eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ چرا حسین(ع) بر دل‌ها حکومت می‌کند؟ 🔻 علیه السلام كه امروز بر دل شما حكومت می‌كند، جهتش اين است كه رنگ زمان به خود نگرفت. نگفت اگر حكومت كند رنگ پيغمبر، اگر حكومت كند رنگ معاويه، اگر حكومت كند رنگ او را بايد بگيريم و چون زمانه اين‌جور شده است، بايد رنگ زمانه را بگيريم! وقتی که به او گفت: یا ! من یک جمله‌ی خیرخواهانه‌ای برای تو دارم، فرمود: بگو. گفت: من مصلحت تو را در این می‌بینم که با یزید بیعت کنی. حضرت نفرمود که این مصلحت و منفعت من نیست، فرمود: در آن موقع چه خواهد شد؟ آن‌وقت باید فاتحه‌ی اسلام را یک‌جا خواند! 📚 📖 ص ۴۶ @tabyinchannel
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️ (ع) زینت آسمان ها و زمین (بخش اول) 🔷حضرت (ع) ۱۰ سال امامت کردند و آخرین سال امامت ایشان مصادف شد با مرگ بن ابی سفیان، و روی کار آمدن فرزندش . چهره يزيد با پدرش معاويه بسيار متفاوت بود، او اصلا به دين و ديانت و حتی ظاهر شريعت اهميتی نمی‌داد و تنها به فکر شهوت‌رانی و عيش و نوش خود بود؛ او مردی سگ‌باز، ميمون‌باز، شراب‌خور، بسيار شهوت‌ران و... بود که اصلا به دين و شريعت اهميتی نمی‌داد، پس با وجود او و خليفه بودن او، حتی ظواهر دين و در خطر عظيمی قرار می‌گرفت؛ 🔷به همين خاطر است که (ع)، بعد از اين‌که به خلافت رسيد فرمود: «وَ عَلَى الاِسْلَامِ السّلَامُ اِذْ قَدْ بَلِيَتِ الْاُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْل يَزِِيد؛ آن‌گاه كه امت، گرفتار حاکمی چون گردد، بايد فاتحه اسلام را خواند». [۱] با اين اوصاف، ديگر درنگ جايز نبود و حرکت امام (ع)‏ شروع شد؛ اتفاقا به خاطر جايگاه رفيع حضرت در ميان مردم، حرکت ايشان، حال يا بيعت کنند يا قيام، از اهميت ويژه‌ای برخوردار بود، بنابراين اين قيام يا بيعت، بازتاب بسيار گسترده‌ای در ميان مردم داشت و به منزله تاييد يا عدم تاييد تلقی می‌شد، که حضرت را انتخاب کرد و در نهایت به شهادت ایشان در سال ۶۱ قمری انجامید. 🔷در شان و جایگاه حضرت همین بس که نقل شده: روزی پیامبر اکرم(ص) به (ع) که از در وارد شدند فرمودند: «خوش آمدی ای » یکی از حاضران به نام اُبیّ بن کعب [با تعجب] عرض کرد: یا رسول اللّه، آیا جز شما کسی دیگر هم زینت آسمان‌ها و زمین محسوب می‌شود؟ حضرت فرمودند: «ای ابیّ بن کعب، سوگند به خدا، همانا (ع) در از روی زمین بیشتر شناخته شده است. نام او در این گونه نوشته شده: «اِنّ الحُسینَ مِصباحُ الهُدی و سفینةُ النّجاة» همانا مشعل هدایت و کشتی نجات است». [۲] همچنین پیامبر اکرم(ص) بارها در مورد امام حسن مجتبی و امام حسین علیهم السلام فرمودند: «الْحَسَنَ‏ وَ الْحُسَيْنَ‏ سَيِّدَا شَبَابِ‏ أَهْلِ‏ الْجَنَّة: حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشتند». [۳] ... پی‌نوشت‌ها [۱] اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه فهرى، ص ۲۴ [۲] بحرانى، مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر و دلائل الحجج على البشر، ج‏۴، ص۵۲ [۳] من لا يحضره الفقيه (۴جلد) ج‏۴، ص۱۷۹ نویسنده: محمد فرضی پوریان منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت @tabyinchannel
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️ (ع) زینت آسمان ها و زمین (بخش سوم و پایانی) 💠 (ع) از زبان دشمنان حضرت 🔷 به یزید سفارش می کند: «مبادا خدا را در حالی ملاقات کنی که خون بر گردن تو باشد». نقل شده است وقتی هنگام مرگ معاویه شد، چنین گفت: «خون و گوشت از خون و گوشت پیامبر است». در حادثه کربلا خطاب به بن ذی الجوشن می‌گوید: «به خدا سوگند، با بیعت نخواهد کرد؛ چون روح پدرش علی بر وجود او حکم فرماست». 🔷 می گوید: «فَلَعُمری لَهُوَ کُفوٌ کریمٌ؛ به جان خودم سوگند، هم‌آوردی آزادمنش و کریم است». همچنین نقل میکنند وقتی شمر شروع به بریدن سر مقدس (ع) نمود، چنین می گفت: «به خدا سوگند، من در حالی سرت را از تنت جدا میکنم که میدانم تو و و از نظر پدر و مادر بهترین مردم به شمار می آیی». 🔷 - فرماندهِ نیروهای پیاده عمر سعد در کربلا - گفت: «خدا به اهل این شهر (کوفه) هرگز خیر ندهد و آنها را از رشد و استقامت محروم سازد! آیا تعجب آور نیست که ما با علی بن ابیطالب و بعد از او با پسرش حسن برای یاری آل ابی سفیان پنج سال نبرد کردیم، و پس از آن در کنار آل معاویه و ابن زیاد با ـ که بهترینِ روی زمین بود ـ جنگ کردیم؟» مادر عبیدالله بن زیاد پس از ماجرای عاشورا به پسر خود گفت: «ای خبیث! پسر رسول خدا را کشتی؛ به خدا قسم، هرگز بهشت را نخواهی دید». [۱] پی‌نوشت [۱] منبع سایت حوزه نویسنده: محمد فرضی پوریان منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف امام حسین(ع) بود نه حکومت 🔶شیعه معتقد است هدف (ع) قیام و خروج بر و و شریعت اسلام بود، و این‌که به مردم بفهماند راه پیامبر اکرم (ص) از راه یزید، که خود را جانشین پیامبر می‌نامد جداست، و مسیری را برای آیندگان باز کند، که هرگاه نیاز به جان‌فشانی و خون داشت، باید باز با بذل جان و مال خود در راه دین، از دین محافظت کرد. 🔷با این دید در طول تاریخ، مردمی انقلابی بوده‌اند که هیچ‌گاه از بذل جان و مال خود در راه تحقق آرمان‌های خود و حفظ شریعت و مذهب دریغ نکرده‌اند. اما برای منحرف کردن این دیدگاه و از بین بردن این الگوی بسیار عالی برای بشریت، و انسان‌های آزاده، دست به هدف امام زده، و برخی را تشکیل حکومت، و برخی هدف امام را تنها فرار از بیعت معرفی می‌کنند، و به نحوی هدف حضرت را تحلیل می‌کنند که حضرت به هیچ وجه به دنبال جنگ و قیام نبوده است. برای تحلیل این مساله و فهمیدن هدف حضرت باید به سخنان خود امام رجوع کنیم: 1⃣حضرت به محض شنیدن خبر خلافت یزید (لعنه‌ الله‌ علیه) فرمودند: «وَ عَلَى الاِسْلَامِ السّلَامُ اِذْ قَدْ بَلِيَتِ الْاُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْل يَزِيد: آن‌گاه كه امت، گرفتار حاکمی چون گردد، بايد فاتحه اسلام را خواند». [۱] یعنی مشکل اصلی جامعه اسلامی است، مشکل بیعت کردن یا نکردن نیست، مشکل وجود شخصیتی مانند یزید است، لذا باید کرد و او را از اریکه قدرت به زیر آورد و را از شر او نجات داد. حضرت در همان شبی که سفر خود را آغاز و از مدینه به سمت مکه حرکت کرد، نامه‌ای برای برادر خود محمد حنفیه نوشت و در آن نامه، هدف از حرکت خود را توضیح داد و فرمود: 🔷«أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي‏ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع‏» [۲] در این نامه حضرت از کلمه استفاده می‌کند، که به معنای است و در مورد کسی به کار می‌رفته که در مقابل کسی کرده است. سپس می‌فرماید «لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّی»  یعنی هدف من از این خروج پیامبر است، سپس می‌فرماید اراده و نیت من و است. این‌گونه سخنان تنها با و مبارزه علیه یزید سازگاری دارد؛ چرا که اگر هدف حضرت تنها بیعت نکردن یا تشکیل حکومت بود، از این الفاظ استفاده نمی‌کرد. 3⃣همچنین حضرت در یکی از نامه‌های خود به جمعی از بزرگان بصره می‌نویسد: «و أنا أدعوكم‏ إلى‏ كتاب‏ اللّه‏ و سنّة نبيّه‏ صلّى اللّه عليه [و آله‏] و سلّم فانّ السنّة قد اميتت، و انّ البدعة قد احييت، و إن تسمعوا قولي و تطيعوا أمري اهدكم سبيل الرشاد؛ من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا می خوانم؛ چرا که سنت پیامبر (ص) از بین رفته و (در دین) زنده شده است. اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت کنم». [۳] اگر هدف قیام و مبارزه نیست، چرا حضرت این سخنان را می‌نویسد؟ چرا دیگران را می‌شوراند تا همراه او باشند؟ 👇👇👇
4⃣حضرت در جمع یاران خود و سپاه حر در صحرای کربلا خطبه خواند و فرمود: «أيها الناس؛ إنّ رسول اللّه قال: «مَن رَأى سُلطاناً جائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرَمِ أو تارِكاً  لِعَهدِ اللَّهِ، ومُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله، فَعَمِلَ في عِبادِ اللَّهِ بالإثْمِ والعُدوانِ، ثُمَّ لَم يُغَيِّر عَلَيهِ‏  بِقَولٍ وَلا فِعلٍ، كانَ حَقَّاً  عَلى اللَّهِ أَن يُدخِلَهُ مُدخَلَهُ» وَقَد عَلِمتُم أنَّ هؤلاءِ لَزِموا طاعَةَ الشَّيطانِ، وَتَوَلَّوا عن طاعَةِ الرَّحمنِ، وأظهَروا الفَسادَ، وَعَطَّلُوا الحُدودَ، واسْتأثَروا  بالْفَي‏ء، وَأحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ، وَحَرَّموا حَلالَهُ: 🔷اى مردم، رسول الله فرموده است: «هر كس ببيند خدا را حلال نموده، را شكسته و با سنت رسول الله مخالفت مى‌‏ورزد و در ميان بندگان خدا، به گناه و رفتار مى‏‌كند، ولى با كردار و گفتار خود بر عليه او قيام نكند، خدا حق دارد او را جايى ببرد كه آن سلطان ستمكار را مى‏‌برد.» آگاه باشيد كه اين‌ها به پيروى از شيطان تن داده‏‌ و اطاعت از خداى رحمان را رها كرده‏‌اند، آشكارا مى‏‌كنند، و به عمل نمى‏‌کنند، فى‏ء را به خود اختصاص داده و را حلال و را حرام كرده‏‌اند». [۴] 🔷در این خطبه که چند روزی قبل از جنگ ایراد شده، حضرت به صراحت سخن از علیه می‌زند، لذا بدون شک حرکت خود حضرت نیز مصداق این سخن پیامبر است و در مقابل حاکم ظالم قیام کرده است. 5⃣اگر هدف حضرت فرار بود، چرا کوفیان برای او نامه نوشتند و ایشان را به کوفه دعوت کرده و با حضرت بیعت کردند و از ایشان خواستند تا قیام کند؟ حضرت می‌توانست در پاسخ نامه‌ها و بزرگان کوفه که بفرماید: من اهل قیام نیستم و سکوت اختیار کند. 6⃣حضرت برای اکثر بزرگان شیعه و اهل سنت نامه نوشت، و آن‌ها را به بیعت با خود و علیه دعوت کرد، و بسیاری از آنان به نامه حضرت پاسخ دادند. حال اگر هدف تنها عدم بیعت بود، معنا نداشت برای بزرگان اقوام مختلف نامه بنویسد و آن‌ها به قیام و بیعت با خود دعوت کند. پس حضرت هدفی جز قیام علیه یزید نداشت، حال اگر مردم حمایت می‌کردند که حکومت و خلافت را نیز سرنگون می‌کرد و اگر نه، خودش قیام کرده و سبب بیدار شدن مردم می‌شد. 🔷همچنین نمی‌توان گفت هدف حضرت تنها برای رسیدن به حکومت بود؛ زیرا در بین راه و قبل از رسیدن به سرزمین کربلا، خبر شهادت مسلم و پیمان‌شکنی کوفیان به حضرت رسید، حتی برخی گفته‌اند روز حرکت به سمت کوفه خبر شهادت مسلم آمد. [۵] با این حال اگر هدف حضرت تنها رسیدن به حکومت بود، به هیچ وجه عاقلانه نبود که به حرکت خود ادامه دهد، بهتر بود برگردد و تدبیر دیگری بیاندیشد، مثلا به ایران بیاید که بیشتر شیعیان در ایران سکونت داشتند. البته حکومت کردن جزء اهداف حضرت بود، یعنی اگر واقعا مردم از ایشان حمایت می‌کردند و می‌توانست را شکست دهد، حکومت را نیز در دست می‌گرفت، 🔷اما سخن این است که حکومت کردن نبود، بلکه هدف اصلی و بود، به نیت و جدا کردن خلافت از جانشینی پیامبر اکرم (ص)؛ حال اگر مردم حمایت هم می‌کردند، به حکومت نیز منجر می‌شد، و بهتر بود و اگر هم حمایت نکنند، بر جای خود باقی است؛ اما یقینا هدف اصلی صرف حکومت نبود، چرا که اصلا معقول نیست با حدود صد نفر به جنگ سی هزار نفر برویم و هدف ما شکست دادن آن‌ها باشد، پس اگر واقعا هدف نهایی حضرت به دست گرفتن حاکمیت بود، باید این‌جا بیعت می‌کرد و مثلا به ایران می‌آمد و سپاهی تدارک می‌دید مانند ابو مسلم خراسانی و سپس مجددا حرکت را آغاز کرده و به جنگ با یزیدیان می‌رفت. 🔴بنابراین بدون شک هدف اولیه و اصلی حرکت حضرت (ع)، علیه و ستمگری بود که حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده بود، و بیت‌المال را صرف عیش و نوش و خوشگذرانی خود می‌کرد، و البته اگر در این مسیر مردم هم حمایت کردند، حضرت حکومت هم تشکیل می‌دادند، اما اگر حمایت نکردند، ایشان حداقل به وظیفه خود عمل کرده و راه را برای آیندگان روشن کرده بودند. پی‌نوشت [۱] اللهوف على قتلى الطفوف، سید ابن طاووس، تحقیق: فهرى زنجانى، احمد، ص ۲۴ [۲] ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج‏۴، ص ۸۹ [۳] ابو مخنف كوفى، لوط بن يحيى، وقعة الطفّ، ص ۱۰۷ [۴] وقعه الطف، همان، ص ۱۷۲ [۵] لهوف، همان، ص ۶۰-۶۳ نویسنده: محمد فرضی پوریان منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت @tabyinchannel
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️چگونگی رفتار سپاه يزيد با اسرا از كربلا تا شام 🔷در منابع آمده است كه سپاه يزيد در رفتار خود با از هيچ آزاری به آنها خودداری نكرد. يكی از ستم‎های آنان در حق اين خاندان، برخورد خشونت‌آميز و دور از انسانيت آنان، در بردن اسرا به و بود. شايد علت آن رفتارشان اين بود كه ميخواستند از اين ماجرا در راستای هدف خود، كمال بهره را ببرند و به مخالفان حكومت بفهمانند، كه اگر آنها هم فكر قيام بر ضد حكومت را در سر بپرورانند، به همين سرنوشت دچار ميشوند؛ از اين‌رو در برخورد با اسرا، به هر رفتار خشنی دست زدند. 🔷 نيز كه در كوفه با خطبه‌های آتشين و دليرانه‌ی اهل بيت امام نزد ديگران رسوا شده، و از برخورد شجاعانه‌ی آنها در خشم بود، تصميم گرفت آنها را هرچه ‌سريع‌تر با وضعی اسف‌بار روانه‌ی شام كند. از اين‌رو (ع) و (ع) را تحت ‌نظر شمر بن‌ ذی ‎الجوشن و مُحَفِّزبن‌ ثَعْلَبه به شام فرستاد؛ در حاليكه بر گردن (ع) غُل‎ِ گران و زنجير نهاده، [۱] و دستان مباركش را به گردن بسته بودند. امام_سجاد (ع) در راه، به حمد و ثنای خدا و تلاوت قرآن و استغفار مشغول بود و با هيچ‎كس سخنی نگفت، [۲] مگر با خانواده امام حسين (ع). [۳] 🔷 (ع) درباره ی رفتار دشمنان با ايشان فرموده است: مرا بر شتری لاغر و عريان و لنگ سوار كردند [كه ناهموار راه می‎رفت]، در حالی كه سرِ حسين (ع) بر نيزه، [۴] و زنان خاندانمان پشت سر من، سوار بر شترانی لاغر و استخوانی می ‎آمدند، و بچه‎ های كوچك و بزرگ پشت سرمان، و نيزه ‎ها گرداگردمان بودند. اگر اشكی از چشم يكی از ما جاری ميشد، با نيزه به سرش می زدند، تا آنكه وارد شام شديم. [۵] 🔷گزارشهای فوق، بازتاب‌هايی از رفتار غير انسانی مأموران با ‏بيت (ع) است، كه منابع كهن آن را به ‌اختصار و اجمال گزارش كرده‌اند. به ‌يقين اگر سلطه‌ی حكومت بنی‎اميه در اواخر قرن نخست و اوايل قرن دوم هجری اجازه ميداد كه مورخان و مقتل‌ نويسان، را به‌طور كامل گزارش دهند، ابعاد بسياری از ستمگريهای آنان در اين ‌باره، همانند عرصه‎ های ديگر، نمايان می‎شد. به‌ هر روی تأمل در همين تعابير به‌ كار رفته در گزارش‎ها، عمق فاجعه و ستمگری مأموران يزيد در حق اهل‌بيت‌ (ع) را تا حدودی روشن ميكند. پی‌نوشت‌ها [۱] بَلاذُری، انساب الاشراف، ج ۳، ص ۴۱۶؛ طبری، تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۶۰؛ شيخ مفيد، الإرشاد، ج ۲، ص ۱۱۹؛ طبرسی، اعلام الوَری بأعلام الهُدی، ص ۲۴۸؛ ابن‌عساكر، تاريخ دمشق الكبير، ج ۶۰، ص ۱۰۲؛ ابن‌نما، مُثير الاحزان، ص ۹۶؛ ابن‌كثير دمشقي، البداية و النهاية، ج ۸، ص ۲۱۱ [۲] تاريخ دمشق الكبير، ج ۶۰، ص ۱۰۲ [۳] عمادالدين طبری، كامل بهايی، ج ۲، ص ۲۹۱ [۴] بنابر گزارش بسياری از مورخان و مقتل‌ نويسان، پيش از اسرا، با سر امام حسين (ع) به شام برده شد. اما اين نكته را نيز يادآوری ميكنيم كه ، اسرا را به همراه مُحَفِّزبن‌ثَعْلبه و ‎الجوشن به شام فرستاد و آنان در راه به گروهی كه سرها را به شام مي‎بردند، رسيدند. [۵] الاقبال بالاعمال ‌الحسنة فی ما يعمل مرة فی السنة، ج ۳، ص ۸۹ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ تمرینی برای آمادگی دوران ظهور 🔷ماجرای اباعبدالله الحسین (ع) کل هستی را به خود درگیر کرده است؛ با درس‌هایی که برای بشریت به ارمغان آورده است، این حقیقت آشکار می‌شود که تحقق آن که در کتب پیامبران پیشین وعده داده شده است از طریق (ع) امکان دارد و بس. در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛[انبیاء، ۱۰۵] و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد.» و همچنین این عباد صالح را ازجمله کسانی برمی‌شمارد که به آن‌ها ظلم روا داشته شده است، اما در اوج این ظلم‌ها یاری خداوند شامل حالشان خواهد شد، 🔷آنجا که می‌فرماید: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ؛[قصص، ۵] ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!» این روش و رویه، همان چیزی است که از (ع) به دست می‌آید که در مَثَل از آن به «پیروزی خون بر شمشیر» نام برده شده است. آنجا که راوی این‌چنین بیان می‌کند: «از امام صادق (ع) درباره‌ی آیه‌ی «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي اَلزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ اَلذِّكْرِ أَنَّ اَلْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ اَلصّالِحُونَ» سوال کردم، ایشان فرمودند: آن عباد صالح ما (ع) هستیم. و سپس از آیه: «إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ» سوال کردم فرمودند هستند.» [۱] 🔷پای کربلای اباعبدالله (ع) که بنشینیم این نکته مهم را می‌توانیم بفهمیم که درست است که گاه مسیر تیره‌وتار می‌شود و انسان احساس می‌کند بن‌بستی ایجاد شده است، ولی آن‌کس که با خداست و در دل به این مسئله ایمان دارد که خدا با اوست، دیگر شکست برایش معنا ندارد. دشمن از این نگاه می‌ترسد و می‌داند (ع) برای تحقق آن آرمان حقیقی، یعنی ، یک تجربه‌ی عالی جلوی چشمان خود دارند و آن تجربه که امام حسین (ع) به‌ظاهر شکست خورد و دشمنانش به لسان طعنه و کنایه شکست را به حضرت نسبت دادند، اما در برابر پاسخ‌های مستدل و عزتمندانه‌ی حضرت (س) سرافکنده و شرمسار شدند، تا جایی که خود هم از کشتن امام حسین (ع) برائت جست و را لعن و نفرین کرد و این برگشت ورق، پس از گذشت مدت کوتاهی از اتفاق افتاد و پیروزی ظاهری‌شان را به شکستی سخت و دردناک مبدل ساخت. 👇👇👇
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️ (س) پرچمدار بصیر عاشورا 🔶خداوند پیامبرانش را برای هدایت انسانها مبعوث کرد و آنها پیام خداوند را ابلاغ کردند. در این میان در کسانی بودند که و اشاعه آن را به عهده گرفتند. آنها با حمایت از دین خدا جانانه تلاش کردند تا روی زمین نماند. همچنین بودند کسانی که نگذاشتند نام خداوند و پیامبران و ائمه اطهار را از ذهن انسانها پاک کنند و راه آنها را منحرف سازند. 💠مبلغ نهضت 🔷 (س) پس از شهادت (ع) را به دوش گرفت و به و مشغول شد. ایشان با و استدلال‌های محکم با مردم سخن می‌گفت. آنان را از راهی که (ع) در آن قدم گذاشت، مطلع می‌کرد و سعی داشت با (ع) آزادی‌خواهی را به انسان‌ها تعلیم دهد. (س) در مقاطع زمانی و مکانی مختلف با و حماسی خود آن‌چنان در راستای گام نهاد که همگان را به حیرت واداشت. سخنان این در مواجهه با عبیدالله‌بن‌زیاد و یزید‌بن‌معاویه و در دفاع از حرم رسول خدا (ص) بی‌نظیر است. این توانست با ابزارها و شیوه‌های گوناگون و و شناخت بی‌کران خود به از حرکت برادر خود (ع) دفاع کند، تا آنجا که (ع) زبان به مدح عقیله بنی‌هاشم گشوده است و می‌فرماید: «ای عمه، تو به حمد الهی هستی که نزد کسی تعلیم ندیده‌ای و هستی که نزد کسی نیاموختی». [احتجاج طبرسی، ص ۱۶۶] 🔷 (س) در غم از دست دادن برادر خود و فرزندان و خویشان کرد تا به و بصیرت‌افزایی‌اش لطمه وارد نشود. ایشان با اتکا به آیات قرآن و بیانات جد و پدرش می‌فرمود: «تا آنجا صبر می‌کنم که خود صبر نیز از نوع صبر من عاجز بماند». [خصائص زینبیه، ص ۲۴۶] خداوند نیز پیشاپیش به ایشان و رهروان راهش بشارت بهشت داد و فرمود: «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة؛ آنان که گفتند پروردگار ما الله است و در این راه کردند فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند». [فصلت، ۳۰] رحلت جانگذار (س) بنا بر اقوال قوی در روز پانزدهم رجب سال ۶۲ هجری، در سن ۵۶ سالگی و یک سال و نیم پس از شهادت امام حسین (ع) بود. ایشان به برادرش عرض کرد حسین جان، من بعد از تو نمی‌توانم زندگی کنم و همین اتفاق افتاد. در حالی که پیراهن خونین و چاک‌چاک برادر را در آغوش گرفته بود، از این دنیا هجرت کرد. ایشان از همسرش خواست لحظه مرگ اجازه دهد در زیر نور آفتاب جان دهد. 🔷در اینکه چرا ایشان به سفر کردند اقوال زیادی وجود دارد و دلیلی قطعی در کتب تاریخی دیده نمی‌شود؛ اما بیشترین احتمال برای رفتن ایشان به شام این بود که در مدینه با که داشت، در هر محفل و مجلسی علیه دستگاه خلافت سخنرانی و می‌فرمود. موالیان حکومتی که از شورش مردم هراس داشتند با کسب تکلیف از یزید، ایشان را از مدینه بیرون کردند و این احتمال وجود دارد که حضرت به تبعید شده باشند. بنا بر نظر برخی دیگر نیز ایشان به رسیدند. سراسر در و گذشت. او همواره در و سخت‌ترین حالات جز آنچه پسند خدا بود، نگفت و جز آنچه بود، نکرد. از (ع) نقل است: «عمه‌ام (س) با این همه مصیبت‌های از کربلا تا شام هیچ‌گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد، ولی در یکی از منازل دیدم که آن را نشسته می‌خواند. نگران شدم و سبب این کار را پرسیدم، گفت: سه شب است که سهم غذای خود را به اطفال خردسال می‌دهم و امشب از شدت گرسنگی، قدرت بر پای ایستادن ندارم». منبع: راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بررسی عوامل اجتماعی و سیاسی صلح امام حسن (ع) با مقایسه با شرایط فعلی (بخش اول) 🔷درباره  (ع) و شخصیت، سیره، تاریخ و زندگى نامه وى بسیار نوشته و گفته‏اند و زوایاى مهمى از زندگى وى را به روى مردم گشوده‏ اند؛ و لیکن درباره با و و عوامل پذیرش آن، گرچه سخن‏هاى زیادى گفته شده است، ولى این مبحث هم چنان باز است و جاى بحث و بررسى بیشترى دارد. به ویژه در این عصر که طرح پرسش‏های سیاسی و اجتماعی و یا ایجاد شبهه‏ ها در میان جوانان و نوجوانان، از سوى مغرضان و بدخواهان به صورت گسترده و همه گیر در جریان است و نیاز به پاسخ‏هاى تازه‏اى دارد. 🔷در اینجا این پرسش مطرح مى‏گردد که آیا صلح با دشمن و چشم‏ پوشى از حق خود و حقوق مؤمنان و مسلمانان با مبانى شیعه و مکتب اهل بیت (ع) منافاتى ندارد؟ اصولاً راز پذیرش صلح امام حسن (ع) چه بوده است؟ علل و عواملى سیاسی و اجتماعی که وى را وادار به پذیرش صلح نموده‏اند، چه بوده است؟ در پاسخ  اولا بعنوان مقدمه یک توهمی که در اذهان بعضی از جوانها می تواند باشد بهتر است بیان شود و آن این است که (ع) با که دشمن دیرینه پدرش بوده، صلح کرد؟ بله درست است که صلح کرد، اما باید دید در چه شرایطی و حالاتی این کار صورت گرفته است. این مطلب خیلی مهمی است. در واقع باید گفت (ع) صلح نکرد، بلکه . وضعیت مردم و حالات جامعه طوری بود که صلح به عنوان یک مسئله ضروری بر امام تحمیل شد و حضرت جز پذیرفتن صلح چاره ای نداشت. [۱] 🔷در زمان حاضر و شرایط حاضر بعضی از جوانها در مسایل سیاسی کشور گفتگو میکنند و میگویند که برای برجام هم اجازه دادند، مگر ایشان نمیدانستند که نتیجه برجام چه خواهد شد؟ مگر نمیدانستند که آمریکا قابل اعتماد نیست، پس چرا قبول فرمودند که این توافق صورت بگیرد؟ خوب اینجا بحث زیاد است، اما نکته مهم همان این مسئله بر ایشان است؛ یعنی رهبر معظم انقلاب در شرایطی قرار گرفتند که جز صلح و قبول مذاکره چاره ای ندیدند، دلیل تحمیل شدن هم این است که ایشان در سخنرانی های مختلف و متعدد فرمودند «بنده به این مذاکرات خوش بین نیستم» [۲] و لذا در مورد مذاکرات بعدی چون میدانستند که مردم این را به خوبی فهمیده اند و درک کرده اند، که مذاکره با آمریکا، با این شرایطی که دارد، هیچ فایده ای نداره، لذا همان زمان فرمودند «مذاکره مطلقا ممنوع و سم است و با این دولت فعلی [آمریکا] سم مضاعف است». [۳] 🔷 (ع) هم با صلح نکرد، شاید یکی از علت هایش می تواند همین باشد که مردم آن زمان از صلح برادرش (ع) فهمیده بودند که اینها (بنی امیه) اهل صلح نیستند، و هستند، چون همه پیمان های صلح را زیر پا گذاشتند، مثل دولت وقت آمریکا که همه تعهدات برجام و بین المللی را زیر پا گذاشت. حالا با این مقدمه به علل و عوامل صلح می پردازیم: در کتاب خوب «سیره پیشوایان» عوامل و علل زیادی برای (ع) بیان شده است که بحث طولانی را می طلبد و در این نوشتار نمی گنجد، خوانندگان محترم میتوانند به این کتاب مراجعه کنند. در اینجا عوامل صلح امام حسن (ع) از یک زاویه دیگر ذکر میشود و آن از لحاظ اعتقادی، اجتماعی سیاسی و نظامی است. یعنی از لحاظ اعتقادی آیا صلح امام درست بود یا نه؟ 💠دلیل اعتقادی صلح 🔷در پاسخ این سؤال در خصوص دلیل اعتقادی، به جهت عدم اطاله کلام اکتفا به جمله ای از خود (ع) در این رابطه می نماییم. امام (ع) در پاسخ این سؤال، عنوان داشتند: «آیا من بر مردم نیستم؟ آیا من همان کسی نیستم که پیامبر (ص) درباره من و برادرم فرمود: و (علیهم السلام) چه کنند و چه (قیام نکنند)؟ ای اباسعید پس من امام هستم، چه قیام کنم و چه بنشینم. پس وقتی که من امامم چرا نباید رای من و آنچه که انجام می دهم مورد اطمینان و قبول باشد، چه در صلح و چه در جنگ، هرچند که ممکن است مواردی هم بر شما مشتبه باشد... کار من شما را خشمگین و ناخشنود کرد، زیرا به و این کار جاهل هستید؛ بدانید که اگر این کار را انجام نمی دادم یک نفر از شیعیان ما بر روی زمین باقی نمی گذاشتند مگر کشته می شد». [۴] پس معلوم میشود که (ع) کاملا طبق موازین شرعی و بوده است، و هیچگونه تضاد یا مخالفتی با احکام الهی ندارد. ... پی نوشت ها: [۱] پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۹۷ [۲] بیانات در دیدار مردم تبریز و شهرهای مختلف استان آذربایجان شرقی ۹۲/۱۱/۲۸ [۳] بیانات در جمع کارگزاران نظام ۹۸/۰۲/۲۴ [۴] ابن بابویه، علل الشرایع، ج۱، ص۲۱۱ پدید آورنده: شهزاد عباس مولایی منبع: راسخون @tabyinchannel