eitaa logo
جاویدنشان
66 دنبال‌کننده
336 عکس
73 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️🔷️ 🔷️🔸️ 🌼 🌼 □لبيك : در گــذر از تهاجــم ارتش به ، جنگ زده بــر گرداگرد خود حلقــه اى پولادين از لشــكرهاى تانك و زره پوش و مكانيزه اشغالگران را تجربه مى كرد. « » رئيس جمهور در پيامى به همه دولت هــا و مجامع جهانى درخواســت امــداد نظامى، غذايى، دارويى و ســاير اقــلام حياتى نمود و هيچ كس جز به اين فرياد امدادخواهى لبيك نگفت. جمعى از بلندپايه ترين مسئولين سياسى- نظامى جمهورى اســلامى ايران براى بررســى اوضاع و شرايط مظلومين منطقه در حالى وارد كشور شدند كه پايتخت آن بطور مستقيم زير بارش گلوله هاى توپخانه قرار داشت و وضعيت فوق العاده، تمام شهر را دربرگرفته بود. اعضاى اين هيئت عبارت بودند از: دكتر« » وزير خارجه، ســرهنگ « » وزير دفاع، « » فرمانده سپاه پاسداران، « » مسئول تداركات سپاه پاسداران، سرهنگ « » فرمانده نيروى زمينــى ارتش و « » فرمانده تيپ ۲۷ حضرت رســول(ص) كه در معيت حجت الاسلام « » سفير ايران در سوريه، قرار داشتند. هيئتى كه بر حسب دستور امام(ره) و ابلاغيه « » جمهورى اسلامى ايران به رياســت رئيس جمهــور وقت حضرت آيت‌الله_خامنه‌اى به اعزام شده بود. (منبع ا، ص 8-757 و منبع ش 2 ص 276) پس از حمله به ، در ابتدا به متحد ســنتى خود، متوســل شد تا حمايت اين كشــور را جلب كند، اما با پاسخ ســرد و امتناع آميز قطب كمونيسم جهانى مواجه شــد، پس به ناگزير دولت ســوريه با استيصال از تمام كشورهاى عربى و اسلامى درخواست كمك فورى براى دفع تجاوزارت به عمل آورد، اما تنها كشورى كه به اين مددخواهى پاســخ داد جمهورى اسلامى بود. (منبع ش 2 ص 276) 🆔️ @javid_neshan
🔸️🔷️ 🔷️🔸️ 🌼 🌼 اولين كارى كه بعد از انجام داد، سركشــى به خانواده شــهدا بود و بعد به پدر و مادر خودش. حــدود يك هفته بعد هم تيپ را براى آماده كرد.در هــم اين عمليات را با درايت و شايســتگى اداره كرد. در مرحله اول عمليات كه مدت ۲ روز به طول انجاميد، لشــكر ۲۷ به قدرى ايستادگى كرد تا نيروهاى بعدى ســپاه خود را به موقعيت هاى از پيش تعيين شده رســاندند.در مرحله دوم عمليات، مجروح شــد و تركــش كاتيوشــا در پايش بود. همه پزشــكان دســتور به خارج شدن او از منطقه دادند اما گوش نكرد و همچنــان فرماندهى تيپ را با همان جراحت به عهده داشت. تصميم بر اين شد؛ را بدون بيهوشى در اورژانس بيمارستان صحرايى عمل كنند تا بتواند در منطقه حضور يابد. زمانى كه تيپ به نزديكى رســيد، عراقى ها در كمربندى هنوز به شدت مقاومت مى كردند. به يگانش دستور داد كه جهــت فلش را عوض كنند و بــه پل «نو» بروند و وارد نخلستان هاى شوند. اولين واحدهاى ۲۷ كه وارد نخلستان شدند، سربازان عراقى در محاصره قرار گرفتنــد. فرماندهان عراقى تــا آن موقع حاضر به عقب نشــينى نبودند، ولى وقتى ۲۷ وارد نخلســتان شد؛ تقريباً در محاصره قــرار گرفت و بقيه يگان ها توانستند از ســمت جاده وارد شهر شدند. بعد از ضمن اينكه در پــى آماده ســازى تيپ بود و اصرار داشــت كه هيچ مانعى وجود ندارد تا وارد شويم، به تيپ استراحت دادند تا بازســازى شــود. بعد از عمليات به تهران آمد و ديگر به منطقه بازنگشــت.و اينگونه بود كه (ص) با فرماندهى به عنوان زبده ترين يگان رزمى در آن زمان براى مبارزه با توسط شوراى عالى دفاع و رياست وقت آن برگزيده شد و با تأييد (ره) به جبهه گسيل شد. 🆔️ @javid_neshan
🔸️🔷️ 🔷️🔸️ 🌼 🌼 (ص) مى آيد غــروب روز ۲۱ خــرداد ۱۳۶۱ ،چرخهــاى يك فروند هواپيماى بوئينــگ ۷۴۷ نيروى هوايى ارتش جمهورى اســلامى ايران، در انتهاى باند فرود فرودگاه از گردش باز ايســتاد. لحظاتى بعد شمارى از مقامات بلند پايه سياســى- نظامى دولت بــه نمايندگى از سوى « اسد» رئيس جمهور در معيت سفير وقت جمهورى اسلامى ايران در دمشق، حجت الاسلام وارد باند فرودگاه شدند تا از و نيروهايش اســتقبال رسمى بعمل آورند. اعزام (ص) به ، در ۳ مرحله انجام گرفت، در مرحله اول، به همراه تعدادى از نيروها عازم شدند و در حقيقت آنها رفتند تا به عنوان جلودار قواى اعزامى ايران، در زمينه را براى اعزام ديگر نيروها آماده كنند. پس از آن مرحله دوم اعزام انجام گرفت و سپس مجموعه سوم را بر عهده داشت. (همان ص 765) پس از بر زمين نشستن بوئينگ ۷۴۷ در فرودگاه در غروب ۲۱ خرداد ۱۳۶۱، خطاب به نيروهاى اعزامى چنين فرمود: «برادرها، قبل از رسيدن به اينجا، در ايران آنچه گفتنى بود، ما براى شــما گفتيم. خيلى كوتاه مــن عرض مى كنم، امام(ره) عزيزمان فرموده اند بايد كه از صحنه جهان زدوده شود (انشاءالله رزمندگان) و شــما مــردان بزرگ بايد كه اين حــرف امام عزيزمان را جامــه‌ی عمل بپوشــانيد». (همــان ص 762) هر چند كه غالب كشــورهاى جهان، پروازهاى خود را به دليل شرايط بحرانى منطقه به و قطع كرده بودند اما خلبانان متعهد نيروى هوايى ارتش، بوئينگ نيروهاى اعزامــى ايران را بر روى بانــد پرواز فرودگاه بين المللى بر زمين نشاندند. 🆔️ @javid_neshan
🔸️🔷️ 🔷️🔸️ 🌼 🌼 به راستى چه كسى فكر مى كرد كه نهال نورس و كوچك كه آن روز در آن جلســه در شهر به دســت پر اخلاص وپرتوان كاشــته شد، امروزه به سرو تناور و تنومند به رهبرى خلف صالح و تبديل شــود. امروز تأويل همان «شجره طيبه»اى است كه قرآن درباره اش فرموده است «واصلها ثابت و فرعها فى الســماء». همان جنود حقى كه پشت ارتــش چهارم جهان را در جنگ ۳۳ روزه به خاك ماليد و هيمنــه دجال صفت آن را در هــم كوبيد تا ديگر بار مصداق اين آيه شريفه باشد كه «كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن االله». شجره اى كه درست به فاصله۲ سال پس از آن جلسه پربركت، عرصه را آن همه بر فرزندان غاصــب و آل يهودا تنگ كــرد كه براى شناخت اين دشمن جديد و پيچيده از نظر آن ها، مجبور شــدند اولين «كنفرانس شيعه شناسى» را در سال ۱۹۸۴ در دانشگاه و با حضور۴۰چ تن از برجسته ترين شيعه شناســان و اسلام شناسان و غرب برگزار كنند. ســلام و درود خدا بر و ۳ يار در بندش، "بنى مسجون" (س). سلام بر او كه هماره (ص) را فرمانده است. آرى براى ما هميشــه فرمانده است. فرمانده (ص) و فرمانده و علمدار رشيد « ». ســلام بر او و سلام بر رزمندگان . سلام خدا بر او آن هنگام كه به دنيا آمد، و آنگاه كه از اين دنيا مى رود و آن هنگام كه در روز رستاخيز بر مى خيزد. ما چشم به راه ديدن روى «شمشير خمينى(ره)» در سپاه مهدى موعود(عج) و در روز موعوديم. منابع: 1.همپاى صاعقه. گلعلى بابايى و حسين بهزاد 2.در انتهاى افق. حسين بهزاد 3.چهل و شش يادداشت. رضا گلپور 4.پاره هاى پولاد. حميد داوودآبادى 5.پس از بحران. اكبر هاشمى رفسنجانى، خاطرات سال ۱۳ 🆔️ @javid_neshan
💠💠 🔵آخرین سخنرانے براے نیروهاے اعزامے به سوریه 🔷️درآمد: متن زیر، آخرین سخنرانے سردار جاویدالاثر براے قواے (صل الله علیه وآله وسلم) در پادگان زبدانے واقع در خارج از شهر دمشق استــــــ. کمتر از ده روز پس از ایراد این سخنان، در به به همراه ۳ تن از همراهانش به اسارتــــــ موزدوران رژیم صهیونیستے در آمد. منبع: سایتِــــــ نویدِ شــــــاهد ╭═━⊰*💠*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*💠*⊱━═╯
🌺 🌺 🔺️" در قامت یک فرمانده" در گفت و شنود شاهد یاران با 🔴درآمد: سالیان سال از آن روزها می گذرد. آن چهره‌های شاداب و جوان تبدیل به چهره‌های پخته و با تجربه شده. از جمله افرادی است که به یاران پیوست. با این حال توانمندی های او در این مدت کوتاه باعث جلب توجه شد. بررسی نحوه‌ی عملیات و آزادسازی شهر و همچنین بیان خاطره زیبا از تصویر مراسم ازدواجش در آن شهر که هم حضور داشت، از جمله نکات این گفت و شنود است. منبع: سایتِ‌نویدِ‌شاهد ·٠•🌺♡✿○✿♡🌺•٠· 🆔️ @javid_neshan ·٠•🌺♡✿○✿♡🌺•٠·
🌺 🌺 🌺 🌺 _برخی از افراد تنها از سختگیری تعریف می‌کنند؛ نظر شما در این زمینه چیست؟ بسیار قاطع و با تقوا بود. بعضی ها می‌گویند او خشن بود اما این طور نبود. هر فرمانده‌ای در منطقه آن هم با آن وضعیت آن زمان کردستان که همه جور آدمی وارد منطقه می‌شد و ستون پنجم وجود داشت، باید قاطعیت نشان دهد. اگر قاطع نبود نمی‌توانست منطقه را اداره کند. متاسفانه کسانی که کنار بودند و بعدها به فرماندهی رسیدند وقتی صحبت خاطرات می‌شود می‌گویند خیلی خشن بود. اما چنین چیزی نبود. ممکن است چهره‌ی او جدی بوده‌ باشد اما وقتی درمورد او شناخت پیدا می‌کردید، عاشقش می‌شدید. اگر من هم کار خلافی می‌کردم؛ بسته به نوع خلافم تنبیه می‌کرد. حتی اگر لازم بود زندان می‌انداخت. با کسی رودربایستی نداشت اما این طور نبود که بزند و بکوبد و داغون کند. ادامه دارد... ·٠•🌺♡✿○✿♡🌺•٠· 🆔️ @javid_neshan ·٠•🌺♡✿○✿♡🌺•٠·
🌻 🌻 🔸️بررسی خاطراتی از در دوران پیش از انقلاب در گفت و شنود شاهد یاران با 🌻درآمد: "کوچه‌نقاش‌ها" نام کتابی است که خاطرات در آن منتشر شده است. در آن کتاب اشارات کوتاهی از ارتباط با شده است که ما را ترغیب کرد گفت و گویی با او داشته باشیم. خاطراتی از دوران جوانی در محله‌های جنوب تهران که بسیار خواندنی است. اثرات شیمیایی بر بدن آثار بدی را بر جسم این سید گذاشته، با این حال او گفت و گو با موضوع را رد نکرد. منبع: سایتِ‌نویدِ‌شاهد •┈•••✾•♡🌻♡•✾•••┈• 🆔️ @javid_neshan •┈•••✾•♡🌻♡•✾•••┈•
🌻 🌻 🌻 🌻 _برداشت شما از شخصیت چه بود؟ او یک ورزشکار با معرفت بود. آن موقع علاوه بر‌ نوچه بازی در زورخانه‌ها، فرهنگی داشت جا می‌افتاد که با مردانگی و شرافت جمع پذیر نبود. از اول با این فرهنگ مخالف بود. تا اینکه یک روز شنیدم چندشب قبل با یکی از همین افرادی که منتشر کننده‌ی این بی‌فرهنگی‌ها بوده درگیر شده. چند روزی که گذشت رفتم باشگاه و جریان را از پرسیدم. او تمامی ماجرا را برایم تعریف کرد. از همان اول هم مثل زمان جنگ جگردار و بزن و نترس بود. او دستش خیلی سنگین بود. بعد از این جریان حتی چندنفر از بزرگترهای زورخانه از خیلی تشکر کردند. از اول منیت نداشت و متواضع بود. یکی از پایه‌های این بی‌فرهنگی، بود. همیشه ۲۰ نفر دور او بودند. اما جلوی او هم می‌ایستاد. در زورخانه‌ی خود جشنی گرفته بود و هنرپیشه‌ی خارجی به آنجا دعوت کرده بود. بعضی‌ها هم به این کار نق می‌زدند اما جرات نمی‌کردند کاری انجام دهند. اما یادم هست یک‌ روز گفت: من آماده‌ام یک شب همراه چندنفر دیگر برویم و زورخانه‌ی را بهم بریزیم. در آن جلسه برای از میان برداشتن و یا بهم ریختن زورخانه‌اش به صورت علنی اعلام آمادگی کرد. این گذشت تا اینکه در جریان کمیته استقبال از حضرت امام و همچنین حفاظت از ایشان، مسئولیت کار به سپرده شد که هم در آنجا حضور داشت. ادامه دارد... •┈•••✾•♡🌻♡•✾•••┈• 🆔️ @javid_neshan •┈•••✾•♡🌻♡•✾•••┈•
🌻 🌻 🌻 🌻 _شما روایتی از دیدار با پیرامون دیدار با دارید. لطفا آن را برای ما نقل کنید. باغی داشت که پاتوق بچه‌های تهران بود. بعد از بود که من مجروح شده بودم. به تهران آمدم و سری به باغ زدم. همان روز هم مرحوم به آنجا آمده بود. صحبت از شد که مرحوم خاطره‌ای را برای ما نقل کرد. او می‌گفت در یک دیداری که با داشته، وقتی صحبت‌ها و گزارشات تمام میشه، موقع خداحافظی دست را می‌بوسد و دستی برسر می‌کشد. مرحوم سید نقل می‌کرد که بعد از خداحافظی متوجه شدم که پدرم به صورتی عجیب در حال تماشای است. از پدر پرسیدم: اتفاقی افتاده؟! که فرمودند: این شخص () چه هیبت مردانه‌ای دارد. که همینطوری یک حرفی را نمی‌زد. می‌گفت: تا به حال آقا درمورد هیچ رزمنده‌ای این حرف را نزده. _شاهدان این گفته‌ی برای شما، چه کسانی هستند؟ چندنفری آنجا حضور داشتند که تنها یادم هست آقای هم بود. ادامه دارد... •┈•••✾•♡🌻♡•✾•••┈• 🆔️ @javid_neshan •┈•••✾•♡🌻♡•✾•••┈•
⚘ 🔺️بخش کوتاهی از گفتگو با پیرامون ⛾درآمد: آنچه پیش روی شماست بخش کوتاهی از یک گفتگو است که در روزهایی که در جبهه‌های غرب مشغول به مبارزه با ، انجام داده است. دلایل عزیمت به ، آزادسازی شهرهای ، ، و ، بیاناتی پیرامون و برملا کردن شخصیت فکری از جمله نکات مهم این گفتگو می‌باشد. منبع: سایتِ‌نویدِشاهد ·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠· 🆔️ @javid_neshan ·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠·
جاویدنشان
#شهید_حسن_زمانے 🥀
💠 💠 جوانی بذله‌گو، به شدت شوخ طبع و پر جنب و جوش بود. در عوض؛ جوانی بود آرام و عجیب کم حرف. رضا تا فرصتی به دست می‌آورد، برای بچه‌ها معرکه می‌گرفت و با خنده‌بازاری که به راه می‌انداخت، همه را دور خودش جمع می‌کرد. یکی از روزها به رضا دستواره گفتم: سیدجان، این رفیق تو، برخلاف حضرتعالی که یک تنه، یک پادگان را شلوغ می‌کنی، خیلی سرش توی لاک خودش هست. بگو بدانم؛ نکنه عاشق است؟! رضا با خنده گفت: نه بابا؛ این داداش حسن ما، اصولا روحیه‌اش همین طوری است. اگر کسی باشه که با او بحث سیاسی بکند، راه می‌افتد. خیلی اهل سیاست و اینجور حرفاست. به من همیشه می‌گوید: تو چرا از بنی‌صدر حمایت می‌کنی؟ وقتی به او میگویم: حسن جان، بنی‌صدر یک آیت‌الله زاده‌ی تحصیل کرده‌ی فرنگ رفته و حزب‌اللهی است. جوابم می‌دهد: اصلا اشتباه شما همینجاست، مطمئن باش ما در آینده با این جناب آیت‌الله زاده به مشکل برمیخوریم. خلاصه؛ بیشتر وقت‌ها بحث‌‌های سیاسی ما دونفر به جنجال کشیده می‌شود. از رضا پرسیدم: خب؛ اصلا چرا با او بحث می‌کنی؟ گفت: چه کنم حسن را دوست دارم و با همه‌ی این ناسازگاری‌هایش می‌سازم. از آنجایی که خودم در انتخابات ریاست جمهوری به بنی‌صدر رای داده بودم کنجکاو شدم با حسن وارد بحث بشوم. اول فکرکردم منطقی در مخالفتش با بنی‌صدر ندارد اما وقتی با او بحث جدی کردم، دیدم او خیلی پخته و سنجیده حرف می‌زند. افکار سیاسی قشنگی هم داشت که با ویژگی‌های خط فکری کاملاً منطبق بود. منبع: کتاب معشوق بی‌نشان خاطرات سردار مجتبی عسکری ╭═━⊰*💠*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*💠*⊱━═╯