eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
735 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 واحسینا 🔺 شب اباعبدالله علیه‌السلام به خدا عرض کرد: "خدای را ستایش می‌کنم بهترین ستایش‌ها"؛ یعنی الآن به قدر یک سر سوزن از این اوضاعی که تا حالا پیش آمده و بعد پیش می‌آید، بین من و بین تو هیچ به هم نخورده. همان هستم که دعای خواندم. همان هستم که و پیاده از تا کرده‌ام به خاطر تو و شب‌هایی گذرانده‌ام در و و تو. همان‌ام که هستم. یک ذره و سرِسوزنی برای من فرقی نکرده. خوب پس اگر معنی و پیشوای انسانیت و و این است، پس هر عاشورایی که ما این چیزها را می‌خوانیم، باید برویم خانه و کنیم؛ نه برای امام (علیه‌السلام) بلکه برای خودمان که این چه است که ما داریم؟! این چه است که ما داریم؟! ما که به هر پیش‌آمدی خوشحال می‌شویم، به هر پس‌آمدی بد حال می‌شویم؛ یک دوستی میان‌مان را با خدا تاریک می‌کند! یک فرزندی زیر ماشین می‌رود، یک سرمایه‌ای بر شکسته می‌شود، یک چکی بر می‌گردد، یک چشمی خدای نخواسته نابینا می‌شود. بودن این‌جور نیست که ما داریم! این‌ها همه است!. اما باشد خدا قبول کرده است. امام حسین قبول کرده است. اما با این دوا نمی‌شود. امام حسین با این‌جور پیگیری کردن اثر نمی‌گذارد و خدایی نکرده این پیش‌آمدهایی که دارد می‌کند و غلغله‌های وحیقانه‌ای که دارد پیدا می‌شود*؛ نمایشی از درون ماهاست!؛ چون پیش‌آمد برای آن‌ها کرده و این‌جورشان کرده؛ حالا برای ما چه جور پیش‌آمد بکند که آن‌جور شویم، نمی‌دانیم!. شاهد بزرگ این عرض بنده جلسه‌ای است که بن عقیل وارد شد؛ چقدر مردم خوشحال شدند! جمعیت جمع شد. همین که شروع کردند به خواندن نامه‌ی آن حضرت، از چشم‌ها سرازیر شد!. برداشتند نامه نوشتند؛ امضا کردند؛ ۱۸ هزار نفر!. اما چند روز بعد، آقا آمد در میدان، قرآنش را هم روی سرش گذاشته بود و فرمود: «بینی و بینکم کتاب الله و سنت جدی رسول الله» مگر من با شما چه کرده‌ام؟! آیا حقی از من دارید؟! خونی از شما ریخته‌ام؟! مالی از شما ضایع کرده‌ام؟! مگر شما مرا مهمان نکرده‌اید؟! ناگهان سکوت محض فراگیر شد! این تبدیل خاطر و عوض شدن نه تبدیل شدن به وضع دیگر!. ما انسانیت پیدا نکرده‌ایم و لذا ما باید در سرمان بزنیم و بگوییم: ما اهل کوفه هستیم! ما می‌گوییم! و شاهدش همین است که اگر گاز کم و زیاد شود، اگر خدای نکرده نفت کم و زیاد شود؛ اوضاع فوری عوض می‌شود؛ تمام منازل، تمام ادارات آماده می‌شوند. تمام مخارج کپنی می‌شود. خلاصه، اوضاع عوض می‌شود. چون است دیگر. اما این خطرات هیچ خطر نیست! دیگر هیچ اوضاع را عوض نمی‌کند. هیچ را عوض نمی‌کند!. (*اشاره به اغتشاشات پس از انتخابات سال ۸۸ می باشد.) ۸۸.۱۰.۷ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 مهمان به تنور... 🔺 حضرت علیه‌السلام مطلبی را قبل از ﻭﺭود به فرمودند که با شنیدن آن توسط فهیم و با تعمق و ژرف‌نگر ولو نباشد، موی بر بدنش راست می‌شود؛ آن ﺣﺮﻑ ﭼﻪ است؟ آن این است که پیامبری را برای خاطر یک زناکار سر از بدنش جدا کردند!. یعنی نظیر یک چنین پیامبری، اﻳﻦ بر سر من خواهد آمد و سر مرا از حلقوم من در راه دین و جدا خواهند کرد ﻛﻪ دل و دوستانش و هر کسی‌که با خبر از آن گفته ﺷﺪ، شکست. تا آن‌جا رسید که خواهرش از دیدن آن وضع آتش گرفت که وقتی نگاه کرد دید بله، همین سر مبارک بر سر نیزه رفته! تا جهان باشد و بود است که داده‌ست نشان میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور ( تبریزی) این سر مبارک علاوه بر این‌که جدا شد، در جایگاهی رفت که سر هیچ و ، نرفته بود و آن در تنور ملعون در شهر بود. خدایا به آبروی آن سر مبارک، فرزندش را نزدیک بفرما. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 حفاظت زینب کبری سلام الله علیها از ثقلین 🔺 «إنی تارك فيكم الثقلين ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدی: كتاب الله، وعترتی أهل‌بيتی، وإنهما لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض» و ؛ این دو از هم جدا شدنی نیستند و همیشه با هم هستند. بعد از رحلت (صلی‌الله علیه وآله) عترت این وظیفه‌ی خودش را نشان داد. حضرت سلام‌الله‌علیها و حضرت علیه‌السلام تا توانستند به خود کردند تا نوبت رسید به وجود مقدس کبری علیهاالسلام که ایشان در مجالسی که فرصتی یافت این وظیفه را که جدّش معین کرده بود انجام داد. می‌گوید: عیال علیه‌السلام را نزد علیه‌اللعنة آوردند. حالا این یعنی چه؟! این چیزی است که همه‌ی می‌دانند. این جریان سال ۶۱ قمری است. یعنی پیامبر برای بشر آمده است و برای آتیه هم یک چنین مرکز و امانی به نام قرآن و عترت گذاشته و از رفته، تقریباً ۵۰ سال طول کشیده فرزند پیغمبر را آوردند در ؛ همان کوفه‌ای که حاکمش بوده به نام وارد کرده‌اند در مجلس ابن‌ زیاد!. ابن‌ زیاد چه کسی است؟ باید بیان کند و نسبش را بگوید. در تاریخ آمده که حضرت زینب لباسی نپوشید که به مجلس بیاید که کسی کند که او یک خانم متمایز است. بلکه لباس کهنه‌ای که کسی او را اعتنا نکند، پوشید. ناشناس با جامه‌های کهنه بودند. کنیزها آمدند اطراف‌شان نشستند. ابن زیاد گفت: او چه کسی بود که رفت آن گوشه نشست؟ سه دفعه پرسید او کیست؟ یکی از آن زن‌ها گفت: زینب دختر بنت رسول‌الله است. ببینید این جهان ما چه جهانی است و این دنیا چه دنیایی است؟ چه بشری است؟ چقدر زحمت و و می‌خواهد؟! ابن زیاد دید فرصت خوبی است و باید زخم زبانش اثر بدهد!. گفت: «الحمدُلله الذی فَضَحکُم!»؛ خدا شما را رسوا کرد! یعنی شما خاندان ثقلینی که پناه و بشریت بودید، رسوا شدید؛ چون دروغ‌گو هستید!. شما به چه روشن شد؟ به این‌که نتوانستید کاری بکنید. این را در جایی گفتند که این‌ها در راه بین و کوفه هستند و در این حال این زن و بچه چه کار می‌توانستند بکنند؟! -همه می‌دانند که کاری نمی‌توانستند انجام دهند- که تو می‌گویی که چون کاری نتوانستید بکنید، خدا رسوای‌تان کرد. این‌ها چه کاره بودند؟! چه خلافی داشتند؟! این خانم چند نفر کشته بود که خدا رسوایش کرد؟! ولی این بانوی پاسخ داد: «الحمدُلله الذی اَکرَمنا بِنَبیّهِ مُحمدٍ صلی‌الله علیه وآله» نه فضحنا؛ خدا ما را گرامی داشت، یعنی در تمام تاریخ بشر و آینده کسی مثل جدّ ما نیست! تو یک پیغمبر بیاور که پیغمبریِ این پیغمبر بدون کتاب قرآن جدّ ما بشود ثابت کرد! چنین چیزی نیست. اصلاً مدرکی برای نیست. پس ما مکرّم خدایی هستیم. «اَکرَمنا و طَهّرَنا مِنَ الرّجسِ»؛ یعنی ما بشریت را که در و و غرق‌اند، کنار می‌گذاریم. ما پاکیم و ما در بین آن‌ها نیستیم. بنابراین این فضاحت و رسوایی برای ما نیست، برای است. قبلاً قسمت‌هایی از مقدمه‌ی کتاب مرحوم را خواندیم. مرحوم مشکینی می‌فرماید من کتابی برای شما نوشتم و و شما را نشان دادم که اگر انجام ندهید، فاسق می‌شوید. می‌فرماید: «اِنّما یَفتَضِحُ الفاسِقُ»؛ رسوایی برای فاسق و است که خدایش را می‌کند و دروغ برای فاجر و بی‌پروا و بی‌تقواست و ما از این‌ها به دور هستیم. غیر ما دروغ‌گو هستند الحمدلله. دو تا الحمدلله گفت؛ یعنی یکی برای این‌که خدا ما را حفظ کرده و مکرم و معظم کرده، باعث این شده‌ایم که و ادیان سندیت پیدا کنند. ما چنین مقامی است که در تمام بشر نظیر ندارد و نخواهد داشت. یک الحمدلله هم برای این‌که غیر از ما هر که با ما است، فاسق، فاجر، گنه‌کار، روسیاه و ناپاک است. این ملعون گفت: کار خدا را با خود چگونه دیدی؟! ببینید می‌خواهد مَغْلطه کند. اما با کسی که مغلطه‌شناس است. می‌کند خدا با شما چنین کرد! خدایی که می‌گویید ما را مطهر کرد. فرمود این‌ها که تو می‌گویی به سرشان چه آمد، این‌ها بود. این‌ها شهادت را خواسته بودند و نصیب‌شان شد. سوی آرام‌گاه خود شتافتند. یا به روایت : جز نیکی ندیدم! هرچه بود اگر از طرف خدا بود، نیک بود. خداوند میان تو و این‌ها جمع فرماید و با آن‌ها محاجّه و خصومت‌خواهی خواهد کرد. در آن روز ببین چه کسی است و چه کسی است پسر مرجانه! (اسم مادرش بود و به کارهای ضد معروف بود) ۱۵ المرجب ۱۴۳۵=۹۳/۲/۲۵ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 صلی الله علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی و رحمة الله و برکاته 🔹 در یکی از سخنان حضرت علیه‌السلام درباره‌ی تشویق مردم به مسئله‌ی با آمده است: «أحمَدُهُ عَلی حُسنِ البَلاء و تَظاهُرِ النَّعماء»؛ پی در پی اول ذکر نشد بلکه اول حُسن البلاء شد؛ نیکوئی‌های الهی. «و عَلَی ما أحبَبنا و کَرِهنا»؛ من خدا را ستایش می‌کنم بر آن‌چه که پیش می‌آید، خواه مورد علاقه ما باشد و خواه مورد ناراحتی و نارضایتی ما باشد. همه‌ی این‌ها برای او است. ما باید عرض کنیم: خدایا ما که این‌جور نیستیم. ما توی دل‌مان همه‌اش پر است از شکایت! چرا این‌جور نشدیم؟ چرا آن‌جور نشدیم؟ چرا به فلان چیز نرسیدیم؟ ما آن‌جور شد، خانه‌ی ما این‌جور شد؟ همه‌اش گِله، همه‌اش ناراحتی...! خب این‌ها را اگر بخواهیم حساب‌گری بکنیم، همه‌اش است. کفر به ، کفر به خدای مهربان!. منتهی ما را به عنوان ظاهری پذیرفته‌اند و گفته‌اند: شما کافری که نجس باشد، نیستید. اما تا وقتی این مسائل برای‌تان حل نشده کافر درونی هستید!. بنابراین باید تمام را در رفع این قرار داد. باید به حقیقت و حقیقت برسیم. قطعاً این‌طور بود، قطعاً این‌طور بوده، این‌طور بوده، یاسر قطعاً این‌طور بوده، این‌ها نخبگان تشیع هستند. نشان می‌دهد که این‌ها از خدا هیچ گِله و ناراحتی نداشتند. فرقی نداشت زخم بخورند یا پیروز شوند، بروند یا حاکم کوفه شوند... ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
#نفاق 🔺 خطر نفاق (۷) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 «راغِبینَ
🔺 خطر نفاق (۸) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 ... این مسئله را اقلاً باید در موقعی‌که را می‌شنود در خاطرش بیاورد، و اگر دید برایش این مسئله روشن است که چه بهتر؛ این هم با تکرار می‌کند، -ولذا است آدم وقتی عبارات را شنید تکرار بکند- وقتی مؤذن می‌گوید: "اشهد ان لا اله الا الله" بنده هم بگوئیم: "اشهد ان لا اله الا الله". اما اگر نه، یک مسئله‌ی تشریفاتی شده زود تکان بخوریم و کنیم خودمان را و از این‌جور مطالبی که حضرت علیه‌السلام درسش را چندین قرن قبل به در مواقع مخصوص داده‌اند استفاده و خود را اصلاح کنیم. مثلاً در ؛ در زمان جنگ که آدم می‌رود نیاز به وسیله دارد، اگر بی‌وسیله آدم برود چی کار می‌خواهد بکند؟ اما آیا این وسیله هم کاره‌ای هست؟ حرف سر این است. آیا اگر من به هر صورتی باشم و هر کاری کرده باشم، باز هم بخش من است؟ گاهی شده که خود وسیله را آدم عوضی استفاده کرده و مثلاً رفته کاری بکند، زده خودش را کشته! یا رفیقش را کشته! جنگ و نزاع وقتی مؤثر است که حق تعالی هم پشتش باشد. و وقتی‌که این ، شب خوانده باشد، و صبح به درگاه خدا کرده باشد، طلب و یاری کرده باشد و این‌ها را مجموعاً انجام داده باشد، این‌ها مؤثرند. اما اگر نه؛ همه‌اش منحصر شد به وسائل و دیگر انسان پشت گرم شد و گفت که مثلاً اگر من نو و خوب شد، دیگر غصه ندارم؛ به خاطر این‌که پشتیبان من دیگر در دستم است!؛ مشکل این است. یک قدری که پیشرفت کرد و قدرتی پیدا کردند، طغیان کردند؛ شروع کردند به گرفتن مملکت و جزائر اطراف و به حمله کردند و به این طرف و آن طرف. خب، این‌قدر مشغول شدند به این مسائل و دنبال کردند که یک‌مرتبه اتم آمد روی سرشان!. در تمام فقط آن‌ها هستند که طعم بمب اتم چشیده‌اند. در سوره مبارکه می‌خوانیم که می‌فرماید: «وثَمودَ الّذینَ جابُوا الصَّخرَ بِالوادِ (۹) وفرعونَ ذِی الاَوتادِ (۱۰)»؛ اصلاً این‌ها یک دستگاهی داشتند که «لَم یُخلَق مِثلُها فی البلاد (۸)»؛ آخرین درجه از محکم‌کاری را در ساختمان‌هایشان داشتند. «جابُوا الصَّخرَ بِالوادِ(۹)»؛ محکم‌ترین وضع را برای خودشان ایجاد کرده بودند. لکن «وصَبَّ علیهم ربُّک َسوطَ عذاب (۱۳) إن ربَّک لَبِالمِرصاد»؛ ( :۱۴)؛ فرموده‌اند که این سوره مال امام (علیه‌السلام) است، در نماز و زیاد بخوانید؛ چون یکی از مسائل مهمش همین تکیه نکردن بر اوضاع و احوال و ابزار و و این‌هاست و امام حسین (علیه‌السلام) هم هیچ تکیه‌ای بر غیر خدا نداشت؛ این بود که توانست یک چنین فعالیتی به نفع و انجام بدهد. خب، هر کسی حضرت را می‌دید که دارد رو به می‌رود منعش می‌کرد، برای خاطر این‌که می‌دید که این‌جور رفتن رو به نتیجه‌اش چه جور است. وقتی می‌دیدند که اهل و هم همراه حضرت هستند که دیگر بیشتر اصرار می‌کردند؛ اما آن حضرت دلش به جای دیگه‌ای گرم بود، با خدا و پیمان بسته بود. در سینه‌زنان و کنندگان بر امام حسین علیه‌السلام هستند، باید از این آن حضرت و پدر بزرگوارش و تعلیمات آن‌ها تا می‌شود، در استفاده باشند. خدایا به آبرویشان ما را محروم از معارف اسلامی مفرما. و صلی الله علی محمد وآله الطاهرین ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 رضای الهی 🔹 این‌که سؤال می‌شود خدا یعنی چه؟ خدا یعنی یک مقامی که بشریت در زیر پرچم او آغاز شده و ادامه پیدا می‌کند، سرانجام هم با او هست. محیط به همه جا، حاضر در همه جا، قوام همه چیز، قوت هر چیزی است که فرمود: «لا حول و لا قوة الّا بالله». این معنی است، این معنی انتخاب است؛ هر قدر که بشود؛ لازم نیست ما و بشویم، ما اگر هم بشویم خیلی خوب است. اگر جزء هم بشویم که در جریان تقریباً خون آن حضرت به گردن همه‌ی این مردم قرار گرفت که می‌توانستند جلوگیری کنند و نکردند، ولی بالأخره یک هم بعد برای‌شان پیدا شد و یک کردند. ما هم در هر سن و سالی هستیم باید کوشش بکنیم که یک پیدا بشود که به همه‌چیز پشت کنیم و به رو کنیم. آن‌وقت در رضای خدا هر هم که تحمل کنیم، نمره‌مان بالاتر می‌رود و نتیجه‌مان بهتر خواهد شد، و سعی کنیم که این انقلاب را از آن حضرت بیاموزیم؛ در ، در جورش کنیم و آن را در ، در زندگیِ ، ، ، ، وارد کنیم. این روحانیت می‌شود. آن‌وقت را هم برای خاطر این بیاموزیم؛ برای فهمیدن این مطالب بیاموزیم. در مطالب و این‌ها شرکت کنیم، برای خاطر این مسائل کنیم. دیگر چیزی باقی نماند که هدف رضای خدا در آن نباشد که در غیر این‌صورت آن وبال خواهد بود و پشیمانی خواهد آورد. پس بنابراین زندگی علیه‌السلام یعنی هم ، هم ، هم ، همه چیز، اما «رضا الله رضانا اهل البیت»¹؛ ما دنبال رضای خدا هستیم و این‌ها را بازی برای او می‌دانیم، این‌ها را لازم برای او می‌دانیم وإلّا او نباشد، این‌ها وبال گردن‌مان خواهد بود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _______ ۱) [ ج ۴۴ صص ۳۶۶-۳۶۷] @seyedololama
🔺 قابلیت‌های متعالی نفس انسان 🔹 بنده خودم از مرحوم علامه #طباطبایی شنيدم که می‌فرمودند: زمانی‌که ما در #نجف بوديم، در هنگام تابستان به خاطر اين‌که هوای #کوفه معتدل‌تر بود، به آن‌جا می‌رفتيم و من در آن‌جا به کارهای #منطقی مشغول بودم و #فلسفه را تحليل منطقی می‌کردم. ايشان می‌فرمودند که وقتی می‌خوابيدم، مقداری از مسائل را در #خواب حل می‌کردم و در خواب آن‌ها را متوجه می‌شدم و می‌فهميدم. معلوم می‌شود که #نفس انسان اين‌گونه است و اين‌که حضرت امام عرض می‌کنند: «خداوندا آينه دل را به نور اخلاص روشنی بخش»؛ [ مقدمه کتاب #اربعین تألیف #مرحوم_امام ] در خصوص همين مطالب است؛ يعنی نفس #انسان به جایی می‌رسد که خوابش نيز در اختيار #عقل او قرار می‌گيرد، در اختيار تحصيلات #حوزوی يا #دانشگاهی‌اش قرار می‌گيرد و در خواب نيز مشغول انجام کار می‌شود. خداوند اين‌چنين #قلب و عقلی به انسان مرحمت فرموده است. ۸۵٫۱۱٫۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺خدایا به آبروی حضرت #زینب کبری از آن #ایمان، از آن #یقین، از آن حلاوت و شیرینی #اسلام و #ایمانی که
🏴 حفاظت زینب کبری سلام الله علیها از ثقلین 🔺 «إنی تارك فيكم الثقلين ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدی: كتاب الله، وعترتی أهل‌بيتی، وإنهما لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض» و ؛ این دو از هم جدا شدنی نیستند و همیشه با هم هستند. بعد از رحلت (صلی‌الله علیه وآله) عترت این وظیفه‌ی خودش را نشان داد. حضرت سلام‌الله‌علیها و حضرت علیه‌السلام تا توانستند به خود کردند تا نوبت رسید به وجود مقدس کبری علیهاالسلام که ایشان در مجالسی که فرصتی یافت این وظیفه را که جدّش معین کرده بود انجام داد. می‌گوید: عیال علیه‌السلام را نزد علیه‌اللعنة آوردند. حالا این یعنی چه؟! این چیزی است که همه‌ی می‌دانند. این جریان سال ۶۱ قمری است. یعنی پیامبر برای بشر آمده است و برای آتیه هم یک چنین مرکز و امانی به نام قرآن و عترت گذاشته و از رفته، تقریباً ۵۰ سال طول کشیده فرزند پیغمبر را آوردند در ؛ همان کوفه‌ای که حاکمش بوده به نام وارد کرده‌اند در مجلس ابن‌ زیاد!. ابن‌ زیاد چه کسی است؟ باید بیان کند و نسبش را بگوید. در تاریخ آمده که حضرت زینب لباسی نپوشید که به مجلس بیاید که کسی کند که او یک خانم متمایز است. بلکه لباس کهنه‌ای که کسی او را اعتنا نکند، پوشید. ناشناس با جامه‌های کهنه بودند. کنیزها آمدند اطراف‌شان نشستند. ابن زیاد گفت: او چه کسی بود که رفت آن گوشه نشست؟ سه دفعه پرسید او کیست؟ یکی از آن زن‌ها گفت: زینب دختر بنت رسول‌الله است. ببینید این جهان ما چه جهانی است و این دنیا چه دنیایی است؟ چه بشری است؟ چقدر زحمت و و می‌خواهد؟! ابن زیاد دید فرصت خوبی است و باید زخم زبانش اثر بدهد!. گفت: «الحمدُلله الذی فَضَحکُم!»؛ خدا شما را رسوا کرد! یعنی شما خاندان ثقلینی که پناه و بشریت بودید، رسوا شدید؛ چون دروغ‌گو هستید!. شما به چه روشن شد؟ به این‌که نتوانستید کاری بکنید. این را در جایی گفتند که این‌ها در راه بین و کوفه هستند و در این حال این زن و بچه چه کار می‌توانستند بکنند؟! -همه می‌دانند که کاری نمی‌توانستند انجام دهند- که تو می‌گویی که چون کاری نتوانستید بکنید، خدا رسوای‌تان کرد. این‌ها چه کاره بودند؟! چه خلافی داشتند؟! این خانم چند نفر کشته بود که خدا رسوایش کرد؟! ولی این بانوی پاسخ داد: «الحمدُلله الذی اَکرَمنا بِنَبیّهِ مُحمدٍ صلی‌الله علیه وآله» نه فضحنا؛ خدا ما را گرامی داشت، یعنی در تمام تاریخ بشر و آینده کسی مثل جدّ ما نیست! تو یک پیغمبر بیاور که پیغمبریِ این پیغمبر بدون کتاب قرآن جدّ ما بشود ثابت کرد! چنین چیزی نیست. اصلاً مدرکی برای نیست. پس ما مکرّم خدایی هستیم. «اَکرَمنا و طَهّرَنا مِنَ الرّجسِ»؛ یعنی ما بشریت را که در و و غرق‌اند، کنار می‌گذاریم. ما پاکیم و ما در بین آن‌ها نیستیم. بنابراین این فضاحت و رسوایی برای ما نیست، برای است. قبلاً قسمت‌هایی از مقدمه‌ی کتاب مرحوم را خواندیم. مرحوم مشکینی می‌فرماید من کتابی برای شما نوشتم و و شما را نشان دادم که اگر انجام ندهید، فاسق می‌شوید. می‌فرماید: «اِنّما یَفتَضِحُ الفاسِقُ»؛ رسوایی برای فاسق و است که خدایش را می‌کند و دروغ برای فاجر و بی‌پروا و بی‌تقواست و ما از این‌ها به دور هستیم. غیر ما دروغ‌گو هستند الحمدلله. دو تا الحمدلله گفت؛ یعنی یکی برای این‌که خدا ما را حفظ کرده و مکرم و معظم کرده، باعث این شده‌ایم که و ادیان سندیت پیدا کنند. ما چنین مقامی است که در تمام بشر نظیر ندارد و نخواهد داشت. یک الحمدلله هم برای این‌که غیر از ما هر که با ما است، فاسق، فاجر، گنه‌کار، روسیاه و ناپاک است. این ملعون گفت: کار خدا را با خود چگونه دیدی؟! ببینید می‌خواهد مَغْلطه کند. اما با کسی که مغلطه‌شناس است. می‌کند خدا با شما چنین کرد! خدایی که می‌گویید ما را مطهر کرد. فرمود این‌ها که تو می‌گویی به سرشان چه آمد، این‌ها بود. این‌ها شهادت را خواسته بودند و نصیب‌شان شد. سوی آرام‌گاه خود شتافتند. یا به روایت : جز نیکی ندیدم! هرچه بود اگر از طرف خدا بود، نیک بود. خداوند میان تو و این‌ها جمع فرماید و با آن‌ها محاجّه و خصومت‌خواهی خواهد کرد. در آن روز ببین چه کسی است و چه کسی است پسر مرجانه! (اسم مادرش بود و به کارهای ضد معروف بود) ۱۵ المرجب ۱۴۳۵=۹۳/۲/۲۵ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺میلاد حضرت علی اکبر علیه‌السلام گرامی باد 🔹 پیام به ما این است: ای دنیا، این برای شما و شما برای این دنیا نیستید. این را باور کنید. این را بفهمید!. خُب، فهم این مطلب می‌خواهد، تدریس می‌خواهد، می‌خواهد، کلاس می‌خواهد، فرهنگی می‌خواهد. اساس و باید بیاید روی این مسائل نه روی گفتار و نوشتار و شعار. لذا در بین راه که کاروان حضرت رو به می‌آمدند، حضرت روی همان مرکب سواری چشم مبارکش روی هم رفت. بعد باز شد و فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»؛ ( :۱۵۶). سه مرتبه گویا این آیه را خواند!. خُب، نزدیکش کی بود؟؛ . عرض کرد: بابا چه خبر شده؟ فرمود: چشمم روی هم رفت؛ سواری گفت: این کاروان دارد رو به می‌رود!. خُب، این چه گفت؟!؛ «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»؛ ( :۱۰۱) عرض کرد: بابا! مگر ما رو به نمی‌رویم؟ ما بر اساس حق حرکت نکرده‌ایم؟ کاروان ما کاروان حق نیست؟ فرمود: چرا. عرض کرد: پس چه باکی است؟!. «خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»؛ ( :۲) این‌جا جان حضرت هیجان پیدا کرد از این حرف، مثل وقتی که از پاسخ فرزندش؛ «يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»؛ ( :۱۰۲)؛ خوشحال شد، یک چنین بشارتی روح حضرت را شادمان کرد؛ کرد؛ فرزندم خدا جزایی به تو بدهد، بهترین جزایی از طرف پدری که به پسری داده می‌شود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 مروری بر مطالبی بسیار مهم به بهانه‌ی سال‌روز هلاکت "حجاج بن يوسف ثقفی" لعنه الله؛ (۱۳ ۹۵ ق) 🔹 ... اهالی چه‌جور شد؟ تربیت آن‌ها به دست شخصیت فرعونیِ یعنی بن ابی سفیان انجام شد، که از آن‌ها را تربیت کرد و نگذاشت در مکتب‌خانه‌ها کسی اسم بن ابی طالب را ببرد. به قدری قاچاق بود یاد آن حضرت که مثلاً در زمان لعنه‌الله یک شیعه‌ای، -شیعه نامی- که پدر و مادرش بودند و اسمش را علی گذاشته بودند، آمد پیش حجاج. می‌خواست از او پولی بگیرد زیرا بود!. گفت: ایها الأمیر! و به من کرده‌اند اسم من را علی گذاشته‌اند!. آخر من چه کارکنم؟! من نیاز دارم!. بیچاره‌ام!. آن هم خندید گفت: حالا که این‌جور است، به او کمک کنید!. این تربیت‌ها را ایجاد می‌کند. را تا حد مافوق بالا می‌برد. را تا صفر و زیر صفر می‌برد. پس بنابراین ما با این مطالب موقت در خیابان و این‌ها- با این که خیلی خوب است و خدا به همه اجر دهد- چاره نمی‌شود. ممکن است ۳ سال دیگر خدای نکرده باز یک پیش‌آمد کند و باز همین حرف‌ها راه بیفتد!. اما مرد می‌خواهد که از این مجالس با خودش یک طرح و نقشه‌ای ببرد به منزلش. آن‌جا با خود شروع کنند کردن که این بچه‌هایی که ما داریم باید با آن‌ها چه کنیم؟ و همچنین اهل محل بروند در و سران را جمع کنند. بگویند: ما با این ها و این دوشیزه‌ها چه باید بکنیم؟ طوری شود که بعد از و یک نمونه‌ای از ایجاد شود. آن موقع است که واقعاً قبول شده این مجالس و این ها و این ها به جایی رسیده. وگرنه خدای نخواسته همین‌طور همانند دیگی است که می‌جوشد و قلقل می‌کند و زیر و رو می‌شود. آدم خبر ندارد نه از خودش نه از دیگران. من خودم یادم هست که در این‌جور مسائل صحبتی شد خدمت مرحوم حاج میرزا علی آقای استاد نهج‌البلاغه‌ای مرحوم . ایشان گفت: فرهنگ. گفت: اگر درست شود، همه‌ی کارها درست می‌شود. فرهنگ هم وابسته به و و و است. چگونه این‌ها را باید تغییر داد؛ اسلامی باید این‌ها را تغییر دهد. و این‌ها را به خود بیاورد و از آن حال کودکی خارج کند. دارای مدرک از و ، حالت کودکی‌اش ترک شود.... ۸۸٫۱۰٫۱۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 دشمنی‌های نفس! 🔹 فرموده‌اند که مثل دشمنان‌تان از خودتان بر حذر باشید. در روایت فرمایش مولا علیه‌السلام: «إِنَ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُم إثنتان»؛ به تحقیق ترسناک‌ترین چیزها که من بر شما می‌ترسم، دو چیز است: «اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ»¹؛ خوب این نترس‌ترین دنیا است؛ حضرت علی (علیه‌السلام) نترس‌ترین بود، شجاع‌ترین بود، با او دشمنان نتوانستند آزار و اذیت و شکنجه‌ها را انجام دهند و از ترس او این آزارها را ترک کردند. شجاع‌ترین آدم‌ها می‌فرماید: من بر شما بیشتر از هر چیز از پیروی شما می‌ترسم. پس مسئله اوج گرفت. فرمودند مانند ، از خودتان بترسید‌ حالا و نترس‌ترین بشر، شجاع‌ترین بشر می‌فرماید: من فقط برای شما، از درون‌تان، از خواهش‌های تان می‌ترسم. آن‌وقت (رحمةالله‌علیه) این جمله‌ها را توضیح می‌دهد. می‌فرماید: امیر مؤمنان، ، ، ، متکفل ، راهنمای عائله‌ی از این دارد و ترس‌ناک است. بلکه استادش هم همین‌طور است. روح مکرم اکرم و هدی (صلی‌الله‌علیهم‌اجمعین) و وجود اقدسِ اقدسِ مبارکِ مبارکِ حضرت (علیه‌السلام) که آخرین آن‌هاست، این‌ها همه از این برای ما می‌ترسند!. همه هم شجاع‌اند، هیچ‌کدام هم از هیچ جنگی نمی‌ترسند، از هیچ دشمنی نمی‌ترسند؛ ولی از این مسئله در اضطراب و وحشت هستند. چرا؟ برای این‌که خداوند یک آفریده: ریشه‌ی آن، ساقه‌ی آن، این بزرگواران هستند: اکرم و حضرت علی، و شاخه‌های آن ائمه، برگ‌های آن ما هستیم. می‌ترسم درخت‌شان خزان شود و برگ‌هایش بریزد. در روز مانند خزانِ سرد هوای طوفانی، مردم ریختند!. این‌ها همه با آشنا بودند. اگر مانند و این‌ها می‌کردند، نمی‌افتادند. این‌ها به‌خاطر ، به‌خاطر چند من گندم و جو، که وقتی به خانه بر می‌گردند، دست‌خالی بر نگردند، این برگ‌ها از ریخت و همه زیر پای رفتند. مبادا برگ‌های و ولایت ریخته شود و خزان گردد. مگر چه خبر است؟ مگر درخت ولایت چه می‌گوید؟ می‌فرمایند: حدیث است - موقع و موقع صیغه‌ی عقد را مگر نشنیده‌اید؟ـ از قول پیامبر: «تَنَاكَحُوا تَنَاسَلُوا» ای من! بگیرید، نمانید تا پیدا کنید. چرا؟؛ «فَإِنِّی أُبَاهِی بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَوْ بِالسِّقْطِ»². من دفتر آن‌قدر بزرگی دارم که از اولادهای سقط شما تا بزرگ‌ترها و انسان‌های رشید و کامل، همه در آن ثبت می‌شوند. و من افتخار می‌کنم که یک پیامبری هستم که درخت من این همه برگ دارد. خب وقتی این‌طور شد، اگر ما دنبال خود رفتیم، از این درخت فاصله می‌گیریم، زیر پای شیاطین می‌رویم، زیر پای ها می‌رویم، زیر پای یی‌ها می‌رویم، زیر پای ها می‌رویم!؛ دشمنان بشریت هم در داخل هستند، و هم در خارج. وسیله‌اش هم فعلاً همین ها و همین ها و همین چیزهایی است که دست بچه‌های‌مان است که معلوم نیست چه به ها نشان می‌دهد که این‌ها از که می‌آیند، آن‌ها را به دست می‌گیرند و آن‌ها می‌شوند و دیگر نمی‌فهمند که آیا کسی در اتاق هست یا نیست! دراز می‌کشند و این را در دست می‌گیرند و نگاه می‌کنند. این وسائل آن‌ها را از پیامبر دور می‌کند، از علی دور می‌کند، از عاشورا دور می‌کند، باید را، مملکت را ترساند، باید را، را از این ترسانید که این وسیله بشود که اولادهای ما از خاندان رسالت دور بیفتند!. شیاطین بشوند. خدایی نکرده در خیابان‌ها بر ضد ما بدهند، بر ضد ، بر ضد و شعار بدهند!. این‌ها همه دنباله‌ی این چیزهاست. کنید تا آورید، پس همانا من فخر می‌کنم به واسطه‌ی شما به امت‌های دیگر، گرچه به بچه‌ی ساقط شده باشد. پس دفتر خیلی بزرگی است و در عالم برای پیامبر و امتش حساب بزرگی باز است که اگر این امت سالم بمانند و به دست آن حضرت، به آن حضرت برسند، لیاقت‌شان از بین نرود، این‌ها پیدا می‌کنند. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) [ ح۱۰ص۱۶۷] ۲) [ همان صص۱۷۱-۱۷۲] @seyedololama
🔹 عنایات سیدالشهداء (صلوات‌الله‌علیه) 🔺 این پرده است. همه‌اش تاریکی و است. آدم نمی‌داند که چه خبر است. خبرها در پنهانی دنیاست. قسمت پنهان دنیا خیلی مطالب درونش است که آن‌ها برای بندگان سالم کشف می‌شود. می‌گویند اهل ، اهل ، که همان جوان هم از آن‌ها بود. شب برای بعضی‌ها به وسیله‌ی وجود مبارک (صلوات‌الله‌علیه) پرده‌ها عقب رفت. خب آن وضع خیلی ترس‌ناک بود. لشکر که آمده بود هزارتا هزارتا می‌آمد. سه‌هزارتا سه‌هزارتا می‌آمد. همه به خاطر ، به خاطر درآمد جزئی، راه کربلا را پیش گرفته بودند. این است که شب، شب خوف‌ناک و خطرناکی بود!. بمیرم برای آن زنانی که صدای هل‌هله‌ی اسب‌ها را می‌شنیدند. صدای فریاد اهل را که مرتباً هزارتا هزارتا می‌رسیدند. مرتباً جمعیت زیاد می‌شد، مرتباً جمعیت زیاد می‌شد. آن‌وقت این چند نفری بیشتر نبودند. این‌ها لازم بود که تقویت شوند، لازم بود که از این غربت بیرون بیایند. این است که طبق نقل حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام) پرده‌ی دنیایی پیش چشم آن‌ها را عقب زد. همه‌شان دیدند که چه بساطی در انتظار آن‌هاست. برای آن‌ها، برای وصول سعادتی آن‌ها؛ این است که آن‌ها می‌گفتند که امشب زود تمام شود که ما به آن قصر و به آن پیش‌آمدهای حیران کننده‌ی که عقل هم به آن نمی‌رسد، برسیم؛ که می‌فرمایند دنیا گنجایش و یک تار موی آن را ندارد. فقط برای همین چهار روز تهیه شده و در آن نیست. خیر در آن نیست. به‌قدری‌که فقط خودش را از گرسنگی در وقتی‌که گرسنگی پیدا می‌کند، نجات دهد‌. یا به قدری که داشته باشد، میل به پیدا می‌کند. سعادت در این‌ها نیست. اما آن‌هایی که دیدند آن وضع را و پرده برای‌شان عقب رفت، با هم‌دیگر شوخی هم می‌کردند. یک پیرمردی جناب با جناب یا یکی دیگر کرد. گفتند: حالا امشب شما مزاح می‌کنید؟ گفت: چند قدمی بیشتر نمانده که ما به سعادت برسیم. جای است، جای است، جای خوشی است. این است که پنهانی دنیا در شب‌های عبادت، برای اهل و و و اهل و اهل و مشقت‌ها و کمک به اسلام و مسلمین، یک‌وقت یک مقداری برای‌شان کشف می‌شود؛ آن‌وقت آرزو می‌کنند که بشوند و از این دنیا پیدا کنند. فقط روز عاشورا آن‌ها برای شهادت عجله داشتند، اما می‌خواستند جلو بیفتند، ولی آن‌ها اجازه ندادند. گفتند: تا ما هستیم، نباید بگذاریم نوبت به علیهالسلام و و این‌ها برسد. اما نوشته‌اند: یک‌وقتی سیدالشهداء (علیه‌السلام) به این‌طرف و آن‌طرف نگاه کرد، دید هیچ‌کس دیگر نمانده. [گریه‌ی مرحوم حاج آقا] هل من ناصر ینصرنی؟! هل من معین یعینی؟! هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله؟! یک نفر نیست از این دفاع کند؟! خدایا به حرمت زنان و آن ناله‌ی مبارک بهترین خلقت، به داد شیعیانش برس. شیعیانش، علمای شیعیان، زعما و رؤسا و اولیاء اهل آن را منصور و مؤید و پیروز بفرما. اموات و رفتگان ما را غریق رحمت بفرما. خدایا بچه‌های ما، نسل ما، ذریه‌ی ما را از این فتن نجات بده. همه را حسینی قرار بده. زندگانی حسینی و مرگ حسینی به همه‌ی ما مرحمت بفرما. وصلی‌الله علی محمد وآله ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama