❤️🍃
غبار بودم
و شش گوشه ات عقيقم كرد
گناه بودم
لطف شما ثوابم كرد...
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#روزتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شوخی مردم با زاکانی
اوه اوه اوه😄
#انتخابات🗳
برداشت از کانال طنزیف📲
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
شوخی مردم با زاکانی اوه اوه اوه😄 #انتخابات🗳 برداشت از کانال طنزیف📲 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💬توئیت زاکانی پس از انصراف از نامزدی انتخابات ریاست جمهوری
#رئیسی✌️
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💬توئیت زاکانی پس از انصراف از نامزدی انتخابات ریاست جمهوری #رئیسی✌️ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🔰 قدردانی سیدابراهیمرئیسی از اقدام علیرضا زاکانی
➕از برادر گرانقدرم جناب آقای دکتر علیرضا زاکانی که براساس تکلیف انقلابیاش تصمیم به حضور در انتخابات گرفت و «مومنانه» به رقابت پرداخت و امروز هم «مسولانه» تصمیم گرفت، «صمیمانه» تشکر و قدردانی میکنم. سیدابراهیمرئیسی
#برای_مردم
دولت مردمی؛ ایران قوی 🇮🇷
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🇮🇷حمایت جانباز معزز دفاع مقدس، سرباز انقلاب آقای مالمیر از سید ابراهیم #رئیسی
#ارسالی_از_برادر_بزرگوار✉️
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
❤️🍃
از قومان و دوستان و آشنایان می خواهم که همچنان حسین وار به میدان جنگ هجوم بیاورند...
#شهید_مهدی_پیشوا
ahlolbait.com 📸
🌱
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#روزتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
❤️🍃 از قومان و دوستان و آشنایان می خواهم که همچنان حسین وار به میدان جنگ هجوم بیاورند... #شهید_مهد
پ.ن :
همیشه میدان جنگ، میدان خون و گلوله نیست. #انتخابات هم میدان جنگیست که اگر وارد نشویم و رای ندهیم باز مملکت دست کسانی می افتد که ابروی ایران را می برند، خون عزیزانمان را پایمال می کنند، و برای خانواده ها شرمندگی می خرند!
#من_رای_میدهم برای کوتاه شدن دست #سرطان_اصلاحات و جریان اشرافی گری! و کوتاهی دست غربگداها از منافع مملکتم!
در این میدان خواهیم بود..
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
برادر شهید :
تمام دغدغه اصغر سربلندی انقلاب و اسلام بود.
#انتخابات
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_سوم #قسمت_هفتاد_و_سوم و همین جملات تلخ، #آنچنان طعم غم را در مذاق #جانم
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_سوم
#قسمت_هفتاد_و_چهارم
پرده اتاق #خواب را کنار زده و پنجره را گشوده بودم تا نسیم #عصرگاهی شنبه سوم اسفند ماه سال 1392، با رایحه مطبوع و #دلچسبش، فضای خانه را معطر کرده و دلم را به ترانه تنگ غروب پرندگان #خوش کند.
هر چند امروز هم حال خوبی نداشتم و سر درد و کمر درد، #احساس هر روز و شبم شده بود، ولی لذت مادر شدن ارزش بیش از اینها را داشت که هنوز روی ماه #حوریه را ندیده، برایش جان میدادم.
هنوز ماه پنجم بارداری ام به پایان نرسیده، اتاق خواب #کوچک و رنگارنگ دخترم تقریباً #کامل شده و به جز چند تکه لباس #نوزادی و ظرف غذای کودک، همه وسایل اتاقش را سرِ #حوصله خریده و با سلیقه مادری، هر یک را در گوشه ای از اتاقش چیده بودم. پایین پنجره، تخت خوابش را گذاشته و دیوار کنار پنجره را با کمد سفید رنگی پوشانده بودم که پُر از عروسکهای قد و #نیم قد بود.
قالیچه ای با طرح شخصیتهای کارتونی کف اتاق #کوچکش پهن کرده و حباب صورتی رنگی به جای لامپ قدیمی اتاق از سقف #آویزان بود. مجید با وجود اجاره نسبتاً زیاد خانه و ویزیتهای سنگین دکتر زنان و سونوگرافیهای مختلف، ولی باز از خرید #اسباب نوزادی چیزی کم #نمیگذاشت و با دست و دلبازی هر چه برای دخترم هوس میکردم، میخرید که میخواست جای خالی مادرم را در این روزهای چیدن سور و سات #سیسمونی کمتر احساس کنم.
با همه ضعفی که بدنم را گرفته و چشمانم از #گرسنگی سیاهی میرفت، ولی بخاطر حالت #تهوع ممتدی که لحظه ای رهایم نمیکرد، #اشتهایی به خوردن غذا نداشتم و تنها به عشق مجید قلیه ماهی را #تدارک میدیدم.
هر چند در این دوره از بارداری، این همه ناخوشی طبیعی نبود، ولی دکتر میگفت #ضعف بدن فشارهای پی درپی #عصبی و اضطراب جاری در زندگی ام، گذراندن این روزها را تا این حد برایم #سخت میکند، ولی باز هم خدا را شکر میکردم و به همه این درد و #رنجها راضی بودم که مادر شدن، شیرین ترین رؤیای زندگی ام بود.
#نماز مغربم را با سنگینی بدن و درد کمرم به #پایان بردم و طبق عادت این مدت، قرآن را از مقابل #آیینه برداشتم تا برای شادی روح مادر، آیاتی را تلاوت کنم که کسی به در اتاق زد.
حدس میزدم دوباره #نوریه به سراغم آمده تا باز به نحوی مرا به سمت آیین پلید #خودش بکشاند و من چقدر از حضورش #متنفر بودم که قرآن را دوباره لب آیینه گذاشتم و با اکراه به سمت در رفتم. در را که باز کردم، به رویم #لبخند زد و به حساب خودش میخواست صمیمیتی با من ایجاد کند که بو کشید و گفت: "چه بوی خوبی میاد!"
و من حتی #تمایلی به هم صحبتی اش نداشتم که به جای هر #پاسخی، با بی حوصلگی #منتظر ماندم تا کارش را بگوید که سرکی به داخل خانه کشید و گفت: "اومدم باهات صحبت کنم. آخه #عبدالرحمن خونه نیس، حوصله ام سر رفته!" به کلام سردی تعارفش کردم تا وارد شود و خودم نه برای #پذیرایی که برای #طفره از هم نشینی اش به آشپزخانه رفتم که صدایم کرد: "الهه! بیا اینجا کارت دارم!"
و دیگر گریزی از این #میزبانی اجباری نداشتم که از #آشپزخانه بیرون آمدم و مقابلش نشستم که تازه متوجه شدم در دستش چند عدد #سیدی نگه داشته و باز طمع تبیلغ #وهابیت به سرش زده بود که بیمقدمه شروع کرد: "کتابهایی رو که برات اُورده بودم، خوندی؟"
و از سکوت طولانی ام #جوابش را گرفت که لبخندی #مصنوعی نشانم داد و با لحنی فاضالنه توصیه کرد: "حتماً بخون، خیلی مفیده!"
و بعد مثل اینکه وجود #حقیرش دیگر گنجایش نداشته باشد، چشمان باریک و مشکی اش از ذوقی پُر #زرق و برق پُر شد و با حالتی #پیروزمندانه ادامه داد: "عبدالرحمن که حتی نیازی نبود این کتابها رو بخونه، همین که من باهاش صحبت کردم، #توجیه شد و الان چند هفته ای میشه که رسماً #عقاید وهابیت رو قبول کرده!"
و نیازی به این همه توضیح پُر ناز و #کرشمه نبود که از لحن کلام و طرز رفتار #پدر پیدا بود که در کمتر از چهار ماه به یک #وهابی افراطی تبدیل شده و نوریه نمیدانست که پدر نه بر پایه #منطق که به هوای هوس دخترکی، هر مسلکی را بی هیچ قید و شرطی میپذیرد که به رویم خندید و بر سرم منت گذاشت: "
حالا تو هم اگه #حوصله نداری کتابها رو بخونی، هر وقت دوست داشتی بیا پایین تا با هم حرف بزنیم!"
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🍃
باز
آینه و آب و سینیِ چای و نبات
باز پنج شنبه
و یاد شهدا با صلوات
🌷مزار مطهر #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور و #شهید_حاج_محمد_پورهنگ در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💠 علت ریزش افراد انقلابی از منظر #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
برادرها میدانند اول انقلاب در راهپیماییها و وضعیتها، خیلی افراد انقلابی داشتیم. یکی از مطالبی که ما باید در حقانیت، اخلاص و الهی بودن این انقلاب توجه داشته باشیم، این است که این انقلاب هر چه جلوتر میرود، مخلصتر و خالصتر میشود و غربت آن نشانه خالص بودنش است. اگر شما به این خط نگاه کنید، هر چه انسانهای ناخالص و ناپاک و آدمهایی باشند که ظرفیت ندارند، مدام از این خط خارج میشوند و خودشان خسته میشوند. اینها بنا به توجیه در مسائل اقتصادی، سیاسی و نظامی، به هر صورت کشش این خط را ندارند.
#انتخابات🗳
#انتخاب_درست_کار_درست
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🦋به نیابت از رفیق شهیدم :
🗳🇮🇷 رای میدهم به صلابت ایرانم✌️
❣️ #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
❣ #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
❣ #شهید_حاج_محمد_پورهنگ
#انتخابات🗳🇮🇷
#چشم_شهدا_به_انتخاب_ماست✨
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🍃
حُبّ حسین (ع)
در دلی بیدار می شود
که از خود و آنچه دوست دارد
در راه خدا گذشته باشد ...
#شهید_سید_مرتضی_آوینی🖍
🌱
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#روزتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🍃
شهدا نور و نشانه اند
که ره گم نشود ...
#کار_درست
#شهید_عارف_کایدخورده (انتخابات سال ۹۶)
پ.ن : این پیروزی بسیار مبارک را خدمت امام زمان (عج)، رهبر معظم انقلاب، خانواده معظم شهدا و مردم عزیزم تبریک می گویم.
این پیروزی گوارای وجودتان...🦋
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ دعایی که مستجاب شد...
#برای_مردم
#سلام_بر_ابراهیم
دولت مردمی؛ ایران قوی 🇮🇷
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
❤️🍃 شهدا نور و نشانه اند که ره گم نشود ... #کار_درست #شهید_عارف_کایدخورده (انتخابات سال ۹۶) پ.ن
🌱
🌸آقاعارف عموی شهيدش را خيلی دوست داشت. كتابهای زيادی از دفاع مقدس و تاريخ ايران و جهان را مطالعه كرده بود. چند سال پيش وقتی از سربازی برگشت فهميده بود شهادت بهترين سرنوشت برای آدمهاست.
👌فهميده بود عاقبت بهخيری آدمها در اين راه است اما میگفت هر كسی كه شهيد نمیشود و همين جوری انتخاب نمی شود و «بايد كه جمله جان شوی تا لايق جانان شوی». در حقيقت بايد چيزی كه خدا می خواهد، باشی و مردمی و اهل بيت باشی تا پذيرفته بشوی.
🕊اواخر عمرش شوق زيادی برای شهادت داشت. خيلی جالب است كه بدانيد بهترين برنامهريزیها را برای زندگی از آقاعارف می ديدم و با وجود اين شوق شهادت طوری زندگی میكرد كه انگار ۱۵۰ سال عمر خواهد كرد.
#شهید_عارف_کایدخورده
#روایت_مادر_معزز_شهید
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_سوم #قسمت_هفتاد_و_چهارم پرده اتاق #خواب را کنار زده و پنجره را گشوده بود
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_سوم
#قسمت_هفتاد_و_پنجم
سی دی ها را روی میز گذاشت و ادامه داد: "این سی دی ها رو هم حتماً ببین! خیلی #جالبه! در مورد اثبات مشرک بودن این رافضی هاست! در مورد اینه که شیعه ها میرن تو #حرمها و به یه مُرده سلام میکنن و ازش میخوان که #حاجت رواشون کنه!"
و من حتی از نگاه کردن به #چشمان شوم نوریه ابا میکردم، چه رسد به اینکه وقتم را به دیدن این #اباطیل تلف کنم که منِ اهل سنت هم میدانستم شیعیان، پیشوایان خود را به اعتبار #آبرویی که پیش خدا دارند، به درگاه پروردگاه متعال وسیله قرار می دهند و #نوریه این ادب دعا کردن شیعه را سند شرک آنها میدانست که نه تنها #شیعه که بسیاری از اهل تسنن هم از پیامبر (ص) تمنا میکنند تا برایشان نزد خدا شفاعت کند و اگر این شیوه، شرک به خدا باشد، باید جمع زیادی از امت اسلامی را مشرک #بدانیم!
هر چند خود من هم در حقیقت این ارتباط عمیق و پیچیده #تردید داشته و به خصوص پس از مرگ مادر و بی حاصلی آن همه ذکر دعا و توسل، ردِّ پای این تردید در #دلم پر رنگتر شده بود، ولی باز هم #اتهام شرک، ظلم بزرگی در حق این بخش از امت پیامبر (ص) بود که نمیتوانستم با هیچ حجت شرعی و دلیل #عقلی توجیهش کنم، مگر اینکه میپذیرفتم کافر و #مشرک دانستن بخشی از مسلمانان، توطئه ای از طرف آمریکا و اسرائیل و #دشمنان اسلام برای تکه تکه کردن امت اسلامی و هلاکت همه #مسلمانان است.
حالا نوریه هم به همین بهانه و به نام سوگُلی پدر پیر #من و به کام #شیطان در خانه ما خوش رقصی میکرد که باز از همنشینی اش بیزار شده و به بهانه کاری به آشپزخانه رفتم و فقط دعا میکردم هر چه زودتر از خانه ام برود.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_سوم #قسمت_هفتاد_و_پنجم سی دی ها را روی میز گذاشت و ادامه داد: "این سی دی
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_سوم
#قسمت_هفتاد_و_ششم
دیگر چیزی به ساعت هشت نمانده و دلم نمیخواست وقتی مجید می آید، نوریه در خانه باشد و نوریه #ظاهراً قصد رفتن نداشت که با اجازه خودش #تلویزیون را روشن کرد و به گمانم دنبال شبکه های عربی کشورهای حاشیه #خلیج_فارس بود که مدام کانال عوض میکرد.
دست آخر #کلافه پرسید: "پایین که شبکه های #الجزیره و العربیه رو بدون ماهواره هم میشه گرفت، پس #چرا اینجا پیدا نمیشه؟" و من همانطور که خودم را در آشپزخانه مشغول کرده بودم، بی تفاوت جواب دادم: "نمیدونم، ما هیچ وقت این شبکه ها رو نگاه نمیکنیم. برای همین تنظیم نکردیم..."
که با ناراحتی به میان حرفم آمد و اعتراض کرد: "آدم باید بدونه که داره تو جهان اسلام چه #اتفاقاتی می افته! نمیشه فقط خودت رو سرگرم خونه و #آشپزخونه کنی و ندونی دور و برت
چه خبره!" و بعد با لحنی #قاطعانه فرمان داد: "شبکه های الجزیره و العربیه خیلی خوب اطلاع رسانی میکنن! حتماً تلویزیون تون رو روی این دو تا #شبکه تنظیم کن!"
و لابد منظورش از #حقایق جهان اسلام، جنایات #وحشیانه تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه بود و حتماً این شبکه های عربی از این قتل عام #مسلمانان به عنوان مجاهدتهای برادران وهابیشان در جهت خدمت به اسلام یاد میکردند که نوریه اینچنین از اخبارش #طرفداری میکرد و نفهمیدم چه شد که به یکباره کف زد و با صدای بلند #کِیل کشید.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🕊شهیدان مرغان خونین حریم کبریایی خداوند❣ هستند که قطرات خونین آنها است که از عنبر و مشک خوشبوتر است و عطر جنت✨ عصاره عطر خونین آنها است...
#شهید_بی_سر🌱
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور🥀
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊