eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
66 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ دلایل انحلال ارتش رضاشاهی/ دادگاه‌هایی که به تبرئه نظامیان انجامید در ادامه ، تاریخ‌پژوه، با موضوع «سامان تصمیم‌گیری در ارتش زمان » طی صحبت‌هایی عنوان کرد: نخستین شاخص ارتش مدرن این است که نیازهای اولیه ارتش تأمین شود که درباره آن در سخنرانی قبل صحبت کردم. امروز درباره شاخص دوم صحبت خواهم کرد که برخورداری از ساختار تصمیم‌گیری عقلایی است و من مدعی هستم که چنین ساختاری در ارتش رضاخان شکل نگرفت و این هم یکی از دلایل ناکامی نظامیان و انحلال ارتش بود. وی در ادامه افزود: در دوره پهلوی دوم دادگاه‌هایی تشکیل شد تا نظامیان را محاکمه کنند، پرونده‌هایی هم برای این نظامیان تشکیل شد که اسنادش موجود است، اما همه این افراد به نوعی تبرئه شدند و این تبرئه شدن یک معنا دارد و آن هم این است که کسانی که دادگاه تشکیل داده بودند می‌دانستند که این امرای بازداشت‌شده هیچ‌کاره هستند و تصمیم‌گیر صرف، رضاخان بود؛ به همین دلیل هم پیگیر محاکمه نشدند. مولایی با بیان اینکه کار عملیات‌های نظامی می‌بایست به متخصصان سپرده شود، گفت: اینکه کوچک‌ترین جزئیات به نظامیان دیکته شود به کارایی نظامیان ضربه می‌زند که مصداق آن ارتش رضاخان است. نظامیان می‌بایست براساس تخصصشان دستشان باز باشد. ذیل سامان تصمیم‌گیری دوره پهلوی، که نمود واقعی سلطانیزم است، امرا تجربه تصمیم‌گیری بدون رضاخان را نداشتند. آنها در شرایطی بودند که از نوآوری، ابداع و روحیه عشق به وطن محروم بودند. در این رابطه فقط سلطانیزم می‌تواند تمام ویژگی رابطه رضاشاه با نظامیانش را توجیه کند. ذیل بازیگری و ناکامی رضاشاه باید بر این نکته تأکید کنیم که ناکامی نظامیان بیشتر به اعتماد عمومی از منظر تاریخی ضربه زد. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ رضاخان و پروژه سرکوب روحانیت شیعه حجت‌الاسلام (نویسنده و تاریخ‌پژوه)، سخنران دیگر همایش بود. ایشان به ابعاد روحانیت‌ستیزی در عصر رضاخان پرداخت و اظهار کرد: در قرآن و روایات، به ۸ عامل انحطاط قدرت‌ها و تمدن‌ها اشاره شده که اگر بخواهیم سقوط سلطنت پهلوی را با یک نگاه فلسفه تاریخی تحلیل کنیم، تمام آن عوامل به نحو بارزی در سقوط رضاخان دیده می‌شود. ظلم و استکبار، تقلید کورکورانه از فرهنگ‌های شرک‌آلود، خیانت و مصادره حقوق مردم، فساد اخلاقی، غرور، تکبر و تکذیب آیات الهی از عوامل سقوط دولت‌ها و قدرت‌هاست که اتفاقا به سقوط سلطنت رضاخان انجامید. وی افزود: یکی دیگر از عوامل انحطاط حکومت‌ها در بیان امیرالمومنین(ع) «تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل» است؛ یعنی منزوی کردن نخبگان شایسته و میدان دادن به عناصر پست و منحط که رضاخان عملا با میدان دادن به امثال تیمورتاش‌ و منکوب ساختن عالمان بزرگی مثل شهید مدرس‌ همین کار را کرد. اما چرا چنین کرد و به ستیز با روحانیت پرداخت؟ اصولا «ایران و تشیع» حکم ظرف و مظروف را دارد و ارزش والای ایران به همین مظروف یعنی «تشیع» است و همین منطق عاشورایی بود که از تجزیه ایران در تاریخ جلوگیری کرد؛ چرا که تمامیت ارضی ایران در گرو نگاه عاشورایی شیعه است که پاسدار آن، جریان روحانیت است. ابوالحسنی در ادامه عنوان کرد: استعمار روس و انگلیس از ابتدا فهمیدند که باید با روحانیت شیعه مبارزه کنند و از همان ابتدا با هم متحد شدند. سرکوب روحانیت شیعه نیز، در متن ایدئولوژی پهلوی قرار گرفت و با حمایت انگلستان دنبال شد. ابوالحسنی از چند شیوه برای تبیین سیاست روحانیت‌ستیزی رضاخان استفاده کرد: ۱. پیشینه‌شناسی و شخصیت‌شناسی رضاخان و رمز انتخاب او برای مذهب‌زدایی و روحانیت‌ستیزی؛ ۲. ذهنیت‌سازی امثال اردشیر جی، سر جاسوس بریتانیا، از قبل کودتا، برای رضاخان علیه روحانیت؛ ۳. ایدئولوژی‌شناسی حکومت رضاخان که ۴ خصلت‌ مهم آن را نشان می‌دهد: اول خصلت نظامی‌گری (دیکاتوری و استبداد)، دوم خصلت تجددگرایی (حذف سنّت‌های ایرانی و اسلامی)، سوم خصلت ناسیونالیستی (باستان‌ستایی) و چهارم خصلت سکولاریستی (جدایی دین از سیاست). پیداست که همه این خصلت‌ها، آهنگ ستیز با روحانیت شیعه داشت؛ ۴. سیر حرکت رضاخان و اجرای سیاست روحانیت‌ستیزی در منظومه مذهب‌زدایی؛ لذا بگیر و ببند علما از همان صبح کودتا آغاز شد؛ ۵. میدان دادن به روحانیون منحرف و جایگزین‌کردن آنها (مثل شریعت سنگلجی و شیخ ابراهیم زنجانی) به جای روحانیون اصیل؛ ۶. حبس و تبعید و قتل روحانیون بزرگی چون شهید مدرس و مرگ مشکوک حاج آقا نورالله اصفهانی؛ ۷. ارسال جاسوس برای نفوذ به کانون‌های مذهبی و بیوت علما جهت تفرقه‌اندازی و خنثی‌سازی اقدامات آنان. این پژوهشگر تاریخ معاصر خاطرنشان کرد: نظام روحانیت شیعه به لحاظ تئوریک، دارای یک نظام‌واره خاصی در تاریخ معاصر است که بر دو پایه استوار می‌گردد: یکی نفوذ و قدرت معنوی (جنبه نرم‌افزاری) و دوم نفوذ و قدرت تشکیلاتی (سخت‌افزاری). نفوذ معنوی بر اساس فلسفه نیابت در عصر غیبت است که روحانیت را به صورت حلقه واسط بین امت و امامت مطرح می‌کند. نفوذ تشکیلاتی روحانیت نیز بر چهار پایه استوار است: نظام آموزش (مکتب‌خانه‌ها و مدارس علمیه)، نظام پرورش (منبر و خطابه) نظام حقوقی و قضایی (محاکم شرع) و نظام استقلال اقتصادی (اوقاف). با این حساب، رضاخان روحانیت را به مثابه خیمه عظیمی می‌دید که یک ستون اصلی دارد (نفوذ معنوی) و این خیمه با بندهای مهارکننده محکم شده است (نفوذ تشکیلاتی). او به هر دو بخش خیمه حمله کرد و کوشید یک مشروعیت معنوی دروغینی چون ناسیونالیسم افراطی و ایدئولوژی شاهنشاهی را جایگزین مشروعیت شیعی سازد. ابوالحسنی در پایان گفت: اما اینک که هشتادمین سال سقوط رضاخان را با صدمین سال تأسیس حوزه مقایسه می‌کنیم به ثمربخشی کار آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری پی می‌بریم‌. سقوط کرد، ولی روحانیت شیعه و حوزه علمیه قم هنوز می‌درخشد و بالنده است. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ رضاخان و بازی سیاسی در دوران جنگ جهانی دوم ، پژوهشگر تاریخ، با روایت علل سقوط رضاخان عنوان کرد: روس‌ها در گذشته یک مردم قبیله‌ای و در مقایسه با اروپایی‌ها قدری وحشی‌تر بودند، اما در دوره پتر کبیر اروپایی‌سازی روسیه شروع و در زمان کاترین نیروهای نظامی‌شان قدرتی یافتند که برای فتح سراسر بخش شمالی قاره آسیا پیشروی خود را داشتند. در جنگ‌های ایران و روس ما با ارتشی روبه‌رو بودیم که از قوای عشایر ما برتری چشمگیری داشت. وی در ادامه افزود: زمانی که ارتش قاجار در ایران شکست خورد، قوای روسیه در تلاش برای رسیدن به آب‌های گرم خلیج فارس بود که این دوره آشتی بین ایران و روس ایجاد می‌شود. این آشتی یک مذاکره جدی از طرف انگلیسی‌ها بود که از تصرف ایران توسط روس‌ها به‌شدت نگران بودند؛ زیرا دسترسی روسیه به خلیج فارس باعث پایان هژمونی انگلیس در منطقه می‌شد؛ بنابراین میانجیگر آنها همراه با فشار جدی به مسکو بود، اما روس‌ها به عنوان پیروز جنگ کماکان در راستای فشار به ایران، غرامت سنگینی گردن ایران گذاشتند که با رایزنی انگلیس این غرامت کم شد. در آن دوره، رجال سیاسی ایران تبدیل به افرادی شیفته غرب شده بودند، درحالی‌که موازنه قدرت بین انگلیس و روس برقرار شده بود. بختیاری‌منش در مقایسه بین استعمار انگلیس و سلطه‌طلبی روس گفت: انگلیسی‌ها خیلی به‌ظاهر متمدن‌تر از روس‌ها بودند، اما روس‌ها وحشی‌گری داشتند. در این دوره انگلیسی‌ها موزی‌تر هستند و سعی می‌کنند اول آشنا شوند و سپس قدرت را از طریق واسطه اعمال کنند؛ حال‌آنکه روس‌ها در فکر درندگی و قلدری بودند. وی با اشاره به اینکه با روی دادن انقلاب بلشویکی در روسیه، استالین روی کار آمد و او هم در دوره اول، مشغول پاکسازی بود و نگاه برون‌مرزی نداشت، گفت: پس رضاخان فرصت این را داشت که از راه حمایت‌هایی که ابتدای کار از او می‌شد، ارتشی به‌وجود بیاورد، نیروی دریایی بسازد و در سرپرستی نخجوان یک نیروی هوایی ایجاد کند و به ریاست بایندر نیروی دریایی بسازد. منتها در سه، چهار سال آخر دوره سلطنت رضاخان، که مقارن با جنگ جهانی اول بود، ما اینجا با عدم شناخت فضای جهان و علم ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک در خصوص تشخیص تحولات روبه‌رو هستیم. بختیاری‌منش با اشاره به نقش ورود آلمان‌ها به ایران هم‌زمان با جنگ جهانی دوم و سقوط رضاخان گفت: آلمان در ابتدای جنگ دست بالاتر را داشت، اما این کشور یک جزیره نهفته کنج اروپا بود؛ درحالی‌که انگلستان تمام نفت حوزه خلیج فارس را در دست داشت و روسیه هم شمال آسیا تا چین را. ظرفیت نظامی آلمان بیش از چهار سال کفاف تداوم جنگ پیروزمندانه را نمی‌داد. آنچه آلمان را شکست داد فرسایش در جنگ بود. انگلیسی‌ها ابتدا به رضاخان اعتراض کردند که نمکدان‌شکنی نکند و به آلمان نگراید و ضمن اخراج کارشناسان آلمانی امکان استفاده از خاک ایران برای کمک‌رسانی به شوروی را فراهم سازد، اما رضاخان فکر می‌کند که آلمان در حال بردن جنگ است و نباید با آنها مشکل پیدا کند. وی یادآور شد: از سوی دیگر هم خود را صاحب قدرت و ارتش و تسلیحات قوی می‌بیند و در یک توهم است؛ درنتیجه در پاسخ به بیرون کردن آلمان جواب منفی می‌دهد. در مرحله بعد هم سفرای روس و انگلیس او را تهدید می‌کنند، اما باز هم رضاخان اعتنا نمی‌کند، حال اینجا متفقین تشخیص می‌دهند که باید به ایران حمله کنند و او را براندازند. انگلیسی‌ها اطلاعات ارتش ایران را در اختیار روسیه قرار می‌دهند تا با هم از پس رضاخان برآیند و نیرویی بزرگ‌تر از ارتش ایران برای حمله به کشور فراهم می‌آورند. بختیاری‌منش در پایان گفت: در مجموع ایران در زمان جنگ جهانی دوم لطمه زیادی خورد، اما مردم ایران خوشحال بودند؛ چون دیکتاتوری رضاخان در قرن بیستم یک استبداد عقب‌مانده متوحش بود تا آنجا که حتی وزیر جنگ نخجوان نیز در بحرانی‌ترین لحظه حمله متفقین در همکاری با آنها ارتش را منحل می‌کند و هرگونه امکان بقای رضاخان را از بین برد و تیر خلاص را به او شلیک کرد. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
مهرزاد بختیاری منش.mp3
21.47M
✳️ رضاخان و بازی سیاسی در دوران جنگ جهانی دوم بختیاری‌منش با اشاره به نقش ورود آلمان‌ها به ایران هم‌زمان با جنگ جهانی دوم و سقوط رضاخان گفت: آلمان در ابتدای جنگ دست بالاتر را داشت، اما این کشور یک جزیره نهفته کنج اروپا بود؛ درحالی‌که انگلستان تمام نفت حوزه خلیج فارس را در دست داشت و روسیه هم شمال آسیا تا چین را. ظرفیت نظامی آلمان بیش از چهار سال کفاف تداوم جنگ پیروزمندانه را نمی‌داد. آنچه آلمان را شکست داد فرسایش در جنگ بود. انگلیسی‌ها ابتدا به رضاخان اعتراض کردند که نمکدان‌شکنی نکند و به آلمان نگراید و ضمن اخراج کارشناسان آلمانی امکان استفاده از خاک ایران برای کمک‌رسانی به شوروی را فراهم سازد، اما رضاخان فکر می‌کند که آلمان در حال بردن جنگ است و نباید با آنها مشکل پیدا کند. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ در روز سوم همایش ملی هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان: محمدی: مسئله حضور آلمان‌ها در ایران بهانه بود سومین روز همایش ملی «هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان؛ بررسی علل اشغال ایران و سقوط رضاخان در ۳ شهریور ۱۳۲۰» به دبیری دکتر ، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، در این پژوهشکده با حضور اساتید مختلف حوزه تاریخ برگزار شد. ، پژوهشگر، با موضوع «علل و عوامل برکناری با تأکید بر آلمان‌گرایی» طی سخنانی عنوان کرد: متأسفانه تاریخ گذشته در دست بیگانگان و کسانی بوده که آلت دست آنها بودند، اینها مطالب را طوری که خودشان می‌خواستند، نوشتند. یکی از دروغ‌های بزرگ تاریخ درباره رضاخان است؛ چرا که در تاریخ این‌طور به ما القا کردند که رضاخان گرایش به آلمان‌ها داشت؛ چون رضاخان اصرار داشت که آلمان‌ها در ایران باشند، درنتیجه با یک اولتیماتوم ۲۴ ساعته ایران را اشغال و رضاخان را عزل کردند. این یک دروغ بزرگ تاریخ است، درحالی‌که در واقعیت امر چنین چیزی درست نیست.   وی با بیان اینکه رضاخان را خود انگلیسی‌ها سرکار آوردند، توضیح داد: پس از کودتای ۱۲۹۹ و در 3 شهریور ۱۳۲۰ چون تاریخ مصرف رضاخان تمام شده و می‌بایست می‌رفت، خودشان هم او را عزل و به تبعیدگاه فرستادند؛ بنابراین مطلقا این نیست که چون او به آلمان‌ها گرایش یافت و حاضر نشد آنها را از ایران بیرون کند، آنها برکنارش کردند.   محمدی با اشاره به اینکه آلمان‌ها با توصیه خود انگلیسی‌ها وارد ایران شدند، افزود: علتش هم این بود که حکومت بلشویکی در روسیه، خطری برای اروپا و غرب بود و انگلیس که توان مقابله با آنها را نداشت، دنبال یک موازنه بود. چون آمریکایی‌ها حاضر نشده بودند در مقابل شوروی بایستند، انگلیس ناچار شد هم حزب نازی به رهبری هیتلر را تقویت کند و هم با ایجاد یک کمربند بهداشتی به قول خودشان جلوی میکروب بلشویک را بگیرند.   این پژوهشگر اظهار داشت: با توجه به مرز ۲۵۰۰ کیلومتری ما در ایران با ، اینجا هم می‌بایست در مقابل شوروی، که هم تمایل به آب‌های گرم خلیج فارس داشت و هم دنبال نفوذ اقتصادی و کمونیستی بود، ایستادگی می‌کردند و لذا آلمان‌ها را تشویق کردند تا به ایران بیایند و جالب است که تا آخر هم به آنها اجازه دادند که هر فعالیتی کنند جز اینکه به نفت طمع نداشته باشند.   وی با بیان اینکه در تیرماه ۱۳۲۰ به جمع‌بندی رسیدند که ایران باید اشغال شود، توضیح داد: به همین دلیل تصمیم می‌گیرند مسئله حضور آلمان‌ها را در ایران بهانه بکنند و به این وسیله ایران را اشغال کنند. رضاخان در این زمان دچار توهم شده بود که واقعا مسئله تدارکات متفقین است؛ بنابراین رضاخان پس از اشغال ایران تاریخ مصرفش تمام شد و از ایران تبعید شد. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ سلیمی نمین: ملت ایران در نهضت مشروطه به هیچ وجه به دنبال تغییر بنیادین در کشور نبود عباس ، پژوهشگر، در روز سوم همایش بیان کرد: موضوع سخنرانی من این است که چگونه خیزش بسیار پراهمیت تاریخ ایران، که یک گام بلند در مسیر توسعه سیاسی به‌شمار می‌آمد، نه تنها خنثی شد، بلکه موجب شد ملت ایران دو گام به عقب بردارد. درباره نهضت مشروطه، که از نام آن برمی‌آید به‌معنای مشروط کردن قدرت و مشارکت مردم در امور خودشان است، سخن می‌گویم.   وی افزود: شرایط سرکوب مردم در این جریان این‌طور نبود که به قبل از مشروطه برگردیم؛ آن‌چنان تیغ این سرکوب برنده بود که ملت ایران نتوانست گامی در بحث سیاسی بردارد و استقلال خود را حفظ کند.   سلیمی‌نمین با طرح این پرسش که با چه ساختاری مطالبه ملت ایران این‌گونه سرکوب شد، گفت: ملت ایران در نهضت مشروطه به هیچ وجه به دنبال تغییر بنیادین در کشور و انسداد سیاسی نبود؛ چراکه می‌توانست در قدرت تأثیر داشته باشد. اگر انسداد سیاسی وجود داشت، مطالبه ملت حداکثری می‌شد و تغییرات بسیاری مطالبه می‌کرد، اما وقتی در حد مشروط کردن قدرت مطالبه می‌کند؛ یعنی می‌تواند بر روند قدرت تأثیر گذارد.   این پژوهشگر بیان کرد: ما هزینه چندانی چون قتل‌عام‌های گسترده برای میل به خواسته‌ها و دستیابی به پرداخت نکردیم. این مطالبه یک مطالبه حداقلی و تأثیرگذاری در قدرت و تقویت‌کردن آن است. نهضت مشروطه نخواسته است که تمام پایه‌های قدرت را تغییر بدهد، اما یک گام بزرگ در حوزه سیاسی محسوب می‌شود و اگر مردم می‌توانستند قدرت پادشاه را مهار کنند، نگرانی جدی از مردم گرفته می‌شد.   وی ادامه داد: آنچه محور تحرکات مردم است، نگرانی از سلطه بیگانه است؛ یعنی اهدای امتیازات پادشاه به بیگانگان، نگرانی‌هایی را از بحث استقلال و صیانت از شئون خود مردم ایجاد کرد.   سلیمی‌نمین تأکید کرد: البته در این میان، جریاناتی را شاهد هستیم که به دنبال برهم زدن تعاملات در کشور است؛ یعنی با اینکه شاه مشروطه را امضا کرده است، اما حرکت‌هایی در جامعه صورت می‌گرفت که تلاش می‌کرد تعاملات سازنده را به بن بست بکشاند و جامعه را با هرج‌ومرج یکی کند.   وی بیان کرد: یکی از مسائلی که توانست در تاریخ معاصر، ملت ایران را در مطالبه خود ناکام بگذارد، طرح شعارهای تندروانه و حرکت‌های تند نسبت به شرایط جامعه است؛ در شرایطی که می‌توان با کمترین هزینه یک مطالبه سیاسی را رقم زد، دست به اقدامات پرهزینه آن زمان نه تنها مطالبه مردم را تحقق نبخشید، بلکه موجب تثبیت بیگانگان برای کسب منافعشان در ایران شد و ملت ایران را در گامی که برداشته بود، به عقب زد. درباره مشروطه، پژوهش‌های بیشتر و جدی‌تری باید صورت بگیرد؛ مطبوعاتی که می‌توانستند در مسیر توسعه مشروطه باشند، بدترین توهین‌ها را به شاه داشتند و این جریان پیش‌نیاز کودتا به‌شمار می‌آمد. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ تقابل روحانیت و رضاخان چطور شروع شد ، پژوهشگر، با موضوع «چالش‌های روحانیت با » طی صحبت‌هایی گفت: در روی کار آمدن رضاشاه در کشور ما روشنفکران نقش عمده داشتند. رضاشاه در ابتدای کودتا و در مسند وزارت جنگی و سردار سپهی تظاهر زیاد به مذهب کرد تا اعتماد روحانیت را جلب کند؛ چرا که روحانیت و مراجع عظام مخالف حضور او بودند.   وی در ادامه افزود: بنابراین وی در عزاداری سیدالشهدا دسته قزاق‌ها را راه می‌اندازد و پای پیاده به زیارت سیدالشهدا(ع) می‌رود و در نهایت قسم می‌خورد که پاسدار مذهب تشیع باشد؛ در واقع همان چیزی که در قانون اساسی مشروطه هم آمده است، اما می‌بینیم که پس از جمهوری‌خواهی، رضاشاه دیگر طور دیگری عمل می‌کند و به بهانه هرج‌ومرج جامعه دستورالعمل‌های مختلف صادر می‌کند.   امینی با اشاره به قانون‌شکنی رضاشاه در زمینه حوزه‌های علمیه و تقابل او با ماهیت امر به معروف و نهی از منکر، گفت: وی از همان زمان، مقابله خود را با دستورات دینی و روحانیت علنی می‌کند و پس از آن، مسئله نظام اجباری را مطرح می‌کند و می‌گوید که سربازان می‌بایست به پادگان‌ها بروند و بعد هم شاهد تحصن و اعتراض علما در قم هستیم.   وی با بیان اینکه برای ختم قائله تحصن روحانیت عملا رضاشاه در تقابل با روحانیت قرار می‌گیرد، گفت: حرکت‌های رضاشاه در زمینه غربی شدن ضربه‌ها و هزینه‌های زیادی برای کشور داشت. در قضیه  چقدر لباس، کلاه و اقلام ضدفرهنگی به کشور وارد شد. رضاخان می‌خواست زبان کشور را نیز همچون اتاتورک در ترکیه تغییر دهد که با تهدید علما و روحانیت روبه‌رو شد.   امینی در ادامه افزود: تلاش کرد روحانیت را تهدید و محدود کند؛ بنابراین به یک سری حرکات مثل درآوردن آمار ائمه جماعات، طلبه‌ها، مدرسین، مساجد و روحانیت دست زد؛ چرا که تصمیم داشت با دین و مذهب مبارزه کند. لذا به مساجد دستورالعمل می‌دهد که دیگر ختم‌ها با میز و صندلی برگزار شود تا دیگر روحانیت بالای منبر نروند. وی هم‌زمان قضیه تبدیل کلاه پهلوی به فرنگی را مطرح کرد که آیت‌الله قمی مرجع تقلید برمی‌خیزد. حتی تلاش می‌کرد که افکار غرب‌زدگی را به طلبه‌ها آموزش دهد که در همه اینها به استثنای تربیت روحانیون دربار، شکست خورد.   این پژوهشگر در پایان گفت: در نهایت تقابل رضاشاه با دین، مذهب، فرهنگ و روحانیت هر یک بسیار مفصل است که تحقیق زیاد می‌خواهد. رضاشاه زمانی که می‌خواهد قضیه شهریور 1920 اتفاق بیفتد در بین روشنفکران، نظامیان، سیاستمداران، دانشجویان، حوزویان، عامه مردم و نظامیان طرفدار ندارد؛ لذا در عرض چند روز حکومتش بر باد رفت و این نتیجه چکمه‌پوشی و دیکتاتوری رضاشاه است. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ پاسخ به برخی شائبه‌ها درباره مدرنیته رضاخانی/ پادشاهی که به مرزهای ایران بی‌تعصب بود ، پژوهشگر تاریخ معاصر، پس از اشاره به ضایعه درگذشت دوستان تاریخ‌پژوهش چون دکتر رحیم نیک‌بخت به دلیل کرونا درباره «رضاشاه و تمامیت ارضی ایران» سخنرانی کرد و گفت: به ادعای برخی دوستان تاریخ‌نگار اگر نبود، ایرانی نبود و رضاشاه بود که با ایجاد ارتش و ساختارهای مدرن تمامیت ارضی ایران را حفظ کرد!   وی در ادامه افزود: نیروهای نظامی ایران قبل از رضاشاه هم بودند مثل ژاندارمری و پلیس و مدرسه نظام. شک و تردیدی در این نیست؛ همان نیروی قزاقی که از دل آن بیرون آمد، مدرن و آموزش‌دیده بود. پس این‌طور نیست که نیروهای نظامی را رضاخان درست کرد. این ادعایی واهی است و پایه‌های قشون مدرن در دوره محمدشاه توسعه یافته و بعد در دوره ناصرالدین‌شاه توسط و بعد هم مشروطه وجود داشت.   یادآور شد: بیشتر نظامیان برجسته دوره پهلوی مثل  در مدرسه نظام مشیرالدوله تعلیم پیدا کردند. با توجه به این وضعیت، نیروی نظامی شالوده‌اش بوده و ما پیش از رضاشاه با تجزیه‌طلبی در ایران مواجه نبودیم. ما سه دسته نیرو داشتیم که خودسر و معاند بودند: اول شورشی و گریز از مرکز با محدوده قلمرو کم‌وسعت و سپس یک سری حکومت‌های محلی و موروثی مثل شیخ خزعل و سوم هم یک‌سری خودسری‌هایی که به انگیزه‌های مختلف ایجاد شده بودند.   وی بیان اینکه هر سه این نیروها به نوعی برای دولت مرکزی مخرب بودند، اما در هر صورت هر دولتی در ایران تا حدودی تثبیت می‌شد، آنها را سرکوب می‌کرد، افزود: این ادعا که رضاشاه با پوتینش ایران را نجات داد و دور تا دور ایران را گرفت و دولت مرکزی نیرومند ساخت، اغراق و بزرگنمایی است. درست است که ارتش مدرن در این دوره توسعه یافت و خودسران محلی سرکوب شدند، اما این روند همیشه در تاریخ ایران بوده و قبل از رضاخان هم به طور پیوسته انجام می‌شده است.   این پژوهشگر تاریخ درباره مرزهای بین‌المللی ایران گفت: وارد فضایی شد که بسیار مورد زیان ایران بود؛ چرا که هر آنچه شوروی‌ها می‌خواستند درباره مرزها به آنها داد. همچنین رویکردی که رضاشاه درباره تمامیت ارضی ایران در ارتباط با ترکیه و شوروی و افغانستان پی گرفت خیلی نامناسب بود و باعث ضرر به ایران شد. او هیچ حساسیتی نسبت به مرزهای ایران نداشت. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
‍ ✳️ ذکاوت: سیاست کشف حجاب به انقطاع بین مردم و نابودی سیاست اجتماعی بدل شد ، پژوهشگر، در ادامه همایش درخصوص «چالش‌های و نقش آن در سقوط » بیان کرد: از جمله عوامل سقوط رضاشاه و به تعبیری دیگر تغییر در عناصر قدرت در دوره اول را باید در مواجهه قدرت با سنّت و ساختارهای اجتماعی ایرانیان دانست. در واقع قدرت در عصر پهلوی در عصرهای مختلفی مواجهه با سنن و نهادهای اجتماعی ایرانیان را در دستور کار خود قرار داد. اگرچه دولت در بخش‌هایی از این رویارویی موفق بود و توانست به بخشی از اهداف خود در تغییر سبک زندگی و سنن اجتماعی ایرانیان موفق شود، اما چالش‌های برنامه‌ها و سیاست‌های قدرت در این دوره عملا رابطه آن و جامعه را از هم گسیخت، طوری که دولتی که آمده بوده تا امنیت‌آفرین باشد، از قضا به عکس خود بدل شد و شدیدترین ناامنی تاریخ معاصر ایران را رقم زد و در عمل سرمایه اجتماعی قدرت نزد مردم را به محاق برد.   وی افزود: سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی در عصر پهلوی اول، زمان و تداوم را در نظر نداشت. همه چیز برنامه‌ریزی شده بود تا آنی و سریع ایران سنتی را به عصر مدرن وارد کند؛ بنابراین طبیعی‌ترین نتیجه این تغییرات انقطاع بین مردم و قدرت بود. در این میان از جمله برنامه قدرت برای جامعه ایران سیاست‌های پوشش بود که آن هم متکی بر اصلی بود که تغییر ظاهر را منتج به تغییر باطن می‌دانست و منع و کشف حجاب اوج این سیاست‌ها بود.   ذکاوت اشاره کرد: سیاست کشف حجاب چالش‌ها و تضاهای متعدد و گسترده‌ای را بین مردم و قدرت ایجاد کرد که در نهایت به انقطاع بین آنها و نابودی سرمایه اجتماعی بدل شد. این چالش‌ها در قالب مقاومت مردم در برابر سیاست‌های کشف حجاب به ظهور رسید.   این پژوهشگر تأکید کرد: دور زدن قانون و عدم شرکت با زنان حقیقی در مجالس کشف حجاب توسط رجال دولتی از جمله روش‌های مقاومت مردم در برابر قانون کشف و منع حجاب بود. همچنین خانه‌نشینی زنان در این دوره ابزاری برای مقاومت دربرابر این سیاست‌ بود. ترک تحصیل نیز در ادامه در دستور کار دختران برای فرار از الزام دولت مبنی بر کشف حجاب قرار گرفت.   وی در پایان عنوان کرد: مقاومت زنان در قبال سیاست کشف حجاب پهلوی به سطحی از مقاومت رسید که چالش جدی با قدرت ایجاد کرد. این چالش‌ها باعث ناکارآمدی سیاست‌های قدرت در حوزه زنان شد و به عبارت دیگر برنامه‌های ادعایی قدرت برای به عرصه اقتصاد و حوزه عمومی آوردن زنان به ضد خودش بدل شد و زنان بیشتر خانه‌نشین شدند.   https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
‍ ✳️ امین‎‌آبادی: مطبوعات ایران پس از شهریور 1320 مخدوش شدند ، پژوهشگر تاریخ معاصر و نویسنده مجموعه 17 جلدی «ایران پس از انقلاب اسلامی» ، در این همایش با اشاره به وضعیت «مطبوعات پس از شهریور 1320 و سقوط » گفت: در این دوره مطبوعات، چون همه مردم ایران، از یک وضعیت استبداد و خفقان مطلق به رهایی رسید و این آزادی تا بدانجا پیش رفت که حالت هرج و مرج به خود گرفت.   وی با اشاره به رهایی مطبوعات و جراید از استبداد رضاخانی پس از شهریور 1320 گفت: مدیران جراید در این دوره معتقد بودند سهم آنها از جنایات دیکتاتور به جای آمپول هوا ریز ریز شدن است!   این پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: رضاخان که می‌دانست مطبوعات نقش مهمی در هدایت افکار عمومی دارد، تمام کوشش خود را مصروف کنترل مطبوعات و جلوگیری از انتشار هر گونه خبر و گزارشی در جراید کرد. در دوره سوم مطبوعات ایران که با کودتای اسفند 1299 شروع و با سقوط رضاخان خاتمه یافت، بسیاری از روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران مخالف توقیف و سرکوب شدند. این وضعیت سبب اعتراض مطبوعات و تحصن مدیران آنها در مجلس، حرم عبدالعظیم و سفارت شوروی شد. به این ترتیب اولین برخورد میان رضاخان و مطبوعاتی‌ها در اولین سالگرد کودتای ۱۲۹۹ رخ داد؛ زیرا تعدادی از روزنامه‌ها به انتقاد از کودتا و عوامل آن پرداختند و جویای مسبب اصلی کودتا شدند.   امین‌آبادی اظهار کرد: این درگیری‌های بین دولت و روزنامه‌نگاران به‌ویژه بعد از آغاز سلطنت رضاشاه، سبب کاهش انتشار مطبوعات و پایین آمدن کیفیت آنها شد. در این دوره هیچ روزنامه‌ای جرئت نداشت که علیه حکومت کوچک‌ترین انتقادی کند. آنها حتی نمی‌بایست از واژه «کارگر» استفاده کنند؛ زیرا از نظر دولت «کارگر» یک نوع تبلیغ کمونیسم بود؛ و به جای آن از کلمه «عمله» که یک واژه عربی بود، استفاده می‌کردند.   وی در ادامه و برای اولین‌بار مواردی از دستبرد به مطبوعات پس از شهریور 1320 را ارائه کرد و گفت: با مراجعه به آرشیو جراید پس از سقوط رضاخان در برخی شماره‌ها به‌وضوح شاهد مخدوش شدن و حتی نابودی صفحاتی از این نشریات هستیم؛ به عنوان نمونه شماره 10 اسفند 1324 مجله «تهران‌مصور» در صفحه نخست و ستون «سرمقاله» با تیتر «فتح حزب توده!» دچار خدشه و نصف صفحه نخست پاره شده است. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
‍ ✳️ صادقانی: در دوره رضاشاه، سیاست اعمالی دولت ایران، برخلاف سیاست اعلامی‌اش، همراهی با یهودی‌ها بود دکتر ، پژوهشگر تاریخ، در ارتباط با «یهودیان ایران و مهاجرتشان به فلسطین» طی سخنانی عنوان کرد: در تاریخ ایران سال 1919 به محض اینکه کمیسیون مهاجرت آغاز به کار کرد، دسته‌های متعدد خانوادگی از همدان، تهران و شیراز به سمت فلسطین مهاجرت کردند و سپس یهودیان آذربایجان از طریق همدان به بغداد، بصره و سپس اورشلیم رفتند. به همین ترتیب سالانه ده‌ها خانواده یهودی ایرانی از مناطق مختلف تهران، اصفهان، شیراز و... به اورشلیم رفتند.   وی با اشاره به راه‌های مهاجرتی به سمت از شمال غرب، غرب و جنوب ایران گفت: خیلی از این یهودی‌های غیر بومی که از ایران به فلسطین می‌رفتند، خودشان وقتی به ایران می‌آمدند، مشابه یهودی‌های ایرانی عمل می‌کردند، مثل یهودی‌های لهستانی، افغانی و روسی که از ترس به قتل رسیدن به فلسطین می‌رفتند. اینها معمولا از کنسولگری بریتانیا در کرمانشاه به فلسطین می‌رفتند.   صادقانی با اشاره به اینکه یهودی‌های غیر بومی به بهانه‌های اسکان، تجارت یا تبعید به ایران می‌آمدند، اما دغدغه اصلی‌شان فلسطین بود، گفت: صهیونیسم بین‌المللی رسما پل ارتباطی بین این یهودیان تا رفتن به فلسطین بود. منتها در دوره رضاشاه دولت ایران سیاست اعلامی‌اش جلوگیری از ورود یا خروج این یهودی‌هاست، اما سیاست اعمالی‌اش که اجرا می‌شد همراهی با یهودی‌ها بود.   وی در ادامه افزود: بنابراین در آمارها موجود است که هر چه بیشتر می‌گذرد و به سال 1948 نزدیک می‌شویم، آمارهای مهاجرتی یهودی‌های غیر بومی و بومی بیش از پیش می‌شود.   صادقانی با توضیح سه عامل انگیزه‌بخش مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین گفت: عامل نخست تبلیغات صهیونیست‌ها بود. اینها علاوه بر آنکه بر سامان زندگی اجتماعی یهودیان ایران اثرگذار بودند، سعی می‌کردند از طرق مختلف بر لایف استایل یهودی‌ها تأثیر بگذارند. نزدیک به سال 1948 مقالات معتبر دنیا در این زمینه بیشتر شده و همین مقاله‌ها اهرم‌های فشار گسترده بر دولت ایران بود و دولت ایران را مجبور می‌کند که سازوکار و بستر مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین را فراهم کند. عامل دوم تصویرسازی از بهشت یهودیت، یعنی اورشلیم، بود و عامل سوم نیز دغدغه‌های مذهبی آنها بود.   صادقانی در پایان گفت: موضع دولت ایران در سال‌های 1301، 1304، 1316 و 1327 براساس پنج مصوبه بود که در آنها به صورت محلی یا کلی دولت ایران، مأموران سرحدات، وزارت داخله و خارجه را مأمور کرد که حدالمقدور از خروج یهودی‌ها به سمت فلسطین و ورود دیگر یهودیان به ایران جلوگیری یا آنها را محدود کند.   با وجود این مصوبات در طول 26 می‌بینیم آنچه اتفاق می‌افتد این است که یا نمی‌خواهند یا نمی‌توانند مصوبات را اجرا کنند؛ چون از یک‌سو جامعه  مسلمان ایران و بخش مبارز منطقه‌ای را با خود همراه دارند و هم از سویی توان مقابله با فشارهای بین‌المللی و صهیونیستی را ندارند و اینکه اصلا دغدغه آن را ندارند. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
‍ ✳️ عاملی: رفتارهای آمریکایی موجب شکل‌گیری جنبش ضدآمریکایی در ایران شد ، مترجم و پژوهشگر، در ادامه همایش درخصوص حضور آمریکایی‌ها در ایران بیان کرد: یکی از پیامدهای نامبارک اشغال ایران، حضور آمریکایی‌ها در ایران در کنار نیروهای روس و انگلیس است. اگر بخواهیم درباره روابط ایران و آمریکا مرور تاریخی داشته‌ باشیم، شاید بتوان تاریخ روابط ایران و آمریکا را براساس تحولات رخ‌داده، میزان ارتباطات و مداخلات آمریکا در ایران به چهار دوره بزرگ تقسیم کرد. دوره نخست از اواخر قاجار تا شهریور سال ۱۳۲۰ است که ارتباطات در سطح فعالیت‌های مستشاری کوتاه‌مدت و فعالیت‌های مذهبی هیئت‌های تبشیری است.   وی افزود: دوره دوم، دوره از شهریور ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد است که آمریکا در ایران به‌تدریج نفوذ پیدا می‌کند. اما بعد از کودتای سال ۱۳۳۲ شاهد دوره متفاوتی هستیم؛ کودتایی آمریکایی ـ انگلیسی که به براندازی دولت  انجامید و هدف از آن هم این بود که این دولت‌ها بتوانند سهمی از نفت ایران داشته ‌‌باشند. از سال ۱۳۳۲ به بعد دوره تحکیم سلطه آمریکاست که تا زمان پیروزی انقلاب ادامه می‌یابد. در این دوره، آمریکایی‌ها بر تمام حیات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران مسلط می‌شوند و تقریبا می‌توان گفت قدرت بی‌رقیب‌اند.   این پژوهشگر در ادامه توضیح داد: با پیروزی انقلاب نیز فصل جدیدی شکل می‌گیرد که رسما روابط ایران و آمریکا قطع می‌شود و در این چهار دهه همواره شاهد تنش بین دو کشور بوده‌ایم.   عاملی درخصوص پیشینه روابط دو کشور عنوان کرد: نخستین‌بار در دوره ناصری و در عهد صدارت امیرکبیر و با این استدلال که آمریکا در آینده قدرتی جهانی خواهد بود، و با سیاست توسل به قدرت سومی که بتواند رقابت سنتی میان روس و انگلیس را تعدیل کند، اندیشه ارتباط با آمریکا شکل گرفت که به نتیجه نرسید و پس از امیرکبیر این قضیه بی‌نتیجه ماند. آغاز رسمی روابط ایران و آمریکا به قرارداد مودّت در ۱۲۷۳ق برمی‌گردد، اما تا سال ۱۳۰۰ تبادل سفیر صورت نمی‌گیرد و  در ۱۳۰۰ اولین سفیر آمریکا وارد ایران می‌شود.   وی ادامه داد: در دوره جنگ جهانی اول ارتباطات آمریکا در حد فعالیت‌ هیئت‌های مذهبی و کمک‌های غذایی و برخی مذاکرات نفتی است. درواقع از اواخر قاجار و اوایل دوره رضاشاه با علاقه دو طرف مذاکراتی شکل گرفت، اما با دخالت انگلستان عملا بی‌نتیجه ماند.   این پژوهشگر تأکید کرد: پس از آن به زمان رضاشاه می‌رسیم که تمایل بسیاری برای ارتباط با آمریکاییان داشت. واقعیت این است که زمینه بالقوه‌ای برای ارتباط ایران و آمریکا از دو طرف وجود داشت؛ از یک‌سو مقامات ایرانی‌ با سیاست موازنه مثبت، خواستار ورود قدرت سومی به ایران بودند و از سوی دیگر آمریکایی‌ها هم می‌خواستند سهمی از نفت ایران داشته‌ باشند.   وی اشاره کرد: در آن دوره آمریکا چهره امپریالیستی نداشت و امتیازاتی نسبت به دولت‌های روس و انگلیس داشت و برای ایرانیان قابل اعتمادتر بود و به تصور ایرانیان می‌توانست وزنه‌ای برای تعادل قدرت باشد. اما اشغال ایران سرآغاز روابط جدی ایران و آمریکاست و در پی آن، آمریکایی‌ها وارد ایران می‌شوند و همین رخداد زمینه مداخلات آمریکا در ایران را فراهم می‌کند. ناتوانی آمریکایی‌ها در کمک به ایران و مشکلات ناشی از اشغال و قحطی و ناامنی، به‌تدریج نگاه ایرانی‌ها به آمریکا را تغییر داد؛ به‌ویژه اینکه گزارش‌های مفصلی از شکایت‌های ایرانیان از رفتارهای نادرست آمریکاییان وجود داشت که به آنها ترتیب اثری هم داده نشد.   عاملی در پایان گفت: این گونه بود که تصویری که از آمریکایی‌ها به‌عنوان یک دولت صلح‌طلب و آزادی‌خواه وجود داشت، شکسته شد و این رویا بر باد رفت و اقدامات آمریکایی‌ها موجب شد در همین دوره، جنبشی ضدآمریکایی شکل بگیرد و گسترش یابد.  https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️آسیب‌های بوروکراسی اداری عصر رضاشاهی/ رضاشاه پایه‌گذار بوروکراسی معیوب اداری در ایران دکتر ، پژوهشگر، با موضوع «بوروکراسی عصر » در صحبت‌هایی گفت: بوروکراسی یک نهاد اداری است که برای اجرای حاکمیت قانون منبعث از اراده عمومی تأسیس شده است؛ پس منظور از ارادی کردن امور قانون‌مند کردن امور است. اگر می‌بینیم در برخی کشورهای کمتر توسعه‌یافته بروکراسی دچار فساد است، به خاطر این است که عملا در آنجا حاکمیت قانون و غیر شخصی کردن حکومت محلی از اعراب ندارد. کارایی بوروکراسی تابعی از مسیر آفرینش و توسعه آن است و این در حالی است که می‌بینیم در ایران، بوروکراسی مدرن عصر رضاشاه یک تولد ناقص‌الخلقه داشت و چالش‌های زیادی مثل رانت و فساد ایجاد کرد.   وی با بیان اینکه ایران دارای یک پیشینه چندین هزارساله از نظام اداری و دیوان‌سالاری از عهد باستان تا مشروطه است، گفت: این دیوان‌سالاری در عصر قاجار به اصلاح رسید، به‌ویژه در عهد ناصری، اما باز هم به شکست انجامید. بعد از مشروطه هم در تلاش برای اصلاح برآمدند، اما این تلاش‌ها به ناکامی رسید تا اینکه به عصر رضاشاه می‌رسیم.   باقیان اظهار داشت: به دنبال این بود تا از بوروکراسی به عنوان تحکیم پایه‌های خود در کشور استفاده کند و در این راه از نیروهای فارغ‌التحصیل مؤسسات آموزش عالی و دانشگاه‌ها استفاده کرد.   این پژوهشگر اظهار کرد: خود شکل حکومت نظام حکمرانی رضاشاه بسیط و تک‌ساختی است که در آن اعمال تصمیمات در همه امور محلی و ملی از مرکز سیاسی ایجاد می‌شود و مناطق حاشیه‌ای و محلی هیچ نقشی در سیاست‌گذاری‌ها ندارند و همه چیز از پایتخت اعمال می‌شود.   باقیان با اشاره به دوازده وزارتخانه دوره رضاشاه گفت: از نظر کمّی، تعداد وزارتخانه افزایش یافته یعنی بوروکراسی نظام اداری عصر رضاشاه بزرگ می‌شود و همین یک سری مشکلاتی را ایجاد می‌کند که از جمله سلطه سیاست بر اداره و دوم تصدی‌گری دولت در نظام دیوان‌سالاری است.   وی با توضیح این دو آسیب گفت: یکی از مصادیق سلطه سیاست، دادگستری عصر رضاشاه است که دچار کمبودها و کارکردهای ناقصی است؛ چرا که وابسته به شخص شاه است؛ همچنین فساد و رانت پاشنه آشیل دولت است و چنین چیزی در دولت عصر رضاشاه به‌وفور وجود داشت.   باقیان در پایان اظهارداشت: رضاشاه را می‌توان پایه‌گذار بوروکراسی معیوب در ایران نامید؛ چرا که به جای استقلال عمل یک ستادی برای حفظ رأس قدرت تشکیل داده و فساد و ناکارآمدی از جلوه‌های آن بود.   https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ ملک‌زاده: رضاشاه مهره‌ای جز مجری سیاست‌ها و تأمین منافع بیگانگان در ایران نبود نیز به‌عنوان سخنران دیگر همایش بیان کرد: در اواخر دوره ، وی در چنبره رقابت بین دو قدرت برتر روس و انگلیس، به کارگزاری وابسته تبدیل شده بود و به‌عنوان مهره‌ای برای دسترسی این استعمارگران به منافع و اهدافشان عمل می‌کرد. در دوران پهلوی، قالب حکومتگران، کسانی فاقد اراده بودند که به مسئله‌ای جز تاج و تخت فکر نمی‌کردند و در این راه ایران را به مکانی برای ورود و تاز و تخت استعمارگران تبدیل کردند.   وی افزود: استعمارگران، ایران را همچون لباده‌ا‌ی می‌دانستند که از هر حرکتی عاجز است و این موضوع جایگاه ایران را در حد عروسک خیمه‌شب‌بازی تنزل می‌داد. در دوره پایانی قاجار و پهلوی، روسیه و انگلستان بر سر سلطه بر ایران رقابت و به‌عنوان یک مستعمره به کشور نگاه می‌کردند؛ البته این نگاه در دوران سلطنت پهلوی جدی‌تر شد.   این پژوهشگر تأکید کرد: فردی است که به خواست دولت انگلستان به قدرت می‌رسد. این شخص در دوران حکومت هم در مسیر حفظ قدرت بیگانگان حرکت می‌کند و از این مسیر خارج نمی‌شود. حال اگر بخواهیم درباره نقش انگلستان در پادشاهی رضاخان بگوییم، باید گفت: انگلستان مبلغی به عنوان هزینه ارتش در اختیار دولت قرار می‌دهد، البته دولت انگلستان مطمئن نیست که رضاخان بتواند خواسته آنها را برطرف کند و از رضاخان برای عزل احمدشاه تعهدنامه می‌گیرد، اما پس از اطمینان از دست‌نشانده خود برای رسیدن آنها به منافعشان دیگر او را تحت سلطه خود نمی‌گیرد.   ملک‌زاده اشاره کرد: با حمایت انگلیس و شوروی بسیاری از شورش‌های مردم در ایران سرکوب می‌شود و رضاخان تا حدی نظم و امنیت را رعایت و راه خودش به پادشاهی را فراهم کند.   وی اشاره کرد: رضاخان از طریق وزارت امور خارجه ایران به وزیرمختار انگلیس می‌گوید که می‌خواهد دولت قاجار را خلع کند و می‌خواهد با تأیید انگلستان به این اقدام رسیدگی کند. اصرار پی در پی رضاخان برای جلب رضایت انگلیس هم‌زمان با بدبینی او برای توطئه نکردن دولت انگلستان علیه اوست. رضاخان از اینکه این دولت علیه او توطئه کند، می‌ترسد و در این راستا اقدامی بدون رضایت انگلیس انجام نمی‌دهد و این موضوع نشان‌دهنده آموزه‌ای از عشق و نفرت رضاخان به غرب است.   این پژوهشگر در پایان سخنانش عنوان کرد: در دوره رضاشاه رقابت دو قدرت رقیب، انگلیس و روسیه، در ایران تاحدودی می‌توانست دست رضاخان را برای ایجاد سیاست‌های مستقل باز بگذارد، اما او جرئت نمی‌کرد سیاست خارجه ایران را به‌عنوان کشوری مستقل تدوین کند؛ از‌این‌رو نه تنها درجهت نفوذ بیگانگان اقدام مؤثری انجام نداد، بلکه در جهت تحکیم قدرت بیگانگان حرکت کرد و رضاشاه عملا مجری سیاست‌ها و تأمین منافع بیگانگان در ایران بود. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ تفرشی: نگاه افسانه‌ای به رضاشاه خطرناک است/ قدیس‌سازی از او بی‌فایده است دکتر ، پژوهشگر تاریخ در لندن، طی سخنانی عنوان کرد: در سال‌های اخیر به‌ویژه دو دهه اخیر که رسانه‌های دیداری و شنیداری فارسی‌زبان خارج از کشور گسترش پیدا کرده‌اند، یک تصویر و تصوری از طریق تبلیغات پژوهشی رضاشاه رشد پیدا کرده که یک نگاه نوستالژیک افسانه‌ای درباره رضاشاه است که به مردم عادی هم منتقل می‌شود و آن این است که اگر رضاشاه بر حکومت می‌ماند، مشکلات حل می‌شد. این نگاه عوامانه و کوچه‌بازاری تا حد زیادی بوده، اما از آنجایی خطرناک می‌شود که در میان نخبگان و دانشگاهیان نیز به صورت ابزاری رخنه می‌کند.   وی در ادامه افزود: من البته از جمله افرادی نیستم که صفر تا صد دوره قبل را بد ببینم، اما این جوی که در سال‌های اخیر در خارج از کشور و در داخل کشور به قدیس‌سازی از رضاشاه پرداخته خطرناک است. ضمن اینکه انگیزه سیاسی و تبلیغاتی ضد ایرانی دارد، برای آموزه‌ها و رویه‌های علمی دانشگاهی خطر دارد و این مسئله باعث می‌شود که بحث و بررسی مسائل ایران در دوران دشوار شود.   تفرشی همچنین توضیح داد: در صحبت‌های دوستانم این را شنیدم و قبلا هم در مسائل مختلف تاریخ معاصر به‌ویژه دوره رضاشاه بود که برخی به منابع داخلی دسترسی ندارند و برخی هم به منابع خارجی. همین عدم دسترسی باعث می‌شود که محققان برجسته‌ای که راجع به یک دوره صحبت می‌کنند و حتی نامدار هم هستند به‌صراحت چیزهایی می‌گویند که شاید کامل نباشد. مهم‌ترین دلیل بی‌اعتنایی به مسائل داخلی عدم دسترسی به منابع و دانش نسبت به آنهاست. برخی هم مسائل داخلی را کم‌ارزش می‌دانند و به‌نوعی نسبت به منابع داخلی بی‌اعتنایی می‌کنند.   وی بیان کرد: همه مسائل امروز را می‌توان در سه بعد بررسی کرد: مسائل داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی که بدون توجه به هر سه اینها نمی‌توان تصویر درست به مسائل داشت. صرف نظر از این مسائل مربوط به دوره رضاشاه به لحاظ موضوعی و زمانی هم مدنظر است.   تفرشی اظهار کرد: تقسیم‌بندی من از دوره رضاشاه سه وجه دارد: دوره اول که به نوعی نیازهای اجتماعی داخل ایران مردم را مجاب کرد که نسبت به ریشه‌های خارجی کودتا حساسیتشان کمتر شود و یک تعاملی با حکومت پیدا کنند، ولی دوره دوم دوره تضارب و تقابل و رویارویی جامعه سنتی و حکومت رضاشاه به‌ویژه براساس سه رکن احزاب، روزنامه‌ها و مجلس است که هر سه اینها بعد یک دوره عملا به تصرف رضاشاه و حکومتش درمی‌آید و دوره سوم هم سرکوبی کامل توسط رضاشاه و تک‌صدایی محض است.   این پژوهشگر تاریخ اظهار کرد: برخی در دوره اول تصور می‌کردند که یک دیکتاتور مصلح و پاکدست می‌تواند مملکت را نجات دهد؛ درحالی‌که این تفکر اشتباه بود؛ چرا که یک دیکتاتور عملا کشور را نابود می‌کند. برخی هم تصورشان این بود که اگر در خدمت خودکامگان دربیایند می‌توان مملکت را نجات داد و به فضای باز سیاسی رسید.   وی با بیان اینکه از انقلاب به بعد حضور بریتانیا در ایران تقویت شد، افزود: نمی‌خواهم وارد این بحث بشوم، اما خلاصه در قرن بیستم چند حادثه باعث جدی‌تر شدن روابط ایران و بریتانیا شد: اولین مسئله امضای قرارداد دارسی است. مسئله دوم حضور تمام‌عیار خارجی‌ها در خلیج فارس است که به اشغال جزایر جنوب ایران کشید و سوم مسئله هند و استعمارش است که این موارد حضور بریتانیا را در ایران تثبیت می‌کند.   با بیان اینکه تصویر اشغال ایران در دوره رضاشاه نشانه خودکامگی کامل او در دوران حکومتش است، گفت: او عملا راه را برای اشغال ایران در شهریور 1320 فراهم کرد. درظاهر این تصمیم قوای خارجی بود، اما در عمل مقدماتش از سال‌ها قبل توسط خود حکومت ایران فراهم شد.   ارتباط ایران و از 1933 به یک روند کاملا غریبانه کشید که اوج آن در شهریور 1320 نمود و ادامه پیدا کرد که هیچ وقت هم به حالت عادی بازنگشت. پس از آن این روند با جایگزینی آمریکا ادامه پیدا کرد که مناسبات اقتصادی آن تا دهه 1350 ادامه یافت.   https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️سرحدی: مهم‌ترین تأثیر کشف حجاب، امنیت‌زدایی از جامعه و حوزه زنانه بود ، پژوهشگر تاریخ درخصوص «بررسی نشانه‌شناسانه لباس متحدالشکل و مزاحمت در پوشش مردم» عنوان کرد: باید سخنرانی خود را با این مقدمه شروع کنم که لباس به‌عنوان دیرینه‌ترین وجه انسان در تاریخ اهمیت دارد و می‌تواند در هر فرهنگی بیانگر واقعیت‌های آن جامعه باشد. نکته مهم در پهلوی اول، سیاست تغییر لباس بود که اهمیت زیادی برای دولت داشت.   وی افزود: در حقیقت در تلاش بود تا با بازاجتماعی‌ کردن سیاسی در جامعه، ارزش‌های مدنظر خود را به جامعه تحمیل کند و برای این تحمیل مسیرهای مختلفی را پی گرفت که یکی از آنها تغییر لباس‌ها در جامعه بود.   سرحدی اشاره کرد: همان‌طور که گفتیم جامعه ایران، جامعه‌ای مذهبی و سنتی بود و دیانت در آن ریشه عمیقی داشت، اما تا پیش از اینکه رضاخان بخواهد دست به تغییر اساسی بزند، نیاز بود که به‌صورت تدریجی این تحمیل ارزش‌ها را در جامعه تزریق کند؛ بنابراین شروع به بسترسازی برای تغییرات جدید در جامعه کرد. اولین اقدام در این زمینه معرفی کلاه پهلوی برای مردان ایرانی در سال ۱۳۰۶ بود.   این پژوهشگر عنوان کرد: در سال ۱۳۰۷ هم در مطبوعات آن زمان تأکید شد که مردان ایرانی باید کت و شلوار و کلاه پهلوی را به عنوان لباس متحدالشکل استفاده کنند.    وی ادامه داد: سعی داشت به‌تدریج این تغییرات را رقم بزند و نکته مهم این است که این تغییرات به اینجا ختم نشد و این سلسله تغییرات به تصویب قانونی در ۱۳۱۴ منجر شد که هنجارهای جامعه ایران را در معرض خطر قرار می‌داد. یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی که در پی این جریان رخ داد، امنیت‌زدایی از جامعه و حوزه زنانه بود و زمانی آغاز شد که کشف حجاب با زور و ستمگری خود را نشان داد؛ نهاد خانواده تهدید شد و نظام سیاسی از هیچ‌گونه توهین و افترایی به زنان چادری ابایی نداشت.   سرحدی تأکید کرد: با چنین اقداماتی شرایط برای تداوم ارزش‌ها و عرف جامعه ایرانی غیرممکن شد و تا حدی نیز با تهدید مواجه شد. نهاد خانواده خدشه‌دار شده و سیاست کشف حجاب با ارزش‌های جامعه ایرانی در تضاد بود. چنین شرایطی به‌طور حتم برای جامعه سنتی ایرانی قابل تحمل نبود و در این راستا برخی از خانواده‌ها راه مهاجرت را در پیش گرفتند که عشایر هم در میان آنها دیده می‌شود. البته در پی ادامه‌داربودن این جریان، اعتراض‌های بسیاری از سوی قشر روحانیت شکل گرفت و جامعه در مقابل این تغییر ذائقه از سوی دولت واکنش نشان داد. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ جوان: رضاشاه با غصب املاک، ضربه سهمگینی به معیشت مردم و اقتصاد کشور وارد کرد دکتر ، پژوهشگر و تاریخ‌پژوه، با موضوع مواضع دشتی نسبت به غصب املاک مردم توسط رضاشاه طی سخنانی اظهار کرد:   که خود در ابتدا از حامیان جدی استبداد منور بود و اقدامات رضاشاه را در زمان حکومتش تأیید می‌کرد، پس از چندی که دیکتاتوری رضاخان نمایان شد خود گرفتار سیاست‌های دیکتاتوری وی شد؛ روزنامه‌اش توقیف و خود زندانی شد.   وی افزود: دشتی پس از عزل از فرصت استفاده کرد و انتقام محرومیت‌ها، زندان‌ها، تبعیدها، سلب آزادی و مصونیت پارلمانی و تحت نظر بودن خویش را از حکومت پلیسی رضاخان گرفت. وی، که رنجشی عمیق از رضاشاه به دل داشت و هم می‌خواست پیشینه خود را ترمیم کند و هم افکار عمومی را به خود جلب نماید، در روزهای پایانی مجلس فعال‌ترین سخنران در افشای غصب املاک مردم توسط رضاشاه شد.   جوان در ادامه با طرح این پرسش که اهداف رضاخان از غصب زمین‌های مردم چه بود؟ یا چه دلایلی باعث شد رضاشاه املاک مردم را غصب کند؟ گفت: یکی از دلایل غصب زمین‌ها را باید شخصیت رضاشاه دانست. رضاخان دوران کودکی دشواری داشت و در فقر به‌سر می‌برد. به گفته مکی «در هفت آسمان یک ستاره نداشت». رضاخان پس از کودتا و در دوران وزارت جنگ و نخست‌وزیری، که قدرت بیشتری به‌دست آورد، به رفع خواسته‌ها و عقده‌های گذشته خود برآمد. هر چه قدرتش بیشتر می‌شد حریص‌تر می‌گردید و اگر چند سال دیگر سلطنتش دوام پیدا می‌کرد، دیگر برای هیچ کس ملکی باقی نمی‌گذاشت. پس در مجموع رضاشاه با غصب زمین‌ها به دنبال جمع‌آوری مال و ثروت و دریافت اجاره از زمین‌ها بود.   وی ادامه داد: دلیل دیگر این بود که رضاخان متوجه شده بود که قدرت تنها در نیروهای نظامی متجلی نمی‌شود و در نظام اجتماعی که اقتصاد آن بر مبنای ارباب رعیتی است تصرف املاک و تصاحب خاک، خود تبلور دیگری از قدرت است.   این پژوهشگر با بیان اینکه رضاشاه انگیزه خود از خرید زمین‌های مردم و ملاکین بزرگ را آباد ساختن زمین‌ها و ازدیاد محصول و رونق صادرات و جلب سیاح برای کشور عنوان نموده است، گفت: رضاشاه مدعی بود که هدف از غصب زمین‌ها آباد نمودن آنها بود. در واقع این گونه نبود؛ بسیاری از مالکان این زمین‌ها از اقشار متوسط و پایین جامعه بودند و کشاورزی و کار روی زمین تنها معیشت آنها محسوب می‌شد. خود آنها می‌توانستند زمینشان را آباد و کسب درآمد کنند. درواقع رضاخان و مباشرانش زمین را به قیمت نازل یا به‌زور از مالکین می‌گرفتند و خود آنها را کارگر زمین‌هایشان می‌کردند و از آنها بیگاری (کار بدون مزد و مواجب) می‌کشیدند. این اقدام باعث فقر و گرفتاری بیشتر برزگران گردید و عده‌ای برای کار به سوی شهرها روانه شدند. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
‍ ✳️ عاملی: رفتارهای آمریکایی‌ها موجب شکل‌گیری جنبش ضدآمریکایی در ایران شد ، مترجم و پژوهشگر، در ادامه همایش درخصوص حضور آمریکایی‌ها در ایران بیان کرد: یکی از پیامدهای نامبارک اشغال ایران، حضور آمریکایی‌ها در ایران در کنار نیروهای روس و انگلیس است. اگر بخواهیم درباره روابط ایران و آمریکا مرور تاریخی داشته‌ باشیم، شاید بتوان تاریخ روابط ایران و آمریکا را براساس تحولات رخ‌داده، میزان ارتباطات و مداخلات آمریکا در ایران به چهار دوره بزرگ تقسیم کرد. دوره نخست از اواخر تا شهریور سال ۱۳۲۰ است که ارتباطات در سطح فعالیت‌های مستشاری کوتاه‌مدت و فعالیت‌های مذهبی هیئت‌های تبشیری است.   وی افزود: دوره دوم، دوره اشغال ایران از شهریور ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد است که آمریکا در ایران به‌تدریج نفوذ پیدا می‌کند. اما بعد از کودتای سال ۱۳۳۲ شاهد دوره متفاوتی هستیم؛ کودتایی آمریکایی ـ انگلیسی که به براندازی دولت   انجامید و هدف از آن هم این بود که این دولت‌ها بتوانند سهمی از نفت ایران داشته ‌‌باشند. از سال ۱۳۳۲ به بعد دوره تحکیم سلطه آمریکاست که تا زمان پیروزی انقلاب ادامه می‌یابد. در این دوره، آمریکایی‌ها بر تمام حیات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران مسلط می‌شوند و تقریبا می‌توان گفت قدرت بی‌رقیب‌اند.   این پژوهشگر در ادامه توضیح داد: با پیروزی انقلاب نیز فصل جدیدی شکل می‌گیرد که رسما روابط ایران و آمریکا قطع می‌شود و در این چهار دهه همواره شاهد تنش بین دو کشور بوده‌ایم.   عاملی درخصوص پیشینه روابط دو کشور عنوان کرد: نخستین‌بار در دوره ناصری و در عهد صدارت  و با این استدلال که آمریکا در آینده قدرتی جهانی خواهد بود، و با سیاست توسل به قدرت سومی که بتواند رقابت سنتی میان روس و انگلیس را تعدیل کند، اندیشه ارتباط با آمریکا شکل گرفت که به نتیجه نرسید و پس از امیرکبیر این قضیه بی‌نتیجه ماند. آغاز رسمی روابط ایران و آمریکا به قرارداد مودّت در ۱۲۷۳ق برمی‌گردد، اما تا سال ۱۳۰۰ تبادل سفیر صورت نمی‌گیرد و  در ۱۳۰۰ اولین سفیر آمریکا وارد ایران می‌شود.   وی ادامه داد: در دوره جنگ جهانی اول ارتباطات آمریکا در حد فعالیت‌ هیئت‌های مذهبی و کمک‌های غذایی و برخی مذاکرات نفتی است. درواقع از اواخر قاجار و اوایل دوره رضاشاه با علاقه دو طرف مذاکراتی شکل گرفت، اما با دخالت انگلستان عملا بی‌نتیجه ماند.   این پژوهشگر تأکید کرد: پس از آن به زمان رضاشاه می‌رسیم که تمایل بسیاری برای ارتباط با آمریکاییان داشت. واقعیت این است که زمینه بالقوه‌ای برای ارتباط ایران و آمریکا از دو طرف وجود داشت؛ از یک‌سو مقامات ایرانی‌ با سیاست موازنه مثبت، خواستار ورود قدرت سومی به ایران بودند و از سوی دیگر آمریکایی‌ها هم می‌خواستند سهمی از نفت ایران داشته‌ باشند.   وی اشاره کرد: در آن دوره آمریکا چهره امپریالیستی نداشت و امتیازاتی نسبت به دولت‌های روس و انگلیس داشت و برای ایرانیان قابل اعتمادتر بود و به تصور ایرانیان می‌توانست وزنه‌ای برای تعادل قدرت باشد. اما اشغال ایران سرآغاز روابط جدی ایران و آمریکاست و در پی آن، آمریکایی‌ها وارد ایران می‌شوند و همین رخداد زمینه مداخلات آمریکا در ایران را فراهم می‌کند. ناتوانی آمریکایی‌ها در کمک به ایران و مشکلات ناشی از اشغال و قحطی و ناامنی، به‌تدریج نگاه ایرانی‌ها به آمریکا را تغییر داد؛ به‌ویژه اینکه گزارش‌های مفصلی از شکایت‌های ایرانیان از رفتارهای نادرست آمریکاییان وجود داشت که به آنها ترتیب اثری هم داده نشد.   عاملی در پایان گفت: این گونه بود که تصویری که از آمریکایی‌ها به‌عنوان یک دولت صلح‌طلب و آزادی‌خواه وجود داشت، شکسته شد و این رویا بر باد رفت و اقدامات آمریکایی‌ها موجب شد در همین دوره، جنبشی ضدآمریکایی شکل بگیرد و گسترش یابد. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ شاهی که همه چیز را به انحصار خودش در آورده بود یک پژوهشگر حوزه تاریخ اقتصاد سیاسی گفت: در میان عوامل داخلی و خارجی، یکی از متغیرهایی که نقش مهمی در سقوط رضاشاه دارد قانون انحصارات دولتی است که عملا او را به عنوان تنها بازیگر اقتصادی ایران در دوران حکومتش تبدیل کرد. متن این گفت و گو را در ادامه بخوانید... https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
‍ ✳️ شاهی که همه چیز را به انحصار خودش در آورده بود یک پژوهشگر حوزه تاریخ اقتصاد سیاسی گفت: در میان عوامل داخلی و خارجی، یکی از متغیرهایی که نقش مهمی در سقوط رضاشاه دارد قانون انحصارات دولتی است که عملا او را به عنوان تنها بازیگر اقتصادی ایران در دوران حکومتش تبدیل کرد. ، پژوهشگر حوزه تاریخ اقتصاد سیاسی در گفت‌وگو با خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس در مورد دوره شانزده ساله حکومت رضاشاه و اقدامات انحصار طلبانه اقتصادی دولت او، اظهار داشت: ایجاد انحصارات دولتی باعث فشار شدید اقتصادی روی قشرهای مختلف جامعه شد. در میان عوامل داخلی و خارجی سقوط رضاشاه، یکی از متغیرهایی که نقش مهمی در سقوط وی دارد، قانون انحصارات دولتی است که عملا رضا شاه را به عنوان تنها بازیگر اقتصادی ایران در دوران حکومتش تبدیل کرد. به اعتقاد این پژوهشگر، با ایجاد قانون انحصارات دولتی بر صندوق ذخیره ارزی و درآمدهای شرکت نفت انگلیس و ایران، واردات منسوجات، چای، شکر، اتومبیل و قطعات یدکی، توتون و تنباکو و ده‌ها انحصار دیگر باعث شد که مردم ایران روز به روز فقیرتر و او روز به روز ثروتمندتر شود؛ به طوری که مطبوعات امریکایی او را ثروتمندترین مرد آسیا و حتی دنیا معرفی کردند. ناامنی اقتصادی که رضا شاه در سایه قانون انحصارات دولتی برای فعالان اقتصادی و قشرهای مختلف مردم ایجاد کرد باعث بروز مشکلات اساسی و پیامد‌های گوناگون شد. ادامه داد: برهم خوردن توازن تجاری کشور، تعطیلی کارگاه‌های تولیدی، واردات بی‌رویه کالاهای خارجی، گسترش دیوانسالاری، افزایش بی‌رویه قیمت‌ها، نابودی بخش خصوصی، رکود بازارهای داخلی، پایین آمدن ارزش پول ملی، افزایش هزینه‌های زندگی، شکاف طبقاتی، گسترش فساد اداری و دلالی، سفته‌بازی  را از پیامدهای انحصارگرایی رضاشاهی است نتیجه این انحصارگرایی ایجاد یک نفرت عمومی از رضا شاه شد. این پژوهشگر با تمرکز بر موضوع رضاشاه بر و درآمد‌های شرکت نفت انگلیس و ایران گفت: با توجه به اینکه موجودی صندوق ذخیره همواره محرمانه تلقی می‌شد و در بودجه عادی و جاری کشور هزینه نمی‌شد، هیچگاه نمایندگان مجلس از وضعیت صندوق و میزان درآمدهای نفتی مطلع نمی‌شدند؛ چون هیچگاه درآمدهای نفتی در بودجه جاری کشور هزینه نمی شد و مستقیما به حساب صندوق ذخیره ارزی در انگلیس واریز می‌شد. قریبی اظهار داشت: اعتبار، نماینده مجلس و مخبر کمیسیون، هنگام تصویب بودجه سال ۱۳۲۱ فاش می‌کند که عایدات صندوق ذخیره طی ۱۴ سال فعالیت بالغ بر ۳۱ میلیون پوند بوده که رضاشاه به قول مصدق درآمدهای نفتی این صندوق را به بهانه خرید سلاح به حساب‌های شخصی خود در اروپا و آمریکا واریز می‌کرده است. مجله نیورک تایمز در همان زمان طی گزارشی موجودی حساب‌های بانکی رضا شاه در بانک‌های خارجی از جمله لندن و نیویورک را چیزی حدود ۳۰۰ میلیون دلار سپرده اعلام می‌کند. از طرف دیگر، مصدق سپردهای رضاشاه را ۵۰۰ میلیون دلار عنوان می‌کند. وی اضافه کرد: بعد از شهریور ۲۰، حتی نیز نسبت به سپرده‌های خارج از کشور رضاشاه زبان به اعتراض می‌گشاید. طبق گزارش آسوشیتدپرس سپرده‌های رضاشاه بعد از استعفا و تبعید او در لندن و سایر سپرده‌های او در بانک‌های خارجی دیگر نیز مسدود شد و سرانجام این ثروت عظیم توسط بانک‌های انگلیسی و آمریکایی به ایران بازگردانده نشد و سپرده‌های رضاشاه همانند سپرده‌های قذافی به سرانجام نامعلومی دچار شد. متاسفانه هیچگاه این ثروت عظیم که متعلق به ملت ایران بود، به دلیل سیری ناپذیری رضاشاه در جمع‌آوری ثروت در فرایند توسعه کشور هزینه نشد. قریبی گفت: بی‌شک یکی از عوامل اصلی در سقوط رضاشاه انحصارطلبی بی‌حدومرز او در همه بخش‌های اقتصادی بود که بعد از رفتن او نیز به شکل دیگری توسط محمدرضا پهلوی ادامه پیدا کرد. آثار و تبعات انحصارگرایی مطلق رضا شاه در بخش‌های مختلف اقتصادی چنان عمیق و گسترده بود که امروز هم گریبان ما را گرفته است. وی در پایان خاطرنشان کرد: بعد از ۲۵ شهریور و تبعید رضاشاه از ایران برای نخستین بار روزنامه‌های سعادت بشر، پرچم و اطلاعات پیشنهاد تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره ارزی و درآمد‌های شرکت نفت انگلیس و ایران را دادند و براساس پیگیرهای چند تن از نمایندگان مجلس نهایتا با تصویب قانون، اجازه تصدی امور صندوق ذخیره ارزی و درآمد شرکت نفت ایران و انگلیس را به وزارت دارایی داده شد. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ وقتی این روز فرا برسد، می‌ترسم وحشتناک باشد توصیف ویلیام میلر کشیش آمریکایی از اوضاع ایران در واپسین روزهای سلطنت : مردم ایران در طول پانزده سال گذشته از به زبان آوردن حتی یک کلمه انتقاد از هر چیزی که شاه می‌گفت یا می‌کرد وحشت داشتند. روزنامه‌ها از هر اقدام او به نحوی ستایش می‌کردند که گویی خداست، ولی اکنون که او دیگر در اوج قدرت نیست، مردم شروع به بازگو کردن افکار خود کرده‌اند و انسان از چیزهایی که درباره شاه می‌گویند دچار بهت و حیرت می‌شود. در طول این سال‌ها او مشغول دزدیدن از مردم فقیر بود و با غصب املاک و حقوق مردم، خودش را ثروتمند می‌کرد و اکنون روز حساب به‌سرعت نزدیک می‌شود. وقتی این روز فرا برسد، می‌ترسم وحشتناک باشد. مردی که زندگی این ملت را یکسره کنترل می‌کرد، کاملا آنها را فریب داده است و آنها درصددند با او در بیفتند. وضع برای نوعی انقلاب مستعد شده و با حضور روس‌ها، که برای کمک آماده‌اند، احتمالا این انقلاب خونین خواهد بود. ریچارد ا. استوارت، در آخرین روزهای شاه: تهاجم روس و انگلیس به ایران در شهریور1320، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات، تهران، نشر نو، 1370، ص 312. در صفحه پژوهشکده تاریخ معاصر عضو شده و آن را به دوستان خود نیز معرفی کنید؛ 👇👇👇 https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
1.mp3
17.41M
✳️ صادقانی: در دوره رضاشاه، سیاست اعمالی دولت ایران، برخلاف سیاست اعلامی‌اش، همراهی با یهودی‌ها بود دکتر ، پژوهشگر تاریخ، در ارتباط با «یهودیان ایران و مهاجرتشان به فلسطین» طی سخنانی عنوان کرد: موضع دولت ایران در سال‌های 1301، 1304، 1316 و 1327 براساس پنج مصوبه بود که در آنها به صورت محلی یا کلی دولت ایران، مأموران سرحدات، وزارت داخله و خارجه را مأمور کرد که حدالمقدور از خروج یهودی‌ها به سمت فلسطین و ورود دیگر یهودیان به ایران جلوگیری یا آنها را محدود کند. با وجود این مصوبات در طول 26 می‌بینیم آنچه اتفاق می‌افتد این است که یا نمی‌خواهند یا نمی‌توانند مصوبات را اجرا کنند؛ چون از یک‌سو جامعه مسلمان ایران و بخش مبارز منطقه‌ای را با خود همراه دارند و هم از سویی توان مقابله با فشارهای بین‌المللی و صهیونیستی را ندارند و اینکه اصلا دغدغه آن را ندارند. نشانی ما را در فضای مجازی ایتا، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید. نشانی ما را در فضای مجازی ایتا، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید. eitaa.com/iichs_ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug https://instagram.com/iichs.ir
2.mp3
17.35M
✳️ ملک‌زاده: رضاشاه مهره‌ای جز مجری سیاست‌ها و تأمین منافع بیگانگان در ایران نبود پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: در اواخر دوره ، وی در چنبره رقابت بین دو قدرت برتر روس و انگلیس، به کارگزاری وابسته تبدیل شده بود و به‌عنوان مهره‌ای برای دسترسی این استعمارگران به منافع و اهدافشان عمل می‌کرد. در دوران پهلوی، قالب حکومتگران، کسانی فاقد اراده بودند که به مسئله‌ای جز تاج و تخت فکر نمی‌کردند و در این راه ایران را به مکانی برای ورود و تاز و تخت استعمارگران تبدیل کردند. نشانی ما را در فضای مجازی ایتا، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید. eitaa.com/iichs_ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug https://instagram.com/iichs.ir
3.mp3
10.5M
✳️ شاهی که همه چیز را به انحصار خودش در آورده بود ، پژوهشگر حوزه تاریخ اقتصاد سیاسی در مورد دوره شانزده ساله حکومت رضاشاه و اقدامات انحصار طلبانه اقتصادی دولت او، اظهار داشت: ایجاد انحصارات دولتی باعث فشار شدید اقتصادی روی قشرهای مختلف جامعه شد. در میان عوامل داخلی و خارجی سقوط رضاشاه، یکی از متغیرهایی که نقش مهمی در سقوط وی دارد، قانون انحصارات دولتی است که عملا رضا شاه را به عنوان تنها بازیگر اقتصادی ایران در دوران حکومتش تبدیل کرد. نشانی ما را در فضای مجازی ایتا، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید. eitaa.com/iichs_ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug https://instagram.com/iichs.ir
4.mp3
15.8M
✳️سرحدی: مهم‌ترین تأثیر کشف حجاب، امنیت‌زدایی از جامعه و حوزه زنانه بود ، پژوهشگر تاریخ درخصوص «بررسی نشانه‌شناسانه لباس متحدالشکل و مزاحمت در پوشش مردم» عنوان کرد: با اقدامات شرایط برای تداوم ارزش‌ها و عرف جامعه ایرانی غیرممکن شد و تا حدی نیز با تهدید مواجه شد. نهاد خانواده خدشه‌دار شده و سیاست کشف حجاب با ارزش‌های جامعه ایرانی در تضاد بود. چنین شرایطی به‌طور حتم برای جامعه سنتی ایرانی قابل تحمل نبود و در این راستا برخی از خانواده‌ها راه مهاجرت را در پیش گرفتند که عشایر هم در میان آنها دیده می‌شود. البته در پی ادامه‌داربودن این جریان، اعتراض‌های بسیاری از سوی قشر روحانیت شکل گرفت و جامعه در مقابل این تغییر ذائقه از سوی دولت واکنش نشان داد. نشانی ما را در فضای مجازی ایتا، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید. eitaa.com/iichs_ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug https://instagram.com/iichs.ir