eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆👆 🔷مينگريم كه آنها براي اين كه مقررات را رعايت نكنند و كنترل را بي اثر سازند، دستگاهي ميسازند كه رادار پليس را كور مي كند و آن را به وفور در بازار به فروش ميرسانند، آن وقت ما خيال ميكنيم كه از چنان پيشرفته اي برخوردارند كه به دلخواه و با ميل و رغبت را ميكنند و كاملاً در آنجا حاكم است. كه هر روزه در آنجا رخ ميدهد و به گوش ما ميرسد، خود حديث مفصّل دارد. يكي از دوستاني كه پس از چند سال اقامت در به ايران برگشت، ميگفت: هيچ در آمريكا نيست كه پليس مسلّح نداشته باشد، با اين وجود هر روز ما شاهد در آن بوديم، و مثلاً دانش آموز به روي و هم كلاسي هاي خود مي كشد و آنها را به مي رساند! اين نمونه و در آن كشور است! 🔷آري عامل عمده اي كه در افراد را و مطيع ميسازد، عامل بيروني و ترس از ، و است و اگر ترس نداشته باشد و به شكلي بتوانند كنترل را بي اثر سازند، در از مقررات غالباً شكي به خود راه نميدهند. اما در ، غير از اين عامل كنترل بيروني و ترس از و جريمه كه البته وجود دارد، عامل مهم ديگري نيز وجود دارد كه اگر در مردم تقويت شود، توانايي بالايي در رفع بسياري از مشكلات اجتماعي و حلّ آنها دارد. آن عامل عبارت است از و افراد در انجام و . اين عامل ناشي از به از مقررات و قوانين است و به واقع مردم انجام را خود ميدانند. طبيعي است كه اگر نظام و حاكم نبود و به عنوان و و مردم نفرموده بود كه اطاعت از مقررات شرعاً است، مردم فقط به انگيزه مصون ماندن از مجازات و جريمه از قوانين اطاعت ميكردند. امروزه، و مردم انقلابي به جهت اطاعت از به قوانين و مقررات دولت عمل مي كنند؛ گر چه در مواردي ميدانند كه آن به ضررشان هست. اين كه ناشي از افراد است و عامل بسيار مهم و ارزشمندي در كنترل مردم و ساختن آنهاست، در وجود دارد و ما قدرش را نميدانيم. عاملي كه موجب ميگردد مردم قوانين دولت اسلامي را و مورد او بدانند و در نتيجه، با احساس و به آنها گردن نهند و تخلّف از آن قوانين را موجب و الهي بدانند. البته ما انكار نمي كنيم كه در ما نيز تخلّفاتي صورت مي گيرد، اما اين نسبت به موارد و از قوانين ناچيزند؛ و اگر بنا بود كه شمار تخلّفات افزون از موارد اطاعت از قانون باشد، ديگر سنگ روي سنگ بند نميشد و از هم گسسته مي گشت. 🔶نویسنده: - با تلخيص از کتاب نظريه سياسي اسلام - ج ۲، ص ۱۶۹
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در دوران حكومت خود چه خدماتی به مسلمين ارائه کرده اند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۵۹ به گوشه اى از «خدماتش به و كسانى كه تحت حكومت او مى زيستند» اشاره مى كند و آن را در چهار جمله بيان مى دارد و مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَكُمْ». (به يقين، وظيفه را در مورد شما به كار بستم). منظور از «حُسن جوار» اين است كه انسان، در برابر معاشران و دوستان همزيستى مسالمت آميز و توأم با ادب و احترام و خوشرفتارى و تحمل ناملايمات داشته باشد؛ به گونه اى كه از حضور او در جمع‌شان احساس آرامش و خوشوقتى كنند. 🔹بررسى تاريخ زندگانى (عليه السلام) به خصوص در ، نشان مى دهد كه در همه جا با مهر و محبّت با رفتار مى كرد؛ حتى خانه هاى يتيمان و بيوه زنان را شبانه سركشى مى نمود و با دست خود، آنها را تغذيه مى كرد؛ يتيمان را نوازش مى داد؛ بيوه زنان را تسليت مى گفت؛ با رنجوران همدردى مى كرد؛ با مخالفان مُدارا مى نمود و با دوستان، نهايت محبّت را مبذول مى داشت. 🔹به عكسِ دوران كه با نهايت خشونت با مردم رفتار مى كردند، حتى بر بزرگان اسلام، همچون ابوذر، عمّار ياسر و عبدالله‌ بن‌ مسعود رحم نكردند، و همان گونه كه مى دانيم ابوذر را با خشونت زياد به منطقه بسيار بد آب و هواى ربذه تبعيد كردند، که در آن جا از دنيا رفت و اطرافيان خليفه يا خود او عمار ياسر را به علت انتقاد مختصرى از نابسامانى هاى موجود در زمان عثمان چنان زدند كه به فتق مبتلا شد و يكى از دنده هايش شكست، و عبدالله بن مسعود، قارى و حافظ معروف قرآن را نيز چنان بر زمين كوبيدند كه بدنش ناقص شد و بعضى گفته اند: همين امر باعث مرگ او شد. 🔹اگر (عليه السلام) حتى برادرش را با ديگران در سهم كاملا يكسان مى شمرد، اطرافيان عثمان، چنان بر اموال بيت المال چنگ انداخته بودند كه مردم، عراق را بستان قريش و بنى اميّه مى ناميدند. [۱] در دوّمين خدمت خود به مردم مى فرمايد: «وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِی مِنْ وَرَائِكُمْ». (من در پشت سر نيز به از شما پرداختم). اشاره به اين كه شما را در مسير و بندگى خدا از وسوسه هاى جنّ و اِنس حفظ كردم، و در برابر گزند از شما نگهدارى نمودم. 🔹و در سوّمين و چهارمين خدمت به آزاد ساختن مردم از بند ذلّت و زنجيرهاى ظلم و اسارت اشاره مى فرمايد: «وَ أَعْتَقْتُكُمْ مِنْ رِبَقِ الذُّلِّ، وَ حَلَقِ الضَّيْمِ». (و شما را از بند و حلقه هاى زنجيرِ آزاد كردم). چرا كه در دوران حكومت و سيطره و بر حكومت اسلامى، دامنه و در همه جا گسترده بود، و كسى جز آن گروهِ خودكامه، ارزش و نفوذى در جامعه نداشت، (عليه السلام) آنها را از اين حكومتِ خودكامه فاميلى و قبيلگى كه به دست افرادی شرور همچون بنى مروان و بنى اميّه اداره مى شد، رهايى بخشيد. 🔹و در پايان اين سخن به نكته لطيفى اشاره مى كند كه اين نه به جهت و شايسته شما در برابر من است؛ بلكه: «شُكْراً مِنِّي لِلْبِرِّ الْقَلِيلِ وَ إِطْرَاقاً عَمَّا أَدْرَكَهُ الْبَصَرُ، وَ شَهِدَهُ الْبَدَنُ، مِنَ الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ» (همه اينها براى سپاس فراوانِ من در برابر نيكىِ اندكى از سوى شما و چشم‌پوشى از بدى‌هاى فراوانى بود كه نسبت به من انجام داديد؛ بدى هاى آشكارى كه چشم، آن را مى ديد و بدن، آن را لمس مى كرد). 🔹در حقيقت، منظور اميرالمؤمنين (عليه السلام) اين است كه شما خدمتى به من نكرديد كه خدمات من براى شكرگزارى آن باشد، بلكه مشكلات و دردسرهايى كه براى من آفريديد بسيار زياد است؛ اگر من به شما كردم براى خدا و اداى‌ بوده است. بنابراین، «الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ» در اين عبارت، اشاره به و و هاى مردم در برابر امام (عليه السلام) است. 🔹شبيه همين معنا در خطبه هاى ديگر «نهج البلاغه» به چشم مى خورد. در خطبه ۹۷ مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي‏». (همواره امت‌ها از ظلم زمامدارشان در وحشت بوده اند، ولى من از ظلم پيروانم بيمناكم). پی نوشت: [۱] شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، انتشارات آية الله مرعشي نجفي‏، ۱۴۰۴ق، چ اول، ج ۲، ص ۱۲۹ (از قول «سعيد بن عاص» فرماندار كوفه از جانب عثمان) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! (بخش ششم) 3⃣تشکیل حکومت اسلامی (۳) 🔹سه مؤلفه ای که در قسمت قبلی این نوشتار بدان ها پرداخته شد، موضوع قصد (ع) را برای تشکیل حکومت اسلامی ثابت میکند، اما ممکن است این سؤال به ذهن برسد که آيا امام(ع) از شهادت خويش و يارانش در مسير حركت به سوى كوفه و قيام بر ضدّ يزيد، آگاه بود، يا خير؟ و اگر ازاين امر مطّلع بود، آگاهى به شهادت با قيام و برنامه ريزى براى تشكيل حكومت اسلامى چگونه سازگار است؟! 🔹براساس شواهد تاريخى جاى هيچ ترديدى نيست كه (ع) از فرجام قيام خويش آگاه بود و با يقين به شهادت، نهضت خويش را آغاز كرد. روايات و اخبارى كه از طريق شيعه و اهل سنّت از پيامبر اكرم(ص) در موضوع شهادت (ع) نقل شده است به اندازه اى مشهور بود كه ابن عبّاس میگويد: «ما اهل بيت همگى ترديدى نداشتيم كه (ع) در سرزمين كربلا به شهادت خواهد رسيد».[۱] چنانكه از مفاد روايت فوق استفاده میشود، نه تنها امام، بلكه عموم اهل بيت حتّى از محلّ شهادت آن حضرت بااطلاع بودند. علّامه مجلسى در بحارالانوار ۷۱روايت در اين باره نقل كرده است.[۲] 🔹باملاحظه اين سخنان و نمونه‌هاى فراوان ديگر ازاين دست، شكّى باقى نمیماند كه (ع) نه تنها از اصل كشته شدن خويش آگاهى داشت، بلكه دقيقاً از محلّ شهادت و نيز قاتلان خود بااطلاع بوده است. اينك با توجّه به اينكه امام از سرانجام اين حركت آگاه بود اين سؤال مطرح میشود كه چگونه اطمينان (ع) به شهادت، با حركت آنحضرت براى دستيابى به حكومت اسلامى قابل جمع است؟! 🔹يعنى چگونه میشود امام هم سرانجام كار را بداند و به شهادت خويش و يارانش يقين داشته باشد و در عين حال به قصد تشكيل حكومت اسلامى قيام كند؟ پاسخ به اين سؤال به اندازه اى اهميت دارد كه برخى از نويسندگان را كه نتوانستند بين «اداى وظيفه» و «آگاهى از نتيجه» وفق دهند، بر آن داشت تا بطور كلّى آگاهى امام از فرجام كار را انكار كنند! و تمام ادله تاريخى و روايى را كه در اين موضوع وارد شده است، زيرسؤال برند! غافل ازآنكه نتيجه كار نمیتواند تعيين كننده وظيفه مردان الهى باشد. 🔹درفرهنگ دين، آنچه مهم است و عمل به آن است و امّا رسيدن به نتيجه دلخواه، در مرحله دوم قرار دارد. تعاليم قرآن و اسلام و سيره معصومين(ع) گوياى اين واقعيّت است كه جمع بين «وظيفه» و «نتيجه» هرچند اولويت دارد، ولى «عمل به وظيفه» مقدّم بر «رسيدن به نتيجه» میباشد. بعبارت ديگر بر هر فرد باايمانى لازم است در مسير انجام وظيفه گام نهد، هرگاه به نتيجه مطلوب برسد چه بهتر، و اگر نرسد نفس اينكار كه وارد مسير انجام وظيفه شده، خود مطلوب مهمى است كه میتواند افراد بهانه جو را به كار وا دارد. 🔹زيرا بسيارمیشود كه بهانه جويان به بهانه اينكه حصول نتيجه مشكوك است، از انجام وظيفه و رسيدن به نتيجه باز میمانند. اين است كه (ع) در كنار سخنانى كه با صراحت از و يارانش ياد میكند، در عين حال از انگيزه‌هاى الهى حركت خويش نيز بعنوان و تكليف دينى، سخن به ميان مى آورد و حتّى در روز پيش از آغاز جنگ به همين نكته اشاره كرده، میفرمايد: «آگاه باشيد! كه من حجّت را تمام كردم و از عاقبت شوم مخالفانِ حق، خبر دادم. آگاه باشيد! كه من با همين خانواده، با وجود نداشتن سپاه و بى وفايى ياران، جهاد خواهم كرد».[۳] 🔹آرى، (ع) درصدد اداى وظيفه است و نداشتن سپاه و كمى ياران، خللى در عزم او وارد نمیكند.اين است كه (ع) با وجود اينكه كاملًا از عاقبت امر آگاه بود، با انگيزه تشكيل حكومت اسلامى قيام كرد و اين درست به حكم «عمل به وظيفه» بوده است. سيره امامان معصوم (ع) همواره بر طبق «تكليف دينى» و «عمل به وظيفه» بوده است. آنان از اين منظر در هر حال احساس پيروزى میكردند و به تعبير آیه ۵۲ سوره توبه به «إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ‏؛ يكى از دو نيكى» - شهادت يا پيروزى - میرسيدند. 🔹بر همين مبنا است كه (ع) میفرمايد: «اگر قضاى الهى بر آنچه مى پسنديم نازل شود، خداوند را بر آن نعمت سپاسگزاريم وبراى شكرگزارى ازاو يارى مى‌طلبيم و اگر تقدير الهى ميان ما و آنچه به آن اميد داريم مانع شود، [و به شهادت برسيم] پس كسى كه نيتش حق و درونش تقوا باشد از حق نگذشته [و به وظيفه خود عمل كرده است]». [۴] با اين بيان روشن است كه هيچ منافاتى بين آگاهى ازسرانجام كار (شهادت) و عمل به وظيفه (قيام براى تشكيل حكومت اسلامى) نيست. [۵] ... • مآخذ در منبع موجود است برگرفته از: مقاله ارزیابی حرکت امام حسین، ابوعلم، توفیق، ترجمه امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی ش۲۵ ص۲۳ منبع وبسایت آیت الله مکارم شیرازی @tabyinchannel