eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
بیا که در غم مشوشم بی تو بیا ببین که در این غم چه بی تو شب از فراق تو می‌نالم ای پری رخسار چو روز گردد گویی در آتشم بی تو دمی تو وصلم نداده‌ای جانا همیشه زهر فراقت همی چشم بی تو اگر تو با من مسکین چنین کنی جانا دو پایم از دو جهان نیز در کشم بی تو پیام دادم و گفتم بیا می‌دار جواب دادی و گفتی که من بی تو ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/217 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن سرو بین که چه می‌رود به راه وآن چشم آهوانه که چون می‌کند نگاه تو سرو دیده‌ای که کمر بست بر میان یا ماه چارده که به سر برنهد کلاه گل با وجود او چو گیاه است پیش مه پیش روی او چو ستاره‌ست پیش ماه سلطان صفت همی‌رود و صد هزار با او چنان که در پی سلطان رود سپاه گویند از او حذر کن و راه گریز گیر گویم کجا روم که ندانم گریزگاه اول نظر که چاه زنخدان بدیدمش گویی در اوفتاد از دست من به چاه دل دریغ نیست که از دست من برفت جان عزیز بر کف دست است گو بخواه ای هر دو دیده پای که بر خاک می‌نهی آخر نه بر دو دیده من به که خاک راه حیف است از آن دهن که تو داری جواب تلخ وآن سینه سفید که دارد سیاه بیچارگان بر آتش مهرت بسوختند آه از تو سنگدل که چه آه شهری به گفت و گوی تو در تنگنای شوق شب روز می‌کنند و تو در گفتم بنالم از تو به یاران و دوستان باشد که دست ظلم بداری ز بی‌گناه بازم حفاظ دامن همت گرفت و گفت از دوست جز به دوست مبر پناه ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/215 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای طراوت برده از فردوس اعلی روی تو نادر است اندر نگارستان دنیی روی تو دختران مصر را کاسد شود بازار حسن گر چو یوسف پرده بردارد به دعوی روی تو گر چه از انگشت مانی بر نیاید چون تو نقش هر دم انگشتی نهد بر نقش مانی روی تو از و ماه و پری در چشم من گل ز من برد یا مه یا پری نی روی تو ماه و پروین از خجالت رخ فرو پوشد اگر آفتاب آسا کند در شب تجلی روی تو مردم چشمش بدرد پرده اعمی ز شوق گر درآید در خیال چشم اعمی روی تو روی هر جمالی را به مه خطاست گر رخی را ماه باید باری روی تو رسم تقوی می‌نهد در رای من کوس غارت می‌زند در ملک تقوی روی تو چون به هر وجهی بخواهد رفت جان از دست ما خوبتر وجهی بباید جستن اولی روی تو چشمم از زاری چو فرهاد است و لعل تو عقلم از شورش چو مجنون است و لیلی روی تو ملک مسلم گشت فرمان تو را تا چنین خطی مزور کرد انشی روی تو داشتند اصحاب خلوت حرف‌ها بر من ز بد تا تجلی کرد در بازار تقوی روی تو خرده بر مگیر ای جان که کاری خرد نیست سوختن در وانگه ساختن بی روی تو ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/216 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای که جفا بر سر ما آخته‌ای دشمن از دوست ندانسته و نشناخته‌ای من ز فکر تو به نیز نمی‌پردازم نازنینا تو از من به که پرداخته‌ای چند شب‌ها به غم روی تو روز آوردم که تو یک روز نپرسیده و ننواخته‌ای گفته بودم که از دست تو بیرون آرم باز دیدم که قوی پنجه درانداخته‌ای تا شکاری ز کمند سر زلفت نجهد ز ابروان و مژه‌ها تیر و کمان ساخته‌ای لاجرم صید در همه نماند که نه با تیر و کمان در پی او تاخته‌ای ماه و و پری و آدمی اندر نظرت همه هیچند که سر بر همه افراخته‌ای با همه جلوه طاووس و خرامیدن کبک عیبت آن است که بی مهرتر از فاخته‌ای هر که می‌بیندم از جور غمت می‌گوید بر تو چه رنج است که بگداخته‌ای بیم مات است در این بازی بیهوده مرا چه کنم دست تو بردی که دغل باخته‌ای ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/213 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای رخ چون آینه افروخته الحذر از آه من سوخته غیرت سلطان جمالت چو باز چشم من از هر که جهان دوخته عقل کهن بار جفا می‌کشد دم به دم از نوآموخته وه که به یک بار پراکنده شد آنچه به عمری بشد اندوخته غم به تولای تو بخریده‌ام جان به تمنای تو بفروخته در چراغ غمت مشعله‌ای تا ابد افروخته ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/212 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پنجه با ساعد سیمین که نیندازی به با توانای معربد نکنی بازی به چون دادی و مهرش ستدی چاره نماند اگر او با تو نسازد تو در او سازی به جز غم یار مخور تا غم کارت بخورد تو که با مصلحت نپردازی به سپر صبر تحمل نکند تیر فراق با کمان ابرو اگر جنگ نیاغازی به با چنین یار که ما عقد محبت بستیم گر همه مایه می‌کند انبازی به بنده را بر خط فرمان خداوند امور سر تسلیم نهادن ز سرافرازی به گر چو چنگم بزنی پیش تو سر برنکنم این چنین یار وفادار که بنوازی به هیچ شک نیست به تیر اجل ای یار عزیز که من از پای درآیم چو تو اندازی به مجلس ما دگر امروز به بستان ماند مطرب از عاشق به آوازی به گوش بر مطرب کن و بگذار که نگوید سخن از به ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/214 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خرم آن بقعه که آرامگه یار آنجاست راحت جان و شفای بیمار آنجاست من در این جای همین صورت بی‌جانم و بس دلم آنجاست که آن عیار آنجاست تنم اینجاست سقیم و آنجاست مقیم فلک اینجاست ولی کوکب سیار آنجاست آخر ای باد صبا بویی اگر می‌آری سوی گذر کن که مرا یار آنجاست درد پیش که گویم غم با که روم آنجا که مرا محرم اسرار آنجاست نکند میل من به تماشای چمن که تماشای آنجاست که آنجاست این منزل ویران چه کنی جای تو نیست رخت بربند که منزلگه احرار آنجاست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/211 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای که ز دیده غایبی در ما نشسته‌ای حسن تو جلوه می‌کند وین همه پرده بسته‌ای خاطر عام برده‌ای ما همه صید کرده‌ای ز کمند جسته‌ای از دگری چه حاصلم تا ز تو مهر بگسلم هم تو که خسته‌ای مرهم ریش خسته‌ای گر به جراحت و الم بشکستیم چه غم می‌شنوم که دم به دم پیش شکسته‌ای ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/210 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
حناست آن که رشته‌ای یا بی که در بند کشته‌ای من آدمی به لطف تو دیگر ندیده‌ام این صورت و صفت که تو داری فرشته‌ای وین طرفه‌تر که تا من دردمند توست حاضر نبوده یک دم و غایب نگشته‌ای در هیچ حلقه نیست که یادت نمی‌رود در هیچ بقعه نیست که تخمی نکشته‌ای ما دفتر از حکایت نبسته‌ایم تو سنگدل حکایت ما درنوشته‌ای زیب و فریب آدمیان را نهایت است حوری مگر نه از آدم سرشته‌ای از عنبر و بنفشه تر بر سر آمده‌ست آن موی مشکبوی که در پای هشته‌ای من در بیان وصف تو حیران بمانده‌ام حدیست حسن را و تو از حد گذشته‌ای سر می‌نهند پیش خطت عارفان پارس بیتی مگر ز گفته نبشته‌ای ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/209 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای باغ حسن چون تو نهالی نیافته رخساره زمین چو تو خالی نیافته تابنده‌تر ز روی تو ماهی ندیده چرخ خوشتر ز ابروی تو هلالی نیافته بر دور عارض تو نظر کرده آفتاب خود را لطافتی و جمالی نیافته چرخ مشعبد از رخ تو در هفت پرده خیالی نیافته خود را به چنگل شاهین تو عنقای صبر من پر و بالی نیافته تا کی ز درد تو روان من روزی به لطف از تو مثالی نیافته افتاده در زبان خلایق حدیث من با تو به یک حدیث مجالی نیافته زایل شود هر آن چه به کلی کمال یافت عمرم زوال یافت کمالی نیافته گلبرگ عیش من به چه امید بشکفد از بوستان وصل نیافته هزار جامه به روزی قبا کند یک مهربانی از تو به سالی نیافته ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/208 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست بتی لطیف ساده در دست گرفته جام باده در مجلس بزم باده نوشان بسته کمر و قبا گشاده افتاده زمین به حضرت او گردونش به خدمت ایستاده خورشید و مهش ز سر بر خط بندگی نهاده خورشید که شاه آسمان است در عرصه حسن او پیاده وه وه که بزرگوار حوریست از روزن جنت اوفتاده لعلش چو عقیق گوهرآگین زلفش چو کمند تاب داده در بوستان رویش زنگی بچگان ز ماه زاده نرسد به یار هرگز کاو است و یار ساده ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/207 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای صورتت ز گوهر معنی خزینه‌ای ما را ز داغ تو در دفینه‌ای دانی که آه سوختگان را اثر بود مگذار که برآید ز سینه‌ای زیور همان دو رشته مرجان کفایت است وز موی در کنار و برت عنبرینه‌ای سر در نیاورم به سلاطین روزگار گر من ز بندگان تو باشم کمینه‌ای چشمی که جز به روی تو بر می‌کنم خطاست وآن دم که بی تو می‌گذرانم غبینه‌ای تدبیر نیست جز سپر انداختن که خصم سنگی به دست دارد و ما آبگینه‌ای وآن را روا بود که زند مهر دوست کز به در کند همه مهری و کینه‌ای به پاکبازی و رندی مثل نشد تنها در این مدینه که در هر مدینه‌ای شعرش چو آب در همه عالم چنان شده کز پارس می‌رود به خراسان سفینه‌ای ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/204 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈