بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 522
1* سلسله مراتب باید مراعات شود. حضرت ابراهیم پیامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئلهى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهیم مىآیند و مأموریّت خود را مىگویند و سپس نزد حضرت لوط مىروند.
2* مسلمان، تنها نام امت پیامبر اسلام نیست، بلكه به هركس كه تسلیم خداوند و پیرو ادیان آسمانى باشد، مسلمان گفته مىشود. «من المسلمین»
3* گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مىكند، امّا انسان را مجبور به فساد نمىكند ومىتوان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غیر بیت من المسلمین»
4* براى اصلاح جامعه، باید به سراغ سرچشمهها رفت. «أرسلناه الى فرعون»
5* منحرفان سعى مىكنند با زور و قدرت حقطلبان را ساكت كرده و آنان را منحرف، ساحر یا مجنون معرّفى كنند. «ساحرٌ او مجنون»
6* ارتش نباید چشم بسته مطیع هركسى باشد. قهر الهى لشگریان فرعون را نیز فراگرفت. «فاخذناه و جنوده»
7* پدیدههاى طبیعى همچون باد و باران و آثار مثبت و منفى آنها به دست خداست. «ارسلنا علیهم الرّیح العقیم»
8* آب و باد، لشگر خدا در برابر ظالمان است. «نبذناهم فى الیمّ... الریح العقیم»
9* دستورات الهى، برخاسته از ربوبیّت او و براى تربیت انسان است. «أمر ربّهم»
10* بدتر از فسق، مداومت بر فسق است. «كانوا... فاسقین»
11* آسمان در حال گسترش است و این گسترش ادامه دارد. «انّا لموسعون»
12* طرح پدیدههاى طبیعى در قرآن، به خاطر پندآموزى و غفلتزدائى است. «لعلّكم تذكّرون»
13* نتیجه فرار به سوى خدا، فرار از ظلمات به نور، از جهل به علم، از دلهره به اطمینان، از خرافات به حق، از تفرقه به وحدت، از شرك به توحید و از گناه به تقوا و پرهیزگارى است.
امام باقرعلیه السلام سفر حج را یكى از مصادیق فرار به سوى خدا دانستند.(كافى، ج4، ص256.)
14* انسان محدود، در برابر هزاران مسئله مادى و معنوى و در میان تمایلات حق و باطل كه از خود یا دیگران بر او عرضه مىشود، به پناهگاهى محكم نیازمند است و بهترین پناهگاه خداست. «ففرّوا الى اللّه»
15* انسان، چارهاى جز حركت و گریز به سوى خدا ندارد. «ففرّوا الى اللّه»
16* پناهندگى به بیگانگان و غیر خداوند، اثرى ندارد. «و لاتجعلوا مع اللّه...»
#تفسیر_آسان_قرآن
#صفحه_522
#سلسه_مراتب
#مسلمان
#خانواده_سالم
#اصلاح_جامعه
#لشکر_خدا
#دستورات_الهی
#بدتر_از_فسق
#آسمان
#فرار_به_سوی_خدا
#کانال تفسیر آسان قرآن
https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 523
1* در شنیدن اثرى است كه در دانستن نیست. سوز و اخلاص و شیوه بیان گوینده مىتواند اثرى برتر در انسان بگذارد. لذا پیامبر مأمور مىشود تا پیوسته مؤمنان را تذكّر دهد.
2* انسان در برابر افراد لجوج مسئولیّتى ندارد. «فتولّ»
3* اگر روحیه پندپذیرى نداریم، در ایمان خود شك كنیم، زیرا مؤمن پندپذیر است. «فانّ الذكرى تنفع المؤمنین»
4* در قرآن، تمام آفرینش بر اساس حق است وهیچ آفریدهاى باطل نیست، «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما الاّ بالحق»(حجر، 85) وهمهى آفریدهها در مسیر بهرهمندى انسان است. «خلق لكم»(بقره، 29)، «سخّر لكم»(جاثیه، 13)، «متاعاً لكم»(نازعات، 33)
و انسان نیز براى هدفى متعالى آفریده شده كه راه رسیدن به آن، عبادت خدا است. «و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون» البتّه عبادت معناى عام دارد و به هر كار نیكى كه با هدف الهى انجام شود، عبادت گفته مىشود.
5* اگر ایمان داشته باشیم كه رزق از خداست، ریشهى بسیارى از حرصها، بخلها، حیلهها، حسدها، كلاهبردارىها و كم فروشىها، در انسان مىخشكد. «انّ اللّه هو الرّزاق...»
6* انسان در معرض غفلت و نسیان است و باید پیوسته هدفش را به او تذكّر داد. «و ذكّر... ما خلقت الجنّ و الانس...»
7* سوگند یاد كردن به كتاب و نوشته، آن هم در زمان جاهلیّت، نشانهى پیشرفته بودن مكتب است، «و كتاب مسطور». در سوره قلم نیز، قرآن به قلم و كتاب و سطرهاى آن سوگند یاد مىكند. «ن و القلم و ما یسطرون»
8* وحى آسمان باید بر بهترین و لطیفترین كاغذ و پوست، نگاشته و عرضه شود. «كتاب مسطور فى رقّ منشور»
9* علم مفید و مبارك، آن است كه منتشر شود و گسترش یابد. «منشور»
10* سخن بیهوده بسیار پیدا مىشود، لیكن خطر آنجاست كه انسان غرق در بیهودهگویى شود و خود را به یاوهها مشغول كند. «فى خوض یلعبون»
11* كیفر تكذیبى كه پیوسته و برخاسته از لجاجت است، جز آتش چیزى نیست. «هذه النّار التى كنتم بها تكذبون»
#تفسیر_آسان_قرآن
#صفحه_523
#شنیدن
#دانستن
#لجوج
#مسئولیت
#پندپذیر
#آفرینش
#عبادت
#رزق
#غفلت
#سوگند
#کتاب
#سخن_بیهوده
#کانال تفسیر آسان قرآن
https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 524
1* تكذیب پى در پى، «كنتم بها تكذبون» تحقیر پى در پى را در بر دارد. «یدعّون... أفسحر هذا... لاتبصرون . أصلوها فاصبروا أو لاتصبروا...»
2* «حور عین» از دو كلمه «حور» جمع «حوراء» به معناى سیاه چشم و كلمه «عین» جمع «عیناء» به معناى زیبا چشم تشكیل شده است. همسران بهشتى داراى چشمانى درشت، سیاه و زیبایند.
3* انس با پاكان ونیكان و همصحبتى با آنان، یكى از لذّتهاى بهشت است كه قرآن در موارد مختلف به این مجالس انس و سرور كه بر تختهاى بهشتى تشكیل مىشود، اشاره داشته است.
4* كلید بهشت، تقواست. «انّ المتقین فى جنّات»
5* كسىكه در دنیا با تقوا خود را حفظ كرد، در قیامت خداوند او را از عذاب دوزخ حفظ مىكند. «المتقین... وقاهم»
6* پرهیزكاران نباید به تقوا و عمل خود مغرور باشند كه همهى نعمتها و نجاتبخشىها از خداست. «أتاهم ربّهم... وقاهم ربّهم»
7* خوردنىهاى دنیوى همراه مشكلاتى در تهیه و حفظ و مصرف آن است، در نعمتهاى آخرت هرگز مشكلى نیست. «هنیئاً»
8* آنان كه در دنیا از نگاه به نامحرمان چشم پوشیدند، در آخرت همسرانى زیباروى خواهند داشت. «المتقّین... زوّجناهم بحورعین»
9* در اسلام محور ایمان است، نه خانواده و خویشان. «واتبعتهم ذریتهم بایمان»
10* همراه بودن با نسل و فرزند، یكى از لذّات بهشتى است. «الحقنا بهم ذریتهم»
11* ملحق شدن نسل انسان به او، از آثار عمل نیك است. «الحقنا... بما كسب رهین»
12* تفریحى رواست كه به دور از لغو وگناه باشد. «یتنازعون... لا لغو... و لاتأثیم»
13* با اینكه در بهشت، نهرها از شیر و عسل و شراب و آب جارى است، بهشتیان با ظروف خاصى پذیرایى مىشوند، زیرا ظروف مناسب، لذّت نوشیدن را زیاد مىكند. «كأساً»
14* در بهشت هیچ امر بیهوده، لهو و گناهى راه ندارد. «لا لغو فیها ولا تأثیم»
15* زیبایى مسئولان پذیرایى بهشت، خود نعمتى دیگر است. «كانهم لؤلؤ مكنون»
16* پوشش براى چیزهاى زیبا و قیمتى، یك ارزش است. «لؤلؤ مكنون»
17* كلید بهشت را باید در دنیا جست. «كنّا قبل فى أهلنا»
18* انسان باید نسبت به خانواده خود، توجّه و تعهّد و دغدغه و سوز داشته باشد. «فى أهلنا مشفقین»
19* مبلّغ دین، در تیررس هر گونه تهمت است. «بكاهن و لامجنون... یقولون شاعر»
20* دشمن در انتظار مرگ بزرگان دین است، پس باید كارى كرد كه امید آنان براى پس از مرگ شخصیّتهاى مذهبى ناامید شود. «نتربّص به ریب المنون»
#تفسیر_آسان_قرآن
#صفحه_524
#تکذیب
#حور_عین
#انس
#کلید_بهشت
#پرهیزکاران
#نگاه_به_نامحرمان
#اسلام
#تفریح
#بهشتیان
#خانواده
#مبلغ_دین
#دشمن
#کانال تفسیر آسان قرآن
https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 525
1* تهمت ساحر، كاهن، شاعر و مجنون به پیامبر، از روى تعقّل و تفكّر در آیات قرآن نبوده است. «ام تامرهم احلامهم»
2* انسان یا باید بر اساس عقل عمل كند یا بر اساس وحى، و كفّار خود را از هر دو محروم كردهاند. «ام تامرهم احلامهم... بل لا یؤمنون»
3* قرآن محكمترین استدلال را دارد؛ اگر پیامبر به تنهایى قرآن را بافته و به خدا نسبت داده است، «تقوّله» شما دسته جمعى یك سخن مثل آن بیاورید. «فلیأتوا بحدیث مثله»
4* مبارزهطلبى در میدان فرهنگى نیز لازم است. «فلیأتوا بحدیث مثله»
5* آن گونه سؤال كنید كه هر كس جواب منطقى شما را در وجدان خود احساس كند. «أم خلقوا السّموات والارض»
6* انسان باید حرف منطقى را از هر كس بپذیرد. اگر مخالفان هم مطالبى را دریافت كردهاند، ما حاضریم سخنان آنان را بشنویم. «فلیأت مستمعهم بسلطان مبین»
7* اى پیامبر! از تهمت هراسى نداشته باش كه آنان به خداوند هم تهمت مىزنند. «ام له البنات و لكم البنون»
8* در مورد برخى سؤالات، منتظر جواب نباشید، گاهى خود سؤال پیام آور است. در این آیات خداوند، سؤالات مختلفى را مطرح كرده است كه هیچ كدام پاسخ داده نشدهاند، زیرا هدف از سؤال، رسیدن به پاسخ نبوده، بلكه بیدار كردن مخالفان بوده است.
9* باید توجّه داشت كه تكالیف مالى در اسلام نظیر خمس و زكات، مزد رسالت نیست بلكه براى اداره جامعه و برقرارى عدالت اجتماعى و رفع مشكلات گوناگون است.
10* مردم به درخواستِ اجرت از سوى مبلّغ دین حسّاس هستند، در برنامههاى تبلیغى باید به این خصلت توجّه داشت. «فهم من مَغرم مثقلون»
11* نتیجهى نیرنگ، به خود افراد باز مىگردد. «یریدون كیداً... هم المكیدون»
12* امر به معروف و نهى از منكر، مراحل و محدودیّتهایى دارد، گاهى تذكر لازم است و گاهى اعراض و ترك. در آیه 29 خواندیم: «فذكّر» یعنى به مردم تذكّر بده! ولى در اینجا مىخوانیم: «فذرهم» یعنى آنان را به حال خود رها كن، زیرا دیگر ارشاد تأثیرى ندارد
13* لجاجت، انسان را به تحلیل غلط وامىدارد. «كسفا من السّماء... یقولوا سحاب مركوم»
14* ظالمان، از عاقبت شوم خود در این دنیا بىخبرند. «اكثرهم لایعلمون»
15* صبر اگر در راه اجراى فرمان الهى باشد، با ارزش است وگرنه یكدندگى و لجاجت و ضد ارزش محسوب مىشود. «واصبر لحكم ربّك»
16* حكم و فرمان خداوند، در جهت تربیت و رشد انسان است. «لحكم ربّك»
17* پیامبر نیز به حمایت خداوند نیازمند است. «فانّك باعیننا»
18* آنچه انسان را صبور مىكند، آن است كه بداند زیرنظر خداست. «فانّك باعیننا»
19* یاد خدا وستایش وتسبیح او، مایهى صبر و پایدارى است. «واصبر... و سبّح»
20* مناجات شبانه، انسان را براى تلاش روزانه آماده مىكند. «واصبر... و من الّیل فسبّحه...»
21* براى دعا ونیایش، زمانهاى خاصّ آثار بیشترى دارد. «حین تقوم و من الّیل... ادبار النجوم»
#تفسیر_آسان_قرآن
#صفحه_525
#تفکر
#عقل
#وحی
#محکمترین_استدلال
#فرهنگی
#سوال
#تهمت
#تکالیف_مالی
#مبلغ_دین
#نیرنگ
#امر_به_معروف
#لجاجت
#عاقبت
#ظالمان
#صبر
#تربیت
#مناجات_شبانه
#کانال تفسیر آسان قرآن
https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 526
1* در راه تبلیغ دین، تهمتها بسیار است، ولى خداوند دفاع مىكند. «ما ضلّ صاحبكم و ما غوى»
2* فرمان و سخن پیامبر، حجّت و لازم الاجراست. «و ما ینطق عن الهوى»
3* خداوند مكان ندارد و منظور از افق اعلى (ناحیه برتر)، مكان خاصّى نیست، بلكه مراد اوج بلند مرتبگى و كنایه از احاطه و تسلّط همه جانبه خداوند است.
4* علم پیامبر از جانب خداوند است. «علّمه شدید القوى»
5* برنامههاى الهى براى بشر، بسیار محكم و كامل است. «علّمه شدید القوى ذو مرّة...»
6* تقرّب به خدا، مرحله به مرحله و گام به گام است. «دنا فتدلّى»
7* در سخن، از واژگان و ادبیات مخاطب استفاده كنیم و به لسان قوم سخن بگوییم. «قاب قوسین» (در فرهنگ عرب، نزدیكى دو كمان، نشانه نزدیكى صاحبان آنها بود.)
8* افراد بى ایمان، تحمّل باور كردن مكاشفات و دریافتهاى اولیاى خدا را ندارند و با بدبینى و تردید با آنها به جدال مىپردازند. «أفتمارونه»
9* بالاتر از بهشت نیز وجود دارد. «عند سدرة المنتهى عندها جنة المأوى» سدرة المنتهى به قدرى مهم است كه بهشت با آن عظمتش در كنار اوست.
10* حقّ چشم، آن است كه نه انحراف بیند و نه تجاوز كند. «ما زاغ البصر و ما طغى»
11* مبلّغ باید از عوامل انحراف و وسایل آن آگاه باشد. «اللات والعزّى و مناة...»
12* در اصلاح، ابتدا باید سراغ سرچشمهها رفت. در بت شكنى نیز باید ابتدا سراغ بتهاى بزرگ رفت. (نظیر آیه «فقاتلوا ائمّة الكفر»(توبه، 12)) «اللات و العزّى و مناة...»
13* هرچه را براى خود نمىپسندید، براى دیگران نپسندید. «ألكم الذكر وله الانثى» (مشركان كه دختر را ننگ مىدانستند، فرشتگان را دختران خدا مىخواندند.)
14* در ارشاد، مىتوان از شیوه طرح سؤال استفاده نمود. «ألكم الذكر و له الانثى»
15* تبعیض میان دختر و پسر، نوعى بىعدالتى است. «ألكم الذكر و له الانثى . تلك اذاً قسمة ضیزى»
16* نیاكان، فرهنگسازان نسل بعد از خود هستند. «سمّیتموها أنتم و آباءكم»
17* تقلید كوركورانه، گرچه از نیاكان و پدران باشد، ممنوع است. «أنتم و آباءكم»
18* عقاید، باید بر اساس برهان باشد و حدس و گمان و تقلید، كافى نیست. «ما أنزل اللّه بها من سلطان ان یتّبعون الاّ الظن»
19* نه هر موجودى حق شفاعت دارد، نه هر خلاف كارى شفاعت مىشود. بلكه شفاعت براى كسى است كه خدا بخواهد و شكى نیست كه خواست خداوند نیز حكیمانه و طبق اصول و ضوابط است. «...لمن یشاء»
#تفسیر_آسان_قرآن
#صفحه_526
#تهمت
#سخن_پیامبر
#علم_پیامبر
#برنامه_های_الهی
#تقرب_به_خدا
#سخن
#بالاتر_از_بهشت
#حق_چشم
#اصلاح
#ارشاد
#تبعیض
#تقلید
#عقاید
#شفاعت
#کانال تفسیر آسان قرآن
https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
29* در روایات مىخوانیم كه انسان پس از مرگ از كارهاى نیك فرزند صالح خود یا كتاب و موقوفاتى كه از او به یادگار مانده، كامیاب مىشود.(خصال، ص 151.) و یا در بهشت، نسل صالح انسان به او ملحق مىشود.(طور، 21.) یا از كار خیرى كه سفارش و وصیت كرده، بهرهمند مىشود.(كافى، ج 4، ص 315.)
در تمام این موارد گرچه انسان مستقیماً سعى و تلاشى نكرده، ولى غیر مستقیم از طریق تربیت فرزند صالح، وقف، وصیت یا كتاب خوبى كه به یادگار گذاشته، نقش داشته است.
30* به اتكاى دیگران، خود را گرفتار خلاف نكنید كه آنان بار شما را به دوش نخواهند كشید. «لاتزر وازرة وزر اُخرى»
31* ما مكلّف به انجام وظیفهایم، نه حصول نتیجه. سعى و تلاش وظیفه ماست. «الاّ ما سعى»
32* هیچ عملى در هستى محو نمىشود. «سعیه سوف یرى»
33* دنیا، ظرفیّت جزاى كامل را ندارد و باید قیامتى باشد تا حق مطلب ادا شود. «ثم یجزاه الجزاء الاوفى»
34* خنده و گریه، هر دو لازم است و نباید در حالات عاطفى و احساسى، مانع خنده و گریه شد. «أضحك و أبكى»
#تفسیر_آسان_قرآن
#صفحه_527
#علم
#اعتقادی
#معرفت
#نشانه_انحراف
#فرمان_خدا
#ارزش_هر_انسان
#گناه
#بدترین_گناه
#مربی
#رحمت_الهی
#گناه_کبیره
#تظاهر_به_تقوا
#انفاق
#مکلف
#وظیفه
#کانال تفسیر آسان قرآن
https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 527
1* هر كس علم ندارد، ساكت باشد. «لیسمّون الملائكة... ما لهم به من علم»
2* هر كجا علم نبود، حدس و گمان جولان دارد. «ما لهم به من علم ان یتّبعون الاّ الظن»
3* در امور اعتقادى، گمان كافى نیست. «انّ الظنّ لایغنى من الحق شیئاً»
4* از كسانى كه به دین خدا پشت مىكنند و حاضر به شنیدن نام خدا و دستورات او نیستند، اعراض كنید. (در اسلام، بایكوت مخالفان و دشمنان جایز است.) «فاعرض عن من تولّى عن ذكرنا»
5* دنیاگرایى و اعراض از یاد خدا، ملازم یكدیگرند. «تولّى عن ذكرنا و لم یُرد الاّ الحیاة الدنیا»
6* خداگریزى و دنیامحورى، بارزترین نشانه انحراف است. «تولّى عن ذكرنا و لم یُرد الاّ الحیاة الدنیا... اعلم بمن ضلّ»
7* پاداش الهى، برتر از عمل نیك انسان است ولى كیفر، بیش از عملِ بد نیست. «الّذین اساءوا بما عملوا... الّذین أحسنوا بالحسنى»
8* امام باقرعلیه السلام به مناسبت جمله «فلاتزكّوا انفسكم» فرمودند: به نماز و زكات و روزه و عبادات خود افتخار نكنید كه خداوند اهل تقوا را بهتر مىشناسد.( تفسیر كنز الدقائق)
9* مخالفت فرمان خداوند هر چه باشد، بزرگ است، ولى با این حال همه گناهان در یك سطح نیستند، برخى گناهان همچون دروغ و غیبت، زشتى بیشترى دارند و از كیفر سختترى برخوردارند. علاوه بر آنكه زمان گناه، مكان گناه، قصد گناهكار، علم و جهل او نسبت به گناه، اصرار و عدم اصرار بر گناه نیز در آن اثر مىگذارد.
10* ارزش هر انسانى به مقدارى است كه در برابر گناه مقاومت مىكند. اگر براى یك مثقال طلا گناه كردیم، ارزش ما یك مثقال است و اگر براى صد مثقال، ارزش ما صد مثقال است. امام علىعلیه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر كره زمین (اقالیم سبعه) را به من دهند تا براى گرفتن پوست جوى از دهان مورچهاى مرتكب گناه شوم، این كار را نخواهم كرد.(نهجالبلاغه، خطبه 224)
11* امام علىعلیه السلام فرمودند: بدترین گناه، گناهى است كه انسان آن را سبك یا كوچك بشمارد. «اشدّ الذنوب ما استخف به صاحبه»(نهج البلاغه، حكمت 477)
12* حساب تزكیه نفس و خودستایى، از حساب بیان نعمتهاى الهى جداست. خداوند در این آیه مىفرماید: خودتان را ستایش نكنید، «فلاتزكّوا أنفسكم» ولى در جاى دیگر مىفرماید: «و امّا بنعمة ربّك فحدّث»(ضحى، 11) نعمتها و الطاف خدا را بیان كن.
13* انجام كارهاى خوب، زمانى ارزشمند است كه همراه با تقوا و دورى از گناه باشد. «أحسنوا... یجتنبون الكبائر»
14* نزدیك شدن به گناه، انسان را به گناه مىكشاند. (لذا قرآن، واژه اجتناب و دورى از گناه را به كار برده است.) «یجتنبون كبائر»
15* در زمین به سراغ فرشته نگردید، انسان، جایزالخطا است و حتّى نیكوكاران در معرض لغزش و خطا هستند. «الّذین أحسنوا... الّذین یجتنبون... الاّ اللّمم»
16* مربّى باید خطاپوش باشد و از یك سرى لغزشها، گذشت كند. «الاّ اللّمم»
17* انگیزه در عمل، اثر دارد. گناهانى كه با انگیزه سرپیچى و نافرمانى صورت نمىگیرد، مورد عفو است. «الاّ اللّمم»
18* حتّى مرتكبین گناه كبیره، نباید از رحمت الهى مأیوس شوند. «انّ ربّك واسع المغفرة»
19* كسانى كه از گناه دورى مىكنند، گرفتار خودستایى نشوند. «یجتنبون الكبائر... فلاتزكّوا أنفسكم»
20* توجّه به ناچیزى و ضعف و ذلت سابق، انسان را از خودستایى باز مىدارد. «اذ أنتم اجنّة فى بطون أمّهاتكم فلاتزكّوا أنفسكم»
21* اصلاح رفتار مردم باید از طریق اصلاح عقاید باشد. عقیده به علم و نظارت الهى انسان را از خودستایى باز مىدارد. «هو أعلم... فلاتزكّوا انفسكم»
22* با تظاهر به تقوا، انسان متّقى نمىشود. «هو أعلم بمن اتّقى»
23* هر یك از عروج یا سقوط انسان، مراحلى دارد كه مرحله اول اعتقادى است، سپس عملى. «تولّى... اعطى قلیلاً»
24* كسى كه نادار است و مقدار كمانفاق مىكند، قابل ستایش است، «لایجدون الا جهدهم»(توبه، 79) ولى اگر فرد دارا و متمكّن به مقدار قابلى كمك نكند، شایسته توبیخ است. «اعطى قلیلاً»
25* ادیان آسمانى، اصول مشتركى دارند. «أم لم ینبّأ بما فى صحف موسى و ابراهیم»
26* وفادارى در راه حق، از بزرگترین كمالات است. «وفّى»
27* خداوند توسط كارهاى نیك، بدىها را محو مىكند و یا با توبه و استغفار مىبخشد و یا بدىها را به خوبى تبدیل مىكند، امّا بارگناه كسى را به ناحق به دوش دیگرى قرار نمىدهد.
28* هنگامى كه خلیفه دوم دستور داد زن حاملهاى را كه مرتكب زنا شده بود، سنگسار كنند، حضرت علىعلیه السلام فرمود: فرزندى كه در شكم دارد چه گناهى كرده است و با تكیه به این آیه «و لاتزر وازرة وزر اخرى» فرمود: صبر كنید تا پس از زایمان حكم اجرا شود.( بحار، ج 76، ص 49)