عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود
مجنون از آستانه لیلی کجا رود
گر من فدای جان تو گردم دریغ نیست
بسیار سر که در سر مهر و وفا رود
ور من گدای کوی تو باشم غریب نیست
قارون اگر به خیل تو آید گدا رود
مجروح تیر #عشق اگرش تیغ بر قفاست
چون میرود ز پیش تو چشم از قفا رود
حیف آیدم که پای همی بر زمین نهی
کاین پای #لایقست که بر چشم ما رود
در هیچ موقفم سر گفت و شنید نیست
الا در آن مقام که ذکر #شما رود
ای هوشیار اگر به سر مست بگذری
عیبش مکن که بر سر مردم قضا رود
ما چون نشانه پای به #گل در بماندهایم
خصم آن حریف نیست که تیرش خطا رود
ای آشنای کوی محبت صبور باش
بیداد نیکوان همه بر آشنا رود
#سعدی به در نمیکنی از سر هوای دوست
در پات #لازمست که خار جفا رود
#عیبی_نباشد_از_تو_که_بر_ما_جفا_رود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/463
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گفتمش سیر ببینم مگر از #دل برود
وآن چنان پای گرفتهست که مشکل برود
دلی از سنگ بباید به سر راه وداع
تا تحمل کند آن روز که محمل برود
چشم حسرت به سر اشک فرو میگیرم
که اگر راه دهم قافله بر #گل برود
ره ندیدم چو برفت از نظرم صورت دوست
همچو چشمی که چراغش ز مقابل برود
موج از این بار چنان کشتی طاقت بشکست
که عجب دارم اگر تخته به ساحل برود
سهل بود آن که به #شمشیر عتابم میکشت
قتل #صاحبنظر آن است که قاتل برود
نه عجب گر برود قاعدهٔ صبر و شکیب
پیش هر چشم که آن قد و #شمایل برود
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود
گر همه عمر ندادهست کسی #دل به خیال
چون بیاید به سر راه تو بیدل برود
روی بنمای که صبر از #دل صوفی ببری
پرده بردار که هوش از تن عاقل برود
#سعدی ار #عشق نبازد چه کند ملک وجود
حیف باشد که همه عمر به باطل برود
قیمت وصل نداند مگر آزرده هجر
مانده آسوده بخسبد چو به منزل برود
#گفتمش_سیر_ببینم_مگر_از_دل_برود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/462
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که را باغچهای هست به بستان نرود
هر که مجموع نشستست پریشان نرود
آن که در دامنش آویخته باشد خاری
هرگزش گوشه خاطر به #گلستان نرود
سفر قبله درازست و مجاور با دوست
روی در قبله معنی به بیابان نرود
گر بیارند کلید همه درهای بهشت
جان عاشق به تماشاگه رضوان نرود
گر سرت مست کند بوی حقیقت روزی
اندرونت به #گل و #لاله و ریحان نرود
هر که دانست که منزلگه معشوق کجاست
مدعی باشد اگر بر سر پیکان نرود
صفت عاشق #صادق به درستی آنست
که گرش سر برود از سر پیمان نرود
به نصیحتگر #دلشیفته میباید گفت
برو ای #خواجه که این درد به درمان نرود
به ملامت نبرند از #دل ما صورت #عشق
نقش بر سنگ نبشتست به طوفان نرود
#عشق را عقل نمیخواست که بیند لیکن
هیچ عیار نباشد که به زندان نرود
#سعدیا گر همه شب #شرح غمش #خواهی گفت
شب به پایان رود و #شرح به پایان نرود
#هر_که_را_باغچهای_هست_به_بستان_نرود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/460
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در من این عیب قدیمست و به در مینرود
که مرا بی می و معشوق به سر مینرود
صبرم از دوست مفرمای و تعنت بگذار
کاین بلاییست که از طبع بشر مینرود
مرغ مألوف که با خانه خدا انس گرفت
گر به سنگش بزنی جای دگر مینرود
عجب از دیده گریان منت میآید
عجب آنست کز او #خون جگر مینرود
من از این بازنیایم که گرفتم در پیش
اگرم میرود از پیش اگر مینرود
خواستم تا نظری بنگرم و بازآیم
گفت از این کوچه ما راه به در مینرود
جور معشوق چنان نیست که الزام رقیب
گویی ابریست که از پیش #قمر مینرود
تا تو منظور پدید آمدی ای فتنه پارس
هیچ #دل نیست که دنبال نظر مینرود
زخم #شمشیر غمت را به شکیبایی و عقل
چند مرهم بنهادیم و اثر مینرود
ترک دنیا و تماشا و تنعم گفتیم
مهر مهریست که چون نقش حجر مینرود
موضعی در همه آفاق ندانم امروز
کز حدیث من و حسن تو خبر مینرود
ای که گفتی مرو اندر پی #خوبان #سعدی
چند گویی مگس از پیش شکر مینرود
#در_من_این_عیب_قدیمست_و_به_در_مینرود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/459
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سروبالایی به صحرا میرود
رفتنش بین تا چه #زیبا میرود
تا کدامین باغ از او خرمترست
کاو به رامش کردن آنجا میرود
میرود در راه و در اجزای خاک
مرده میگوید مسیحا میرود
این چنین بیخود نرفتی سنگدل
گر بدانستی چه بر ما میرود
اهل #دل را گو نگه دارید چشم
کان پری پیکر به یغما میرود
هر که را در شهر دید از مرد و زن
دل ربود اکنون به صحرا میرود
آفتاب و سرو غیرت میبرند
کآفتابی سروبالا میرود
باغ را چندان بساط افکندهاند
کآدمی بر فرش دیبا میرود
عقل را با #عشق زور پنجه نیست
کار مسکین از مدارا میرود
#سعدیا #دل در سرش کردی و رفت
بلکه جانش نیز در پا میرود
#سروبالایی_به_صحرا_میرود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/458
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که مجموع نباشد به تماشا نرود
یار با یار سفرکرده به تنها نرود
باد آسایش گیتی نزند بر #دل ریش
#صبح #صادق ندمد تا شب یلدا نرود
بر #دلآویختگان، عرصه عالم تنگست
کان که جایی به #گل افتاد دگر جا نرود
هرگز اندیشه یار از #دل دیوانه #عشق
به تماشای #گل و سبزه و صحرا نرود
به سر خار مغیلان بروم با تو چنان
به ارادت که یکی بر سر دیبا نرود
با همه رفتن #زیبای تذرو اندر باغ
که به شوخی برود پیش تو #زیبا نرود
گر تو ای تخت سلیمان به سر ما #زین دست
رفت #خواهی عجب ار مورچه در پا نرود
باغبانان به شب از زحمت #بلبل چونند
که در ایام #گل از باغچه غوغا نرود
همه عالم سخنم رفت و به گوشت نرسید
آری آنجا که تو باشی سخن ما نرود
هر که ما را به نصیحت ز تو میپیچد روی
گو به #شمشیر که عاشق به مدارا نرود
ماه رخسار بپوشی تو بت یغمایی
تا #دل خلقی از این شهر به یغما نرود
گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند
هر که او را غم جانست به دریا نرود
#سعدیا بار کش و یار فراموش مکن
مهر وامق به جفا کردن عذرا نرود
#هر_که_مجموع_نباشد_به_تماشا_نرود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/461
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن #دل که با #خود داشتم با #دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که #خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز #عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز #دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش #ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای #دلستان #نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم و اندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به #گل
وین نیز نتوانم که #دل با کاروانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از #دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من #خود به چشم #خویشتن دیدم که جانم میرود
#سعدی فغان از دست ما #لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیآرم جفا کار از فغانم میرود
#ای_ساربان_آهسته_رو_کآرام_جانم_میرود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/457
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آنکه مرا آرزوست دیر میسر شود
وینچه مرا در سرست عمر در این سر شود
تا تو نیایی به فضل رفتن ما باطلست
ور به مثل پای سعی در طلبت سر شود
برق جمالی بجست خرمن خلقی بسوخت
زان همه آتش نگفت دود #دلی برشود
ای نظر آفتاب هیچ #زیان داردت
گر در و دیوار ما از تو منور شود
گر نگهی دوست وار بر طرف ما کنی
حقه همان کیمیاست وین مس ما زر شود
هوش خردمند را #عشق به تاراج برد
من نشنیدم که باز صید کبوتر شود
گر تو چنین #خوبروی بار دگر بگذری
سنت پرهیزگار دین قلندر شود
هر که به #گل دربماند تا بنگیرند دست
هر چه کند جهد بیش پای فروتر شود
چون متصور شود در #دل ما نقش دوست
همچو بتش بشکنیم هر چه مصور شود
پرتو #خورشید #عشق بر همه افتد ولیک
سنگ به یک نوع نیست تا همه گوهر شود
هر که به گوش قبول دفتر #سعدی شنید
دفتر وعظش به گوش همچو دف تر شود
#آنکه_مرا_آرزوست_دیر_میسر_شود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/456
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ماهرویا! روی #خوب از من متاب
بیخطا کشتن چه میبینی صواب
دوش در #خوابم در آغوش آمدی
وین نپندارم که بینم جز به #خواب
از درون سوزناک و چشم تر
نیمهای در آتشم نیمی در آب
هر که باز آید ز در پندارم اوست
تشنه مسکین آب پندارد سراب
ناوکش را جان درویشان هدف
ناخنش را #خون مسکینان خضاب
او سخن میگوید و #دل میبرد
و او نمک میریزد و مردم کباب
حیف باشد بر چنان تن پیرهن
ظلم باشد بر چنان صورت نقاب
خوی به دامان از بناگوشش بگیر
تا بگیرد جامهات بوی #گلاب
فتنه باشد شاهدی #شمعی به دست
سرگران از #خواب و سرمست از #شراب
بامدادی تا به شب رویت مپوش
تا بپوشانی جمال آفتاب
#سعدیا گر در برش #خواهی چو چنگ
گوشمالت #خورد باید چون رباب
#ماهرویا!_روی_خوب_از_من_متاب #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/455
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بخت این کند که رای تو با ما یکی شود
تا بشنود حسود و بر او #ناوکی شود
خونم بریز و بر سر خاکم گذار کن
کاین رنج و سختیم همه پیش اندکی شود
آن را مسلم است تماشای نوبهار
کز #عشق بوستان #گل و خارش یکی شود
ای مفلس آنچه در سر توست از خیال گنج
پایت ضرورت است که در مهلکی شود
#سعدی در این کمند به دیوانگی فتاد
گر دیگرش خلاص بود #زیرکی شود
#بخت_این_کند_که_رای_تو_با_ما_یکی_شود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/453
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر لحظه در برم #دل از اندیشه #خون شود
تا منتهای کار من از #عشق چون شود
دل برقرار نیست که گویم نصیحتی
از راه عقل و معرفتش رهنمون شود
یار آن حریف نیست که از در درآیدم
#عشق آن حدیث نیست که از #دل برون شود
فرهادوارم از لب #شیرین گزیر نیست
ور کوه محنتم به مثل بیستون شود
ساکن نمیشود #نفسی آب چشم من
سیماب طرفه نبود اگر بی سکون شود
دم درکش از ملامتم ای دوست #زینهار
کاین درد عاشقی به ملامت فزون شود
جز دیده هیچ دوست ندیدم که سعی کرد
تا زعفران چهره من #لاله گون شود
دیوار #دل به سنگ تعنت خراب گشت
رخت سرای عقل به یغما کنون شود
چون دور عارض تو برانداخت رسم عقل
ترسم که #عشق در سر #سعدی جنون شود
#هر_لحظه_در_برم_دل_از_اندیشه_خون_شود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/454
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن که نقشی دیگرش جایی مصور میشود
نقش او در چشم ما هر روز #خوشتر میشود
#عشق دانی چیست سلطانی که هر جا خیمه زد
بی خلاف آن مملکت بر وی مقرر میشود
دیگران را تلخ میآید #شراب جور #عشق
ما ز دست دوست میگیریم و شکر میشود
دل ز جان برگیر و در بر گیر یار مهربان
گر بدین مقدارت آن دولت میسر میشود
هرگزم در سر نبود اندیشه سودا ولیک
پیل اگر دربند میافتد مسخر میشود
عیشها دارم در این آتش که بینی دم به دم
کاندرونم گر چه میسوزد منور میشود
تا نپنداری که با دیگر کسم خاطر #خوشست
ظاهرم با جمع و خاطر جای دیگر میشود
غیرتم گوید نگویم با حریفان راز #خویش
باز میبینم که در آفاق دفتر میشود
آب شوق از چشم #سعدی میرود بر دست و خط
لاجرم چون شعر میآید سخن تر میشود
قول مطبوع از درون سوزناک آید که عود
چون همیسوزد جهان از وی معطر میشود
#آن_که_نقشی_دیگرش_جایی_مصور_میشود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/452
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈