eitaa logo
الهام انیمیشن
87 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
2 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
یک جام صد و دین ارزد یک جرعهٔ می مملکت چین ارزد تلخی که هزار جان شیرین ارزد ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1537 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
آن لعل در آبگینهٔ ساده بیار وآن محرم و مونس هر آزاده بیار باد است که زود بگذرد باده بیار ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1534 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
با جوانی سر است این پیر بی تدبیر را جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را من که با مویی به قوت برنیایم ای عجب با یکی افتاده‌ام کاو بُگسلد زنجیر را چون کمان در بازو آرد سروقدِ سیم‌تن آرزویم می‌کند کآماج باشم تیر را می‌رود تا در کمند افتد به پای گر بر آن دست و کمان چشم اوفتد نخجیر را کس ندیدست آدمیزاد از تو سخن شِکَّر از پستان مادر یا شیر را روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست نقد را باش ای پسر کآفت بود تأخیر را ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را در پای جانان گر به خدمت سر نهی همچنان عذرت بباید تقصیر را ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/643 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
این مطرب از کجاست که برگفت دوست تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست دل زنده می‌شود به امید وفای یار جان رقص می‌کند به سماع کلام دوست تا نفخ صور بازنیاید به هرک اوفتاد مست محبت ز جام دوست من بعد از این اگر به دیاری سفر کنم هیچ ارمغانیی نبرم جز سلام دوست رنجور به نشود جز به بوی یار ور رفتنیست جان ندهد جز به دوست وقتی امیر مملکت بودمی اکنون به اختیار و ارادت دوست گر دوست را به دیگری از من فراغتست من دیگری ندارم قایم مقام دوست بالای بام دوست چو نتوان نهاد پای هم چاره آن که سر بنهی بام دوست درویش را که برد پیش پادشاه هیهات از افتقار من و احتشام دوست گر کام دوست کشتن باک نیست اینم حیات بس که بمیرم به کام دوست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/642 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
اول دفتر به ایزد دانا صانع پروردگار حی توانا اکبر و اعظم، خدای عالم و آدم صورت آفرید و سیرت از در بخشندگی و بنده‌نوازی مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا قسمت می‌خورند مُنعِم و درویش روزی می‌برند پشّه و عَنقا حاجت موری به علم غیب بداند در بن چاهی به صخرهٔ صَمّا جانور از نطفه می‌کند، شکر از نی برگِ تر از چوب خشک و چشمه ز خارا شربت نوش آفرید از مگس نحل نخل تناور کند ز دانهٔ خرما از همگان بی‌نیاز و بر همه مشفق از همه عالم نهان و بر همه پیدا پرتو نور سرادقات جلالش از عظمت، ماورای فکرت دانا خود نه زبان در دهان عارف مدهوش حمد و ثنا می‌کند که موی بر اعضا هر که نداند سپاس نعمت امروز حیف بر نصیب رحمت فردا بار خدایا مهیمنی و مدبر وز همه عیبی مقدسی و مبرا ما نتوانیم حق حمد تو گفتن با همه کروبیان عالم بالا از آنجا که فهم اوست سخن گفت ور نه کمال تو، وهم کی رسد آنجا؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/643 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
ای پیکِ پی‌خجسته که داری نشانِ دوست با ما مگو به‌جز سخنِ دوست حال از دهان دوست شنیدن چه بُوَد یا از دهانِ آن‌ که شنید از دهانِ دوست ای یارِ آشنا عَلَمِ کاروان کجاست؟ تا سر نهیم بر قدمِ ساربانِ دوست گر زر فدای دوست کنند اهلِ روزگار ما سر فدای پای رسالت‌رسانِ دوست دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت دستم نمی‌رسد که بگیرم عنانِ دوست رنجورِ دوست چنانم که هرکه دید رحمت کند مگر دوست گر دوست بنده را بِکُشَد یا بپرورد تسلیم از آنِ بنده و فرمان از آنِ دوست گر آستینِ دوست بیفتد به دستِ من چندان که زنده‌ام سرِ من و آستانِ دوست بی‌حسرت از جهان نرود هیچ‌کس به در إِلّا شهیدِ به تیر از کمانِ دوست بعد از تو هیچ در گذر نکرد وان کیست در جهان که بگیرد مکانِ دوست؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/641 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست بوسی به کام ندهی بر دهان دوست دانی حیات کشته چیست سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست بر ماجرای خسرو و قلم کشید شوری که در میان من است و میان دوست خصمی که تیر کافرش اندر غزا نکشت خونش بریخت ابروی همچون کمان دوست دل رفت و دیده شد و جان ضعیف ماند وآن هم برای آن که کنم جان فشان دوست روزی به پای مرکب تازی درافتمش گر کبر و باز نپیچد عنان دوست هیهات کام من که برآید در این طلب این بس که من برود بر زبان دوست چون جان سپردنیست به هر صورتی که هست در کوی و بر آستان دوست با همی‌برم این شوق تا به خاک وز خاک سر برآرم و پرسم نشان دوست فریاد مردمان همه از دست دشمن است فریاد از دوست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/640 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم ور نسازد می‌بباید ساختن با دوست گر قبولم می‌کند مملوک می‌پرورد ور براند پنجه نتوان کرد با بازوی دوست هر که را خاطر به روی دوست رغبت می‌کند بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست دیگران را عید اگر فرداست ما را این دمست روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست هر کسی بی جولان می‌کند تا به چوگان که در فتادن گوی دوست دشمنم را بد نمی‌خواهم که آن بدبخت را این عقوبت بس که بیند دوست همزانوی دوست هر کسی را به صحرایی و باغی می‌رود هر کس از سویی به دررفتند و عاشق سوی دوست کاش باری باغ و بستان را که تحسین می‌کنند بودی چو یا چون روی دوست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/635 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست چنان به دام تو الفت گرفت مرغ که یاد می‌نکند عهد آشیان ای دوست گرم تو در نگشایی کجا توانم رفت به راستان که بمیرم بر آستان ای دوست دلی شکسته و جانی نهاده بر کف دست بگو بیار که گویم بگیر هان ای دوست تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود هنوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست جفا مکن که بزرگان به خرده‌ای ز رهی چنین سبک ننشینند و سرگران ای دوست به لطف اگر بخوری من روا باشد به قهرم از نظر مران ای دوست مناسب لب لعلت حدیث بایستی جواب تلخ بدیعست از آن دهان ای دوست مرا رضای تو باید نه زندگانی اگر مراد تو قتلست وارهان ای دوست که گفت از آسیب بگریزد به دوستی که می‌برد گمان ای دوست که گر به جان رسد از دست دشمنانم کار ز دوستی نکنم توبه همچنان ای دوست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/638 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
شادی به روزگار گدایان کوی دوست بر خاک ره نشسته به امید روی دوست گفتم به گوشه‌ای بنشینم ولی ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست صبرم ز روی دوست میسر نمی‌شود دانی طریق چیست تحمل ز دوست ناچار هر که به غم روی دوست داد کارش به هم برآمده باشد چو موی دوست خاطر به باغ می‌رودم روز نوبهار تا با درخت بنشینم به بوی دوست فردا که خاک مرده به حشر آدمی کنند ای باد خاک من مطلب جز به کوی دوست چراغ می‌نکند در شب فراق ترسد که دیده باز کند جز به روی دوست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/636 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقه موییت گرفتاری هست گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست در و دیوار گواهی بدهد کآری هست هر که عیبم کند از و ملامت گوید تا ندیده‌ست تو را بر منش انکاری هست صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم همه دانند که در صحبت خاری هست نه منِ خام طمع تو می‌ورزم و بس که چو منْ سوخته در خیلِ تو بسیاری هست باد، خاکی ز مُقام تو بیاورد و ببرد آب هر طیب که در کلبه هست من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست من از این مُرَقّع به درآیم روزی تا همه خلق بدانند که زُنّاری هست همه را هست همین داغ محبّت که مراست که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست نه حدیثیست که پنهان مانَد داستانیست که بر هر سر بازاری هست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/630 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲
مرا با تو چیزی در میان هست و گر نه روی در جهان هست وجودی دارم از مهرت گدازان وجودم رفت و مهرت همچنان هست مبر ظن کز سرم سودای رود تا بر زمینم استخوان هست اگر پیشم نشینی نشانی و گر غایب شوی در نشان هست به گفتن راست حسنت ولیکن گفت تا زبان هست ندانم قامتست آن یا قیامت که می‌گوید چنین سرو روان هست توان گفتن به مه مانی ولی ماه نپندارم چنین دهان هست بجز پیشت نخواهم سر نهادن اگر بالین نباشد آستان هست برو که کوی وصل جانان نه بازاریست کان جا قدر جان هست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/634 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
۲۲ مهر ۱۴۰۲