#مناجات
#مثنوی
شباي قدر گذشته و فرصتا داره مي گذره
مثه يه چشم به هم زدن اين شبا داره ميگذره
شباي قدر گذشته و تو حسرت لحظه هاشم
نكنه كه بين خوبات از قلم افتاده باشم
اگه كه بندتو هنوز نبخشيدي چيكار كنم
اگه زبونم لال ز من دست كشيدي چيكار كنم
شباي قدر گذشته و بارون حسرت مي بارم
به اين شباي پيش رو خدا هنوز اميد دارم
شباي قدر گذشته و تقديرمو رقم زدن
ايشالا چند تا كربلا براي من قلم زدن
ايشالا كه تو اين شبا حاجت من روا بشه
با سقوط آل سعود راه مدينه وا بشه
ايشالا شاملم شده نگاه لطف تو خدا
روزيم بشه به دفعات زيارت امام رضا
دارم ميون حاجتام يه آرزوي دلنشين
به من يه كربلا بده پاي پياده اربعين
كرببلا نزيكترين راه رسيدن به خداس
راه شبيه حر شدن برا تموم بنده هاس
شبهاي جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه
آيد به دشت كربلا .....
#رضا_تاجیک
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#مناجات
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#غزل
ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن
بر این بهار رو به خزانی نگاه کن
امشب غریبه نیست میان من و شما
قدری به نوکرت خودمانی نگاه کن
مثل خدا که در رمضان خوب می خرد
آقا تو هم به ما رمضانی نگاه کن
این دل برای آمدنت زیر و رو شده
این دل شده است خانه تکانی نگاه کن
بد کرده ام اگر که جوانی نموده ام
جرم مرا به دید جوانی نگاه کن
عجل علی ظهورک یابن الحسن، بیا
حیف است پشت ابر بمانی نگاه کن
نیمی زعمر، در هوس کربلا گذشت
نیمی دگر به مرثیه خوانی نگاه کن
عباس چون علیست جبینش شکافته
زینب چو فاطمه است کمانی نگاه کن
#مهدی_مقیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#مثنوی
لحظات دعا، خداحافظ
روزهای خدا، خداحافظ
لحظات غریب قبل سحر
بوی افطار هر شب مادر
ظهرهای کلافهی بیحال
جزءهای نخواندهی امسال
ذکرهای نهفته زیرِ لب
مثل تصمیمهای "از امشب..."
ذکرمان گشت ربنا، افطار
پای هر سفره آتنا، افطار
چهقدَر با خدات کردی حال؟
پلک بر هم زنی شده شوال
چشمهای به در، خداحافظ
لحظات سحر، خداحافظ
روزهای مقدس رمضان
لحظههای غریب تا به اذان
حال و احوال قبل افطاری
قدرهای بلند بیداری
چهقدَر مانده است تا ساحل
رمضان رفت، ای دل غافل!
راه باز است، تو نمیبینی
میوهی بغض را نمیچینی
خویشتن را بشوی پس با اشک
دست بر دامن توام، یا اشک!
اشک تنها چراغ این راه است
از مسیر درست آگاه است
دست خود را بده به دست چراغ
تا کبوتر شود دوباره کلاغ
تا پر و بال در حرم بزند
توی بابالرضا قدم بزند
شب بیست و نهم، چه مایوسی
تو که مثل کبوتر طوسی
گاه در پشت پنجره فولاد
گاه در کنج صحن گوهرشاد
دل تو سنگ مرمر حرم است
تا به اذن دخول، یک قدم است
السلام علیک! دلتنگم
ای بمیرم که مایهی ننگم
ای بمیرم که زائرت نشدم
بیست و نُه روز شاعرت نشدم
به من خسته هم نگاهی کن
دل من را دوباره راهی کن
#مهدی_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#غزل
بهترین فصل دعا بود نمیدانستم
مرغ آمین همه جا بود نمیدانستم
یا كریم دل من سی شب و سی روز تمام
در قفس بود و رها بود نمیدانستم
«ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم»
لطف، بیچون و چرا بود نمیدانستم
عابر كوچه دلتنگی و حیرت بودیم
خانهی دوست كجا بود؟ نمیدانستم
و خدا را به علی! باز قسم خواهم داد
صحبت از عشق خدا بود نمیدانستم
#یوسف_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#مثنوی
وقتِ خداحافظیه، مهمونیم تموم شد!
حسرتِ این روزایِ خوش، بغضی توی گلوم شد
صاب خونه ممنون توأم، هیچ چیزی کم نذاشتی
با اینکه لایق نبودم، سنگ تموم گذاشتی
نمی تونم دل بِکنم، جدایی خیلی سخته!
بدرقه رفتن اینطوری، خدایی خیلی سخته!
ماه رمضون کجا میری!؟ نرو دلم می گیره
از این به بعد باز غروبا، بی تو دلم می گیره
تا سال بعد چیکار کنم! زنده شاید نباشم
با چشم گریون دوباره، از تو باید جداشم
حرف جدایی که میشه، دلم عزا می گیره
دلم به یادِ روضه های کربلا می گیره
***
حسین من نرو بمون، سایه ی روسرم باش
حالا که عباس ندارم، پناه این حرم باش
دلم شده پشتِ سرت، مثل موهات پریشون
خودت بگو چیکار کنم، تنها تو این بیابون
داداش نرو تورو خدا، نذار که در به در شم
نذار با شمر و حرمله، تا کوفه همسفر شم
#وحید_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#غزل
دارم از پای بساط سفرهات پا میشوم
بعد از این شبها خدایا باز تنها میشوم
دور بودم سی شب از دنیای وانفسا ولی
بعد از این سی شب دوباره غرق دنیا میشوم
دست شیطان بسته بود و دست سلطان باز بود
تا ابد ممنون این الطاف مولا میشوم
میهمانی رو به پایان است و حالم خوب نیست
میزبانم که رود من عبد هرجا میشوم
حال و روزم مثل حال و روز عبدی مذنب است
چارهای دیگر نمانده رو به صحرا میشوم
امشب از درد فراق اشکم به راه افتاده است
میل گریه دارم و راهیِ دریا میشوم
امشب این العفوها بوی جدایی میدهد
الوداع ای ماه، دلتنگ سحرها میشوم
چهرهام از فرطِ معصیت غبارآلوده شد
با چنین وضعیتی عبد تو آیا میشوم؟
توبههایم را بخر، اما گناهم را ببر
ورنه امشب دست بر دامان زهرا میشوم
تشنگی این روزها لبهای ما را خشک کرد
با لب خشکیده غرق واحسینا میشوم
#رضا_باقريان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#مناجات
#عید_فطر
#غزل
شب عيده ولي عيد بي تو كه معنا نداره
هرچي غير تو من از خدا بخوام جا نداره
ميگن امشب هرچي از خدا بخواي روا ميشه
آقاجون كي پاي تو توي مدينه وا ميشه
آرزومه تا ظهورت اگه زنده بمونم
پشت تو با رهبرم نماز عيدو بخونم
ماهِ ماه رمضون تو بودي و نديدمت
هر شب آقا روضه خون تو بودي و نديدمت
روزي كه تو مي رسي اون بهترين روز منه
كي آقا به غير تو ياور و دلسوز منه
شبا قسمتم مي شد آقا پريشونت باشم
يه شبم ولي نشد افطاري مهمونت باشم
حالا آقا بگو كه از فردا شب كجا برم
با دعاي كي سر سفره هاي دعا برم
من خودم خوب مي دونم كه عشقمون يك طرفه اس
بعد از اين همه اميدم آقا روز عرفه اس
يعني ميشه عرفه بين دعا ببينمت
وسط روضه ي عباس كربلا ببينمت
امسال آقا مهمون مدافعان حرميم
براي دفاعِ از ناموستون هم قسميم
آقاجون بيا ببين عاشقا روسفيد شدن
همه با آرزوي ديدن تو شهيد شدن
مرد واقعي بودن عشقشونو نشون دادن
مطمئنم كه آقا رو زانوي تو جون دادن
نمي افتاد از رو لبهاشون اميد عالمين
تا دم آخر صداي يا لثارات الحسين
#رضا_تاجیک
#تیشه_های_اشک
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#عید_فطر
#غزل
ای خیر ناله ی سحری صاحب الزمان
از درد ما که باخبری صاحب الزمان
ما ندبه های پشت سر مرکب توایم
پایان راه در به دری صاحب الزمان
دیدی نیامدی و نشد زائرت شوم؟!
شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان
عید آمده به سائل خود سر نمی زنی؟!
ای که امید چشم تری صاحب الزمان
عیدی ما رضایت و بخشیدن شماست
ما را نمی شود بخری صاحب الزمان؟!
حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است
بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان
ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست
آقای سامرا نظری صاحب الزمان
امشب دعا به حال دل تنگ ما نما
از کربلا که میگذری صاحب الزمان
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
من آن حریفِ تُنُکروزیَم که چون مَهِ عید
تمامِ دورِ نشاطم به یک پیاله گذشت ...
#صائب
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
ماه رویی که شب قدر بود یک خالش
در سرا پرده ی ماه رمضان, پنهان است
#صائب
*عید بر شما مبارک*
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
خلقی به هم نشان مه عید میدهند
انگشتِ من چو قبله نما مانده سوی تو
#حزین_لاهیجي
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
بر شعر زلال شاه بیتی تو حسن
اکسیر قریحه ی کمیتی تو حسن
از بارگهت کسی نگردد مأیوس
والله کریم اهل بیتی تو حسن
#استاد_کلامی_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
#سالروز_ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#غزل
سر کردهام چه سخت سحرهای شهر را
طی کردهام تمام گذرهای شهر را
هرجا که رفته ام به در بسته خورده ام
کوبیده ام تمامی درهای شهر را
گفتند با تو اند ولی کیسه های زر
تغییر داده است نظر های شهر را
تمرین رقص و هلهله و جشن می کنند
آماده می کنند هنر های شهر را
آن باغ های سبز که گفتند، سنگ بود
برداشت کرده اند ثمرهای شهر را
آهنگری شلوغ ترین شغل کوفه است
تعمیر می کنند سپرهای شهر را
فطرس کجاست تا برساند به دست تو
این آخرین سلام و خبرهای شهر را...
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#سالروز_ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#مثنوی
سیر و سلوک من شده آواره بودن
بی "چاره" بودن با وجود چاره بودن
هرکس کسی دارد ولیکن من ندارم
کاری به جز زانو بغل کردن ندارم
من دوست دارم کوچه گرد شب شدن را
شب تا سحر دلواپس زینب شدن را
رفتند اما یک نفر دور و برم بود
آن یک نفر هم سایه ی پشت سرم بود
گشتم ولی این شهر پروانه ندارد
انگار جز طوعه کسی خانه ندارد
این شهر بی درد است، یک زن اهل درد است
طوعه پناهم داد، خیلی طوعه مرد است
چه مردم نامهربانی داشت کوفه
ای کاش ده تا مثل هانی داشت کوفه
در کوفه دیگر حرمت مهمان شکسته
این چند روز آنقدرها دندان شکسته
اینجا وفا دارد، وفاهای دروغی
بازار هم دارد، چه بازار شلوغی!
بازار، دنبال وفا رفتم، جفا داشت
اما خدا را شکر دیدم بوریا داشت
حالا که دستم بسته شد یاد علی ام
معلوم شد امروز داماد علی ام
از بام نه از چشمشان افتادم آخر
دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر؟!
گفتم سرم را طوعه می گیرد به دامان
اما سرم را کوفیان دادند طفلان
مانند قربانی تنم را می کشیدند
دست مرا بستند و از پا می کشیدند
می خواستم خونم به پای رب بریزد
گل در مسیر محمل زینب بریزد...
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
با سلام
جهت گزینش و ارسال اشعار در کانال نیازمند یاری هستیم.
عزیزانی که وقت و البته توانایی این مهم را دارند به آیدی زیر مراجعه فرمایند:
@shia_poem_admin
#سالروز_تخریب_بقیع
#مثنوی
اشکم به رخ، خونم به دل، آهم به سینه است
ای زائرین، ای زائرین این جا مدینه است
شهری که خاکش آبرو بخشد به جنّت
شهر محمّد شهر قرآن، شهر عترت
در هر وجب صدها چراغ راه دارد
نقش از قدم های رسول الله دارد
ای جا محمّد عالمی را رهبری کرد
هم یار امّت بود و هم پیغمبری کرد
ای جا ستمکاران کافر عهد بستند
پیشانی و دندان پیغمبر شکستند
این جا شرار آه جبریل امین ریخت
خون از سر و روی محمّد بر زمین ریخت
این جا علی پروانه سان گرد پیمبر
گردید تا آمد نور زخمش به پیکر
این جا دل پیغمبر اسلام خون شد
این جا جگر از پهلوی حمزه برون شد
این جا محمّد داغها بر سینه اش ماند
زنگ غم و اندوه بر آئینه اش ماند
این جا قدم بر عرش اعلامی گذارید
چون پا به جای پای زهرا می گذارید
این جا مراد از قبّة الخضراء بگیرید
این جا سراغ از تربت زهرا بگیرید
این جاست کعبه نه، زکعبه بهتر این جاست
هم فاطمه هم تربت پیغمبر این جاست
آوای وحی آید زدیوار رفیعش
هم باب جبرائیل و هم باب البقیعش
در بین آن محراب و منبر جا بگیرید
بوسه زقبر مخفی زهرا بگیرید
گلزار وحی و روضۀ طاهاست این جا
آتش گرفته خانۀ زهراست این جا
پشت در این خانه نزدیک همین قبر
زهرا کتک خورد و علی بگریست چون ابر
خورشید در این کوچه ها گردید نیلی
بلبل سراپا سوخته گل خورد سیلی
این جا امیرالمؤمنین را دست بستند
تا با لگد پهلوی زهرا را شکستند
این جا کشیده بر فلک آتش زبانه
این جا گلی پرپر شده با تازیانه
این جا به زیر پای مردم کوثر افتاد
تنهای تنها فاطمه پشت در اوفتاد
پیوسته چشم شیعه اینجا خون فشان است
زیرا زیارتگاه قبری بی نشان است
قبری که هر قلبی بیاد او کباب است
قبری که تنها زائر او آفتاب است
قبری غریب و بی رواق و بی نشانه
بر خاک آن صورت نهد طفلی شبانه
قبری که مخفی در دل تنگ زمین است
خاکش گل از اشک امیرالمؤمنین است
قبری که ما گشتیم و پیدایش نکردیم
از دور هم حتی تماشایش نکردیم
این قبر، قبر دختر پیغمبر ماست
با آن که پیدا نیست چون جان در بر ماست
این قبر احمد، این بقیع و قبرهایش
گلهای پرپر گشته اما با صفایش
آن فاطمه بنت اسد آن ام عباس
این قبر ابراهیم، احمد را گل یاس
این مجتبی این قبر بی شمع و چراغش
این سید سجاد با آن درد و داغش
این باقر و این صادق آل محمّد
این قبر عباس آن عموی پیر احمد
این قبرها را یک به یک دیدیم اما
یابن الحسن، یابن الحسن، کو قبر زهرا
این جا محمّد رازها در پرده دارد
این جا امیرالمؤمنین گُم کرده دارد
این جا شرار، از سینۀ عالم برآید
جا دارد ار جان از تن میثم برآید
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#سالروز_تخریب_بقیع
#غزل
به یمن مِهر تو شد از سراب، آب درست
بدون مِهر تو از آب شد سراب درست
نگاه کردن تو خلقت است تکویناً
نگاه کردی و شد ماه... آفتاب... درست
خدا به طرح تو پرداخت، شد امام درست
خدا به شرح تو پرداخت، شد کتاب درست
اگر قبول کنی من تراب نعلینم
مرا برای تو کرده ابوتراب درست
یکی برای حسین و یکی برای حسن
از این دو قطره فقط میشود شراب درست
بتول در عوض پیرهن برای حسین
برای صورت تو میکند نقاب درست
بقیع مظهر آبادی است پس عرش است
بهشت نیز شده از همین خراب، درست
"عتاب یار پری چهره" را کشیدم من
اگر چه هم نشود کار با عتاب درست...
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#سالروز_تخریب_بقیع
#غزل
چارتا گل چونکه دٙرهم شد گلابش بهتر است
با همین توجیه این وادی شرابش بهتر است
چار خورشید است بر انگشتر دست بقیع
اینچنین جنس نگینش از رکابش بهتر است
در کرم در علم در بحث صبوری در اصول
مطلب این خاک از جلد کتابش بهتر است
کو ضریح و کو حرم؟اینجا فقط جاییست که
غالبا طرح سوالش از جوابش بهتر است
تا بفهمی ماجرای کوچه را مثل حسن
اصلا اینجا در زیارت اضطرابش بهتر است
مرقد و گلدسته ها خوبند اما نزد ما
کوری چشم عدو اینجا خرابش بهتر است
هرچه سوزان باشد و هر قدر با شدت بقیع
از زمین کربلا که آفتابش بهتر است
گرچه مانع می شود اما به دستی بسته نیست
اینچنین از شام و از کوفه طنابش بهتر است
حرف ها را میزنند اما سری بر نیزه نیست
پس شنیدن گاه از دیدن عذابش بهتر است
گرچه می گردد کباب از حرف، قلب ما ولی
مجلس اینجا از آن مجلس کبابش بهتر است
#مهدی_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
دارم به سر هوای تو یا ایهاالغریب
دارم به لب نوای تو یا ایهاالغریب
حسرت به دل نشسته ام و زار می زنم
در داغِ کربلای تو یا ایهاالغریب
عمری است بین هیئت تو خو گرفته ام
با بیرق عزای تو یا ایهاالغریب
ایل و تبار من همگی نوکر تواند
من هم شدم گدای تو یا ایهاالغریب
شکر خدا که بینِ سلاطینِ این جهان
افتاده ام به پای تو یا ایهاالغریب
با اسم اعظمت گره ها باز می شود
بینِ حرم سرای تو، یا ایهاالغریب
سایه فکنده روی سرم، ای قتیلِ اشک
دست گره گشای تو یا ایهاالغریب
آشفته ام به گیسوی آشفته ات حسین
می میرم از بلای تو یا ایهاالغریب
لعنت به آن کسی که سرت را بریده است
در پیش بچه های تو یا ایهاالغریب
تنها شدی و پیروهنت پاره پاره شد
ای جان من فدای تو، یا ایهاالغریب
#رضا_باقریان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
باز هم در حرمت میل گدایی دارم
شب جمعه هوس کرببلایی دارم
به امیدی که خبر از تو بگیرم هر صبح
چشم دل بر گذر باد صبایی دارم
محشری از اثر ذکر تو در جان بر پاست
که چنان صور به دل آه رسایی دارم
کعبه یک سنگ نشان است برای دگران
من به سوی حرمت قبله نمایی دارم
منزلم روضه ی تو مقصد من روضه توست
بین صحرای غمت سعی و صفایی دارم
بس که در روضه تو اشک نمک گیرم کرد
پرم از شور و در این پرده نوایی دارم
دل و جان و تن و روحم به فدای تو حسین
به هوا خواهی خونت شهدایی دارم
جانم ارزانی این داغ گران روضه بخوان
پای سودای غمت پیش بهایی دارم
پیر هرگز نشوم بر سر خان تو حسین
من که در کاسه چشم آب بقایی دارم
گرمسلمانم و گر کافر و گر ترسایم
قبله ام روی حسین است خدایی دارم
جای تلقین به لحد روضه بخوا نند ای کاش
چون رسد نام تو گوش شنوایی دارم
گفتی و هلهله کردند به تو خندیدند
که من ای قوم بگو که چه خطایی دارم
تا که طفلم ندهد جان ز عطش در این دشت
منت آب زهر بی سر پایی دارم
#موسی_علیمرادی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
یقینـاً نقـره اش را فاطمـه آورده از جنّت
رکابی را که در آغوشِ خود دُرّ نجف دارد
#پروانه_ولی_خانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
در آغوشش گرفت و باورم کرد
خودش آقا شد و پس نوکرم کرد
پدر، عشق تو را در جانم انداخت
مرا از کودکی نذر حرم کرد!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شکایت
#خوزستان_محروم
#غزل
سیراب خواهد شد شبی چشمان تشنه
پر می شود از آسمان گلدان تشنه
خاکی که مانده پای آزادی میهن
حقّش نباید باشد این زندان تشنه
در اوج محرومیّت ِ خود سرفراز است
دشت سراسر لاله ی بی جان تشنه
اینجا برای انقلاب از خود گذشتند
پهلو به پهلو پیش هم یاران تشنه
بر خاک نخلستان ِ نفت آلود ِ اهواز
چیزی نمی بارد به جز باران تشنه
یا که هوا بس ناجوانمردانه خاکی ست
یا شد فراری آب از این استان تشنه
ماهی نباید در دل دریا بمیرد
دریایی از درد است "خوزستان " تشنه
در آتش سرخ سیاست ذره ذرّه
می سوخت با چشمان تر پروانه تشنه
فریاد مظلومیت ملّت همین است
مردان دولت!! بار مردم بر زمین است!
#اسماعیل_شبرنگ
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
دند
قسمتش تازیانه میکردند
تازیانه ، به روی یک خواهر
تازیانه... مدینه... یک مادر
#جعفر_ابوالفتحی
#محمد_حسن_بیات_لو
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#چارپاره
تا همیشه غمت بر این دلهاست
گریه بر تو سفارش طاها ست
در مقامت همین بس است نبی
گفت حمزه سیدالشهدا ست
ای عموی نجیب پیغمبر
تکیه گاه غریب پیغمبر
اسدالله غزوه های رسول
وقت غم ها حبیب پیغمبر
همه جا یار مصطفی بودی
تو مددکار مصطفی بودی
هر زمان که اذیتش کردند
تو طرفدار مصطفی بودی
رفتی و در مدینه غوغا شد
باب توهین به مصطفی وا شد
بعد پیغمبر و تو و جعفر
آتش کینه سهم زهرا شد
من بمیرم چه بر سرت آمد
چه به احوال پیکرت آمد
عالمی سوخت آن زمانی که
سر نعش تو خواهرت آمد
خواهرت قد کمان رسید از راه
ضجه میزد به ناله ای جانکاه
تا که چشمش به پیکرت افتاد
گفت وا حمزتا ! رسول الله
خواهر تو ندید پیکر تو
که چه آورده هند بر سر تو
خارها و عبا کمک کردند
که نمیرد عزیز خواهر تو
خواهرت را کسی اسیر نکرد
از خجالت که سر به زیر نکرد
دختر نازدانه ات هرگز
گیسویش بین پنجه گیر نکرد
#ابوالضل_عطاری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#مربع_ترکیب
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی»
مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی
بوی حسن می آید از صحن وسرایت
تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت
با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو
می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو
با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو
«ری» را حسینیة زهرا می کنی تو
ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم
مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم
عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری
بر آستانِ قربِ حق سر میگزاری
این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری
«تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری»
از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی
الحق زیارانِ امامِ هادی هستی
مارا تو از دستان غم آزاد کردی
از خاک نفرین گشتة ما یاد کردی
در خاک ِ ری کرببلا ایجاد کردی
این سرزمین را تو حسین آباد کردی
بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران
مدیون تو هستیم وآقای خراسان
خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم
با نوکران بی قرارت گریه کردیم
هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم
سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم
شاید تسلایِ دل مادر نماییم
شاید که از شرمندگی ها در بیاییم
صحن وسرای تو دیارِ گریه کن هاست
هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست
صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست
چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست
داده و سرگشته ایم الحمدلله
مایارِ مادر گشته ایم الحمدلله
با یک سلام از کویِ تو پرباز کردیم
تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم
سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم
راه رسیدن تا خدا تنها حسین است
زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است
شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد
پیراهنی که جا صدها چنگ دارد
مادر شکایت ها زروز جنگ دارد
گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد
گوید مرا با روضه هایت پیر کردی
مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی
مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت
باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت
خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت
آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت
خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو
بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت
بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت
بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت
بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت
با هر تکان خیزران زینب زمین خورد
از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد
#قاسم_نعمتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#مدح_و_مرثیه
#مربع_ترکیب
تا که پایم به این حرم وا شد
غصه از روی سینه ام پا شد
درد بی دردی ام مداوا شد
طبع خشکیده ام شکوفا شد
فصل تنهایی ام دگر طی شد
وطن مادری من ری شد
پیش پای تو سر نمیخواهم
جز دلی دربدر نمی خواهم
به منی که جگر نمی خواهم
میدهی هر قدر نمی خواهم
جرأت پر زدن به من دادی
بسکه عشق حسن به من دادی
حسنی هستی و کرم داری
خوشبحالت که تو حرم داری
چه قدر عزت و حشم داری
نکند از درت برم داری!
میروم بی تو رو به حیرانی
ملجأ مردمان تهرانی
نامت عبدالعظیم آقا جان
لقبت هم کریم آقا جان
همگی از قدیم آقا جان
با تو همسایه ایم آقا جان
سایه ات مستدام همسایه
شخص عالی مقام همسایه
شب جمعه در ازدحام حرم
شده ام خم به احترام حرم
زندگی ام شده به نام حرم
پرچم سبز روی بام حرم...
... آبروی تمام "ایران" است
نفس تازه ای به هر جان است
داده ام در هوای تو پر را
میدهم پای تو تن و سر را
میزنم حرف های آخر را
ناله های غریب مادر را
ما شنیدیم از دل صحنت
جان به قربان سفره ی پهنت
بانی روضه های مسلمیه
گریه های عزای مسلمیه
اشک جاری به پای مسلمیه
سوز و ساز صدای مسلمیه
حرمت پاتوق حسینی هاست
حرمت مثل کربلا زیباست
حرف کرببلاست یاالله
روضه هایی به پاست یا الله
این سری که جداست یاالله
سر ارباب ماست یاالله
بر سر نیزه هاست هجده سر
سر مردان آل پیغمبر
تا که او را نشانه میکردند
سنگ ها را روانه میکردند
گریه اش را بهانه میکر
در پی انتشار سروده جدید #افشین_علا شاعر آیینی به نام «حرمت ملک اویس» با مضمون جنگ یمن در بحبوحه جام جهانی طی تماسی از دفتر مقام معظم رهبری با این شاعر پیام تشکر رهبر انقلاب به وی ابلاغ شد. ایشان در تایید این شعر فرمودند: « شعری بجا بود، هم مضمون خوبی داشت و هم زبانی استوار.»
در ادامه سروده این شاعر را میخوانید:
خلق در جام جهانی خیره و من در یمن
این طرف باران گل، باروت و آهن در یمن
چشم دنیا محو توپ فوتبال و بچه ها
غرق در خون، هر نفس با توپ دشمن در یمن
از زمین بازی آید بانگ شادی هر زمان
می رود تا عرش، اما بانگ شیون در یمن
گرم شد بازار گل در کارزار روسیه
آن طرف، پرپر چو گل بس کودک و زن در یمن
غرب غارتگر چه داند حرمت ملک اویس
نزد او قدری ندارد پاره ی تن در یمن
می کند بلبل زبانی در غم قوم یهود
مثل جغدی خیره اما مانده الکن در یمن
پخته در سر در خلیج فارس، رویای محال
آب با وهابیان کوبد به هاون در یمن
سوی صنعا لشکر فیل آمد این بار از حجاز
سایه ی سجیل را یارب بیفکن در یمن
تا به کی در خاک و خون، دلدادگان اهل بیت؟
تا کی از خشم تو باشد خصم، ایمن در یمن
باز هم برخاست فریاد از هواداران که: گل!
در هوای گریه اما مانده ام من در یمن...
#افشین_علاء
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#غزل
در کنارت می شود احساس بوی کربلا
در تو پنهان ست آن سرّ مگوی کربلا
هر کسی پابوسیَت آمد به تهران،باطنا
راه خود را کج نموده او به سوی کربلا
صحن زیبایَت به لطف روضه های بی ریا
آبرویی کسب کرد از آبروی کربلا
هر کسی از آب سقا خانه هایَت می خورد
ناگزیراً می کند یاد عموی کربلا
اهل ری از برکت دست شما نوشیده اند
باده ی ناب نجف را از سبوی کربلا
زندگیَت یاد داده بر تمام عاشقان
راه انسان ساختن با خلق و خوی کربلا
#علی_اصغر_یزدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#غزل
شهر ري با ناله ي عُشّاق مولا آشناست
جاي جايش مركز دارالشّفاي اولياست
در حريم قدسي عبدالكريمم اين دلم
زائر ذرّيه ي پاك امام مجتبي ست
هر شب جمعه ميان مرقد عبدالعظيم
اين دل من ميهمان روضه ي خون خداست
تا شنيدم زائران تو (كَمَن زاراَلحُسَين)
مرغ روحم در حريمت غرق در شور و نواست
زائر قبر تو آقا نينوايي مي شود
خادم كوي تو مولا، خادم كربُبلاست
#اصغر_چرمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حمزه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#گریز_روضه_گودال
#ترکیب_بند
عبا رسيد كه گرما به پيكرت نرسد
و گرد وخاک به موی مطهرت نرسد
عبارسید به جسمت قبول حرفی نیست
ولی خداکند از راه خواهرت نرسد
اگر رسید به مقتل دعا کن ان لحظه
کسی برای جدا کردن سرت نرسد
تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی
صدای واعطشایت به مادرت نرسد
تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود
خداکند که دگر حرف بوریا نشود
به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟
تونیزه خورده ای اصلا زپشت سر یانه؟
به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی
سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟
تنت به روی زمین مانده است در گودال؟
شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟
عبور کرده ای از کوچه یهودی ها
زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟
به غیر شام که در ان نبود هم نفسی
سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی
به شام قافله را با عذاب اوردند
برای دست یتیمان طناب اوردند
مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود
که بعدچند دقیقه شراب اوردند؟
به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا
درست پیش نگاه رباب اوردند
برای اینکه دلش بیشتر به درد اید
مدام روبرویش ظرف اب اوردند
به روی نیزه دشمن تمام هستش رفت
نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
#علی_زمانیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#امام_حسین_علیه_السلام
#غزل
قرار سوته دلان است کربلای حسین
فضای کوچه دل پر شد از هوای حسین
حسین منی طاها به روشنی فهماند
رضای حضرت حق هست در رضای حسین
خدا به غیر خدایی هر انچه که دارد
تمام را هبه کرده فقط برای حسین
زمانه با همه پیچ و تاب نتواند
بگیرد از سر ما شور نینوای حسین
چه غم ز درد غریبی بود کسی را که
به اشک معرفتش گشته اشنای حسین
به روز حشر ندارند حسرت انها که...
گذاشتند جوانی خود به پای حسین
قرار نیست کسی تا ابد درون دلم
بیاید و بنشیند دمی به جای حسین
منی که نامه سیاهم چه میشود روزی
سپید مو بشوم پای روضه های حسین
خدا گواست که این قلب تنگ و نا ارام
همیشه میشود ارام با نوای حسین
#حسن_کردی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_ع_مناجات
#غزل
روشن شد از چراغ حسینیه طور اشک
خورشید غبطه می خورد اینجا به نور اشک
داود های مرثیه از راه می رسند
با آیه های تشنه لبی از زبور اشک
یک شب به رونمایی این شعرها بیا
در محفل صمیمی ما با حضور اشک
بعد از هزار سال نشد مرهمی شود
از کوچه باغ زخم تن تو عبور اشک
لَن تَبرُدَ مُصیبتُکَ فی قلوبنا
گرم است از حرارت داغت تنور اشک
در خواب نامت آمد و گفتم نگریمت
اما شدم دو مرتبه مغلوب زور اشک
راز شفای نذری ات این است مادرت
در طبخ آن به جای نمک ریخت شور اشک
آورده اند... روی شما را زمین زدند
اینجا شکست چون دل راوی غرور اشک
#میلاد_حسنی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#غزل
تا نهادی پای خود بر چشم ما، عبدالعظیم (ع)
دیده ها بینا شد از نور خدا ، عبدالعظیم (ع)
هر زمانی که گره افتاد در کار کسی
آمد و پیش تو شد حاجت روا ، عبدالعظیم (ع)
عطر نان خانه ی تو میدهد بوی حسن (ع)
یادگار سفره های مجتبی، عبدالعظیم (ع)
اُسوه های علم ؛ خاکِ راهِ زوارت شدند
خاک پای زائرانت توتیا ، عبدالعظیم (ع)
هر کجا رفتم نجف ؛ مشهد ؛ مدینه ؛ کربلا
روی لب دادم سلامی بر شما عبدالعظیم (ع)
اهل تهران هرشب و هر روز مهمان تو اند
سفره دار روضه های هل اتی عبدالعظیم (ع)
کربلا را با خودت تا شهر ری آورده ای
وَه چه نزدیک است با تو کربلا ، عبدالعظیم (ع)
مجتبایی هستی اما مادرت در پیش تو
ضربه ی سیلی نخورد از بی حیا ، عبدالعظیم(ع)
زائر تو ، زائر شاه شهیدان شد ولی...
مانده آیا پیکرت بر خاکها ؟! عبدالعظیم(ع)
پیکر پاک شما دیگر نخورده ضربه ای
راس تان دیگر نشد از تن جدا ؛عبدالعظیم(ع)
#مصطفی_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#ترکیب_بند
همیشه قوّت قلب تمام لشکر بود
امیرِ صف شکن جنگ نابرابر بود
زمانه سردتر از سرد میشد اما او
همیشه مایه ی دلگرمی پیمبر بود
به کوری همه هندهای این عالم
رشید بود و جگر داشت، یک دلاور بود
رسید و کوه احد را به یک نظر لرزاند
اگر غلط نکنم قوم و خویشِ حیدر بود
میان معرکه هرچند ذوالفقار نداشت
خم دوابروی او ذوالفقار دیگر بود
قدم قدم شده جنگ، رنگ دشمن زرد
چقدر مثل علی حمله میکند این مرد
گرفته جذبه ی نامش تمام میدان را
زمین زده کمر قوم نامسلمان را
خبر دهید همان شیر آمده، آنکه
شکسته فرق ابوجهل های دوران را
گرفته است دو شمشیر در نبرد به دست
گریز داده یکی جسم را یکی جان را
علی و حمزه، بنازم به عرصه ی جنگی
که جلوه گر شده طوفانِ پشت طوفان را
شبیه شیر حق، آماده ی شکارست او
به جنگ بدر قسم، ماهِ روزگارست او
چنان به شانه علم بعد او نهاده علی
که با وجود نود زخم، ایستاده علی
به تیغ ابروی مستش قسم که در پیکار
نکرده است ز شمشیر استفاده علی
به حفظ جان پیمبر موظف است اگر
ز داغ پر زدنِ حمزه جان نداده علی
علی و حرف نود زخم معنی اش این است
که بعد حمزه نجنگیده است ساده علی
صدا زدند: نبی کشته شد..._خیالات است_
بگو پیمبر ما خوانده است نادعلی
دوباره خار به چشم، استخوان میان گلوست
فقط اشاره به تاریخ میکنم ای دوست:
علی که گفت برای نبی به جان سپرم
و از جدال به این سادگی نمیگذرم
گریختند فلان و فلان، دلیل نخواه
خودم نخواستم اسمی از آن دوتا ببرم
مرا به سینه غمی هست جانگداز، چنان
که تیر میکشد از یاد آن تمام سرم
"اُحُد" مقدمه ای بود بر "جمل"، بگذار
به لعن عایشه قدری خنک شود جگرم
به حمزه نیزه، به تابوت مجتبی هم تیر
من از شباهت این زن به هند باخبرم
زن است و مرده به کرّات روح عاطفه اش
هزار مرتبه لعنت به تیر و طائفه اش
#مسعود_یوسف_پور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#غزل
عقل بشر نمیدهد قد به مقام تو علی
عرش شده معتکف گوشه بام تو علی
تویی امامِ انبیا ، نبی ست هم محب تو
مفتخراست آنکسی که شد غلام توعلی
دلش به عرش میرود آنکه زمین گیر توشد
خوشا به صیدی که گره خورده به دام توعلی
گدا تو را طلب کند نه ازتوکیسه تورا
خدا کند دلم شود علی الدوام تو علی
چه بد نگاه میکند فرشته مرگ بشر
کسی که میکشد نفس بدونِ نام تو علی
صحنه جنگ می شود صحنه خودنمایی ات
خدا قیام کرده در وقت قیام تو علی
کسی توانِ جنگ با اخمِ تورا نداشته
عدو فرار کرده از برق نیام تو علی
نه ظلم برکسی بکن نه زیر بار ظلم رو
که این همیشه شده از رکن پیام تو علی
هزارسال گفته شد و همچنین شنیده شد
ولی نشد مدیحه ایی حق کلام تو علی
#حامد_آقایی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#جنگ_خندق
#غزل
شراب عشق شمارا خمار باور داشت
حدیث جبر تو را اختیار باور داشت
اگر که خواند تو را رب مشرق و مغرب
به اقتدار تو پروردگار باور داشت
به دست تیغ نگاه تو جان خود می دید
اگر که دشمن تو به فرار باور داشت
دلیل زلزله در وقت جنگ ها این بود
شکوه رزم تو را کار زار باور داشت
ازین جهت که به صالح نخورد تیغ شما
مسیر عدل تو را ذوالفقار باور داشت
قسم به کشته ی عشق کمان ابروی تو
سلاح چشم تو را هر شکار باور داشت
اگر چه پرورش نخل می دهد میثم
به جان سپردن در راه یار باور داشت
به روی دار هم از عشق تو سخن می گفت
به برتری تو با افتخار باور داشت
یتیم کوفه فقط با خبر ز حالِ تو نیست
سخاوتی که تو داری انار باور داشت
بهشت بودنِ ایوان و خوشه های عنب را
فراق دیده و،چشم خمار باور داشت
#علی_اصغر_یزدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مربع_ترکیب
به مناسب ۱۷ شوال روز نبرد
تاریخی مولا با عمربن عبدود
ای اخمِ تو جهنم ، لبخندِ تو بهشتم
عشقِ تورا خداوند آمیخت با سرشتم
خورده گره نگاهَت با کل سرنوشتم
مست از خُم تو بودم این بیت را نوشتم
حتیٰ اگر علی را از بُعدِ دین نبینی
مانند اوگُلی نیست در هیچ سرزمینی
آه ای دمَت مسیحا من خُشکی کویرم
صدبار زنده ام کن تا پای تو بمیرم
عمریست مستِ مستم ، مست از خُمِ غدیرم
حالا منم غلامت حالا تویی امیرم
پیش از ازل تویی تو ، بعد از ابَد تویی تو
اول کسی که در عرش ، میخانه زد تویی تو
اسلامِ بی تو یعنی : شهری که رویِ آب است
با فکرِ ابن ملجم ، قتل ِ علی ثواب است
در مذهبِ خوارج ، کشتار ، دین ناب است
لعنت به مذهبی که از بیخ وبن خراب است
نه عاشقِ علی نیست بی شک مرید غیر است
آن خشکه مذهبی که چون طلحه و زبیر است
یک عده از همه دین فکر زیان و سودند
آنان که راه دین را با زور میگوشودند
از دختر یهودی خلخال می ربودند
ای کاش در مروّت یک ذره چون تو بودند
لبخندِ تو تمامِ فرهنگِ پهلوانیست
اسلامِ حیدرانه اسلامِ مهربانیست
پاشید دشمنِ تو آب دهان به رویَت
اما تو خم نکردی ابرو از این خصومت
بَه بَه به این مرام و بَه بَه به این مروت
حتی زره نبردی از دشمنَت غنیمت
بی آبرو نکردی عَمروبن عَبدود را
درسِ گذشت دادی مردان نابلد را
جانم علی سکوتم , جانم علی کلامم
جانم علی شروعم , جانم علی تمامم
جانم علی قعودم , جانم علی قیامم
جانم علی امیرم , جانم علی امامم
بگذارامشبی را بی پرده مَست باشم
بعداز خداپرستی حیدر پرست باشم
ای عطرهای دنیا یک تارِ گیسووانت
شیرانِ هر قلمرو در چنگ آهووانت
خیبر دخیل بسته بَر دورِ بازووانت
روزی که غرقِ خون شد محرابِ ابرووانت
گفتند مردم شهر او فتنه ساز بوده
آخر مگر علی هم اهل نماز بوده؟
تنها رفیقت عمری ،بعد از خدا خدا بود
در خانه ی یتیمان نفرین به تو دعا بود
پاداش نان و خرما ، دشمنام و ناسزا بود
کوفه چه دیر فهمید رسمِ علی چه ها بود
از علم و دانش تو ،از فهم تو نگفتیم
از جنگ تو نوشتیم ،از رحم تو نگفتیم
در هیچ دوره عشاق دور از خطر نبودند
دلداده گان حیدر افراط گر نبودند
دنبال هر امیرِ نامعتبر نبودند
غیر از علی مریدِ شخصی دگر نبودند
حالا جهان اسلام باید که خون ببارد
وقتی سه چارم آن بوی علی ندارد
گفتم علی و باید مثل تو مَرد باشم
در هر سکوت سردم گرم نبرد باشم
در پشت خنده هایم یک کوه درد باشم
غرق غمِ یتیمان یک کوچه گرد باشم
یکروزدلبری از نسل شما میاید
بوی تو باردیگر از کوچه ها میاید...!
#محسن_کاویانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#غزل
یا علی ذکر ناب نافله هاست
یا علی نغمـه یِ لب زهراست
یا علی ندبه های کعبه یِ عشق
دَم پیـغمبـرانه یِ دلـهـاست
یا علی رمز صلح سبزِ حسن
سرخیِّ روضه های عاشوراست
یا علی سـِرِّ صبـر زینب بود
راز سجـاد در نماز و دعاست
یا علی کـظم غیظ در غربت
تب نقّـاره های صحن رضاست
یا علی جود و بخشش و احسان
درس ایمان و راه و رسم هُداست
یاعـلـی یاورِ زکـی در غـم
رَجـَز جمعه یِ وصـال ولاست
یاعـلی کـربـلایی ام کرده
ضـربان دلـم عـلی مولاست
#حسین_ایمانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#shia_poem