#زبان_حال_حضرت_قاسم سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_قاسم سلاماللهعلیه
#دو_بیتی
لبم بوي پدر دارد عمو جان
سرم شوق سفر دارد عمو جان
تمام سنگها بر صورتم خورد
يتيمي دردسر دارد عمو جان
#علی_اکبر_لطیفیان
@poem_ahl
#زبان_حال_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_قاسم سلاماللهعلیه
تب تنهایی من بود که تاب از تو گرفت
فکر نوشیدن یک جرعه ی آب از تو گرفت
به جمال حسنی دست درازی کردند
تازه داماد حرم نیزه نقاب از تو گرفت
هرکسی از پدرم از پدرت بغضی داشت
انتقامی عوض آن دو جناب از تو گرفت
پدر تو شتر مادرشان را پِی کرد
کینه ی جنگ جمل خُرده حساب از تو گرفت
تا به حالا نشده بود جوابم ندهی
من صدایت زدم و سنگ جواب از تو گرفت
بوی خونِ بدنت کرب و بلا را بر داشت
گل نیلوفری ام نعل گلاب از تو گرفت
ورمِ پلکِ لگد خورده دو چشمت را بست
ورنه فکر حرم آرامش و خواب از تو گرفت
گریه ی تازه عروست وسط صدتا مرد
گریه ها در وسط بزم شراب از تو گرفت
#گروه_یامظلوم
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
غفّاری و حکیمی و ربّی و داوری
فوق عروج وهم و فراتر ز باوری
از هر چه دیدهاند و ندیدند خوبتر
وز هر چه گفتهاند و نگفتند برتری
خالیست از ثواب و پر است از خطا و جرم
پروندۀ سیاه مرا هر چه بنگری
من کمترم از اینکه بسوزانیام به نار
تو برتری از اینکه به رویم بیاوری
خواهی ببخش و خواه بسوزان در آتشم
من عبد کوچکم تو خداوند اکبری
پرسی اگر تو کیستی و من که، گویمت:
من بندۀ فراری و تو بندهپروری
در پیش وسعت کرمت نیز کوچک است
حتی گر از گناه همه خلق بگذری
من داخل بهشت ولای علی شدم
باور نمیکنم که تو در دوزخم بری
ما را هماره بار معاصی به روی دوش
تو دم به دم حوائج ما را برآوری
«میثم» گناهکار و تو بخشنده و کریم
کز لطف خویش ناز گنهکار میخری
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسن سلاماللهعلیه
#مدح_امام_حسن سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسن سلاماللهعلیه
ای دو جهانت فدا یا حسن ابن علی
مظهر صبر خدا یا حسن ابن علی
شیر خدا را خلف دُرّ سه بحر شرف
آینۀ کبریا یا حسن ابن علی
حای تو حسن ازل سین تو سرّ ابد
نون تو نورالهدی یا حسن ابن علی
مهر رخ دلربات لعل لب جانفزات
بوسه گه مصطفی یا حسن ابن علی
گه سر دوش رسول گه روی دست پدر
گه به بر مرتضی یا حسن این علی
هم به سکوت و پیام هم به قعود و قیام
بر همه ای مقتدا یا حسن ابن علی
اسوه ی ما صبر تو است کعبه ی ما قبر تو است
بقیع تو قلب ماست یا حسن ابن علی
ای به کرم چون پدر از همه مشهورتر
حاجت ما کن روا یا حسن ابن علی
عبد تو خیر العباد باب تو باب المراد
دست تو مشکل گشا یا حسن ابن علی
صلح تو تیری دگر بر دل بیدادگر
صبر تو دین را بقا یا حسن ابن علی
بنده ی ناقابلم هر چه که هستم دلم
با تو بود آشنا یا حسن ابن علی
کار تو اکرام بود اجر تو دشنام بود
ای همه جود و سخا یا حسن ابن علی
حلم مکرّر کنی نیست عجب گر کنی
دشمن خود را عطا یا حسن ابن علی
خصم نگنجد به پوست تا که شود با تو دوست
بسکه نوازی ورا یا حسن ابن علی
کار تو صدق و صفا از همه دیده جفا
با همه کرده وفا یا حسن ابن علی
ای به مزارت درود صلح تو کمتر نبود
ز نهضت کربلا یا حسن ابن علی
زخمِ همه در دلت یار شده قاتلت
کشت تو را از جفا یا حسن ابن علی
بی کسیت را چو دید زهر به دادت رسید
تا شدی از غم رها یا حسن ابن علی
قلب تو بیتاب شد به کودکی آب شد
در وسط کوچه ها یا حسن ابن علی
سوخت دل و جان تو که پیش چشمان تو
فتاد زهرا ز پا یا حسن ابن علی
جعده اگر جانی است قاتل تو ثانی است
که کشت مام تو را یا حسن ابن علی
اجر نبی بود این که آید از راه کین
بر بدنت تیرها یا حسن این علی
«میثم» دلباخته سوخته و ساخته
قصیده بهر شما یا حسن ابن علی
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
بهترین فیض را به من دادند
به سوالم جواب لن دادند
عاشقان وصال تو اول
به مکافاتِ عشق تن دادند
روز، تحصیل ساختن کردم
شب که شد درس سوختن دادند
هجر تلخ است، از همین تلخی ست
خواب شیرین به کوه کن دادند
یوسف من! به دست این یعقوب
جاى پیراهنت کفن دادند
عاشقان وقت خمسِ دل دادن
پنج پنجم به پنج تن دادند
ما که آواره ایم و دربدریم
اشتباها به ما وطن دادند
ما مرتب اگر چه در نزدیم
این کریمان مرتباً دادند
به همه زر ولى به من کشکول
از همه بیشتر به من دادند
کربلاى حسین رفتن را
از سر سفره ی حسن دادند
بچه ها راحتند با عمه
کار را دست شیرزن دادند
چادر پاره را به نیزه زدند
نیزه اى هم به پیرهن دادند
کربلا می برد مرا؟...دیدم...
...به سوالم جواب لن دادند
#علی_اکبر_لطیفیان
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسن سلاماللهعلیه
#مدح_امام_حسن سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_قاسم سلاماللهعلیه
کبوتریم و پی دانهی امامحسن
رسیدهایم درِ خانهی امامحسن
تمام مردم این شهر، شهرت ما را
شناختند به دیوانهی امامحسن
عجیب نیست اگر میشوند دشمن و دوست
اسیر لطف کریمانهی امام حسن
اگر تمام جهان میهمان او باشند
هنوز جا دارد خانهی امام حسن
نمیرویم سراغ کسی به غیر از او
که رزق ماست به پیمانهی امام حسن
دل شکستهی ما آنقدر طوافش کرد
لقب گرفت به پروانهی امام حسن
فقیر بوده ولی پادشاه میگردد
به هرکه میرسد عیدانهی امام حسن
به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم
اسیر قاسم دردانهی امام حسن
#مجتبی_خرسندی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
مردمی که به تو نظر کردند..
چشم بر روی دیگران بستند
محتضرها به عشق دیدن تو
عوض احتضار، سرمستند
لقمه ی چرب و نرم بسیار است
نان خشک تورا هوس کردم
چشم و دل سیرهای این عالم
مست افطار ساده ات هستند
تیغ تو در نبرد میچرخید
آبروی حریف را میبرد
ملخک های آمده به مصاف
فوق فوقش دوبار میجَستند
ما که در ابتدای عشق توایم
ابتدا هم که هیچ، قبل تریم
عاشقان تو مثل تمارند
سر سپردند و عهد نشکستند
دوستانت تقیه میکردند
دشمنانت دروغ میگفتند
دوست و دشمن تو آقا جان
همه در غربت تو هم دستند
کشتنت کار ابن ملجم نیست
ماجرا ماجرای ناموس است
شعله و سیلی و در و دیوار
بهر قتلت به میخ پیوستند
#سید_پوریا_هاشمی
@poem_ahl
#مدح_حضرت_قاسم سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_قاسم سلاماللهعلیه
باید که صد دفتر به نام او غزل کرد
آنکس که طعم مرگ را همچون عسل کرد
وقتی نقاب خویش را از چهره برداشت
کرببلا را روشن از نور زحل کرد
با پهلوان شامیان کرد آنچه را که
در روز فتح مکه مولا با هبل کرد
یا در دفاع از حرم یا از ولی بود
اینگونه رزم خویش را ضرب المثل کرد
از روی ایمان و بصيرت تیغ می زد
مانند رفتار حسن که در جمل کرد
پس در تمام فتنه ها باید همیشه
با اتکا بر شیوه ی قاسم عمل کرد
دشمن که مرد جنگ با آل علی نیست
پس مشکلش را لاجرم با سنگ حل کرد
کاری که با پهلوی زهرا ميخ در کرد
آن سنگ ها با قاسم عزوجل کرد
مثل علی می خواست که از هم نپاشد
ارباب ما با احتیاط او را بغل کرد
#علی_کاوند
@poem_ahl
#مدح_حضرت_قاسم سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_قاسم سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است
تا سحر پیمانه ریز کاسه ما قاسم است
هست هست هستم امشب چون حسن بابا شده
که پس از او در دو عالم صاحب ما قاسم است
با وجودی که خدای دلبران است این پدر
دیگر از امشب حسن مجنون و لیلا قاسم است
یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم
ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسم است
از همان روزی که رزق نوکران تقسیم شد
کربلای سینه زن های حسن با قاسم است
این کریمان به نگاه خود گره وا می کنند
آنکه عمری درد ما کرده مداوا قاسم است
گوسفندی نذر او کردیم و مرده زنده شد
آنکه نامش می کند کار مسیحا قاسم است
روی ابرویش اگر تحت الحنک بسته حسین
در حرم زیباترین فرزند زهرا قاسم است
نعره زد: ان تنکرونی ریخت لشکر را بهم
وارث شیر جمل شاگرد سقا قاسم است
مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا
سایه روی سر مادر به هر جا قاسم است
با اشاره هر کجا می گفت: یا زینب ببین
آن سر عمامه بسته روی نی ها قاسم است
زیر سم اسب ها با هر نفس قد می کشید
گفت با گریه حسین، این تن خدایا قاسم است
نعل های خاک خورده دنده هایش را شکست
مثل مادر این تنی که می خورد پا قاسم است
چون که قاسم بود بین گرگ ها تقسیم شد
یوسف پاشیده از هم بین صحرا قاسم است
#قاسم_نعمتی
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#گریز_امام_رضا سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
گر بنا نیست که نوبت به گدایان برسد
چه نیازی که دگر این همه مهمان برسد؟
چند روز است که من پشت درم، رحم کنید
یک نفر نیست به داد من گریان برسد؟!
گاهگاهی به خودم گریه کنان میگویم
کار و بار تو بنا نیست به سامان برسد
آنکه یک شهر، در خانه به رویش بستند
بهتر آن است که با حال پریشان برسد
دامن لطف شما، قسمت هرکس نشود
کاش این دست بر آن گوشه دامان برسد
من برای همهی شهر، حرم میگیرم
بگذارید که پایم به خراسان برسد
دوست دارم دم آخر که شهادت خواندم
قبل رفتن به لبم ذکر «رضا جان» برسد
یاد آقای خراسان، دو سه خط روضه بخوان
و ثوابی هم اگر هست، به ریّان برسد:
داشت میگفت: کمی آب ... که خنجر نگذاشت
سخن حنجر خشکیده به پایان برسد ...
فکر میکرد کسی، آن حرم پرده نشین
نزد تو، گریه کنان ... پاره گریبان برسد؟!
خواهرت رفت ولی موقع رفتن میگفت:
یک نفر کاش به داد تن عریان برسد
#رضا_نظاری
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#گریز_امام_علی سلاماللهعلیه
#گریز_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
اینجا کریمی هست که بسیار می بخشد
لب وا نکردی تا کنی اِقرار می بخشد
تاثیرِ استغفار اوجِ باورِ عبد است
قبل از گُنه کردن تو را غفّار می بخشد!
وقت گناه او پَرده روی ما می اندازد
مشغولِ عُصیانیم که ستّار می بخشد!
هر قدر هم دوری کنیم او در پیِ ما هست
گاهی به خلوت، گاه در اَنظار می بخشد
این صبر که دارد خدا، شرمندگی دارد...
هر چه گُنه را می کنی تکرار، می بخشد...
ظرفِ تَرَک خورده در اینجا بند خواهد خورد
رفتی و برگشتی اگر صدبار، می بخشد
پیچیدگیِ زندگی تمرینِ رُشدِ ماست
اینها مقاماتی ست که دلدار می بخشد
مؤمن در امواجِ بلاها دَم نخواهد زد
زیرا بلاها نخلِ او را بار می بخشد
در میهمانی، هوشیاری جُزوِ اَرکان است
این صاحبِ خانه به ما اَسرار می بخشد
حُبِّ علی در سینه باشد کارِ ما جور است
ما را به مِهرِ حیدرِ کَرّار می بخشد
آبِ حیاتی که خدا فرموده؛ این اشک است
این هدیه را بر دیده ی بیدار می بخشد
فرموده است شیخُ الاَئِمّه: "حَق، کسی را که
اشکی بریزد در عزای یار، می بخشد"
ذکرِ "حسین" در تشنگی تسبیحِ ما باشد
جان را صفا این ذکرِ گوهربار می بخشد
امشب خدا ما را به حَقِّ آن یتیمی که
اُفتاد از ناقه در آن بازار، می بخشد
امشب خدا ما را به حَقِّ چشم هایی که
گردیده بود از ضربِ سیلی تار، می بخشد
#رضا_رسول_زاده
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#نجف
“کرار”واژه ای است که زیبنده ی علی ست
خورشید محو چهره ی تابنده ی علی ست
شکر خدا کبوتر جلد نجف شدم
خوشبخت آن دلی که فقط بنده ی علی ست
فرقی نمی کند چه کسی نوکرش شده ست
مولا شدن همیشه برازنده ی علی ست
بگذار، تازه روز قیامت عیان شود
حتی بهشت جلوه ای از خنده ی علی ست
از شوکت علی چه بگویم که معرکه
در انحصار بانگِ خروشنده ی علی ست
سائل شدن بهانه ی ما بود … قصد ما
تنها زیارت رخِ تابنده ی علی ست
نفرین به روزگار…که بعد از هزار سال
آن میخ نیم سوخته شرمنده ی علی ست
#احسان_نرگسی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
#نجف
در مسیرِ نجفت راهِ نجاتم پیداست
نقشِ امضای تو بر برگ براتم پیداست
دستم از بسته شدن باز شد و بنده شدم
حکمِ آزادیام از شکلِ صلاتم پیداست
دائمالذّکرم و از مذهبِ خود میگویم
سندِ شیعهگیام از صلواتم پیداست
نام پاک تو که در دُرّ نجف پنهان است
روی انگشترِ پیغمبرِ خاتم پیداست
آنقدر خَم شدهام پیشِ ضریحِ ذکرت
نخِ تسبیحِ ستونِ فقراتم پیداست
خوشهی اشک، از انگورِ نجف میگیرم
در دو چشمِ ترم انبارِ زکاتم پیداست
گفته بودی به سرِ محتضرت میآیی
نَقلِ خوشقولی تو از سَکَراتم پیداست
مثلِ گلدسته که اَشهد به زبانش دارد
شَهدِ نامت به لبم وقتِ وفاتم پیداست
#رضا_قاسمی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
عشق یعنی تا نَفَس باقی ست مثل شهریار
روز و شب نام علی را می برم با افتخار
گفته در وصفِ شکوهِ او خود پروردگار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
در تمام زندگی حصن حصینم حیدر است
دلخوشم تنها امیرالمومنینم حیدر است
شاه هم بودی، گدای حیدر کرار باش
عبد بی چون و چرای حیدر کرار باش
تا ابد زیر لوای حیدر کرار باش
هر که هستی، خاک پای حیدر کرار باش
جان سپردن در حرم رویای هر سینه زن است
سجده بر ایوان طلایش کار هر روزِ من است
عشق او عمری ست مرز بین حق و باطل است
در حقیقت دین ما با حب حیدر کامل است
بی گمان جبریل هم وقت رکوعش سائل است
کعبه هم با آن شکوهش سوی حیدر مایل است
عاجزم از درک نامش؛ فوق باورها علی ست
در صف محشر جلودار پیمبرها علی ست
#احسان_نرگسی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
" یا رَبّنا " گفتم؛ تو در ذهنم نشستی
مولودِ کعبه! هر چه دارم من، تو هستی
دل از خدا بُردی تو از بس حقپرستی
در کعبهی قلبم تو بُتها را شکستی
اَلحق که مرآتی تو بر پروردگارم
جانم فدای هم پدر، هم مادرِ تو
آیا شود من هم بیایم محضر تو
رخصت بده یک لحظه باشم قنبر تو
ای کاش در راه تو گردم پرپرِ تو
من خواب دیدم در رهِ تو جاننثارم
" مَن ذَا الّذی ذاقَ ... " چه حُبّ بینظیری
در بندِ تو، بَه بَه، چه خوش باشد اسیری
ای آنکه داری شهرتِ نِعمَ الامیری!
اسم تو آمد در میان؛ خرده نگیری ...
در مستیِ از یاد تو بیاختیارم
دارد به پایان میرسد ماهِ مبارک
دستم تهی از توشه میباشد بِلاشَک
در خوببودن تو تکی؛ من در بدی تک
"لا فَرَّقَ اللهُ" شها! بَینی وَ بَینَک
هستی فقط تو دلخوشیّ روزگارم
یا سیّدی! نَفسُ النّبی! آقای عالَم!
ای کاش گردم با تو قبل از مرگ، مَحرَم
دارد به پایان میرسد، این عمر، کمکم
مُهر قبولی میزنی شعرِ مرا هم؟!
غبطه خورِ لطفت به شعرِ شهریارم
اهل دلی میگفت: بر عاشق، یقیناََ
شیرینترین هنگام باشد وقت مُردن
زیرا که میبیند تو را با ضِرسِ مُتقَن
چشمش شود از دیدن روی تو روشن
لبتشنهی آن لحظههای احتضارم
با این همه، من را اگر قابل ندانی
در دوزخم اندازی و از خود برانی
گِردِ هم آرم اهلِ آن را با اَذانی
در بینِ شُعله میکنم من خطبهخوانی:
ای اهل آتش! من علی را دوست دارم
#محمدعلی_نوری
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
گسترده شد خوان دعا مولایَ یا مولای!
بشنو نداهای مرا مولایَ یا مولای!
گمگشتهام در بندگی یا ایّها الفاروق!
بنمای بر من راه را مولایَ یا مولای!
هر روز بدتر میشود حال و هوای شهر
یک دم، بِدَم ای با وفا! مولایَ یا مولای!
یادت میآید رو به تو انداختند آن دو ...
بر دیدنِ خیر النّسا مولایَ یا مولای!
من که چو آنها بد نیام رحمی به حالم کن
بنما مرا حاجتروا مولایَ یا مولای!
هم میهنانم دانه دانه میروند از بین
رحمی نما بر حال ما مولایَ یا مولای!
تو طبق قرآنی، علیجان! زندهی زنده
ای دست و ای خون خدا! مولایَ یا مولای
گر تو بخواهی از خدا، پایان پذیرد درد
بارد دوا؛ بارد شِفا مولایَ یا مولای!
شاید نباشم زنده پس رخصت بده آقا!
وصف تو را گویم شها! مولایَ یا مولای!
کعبه تَرَک برداشت و تو آمدی دنیا
ای خانهزاد کبریا! مولایَ یا مولای!
بردی دل از دیوارهای مسجد کوفه
مولایَ یا مولای! با "مولایَ یا مولای ..."
یَومَ یَفِرُّ المَرء ... دستِ من به دامانت
جانِ اباالفضلت بیا ... مولایَ یا مولای!
جز تو نخواهد داد ما را هیچ کس، بیشک
یاری به طوفان بلا مولایَ یا مولای!
#محمدعلی_نوری
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
نغمه «يا هو»ست به هر موي من
پر شده عالم ز«هوالهو»ي من
روي من از چار طرف سوي حق
ديده حق از همه سو، سوي من
تا که دمم هست دم از او زنم
بـانگ هوالحي و هوالهو زنم
قبضه خاکي بُدم آدم شدم
روح شدم نور شدم دم شدم
خيل ملک نيز مرا سجده کرد
از همه سو قبله عالم شدم
عالم را براي من آفريد
مرا براي خويشتن آفريد
ذکر دلم مدح و ثناي علي است
حال خوشم حال و هواي علي است
ذات الهي که مرا خلق کرد
هر چه به من داد، ولاي علي است
خلوت من جلوت من با علي است
دار و ندارم همه يک يا علي است
کيست علي؟ آنکه ندانند کيست
کيست علي؟ آنکه خدا هست و نيست
علي، علي، علي که پيش از مکان
به ظل غيب لامکان داشت زيست
لحم و دم و جانِ محمّد علي است
تمـام قـرآن محمّد علي است
کيست علي؟ بر همه عالم امير
کيست علي؟ رفيق پير فقير
امـام يـازده امـام همـام
سراج سيزده سراج المنير
مغز علي و دگران پوستند
تمـام انبيـا علي دوستنـد
اميرمؤمنين عالم علي است
حقيقت رسول خاتم علي است
کعبه علي، قبله علي، حج علي
ذکر علي، حمد علي، دم علي است
علي بود احمد و احمد علي است
تمـام اسـلامِ محمّد علي است
کسي که خون عَمرو جاري کند
رسـول را يکتنه يـاري کند
امير مرحب کُش خيبر شکن
ديده کسي يتيم داري کند؟
خاک کجا و مظهر هو کجا؟!
تنور پيرزن کجا، او کجا؟!
واي به من، من و ثناي علي
عفـو کند مـرا خداي علي
جهان چه قابل که فدايش شود
فاطمه گـرديـده فداي علي
آينه روي خدا چهر اوست
دين تمام انبيا مهر اوست
کيست علي؟ معلم جبرئيل
کيست علي؟ پير هزاران خليل
کيست علي؟ امير، خيرالامير
کيست علي؟ وکيل نعم الوکيل
کيست عـلي؟ تمـام آيين من
عقل من و عشق من و دين من
پاک سرشتم که سرشتم علي است
مرغ بهشتم که بهشتم علي است
«ميثم» بي دست و زبانم، ولي
هر چه که در نخل نوشتم علي است
گو که در آرند ز تن پوستم
تـا ابـدالـدهر علي دوستم
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
نفس چه فایده، وقتی که در هوای تو نیست
بدا به حال گدایی که مبتلای تو نیست
مرا به غیر خودت دست هیچکس مسپار
کسی شبیه خودت فکر بندههای تو نیست
نه اشک مانده برایم، نه نالههای سحر
چه کرده ام که دلم شامل عطای تو نیست
دلم کبوتر هر بام می شود ... افسوس!
خودت بگو چه کنم با دلی که پای تو نیست
مرا به «گریه برای حسین» میبخشی
وگرنه بندهی تو لایق سرای تو نیست
چه دارد آنکه ندارد غم حسین تو را
چگونه درک کنم ماتم حسین تو را
به غیر روضه، پی کار دیگری نروم
که من شناخته ام عالم حسین تو را
تو خواستی که من از روز اول عمرم
به دوش خود بکشم پرچم حسین تو را
به غیر تربت کرببلا دوایی نیست
به عالمی ندهم مرهم حسین تو را
به نوکری خودم افتخار خواهم کرد
چه دارد آنکه ندارد غم حسین تو را
#احسان_نرگسی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
تا هست کربلا دل ما بی پناه نیست
عمری که خرج سینه زنی شد، تباه نیست
مستیِ ما اگر که گناه است، غم مخور
در شهر عشق، هیچ دلی بی گناه نیست
پایِ رفاقتِ منِ بیچاره مانده است
یعنی حسین چون دگران نیمه راه نیست
ميعادگاهِ هر چه فرشته ست کربلا
افسوس، جا برایِ منِ روسیاه نیست
امسال نیز کرببلا سهم ما نبود
با این حساب روی لبم غير آه نیست
با سنگ می زنند تو را خیلِ کوفیان
این سرو ایستاده مگر پادشاه نیست؟
شمر و سنان و حرمله از راه آمدند
برخیز! جای خواهر تو قتلگاه نیست
#احسان_نرگسی
@poem_ahl
#زبان_حال_حضرت_رباب سلاماللهعلیها
#مرثیه_حضرت_علی_اصغر سلاماللهعلیه
لب تر کند پیالهی کوثر تو هم برو
برخیز علی اصغر خیبر تو هم برو
از صبح گریه کردی و دلشوره داشتی
دیدی رسید نوبتت آخر تو هم برو
شش ماه میشود به تو من خو گرفتهام
باشد عصای پیری مادر تو هم برو
فکر دل شکستهی عمه نمیکنی
کم بود ماتم علی اکبر تو هم برو
هر شعبهی سه شعبه برای تو نیزهای است
در بزم تیر و نیزه و خنجر تو هم برو
بعد از عمو ماندنت اصلاً صلاح نیست
او رفت پیش ساقی کوثر تو هم برو
تا خیمه ها هنوز به غارت نرفته است
قبل از شروع معرکه بهتر تو هم برو
#سید_جواد_پرئی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
سرنوشت ما گره خورده به گیسوی علی
از ازل چرخانده دلها را خدا، سوی علی
او مع الحق گفت و از آن روز ما را میکُشند
دار ما خرما فروشان حلقه موی علی
ماندهام احمد پیمبر بود یا عطار عشق
بس که سلمان ها، مسلمان کرد با بوی علی
گر میاندیشی نماز و روزهات را میخرند
ای برادر! این تو و این هم ترازوی علی
بیشتر از برق دَمهای دو سوی ذوالفقار
دوستان را کشته خَم های دو ابروی علی
هر که دل خوش کرده در عالم به نام دیگری
یا علی نشنیده است از سوی بانوی علی
آری آداب خودش را دارد اینجا عاشقی
ما و خاک کوی قنبر، قنبر و روی علی
#قاسم_صرافان
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
من زنده ام اگر چه، ولی زنده نیستم
من بندگی نکرده ام و بنده نیستم
در سایه سار رحمت تو قد کشیده ام
جز با نگاه لطف تو پاینده نیستم
خیلی گناه کرده ام اما هنوز هم
از صبر بی حساب تو شرمنده نیستم
رویم سیاه و نامه ی اعمال من سیاه
شرمنده از سیاهی پرونده نیستم
یادی ز خوف قبر و قیامت نمی کنم
خیلی به فکر توشه ی آینده نیستم
دنیا و زرق و برق، دلم را ربوده است
از عشق خالی ام، ز تو آکنده نیستم
از راه و رسم شیعه فقط حرف می زنم
اصلا به نام شیعه برازنده نیستم
دل بسته ام به فاطمه و بچه های او
اما برای فاطمه زیبنده نیستم
مولا چه دیده بود که هنگام غسل گفت:
من مردِ غسل دادن این دنده نیستم
#وحید_محمدی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_کاظم سلاماللهعلیه
#مدح_امام_کاظم سلاماللهعلیه
#کاظمین
#دو_بیتی
زیر علم امام کاظم بودن
غرق کرم امام کاظم بودن
خوب ست ولی عجب صفایی دارد
یک شب حرم امام کاظم بودن
#سید_مجتبی_شجاع
@poem_ahl
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#گودال
مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
همه ی زندگیِ شیر خدا ریخت بهم
داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میکرد
تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
تا که زد، سلسله ی آل عبا ریخت بهم
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد
نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت بهم
گُر گرفته بدنِ فاطمه، ای در بس کن
وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم
رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم
دهنش غرقِ به خون گشت و صدا ریخت بهم
شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در
رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم
پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارثی شد
گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم
با ترک های لبش با نوک پا بازی کرد
همه ی صورت او با کف پا ریخت بهم
#قاسم_نعمتی
@poem_ahl
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
وقتی شد آتش شعله ور، افتاد مادر
در بین آن دیـوار و در، افتاد مادر
وقتی لگـد زد بــر در خانـه حرامی
ناله کشیـــدم از جگــر، افتاد مادر
در کنده شد، روی زمین افتاد اما
ای وای، از در زودتر افتاد مادر
لشگر که رَد شد از روی در، دیدم ای وای
در خانه مثل مُحتضَـر افتاد مادر
دربین دود و ازدحام نانجیبــــــان
یک لحظـــه کلا از نظـر افتاد مادر
در کوچه نامحرم سر او داد می زد
از نعـــرهی بیـدادگـر افتاد مادر
وقتی صدا زد آه، یافضّه خُذینی
فهمیده بودم در خطر افتاد مادر
شاخه شکست و غنچه از شاخه جدا شد
سقط جنیـــــن شد پشت در، افتاد مادر
با زحمت از روی زمین برخاست اما
شد دست ثانی کارگر، افتاد مادر
آنقـــدر زد در کــوچه قنفذ مادرم را
آنقـــدر زد از بال و پـَــر افتاد مادر
این درد بابای غربیــــــم را زمین زد
در پیش چشـــم رهگـــذر افتاد مادر
هرچه صدا زد بیشتر «خَلّوا بنَ عَمّی»
می زد مغیـــره بیشتــر، افتاد مادر
آنقدر ضربه خورد بر پهلــــو که دیدم
در کوچه ها از پا دگر افتاد مادر
کی می شود آقای ما روضه بخواند
گوید که از دست عمر، افتاد مادر
اینجا به پای شوهر مظلـــوم افتاد
در کربلا پیش پســر افتاد مادر
وقتی حسین از روی زین افتاد و می دید
حامی نــدارد یک نفـــر، افتاد مادر
تا دید می خواهد که آن تیر سه پر را
در آورد از پشت ســـر، افتاد مادر
تا دید لشگــر حمله کرده بر حسینش
یا بِالعَصـــا یا بِالحَجــــر، افتاد مادر
تا دید شمر بی حیـــارا بین گودال
خنجر کشیده از کمــــر، افتاد مادر
در بین مقتــل داد می زد یا بُنَیَّ
بر سر زنان فریاد می زد یا بُنَیَّ
#محمدعلی_قاسمی
@poem_ahl