eitaa logo
ملایی
174 دنبال‌کننده
38 عکس
10 ویدیو
34 فایل
کانال عمومی است ولی بیشتر برای طلاب مفید است. ابتدای هر مطلب با چند هشتگ، موضوع آن را مشخص می کنم. اگر جذاب بود می توانید هشتگ را سرچ کنید وگرنه عبور کنید. راه ارتباطی با بنده: @MohammadRezaMollaei تبادل نداریم، اعضا مسئول تبلیغ کانال هستند.
مشاهده در ایتا
دانلود
سال هاست از مشهد الرضا، دُورَت افتادم به امید اندکی عرفان، به هجرت افتادم کوبیدند مدام بر سر ما: زکات علم ات کو؟ ز اوج اجاره، خرج های دوباره، به زحمت افتادم هرچه نوشتیم، گفتند برای دیده شدن! کجا اندر این بیابان به شهرت افتادم؟ از دوری دوستان، سرزنش دیگران فدای تو، به راه تو، به غربت افتادم به قبضی مچاله شدم، روزه ای باید تا شاید از دیوان امام، باز به همت افتادم
متعه.pdf
98.8K
اگر آیات 24 نساء، 2 فاطر و 3 تحریم را مفروغ عنه بگیریم، در روایات شیعه حکم شرعی ای داریم که به وضوح از روایات زیر بدست می آید: 1)صحیحه: سألته عن التمتّع من البكر [البالغة، فضلا عن الرشیدة] إذا كانت بين أبويها بلا إذن أبويها قال لا بأس ما لم يفتض ما هناك [قبلا او دبرا] لتعفّ بذلك‏. 2)صحیحه: لا بأس بأن يتمتّع بالبكر ما لم يفض إليها مخافة كراهية العيب على أهلها. 3)صحیحه: قال العذراء الّتى لها أب لا تتزوّج متعةً إلّابإذن أبيها. حر عاملی می گوید: هو عامٌ یجوز تخصیصه. خب جمع این روایات اصلا کار سختی نیست. پس چرا ما نمی بینیم که معاصرین کسی به این حکم فتوا داده باشد؟ بله، انجام این کار با رعایت شروط و ضوابط آن کار آسانی نیست: «فما شرائط المتعة قال يا مفضّل لها سبعون شرطاً من خالف منها شرطاً واحداً ظلم نفسه‏» که علامت زیادی شروط است نه دقیقا هفتاد. نزدیک 10 تاش رو در pdf آوردم. تذکر: بنده اهل متعه نیستم چون شرایط اش را ندارم! حاج آقای مؤیدی (شاگرد آیت الله سعادت پرور) فرمودند: «امروز اگر خودش مستحب نباشد تبلیغ و تبیین اش حتما واجب است». این که طبق آمار، در ایران سالی 400 تا 500 هزار سقط جنین داریم، یعنی چقدر جامعه ی ما به این احکام نیاز دارد! مهم:رهبانیت و سرکوب غرائض جنسی و عاطفی، عفت نیست! تفریط و مذموم است. : آیا سختی عمل به یک حکم شرعی یا این که اکثر مردم شروط آن را رعایت نمی کنند، مجوز این می شود که مرجع تقلید(که نظر معصوم برایش واضح است)فتوایش را مخفی کند؟ عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و الله یعلم و انتم لا یعلمون! بله؟
اهل آخرت و اهل دنیا.mp3
1.85M
استاد می فرمایند: «باید اهل السداد بشید، باید شکاف ها را پر کنید، اگر درس می خونید باید با درس تون کسریِ ولیّ را پر کنید! کسانی که دل از دنیا بیرون کرده اند هر کاری بکنند اخروی است و کسانی که دل در دنیا نگه داشته اند حتی اگر نماز و روزه بگیرند، جهاد کنند، خون بدهند! نیز دنیوی هستند، زیرا از دنیا بیرون نرفته اند. اگر کسی می خواهد به اخلاص برسد: عمل صالح به جهت دار شدنش هست و جهت دار شدن عمل به رجاء به لقای خداست! و گرنه اگر هر هدفی و هر چهارچوبی از این دنیا را دنبال می کنید، هر کار کنید از دائره ی همین دنیا بیرون نخواهد رفت! اگر این شرایط شکل گرفت، مجموعه ی کار های شما داخل طرح قرار می گیرد، خوردن، خوابیدن، غضب، شهوت، همه چیز، هر شغلی که دارید با نقشی و جهتی همراه است. تو عونی برای ولیّ ات هر کجا که باشی. چون کارهای نشده را می فهمی، اهل تقلید نیستی که چشم بسته تکرار کنی! آه که چقدر دید ما محدود است! حتی شهوات ما هستند که غضب های ما رو به جوش می آورند، به خاطر خواسته های (نفسانی) مون بر افروخته میشیم، حتی از ولیّ مون می بُریم که چرا فلان چیز برای من درست نشد؟» و چقدر بدبختیم که خیال می کنیم کسی که در راه خداست نه غضب دارد نه شهوت! یکبار برای خدا عصبانی نشده، آن وقت به خودش می گوید طلبه! یکبار برای خدا شهوتی نشده، توهم می زند که چه حیای کاملی دارد. صحیحتان: جعل قرّة عينى في الصلاة و لذّتى في النساء. ما أظن رجلا يزداد في هذا الأمر[ولایت] خيرا إلا ازداد حبا للنساء! اگر این ها از من بود نه از معصوم(ع)، خدا می داند که چقدر منفور می شدم! خدا به امام زمان رحم کند!
ملایی
#عمومی #فقه #عرفان #فقه_و_عرفان از مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی نقل شده است که در پاسخ اعتراض
اولش آخرش قال النّبىّ، صلّى اللّه عليه و آله: إنّما العلم ثلاثة: آية محكمة، أو فريضة عادلة، أو سنّة قائمة، و ما خلاهنّ فهو فضل. حضرت امام در حدیث 24 ام از کتاب چهل حدیث می فرمایند: «انسان به طور اجمال و كلى داراى سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم است: اوّل، نشئه آخرت و عالم غيب و مقام روحانيت و عقل. كه كتب سماويه، و بالخصوص كتاب جامع الهى و قرآن كريم ربوبى، مشحون از آن است. متكفل اين علم پس از انبيا و اوليا، عليهم السلام، فلاسفه و اعاظم از حكما و اصحاب معرفت و عرفان هستند. دوم، نشئه برزخ و عالم متوسط بين العالمين و مقام خيال. در كتاب الهى و اخبار وارده از اهل بيت، عليهم السلام، فوق مأمول وارد است. متكفل اين نيز پس از انبيا و اوصيا عليهم السلام، علماى اخلاق و اصحاب رياضات و معارف‏اند. سوم، نشئه دنيا و مقام ملك و عالم شهادت. كه جميع كتب ما مشحون از آن است. متكفل آن علماى ظاهر و فقها و محدثين هستند. هر يك از اين مراتب ثلاثه انسانيه كه ذكر شد به طورى به هم مرتبط است كه آثار هر يك به ديگرى سرايت مى‏كند، چه در جانب كمال يا طرف نقص. بلكه تعبير به «ارتباط» نيز از ضيق مجال و تنگى قافيه است، بايد گفت
يك حقيقت داراى مظاهر و مجالى است
. و همين طور، كمالات مقامات ثلاثه بسته به كمالات هر يك است. كسى گمان نكند كه بدون اعمال ظاهريه و عبادات قالبيه مى‏تواند داراى ايمان كامل يا خلق مهذّب شود، يا اگر خلقش ناقص و غير مهذب شد، اعمالش ممكن است تامّ و تمام و ايمانش كامل شود، يا ممكن است بدون ايمان قلبى اعمال ظاهريه‏اش تامّ و محاسن اخلاقيه‏اش كامل گردد.
بر طالب مسافرت آخرت و صراط مستقيم انسانيت لازم است هيچيك از كمالات علمى و عملى را صرفنظر ننمايد. گمان نكند كه كفايت مى‏كند او را تهذيب خلق يا تحكيم عقايد يا موافقت ظاهر شريعت!
مثلا از عبارات شيخ اشراق استفاده می شود که كمال علمى با نقص در عمل، و بعكس، ممكن التحقق است، و اهل كمال علمى را از اهل سعادت و متخلصين به عالم غيب و تجرد دانسته و مآل آنها را انسلاك در سلك علّيّين و روحانيين پنداشته. و بعضى علماى اخلاق و تهذيب باطن [ملا محمد مهدی نراقی] منشأ تمام كمالات را تعديل خلق و تهذيب قلب و اعمال قلبيه دانند، و ديگر حقايق عقليه و احكام ظاهريه را به پشيزى محسوب ندارند بلكه خار طريق سلوك شمارند. و بعضى از علماى ظاهر علوم عقليه و باطنيه و معارف الهيه را كفر و زندقه پندارند و با علما و محصلين آن عناد ورزند. [دیگه اجازه بدید اسم نبرم!] و اين سه طايفه كه داراى اين عقايد باطله هستند هر سه از مقامات روح و نشآت انسانيه محجوب هستند... و بيايد روزى كه خداى تعالى از ما مؤاخذه فرمايد و بر ما احتجاج نمايد و ائمه اطهار عليهم السلام، نعوذ باللّه، از ما برائت جويند بواسطه برائت ما از احاديث و علوم آنها. پناه مى‏برم به خداى تعالى از سوء عاقبت و بدى مرجع.» ولی هنوز ما بی جواب ماند، اگر عرفان و اخلاق و فقه، مظاهر و مجالی یک حقیقت هستند، چرا امروزه بر سر اصطلاح های آنها (
بخوانید الفبای آنها 
) چنین بلای اسفناکی آمده است؟ : : در فقه: اگر چیزی که حکم بر روی آن رفته، تمام الموضوع برای حکم باشد می گویند حکم به نحو حیثیت تقییدیه بر موضوع بار شده است، اگر تمام الموضوع نباشد بلکه عنوان مشیر باشد یا قضیه ی خارجی باشد (یا مثالی چیزی باشد) می گویند حکم به نحو حیثیت تعلیلیه بار شده. (بر خلاف وجه تسمیه آن در بحث علت و حکمت!) در اصول: در باب اجتماع امر و نهی (طبق اصطلاح محقق نائینی)، اگر دو عنوان بر معنون، به نحو ترکیب اتحادی بار شوند حیثیت تعلیلیه است و باید قائل به امتناع شویم. اگر به نحو ترکیب انضمامی باشد، تقییدیه است و باید قائل به جواز شویم. در فلسفه: اگر حکم و محمول، واقعا بر موضوع بار شده باشد و واسطه واسطه ی در ثبوت باشد حیثیت تعلیلیه است و اگر محمول بر غیر ما هو له بار شده باشد به اعتبار واسطه ی در عروض، حیثیت تقییدیه است. (البته در فلسفه اقسامی دیگری نیز دارد) در عرفان: 4 حیثیت تقییدیه داریم: شأنیه سرابیه نفادیه و اندماجیه، و حیثیت تعلیلیه نداریم ( ان شاء الله! ). امثال این اشتراک لفظی ها زیاد است و نشان می دهد که چقدر این علوم از هم فاصله گرفته اند! و جا دارد به عموم طرفداران جامعیت گرایی تسلیت عرض کنم! باشد تا بیدار شویم و
 فکری برای حفظ دین کنیم
! 🙏 إنما المستحفظون لدین الله هم الذین أقاموا الدین و نصروه و حاطوه من جمیع جوانبه و حفظوه علی عباد الله و رعوه.
کجایند حافظان اسلام؟
ملایی
#عمومی #فقه #عرفان #فقه_و_عرفان از مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی نقل شده است که در پاسخ اعتراض
shia.pptx
1.31M
استاد عبدالحمید در مجمع عالی حکمت اسلامی مشهد، فرضیه ی را مطرح می کنند که پاورپوینت ارائه ایشان تقدیم شد ( اول ببینید بعد باقی مطلب رو بخونید )، ایشان می فرمایند: «روش فهم منابع و ادلۀ آن براساس روش اجتهاد فقهی جواهری است که قلمرو این روش، همه استنباطات مربوط به احکام جوارحی و جوانحی، واجبات و محرمات، مستحبات و مکروهات، مناط ها و ملاک ها، فلسفه و اسرار احکام ، و همچنین روش استظهار موجّه از «توصیف های ادلۀ نقلی» نسبت به هستی را در بر می گیرد» : http://iict.ac.ir/shiafeqahati/ علی رغم این که این ارائه تلاش خوبی است برای پیوند و کلیات آن خدشه بردار نیست ولی در عین حال بعضی بخش ها را باید بیشتر کار کرد و ادامه داد: 1) روش رسیدن به عرفان فقاهتی (لفظ شیعی اش هم اضافی است) اجتهاد جواهری نیست بلکه ما نیاز به اصول معارفی جداگانه ای برای فهم واقع و معارف مان داریم با این روش فقهی که روایات ضعیف را کنار می گذارد و مثلا برای نهج البلاغة حجیتی قائل نیست (یا حداقل به استناد به آن فتوا نمی دهد!) نمی توان به «محصول نهایی نظام معرفتی، قانونی و فرهنگی دین» (اسلاید 3) رسید! 2) در اسلاید 6 محورهای مرکزی فلسفه و عرفان بیان شده و خروجی هایی برای آن ادعا شده است، مانند فلسفه عملی فردی و اجتماعی (اخلاقی حقوقی سیاسی) و ... ! که هذا اول الکلام! دستیابی به زیر ساخت های تمدن سازی حالا حالا ها کار دارد! 3)در اسلاید 14 کبری نیاز به اثبات دارد. در مجموع این که عرفان فقاهتی در نظر اساتید معاصر «دعوت تمدنی دین اسلام» عنوان می گیرد، مسرت بخش است. 😃🤓
ملایی
#تخصصی #مهجوریت_قرآن در مطلب قبلی عرض کردیم که تمحض آقایون در فقه و اصول به شکلی هست که عملاً قرآن
روش تفسیر قرآن به قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی، بر اساس دروس استاد شیخ محمد حسن وکیلی
ملایی
روش تفسیر قرآن به قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی، بر اساس دروس استاد شیخ محمد حسن وکیلی
تفسیر قرآن به قرآن.pdf
88.2K
استاد محمد حسن وکیلی در کتاب روش تفسیر قرآن به قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی، ابتدا تفسیر را از نظر علامه معنا می کنند: « تفسیر صرفا بیان معانی آیات قرآن و آشکار سازی مقاصد و مدالیل آن، در واقع همان بیان محصَّل آیه است». سپس تقریری از روش علامه بیان می کنند که آن را می توان در دو بخش جمع بندی کرد: 1) قرآن در مرحله دلالت و بیان تام است و استقلال دارد و مراد جدی خود را با قرائن معینه و مبینه ی داخلی بیان می کند و نیازی به قرائن صارفه یا قرینه ای خارج از قرآن ندارد. 2) ما برای فهم قرآن استقلال نداریم و به خاطر ضعف ما و مشکل ما در قابلیت نیازمند مراجعه به ائمه اطهار و اهل ذکر و ... هستیم. علامه طباطبایی در قرآن در اسلام ص 87 : «در میان شیعه آنچه اکنون در علم اصول تقریبا مسلم است این است که خبر واحد موثوق الصدور در احکام شرعیه حجت است ودر غیر آنها اعتبار ندارد» آقای وکیلی: "اگر حدیث مورد نظر بیان قصص، مصادیق اشخاص و اماکن، تفاصیل معاد، شأن نزول آیه یا بطن آیه، قطعی بود مفید است نه خبر واحد ظنی. پس اگر روایات تفسیری ما را به نکات و ظرایفی از خود آیات رهنمون شدند، مقبول اند گرچه سندش معتبر نباشد! به تعبیر دیگر نقش روایات در این موارد صرفا ارشاد است. پس اگر با ظاهر آیه یا قرائن درونی قرآن تناسب نداشت یا حمل بر بیان تاویل و بطن آیه می گردد یا طرح خواهد شد ولو سند خوبی داشته باشد. در حقیقت ما هنوز تا مرحله فهم کامل قرآن و روایت فاصله ها داریم و تا نقائص اصول و فلسفه ی ما بر طرف نشود ما به آن مقصد عالی نتوانیم رسید و رشد این علوم از مقدمات ظهور حضرت (عج) است."
تقریبا کتاب مبانی و اصول به نظرم این کتاب از تمهید القواعد بهتر هست برای شروع عرفان، فارسی_عربی هم هست. اگر نهایة الحکمة رو خوندید حتما شروع کنید تا ان شاء الله در انتها (البته با کمک زیارت جامعه کبیره و ...) بتونیم در بحث انسان کامل به شناخت بسیار بهتری درباره حضرت حجت ارواحنا له الفداء برسیم که معرفت ایشان از واجبات هست. با خوندن این کتاب به طور منظم ساختار هستی شناسی عرفا رو یاد می گیرید و با اصطلاحات آنها به خوبی آشنا می شید. بحث های وحدت وجود، ذات به اطلاق مقسمی، تعین اول و ثانی، نفس رحمانی، انسان کامل و ... بسیار خوب توضیح داده شده. این کتاب رو استاد امینی نژاد طی 60 جلسه تدریس کرده اند: https://b2n.ir/325119 البته اندک بحث هایی هم در این کتاب نیست که در کتاب «حکمت عرفانی» آمده مثل: تجدد امثال،قوس نزول و صعود، جلاء و استجلاء، 5 معنای قیامت و ... اگر از کتب عرفانی، یک کتاب را بخواهیم کتاب درسی حوزوی قرار بدهیم همین کتاب استاد یزدان پناه هست، یعنی پیشنهاد ما این هست: پایه 7 کتاب بدایه یا فلسفه مقدماتی، پایه 8 و 9 نهایه و تکمله نهایه، پایه 10 مبانی و اصول عرفان نظری.👌
ملایی
#تخصصی #امتداد_فلسفه #حکمت_عملی #علوم_انسانی_اسلامی #فلسفه_و_فرهنگ نشستی با عنوان «نقش #علامه_طباط
یکی از مشکلاتی که برای طلاب رشته فلسفه وجود دارد این هست که گاهی نمی دانند ثمرات و اثرات مباحث فلسفی شان چیست؟ و از آنجایی که شهریه یا مدرک به درد بخوری هم در کار نیست بی انگیزه می شوند. خود من اوائل که بدایه می خوندم، برام سوال بود که حالا مقولات ده تا باشند یا چهارده تا یا پنج تا چه فرقی داره؟ اراده صفت ذات باشه یا صفت فعل چه فایده ای برای ما داره؟ چه نفعی داره بفهمیم حرکت قطعیه است یا توسطیه؟ و ... 🤯 از طرفی در روایات داریم: اللهم انی اعوذ بک من علمٍ لا ینفع! ⛔️ بنده از اساتید بدایه و نهایه استدعا دارم همان ابتدا برای طلاب برخی ثمرات و اثرات جدیِ امتداد های فلسفه را بیان کنند. به طلاب بگویند که: ✅ 1) شبیه همین که صورت شریکة العله است برای ماده، انسان کامل هم شریکة العله است برای وساطت فیض به عالَم، نه علت معده نه علت فاعلی استقلالی، بلکه شبیه علت صوری است. ✅2) با اصالت وجود و خصوصا اتحاد عاقل به معقول می توان برخی نگاه های سوبژکتیویته ی کانت یا دکارت را پاسخ داد، بلکه در سفر سوم از اسفار اربعه مرز بین هستی شناسی و معرفت شناسی برداشته می شود. ✅3) تشکیک خاصی ای که صدرا در متن وجود مطرح می کند بعد از اثبات وحدت شخصیه ی وجود بی ثمر نمی شود بلکه همانند آن در تشکیک خاص الخاصی در نفس رحمانی پیاده می گردد. ✅4) قاعده ی الواحد از فروعات اصل علیت است و انکار آن به انکار علیت و هرج و مرج می انجامد بلکه با همین قاعده می توان اثبات کرد که در هر عصری فقط یک انسان کامل بالفعل هست و به همین راحتی می توان برخی از عرفان های کاذب (که در کنار امام زمان عج قطب سازی می کنند) را ابطال کرد. ✅5) رابطه ی وجود و ماهیت بسیار نزدیک به رابطه ی حق و خلق است. ✅6) وجود های ربطی دارای ماهیت های حرفی هستند! و پذیرش این مبنا در بسیاری مباحث اصول فقه اثر گذار است: در حروف، در هیئات، در خطابات، در احکام خمسه تکلیفیه و ... که گفته شده معانی حرفیه ای هستند که از نسب فی غیره اتخاذ شده اند؛ همه این ها دارای ذات می گردند،حکم بردار خواهند بود، میتوان درباره محمول های آنها بحث کرد و آثار واقعی آنها را مورد تحقیق قرار داد. علاوه بر این که در بسیاری از بحث های ثبوتی اصول (نه اثباتی که نیازمند به بررسی ادله روایی و نقلی هستند) کاملاً قواعد تکوینی و فلسفی جاری می شوند. 7) و و و الی ماشاء الله ! اصلا این بحث ارزش این را دارد که یک کتاب مجزا «امتداد ها و ثمرات فلسفه اسلامی» نوشته و تبلیغ گسترده شود.
این هشتک رو تو ایتا یا گوگل سرچ کنین: عکس هایی که میاد رو ببینید: همش یا دارن کارگری می کنن یا چاه خالی می کنن یا ... اسم اش رو هم گذاشتن جهادی ! آخه برادر عزیز برای بیل زدن که نیاز به عمامه 10 متری نیست! خب می خوای لجن ها رو جمع کنی چرا عمامه ات رو بر نمی داری؟ اگر کارِت برای خداست چرا این قدر با عمامه عکس می اندازی؟ نمی گم جهادی نه، نمی گم کمک به مردم نه ولی میثاق طلبگی یه چیز دیگه بود ها! بله رهبری فرمودند طلاب منشأ خدمت رسانی به مردم باشند تا نیروهای مردمی به صحنه بیان؛ درست، حرفی نیست ولی این که شما با عمامه رفتی تو پمپ بنزین داری جای مسئولش باک پر می کنی منشأ خدمت رسانی شدی الان؟! رهبری سالی یکبار اون هم نمادین برای ترویج درختکاری بیل دست می گیرن. طلبگی شأنی داره! علامه طباطبایی میگن مطابق آیه ی " و ما کان المومنون لینفروا کافة " می فهمیم جهاد جبهه های جنگ از دوش طلبه برداشته شده تا بتونه نیاز های علمی و دینی ، اعتقادی، اخلاقی، شبهات، احکام، قوانین جامعه و ... رو برآورده کنه! حرمت طلبگی رو باید حفظ کرد. الان این ها همه زمین مونده آقای عمامه به سر درس و بحث اش رو رها کرده مدام داره زمین طی می کشه! دو تا بطری دستش گرفته فیس فیس ضدعفونی کردن و عکس انداختن! کار مهم تر بلد نیستی شما؟ إن بابا من العلم يتعلمه الرجل خير له من أن يكون أبو قبيس ذهبا فأنفقه في سبيل الله. من اشتغل بغير المهم ضيع الأهم. باید جلوی این افراط رو گرفت، البته مراقب باشید باز به تفریط کشیده نشه! باید منشأ و نماد خدمت باشیم نه گازر! این میشه حد وسط.
سوالات مصاحبه (2).docx
27.4K
#عمومی طلاب چند تا از طلبه های مدرسه معصومیه اومدن و یک مصاحبه ای از بنده گرفتند درباره روش موفقیت در حوزه؛ که دیدم بد نیست متن سوال هاشون و جواب ها رو اینجا هم بگذارم. برای طلاب مقدمات مفید هست.
ملایی
#عمومی این هشتک رو تو ایتا یا گوگل سرچ کنین: #آخونداچیکارمیکنن عکس هایی که میاد رو ببینید: همش یا د
نمونه ای از در کلام ائمه در حدیثی طولانی که خلاصه اش رو عرض می کنم، ابو عمرو الزبیری می گوید از امام کاظم علیه السلام پرسیدم افضل اعمال چیست؟ فرمود آنچه که خداوند هیچ چیزی را جز به آن قبول نمی کند. پرسیدم آن چیست؟ فرمود ایمان به یگانگی خداوند بالاترین اعمال و اشرف ترین آنهاست. پرسیدم ایمان قول است یا عمل؟ فرمود: ایمان همه اش عمل است و قول بعضی از آن عمل است و ایمان مراتب دارد. پرسیدم مگر ایمان کم و زیاد می شود؟ فرمود: بله، خداوند متعال بر هر عضوی از جوارح ایمانی واجب کرده است، بر قلب بر چشم بر گوش و ... مثلا قلب که انسان با آن تعقل می کند تفقّه می کند و می فهمد و قلب امیر بدن است، آنچه از ایمان بر این قلب واجب شده است: اقرار و معرفت و عقد و رضا و تسلیم است به این که لااله الا الله وحده لا شریک له و نبوت و کتب آسمانی. این است آن عملی که خداوند بر قلب واجب کرده است و ... سپس حضرت برای ایمانی که بر قلب واجب شده به آیاتی استناد می کنند: جن3، قصص 106،رعد 30، مائده 44، بقره 284 سپس ایمانی که بر قول و زبان واجب شده: بقره 83،عنکبوت46 و همین طور بر گوش و سمع، و سپس بر چشم و فرج و پا و ... راوی می پرسد خب نقصان و تمام ایمان را فهمیدم، زیادی ایمان از کجا؟ حضرت می فرمایند: از توبه126 و کهف13 می فهمیم که اگر ایمان هر عضوی واحد بود ایمان مومنین برتری ای نسبت به هم نداشت و مساوی می شدند درحالی که به زیادی ایمان، درجات مومنین در نزد خداوند مشخص می گردد. سند: کافی ج2 ص 34 ط اسلامیه نکته1: امام کاظم علیه السلام برای توضیح مراتب ایمان و تفاضل آن در هریک از جوارح انسان از کنار هم گذاشتن 28 آیه ی قرآن استفاده می کنند که نمونه ای واضح از تفسیر قرآن به قرآن توسط ائمه است. نکته2: انسان به قلب خود می تواند تعقل کند و بفهمد ولی عمل قلبی، اعتراف و باور کردنی است که آنچه را با عقل و فهم بدان یقین کرده است در ته دل خودش فرو برده، گره بزند و قفلش کند و زیربنای افکار و اعمال دیگر خودش قرار دهد. این بالاترین و شریف ترین عمل است. در عیون الحکم و غرر الحکم نیز از حضرت امیر علیه السلام آمده: التفكر في ملكوت السماوات و الأرض عبادة المخلصين! رهبر انقلاب نیز در اردیبهشت 98 فرمودند: «ما منتظریم که دولت اسلامیِ به معنای واقعی و سپس جامعه‌ی اسلامیِ به معنای واقعی و سپس تمدّن اسلامیِ به معنای حقیقی به وجود بیاید، حوزه‌ی علمیّه مسئولیّتهای متناسب با این کار بزرگ را دارد، باید انجام بدهد. چه کار باید بکنید؟ باید بنشینید فکر کنید دیگر؛ اینها جزو آن موضوعات و مباحث فکری شما است.» جالب است که نشستن و فکر کردن درباره تحقق تمدن اسلامی، در کلام امام خامنه ای، کار است کار! بیکاری نیست. بعضی خیال می کنند کار یعنی جارو و بیل دست گرفتن. بعضی دیگر نیز متاسفانه خیال کرده اند که کار یعنی فعالیتی که ازش پول در بیاد! در نگاه این دنیازده ها، نماز خواندن، روزه، قرآن، زیارت و ... همه از بیکاری است! درس خواندنی که ازش پول در نیاد «علم لا ینفع» است و باید کنار گذاشته شود. می گویند: فکر نان کن که خربزه آب است. از نظر این سفیهان، معنویت چیزی جز درمانی روانی برای کنار گذاشتن تشویش ها و رسیدن به لذت آرامش نیست. برای این ها هرچه از «درد دین» بگوئید صرفا لفاظی و شعار است.