eitaa logo
خاطرات و کرامات شهید عاملو
2هزار دنبال‌کننده
842 عکس
350 ویدیو
21 فایل
مؤلف: @alirezakalami صاحب ۱۲ عنوان کتاب ازخاطرات #شهدا نویسنده سه کتاب از شهید عاملو با عناوین #سه_ماه_رویایی و #رویای_بانه و #شهید_کاظم_عاملو 👈برای دسترسی سریع به #فهرست مطالب کانال، ابتدا پیام «سنجاق‌شده» را کلیک کنید، سپس به سراغ #هشتک‌ها بروید 🫡
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین محرم مصطفی! مادرش می‌گوید: مصطفی اهل این نبود که کل ۴۰ روز را مشکی بپوشد، ولی محرم سال ۹۰، آخرین محرمش، همه ۴۰ روز را مشکی پوشید. دهه اول محرم بود. وقتی به صورتش نگاه کردم به نظرم خیلی قشنگ و نورانی شده بود. ریش بلند خیلی به او می‌آمد. گفتم: «مصطفی برو یکم ریش‌هایت را کوتاه کن. چشمت می‌زنند. صورتت خیلی قشنگ شده.» گفت: «خودت یادم دادی توی محرم نروم اصلاح.» نورانی شده بود و من نمی‌دانستم قرار است که بشود و برود پیش مولا. بعدا در گوشی‌اش دیدیم از خودش چند تا هم سلفی گرفته که انگار آخرین چهره‌اش که تغییر هم کرده بود، برایمان بماند. مصطفی از همه چیز خبر داشت... . @shahid_ketabi
شهدا.mp3
15.72M
پس از انتخاب ، چگونه کار را شروع کنم ؟ @shahid_ketabi
داعشی‌ها محاصره‌اش کردند. تا تیر داشت مقاومت کرد و جنگید، تیرش که تمام شد، داعشی‌ها نیت کرده بودند زنده بگیرندش. همان موقع هم توی منطقه بود. خلاصه انقدر این بچه را زدند تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد. ولی یک لحظه هم سرش را از ترس پایین نیاورد... تشنه بود. آب جلوش می‌ریختند رو‌ی زمین. فهمیدند حاج قاسم توی منطقه‌است. برای خراب کردن روحیه حاج قاسم، بیسیم «رضا اسماعیلی» رو گرفتند جلوی دهن رضا و چاقو را گذاشتند زیر گردنش! کم کم برای این که زجر کشش کنند، آرام آرام شروع کردند به بریدن سرش و بهش می‌گفتند به حضرت زینب(س) فحش بدهد پشت بیسیم . انقدر یواش‌یواش گلو را بریدند که ۴۵ دقیقه طول کشید... ولی از اولش تا لحظه‌ای که صدای خرخر گلو آمد، این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی... اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب... اصلا من آمدم سرم رو بدم... یا علی یا زهرا... می‌گویند حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه را گریه می‌کرد ! بعد هم سر رضا را گذاشتند توی یک جعبه و فرستادند ‌برای حاج قاسم... !! برشی از خاطرات اولین جبهه مقاومت و مدافع حرم تیپ فاطمیون رضا اسماعیلی @shahid_ketabi
سیمای امام زمانی و عارف شیدا بر روی کوه آربابا در بانه روتوش شده جهت استفاده بر روی و 👉 @shahid_ketabi
تا حالا فکر کردی با یه رفیق شی؟؟ از اون رفیق فابریکا؟؟ از اونا که همیشه باهمن؟؟ امتحان کردی؟؟ هرچی ازش بخوای بهت میده!! آخه خاطرش پیش خدا خیلی عزیزه میخوای باهاش رفیق شی؟؟!! ✅گام اول: انتخاب شهید به یه گردان نگاه کن به صورت نگاه کن به عکسشون، به لبخندشون ببین کدوم رو بیشتر دوس داری با کدوم یکی بیشتر راحتی؟! ✅گام دوم: عهد بستن با دوست شهیدت یه جایی بنویس؛ البته اگه ننوشتی هم اشکال نداره. «با دوست شهیدم عهد میبندم پای رفاقت او تا لحظه ی مرگم خواهم بود و از تذکرات دوستانه ی خود به هیچ وجه روی نمیگردانم.» ✅گام سوم: شناخت شهید تا میتونی از دوست شهیدت اطلاعات جمع‌آوری کن. عکس، فیلم، صوت، کتاب و وصیت‌نامه.. ✅گام چهارم: هدیه ثواب اعمال خود به شهید از همین الان هرکار ثوابی که انجام میدی، فقط یه جمله بگو: "خدایا! ثواب این عملم برسه به دوست شهیدم." طبق روایات نه تنها ازت چیزی کم نمیشه، بلکه با برکت‌تر هم میشه! بچه‌ها! شهید، اونقدر مقام بالایی داره که نیازی به ثواب کار ما نداشته باشه! تو با این کار خلوص نیت و علاقت رو به شهید نشون میدی! ✅گام پنجم: درگیر کردن خود با شهید. سریع همین الان بک گراند گوشیتو عوض کن و عکس دوستتو بزار!! در طول روز باهاش درد دل کن. باهاش حرف بزن. آرزوهاتو بهش بگو.. ✅گام ششم: عدم گناه در حضور رفیق روح شهید تا گام پنجم بسیار از شما راضیه ولی آیا در حضور دوست معنویت میتونی گناه کنی؟ حجاب، رابطمون با نامحرم، چت با نامحرم، غیبت، دروغ، نمازامون و ..... ✅گام هفتم: اولین پاسخ شهید کمی صبر و استقامت در گام ششم، آنچنان شیرینی برای شما خواهد داشت که در گام بعدی گناه کردن براتون سخت میشه.. خواب دوست شهیدتو میبینی، دعایی که کرده بودی برآورده میشه، دعوت به قبور شهدا و راهیان نور و ... ✅گام هشتم: حفظ و تقویت رابطه تا شهادت(مرگ) گام‌های سختی رو کشیدین! درسته؟! مطمئنا با شیرینی قلبی همراه بوده.... رفقا! رفیق شما کیه ؟🤔 @shahid_ketabi
بوی عطر عجیبی داشت. نام عطر را که می‌پرسیدیم جواب سر بالا می‌داد. که شد توی وصیت نامه‌اش نوشته بود: به خدا قسم هیچ‌گاه عطری به خود نزدم، هر وقت خواستم معطر بشم از تـه دل می‌گفتم: «السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام» @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷👆راز مقامات عرفانی شهید احمدعلی نیّری🌷 او یکی ازشاگردان خاص آیت‌الله حق‌شناس بود و سیر و سلوک معنوی را از ۱۰ سالگی و در محضر ایشان آغاز کرد. مسیری که در موقع شهادتش در اسفند ۱۳۶۴ و در حالی که تنها ۱۹ سال سن داشت، از او یک عارف واصل ساخته بود. آیت‌الله حق‌شناس شب روز خاکسپاری او در قطعه ۲۴ بهشت زهرا-سلام‌الله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم . به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت تا زنده‌ام به کسی حرفی نزنید… از به این مقام رسید… ‌ ‌@shahid_ketabi
برای شدن به هر دری زده بود، امّا قسمتش نمی‌شد. حتی به هوای شهادت ازدواج کرده بود، ولی فایده نداشت. بعد از عملیّات کربلای ۴ حسابی رفته بود تو هم شب عملیّات کربلای ۵ مصادف شده بود با شهادت حضرت فاطمه(س). حاجی نشسته بود توی سنگر فرماندهی. توی اون اوضاع و احوال که همه تو تب‌وتاب عملیّات بودند، سراغ مدّاح رو گرفت؛ راضیش کرده بود تا براش روضه بخونه، روضه حضرت زهرا(س)، مدّاح می‌خوند و حاجی گریه می‌کرد: وقتی که باغ می‌سوخت صیّاد بی‌مروّت مرغ شکسته پر را در آشیانه می‌زد گردیده بود بود قنفذ همدست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می‌زد همون شب بی‌بی شهادتش رو امضا کرد، صبح عملیّات که اومده بود برای سرکشی خط، خمپاره خورد کنارش. فقط دو تا ساق پاش سالم موند. @shahid_ketabi
27.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷فیلم بسیار دیدنی از (معروف به شهید حضرت زهرایی) که کمک از اهل بیت(ع) و ائمه اطهار به خصوص حضرت مادر، خانوم حضرت فاطمه زهرا(س) می‌گوید... 🔸 رهبر انقلاب در زمان مشاهده این فیلم در حالی‌که اشک می‌ریختند فرمودند: ✅ بگو!... بگو!... چرا سکوت کردی! داشتی از ملاقات با آن بزرگوار می‌گفتی... بگو که با او رابطه داشتی... چرا حرف نمی‌زنی!... 💢 در پایان فیلم نیز فرمودند: من مطمئن هستم که این عزیز در عالم بیداری با حضرت زهرا (س) ملاقات و مراوده داشته و می‌خواست چگونگی این دیدار را توضیح دهد اما نمی‌دانم چرا منصرف شد. @shahid_ketabi
🌷قبل اذان صبح با حالت عجیبی از خواب پرید؛ گفت: خـواب دیدم! قـاصد امـام حسـین(ع) بـود. به من گفت: آقـا سـلام رساندند و فـرمودند: بــزودی بـه دیدارت خواهــم آمـد. یه نـامه هم از طـرف آقــا داد که نوشته بود: چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می‌خوانی؟ 🌷 همینـطور کـه داشت حـرف می‌زد گریه می‌کرد؛ دیگه تو حال خودش نبود. چند شب بعد هم شد آقـا بـه عهـدش وفــا کــرد ..   📚 برگرفته ازکتاب خط عاشقی مزار مطهـر: گلـزار شهدای همدان @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید ابومهدی المهندس: فرقی نمی‌کند به دست آمریکا شوم یا اسراییل و داعش؛ هر سه یکی‌اند. 🔸وقتی که کنار حاج قاسم باشم، آرامش دارم چون سیمش به «آقا» وصل است. @shahid_ketabi
بنا بود آماده شویم برای عملیات بدر. دقیقاً همان موقع داستان «عهدنامه» پیش آمد. بچه‌ها تصمیم گرفتند با هم عهدی ببندند. گفتیم معلوم نیست که بعد چه پیش بیاید. به هم قول دادیم هر که نامش در عهدنامه نوشته شود، در صورت زنده ماندن، باید تا آخر عمر برای بقیه نماز بخواند در صورتی هم که شود باید بقیه را شفاعت کند. این مضمون عهدنامه بود. البته کلی سرِ محتوای آن بحث کردیم تا درست از آب دربیاید؛ از جمله در انتخاب کلمات، آیه و مطالبش. خیلی‌ها امضا نکردند می‌گفتند: «تکلیف داره.» ولی ما امضا کردیم. شاید اگر ما هم خوب به مضمونش فکر می‌کردیم، امضا نمی‌کردیم. عهدنامه در تاریخ چهارم آبان ۶۳ نوشته شد در شهر مهاباد. البته یکی‌دو روز طول کشید تا همه از آن باخبر شوند و بیایند امضا کنند. بعضی‌ها هم امتناع کردند و زیر بار چنین مسئولیت سنگینی نرفتند. شاید آن‌ها درست می‌گفتند. در مجموع ۲۲ نفر امضایش کردند که پنج نفر از آن‌ها شهید شدند: شهید حسین نوچه، شهیدعسکری رضا کاظمی، شهید امید صفایی، شهید سعیدرضا عربی و . ◀️ محمدحسن حمزه : عاملو دو رکعت را شروع کرده بود؛ این نماز به برنامه ثابت هر روزه‌اش مربوط می‌شد. دو رکعتی که بعد از نوشتن آن کاغذ بر ذمهٔ ما بود و معمولا بعد از نماز واجب می‌خواندیم. وقتی بچه‌ها آن را در سنگر نوشتند، امضایش کردیم. اصل این سند در ستاد کنگره شهدای استان سمنان موجود است؛ همان عهدنامه‌ای که می‌گفت هرکس شهید شد باید بقیه را شفاعت کند و درغیر این‌صورت هر روز به‌نیت همگی نماز بخواند و ثوابش را به بقیه هدیه کند؛ زنده یا مرده... @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوابی فوق‌العاده شنیدنی از عالم برزخ به بیان زیبای مادر " می‌گوید : 👇 ما از تمام دنیا خبر داریم ! هیچ ضربه و زیانی به انقلاب و نظامِ ما نمی‌خوره" @shahid_ketabi
متولد افغانستان، ساکن مشهد و جز اولین کسانی بود که از ایران به همراه شهید ابوحامد فرمانده فاطمیون از حرم حضرت زینب (س) دفاع می‌کرد. یک شب امام حسین (ع) را در خواب می‌بیند که به او می‌گوید فردا سرت را خواهند برید و مانند من شهید می‌شوی، اما نترس، هیچ دردی ندارد؛ همانگونه که بریدن سر من هیچ دردی نداشت!😔 🔹رضا منقلب می‌شود و از خواب می‌پرد. همان لحظه همه دوستانش را از خواب بیدار می‌کند و به آنها می‌گوید که من فردا می‌شوم! فردا صبح وقتی یکی از نیروها در محاصره افتاده بود، رضا برای نجات جان او رفت و اسیر شد. صدایش را در بیسیم سراسری قرار می‌دهند و از او می‌خواهند که به حضرت علی(ع) و حضرت زینب(س) فحاشی کند. اما او امتناع می‌ورزد و می‌گوید: «جانم فدای حضرت رقیه(س)، جانم فدای حضرت علی(ع) و حضرت زینب(س)»... 🔹در همین حین چاقو را زیر گلویش قرار می‌دهند و در حالی که «یا علی یا علی» می‌گفت ذبح شد و به کاروان عاشورا پیوست‌. @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏آقا اصغر پاشاپور که برای حفاظت جان نگران بود و نمی‌ذاشت بره خطِ مقدم یادتونه؟ حالا فیلم کامل این نگرانی‌های سرباز برای فرمانده منتشر شده؛ سربازی که نبود فرمانده رو تحمل نکرد و یکماه بعد از رفتن حاج قاسم شد... @shahid_ketabi
ارتباط تلفني با اقاي کلامي.mp3
12.89M
مصاحبه تلفنی با ، نویسنده در برنامه رادیویی شب‌های نقره‌ای به مناسبت از کتاب "رویای بانه" به همراه بخشی از صدای شهید توضیحاتی ناب از شهید و خلسه😱 در پایان ، کاظم در حال خلسه به شهید «زمان رضاکاظمی» می‌گوید : «اون کیه اون گوشه ایستاده !؟ اون عمامه سبزه؟ به او می‌گویند است. شهید به نفس‌نفس می‌افتد و می‌گوید: بیا(اجازه بده بیام) جلو آقا جونم! بیا من قربونت برم...» متن کامل در موجود است. 👈اعضای جدید کانال؛ اگر خواستید را بیشتر بشناسید، توصیه می‌کنم حتما این را گوش کنید 🤔 @shahid_ketabi
♨️ آرزوی خروج از بهشت!! 🔶 بهشت آرزوی همگان بوده و همه برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند. شاید تعجب کنید اگر بگویم برخی از بهشتیان با وجود تمام نعمت‌های بهشت، آرزو می‌کنند که از آن خارج شوند. 🔴 پیامبر اکرم فرمود: «ما مِنْ أحَد يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَيَتَمَنّى أنْ يَخْرُجَ مِنْهَا إلاّ الشَّهِيْدُ فَإنَّهُ يَتَمَنّى أَنْ يَرْجِعَ فَيُقْتَلُ عَشْرَ مَرّات مِمّا يَرى مِنْ کَرامَةِ اللهِ»؛ «هيچ کس وارد بهشت نمى‌شود که آرزو کند از آن خارج شود، مگر كه بر اثر مشاهده كرامت(شهادت)، آرزو مى‌كند برگردد و ده بار كشته شود!». @shahid_ketabi
30.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت‌های شنیدنی رزمنده جانباز محمدحسن حمزه و پدر شهید مدافع حرم درباره 👈شهیدی که بیش از پنجاه بار امام عصر را ملاقات کرده است...😱 👈کاظم نزدیک ، نماز صبح را به اقتدا می‌کرد...😳 👈پیشگویی شهادت خودم را کرده بود ولی..🤔 👈دست این برای دادن حاجت خیلی باز است🥺 @shahid_ketabi
کاظم۵.mp3
3.4M
در ادامه گفتگو، شهید رو می‌کند به تعدادی از شهدا و می‌گوید : خوشبحال شما[شهدا] که رفتید؛من هنوز باید صبر کنم تا نوروز![اوووَه😁]سه ماه!چطوری باید سر کنم؟!😔 نَوَد روزه، هر روز خودش نود روزه!۱ اصلا کدوم شب؟ [دقیقا]کدوم شبی به شما[دوستان شهید] ملحق میشم؟ دست خداست؟ به من نمی‌گید؟ [نگید]نه ناراحت نمی‌شم. خلاصه می‌دونم که باید بیام!۲😳 فرقی نمی‌کنه، هر جا بود. خدا کنه فقط هدفمون یکی باشه، اونم الله!۳🥺 فقط برای خدا کار کنیم؛ برای ملت کاری نکنیم. یه کاری نکنیم که جوان‌ها ما رو ببینن. کاری بکنیم که خدا ما رو ببینه. "خدا ناظر کارهای ماست." از شما تقاضا دارم نمازجماعت رو شرکت کنید. اطاعت از فرماندهی، اطاعت از امام(ره) هست...۴ ۱- شهدا به او می‌گویند سه ماه دیگر به شهادت می‌رسی(این خلسه در یکی از شب‌های اواخر ۱۳۶۲ اتفاق افتاده و چهار سال قبل از شهادت شهید در اسفند(نزدیک عید!) ۱۳۶۶. علت این جمله شهید هنوز برای خود هم ناشناخته است؛ لابد در عالم ، زمانِ دنیایی مفهومی نداشته‌؛ چراکه در مواقعی شهید در گفتگو به جای استفاده از ضمیر حال، از ضمیر ماضی(گذشته) استفاده می‌کند! ۲- شهادت را قطعی می‌داند! ۳- از اینجا شهید یک سری توصیه‌هایی را به زبان می‌آورد تا هم برای خودش تذکری باشد و هم برای شنوندگان 👈۴- این آخرین قسمت از صوت‌های است که در کانال بارگذاری می‌شود. تا بعد اگر توفیقی بود و فایل جدیدی بدستم رسید، با اجازه بارگذاری خواهد شد... متن خلسه را در ببینید @shahid_ketabi
شعری با دستخط که همیشه آنرا برای دوستانش می‌نوشت به همراه امضای 👇 نمی‌دانم چرا وقتی که راه زندگی هموار می‌گردد بشر تغییر حالت می‌دهد خونخوار می‌گردد به روز عیش و عشرت می‌نوازد کوس بدمستی به روز تنگدستی مومن و دیندار می‌گردد (بنده حقیر ) این دستخط مربوط است به تاریخ ۲۳ دی ۱۳۶۶ و تنها دو ماه قبل از شهادت 😔 @shahid_ketabi
کاظم به من گفت: «تو بیستم بهمن ۶۴ شهید می‌شی!» این را یکی دو سال قبل‌ترش گفت. من(سال ۱۳۶۴) در عملیات والفجر ۸ نیروی اطلاعات‌عملیات گردان بودم. شب، وسط یک درگیری گیر کردیم و من هر لحظه در انتظار چیزی بودم که همه آرزویش را داشتند. موقع پیش‌روی، یک تیربار عراقی قفل کرد روی کانال ما و شروع کرد به شلیک کردن. درگیر شدیم و زخمی شدم... رسیدیم به اولین اورژانس. خیلی درد داشتم. بعد از مداوای سطحی، رفتیم فرودگاه اهواز و از آنجا با هواپیمای۳۳۰ به ساری اعزام شدیم. مراحل درمان که به پایان رسید برگشتم سمنان. اما سوالی ذهنم را درگیر کرده بود. با خودم می‌گفتم پس چرا نشدم؟! تا اینکه یک روز کاظم را دیدم. قبل از سلام و احوالپرسیِ درست و درمان با توپ پُر ازش پرسیدم: «پس چرا شهید نشدم!؟ مگه نگفتی... .» حرف‌هایم تمام نشده بود که کاظم با خونسردی تمام جواب داد: «برو از مادرت بپرس چرا!» منظورش را نفهمیدم. توی همین درگیری ذهنی در اولین فرصت رفتم پیش مادرم تا ته‌توی قضیه را دربیاورم. نشستم و ماجرا را برایش تعریف کردم. مادرم تا شنید بغض کرد و گفت: «همون شب خیلی دلم گرفت.» شب عملیات را می‌گفت. یک حسی بهش گفته بود که قرار است مرا از دست بدهد؛ یک حس مادرانه. همان شب به (س) متوسل شده بود و از خانم خواسته بود که دست من و برادرم را بگذارد در دستش. نگرانی مادرم به جا بود. آنوقت‌ها برادرم در عراق اسیر بود و مدت‌ها بود که ازش خبری نداشت. من هم که جبهه بودم. مادرم می‌گفت همان شب خواب حضرت را دیدم. خانم(س) بهم گفتند: «دوتایشان سالم برمی‌گردند @shahid_ketabi
ارتباط تلفني با اقاي کلامي.mp3
12.89M
مصاحبه تلفنی حقیر در برنامه رادیویی شب‌های نقره‌ای به مناسبت از کتاب "رویای بانه" به همراه بخشی از شهید توضیحاتی ناب از شهید و خلسه😱 در پایان ، کاظم در حال خلسه به شهید «زمان رضاکاظمی» می‌گوید : «اون کیه اون گوشه ایستاده !؟ اون عمامه سبزه؟ به او می‌گویند است. شهید به نفس‌نفس می‌افتد و می‌گوید: بیا(اجازه بده بیام) جلو آقا جونم! بیا من قربونت برم...» متن کامل در موجود است. 👈اعضای جدید کانال؛ اگر خواستید را بیشتر بشناسید، توصیه می‌کنم حتما این را گوش کنید 🤔 @shahid_ketabi