یاری اندر کس نمیبینیم #یاران را چه شد؟
دوستی کِی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
#آب_حیوان_تیرهگون_شد_خضر_فَرُّخپِی_کجاست
خون چکید از شاخِ #گل بادِ بهاران را چه شد؟
کس نمیگوید که #یاری داشت حقِّ دوستی
حقشناسان را چه #حال افتاد #یاران را چه شد؟
لعلی از کانِ مُروّت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟
شهرِ #یاران بود و خاکِ مهربانان این دیار
مهربانی کِی سر آمد شهریاران را چه شد؟
#گویِ_توفیق_و_کرامت_در_میان_افکندهاند
کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد؟
صدهزاران #گل شکفت و بانگِ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هَزاران را چه شد؟
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت؟
کس ندارد ذوقِ مستی میگساران را چه شد؟
حافظ! اسرارِ الهی کَس نمیداند، خموش
از که میپرسی که دورِ روزگاران را چه شد؟
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1074
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یاران، غمم خورید، که غمخوار ماندهام
در دست هجر یار گرفتار ماندهام
#یاری_دهید،_کز_در_او_دور_گشتهام
رحمی کنید، کز غم او زار ماندهام
یاران من ز بادیه آسان گذشتهاند
من بیرفیق در ره دشوار ماندهام
#در_راه_باز_ماندهام،_ار_یار_دیدمی
با او بگفتمی که: من از یار ماندهام
دستم بگیر، کز غمت افتادهام ز پای
کارم کنون بساز، که از کار ماندهام
وقت است اگر به لطف دمی دست گیریم
کاندر چه فراق نگونسار ماندهام
#ور_در_خور_وصال_نیم_مرهمی_فرست
از درد خویشتن، که #دلافگار ماندهام
دردت چو میدهد #دل بیمار را شفا
من بر امید درد تو بیمار ماندهام
بیمار پرسش از تو نیاید، به درد گو:
تا باز پرسدم، که جگرخوار ماندهام
مانا که بر در تو #عراقی عزیز نیست
کز صحبتش همیشه چنین خوار ماندهام
#اشعار_عاشقانه_عراقی #غزلیات_و_اشعار_عراقی #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_عراقی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1085
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند
#خوردیم_ز_یک_شراب_در_مجلس_عمر
دوری دو سه پیشتر ز ما #مست شدند
#داستان_خیام_و_خدا #اشعار_خیام
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1538
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یارا قدحی پر کن از آن داروی مستی
تا از سر صوفی برود علت هستی
عاقل متفکر بود و مصلحت اندیش
در مذهب #عشق آی و از این جمله برستی
ای فتنه نوخاسته از عالم قدرت
غایب مشو از دیده که در #دل بنشستی
آرام #دلم بستدی و دست شکیبم
برتافتی و پنجه صبرم بشکستی
احوال دو چشم من بر هم ننهاده
با تو نتوان گفت به #خواب شب مستی
سودازدهای کز همه عالم به تو پیوست
دل نیک بدادت که #دل از وی بگسستی
در روی تو گفتم سخنی چند بگویم
رو باز گشادی و در نطق ببستی
گر باده از این خم بود و مطرب از این کوی
ما توبه بخواهیم شکستن به درستی
#سعدی غرض از حقه تن آیت حق است
صد تعبیه در توست و یکی باز نجستی
نقاش وجود این همه صورت که بپرداخت
تا نقش ببینی و مصور بپرستی
#یارا_قدحی_پر_کن_از_آن_داروی_مستی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/172
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یارا بهشت صحبت یاران همدم است
دیدار یار #نامتناسب جهنم است
هر دم که در حضور عزیزی برآوری
دریاب کز حیات جهان حاصل آن دم است
نه هرکه چشم و گوش و دهان دارد آدمیست
بس دیو را که صورت فرزند آدم است
آن است آدمی که در او حُسنِ سیرتی
یا لطف صورتیست، دگر حشو عالم است
هرگز حسد نبرده و حسرت نخوردهام
جز بر دو روی یار موافق که در هم است
آنان که در #بهار به صحرا نمیروند
بوی #خوش ربیع بر ایشان محرم است
وان سنگدل که دیده بدوزد ز روی #خوب
پندش مده که جهل در او نیک محکم است
آرام نیست در همه عالم بهاتفاق
ور هست در مجاورت یار محرم است
گر #خون تازه میرود از ریش اهل #دل
دیدار دوستان که ببینند مرهم است
دنیا #خوش است و مال عزیز است و تن #شریف
لیکن #رفیق بر همه چیزی مقدم است
مُمسِک برای مال همهساله تنگدل
#سعدی به روی دوست همهروزه خرم است
#یارا_بهشت_صحبت_یاران_همدم_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/33
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار گرفتهام بسی چون تو ندیدهام کسی
شمع چنین نیامدهست از در هیچ مجلسی
عادت بخت من نبود آن که تو یادم آوری
نقد چنین کم اوفتد خاصه به دست مفلسی
صحبت از این #شریفتر صورت از این لطیفتر
دامن از این نظیفتر وصف تو چون کند کسی
خادمه سرای را گو در حجره بند کن
تا به سر حضور ما ره نبرد موسوسی
روز وصال دوستان #دل نرود به بوستان
یا به #گلی نگه کند یا به جمال نرگسی
گر بکشی کجا روم تن به قضا نهادهام
سنگ جفای دوستان درد نمیکند بسی
قصه به هر که میبرم فایدهای نمیدهد
مشکل درد #عشق را حل نکند مهندسی
این همه خار میخورد #سعدی و بار میبرد
جای دگر نمیرود هر که گرفت مونسی
#یار_گرفتهام_بسی_چون_تو_ندیدهام_کسی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/108
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار من آن که لطف خداوند یار اوست
بیداد و داد و رد و قبول اختیار اوست
دریای #عشق را به حقیقت کنار نیست
ور هست پیش اهل حقیقت کنار اوست
در عهد لیلی این همه مجنون نبودهاند
وین فتنه برنخاست که در روزگار اوست
صاحبدلی نماند در این فصل نوبهار
الا که عاشق #گل و مجروح خار اوست
دانی کدام خاک بر او رشک میبرم
آن خاک نیکبخت که در رهگذار اوست
باور مکن که صورت او عقل من ببرد
عقل من آن ببرد که صورتنگار اوست
گر دیگران به منظر #زیبا نظر کنند
ما را نظر به قدرت پروردگار اوست
اینم قبول بس که بمیرم بر آستان
تا نسبتم کنند که خدمتگزار اوست
بر جور و بیمرادی و درویشی و هلاک
آن را که صبر نیست محبت نه کار اوست
#سعدی رضای دوست طلب کن نه حظ #خویش
عبد آن کند که رای خداوندگار اوست
#یار_من_آن_که_لطف_خداوند_یار_اوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/400
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار بیگانه نگیرد هر که دارد یار #خویش
ای که دستی چرب داری پیشتر دیوار #خویش
خدمتت را هر که فرمایی کمر بندد به طوع
لیکن آن بهتر که فرمایی به خدمتگار #خویش
من هم اول روز گفتم جان فدای روی تو
شرط مردی نیست برگردیدن از گفتار #خویش
درد #عشق از هر که میپرسم جوابم میدهد
از که میپرسی که من #خود عاجزم در کار #خویش
صبر چون پروانه باید کردنت بر داغ #عشق
ای که صحبت با یکی داری نه در مقدار #خویش
یا چو دیدارم نمودی #دل نبایستی شکست
یا نبایستی نمود اول مرا دیدار #خویش
حد #زیبایی ندارند این خداوندان حسن
ای دریغا گر بخوردندی غم غمخوار #خویش
عقل را پنداشتم در #عشق تدبیری بود
من نخواهم کرد دیگر تکیه بر پندار #خویش
هر که #خواهد در حق ما هر چه #خواهد گو بگوی
ما نمیداریم دست از دامن #دلدار #خویش
روز رستاخیز کان جا کس نپردازد به کس
من نپردازم به هیچ از گفت و گوی یار #خویش
#سعدیا در کوی #عشق از پارسایی دم مزن
هر متاعی را خریداریست در بازار #خویش
#یار_بیگانه_نگیرد_هر_که_دارد_یار_خویش #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/374
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار باید که هر چه یار کند
بر مراد #خود اختیار کند
زینهار از کسی که در غم دوست
پیش بیگانه #زینهار کند
بار یاران بکش که دامن #گل
آن برد کاحتمال خار کند
خانه #عشق در خراباتست
نیکنامی در او چه کار کند
شهربند هوای #نفس مباش
سگ شهر استخوان شکار کند
هر شبی یار شاهدی بودن
روز هشیاریت خمار کند
قاضی شهر عاشقان باید
که به یک شاهد اختصار کند
سر #سعدی سرای سلطانست
نادر آن جا کسی گذار کند
#یار_باید_که_هر_چه_یار_کند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/491
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار با ما بیوفایی میکند
بیگناه از من جدایی میکند
شمع جانم را بکشت آن بیوفا
جای دیگر روشنایی میکند
میکند با #خویش #خود بیگانگی
با غریبان آشنایی میکند
جوفروش است آن نگار سنگدل
با من او گندم نمایی میکند
یار من اوباش و قلاش است و رند
بر من او #خود پارسایی میکند
ای مسلمانان به فریادم رسید
کان فلانی بیوفایی میکند
کشتی عمرم شکستهست از غمش
از من مسکین جدایی میکند
آنچه با من میکند اندر زمان
آفت دور سمایی میکند
#سعدی #شیرین سخن در راه #عشق
از لبش بوسی گدایی میکند
#یار_با_ما_بیوفایی_میکند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/483
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای #خویش کند در رضای یار
گر بر وجود عاشق #صادق نهند تیغ
بیند خطای #خویش و نبیند خطای یار
یار از برای #نفس گرفتن طریق نیست
ما #نفس #خویشتن بکشیم از برای یار
یاران شنیدهام که بیابان گرفتهاند
بیطاقت از ملامت خلق و جفای یار
من ره نمیبرم مگر آن جا که کوی دوست
من سر نمینهم مگر آن جا که پای یار
گفتی هوای باغ در ایام #گل #خوشست
ما را به در نمیرود از سر هوای یار
بستان بی مشاهده دیدن مجاهدهست
ور صد درخت #گل بنشانی به جای یار
ای باد اگر به #گلشن روحانیان روی
یار قدیم را برسانی دعای یار
ما را ز درد #عشق تو با کس حدیث نیست
هم پیش یار گفته شود ماجرای یار
هر کس میان جمعی و #سعدی و گوشهای
بیگانه باشد از همه خلق آشنای یار
#یار_آن_بود_که_صبر_کند_بر_جفای_یار #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/420
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یاد میداری که با من جنگ در سر داشتی
رای رای توست #خواهی جنگ #خواهی آشتی
نیک بد کردی شکستن عهد یار مهربان
این بتر کردی که بد کردی و نیک انگاشتی
دوستان دشمن گرفتن هرگزت عادت نبود
جز در این نوبت که دشمن دوست میپنداشتی
خاطرم نگذاشت یک ساعت که بدمهری کنم
گر چه دانستم که پاک از خاطرم بگذاشتی
همچنانت #ناخن رنگین گواهی میدهد
بر سرانگشتان که در #خون عزیزان داشتی
تا تو برگشتی نیامد هیچ خلق اندر نظر
کز خیالت شحنهای بر #ناظرم بگماشتی
هر چه #خواهی کن که ما را با تو روی جنگ نیست
سر نهادن به در آن موضع که تیغ افراشتی
هر دم از شاخ زبانم میوهای تر میرسد
بوستانها رست از آن تخمم که در #دل کاشتی
#سعدی از عقبی و دنیا روی در دیوار کرد
تا تو در دیوار فکرش نقش #خود بنگاشتی
#یاد_میداری_که_با_من_جنگ_در_سر_داشتی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/168
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈