو درخشید و دلم شعله ور افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد ظلمت زدگان نور تو را هیچ نفهمند چون بی خبران آب بقا هیچ نفهمند از تابش انوار ولا هیچ نفهمند وز رویش الطاف خدا هیچ نفهمند بر پیکرشان زآتش محنت شرر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد هر قدر شیاطین ز کمر تیغ کشیدند جز ظلمت خود پیش تو مهتاب ندیدند بندی شده و بر تن خود تار تنیدند این سنگ پران ها همه از نسل یزیدند در معرکه از دست لعینان سپر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد سلطانی و بر تخت جهان تکیه زدی تو طوبایی و بر باغ جنان تکیه زدی تو موسایی و بر طور زمان تکیه زدی تو در طوس به صد تاب و توان تکیه زدی تو نام تو ظفرمند و به نامت ظفر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد ای مُلک خراسان ز تو سرسبزترین ها دارد همه جا خاتم دین از تو نگین ها خاک قدمت روشنی ماه جبین ها خدام حریم تو همه عرش نشین ها از عرش نگاه تو به دلها ثمر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد ای گنبد تو گوهر شهوار مکرر ای صحن و سرایت همه گلزار مکرر ایوان طلایت شده انوار مکرر نام تو علی ، حیدر کرار مکرر از نور تو خورشید به چشمان تر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد در پیش تو ای آینه آهو زده زانو کشتی جهان باز به پهلو زده زانو هر آدم شایسته و نیکو زده زانو از بهر فراگیری الگو زده زانو یعنی همه جا حکم قضا و قَدَر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد @hosenih ای بر همگان نور تو الطاف خدایی کردند اگر اهل جفا یاوه سرایی ماییم همه بهر تو ای ماه فدایی حال آمده این دل به حریمت به گدایی بر دفتر «یاسر» ز قلم سیم و زر افتاد با آل علی هر که در افتاد ور افتاد شاعر: «یاسر» © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زندگی با مهربانی هایتان رونق گرفت آمدی سجاده ها هم عطر و بوی حق گرفت یا کریمه لطف تو دست مرا پُر می کند عرش را محو غبار روی چادر می کند @hosenih هر سلامی که فرستادم علیکُم می رسد لطف زهرا بیشتر از مرقد قم می رسد التماس از جانب ما و کرامت با شماست دست خالی از من و لطف و عنایت با شماست روز میلاد تو بانو لحظه ی پرواز شد یا علی گفتیم و فصل عاشقی آغاز شد زندگی با عشق تو چیزی شبیه خاطره ست روزگار اهل بیتی از عسل شیرین تر است یا کریمه ، اِشفعی لی ای که نام تو دواست مطمئنم که کلید لطف تو ذکر رضاست آفتاب مهربانی ، پشت هر سختی تویی نور الطاف الهی ، اصل خوشبختی تویی می سپارم دست تو این زندگی را خوب من می شناسم با تو روح بندگی را خوب من من به دامان شما دست توسّل می زنم از همینجا تا کنار مرقدت پُل می زنم آمدم می دانم امشب تو به من رو می کنی آمدم مثل همیشه باز خانومی کنی راز والشمس و ضحایی ، نور منظومه تویی جلوه زار چارده معصوم ، معصومه تویی یا کریمه ، یاکریمی آمده غوغا کنی آمده در می زند تا در به رویش وا کنی لحظه ای پایان نگیرد این دعا از یادِ ما محضر دربارتان خدمت کنند اولادِ ما @hosenih هر چه داریم از شما از برکت این نوکری است نوکری کردن برای تو یقیناً سروری است بیمه شد با گوشه ی چشمان تو این زندگی تلخی غم می رود با توست شیرین ، زندگی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یادداشت ادبی و معرفتی خانم در مورد فیلم عنکبوت مقدس 🔹 جانداری‌ست که در لحظه‌ی صفر تقویم هجری قمری بر دهانه‌ی غار ثور تار تنید تا جان‌پناه پیامبر آخرالزمان شود. وقتی دوام اسلام به تاری بند بود، حشره‌ای سُست‌منزل محاسبات دنیای کفر را بهم ریخت. حالا که شیعه زیر سایه‌ی امامی قُدس‌منزل قوام گرفته، کجا شب‌پره‌ای با نیشتر هنر هفتم می‌تواند بر چهره‌ی آفتاب هشتم پنجه بکشد؟ پرده‌ی نقره‌ای را کجا آن یارا باشد که گنبد طلایی را بپوشاند؟ رسانه‌های زنجیره‌ای اهل باطل کی می‌توانند سلسله‌الذهب و عروة الوثقای حق را از هم بگسلانند؟ گنبد طلای مشهد همان درخت طوباست که خدا با دست خود در جان دنیا کاشته و نخل طلای کن همان شجره‌ی زقوم است که سران ابلیس لای زرورق پیچیده‌اند تا رئوس الشیاطین از آن بیرون نزند. 🔸 شهر عنکبوتی واقعی همانی است که چند سال آینده را نخواهد دید، آنگاه که مرد عنکبوتی هم دیگر نمی‌تواند به دادش برسد. قاتل زنجیره‌ای، غرب وحشی است که زنجیر پاره کرده و شیک و مجلسی نسل‌کشی می‌کند و از خون کودکان یمنی و سوری و عراقی در ونیز و برلین و کن فرش قرمز پهن می‌کند تا تعدادی ناهنرمند از وطن گریخته روی آن اسکی بروند. در قاموس هنر سکولار، حکما سامری چهره ماندگار و هنرمندی مردمی است که گوساله‌ای را از طلا تراشید و به شعبده جای خدا جا زد و مُشتی گوسفند برای او کف زدند و با او عکس یادگاری گرفتند. تندیس طلایی گوساله‌ی سامری هم باشد برای آنها که برای فستیوال‌های موهن غربی غش و ضعف می‌روند. @hosenih
از خیابان إرم رد میشود ابيات من میرود شعرم زیارت با همه حاجاتِ من با سلامی این حرم را بوسه باران میکند باز هم با عاشقی طی میشود ساعاتِ من @hosenih هر چه با ایوان آیینه صمیمی تر شدم بیشتر شد شوقِ من! تکثیر شد لذّاتِ من دارد از زهرا(س) نشان! دلداده اش هستم که هست عمهٔ سادات نامش؛ فاطمه ساداتِ من دلبخواهش میشوم هر روز نذر مادرش کم شود کاهی اگر از کوهِ ایراداتِ من خواندمش بی بی کریمه تا که دستم پُر شود تا بگردانَد کرَم را جزو خُلقیاتِ من خواهر شاه خراسان عشق اجداد من است دوستش دارند حتی تک تکِ امواتِ من @hosenih آرزو دارم بخوانم این زیارتنامه را آنچنان با معرفت که دل بماند ماتِ من إذن از موسی بن جعفر(ع) از ازل دارم اگر هست نذر حضرت معصومه(س) احساساتِ من! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گل وا شد و شد فاطمه معصومه زيبا شد و شد فاطمه معصومه علم و ادب و نور و کرامت امشب يکجا شد و شد فاطمه معصومه شاعر: @dobeity_robaey
عالم حریم حرمت آل پیمبر است کلِّ فلک همان فدک آل کوثر است چیزی ندارد این دو جهان غیر فاطمه دنیا چو گوی، در کفِ دستان حیدر است ما غیرِ خیرِ فاطمه خیری ندیده ایم هر نعمتی که هست سرِ خوان مادر است آری به حرمت حرم ثامن الحجج ایران حریم حضرت موسی بن جعفر است اصلاً قسم به حضرت معصومه و رضا این مملکت هدیّۀ زهرای اطهر است مکه مدینه سامره کرب و بلا نجف تا کاظمین یکسره با قم برابر است بالاترین زمان که پس از روز مادر است معصومه شاهد است، همین روز دختر است آمد چه دختری که چو زینب کند قیام جان برادر است و رضا جان خواهر است از مشهدِ شَهَنشَه و شیرازِ شاچراغ تا قم حریم این دو سه خواهر برادر است شوق زیارت و حرم و آب و دانه ام یعنی که من کبوتر این آستانه ام @hosenih ای مرقد تو قبلۀ عالم تو را سلام ای امتدادِ سورۀ مریم تو را سلام ای جانشین زینب و زهرا به حلم و صبر جام طهور کوثر و زمزم تو را سلام ای پارۀ تنِ همۀ آل مصطفی وی بضعۀ نبیِّ مکرّم تو را سلام ای بارگاه قدسیِ تو آشیانه ای… بر بهترین سلالۀ خاتم تو را سلام آئینه دارِ معرفةُ الفاطمه تویی ای رازدارِ خلقتِ آدم تو را سلام باید تو را عقیلۀ دوّم صدا کنیم عِلم لدُن تُوراست مسلّم، تو را سلام یک نَخ ز چادر تو همان حبل محکم است ای بر عفاف،رشتۀ محکم تو را سلام نیکان تو را ملیکۀ اسلام خوانده اند ای وصف تو ز نَیّرِ أعظم تو را سلام شد بارگاهِ قدسیِ تو کلبۀ مَلَک آید ز هر فرشته دمادم تو را سلام عشق رضا و شوق حریمت،دو بالِ عشق با این دو بال،نیست در عالم زوالِ عشق @hosenih ما را اگر به کشور تو بار داده اند یعنی به ما خزائنِ أسرار داده اند بعد از ولای فاطمه و زینب و حسین بر زینبِ رضاست که این کار داده اند تو خود نشانِ سلسلۀ این أمانتی یعنی تو را ولایتِ ابرار داده اند وقتی حدیث می‌کنی از جدِّ اکرمت بر تو کلامِ فاطمه انگار داده اند موسی سِرِشتی و گُلِ موسی بن جعفری دین را نمک به کام تو بسیار داده اند هستی فقیه و مجتهده در علومِ دهر بر تو عجیب بینشِ بیدار داده اند پا جای پای حجّتِ سرمد گذاشتی با تو به ما بشارت و إنذار داده اند طی کرده ای چه ناب مسیرِ امام را زیبات، نامِ قافله سالار داده اند میخواستی که زائر کوی رضا شوی بعد از عروج، رخصت دیدار داده اند حالا دفاع از حَرمت تا هنوز هست صحن و رواق محترمت تا هنوز هست @hosenih تو در تمام مُلک و مَلک تا نداشتی آنگونه خِلقتی که تو همتا نداشتی روحِ مجرّدِ تو همان نور فاطمه ست نوری که جز به صُلبِ علی جا نداشتی وقتی شدی تو خانه بدوشِ امام خویش جز انفجارِ نور تمنّا نداشتی در مقطعی که نهضتِ تو انقلاب کرد غیر از خدا تو هیچ کسی را نداشتی روح خدا به مکتب تو رُشد کرده است غیر کلامِ حق، یَدِ بَیضا نداشتی در نوجوانی اَت به فِقاهت رسیده ای در پُرسشی نبود، که فتوا نداشتی شد حوزه های علمیه از عِلم تو علَم ای عالمه که عِلم ز دنیا نداشتی شأن و مقامِ شامخِ تو همچو زینب است با آنکه عمرِ زینب کبری نداشتی ** آنچه مصائب است چشیدی ولی یقین بر نیزه رأس زادۀ زهرا نداشتی از ساوه تا به قم به شما مرحبا رسید از کوفه تا به شام به زینب جفا رسید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو مجموعه‌ی لطف‌ و جود و عطایی تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی تو دریاچه نه ؛ بَحر بی انتهایی چه‌گویم‌که‌هستی؟چه‌گویم‌چه‌هایی؟ تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو زهرا خصالی تو زهرا جمالی تو زهرا مَآبی تو زهرا جلالی تو زهرا سِرشتی تو زهرا مثالی تو در دوره‌ی خویش خیرالنّسایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی @hosenih تویی راحت جان موسی بن جعفر تویی روح و ریحان موسی بن جعفر تویی یاس بُستان موسی بن جعفر تو بنت الامامی تو بنت الهُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو عَذراترین مریم اهل بیتی تو در هر دمی همدم اهل بیتی در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی تو تندیس آن چارده مُقتدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی هُمای بهشتی و عرش آشیانی که در عُشّ دین صاحب آستانی تو باب الرّضایی تو بابُ الجَنانی بهشت خداوند در خاک مایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو مانند کلثوم، زینب ترینی خدیجه وقار اَستی و بی‌قرینی وفادار مانند اُمّ البنینی تو منظومه ی جمع معصومه هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی چه گویم؟که بابا ثنای تو گفته ((فداها ابوها))برای تو گفته به مدحت ولیّ خُدای تو گفته که در حشر تو شافع شیعه هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی در اطراف صحنت غُباریم بانو به درگاه تان خاکساریم بانو به لطفت در این شهر داریم بانو عجب کاظمینی؛عجب کربلایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی تو همشیره‌‌ی شخصِ شَمس الشّموسی درِ خانه ات از پی خاکبوسی رسیدند صدها چو شیخ بهایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی از این در چو بُردیم فیض دوچندان طمع‌کار گشتیم ما مستمندان به اقرار ما فرقه‌ی دردمندان تو با درد هر بینوا، آشنایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی @hosenih اگرچه در این خاک کم غم ندیدم در این شوره زار آب زمزم ندیدم به من درد دادند و مرهم ندیدم ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی به این خسته حال مجاور نظر کن تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن به من هم به عنوان زائر نظر کن تو رُخصت دهی۰ می‌شوم نینوایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خانه‌ای که سایه‌اش موسی‌ابن جعفر می‌شود خوشبحال آنکه در این خانه دختر می‌شود از زیارت نامه‌ات پیداست بیش از آن ، رضا از مقاماتت بگوید خلق کافر می‌شود @hosenih از سفارش‌های آقایم رضا فهمیده‌ام خوشبحال هرکه  با تو  او برادر می‌شود باورش سخت است اما باورِ ما هست که..  زائرت با زائرِ زهرا برابر می‌شود می‌شود ام‌ابیها هرکه نامش فاطمه است دختر این خانه هم یک روز مادر می‌شود در مقام زائرانت دیده‌ام این شأن را هرکه از قم می‌رود مشهد کبوتر می‌شود تکه سنگی بودم و گفتند باید قم روی سنگ اگر عاشق شود در صحن مرمر می‌شود می‌شود مرمر ولی نه ، چند وقتی  بگذرد زیر پای زائران یک تکه  گوهر می‌شود دانش‌آموز آمدند و عاقبت مرجع شدند سنگ هم اینجا بیاید عاقبت زر می‌شود @hosenih هر کویری  که تو را فهمید می‌گردد بهشت هر بهشتی  که به تو دل داد قمصر می‌شود گاه در مشهد زمانی قم زمانی شهر‌ری خوشبحال ما که با تو عمرِ ما سر می‌شود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما سائل غمیم به‌دنبال ماتمیم در روز چند بار سر سفره غمیم بالاى بام خانه تو را جار می‌زنیم زهرا اگر قبول کند مثل پرچمیم @hosenih دم می‌دهیم و میت‌مان زنده می‌شود حداقل در این دهه عیسى بن مریمیم مابین گریه فاطمه سرمی‌زند به ما فرقى نمی‌کند که زیادیم یا کمیم ما را اگر غلام سیاه آفریده‌اند خیلى شبیه رخت سیاه محرمیم هم تو کنار مایی و هم ما کنار تو یعنى هنوز هم که هنوز است با همیم امروز پاى روضه‌ی تو گریه مى‌کنیم فردا شریک حج رسول مکرمیم هنگام گریه قطره به قطره تبرکیم هنگام گریه آب فراتیم، زمزمیم با تو در این زمین خدا آشنا شدیم ممنون آن گناه نخستین آدمیم ما را بخر، ضرر بده اصلا، چه می‌شود؟ خوبیم یا بدیم همینیم درهمیم @hosenih واى از کسى که پیر شد و کربلا نرفت ما کربلا نرفته فقیر دو عالمیم گریه بده وگرنه ازینجا نمی‌رویم ما سائل غمیم بدنبال ماتمیم ... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خوش به حال هرکسی که زائر شش گوشه شد سهم ما جامانده ها هم ، شد فراق و اشک و آه شاعر: @dobeity_robaey
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل از دم عارفانه اش می لرزید جان از نفس ترانه اش می لرزید آن پیر که چون کوه مقاوم می بود با یاد حسین شانه اش می لرزید شاعر:استاد @dobeity_robaey
در کنار اقتدارش کارِ دشمن آه بود نور امیدی برای هر دلِ گمراه بود خط و ربطش منتهی میشد به اخلاص و عمل منبرش عالی ترین سنگر وَ پایگاه بود @hosenih کوخ های بی تجمّل را همیشه دوست داشت از جفایِ ساکنانِ کاخ ها آگاه بود ظالمانی بی غم و بی درد، با دنیا رفیق دوستدارِ آرزوهای کم و کوتاه بود با غضب نابود کرد آثارِ استکبار را سخت از تبعیض بیزار و عدالتخواه بود در سلوکش زندگی تفسیر میشد بندگی عارفِ سیر إلی الحق بود؛ روح الله بود @hosenih انقلابش را به دست حضرت منجی سپرد جمعه جمعه عاشق و چشم انتظارِ ماه بود رفت و ایران شد پریشان-حال‌! از تهران و قم- -تا جماران از فراقش غرقِ اشک آه بود! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر دلی عشق خودش، یار خودش را دارد عاشقی لذت دیدار خودش را دارد دست خالی دلی از دیدن او آمده؟ نه دست و دلبازی بسیار خودش را دارد @hosenih از در شرم به دیوار کرم تکیه زدم حرم است و در و دیوار خودش را دارد منم آن شمع که با اشک به حرف آمده است سوختن شیوه ی گفتار خودش را دارد باد جاروکش و خورشید ندیم است اینجا هر کسی در حرمش کار خودش را دارد جز من وصله ی ناجور، سراپا خوبی است گل این صحن و سرا خار خودش را دارد خشت خشت دل من با نفس او برپاست این بنایی است که معمار خودش را دارد @hosenih او نشسته است در این شهر دل خون بخرد غیر سوهان که خریدار خودش را دارد شوره زاری است که آباد و نمک پرورده است شهر قم صاحب و سالار خودش را دارد... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرکجا آرزوی مردمش استقلال است هر کجا زور و زر جامعه در جنجال است هر محیطی که به دستان ستم اشغال است غم مخور، هیبت طاغوت همه پامال است سر برون آرم و بر خیره سران داد کشم خط سرخی به جفا کاری بیداد کشم منم آن مور که در راه سلیمان باشد تازه سربازِ کهن لشکر ایران باشد آن مسلمان که ز آبادی سلمان باشد اعتبارش همه از عترت و قرآن باشد الگوی کشور من راه سلیمانی هاست سرخی جاده هم از غیرت اصلانی هاست @hosenih رستم دیگر ما، همت نام آور ماست احمدی روشن ما، کاوه ی آهنگر ماست تیر آرش، کشش موشکی لشکر ماست فاتح جبهه حق، غیرت ما، باور ماست علم و دین و هنر ما همه جا آماده است شاهدم باقری و نادر طالب زاده است عزم ما را برو از کوه دماوند بپرس خشم ما را برو از جوشش اروند بپرس مادر پاک وطن! از منِ فرزند بپرس از همان عده که از عشق بپرسند بپرس حرف ما حرف خمینی است سرآمد هستیم! عاشق حیدر و اولاد محمد هستیم! ای اماما تو به ما قدرت ایمان دادی! الگوی ساده ای از جنس جماران دادی! نفست حق! که به این مرده زمین، جان دادی ایستادی و به ما جرأت توفان دادی هرکجا گام زدی، مقدم تو گلشن شد خانه ی خفته و تاریک وطن روشن شد انقلابی که در اندیشه آن قرآن است سنت ختم رسل در رگه اش پنهان است الگوی خوب برای همه ی دوران است مثل یک چشمه ی جاری شده در جریان است سبز در منطقه شد با نظر و لطف اله گوشه ای از برکاتش یمن و حزب الله @hosenih این نه یک فکر تباه است که زائل گردد این شکوهی است که با عشق حمایل گردد با عنایات خدا پخته و کامل گردد تا ظهور پسر فاطمه حاصل گردد با تمنای رخش چشم به میعاد کشم (انتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم) جوشش نهضت ما طلعت صبح فرج است ایده پردازی ما صحبت صبح فرج است آرزوی شهدا شوکت صبح فرج است سعی ما آمدن دولت صبح فرج است طبق آن عهد که در عالم اول بستیم همگی منتظر مهدی زهرا هستیم شاعر: حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باید فقط به محضرتو التماس کرد یا که گدایی از درتان طور خاص کرد ما را به سمت و سوی بهشت خدا کشید نوری که آستان شما انعکاس کرد @hosenih کارت که نیست ضامن آهو شدن فقط لطف شما ضمانت این آس و پاس کرد بسکه تو باگدای خودت خوب تا کنی باید کدام خوبییتان را سپاس کرد مثل کبوتران رها روی گنبدت باید برید از همه دل را خلاص کرد با کعبه هم اگر که شدم آشنا مرا سجده به سمت کوی تو قبله شناس کرد حتی نمیشود به تصور بهشت را با گرد و خاک روی ضریحت قیاس کرد باید ز تو نه! از در و دیوار این حرم راه سعادت دو جهان اقتباس کرد @hosenih جبریل را برای غلامی تو خدا با خادمان درگه تان هم لباس کرد گندم بریز جلد حرم کن دل مرا از پر زدن بدون تو باید هراس کرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍀 ۴۰ روز مانده تا عیدالله الاکبر 🍀 عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : حُبُّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ یَأْکُلُ اَلذُّنُوبَ کَمَا تَأْکُلُ اَلنَّارُ اَلْحَطَبَ. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: محبت علی بن ابی طالب گناهان را محو می کند همانگونه که آتش، هیزم را از بین می برد. ( المناقب , جلد 3 , صفحه 198 ) نشان داده ولای مرتضی راه نجاتم را گرفتم از علی و آل او برگ براتم را همانگونه که آتش هیزمش را می برد از بین به سینه، حب مولا محو کرده سیّئاتم را شاعر: @dobeity_robaey
سلام حضرت جان،مهربان دوران ها سلام مأمن آرامش پریشان ها ضریح نور تو مصداق کعبه ی جان ها شکوه صحن عتیقت بهشت مهمان ها نفس بریده ام و جان تازه می خواهم برای از تو سرودن اجازه می خواهم رسیده ای که بتابی به آسمان همه تو ای صبور ترین یار،هم زبان همه مرام آینه ها را بده نشان همه دوباره جان بده بر جسم نیمه جان همه برای شانه ی من تکیه گاه یعنی تو امید هر دل بی سرپناه یعنی تو @hosenih همیشه زائر دور از تو مثل زندانی ست نصیب عاشق دور از حرم پریشانی ست و هرچه شیعه در عالم دلش خراسانی ست ارادت به شما اصل هر مسلمانی ست لباس خادم این نورخانه سنگین است خیال نوکری ات حسرت سلاطین است شکوه ناب ترین عکس هایمان اینجاست همیشه وقت غم و درد جایمان اینجاست صداقت دل بی ادعایمان اینجاست مدینه و نجف و کربلایمان اینجاست پناه مردم دلخسته از ستم هایی تمام دلخوشی کشور عجم هایی اگرچه شهر پر از صحنه های عصیان است هنوز نام تو اسم شب خراسان است امید روشنمان ذکر یا رضا جان است درون سینه به مهرت،گناه سوزان است همیشه زائر از اینجا به دست پر برگشت گناه کار به اینجا رسید و حر برگشت ضریح، سنگ صبور غم مسافر هاست تمام حوصله ات خرج درد زائر هاست بهشتِ مشهد تو مقصد مهاجر هاست رسیدنِ به عبایت امید شاعر هاست نه دعبلم نه فرزدق،گدا حسابم کن تو آفتابی و چون ذره ها حسابم کن نیامدم که تو را باز درد سر بدهم رسیده ام که در این آستانه سر بدهم کبوترانه به شوق تو بال و پر بدهم برای عرض ارادت دو چشم تر بدهم گرفتم از در این خانه اعتقادم را جواب داده ای هر ذکر یا جوادم را به زخم بی کسی ام التیام می خواهم سلام داده،علیک السلام می خواهم ز جرعه های مرامت،مرام می خواهم میان حصن حصینت دوام می خواهم نفس نفس به هوایت همیشه محتاجم خرابم و به دعایت همیشه محتاجم @hosenih حرم شنیده فقط بغض در صدایم را نگفته ام به کسی جز تو رنج هایم را کسی نداشته جز چشم تو هوایم را فقط تو باخبری بغض کربلایم را خدا کند که دلم تنگ، بیش از این نشود دلم مسافر محروم اربعین نشود اجازه می دهی ام غم نصیب تان باشم؟ منم مخاطب یابن الشبیب تان باشم؟ مرید عشق حسین غریب تان باشم؟ گریز روضه ی شیب الخضیب تان باشم؟ "بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد" شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقت آن است خداوند مدد فرماید به بیانم مددی بیش ز حد فرماید مدد از حضرت جبریل فراوان برسد واژه ها در طبق لولو و مرجان برسد کلماتی چو گل و لاله و ریحان آید پای این شعر خدایا به خراسان برسد @hosenih وقت آن است خداوند به امداد آید بازهم نامه ی موری به سلیمان برسد دست تقدیر فراهم شود ان شاءا.. تا سلامِ منِ دل خسته به سلطان برسد بروم با پرِ جبریل به جایی که مپرس و شوم زائر آن صحن و سرایی که مپرس عرشِ هفتم شده آن بارگهِ زیبایش خلدِ هشتم شده با آینه کاری هایش زائر صحن وسرایی که ملک دربانش آستانی که سماوات بلاگردانش حرمی را که ملک خادم باب الکرمش حضرت ضامن آهو که شده سلطانش آستانی که رواقش شده بازار بهشت فقرای همه عالم شده بازرگانش السلام ای علم افراشته بر کشور ما هشتمین نورخدا،حضرتِ تاج سر ما عرشیان آمده از بهرِ مبارک بادت صف کشیدند درآن مسجد گوهرشادت جملگی معتکف صحن و سرایت آقا متوسل شده بر پنجره ی فولادت همه با دفتری از عشق فراآمده اند و به تحریر مقامات شما آمده اند که سرایند شما را به صفات دگری وصفتان را به بیان و کلمات دگری واژه ی وصف تو باید که معطر باشد آیه در آینه قرآنِ مصور باشد روحی از نفخه ی یاسین پیمبر باشد هل اتیٰ باشد و تفسیر ز کوثر باشد بهر توصیف تو از عرش قلم آوردند همه ی جن و بشر یکسره کم آوردند از مقامات شما درّ و گهر می‌ریزد جبرئیل است که می خواند و پر می ریزد السلام ای حرمت قبله ی آمالْ مرا عشقت از روز ازل داد پرو بال مرا چون کبوتر شدن اقبال دگر میخواهد نوکری حرمت حال دگر می خواهد با نگاهِ تو بود نوکر اگر نوکر شد و به درگاه خداوند مقرب تر شد @hosenih آمدم در حرمت نغمه سرایی بکنم پرِ بغض آمده ام عقده گشایی بکنم آمدم مشهدتان باز گدایی بکنم و گدایی بکنم تا که صفایی بکنم پادشاهی کن و این بار گدا را بپذیر در حریم خودت این بی سر و پا را بپذیر... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چَشمم از شوق حرم ، نَم‌نَمِ باران دارد هر دَم و بازدمم ، ذکرِ رضاجان دارد بازهم شوق زیارت به سرم افتاده باز ، آهنگِ غزل ، سبکِ خراسان دارد @hosenih من مُعطّر شدم از عطرِ گلاب رضوی همچو پروانه دلم ، میلِ گلستان دارد حَرمَت جنتُ الأعلی ست ، بهشتی شده‌ام که خدا روی زمین ، روضه ی رضوان دارد بی‌پناهانِ جهان را تو پناهی آقا زائرت آمده احوالِ پریشان دارد صحنِ آزادی تو صحنِ دلی زندانیست غُل و زنجیر به پا ، توبه زِ عُصیان دارد و مریضی که خودش را به حریم تو رساند به شفاخانه ی چشمانِ تو ایمان دارد بس‌که آقا و رئوفی و مُحبّت داری هرکسی آمده حاجاتِ فراوان دارد @hosenih گر نگاهم بکنی ، دِعبلتان خواهم شد شاعرت آمده لبهای غزلخوان دارد ..... ** شب جُمعست ، بیا روضه بخوان یابن شبیب دل هوای حرمِ شاه شهیدان دارد..... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلِ ویرانه اَم با دست تو تعمیر میخواهد گنه، عفوِ قصور و بخششِ تقصیر میخواهد برای مدح و وصف تو، قلم تطهیر میخواهد کلامِ بی اثر، از حضرتت تاثیر میخواهد تو هستی جلوه ای اعلا، ز نورِ "دعوتُ الحسنی" مرا یک جلوه از رویت، برَد تا "قوسِ اَو اَدنی" رها کن "لَن تَرانی" را، نمایان کن جمالت را برای این دلِ حیران، مهیا کن وصالت را بنوشان بر قلوبِ تشنه، آن جامِ حلالت را نشان دِه باز بر ما، گوشه هایی از کمالت را بدونِ گوشه ی چشمی، نشاید از شما گفتن بدونِ دادنِ اِذنی، نباید از شما گفتن @hosenih نگاه مستِ تو ما را خدایی میکند، یعنی طهورا جامِ تو دل را ولایی میکند، یعنی رضای قلب تو ما را رضایی میکند، یعنی جمالِ وجهِ تو حق را تداعی میکند، یعنی چو فردِ بی سر و پایی، گدایی میکند از تو به یُمنِ تو دو عالم را خدایی میکند از تو ندارم من به کف جود و عطا، اما شما داری ندارم من به دل مهر و وفا، اما شما داری ندارم من به سر شور و نوا، اما شما داری ندارم من به کس لطف و سخا، اما شما داری نداری تو علی موسی الرضا، من دارم ای آقا ز تو مهرِ علیِ مرتضا، من دارم ای آقا ولایت برترین سرمایه ی دین است و دارم من هدایت بهترین لطف است و با آن برقرارم من عطایت بی دریغ است و عطا جز تو ندارم من سرایت مهبطِ وحی است و این گوشه کنارم من که گفته بی پناهم، حضرتِ "کهف الورا" دارم طمع بر کس ندارم، تا که در عالم رضا دارم تو سلطانی، تو میزانی، تو اصلاً عین قرآنی ستونِ دینِ رحمانی، ولیِ امر سبحانی به هر دردی تو درمانی، طبیبِ هر دل و جانی چراغ راهِ گمراهان، امان و امن و ایمانی تو در قولِ رسولُ الله، نورِ چشمِ طاهایی تو دلبند امیرالمومنین، فرزند زهرایی تو ما را پرورش، زیرِ پر و بالِ خودت دادی تو ما را آب و گِل، از طینتِ آلِ خودت دادی بما از کودکی روزی، چو اطفالِ خودت دادی غذای سائلان را هم به منوالِ خودت دادی چنان خود را به جمعِ خادمان همسفره گردانی که گویی تو یکی از نوکران بیت سلطانی تو آقایی، تو مولایی، تو والایی، تو یکتایی تو سلطانِ سریرِ اِرتضا، فخرِ دو دنیایی رضایی، عالمِ آل محمد، سبط زهرایی چه رعنایی، چه زیبایی، چه شیدایی، چه غوغایی تویی شمس الشموسِ سوره ی والشمس و اَلرحمان ولی نعمت به ارضِ طوسِ ایرانی تو ای سلطان @hosenih فقط یک آرزو داریم، اینکه محرمت باشیم جدا از خود مکن ما را، که عمری همدمت باشیم نه تنها زائرت، که مونسِ درد و غمت باشیم و چون "اِبنِ شبیبت" همنوای ماتمت باشیم مبادا ما محرم را نبینیم ای گلِ زهرا که آواره شده جدّ غریبت در دل صحرا حرم، امروز باشد در کنارش صاحبِ لشگر حسین و مسلم و عباس و قاسم با علی اکبر ولی فردای عاشورا ندارد محرمی خواهر امان از درد غربت، از بلای غارتِ معجر ندیده تا کنون ناموسِ پیغمبر اسیری را ندیده دخترِ سلطان، کنیزی را حقیری را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره پای من و آستان حضرت تو سر ارادت و خاک سرای جنت تو وباز سفره لطف تو و عنایت تو کویر دست من و بارش کرامت تو امـــــــــام مشـــــــرقی عالم وجود رضا سحاب رحمت حق آسمان جود رضا دوباره مثل همیشه رساندیم آقا میان این همه دلداده خواندیم آقا خودم نیامده ام تو کشاندیم آفا سلام داده نداده تکاندیم آفا شکستم و به نگاه تو سلسبیل شدم و پشت پنجره فولادتان دخیل شدم میان صحن تو برگ برات می دادند مداد عفو گنه را دوات می دادند به زائران شکسته ثبات می دادند شراب کوثر و آب حیات می دادند من آمدم که مریض مرا شفا بدهی من آمدم که به من اذن کربلا بدهی همینکه میرسم، از چشم های بارانی هزار حاجت ناگفته را تو میخوانی در انتظار تو هستم، خودت که میدانی درست مثل همان پیرمرد سلمانی نشسته ام به تمنای چشم هایت من بیا که سربگذارم به زیر پایت من نوشته‌اند ولی در زمان پر زدنت اسیر قتلگه خاک حجره شد بدنت شرار لاله روان شد ز گوشه دهنت غریب ماندی و خون شد تمام پیرهنت ز سوز زهر اگرچه به خویش پیچیدی ولی زمان غــــــــروبت جواد را دیدی اگرچه جز پسرت کس نبود در بر تو ولی ندید تنت را به خاک خواهر تو به زیر سم ستوران نرفت پیکر تو اسیر پنجه سرنیزه ها نشد سر تو حسین گفتم و قلبت شکست آفا جان به دل غبار محرم نشست آقا جان شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلم بود و حرم بود وامامم بود و تنهایی حرم كعبه،حرم قبله،عجب احرام زیبایی سه کنج دنج یک حجره تماشا داشت اوج او دلم را کرد اقیانوس موسیقی موج او دو رکعت گریه سر کردم،دو رکعت خاک گل کردم دو رکعت با تمام سنگهایش درد دل کردم @hosenih لباس اشک آماده،سرم از شرم افتاده تمام سنگ فرش او برایم مهر و سجاده زیارت نامه میخواندم،دلم گرم زیارت شد نگاهم خورد بر قبرش-نمیدانم-جسارت شد؟ به پای پنجره فولاد دل روی دل افتاده گذار کشتی طوفان زده بر ساحل افتاده نفس پشت نفس ، ایوان به ایوان سیر میکردم دلم را پر ز عشق او، تهي از غير میکردم تمام صحن هارا مست بوی عود میدیدم پریدم ناگهان از خواب، رویا بود میدیدم دوباره چشم را بستم،دوباره جستجو کردم تمام خواب را از رد پا تا صحن بو کردم بیا پیراهنم بو کن ، هنوز عطر حرم دارد فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد دلم آهو ، دلم از او ، دلم مشغول گفتگو بزن نی زن بنام او ، بگو یا ضامن آهو کبوترهای نامه بر هزاران دل به پا بسته شکسته خسته می آیند پابوس تو پیوسته پرو بالی به دل دادم کبوتر شد پرید آقا به پايش نامه اي بستم به سويت پركشيد آقا به سبك مردم تهران،به سبك كوچه بازاري نوشتم دوستت دارم،نوشتم دوستم داري؟ دلم خورشید می خواهد،هوای گنبدت کرده دوباره نور میبیند،هوای مشهدت کرده کبوتر وار می آیم ، به آب و دانه ای دلخوش عطش دیده ترک خورده به سقاخانه ای دلخوش برایت شورمیخوانم چه شیرین است نام تو نمیخواهم رهایی را عجب دامیست دام تو بیابان های تو لبریز از آهو شده ضامن کلاغ از لطف چشمان ملیحت قو شده ضامن @hosenih ز گوشه چشم تو شیر از میان پرده اش پا شد دو چشم آهو از وقتی به تو افتاد زیبا شد زليخاي تو يوسفها و مجنون تو ليلاها غلام حلقه در گوش شما هستند مولاها نميخواهم،نميخواهم،نميخواهم، نميخواهم به غير از تو كسي را لحظه مرگم نميخواهم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e