#ندبه_های_دلتنگی
ای عَلَم عالَم نو، پیش تو هر عقل گرو
گاه میا، گاه مرو، خیز و به یکبار بیا
من ابراهیمم؛ آنگاه که آتش بدو پناه میبرد و با بتسرای عالم از پشم گوسفندانش پر از عشق و عرفان میشد
اسماعیل منم. کعبه از من برافراشت و زمزم به پای من میریزد
صفا، سعیِ من دارد. و مکیترین آیات قبیلهام من.
عیسی کهتر برادر من بود. آنگاه که به آسمان میرفت سفیان را در صلیب و قهر من آویخت، و چه افسونها که هرز من کرد.
موسی از نیل نمیگذشت، اگر وام خود به من نمیپرداخت.
شکیبایی ایوب، عاشق یک شب او بود از درس انتظارِ من.
محمد(ص) نیای من است؛ نخستین و آخرین سطر از نامهای که من در کنار کعبه، از فراز منبر فرج، پشت به کوهستان غیبت خواهم خواند.
منم مهدی، موعود، قائم و منتظَر.
#جمعه
#نثرخوانی
#رضا_بابایی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔴 بازار روزهای تحقیر!
✍ محمدصدرا مازنی
🔸️اخیراً بهلطف آسمانی شدن قیمتها پایمان به بازارهای روز قم باز شد. گشتوگذاری در دو ناحیه قم که این بازار برپا میشود، داشتم. دوشنبه و پنجشنبه. این سیر و سلوک را در چند شهر دیگر نیز تجربه کرده بودم.
یکی دو شهر شمالی و نیز چندی قبل در حومه شهر نیوکاسل واقع در ایالت نیوساوت ولز استرالیا. به اتفاق آقای دکتر اخوان طاهری-همکار خوبم در آن روزهای غربت-، قبل از سفر گواهینامه بینالمللی رانندگی گرفته بود. در مسیر محل سکونت به محل کار بودیم و بساط حاشیه خیابان توجهمان را جلب کرد. با دیدن صحنه بازار روز در کشور مدرنی چون استرالیا خشکمان زد. ماشین را در محل مناسبی پارک کردیم و به سمتش روانه شدیم. خیلی بزرگ نبود. حدود بیست سی نفر از زن و مرد و نوجوان بساط پهن کرده بودند. از مربا تا ابزارآلات و سایر وسایل مورد نیاز نو و دست دوم یافت میشد. بماند که برخی از مشاهداتمان عجیب مینمود. ناباورانه چیزی دیدیم که هرگز انتظارش را حتی در ایران نداشتیم! یک نفر لوازم آرایش دست دوم مثل کرم قوطی میفروخت.
البته محل بحث من بیان ابزارهایی که در بازارهای روز میفروشند نیست؛ بلکه نکته محوری و نقد من درباره مکان بازار روزهای روز قم است.
هر سه مورد از بازارهای شهرهای شمالی و استرالیا مکان مناسب و قابل قبولی داشتند. زمین بازار روز شهرهای شمالی در خیابانی خلوت و آسفالته که تردد خودرو کم بود و مسیرهای جایگزین مناسبی داشت و زمین بازار روز واقع در استرالیا نیز چمن بود.
اما در شهر کریمه اهل بیت(ع) بازار روز دوشنبهها و پنجشنبهها را تجربه کردم. هردو در زمین خاکی و بسیار زشت و توهینآمیز و زننده. ای کاش زمین خاکیاش مسطح بود و مشتری صرفاً نگران ریههایش در این ایام اپیدمی درگیری ریه نبود. بایست مراقب پاهای خویش نیز باشی. گاهی با فراز و فرود زمین و چاله چولههایی مواجه میشوی که لحظهای غفلت باعث زمین خوردن و در رفتن یا شکسته شدن دست و پا میشود. از یکی از فروشندگان پرسیدم: شهرداری بابت بساطتان عوارضی هم میگیرد؟ قبل از اینکه جواب دهد جوانی که مشتریاش بود گفت: حاج آقا، شهرداری از آب کره میگیرد! انتظار داری از اینها عوارض نگیرد؟. خب اخذ عوارض در قبال چه خدمتی؟ وقتی به منزل آمدم کفش مشکیام از خاکوخل پوشیده شده بود. شلوارم تا زانو خاکی بود و میبایست به شکم ماشین لباسشویی میرفت!
مسئولین مربوطه اگر نتواند چنین مشکل سادهای را حل کنند، چگونه میتوانند از پس معادلات دشوار و پیچیده شهری بر آیند؟ وقتی در شهری مذهبی به بدیهیترین حق انسانی توجه نمیشود، چه اعتمادی به رعایت حقوق مهمتری که از چشم عامه مردم پنهان است میتوان داشت؟
زیبنده نیست مردمی که از هرطرف در محاصره مشکلاتند و برای صرفهجویی در هزینه ناچار به آمدن در بازارهای روز هستند چنین توهین و تحقیری را تحمل کنند.
به امید تدبیری برای رفع این مشکل.
#فرهنگ #اجتماع
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💠 آرزو
✍ مرضیه رمضانقاسم
خانم شهبازیان کفشدارِ امامزاده محلشان بود، آرزو داشت روزی کفشدار حرم امام رضا باشد ولی با وجود شرایط خادمی امام رضا میدانست شرایطش را ندارد.
چند سالی بود خادمیار شده بود سالی دو بار در مناسبتهای ویژه ساک سورمهای کوچکش را میبست و با ایران خانم دخترِ همسایهشان میرفتند مشهد، این بار روز شهادت امام رضا را انتخاب کرده بودند.
حرم مملو از جمعیت بود، روزی که شیفت خادمیاریش بود قبل از رفتن سر شیفت، اول به حرم امام رضا رفت، در راه بازگشت پیرزنی که نوههایش را گم کرده بود و کفش خودش و نوههایش در دستش بود از خانم شهبازیان خواست تا مواظب کفشهایش باشد تا برود و نوههایش را پیدا کند او هم قبول کرد، ساعتی گذشت از پیرزن خبری نشد که نشد. نزدیک ظهر پیرزن با دو بچه که گویا نوههایش بودند برگشت خانم شهبازیان خواست لب به شکوه باز کند و بگوید از شیفت باز مانده است که یکدفعه یاد آرزوی همیشگیاش که کفشداری حرم بود افتاد و چیزی نگفت.
پیرزن با شرمندگی گفت: «الهی حاجت روا بشی مادر، بار اولم هست که بدون همراه و تنها اومدم مشهد. همهی صحنا و رواقا رو باهم قاطی کردم، را به حالم نمیبردم حلالم کن مادر.
-خانم شهبازیان : «اشکالی نداره مادر، انگار مادر خودمید چه فرقی میکنه.»
- پیرزن : «از وقتی پسرم با دو بچه طلاق گرفت نه حال و روز خوشی دارم و نه هوش و حواس درستی، بازم به همین آقای رئوف منو ببخش!»
#داستانک
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌 اقناع یا اسکات؟!
✍️ محمدجواد محمودی
آدمی چون خودش را دوست دارد، هنگامی که خطایی میکند، سعی میکند کار خودش را توجیه کند تا دلش قانع شود.
یعنی هزار و یک دلیل میتراشد، تا صدای وجدان بییار را که از هزار دالان وجود، بر دل او فریاد میزند، «داری از انصاف دور میشوی» را نشنود...
با خود میگوید: همه انجام میدهند...
این کار من به خلاف گندهترها نمیرسد... هر کس جای من باشد این کار را انجام میدهد...
و هزاران توجیه چه بسا قشنگتر از اینها، برای رهایی از صدای وجدان بیچاره که فقط میخواهد ما از شرّ شیطان و خودمان در امان بمانیم...
اما آنهایی که ما اسمش را میگذاریم قانع کردن، در واقع قانع کردن نیست؛
بلکه ساکت کردن است...
چون اقناع زمانی است که دلیلی صحیح بر انجام کاری آورده شود؛ اما اینها صرفا توجیهاتی است برای ساکت کردن وجدان...
و اثر این کار در بزنگاهها ظاهر میشود؛
آنجایی که بین دو راهیهای حسّاس و سرنوشتساز درمانده میشویم...
و آنجا وجدان نالان ما، زیر خروارها خاک که قبلا رویش ریختهایم، دیگر نایی برای سخن برآوردن ندارد...
و در آنجاست که دیگر قدرت تشخیص حق از باطل نداریم و چه بسا به تعبیر قرآن کریم، قلب ما سخت و سنگ خواهد شد...
«فَلَوۡلَآ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَٰكِن قَسَتۡ قُلُوبُهُمۡ و زَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ»
پس چرا هنگامى كه كيفر ما به آنان رسيد تضرع نكردند، بلكه دلهايشان سخت شد
و شيطان آنچه را كه انجام مىدادند براى آنان آراست.
سوره مبارکه انعام، آیه 43
اینکه خیلیها نتواستند به درخواست اباعبدالله(ع) لبیک بگویند، همین خاموش بودن وجدانشان بود...
باید مراقب عقربهی دلمان باشیم، تا در بزنگاهها ما را از هلاکت نجات دهد...
«إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا»
سوره مبارکه انفال، آیه 29
#وجدان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🌐 پایان عصر شبکههای اجتماعی دور از تصور نیست
✍️ ابراهیم شریفی*
♦️چندی پیش با مقاله ای جذاب در سایت ترجمان در مورد پایان عصر #شبکه_اجتماعی نوشته نیک بیلتون مواجه شدم. در روزگاری که همه از صعود این شبکه ها سخن می گویند و از همه گیری آن صحبت می کنند فردی آمده و از افول آنها سخن می راند.
🔶فردی که روزگاری در مورد فیس بوک، کتاب نوشته است امروز در مورد پایان عصر شبکه های اجتماعی دم می زند. نوعی نگاه پست مدرن در عرصه تکنولوژی های معاصر. در قرنی که به قرن رسانه و ارتباطات شهرت گرفته صحبت از بایکوت آنها در روزهای نه چندان دور می کند.
🔵 در این #مقاله، مستند به تحقیقات مراکز دانشگاهی و مصاحبه های مختلف به این نتیجه رسیده اند که دور نیست زمانی که مردم برای ترک اعتیاد مجازی خود، اکانت های خود در شبکه های اجتماعی را ببندد.
🔴در بحشی از این مقاله چنین اشاره شده که یکی از مشکلات شبکههای اجتماعی، شباهتش به مواد مخدر است. فیسبوک و سایر شبکهها بهخوبی این موضوع را میدانند. گوشیهایمان چندبار در ساعت از لایکها و کامنتها و ریتوئیتها میگویند. تلاش همهشان یکی است، اینکه ما را دوباره آنجا بکشند تا آمار و ارقامشان برای گزارش درآمد سهماهۀ بعد بهتر شود.
🔹شان پارکر، یکی از نخستین سرمایهگذاران فیسبوک و نخستین رئیس فیسبوک، چیزی را به زبان آورد که همگی میدانستیم: قصد فیسبوک این است که مثل مواد مخدر عمل کند با «دادن گاهبهگاه دوزهای پایین دوپامین ازاینطریق که کسی برای عکسی یا برای نوشتهای لایکی یا کامنتی گذاشته است». پارکر گفت که این کار عامدانه و با نقشۀ قبلی بوده است. این شرکتها «از نقطهضعفی در روانشناسی انسان سوءاستفاده میکنند». این نکته را چامات پالیهاپیتیا، از مدیران سابق فیسبوک، نیز بازتاب داده است. در برنامهای در تلویزیون سی.ان.ان، که دربارۀ نقش فیسبوک در جامعه بود، او از خود پرسید «آیا خودم را مقصر میدانم؟» و پاسخ داد «قطعاً خودم را مقصر میدانم».
⭕️ و درنهایت بزرگترین دلیلی که منجر میشود مردم شبکههای اجتماعی را کنار بگذارند این است که وعدۀ ارتباط، ختم شد به واقعیتِ گسست.
✅ مثلا همگی دیدند دونالد ترامپ چگونه از شبکههای اجتماعی بهره گرفت تا بین ماردم تفرقه بیندازد، چگونه مشکلات درونی تاریک و رقتانگیز خود را به جهانیان توییت کرد، تا حدی که ممکن بود آمریکا را در آستانۀ یک جنگ هستهای قرار دهد. دیدن همۀ این اتفاقات بهصورت زنده موجب میشود از خود بپرسید با این عمر گرانقدر چه میکنیم؟آیا واقعا این شبکه های اجتماعی به درد مردم می خورد یا به ضررشان بوده است؟ لذا به سمت دوری از این شبکه ها حرکت می کنند به نحوی که حتی پویش هایی در این راستا تشکیل می دهند.
*استاد حوزه و معاون آموزش حوزه علمیه آیت الله بهجت قم
#شبکه_اجتماعی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📔 دنیای نوشتن، دنیای زیستن
✍ زهرا ابراهیمی
وقتی عصبانی میشوم، مینویسم. وقتی شاد میشوم، مینویسم.
وقتی کسی حرف مرا نمیفهمد مینویسم.
وقتی خودم هم حرف کسی را حالیام نمیشود، مینویسم.
وقتی مضطربم، مینویسم. برای فصلها مینویسم. هیجانم را موقع دیدن باران با نوشتن توصیف میکنم.
وقتی قلم و کاغذ ندارم توی ذهنم مینویسم.
امروز بابت یک موضوع کاری کمی ناراحت و خیلی عصبانی شدم. بعدش فکر کردم که چرا باید آستانهی تحمل آدمها اینقدر پایین باشد؟ (البته بهتر بود قبلش فکر میکردم)
ما ایرانیها آدمهای عجیبی هستیم. به موقع مهربانی، هیچ ملتی روی دستمان بلند نمیشود؛ آنقدر مهربانیم و اهل ایثار که حاصلش میشود این همه شهید عزیز از جان گذشته؛ اما در امور جزئی که ملتهای دیگر باهاش مشکلی ندارند و راحت حلش میکنند شکل یک بنبستیم. سر یک سبقت در رانندگی یا صف واکسن یا هر چیز دیگری، جوری عصبانی و خشمگین میشویم که انگار تمام سهم خشم مردم دنیا را یکجا نصیب ما کردهاند. مثلاً اگر یک قراردادکاری بههمبخورد جوری عصبانی میشویم و بال بال میزنیم که جاذبهی زمین هم برای یکجا نشاندنمان کم میآورد.
ما مستعد خشمگین شدنیم و حالا باید این خشم را در خودمان کنترل کنیم تا بتوانیم ادامه دهیم.
البته بعضیها برای کنترل خشمشان خودشان را میبندند به گلگاوزبان و گلاب و اینجور چیزها؛ بعضیها هم هرچه کلیپ سخنرانی با موضوع مثبتاندیشی و شکرگزاری است را گوش میدهند و یا هر چه جملهی معنادار از الهیقمشهای و حسین پناهی و هرچه شعر از سهراب است را یکجا میخوانند تا بلکه آرام شوند؛ بعضیها هم موسیقی را علاج فرار از خشم میدانند و از ابی و هایده گرفته تا شجریان و یاس و تتلو همه را گوش میدهند و به اصطلاح به آرامش میرسند.
بعضیها هم مثل من هدفون را روی گوششان میگذارند و تا میتوانند پادکست گوش میدهند تا کمتر بشنوند تا بلکه هم کمتر عصبانی شوند؛ اما اینها راهکارهای موقتی است.
باید چیزی از درون و قبل از تمام اینها ما را به کنترل وا دارد. همانکه علمای اخلاق بهش میگویند تقوا و یا برخی آن را سپری نگهدارنده در برابر گناه مینامند و من اسمش را میگذارم جاذبهی درونی. چیزی که باید مثل جاذبهی زمین ما را سرجای خودمان بنشاند و نگذارد تا از جایمان بلند شویم و اجازه ندهد دستمان به میوهی ممنوعهی خشم برسد. باید چیزی باشد که مثل یک تاج پادشاهی بر سر سلطان روحمان بنشانیم تا هیچ حرکت اضافی از سمت جسممان و بدون اذن، صادر نشود.
تجربهی من برای مقابله با خشم، سکوت است و نوشتن. اگرچه بابت همان موضوع کاری سکوت نکردم، اما بعدش اینها را نوشتم و کمی آرامتر شدم.
سکوت به موقع خشم، حکم بودن در یک بهشت را دارد که کلی رود شیر و عسل هم ضمیمهی آن کردهاند و به عنوان اشانتیون به ما بخشیدهاند؛ همینقدر شیرین و گواراست و آدم از تجربهاش پشیمان نمیشود.
وقتی عصبانی میشوم سکوت میکنم و مینویسم.
وقتی کسی حرف مرا نمیفهمد، سکوت میکنم و مینویسم.
وقتی خودم هم حرف کسی را حالیام نمیشود، سکوت میکنم و مینویسم. وقتی قراردادم بههم می خورد، سکوت میکنم و مینویسم.
#إِذا_غَضِبْتَ_فَاسْکُتْ
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌نقش شعراخلاقی در تحول اجتماعی
🔻شعر و تمدن
✔️حکیم الهی انقلاب اسلامی آیت الله خامنهای: شاعر مسئولیت دارد؛ آن کسانی که میتوانند زمینههای گرایش شاعر به عرصههای مورد نیاز کشور را فراهم بکنند، آنها هم مسئولیت دارند. ما امروز مردممان به چیزهایی نیاز دارند که این نیازها با زبان هنر که از جمله زبان شعر هست، قابل برطرف شدن، قابل تأمین شدن است.
🔸امروز اخلاقیات زیادی در کشورمان مورد نیاز است که به صورت اخلاق ملی در بیاید. ما فراموش نکردیم که چند قرن در زیر چکمهی استبداد زندگی کردیم. بهترین پادشاهان ما در طول تاریخ که ممکن است به نام اینها افتخار هم بکنیم، جزو ظالمترین و قسیالقلبترین مردم زمان خودشان و حکام دوران خودشان بودند. نادرشاه از لحاظ قهرمانی و به عنوان یک قهرمان ملی یک اسطوره است؛ اما برای مردم خودش، در آن زمانی که زندگی میکرده، یک دیو مهیبی است. شاه عباس هم همینجور است. ما به اینها افتخار میکنیم، به خاطر اینکه اینها کارهای بزرگی کردند. اما شما ببینید با مردم کشور، اینها چه جوری رفتار کردند. خوبهایشان – آنهایی که به اصطلاح خوب بودند و اهل تقوای نسبی بودند - چه جور عمل کردند، آنهایی هم که اهل تقوا نبودند، چه جور عمل کردند.
🔹 ما قرنها اینجور زندگی کردیم و خلقیاتی در ما به وجود آمده؛ این خلقیات بایستی اصلاح و اسلامی بشود.
🔸ما احتیاج داریم به صفا، احتیاج داریم به یکرنگی، احتیاج داریم به روح اخوت و برادری، احتیاج داریم به اینکه هر انسانی در جامعهمان نسبت به همسایگان خودش در خانه، در محل کسب، در خیابان احساس امنیت کند و خود را در امان بداند؛ احساس ناامنی نکند. اینها الان فراهم نیست. ما قدرت ابتکار، شجاعتِ نوآوری را به عنوان یک خصلت ملی لازم داریم. خطرپذیری را برای کارهای بزرگ به عنوان یک خصلت ملی نیاز داریم.
🔹اینها جزو خصال ملی ما الان نیست. ممکن است کسانی در این خصلتها درجهی بالایی هم داشته باشند که ما حاضریم دست اینها را هم ببوسیم، اما این کافی نیست. اینها باید به صورت خصال ملی دربیاید. ترحم کردن به یکدیگر، امید به آینده، تزریق امید به دیگران؛ اینها خصوصیاتی است که اگر در یک ملت باشد، آن ملت راه تکامل را خوب میپیماید. ما به اینها نیاز داریم.
🔸اینها به چه وسیله تأمین میشود؟ اینها دستوری که نیست؛ نصیحتی هم نیست. اینها با زبان هنر میتواند القاء شود؛ آنچنان که فضا را پر کند. بنابراین یکی از نیازهای امروز ما، شعر اخلاقی است.
🔹 شعر اخلاقی ممکن است در عالیترین حد خوبی هم باشد. شما به تاریخ ادبیات ما نگاه کنید. #سعدی از جهت شعر اخلاقی و شعر نصیحت و پند در قله است. #فردوسی همین جور است، #نظامی همین جور است، #سنایی همین جور است، #ناصرخسرو همین جور است؛ خیلی از شعرای بزرگ ما همین جورند. بعد #جامی همین جور است. و در این اواخر، در دوره ی سبک هندی، #واعظ قزوینی همین جور است. واعظ قزوینی یک واعظ بوده؛ منبر میرفته و وعظ میکرده و شعرش از لحاظ هنری در قلهی شعر است؛ در سبک هندی و بسیار خوب، پرمضمون و قوی. و خود صائب. شما تو این چندین ده هزار شعر صائب که نگاه کنید، اگر فقط غزلیات نصیحتآمیز و اخلاقی او را جمع کنید، یک دیوان قطوری خواهد شد.
1387/06/25
بیانات در دیدار شاعران در ماه مبارک رمضان 1429
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
‼️فریادهایی که نتوانست «غلط ظریف» را بگیرد
✍️ آیت پیمان
جشن سرمستی از امضای برجام و رقص شادمانی عضو تیم مذاکره و سرایت آن به بخشی از مردم و رقص و پایکوبی در خیابانها و جشن مدال بخشی دولت و دادن نشان افتخار به تیم مذاکره و سرمستی از آن در دولت، مانع از آن شد که متن و مفاد و منطق و منطوق آن چند صفحه دیکته شده ی دشمن، خوب و دقیق دیده شود.
و این شد که دیپلمات کارکشته و مسلط به زبان و ادبیات و فرهنگ لغاط انگلیسی همچون دکتر ظریف، بکار رفتن ۴ باره واژه تعلیق را در متن برجام و الحاقات آن نبیند!!
و فریاد دوسه نماینده مجلس را نشنود و آنها را متهم به بیسوادی کنند.
... و در مجلس با شدت و هیجان وجود این واژه را انکار و معترضین را رمی به جهالت نمایند.
🔗 متن کامل
#برجام #هسته_ای
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔻فیلم ایرانی در جشنوارهای اسرائیلی
✍️ بابک شکورزاده، عضو تحریریه مدادالفضلاء
صفحه فارسی وزارت خارجه اسرائیل در توییتر نوشت که در جشنواره بینالمللی سینما که در شهر حیفا برگزار میشود، فیلم «پسر مادر» مهناز محمدی، کارگردان ایرانی، اکران میشود و پیشاپیش با استقبال بینظیری مواجه شده است.
خلاصه فیلم بدین شرح است : پسر مادر روایتگر داستان غمانگیزی از مشکلات یک مادر است که مجبور است به تنهایی در مقابل مشکلات زندگی بایستد و زندگی دو فرزند خود را تامین کند، اما سختی بار زندگی روی دوش مادر با کاری که هیچ اطمینانی به ادامه آن نیست او را وادار میکند که به ازدواج مجدد و جدایی از پسر 12 ساله اش فکر کند.
سالهاست که چنین داستانها و سوژههایی که با محوریت فقر و بیچارگی مردم ایران است مورد استقبال جشنوارههای خارجی قرار میگیرد؛ چرا که دستمایهای برای برداشتهایی سیاسی بر علیه ایران و به عبارتی بهتر جمهوری اسلامی ایران است. طبیعتا استقبال ازچنین فیلمی آن هم در یک جشنواره اسرائیلی خالی از سیاسی بازی نیست و به خوبی میتوانند فقر و فلاکت را در جامعه ایران به خورد مخاطب بدهند و آنها را متقاعد کنند که جامعه ایران اوضاع بغرنج و فلاکت باری دارد.
البته این بدان معنا نیست که جامعه ایران، به قول معروف "گل و بلبل" است و همه در رفاه و آسایش به سر میبرند؛ بالاخره بخشی از جامعه دچار فقر است و با سختیهای مرتبط با آن دست و پنجه نرم میکند و جای انکار نیز ندارد و چه بسا چنین سوژههایی ما به ازاء خارجی نیز دارد؛ ولی نکته اینجاست که معمولا به گونهای به این سوژهها پرداخته میشود که آنچه به ذهن مخاب میآید این است که وضع غالب جامعه اینگونه است و خواسته یا نخواسته منجر به سیاه نمایی می شود و ازهمین جاست که بهانه خوبی برای مخالفین جمهوری اسلامی فراهم میگردد که در این مورد مانور بدهند و زهر خودشان را بریزند.
در این فیلمِ خاص، وقتی پای ازدواج دوم و ترک فرزند به میان میآید، احساسات مخاطب نیز تحریک میشود و التهاب بیشتری را به مخاطب تلقین میکند و بهتر می تواند این نکته را القاء کند که جامعه ایران چه اوضاع نابسامانی دارد.
#فیلم #هنر
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💢 شورش فرم و گرافیک علیه محتوا و اندیشه
✍️ حسین کاوه
فاجعه زمانی به غایت خود میرسد که شکل و فرم آن هم به صورت بسیار اغواگرانه و شیادانهای علیه محتوا و کلام خروج کرده و چنان شورشی میکنند که شومنهای اباحهگر و اینفلوئنسرهای کاسب به مدد گرافیک و تدوین و هزار ترفند در مباحثات و منازعات مختلف تاریخی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی علمی بر اندیشمندان و فرهیختگان غلبه میکنند و کار را به جایی میرسانند که مدل و نوع صدا و رنگ و لعاب تصویر با افکتهای مختلف در نقش آفرینی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی جای برهان و منطق و استدلال را میگیرند و حتی چهره کریه المنظر باطل و ظلم و ظالم را نیز بزک و آرایش میکنند.
🔗 متن کامل
#رسانه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#دقیقه_ای_درنگ
🔸 عاقبت مسئولیت
✍️ هاشم جنجگجو
🌱 قال اجعَلنِی علَی خَزائنِ الاَرضِ اِنّی حَفیظٌ عَلیمٌ
وقتی یوسف نبی (ع) از زندان آزاد شد، از پادشاه درخواست کرد که "من را خزانه دار قرار بده چون من هم تخصص این کار را دارم و هم تعهدش را".
🔸 گاهی اوقات انسان در خودش میبینه که میتونه بهتر از دیگران، یک کاری رو انجام بده. خب در این صورت چه بسا لازم باشه که خودش رو معرفی کنه. اما مشکل اینه که خیلی از مواقع این یک احساس کاذبه. حبّ ریاست و شهرت، برای آدم تکلیف سازی میکنه.
🔸 خوبه که تا حفیظ(متعهد) و علیم(متخصص) نشدیم در خانه بمانیم😊 و احساس تکلیف نکنیم چون به فرموده شهید رجائی(ره):
جهنم جایی داره که عذابش به اندازه ۳۶ میلیون نفره. اونجا جای منه، چون یک امضای من بر سرنوشت ۳۶ میلیون نفر اثر میذاره.
🔸 پیامبر (ص) به ابوذر فرمودند:
اِنّی اَراکَ ضَعیفا، فَلا تُؤَمَّرَنَّ عَلی اِثنَین وَ لا تَوَلَّیَنَّ مالَ یَتیم
ای اباذر! خیلی آدم خوبی هستی، مجاهد فیسبیلالله، آسمان و زمین راستگوتر از تو ندیده؛ امّا در مدیریت ضعیف هستی. پس، حتی بر دو نفر هم ریاست نکن و هیچ مال یتیمی را به عهده نگیر.
👈 اگر عاقل باشیم از مسئولیت فرار میکنیم و هر جایی زنبیل نمیذاریم، خصوصا اگر کلیپ بالا رو دیده باشیم.
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#سوژه_یاب_ویژه_نویسندگان_حوزوی
⭕️ رصد شبکههای ماهوارهای فارسی زبان؛ بخوانید «معاند»
⭕️ فضاسازی شبکه ها پیرامون متهم کردن جمهوری اسلامی ایران به نقض فاحش برجام با دستاویز کردن گزارش سازمان انرژی اتمی ایران مبنی بر عبور و ذخیره اورانیوم 20 درصدی از 120 کیلوگرم
⭕️ برجسته سازی روز جهانی اعدام با هدف طرح اتهام علیه سیستم قضایی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر نقض حقوق بشر در صدور اجرای حکم اعدام
⭕️ بازتاب نتایج درخشان تیم ملی کُشتی ایران در مسابقات جهانی نروژ با تأکید بر بی توجهی مسئولان به ورزش
⭕️ تلاش شبکه برای سیاهنمایی از بحران سوءتغذیه در مناطق محروم کشور با تمرکز بر افزایش قیمت کالاهای اساسی و کوچکتر شدن سفره های مردم
⭕️ گزارش اختصاصی شبکه من و تو با موضوع سیاست های کلان جمهوری اسلامی ایران و کسری بودجه دولت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
با خواندن عناوین اخبار و رویدادها می توانیم فعالیت های نویسندگی مان را در فضای مجازی مدیریت کنیم
⁉️ ماه ربیع، ماه تسلیت یا تبریک
✍️ مرضیه رمضان قاسم
بجاست همانگونه که در مصائب اهلبیت (علیهمالسلام) میبایست از ابراز شادی پرهیز کرد، در ایام موالید آن حضرات نیز نباید محزون بود؛ بلکه برعکس میبایست هر فرد در ایام ولادت و شادی اهلبیت اظهار شادی کند تا مصداق این کلام معصوم علیهالسلام قرار گیرد که فرمودند: «...یَحْزَنونَ لِحُزنِنا وَ یُفْرَحونَ لِفَرَحِنا... خدا رحمت کند شیعیان ما را که در غم ما غمگین و در شادی ما شادمانند.»
🔗 متن کامل...
#ربیع_الاول
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌 مبارزه با کرونا و آنچه ما فراموش کردهایم
✍️ حسین رحیمی
روزی معلم مكتبی به شاگردانش گفت هر كس «بسم الله الرِّحمن الرِّحیم» بگوید؛ میتواند روی آب راه برود. یكی از شاگردان،كه هر روز برای رسیدن به كلاس باید مسیر زیادی را طی میكرد تا به پل برسد و به كلاس برود، از شنیدن این حرف خیلی خوشحال شد.
وقتی كلاس تمام شد، با یک «بسم الله الرِّحمن الرِّحیم» از آب رد شد و به خانه رفت. و بعد از آن هر روز با "بسم الله" میآمد و میرفت.
پدر و مادرش گفتند خوب است برای تشكر، معلمت را مهمان كنیم.
ظهر روز میهمانی (بعد از اتمام کلاس) معلم از مکتب بیرون آمد و به سمت پل راه افتاد. شاگرد گفت: آقا چرا راهتان را دور میكنید! از روی آب میرویم.
معلم با تعجب گفت از روی؟ شاگرد گفت: خودتان گفتید! از وقتی شما این را گفتید من هر روز با "بسم الله" از روی آب رفت و آمد میكنم.
معلم که میخواست ضایع نشود بسمالله گفت و پای روی آب گذاشت و درون آب فرو رفت!
در رسانهها خواندم که یکی از اساتید بزرگوار حوزه، کرونا را ویروسی سکولار خواندهاند که دارد انسانها را به سمت بیدینی سوق میدهد.
من اما فکر میکنم مشکل از نهاد حوزه بود که شاید با تمام وجود به ربوبیت خدا باور نداشت و در این بحران منفعلانه گوشش به دهان نهادهای سکولاری چون سازمان بهداشت جهانی بود؛ و این شد که روش معقول، مأثور و موثر شیعه در دفع آفات و بیماریها یعنی توسل و استغاثه به درگاه قدرتمندترین وجود عالم (الله تعالی) از متن به حاشیه رفت! درحالی که برگزاری مراسمات با رعایت دستورالعملهای بهداشتی قابل جمع بود.
#کرونا #واکسن
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ | حافظ، درخشانترین ستاره فرهنگ فارسی
به مناسبت روز بزرگداشت حافظ پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بر اساس بخش هایی از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «حافظ ؛ درخشانترین ستاره فرهنگ فارسی» را منتشر میکند.
#شعر #ادبیات #حافظ
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#مستند «قصهگوی راستگو»
بزرگداشت عمو راستگو
فردا 21 مهر ساعت ۸ شب
از شبکه استانی قم
🌹روحشان در آرامش و قرین رحمت الهی باد.
#کودک_و_نوجوان
#حجت_الاسلام_راستگو
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌 تلویزیونِ نامیزون!
✍️ محمدجواد محمودی، عضو تحریریه مدادالفضلاء
به مناسبت شروع فعالیت مدیر جدید صدا و سیما، جناب آقای #جبلی، خوب است چند کلمهای در باب چالشهای این سازمان تاثیرگذار سخن بگوییم.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همانطور که در تمام عرصههای اجتماعی تحول اساسی رخ داد؛ #صداوسیما نیز، به عنوان یکی از اصلیترین متولیان #فرهنگ و همچنین پل میان مسئولین و مردم، در ساختارهای کلی رسانهای دچار تحول شد.
اما در ادامه، این تحول، با روند تحول فرهنگ عموم مردم همراه نشد و از سیر فرهنگ اجتماعی عقب افتاد. به عبارت بهتر، صدا و سیما که خود باید #جریانساز باشد و به حرکت کلی فرهنگ اجتماعی، گِرا بدهد، نه تنها از عهدهی این کار بر نیامد بلکه از همان سیر عمومی فرهنگ جامعه جاماند و به طبع هر چه جلوتر رفت، مخاطبان کم کم به سوی رسانههای دیگر -از جمله رسانههای اروپایی- روی آوردند.
ساختار محتوایی و همچنین کیفیت ساخت از مهمترین عوامل ضعف صدا و سیما در جهت نارضایتی مخاطبان میتوان بر شمرد که متاسفانه در سالهای اخیر به جای ارتقای سطح کیفیت ساخت و غنای محتوا؛ برای جذب مخاطب بیشتر، از جذابیتهای مبتذل بهره گرفته شد تا به قول معروف، خودشان را با جامعه هماهنگ کنند.
اما دقیقا مشکل قضیه همین جاست؛ یعنی در عرصهی رسانه یک دیدگاهی وجود دارد که یا باید ارزشهای محتوایی را حفظ کرد که در اینصورت #مخاطب پسند نیست و یا باید از جذابیتهای رسانهای بهره برد که در اینصورت نمیتوان ارزشها را حفظ کرد اما مخاطب خوبی دارد!!!
این دیدگاه صفر و صدی سبب شده که ما شاهد انواع موسیقیهای نامناسب، فیلمهایی با مضامین غیراخلاقی و ... در عرصهی صدا و سیما، سینما و شبکه نمایش خانگی باشیم که طبیعتا به جهت محدودیتهایی که در رسانهی ملی وجود دارد، میزان آن در این عرصه کمتر است.
حال سوال این است که آیا نمیتوان محتوایی تولید کرد که هم به لحاظ #محتوا غنی باشد و هم به لحاظ کیفیت ساخت، با کیفیت باشد؟! آیا تنها راه جذب مخاطب، استفاده از جذابیتهای مبتذل است؟!
یک قاعدهی عقلی وجود دارد با این عنوان: «ادلّ الدلیل علی امکان شئ وقوعه»؛ یعنی اصلیترین دلیلی که میتوان برای امکان داشتن یک چیز آورد، همین است که وقوع پیدا کرده باشد. اصلیترین دلیل هم بر این که میتوان محتوایی تولید کرد که محتوای فاخر داشته باشد و هم ساختار با کیفیت و هم مخاطب پسند باشد، برخی از آثار تلویزیونی و سینمایی است که دارای این مؤلفهها بوده است.
همچون آثار مرحوم فرج الله سلحشور، داود میرباقری و ابراهیم حاتمیکیا- میباشد، که مشخص میکند دیدگاه رایج که یا باید جذاب باشد یا محتوا داشته باشد، گزافی بیش نیست.
یکی دیگر از آثار موفق که نشان داد میتوان محتوای ارزشی را طوری ارائه کرد که مخاطب پسند باشد، موشن گرافیک احکام در شبکه سه است که نشان داد اگر همّتی باشد و از هنرمندان متعهد حمایت شود، میشود اثر فاخر تولید کرد.
امیدواریم در دوران جناب آقای جبلی، شاهد بازگشتن رسانهی ملی به عرصهی پیشران فرهنگ عمومی جامعه باشیم.
#رسانه_ملی
#حمیدجبلی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💠 حافظانه
✍️ فاطمه میری، عضو تحریریه مدادالفضلاء
طلبه جوانی بود که در کلاس کاراته با پدرم آشنا شده بود. دست تنگ بود و برای چاپ کتابش مجبور شده بود چند کتابی را از کتابخانه شخصیاش بفروشد. پدرم کتابها را به قیمت خیلی بالا از او خرید. در میان کتابها دیوان حافظ هم بود. حافظ این گونه به خانه ما راه یافت.
پدرم اهل شعر است. همیشه دفترچهای کوچک پیش خود میگذاشت و شعر مینوشت. این دفترچه پر بود از اشعار حافظ، ولی کتابش هنوز به خانه ما نیامده بود.
دیوان حافظ از بالای کمد انگار مرا صدا میزد و من هم به دنبال شنیدن حرفش صندلی میآوردم و او را میخواندم.
اما انگار حافظ مرا جادو کرده بود. دیگر حافظ را کنار نگذاشتم و شد محرم حرفهای مگو، که در گوش اوراقش زمزمه میکردم.
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
شعرها را مینوشتم. حفظ میکردم بیآنکه معنی آن را بدانم. فقط رفیق هم شده بودیم.
مدتی نگذشت که پدرم سراغ کتابها آمد که آنها را به صاحبش برگرداند. خیلی تعجب کردم چون بابا آنها را خریده بود. اصلا دلم نمیخواست از دیوان حافظ دور شوم. ولی باید دل میکندم. گویا پدرم میخواست مطمئن شود که طلبه جوان کتابش را چاپ میکند و به عنوان هدیه و کمک کتابها را به او برگرداند، حتی دیوان حافظ را. در مقابل ناراحتی من گفت: الاکرام بالاتمام.
حافظ از خانهما رفت ولی پدرم هزینه خرید یک دیوان حافظ خوب را به من داد...
انگار حافظ خودش در خانه ما را زده بود.
انگار دوستی با حافظ دوستی با شعر و ادب فارسی بود.
انگار حافظ آمده بود تا تو با زبان مادریات آشتی کنی.
انگار آمده بود دریایی از کلمات ناب را برای وقت دلتنگی نشانت دهد.
دوستی من از اینجا شروع شد.
#حافظ #حافظ_قرآن
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔴 جای خالی فقه فرهنگ
✍️ احمد اولیایی، دبیر تحریریه مدادالفضلاء در صدای حوزه نوشت:
بیستم مهرماه آخرین مصوبات و موضوعات دروس خارج فقه معاصر برای سال تحصیلی 1400-1401 از سوی آیت الله اعرافی مدیر حوزه های علمیه ابلاغ گردید.
فارغ از بسته حمایتی دروس خارج فقه معاصر که در این ابلاغیه تبیین شده است، بسته نهایی موضوعات ابلاغ شده برای دروس خارج فقه معاصر جای تأمل دارد. این تأمل می تواند منجر به کشف نقاط قوت و البته کاستی هایی در این فهرست شود اما این یادداشت فقط در صدد است تعجب خود را از عدم ذکر «فقه فرهنگ» در میان عناوین دروس خارج فقه معاصر نشان دهد. فقه بورس، پولشویی، ورزش، العربون، اوراق الیانصیب، قراردادهای کاهش ریسک و ... از جمله موضوعات مطروحه برای خارج فقه معاصر هستند اما ظاهرا حوزه فرهنگ قرار است همچنان مظلوم واقع شود.
• فرهنگ عرصه تبلور کنش های انسانی است. به عبارت دیگر فرهنگ فارغ از تعاریف متعدد و پیچیدگی های نظری اش محل بروز کنش فرهنگی انسان امروز می باشد. این کنش تعبیر دیگری برای اعمال و تکالیف است. و همه می دانیم فقه نیز برای کشف و تبیین اعمال و تکالیف انسان مسلمان تلاش می کند. به بیان دیگر اگر موضوع فقه، فعل مکلف است و فرهنگ نیز نمود عینی کنش و فعل انسان باشد پس فقه فرهنگ می تواند یکی از مهم ترین فقه های مضاف باشد.
• از طرف دیگر انسانی که قرار است مسیر تعالی را طی کند باید تکلیف او و کنش مطلوبش تعریف و تبیین شود و این فقه است که بار اصلی این کار را به دوش می کشد. فرهنگ نیز که بخش عمده آن آینه ی ایده ها، خلاقیت ها، هنرها، تأملات و تفکرات انسان است باید از دانشی که تکلیف فرهنگی را کشف کند، تبعیت نماید تا انسان مختار فرهنگی در میان خطاهای کنشی خویش مسیر را گم نکند. این دانش می تواند همان فقه فرهنگ باشد.
• پرسش های فرهنگ از فقه بسیار است؛ اساسا حکم کنترل فرهنگ البته پس از بررسی امکان آن، از منظر فقه معاصر چیست؟ تلاش در جهت ترویج فرهنگ مطلوب چه حکمی دارد و نظر فقه معاصر در دعوای عاملیت با ساختار در فرهنگ چگونه تبیین می شود؟ آزادی های فرهنگی مانند آزادی خلاقیت و ایده در فقه معاصر چرا و چگونه باید ارزیابی شود؟ از آنجهت که بخش عمده ای از فرهنگ به صورت میراث از گذشته آمده و به آینده منتقل می شود، بحث از عدالت فرهنگی بین نسلی در کجای فقه امروز قرار می گیرد؟ اگر فقه معاصر به نظامات اجتماعی می اندیشد، نظام فرهنگی و چالش های آن اعم از تداخل سیاستگذاری نهادها را از چه مسیری حل می کند؟ و اساسا باید ها و نبایدهای فرهنگی که همان تکالیف فرهنگی است چه چیزهایی می باشند؟ مرز توقف نسبیت فرهنگی از نظر فقه کجا ترسیم می شود؟ و به طور کل ایده فقه معاصر برای نمادهای سمبلیک فرهنگی اعم از کلامی مانند زبان، ادبیات، شعر، داستان، موسیقی و ... و غیر کلامی مانند معماری، میراث فرهنگی و ... چیست؟ بار تمام این پرسش ها از حیث تعیین تکلیف انسانی و نظام فرهنگی بر عهده فقه فرهنگ است.
#فقه #فرهنگ
#حوزه_علمیه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
😊شوخی ادیبانه با حافظ خان شیرازی!
✍️ هادی حمیدی، دبیر تحریریه مدادالفضلاء در «طنزیمات روزانه خود» آورده است:
از آنجایی که لسان الغیب شیرازی هم از طنز و شوخی های ادیبان معاصر در امان نبوده و نیست برخی از این مطایبات دلنشین در روز بزرگداشت وی، نوش جان و طبعتان:
«به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم»
از آن تاریخ دینم کاملاً سوراخ سوراخ است
«از نامه سیاه نترسم که روز حشر»
همراه خویش لاک غلطگیر میبرم!
«بیا که رونق این کارخانه کم نشود»
که هست شخص وزیر از سهامدارانش!
«ناصح به طعنه گفت برو ترک عشق کن»
رفتم به یک مؤسسه ترک اعتیاد!
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد»
علیالخصوص اگر عضو بیمه هم باشی!
«درویش را نباشد برگ سرای سلطان»
زیرا که او اصولاً کوبیده دوست دارد!
«من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم»
گریمش کردهاند انگار قبل از فیلمبرداری!
«سالها دل طلب جام جم از ما میکرد»
بیخبر بود که ما مشترک کیهانیم
#ادبیات #شعر
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#رصد
💢 مهمترین محورها در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان
⭕️ عملیات رسانه ای شبکه ها پیرامون حذف و شناسایی شماری از حساب های کاربری در فیسبوک و اینستاگرام با هدف متهم کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به نفوذ پنهانی و فعالیت های سایبری غیرقانونی
⭕️ برجسته سازی نحوه بازداشت سپیده قلیان (زندانی سیاسی) پس از اتمام دوران مرخصی از زندان با هدف القای برخورد خشونت آمیز مأموران امنیتی با زندانیان
⭕️ اشاره به مانور مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کویر مرکزی ایران و تلاش شبکه ها پیرامون افزایش تنش میان ایران و آذربایجان
⭕️ پوشش رسانه ای برگزاری انتخابات پارلمانی در عراق و پیروزی گروه مقتدی صدر
#سوژه_یاب_ویژه_نویسندگان_حوزوی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🌱 حالا آسوده بخواب!
✍ تقی متقی
(برای کوچک ترین شهید نماز جمعه مسجد شیعیان قندوز)
تو کوچک ترین پرنده بودی
در این جنگل بزرگ
که زمانه بخیل
تاب نجواهایت را
با گل ها و درخت ها نداشت.
شکارچی ها کم نیستند؛
آنان همه جا در کمین اند
و فرق مزبله و مسجد را نمی دانند.
آنان در «کینه» صف می کشند
به «تعصب» اقتدا می کنند
بر «کشتار» سلام می دهند.
آه، چه شادمانی کوچکی داشتی
و چه حسرت بزرگی بر دل زندگی گذاشتی!
حالا آسوده بخواب
پرنده کوچک خوشبخت!
دنیا دیگر چیز دندان گیری برای تماشا ندارد!
#شعر
#افغانستان
#تروریسم
#طالبان #داعش
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
🔴 زخمهای فرهنگیِ «زخم کاری»
✍ حمید برزگار به بهانه اتمام پخش سریال زخم کاری، در صدای حوزه نوشت:
🔺سریال #زخم_کاری مشکلات فرهنگی کم نداشت. دلیل نوشتن این جریده مختصر هم مخاطب قابل توجه این سریال پانزده قسمتی می باشد که اخیرا پخشش از طریق شبکه #پخش_خانگی به اتمام رسید.
🛎 فارغ از این زخم های کاری #غیر_اخلاقی، نکته ای که در قسمت 14 این سریال بسیار برای بنده دردناک بود نمایش سکانسی هست که سمیرایی (جایگزین لیدی مکبث در نمایشنامه شکسپیر) که حالا دیگر کارش به جنون کشیده است روی تخت بیمارستان از علاقه اش به "زیارت حضرت معصومه" و به "پابوس آقا" رفتن حرف می زند!
🔹 در کل این سریال یک بار هم نمی بینید که نامی از #اهل_بیت (ع) به میان بیاید اما در بخش های پایانی سریال، زنی اغواگر که اکنون دیوانه هم شده است و به بهانه یک فلش بک به خاطره تخلف دوران کودکیش در یک امامزاده شروع می کند به ذکر گفتن و اسم بردن از این ذوات مقدسه!
📎این را بگذارید کنار نامگذاری اعضای این طائفه ناهنجار توسط مهدویان که غالبا از اسامی مذهبی هستند:
حاج عمو، حاج خانم، مالک، میثم، مائده، ناصر، منصوره، مائده، حاج مظفر، حاج اسماعیل و … و من دیگر حرفی ندارم!
🔗 متن کامل یادداشت
#سریال #رسانه_ملی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔹 تندر کشتی چند امتیازی بود؟!
✍ مجتبی عادل پور، عضو تحریریه مدادالفضلاء
🔹«نان پدر و شیر مادر حلالت قهرمان!»؛ این جلمهای بود که در روزهای گذشته بارها و بارها از هادی عامل، گزارشگر دوستداشتنی کشتی شنیده شد. جملهای که هر بار، یک ملت را به هیجان میآورد و حکایت از یک برد شیرین داشت. هفتهای که گذشت رقابتهای جهانی کشتی آزاد و فرنگی در نروژ برگزار شد و کشتیگیران کشورمان توانستند مدالهای رنگارنگی را از این آوردگاه جهانی صید کنند. آنها خاطرۀ دلانگیزی از خود بجای گذاشتند و نشان دادند که کشتی میتواند لبخند را روی لبهای مردم بنشاند، اخلاق را به جامعه سرازیر کند، روح توانمندی را به جوانان بدمد و از همه مهمتر هنرمندی ایران اسلامی را بیش از پیش مقابل چشم جهانیان به نمایش بگذارد.
با این که مردم نجیب کشورمان در این برهۀ زمانی سختیهای زیادی را تحمل میکنند و کمتر خبر امیدبخشی میشنوند، ایستادن روی سکوهای قهرمانی حال خوب را برای این مردم به ارمغان آورد. عدۀ زیادی جلوی خانۀ دوبندهپوشان جمع شدند و پایکوبی کردند و بسیاری نیز به خیابانها ریختند و فریاد شادی سردادند. این حس خوب به اینجا ختم نشد و مردم فوج فوج برای استقبال از قهرمانان خود به فرودگاه هجوم آوردند و آنها را گام به گام تا منزل بدرقه کردند. حس خوبی که جوان ویلچری را از اردبیل به جویبار کشاند تا قهرمانی حسن یزدانی را به او تبریک بگوید!
🔗 متن کامل یادداشت
#کشتی #ورزش
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔹حسن یوسف
✍ حسین مؤدب
طلوعت روشنی بخشیده هر آیینه ایمان را
نگاهت آیه آیه شرح داده بطن قرآن را
دم عیساییات کفر شیاطین را در آورده
که سلمان میکند لبخند تو هر نامسلمان را
قنوتت عطر حُسن یوسف آوردهست و آغوشت
اسیر مهر تو کردهست زندانبان و زندان را
ببارد یا نبارد، امر امر توست مولا جان!
سپرده دست تو پروردگارت نبض باران را
تویی «مَن عِندَهُ عِلمُ الکتاب» و گوشهٔ چشمت
فقاهت یاد داد امثال «فضل» و «اِبن ریّان» را*
حریف تو نشد دشمن، خودش هم خوب میداند
به جام زهر میخواهد بگیرد از تو میدان را...
کبوترهای صحنت میشویم ابن الرضا هر شب
پراکندی به عالم دم به دم عطر خراسان را
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* فضل بن شاذان و علی بن ریّان دو تن از شاگردان امام بودند.
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
@ShereHeyat