⭕️غیبت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف
🔹در زمان سابق (رژیم پهلوی) وقتی در اوقات زیارتی، اطراف حرم حضرت معصومه سلام الله علیها ازدحام میشد و #زنان #حجاب را درست رعایت نمیکردند، آیت الله بروجردی رحمه الله عليه میفرمود: «مناسب نیست اهل علم بدون ضرورت، در میان جمعیت و ازدحام داخل شوند، خوب است ملاحظه کنند». امیدواریم خداوند برای یک مشت #شیعه مظلوم، #صاحبشان را برساند؛ زیرا در عالم چنین سابقه نداشته و ندارد که رئیس و #رهبری، از مریدان و لشکرش اینقدر #غیبت_طولانی داشته باشد. چه باید گفت؟
🔹معلوم نیست تا کی! در تمام امتهای گذشته #غیبت مقدر شده است، ولی در هیچ امتی چنین غیبتی با #وقت_نامعلوم و #غیرمقدر اتفاق نیفتاده است. ما #مسلمانها #امتحان خود را با #پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلم و #یازده_امام علیهم السلام در زمان حضورشان پس دادهایم؛ اگر این یکی هم ظاهر میشد، لابد به قربانش میرفتیم! کسانی که در زمان #ائمه علیهم السلام به #بنی_امیه و #بنی_العباس گرایش داشتند، مگر دیوانه بودند؟! آنها از میان دو راه #دین و #دنیا، دنیا و ضد آخرت را اختیار میکردند، و هنوز #مناصب_آنها برای ما عرضه نشده تا #امتحان خود را پس بدهیم.
📕در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۷۳
منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله العظمی بهجت (ره)
#آیت_الله_بهجت
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️چه بدعتی در دین ایجاد شده بود که «امام حسین» (ع) برای مبارزه با آن قیام کرد؟ (بخش اول)
🔸 #بنى_امیّه در طول مدّتى که خلافت را غصب کردند، و به ناحق بر مسند قدرت تکیه زدند، بدعت هاى فراوانى در دین ایجاد کرده و سنّت پیامبر (ص) را میراندند؛ چرا که ادامه حیاتشان در گرو احیاى بدعت ها و محو سنّت هاى پیامبر اسلام (ص) بود. ذیلاً نمونه هایى از این بدعت ها ذکر می گردد:
🔹در عصر جاهلیّت شخصیّت افراد، بر محور ثروت و فرزندان دور مى زد. هر کس پول بیشتر و فرزندان فزونترى داشت، شخصیّتش در نگاه مردم مهم تر بود. خداوند متعال در آیه ۳۷ سوره سبأ، ضمن بى اعتبارى این ملاک، معیار جدیدى را جایگزین آن فرمود. مى فرماید: «وَ مَا أَمْوَالُکُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُکُمْ بِالَّتِى تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلاَّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَأُوْلَئِکَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَ هُمْ فِى الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ؛ اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرّب نمى سازد، جز کسانى که ایمان بیاورند و عمل صالحى انجام دهند، که براى آنان در برابر کارهایى که انجام داده اند پاداش مضاعف است؛ و آنها در غرفه هاى [بهشتى] در [نهایت] امنیت خواهد بود». و نیز در آیه ۱۳ سوره حجرات می فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ؛ گرامی ترین شما در نزد خداوند، باتقواترین شماست».
🔹بدین ترتیب، اسلام معیار شخصیّت را از ثروت و فرزند، به ایمان و تقوا و عمل صالح تغییر داد. یعنى هر کس تقواى بیشتر داشته باشد به خداوند نزدیکتر است، هر چند اصلا فرزندى نداشته و فقیرترین فرد جامعه باشد؛ و کسى که تقواى کمترى داشته باشد از خداوند دورتر است، هر چند داراى فرزندان فراوان و ثروت زیادى باشد. در پى این تغییر ملاک، ابوسفیان ها و ابولهب ها و ابوجهل ها جاى خود را به سلمان ها و ابوذرها و مقدادها دادند، و در پى آن، مردم در برابر ثروتمندان به خاطر پول و ثروتشان تواضع نمى کردند. امّا با رحلت پیامبر اکرم (ص) دوباره معیارها دستخوش تغییر و تحوّل شد، و در عصر خلیفه سوم به حال سابق برگشت، و ثروتمندان و صاحبان فرزندان و نیروى انسانى بیشتر، هر چند بویى از تقوا نبرده بودند، جاى انسان هاى متقى را گرفته، و به عنوان شخصیّت هاى اسلامى معرفى شدند.
🔹در عصر معاویه، پیشقراولان و کسانى که زودتر از همه اسلام را پذیرفته بودند کنار گذاشته شده، و آزادشدگان دست پیامبر (ص) و فرزندانشان (طلقاء و ابنا طلقاء) که اسلام را به اجبار و فشار محیط، و نه از روى میل و علاقه و اشتیاق، پذیرفته بودند سر کار آمدند. [۱] در جنگ صفین تعداد فراوانى از صحابه پیامبر (ص) در سپاه امام على (ع)، و تنها افراد بسیار معدودى از صحابه خود فروخته در اردوگاه معاویه بودند. [۲] دستگاه بنى امیّه که اساس آن بر تقوا و ایمان بنا نبود، بلکه شالوده آن بر اساس مطامع دنیوى ریخته شده بود، کسانى که شیطنت بیشتر، قساوت قلب شدیدتر، دین فروشى زیادترى داشتند را به خود جذب مى کرد. #امام_حسین (ع) براى از بین بردن این بدعتها و احیاى آن سنّت ها قیام کرد. #ادامه_دارد...
پینوشتها:
[۱] عثمان افراد فاسق و ظالمى، چون ولید بن عقبة بن ابى معیط را والى کوفه، و عبدالله غامر بن کریز را والى بصره، و عبدالله بن ابى سرح را والى مصر، و مروان بن حکم را مشاور عالى خویش کرد. مطابق آنچه که در کتاب الاستیعاب، ص ۶۹۰ و الاغانى، ج ۶، ص ۳۵۶ آمده، ابوسفیان خود نیز به این نکته اعتراف کرد، آنجا که گفته است: «از آن هنگام که خلافت به دست دو طایفه تیم و عدى (قبیله ابوبکر و عمر) افتاد، من نیز در آن طمع کردم». (عاشورا، ص ۱۲۰)
[۲] طبق روایتى ۳۰۰ تن از صحابه پیامبر (ص) که در بیعت رضوان و گروهى از آنها از بدریون بودند، با امام على (ع) در جنگ صفین همکارى مى کردند، که از این جمع ۶۳ نفر در آن میدان شهید شدند. (پیام امام امیرالمؤمنین، ج ۷، ص ۸۳)
📕اهداف قیام حسینى، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، ص ۴۸
منبع: وبسایت راسخون
#امام_حسین
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️چه بدعتی در دین ایجاد شده بود که «امام حسین» (ع) برای مبارزه با آن قیام کرد؟ (بخش دوم)
🔸 #بنى_امیّه در طول مدّتى که خلافت را غصب کردند، و به ناحق بر مسند قدرت تکیه زدند، بدعت هاى فراوانى در دین ایجاد کرده و سنّت پیامبر (ص) را میراندند؛ چرا که ادامه حیاتشان در گرو احیاى بدعت ها و محو سنّت هاى پیامبر اسلام (ص) بود. ذیلاً نمونه هایى از این بدعت ها ذکر می گردد:
🔹در عصر جاهلیّت امتیازات قومى غوغا مى کرد. آنان اوّلا: عرب را (هر چند داراى انحطاط اخلاقى بود) بر عجم (غیر عرب) برترى مى دادند. ثانیاً: در میان عرب ها، هر قبیله اى خود را برتر از دیگر قبیله ها مى دانست و براى این منظور به شمارش تعداد افراد قبیله خود مى پرداختند، و اگر دو قبیله از این جهت مساوى بودند، به سراغ گورستان ها رفته و سرشمارى مردگان هر قبیله را آغاز مى کردند تا قبیله برتر مشخّص شود. [۱] اسلام این ملاک و معیارِ نادرست را برچید، و معیار بشریّت و انسانیّت را جایگزین آن کرد و براى همه انسانها، فارغ از قبیله، نژاد، زبان و رنگ، ارزش قائل شد.
🔹در آیه ۷۰ سوره اسراء مى خوانیم: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِى آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیر مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلا؛ ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنها را در صحرا و دریا (بر مرکب هاى راهوار) سوار کردیم؛ و از نعمت هاى پاکیزه به آنان روزى دادیم؛ و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده ایم، برترى بخشیدیم». آرى با آمدن اسلام، انسان محورى، جاى قبیله محورى را گرفت، و لذا طرفداران پیامبر (ص) و جذب شدگان به اسلام، از قبیله و نژاد و زبان و رنگ خاصّى نبودند؛ بلکه عرب و عجم، سیاه و سفید، قریشى و غیر قریشى، فوج فوج به اسلام رو آورده و تسلیم امر خدا شدند.
🔹با رحلت پیامبر (ص)، این سنّت حضرت نیز دستخوش تغییر شد و کم کم همان قومیّت گرایى رخ نمایى کرد، تا در دوران خلیفه سوم به اوج رسید؛ [۲] و این مطلب مخصوصاً در مناطق تحت نفوذ #معاویه به وضوح دیده مى شد. تعصّبات قومى، جاى انسان محورى را گرفت و همین امر باعث اختلافات و درگیرى میان قبایل شد. اتّحاد و یکپارچگى و وحدت ناشى از انسان محورى به تدریج از میان مسلمانان رخت بربست، و دیگر خبرى از آن جامعه متّحد و یکپارچه نبود. #امام_حسین (ع) قیام کرد تا دوباره همه مسلمانان را متّحد نموده، و یادگار جدّش، یعنی انسان محورى را حاکم کند. #ادامه_دارد...
پینوشتها؛
[۱] شرح بیشتر را در تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۲۷۵ مطالعه فرمایید.
[۲] جرج جرداق در کتاب الامام على صوت العدالة الانسانیة، ج ۱، ص ۱۲۴ درباره تقویت بنى امیّه توسط عثمان مى نویسد: «عثمان، هم کلید بیت المال و هم شمشیر سلطان را در دستان بنى امیّه قرار داد». (عاشورا، ص ۱۴۰)
📕اهداف قیام حسینى، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، ص ۴۸
منبع: وبسایت راسخون
#امام_حسین
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️چه بدعتی در دین ایجاد شده بود که «امام حسین» (ع) برای مبارزه با آن قیام کرد؟ (بخش سوم)
🔸 #بنى_امیّه در طول مدّتى که خلافت را غصب کردند، و به ناحق بر مسند قدرت تکیه زدند، بدعت هاى فراوانى در دین ایجاد کرده و سنّت پیامبر (ص) را میراندند؛ چرا که ادامه حیاتشان در گرو احیاى بدعت ها و محو سنّت هاى پیامبر اسلام (ص) بود. ذیلاً نمونه هایى از این بدعت ها ذکر می گردد:
🔹عصر جاهلیّت، عصر تبعیض هاى ظالمانه بود، و نمونه بارز آن تبعیض بین زن و مرد بود، تا آنجا که نه تنها زنان از بسیارى از حقوق فردى و اجتماعى نظیر ارث محروم بودند، بلکه گاه حقّ حیات نداشته، و در بعضى از قبایل ملک مرد محسوب مى شدند! با بعثت پیامبر اکرم (ص) تبعیض ها رو به افول نهاد، امّا پس از رحلت آن حضرت دوباره تبعیض ها شروع شد، و در دوران خلیفه سوم به اوج خود رسید. تبعیض ها در این دوران مخصوصاً در تقسیم بیت المال و واگذارى پست ها غوغا کرد. علاّمه امینى (ره) آمار تکان دهنده اى از حیف و میل هاى انجام شده در دوران عثمان بیان کرده است. [۱]
🔹پیامبر اکرم (ص) عدالت محورى را شعار خویش قرار داده بود و مى فرمود: «أُمِرْتُ لاَِعْدِلَ بَیْنَکُمُ؛ مأمورم در میان شما عدالت را اجرا کنم»، [۲] و جانشین بر حق و بلافصل آن حضرت، امیرالمؤمنین امام علی (ع) نیز حاضر نشد، بیش از دیگران، حتّى به مقدار کم، به برادر نیازمندش عقیل از بیت المال کمک کند. [۳] امّا در عصر عثمان و معاویه ریخت و پاش هاى شگفت آورى به چشم مى خورد. معاویه چهارصد هزار درهم از بیت المال مسلمین را به سمرة بن جندب مى دهد، تا یک حدیث در مذمّت امام على (ع) بسازد،
🔹و او حدیثى مى سازد که آیه شریفه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»، [۴] در مورد امام على (ع) نیست، بلکه در شأن ابن ملجم نازل شده، و آیه شریفه: «و مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ یُشْهِدُ اللهَ عَلَى مَا فِى قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ - وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِى الاَْرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا... »، [۵] در مورد امیرالمؤمنین (ع) نازل شده است، [۶] در حالى که این آیه مطابق سخن مفسّران درباره «اخنس بن شریق» نازل شده، او منافق بود و در عصر رسول خدا (ص) دست به جنایاتى زد. [۷] #امام_حسین (ع) بر علیه یزید قیام کرد تا اینگونه بدعتها و تبعیضها را برچیده و عدالت را جایگزین آن کند. #ادامه_دارد...
پینوشتها؛
[۱] به نمونه هایى از بذل و بخشش هاى بى حساب عثمان توجّه فرمایید: الف) مبلغ پانصد هزار دینار (مثقال طلا) از غنایم آفریقا و یکصد هزار درهم (نقره) از بیت المال به مروان بن حکم بخشید، که مورد اعتراض زید بن ارقم کلیددار بیت المال قرار گرفت. ب) مبلغ دویست هزار نیز به ابوسفیان بخشید. ج) مبلغ یکصد هزار دینار از غنایم جنگ دیگرى در آفریقا به برادر رضاعیش عبدالله بن ابى سرح بخشید. د) مبلغ سیصد هزار درهم به حارث بن حکم برادر مروان بن حکم بخشید. (شرح بیشتر را در کتاب الغدیر، ج ۸، ص ۲۵۷ تا ۲۸۶ مطالعه فرمایید).
[۲] شورا، آیه ۱۵؛ البتّه جمله مذکور به شکل روایت نیز از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است. به کتاب مکاتیب الرسول، ج ۲، ص ۳۳۸ مراجعه شود.
[۳] نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴
[۴] سوره بقره، آیه ۲۰۷؛ ترجمه: «و بعضى از مردم (با ایمان و فداکار، همچون على ع در «لیلة المبیت» به هنگام خُفتن در جایگاه پیغمبر ص) جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى فروشند؛ و خداوند نسبت به همه بندگان مهربان است».
[۵] سوره بقره، آیه ۲۰۴ و ۲۰۵؛ ترجمه: «بعضى از مردم گفتارشان در زندگى دنیا مایه اعجاب تو مى شود، (در ظاهر اظهار محبت شدید مى کنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مى گیرند، در حالى که آنان سرسخت ترین دشمنانند. (نشانه آنها، این است که) هنگامى که روى برمى گردانند (و از نزد تو خارج مى شوند) در راه فساد در زمین تلاش مى کنند».
[۶] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۴، ص ۷۳
[۷] رجوع کنید به: تفسیر فخر رازى، روح المعانى، الدر المنثور، مجمع البیان و تفسیر نمونه (ذیل تفسیر آیات فوق).
📕اهداف قیام حسینى، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، ص ۴۸
منبع: وبسایت راسخون
#امام_حسین
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️چه بدعتی در دین ایجاد شده بود که «امام حسین» (ع) برای مبارزه با آن قیام کرد؟ (بخش چهارم و پایانی)
🔸 #بنى_امیّه در طول مدّتى که خلافت را غصب کردند، و به ناحق بر مسند قدرت تکیه زدند، بدعت هاى فراوانى در دین ایجاد کرده و سنّت پیامبر (ص) را میراندند؛ چرا که ادامه حیاتشان در گرو احیاى بدعت ها و محو سنّت هاى پیامبر اسلام (ص) بود. ذیلاً نمونه هایى از این بدعت ها ذکر می گردد:
🔹در عصر جاهلیّت قبل از اسلام و جاهلیّت مدرن امروز، مقام را براى مقام مى خواهند، و براى آن ارزش ذاتى قائلند، و لذا براى به دست آوردن آن به هر وسیله مشروع و نامشروعى چنگ مى زنند. امّا پیام پیامبر اسلام (ص) به جهان بشریّت آن روز و امروز و تا قیام قیامت، این است که پست و مقام هدف نیست، و ارزش ذاتى ندارد، بلکه وسیلهاى براى پیاده کردن اهداف عالى انسانى است، به همین خاطر دلیل بر شخصیّت نیست، بلکه تکلیف آور است. آرى، مقام تکلیف است نه افتخار، وسیله است، نه هدف.
🔹امام على (ع) در نامه پنجم نهج البلاغه، خطاب به اشعث بن قیس، حاکم آن زمان آذربایجان، مى فرماید: «وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَة وَ لکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ؛ فرماندارى (و پست و مقام) براى تو وسیله آب و نان نیست، بلکه امانتى است در گردنت». در عصر بنى امیّه دوباره مقام، ارزش ذاتى پیدا کرد، تا آنجا که وقتى معاویه پس از شهادت امام على (ع) وارد کوفه شد، این سخن معروف را گفت: «من نیامدم که شما را به نماز و روزه دعوت کنم، بلکه هدف من حکومت بر شماست». [۱]
🔹 #امام_حسین (ع) قیام کرد تا این نوع بدعت ها را ریشه کن کرده و مردم را با سنّت پیامبر (ص) آشنا کند. امروز این هدف بزرگ براى همه ما پیام روشنى دارد، که باید در کنار عزادارى ها، براى از بین بردن بدعت ها تلاش کنیم، و اجازه ندهیم گروهى نادان یا سودجو براى تأمین منافع شخصى خود به سراغ بدعت ها رفته، یا آن را گسترش دهند. هرگاه به بدعت گزاران با سکوت خود چراغ سبز نشان دهیم، کارهایى به نام دین انجام مى شود که همه از آن شرم خواهیم داشت، و چهره اسلام را در نظر جهانیان دگرگون خواهد ساخت، به خصوص اینکه یکى از راه هاى نفوذ دشمن در صفوف متّحد ما، حمایت و برنامه ریزى براى همین بدعت هاست.
پینوشت؛
[۱] مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۳۸؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱۶، ص ۴۶
📕اهداف قیام حسینى، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، ص ۴۸
منبع: وبسایت راسخون
#امام_حسین
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️چه کسی ناسزاگویی و سبّ به «امام علی» (عليه السلام) را پایه گذاری کرد؟ (بخش اول)
🔹از تواريخ به خوبى استفاده مى شود، نخستين كسى كه اين كار زشت و قبيح را پايه گذارى كرد #معاويه (لعنة الله عليه) بود. «علاّمه امينى» در كتاب نفيس «الغدير» مى نويسد: #معاويه پيوسته اصرار داشت كه رواياتى در نكوهش مقام اميرالمؤمنين #امام_علی (عليه السلام) #جعل كند، و اين كار را آن قدر ادامه داد كه كودكان شام با آن خو گرفتند و بزرگ شدند و بزرگسالان به پيرى رسيدند.
🔹هنگامى كه پايه هاى بغض و عداوت اهل بيت (عليهم السلام) در قلوب ناپاكان محكم شد، سنّت زشت لعن و سبّ مولا #امام_على (عليه السلام) را به دنبال نماز جمعه و جماعت و بر منابر، در همه جا و حتى در محل نزول وحى يعنى مدينه رواج داد. اصرار #معاويه در اين امر تا آنجا بود كه وقتى در مراسم حج شركت كرد و وارد «مدينه» شد تصميم داشت بر منبر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) لعن مولا امام علی (عليه السلام) كند؛
🔹به او گفتند: در اينجا «سعد بن ابى وقاص» است و به اين كار رضايت نخواهد داد، قبلا با او مشورت كن. سعد گفت: اگر چنين كارى كنى من ديگر به مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله) نخواهم آمد. #معاويه هنگامى كه چنين ديد اقدام به لعن نكرد تا زمانى كه سعد از دنيا رفت. به هر حال اين مسأله به صورت سنّت سيّئه اى در ايّام #بنى_اميه رواج يافت تا زمان «عمر بن عبدالعزيز» رسيد و او اين رسم شوم را برانداخت.
🔹«ابو عثمان جاحظ» مى گويد: «گروهى از #بنیاميه كه آثار منفى اين مطلب و مقاومت هاى مردمى را در برابر آن مى ديدند، به #معاويه گفتند تو به آنچه مى خواستى رسيدى، ديگر از لعن #على (عليه السلام) دست بردار، گفت: نه به خدا سوگند بايد آن قدر ادامه دهم تا كودكان با آن بزرگ شوند و بزرگسالان با آن پير گردند و هيچكس فضيلتى براى #على (عليه السلام) نگويد».
🔹در مورد اين كه چرا و چگونه «عمر بن عبدالعزيز» اين سنّت زشت و قبيح را برانداخت در تواريخ به دو چيز اشاره شده: «نخست اين كه عمر بن عبدالعزيز استادى داشت كه او را شديداً از اين كار بر حذر داشت و #فضايلامامعلى (عليه السلام) را براى او بازگو نمود.
🔹ديگر اين كه هنگامى كه پدرش در خطبه نماز جمعه در زمانى كه امير مدينه بود، وقتى كه به اداى لعن و سب مى رسيد زبانش مى گرفت و لكنت پيدا مى كرد، با اين كه مرد فصيح و زبان آورى بود، عمر بن عبدالعزيز از او پرسيد: پدر اين لكنت زبان تو از چيست؟ پاسخ داد: فرزندم! شاميانى كه پاى منبر ما مى نشينند اگر از #فضايل اين مرد بزرگ آن اندازه كه پدرت مى داند بدانند احدى از آنها از ما پيروى نخواهد كرد». [۱] #ادامه_دارد...
پی نوشت:
[۱] الغدير فى الكتاب و السنة و الادب، امينى، عبد الحسين، مركز الغدير للدراسات الاسلامية، ۱۴۱۶ق، چ ۱، ج ۱۰، ص ۳۶۱ به بعد؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد...
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
📕پيام امام امير المومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۲، ص ۶۵۲
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️از نظر «امام علی» (علیه السلام) سستی کردن در حمايت از «حقّ» چه آثار و پیامدهایی به دنبال دارد؟
🔹#امام_علی (عليه السلام) در بخش پايانى خطبه ۱۶۶ «نهج البلاغه» بعد از بيان سرنوشت شوم و مرگبار #بنى_اميّه، به بيان سرنوشت گروهى از پيروان خود مى پردازد، كه در حمايت از #حقّ سستى كردند و به علت همين سستى، #دشمنان سالها بر آنها مسلّط شدند و سرنوشتى همچون بنى اسرائيل در سرزمين «تیه» پيدا كردند؛ مى فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ، وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ، وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ».
🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (اى مردم، اگر دست از حمايت يكديگر، در يارى #حقّ بر نمى داشتيد و در تضعيف #باطل سستى نمى كرديد، هيچ گاه كسانى كه در حدّ شما نيستند، در نابودى شما طمع نمى كردند و آنها كه بر شما مسلّط گشتند، مسلّط نمى شدند). اين سخن، اشاره به سلطه #معاويه و يارانش بر اصحاب حضرت در زمان آن حضرت [به صورت محدود] و بعد از آن حضرت [به صورت نامحدود است].
🔹آنچه امام (عليه السلام) در اين عبارت بيان كرده، مخصوص آن عصر و زمان نيست، بلكه يك #اصل_كلى براى همه اعصار و قرون است كه پيشرفت و قدرت #باطل به سبب #سستى و #اختلاف «طرفداران حقّ» است؛ و گرنه با پايگاه محكمى كه دارند قطعاً بر طرفداران باطل پيروز خواهند شد. سپس امام (عليه السلام) در ادامه اين سخن، اين گروه را به #بنى_اسرائيل تشبيه مى كند كه بر اثر دورى از #حقّ در «تيه» [بخشى از بيابان صحراى سينا] سرگردان شدند؛ مى فرمايد:
🔹«لكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرائِيلَ. وَ لَعَمْرِي، لَيُضَعَّفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ، وَ قَطَعْتُمُ الاَدْنى، وَ وَصَلْتُمُ الاَبْعَدَ». (ولى شما همچون #بنى_اسرائيل به [سبب ترك يارى حقّ] در حيرت و سرگردانى فرو رفتيد؛ به جانم سوگند! #سرگردانى شما بعد از من چند برابر خواهد شد؛ چرا كه #حقّ را پشت سر انداختيد و از نزديكترين افراد [به پيامبر (صلى الله عليه و آله) كه اشاره به خود آن حضرت است] بريده و به دورترين افراد [بنى اميّه] پيوستيد!).
🔹و در پايان اين سخن، #راه_نجات را به روى اصحابش مى گشايد و اين نكته را براى آنها گوشزد مى كند كه هيچ زمانى براى بازگشت به سوى #حقّ دير نيست؛ مى فرمايد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ، سَلَكَ بِكُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ، وَ كُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ، وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاقِ». (بدانيد، اگر از #پيشوا و #رهبر خود پيروى كنيد شما را به همان راهى مى برد كه #رسول_خدا (صلى الله عليه و آله) از آن راه رفت، و از رنج ها [ى بى راهه رفتن] آسوده خواهيد شد و بار سنگين مشكلات را از گردن خود بر مى داريد).
📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۶، ص ۴۲۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_علی #حق #باطل
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️از نظر امام علی (علیه السلام)، هدف «بنی امیّه» از به دست گرفتن حکومت چه بود؟ (بخش اول)
🔸از تعبيرات #امام_علی (عليه السلام) در خطبه ۱۶۲ «نهج البلاغه» مخصوصاً جمله «حَاوَلَ الْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ اللهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ...» چنين استفاده مى شود كه هدف #بنى_اميّه تنها استيلاى بر خلافت اسلامى نبود، بلكه آنها - كه تفاله هاى عصر جاهليّت بودند - كمر به محو #اسلام بسته بودند، و اگر با فداكارى هاى #شهيدان_كربلا و بيدارى مسلمين پرده از نيّاتشان برداشته نمى شد، معلوم نبود كه امروز، نامى از #اسلام باقى مى ماند يا نه؟! شواهد تاريخى بر اين مدّعا بسيار است؛ از جمله:
1⃣مورخ معروف، مسعودى در كتاب «مروج الذّهب» داستانى نقل مى كند كه: «#مأمون، خليفه عباسى در سال ۲۱۲ ق دستور اكيدى داد، منادى در همه جا ندا دهد كه احدى حقّ ندارد از #معاويه ذكر خيرى كند يا او را بر هيچ يك از صحابه پيامبر (صلى الله عليه و آله) مقدّم بشمرد. جمعى از آگاهان در انديشه فرو رفتند كه اين دستور اكيد و شديد براى چيست؟ بعداً معلوم شد اين به سبب خبرى بود كه از طرف فرزند «مغيرة بن شعبه» نقل شده بود كه خلاصه اش چنين است:
🔹او مى گويد: من با پدرم مغيره به شام آمديم. پدرم هر روز نزد #معاويه مى رفت و با او سخن مى گفت و بر مى گشت و از عقل و هوش او تعريف مى كرد. شبى از نزد #معاويه برگشت. او را بسيار اندوهگين يافتم، به گونه اى كه از خوردن شام خوددارى كرد. من تصور كردم مشكلى درباره خانواده ما پيدا شده است. پرسيدم: چرا امشب اين همه ناراحتى؟ گفت: من امشب از نزد #خبيثترينمردم بر مى گردم. گفتم: چرا؟ گفت: براى اين كه با #معاويه خلوت كرده بودم. به او گفتم: مقام تو بالا گرفته، اگر عدالت را پيشه كنى و دست به كار خير بزنى بسيار بجا است، مخصوصاً به خويشاوندانت از بنى هاشم نيكى كن و صله رحم به جا آور. آنها امروز خطرى براى تو ندارند.
🔹ناگهان [او منقلب و منفجر شد و] گفت: هَيْهاتَ هَيْهاتَ! ابوبكر به خلافت رسيد و آنچه بايد انجام بدهد انجام داد؛ اما هنگامى كه از دنيا رفت نام او هم فراموش شد؛ فقط گاهى مى گويند: ابوبكر. سپس عُمر به خلافت رسيد و ده سال زحمت كشيد. او نيز هنگامى كه از دنيا رفت نامش هم از ميان رفت. فقط گاهى مى گويند عُمر. بعد برادرمان عثمان به خلافت رسيد و كارهاى زيادى انجام داد. هنگامى كه از دنيا رفت نام او هم از ميان رفت؛
🔹ولى آن مرد هاشمی [اشاره به #پيامبر_اكرم (صلى الله عليه وآله) است] هر روز پنج مرتبه به نام او فرياد مى زنند: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمّداً رَسُولُ اللهِ» با اين حال چه عملى و چه نامى از ما باقى مى ماند، اى بى مادر؟! «وَ اللهِ اِلَّا دَفْناً دَفْناً» [۱] (به خدا سوگند! چاره اى جز اين نيست كه اين نام براى هميشه دفن شود!). هنگامى كه #مأمون اين خبر را شنيد در وحشت فرو رفت و آن دستور شديد را درباره #معاويه صادر نمود». [۲] اين خبر كه در كتب معروف تاريخ آمده پرده از مسائل بسيارى بر مى دارد و به سؤالات بسيارى در برنامه هاى #بنىاميّه پاسخ مى گويد. #ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱] در شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، انتشارات آية الله مرعشى نجفی، قم، ۱۴۰۴ق، چ ۱، ج ۵، ص ۱۳۰ نقل شده است: «لا و الله اِلَّا دفناً دفناً».
[۲] مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، دار الهجرة، قم، ۱۴۰۹ق، چ ۲، ج ۳، ص ۴۵۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، همان، ص ۱۲۹
📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۳۰۰
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#بنى_اميّه
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️از نظر امام علی (علیه السلام)، هدف «بنی امیّه» از به دست گرفتن حکومت چه بود؟ (بخش دوم و پایانی)
🔸از تعبيرات #امام_علی (عليه السلام) در خطبه ۱۶۲ «نهج البلاغه» مخصوصاً جمله «حَاوَلَ الْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ اللهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ...» چنين استفاده مى شود كه هدف #بنى_اميّه تنها استيلاى بر خلافت اسلامى نبود؛ بلكه آنها - كه تفاله هاى عصر جاهليّت بودند - كمر به محو #اسلام بسته بودند و اگر با فداكارى هاى #شهيدان_كربلا و بيدارى مسلمين پرده از نيّاتشان برداشته نمى شد، معلوم نبود كه امروز، نامى از #اسلام باقى مى ماند يا نه؟! شواهد تاريخى بر اين مدّعا بسيار است؛ از جمله:
2⃣سخنان فرزند معاويه، #يزيد كه به هنگام شنيدن خبر شهادت #امام_حسين (عليه السلام) و انتقال سرهاى بريده به شام در ميان جمعى از شنوندگان و اشعار معروفش «لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْىٌ نَزَلْ» گواه زنده ديگرى بر اين مدّعاست. او و پدرش #معاويه اين تفكّر زشت و كفرآميز را از پدر و جدّشان #ابوسفيان به ارث برده بودند،
🔹كه به گفته «تاريخ طبرى» و ديگران، هنگامى كه خلافت به #عثمان [عثمان فرزندزاده اميّه بود] رسيد بسيار خشنود شد و در يك جلسه خصوصى خطاب به «بنى عبد مناف» [و بنى اميّه] گفت: «تَلَقَّفُوها تَلَقُّفَ الْكُرَةِ فَمَا هُناكَ جَنَّةٌ وَ لَا نارٌ» [۱] (گوى خلافت را بربایید كه نه بهشتى در كار است و نه دوزخى!).
🔹و در عبارت مسعودى در «مروج الذّهب» چنين ذكر شده است: «يا بَنِي أُمَيَّةَ، تَلَقَّفُوها تَلَقُّفَ الْكُرَةِ فَوَ الَّذِي يَحْلِفُ بِهِ اَبُوسُفْيانَ مَازِلْتُ اَرْجُوها لَكُمْ وَ لَتَصْبِرَنَّ اِلَى صِبْيانِكُمْ وِراثَةً» [۲] (اى #بنىاميّه، گوى خلافت را برباييد، قسم به كسى كه ابوسفيان به او سوگند ياد مى كند [اشاره به بتها] من هميشه اميدوار بودم كه خلافت به دامان شما برگردد و به يقين در آينده به بچه هاى شما نيز به ارث خواهد رسيد).
🔹همين معنا را «ابن عبد البرّ» در كتاب «استيعاب» نقل كرده است؛ او مى گويد: «اين سخن در مجلس عثمان بود و هنگامى كه عثمان انكار بهشت و دوزخ را از #ابوسفيان شنيد، فرياد زد: برخيز و از من دور شو». [۳]
پی نوشتها؛
[۱] تاريخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، طبری، دار التراث، بيروت، ۱۳۸۷ق، چ ۲، ج ۱۰، ص ۵۸؛ حوادث سال ۲۸۴ قمرى، به مناسبت نامه اى كه براى معتضد عباسى درباره رسوايى هاى معاويه نوشته شده بود.
[۲] مروج الذهب، همان، ج ۲، ص ۳۴۳
[۳] الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، ابن عبد البرّ، دار الجيل، بيروت، ۱۴۱۲ق، چ ۱، ج ۴، ص ۱۶۷۹
📕پيام امام اميرالمؤمنين (عليه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۶، ص ۳۰۰
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#بنى_اميّه
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️علماى اهل سنت چه گفتارى درباره شخصیت «امام باقر» (علیه السّلام) دارند؟
🔸با مراجعه به تاریخ و کلمات بزرگان و علماى اهل سنت پى مى بریم که #امام_باقر (علیه السلام) مورد احترام و تعظیم عموم آنان بوده است. در اینجا به کلمات برخى از آنان اشاره میکنیم:
1⃣محمّد بن سعد زهرى. او درباره #امام_باقر (علیه السلام) ميگويد: «محمّد از طبقه سوم از تابعین مدینه، مردى عابد، عالم و ثقه بود». [۱] او همچنین درباره حضرت ميگويد: «او ثقه و کثیر الحدیث بود».[۲]
2⃣ابوعثمان عمروبن بحر جاحظ. وى اینگونه ميگويد: «... او سید فقهاى حجاز است، که مردم فقه را از او و فرزندش جعفر فرا گرفتند. او ملقّب به #باقر است، کسى که علم را مى شکافد، و این لقبى است که #رسول_خدا (صلى الله علیه وآله) بر او گذارده است...». [۳]
3⃣حافظ ابونعیم اصفهانى. وى مى نویسد: «از جمله اولیا، حاضر، ذاکر، خاشع، صابر، ابوجعفر محمّد بن على الباقر است...». [۴]
4⃣فخر رازى. او ذیل آیه «انا اعطیناک الکوثر» در معناى کوثر ميگويد: «قول سوّم آن است که مراد از کوثر اولاد اویند... و مقصود آن است که خداوند به او نسلى عنایت خواهد کرد که در طول زمان باقى خواهند ماند؛ پس بنگر که چه مقدار از #اهل_بیت کشته شدند، ولى عالم از آنان پر است، و در مقابل از #بنى_امیه در دنیا کسى که قابل توجه باشد وجود ندارد؛ نظر کن چه افرادى از بزرگان علما همانند باقر و کاظم و صادق و رضا (علیهم السلام) در میان آنان وجود دارد...». [۵]
5⃣محمّد بن طلحه شافعى. او درباره حضرت میگوید:«او #شکافنده_علم و جمع کننده آن، و شهرت دهنده و بالا برنده #علم بود. کسى که قلبش باصفا و عملش تزکیه شده و نفسش پاک و اخلاقش با شرف بود. تمام اوقاتش به طاعت خدا مشغول و در مقام تقوا ثابت قدم بود...». [۶]
6⃣ابن ابى الحدید معتزلى. او در شرح نهج البلاغه، کلام جاحظ را نقل کرده و آن را تقریر نموده است. وى همچنین میگوید: «محمّد بن على بن الحسین... بزرگ فقهاى حجاز بود...». [۷]
7⃣محمّد بن احمد بن ابى بکر قرطبى. او در تفسیر آیه «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً...» [۸] ميگويد: «و منه الباقر لابى جعفر محمّد بن على زین العابدین، لأنّه بقر العلم وعرف اصله اى شقّه»[۹] (... از همین ماده است اسم #باقر براى ابى جعفر محمّدبن على زین العابدین، زیرا او #علم را شکافت و اصل آن را به دیگران شناساند).
8⃣ابو زکریّا محیى الدین بن شرف نووى. او درباره #امام_باقر (علیه السلام) ميگويد: «او از تابعین بزرگوار و امامى نمونه است. کسى که بر جلالتش اجماع بوده و در جمله فقهاى مدینه و امامان فقها به حساب مى آید».[۱۰]
9⃣ابوالعباس ابن خلکان. او مى نویسد: «...#باقر، مردى عالم، سیّد و بزرگ بود؛ او را #باقر نامیده اند، زیرا #علم را وسعت داد».[۱۱]
🔟شمس الدین ذهبى. ميگويد: «او از فقهاى مدینه به حساب مى آمد؛ به او #باقر گفته اند، زیرا #علم را شکافته و اصل و ریشه آن را شناخته است».[۱۲]
1⃣1⃣ابن کثیر دمشقى. او مى نویسد: «او محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب، قرشى، هاشمى، ابوجعفر #باقر است... او تابعى بزرگوار، بسیار بزرگ مقدار، یکى از بزرگان این امت از حیث علم و عمل و بزرگى و شرف است... از او جماعتى از بزرگان تابعین و دیگران روایت نقل کرده اند...».[۱۳]
2⃣1⃣حافظ احمد بن على بن حجر عسقلانى. «محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب، ابوجعفر باقر، ثقه، فاضل و از طبقه چهارم رجال حدیث است». [۱۴]
3⃣1⃣ابن صبّاغ مالکى. «و امّا مناقب او بسیار و اوصاف او پسندیده و بزرگ است». [۱۵]
4⃣1⃣شمس الدین محمّد بن طولون. «... #باقر، شخصى عالم و بزرگ مرد بود؛ او را به جهت توسعه در علم، #باقر نامیدند». [۱۶]
5⃣1⃣احمد بن حجر هیتمى مکّى. «...وارث على بن الحسین در عبادت و علم و زهد، ابوجعفر #محمّد_باقر بود؛ او را به جهت شکافتن علم #باقر نامیدند... به همین جهت است که او گنجهاى معارف و حقایق احکام و حِکَم و لطایف را آشکار ساخت...».[۱۷]
پی نوشتها:
[۱]تذکرة الخواص ص۳۰۲، به نقل از او. [۲]البدایة و النهایة ج۹ص۳۳۸، به نقل از او. [۳]رسائل جاحظ ص۱۰۸. [۴]حلیةالاولیاء ج۳ص۱۶۶. [۵]تفسیر فخر رازى ج۳۲ص۱۲۵ ج۱۶. [۶]مطالب السؤول ج۲ص۱۰۰. [۷]شرح نهج البلاغه ج۱۵ص۲۷۷. [۸]سوره بقره آیه۶۷. [۹]تفسیرقرطبى ج۱ص۴۸۳. [۱۰]تهذیب الاسماء واللغات ج۱ص۱۰۳. [۱۱]وفیات الاعیان ج۴ص۳۰. [۱۲]العبر فى خبر من غبر ج۱ص۱۴۲. [۱۳]البدایة و النهایة ج۹ص۳۳۸. [۱۴]تقریب التهذیب ج۲ص۵۴۱. [۱۵]الفصول المهمة ص۲۰۱. [۱۶]الأئمة الاثنا عشر ص۸۱. [۱۷]الصواعق المحرقة ص۳۰۴.
#جهتکاهشحجممطلب، از آوردن متن عربی کلمات صرف نظر گردیده است.
📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد جمکران، ۱۳۸۵ش ص۷۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_باقر
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
⭕️نهضت امام حسین (علیه السلام)
🔹#حضرت_سیدالشهداء - سلام الله علیه - به همه آموخت که در مقابل #ظلم، در مقابل #ستم، در مقابل #حکومت_جائر چه باید کرد. با اینکه از اول میدانست که در این راه که میرود، راهی است که باید همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا کند و این عزیزان اسلام را برای #اسلام قربانی کند، لکن عاقبتش را هم میدانست.
🔹اگر نبود این نهضت؛ #نهضت_حسین - علیه السلام - #یزید و اتباع یزید، اسلام را وارونه به مردم نشان میدادند. و از اول، اینها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولیای اسلام حقد و حسد داشتند. #سیدالشهداء با این فداکاری که کرد، علاوه بر اینکه آنها را به شکست رساند و اندکی که گذشت، مردم متوجه شدند که چه غائلهای و چه مصیبتی وارد شد.
🔹و همین مصیبت موجب به هم خوردن اوضاع #بنی_امیه شد، علاوه بر این، در طول تاریخ آموخت به همه که راه همین است. از قلّت عدد نترسید، عدد، کار پیش نمیبرد، کیفیت اعداد، کیفیت جهاد، اعدای مقابل اعدا، آن است که کار را پیش میبرد. افراد ممکن است خیلی زیاد باشند، لکن در کیفیت ناقص باشند یا پوچ. و افراد ممکن است کم باشند، لکن در کیفیت توانا باشند و سرافراز.
بیانات حضرت امام ۶۱/۰۷/۲۵
منبع: سایت جامع امام خمینی (ره)
#امام_حسين #امام_خمینی
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️آیا امام حسین (علیه السلام) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! (بخش هفتم)
🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه حرکت مصلحانه امام حسین (علیه السلام) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد:
4⃣اصرار بر بیعت نکردن با یزید به عنوان راهبردی اصولی در نهضت اصلاحگرانه امام حسین (علیه السلام) و ارتباط آن با حرکت به طرف کوفه (۱)
🔹واقعیّت موجود آن عصر چنین بود که #یزید اجازه نمی داد کسی چون #امام_حسین (علیه السلام) بدون بیعت با او راحت به زندگی مشغول شود؛ چون حضرت، کسی نبود که به آرامی زندگی کند، در این صورت تنها انتخاب #یزید در صورت عدم بیعت، قتل #سيدالشهداء (علیه السلام) بود. از طرفی، گذشته از شام، مدینه و مکّه و به طور کلّی حجاز در شرایطی نبود که در برابر خواست یزید مبنی بر کشتن امام، مقاومتی از خود نشان دهد. #امام_حسین (علیه السلام) می بایست به جای دیگری می اندیشید.
🔹رفتن به مکه به صورت موقت پسندیده بود، زیرا به هر روی، این شهر حرم تلقی می شد و برای مدتی می توانست امنیت داشته باشد، اما همین شهر نیز نمی توانست به عنوان سنگری دائمی مورد توجه قرار گیرد. به علاوه که مکه، هواداری خاصی از امام (علیه السلام) نمی کرد و حتی در جریان بیعت با امیرالمومنین (علیه السلام) هم، مکه با تانی بیعت کرده بود. در این صورت تنها #عراق که کانون شیعیان #امام_حسین (علیه السلام) بود می توانست مورد توجه قرار گیرد. این منطقه از جهات دیگری نیز از شام متنفر بود. درخواست کوفه از امام (علیه السلام) این احتمال را تقویت کرد و با اوج گرفتن این دعوت، درصد احتمال پیروزی رو به فزونی نهاد.
🔹البته معنای این تحلیل این نیست که هیچ خطری در عراق نبوده است، اما سوال این است که اگر امام (علیه السلام) بنا داشت در جایی مستقر شود، کجا را باید بر می گزید؟ آیا #امام_حسین (علیه السلام) کسی بود که بیعت کند؟ آیا #یزید کسی بود که اجازه دهد امام بدون بیعت، زنده بماند؟ اگر #سيدالشهداء (علیه السلام) به عراق نمی رفت، در آن صورت همه کتب تاریخی نمی نوشتند: اگر به عراق رفته بود پیروز می شد؟ یا چرا به نامه های مردم پاسخ مثبت نداد؟ چرا اجازه داد که در حجاز به دست عمّال یزید به شهادت برسد و هیچ اقدامی نکند؟
🔹این سوالات و نمونه آنها، مواردی است که در صورت عدم انتخاب و مسافرت به کوفه در ذهن هر عاقلی مطرح می شد. به هر حال پاسخ #امام_حسین (علیه السلام) به تمام دعوت های به ظاهر خیرخواهانه ای که ایشان را به مماشات با یزید توصیه می کرد منفی بود، و برای همین نیز مکه از سوی عمال یزید برای #امام (علیه السلام) در حال ناامن شدن بود. از نکاتی که #امام_حسين (عليه السلام) در موارد متعدد بدان اشاره فرموده، این است که #یزید و عمّالش اجازه ادامه حیات را در مکّه به او نخواهند داد و به هر صورت او را به قتل خواهند رساند. امام در برابر اعتراض ابن عباس، فرمود: «این که دو وجب دورتر از مکّه کشته شوم، بهتر از آن است که یک وجب دورتر کشته شوم». [۱]
🔹این نکته علاوه بر اشاره به حفظ حرمت مکّه به این نکته نیز توجه می داد که جان امام (علیه السلام) در خطر است و حضرت باید در این باره اقدامی بکند. نیز آن حضرت در برابر اعتراض ابن عمر فرمود: «این گروه مرا رها نخواهند کرد ... آنها اصرار دارند تا من بیعت کنم و من نمی خواهم چنین کنم، بنابراین آنها مرا خواهند کشت». [۲] این جمله به خوبی وضعیت سيدالشهداء (عليه السلام) و واقعیّت موجود را نشان می دهد. امام (علیه السلام) در مورد دیگری فرمود: «اگر در سوراخ جانوران بیابان نیز پنهان شوم، مرا بیرون آورده و به قتل خواهند رساند». [۳]
🔹همچنین زمانی که از حضرت پرسیدند که چرا برای رفتن عجله می کند، امام (علیه السلام) فرمود: «اگر تعجیل نکنم مرا دستگیر خواهند کرد». [۴] و بار دیگر فرمود: «#بنی_امیّه مالم را گرفتند، صبر کردم، به آبرویم تعرّض کردند، صبر کردم، خواستند خونم را بریزند، گریختم». [۵] این نقلها شاهد صدق این گفته است که به هر حال آنها تصمیم بر قتل حضرت داشتند و امیدی به زنده بودن، به صورتی که بیعتی نیز صورت نگیرد، نمی توانسته وجود داشته باشد. طرف دیگر قضیه رفتن به سمت عراق است. وقتی قرار شد آن حضرت از مکّه خارج شود، کدامین نقطه می بایست انتخاب می شد؟ #ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱]جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، دارالفكر، بيروت، چ۱، ج۳، ص۱۶. [۲] همان. [۳]الفتوح، ج۵، ص۱۱۶. [۴]تاريخ طبرى، ج۴، ص۲۹۰. [۵]الفتوح، ج۵، ص۱۲۴
#متنعربیروایاتدرمنبعموجوداست
برگرفته از: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش۲۵، ص۲۳
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_حسین
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد