eitaa logo
کشکول ناب حوزوی
4.8هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
567 ویدیو
363 فایل
💥انتشار مطالب مهم و مغفول مانده علمی و حوزوی ✍ارتباط با مدیر(تبادل و تبلیغ و...)🔻 @Kashkoolenab ⚡فقط تبلیغ کانالهای مرتبط با طلبگی ، کتاب ، علما ، حوزه و امثالهم انجام می شود⚡
مشاهده در ایتا
دانلود
کشکول ناب حوزوی
⛔️ نظام آموزشی غربی، رمز بقاء و توسعه نظام سرمایه‌داری ✍شهید سید مرتضی #آوینی: 🔹هر آدم منصفی با کم
💢تمدن غرب ، تمدن اسراف و تبذیر ✍شهید سید مرتضی علامه‌ی شهید (ره) در کتاب «جامعه و تاریخ» بعد از بیان این حقیقت که «اصل تقدم ماده بر روح و تقدم جسم بر روان و اصالت نداشتن نیروهای روانی و ارزشهای روحی و معنوی، از اصول اساسی ماتریالیسم فلسفی است» و رئالیسم که روش فلسفی اسلام است بالعکس به روح و نیروها و نیازهای آن اصالت می‌دهد، می‌فرمایند: انسان لااقل در وجود اجتماعی خویش، دوگونه نیاز دارد. نیازهای مادی از قبیل نیاز به نان و آب و مسکن و جامه و دوا و امثال اینها. نیازهای معنوی از قبیل نیاز به تحصیل دانش و ادبیات و هنر و تفکرات فلسفی و ایمان... سخن در اولویت و تقدم این نیازها است که کدامیک بر دیگری تقدم دارد؟... نظریه‌ی تقدم نیازهای مادی بر آن است که نیازهای مادی اولویت و تقدم دارند و این اولویت و تقدم تنها در این جهت نیست که انسان در درجه‌ی اول در پی تأمین نیازهای مادی است و آنگاه که این نیازها تأمین شد به تأمین نیازهای معنوی می‌پردازد بلکه خاستگاه نیازهای معنوی، نیازهای مادی است و نیازهای مادی سرچشمه‌ی نیازهای معنوی است. نقطه‌ی مقابل این نظریه، نظریه‌ی اصالت نیازهای معنوی است. طبق این نظریه هر چند در فرد انسان نیازهای مادی از نظر زمانی زودتر جوانه می‌زند و خود را نشان می‌دهد، چنان‌که از حال کودک پیداست که از آغاز تولد در جستجوی شیر و پستان مادر است، ولی به‌تدریج نیازهای معنوی که در سرشت انسان نهفته است می‌شکفند، به طوری که در سنین رشد و کمال انسان نیازهای مادی خویش را فدای نیازهای معنوی می‌کند. به تعبیر دیگر: لذتهای معنوی در انسان هم اصیل است و هم نیرومندتر از لذتها و جاذبه‌های مادی. بشر در تمام طول تاریخ از نیازهای مادی و غرایز حیوانی برخوردار بوده و به‌راستی جای این سؤال وجود دارد که چرا بعد از هزارها سال زندگی بر کره‌ی زمین، بشر در قرن هیجدهم میلادی پای در عصر تمدن صنعتی می‌گذارد؟ چرا؟ آیا در قرون گذشته بشر به تأمین نیازهای مادی و غرایز حیوانی وجود خویش اهمیتی نمی‌داده است؟ چطور ممکن است؟ مگر اعتقاد عام بشر امروز در مغرب زمین بر این نیست که انسان ـ معاذالله ـ از نسل میمون است؟ اگر این نظریه را بپذیریم، لاجرم غرایز حیوانی و نیازهای مادی بشر در گذشته از شدت و حدت بیشتری برخوردار بوده است. جواب این است که بشر همواره از نیازهای مادی و غرایز حیوانی برخوردار بوده، اما آنچه که در قرون اخیر در این زمینه رخ داده است، از دو جهت با همه‌ی تاریخ تفاوت و تباین دارد: ١. هرگز بشر برای حیوانیت و نیازهای مادی وجود خویش قائل به اصالت نبوده است. ٢. بشر امروز در مغرب زمین، در برابر ارضای شهوات و تبعیت از اهوای خویش هیچ‌گونه محدودیت اخلاقی یا مقیدات مذهبی نمی‌شناسد. شکی نیست که با توجه به محدودیت منابع، ادامه‌ی توسعه‌ی صنعتی و اقتصادی قطب استکباری جهان تنها در صورتی ممکن است که آن نیمه‌ی دیگر جهان در فقر و گرسنگی مطلق زندگی کنند، و به قول شوماخر، با یک ملاحظه‌ی ساده درمی‌یابیم که رشد نامحدود مادی در یک جهان محدود امری محال است. بحث تفصیلی در اطراف این مهم را به مباحث مربوط به فقر و عدالت اجتماعی و مسئله‌ی گرسنگی وا می‌گذاریم.  در تمدن غرب قراردادهای اجتماعی ـ و به تعبیر خودشان قانون ـ جانشین اخلاق شده است و سعی بشر غربی در این است که با اصالت دادن به قوانین مدنی و مقررات اجتماعی از اخلاق مذهبی و شریعت بی‌نیاز شود؛ یعنی به عبارت بهتر، جامعه‌ای بسازد که در آن هیچ کس نیازی به خوب‌بودن نداشته باشد، و در عین حال که هیچ کس التزام اخلاقی در برابر وجدان خویش ندارد، همه بتوانند بدون تجاوز به حقوق یکدیگر از حداکثر آزادی و ولنگاری برای ارضای شهوات حیوانی و تمتع از لذایذ مادی برخوردار باشند ـ و الحق بهترین نظام سیاسی که می‌تواند اهداف مذکور را تأمین کند، سیستم دموکراسی است. 📚بخشی از کتاب "توسعه و مبانی تمدن غرب" شهید آوینی 💥مطالعه کتاب مبانی توسعه و تمدن غرب به شدت توصیه می شود💥 ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
💥رابطه عدالت اجتماعی و اخلاق جامعه ✍استاد شهید : اگر عدالت اجتماعی در جامعه نباشد، خواه از این جهت که رسوم و مقررات و سنن آن اجتماع منشأ بی‌عدالتیها شده باشد و جامعه را منقسم کند به طبقه مرفّه و مترَف و طبقه محروم و بدبخت، و یا از این جهت که عدالت و دادگستری ضعیف باشد و برخی بر جان و مال و آبروی برخی دیگر ستم کنند، اخلاق اجتماعی مردم فاسد می‌گردد. زیرا انسان وقتی می‌تواند اخلاق خوب و سالم داشته باشد که روح و روانی آرام داشته باشد؛ اگر به علتی آرامش روحی به‌هم بخورد (خواه به علت نازپروردگی یا محرومیت و احساس غبن یا ستمگری و جباری یا مظلومیت و عقده انتقام) دیگر قادر به حفظ تعادل روحی که مادر همه اخلاق پسندیده است نخواهد بود. 📚حکمت‌ها و اندرزها، ج 2، ص193 ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
💥سرّ موفقیت 🎤آیت الله سید مرحوم مرد متدین و متعبدی بود. مخصوصا این اواخر سیر و سلوک عرفانی هم داشت. اذکاری را بین الطلوعین ملتزم بود. عارفی او را راهنمایی کرده بود. خیلی آقامنش و با عزت بود. حاضر نبود زیر بار ذلت برود. بااین همه آنچه سر موفقیت او به شمار می آید به نظر من نظم فکری ایشان بود. این خیلی مهم است. ممکن است کسی کوهی از علم و دانش باشد ولی فکرش نظم فکری نداشته باشد. این چنین فردی نمی تواند موفق باشد مرحوم مطهری علاوه براین که از نظر علمی وزنه ای بود فکرِ علمیِ منظمی هم داشت. هر چه را که نوشت درست و بجا بود 🔻در این جا قضیه ای را نقل می کنم که بیانگر شخصیت علمی آن بزرگوار است بنده حدود دو سال قبل از هجرت امام به پاریس به نجف مشرف شدم.خدمت امام رسیدم،از جمله مطالبی که به ایشان عرض کردم شکوه از پایین آمدن سطح علمی طلبه ها در حوزه علمیه قم بود.امام این را قبول داشتند از این روی فرمودند: باید چاره ای بیندیشیم از جمله به من پیشنهاد کردند که دراین زمینه فعالیتی داشته باشم عرض کردم: برای من میسور نیست ایشان فرمود:پس این موضوع را با آقای مطهری آقااشراقی و آقا اخوی (آقای پسندیده) در میان بگذارید به ایران که آمدم قضیه را به شهید مطهری گفتم و یادآوری کردم که:ایشان از شما برای این جهت استمداد کرده است طولی نکشید مرحوم مطهری به من گفتند:امام از نجف برای من نامه ای فرستاده اند و در آن نامه نوشته اند: در قم برای طلاب برنامه ای داشته باشم لذا ایشان هفته ای دو روز به قم می رفت و تصمیم داشت برای همیشه به قم برگردد که انقلاب اسلامی پیروز و ایشان شهید شدند @kashkolenab
💥راه مبارزه تحریم و منع نیست! ✍استاد شهید : من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی، به رهبران عظیم‏ الشأن نهضت اسلامی که برای همه‌شان احترام فراوان قائلم، هشدار می‌دهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت می‌کنم که نفوذ و نشر اندیشه‌های بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعمّ از آنکه از روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، 🚨خطری است که کیان اسلام را تهدید می‌کند. ⚠️راه مبارزه با این خطر تحریم و منع نیست! مگر می‌شود تشنگانی را که برای جرعه‏ای آب له‏له می‏زنند، از نوشیدن آب موجود به عذر اینکه آلوده است منع کرد؟! ✅این ما هستیم که مسئولیم. ما به قدر کافی در زمینه‌های مختلف اسلامی کتاب به زبان روز عرضه نکرده‏ ایم. اگر ما به قدر کافی آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم، به سراغ آبهای آلوده نمی‌رفتند. گر نه تهی باشدی بیشتر این جویها خواجه چرا می‏دود تشنه‌ در این کویها راه مبارزه، عرضه داشتن صحیح این مکتب در همه زمینه‌ها با زبان روز است. حوزه‌های علمیه ما که امروز اینچنین شور و هیجان فعالیت اجتماعی یافته‏اند باید به مسئولیت عظیم علمی و فکری خود آگاه گردند، باید کارهای علمی و فکری خود را ده برابر کنند، باید بدانند که اشتغال منحصر به فقه و اصول رسمی جوابگوی مشکلات نسل معاصر نیست. 📚نهضتهای صدساله اخیر ص۹۳ ، ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
کشکول ناب حوزوی
🚨مسئله ای که روحانیت نباید هرگز از آن عدول کند...! #امام خمینی (ره) #عدالتخواهی #عدالت_اسلامی ✅
💥درجه بندی حساسیت ها و واکنش ها ✍استاد شهید : 🔹گاهی مردم به علل خاص اجتماعی درباره بعضی مسائل بسیار اصولی دین حساسیت خود را از دست می‌دهند، گویی شعورشان نسبت به آن اصول خفته است، به چشم خود می‌بینند که آن اصول پایمال می‌شود ولی ککشان به اصطلاح نمی‌گزد؛ ولی درباره بعضی مسائل که از نظر خود دین جزء اصول نیست، جزء فروع است، یا احیاناً جزء فروع هم نیست، جزء شعائر است، یا خیر جزء اصول است ولی بالاخره اصلی است در عرض اصل‌های دیگر، آنچنان حساسیت نشان می‌دهند که حتی توهّم خدشه‌ای بر آن یا شایعه دروغ خدشه بر آن، آنها را به جوش می‌آورد. 🔸گاهی هم حساسیت‌های کاذب در جامعه به وجود می‌آورند یعنی مردم درباره اموری حساسیت نشان می‌دهند که دلیلی ندارد. یکی از آقایان نقل می‌کردند که در یکی از شهرستان‌ها مردی از کسبه که خیلی مقدس بود، خدا به او فرزندی نداده بود جز یک پسر، آن پسر برایش خیلی عزیز بود، طبعاً لوس و ننر و حاکم بر پدر و مادر بار آمده بود. این پسر کم کم جوانی برومند شد. جوانی، فراغت، پولداری، لوسی و ننری دست به دست هم داده بود و او را جوانی هرزه بار آورده بود. پدر بیچاره خیلی ناراحت بود و بچه به سخنانش گوش نمی‌داد، و از طرفی چون یگانه فرزند پدر بود پدر حاضر نمی‌شد طردش کند، می‌سوخت و می‌ساخت. کار هرزگی فرزند به جایی رسید که کم کم در خانه پدر که هیچ وقت جز مجالس مذهبی مجلسی تشکیل نمی‌شد بساط مشروب پهن می‌کرد. تدریجاً زنان هر جایی را می‌آورد. پدر بیچاره دندان به جگر می‌گذاشت و چیزی نمی‌گفت. 🔹در آن اوقات، تازه «گوجه فرنگی» به ایران آمده بود. عده‌ای علیه این گوجه ملعون فرنگی! تبلیغ می‌کردند به عنوان اینکه فرنگی است و از فرنگ آمده حرام است، و مردم هم نمی‌خوردند و تدریجاً مردم آن شهر حساسیت شدیدی درباره گوجه فرنگی پیدا کرده بودند و از هر حرامی در نظرشان حرام‌تر بود. در آن شهر به این گوجه «ارمنی بادمجان» می‌گفتند. این لقب از لقب «گوجه فرنگی» حادتر و تندتر بود، زیرا کلمه «گوجه فرنگی» فقط وطن این گوجه را مشخص می‌کرد؛ ولی کلمه «ارمنی بادمجان» مذهب و دین آن را معین کرد! قهراً در آن شهر تعصب و حساسیت مردم علیه این تازه وارد بیشتر بود. 🔸روزی به آن حاجی که پسرش هرزه و لاابالی شده بود و خودش خون می‌خورد و خاموش بود، اهل خانه خبر دادند که امروز آقا پسر کار تازه‌ای کرده است، یک دستمال «ارمنی بادمجان» با خود به خانه آورده است. 🔹پدر وقتی که این خبر را شنید دیگر تاب و توان را از دست داد، آمد پسر را صدا زد و گفت: پسر! شراب خوردی صبر کردم، دنبال فحشاء رفتی صبر کردم، قمار کردی صبر کردم، خانه‌ام را مرکز شراب و فحشاء کردی صبر کردم، حالا کار را به جایی رسانده‌ای که «ارمنی بادمجان» به خانه من آورده‌ای، این دیگر برای من قابل تحمل نیست، دیگر من از تو پسر گذشتم، باید از خانه من به هر گوری که می‌خواهی بروی. 🔸این نمونه‌ای بود از حساسیت‌هایی که در مورد هیچ و پوچ و یا در مورد امور جزئی پیدا می‌شود؛ صد برابر حساسیتی است که در مورد امور اساسی پیدا می‌شود؛ کار حساسیت به جایی می‌رسد که تحمل «ارمنی بادمجان» از تحمل شراب و قمار و فحشا دشوارتر می‌گردد! 🔹اما نمونه حساسیت‌های کاذب در مورد مسائل اصلی. حتماً تعجب می‌کنید که چگونه ممکن است در مورد مسائل اصولی، حساسیت‌های کاذب به وجود آید. تعجب ندارد؛ دلیل کاذب بودنش این است که اصول دیگر در همان درجه یا بالاتر پایمال می‌شود و هیچ حساسیتی نیست، پس معلوم می‌شود آنجا هم که حساسیت هست کاذب است. 📚 استاد مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص155 ✍پ.ن: امام خمینی(ره): "آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند... حمایت از محرومین و پابرهنه هاست. ما باید تحت هر شرایطی خود را عهده دار این مسئولیت بزرگ بدانیم..." ♦️ کشکول ناب حوزوی👇 🔵 @kashkolenab
کشکول ناب حوزوی
💥درجه بندی حساسیت ها و واکنش ها ✍استاد شهید #مطهری : 🔹گاهی مردم به علل خاص اجتماعی درباره بعضی مسا
⚠️آثار بی عدالتی در معنویت جامعه ✍استاد شهید : 🔻...اگر در جامعه‏ اى عدالت اجتماعى برقرار نباشد پايه معنويت هم متزلزل خواهد بود.منطق اسلام اين است كه معنويت را با عدالت توأم با يكديگر مى‏ بايد در جامعه برقرار كرد. 🔹در جامعه‏ اى كه وجود نداشته باشد، هزاران هزار بيمار روانى به وجود مى‏آيند. محروميت ها ايجاد عقده‏ هاى روانى مى‏ كند و عقده‏ هاى روانى تولید انفجار؛ 🔸يعنى اگر جامعه به تعبير على عليه السلام به دو گروه گرسنه گرسنه و سيرِ سير تقسيم شود، وضع به همين منوال باقى نمى‏ ماند، بلكه صدها تالى فاسد به همراه خواهد آورد. يك گروه گرفتار بيماريهايى نظير تفرعن، خودبزرگ‏ بينى و ... مى ‏شوند و گروه ديگر دچار ناراحتي هاى ناشى از محروميت. 🔹سخن درست بگويم نمى‏توانم ديد كه مِى خورند حريفان و من نظاره كنم 📚مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى، (آینده انقلاب اسلامی )ج‏24، ص: 257- با تلخیص و ویرایش جزئی ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓پرسش از چرایی بعثت پیامبران 🔹 ابونصر بر آن بود که تنها کسی می‌تواند قانونگذار باشد که صلاح معاد و معاش مردم را تشخیص دهد؛ یعنی همان پیامبر. 🔸 نیز تصریح نموده است که گرچه شارع و قانونگذار باید انسان باشد، اما در عین حال می‌بایست آیه و معجزه‌ای از جانب خداوند داشته باشد. 🔹 بر آن بود که صرف نیاز به قانون اداره جامعه برای اثبات ضرورت نبوت کافی نیست. 🔸 محمدِ اقبال لاهوری، بعثت پیامبر را برکشاندن بشر از دوران کودکی به دوران بزرگسالی تفسیر کرد. 🔹 دکتر علی شریعتی بعثت انبیا را نوعی اصلاح یا انقلاب آزادی‌بخش خوانده است. 🔸 استاد شهید بر آن است که تلقی اقبال لاهوری به‌منزله بی‌نیازی کامل از هر گونه راهنمایی وحی است. 🔹 مهدی بازرگان توجه دادن انسان‌ها به آخرت و خدا را تنها برنامه بعثت انبیا خواند. 🔸 جلال‌الدین فارسی بر آن بود که خداوند پیامبران را با حجت‌های روشن فرستاد تا عدالت را برقرار کنند. @Soore_tv4 ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
💥مقیاس هواپرستی یک آخوند ✍استاد شهید : هوای نفس جوان یک چیز است و هوای نفس پیر یک چیز دیگر. هرکسی در هر مقام و هر درجه و هر طبقه و هر سنی که هست یک نوع هوای نفس دارد. مقیاس هواپرستی یک عالم روحانی این نیست که ببینیم مثلاً شراب می‌خورد یا نمی‌خورد؟ قمار می‌کند یا نمی‌کند؟ نماز و روزه را ترک می‌کند یا ترک نمی‌کند؟ مقیاس هواپرستی او در جاه و مقام و میل به دست‌بوسی و شهرت و محبوبیت و علاقه به اینکه مردم دنبال سرش حرکت کنند و در مصرف بیت‌المال در راه آقایی خود و یا باز گذاشتن دست کسان و خویشان و مخصوصاً آقازادگان گرام در بیت المال و امثال اینهاست. 📚 ده گفتار، ص ۱۲۶ 💎کشکول ناب حوزوی🔻 ✅ @kashkolenab
💥تفاوت فلسفه اسلامی با فلسفه یونان ✍استاد شهید : 🔹 حكمت الهى مشرق زمين سرمايه عظيم و گرانبهايى است كه در پرتوى اشعّه تابناك اسلام بوجود آمده و به بشريّت اهداء گرديده است. 🔸 اما افسوس كه عده قليل و بسيار محدودى عميقانه با اين سرمايه عظيم آشنا هستند و از ناحيه بى‏خبران و دشمنان متعصّب، بر آن، ستمها شده است. عده‏اى كه اطلاعاتشان از فلسفه قديم عموما از حدود افلاك تسعه و عقول عشره تجاوز نمى‏كند، و چون فقط نام آن را شنيده و يا اگر به كتابها مراجعه كرده‏اند چيزى از آن سر در نياورده‏اند، خيال كرده‏اند اسلامى همان است كه درباره افلاك تسعه و عقول عشره بحث مى‏كند، و چون امروز بى‏اساسى نظريّه افلاك روشن شده پس آنها مى‏توانند گردن‏ برافرازند و خود را از فارابى و بو على و صدر المتألّهين برتر شمارند. آرى، اين عده مى‏پندارند الهى اسلامى همان فلسفه قديم يونانيان است و چيز علاوه‏اى ندارد و ناروا هم داخل اسلام شده است. 🔹 اينان، نفهميده يا فهميده، جنايت عظيمى نسبت به اسلام و معارف اسلامى مرتكب مى‏گردند. 🔸 حكمت اسلامى با فلسفه يونان همان اندازه متفاوت است كه فيزيك اينشتين با فيزيك يونان. دلائلى هست كه حتى الهيّات ابن سينا هم بطور كامل به اروپا نرفته است و اروپائيان از اين گنجينه ارزنده هنوز هم بى‏خبرند. 📚مجموعه آثار شهید مطهری(عدل الهی)،ج‏1، ص112 💎کشکول ناب حوزوی🔻 🔸 @kashkolenab
♨️وقتی کلیسا مردم را از دین روی گردان کرد ✍️ استاد شهید : 🔹«کلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیر انسانی اش با توده مردم، خصوصاً طبقه دانشمندان و آزاد فکران، از علل عمده گرایش جهان مسیحی- و به طور غیر مستقیم جهان غیر مسیحی- به مادّیگری است. 🔸ما این عامل را در دو بخش بررسی می‏کنیم: نارسایی مفاهیم کلیسایی در مورد خدا و ماوراء الطّبیعه و خشونتهای کلیسا. 🔹امّا بخش اوّل: در قرون وسطی که مسأله خدا به دست کشیشها افتاد، یک سلسله مفاهیم کودکانه و نارسا درباره خدا به وجود آمد که به هیچ وجه با حقیقت وفق نمی‏داد و طبعاً افراد باهوش و روشنفکر را نه تنها قانع نمی‏کرد، بلکه متنفّر می‏ساخت و بر ضدّ مکتب الهی برمی انگیخت. 🔸در تاریخ فلسفه سیاسی می خوانیم آنگاه که مفاهیم خاص اجتماعی و سیاسی در غرب مطرح شد و مساله حقوق طبیعی و مخصوصاً حق حاکمیت ملی به میان آمد، عده ای طرفدار استبداد سیاسی شدند و برای توده مردم در مقابل حکمران حقی قائل نشدند و تنها چیزی که برای مردم در مقابل حکمران قائل شدند وظیفه و تکلیف بود. 🔹این عده در استدلال های خود برای اینکه پشتوانه ای برای نظریات سیاسی استبدادمابانه خود پیداکنند، به مسأله خدا چسبیدند و مدعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسئول نیست، بلکه او فقط در برابر خدا مسئول است، ولی مردم در مقابل حکمران مسئول اند و وظیفه دارند. مردم حق ندارند حکمران را بازخواست کنند که چرا چنین و چنان کرده ای؟ و یا برایش وظیفه معین کنند که چنین و چنان کن؛ فقط خداست که می تواند او را مورد پرسش و بازخواست قرار دهد. مردم حقی در برابر حکمران ندارند، ولی حکمران حقوقی دارد که مردم باید ادا کنند. 🔸از این رو طبعاً در افکار و اندیشه ها نوعی ملازمه و ارتباط تصنّعی به وجود آمد میان اعتقاد به خدا از یک طرف، و اعتقاد به لزوم تسلیم در برابر حکمران و سلب حق هرگونه مداخله ای در برابر کسی که خدا او را برای رعایت و نگهبانی مردم برگزیده است و او را فقط در مقابل خود مسئول ساخته است از طرف دیگر. و همچنین قهراً ملازمه بوجود آمد میان حق حاکمیت ملی از یک طرف، و بی خدایی از طرف دیگر. و همچنین قهراً ملازمه بوجود آمد میان حق حاکمیت ملی از یک طرف، و بی خدایی از طرف دیگر. 🔹از نظر فلسفه اجتماعی اسلامی، نه تنها نتیجه اعتقاد به خدا پذیرش حکومت مطلقه افراد نیست و حاکم در مقابل مردم مسئولیت دارد، بلکه از نظر این فلسفه، تنها اعتقاد به خداست که حاکم را در مقابل اجتماع مسئول می سازد و افراد را ذی حق می کند و استیفای حقوق را یک وظیفه لازم شرعی معرفی می کند. 🔸امیرالمومنین پیشوای سیاسی و اجتماعی و امام معصوم و برگزیده حضرت حق درگیرودار صفین با مردم سخن گفت و فرمود: «حق تعالی با حکومت من بر شما برای من حقی بر شما قرارداده است و شما را همان اندازه حق بر عهده من است که مرا بر عهده شماست. حق همواره دو طرفی است؛ کسی را بر دیگری حقی نیست مگر اینکه آن دیگری را هم بر او حقی است. و اگر کسی باشد که بر دیگران حق دارد و دیگران بر او حقی ندارند، او تنها خداست و آفریدگانش را چنین مزیتی نیست، زیرا او بر بندگانش توانایی و قدرت دارد و قضای گوناگون او جز بر عدالت جاری نمی گردد.» 🔹یعنی حق، متبادل است؛ هر کس از آن بهره مند شد، مسئولیتی در مقابل خواهد داشت.» 📚 علل گرایش به مادیگری، ص55 و 157 💎کشکول ناب حوزوی🔻 ✅ @kashkolenab
💥درجه بندی حساسیت ها و واکنش ها ✍استاد شهید : 🔹گاهی مردم به علل خاص اجتماعی درباره بعضی مسائل بسیار اصولی دین حساسیت خود را از دست می‌دهند، گویی شعورشان نسبت به آن اصول خفته است، به چشم خود می‌بینند که آن اصول پایمال می‌شود ولی ککشان به اصطلاح نمی‌گزد؛ ولی درباره بعضی مسائل که از نظر خود دین جزء اصول نیست، جزء فروع است، یا احیاناً جزء فروع هم نیست، جزء شعائر است، یا خیر جزء اصول است ولی بالاخره اصلی است در عرض اصل‌های دیگر، آنچنان حساسیت نشان می‌دهند که حتی توهّم خدشه‌ای بر آن یا شایعه دروغ خدشه بر آن، آنها را به جوش می‌آورد. 🔸گاهی هم حساسیت‌های کاذب در جامعه به وجود می‌آورند یعنی مردم درباره اموری حساسیت نشان می‌دهند که دلیلی ندارد. یکی از آقایان نقل می‌کردند که در یکی از شهرستان‌ها مردی از کسبه که خیلی مقدس بود، خدا به او فرزندی نداده بود جز یک پسر، آن پسر برایش خیلی عزیز بود، طبعاً لوس و ننر و حاکم بر پدر و مادر بار آمده بود. این پسر کم کم جوانی برومند شد. جوانی، فراغت، پولداری، لوسی و ننری دست به دست هم داده بود و او را جوانی هرزه بار آورده بود. پدر بیچاره خیلی ناراحت بود و بچه به سخنانش گوش نمی‌داد، و از طرفی چون یگانه فرزند پدر بود پدر حاضر نمی‌شد طردش کند، می‌سوخت و می‌ساخت. کار هرزگی فرزند به جایی رسید که کم کم در خانه پدر که هیچ وقت جز مجالس مذهبی مجلسی تشکیل نمی‌شد بساط مشروب پهن می‌کرد. تدریجاً زنان هر جایی را می‌آورد. پدر بیچاره دندان به جگر می‌گذاشت و چیزی نمی‌گفت. 🔹در آن اوقات، تازه «گوجه فرنگی» به ایران آمده بود. عده‌ای علیه این گوجه ملعون فرنگی! تبلیغ می‌کردند به عنوان اینکه فرنگی است و از فرنگ آمده حرام است، و مردم هم نمی‌خوردند و تدریجاً مردم آن شهر حساسیت شدیدی درباره گوجه فرنگی پیدا کرده بودند و از هر حرامی در نظرشان حرام‌تر بود. در آن شهر به این گوجه «ارمنی بادمجان» می‌گفتند. این لقب از لقب «گوجه فرنگی» حادتر و تندتر بود، زیرا کلمه «گوجه فرنگی» فقط وطن این گوجه را مشخص می‌کرد؛ ولی کلمه «ارمنی بادمجان» مذهب و دین آن را معین کرد! قهراً در آن شهر تعصب و حساسیت مردم علیه این تازه وارد بیشتر بود. 🔸روزی به آن حاجی که پسرش هرزه و لاابالی شده بود و خودش خون می‌خورد و خاموش بود، اهل خانه خبر دادند که امروز آقا پسر کار تازه‌ای کرده است، یک دستمال «ارمنی بادمجان» با خود به خانه آورده است. 🔹پدر وقتی که این خبر را شنید دیگر تاب و توان را از دست داد، آمد پسر را صدا زد و گفت: پسر! شراب خوردی صبر کردم، دنبال فحشاء رفتی صبر کردم، قمار کردی صبر کردم، خانه‌ام را مرکز شراب و فحشاء کردی صبر کردم، حالا کار را به جایی رسانده‌ای که «ارمنی بادمجان» به خانه من آورده‌ای، این دیگر برای من قابل تحمل نیست، دیگر من از تو پسر گذشتم، باید از خانه من به هر گوری که می‌خواهی بروی. 🔸این نمونه‌ای بود از حساسیت‌هایی که در مورد هیچ و پوچ و یا در مورد امور جزئی پیدا می‌شود؛ صد برابر حساسیتی است که در مورد امور اساسی پیدا می‌شود؛ کار حساسیت به جایی می‌رسد که تحمل «ارمنی بادمجان» از تحمل شراب و قمار و فحشا دشوارتر می‌گردد! 🔹اما نمونه حساسیت‌های کاذب در مورد مسائل اصلی. حتماً تعجب می‌کنید که چگونه ممکن است در مورد مسائل اصولی، حساسیت‌های کاذب به وجود آید. تعجب ندارد؛ دلیل کاذب بودنش این است که اصول دیگر در همان درجه یا بالاتر پایمال می‌شود و هیچ حساسیتی نیست، پس معلوم می‌شود آنجا هم که حساسیت هست کاذب است. 📚 استاد مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص155 ✍پ.ن: اینکه برای بسیاری از حوزویان مساله بدحجابی بسیار مهمه ولی تبعیض و ظلم ها آنقدر مهم نیست یعنی خیلی دوریم از حقیقت و اولویت شناس نیستیم امام خمینی(ره): "آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند... حمایت از محرومین و پابرهنه هاست. ما باید تحت هر شرایطی خود را عهده دار این مسئولیت بزرگ بدانیم..." ♦️ کشکول ناب حوزوی👇 🔵 @kashkolenab
⚠️آثار بی عدالتی در معنویت جامعه ✍استاد شهید : 🔻...اگر در جامعه‏ اى عدالت اجتماعى برقرار نباشد پايه معنويت هم متزلزل خواهد بود.منطق اسلام اين است كه معنويت را با عدالت توأم با يكديگر مى‏ بايد در جامعه برقرار كرد. 🔹در جامعه‏ اى كه وجود نداشته باشد، هزاران هزار بيمار روانى به وجود مى‏آيند. محروميت ها ايجاد عقده‏ هاى روانى مى‏ كند و عقده‏ هاى روانى تولید انفجار؛ 🔸يعنى اگر جامعه به تعبير على عليه السلام به دو گروه گرسنه گرسنه و سيرِ سير تقسيم شود، وضع به همين منوال باقى نمى‏ ماند، بلكه صدها تالى فاسد به همراه خواهد آورد. يك گروه گرفتار بيماريهايى نظير تفرعن، خودبزرگ‏ بينى و ... مى ‏شوند و گروه ديگر دچار ناراحتي هاى ناشى از محروميت. 🔹سخن درست بگويم نمى‏توانم ديد كه مِى خورند حريفان و من نظاره كنم 📚مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى، (آینده انقلاب اسلامی )ج‏24، ص: 257- با تلخیص و ویرایش جزئی ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
هدایت شده از حسینیه اندیشه
🔰 کمی به قبایمان بر بخورد... روزگاری استاد فکری، همیشه بر مدار حق، و بصیر، مردی با و دوستان انقلاب در میان ما بود همانکه همیشه خار چشم دشمنان بود و قبل از آنکه رهبری دستور بدهند وارد میدان میشد و یک تنه به تمامی شبهات پاسخگو بود و خود را در آماج تمامی تهمت ها و ناسزا ها قرار میداد تا مبادا رهبری احساس غربت کند و اسلام تنها بماند. حال که امروز پیام رهبری را می بینیم که دعوت از فعالین عرصه ی فکر می کند یاد او را گرامی میداریم و از تمامی متفکرین، فلاسفه و فقها و اساتید این عرصه داریم که چرا شما را در میدان نمی بینیم؟ چرا منشانه و مصباح مرام این روزها در کف دانشگاه ها و مساجد غوغا به پا نمی کنید؟ با بیانیه دادن ها و موضع گرفتن ها مشکلات جوانان ما حل نمی شود، باید پاسخگوی سؤالاتشان بود در وسط میدان مبارزه، چه با تبیین و چه با مناظره. الان که به همه ی ما دستور داده اند باید احساس وظیفه کنیم و آنچه که باید انجام دهیم ، متفکرین به میدان بیایند و مستمعین و کاردار های فرهنگی فضا را برای گفتگو آماده کنند. خدایا قسمت ما کن کمی بودن را... والسلام علی من اتبع الهدی... حسینیه اندیشه ۱۴۰۱/۰۸/۰۵ 💠 حسینیه اندیشه 🔸 با ما همراه باشید: ✅ https://eitaa.com/joinchat/1107886204Ce119172a9e
🚨وای به حال کسی که اندیشه‌اش مزاحم خودش باشد ✍استاد شهید : 🔹عادت به فکر و اندیشه، البته اندیشه‌های عالی و لطیف و همچنین عادت به دعا و نیایش و استغفار و ذکر حق، وحشت را از بین می‌برد و انس می‌آورد. 🔸آدمی که از تنهایی وحشت می‌‌کند از خودش وحشت می‌‌کند، زیرا در تنهایی ذهن به باطن منعطف می‌‌شود و افکار دور و دراز به مغزش می‌آید. خود به خود به فکر می‌‌افتد که «مِن أین؟ و فی أین؟ و الی أین؟» [از کجا آمده‌ایم؟ کجا هستیم؟ و به کجا می‌رویم؟] 🔹بعضی افراد اساساً عقل را مزاحم حساب می‌‌کنند و برای رهایی از چنگال عقل مزاحم، به امور بیهوش‌کننده از تریاک و شراب و قمار و موسیقی پناه می‌برند. 🔸وای به حال کسی که عقلش یعنی اندیشه‏‌اش و بهتر بگوییم اندیشه‌های ناپاکش مزاحم خودش باشد. وای به حال آن کس که خودش و افکار و اندیشه‌های خودش شر و موذی خودش باشد و برای رهایی از این موذی دست به دامن تریاک و قمار بشود. 📚 یادداشت‏های استاد مطهری، ج۱۳، ص۱۰۸ 🌸کشکول ناب حوزوی🔻 🌼 @kashkolenab
💥خاطرات مفید آیت الله امینی شهید آیت الله همیشه یک دفتر و قلم همراهش بود. در جلساتی که می‌نشستند اگر کسی یک داستانی می‌گفت. همان‌جا یا بعد از جلسه فوری یادداشت می‌کرد. اگر مثلاً یک حدیث جالبی مطرح می‌شد آن را فوری یادداشت می‌کرد. اگر مطلب علمی یا اگر اشکالی یا شبهه‌ای بود در آن دفتر یادداشت می‌کرد. وقتی که مرحوم شهید مطهّری برای تدریس به دانشگاه تهران رفت خودش می‌فرمود: «من از آن علوم و یادداشت‌هایی که در طول آن مدّت داشتم، استفاده می‌کردم». ✅یکی از عادت‌های خوب آیت ­الله (که از افراد زبده و ممتاز اسلام و از علمای با تقوا و با فضیلت حوزه علمیه هستند) این بود که هر نکته جالبی که از حضرت استاد علامه طباطبایی و دوستان می‌شنید یادداشت می‌کرد. کتاب­هایی که داشت پر از حاشیه است. مطلبی که استاد می‌گفت همان‌جا یادداشت می‌کرد. زمانی که می‌خواست اسفار بگوید نگاهی به حاشیه‌هایی که از علامه بود یا خودش به ذهنش رسیده و یادداشت کرده بود می‌انداخت و درس را می‌گفت. این خیلی تفاوت می‌کند با کسی که مثلاً 40 سال قبل در درس شرکت کرده و در آن زمان مطلبی را شنیده، نه یادداشت کرده و نه حفظ کرده حالا می‌خواهد از نو بنشیند و مطالعه و تدریس کند. نمونه‌اش مجموعه یادداشت‌های شهید مطهری است که هم اکنون در حدود 30 جلد چاپ شده است. ما معمولاً وقتی مطلبی را می‌شنویم یادداشت نمی‌کنیم، می‌گوییم وقت‌گیر است یا حوصله‌اش را نداریم؛ این اشتباه است. اگر ما هزار صفحه بخوانیم و یادداشت برنداریم و مطالب جالب را یادداشت نکنیم چند سال دیگر تقریباً هدر خواهد رفت 🔴 @kashkolenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️رابطه‌ی میان دین و اخلاق چیست؟ 🔹استاد شهید ، تحقق اخلاق را نیازمند دین دانسته و دین را پشتوانه اخلاق بشر قلمداد می‌کند؛ چرا که جدایی دین از اخلاق در تاریخ بشر سبب عقب‌ماندگی اخلاقی شده و اخلاق موردنیاز جوامع بشری تنها با وجود دین امکان‌پذیر می‌شود. 🔸آیت الله (ره)، بر آن است که قلمرو اخلاق جدا از گستره دین نیست و اگر دین را به درختی تشبیه کنیم، عقاید ریشه‌های آن، اخلاق تنه، و احکام شاخ و برگ‌های دین‌اند. 🔹استاد خسروپناه، معتقد است که گرچه درک معنای خوب و بد نیازمند دین و گزاره‌های دینی نیست، اما تعیین و کشف ارزش‌های اخلاقی جز با دین ناممکن است. 🔸حجت الاسلام سید حمید حسینی بر این باور است که یافته‌های عقلانی حتی در صورتی که با ظاهر متون دینی در تضاد باشد، قابل نقض نیست. 🔹دکتر ابوالقاسم فنایی بر آن است که اخلاق، هم در مقام تعریف مفاهیم اخلاقی، هم در بیان تحقق مصداقی اوصاف اخلاقی، هم در تشخیص وظایف اخلاقی، و همچنین در ضمانت اجرای اخلاق، به‌هیچ‌روی نیازمند دین نیست. 🌹کشکول ناب حوزوی👇 🌸 @kashkolenab
💥ابن سینا و بهمنیار ✍استاد شهید : 🔹قضیه معروف است و در كتابهای خودمان نوشته اند: بوعلی سینا شاگرد مبرّزی دارد به نام بهمنیار آذربایجانی كه آذربایجانی هم هست. او ابتدا زردشتی بود (از خاندانهای زردشتی بوده) ولی اواخر مسلمان شد. می گویند بوعلی این شاگرد را كشف كرد. روزی بوعلی در دكان نانوایی بود. بهمنیار كه بچه كوچكی بود آمد به نانوا گفت: كمی آتش احتیاج داریم برای آتشگیره. یك ذره آتش بده می خواهم ببرم خانه مان. نانوا گفت: آتش را كه این جور نمی شود برد، برو ظرفی بیاور. فورا این بچه مشتش را پر از خاكستر كرد و گفت: آتش را اینجا بگذار. بوعلی كشف كرد كه این بچه باهوشی است. 🔸رفت سراغ پدر و مادرش، گفت: حیف است كه این بچه از بین برود، او را در اختیار من قرار بدهید، در آینده مرد فاضلی خواهد شد. 🔻بهمنیار شاگردی است كه بسیاری از افكار بوعلی را او عرضه كرده است. 🔹خودش هم كتابی نوشته است به نام التحصیل كه این كتاب را شاید اولین بار من چاپ كردم (در ایران كه اول بار ما چاپ كردیم) و كتاب بزرگی است. او مباحثه ای دارد با استادش بوعلی. بهمنیار معتقد بود كه همه چیز عوض می شود؛ نه تنها بدن انسان، بلكه روان انسان هم عوض می شود. همین طور كه بدن در یك لحظه غیر از بدنِ لحظه بعد است، منِ این لحظه هم غیر از منِ لحظه بعد است. روزی با استادش بوعلی درباره همین مسئله مباحثه می كرد. بوعلی می گفت این جور نیست، بدن عوض می شود ولی «من» عوض نمی شود، «خود» ثابت است. 🔸او پافشاری داشت. یك دفعه كه سؤال كرد، بوعلی سكوت كرد و جواب نداد. گفت: چرا جواب نمی دهی؟ گفت: آن بوعلی كه تو در آن لحظه از او سؤال كردی كه در لحظه بعد نیست. آن سؤال كننده لحظه قبل هم در لحظه بعد نیست. تو در هر لحظه كه سؤال می كنی یك آدم هستی و با یك مخاطب حرف می زنی، در لحظه بعد تو آدم دیگری هستی و او نیز اصلاً وجود ندارد. پس نه تو در لحظه بعد هستی كه جواب بگیری، و نه من در لحظه بعد هستم كه جواب بدهم. در همین جا بهمنیار دیگر سكوت كرد. 📚مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 599 ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
💥بخشی از مصاحبه با آیت الله سید (ره) ❓در زندگی طلبگی حضرتعالی چه مشكلات معيشتی پيش آمد؟ سختي هاي دوران طلبگی به گونه اي بود كه گاهي به فكر اين مي افتاديم كه آن را رها كنيم. . ولي عشق به علم و طلبگي اجازه نمي داد. در نجف چون دوران جنگ بود ، خيلي سخت گذشت و اوضاع خيلي بد بود اما گذشت. . زمانى يادم است كه از سرچشمه تا جواديه (محله ای در جنوب شهر تهران) برای درس پياده می رفتم و بر می گشتم. . در هم يادم هست تا ساعت سه شب با مطالعه بيدار می مانديم تا بتوانيم شهريه اش را بگيريم. . چرا كه در وقف نامه اين مدرسه آمده است كه طلبه ها بايد تا سه ساعت بعد از نیمه شب ، چراغ هاي حجره شان برای مطالعه روشن باشد. . مي خواستيم حقوق موقوفات كه به طلبه داده مي شد ، شرعاً حلال باشد. لذا تا ساعت سه نيمه شب ، همراه با شهيد مطهری در مدرسه مطالعه مي كرديم و البته مطالعه در مدرسه مفيدتر از مطالعه در خانه بود ، بعد با آقاي تا جايي از مسير را مي آمديم. 🌐 منبع 👉 ✅ کشکول ناب حوزوی🔻 🔴 @kashkolenab
💥موارد اختلاف عمده اخباری و اصولی‌‌ ✍استاد شهید : 1. تقلید غیرمعصوم. 2. حجّیت اجماع. 3. حجّیت عقل و بالنتیجه تقدم دلیل عقلی بر دلیل نقلی هنگام تعارض. 4. حجّیت ظواهر قرآن و به عبارت دیگر استقلال قرآن در حجّیت. 5. بحث از رجال حدیث و بالاخص اسناد کتب اربعه. 6. علوم مقدماتی اجتهاد که در کتب اصول نوشته و معین شده. 7. اصالة البرائه در شبهات بدویه. 8. پیروی از ظن روح اختلاف مجتهد و اخباری از جمود و حرّیت فکر سرچشمه می‌گیرد. اخباریین علم اصول و شئون آن را به دلیل نوظهوری رد می‌‌کردند و حتی وحید بهبهانی می‌گوید: رؤیت هلال شوال به تواتر بر من ثابت شده بود و افطار کرده و حکم کرده بودم ولی یکی از اخباریین به من اعتراض می‌‌کرد که شهادت عدلین دلیل دارد ولی در شرع دلیلی نرسیده که تواتر حجّت است. اخباریین مخصوصاً از این جهت که علم اصول در میان سنّیان به صورت یک علم نوین ظهور کرده، استیحاش داشتند از اینکه این علم را بپذیرند. 📚 یادداشت‏های استاد مطهری، ج15، ص391 و390 ☑️ کشکول ناب حوزوی🔻 ✅ @kashkolenab
استاد رحیم‌پور ازغدی.mp3
4.45M
⁣⭐️تئوری‌پردازی استاد شهید «ره» چهل سال پیش در حوزه تعلیم و تربیت اسلامی + نقد نظام آموزشی مدارس و دانشگاهها و حوزه ها 🎤 استاد ازغدی 💥بسیار مهم💥 ❇️ کشکول ناب حوزوی🔻 🔘 @kashkolenab
💥نیاز امروز ما به عالمان آگاه به زمان ✍استاد شهید : امروز ما به الدین‌‌ها، بوعلی سیناها، شیخ انصاری‌ها احتیاج داریم، ‌اما خواجه‌نصیرالدین و بوعلی و شیخ انصاری قرن چهاردهم، یعنی همان خواجه نصیر و همان بوعلی و همان شیخ انصاری با همه آن مزایای فرهنگی، به علاوه اینکه باید به این قرن تعلق داشته باشد و درد این قرن و نیاز این قرن را احساس نماید. 📚 نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، ص 78 🌸کشکول ناب حوزوی🔻 🌼 @kashkolenab
💥روحیه آزاد اندیشی و انتقادپذیری استاد شهید 🔸من هرگز خود را فوق اشتباه تصور نمى‏ كنم. به تعبير نهج البلاغه: لَسْتُ بِفَوْقِ انْ اخْطِئَ 🔹به خداوند متعال از خطاهاى خودم پناه مى‏ برم 🔸ولى هرگز هم حاضر نيستم كه به بهانه جايزالخطا بودن ، مرتكب اشتباه بزرگتر بلكه گناه عظيم بشوم. 🔹اگر هم اشتباه كنم از اين نوع نخواهد بود كه باورهاى آباء و اجدادى را تحقيق نكرده، با حقيقت اسلام يكى بدانم. 🔸معيار تصحيح اشتباهاتم متون اصلى كتاب و سنت و حكم روشن عقل است نه پسند عوام الناس. 🔹معتقد بوده و هستم كه : هر مقام غيرمعصومى كه در وضع غيرقابل انتقاد قرار گيرد،هم براى خودش خطر است و هم براى اسلام. 📚مجموعه‏ آثاراستادشهيد مطهرى(پاسخهاى استاد به نقدهايى بر كتاب مسأله حجاب) ، ج‏19، ص623-622 (با تلخیص و ویرایش جزئی) 🔰 کشکول ناب حوزوی🔻 🌀 @kashkolenab 👈
n950801.mp3
694.2K
💥نقل خاطره ای جالب از آیت الله درباره استاد شهید 🎤حضرت استاد 📆درس خارج کلام جدید علم دینی 95/08/01 🌸کشکول ناب حوزوی🔻 🌼 @kashkolenab
💥مسأله ی چشم زخم ✍ استاد شهید : 🔹مقدمتاً دو مطلب را عرض بكنم. یكی اینكه چشم زخم اگر هم حقیقت باشد، به این معنای رایج امروز در میان ما- بالاخص در میان طبقه ی نسوان كه فكر می كنند همه ی مردم چشمشان شور است- قطعاً نیست. همان كفار جاهلیت هم به چنین چیزی قائل نبودند، بلكه معتقد بودند كه یك نفر وجود دارد و احیاناً در یك شهر ممكن است یك نفر یا دو نفر وجود داشته باشند كه چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد. پس قطعاً به این شكل كه همه ی مردم دارای چشم شور هستند و همه ی مردم به اصطلاح نظر می كنند، نیست. 🔸دوم: اگر بعضی مردم دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه ی «وَ إِنْ یَكادُ اَلَّذِینَ كَفَرُوا لَیُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ» خاصیت جلوگیری از چشم زخم دارد؟ ما تا حالا به مدركی (حدیثی، جمله ای) برخورد نكرده ایم كه دلالت كند و بگوید از این آیه برای چشم زخم استفاده كنید. اینكه چشم زخم حقیقت است یا نه، یك مسأله است (فرضاً حقیقت است ولو در بعضی از افراد) و اینكه این آیه برای دفع چشم زخم باشد مسأله ی دیگری است. چیزی كه از طرف پیغمبر یا ائمه به ما نرسیده باشد، از پیش خود نباید بتراشیم. نظر به اینكه روح مردم برای چنین چیزی آمادگی دارد [آن را از پیش خود ساخته اند. ] 🔹از شعارهایی كه مردم انتخاب می كنند روحیه ی مردم را می شود شناخت. ما در قرآن آیه زیاد داریم، آیاتی كه برای شعار قراردادن فوق العاده عالی است، جمله های زیادی داریم از پیغمبر و ائمه؛ ولی هیچ آیه ای به اندازه ی آیه ی «وَ إِنْ یَكادُ اَلَّذِینَ كَفَرُوا» در میان مردم برای شعار رایج نشده است. در هر خانه ای كه بروی می بینی یك «اِن یَكاد» آنجا زده اند، یعنی چشم تو كور كه خانه و زندگی من را می بینی، این تابلو را اینجا نصب كرده ام برای اینكه چشم تو كور باشد. این امر یك حالت خودخواهی در مردم از یك طرف و یك حالت بدبینی به دیگران از طرف دیگر را نشان می دهد. شما همه ی شهر تهران را بگردید، به ندرت دیده می شود كه در خانه ای مثلاً آیه ی «هَلْ یَسْتَوِی اَلَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ اَلَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ» [1] تابلو شده باشد. برای شعار چه از این بهتر: «هَلْ یَسْتَوِی اَلَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ اَلَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ» ؟ برای شعار چه از این بهتر: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اَللّهِ أَتْقاكُمْ» [2]؟ اینقدر هست الی ماشاءاللّه، آیاتی كه انسان هر وقت یكی از آنها را نگاه كند برای او یك درس و آموزش است. اینها را انسان نمی بیند ولی در هر خانه ای كه بروید آیه ی «وَ إِنْ یَكادُ اَلَّذِینَ كَفَرُوا» را می بینید، یعنی منم كه خداوند چنین نعمتهایی به من داده و تویی كه چشم شور داری و می خواهی چشم زخم به ما بزنی؛ برای اینكه جلوی چشم شور تو را گرفته باشم این تابلو را در اینجا نصب كرده ام؛ و شاید كمتر خانه ای است كه چنین چیزی در آن نباشد. 🔸حال منطقاً چگونه است؟ آیا چشم زخم می تواند حقیقت باشد یا نه؟ و اگر حقیقت است آیا امر جسمانی است یا امر روحی و نفسانی؟ 🔹در اینكه اجمالاً چنین حقیقتی هست نمی شود تردید كرد، منتها بعضی از علمای جدید معتقدند كه در برخی از چشمها چنین خاصیتی هست، یعنی بعضی از چشمها نوعی اشعه از خود بیرون می دهند كه این اشعه یك اثر سوئی در اشیاء وارد می كند، مخصوصاً اگر با یك نگاه و نظر مخصوص باشد. قبول كردن این حرفها در قدیم خیلی مشكل بود كه انسان بگوید یك نفر وقتی كه نگاه می كند، از چشمِ او شعاعی بیرون می آید كه مثلاً می تواند یك سنگ را بتركاند؛ اصلاً قابل باوركردن نبود. ولی امروز كه میدان عمل این شعاعها و امثال اینها پیدا شده كه چقدر در طبیعت امواج وجود دارد و این امواج چه كارهای خارق العاده ای را انجام می دهند، دیگر این امر تعجبی ندارد كه شعاعی از چشم یك انسان بیرون بیاید و واقعاً یك شتر را به زمین بزند. [1] . زمر / 9. [2] . حجرات / 13. 📚مجموعه آثار شهید مطهری، ج26 (آشنایی با قرآن ج ۸)، ص632 🔸کشکول ناب حوزوی🔻 ✳️ @kashkolenab
💥دانشمندی که «شیخ روزنامه‌خوان» خطاب می‌شد و نان برای خوردن نداشت! ✍ استاد شهید : 🔹خیلی وقتها خدمتی که افرادی می‌خواهند انجام بدهند اگر از مسیر عمومی کارهای حوزه‌های علمیه خارج باشد، مساوی است با خرد شدن و از بین رفتن آنها و این جریانات به هر حال هست. در حوزه‌های علمیه اگر کسی در رشته فقه و اصول کار کند و استعداد زیادی داشته باشد به مقامات عالیه‌ای می‌رسد و مردم هم از او تقدیر و تجلیل می‌کنند، و اخیراً رشته‌های علوم عقلی مثل فلسفه هم تا حدودی چنین حالتی پیدا کرده است. ولی از این حدود اگر خارج شود هر اندازه هم خدمت عظیم و بزرگ باشد دیگر جز یک فداکاری هیچ چیز دیگری نمی‌تواند باشد. 🔸مرحوم علامه شیخ محمدجواد گذشته از تفسیر در زمینه مذاهب اهل کتاب مانند یهودیت و مسیحیت هم کار کرده بود. وقتی در بغداد به مجامع مسیحیها می رفت با آنها به زبانهای عبری و سریانی و زبانهای قدیم صحبت می‌کرد و بر کتاب‌هایشان از خود آنها بیشتر مسلط بود. چنین مردی نان برای خوردن نداشت! 🔹آدمی که این جور است باید از اوضاع دنیا اطلاع داشته باشد. قهراً مجلات آنها را می‌خرید و مطالعه می‌کرد. مرحوم آقای می‌گفت: ما جوان بودیم و ایشان را نمی‌شناختیم. همین‌قدر می‌دانم که شیخ جواد که رد می‌شد می‌گفتند: شیخ روزنامه‌خوان! او را به عنوان شیخ روزنامه‌خوان می‌شناختند! 🔸غرض این بود که شما بدانید که حساب خدمت غیر از حساب نعمت است. 📚آشنایی با قرآن ج۷، ص۱۳-۱۵ (باتلخیص) 🔸کشکول ناب حوزوی🔻 ✳️ @kashkolenab