eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
735 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
🔺 یا من اسمه دواء و ذکره شفاء 🔹 «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» ( ) یک که می‌شود گفت هم دارو و هم غذاست سرکنگبین نام دارد؛ عسل شیرین را با سرکه جور می‌کنند برای رفع صفرا، اگر انسان درونش صفرا طغیان کرده باشد، این دارویش است. می‌گوید: وقتی قسمت نباشد، قسمت نشده باشد؛ همین دارو صفرا می‌آورد!. «روغن بادام خشکی می‌نمود» روغن بادام معمولاً برای این است که رفع یبوست بکند، اما وقتی که خدا اجازه داده باشد که این بادام اثر کند. و معنای و این است و ما این را از خدا بگیریم که این در ما حفظ بشود و بعد هم به خدا بگوییم. بگوییم: این "اشهد ان لا اله الله" که می‌گوییم در رادیو، در هر صبح و عصر، خیلی معنا می‌دهد!. نیست! یعنی ما ملت شهادت می‌دهیم به این‌که هر چه از خوردنی و پوشیدنی و یاد داشتن و سوار شدن و وسایل و و و ، همه‌ی این‌ها وسایل خدایی است و جز اراده و قدرت‌نمایی حق‌تعالی نیست؛ که اگر آن و الاهی از این‌ها کنار برود، هیچ‌چیز باقی نمی‌ماند. آیا این‌جور نیست؟ باید آدم وقتی که را می‌شنود، اقلاً این مسائل را به خاطرش بیاورد. اگر برایش روشن است که چه بهتر، او هم با تکرار می‌کند؛ ولذا است که آدم وقتی شنید، تکرار کند. وقتی او می‌گوید: اشهد ان لا اله الا الله، بنده هم بگویم: اشهد ان لا اله الا الله. اما اگر نه، یک مسئله تشریفاتی شده، زود تکان بخوریم و کنیم. ۸۲/۱۰/۱۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 درسی از عارف رومی در روز بزرگ‌داشت مولوی؛ ( ۸ ) «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» ( ) 🔹 یک دارو که می‌شود گفت دارو و هم غذاست به نام سرکنگبین؛ عسل شیرین را با سرکه جور می‌کنند برای رفع صفرا، اگر انسان درونش صفرا طغیان کرده باشد، این دارویش است. می‌گوید: وقتی قسمت نباشد، قسمت نشده باشد؛ همین دارو صفرا می‌آورد!. «روغن بادام خشکی می‌نمود» روغن بادام معمولاً برای این است که رفع یبوست بکند، اما وقتی‌که خدا اجازه داده باشد که این بادام اثر کند. و معنای و این است و ما این سرمایه را از خدا بگیریم که این در ما حفظ بشود و بعد هم به خلق خدا بگوییم. بگوییم: این "اشهد ان لا اله الله" که هر صبح و عصر در رادیو می‌گوییم، خیلی معنا می‌دهد!. نیست! یعنی ما ملت شهادت می‌دهیم به این‌که هر چه از خوردنی و پوشیدنی و یاد داشتن و سوار شدن و وسایل و و و ، همه‌ی این‌ها وسایل خدایی است و جز اراده و قدرت‌نمایی حق‌تعالی نیست؛ که اگر آن و الاهی از این‌ها کنار برود، هیچ‌چیز باقی نمی‌ماند. آیا این‌جور است؟ باید آدم وقتی که را می‌شنود اقلاً این‌ها را به خاطرش بیاورد. اگر برایش روشن است که چه بهتر، او هم با تکرار می‌کند و لذا است که آدم وقتی شنید، تکرار کند. وقتی او می‌گوید: اشهد ان لا اله الا الله، بنده هم بگویم: اشهد ان لا اله الا الله. اما اگر نه، یک مسئله‌ی تشریفاتی شده، زود تکان بخوریم و کنیم. ۸۲/۱۰/۱۵ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
#نفاق 🔺 خطر نفاق (۵) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 ... «إِنّ
🔺 خطر نفاق (۶) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 ... «وقد جعلَ اللهُ الاستغفارَ سَبباً لِدُرورِ الرِّزقِ»؛ توبه‌ی واقعی و بازگشت به سوی از و عدم از و را خداوند وسیله‌ی و فراوانی ارزاق قرار داده. از زمان حضرت علیه‌السلام که و نشان داده که حضرت نوح علیه‌السلام عرض می‌کند که من به این قوم گفتم که از خدا بخواهید؛ «فقلت اِستَغفَروا ربَّکُم اِنَّهُ کان غَفّاراً»(۱۰)؛ خیلی خدایی که من می‌شناسم مستغفر و است. «یُرسِلِ السَّماءَ علیکم مِدراراً»(۱۱)؛ باران رحمتش را برای شما می‌فرستد. «ویُمدِدکُم بِاموالٍ و بَنینَ»( علیه‌السلام:۱۲)؛ اگر می‌خواهید، فرزند دار می‌شوید، می‌خواهید، می‌خواهید، راه می‌افتد. خب، این‌ها چگونه حساب می‌شود؟! چرا ما از این‌ها صحبت نمی‌کنیم؟! آیا مشکلات ناشی از تنها خلاصه می‌شود در این‌که ساختمان، ساختمان درستی نبوده؟! «فرَحمَ اللهُ»؛ با این‌که طلب خوانده‌اند، حضرت علیه‌السلام هنوز نکرده! بلکه دارد می‌گوید: «فَرحِمَ اللهُ إمرءًا اِستَقبَلَ تُوبَتَه»؛ خدا کند کسی را که رو به بیاورد؛ چون می‌خواهد مانع را بر طرف کند، آخر دعا با وجود مانع که نمی‌شود. خدا رحمت کند کسی را که رو به توبه بیاورد. «و اِستِقالَ خطیئَتَه»؛ اظهار پشیمانی کند و از او بخواهد که از او بگذرد. و «بادَرَ مَنیّتَه» زود حرکت کند، بجنبد؛ وقت کم است و یک‌مرتبه می‌رسد!. تا این‌جا حضرت بعد از نماز، و حاضران را آماده می‌فرماید، بعد درخواست خود را از خدا می‌کند: «اللهمّ اِنّا خَرجنَا اِلیک مِن تحتِ الاَستارِ والاَکنانِ»؛ خدایا ما به سوی تو آمدیم از ساختمان، اتاق و زندگی‌مان. معلوم می‌شود که حضرت علی علیه‌السلام خدا را حضرت و می‌دانستند و این نماز زلزله و نماز طلب باران را یک امور واقعی و اسباب کار می‌دانسته نه یک تشریفات!. خدایا ما آمدیم، «و بعدَ عَجیجِ البَهائِم»؛ از بس ما بدیم، حضرت اول را می‌برند روی چهارپایان و گاوها و گوسفندان!، که این‌ها ناله می‌کردند، این‌ها فریاد آه و ناله‌شان بلند بدود. «وَالوِلدانِ»؛ ، کوچک‌ها و و بی‌تقصیرها، حضرت از آن‌ها صحبت می‌کند. معلوم می‌شود که عمده‌ی فشارهای از بزرگ‌هاست! و وقتی هم که بخواهند توبه کنند، باید جوری توبه کنند که شفاعت را بدهند به بچه‌هایشان و به حیوانات‌شان و برای این‌ها از خدا چیز بخواهند. از بس ما پر رو و دریده و بی‌حیا شدیم!. بعضی از عجیب‌اند!؛ ما از می‌آمدیم، در یکی از بین راه -که از است که خدا به ما داده- پیاده شدیم که برویم در قسمت مردان که بگیریم، دیدیم که دخترها آمده‌اند این‌جا! یک خانمی آستینش را هم داده بالا و دارد وضو می‌گیرد! ما را هم که دید، هیچی، کنار نرفت! گفتیم: خانم! زنانه آن‌جا است و این‌جا مردانه است. گفت: آن‌جا شلوغ است و من می‌خواهم به من نماز اول وقت برسم!. این‌طوری شده، اصلاً و و دارد رنگ می‌بازد!. از این جهت باید فرزندان را وسیله کرد، را وسیله کرد. ادامه دارد ... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
#نفاق 🔺 خطر نفاق (۶) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 ... «وقد
🔺 خطر نفاق (۷) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 «راغِبینَ فی رَحمَتِک و راجِینَ فضلَ نِعمَتِک وخَائِفینَ مِن عَذابِک ونِقمَتِک»؛ خدایا ما آمدیم به باران در حالی‌که‌ ما از تو پر شده که نکند از ما قبول نکنی و این پدر همه را در بیاورد و همه را بیچاره کند. ویران بشود، افراد بمیرند، همین‌طور مردگان بیفتند روی زمین و کسی نباشد این‌ها را جابجا کند!. این مسئله‌ی الهی را نباید فراموش کرد، جزء اعتقادات ماست، منتهی ما نباید بدبین به کسی باشیم. ما چه می‌دانیم اشخاص را، خودمان هم خبر از خودمان نداریم. اما چیزی که هست این است که زیانِ عقیدتی نخورد به انسان‌ها که کنند اشیاء و و آسمان کاره‌ای هستند، و راه درمان هم است، اگر ما علم پیدا کردیم و ساختمان‌مان را درست کردیم، دیگر کار تمام می‌شود، این مثل این می‌ماند که بگوئیم را شفا می‌دهند، داروهای داروخانه می‌دهند؛ و نه بسم اللهی بگوئیم، نه بکنیم و نه هیچ چیز دیگری!. این همین است، همین است و بودن همین است که هم خیلی هشدار داده در مورد آن. بعضی از و دکترهای متدین دیده شده که بالای نسخه‌شان نوشته: "هو الشافی"، و بعد می‌دهند. این "هو الشافی" یعنی به دست من اگر شفا داده بشود مال من نیست. ولذا این‌هایی که این قسمت را ملاحظه نمی‌کنند گاهی شده دارو عوضی داده‌اند و بیچاره را یا بدتر کرده‌اند یا کشته‌اند!. طبیبِ تنها که کاری ازش ساخته نیست، دارویِ تنها که کاری ازش ساخته نیست. این‌که از هفتصد هشتصد سال پیش پشت گوش ما خوانده‌اند که: «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» یک دارویی که هم بشود گفت داروست و هم غذا، نامش سرکنگبین می‌باشد که عسل شیرین را با سرکه جور می‌کنند برای رفع صفرا؛ اگر در انسان صفرا طغیان کرده باشد دارویش این سرکنگبین است. می‌گوید وقتی شفا قسمت نشده باشد، همین دارو صفرا می‌آورد!. «روغن بادام خشکی می‌نمود» روغن بادام معمولاً برای رفع یبوست است اما آن موقعی‌که خدا اجازه داده باشد که آن روغن اثر بکند و معنای و این است و ما این را اول باید از خدا بگیریم که در نتیجه این در ما حفظ بشود و بعد هم در راه خدا بگوئیم. بگوئیم که این "اشهد ان لا اله الا الله" که صبح‌ها و عصرها در می‌گوئیم، خیلی معنا می‌دهد، یک نیست؛ یعنی ما ملت شهادت می‌دهیم به این‌که هر چه از خوردنی و پوشیدنی و جا نداشتن و سوار شدن و وسایل و و و ، همه‌ی این‌ها وسایل خدایی است و اگر ا و حق تعالی در این‌ها کنار برود هیچ کاری از هیچ کسی بر نمی‌آید. آیا ما این‌جور است؟! این مسئله را اقلاً باید در موقعی‌که را می‌شنود در خاطرش بیاورد، و اگر دید برایش این مسئله روشن است که چه بهتر؛ این هم با تکرار می‌کند، -ولذا است آدم وقتی عبارات اذان را شنید، تکرار بکند- وقتی مؤذن می‌گوید: "اشهد ان لا اله الا الله" بنده هم بگوئیم: "اشهد ان لا اله الا الله". اما اگر نه، یک مسئله‌ی تشریفاتی شده، زود تکان بخوریم و کنیم خودمان را و از این‌جور مطالبی که حضرت علیه‌السلام درسش را چندین قرن قبل به ما داده در مواقع مخصوص استفاده کنیم. ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
#نفاق 🔺 خطر نفاق (۷) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 «راغِبینَ
🔺 خطر نفاق (۸) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 ... این مسئله را اقلاً باید در موقعی‌که را می‌شنود در خاطرش بیاورد، و اگر دید برایش این مسئله روشن است که چه بهتر؛ این هم با تکرار می‌کند، -ولذا است آدم وقتی عبارات را شنید تکرار بکند- وقتی مؤذن می‌گوید: "اشهد ان لا اله الا الله" بنده هم بگوئیم: "اشهد ان لا اله الا الله". اما اگر نه، یک مسئله‌ی تشریفاتی شده زود تکان بخوریم و کنیم خودمان را و از این‌جور مطالبی که حضرت علیه‌السلام درسش را چندین قرن قبل به در مواقع مخصوص داده‌اند استفاده و خود را اصلاح کنیم. مثلاً در ؛ در زمان جنگ که آدم می‌رود نیاز به وسیله دارد، اگر بی‌وسیله آدم برود چی کار می‌خواهد بکند؟ اما آیا این وسیله هم کاره‌ای هست؟ حرف سر این است. آیا اگر من به هر صورتی باشم و هر کاری کرده باشم، باز هم بخش من است؟ گاهی شده که خود وسیله را آدم عوضی استفاده کرده و مثلاً رفته کاری بکند، زده خودش را کشته! یا رفیقش را کشته! جنگ و نزاع وقتی مؤثر است که حق تعالی هم پشتش باشد. و وقتی‌که این ، شب خوانده باشد، و صبح به درگاه خدا کرده باشد، طلب و یاری کرده باشد و این‌ها را مجموعاً انجام داده باشد، این‌ها مؤثرند. اما اگر نه؛ همه‌اش منحصر شد به وسائل و دیگر انسان پشت گرم شد و گفت که مثلاً اگر من نو و خوب شد، دیگر غصه ندارم؛ به خاطر این‌که پشتیبان من دیگر در دستم است!؛ مشکل این است. یک قدری که پیشرفت کرد و قدرتی پیدا کردند، طغیان کردند؛ شروع کردند به گرفتن مملکت و جزائر اطراف و به حمله کردند و به این طرف و آن طرف. خب، این‌قدر مشغول شدند به این مسائل و دنبال کردند که یک‌مرتبه اتم آمد روی سرشان!. در تمام فقط آن‌ها هستند که طعم بمب اتم چشیده‌اند. در سوره مبارکه می‌خوانیم که می‌فرماید: «وثَمودَ الّذینَ جابُوا الصَّخرَ بِالوادِ (۹) وفرعونَ ذِی الاَوتادِ (۱۰)»؛ اصلاً این‌ها یک دستگاهی داشتند که «لَم یُخلَق مِثلُها فی البلاد (۸)»؛ آخرین درجه از محکم‌کاری را در ساختمان‌هایشان داشتند. «جابُوا الصَّخرَ بِالوادِ(۹)»؛ محکم‌ترین وضع را برای خودشان ایجاد کرده بودند. لکن «وصَبَّ علیهم ربُّک َسوطَ عذاب (۱۳) إن ربَّک لَبِالمِرصاد»؛ ( :۱۴)؛ فرموده‌اند که این سوره مال امام (علیه‌السلام) است، در نماز و زیاد بخوانید؛ چون یکی از مسائل مهمش همین تکیه نکردن بر اوضاع و احوال و ابزار و و این‌هاست و امام حسین (علیه‌السلام) هم هیچ تکیه‌ای بر غیر خدا نداشت؛ این بود که توانست یک چنین فعالیتی به نفع و انجام بدهد. خب، هر کسی حضرت را می‌دید که دارد رو به می‌رود منعش می‌کرد، برای خاطر این‌که می‌دید که این‌جور رفتن رو به نتیجه‌اش چه جور است. وقتی می‌دیدند که اهل و هم همراه حضرت هستند که دیگر بیشتر اصرار می‌کردند؛ اما آن حضرت دلش به جای دیگه‌ای گرم بود، با خدا و پیمان بسته بود. در سینه‌زنان و کنندگان بر امام حسین علیه‌السلام هستند، باید از این آن حضرت و پدر بزرگوارش و تعلیمات آن‌ها تا می‌شود، در استفاده باشند. خدایا به آبرویشان ما را محروم از معارف اسلامی مفرما. و صلی الله علی محمد وآله الطاهرین ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 امتحان و آزمایش مومنان 🔹 در حدیث پانزدهم کتاب شریف ¹ وارد شده: «عَن اَبی‌عبدِالله علیه‌السلام، قالَ اِنَّ فی کِتابِ علیٍّ، علیه‌السلام»، حضرت نباید مدرک نشان دهد، ولی از بس‌که مطالب مهم است می‌فرماید: در کتاب حضرت (علیه‌السلام)، مثلاً به خط حضرت علی (علیه‌السلام)، این مطلب را من برای شما دارم می‌گویم. «أنّ أشدّ النّاس بلاء النّبیّون»؛ سخت‌ترین و مشکل‌ترین در مال است، «ثُمَّ الوَصیّون»؛ مال و ، بعد از آن‌هاست. «ثُمَّ الامثَلُ فَالاَمثَلُ»؛ بعد از پیامبران و اوصیا، مشکل‌ترین برنامه‌ها و پیش‌آمدها و بلاها و متوجه آنی است‌که به این خانواده، به این بزرگان نزدیک‌تر باشد؛ اخلاقاً، علماً، اعتقاداً شبیه‌تر باشد، آن‌وقت درجات شروع می‌شود. دیگر درجه همین‌طور پایین می‌آید، درجه‌درجه تا به ماها می‌رسد. هر کسی مطابق آن و و و خود، امتحان دارد. «و اِنَّما یُبتَلَی المؤمِنُ عَلی قَدرِ الاَعمالِ الحَسَنهِ»؛ هر کسی‌که کار می‌کند و آذوقه برای خود تهیه می‌کند، در این دنیا، و اهل است، به همان مقدار هم برایش نوشته می‌شود. خب معلوم است دیگر هر کلاسی یک امتحان خاص خودش را دارد. ممکن است صد هزار نفر توی یک شهر باشند و صد هزار گونه هم امتحان جورواجور برای‌شان پیش بیاید. «فَمَن صَحَّ دینُهُ»؛ این‌ها همه در کتاب حضرت علی است و علی (علیه‌السلام) باید این‌ها را حفظ بکند. «فَمَن صَحَّ دینُهُ و حَسُنَ عَمَلُه»؛ هر کسی‌که دینش، صحیح و راستین باشد، نه دین دست‌خورده و نیم‌خورده و ناتمام و نیمه‌کاره و نیم‌بند و این‌جور چیزها. «فَمَن صَحَّ دینُهُ و حَسُنَ عَمَلُهُ، إشتَرَّ بَلاءُهُ»؛ پیش‌آمدهای ناگوارتری برایش پیش می‌آید. خب این‌ها چرا آخر پیش می‌آید، این‌ها فلسفه‌اش چیست؟ مثلاً دین بلاست؟ می‌فرمایند: «و ذلک أنَّ الله تَعالی لَم یَجعَلِ الدُّنیا ثَواباً لِمُؤمِنٍ و لا عُقوبَةً لِکافِرٍ»؛ فلسفه‌اش این است: این دنیا فقط جای امتحان است و چیز دیگری نیست. این‌جا نمی‌شود کرد. این‌که و ما راحت‌طلب و خوشی و عیش و نوش‌طلب است، درست است، این‌ها جزء وجود ماست، اما جایگاهش کجاست؟ این دنیا جایگاهش نیست؛ مگر ما در رحم مادر، یک زندگی نداشتیم، نُه ماه ما آن‌جا زندگی کردیم. آیا آن‌جا، جای این حرف‌ها بود؟ آن‌جا می‌شد ساختمان ساخت؟ یا این‌که می‌شد ماشینِ سواری آن‌جا آدم پیدا کنه؟ آن‌جا جای این حرف‌ها نبود؟ دنیا هم همین‌جور است. دنیایی که دارد، دنیایی که دارد، دنیایی که دندان شکستن و پیشانی آن حضرت را جراحت زدن دارد، این دنیا هم مثل دنیای رَحِم می‌ماند. هیچ، جای راحتی نیست. انبیاء را شما یکی‌یکی نگاه کنید. بپرسید از آن هایی که این‌ها را معرفی می‌کند، زندگی‌هایشان را بیان می کند: آیا حضرت راحت بود؟ آیا حضرت راحت بود؟ آیا حضرت راحت بود؟ آیا حضرت (علیهم‌السلام) راحت بود؟ جریانات چند نفر از همین بزرگان را در این سوره‌ی بیان می‌کند. پس فلسفه‌اش این است که دنیا برای راحتی خلق نشده است. نه دادن در این‌جا می‌شود و نه دادن در این‌جاست. هیچ کدامش نیست. ۸۵٫۷٫۹ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ____________ ۱) [ ص ۲۳۵] @seyedololama
🔺 مطابقت مسئله‌ی غدیر خم با فطرت انسانی 🔹 تمام اسلامی نقشه‌ای است از ساختار درونی و انسان. مثلاً کلاغ، کبوتر، لک‌لک همگی پرنده می‌باشند، ولی هرکدام بر طبق نقشه‌ای که خلق شده‌اند، می‌کنند که فطرت و غریزه‌ی آن‌هاست. هم در فطرت و غریزه‌ی خود این خصلت را دارد که در و و و رفاه زندگی کند، در تبعیض و و نباشد و این دین است: «فِطْرَتَ الله الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْق الله»¹ و هیچ‌وقت این فطرت تغییر نمی‌کند، همان‌گونه که یک کبوتر و یک کلاغ با هم متفاوت‌اند و این تفاوت در طول هم‌واره باقی مانده و به هم نخورده است؛ در ساختار وجودی انسان نیز این فطرت و این خواست و تمایل همیشه باقی است و خداوند در کنار این فطرت، را به عطا فرمود که قدر این موضوع را بداند، و از ابتدا برای انسان و آنان را قرار داد، ولی مردم در اثر وسوسه‌های که در ابتدا تهدید نموده بود که همه‌ی را شیطانی نموده و آن‌ها را از دور می‌سازد، به تبعیت از و شیطانی پرداخته و این رفاه و صلاح را نخواستند و به زورگویی و تصرف اموال دیگران و تجاوز به نوامیس انسان‌ها پرداختند و در زمان هر پیامبر و یا او، این مناقشه و و جدال را به راه انداختند و را که در این راه زحمت بسیار کشیده، کشتند! تا نوبت به حضرت (علیه‌السلام) رسید. ایشان خانه‌ی را بنا نهاده و را به فطرت خود فراخواند. ولی باز مردم از او فاصله گرفتند و به روی آوردند تا به زمان رسید. اسلام نیز این بساط ابراهیمی را دوباره بنا نهاد و به دلیل آن‌که عمر شریف ایشان کم بود، برای جلوگیری از به هم خوردن این بنا پس از خود، جریان را بنا نهاد و حضرت (علیه‌السلام) که فطرت الهی در تمام وجود ایشان رخنه نموده و همانند خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جایی برای ایشان باقی نمانده بود، را به جانشینی خود انتخاب فرمودند. لذا عید غدیر مانند عید و عید و اعیاد سایر پیامبران، همه مربوط به مسئله‌ی صلح و و است و مربوط به این آیه: «فَأقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ الله الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لاتَبْديلَ لِخَلْق الله ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أكْثَرَ النَّاس لايَعْلَمُون» می‌شود. یعنی خود را مقابل دین نگه‌دار و به آن پشت نکن. هیچ‌وقت به راست و چپ تمایل پیدا نکن و دین را سرلوحه قرار بده و بر اساس آن حرکت و زندگی کن. همان مهندسی و طرز ساخت بشر توسط خداوند است و در تمام ادیان، نمونه‌ی آن وجود دارد که تا حدودی بیان شد تا زمان حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و آن حضرت در آخر عمر شریف‌شان، مسئله‌ی را عَلَم نمود تا این مسائل عملی شود و بشر دچار سختی و ناراحتی نشود، ولی از همان زمان از خود صدای مخالفت برخواست و منافقینی که در خود، داشته و منتظر بودند تا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رحلت نمایند، پس از رحلت ایشان، در حالی‌که هنوز بدن مبارک ایشان تشییع نشده بود، با عجله در (محلی برای سخنرانی مانند سالن سخنرانی در این زمان) جمع شده و به بهانه‌ی آن‌که ، مدینه را می‌گیرند و دین از دست می‌رود، جریان را فراموش نموده و به تعیین برای پیامبر پرداخته و برای خود تعیین نمودند!. بنابراین آن‌چه که در این ۱۴۰۰ سالی که از ظهور اسلام می‌گذرد بر مسلمانان پیش آمده، نتیجه‌ی سقیفه است؛ تمام کشتارها و بیماری‌ها و سختی‌ها از آن روز شروع شد و هنوز هم ادامه دارد و هم دنباله‌ی همان مطلب است. در شرح حدیث یازدهم کتاب می‌فرمایند: معارف اسلامی از قبیل و و و و دانستن و معتقد بودن، تخم‌هایی است که در درون بوستان انسان کاشته شده و سرانجام به نفع آن دنیا منقلب می‌شود و خوشا به حال افرادی که قبل از ظهور حضرت، مقدمات لازم را فراهم نموده و این مسائل را با با و خود و عاقلانه گسترش داده و با حفظ مانع شوند که شیاطین ها و دیگران این اعتقادات را از بین ببرند که همه‌ی این نتیجه‌ی امامت در است. ان‌شاءالله خداوند این عید را بر همه مبارک گرداند و به معظم انقلاب و مملکت اسلامی و سایر رهبران ممالک اسلامی طول عمر دهد که دوره‌ی ظهور را ببینند و ما و همه‌ی آن‌ها تا دم به این اعتقاد وفادار و پایدار بمانیم. وصلی‌الله علی محمد وآله الطاهرين ۸۷٫۹٫۲۱ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ________ ۱) [ :۳۰] @seyedololama
🔺 امتحان و آزمایش مومنان 🔹 در حدیث پانزدهم کتاب شریف ¹ وارد شده: «عَن اَبی‌عبدِالله علیه‌السلام، قالَ اِنَّ فی کِتابِ علیٍّ، علیه‌السلام»، حضرت نباید مدرک نشان دهد، ولی از بس‌که مطالب مهم است می‌فرماید: در کتاب حضرت (علیه‌السلام)، مثلاً به خط حضرت علی (علیه‌السلام)، این مطلب را من برای شما دارم می‌گویم. «أنّ أشدّ النّاس بلاء النّبیّون»؛ سخت‌ترین و مشکل‌ترین در مال است، «ثُمَّ الوَصیّون»؛ مال و ، بعد از آن‌هاست. «ثُمَّ الامثَلُ فَالاَمثَلُ»؛ بعد از پیامبران و اوصیا، مشکل‌ترین برنامه‌ها و پیش‌آمدها و بلاها و متوجه آنی است‌که به این خانواده، به این بزرگان نزدیک‌تر باشد؛ اخلاقاً، علماً، اعتقاداً شبیه‌تر باشد، آن‌وقت درجات شروع می‌شود. دیگر درجه همین‌طور پایین می‌آید، درجه‌درجه تا به ماها می‌رسد. هر کسی مطابق آن و و و خود، امتحان دارد. «و اِنَّما یُبتَلَی المؤمِنُ عَلی قَدرِ الاَعمالِ الحَسَنهِ»؛ هر کسی‌که کار می‌کند و آذوقه برای خود تهیه می‌کند، در این دنیا، و اهل است، به همان مقدار هم برایش نوشته می‌شود. خب معلوم است دیگر هر کلاسی یک امتحان خاص خودش را دارد. ممکن است صد هزار نفر توی یک شهر باشند و صد هزار گونه هم امتحان جورواجور برای‌شان پیش بیاید. «فَمَن صَحَّ دینُهُ»؛ این‌ها همه در کتاب حضرت علی است و علی (علیه‌السلام) باید این‌ها را حفظ بکند. «فَمَن صَحَّ دینُهُ و حَسُنَ عَمَلُه»؛ هر کسی‌که دینش، صحیح و راستین باشد، نه دین دست‌خورده و نیم‌خورده و ناتمام و نیمه‌کاره و نیم‌بند و این‌جور چیزها. «فَمَن صَحَّ دینُهُ و حَسُنَ عَمَلُهُ، إشتَرَّ بَلاءُهُ»؛ پیش‌آمدهای ناگوارتری برایش پیش می‌آید. خب این‌ها چرا آخر پیش می‌آید، این‌ها فلسفه‌اش چیست؟ مثلاً دین بلاست؟ می‌فرمایند: «و ذلک أنَّ الله تَعالی لَم یَجعَلِ الدُّنیا ثَواباً لِمُؤمِنٍ و لا عُقوبَةً لِکافِرٍ»؛ فلسفه‌اش این است: این دنیا فقط جای امتحان است و چیز دیگری نیست. این‌جا نمی‌شود کرد. این‌که و ما راحت‌طلب و خوشی و عیش و نوش‌طلب است، درست است، این‌ها جزء وجود ماست، اما جایگاهش کجاست؟ این دنیا جایگاهش نیست؛ مگر ما در رحم مادر، یک زندگی نداشتیم، نُه ماه ما آن‌جا زندگی کردیم. آیا آن‌جا، جای این حرف‌ها بود؟ آن‌جا می‌شد ساختمان ساخت؟ یا این‌که می‌شد ماشینِ سواری آن‌جا آدم پیدا کنه؟ آن‌جا جای این حرف‌ها نبود؟ دنیا هم همین‌جور است. دنیایی که دارد، دنیایی که دارد، دنیایی که دندان شکستن و پیشانی آن حضرت را جراحت زدن دارد، این دنیا هم مثل دنیای رَحِم می‌ماند. هیچ، جای راحتی نیست. انبیاء را شما یکی‌یکی نگاه کنید. بپرسید از آن هایی که این‌ها را معرفی می‌کند، زندگی‌هایشان را بیان می کند: آیا حضرت راحت بود؟ آیا حضرت راحت بود؟ آیا حضرت راحت بود؟ آیا حضرت (علیهم‌السلام) راحت بود؟ جریانات چند نفر از همین بزرگان را در این سوره‌ی بیان می‌کند. پس فلسفه‌اش این است که دنیا برای راحتی خلق نشده است. نه دادن در این‌جا می‌شود و نه دادن در این‌جاست. هیچ کدامش نیست. ۸۵٫۷٫۹ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ____________ ۱) [ ص ۲۳۵] @seyedololama
🔺 درسی از عارف رومی در روز بزرگ‌داشت مولوی؛ ( ۸ ) «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» ( ) 🔹 یک دارو که می‌شود گفت دارو و هم غذاست به نام سرکنگبین؛ عسل شیرین را با سرکه جور می‌کنند برای رفع صفرا، اگر انسان درونش صفرا طغیان کرده باشد، این دارویش است. می‌گوید: وقتی قسمت نباشد، قسمت نشده باشد؛ همین دارو صفرا می‌آورد!. «روغن بادام خشکی می‌نمود» روغن بادام معمولاً برای این است که رفع یبوست بکند، اما وقتی‌که خدا اجازه داده باشد که این بادام اثر کند. و معنای و این است و ما این سرمایه را از خدا بگیریم که این در ما حفظ بشود و بعد هم به خلق خدا بگوییم. بگوییم: این "اشهد ان لا اله الله" که هر صبح و عصر در رادیو می‌گوییم، خیلی معنا می‌دهد!. نیست! یعنی ما ملت شهادت می‌دهیم به این‌که هر چه از خوردنی و پوشیدنی و یاد داشتن و سوار شدن و وسایل و و و ، همه‌ی این‌ها وسایل خدایی است و جز اراده و قدرت‌نمایی حق‌تعالی نیست؛ که اگر آن و الاهی از این‌ها کنار برود، هیچ‌چیز باقی نمی‌ماند. آیا این‌جور است؟ باید آدم وقتی که را می‌شنود اقلاً این‌ها را به خاطرش بیاورد. اگر برایش روشن است که چه بهتر، او هم با تکرار می‌کند و لذا است که آدم وقتی شنید، تکرار کند. وقتی او می‌گوید: اشهد ان لا اله الا الله، بنده هم بگویم: اشهد ان لا اله الا الله. اما اگر نه، یک مسئله‌ی تشریفاتی شده، زود تکان بخوریم و کنیم. ۸۲/۱۰/۱۵ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama