eitaa logo
Modiryar | مدیریار
203 دنبال‌کننده
5هزار عکس
793 ویدیو
2 فایل
• پایگاه جامع مدیریت www.modiryar.com • مدیرمسئول دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی @mahdiyarahmadi • مشاور @javadyarahmadi • اینستاگرام https://www.instagram.com/modiryar_com • تلگرام telegram.me/modiryar • احراز ارشاد http://t.me/itdmcbot?start=modi
مشاهده در ایتا
دانلود
مرکب شکیبایی از بدو تولد تا زمان مرگ همواره با مصیبت ها، دردها، محدودیت ها، مشکلات، کمی ها و کاستی های فراوانی دست و پنجه نرم می کند و برای رسیدن به اهداف، آرمان ها و آرزوهایش با چالش های بسیاری روبرو می شود تا جایی که در نهایت بسیاری از خواسته هایش برآورده نمی شود و ناکام می ماند. این خصلت دنیا و زندگی آن است که با راحتی بیگانه است و آدمی را به شدت تحت فشار قرار می دهد. ✅ در المیزان برای تفسیر آیه شریفه ی «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ» می فرماید: «انسان از آغاز زندگى حتى از آن لحظه‏اى که نطفه او در قرارگاه رحم واقع مى‏شود، مراحل زیادى از مشکلات و درد و رنج‌ها را طى مى‏کند تا متولد شود، و بعد از تولد در دوران طفولیت، و سپس جوانى، و از همه مشکل‌تر دوران پیرى، مواجه به انواع مشقّت‌ها و رنج‌ها است، و این است طبیعت زندگى دنیا، و انتظار غیر آن داشتن اشتباه است و این معنای آیه است که انسان را در سختی و دشواری آفریدیم.» ✅ پس فرزند آدم همواره متحمّل سختى و ناراحتى می‌شود تا از دنیا بیرون رود و در این میان به تعبیر (ع): «هركه بر مركب شكيبايى نشيند، به خطّ پايان پيروزى رسد» و می تواند نهایتاً در زندگی آرامش و آسایش بیشتری داشته باشد. صبر در واقع بازداشتن نفس از اظهار بى قرارى و بی تابی در فراز و فرودهای زندگی است به گونه ای که آدمی از دایره منطق خارج نگردد و همواره رضای خداوند مهربان را در نظر داشته و شاکر او و نعمت ها و حکمت هایش باشد. ✅ شاید نتوان صفتی مهم‌تر از صبر و در زندگی فردی و اجتماعی انسان یافت؛ چرا که وجود این صفت در انسان به معنای آن است که او خود را از خشم و عجله و واکنش‌های عصبی، احساسی و مانند آن، که موجب پشیمانی است، صیانت می‌کند. البته اگر واقع بینانه تر بخواهیم به این موضوع بپردازیم رسیدن به قدرت صبر و شکیبایی در طول زندگی به آسانی صورت نمی گیرد و مستلزم یک آمادگی ذهنی و روانی است که با تمرین و خویشتن داری در طول زمان در رفتار آدمی متجلی می شود و به عنوان یک خصلت و عادت در امور جاری انسان قرار می گیرد. ✅ بنا به فرموده (ص) «کسی که صبر را با رضا و دعا جمع کرده باشد، خیر دنیا و آخرت را نصیب خود کرده است.» البته مبانی نظری و توصیه های اخلاقی و آموزه های دینی در این رابطه فراوان است که کمابیش همگان از آن آگاه هستند و یا حداقل شنیده اند. نکته مهم در این راستا کسب توانایی برای رسیدن به مقام صبر است که به راحتی محقق نمی شود. گاهی انسان از خود می پرسد مگر چند بار متولد می شوم یا چند بار فرصت زندگی دارم که در آن همواره باید درگیر حل و فصل مشکلات و سختی ها باشم و به ناچار بسیاری از آرزوهای خود را نادیده بگیرم؟ ✅ این یک سئوال جدی و حق آدمی است که بداند به راستی این که می تواند شیرین و لذت بخش باشد چرا باید با این میزان درد و رنج عجین گردد و در بسیاری موارد ناکام بماند. شاید برای عارفان و زاهدان و بندگان برگزیده خداوند این مسائل به راحتی قابل درک و هضم باشد ولی انسان های عادی بعضاً در درک این واقعیت و پذیرش آن با چالش های زیادی مواجه اند که گاهی امیدواری و شادمانی آن ها را کاهش می دهد. ✅ قاعدتاً برای گذر از این تردیدها و مشکلات باید انسان علاوه بر مسائل مادی به عوالم روحی و فرامادی توجه بیشتری داشته باشد. در گام: ▪اول قبول کند این ها واقعیت است و تغییری در آن ایجاد نخواهد شد. ▪دوم بپذیرد این فراگیر است و هر چند نسبت آن برای افراد متفاوت است اما همگان درگیر آن هستند و ▪سوم این است که پرهیز از بی قراری و و تلاش در مسیر اهداف را جایگزین تردیدهای بی نتیجه گرداند. 🔺منبع: ، 🔻شنبه ۲۸ بهمن ماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۵۸ www.modiryar.com @modiryar
لباس تقوا ✅ پوشیدن لباس آراسته، تمیز و مناسب یکی از علاقه مندی های انسان ها است. لباسی که بدن را می پوشاند و زیبا می گرداند. اما علاوه بر لباسی که بر تن انسان است روح آدمی نیز لباسی فاخر و آراسته می خواهد. برای روح مانند خانه است برای زندگی و مانند جامه است برای تن. پس بدانید این برای شما بهتر است همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید: «وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْر» که معنای آن چنین است: «و لباس تقوا نیکوترین جامه است». شاید اگر همین یک جمله از توصیه‌های شریف قرآن موردتوجه انسان‌ها قرار می‌گرفت بسیاری از انحرافات، اشتباهات، دشمنی‌ها و نابهنجاری‌های حیات بشری رخ نمی‌داد وزندگی آدمی بسیار سالم‌تر و لذت‌بخش‌تر بود. ✅ واقعیت تلخ این است که در آن «اخلاق» حلقه‌ی مفقوده کارکرد نظام‌های بشری است و متاسفانه دربسیاری از مناسبات و تصمیمات انسان‌ها اخلاق رنگ‌باخته است و اصول آن رعایت نمی‌شود و یا این‌که کمتر موردتوجه قرار می‌گیرد. گاهی ناخودآگاه در مرور زمان انسان دچار غفلت می‌شود و فراموش می‌کند خدا و روز حسابی هست و باید برای یکایک رفتارهایش پاسخگو باشد. لذا تخت گاز می‌رود و هر جور منافعش اقتضا نماید رفتار می‌کند و بعد از مدتی بسیاری از اصول را کنار گذاشته و تنها به مطامع و مصالح شخصی و دنیوی خود می‌اندیشد. بدین گونه در ورطه‌ای هولناک از زندگی قرار می‌گیرد که شاید دنیای خود را آباد کند ولی نهایتاً برایش سودی نخواهد داشت و عاقبتی نامبارک در انتظارش خواهد بود. ✅ و برخورداری از آمادگی روحی در مواجهه با اتفاقات روز و پدیده‌های اجتماعی برای انسان اصل مهم و اساسی است. باید علاوه بر این‌که به‌سلامت جسمانی خود اهمیت می‌دهیم روح و روان خویشتن را نیز از پلیدی‌ها و هر آنچه ما را از مقام انسانی و اخلاقی دور می‌کند در امان نگه‌داریم. در جریان یک برنامه خودسازی باید به ابعاد مختلف پرداخت. اگرچه محور خودسازی فاصله گرفتن از «راحت» و «غفلت» است، اما گاهی این حرکت به پیگیری برنامه‌های معنوی و اصلاح صفات روحی می‌پردازد و گاهی به تنظیم فعالیت‌های رایج زندگی معطوف می‌شود. تقوا تنها رعایت حدود مسلمانی و دستورات شریعت نیست بلکه از آن بالاتر تقوا در معنای واقعی خود رعایت حدود انسانی و اخلاقی است. ✅ دقیقا همان‌جایی معنا پیدا می‌کند که انسان در معرض یا رفتاری قرار می‌گیرد که دوگانه خیر و شر است اگر در مدار رعایت حدود باشد و به‌بیان‌دیگر برمدار تقوا حرکت کند باعث سعادت خویشتن می‌شود و در غیر این صورت به همان میزان از مسیر منحرف خواهد شد. تقوا و پرهیزگاری یک فضیلت اخلاقی منحصربه‌فرد، کانون تمام خوبی‌ها و نیروی بازدارندۀ درونی است که ماشین وجود انسان را از سقوط در پرتگاه‌ها حفظ نموده و او را به سرمنزل مقصود می‌رساند. تقوا به قلعۀ مستحکمی‌ ‌ماند که انسان را از تاخت‌وتاز دشمنان داخلی یعنی هوا و هوس‏های نامشروع نفسانی و شیطانی محفوظ می‏دارد و از اصابت تیرهای مسموم و ضربه‏های مهلک گناه به روح و روان او جلوگیری کرده و قلبش را مرکز تابش انوار الهی قرار می‌دهد. ✅ در شهوات و امیال و هوس ‏ها وامیدهای کاذب و دروغین و لغزش‏های فراوان وجود دارد. اینجاست که انسان باید دایما مراقب باشد مبادا روحش آسیب ببیند و این جز با بیداری و آگاهی و مراقبت دایم و مستمر امکان‌پذیر نیست. در دنیای مادی چون همه چیز فانی است پس ارزش آن محدود و محصور و پایان یافتنی است. پس لباس علم، شهرت، مقام، ثروت، خدمت و هر چیز دیگری از این جنس را از تن خارج کنید و لباس تقوا که همانا در نظر داشتن اخلاق و انسانیت است بر تن کنید و با آن لباس در مسیر علم، خدمت، شهرت و ... تلاش کنید. که همانا تلاش در هر مسیری که با لباس تقوا باشد گرفتار گژی و انحراف نخواهد بود و «ناب و خالص» دنیا و آخرت آدمی را ختم به خیر می گرداند. 🔺منبع: ، 🔻سه شنبه ۱ اسفندماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۶۱ www.modiryar.com @modiryar
مهربان و محترم ✅ سال هاست روانشناسان، جامعه شناسان، مردم شناسان و بسیاری از متخصصانی که در و مرتبط با حوزه های مختلف ارتباطات اجتماعی سخن می گویند یا اظهار نظر علمی دارند در تلاش هستند شیوه هایی از ارتباط میان مردم را ترسیم نموده یا ارائه دهند که بر اساس آن چالش ها به حداقل ممکن برسد و گرما و صمیمیت و روحیه همکاری، تعامل و تعاون بین گروه های مختلف تا حداکثر ممکن افزایش یابد. ✅ بر همین اساس طبق اصول مختلف علمی و تجربی توصیه ها و راهکارهایی ارائه می شود که نتیجه نهایی آن تحقق مواردی است که بدان اشاره گردید. اگر در این رابطه بین نظرات کارشناسان مختلف بررسی و کنکاشی داشته باشیم با وجود بسیاری تفاوت ها و اختلاف نظرهای طبیعی که در حوزه های نظری مشاهده می شود دو کلید واژه اصلی مورد توجه همه ی آن ها قرار دارد که به صورت فراگیر به آن اشاره می شود. ✅ به بیان ساده تر تقریباً اکثر آن ها دو نکته مهم را مورد توجه قرار داده و توصیه کرده اند که در ارتباط با دیگران باید «مهربان و محترم» باشید. البته این دو کلید واژه در نظام ارتباطی دارای تفسیر و چهاچوب هایی است که باید به صورت دقیق مورد توجه قرار گیرد. زمانی که می گوییم در ارتباط با مردم «مهربان» باشید بدین معناست که؛ آنچه برای خود می پسندید برای آن ها نیز محترم شمارید، آن چه باعث آزار دیگران می شود انجام ندهید، گذشت، صبر، پرهیز از حسد، روحیه کینه جویی و انتقام، دست و دلبازی و و تعامل مثبت از دیگر کلیدواژه های عملیاتی مهربانی با مردم است که باید مورد توجه قرار گیرد. ✅ اما هنگامی که توصیه می شود در خود «محترم» باشید یعنی؛ حقوق دیگران را تضییع نکنید، حریم خصوصی آن ها را رعایت کنید، در امور اجتماعی و آنجایی که اولویت و نوبت مطرح می شود خود و عزیزانتان را از دیگران ارجح و برتر ندانید، در کار مردم جستجو و کنکاش نداشته باشید، هرگز دیگران را قضاوت نکنید، نظر خود را به دیگران تحمیل نکنید، در زمین با کبر و غرور قدم بر ندارید، حدود را رعایت کنید و به قوانین اجتماعی که روابط شما با مردم را تنظیم می کند احترام بگذارید. ✅ شاید در نگاه اول بسیاری از ما احساس کنیم این مسائل بدیهیاتی است که ما نسبت به آن آگاهی داریم اما وقتی کمی در رفتار، گفتار و ارتباطات خویش با مردم دقیق تر شویم در خواهیم یافت که مم توان موارد بسیاری را برشمرد که از دو اصل «مهربان و احترام» فاصله دارد. نگاه توأم با مهربانی و احترام با مردم سبب می شود انسان دلرحم و مردم دار باشد و هرگز به خود اجازه ندهد برای دستیابی به منافع یا لذت های شخصی و خانوادگی را تضییع نماید یا باعث آزار و رنجش آن ها شود. بدین صورت سلامت رفتاری و گفتاری در جامعه فراگیر می شود و انسان ها از دست و زبان یکدیگر آسیب نیم بینند. ✅ و محترم با دیگران در اختیار انسان است و او می تواند بی آن که نسبت به دیگری احساسات مثبت قلبی داشته باشد، با او مهربانی کند. انسان موجودی است اجتماعی که علاقه به زندگی توام با رفاقت و دوستی و انس با دیگران یکی از ضرورت های سازمان وجودی او یا به بیان دیگر فطرت است. همچنین حس خوب احترام گذاشتن و مورد احترام قرار گرفتن، دقیقاً حس آرامش همان لحظه‌ای است که به محض ورودتان به یک مکان، افراد حاضر در آنجا همه تلاش‌شان را می‌کنند تا نظرتان را جلب کنند. مانند زمانی که حرف‌هایتان شنیده می‌شود و از لمس حس طلایی عزت و احترام لذت می برید. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲، شماره ۱۰۰۲ www.modiryar.com @modirya
28.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من مردی را می‌شناسم ... ⛱ من مردی را می‌شناسم که برعکس خیلی مردها لبریز از عاطفه و مهر است، در اعماق وجودش شور و احساس موج می‌زند، مهربان و باصفاست، لازم باشد بلند بلند می‌خندد، گریه می‌کند، دلسوز است، کلام محبت دارد و در مهربانی و عشق ورزی شهره خاص و عام و بی همتاست. ⛱ او دل بی‌قرار دارد و رنج بی‌شمار، غم را می‌فهمد، حرمت اشک را نگه می‌دارد، حق نان و نمک را می‌داند، محبوب و معشوق خویش را می‌پرستد، با این که سراسر درد و رنج است کماکان امیدوار و شادمان است، به زمین و زمان بد و بیراه نمی‌گوید، صبر را شرمنده خویش ساخته است، رنج خود را پذیرفته و در آغوش کشیده و بی قراری هایش پنهان از دیگران است. ⛱ او زخم‌هایش را تحمل نمی‌کند درک می‌کند، مرهم می‌گذارد، مدارا و مداوا می‌کند و بعد از هر زمین خوردنی دوباره رعنا و رشید می‌ایستد‌. در کنار معشوق خود درست، مابین سایه و روح است و بی آنکه او بداند چگونه، از کی و از کجا او را بی محابا دوست دارد! ساده و بی تکلف، بی هیچ پیچیدگی و غروری زندگی می‌کند، عشق می ورزد و مهربانی را به دیگران هدیه می‌کند. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
اگر همواره در دسترس باشی ⛱ به یکباره به خود می‌آیی و می‌بینی هیچ چیزی از تو باقی نمانده است. می‌دانی کجا؟ دقیقاً همان زمانی که بی‌محابا بخشیدی، خودت را نادیده گرفتی، عشق و مهربانی را ارزانی کسانی داشتی که قدر و ارزش تو را نمی‌دانستند، در واقع داشتی تکه تکه از وجود ارزشمندت را جدا می‌کردی و پای این و آن می‌ریختی. ⛱ تو خوبی، خیلی هم خوبی. امّا؛ این واقعیت را باید بشنوی، بدانی و هر قدر هم که تلخ باشد بپذیری که هر چند مهر ورزیدن و فداکاری کردن رسم اخلاق و انسانیت است امّا حق نداری تنها برای آرامش دل مهربان خودت بی‌حساب و کتاب آن را به پای همه بریزی. ⛱ اگر می‌خواهی رسم عاشقی ورنیفتد باید گاهی بهای هر آنچه را می‌بخشی دریافت کنی و حتّی گاهی دیگران را از وجود خودت محروم سازی تا دریابند هر بارانی اگر فراوان و بی‌انتها ببارد سیلابی خروشان می‌شود که زندگی را نابود می‌کند. ⛱ مهرت را برای خریدن هر نازی حراج مکن و به خاطر بسپار آدم‌های این زمانه به شدّت فراموشکارند. ببخش، مهربان باش، دست و دلبازی کن امّا؛ تا جایی که خودت برای لبخندی ساده و نگاهی مهربان مجبور به التماس نشوی. تجربه ثابت کرده دقیقاً بزرگ‌ترین آسیب را کسانی به آدم وارد می‌سازند که روزی بزرگ‌ترین محبّت‌ها را به آن‌ها روا داشته‌ای. ⛱ اگر همواره در دسترس باشی و بی‌محابا ببخشی تو را نادیده می‌گیرند، دیگران را به تو ترجیح می‌دهند برایت پشت چشم نازک می‌کنند، طاقچه بالا می‌گذارند و هر آنچه خوبی و محبّت در حقشان کردی نادیده می‌گیرند‌. هر چند آن‌ها عاقبت بخیر نمی‌شوند و روزی از بی‌مهری خود به شدّت پشیمان می‌شوند ولی تو را هم به سختی آزار می‌دهند‌. ⛱ قدر خودت را بدان و به‌خاطر بسپار مهربانی گنج نایاب و «گرانی» است پس هرگز آن را «ارزانی» احدی مکن! بگذار آنچه ذاتی گران دارد، گران بماند، گران بدانند، بهایش را بپردازند و برای به دست آوردنش لااقل کمی تلاش کنند تا کماکان برایشان ارزشمند باشد. www.modiryar.com @modiryar
وعده خویشتن وفا فرما ✅ یکی از مسائلی که در میزان مردم نسبت به مسئولین و همچنین ایجاد انگیزه در آن ها جهت مشارکت در اداره امور کشور به صورت عام و حضور در انتخابات به صورت خاص اثرگذار است موضوع نحوه «وعده دادن» و میزان عمل به آن است. شاید به جرأت بتوان گفت در نظام های سیاسی زمانی اعتبار مدیران و یا اعتماد مردم به آن ها آسیب می بیند که در عمل به وعده هایی که قبل از پذیرش مسئولیت یا در حین آن داده اند سهل انگاری کنند یا به تعبیر عامیانه «خُلف وعده» نمایند. ✅ علاوه بر اثر این موضوع در آموزه های دینی و اخلاقی ما نیز این امر بسیار مهم و محترم شمرده شده است تا جایی که پیامبر اعظم(ص) می فرمایند: « هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، هرگاه وعده مى دهد بايد وفا كند.» سلامت رفتاری در وعده دادن خصوصاً در ایام تبلیغات انتخاباتی از چند جهت باید مورد توجه قرار گیرد؛ ▪اول اینکه فرد موظف است صرفاً راجع به موضوع یا موضوعاتی به مردم تعهد و به بیان ساده تر قول دهد که در چهارچوب اختیارات و صلاحیت های وی قرار دارد. به عنوان مثال کسی که قرار است در کرسی مجلس شورای اسلامی در فرایند تقنین حضور پیدا کند به دلیل آن که از نظر قانونی حق ورود به حوزه های اجرایی را ندارد نباید در این عرصه ها به مردم قولی بدهد که در این صورت خلاف و گفتاری عمل کرده است. ▪دوم فرد هنگامی که با مردم صحبت می کند و می خواهد ضمانت انجام کاری را برای آن ها تعهد نماید باید در آن زمان به صورت واقعی و جدی نیت و همت عمل به وعده ی خویش را داشته باشد. یعنی هم در ذهن و ضمیر خود و هم در عزم و اراده نسبت به کاری که می گوید ایمان داشته باشد و انجام آن را به بهترین شکل ممکن گرفته باشد. ▪سوم گاهی انسان در زمینه خاصی بر اساس شرایط موجود و پیش بینی های ذهنی که برای آینده دارد به فرد یا افرادی قولی می دهد که بعداً ممکن است به دلیل شرایط یا اتفاقات محیطی تحقق آن امکان نداشته باشد. در این حالت فرد برای حفظ اعتماد عمومی و همچنین در جهت سلامت رفتاری باید موضوع را به صورت شفاف، مستقیم و محترم با مردم در میان گذارد و به دلیل آن چه سبب عدم تحقق وعده ی او می شود رسماً عذرخواهی و دلجویی نماید. ✅ هر چند آن چه گفته شد از موارد بدیهی و در ظاهر کلیشه و ساده به نظر می رسد اما متأسفانه در سال های اخیر در جریان های مدیریتی کشور با ساده انگاری و و تسامح در مورد آن فرهنگ های بعضاً نادرستی در این زمینه ایجاد شده است. تا آن جا که برخی در ایام تبلیغات انتخاباتی احساس می کنند دادن وعده های کلان و حتی بی اساس جزیی از طبیعت روندهای تبلیغاتی است که الزام عملی خاصی در ارتباط با آن برای آینده وجود ندارد. ✅ این نگاه غلط سبب می شود هم وجهه آن فرد آسیب ببیند و هم نظام کشور دچار خدشه گردد. نباید فراموش کنیم که جایگاه های مدیریتی در واقع مقام و منصب مادی نیستند (یعنی نباید باشند) که عده ای برای به دست آوردن آن به هر کاری متوسل می شوند. در حقیقت این جایگاه ها مقام نیستند بلکه مسئولیت هایی جدی و خطیر هستند که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم سطح کیفی زندگی مردم و آینده عزیزان و فرزندان آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد. ✅ پس نگاه دینی و اخلاقی اقتضا می کند تنها کسانی در این جایگاه ها قرار گیرند و یا داوطلب آن باشند که در خود این شرایط و صلاحیت را مشاهده می کنند. البته بخش دیگر این مسأله که قابل توجه است دقت مردم در گزینش افراد و مشارکت آن هاست که می تواند از ورود افراد فاقد صلاحیت به به صورت نسبی پیشگیری نماید. 🔺وعده ای گر دهی به درویشی 🔻وعده خویشتن وفا فرما 🔺منبع: ، 🔻سه شنبه ۸ اسفندماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۶۶ www.modiryar.com @modiryar
مدارار و مداوا ✅ همه ی ما در زخم ها، دردها و رنج های پرشماری داریم که برخی از آن ها را به احدی نمی توانیم بگوییم و در مقابله با آن ها فقط خودمان هستیم و خودمان. البته عقل سلیم حکم می تواند تا امکان و مصلحت ایجاب می کند آدمی مسائلش را با کسی در میان نگذارد و در صورت امکان به صورت شخصی از چالش های زندگی گذر کند. ✅ امری که هر چند قاعده ای مهم در طول است اما قطعاً استثنائاتی دارد که نباید از آن غافل شد. به بیان دیگر در مواردی نه امکان مقابله انفرادی با چالش ها وجود دارد و نه اصلاً چنین کاری به مصلحت است. با این وجود به شخصه معتقدم انسان تا جایی که امکان دارد نباید از کمی ها و کاستی ها و مشکلاتی که در زندگی دارد با کسی سخن بگوید چون در زمانه ی حاضر نه تنها کسی کمکی نمی کند بلکه سبب می شود نگاه دیگران به انسان عوض شود و در حالت بدتر از نقطه ضعف های او سواستفاده کنند. ✅ علاوه بر این انسان هایی در ما هستند که شاید به دلایلی شخصی یا محیطی و یا حتی به خاطر جنس خاصی از وابستگی نَسَبی یا سَبَبی نتوانیم آن ها را برای همیشه از زندگی خویش کنار بگذاریم و مجبور باشیم روزگار را با آن ها به سر کنیم. در این حالت برای کسب آرامش و آسایش نسبی در زندگی دو کلید واژه ی مهم وجود دارد که اگر مورد توجه قرار گرفته و در فرایندهای جاری زندگی عملیاتی گردند قطعاً حال انسان را بهبود می بخشد؛ «مدارا و مداوا». ✅ در لغت یعنی: اعتدال، تسامح، سعه صدر، مماشات، میانه روی، سازش، ملایمت، رفق کردن، مهربانی، نرمی، بردباری و تحمل. هریک از این معانی خود پیامی آرامش بخش و امیدآفرین دارند. اگر انسان بتواند این مهم را در زندگی خویش تحقق بخشد قطعاً به آسایش دوگیتی خواهد رسید. آن چنان که حضرت حافظ می فرماید: 🔺 «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است 🔻 با دوستان مروت با دشمنان مدارا» ✅ در عین حال به طور قطع تنها راه چاره نیست. از این رو می توان در طول مسیر زندگی و یا در فرایند ارتباط با دیگران و همچنین مواجهه با مشکلات، بیماری ها، سختی ها و کاستی ها علاوه بر مدارا کردن به همان معانی که ذکر شد زخم های خویش که روح و جان ما را آزار می دهند «مداوا» کنیم. بدین معنا که تلاش حداکثری در پیدا کردن علاجی برای درمان و بهبود خویشتن و مسائل و چالش هایی که با آن ها مواجه هستیم داشته باشیم. ✅ به هر حال فراز و فرود امری همگانی است. یک روز دنیا با ماست و روزی دیگر بر ماست. پس باید همواره آمادگی و آگاهی لازم برای گذر از بزنگاه ها و نقاط سخت زندگی خویش را داشته باشیم. در غیر این صورت خیلی زود در ورطه ی ناامیدی و ناتوانی غرق خواهیم شد و بدون آن که از زمان، عمر و نعماتی که خداوند در اختیار ما قرار داده باشد بهره ای ببریم ناکام می مانیم. ✅ البته یک اصل مهم در این رابطه وجود دارد که هر یک از این دو واژه بدون دیگری ممکن است در زمان کوتاهی اوضاع را بهتر کند اما بدون شک در طولانی مدت راهکار کامل و جامعی نیست. بدون مداوای زخم ها همانند نادیده گرفتن صورت مسأله است و تلاش در مداوا بدون مدارا امری است که سبب شکنندگی انسان، کاهش مطلوبیت زندگی و نهایتاً عدم موفقیت خواهد شد. ✅ مدارا کردن با مردم و مشکلات زمانه و زندگی، سرآمد و از بهترین کارها است که اگر با مداوای زخم ها و درمان های روحی و جسمی همراه شود عاقبت بهتری برای انسان رقم خواهد زد. 🔺 منبع: ، 🔻 پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲، شماره ۱۰۰۳ www.modiryar.com @modiryar
این موضوع بسیار مهم است ✅ شاید اگر دو دهه قبل فردی عنوان می کرد روزی فرا خواهد رسید که مردم از حال و روز خواهر، برادر، خاله، عمو، دایی، عمه یا حتی پدر و مادر خود روزها، هفته ها، ماه ها و حتی چند سال بی خبر می ماند کسی باور نمی کرد و به این ادعا می خندید. آن قدر رفت و آمدها گسترده و پرتکرار بود و بین خانواده ها روحیه مودت، دوستی و کمک و به صورت چشمگیر وجود داشت که کسی شرایطی که در آن به سر می بریم را هرگز باور نمی کرد. ✅ از حال و فامیل با خبر بودن و به آن ها محبت کردن و یاری رساندن که در ادبیات دینی ما از آن به عنوان «صله رحم» یاد می شود آن چنان اهمیتی دارد که پیامبر اسلام فرمود: «صله أرحام خود کنید حتی اینکه سلام کردن باشد» همچنین در سوره مبارکه بقره آمده است: «و کسانی که پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد می‌کنند، اینها زیانکارانند» ✅ اما امروز به دلیل مشغله ی فراوان در عصر و گرفتاری انسان ها در دام شبکه های اجتماعی گویی هیچ فرصتی برای عزیزان و وابستگان خود نداریم و آرام آرام معاشرت های خانوادگی به فراموشی سپرده شده است. هر چند این واقعیت وجود دارد که با توجه به شرایط جامعه ی امروزی آن شکل قدیم صله ی رحم نه ممکن است نه مطلوب اما هرگز نباید اصل آن نادیده و بی اهمیت گرفته شود. بدون ملاحظه ايام را می گذرانيم، خيلی کم می خنديم، سریع رانندگی می کنيم، تندتند راه می رویم، همیشه عجله داریم، با کوچکترین اتفاق نامطلوبی به شدت عصبانی می شويم، زیاد غر می زنیم، شب ها تا ديروقت بيدار می مانيم، خسته و کسل از خواب برمی خيزيم، معمولاً صبحانه نمی خوریم، از ورزش خبری نیست، ✅ برای مطالعه کردن وقتی اختصاص نمی دهیم، حوصله سر و کله زدن و بازی با بچه ها را نداریم، اگر منزل باشیم اغلب اوقات با گوشی کار می کنيم و خيلی بندرت دعا و نیایش می کنيم، هیچ جا حتی سر سفره از شر تلفن همراه خود در امان نیستیم، درونگرا شده ایم، ارتباطات مجازی، تلفنی، اینترنتی و پیامکی را به ملاقات های رو در رو ترجیح می دهیم، زمانی برای صله رحم و دیدار فامیل و آشنایان نداریم، از حال و روز همه حتی همسایه ها و دوستان قدیمی بی خبریم، تقریباً تمام روزهای ما مثل روز قبل آغاز می شود و تا انتهای شب ادامه دارد. مثل یک ماشین کوکی این اتفاقات هر روز تکرار می شود و انگار چیزی در اختیار ما نیست و سایه بر زندگی ما افتاده است! ✅ شاید برخی موارد اغراق آمیز به نظر برسد و یا تعدادی از آن ها در زندگی ما مصداق نداشته باشد ولی مسلماً زندگی ماشینی ناخواسته خلق و خوی مردم را تغییر داده است. البته این واقعیت قبول که در هر عصری باید مطابق با نیازهای همان زمان زندگی کرد ولی برخی اصول وجود دارند که تاریخ مصرف نداشته و باید همواره مورد توجه قرار گیرند. اصولی مثل؛ تغذیه سالم، خواب کافی، ورزش، ارتباط با خدا، مهربانی با خانواده، مردم داری، صبر و تعقل در زندگی و... مواردی هستند که همواره در انسان اصالت داشته و نباید از آن غافل شد. ✅ اگر کمی با دقت به اطراف خود نگاه کنیم هنوز هم کمابیش افرادی را می بینیم که با برنامه ریزی مناسب به معنای واقعی زندگی می کنند و به همۀ امور خود می رسند. پس قبل از هر چیز باید روش زندگی خود و نحوه استفاده از زمان را تحلیل و بررسی کنیم. برای دستیابی به شیوۀ مناسبی از زندگی باید انسان حتماً زمانی را فقط برای خود و خانواده اش در نظر بگیرد. یعنی باید زمان کافی برای ارتباط با «خدا، خانواده و خود» داشته باشیم. خصوصاً اکنون که به تقارن و بهار طبیعت نزدیک می شویم فرصت گرانبهایی برای ایجاد تغییر در برخی روندها وجود دارد. 🔺منبع: ، 🔻یکشنبه ۱۳ اسفندماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۷۰ www.modiryar.com @modiryar
چنان نماند، چنین نیز نخواهد ماند ✴ سخت یا آسان، بالا یا پایین، سیاه یا سفید، کم یا زیاد و به هر صورتی که برای شما مطلوب یا نامطلوب باشد زمانه همچون برق و باد می گذرد و احدی یارای نگه داشتن آن را ندارد. هیچ چیزی دوام ندارد و به قول معروف « تنها چیزی است که همواره ثابت است» و همگان را در بر می گیرد. ✴ زمانه بین آدم ها دست به دست می شود روزی یکی امیر است و دیگری فقیر و روزی دیگر زمانه جای آن ها را عوض می کند و همه ی ذهن نظم گرا و عادت گرای آدمی را تغییر می دهد. روزگار برای خود و حکمتی دارد که ما خیلی وقت ها از آن بی خبریم یا توان درک آن را نداریم. ✴ بنا به فرموده ی (ع) «دنیـا دو روز است! یک روز با تو و روز دیگر علیه توست. روزی که با توست مغرور نشو و روزی که علیـه توست نومید مگرد زیرا هر دو پایان پذیرند.» حال در این عمر کوتاه و در دنیای فانی چه خوب است نام نیکی از خود به جای گذاشتن و تلاش در جهت اینکه من هم دِین خویش را برای بهتر شدن دنیا ادا کنم. گاهی در وانفسای زندگی دنیا و کش و قوس هایی که انسان با سرنوشت خویش دارد چنان دچار روزمرگی و تلاش در جهت تأمین معاش و رفاه بالاتر می شود که از برخی امور که سبب سلامت نفس و ارتقای روح است غفلت می کند. ✴ یکی از این موارد اساسی که تقریباً تمامی مکاتب و ادیان به آن اعتقاد دارند و بر اهمیت و تعالی بخشی آن تأکید ورزیده اند موضوع کمک، انفاق، صدقه دادن و یاری رساندن به انسان های محروم و ضعیف است. و ضعف خصلت همه ی آدم هاست تنها نسبت، موضوع و شکل آن متفاوت است. در این میان چه سعادتی است دل دریایی داشتن و دست بخشنده که می تواند دنیا و آخرت انسان را رونق بخشیده و حال جسم و روحی را بهتر و بهتر نماید. ✴ البته در شرایط فعلی اقتصاد کشور مشکلاتی معیشتی بسیار فراگیر شده است و افرادی که برای تأمین نیازها و خواسته های خویش دچار مشکلات هستند افزایش یافته اند به بیان دیگر همه ی ما کمابیش گرفتار این موضوع یا موارد مشابه آن هستیم اما و دست بخشنده در هر شرایطی همچون درختی پرثمر به اطرافیان خود مهر و عاطفه می بخشد. ✴ شاید با توجه به شرایط و اقتضائات میزان آن کم و زیاد شود اما در اصل آن خللی ایجاد نمی شود تا بدین گونه رودخانه پر شور و پرتلاطم انسانیت و همواره جوشان و خروشان باشد. اکنون به سرعت به روزهای پایانی سال نزدیک می شویم. سالی که مقارن با ماه مبارک رمضان است. همه ی خانواده های ایرانی خود را آماده استقبال از بهار قرآن و همچنین بهار طبیعت می کنند و چه نیک است در کنار این حس و شوری که قرار است زندگی همه ی ما را فرا بگیرد به شکرانه ی سلامتی و شکرانه ی درک سال جدید هوای یکدیگر را داشته باشیم. ✴ بهتر است از اقوام و اطرافیان، دوستان و خود شروع کنیم و بدون این که آن ها از ما کمک یا مطالبه ای داشته باشند بنا به شناختی که از آن ها داریم هرجایی که حدس می زنیم کمکی از ما ساخته است دریغ نکنیم و به سوی آن ها شتابان و با رغبت حرکت کنیم تا هم دردی از دردهایشان را دوا باشیم و هم دلی را هر چند اندک شاد کنیم. ✴ اصلاً مپندارید از ما کاری ساخته نیست یا این که خودم هشتی دارم که گروی نه است! باور کنید هست، می بیند، پاداش می دهد و شما و خانواده تان را در این راه یاری می رساند. برای شاد کردن همدیگر شتاب کنید و به یکدیگر یاری برسانید که به قول خواجه ی شیراز: «رسید مژده که ایامِ غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند» 🔺منبع: ، 🔻سه شنبه ۱۵ اسفندماه ۱۴۰۳، شماره ۴۱۷۲ www.modiryar.com @modiryar
فرق می کند ✅ فرق می کند حکایت که همواره دغدغه ی دیگران را دارد و قلبش برای مردم می تپد با کسی که تنها و تنها حال و روز خود و خانواده اش برایش اهمیت دارد. حتماً بین فردی که به شکرانه ی سلامتی، امنیت و نعمت هایی که خداوند مهربان از سر رحمت به او ارزانی داشته است، قصد دارد به دیگرانی که به هر دلیلی نیازمند کمک و حمایت هستند یاری برساند، با آدمی که بی خیال از مردم و اتفاقات محیط پیرامون خود زندگی می کند. به راستی در این دنیای فانی و بی ارزش و با این عمر کوتاهی که همچون برق و باد و به سرعت چشم بر هم زدنی می گذرد آدمی را چه می شود که گاهی می دود، جمع می کند، حرص می زند، به تنهایی و غفلت می خورد و می نوشد و به کلی فراموش می کند تنها خودش اهمیت ندارد و دیگرانی نیز هستند که باید مورد توجه و عنایت قرار بگیرند. ✅ هم اینک باید گرفت و خط و سیر زندگی خود را از انسان های بی تفاوت و بی خیال جدا کرد که به قول معروف؛ «بی خیال ها به بهشت نمی روند» و «درد بی دردی علاجش آتش است». جمله بسیار زیبایی به نقل از مرحوم آیت الله بهجت بیان می شود که می گوید: «خوب است انسان اسم خود را در هر کار خیری بنویسد و خود را شریک کند زیرا فردای قیامت معلوم نیست کدام قبول و کدام رد می شود.» و این جمله پیام بسیار زیبایی دارد به نام «خیراندیشی» و «خیرجویی» که گویی تلنگری دائمی برای انسان است که در گوش او چنین نجوا می کند که: تو باید برای تعالی ذهن و ضمیر خود در هر امر خیری مشارکت کنی. بی شک در هر دوره و زمانی مسائل و چالش هایی در حاشیه زندگی وجود دارد که حضور، مشارکت و همراهی و همدلی ما را برای بهبود شرایط و اوضاع مطالبه می کند. ✅ به عنوان مثال در حال حاضر ما در آستانه ی سال جدید و فصل سرما در استان سیستان و بلوچستان گرفتار سیل ویرانگری شده اند که خسارات فراوانی به آن ها وارد ساخته است. این که به چه میزان و چقدر انسان کمک می کند یا توان یاری رساندن به دیگران را دارد به نظر من چندان مهم نیست بلکه آنچه اهمیت دارد این است که باید روحیه دغدغه مندی، مسئولیت پذیری و کمک رسانی زنده بماند و آداب و رسوم اخلاق مداری و مسلمانی که همانا مهربانی و یاری رساندن به همنوعان است از رونق نیفتد تا این گونه بتوان به دوام و قوام انسانیت و تعالی روح جمعی امیدوار بود. گاهی باید زیر کاسه و کوزه فناوری بزنیم و همه ی شبکه های اجتماعی و هر آن چه اعتیاد روحی و فراموشی انسان را به دنبال دارد و ناخودآگاه باعث می شود بسیاری از مهمات زندگی را نادیده بگیرد کنار بگذاریم و با دقت بیشتری به اطراف و اکناف خود و اتفاقات و حواشی آن نگاه کنیم. ✅ نکند دنیا را آب ببرد و ما در خواب غفلت باشیم و متوجه صداهایی که یاری ما را می طلبد نشویم. در همین رابطه (ع) می فرماید: «خوشا به حال آن که به بندگان خدا نیکی کند و برای آخرت خود زاد و توشه برگیرد.» وقتی که بیشتر افراد جامعه به هم نوعان خودشان روحیه ی مهرورزی و امدادرسانی داشته باشند یقیناً شرایط کلی جامعه بهبود می یابد و مطلوبیت اخلاق اجتماعی ارتقا پیدا می کند. این ها بذر مهربانی و انسانیت است که افشان می شود و نتیجه اش درختان تنومندی خواهد شد که میوه ی آن حال خوب در دنیا و عاقبت خیر در آخرت است. برای همین است که تنها جایی که شتاب جایز شمرده و بر آن تأکید شده است کار خیر و انسان دوستی است خصوصاً زمانی که عده ی قابل توجهی از انسان ها نیازمند کمک رسانی فوری هستند همانند هم وطنان و سیل زدگان مسلمان سیستان و بلوچستان. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۷ اسفندماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۷۴ www.modiryar.com @modiryar
درد و رنج بی تفاوتی ✅ گاهی درد و رنج همه ی وجود را فرا می گیرد، حالش خوب نیست، بد بیاری پشت بد بیاری، شکست پشت شکست، گویی همه ی زمانه علیه انسان می شود و دست به هر کاری می زند توفیقی حاصل نمی شود و از هر مسیری که می رود به بن بست می خورد. حتماً برای شما هم پیش آمده است روز و شب هایی که به زندگی و اتفاقات پیرامون خود اصلاً حس خوبی ندارید و در برخی موارد ممکن است حتی حس کنید راه تنفس شما محدود شده است. فقدان یا داغ یک عزیز، ورشکستی مالی، به خطر افتادن آبرو، جدایی یا طلاق و مواردی از این دست رایج ترین اتفاقات تلخ احتمالی است. ✅ البته از این موارد چالش های سخت تری هم وجود دارد آن جا که درد و رنجی در دل داری و به دلایلی با احدی نمی توانی در میان بگذاری، مشورت کنی، کمک بگیری و یا حداقل همدلی کنی. در طول زندگی گاهی زخم هایی عمیق بر وجود انسان می نشیند و گویی تا مغز استخوان را می سوزاند و فرایند درمان و التیام بسیار سختی دارد که شاید برخی موارد غیرممکن به نظر برسد. هر چند ما اعتقاد داریم دستی هست بالای همه ی دست که مهربان ترین مهربان هاست و همه ی انسان ها را تحت نظر دارد و از آن ها حمایت می کند ولی در واقع باید این سئوال را از خود بپرسیم که ما در مواجهه با فردی از میان خانواده، دوستان، بستگان و عزیزان مان که با چالش های این چنینی مواجه شده اند چه تکالیف و وظایفی داریم؟ ✅ یکی از بزرگ ترین بیماری های «بیماری بی تفاوتی» است. بسیاری از آدم ها به هر آن چه منافع آن ها را تأمین کند و مستقیم با سود و زیان خودشان ارتباط داشته باشد دقت می کنند، توجه دارند و برای آن تلاش می کنند و هر چه احساس کنند تعلق و رابطه ای با آن ها ندارند را کلاً رها می کنند. برای همین چه بسیار فرزندانی که از حال و روز و نیازهای پدر و مادر خود اطلاعی ندارند، یا همسایه ای که از حال همسایه خود بی خبر است و دوست و رفیقی که سال ها می گذرد و نمی داند ممکن است نیازی داشته باشد یا این که ما می توانیم گره ای از زندگی او باز کنیم یا مسأله ی پیچیده ای را برایش حل کنیم. ✅ هر چند امروز خیلی شلوغ و پیچیده است و همه ی ما به دلیل مشکلات معیشتی فراوان هشتمان گروی نه است اما این دلیل موجهی برای بی تفاوتی نسبت به تکالیف، وظایف و احساساتمان نسبت به اطرافیانمان نیست و نخواهد بود. بی تفاوتی ما نسبت به دیگران برای آن ها «رنج» به دنبال دارد و برای ما «درد» می شود. این خاصیت دنیاست که هر که از رنج دیگرانی که نسبت به آن ها وظیفه دارد بی خبر باشد و به وظایفش عمل نکند خود روزی درد بی تفاوتی را خواهد چشید و این گونه رسم مهربانی، همدلی و انسانیت آسیب خواهد دید. مگر نه این است که «آدمی را آدمیت لازم است» پس قاعدتاً ما تنها نسبت به خود و همسر و فرزندان خویش وظیفه نداریم. باید آگاه باشیم و خیرخواه. ✅ البته این بدان معنا نیست که خود را داروغه ی شهر پنداریم و در زندگی همگان سرک بکشیم. بلکه معنایش توجه به نیازها، کمبودها، احساس ها، مطالبات و علاقه مندی های همان هایی است که طبق عرف و شرع به گردن ما حقی دارند و ما نسبت به برخی امور آن ها تکالیفی بر عهده داریم. باور کنید اگر هر فردی همان گونه که هوای خودش را دارد به نزدیکان و بستگانش نیز توجه داشته باشد بسیار زیباتر، راحت تر، مطلوب تر و نهایتاً شیرین تر خواهد بود. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۲، شماره ۱۰۰۴ www.modiryar.com @modiryar
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب ✅ روزگار عجیب و غریبی شده است. هیچ چیزی سر جای خود قرار ندارد. اخلاق و انسانیت حلقه ی گم شده ی کارکرد نظام های بشری است. هر کسی ساز خودش را می زند و تنها به خویشتن و منافع شخصی می اندیشد. گاهی انسان دلش می گیرد که چرا صفا و صمیمیت، مهربانی و همدلی و تقوا و اخلاق مداری که در گذشته های نه چندان دور در جامعه دیده می شد امروز کمرنگ و کمرنگ تر شده است. هرگز قصد سیاه نمایی و یا بد جلوه دادن اغراق آمیز اوضاع و احوال کنونی را ندارم. هرگز! ولی خدا وکیلی اگر منصفانه و کمی با دقت بیشتر و با نگاه مقایسه ای نسبت به زمان کودکی خود اوضاع و احوال جامعه امروز را نگاه کنیم به خوبی در خواهیم یافت که آن چه در محیط پیرامون ما رخ می دهد در شأن ما و جایگاه تاریخی و ادبی ما نیست. اوضاع و احوال اجتماعی اصلاً جالب نیست. ✅ خانواده های سست بنیادی که با کوچک ترین مسأله بلافاصله راه دادگاه و طلاق را در پیش می گیرند، اعتیاد گسترده و مصرف دخانیات در سنین پایین و خیلی دیگر از چالش های اجتماعی موجود که کام انسان را تلخ می کند. برخی نظریه پردازان این مسائل را صرفاً به معیشت و محدودیت های اقتصادی یا همان فقر نسبت می دهند. البته بخشی از این اتفاقات قاعدتاً ریشه در وضع اقتصادی دارد ولی حتماً این همه ی ماجرا نیست و خیلی عوامل دیگر در این زمینه اثرگذار است. ما نباید همرنگ جماعت و بلافاصله با اتفاقات محیطی همراه شویم. باید نسبت به اصالت رفتاری و مبانی ارزشی که به آن اعتقاد داریم تعصب بیشتری نشان دهیم و به مبانی اخلاق و انسانیت همواره وفادار باشیم. هر چند در جامعه امروز به نسبت سال های قبل خیلی از سنت های خوب رنگ باخته است اما هنوز جای امیدواری زیادی داریم. هر یک از ما وظیفه داریم در تاریکی ها و هر آن چه رنگ و بوی اخلاق و انسانیت ندارد اصالت خود را حفظ کنیم و در عین حال برای اصلاح جامعه نیز همت گماشته و همچون مهتاب که در تاریکی شب همه جا را روشن می کند حیات بخش و نورآفرین باشیم. ✅ به خدا سوگند جواب بدی را نباید با بدی داد. کمی مراعات و شکیبایی می تواند بسیاری از کدورت ها و ناملایمات را از میان بردارد. صداقت، مهربانی، کمک به همنوعان، پاکدستی، صبر و شکیبایی و سایر مصادیق اخلاقی هرگز کلیشه و قدیمی نمی شود و در هر جامعه ای که این خصلت ها در رفتار و گفتار مردم عیان تر و پررنگ تر باشد مطلوبیت زندگی در آن بیشتر و بیشتر خواهد بود. اگر هر یک از ما اراده کنیم و در هر شرایطی مصمم باشیم تنها و تنها در مسیر صلاح و فلاح فردی و اجتماعی حرکت کنیم و هر آن چه برای خود می پسندیم برای دیگران نیز روا داشته و بپسندیم باور کنید سلامت روحی و روانی و اخلاقی در جامعه فراگیر خواهد شد و همگان از زندگی زیبا و سالم بهره خواهیم برد. «آدمی را آدمیت لازم است» به بیان ساده تر هر یک از ما آمده ایم تا به سهم خود جهانی را که در آن زندگی می کنیم زیباتر کنیم و برای پیشرفت و اصلاح جامعه حرکت کنیم. پس شما هم مهتاب باشید و در تاریکی ها هم خود نورانی و غرق امید باشید و هم آن را به دیگرانی که در اطراف و اکناف شما قرار دارند و به کل جامعه هدیه کنید. اگر این چنین دیدگاهی فراگیر شود خیلی زود منافع و لذت آن به همه ی ما خواهد رسید. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۴ اسفندماه ۱۴۰۲، شماره ۱۰۰۵ www.modiryar.com @modiryar
آموزه های بهار ✅ هر پديده و هر تجلي خود به نحوي هدايتگر انسان به اصل است و آن را نمي توان بي معني دانست. بهار فصلي است كه انسان را به تفكر در زيبايي‌هاي طبيعت وا مي‌دارد. در واقع تجديد به خاطر آن است که خداي هستي بخش انسان را متوجه اعتقاد و يا حقانيت زنده شدن بعد ازمرگ گردانيده است و او را برضميرخويش راسخ ترمي سازد. بهار با خود پيام دارد. ✅ ، پيام دوباره زيستن و پيام دوباره نگريستن. بهار همراه با رويش و زیبایی است و همين امر را بايد مدنظر قرار داده و با تجديدنظر در اعمال و رفتار به‌گونه‌اي عمل كنيم كه زيبايي، زندگي و شادي آفريني را براي خود و ديگران به ارمغان بياوريم. مانند بيشتر عناصر طبيعت بهار نيزدرس هايي آموزنده و زندگي ساز دارد. مهمترين آموزه هاي بهار عبارتند از: 1⃣ ؛ ✅ در بهار، تنوع خاصي در رنگها و جلوه هاي طبيعت ، درختان، گياهان و گلها مشاهده مي شود. زندگي نيز بايد برخوردار از تنوع ويژه اي باشد. ✅ كار، استراحت، اوقات فراغت، مطالعه، ورزش ، ارتباط با خدا و ... همگي عناصري از يك زندگي بوده و در جاي خود، مهم و با ارزش تلقي مي شوند. 2⃣ ؛ ✅ بهار، آكنده از و طراوت است، به گونه اي كه معرّف تحول و دگرگوني در تمامي طبيعت مي باشد. زندگي متعادل نيز برخوردار از شادابي و سرزندگي است. بايد در زندگي مشوّق روح شادماني و مسرت باطني باشيم و هر يك بر ديگري در اين امر، سبقت بجوييم. 3⃣ ؛ ✅ از زيبايي هاي بهار، در هواست؛ نه آن چنان سرد است كه گزنده باشد و نه آن اندازه گرم است كه سوزنده باشد. هواي ملايم و نسيم فرحبخش بهار، جان ها را گرمي مي بخشد. ✅ بايد درزندگي متعادل، با الهام از ، در روابط متقابل خويش به دور از هر گونه افراط و تفريط ، مناسباتي گرم و ثمربخش را پي ريزي کرد. ✅ روابط نه افراطي است كه به و اتكاي بيش از حد بينجامد و نه سرد و قهر آميز است كه بذرهاي محبت و عاطفه را از قلوب بركند. 4⃣ ؛ ✅ پس از دوره افسردگي و خمودي خزان در طراوت بهار به وجد مي آيد و دگرگوني هايي را در خود پذيرا مي شود. اندام خشكيده گياهان و درختان در گذر از ركود و رخوت زمستان به شور و جذبه بهار، جوانه هاي حيات را برخود ظاهر مي سازد. ✅ چنين تغيير و در طبيعت، اين پيام را براي هر فردي در بردارد: «حال كه طبيعت متحول شد، تنها انسان ها كه برتر از طبيعت اند و اشرف مخلوقات ، بايد دراين دگرگوني ها برطبيعت، سبقت جويند». ✅ هر فردي بايد نيك بينديشد كه نسبت به از دست دادن سرمايه عمر و سپري نمودن بهترين سال هاي ، چه حاصلي اندوخته؟ و با چنين سرمايه اي، دست به چه معامله اي زده است؟ ✅ چنين انديشه اي ، و زاينده است و انسان را فراتر از پوچي و ابتذال ، به رشد و تعالي مي خواند. امام سجاد عليه السلام در دعاي مكارم الاخلاق مي فرمايند: «خدايا به من عمرطولاني عطا فرما تا زماني كه عمرم در راه اطاعت و بندگي ات صرف شود و اگر روزي برسد كه سال هاي زندگي ام چرا گاه شيطان گردد ، مرا فرصت مده.» 5⃣ ؛ ✅ بهارحيات است و ، آن گونه كه نسيم بهاري بر روح ها و جان ها مي وزد، حياتي دوباره در كالبدها مي دمد و به عبارتي، بهارعلاوه بر سر زندگي ، زندگي ساز نيزهست. 🔺 گفت پيغمبر به اصحـاب كبار تن مپوشانيـد از بـاد بـهار 🔻 آنچه با برگ درختان مي كند بـا تن و جان شما آن مي كند ✅ يعني؛ آغازي دوباره بر پايان شيرين سختي ها، يعني اميدواري به شكفتن مجدد، يعني رستاخيز طبيعت، يعني حيات بعد از ممات و يعني اشتياق وصف ناپذير زندگي. ✅ بر اين موضوع وقوف کامل دارند که به دنبال هرسپيده دم، شب سياهي نيز مي باشد و درپي هربهاردل انگيزي فصل دگرگونگري است به نام برگ ريزان و زمستان! پس عقل سليم حکم مي کند به دنبال هرسرور وشادماني، فرا رسيدن غمي بيکران را از ياد نبرد ولازمه همه اينها ابراز امتنان است واداي شکر به بارگاه خداي منّان. ✅ اكنون كه با عنايت قادر متعال توفيق درك ديگري حاصل گرديده است مستانه وشورانگيز از اين نعمت بزرگ، به هنگامه ؛ " اذا رأيتم الربيع " مشتاقانه ذاكر و شاكر نعمت هاي بيكران ايزد منان خواهيم بود پس؛ " فاکثرو ذكر النشور ". 🔺 منبع: ، 🔻 پنجشنبه ۲۴ اسفندماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۸۰ www.modiryar.com @modiryar
32.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خودت خوب می‌دانی ⛱ آن‌چه بر سر زبانم می‌آید و با همه‌ی وجود عاشقانه نثارت می‌کنم نه لقلقه‌ی زبان است و نه آرایش کلام. من نه اهل ریاضتم نه مرد سیاست. با ساغر و پیمانه هم سر و کاری ندارم. صادقانه و عاشقانه سخن می‌گویم، حرفی که می‌زنم عادت و تکرار نیست، از عمق جانم می‌جوشد و آداب مهربانی را به جا می‌آورد. هر کسی نداند خودت خوب می‌دانی از چه سخن می‌گویم و چه اتفاقی افتاده است؟ آن وِلوِله‌ای که نگاهت در دلم انداخته فَوَران و غَلَیان احساسات مرا برانگیخته است و گاه به گاه شعر و سرور عاشقانه‌ای می‌شود که در رسای قامت رشید و رخسار سپید تو می‌سرایم. ⛱ ضربان قلب من به افق پلک زدن‌های تو تنظیم شده است و ضرب‌آهنگ اشتیاق و انتظار تو را می‌نوازد. من در زندان چشمانت اسیرم و برق نگاهت یارای بیان همه‌ی آن‌چه در وجودم می‌گذرد را از من گرفته است. تو بی‌محابا با چشمانت به من لبخند می‌زنی و از سیل خروشان شادمانی و امیدواری که در زندگانی‌ام به پا می‌کنی بی‌خبری. باور می‌کنی واژه کم میارم برای تصویر این همه زیبایی که خدای مهربان به من ارزانی داشته است؟ پس بهتر است بیش از این چیزی نگویم و مابقی بین من و تو پنهان بماند‌. اما حق این است که تو را به خدا واگذار کنم که خوابم را ربوده‌ای و قلبم را مستبدانه به تسخیر خویش در آورده‌ای. www.modiryar.com @modiryar
Modiryar | مدیریار
✍ دم چشمانت گرم ⛱ دم چشمانت گرم که برای دل بی‌قرارم این‌گونه عاشق و رسوایند، محبّت را پنهان نمی‌کنند، دوستت دارم را فریاد می‌زنند، خجالت نمی‌کشند، کم‌فروشی نمی‌کنند و راز سر به مهر، کلام ناگفته، بغض در گلو نشسته و حس در دل خفته‌ برای من و قلب شیدایم ندارند. ⛱ محبوب بی‌همتای من! دم چشمانت گرم با آن دوستت دارم‌های عاشقانه‌اش، با آن دلبری‌های خالصانه‌اش و با آن فریب و افسانه‌اش. از زیر زبانت باید به سختی حرف بکشم تا مکنونات قلبی‌ات را برایم بگویی، اما چشمانت با زبانت فرق دارند، خسیس نیستند، رسم عاشقی را به‌جا می‌آورند، طعم زندگی را به من می‌چشانند و در دلبری شجاع و بی‌همتایند. ⛱ امید قلب خسته‌ی من! چشمانت غرق در مهر و عاطفه است، اهل ناز و ادا نیست، قهر و آشتی نمی‌کند، برایم ساغر و پیمانه است، شادمانی و سرور است، پناه و دلگرمی است که همواره مرا دنبال می‌کند، حالم را خوب می‌کند و پیگیر همه‌ی خستگی‌ها و دلشوره‌های من است‌. ⛱ من شک ندارم که خدای بخشنده مرا پذیرفته، در آغوش گرفته و به جاه و عزّت رسانده است دقیقاً آن زمانی که چشمانت را به من بخشیده، مهرت را در دلم افکنده و ضربان قلبم را با پلک زدن‌های تو تنظیم کرده است. ⛱ گل خوشبوی من! خدا می‌داند که تو از هر آن ‌چه آرزو کردم بهتری و من برای دوست داشتنت هیچ اراده و اختیاری ندارم. پس در برابرم بنشین، به چشمانم نگاه کن تا در ساحل زندگی بنشینم و با جزر و مد پلک زدن‌هایت در هر نفس خدا را به‌خاطر کندوی عسل، دیدگانی با مژگان سیاه و جهانگیر سپاس گویم. www.modiryar.com @modiryar
اندر احوال خیال ✅ «در خیال» شما چه می گذرد؟ در تنهایی خود بیشتر به چه می اندیشید؟ در طول زمان یا روزانه بر چه مواردی تمرکز دارید و به آن بیشتر فکر می کنید؟ آرزوی به دست آوردن چه چیزهایی را در ذهن می پرورانید؟ پاسخ به این سئوال ها و یا پرسش هایی دیگر مشابه این موارد بخش قابل توجهی از چگونگی رفتار و شخصیت شما را شکل می دهد و جایگاه واقعی تان را در زندگی رقم می زند. اگر مراتب اندیشیدن شما در مسیر فلاح و صلاح باشد به دنبال آن گفتار و رفتار نیز در همین مسیر شکل می گیرد و جریان می یابد و در صورتی که عکس این اتفاق رخ دهد و انسان به گناه یا ناشایست بیاندیشد ممکن است تصمیم هایی بگیرد یا اقدام هایی انجام دهد که با سرشت ذاتی و طبیعت پاک آدمی منافات دارد. ✅ چنانچه (ع) فرمود: «انديشه كردن در خوبي ها، انگيزه ی به كار بستن آنها مى شود.» انجام دادن هر عملی دستورات، آداب و مقدماتي دارد که سرچمشة تمامي آنها روح انسان است که از «تصور، تفکر، شناخت و تصديق» آغاز می شود با ظهور و بروز «انگیزه» ادامه پیدا می کند و به «قصد، عزم و اراده» منتهي شود. سپس به وسيلة جسم به مرحله «عمل و اجرا» در می آید. تحقق هر مرحله، نور یا تاریکی متناسب با ماهیت اقدام مورد نظر و پيشرفت به سوي انجام آن را دارد. برای همین در آموزه های دینی بسیار به فرزندان آدم برای حفظ چهارچوب های اخلاقی و انسانی در جریان تصورات و تفکرات روزانه توصیه های فراوانی می شود. ✅ علیه السلام در همین رابطه می فرمایند: «مَن کَثُرَ فِکرُهُ فِی المَعاصِی دَعَتهُ إلَیه؛ آن‏که در گناهان، بسیار اندیشه کند، [این کار] او را به گناه مى‏ کشانَد.» یا در حدیث دیگری نقل شده است «فکر کردن به گناه نیمی از مسیر گناه است». انسان موجودي دو بُعدي است. نيمي از وجودش جسم او و مادي است و نيمة ديگرش روح و آن غير مادي است. هر يك از آنها حركت و فعل و انفعالاتي دارند و براي بقا و حيات خويش نيازمند غذا هستند. حيات روح به زدودن غبار و زنگارهايي است كه از گناه و معصيت بر آيينة وجودش مي نشيند و تكامل او در تزكيه و گرايش به معنويت و ارتباط با خدا است. اوج كمال روح آدمی در وصال به ربوبيت و ربّي و ربّاني شدن آن است. ✅ چنان كه آلوده گشتن روح به گناه و ، آن را به سوي فنا و نيستي سوق مي دهد. یکی از مهم ترین مراتب دستیابی به کمال تلاش در جهت ایجاد «ذهن و ضمیر» و به دنبال آن «اندیشه سالم» است. اهمیت تفکر و تعقل در زندگی آدمی تا بدان جاست که از آن به عنوان وجه تمایز اصلی انسان و سایر موجودات زنده نام می‌برند. به بیان دیگر چیزی که انسان را از سایر موجودات متمایز می‌سازد توانایی عظیم قدرت تفکر و تعقل اوست. حال اگر این توانایی در مسیر سالم و مفید باشد سبب شکوفایی انسان و آبادانی جامعه خواهد شد و در غیر این صورت صاحبان تفکر بیمار خود و جامعه را به انحراف و تباهی می کشانند. ✅ تفکر انسان از لحاظ منطقی دو عنصر مهم دارد: ▪عنصر اول «موارد تفکر» است که شامل دانسته‌هایی است که انسان از قبل آموخته و می‌خواهد توسط آنها به جدیدی دست یابد و ▪عنصر دوم «چگونگی یا شکل تفکر» است که بیانگر چینش و نظمی است که به دانسته‌های قبلی خود می‌دهد تا به طور صحیح به نتیجه ای که در نظر دارد برسد. برای دستیابی به این فکر و خیال سالم باید ابتدا عناصر را بشناسیم و در ارتباط با ورودی آن چه از طریق حواس وارد ذهن ما می شوند و موارد تفکر ما را شکل می دهند کنترل لازم به عمل آوریم. ✅این امکان وجود ندارد که ورودی فکر به وسیله چشم، گوش و سایر جوارح بدن از صبح تا شب آلوده، گناه و نامطلوب باشد و در طول روز نیز کمابیش به آن ها فکر کنیم و نهایتاً رفتاری معقول، اخلاقی و شرعی داشته باشیم. اگر آدمی اراده بر رفتار سالم دارد شرط تحقق آن مراقبت از ورودی های ذهن و همچنین تلاش و تمرین در جهت دستیابی به تفکر و تعقل سالم است. انسان باید در خیال خود به نیکی ها و پاکی ها بیاندیشد تا بتواند در گفتار و رفتار خود به و پاکیزگی و کمال روح دست یابد. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴۴، شماره ۴۲۰۸ www.modiryar.com @modiryar
نه تو می مانی و نه اندوه ✅ اجازه دهید این نوشتار را با قطعه ای از شعر آغاز کنم: «نه تو می مانی و نه اندوه، و نه هیچ یک از مردم این آبادی، به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم خواهد رفت، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند، لحظه ها عریانند، به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز». ✅ زندگی همچون برق و باد می گذرد و تا چشم بر هم زنی عمر به سر می آید و زمان «هجرت و رحلت» انسان فرا می رسد و خیلی زود باید پاسخگوی خیر و شر عمل خویش باشد و در دادگاه الهی حاضر شود. هر سخن و رفتار انسان حتی در اندازه ی مثقال کوچکی مورد ارزیابی و حسابرسی قرار می گیرد و آدمی هرگز توان فرار کردن از اعمال خویشتن را ندارد. پس چه خوب است تا هستیم، تا می توانیم، تا حرف ما به جایی می رسد و تا فرصت و عمر در اختیار ماست قدر بدانیم و در هرکار خیری اسم خویش را ثبت کنیم و به سمت شکوفایی اخلاقی و حرکت کنیم. زندگی دنیا دو روز بیش نیست. ✅در روزی اوضاع بر وفق مراد است و حال و هوای ما خوب است و در روز دیگر چرخ زمانه می چرخد و امور متحول می شود و ممکن است در مسیر سختی و چالش های زندگی قرار بگیریم. بنا بر آموزه های اخلاقی نه در آن روز که غرق نعمت هستیم باید سخت بتازیم و چشم خود را بر روی دیگران ببندیم و آن ها را نادیده انگاریم و نه در روزی که احوالات زمانه مطابق میل و نظر ما پیش نمی رود نباید بی تابی کنیم و از مدار شکیبایی خارج گردیم. نعمت ها را خداوند در قالب دو امر مهم «امنیت و سلامتی» به انسان ارزانی می دارد. ✅ پس تا زمانی که این دو نعمت را داریم و بر سرماست هیچ چیز دیگری ارزش غمگین بودن و غصه خوردن ندارد. باید بی حد و حصر شاکر خداوند مهربان باشیم و سعی کنیم از امکانات و نعمت هایی که داریم هر چند در چشم ما اندک به نظر آید باز هم قدردان و شاکر باشیم. چه بسیار افرادی که حتی برای یک نفس کشیدن آسان و سالم با سختی مواجه می شوند و زجر فراوانی را در زندگی تحمل می کنند و شاید حتی جرعه ای آب از گلوی آن ها به آسانی پایین نمی رود. پس ما را چه می شود که برای کم و کاستی ها و محدودیت های احتمالی دنیا که برای هر کسی در سطح خودش قطعاً مقدار و میزان خاصی از آن وجود دارد عنان از کف داده و چنان بی تابی کنیم که هم الطاف الهی را فراموش کنیم و هم جامه ی اندوه را بر لحظه لحظه عمر خویش می پوشانیم؟ ✅ به خود آیید مردمان زمانه ی من که عمر ما هم همچون قدما و بزرگان رحمت شده و درگذشته به پایان خواهد رسید و بدبخت واقعی کسی است که از این فرصت و نعمت برای لذت بردن خویش، منفعت رساندن به دیگران و آبادانی شهر و جامعه بهره نگیرد. هر انسانی وظیفه دارد در اندازه صلاحیت، استعداد و توان خویش تمامی امکانات و مواهب خلقت را به کار گیرد و با خویشتن هر آن چه در چنته دارد برای خلق لحظات بهتری در دنیا برای زندگی خویشتن و دیگران رو کند. به راستی اگر این دیدگاه در جامعه فراگیر شود بسیاری از مشکلات را می توان بیشتر و بیشتر تحمل کرد، می توان در عین سختی ها شاد زندگی کرد و به دیگران نیز این موهبت را ارزانی داشت و در نهایت دنیای ما جای بهتری برای زندگی خواهد شد. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴، شماره ۱۰۰۸ www.modiryar.com @modiryar
حق الناس های سازمانی ✅ افرادی که هستند نزدیک نیمی از زمان بیداری عمر خود را در محیط کار سپری می کنند و بسیاری از آن ها حتی بعد از ساعت اداری یا در حال اضافه کاری در محیط کار هستند و یا این که فکرشان به شدت معطوف و درگیر امور اداری و سازمانی است به صورتی که شاید تماس های مکرر و پیگیری های امور توسط آن ها حتی در ساعت استراحت و پس از زمان موظف نیز تداوم یابد. بر این اساس رعایت تقوای کاری و حدود و حقوق سازمان، همکاران، مرئوسین، مقام های مافوق، ذینفعان سازمان (شامل مردم یا هر فرد دیگری که به نوعی با سازمان در ارتباط است) اهمیت فراوانی دارد. ✅ چه بسیار انسان هایی که در محیط خانه و افرادی شریف و اخلاق مدار هستند ولی در محل کار گرفتار غفلت می شوند و در رعایت برخی اصول اساسی دچار رفتاری غلط و یا همراه با نقصان می شوند. از کم کاری، کم فروشی، پارتی بازی، غیبت همکاران، زیر آب زنی، رشا و ارتشا، استفاده شخصی از امکانات سازمانی گرفته تا هر امر دیگری که به نوعی با حدود اخلاقی و شرعی منافات دارد و یا باعث تضییع حقوق سازمان و یا دیگران می شود هر کدام می تواند روزی وبال انسان و گریبانگیر او باشد. خصوصاً زمانی که فردی در جایگاه مدیریت می نشیند و تصمیم هایش علاوه بر خودش برای سازمان و کارکنان آن نیز تعیین کننده است این موضوع حساسیتی به مراتب بیشتر پیدا می کند. ✅ یکی از موارد بسیار مهمی که در از دیدگاه حق الناس باید به شدت مراقبت گردد مقوله ی انتصابات است. طبق احادیث بدبخت واقعی کسی است که به خاطر دنیای دیگران آخرت خویش را تباه می سازد. و چه ظلمی بالاتر از این بر خویشتن صورت می گیرد که فردی به خاطر آشناگزینی، پارتی بازی یا فامیل بازی، نگاه حزبی و سیاسی و یا بخاطر منافع فردی دیگر او را در مسئولیتی که صلاحیت احراز آن را ندارد مصوب نماید در حالی که دیگرانی شایسته تر از وی حاضر و در دسترس هستند؟ پیامبر اعظم(ص) در این رابطه می فرمایند: كسي كه فردي از مسلمانان را به منصبي بگمارد در حالي كه مي‌داند كسي از او برتر و داناتر به قرآن و سنت پيامبر در بين مسلمانان وجود دارد، همانا به خدا و پيامبر و همه مسلمانان خيانت كرده است. ✅ این به خوبی حساسیت بالای این امر را نشان می دهد و بر اساس حکم نبی مکرم اسلام فردی که ملاحظات شخصی در جریان انتصاب دیگران را به مصالح عمومی و سازمانی ترجیح دهد در واقع گناهی بزرگ در حد خیانت به خدا، پیامبر و همه ی مسلمانان را مرتکب شده است. خیلی زودتر از تصور باید مسئولیت های سازمانی را واگذار کرد. به بیان دیگر این قدرت ها، مسئولیت ها و میزها به احدی وفا نکرده است و در آینده نیز نخواهد کرد پس باید بسیار مراقب باشیم در طول دوران تصدی مسئولیتی مدیون مردم و بیت المال نشویم. ✅ بخش دیگر این امر مربوط به مال نیست بلکه مرتبط با عرض و آبروی مردم و ظلم به دیگران و امثال آن است، به عنوان مثال غیبت کردن فقط گناه نیست بلکه حقی از فرد به گردن ما ایجاد می‌کند که باید آن را ادا کنیم. زمانی که شما جایگاه سازمانی فردی را بدون دلیل موجه تضییع می کنید و او را در جایگاهی که از اندازه و صلاحیت او پایین تر است قرار می دهید در واقع علاوه بر آسیب به منافع عمومی و زیان مالی به خود آن فرد، روحیه و اش را نیز تباه می کنید و بدین صورت لطمه ی فراوانی وارد می سازید که قطعاً مورد رضای خداوند نخواهد بود و روزی باید در دادگاه عادله ی الهی پاسخگو باشید. ✅ شاید این مفاهیم برای عده ای کلیشه و یا شعار گونه به نظر برسد ولی قطعاً انکار یک امر نمی تواند از اهمیت آن بکاهد. پس اکنون که زمان قابل توجهی از عمر شما در محیط های و اداری صرف می شود حتماً بر رفتار، گفتار و تصمیم های خود مراقبه و توجه لازم را داشته باشید که در نهایت زمان بازنشستگی یا در موعد تحویل مسئولیت حق دیگران بر گردن شما باقی نماند. همچنین از ظلم به دیگران و تضییع حقوق کارکنان و مردمان به شدت پرهیز نمایید که در غیر این صورت عاقبت به خیر نخواهید شد. 🔺منبع: ، 🔻یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۴۲۰۲ www.modiryar.com @modiryar
به کجا می روم آخر؟ ✅ زندگی و زیباست و می تواند پر از طراوت و شادمانی باشد و لذت های فراوانی را به کام انسان بچشاند و حالش را خوب کند. اما این همه ی حقیقت خلقت نیست. کمی آن طرف تر که خیلی هم از ما دور نیست واقعیتی به نام «مرگ» وجود دارد که در کمین انسان است، به او بسیار نزدیک است و هر لحظه بدون خبر و بدون درنگ این احتمال وجود دارد که آدمی را در برگیرد و عمرش به پایان رسد. زن و مرد یا پیر و جوان هم ندارد. حتی آدمی ممکن است در کودکی و زمانی که هنوز طعم زندگی را آن چنان که باید و شاید نچشیده است جان به جان آفرین تسلیم نماید و دار فانی را وداع گوید. ✅ مرگ خواست خداست و در این خواست خدا هیچ تردید و تأخیری وجود ندارد و هیچ کسی یارای مقابله یا به تعویق انداختن آن را ندارد. آن چنان که در آیه 34 سوره مبارکه اعراف پروردگار می فرماید: «وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ؛ و براى هر امّتى اجل و سرآمدى است. پس هرگاه اجلشان فرا رسيد، نه مى‌توانند لحظه‌اى تأخير اندازند و نه پيشى گيرند.» در مواجه با انسان ها رفتارهای متفاوتی دارند. عده ای آن را انکار می کنند، گروهی از آن می ترسند، بخشی حتی حاضر نیستند به آن فکر کنند و دسته ای از انسان ها هم هستند که همواره مرگ را به یاد دارند و هر لحظه با اشتیاق آماده ی در آغوش کشیدن آن به سر می برند. ✅ شاید این جمله ی آخر عجیب یا حتی غیرواقعی به نظر برسد. اما باید گفت که واقعیت دارد. آن ها که معنای درست مرگ را درک کرده اند و زندگی فانی دنیا را بر مبنای مرگ زودهنگام خویش برنامه ریزی کرده اند و رفتارشان را با این دیدگاه تنظیم کرده اند نه تنها از مرگ هراسی ندارند بلکه هر لحظه در آن هستند. آن چنان که در دعای 40 صحیفه سجادیه به نقل از امام سید الساجدین(ع) دعایی با این مضمون نقل شده است که حضرت می فرماید: «خدایا ما را از فریب آرزوها در سلامت دار و از بدی‌هایش در امان دار و مرگ را در برابر دیدگان ما مجسم کن و یادش را برایم گاه گاه مگردان». ✅ یا در کلمات علیه‌السلام آمده است که فرمود: «وَاللهِ لاَبْنُ أَبی‌طالِبٍ آنَسُ بِاْلَمْوتِ مِنَ الطّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّهِ؛ به خدا سوگند، قطعاً علاقه پسر ابی‌طالب به مرگ، از علاقه کودک به پستان مادر، بیشتر است» البته این قطعاً به معنای نفی زندگی دنیایی نیست بلکه بدان معناست که آدمی برای این عمر کوتاه و جهان فانی خلق نشده است و هدفی والاتر و کامل تر در جهانی دیگر دارد. از این رو باید همواره به یاد مرگ باشد و بداند رفتار، گفتار و تصمیم هایش باید به صورتی باشد که علاوه بر تأمین هر چه بهتر زندگی در دنیا آخرت او را نیز آباد کند همان گونه که در حدیثی مشهور دنیا به مثابه «مزرعه ی آخرت» توصیف می شود. ✅ یاد مرگ است، مانع یکه تازی انسان می شود، سبب اصلاح رفتار است، مانع رویاپردازی بی اساس و مال اندوزی بی فایده می گردد، موجب بهبود روابط بین آدم هاست و بشارت دهنده ی زندگی جاودان در جهانی دیگر و والاتر برای انسان هاست. پس از مرگ نهراسید، آن را بشناسید، به یادش باشید و در لحظه ی موعود آن را با اشتیاق در آغوش بگیرید که انسان را همچون پلی به آن سوی خلقت در جهانی دیگر می برد. حسن ختام این نوشتار چند بیتی از مولوی است که در آن تعلق وجود آدمی را به جهان ملکوت می داند و جسم و بدن انسان در دنیا را همچون قفسی برای پرواز روح می شمارد که با مرگ و فروریختن این چهاچوب جسمانی انسان می تواند اوج بگیرد، تعالی یابد و به سوی ملکوت اعلی پرواز کند و در جوار رحمت حق آرام گیرد. روزها فکر من این است و همه شب سخنم / که چرا غافل از احوال دل خویشتنم از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود / به کجا میروم آخر ننمایی وطنم؟ مرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک / چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، شماره ۴۲۰۲ www.modiryar.com @modiryar
در تکاپوی زندگی ✅ زندگی گذران زمان و پشت سر گذاشتن پیاپی لحظات نیست بلکه جان دادن و معنا بخشیدن به دقایق و آنات است که از دل آن ها فرصت های تعالی و پیشرفت حاصل می شود. «زندگی» عمر کردن نیست بلکه رشد کردن است عمر کردن کاری است که از همه حیوانات بر می آید. اما رشد کردن هدف والای انسان است که عده معدودی می توانند ادعایش را داشته باشند و از عهده ی آن برآیند. اما چه می شود که در بسیاری موارد آدمی هدف و مسئولیت خود را به دست فراموشی می سپارد و غفلت می کند از همه ی آن چه حکمت خلقت بر دوش او بنا نهاده است. آن قدر گرفتار روزمرگی ها می شویم و در مسیر نامشخص و به سمت اهدافی نامعلوم می دویم که ناخودآگاه در سنین بالاتر به خود آمده و می بینیم نه از زندگی دنیایی خود لذت آن چنانی برده ایم و نه آن چنان که شایسته ی ماست توشه ی مناسب و در خور برای خویش فراهم ساخته ایم. ✅ هرگز نمی تواند کامل باشد اما همیشه می تواند زیبا باشد پس «در تکاپوی زندگی باشید». این جمله بدان معناست که اولاً جایگاه خود را خوب بشناسید و بدانید برای چه خلق شده اید و چه هدفی برای زندگانی انسانی خویش باید داشته باشید. ثانیاً فرای همه ی روزمرگی ها و عادت ها و گرفتاری هایی که زندگی عصر فراصنعتی برای ما ایجاد می کند برای امروز و فردای خود برنامه داشته باشید و در مسیر پیاده کردن آن برنامه همت گمارید و از خود صلاحیت، توانایی و اراده نشان دهید. همان تقسیم بندی مشهور که امیرالمومنین بدان توصیه می فرماید قطعاً می تواند بهترین حالت باشد که فرمود: « ساعات شبانه‌روز خود را به سه بخش تقسيم مى‌كند: ▪قسمتى را صرف مناجات با پروردگارش مى‌كند و ▪قسمت ديگرى را براى ترميم معاش و كسب و كار زندگى قرار مى‌دهد و ▪قسمت سوم را براى بهره‌گيرى از لذات حلال و دلپسند مى‌گذارد و سزاوار نيست كه انسان عاقل حركتش جز در سه چيز باشد: مرمت معاش، گامى در راه معاد و لذت در غير حرام.» ✅ امروز جریان هایی وجود دارد که یا غیرآگاهانه دو هدف را دنبال می کند: یا می خواهد انسان را غرق دنیای مادی و معاش حیوانی نماید که معنایش رشد ارگانیکی انسان به علاوه ی لذت جویی بی انتها در طول عمر است و یا با هیچ انگاری و هیچ پنداری همه چیز ناامیدی و تباه کردن زندگی را تلقین می کند. بدین صورت که با سیاه نمایی زندگی و بزرگ نمایی همه ی مشکلات، کمبودها، محدودیت ها و سختی های پیش رو می خواهد توان و اراده ی و روح زندگی را از آدمی بگیرد و با القای بی فایده بودن هرگونه تلاش و هدفمندی او را به ورطه ی نابودی بکشاند. قطعاً هیچ یک از این دو مورد پسندیده نیست. ✅ هر روز صبح‌، زنده می شوم و زندگی می کنم برای رویاهایی که منتظرند به دست من واقعی شوند. فکر و توان آدمی باید همه جوره در جهت پیشرفت اخلاق مدارانه و بر پایه ارزش های انسانی باشد و بدین گونه در تکاپوی زندگی لحظات خود را به گونه ای امیدوار و پرتلاش بگذراند که گویی عمر جاودان در دنیا دارد و آن گونه نیت خالص و رفتار سالم داشته باشد که در هر لحظه خود را در کمین رحلت و هجرت بداند. این گونه زندگی همراه با خوف و رجا هم حلاوت تلاش و حاصل از آن را در کام انسان می نشاند و هم باعث می شود او همیشه خود را در محضر خداوند ببیند و از هر گونه رفتار و کردار ناشایست و به دور از اخلاق حسنه و انسانی پرهیز نماید. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۱۰۰۷ www.modiryar.com @modiryar
هر چه می خواهد دلت تنگت نگو ✅ همین اول حرف آخر را با احترام تقدیم حضورتان می کنم. اگر می خواهید و عاقبت به خیر شوید لطفاً «هر چه به ذهنتان می رسد فوراً بر زبانتان جاری نسازید». این زبان با وجود آن که عضو کوچکی در میان سایر اندام و جوارح بدن هست چه بسیار جرم های بزرگی مرتکب می شود و چگونه اگر آدمی از آن مراقبت لازم به عمل نیاورد این توانایی را دارد به راحتی انسان را به قهقرا و قعر دوزخ ببرد. شاید به همین دلیل است که حضرت پیامبر اعظم (ص) فرمودند: «بهترین اعمال نزد خداوند حفظ زبان است. بیشترین گناهان فرزند آدم از زبان اوست. هر که مردم از زبان او بترسند از اهل جهنم است». ✅ به همان نسبت كه بركات زبان و آثار سازنده آن زياد است، آفات و گناهانى كه به وسيله آن انجام مى گيرد و آثار مخرّبى كه در فرد و جامعه دارد پر شمار است. شاید از همین باب باشد که روایات بسیاری جهت حفظ و نگهداری زبان به ما رسیده و بر آن تأکیدات فراوانی شده است و در بسیاری از آنها به سکوت توصیه شده‎ایم. چرا که هر چقدر کمتر سخن بگوییم به همان میزان احتمال وقوع زبان کمتر می‎شود. گاهی می توان همچون شمشیر با یک جمله، سر یک نفر را  برید، ریشه اش را زد، حالش را گرفت، دلش را شکست و خلاصه بلایی به سرش آورد که شاید مدت ها طول بکشد حالش جا بیاید. ✅ پس مراقب گردباد زبان باشید که همچون طوفانی، دین و دنیای شما را خراب نکند. در میان آرا صاحب نظران چنین آمده است: « از آنجا آغاز شد که انسان به جای سنگ، کلمه پرتاب کرد.» انگار انسان متمدن فهمیده بود سنگ‌ها به‌اندازه کافی دردناک نیستند و دیگر پاسخگوی پرخاشگری او نخواهند بود. کلمات متنوع‌تر از سنگ‌ها بودند، می‌شد قبل از پرت کردن، انتخاب کرد که چقدر دردآور یا ویرانگر باشند. از سنگ‌ها می‌شد گریخت اما از کلمات نه. درد سنگ‌ها و کبودی‌شان فقط تا چند روز باقی می‌ماندند اما کلمات می‌توانستند تا آخر عمر همراه روز و شب و خواب و بیداری باشند و چنان چسبنده و پنهان در گوشه‌ای از روانمان زندگی کنند که دست هیچ روان‌درمانگری در هیچ جلسه درمانی به آن‌ها نرسد. ✅ برای و مدیریت سخن مطالعات فراوانی شده و یادداشت های متنوعی نگاشته شده است اما باید اعتراف کرد که رسیدن به نطقه ی ایده آل این فرایند به سادگی صورت نمی پذیرد و نیازمند مراقبه، ممارست، مشارطه و تمرکز و کنترل شدید و دقیق بر «ذهن، ضمیر، گفتار و رفتار» است. بر همین اساس ضرورت دارد یاد بگیرید بر خود مسلط باشید، زود عصبانی نشوید، لج و ناراحتی خود را با سخنان جانسوز و آزار دهنده نشان ندهید، حسادت و بداندیشی را از خود دور کنید که گرفتار بدگویی، غیبت و تخریب دیگران نشوید، تمرین کنید کلامتان آراسته باشد و سبب گزند و آسیب رساندن به دیگران نگردد که عمر دنیا کوتاه است و خیلی زودتر از تصور شما موعد پاسخگویی برای هر کلمه ای که بر زبان رانده اید فرا می رسد و انسان می ماند و دل هایی که ناخودآگاه شکسته، امیدهایی که ناامید کرده، غیبت هایی که بدان آلوده شده، دروغ هایی که گفته، کلمات ناشایستی که بر زبان رانده و بی احترامی هایی که از سر غفلت مرتکب شده است. ✅ استفاده از اصطلاحات و واژگان کوچک کننده و تحقیرآمیز و مطرح کردن مطالب و سخنانی برای ترساندن آزار کلامی محسوب می شود که می تواند اعتماد به نفس فرد مقابل را کاهش دهد، تا جایی که احساس عجز و ناتوانی کند و شادمانی و امیدواری اش تا حد زیادی کاهش یابد.. خشونت کلامی به خودی خود ممکن است شامل برخورد و تماس فیزیکی نباشد، اما می تواند باعث آسیب عاطفی، روانی و رفتن به سمت بشود. ✅ بیشتر و متخصصان علوم رفتار فردی و اجتماعی خشونت کلامی را مخرب تر و آزار دهنده تر از خشونت فیزیکی می دانند، چون اندکی پنهان و اندکی آشکار است و از نظر بیشتر افراد اجتماع و حتی از نظر قانون، در بسیاری از موارد قابل چشم پوشی است. وقتی با یک جمله، نه حتی با یک کلمه می توان چنان آرامش، آبرو، علاقه و دودمان یک انسان را به باد داد چرا می گویند حرف باد هواست. برخی عادت کرده اند هرز باشند. هر چه دلشان می خواهد به این و آن بگویند و دست آخر هم که از ناراحتی دیگران باخبر می شوند بلافاصله می گویند: حرف باد هواست. 🔺منبع: ، 🔻یکشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۴۱۹۸ www.modiryar.com @modiryar
وقت استعفا رسیده است ✅ حتماً شما با نیت خیر این را پذیرفته اید، انشالله هدفی جز خدمت به مردم و کشور را نداشته اید، به احتمال زیاد جنابعالی مدیری صادق و خادمی امین هستید، ما شک نداریم شما آن چه در توان داشته اید برای پیشبرد امور در طبق اخلاق قرار داده اید، ما قبول داریم در زمان پذیرش مسئولیت اطمینان داشتید از عهده آن بر می آیید و... اما اکنون که در این مسئولیت توفیق لازم را نداشته اید، حالا که دریافته اید اداره این کار در توان و صلاحیت شما نیست، یا الان که خودتان می بینید افکار و برنامه هایتان نتیجه ی لازم برای توسعه و پیشرفت سیستم را نداشته است، یا حالا که مخالفت با تداوم مسئولیت شما به اندازه ای رسیده که کار به اصطلاح قفل شده و ممکن است به منافع عمومی و روند پیشرفت امور آسیبی وارد کند پس حتماً وقت استعفای شما فرا رسیده است. ✅ آقای باور کنید گاهی با رفتن شما خیلی از امور درست می شود و کارها سامان می یابد. این تصمیم هم نشانه تقوای کاری است که در چنین شرایطی فرد مسئولیت را به مدیری شایسته تر واگذار نماید و هم خبر از تعهد و مسئولیت پذیری می دهد. البته در آن چه ذکر شد قطعاً منظور جا خالی دادن و فرار کردن از چالش ها نیست که آن معنای دیگری دارد بلکه مقصود زمانی است که در عمل مشاهده می شود رفتن فردی از یک جایگاه مدیریتی از ماندنش اثرات و ثمرات بهتری برای مردم و کشور دارد. برخی چنان دو دستی به یک پست می چسبند و برای ماندگاری خویش همه چیز حتی منافع عمومی را قربانی می کنند که گویی اگر آن ها نباشند همه چیز از هم می پاشد و امور مختل می شود. همان اندازه که جا خالی دادن و میدان تلاش و خدمت را رها کردن ناپسند است ماندگاری در مسئولیتی که برای جامعه و کشور هزینه و زیان دارد گناهی نابخشودنی است. ✅ قواعد و چهارچوب های خودش را دارد. وقتی اقتضائات حضور فردی در یک جایگاه تصمیم گیری فراهم نیست بهترین تصمیم واگذاری آن به فردی مناسب است. امری که فرهنگ آن در میان مدیران کشور ما جانیفتاده است و بسیاری فکر می کنند حتی به قیمت مبارزه کردن و آسیب رساندن به منافع عمومی و به هر طریق ممکن باید دوران مدیریت آن ها تداوم داشته باشد. اگر باور داشته باشیم جایگاه های مدیریتی «امانت» است که باید ضمن اهتمام لازم در امانت داری و حفظ شئونی که دارد در موقع لازم به اهل شایسته ی آن واگذار گردد و همچنین در صورتی که به مصالح عمومی و اهمیت و قداست بیت المال آگاه باشیم هرگز برای منافع و خواسته های شخصی خود به منافع جمعی آسیب نمی رسانیم. ✅ گاهی عده ای از در حالی که می دانند شرایط سیستم به گونه ای است که با ماندن آن ها در پست، چهارچوب های کاری به هم می ریزد و منافع زیادی به مردم و سیستم تحمیل می شود با «لجاجت» و منفعت طلبی شخصی بر حفظ جایگاه خود اصرار می ورزند و بدین ترتیب توانی که باید صرف پیشبرد امور و توسعه فعالیت ها گردد برای اختلافات داخلی و کش و قوس های مدیریتی هزینه می شود. در مواقع ضرور یک استعفای محترمانه و به هنگام می تواند هم مانعی برای اختلال در امور باشد و هم از مخدوش شدن چهره ی مدیر جلوگیری کند و همچنین بعد از مدتی وی را آماده مناصب جدیدی نماید که مطابق توانایی ها و شرایط اوست. در فرایندهای مدیریتی این مهم به عنوان یک واقعیت وجود دارد که باید محترم شمرده شود و در زمان لازم با تصمیم های مدبرانه به پیشرفت جامعه کمک کرد. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۳۰ فروردین ماه ۱۴۰۳، شماره ۱۰۰۶ www.modiryar.com @modiryar
نبینی باغبان چون گل بکارد ✅ اجازه دهید آغاز کلام را با چند بیت زیبا از تقدیم حضورتان کنم. آن جا که چنین می سراید: «نیینى باغبان چون گل بکارد/ چه مایه غم خورد تا گل بر آرد، به روز و شب بود بى صبر و بى خواب / گهى پیراید او را گه دهد آب گهى از بهر او خوابش رمیده / گهى خارش به دست اندر خلیده به امید آن همه تیمار بیند / که تا روزى برو گل بار بیند» ✅ باغبان زمانی که می خواهد باغچه ای را سبز و آباد کند چه بسیار زحماتی را متحمل می شود و رنج ها در سرما و گرما بر جان می خرد تا گل برآرد و شکوفایی و زیبایی را به انسان و طبیعت عرضه کند. بر این اساس هر یک از ما وظیفه داریم در دوران زندگی خویش سهمی در زیبا شدن دنیا و شکوفایی هر چه بیشتر استعدادهای محیطی داشته باشیم و به اصطلاح دِین خود را به جامعه ادا کنیم که بخش قابل توجهی از این مهم در و تربیت شایسته و مبتنی بر آموزه های اخلاقی و اسلامی است. ✅ وقتی شکوفا شدن و برآمدن یک گل چنین مشقاتی برای دارد تربیت یک انسان شایسته و به ثمر رساندن آن در راه فلاح و صلاح به مراتب پیچیده تر، سخت تر و نیازمند صبوری و خویشتن داری بیشتر است. چون تربيت در ظرف زمان مشخصي به نتيجه مي رسد پس بی شک صبر جز جدایی ناپذیر آن است. با الهام از مظاهر طبیعت در واقع فرزند صالح همچون گل زیبا و با طرواتی است که خانواده و زندگی را زیبا می کند و طراوت می بخشد همان گونه که پیامبر اعظم می فرماید: «فرزند صالح گلی از گل‌های بهشت است». ✅ و مادرهای قدیم صبورانه و مهربانانه برای تربیت و پیشرفت ما هر آن چه در توان داشته اند در طَبَق اخلاق و اخلاص به پای فرزندانشان ریخته اند اکنون نوبت ماست که این چنین باشیم و نسلی شایسته و بایسته برای جامعه ی فردا تربیت کنیم. با توجه به پیچیدگی های محیط امروزی و سرعت غیرقابل مهار فناوری و نظام های ارتباطی این مهم با سختی بسیار بیشتر محقق می گردد پس قطعاً به «آگاهی، صبر، عقلانیت و مهربانی» مضاعف و چندین برابری نیاز دارد. خانواده سنگ بنای جامعه است و با خانواده سالم و متعالی می‌توان به جامعه‌ پیشرو و سالم امیدوار بود. ✅ پدرها و می‌توانند با تعمیق اندیشه‌های صحیح و انسانی از روش ها و تکنیک های متناسب با سن فرزندان استفاده و آنها را در مسیر شایسته و وارسته تربیت نمایند. در این راستا نقش «صبر» بعنوان یک اصل در تمامی این شیوه‌ها و تعالیم تربیتی برجسته و بسیار مهم است تا آن جا که می توان آنرا «کلید طلایی تربیت» نامید. صبر به معنای مقاومت انسان در برابر سختی ها، ناامنی ها و ناکامی هاست؛ به نحوی که شکایت از آن نداشته باشد. خداوند در آیه ۱۳۲ سوره مبارکه طه می فرماید: «خانواده‌ی خود را به نماز دستور ده؛ و بر انجام آن صبور باش؛ ما از تو روزى نمى‌خواهیم؛ ما به تو روزى مى‌دهیم؛ و عاقبت نیک در تقواست.» ✅ گاهي والدين به خاطر کم صبري و کم حوصلگي با به نوعي برخورد مي کنند که روان کودک را خدشه دار مي نمايند و امور تربیتی را مختل می سازد. گاهي يک کلمه حرف نامناسب و يا پيام منفي باعث تحقير شخصيت فرزند شما مي شود. پس لازمه ی برقراري ارتباط سالم با فرزندان، داشتن حوصله و صبر است؛ چون نداشتن سعه صدر باعث مي شود که آستانه تحمل فرزندان پايين بيايد و در نتيجه اين افراد در آينده نمي توانند عناصر مفیدی برای جامعه باشند. ✅ فرزندان صبر خود را به خوبی درک می کنند و هیچ عیبی مانند بی صبری نیست برای تربیت وجود ندارد. البته قاعدتاً این صبوری همواره کار آسانی نیست و در واقعیت مواردی بروز می کند که صبر والدین لبریز می شود. آن گاه که کودکی برای یک خواسته ی کوچک ساعت ها گریه می کند، یا زمانی که علیرغم آگاهی بخشی و ارائه تذکرات مکرر در جمعی رفتاری می کند که نباید و موارد دیگر از این جنس زمان آزمون صبر برای والدین است. باید صبوری را بشناسیم، تمرین کنیم و در طول زندگی خصوصاً در موارد تربیتی برای موفقیت و سلامت از آن بهره بگیریم. 🔺منبع: ، 🔻چهارشنبه ۲۹ فروردین ماه ۱۴۰۳، شماره ۴۱۹۵ www.modiryar.com @modiryar
قوام و ریحان ✅ دو انسان با هزار امید و آرزو بر اساس ، غریزه، انسانیت، کمال طلبی و تلاش در جهت زندگی بهتر و روزی بیشتر با یگدیگر پیوند و رابطه ی مقدسی به نام «ازدواج» برقرار می کنند و تشکیل خانواده ای را می دهند که از آن به عنوان محبوب ترین نهاد نزد خدای عز وجل یاد می شود. بر اساس تعابیر قرآن و آموزه های اسلام قرار است زوجین باعث آرامش یکدیگر و افزایش امید و لذت بیشتر از زندگی شوند به گونه ای که زینت هم، لباس یکدیگر و اسباب امیدواری و زندگی سالم برای هم باشند. اما چه می شود که در عصر فراصنعتی و در زمانه ای که بیشترین هجمه ها علیه این نهاد مقدس صورت پذیرفته است دوام و قوام این نهاد مقدس نیز به شدت کاهش پیدا کرده و آرام آرام آمار طلاق، خانواده گریزی، روابط فرازناشویی، تجرد قطعی و ... به شدت افزایش یافته است؟ ✅ علاوه بر این چه اتفاقاتی سبب شده است که بسیاری از خانواده ها گرفتار و یا درگیری های فرسایشی مابین زن و مرد هستند و نشانی از آن همه تعابیر محترم و مقدس در رفتار و سبک زندگی عده ای از افراد جامعه (که متأسفانه اکنون پرشمار هم شده اند) دیده نمی شود؟ آن چه مسلم است در ارزشمندی و اصالت ازدواج و تشکیل نهاد مقدس خانواده هیچ شک و تردیدی وجود ندارد آن چه سبب این چالش ها در زندگی های امروزی شده است عوامل متعددی دارد. هر چند بخش قابل توجهی از این موارد همان هجمه و شبیخون فرهنگی است که از سوی رسانه ها و رفتارهای ضداخلاقی غرب به وجود آمده و بنیان خانواده را نشان گرفته و ریشه های آن را آسیب رسانده است اما این تنها دلیل ماجرا نیست. ✅ باید در رفتار و رایج در جامعه نیز تغییرات گسترده ای را دنبال و ایجاد کنیم تا بتوانیم همان زندگی ساده، استاندارد و تعالی طلب که بر اساس فرامین الهی انسان بدان توصیه شده است را به وجود آوریم. یکی از مواردی که طی سال ها در میان زرق و برق زندگی امروزی به فراموشی سپرده شده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته است عدم آگاهی و احترام زن و مرد به حقوق یکدیگر است. رعایت حقوق همسر آن قدر اهمیت دارد که در میان کارشناسان و متخصصان امور ارتباطات و خانواده از آن به عنوان قسمت عمده ای از استحکام پایه های زندگی یاد می شود. زن و مرد باید نحوه ارتباط و تعامل خویش را بر محور خواسته ها و حقوق شرعی و عرفی متقابل تنظیم نمایند تا بدین شکل ضمن ایجاد احترام و اعتماد برای یکدیگر زمینه ظهور و بروز مهرورزی، علاقه مندی و تکامل را بیش از پیش ایجاد نمایند. ✅ به بیان دیگر رعایت دستاوردها و پیامدهای فراوانی دارد؛ احترام ایجاد می کند، پایه های اعتماد را استحکام می بخشد و به دنبال آن عاطفه و محبت بین زوجین روند تصاعدی به خود می گیرد. با جاری شدن صیغه ی عقد و پذیرش پیمان ازدواج، دختر و پسر دیروز، زن و شوهر امروز می‌شوند. خانواده‌ی جدیدی شکل می‌گیرد و سلّول تازه‌ای در پیکر جامعه می‌روید. گرچه در نگاه خالق حکیم، زن و مرد در گوهر انسانی و روح آسمانی همتا و همسان‌اند، و سهم هر یک از حقیقت آدمیّت به یک اندازه است، ولی حکمت الهی این گوهر ملکوتی را در دو صدف زمینی با پیکره‌های متفاوت و ساختی ممتاز و البته نیازمند به یکدیگر جای داده است. ✅ مرد را «قوّام؛ الرجال قوامون علی النساء» و زن را «ریحان؛ المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة» معرفی می کند. این بدان معناست که هر یک در جایگاه طبیعی خود در زندگی اجتماعی باید قرار گیرند. به بیان دیگر این واژگان بیانگر درست دیدن طبیعت آنهاست. ترازوی آنها برابر است؛ یعنی وقتی جنس لطیف و زیبا و عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یک کفه می‌گذاریم، و این جنس مدیریت و کارکرد و محلّ اعتماد و اتکا بودن و تکیه گاه بودن برای زن را هم در کفه‌ی دیگر ترازو می‌گذاریم، این دو کفه با هم برابر می‌شود. نه آن بر این ترجیح دارد و نه این بر آن. یکی از عوامل اصلی موفقیت در زندگی زناشویی، روشن شدن سطح توقّعات و انتظارات زن و مرد از یکدیگر است. با روشن شدن این موضوع بهتر می‌توان حقوق همسر را رعایت کرد. 🔺منبع: ، 🔻یکشنبه ۲۶ فروردین ماه ۱۴۰۳، شماره ۴۱۹۲ www.modiryar.com @modiryar
به همین سادگی ✅ این درست است که با سختی ها و گرفتاری های فراوانی روبروست و در بسیاری موارد عرصه را برای آدمی به شدت تنگ می کند اما باور کنید در خیلی موارد بیشتر از آن چه اتفاقات محیطی و پیرامونی کار ما را سخت و مشکل ساخته باشد این خود ما هستیم که با قواعد عجیب و غریب و به اصطلاح «من در آوردی» و ایجاد محدودیت های خودساخته کار را برای خودمان سخت تر کرده ایم. بسیاری از آداب و رسوم ها در واقع بدعت های نامبارکی هستند که معلوم نیست چه زمانی و توسط چه کسانی ایجاد شده اند که این گونه دست و پای ما را بسته اند و کار را برای ما سخت تر کرده اند. ✅ خیلی وقت ها خود را مکلف به انجام عادت ها، رسوم، تشریفات و کرده ایم که خود نیز هرگز به آن اعتقادی نداریم و صرفاً به خاطر چشم و هم چشمی یا از سر پایین بودن عزت نفس و یا نگرانی از این که دیگران در مورد ما چه می گویند یا ممکن است چه قضاوتی داشته باشند آن را انجام می دهیم. و بدین گونه خیلی از بدیهیات و امور عادی زندگی را به رویایی دست نیافتنی مبدل ساخته ایم. اگر یک مرور اجمالی بر اتفاقات پیرامون خود داشته باشیم به خوبی در خواهیم یافت که هر کاری که می توانست بسیار ساده تر از آن چه امروز است انجام شود اکنون تبدیل به قله ای دست یافتنی و مانعی بزرگ شده است که گذر از آن به گونه ای سخت و غیرممکن به نظر می رسد. ✅ از تجملاتی که دامن گیر رفت و آمدها و صله ی رحم ها شد و تا حد زیادی این سنت را کمرنگ کرد بگیرید تا مجالس عروسی، تولد، و هر اجتماع دیگری که می توانست به زیبایی، سادگی و راحتی برگزار شود و حال ما را خوب کند و اکنون دقیقاً به صورت کاملاً برعکس برگزار می شود. آن قدر این مراسم ها و معاشرت ها را سخت و با قوانین دست و پاگیر محدود کرده ایم که در بسیاری از خانواده ها اصلاً صورت مسأله را پاک کرده اند و کل موضوع را نادیده گرفته اند و هر گونه ارتباطات این چنینی را یا کلاً کنار گذاشته اند، یا به حداقل رسانده اند و یا به صورت کاملاً محدود و گزینشی آن را انجام می دهند. ✅ بدین گونه رفت و آمدهایی که قرار بوده است سبب افزایش مودت و دوست، همدلی و مهربانی و کمک به نزدیکان و اقوام شود بار گرانی شده است که نمی توان بر دوش کشید. این اتفاق علاوه بر این که سبب می شود یک حس و حال خوب را از خود دریغ کنیم ما را از منافع معنوی آن نیز محروم می سازد. یکی از این موارد سفره های افطاری است. آن قدر با سرعت فزاینده به سمت تشریفات حرکت کردیم که از فلسفه ذاتی آن و روح معنوی که قرار بود داشته باشد غافل شدیم. سنت افطاری ها ساده و مهربانانه که چند سالی است تبلیغاتی در جهت توسعه آن صورت می پذیرد علاوه بر این که معاشرت ها را رونق می بخشد سبب افزایش توانایی گروه های مختلف خانواده ها در توسعه این می شود. ✅ اگر هر خانواده ای در اندازه سطح و کفو خود و به دور از خودنمایی و تشریفات زائد سعی در برقراری ضیافت خداپسندانه در ماه مبارک رمضان نماید می تواند علاوه بر این که فامیل و دوستان خویش را دور هم جمع می کند، به همین سادگی حس و حال خوب را به خود، وابستگان و عزیزانش هدیه نماید و در کاری بسیار پر خیر و برکت نام خودش را ثبت نماید. چه بهتر از این که انسان همچون باران رحمت سبب نزول برکت بر خود، خانواده، فامیل و اطرافیانش شود. اگر ما درک مناسبی از فسلفه ی وجودی و دلیل ذاتی این چنین معاشرت هایی داشته باشیم هرگز برای خود و دیگران محدودیت و بی فایده ایجاد نمی کنیم و سبب سخت تر شدن زندگی خود و اطرافیان نخواهیم شد. 🔺منبع: ، 🔻سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳، شماره ۴۱۸۵ www.modiryar.com @modiryar