eitaa logo
طرز طنز
69 دنبال‌کننده
111 عکس
6 ویدیو
2 فایل
ارائه مطالب ادبی - پژوهشی در حوزه ادبیات طنز - ارتباط با مدیر کانال: @chapaak
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸🔸🔸 چگونه رنج زمین را زمان نمی‌بیند چگونه این همه خون را جهان نمی‌بیند... 🖇🖇🖇 منبع: https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=55802 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚مقام طنز و طیبت در سخن سعدی✍ 🔹طنز زبانی دارد که نمی‌توان آن را به زبان عمومی برگرداند. درست مثل زبان شعر که اگر به نثر برگردانده شود، چیزی دیگر از آب درمی‌آید. اما طنز بیش‌تر به حکمت و فلسفه نزدیک است، به‌خصوص که اهل طنز حماقت و قول و فعل بی‌خردانه را نشان می‌دهند. 🔸طنز صورت‌های متفاوت دارد، یک قسم آن طنز روان‌شناسی است که به خلقیات و منش اشخاص بازمی‌گردد. غالب طنزها در ادبیات ما در این حوزه جای می‌گیرند. به این نمونه از حکایت سعدی توجه کنید: 📝📝📝 یکی در مسجد سنجار به تطوع بانگ گفتی، به ادایی که مستمعان را از او نفرت بودی و صاحب مسجد امیری بود عادل نیک‌سیرت، نمی‌خواستش که دل آزرده گردد. گفت: ای جوان‌مرد، این مسجد را مؤذنان‌اند قدیم. هر یکی را پنج دینار مرتب داشته‌ام، تو را ده دینار می‌دهم تا جای دیگر روی. بر این قول اتفاق کردند و برفت. پس از مدتی در گذری پیش امیر باز آمد. گفت: ای خداوند! بر من حیف کردی که به ده دینار از آن بقعه به در کردی، که این‌جا که رفته‌ام بیست دینارم همی دهند تا جای دیگر روم و قبول نمی‌کنم. امیر از خنده بی‌خود گشت و گفت: زنهار تا نستانی، که به پنجاه راضی گردند. به تیشه کس نخراشد ز روی خارا گل چنان‌که بانگ درشت تو می‌خراشد دل 🔗🔗🔗 منبع: https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1496124/%D8%B7%D9%86%D8%B2-%D9%88-%D8%B7%DB%8C%D8%A8%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%AE%D9%86-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖بررسی طنز در متون کهن ادب فارسی✍ بخش اول✏️ سگی پای صحرانشینی گزید به‌ خشمی که زهرش ز دندان چکید شب از درد بیچاره خوابش نبرد به خیل اندرش دختری بود خرد پدر را جفا کرد و تندی نمود که آخر تو را نیز دندان نبود؟ پس از گریه مرد پراکنده‌روز بخندید کی بابک دل‌فروز مرا گرچه هم سلطنت بود و نیش دریغ آمدم کام و دندان خویش محال است اگر تیغ بر سر خورم که دندان به پای سگ اندر برم توان کرد با ناکسان بدرَگی ولیکن نیاید ز مردم، سگی 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖بررسی طنز در متون کهن ادب فارسی✍ بخش دوم✏️✏️ 🔸بنای اصلی و اساسی طنز در این حکایت منظوم، طنز عبارت است و به‌جهت ساختار دوگانه‌ی آن به لطیفه شباهت دارد. بخش اول و مبتدا، وقتی است که یک سگ پای صحرانشینی را می‌گزد. بخش دوم و منتها، گفتگوی پدر با دخترش است. 🔹لطیفه‌ها اغلب ساختاری دوبُنی دارند، که از مبتدا شروع می‌شوند و گزارش می‌دهند و بخش منتها در تضاد با بخش اول است. همچنان‌که در این حکایت، در مبتدا، مرد صحرانشین را سگ می‌گزد و در بخش منتهاست که دخترک با پدرش تندی می‌کند که: «که آخر تو را نیز دندان نبود؟» و پدر خنده‌کنان پاسخ می‌دهد: «مرا گرچه هم سلطنت بود و نیش دریغ آمدم کام و دندان خویش محال است اگر تیغ بر سر خورم که دندان به پای سگ اندر برم» 🔸مطابق با سبک و سیاق سعدی، این حکایت لطیفه‌وار نیز پیامی دارد: «توان کرد با ناکسان بدرگی ولیکن نیاید ز مردم، سگی» 📎📎📎 منبع: (بررسی طنز در بوستان. محمدعلی علومی. صفحه ۱۳۲-۱۳۳) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖دوگانگی طنز و طعنه‌ی خواص و عوام ✍ 🔸از مطاوی تفکر و اندیشه کی‌یرکه‌گور در باب عبارات طنز و استهزا و طعنه‌آمیز، صرف شوخی و مطایبه و جوک و مضحکه به معنی متعارف آن نیست، او به دنبال طنز ویران‌گر سقراطی است که بیشتر نیش و سوزشی ایجاد می‌کند تا نوش و راحتی غفلت. 🔹از این منظر کی‌یرکه‌گور با جوکرها و طنزپردازان ژورنالیسم رسمی و دلقک‌های تماشاخانه‌ها نسبت و رابطه ندارد. او به دنبال شومن‌های شوخ نیست و برای عوام‌الناس که روحی دون‌ژوانی[اغواگر، تنوع‌طلب، بی‌تفاوت نسبت به احساسات دیگران] دارند و اخلاق را برای خنداندن خلایق زیر پا می‌گذارند، ارزشی قائل نمی‌شود. 🔸از این نظر، او طالب انسانی عمیق‌تر است مانند سقراط ویران‌گر یک تمدن یا مانند سوفسطاییان گروهی اهل علم و ادب روزمره. شاید به تسامح و تساهل بگوییم به قیاس مع‌الفارق او بیشتر طالب چارلی‌چاپلین است تا مستربین و خواهان عبید زاکانی است تا کریم شیره‌ای و اجمالاً او در جستجوی انسان دردمند است تا انسان شوخ‌طبع لطیفه‌گو و مسخره. 🔗🔗🔗 منبع: (کتاب طنز۱. سیدعبدالجواد موسوی.صفحه۴۰) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚زیر سایه‌ی «سعدی»✍ 🌺(پیشکش به استاد و سرورم کیومرث صابری فومنی «گل آقا»)🌺 طریقت‌شناسی به ظاهر جهول ز دیوان طلب کرد، اذن دخول نگهبان کابینه چون گل شکفت ببردش به دیوان و خندید و گفت که این بُلعَجب مرد سرگشته‌ای‌ست ز حيث تعقل، دمر گشته‌ای‌ست بیاوردمش از برای مزاح اگرچه خودش دم زند از صلاح! بزرگان که پیش از شما بوده‌اند دم خستگی خنده فرموده‌اند به این آدم ساده تسخر کنید به گفتار او خستگی در کنید فتادند در وی وزیران شوخ که فرض است بر فرق مجنون، کلوخ چنان خیل شوخی بر او تاختند تو گویی که بیخش برانداختند به فرزانگی، آن پسندیده رای کشید از دهان، تیغ معجز نمای به سحر آشتی داد بین دو ضد به ظاهر به شوخی، به باطن به جد چنان درهم آمیخت شیرین و تلخ که «لخ لخ» گه خواندن «سلخ و بلخ»! به دانندگی لب به پاسخ گشود بفرمود چیزی که بایسته بود به هر جمله‌ای پاسخی خوب گفت سخن‌های مطلوب و مرغوب گفت به گفتار او، پاسخ سروران چو «بشکن» به بازار آهنگران چه بسیار دانای گیتی فروغ که وارفته باشد به‌ظاهر چو دوغ از آن لطف گفتار و سحر بیان فرو ماند انگشت‌شان در دهان کشیدندش اما نیامد به صدر که فرزانه را قدر، بهتر که صدر نه خلعت پذیرفت و همیان زر که آسوده‌دل بود و صاحب‌نظر ز هر سو برآمد درود و سلام که این است لطف سخن را تمام برآمد عجب سروری ارجمند کسی را که گفتیم هالوپشند! رطب می‌کشد از دهانش سرک کسی را که خواندیم خرما خرک! نیارد کسی نکته بهتر از این زهی، حبذا، مرحبا، آفرین! برون رفت مرد پسندیده‌کیش شنودن نیارست، تحسین خویش بزرگان که ببریده‌اند از هوس نیارند تحسین شنیدن ز کس چنان گرم رفت از میان توسنش که واقف نگشتند از رفتنش چو باز آمدند از خمار می‌اش به هر سو نهادند سر در پی‌اش به هر گوشه‌ی ملک بشتافتند بجستند و کمتر اثر یافتند منادی بپرسید از مردمان که: گم‌گشته مردی‌ست با این نشان سخندان و طناز و صاحب‌نظر کمی تا حدودی شبیه بشر! همه گفته‌هایش ملیح و قشنگ جهان‌دیده مردی به ظاهر مشنگ! بگفتند: از این نوع شیرین نفس در اینجا «گل آقا» شناسیم و بس! شکرپاره گفتار شیرین‌کلام در اینجا جز او را مجو والسلام! 🔗🔗🔗 منبع: (رفوزه‌ها. ابوالفضل زرویی نصرآباد. صفحات۷۷-۷۹) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📝شعرهای فرانو✏️ 🔸اعترافات🔹 از دو کلمه بیزارم: عشق و سیاست مادر به عشق رسید، کور شد پدر به صندلی رسید، لال شد یک روز صندلی را از زیر پاش پراندند زبان درآورد و مادر پرفروش‌ترین کتاب سال شد! 📎[بفرمایید بنشینید صندلی عزیز. صفحه۷۵] 🔸مواجب🔹 حقوق بشر حقوق حيوانات حقوق کودکان کار حقوق زنان حقوق شهروندی حقوق معلمان حقوق کودکان عقب مانده حقوق عقب مانده‌ی کارگران وای... ما چقدر حقوق‌بگیر داریم! 📎[رادیاتور .صفحه ۲۸] 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan