eitaa logo
طرز طنز
65 دنبال‌کننده
129 عکس
6 ویدیو
2 فایل
ارائه مطالب ادبی - پژوهشی در حوزه ادبیات طنز - ارتباط با مدیر کانال: @chapaak
مشاهده در ایتا
دانلود
📖مثنوی دانشگاه‌نامه✍ 🔹باب هفدهم🔹 🔸در بیان مزایا و مضارّ سنت حسنهٔ تقلب🔸 به نام خالق خیر و درستی خداوند وقار و تندرستی به یادم هست در ترم بهاره گرفتم مچ ز یک آتیش‌پاره که وقت امتحان بود آن گل‌اندام کفِ دستش پر از اعداد و ارقام به دست دیگرش مانند انجیل یکی طومار مشحون از فرامیل! تغیّر کردم و گفتم به تندی که: «ای دختر که خیلی هم بلوندی! نمی‌دانی که این کاری حرام است؟» جوابم داد: «این حرفا کدام است؟ تقلب خود به غیر از مشورت نیست عزیزم، مشورت که معصیت نیست تقلب افتخار عالمان است تقلب شیوهٔ مستضعفان است بلی ما هم فقیر علم هستیم خراب نمره و جزوه پرستیم تقلب چیست؟ ایثاری اثیری ز یک شاگرد تنبل دست‌گیری به آنی از کرج تا برمه رفتن رهِ صد ساله را یک ترمه رفتن زکات علم می‌باشد تقلب برات حلم می‌باشد تقلب بسا با یک جواب زیر پایی گشوده گشته باب آشنایی جواب تست‌ها بر هم گشودند سپس با یکدگر وصلت نمودند مراقب کیست؟ یک جاسوس مزدور که می‌گوید منم مأمور و معذور مراقب به که با ما یار باشد همیشه محرم اسرار باشد! تقلب کن برادر تا توانی که تا مثل خودت در گِل نمانی چرا این قدر اخلاق تو گند است؟ که از تو بوی الرحمن بلند است تقلب منحصر در امتحان نیست فقط مختص ما دانشجویان نیست بسا شخصا که با قلب حقیقت رسیده بر منال و مال و مکنت بسا کاسب که با سوگند دینی به تو قالب کند یک جنس چینی خلاصه گفت و گفت آن بچه قرتی برایم خواند آخر یک دوبیتی: «دلی دارم خریدار تقلب کز او گرم است بازار تقلب لباسی بافتم بر قامت دل ز پود عشوه و تار تقلب» 🔗🔗🔗 منبع: (دانشگاه‌نامه. عباس احمدی. صفحات۷۱-۷۴) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚طنز و طربناکی حافظ ✍ 🔸... طنز و تجاهل‌العارف و ملاحت بیان حافظ هم جای خود دارد. طنز حافظ برعکس بزرگانی چون سعدی و عبید زاکانی هرگز به هزل نمی‌رسد تا چه رسد به هجو و بدزبانی و دریدن پرده عفاف، که هر قدر هم هنرمندانه باشد، نهایتاً غیرهنری است. کمتر شاعری با این‌همه طمأنینه و طنز و اعتماد به نفس و نکته‌گوئی و شیرین‌زبانی با معشوق خود روبرو شده یا گفت‌وگو کرده است. 🔹سر‌به‌سر گذاشتن او با مقدسات هم که از ارکان طنز اوست، امر خطیری است. اگر حافظ از خودش، یعنی ایمان خودش شک داشت، این‌همه جرأت نداشت که با تسبیح و دلق و سجاده و کار و بار معاد و بهشت و نعیم اخروی و مشایخ شهر و منبر و محراب و مسجد سر به سر بگذارد. ولی اگر فقط جرأت داشت، اما ایمان نداشت، این دست‌اندازیهای همدلانه‌اش این‌همه پسند خاطر مؤمنان راستین قرار نمی‌گرفت. 🔸در کتاب چارده‌روایت نوشته نگارنده این سطور مقالهٔ مستقلی درباره طنز حافظ آمده است. 🖇🖇🖇 منبع: (حافظ نامه. بخش اول. بهاءالدین خرمشاهی. صفحه۳۷) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖شب چله🍉 باز ماه دی و سرمای زمستان آمد شب يلدا شد و پاییز به پایان آمد میوه از بهر شب چله فراوان آمد مفلس از داغ فسنجان به لبش جان آمد بزم سور است مهیا و بخاری علم است اغنیا را ز شب تار فقیران چه غم است 🔸 پرتقال آمد و سیب آمد و ازگیل و انار موز و نارنگی و لیمو و گلابی و خیار هندوانه به‌میان است و به هر گوشه‌کنار خوش بساطی است ولی حیف که در این شب تار بینوا در هوس شلغم و آش کلم است اغنیا را ز شب تار فقیران چه غم است 🔹 مفلسا! سور اگر گشته مهیا به تو چه؟ شادی و عیش و طرب در شب یلدا به تو چه؟ مرغ بریان و فسنجان و مسما به تو چه؟ آخرت از تو بود، عشرت دنیا به تو چه؟ مطبخ خلد برین بهر تو پر دود و دم است اغنیا را ز شب تار فقیران چه غم است 🔸 سیر را از شکم گشنه نباشد خبری نرسد هیچ ز سرما به وجودش خطری ای که پیوسته به اندوختن سیم و زری! نام نیک ار نخری فاش بگو پس چه خری؟ نسبت خر ندهم بر تو که بر خر ستم است اغنیا را ز شب تار فقیران چه هم است 🔹 خر شریف است و خران فایده بخشند بسی کس ندیده که کند هیچ خری بد به کسی هر چه عرعر کند او را نبود دادرسی نه هوایی به سرش هست و نه در دل هوسی نه نگاهش به سوی سفرهٔ هر محتشم است اغنیا را ز شب تار فقیران چه غم است 🔗🔗🔗 منبع: (یکی یه پوله خروس. سیدغلامرضا روحانی. صفحات ۱۷۵-۱۷۶) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖حكمت طنز✍ [مبانی نظری و کاربردی و جایگاه آن در رسانه] 🔹ترویج انتقادگری و انتقادپذیری🔹 بخش اول✏️ 🔸طنز بنا بر ماهیت خود که نیازمند شکستن عادت‌ها و الگوهای موجود و معمول است. نمی‌تواند بی‌چون و چرا هرآنچه هست یا در جامعه جاری است را بپذیرد؛ بلکه همواره به مقایسهٔ هست‌ها و بایدها و نبایدها گرایش دارد. بنابراین، طنزپرداز نیز با روحیه‌ای ساختارشکن، به موضوعات از دیدگاه دیگر توجه می‌کند و بر آن اساس شرایط موجود را دستمایهٔ طنز قرار می‌دهد. 🔹پس ذهن طنزپرداز، همیشه به چهارچوب‌هایی که جامعه یا سیاستمداران و قدرتمندان جامعه مشخص کرده‌اند، مقید نیست؛ بلکه ممکن است در برابر قدرتمندان گستاخ و ساختارشکن نیز باشد. این رفتار در بسیاری از شرایط می‌تواند مفید باشد؛ به‌ویژه اگر صاحبان قدرت، در کار فریب و تحمیق مردم باشند. حتی برای رهبران صادق و خیرخواه هم بهتر است که مردم برای خودشان فکر کنند و پرسش‌های چالش‌برانگیز بپرسند. این شیوه از آنچه اورینگ جنس «گروه‌اندیشی» یا «گروه‌زدگی» می‌خواند، جلوگیری می‌کند. (موریل، ۱۳۹۲، ص۱۸۸) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖حكمت طنز✍ [مبانی نظری و کاربردی و جایگاه آن در رسانه] 🔹ترویج انتقادگری و انتقادپذیری🔹 بخش دوم✏️ 🔸دلیل این اثر مثبت این است که اولاً طنز جذاب است و شادمانی و نشاط ایجاد میکند؛ از این‌رو معمولاً مردم از آن استقبال و آن را به دیگران منتقل می‌کنند. بنابراین اظهارنظر در مورد هر مسئلهٔ اجتماعی از راه طنز، مخاطبان بسیاری را به خود جلب می‌کند و مانند موج در بین مردم رواج می‌یابد. 🔹دیگر آنکه، بیان انتقاد در قالب شیرین طنز، تحمل و بردباری انتقاد شوندگان را در شنیدن انتقاد و تفکر دربارهٔ آنها و شاید پذیرش آن را بیشتر می‌کند. همچنین طنز می‌تواند فضای خشک و جدی را به فضایی سرشار از صمیمیت و نشاط تبدیل کند؛ یعنی بیان یک انتقاد که ممکن است به‌صورت معمولی به تنش، خشم و دشمنی دو طرف بینجامد، از راه طنز می‌تواند به آسانی تغییر یابد. 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖حكمت طنز✍ [مبانی نظری و کاربردی و جایگاه آن در رسانه] 🔹ترویج انتقادگری و انتقادپذیری🔹 بخش سوم✏️ 🔸یکی از نویسندگان این کارکرد مهم طنز را این‌گونه توضیح می‌دهد: طنز فرصتی فراهم می‌کند تا وجوهی از فرهنگ و جامعهٔ خود را بازنگری کنیم که امکان سخن گفتن مستقیم از آنها بی‌فایده یا اساساً مخاطره‌آمیز است. در پشت خنده‌های گاه کشدار و گاه تلخ و کوتاه طنز، همواره اندیشه و ژرف‌نگری به کمین نشسته است. 🔹قدرت شگفت‌انگیز طنز در آن است که زوایای پنهان را از منظری که شاید در نگاه اول وحشتناک و باورناپذیر به نظر آید، نشان می‌دهد؛ اما پس از فروکش کردن خنده و لحظاتی تأمل و تفکر سوژه‌های طنز، خود را به‌صورت حقایقی تلخ نمایان می‌سازد. روح انتقادی طنز سبب می‌شود مخاطبان جنبه‌های نادرست اندیشه، کردار و فرهنگ جمعی را بازنگری و سرانجام آنها را اصلاح و دگرگون کنند. 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖حكمت طنز✍ [مبانی نظری و کاربردی و جایگاه آن در رسانه] 🔹ترویج انتقادگری و انتقادپذیری🔹 بخش چهارم✏️ 🔸از سوی دیگر، طنز هشدار و زنگ خطری است که گروه‌های پیشرو اجتماعی به صدا در می‌آورند. براساس این نظریه، طنز از فاصله‌ها سخن می‌گوید. از این‌رو با وجود ظاهر تمسخرآمیزش باید زیرکانه آن را گرفت و به آن احترام گذاشت. زیرا طنز قصد ترمیم شكاف اجتماعی و کاهش بحران را دارد؛ آن هم به بهترین شکل و در صلح‌جویانه‌ترین وجه ممکن. 🔹اگر جامعه درک کند که در طنز خشونت و خشم نهفته است و به آن به دیدهٔ احترام بنگرد، در این صورت هشدارِ طنز برای جامعه ثمربخش خواهد بود و چه بسا با بازسازی نقش طبقات اجتماعی، فاصله‌ها کاهش می‌یابد و پل ارتباطیِ گروه‌ها و طبقه‌های اجتماعی و به‌ویژه گروه‌های قدرت با مردم دوباره احیا و برقرار می‌شود. 🖇🖇🖇 منبع: (حکمت طنز. دکتر محمد سلیمی. صفحه ۲۶۶-۲۶۷) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📜 من و ریاکاری؟ هرگز! 👳‍♂ ✍ ابوالعلای مُرایی واعظی بوده است مشهور و معروف، و به صفت سُمعه و ریا موصوف. روزی بر سر منبر گفت: « مردم مرا مرایی می‌گویند و حال‌آنکه در کمال صدق و اخلاص‌ام و از شائبهٔ ریا و سمعه خلاص‌ام و همیشه در إخفای طاعات و ستر عبادات می‌کوشم و خیرات و مبرات خود را از جمیع بریات می‌پوشم. دوش صد رکعت نماز گزارده‌ام و امروز روزه دارم و صد درم تصدق کرده‌ام. و امشب و فردا نیز همین طاعت به‌جا خواهم آورد. و هرچه دارم در راه رضای خدای تعالی صدقه خواهم داد و آن را به هیچ احدی ظاهر نخواهم کرد، و آن میان من و خدای من است!» 📎📎📎 منبع: (از لطافت‌های زندگی. شهاب‌الدین عباسی. صفحه ۱۱۹) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚طنز و انتقاد در دوران پهلوی💀 بخش اول✏️ 🔸شعرایی که شعر فارسی را از قید قافیه و وزن سنتی آزاد ساختند، گاهی آثار طنزآمیزی از خود به‌جا گذاشتند. چون تعهد شاعر نسبت به اجتماع، یکی از مهمترین مسائل مطرح در ادبیات جدید است، طبیعی است که انتقاد از معایب و مفاسد اجتماعی قسمت قابل‌توجهی از شعر جدید فارسی را تشکیل می‌دهد و از این میان مسائل به‌صورتی سمبلیک یا طنزآمیز مطرح می‌شوند. 🔹شعرای جدید نیز مانند نویسندگان دورهٔ مشروطیت، از لحاظ زبانی از آزادی زیادی برخوردار هستند و زبان محاوره‌ای و کوچه و بازار بیشتر و بهتر بیانگر مسائل طنزآمیز اجتماعی‌اند. به‌عنوان نمونه در اینجا قسمتی از شعر «ای مرز پرگهر» فروغ فرخزاد نقل می‌شود، که در آغاز انتقادی لطیف از وضع قرطاس‌بازی در ادارات را می‌کند تا این‌که موفق می‌شود شناسنامه‌ای بگیرد و فاتح شود «و خود را به ثبت برساند.»آن‌گاه از وضع شعرای هم دورهٔ خود سخن می‌گوید: 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚طنز و انتقاد در دوران پهلوی💀 بخش دوم✏️✏️ در سرزمین شعر و گل و بلبل موهبتی است زیستن، آن هم وقتی‌که واقعیت موجود بودن تو پس از سال‌های سال پذیرفته می‌شود جایی که من با اولین نگاه رسمی‌ام از لای پرده، ششصد و هفتاد و هشت شاعر را می‌بینم که، حقه‌بازها، همه در هیئت غریب گدایان در لای خاکروبه، به دنبال وزن و قافیه می‌گردند و از صدای اولین قدم رسمی‌ام یکباره، از میان لجن‌زارهای تیره، ششصد و هفتاد و هشت بلبل مرموز که از سر تفنن خود را به شکل ششصد و هفتاد و هشت کلاغ سیاه پیر درآورده‌اند با تنبلی به‌سوی حاشیهٔ روز می‌پرند و اولین نفس زدن رسمی‌ام آغشته می‌شود به بوی ششصد و هفتاد و هشت شاخه گل سرخ محصول کارخانجات عظیم پلاسکو موهبتی است زیستن، آری در زادگاه شیخ ابودلقک کمانچه‌کش وافوری و شیخ ای دل ای دل تنبک‌تبار تنبوری شهر ستارگان گران‌وزن سابق و باسن و پستان و پشت جلد و هنر گهوارهٔ مؤلفان فلسفی «ای بابا بمن چه ولش کن» مهد مسابقات المپیک هوش - وای! جایی که دست به هر دستگاه نقلی تصویر و صوت می‌زنی، از آن بوق نبوغ نابغه‌ای تازه سال می‌آید و برگزیدگان فکری ملت وقتی که در کلاس اکابر حضور می‌یابند هر یک به روی سینه، ششصد و هفتاد و هشت کباب‌پز برقی و بر دو دست ششصد و هفتاد و هشت ساعت ناو زر ردیف کرده و می‌دانند که ناتوانی از خواص تهی‌کیسه بودن است، و نه نادانی 🔸🔸🔸 فاتح شدم، بله، فاتح شدم! اکنون به شادمانی این فتح در پای آینه، با افتخار، ششصد و هفتاد و هشت شمع نسیه می‌افروزم و می‌پرم به روی طاقچه تا، با اجازه، چند کلامی دربارهٔ فواید قانونی حیات به عرض حضورتان برسانم و اولین کلنگ ساختمان رفیع زندگی‌ام را همراه با طنین کف زدنی پرشور بر فرق خویش بکوبم من زنده‌ام، بله، مانند زنده‌رود، که یک روز زنده بود. و از تمام آنچه که در انحصار مردم زنده است، بهره خواهم برد من می‌توانم فردا در کوچه‌های شهر، که سرشار از مواهب ملی‌ست و در میان سایه‌های سبک‌بار تیرهای تلگراف گردش‌کنان قدم بردارم و با غرور، ششصد و هفتاد و هشت بار، به دیوار مستراح‌های عمومی بنویسم خط نوشتم که خر کند خنده. 🖇🖇🖇 منبع: (تاریخ طنز در ادبیات فارسی. حسن جوادی. صفحات ۷۶-۷۸) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan