هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
.
🔻 خرولایی ها و خرحزب اللهی ها به جلز و ولز افتاده اند
🔻 مفهوم خرولایی اینجا معنادار می شود که بنام ولایت با توهین به دیگران زمینه توهین به رهبری را بوجود می آورند
🔻 به بزرگان کسی توهین کنید به بزرگان تان توهین می کنند
🔻 البته ما اینها را در خط ولایت و حتی علاقمند به ولایت نمی دانیم و از همین رو آنها را خرولایی می نامیم.
و این هارت و پورت های خرولایی ها و خرحزب اللهی ها هیچ ربطی به آقای ما سید علی خامنه ای ندارد
🔻اون آخوندک رو ببینید میگه
"اگر کشته هم بشه تا یک ماه بعد از مخفیش کنید".
یعنی اونی که به این آخوندک عمامه داده مجتهد بوده؟
☝️پیام دریافتی☝️
نقدونظر #حم
از تحرکات #ضد_اربعینی
بنظر میرسد #مشانژاد (#ضد_ولایت و #نوچه_صهیونیزم) با طرح #امکان_ترور خود و بالطبع #جنجال_هواداران تهیمغزش، ضمن احساس فراموششدگی و بالتبع تلاش برای #دیده_شدن خود، در صدد تحتالشعاع قرار دادن ابعاد #معنوی و #سیاسی #حرکت_عظیم_جهانی #اربعین_حسینی است تا اغتشاشات معنون به #نحسا_کومله را دنبال کرده و حواشی #ضد_نظام آنرا پوشش دهد.
#جریان_انحرافی #انجمن_حجتیه #ضد_ولایت_فقیه در اولین انتخابات #جمهوری_اسلامی با نوشتن #امام_زمان (احمقانهترین #دستور_سازمانی) در برگههای رأی دچار این خبط شدند که آمار ۳۰۰/۰۰۰ نفری خود در کل کشور را لو بدهد!
اعضای نفوذی این #فرقه در دولت بویژه وزارت آ.و پ. مورد شناسایی قرار گرفته و تا حدودی پاکسازی شدند ولیکن اذناب #صهیونیزم_انگلیسی از #رجایی و #باهنر انتقامجویی کردند.
آمار مذکور در فراز و نشیب است!
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
💠کانال چلچراغ معارف و احکام حم 👇
🆔 @chelcheraaqHM
💠
☫﷽☫
#تحریر_حم
✅ @SMHM212
آیا نگرانیهای مکرر امام راحلمان خطا بود؟!
بازنشر پیامی از یکی از سرشناسان #مجلس_شورا در مسئله #نفوذ #انجمن_حجتیه در #نظام #جمهوری_اسلامی #ایران، بازخوردهای مختلفی در پی داشت، از جمله یکی از دوستان فعال و خوبم در #فجازی که پرسیدند: خود شما این تحلیل را قبول دارید؟👇
https://eitaa.com/chelcheraaqHM/4192
جوابیهای خصوصی نوشتم که بنظرم، انتشار عمومی آن هم شاید مفید باشد:
👌 سلام علیکم
کمی تا حدودی، بله!
البته اشکالاتی بر آن وارد است. مثلاً:
۱) آمار انجمن حجتیه در سال ۱۳۵۸ حدود ۳۰۰ هزار نفر بود (که با نوشتن عناوین و القاب #امام_زمان بدستور #انجمن در برگههای رأی اولین #انتخابات جمهوری اسلامی ایران، تعداد آنها در کل کشور مشخص شد) نه ۳۰ هزار نفر
مضافاً که ۳۰۰/۰۰۰ نفر آمار رأیدهندگان انجمن بود و شاید با احتساب آنهایی که به هر علتی شرکت نکردند، تعداد آنها بالغ بر ۵۰۰/۰۰۰ نفر و بلکه یک میلیون نفر هم بود.
مگر آنکه گمان کنیم آن ۳۰/۰۰۰ نفری را که انجمن میخواست بصورت #رسمی و با پذیرش امام وارد نظام نماید، آمار جمعیتی آن تلقی کنیم!
البته آمار انجمن بعد از عتابهای حضرت امام قدری #ریزش داشت ولیکن بنظرم #رویش آن (بعلت مماشاتی که بعد از #امام با آنها بعمل آمد!) بیشتر بود.
۲) #انجمن_بهائیت و #انجمن_ضد_بهائیت، هر دو بعد از #عملیات_آژاکس آمریکا (موسوم به کودتای ۲۸ مرداد!) همزمان در #مشهد تأسیس شدند که مؤسسین آن هر دو روحانی و از طلاب یک استاد بودند که دومی بعدها تغییر اسم داد به #انجمن_حجتیه!
ولیکن نسبت دادن آن به #اخوان_المسلمین و #حسن_البناء (که پیرو تفکرات تحولگرای #سید_قطب بود) و اینکه وی «کارگزار انگلیس در مصر» بوده را بنده متوجه نشدم! در حالیکه انجمن حجتیه، #دستپخت_انگلیس بود و اخوانالمسلمین که بسرعت قریب باتفاق کشورهای عربی و اهل سنت را در بر گرفت (حداقل تا زمان #ترور حسنالبناء)، #صداقت_مبارزاتی داشت و بعد از او دو دسته شدند که مظهر دو دستگی آن در #فلسطین، همین دو گروهی هستند که در #کرانه_باختری و #غزه شاهدیم. گروه #جهاد_اسلامی در #کرانه_غربی فلسطین به اخوانالمسلمین اولیه و نهضت #جهاد و #شهادت وفادار ماند اما گروه #الفتح #یاسر_عرفات (یاسر در لغت یعنی قمارباز!) در #کرانه_شرقی فلسطین به انحراف و #سازش با #دشمنان متمایل شد که عصاره آن، امروز #محمود_عباس بهایی است.
۳) هماهنگی #سران_انجمن حجتیه با #ساواک_شاه هم نباید بگونهای مطرح شود که نقش #انگلیس_خبیث در تشکیل و توسعه کمی و کیفی آن کمرنگ دیده شود.
۴) #انحلال_انجمن حجتیه توسط شیخ #محمود_حلبی هم بنظرم حرف مخدوشی است. زیرا که این #انجمن_انگلیسی، هیچگاه خود را «منحل» نکرد بلکه ظاهراً خود را «تعطیل» اعلام نمود و حال آنکه یک لحظه هم از فعالیتهای زیرزمینی خود دست نکشید. بنابراین نه انحلالی در کار بود و نه تعطیلی.
۵) نگرانیهای #امام خمینیره و #یاران_ولائی او از بابت «خطر نفوذ انجمن حجتیه» در ارکان و #مناصب_نظام کاملاً بحق بود ولیکن نفوذ آنها در جایگاههای حساس نظام، مانع از طراحی و اجرای هرگونه طرح #ضد_نفوذ گردید که هنوز هم این #خلاء_وحشتناک ادامه دارد و این #اختاپوس وابسته به #اجانب در قریب باتفاق مناصب نظام رسوب کرده است! و در دولتهای #مشانژاد و حتی آ.رئیسی تشدید هم شده است تا آنجا که هیچکدام از #قوای_اربعه_نظام، عاری از این #آلودگی موریانهای نیست!
البته این #شاخه_فرهنگی انگلیس در زمان شهیدان #رجایی و #باهنر، تا حدودی شناسایی و تصفیه شدند ولیکن بعد از شهادت آنها (توسط #شاخه_نظامی انگلیس) هیچ اقدام مؤثری علیه نفوذ انجمن در نظام بعمل نیامد!
فلذا بسیاری از پلیدیها و پلشتیهای قابل ملاحظه در نظام (بویژه دولت و #قوه_قضائیه و بدتر و هوشمندانهتر از همه در #شورای_نگهبان!) ریشه در همین نفوذ دارد.
علت اصلی مماشات در قضیه #حرام_شرعی و #حرام_سیاسی بدحجابی، یکی از نمونههای بارز حاکمیت تفکر منحط آنهاست که معتقدند تا #فساد، افزایش چشمگیری پیدا نکند، #ظهور امام زمان(عج) رخ نخواهد داد!
و اصولاً هر جا که ببینید نظام، آب در هاون میکوبد، شک نکنید که پای انجمن حجتیه در میان است.
کسانی هم که گمان (یا تبلیغ!) میکنند که انجمن حجتیه، یک #مجموعه_فرهنگی تعطیلشده است نه فعال سیاسی در لوای گروهکهای دیگری از قبیل؛ #جبهه_پایداری و دانشگاه امام صادق(ع) و جمعیت آبادگران ووو...، چگونه میتوانند نگرانیهای مکرر #رهبر_کبیر #انقلاب_اسلامی و #بنیانگذار_نظام جمهوری اسلامی ایران بابت «خطر نفوذ یک گروهک مثلاً مذهبی در نظام سیاسی» را نادیدهانگاری نمایند؟! آیا آنهمه دلواپسی امام راحلمان، خبط و خطا و بیهوده بود؟! معاذ الله.
بقیه موارد گفته شده، بنظرم قرین واقعیت است متأسفانه!
#صهیونیزم
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۲۶ آبان ۱۴۰۲
🆔 @chelcheraaqHM
🎲
گروه هماندیشی چلچراغ معارف و احکام
✅
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
یاد ایامی
(بخش ۲)
👈بخش قبلی👉
قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
(قسمت اول):
به محض #پیروزی_انقلاب اسلامی #ایران در ۱۳۵۷/۱۱/۲۲ بنده همانند هزاران نفر انقلابی دیگر در اندیشه #صدور_انقلاب_اسلامی ایران به جهان بودم تا اینکه در تاریخ ۱۳۵۸/۵/۵ (اقامه اولین #نماز_جمعه تهران به امامت آیةالله #طالقانی) بمناسبتی که در پیام قبلی اشاره کردم، تصمیم خود را گرفتم که از طریق تولید فیلمهای سینمایی به این #امر_مقدس مبادرت بورزم. ولیکن قبل از آنکه موفق بشوم، #جنگ_تحمیلی رخ داد و لذا #تهران را رها کرده و داوطلبانه عازم جبهههای #دفاع_مقدس شدم.
بنده قبل از رفتن به سراغ #رسانه_ملی، در صدد تشکیل یک نهاد خصوصی بودم که با مشارکت #عبداله_علیخانی - که بعداً تهیهکنندگی فیلمهای زرد را دنبال کرد - و با همکاری وزارت #آموزش_و_پرورش و رهنمود شهیدان #رجایی و #باهنر، «مرکز سینمایی فجر» را تأسیس کردم اما نامبرده عضو گروهک چپگرای #پیکار در آمد و ناسازگاری نمود!
البته وی هم اگرچه کارگردان اولین فیلم سینمایی پس از #پیروزی_انقلاب بود (با عنوان #بسوی_ساحل از داستانهای #محمود_حکیمی که به نظر #امام_خمینی هم رسیده بود) اما همانند بنده، نوجوانی ناپخته بود و لذا تحت تأثیر عموهای معلومالحال خود!
تهیهکننده #فیلم_سینمایی بسوی ساحل، (قبل از فیلم بلمی بسوی ساحل)، سپاه پاسداران #شهر_ری بود که حدود ۳۰۰٫۰۰۰ تومان هزینه کرده بود و فرمانده آن (برادر سلیمانی) به همین علت که «کل بودجه سال سپاه ری» را صرف آن فیلم نه چندان هنری کرده بود، توبیخ شده بود!)
آشنائی بنده با ع.ع. بعد از درج مصاحبه #مجله_سروش با وی بود که باعث شد بروم سراغ #سپاه_پاسداران شهر ری و نشانی خانهاش را از #سپاه گرفتم و اولش گمان میکردم او یک سپاهی است!
اما آشنایی او با من، با مطالعه «سناریوی نبرد تا آزادی» بنده با #دکوپاژ_آهنین آن بود و او (که سینماآموخته #کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود) پنداشت که بنده سینما را در سطح عالیتر و حرفهایتری آموختهام! (و حال آنکه بنده #سینما را از کتابهای خودآموز، یاد گرفتم!)
تأثیرپذیری وی از حرفهای بودن سناریوی بنده، باعث شد که با هم برویم دنبال سرمایهگذار و سراغ انواع اسپانسرها هم رفتیم و نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که خودمان مؤسسه بزنیم که آنرا «مرکز سینمایی فجر» نامیدیم و...
پدرش را خاطرم نیست چکاره بود اما او بیشتر گرفتار آفت عموهای خود و... بود. وی سه تا عمو داشت که بزرگ آنها از اعضای #ارکستر_سلطنتی_شاه بود و وسطی آنها علیرغم آنکه اخراجی #سپاه_پاسداران #کاشان و نیز اخراجی مجله #پیام_انقلاب بود، با لباس سپاه مشغول سوءاستفادههای خود بود و کوچک آنها نسبتاً انقلابی و سالم بود که با من همکاری داشت از پشتپردههای عبداله!
همکاری من و ع.ع. (به دلیل #مکتبی بودن بنده و لااُبالی بودن او) به جایی نرسید و بعد از یکسال، به شکست انجامید! اما بهانه اصلی دعوای ما به ماجرای عجیب دیگری هم برمیگشت که بد نیست آنرا هم در اینجا بگویم!
در نخستین #سالگرد_پیروزی انقلاب اسلامی ایران، «#وزارت_فرهنگ و #ارشاد_اسلامی» همچنان در پی تغییر و تحولات ساختاری و عنوانی خود بود!
و الآن خاطرم نیست که «وزارت ارشاد ملی» در آن مقطع به «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» تغییر عنوان داده بود یا نه؟ ولیکن برپائی جشن نخستین سالگرد پیروزی #انقلاب_اسلامی، موضوعیت یافته بود.
#سازمان_تبلیغات اسلامی و بالتبع #حوزه_هنری هم هنوز تشکیل نشده بود!
و چنانکه در یادداشتی با عنوان 👈حرفهای پزشکیان؛ نماد گیجفرهنگی ایرانیان👉 اشاره کردم، ما برای تأمین مخارج مرکز سینمایی فجر، سالن اصلی #تئاتر_شهر تهران را اجاره کرده بودیم و فیلم سینمایی #نسل_اژدها را پخش میکردیم!
در خلأ فعالیتی و بلکه در خلاء وجودی «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» و نیز «سازمان تبلیغات اسلامی» و «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» و بالتبع سرگردانی و فقر انبوه هنرمندان و هنرپیشگانی که به خارج از کشور متواری یا در گوشهای پنهان نشده بودند، «مرکز سینمایی فجر» (بعنوان نخستین NGO فرهنگی هنری) ما چراغ تابانی بود که توجه آنها و بالتبع خواص را به خودش جلب کرده بود!
البته #مراکز_خصوصی دیگری هم در زمینه #فرهنگ و #هنر فعال شده بودند که یکی از آنها #بنیاد_هدا (بنیاد هنر در اسلام) بود که عمدتاً در عرصه واردات فیلمهای سینمایی و دوبله آنها فعالیت داشت.
بنظرم اولین فیلمی که بنیاد مذکور وارد کرد و در سینماها به نمایش گذاشت، فیلم #باراباس بود. بعدها فیلم سینمایی صهیونیستی؛ #محمد_رسول_الله (به کارگردانی #مصطفی_عقاد و بازیگری #آنتونی_کوئین در نقش #حمزه) هم توسط همان بنیاد صورت گرفت که تقریباً هر سال از رسانه ملی هم پخش شده و میشود!
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
یاد ایامی
(بخش ۴)
👈بخش قبلی👉
قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
(قسمت سوم):
... که در صدد تصویب #سریال_سربداران بودند و لذا سایر سناریوها را به بهانههای مختلفی از مدار بررسی خارج میکردند! که سناریوی بنده هم مارک مکتبی (طرفداری از #بهشتی و #رجایی!) خورد و مردود شد!!
دعوای مکتبی/لیبرال، مد سیاسی و جناحی آنروزها بود. یکطرف، جریان حزباللهیها با رهبری #شهید_بهشتی و #شهید_رجایی و طرف دیگر جریان لیبرالها به سرکردگی #بنی_صدر و سایر تفالههای غربی بود از جمله #قطب_زاده معدوم که بر صندلی ریاست صداوسیمای #جمهوری_اسلامی ایران، تکیه زده بود!
الغرض؛ همکاری بنده با #رسانه_ملی، بعد از حدود یکسال کش و قوس (در طول ۱۳۵۹ با ماهی دو سه بار مراجعه و پیگیری)، قربانی دعوای مکتبیها و لیبرالها شد و شاید هم حکمتی داشت که باعث فراغت بنده گشت و به راحتی در فروردین ۱۳۶۰ عازم صحنههای نبرد مستقیم با #صدامیان و سایر #دشمنان_ایران در جبهههای #جنگ شدم.
اما قضیه «رد فیلمنامه بنده بخاطر #مکتبی بودن»! موجب #حساسیت_سیاسی بنده شد که ریشه دعوای مذکور را در #نهاد_ریاست_جمهوری ببینم که یکطرف #رجایی بود (با حمایت حزبالله و #شهید_بهشتی) و طرف دیگر آن #بنی_صدر (با حمایت غربزدها و #منافقین) و اتفاقاً این پیامد را هم داشت که بنده از لحاظ #سیاسی به #جریان_مظلوم مکتبی، گرایش پیدا بکنم و دستان خود را از حمایت بنیصدر بشویم.
درآمد من در آنسالها از کارگری در #بازار_تهران بود که «انجمن توحیدی مستضعفین بازار» را هم در جهت براندازی #رژیم_منحوس_پهلوی، قبل از #انقلاب در آن تشکیل داده بودم و در تشدید برخی اعتصابات و تعطیلیهای بازار مؤثر بود و این انجمن بعد از پیروزی انقلاب در لیست حامیان #ریاست_جمهوری بنیصدر هم فعال بود و از آنجا که متأسفانه قائم به شخص بنده بود، با نرفتن بنده به بازار، تمام شد!
ولیکن مرکز اصلی معرکه مکتبیها و لیبرالها، #نهاد_نخست_وزیری بود که #قوه_مجریه در اختیار آن بود (و ریاست جمهوری هم مقامی تقریباً تشریفاتی به شمار میرفت!) که ترکش آن دعوا، مرا در #رسانه_ملی، متوقف کرد!
#بنی_صدر متهم به #لیبرالیزم و #مصدق_گرایی و #غرب_زدگی بود (که البته بود) و #رجایی، متعهد به #مکتبی و #مقلد_امام بودن بود (که بود) و لذا معیار خودی و غیرخودی طرفداران هر دو طیف مذکور، همین گرایشات جناحی آنها بود.
فعالیت سیاسی بنده اگرچه در عرصه طرفداری از بنیصدر (البته صرفاً در انتخابات ریاست جمهوری و مدت کوتاهی هم عضویت در دفتر هماهنگی همکاریهای مردم با رئیس جمهور) بود که بعد از شرارتهای #میلیشیای_منافقین بویژه در غائله ۱۴ اسفند دانشگاه تهران، خاتمه یافت ولیکن فیلمنامه بنده دارای گرایشات مکتبی، ارزیابی شد و در مجموعه قطبزاده معدوم، مردود اعلام شد!
دو شکست پیاپی (ناکامی در پیشبرد اهداف انقلابیام در قالب «انجمن سینمایی فجر» با علیخانی و تلاش برای ورود به «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» با قطبزاده)، موجب شد که دریابم در عرصهای وارد شدهام که نه تنها چندان آسان نیست بلکه خیلی خشک و جدی است ولو اینکه رؤیایی مینماید! شاید هم نسبت به سن و سالم، توقع بیش از حدی از خودم داشتم و لازم بود که بیشتر احتیاط بورزم!
در اندیشه رهیافتی برای ایجاد مسیری جهت #صدور_انقلاب_اسلامی از طریق #سینما بودم که ناگهان #جنگ_تحمیلی صدامیان شروع شد و بنده بسوی جبهه #حق_علیه_باطل شتافتم.
اما ذهنم به شدت مشغول علتیابی دو شکست مذکورم بود! وقایع و مسائل را هر چه بیشتر تجزیه تحلیل میکردم نتیجهای جز این نمیگرفتم که؛
۱) فیلمنامه «نبرد تا آزادی» بنده (که با اقتباس از داستان «نقابداران جوان» و سایر داستانهای استاد #محمود_حکیمی تصنیف کرده بودم) هیچگونه اشکالی نداشت. و صد البته که حماسی-مذهبی (و بالتبع #مکتبی) بود.
داستان نقابداران جوان، در موضوع دلایل اسلام آوردن ایرانیان در صدر اسلام بود و سناریوی بنده در امتداد آن مطلب و در موضوع دلایل وقوع #انقلاب_اسلامی ایرانیان بود. و دنیا هم منتظر و متقاضی این مطلب بود که چرا #ایرانیان به انقلاب اسلامی برخاستند؟ و جواب فیلمنامه بنده این بود که؛ به همان عللی که #دین_اسلام را در صدر اسلام پذیرا شدند.
و بررسی این موضوع؛ اولین اقدام برای صدور انقلاب اسلامی ایران به جهان بود ولیکن رسانه ملی، ترجیح داد برود سراغ #حمله_مغول به ایران و #قیام_سربداران که البته در قالب آنهم میشد به همین سؤال جواب داد.
بنده در شور نوجوانی خود، ارادت خاصی به این استاد داشتم و چندباری هم به ملاقات حضوری او در آموزش و پرورش (خیابان نجاتاللهی-کریمخان) رفته بودم.
«سلحشوران علوی» نامیدن اولین گروه مبارزاتی بنده در سال ۱۳۵۶ نیز اقتباسی...
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏