eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
هنگام صبوح ای صنم فرخ پی برساز ترانه‌ای و پیش‌آور می این آمدن تیرمه و رفتن دی ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1624 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
همی گردم به گرد هر سرایی نمی‌یابم نشان دوست جایی نیابم نیز آن دم را بقایی وگر یک دم به وصلش خوش برآرم گمارد در نفس بر من بلایی نگوید: چون شد آخر مبتلایی؟ چنان تنگ آمدم از غم که در وی نیابی خوشدلی را جایگایی عجب زین محنت و رنج فراوان که چون می‌باشد اندر تنگنایی؟ برون شد کی توان بی‌آشنایی؟ مشامم تا ازو بویی نیابد نیابد جان بیمارم شفایی مرا یاری است، گر خونم بریزد نیارم خواست از وی خون بهایی غمش گوید مرا: جان در میان نه ازین خوشتر شنیدی ماجرایی؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/931 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
همه کس را تن و اندام و جمال است و جوانی وین همه لطف ندارد تو مگر سرو روانی نظر آوردم و بردم که وجودی به تو ماند همه اسمند و تو جسمی همه جسمند و تو جانی تو مگر پرده بپوشی و کست روی نبیند ور همین پرده زنی پرده خلقی بدرانی تو ندانی که چرا در تو کسی خیره بماند تا کسی همچو تو باشد که در او خیره بمانی نوک تیر مژه از جوشن جان می‌گذرانی من تنک پوست نگفتم تو چنین سخت کمانی هر چه در حسن تو گویند چنانی به حقیقت عیبت آن است که با ما به ارادت نه چنانی رمقی بیش نمانده‌ست گرفتار غمت را چند مجروح توان داشت بکش تا برهانی بیش از این صبر ندارم که تو هر دم بر قومی بنشینی و مرا بر سر آتش بنشانی گر بمیرد عجب ار شخص و دگر زنده نباشد که برانی ز در و دگربار بخوانی گر قدمت راه به پایان نرساند باری اندر طلبش عمر به پایان برسانی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/68 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن تو چو روی باز کردی دَرِ ماجرا ببستی نظری به دوستان کن که هزار بار از آن بِه که تحیّتی نویسی و هدیتی فرستی دل دردمند ما را که اسیر توست یارا به وصالْ مرهمی نِه چو به انتظار خستی نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هَیجا تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی دل هوشمند باید که به سپاری که چو قبله‌ایت باشد بِه از آن که پرستی چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد چه کنند اگر زبونی نکنند و گِله از فراق یاران و جفای روزگاران نه طریق توست کم گیر و رستی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/173 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
همه چشمیم تا برون آیی همه گوشیم تا چه فرمایی تو نه آن صورتی که بی رویت متصور شود شکیبایی من ز دست تو بکشم تا تو دستم به نیالایی گفته بودی قیامتم بینند این گروهی محب سودایی وین چنین روی که تو راست خود قیامت بود که بنمایی ما تماشاکنان کوته دست تو درخت بلندبالایی سر ما و آستان خدمت تو گر برانی و گر ببخشایی جان به شکرانه دادن از من گر به انصاف با میان آیی عقل باید که با صلابت نکند پنجه توانایی تو چه دانی که بر تو نگذشته‌ست شب هجران و روز تنهایی روشنت گردد این حدیث چو روز گر چو شبی بپیمایی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/185 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
همایِ اوجِ سعادت به دامِ ما افتد اگر تو را گذری بر مُقام ما افتد اگر ز رویِ تو عکسی به جامِ ما افتد شبی که ماهِ مراد از افق شود طالع بُوَد که پرتوِ نوری به بامِ ما افتد؟ به بارگاهِ تو چون باد را نباشد بار کی اتفاقِ مجالِ سلامِ ما افتد چو جان فدای لبش شد خیال می‌بستم که قطره‌ای ز زلالش به کامِ ما افتد کز این شکار، فراوان به دامِ ما افتد به ناامیدی از این در مرو، بزن فالی بُوَد که قرعهٔ دولت به نامِ ما افتد ز خاکِ کوی تو هر گَه که دَم زند نسیمِ جان در مشامِ ما افتد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1134 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هم دانهٔ امید به خرمن ماند هم باغ و سرای بی تو و من ماند با دوست بخور گرنه به دشمن ماند ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1539 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هفته‌ای می‌رود از عمر و به ده روز کشید کز صفا بوی وفایی ندمید آن که برگشت و جفا کرد به هیچم بفروخت به همه عالمش از من نتوانند خرید هر چه زان تلخ‌تر اندر همه عالم نبود گو بگو از لب که لطیف است و لذیذ گر من از خار بترسم نبرم دامن کام در کام نهنگ است بباید طلبید مرو ای دوست که ما بی تو نخواهیم نشست مبر ای یار که ما از تو نخواهیم برید از تو با مصلحت نمی‌پردازم که محال است که در نگرد هر که تو دید آفرین کردن و دشنام شنیدن سهل است چه از آن به که بود با تو مرا گفت و شنید جهد بسیار بکردم که نگویم غم عاقبت جان به دهان آمد و طاقت برسید آخر ای مطرب از این پرده عشاق بگرد چند گویی که مرا پرده به چنگ تو درید تشنگانت به لب ای چشمه حیوان مردند چند چون ماهی بر خشک توانند طپید سخن بشنو که تو خاصه آن وقت که در گوش کنی مروارید ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/451 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هشیار کسی باید کز بپرهیزد وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد آن کس که دارد آراسته‌ی معنی گر هر دو جهان باشد در پای یکی ریزد گر سیل عقاب آید شوریده نیندیشد ور تیر بلا بارد دیوانه نپرهیزد آخر نه منم تنها در بادیه‌ی سودا لب بس شور برانگیزد بی بخت چه فن سازم تا برخورم از وصلت بی‌مایه زبون باشد هر چند که بستیزد فضل است اگرم عدل است اگرم رانی قدر تو نداند آن کز زجر تو بگریزد تا به تو پیوستم راه همه دربستم جایی که تو بنشینی بس فتنه که برخیزد نظر از رویت کوته نکند هرگز ور روی بگردانی در دامنت آویزد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/547 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هزار عهد بکردم که گرد نگردم همی برابرم آید خیال روی تو هر دم نخواستم که بگویم حدیث و چه حاجت که آب دیده سرخم بگفت و چهره زردم به برسیدم مجال صبر ندیدم گلی تمام نچیدم هزار خار بخوردم بساط عمر مرا گو فرونورد زمانه که من حکایت دیدار دوست درننوردم هر آن کسم که نصیحت همی‌کند به صبوری به هرزه باد هوا می‌دمد بر آهن سردم به چشم‌های تو دانم که تا ز چشم برفتی به چشم و ارادت نظر به هیچ نکردم نه روز می‌بشمردم در انتظار جمالت که روز هجر تو را ز عمر می‌نشمردم چه دشمنی که نکردی چنان که تو باشد به دوستی که شکایت به هیچ دوست نبردم من از کمند تو اول چو وحش می‌برمیدم کنون که انس گرفتم به تیغ بازنگردم تو را که گفت که نه مرد تو باشد گر از وفات بگردم درست شد که نه مردم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/340 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هزار شُکر که دیدم به کامِ خویشت باز ز رویِ صدق و صفا گشته با دَمساز رفیقِ چه غم دارد از نَشیب و فراز غمِ حبیب نهان بِه ز گفت و گوی رقیب که نیست سینهٔ اربابِ کینه محرمِ راز اگر چه حُسنِ تو از غیر مُستَغنیست من آن نیَم که از این آیم باز چه گویَمَت که ز سوزِ درون چه می‌بینم ز اشک پُرس حکایت که من نیَم غَمّاز که کرد نرگسِ مستش سیَه به سرمهٔ ناز بدین سپاس که مجلس مُنَّوَر است به دوست گَرَت چو شمع جفایی رِسَد بسوز و بساز غَرَض کِرشمهٔ حُسن است ور نه نیست جمالِ دولتِ محمود را به زلفِ ایاز غزل سُرایی ناهید صرفه‌ای نَبَرَد در آن مَقام که برآورد آواز ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/975 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هزار سختی اگر بر من آید آسان است که دوستی و ارادت هزار چندان است سفر دراز نباشد به پای طالب دوست که خار دشت محبت است و ریحان است اگر تو جور کنی جور نیست تربیتست و گر تو داغ نهی داغ نیست درمان است نه آبروی که گر بخواهی ریخت مخالفت نکنم آن کنم که فرمان است ز عقل من عجب آید صوابگویان را که به دست تو دادن خلاف در جان است من از کنار تو دور اوفتاده‌ام نه عجب گرم قرار نباشد که داغ هجران است عجب در آن سر زلف معنبر مفتول که در کنار تو خسبد چرا پریشان است جماعتی که ندانند حظ روحانی تفاوتی که میان دواب و انسان است گمان برند که در باغ را نظر به سیب زنخدان و پستان است مرا هرآینه خاموش بودن اولی‌تر که جهل پیش خردمند عذر است و ما ابرئ و ازکیها که هر چه نقل کنند از بشر در امکان است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/26 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈