eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
282 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شد بنده پشیمان و خدایش بخشید هر کس که رسید و زد صدایش، بخشید انگار نه انگار گنهکاری دید زود از سر مغفرت خطایش بخشید مخلوق حیا نکرد هنگام گناه درد است که خالق از حیایش بخشید تا بنده دلش نرم شود، گریه کند شیرینی و لذت دعایش بخشید هر کس که خدا خیر و صلاحش را خواست از دوستی آل عبایش بخشید بخشید به هر بهانه‌ای هر کس را ما را به علی و ربنایش بخشید هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت بر ساحت پاک مرتضایش بخشید من بنده‌ی آن شهم که هنگام رکوع انگشتری از زیر عبایش بخشید مستی مرا، اشک مرا، رزق مرا در گوشه‌ی ایوان طلایش بخشید از شاه نجف هر که فلاحش را خواست فی الفور برات کربلایش بخشید بی نامِ حسین، هر مناجاتی بود باید که عطایش به لقایش بخشید آن قدر به مقتلش حسین آه کشید تا حق، همه را به ناله‌هایش بخشید ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پای دل در پیشگاه یار لغزش می‌کند هرچه با ما می‌کند، این نَفْسِ سرکش می‌کند زیرِ گوشِ من بزن..، شاید بیاید اشک من عاقبت این گریه ما را اهل بخشش می‌کند اوّلِ ماه آمدم، رَدَّم نکن ای با مَرام سفره‌داریِ تو را عالم ستایش می‌کند ای به قربانِ کریمی که گدا را پَس نَزَد... رَبِّ ما با عبد خاطی نیز سازش می‌کند جان سلطان خراسان، آبرویم را نریز... این گناه‌آلوده دارد از تو خواهش می‌کند! هر زمان دلگیر بودم، گفته‌ام: یا فاطمه کودکِ آزُرده را مادر نوازش می‌کند بد خُمارم..، چارهَ‌ی من چیست؟! انگور "نجف" مستِ حیدر دور این میخانه گردش می‌کند لذت افطار قنبرهاست..، خرمایِ "علی" نوکری را رزق او دارای ارزش می‌کند حُبِّ حیدر شرطِ اصلیِ قبول بندگیست روزِ حشر او را خدا معیار سنجش می‌کند چاره‌ی بی تابیِ ما صحن شاه کربلاست آتشِ دل در حریمِ او فروکش می‌کند روزه‌دارِ تشنه‌لب! فَبْکِ عَلَی العَطشان حـسیـن گریه را تنها خدا بر او سفارش می کند ▪️ آن‌قَدَر زیر سُم‌ِ مرکب تنش پاشیده شد بوریا با گریه گفت: این جسم ریزش می‌کند! ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در گفتند خالق تو، دارد بنای عفوت با سر دویده ام چون دارم هوای عفوت از روسیاهِ بدکار یک بار، دل نکندی جرم مرا نوشتی، یک عمر پای عفوت حسّ غریبه ها را اصلاً ندارم اصلاً! تو عاشق گنهکار، من آشنای عفوت خواب از سرم پریده، از بسکه گریه کردم دنبال خود کشیده، من را صدای عفوت سربار بودم اما من را بغل گرفتی بار عذابم افتاد، بر شانه های عفوت خون مرا بریز و ترس مرا مریزان چون بیشتر می ارزد، خوف و رجای عفوت بی آبرویی ام را اهل کسا خریدند آخر مرا کشیدند، زیر عبای عفوت قبل از تو که ببخشی، دیدم حسین بخشید لطف حسین نگذاشت، جایی برای عفوت یارب گدای ارباب، دارد هوای ارباب با تذکره بگو که این هم بجای عفوت ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با آنكه حدّ جرمم، بالاتر از عذاب است جرم مرا حساب و عفو تو بي حساب است با لطف بی کرانت در پيشگاه عفوت العفو يك گنه‌كار بالاترين ثواب است عفو تو كوه خجلت بر شانه‌ام نهاده بر روي دوشم اين كوه سنگين‌ترين عذاب است دستم به بند عصيان پايم به دام شيطان قلبم هماره بيمار چشمم هميشه خواب است چون لاله‌ی خزاني رفت از كفم جواني شرمنده پيريِ من از دوره‌ی شباب است با اين گناه بسيار گويي گنه نكردم برهر گناهم از تو صد پرده‌ی حجاب است مگذار تا بريزد بر خاك آبرويم بي آب رحمت تو اين آبرو سراب است اشك خجالت از من لطف و عنايت از تو جرم من است ظلمت عفو تو آفتاب است هر ناله شعله‌ی دل هر شعله شاخه‌ی گل هر قطره اشك خجلت دريايي از گلاب است باران اشك "ميثم" از ابر رحمت توست اين ابر آسمانش از چشم بوتراب است ✍ استاد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀 یا اباعبدالله... نگاه از زائرِ خود بر نداری ز گریه نوحه‌ای بهتر نداری زیارت‌نامه‌ی بالایِ سر را کجا باید بخوانم؟ سر نداری ✿‍ اَللّهُمَّ ارْزُقنـٰا زِیٰارَۃَ الْحُسَیْن ✿‍
؛ ؛ ؛ جا دارد اگر از غم دلدار بمیرم در گریه رهایم کن و بگذار بمیرم مجموعه‌ای از درد و مصیباتِ گران است هر جمعه که در حسرت دیدار بمیرم حالا که درِ وصلْ به‌رویم شده بسته سر را بگذارم سرِ دیوار بمیرم از حُسن کمالش بنویسم همه‌ی عمر اصلاً چه خیالی که سرِ دار بمیرم یا رب سببی ساز ببینم گل رویش مگذار که با دیده‌ی خون‌بار بمیرم یک بار اگر قرعه‌ی وصلش به من افتد نزد پسرِ فاطمه صدبار بمیرم ماه رمضان روزی من کن که کنارش یا وقت سحر یا دم افطار بمیرم ** ای کاش که لب تشنه، گرسنه، دم افطار در روضه‌ی آن پای پر از خار بمیرم جان‌های دو عالم همه قربان رقیه می‌گفت که من پای غم یار بمیرم بابای من از راه می‌آید به خرابه حیف است که در کوچه و بازار بمیرم کعب نی و زنجیر و لگد، ضربه‌ی سیلی حق دارم از این هجمه‌ی آزار بمیرم تب کرده‌ام از دوری تو، عشق همین است اصلاً گله‌ای نیست که بیمار بمیرم بی وقفه صدایت زدم و شمر مرا زد از لذتِ شیرینیِ تکرار بمیرم در طول مسیر عمه سپر بود برایم شرمنده از این شدت ایثار بمیرم خیلی به سرت زخم نشسته‌ست، شمردم می‌خواهم از این غُصه‌ی بسیار بمیرم حالا که سرت آمده و پیکر تو نیست در گریه رهایم کن و بگذار بمیرم ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خشكی چشم پشیمان مرا دریابید به غباری سر مژگان مرا دریابید من اویسم ز قَرَن آمدم آقایم نیست چشم‌های تر ِ حیران مرا دریابید كاش می‌دیدم و با گریه‌كنان می‌گفتم حال آقای پریشانِ مرا دریابید می‌زنم سینه به پایِ غم‌تان تا یك روز سینه‌ی خسته‌ی سوزان مرا دریابید كاش در روضه فقط جان بسپارم پیشت كاش در كرب و بلا جان مرا دریابید گریه‌ی مادرِ تو می‌رسد از روضه‌ی ما دست‌ها، چاك گریبان مرا دریابید مادرت باز به سر می‌زند و می‌گوید پسر تشنه و عریان مرا دریابید عمّه‌ی كوچک ِ تو داشت به زینب می‌گفت زخم‌های لب مهمان مرا دریابید ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر درد تنهایی دچارم ای نگارم پایان ندارد انتظارم ای نگارم پاییزی ام، هجران امانم را بریده برگرد ای باغ و بهارم ای نگارم خواب مرا فکر وصال از من گرفته هر شب به یادت بی قرارم ای نگارم آواره ای بودم مرا نوکر نوشتی نوکر شدن شد افتخارم ای نگارم با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزم منهای تو، بی اعتبارم ای نگارم این آبرو، این اشک ها، این مهر زهرا من هر چه دارم از تو دارم ای نگارم بخشید اگر ما را خدا لطف خودت بود ای رحمت پروردگارم ای نگارم می ترسم از جان کندنم، پیشم میآیی؟ در وقت سخت احتضارم ای نگارم مثل همیشه آخر کارم، خودم را دست رقیه می سپارم ای نگارم ** کنج خرابه ناله زد فخر دو عالم بابا بیا امشب کنارم ای نگارم دیگر نمی بینم سرت را روی نیزه کم سو شده چشمان تارم ای نگارم بر ما اسیرانِ زمین خورده نظر کن بالانشینِ نی سوارم، ای نگارم ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از جهان گر چه به جز غصه ندیدیم حسین غم و اندوه شما باز خریدیم حسین شیوه‌ی چشم شما بود به دل آتش زد چقدر از غم‌تان داغ کشیدیم حسین آتش عشق تو تا روز ازل شعله کشید ما چنان دانه‌ی اسپند پریدیم حسین تو قتیل العبراتی، تو حسین اشکی ما هم عمری‌ست به پای تو شهیدیم حسین قصد، پروانه شدن بود که بر سینه زدیم پیله‌ی عشق تو در سینه تنیدیم حسین ** قامت افراخته بودیم چنان سرو ولی دخترت را چو بدیدیم خمیدیم حسین ما به دنبال تو با پای پر از آبله‌اش در پی قافله‌ی روضه دویدیم حسین آنقدر خار به پاهای من و عمه رسید تا به این منزل ویرانه رسیدیم حسین ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ بسته شد روز ازل قول و قرارم با حسین شکرُ لله! شد مبارک روزگارم با حسین سینه‌زن‌ها یا ز نسل جون یا که قنبرند! خیر دیده قرن‌ها ایل و تبارم با حسین من گنهکارم! قبول! اما می‌آیم روضه‌اش شک ندارم آخرِ سر رستگارم با حسین هرکجا که می‌روم مردم سلامم می‌کنند پیش مردم این‌همه بااعتبارم با حسین! کربلا یعنی هرآنجا که سلامش می‌کنند! السلام ارباب! حالا همجوارم با حسین روضه رفتن‌های ما تجدید بیعت کردن است روضه روضه دستِ بیعت می‌فشارم با حسین حاجت من را نداده! ناز شصتش که نداد بهر حاجت‌ها مگر من‌کار دارم با حسین؟! دوست دارم مرگ را، چون‌ وقت مرگم می‌رسد کیف دارد لحظه‌های احتضارم با حسین اول ایمان حسین و آخر ایمان حسین من فقط سر را به سجده می‌گذارم با حسین ** دخترش هم سوخته، هم زخمی و هم بی‌کس است آمدم در روضه‌اش حالا ببارم با حسین ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ بی تاب وبی صبر و قرارم در فراقت یابن الحسن(عج) ابربهارم در فراقت در سینه آتش دارم و در دیده باران این است حال و روزگارم در فراقت یک عمر در دل بودی و از دیده پنهان هم با منی، هم غصه دارم از فراقت هر صبح و شب در خلوت خود روضه دارم شد روضه‌ها دار و ندارم در فراقت ** یاد سه ساله دختری که گفت: بابا رفتی و من چشم انتظارم در فراقت بابا منی که دست تو زیر سرم بود بر خاک‌ها سر می‌گذارم در فراقت می‌سازد عمه با من و با مشکلاتم می‌سوزد عمه در کنارم در فراقت امشب بیا باخود ببر جامانده‌ات را بابا دگر طاقت ندارم در فراقت ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در نشسته‌ام رمضان را کنار خوانِ رقیه منم گدای همین لطفِ بی‌کران رقیه اگرچه رانده شدم از همه ولی به امیدی رسانده‌ام سر خود را به آستان رقیه نمی‌زند لب خود را به لقمه‌ای که حرام است هر آن‌که می‌خورد از رزق آب و نان رقیه خداکند نزنم باز زیر قول و قرارم و سربلند بمانم در امتحان رقیه گره گشایی ما روضه‌های سوم ماه است که میهمان خدائیم و میهمان رقیه به ناله‌های منِ تَحبِسُ الدعا نظری کن به ناله‌ی اَبَتا یاحسین جان رقیه نشسته‌ام سر سجاده واکند به دعایش زبان لال مرا لکنت زبان رقیه کمان شده قد من با گناه‌های زیادم مرا ببخش قسم بر قد کمان رقیه به خاک چادر زینب قسم که در صف محشر تمام گریه کنانند در امان رقیه خمیده راه اگر می‌رود بخاطر این است که خورده ضربِ لگدها به استخوان رقیه گرفته است چه محکم به دست معجر خود را رسیده آتش خیمه به گیسوان رقیه ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در شمیم عفو خدا بر مشام می‌آید برای زخم گناه التیام می‌آید اگر چه بندگی‌ام ناقص است و ناچیز است ز سوی حضرت حق فیض عام می‌آید بخواه هر چه که خواهی از آستان کریم دوباره مرغ اجابت به بام می‌آید ملائکه همه چشم انتظار ما بودند ز عرش و فرش طنین سلام می‌آید اگرچه طُعمه شیطان برای مؤمن هست اگرچه نفس به همراه دام می‌آید... بناست پاک شود نامه‌ی گناهانم اگر که از منِ شرمنده نام می‌آید شدم غریب در این قعرِ چاه تنهایی برس به داد خدایا! صِدام می‌آید؟... چه روشن است دل من در این شب تاریک برات رفتن تا کربلام می‌آید و تا دوباره بگرییم از غمی جانکاه گریز مرثیه از سمت شام می آید ** گرسنه است به ویرانه دختری اما ز خانه‌ها همه بوی طعام می‌آید... © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀حسین جان... ماهِ صیام آمد و من در خیالِ خود با بوسه بر ضریحِ تو افطار می‌کنم…
ای سفره‌دار ِ مهربان ای با محبت امسال هم مهمان شدم با برگِ دعوت در باز بود و آمدم اینجا نشستم گفتی دُعیتُم ای کریمِ با لطافت از کودکی یک بار اَخمَت را ندیدم دادی مرا بر مهربانیِ خود عادت دنیا که یک لحظه نبُردی آبرویم محتاج ستاری‌ات هستم قیامت گفتی که اشکِ نیمه‌شب را دوست داری با گریه‌هایم هر سحر کردم عبادت دیگر رفاقت‌ها همه رنگ نفاق است ما با دوروئی یادمان رفته صداقت رفتارمان در ظاهر و باطن یکی نیست عابد میانِ جمع و آلوده به خلوت تهمت، مَنیّت، ناسزا، غیبت، تکبّر تقوا ندارد این زبان‌ها وقت صحبت با این بدی‌ها بازهم داریم اُمّید امسال رنگِ دیگری دارد ضیافت پایین دعوت‌نامه‌ام امضای آقاست دارد برای صاحب‌اش هر بنده، زحمت بالای سفره مهدی زهرا نشسته بر ریزه خوارانِ حرم کرده کرامت با اسم، تک تک، سائلانش می‌شناسد سلطان نظر دارد به احوال رعیّت مثل امیرالمؤمنین سائل‌نواز است بر خاکِ زیر پای خود دارد عنایت ما با دعای فاطمه عبدالحسینم نام و نشان داریم هنگامِ شفاعت ای کاش امسال اربعین پایِ پیاده قسمت شود همراهِ با آقا زیارت ** او روضه‌ها را با دو چشم خویش دیده در ناحیه گودال را کرده روایت دیده چگونه گرگ‌ها با چنگ و دندان پیراهنِ ارباب را کردند غارت دربین سنگ و نیزه و شمشیر دیدی یک پیرمردی زد عصا باقصدِ قربت آقای مارا نیزه‌داران غُسل دادند با آب نه، والله با خونِ جراحت در پیش چشم خواهرش سر را بریدند کُندیِ خنجر ذبح را کرده اذیّت پرده نشینِ کبریا را دوره کردند با شمر و خولی می‌رود زینب اسارت آن محملی که پرده‌دارش بود عباس در کوچه و بازار شد بر او جسارت ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گرچه بر این آستان روی سیاه آورده‌ام شرمسارم، اشک‌هایم را گواه آورده‌ام دست خالی در ضیافت آمدن شایسته نیست من برایت کوله‌باری از گناه آورده‌ام در جزا پرونده‌ی ما را بسوزان جای ما از قضا، من نامه‌ای پر اشتباه آورده‌ام باز کن آغوش خود بر بنده‌ی آلوده‌ای من به ستّار العیوبی‌ات پناه آورده‌ام خسته‌ی راهم، به یک لبخند مهمانم کنید از خرابات هوس، حال تباه آورده‌ام دل بریدم از همه، دل بسته‌ام بر مِهرِ یار رخصتی فرما، رفیقی نیمه‌راه آورده‌ام کارهایم زشت بود اما نهادم زشت نیست مهر مولایم علی را عذرخواه آورده‌ام پای من لغزید و دستم را گرفت این روضه‌ها نیمه‌جانی از کنار پرتگاه آورده‌ام تحفه‌ای دارم که بی‌شک حاجتم را می‌دهند اندکی تربت به درگاه اله آورده‌ام داغ بر دل، اشک بر رخ، آرزومند نجات مثل حر رو بر مسیح قتلگاه آورده‌ام ✍ حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گناه های مرا دیدی و عتاب نکردی عذاب بود سزایم ولی عذاب نکردی به سینه‌ام چقدر دست رد زدند خلائق فقط تو از من آواره اجتناب نکردی همیشه با عجله آمدی زمان اجابت برای قهر ولی ذره‌ای شتاب نکردی نخواستی که دل سائلی شکسته بماند هر آنکه بود خریدی و انتخاب نکردی هزار بار مرا خواندی و جواب ندادم صبور بودی و این بنده را جواب نکردی فدای معرفتت هرچه هم خراب نمودم به پیش حیدر و زهرا مرا خراب نکردی مرا که سوختم از دوری نجف دو سه سالی چه شد که زائر صحن ابوتراب نکردی؟! فقط بهای همین اشک در عزای حسین است اگر به حشر گناه مرا حساب نکردی ** آهای شمر حرامی که رفته‌ای تهِ گودال نظر به رحمت انوار آفتاب نکردی؟! تمام شد دگر از سینه‌ی حسین جدا شو مگر محاسن او را به خون خضاب نکردی؟! هرآنچه ناله زد از اوج تشنگی جگرم سوخت توجهی به نگاهش به سوی آب نکردی تمام کرب و بلا از نوای فاطمه پُر شد چگونه شد که حیایی از آن جناب نکردی؟! ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بنده‌ی بی چشم و رو را بنده پرور خواسته آمده ماه اجابت‌ کردن هر خواسته آی صاحبخانه! مهمان آمده..، ردش نکن حاجتش را سائلت تنها از این در..، خواسته گرچه بد کردم..، نوازش کن مرا..، تنبیه نه! عبد خاطی جز محبت چیز دیگر خواسته؟! یا غیاث المستغیثین! تو به فریادم برس داد من از دست نفس سرکشم برخاسته کار من تا بیخ پیدا کرد..،ذاشک من چکید اینکه وا گردد گره ها..، دیده‌ی تر خواسته داشتم رسوای عالم می‌شدم..، زهرا رسید سربلندی مرا همواره مادر خواسته ذوق افطاری ما خرمای نخل مرتضی است از همان جنس رطب‌هایی که قنبر خواسته وقت دفن بچّه‌شیعه می‌رسد بابای او ما نمی‌گوئیم..، این را شخص حیدر خواسته چندسالی قسمت ما کربلارفتن نشد... مضجع ارباب را آغوشِ نوکر خواسته ▪️ مقتل آورده‌ست آقای غریبم تشنه بود... آه! جای جرعه آبی شمر خنجر خواسته هیچ داغی از همین مرثیه بالاتر نبود: خواهرش از بی حیایی پست..، معجر خواسته ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که با آلوده‌ای چون من مدارا می‌کنی دردهایم را به یک ناله مُداوا می‌کنی   تو کریم ِ سفره‌داری من گدایِ دوره گرد باگدایِ خود همیشه با کَرَم تا می‌کنی   من‌که امروزم همیشه بدتر از دیروز شد راحتم کن پس چرا امروز و فردا می‌کنی   تاجوانی دیده‌گریان عذر خواهی می‌کند باملائک می‌نشینی و تماشا می‌کنی   هرکسی را دوست داری همنشین خود کنی پایِ اورا یک سحر صحنِ نجف وا می‌کنی   لایق لطفت نبودم، منکه می‌دانم اگر لطف بر ما می‌کنی با عشقِ مولا می‌کنی   تاکه می‌گویم حسین، عرشِ تو می‌ریزد بهم گوئیا درسینه‌ام شش‌گوشه بر پا می‌کنی   هرکه بر پیشانی‌اش بنوشته «زوّارالحسین» در قیامت زود می‌گردی و پیدا می‌کنی   گریه‌کن‌هایِ حسین محشر مُعَطّل نیستند راهشان را جانب بابُ الحسین وا می‌کنی   شک ندارم هرکسی شد بیشتر خرجِ حسین عاقبت اورا جنان مهمان ِ زهرا می‌کنی    هرکه آمد صحنِ سلطان، گوشه‌ی باب الجواد کربلایش را همان لحظه تو امضا می‌کنی   یعنی امسال اربعین من هم خدائی می‌شوم؟ از نجف پایِ پیاده کربلایی می‌شوم؟ ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
های ✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ ماه مبارک رمضان : حلول ✅ شب سوم رمضان : ✅ شب پنجم: ✅ شب ششم: ✅ شب هفتم: ✅ شب هشتم: ✅ شب نهم: ✅ دهم رمضان : ✅ پانزدهم رمضان : ✅ نوزدهم رمضان : ✅ بیستم و شب بیست و یکم رمضان : ✅ بیست و یکم رمضان : ✅ شب های قدر : ✅ وداع با ماه رمضان : ✅جمعه آخر ماه رمضان: به مناسبت ✅عید سعید فطر: موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅ دودمه مخصوص میاندارها: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های © آدرس کانال اشعار آیینی حسینیه در پیام‌رسان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://rubika.ir/hosenih © آدرس کانال اشعار آیینی حسینیه در پیام‌رسان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://splus.ir/hosenih
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همان خالق که بر سر، سایه‌ی رحمت نگه دارد مرا از منجلاب سخت معصیت نگه دارد زمانی با عطای خود، زمانی با عقاب خود کنار خود گدایش را، به هر صورت نگه دارد به عزت می‌رسد هر کس که در این ماه، با تقوا به دور از معصیت باشد، کمی حُرمت نگه دارد به ذکر حق، زبانش می‌شود گویا زمان مرگ اگر بنده، زبان از تهمت و غیبت نگه دارد اگرچه عبد نافرمان، فقط سربار ارباب است امیرالمؤمنین ما را چه بی منت نگه دارد دعای فاطمه تا هست دیگر غصه‌ی نان چیست خودش در سفره‌ی سینه‌زنان برکت نگه دارد زمانه، دوره‌ی سختی است اما از مصیبت‌ها مرا این روضه رفتن‌ها، در امنیت نگه دارد کسی که کربلا را دیده و دلتنگ ارباب است چگونه دست از دلتنگی و حسرت نگه دارد همیشه یاد دوری از حسین و کربلا، نوکر برای سجده، در سجاده‌اش تربت نگه دارد ** عزا و داغ سنگین رقیه، تا دم مرگم میان سینه‌ام رنگ غم و غربت نگه دارد چه داغ اعظمی دیده مگر این دختر کوچک که دستش را روی پهلو به صد زحمت نگه دارد به سختی رو گرفته با حجابِ آستین‌هایش نمی شد چادرش را لحظه‌ی غارت نگه دارد چه تلخ است اینکه بعد از مدتی شیرین زبان بودن زبانِ بچه را از گفت‌و‌گو لکنت نگه دارد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اَبرم و شب به شب از هجر رُخت می‌بارم من به اُمید نگاهی‌ست اگر بیدارم بپذیری! نپذیری! کرمت را عشق است  نه پی حاجتم آقا، نه پیِ دینارم دیده گر یار نبیند به چه دردی بخورد؟! کور ماندم به امیدِ سحرِ دیدارم بدی از من! بدی از من ! بدی از من بوده... تویی و این همه خوبی، منم و اِقرارم به زبان عاشقمو، وقت عمل غافل تو به زبان نوکرمو، وقت عمل سربارم تو چرا فکر منی؟! فکر منِ نالایق؟! من که سرگرمِ خودم بودم و فکر کارم روزه‌اش را تو گرفتی و به من مُزد رسید زحمتش را تو کشیدی که تقرب دارم یابن حیدر! بطلب یک سحر ایوان نجف دل من لک زده بَهر پدر کَرّارم یک سحر صحن ابالفضل، غروبش گودال کربلا خواسته‌ام در سحر و افطارم گریه کردن ز شما! مرثیه خوانی از من.. خون زِ چشمان تو می‌بارد و خون می‌بارم ** شمر آماده شد و جَد تو چشمش وا شد گفت یارب منم و زخم تن بسیارم!  سر من را بِبُرد یا نَبُرد حرفی نیست من پریشانِ عبورِ حرم از بازارم.. بوی زهرا ته گودالِ بلا پیچیده خنجر آمد به زبان گفت من آن مسمارم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
طَعنه‌ی خَلق مرا سخت اذیّت کرده بارها آینه از سنگ شکایت کرده به گدایی که در این کوچه محبّت نچشید چه کسی غیر تو این‌قَدر محبت کرده بهترین کیفیت سجده‌ی ما "سوختن" است هرکسی سوخت، بگو خوب عبادت کرده حکم دادند در این شهر به دیوانگی‌ام شهر بی عشق، مرا زود قضاوت کرده آن‌قدر گریه برای تو مرا بالا برد هرکسی بال مرا دید، حسادت کرده رمضان آمده و سُفره‌ی رحمت پهن است بشتابید همه..، فاطمه دعوت کرده تا علی واسطه شد..، بار گناهانم ریخت پدر خاک ز فرزند حمایت کرده چشم این عبد گنهکار به دستان رضاست آن رئوفی که ز یک صید ضمانت کرده "نام تو نان شب ماست اباعبدالله" نان ما از قِبَل نامِ تو برکت کرده روز محشر نبری نام مرا از یادت مادرت گفته مرا نیز شفاعت کرده پدرم آب نخورده است مگر که پس از آن به لب تشنه‌ی تو عرض ارادت کرده ■ ته گودال نگاهت به حرم دوخته بود پیش چشم تو کسی قصد جسارت کرده با خداوند مناجات تو را قطع نمود چکمه‌ی شمر به لبهات اصابت کرده ته گودال به پیراهن تو رحم نشد هرکسی هرچه دلش خواسته غارت کرده © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e