6⃣2⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠حنابندان عباس
#شهيدى_كه_عراقيها_برايش_ختم_گرفتند!
🌷عباس آقا قبل از ایام #محرم از منطقه آمد. یک شب 🌙با هم نشسته بودیم و حرف میزدیم. مامان، #حنا داری؟ میاری برام بذاری؟
برای چی⁉️
آخه این دستها میخواهد قطع بشه. یک رو دستی به او زدم. میخواهی منو شکنجه بدی😢؟
🌷به اصرارش رفتم حنا درست کردم و آوردم؛ هر وقت #عباس_آقا حنا میگذاشت، میگفت: «این برای 🔅حضرت قاسم(ع)، این برای🔅حضرت علیاکبر(ع)،این هم برای🔅حضرت علیاصغر(ع) ». با دیدن این کار او، اوقاتم حسابی تلخ شد 😣و گفتم: «عباس جان، تو رو خدا امسال #محرم توی تکیه که خودت به پا کردی، عزاداری کن🏴، نوحه بخون و صدایت را ضبط📼 کن» او هم گفت: « #باشه».
🌷عباس قبل از شهادتش🕊 در فکه وقتی برای #غسل_شهادت به پادگان #دوکوهه رفته بود، همانجا روی نوار ضبط شدهای گفته بود: «من در حمام🚿 شهید همت هستم و غسل شهادت میکنم. آرزو دارم در روز عاشورای امسال در محضر #اباعبدالله(ع) باشم».
🌷عباس آقا #وصیت کرده بود که ظهر عاشورا پیکرش⚰ را دفن کنند؛ همین طور هم شد؛ آن روز به جمعیت زیادی برای تشییع پیکر شهید🕊 آمده بودند.
🌷عباس آقا خیلی خوش اخلاق بود؛ او در دوران #تفحص شهدا برای اینکه بتواند دل عراقیها را به دست بیاورد تا آنها در تفحص شهدا با او همکاری کنند، برای آنها هدیه🎁 میگرفت، لباس و میوه و سیگار میبرد و در مجموع با آنها #بامهربانی رفتار میکرد؛ بعد از شهادتش #عراقیها ٥٠ هزار تومان خرج کردند و برای عباس آقا مراسم ختم گرفتند.
🌷بعد از شهادت عباس آقا، #حسین_آقا ( ديگر پسرم) همین رفتار را با عراقیها داشت؛ بعد از شهادت 🌷حسین آقا، #عراقیهایی که آنجا بودند، میگفتند: «ما دیگر #تحمل اینجا ماندن را نداریم🚫».
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1⃣4⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠شهیدی که با غل و زنجیر دفن شد
#شهید_غلامحسین_خزاعی 🌷
شهادت: عملیات والفجر 8
🔰نیمه شب رفتیم که #جنازه اش را بیاوریم. تیر خورده بود وسط پیشانی اش😢؛روی پیشانی بند، همان جایی که نوشته بود: #اعرالله_جمجمتک.
🔰 #بابای حسین می گفت یکی دو روز قبل از اعزام به جبهه ،حسین مقداری زنجیر ⛓خرید و به خانه آورد . از حسین سوال کردیم که #زنجیرها برای چیست و او گفت بعدا" براتون می گم. حالا که #وصیتنامه حسین باز شده دیدیم وصیت کرده زنجیرها را به دست و پایش ببندیم و بعد اورا دفن کنیم😟 تا در قیامت حسین گواه محکمی برای ابراز #بندگی داشته باشه.
💢«بسمه تعالی»
قسمتی از #وصیتنامه بسیار زیبا و عارفانه شهید
⚜ ((یَأَ یُّهَا الَّذِینِ ءَامَنُوا استَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَادَعَا کُم لِمَا یُحیِیکُم وَ اعلَمُم ا أَنَّ اللّه یَحُولُ بَینَ المَرءِ وَ قَلبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحشَرُونَ))
«سوره انفال23الی24»
🔰تقدیم به هر قطره اشکی😢 در سحر گاهی پر طپش در #شهادت فرزندی از اسلام بر سینه سجاده منتظران حقیقت می چکد👌،تقدیم به هر قطره خونی که #صبحگاه پر طپش پیروزی حق برای اعتلای اسلام بر خاک سیاه سنگر می چکد.
🔰ای دوست،دنیا مخلوطی از شهدها🌷 و #عذابهاست ♨️اگر دوست بداری باخته ای واگر دشمن به خویش تاخته ای ،اگر سازگار باشی دمساز نباشد واگر رها کنی #همدمت گردد،اگر به او بیندیشی خردت کند واگر در اندیشه اش نباشی تباهت سازد ،نه به سروری دلگرم است ونه به خنده ای😊 آرام گیرد،اگر بخندی به خنده ات گیرد واگر بگریی به مسخره ات😏.
🔰آری،امید دنیا #منشاء همه ناامیدی هاست، اگر به امیدش خو گیری رهایت نکند🚫 واز خود بازت دارد وبخود پردازد ، خوشی دنیا همچون قطره ای 💧است که با یکبار نوشیدن تمام می شود واگر برزمین افتد #هرگز بدست نخواهد آمد.
🔰بیچاره آنان که در این دار فانی خود را #اسیر قطره های آنی کنند ومفتون نغمه ها🎼 وشادیهای دنیا، و خوش بر آنکس که در این چند روزه دنیا خود را #بیابد و بزرگترین سرمایه خود « #عمر»را به تباهی نکشاند❌.
🔰مادروپدرم،کوه باشید وچون کوه استقامت کنید💪 ،لحظه ای از نام ویاد #خدا غافل نباشید📛.وتو ای خواهرم ، #زینب وار باناملایمات دست وپنجه نرم کنید.وسایلی که دارم در هر راهی که خود بهتر دانستید خرج کنید.برایم یک ماه #روزه بگیرید، نمی دانم نمازهایم مورد قبول پروردگار واقع شده اند یا خیر،برایم تا می توانید #نماز بخوانید.
🔰دیگر صحبتی ندارم به امید روزی که نامه عملمان✉️ رابه دست #راستمان بدهند.
🔰در ضمن #وصیت می کنم که زنجیرهایی⛓ را که خریده ام بدست وپایم #ببندید ودر قبر قرار دهید.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💢 شهیدی که #وصیت کرد مانند حضرت زهرا(س) سنگ قبر نداشته باشد👇👇
دوست دارم اگر شهید شدم؛پیکری نداشته باشم،
از #ادب به دور است که در محضر سیدالشهدا(ع)،
با تنی #سالم و کفن پوش محشور شوم و
اگر پیکرم برگشت، دوست دارم #سنگ_قبری برایم نگذارند
برایم #سخت است که سنگ مزار داشته باشم
و #حضرت_زهرا سلام الله علیها بی نشان باشند!
#شهید_مرتضی_عبداللهی🌷
#شهید_مدافع_حرم
#مزار_خاکی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#فـرازی_از_وصیتنامه📜
🍂همسر عزیزم ؛ پدرم ؛ خواهرم , برادرم ؛ دوستان خوبم؛ اگر #شهید شدم یک کلام #وصیت اینکه حاج آقا مجتبی به نقل از حضرت علی (علیه السلام) می گفتند که منتهی رضای الهی #تقوی است.
🍂شهادت خوب است و #تقوی_بهتر، رب تقوا میخواهد، تقوایی که در قلب❤️ است و در #رفتار بروز پیدا می کند و فکر نکنم [این تقوا] مال یک روز باشد☺️
🍂یا شاید یک روزه هم دارد ⚡️ولی حاج آقا می گفت پی ساختمان و فندانسیون #آهن است.چیزی که نمی دانید عمل نکنید🚫، ادای کسی را در نیارید .
🍂بدون عِلم درست وارد کاری نشوید❌ مخصوصا #دین؛ اول واجبات♨️ بعدا مستحبات مؤکد مثل ✓کمک به پدر و مادر و مردم و ✓دستگیری دور و بری ها، ⭕️نه حج و کربلا و ... صد بار بدون این کارها.
🍂هیئت و #زیارت با توجه به نیاز با توجه به دِین به #سید_الشهدا عشق💞 است و فقط قال الله: افضل الاعمال بر به والدین و اولادها... .
#شهید_روح_الله_قربانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
5⃣7⃣7⃣ #خاطرات_شهدا🌷
خاطره همرزم #شهید_مدافع_حرم_سجاد_زبرجدی:
🍃🌹داستان آشنایی من با #شهید_سجاد_زبرجدی از یک دوره آموزشی در اصفهان شروع شد که من بعداز چندماه که از دوره گذشت تازه متوجه شخصیت این شهید بزرگوار شدم.
🍃🌹خاطره ای که من میخوام بگم از اردو کوهستانه.
یک روز بعد از ناهار با چند نفر از بچه ها و آقا سجاد دور هم نشسته بودیم که دیدم بند پوتین هاش رو باز کرد وجوراب هاش رو درآورد و با آب قمقمه اش #وضو گرفت.....
🍃🌹من بهش گفتم آقا سجاد تو این شرایط حال داری وضو میگیری؟
بعد به شوخی گفتم کار خوب زیادیش #غرور میاره حواست باشه برادر و آقا سجاد فقط #سکوت کرد وبعدش هم #خندید. می تونست خیلی از خودش تعریف کنه اما فقط سکوت پاسخ او بود و کمی هم خنده....
🍃🌹من اطمینان دارم که همیشه با وضو بوده. انشاءالله که ما رو هم شفاعت کنه تا حداقل بتونیم راهش رو ادامه بدیم؛ چراکه طبق #وصیت شهید علیرضا موحد دانش: شهید عزادار نمی خواهد شهید #رهرو می خواهد...
#شادی_روحشان_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
همسر شهید صدرزاده:
بعدها شنیدم #شب_شهادتت از ساعت 12 تا 4 صبح با دوستت صحبت کردی و راجع به من #وصیت کردی.
و گفته ای: «بگویید خانمم از من #راضی باشد.موقع خاکسپاری #خاک.کفشش را روی سرم بتکاند و روی صورتم بریزد تا #جواز ورود من به بهشت شود.
به او بگویید هر اتفاقی افتاد مثل همین چند سال که سکوت کرد و به کسی چیزی نگفت، باز هم #سکوت کند.
به او بگویید از من راضی باشد و در معراج دمی با من #تنها بماند.»
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
#شهید_تاسوعا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
3⃣8⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠نحوه ی شهادت
🔰هادی #سه_بار برای مبارزه با داعش👹 راهی منطقه #سامراء شد. او با نیروهای حشدالشعبی چه در کارهای فرهنگی چه کارهای نظامی و دفاعی👊 همکاری نزدیکی داشت.
🔰در حومه ی سامرا،ناگهان صدای انفجار💥 مهیبی آمد،عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی و #هادی به آرزویش رسید🕊 خبر رسید که #هاد_ ذوالفقاری مفقود شده و جز لاشه ی دوربین عکاسی اش📸 هیچ چیز دیگری و حتی پیکری⚰ از او به جانمانده است🚫
🔰سه روز از #شهادت هادی گذشته بود. یقین داشتم حتی شده قسمتی از #پیکرهادی پیدا می شود👌 چون او برای خودش قبر آماده کرده بود. همان روزخبر دادند در فرودگاه نظامی🛫 #شهرالمثنی، یک کامیون🚚 آمده که #پیکر_شهدا راآورده
🔰بیشتر این شهدا از #سامرا بودند و در میان آنها یک جنازه وجود دارد که سالم است✅ اما #گمنام! وهیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو انگشتر💍 #عقیق است. به یاد هادی افتادم. رفتم و کامیون پیکر شهدا🌷 را دیدم.
🔰خودش بود. اولین شهید🌷 #شیخ_هادی بود که آرام خوابیده بود😭 #صورتش کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی است.
یاد روزی افتادم که با هم از سامرا به⇜ بغداد بر می گشتیم.
🔰هادی می گفت برای #شهادت باید از خیلی چیزها گذشت. از برخی گناهان🔞 فاصله گرفت
هادی در معرکه #شهیدشد و غسل نداشت❌ خودش قبلاً پرچم سیاهی تهیه کرده بود که خیلی ناگهانی پیکرش🌷 را درمیان آن پرچم پیچیدند و در قبر قرار دادند!
🔰ناخواسته کل قبرش سیاه و وصیت📜 شهید عملی شد. به گفته دوستانش یک #شال «یافاطمة الزهرا(سلام الله علیها)» هم بود که آن را روی #صورتش گذاشتند و به خواست خودش بالای سنگ لحد شهید نوشتند:✍ #یازهرا
🔰اما همه دوستان و آشنایان، بر این باورند که شاید علت این #مفقودیت، ارادت ویژه شهید به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بوده✅ چون وقتی پیکر او با این #تأخیر چند روزه پیدا شد، آغاز #ایام_فاطمیه بود. شبی که او به خاک سپرده شد، 🌙شب اول فاطمیه بود.
🔰هادی #وصیت کرده بود پیکرش را در ↵سامرا، ↵کاظمین، ↵کربلا و ↵نجف #طواف دهند. این وصیت بعید بود اجرا شود. چرا که عراقیها شهدای خود را #فقط به یکی از حرمین میبرند و بعد دفن می کنند.
🔰اما در مورد هادی باز هم شرایط تغییر کرد، ابتدا پیکر⚰ او را به سامرا و بعد به کاظمین بردند. سپس در کربلا و #بین_الحرمین پیکر او تشییع شد. بعد هم به #نجف بردند و مراسم اصلی برگزار شد.و درجوار حضرت علی (علیه السلام) درقبرستان #وادی_السلام به خاک سپرده شد🌷
#شهید_هادی_ذوالفقاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♦️پاتوق همیشگی اش #گلستان_شهدا بود. زندگی نامه ی شهدا🌷 را می دانست و گاهی بین حرفهایش مثال میزد و همیشه سعی می کرد به #وصیت شهدا📜 عمل کند.
♦️صدق و راستی✨ جز خصایلی از #ابوالفضل بود که #هرگز حتی سر مصلحتهای ساختگی، ترک نمی شد❌
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1⃣3⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠خواهرانه
🔰از شیرینیهای سنتی به ویژه شیرینی #پادرازی برای الیاس پختم🍩 تا در #سوریه خود و همرزمانش👥 بخورند، به او گفتم مقداری از شیرینیها را هم برای #خادمان حضرت زینب(س) ببرد
🔰وقتی برای #بار_آخر بعد از اعزام از پشت تلفن☎️ به من زنگ زد گفت: که این #سفارش من را انجام داده است✔️ صدایش از پشت تلفن گرفته بود و بهخوبی حس میکردم گریه کرده😭
🔰در آخرین صحبتهایمان به من #وصیت کرد که فراموش نکنم❌ که همیشه کنار #همسر و فرزندانش باشم و نگذارم تنها💕 بمانند.
🔰متأسفانه بعد از #شهادت برادرم گاهی بسیار بیتابش💓 میشدم و دلتنگی برای #الیاس اذیتم میکرد😔 بااینحال هیچگاه از رفتن او برای #دفاع از حریم اهلبیت(ع) ناراحت و پشیمان نبوده و نیستم🚫
🔰 من معتقدم #شهدا برگزیده شده👌 خداوند برای قرار گرفتن در این راه هستند و براساس #راهی که اعتقادات آنها نشان میدهد حرکت میکنند👣 و همین موجب شده با #ثبات و محکم در این مسیر قدم بردارند. به نظرم این #برگزیده شدن یکروزه به وجود نمیآید❌ بلکه از همان کودکی👶 نشأت میگیرد.
🔰الیاس همیشه تأکیـ💥ــد داشت پیرو #ولایتفقیه باشیم و به بانوان هم سفارش میکرد #حجاب خود را همواره حفظ کنند. این سیره همه شهدا🌷 چه در ایام دفاع مقدس و چه اینک در میان #شهدای_مدافع_حرم دنبال و نسل به نسل انتقال داده میشود✅
راوی: خواهر شهید
#شهید_الیاس_چگینی🌷
#شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#وصیت شهید مدافع حرم
به همسرش💞
وقتی #خبر_شهادتم رو شنیدی #بخند
#شهید_الیاس_چگینی
#سالروز_ولادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
7⃣9⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰حمیدرضا فاطمیاطهر اسوه کامل #اخلاص و تقوا و نیز عبادت📿 و #بندگی_خدا بارزه اصلی ایشان بوده است. شهید🌷 در همه امور، خدا را ملاک قرار می داد و تنها کاری برای شهید اهمیت داشت که #رضایت_خدا در آن باشد.
🔰جهاد و #شهادت آرزوی دیرینه برادرم بود و همیشه از این نگران بود که نکند راه شهادت بسته باشد😔 و او به فیض شهادت نرسد🕊 برادرم با توجه به #مسئولیتی که داشت اجازه نمیدادند در جبهه حق علیه باطل حاضر و برای دفاع از حرم #حضرت_زینب (س) در سوریه حاضر شود
🔰به همین دلیل برای اعزام، مسئولان را به #حضرت_زهرا(س) قسم داده بود تا توانست رضایت مسئولان✅ را برای اعزام بگیرد.
📜وصیتنامه شهید:
🔸آنچه در #وصیت ایشان خیلی پررنگ و مهم است مسئله #ولایت و پیروی از ولی فقیه✌️ و ادامه راه شهادت🌷 و #جهاد است.
🔹شهید ارادت خاصی به #علمای دین داشت و از سخنان آنها در زندگی استفاده میکرد👌
راوی: برادرشهیـدمدافعحرم
#شهید_حمیدرضا_فاطمی_اطهر🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📜فرازے از وصیتنامه شهید
📍به همه شما #وصیت می کنم همه شمائیکه این صفحه را می خوانید قرآن📖 را
⇜بیشتر #بخوانید
⇜بیشتر بشناسید
⇜بیشتر عشق❤️ بورزید
⇜بیشتر #معرفت به قرآن داشته باشید
⇜بیشتر دردهایتان را با قرآن #درمان کنید
سعی کنید قرآن انیس و مونستان💞 باشد
✘نه زینت دکورها و طاقچه های منزلتان بهتر است قرآن را #زینت_قلبتان💖 کنید.
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
2⃣6⃣ #قسمت_شصت_ودوم
📖 #وصیت ایوب بود. میخواست نزدیک برادرش حسن، در #وادی_رحمت دفن شود. هدی به قم زنگ زد و اجازه خواست. گفتند اگر به سختی می افتید، میتوانید به وصیت عمل نکنید❌ اصرار هدی فایده نداشت.
📖این اخرین خواسته ایوب از من بود و میخواستم هر طور هست انجامش دهم. #سوم_ایوب، روز پدر بود. دلم میخواست برایش هدیه بخرم🎁 جبران اخرین روز مادری که زنده بود. نمیتوانست از رخت خواب بلند شود. پول داده بود به محمدحسین و هدی، سفارش کرده بود برای من ظرف های #کریستال بخرند.
📖صدای نوار قران📼 را بلند تر کردم. به خواب فامیل امده بود و گفته بود: به #شهلا بگویید بیشتر برایم قران بگذارد. قاب عکس ایوب را از روی تاقچه برداشتم و به سینه ام فشار دادم، اه کشیدم
+اخر کی اسم تو را #ایوب گذاشت؟
📖قاب را میگیرم جلوی صورتم به چشم هایش نگاه میکنم
+میدانی؟ تقصیر همان است که تو اینقدر #سختی کشیدی. اگر هم اسم یک ادم بی درد و پولدار بودی، من هم نمیشدم زن یک ادم #صبور سختی کش.
اگر ایوب بود به این حرفهایم میخندید مثل توی عکس که چین افتاده زیر چشم هایش😄
📖روی صورتش دست میکشم
+یک عمر من به حرف هایت گوش دادم، حالا #تو باید ساکت بنشینی و گوش بدهی چه میگویم. از همین چند روز انقدر حرف دارم از خودم؛ از بچه ها محمدحسین داغان شده😔
📖ده روز از مدرسه اش مرخصی گرفتم و حالا فرستادمش #شمال، هر شب از خواب میپرد، صدایت میکند. خودش را میزند و لباسش را پاره میکند. محمدحسن خیلی کوچک است. اما خیلی خوب میفهمد که نیستی تا روی پاهایت بنشیند و با تو بازی کند. هدی هم که شورع کرده #هرشب برایت نامه مینویسد📝 مثل خودت حرف هایش را با نوشتن راحت تر میزند.
📖اشک هایم را پاک میکنم و به ایوب چشم غره میروم
+چند تا نامه💌 جدید پیدا کرده ام، قایمشان کرده بودی؟ رویت نمیشد بدهی دستم؟ ولی خواندمشان نوشتی: تا اخرین طلوع و غروب خورشید #حیات، چشمانم جست و جوگر و دستانم نیازمند دستان تو خواهد بود. برای این همه عظمت، نمیدانم چه بگویم فقط زبانم به یک حقیقت میچرخد و ان این که همیشه همسفر من باشی #خدا_نگهدارت، همسفر تو ایوب♥️
📖قاب را میبوسم و میگذارم روی تاقچه ...
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
دیشب به مناسبتی زندگی نامه #سردار_دلها را در اینترنت جستجو می کردم دلم گرفت. نوشته بود مدرک تحصیلی #دیپلم
♦️سردار به تو #غبطه خوردم که تو با این عظمت و جایگاه هیچ وقت دنبال مدرک و دانشگاه و مدرک دکترا و ... نبودی❌
⇜هرگز دنبال نام و عنوان نبودی
⇜هرگز به فکر استراحت نبودی
⇜مثل برخی ها سجاده آب کش هم نبودی
♦️وسط نماز از #یتیم_شهید گل و برگ گل گرفتی🌹 و هرگز به خاطرت رسوخ نکرد که شاید نمازم باطل شده باشد شاید فکر کردی این نماز نزد حق #محبوب_تر است و بلافاصله بعد از نماز یتیمی را که به تو گل داده بود غرق #بوسه کردی
♦️سردار این قدر خاکی بودی که بجز در مراسم رسمی #درجه_هایت را نصب نمی کردی✘ لباس سبزت یا تنت نبود یا اگر بود خاکی بود و گِلی بود😔
♦️خانه ات #ساده بود وسایل خانه ات چقدر معمولی و حیاط منزلت چقدر ساده و خودمانی و از همسرت خواستی که بر سنگ قبرت بنویسند #سرباز_قاسم_سلیمانی بدون نام و عنوان
♦️اگر به ما بود برایت مزاری درست می کردیم درجه یک👌 با چندین گنبد و گلدسته در حد یک #الگو و قهرمان
چه کنیم که خودت پیش دستی کردی و طور دیگری #وصیت کردی شاید تو ما را بهتر شناخته بودی😔
♦️تو از #افلاک بودی نه در خط املاک
⇜اهل همت💪 بودی نه اهل صحبت
⇜مرد #عمل بودی و نه مرد شعار
⇜دارای مقام بودی✅ نه صاحب عنوان و مقام
⇜خوشا بحالت که #یار_نظام بودی و نه مثل ماها بار نظام
⇜تو #سرباز_ایران بودی نه سربار ایران🇮🇷
⇜تو به انتظار ایستاده بودی👤 نه به انتظار #نشسته
⇜تو سوار بر تانک بودی👊 نه سرمایه دار بانک
نمی دانم تو چندمین بودی از #313تن
♦️تو یار مردم بودی و در مشکلات #همیشه پشت مردم بودی. هر جا که عازم بودی حتما آن جا لازم بودی چه در #اهواز چه #حلب چه بغداد و چه دمشق و یا اربیل
♦️و در آخر
در سرزمین #کوفه به شهادت رسیدی🕊
بدن مطهرت هم باز به زیارت رفت #کربلا، کاظمین، نجف، قم، مشهد و آن وقت در خاک آرام گرفت تا بر افلاک قدم بگذاری.
♦️سردار ببخش که درجه ای نظامی بالاتر از #سپهبد نداریم که بردوش و یا برسینه ات بگذاریم. سردار ما تا بحال فکر می کردیم که تو #فتح_الفتوح کردی ولی تشییع جنازه ات به ما فهماند که تو فتح القلوب♥️ کردی
#سردار_برای_ما_دعا_کن
که به دعایت سخت محتاجيم.
#شهید_قاسم_سلیمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌾دستشان بسته شد
تا امروز دستمان در #انتخاب باز باشد.
#دِین بزرگی به گردن داریم
شهدا🌷 را میگویم ...
فکر کنیمـ💭 به #راهشان
به سفارش و #وصیت شان
#نگاه_شهدا_به_انتخاب_ماست
#مکتب_حاج_قاسم
#مجلس_انقلابی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💬خواب شهادت
🔰این خواب خیلی مرا خوشحال کرد #خواب دیدم که امام سجـاد(ع) نوید و #خبر_شهادت من را به مادرم میگوید😍 و من چهرهی آن حضرت را دیده و فرمود: تو به مقام شهادت میرسی🌷
🔰و من در تمام طول عمرم به این خواب دل بستهام💞 و به امید #شهادت در این دنیا ماندهام و هماکنون که این خواب را مینویسم یقین دارم که شهادت نصیبم میشود👌و منتظر آن هم خواهم ماند ...
🔰تا کی #خداوند صلاح بداند که من هم همچون شهیدان به مقام شهادت برسم🕊 و به جمع آنها بپیوندم. هم اکنون و همیشه دعای قنوت نمازم🤲
" اَلّلهُمَ اَلْرزُقنی تَوفیقَ الْشَهادَتِ فی سَبیلِالله " است که خداوند شهادت را نصیبم کند و از خدا هیچ مرگی جز شهادت نمیخواهم❌
✍ #وصیت کرده بود تا زنده است
کسی دفتر خاطراتش را نخواند.
💢راستی چه رمزی است؟ بین #بشارت شهادت توسط امام سجاد(ع) و اعزام به سوریه از طریق "تیپ امام سجاد (ع)"
📒منبع: دفترخاطراتشهيد
#شهید_محمد_مسرور
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔮زودتر از سنش بالغ شد، نماز خواندن و #روزه گرفتن را از ۷ سالگی شروع کرد، آنچنان زیبا #نماز میخواند که قنوت هایش🤲 در آسمان هفتم می پیچید و در میان این قنوت ها گاهی چهره اش به وسعت دریاها نمناک😢 و دیده اش تار میشد.
🔮رضا آنقدر در برابر #مصیبت صبوری میکرد که دیگر صبر هم به ستوه آمده بود. صوت دلنشینی♥️ داشت، هنگامی که #قرآن را میخواند، میتوانستی حضور فرشتگان را در کنارش حس کنی.
🔮با هر #جمعه که از راه می رسید، #زیارت_آل_یاسین را با شور و حال عجیبی میخواند، گویا دلتنگی💔 امانش را میبرید و تنها راه آرامش روحش این زیارت بود.
🔮هنگامی که فهمید #حرم عمه جان زینب«س» در معرض خطر است لحظه ای آرام و قرار نگرفت❌ و داوطلب شد و اذن #سربازی بانو را گرفت.
🔮در ماموریت دوم بود که پا بر بال #ملائک گذاشت و رفت🕊 او رفت و چند خط #وصیت به یادگار گذاشت
📜«ای همسرم! از اینکه رفیق نیمه راه بودهام، #شرمندهام. تو را به همان خدایی میسپارم که به طفل صغیر هم #روزی میدهد🙏
📜به پسرم بگو: که چرا به این راه رفتهام؟ #هدفم، زندگی عزتمندانه ایران، ایرانی🇮🇷 و مردم #مسلمان بوده است.
#شهید_سیدرضا_طاهر
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
ساعت 6 صبح پرواز🛫 داشت و شب قبلش در یکی از اتاقها نشست #وصیت نامه نوشت.
هیچ وقت برای سفر رفتن ساک نمیبست❌ اما این دفعه خودم پیشنهاد دادم که حتما ساک با خودش ببرد، برای بستن #ساک مجبور بودم در اتاقش تردد کنم داشت وصیتنامه مینوشت📝 دستش را روی کاغذ میگذاشت تا من نوشتههایش را نبینم
قبل از رفتن به سوریه دونامه💌 به من داد و گفت یکی را به آقای #سیدامید برزگر که از دوستان صمیمی شهید بود بدهم و دیگری برای خودم که بعد از #شهادت خودش باز کنم.
#شهید_حجت_اسدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🕊🌾🕊
♨️آخرین بار با #همسرش به خانه ما آمد و با هم روی مبل نشستند، ابتدا یک نامهای ✉️در دست من گذاشت و گفت این به امانت پیش شما، #وصیتنامهاش بود.
🔆بعد هم گفت: من میخواهم راهی شوم، جبهه است و #هزار و یک اتفاق، شاید این سفر آخرم باشد، بروم و برنگردم، اگر رفتم و شهید شدم همسر من جوان است احتمال دارد بخواهد زندگی آزادی داشته باشد شاید بخواهد ازدواج کند،
♨️ رهایش کنید تا برود دنبال زندگیاش، اما #نگهداری از سیدحسین فرزندم بر شما واجب است، تنها دارایی من در این دنیا فرزندم است که شما باید از او نگهداری کنید، من گفتم مادر جان خودت میایی و از بچهات نگهداری میکنی، گفت دنیا حیات و ممات است باید #وصیت کنم، بعد گفت مادر جان فرزندم را همان طور که من را تربیت کردی و به جامعه تحویل دادی پرورش بده
🔆که هم خودت هم مردم و هم انشاءالله خدا از او #راضی باشد، در اولین #فرصت قرآن 📖به ایشان بیاموز و به حوزه بفرست تا خادم دین اسلام شود، میخواهم پسرم جانشین من باشد، من راضی نیستم فرزندم را از خودتان دور کنید.💥
#شهید_سیدمحمد_موسوی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
☘فرازی از #وصیت_شهید
💥ڪاش #وصیت شهدا ڪه قاب
اتاق های ما را اشغال ڪرده ،
دلمو💘نو اشغال میڪرد .
☘ڪاش صحبتهای ولی#امر مسلمین
ڪه سرلوحهی روزمرمون شده
سرلوحهی اعمالمون میشد .
ڪاش دل #حضرت زهرا با اعمال
ما خون💔 نمیشد .❌
ڪاش مهدی فاطمه (س) با
اعمال ما ظهورش به تأخیر نمیافتاد .
💥#شهیدمدافعحرم
#شهید_قدیر_سرلک
#یادشهداباذڪرصلوات🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
1⃣0⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا
🌿به حدی به #حضرت_ابوالفضل علاقه داشت که وقتی اسمش را میشنید از خود بی خود میشد
از او یک پسر به نام محمد یاسا به یادگار مانده. او به صورت داوطلبانه به سوریه اعزام و توانست ۲ سال از حرم حضرت زینب (س) دفاع کند.
🌿در شبِ قبل از عملیات عهدنامهای داشتند و محمد حسین گفته «من شهید میشوم و مانند حضرت ابوالفضل(ع) تمام بدنم از بین میرود جز #صورتم، میخواهم صورتم برای مادرم سالم بماند»🖤💙
🌿یک روز موشک به همسنگرش شهید امجدیان اصابت کرده و پیکر آن متلاشی میشود و سپس ترکش هایش به محمد حسین خورده و پیکرش آسیب شدیدی میبیند.
🌿در اصل محمدحسین دوبار شهید شد. وقتی داشتند پیکر او را به عقب میآوردند دوباره موشک به ماشینشان خورده بود و متلاشی شده بود.
🌿انگشتری که در دستش بود #وصیت کرده بود این انگشتر را به #پسرم بدهید، دوستش گفت به سراغ پیکر و انگشترش رفتیم اما دستی نبود که انگشتری در آن باشد و دستش با انگشترش از بین رفته بود و فقط صورتش سالم بود و او طبق حرفهایش ابوالفضلی در روز #تاسوعا با دستانی قطع شده شربت شهادت را نوشید🕊🕋
#شهید_محمدحسین_میردوستی
شادی روحش صلوات
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh