eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
41 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 چرا عده ای از حمله مجدد به اسرائیل، میترسند؟ 🔺جريانهاى سياسىِ ضدّ جمهورى اسلامى و ضدّ اين حركت عظيم اسلامىِ ملت ايران و ملتهاى منطقه، به دنبال ايجاد تلاطم هستند، هم تلاطم‌هاى اجتماعى و هم تلاطم روحى؛ يعنى دلها را كردن، و كردن كه امروز سياست كلّى امپراتورى خبرى در دنيا همین است و تازگى هم ندارد. 🔺یکی از مباحثی که قرآن کریم ناظر به همین مسئله، بر آن تکیه دارد، عنوان «» است؛ يعنى كسانى كه سعى مى‌كنند دلها را مضطرب، پريشان و ملتهب كنند و دلهره ايجاد نمايند. قرآن کریم میفرماید: «اَلَّذِينَ قٰالَ لَهُمُ اَلنّٰاسُ إِنَّ اَلنّٰاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ‌». 🔺عده ای در مدينه‌، جنجال درست مى‌كردند كه: «جمع شده‌اند و مى‌خواهند پدرتان را در بياورند! از بين رفتيد، نابود شديد؛ تمام شد». آيه‌ى قرآن نازل شد كه وقتى و و چنين فضايى را ايجاد مى‌كنند و اين ميكروب و ويروس خطرناك را در فضا مى‌پراكنند، مؤمنان كسانى هستند كه «فَزٰادَهُمْ إِيمٰاناً»؛ ايمانشان بيشتر مى‌شود. 🔺«وَ قٰالُوا حَسْبُنَا اَللّٰهُ وَ نِعْمَ اَلْوَكِيلُ‌ »، متعلّق به همین جاست. يعنى در مواجهه با تلاطمى كه دشمن مى‌خواهد به‌وسيله‌ى و روانى خود ايجاد كند، مومن، دارند، «» دارد: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِم‏»؛ خداى متعال آرامش به دلهاى مؤمنين داد، براى اينكه ايمانشان هم تقويت شود. 🔺در شرايط مرعوب شدن، ترسيدن، مضطرب شدن، متلاطم شدن، حتّى باورهاى قطعى انسان هم از ياد مى‌رود. «ترس»، هم را از كار مى‌اندازد، هم را. ، نه درست مى‌تواند فكر كند، نه درست مى‌تواند عزم و اراده‌ى خودش را به كار بيندازد؛ دائم يك‌قدم به جلو برمى‌دارد و يك‌قدم به عقب. 🔺به خاطر همین است که پيغمبر اكرم به اميرالمؤمنين فرمود: «لَا تُشَاوِرَنَّ جَبَاناً فَإِنَّهُ يُضَيِّقُ عَلَيْكَ الْمَخْرَج‏»؛ با آدم جبان و ترسو در هيچ كارى نكن، زيرا كه گريزگاه و دريچه‌ى فَرَج را بر تو مى‌بندد. انسان وقتى‌كه مرعوب نيست، مى‌تواند درست فكر كند، درست تصميم بگيرد و از اين مانع عبور كند؛ اما وقتى مرعوب شد، به چه كنم، چه نكنم می افتد و خود را دست بسته مى‌كند. 🔺اين است كه «» خيلى مهمّ است. تعبير «سكينه» در سوره «الفتح»، عجيب است، كه سه مرتبه در آن، «انزال السكينة» بر دل مؤمنين تكرار شده است. يكى از هاى تلخ و دشوار مسلمانان همين قضيه‌ حرکت به سمت مکه بود كه پيغمبر اكرم بر مبناى سياستى صحيح و الهى، تصميم گرفت، مكّه‌اى كه دو سال قبل از اين موضوع، مدينه را محاصره كرده بود و مى‌خواستند پدر مردم را در بياورند. 🔺جنگ با آن شرايط سخت پيش آمد و به خون پيغمبر و ياران او تشنه بودند. پيغمبر فرمود ما مى‌خواهيم به عمره برويم. به مسلمانان هم فرمود بياييد تا برويم. عدّه‌اى ترسيدند و میگفتند: پيغمبر دیگر به مدينه برنمى‌گردد؛ نابود خواهد شد؛ از بين میرود. اينجا بود که خداوند با «انزال السكينة»، دلهاى مؤمنان را آرام كرد لذا رفتند و با دشمن مواجه شدند و با پيروزى كامل برگشتند. 🔺«سكينه» ناشى از و به خداست. وقتى شما هدف درستى را انتخاب مى‌كنيد و در راه آن هدف به تلاش مى‌پردازيد، خداى متعال در اينجا داده است؛ بروبرگرد هم ندارد. اما گاهی شما هدف و آرمان را غلط انتخاب كرده‌ايد؛ یا گاهی هدف و آرمان را درست انتخاب كرده‌ايد؛ ولی تحرّكى نداريد و تلاش و مجاهدتى نمى‌كنيد. در این دو جا، انتظار كمك الهى بى‌مورد است. 🔺مسلمانان اهداف و آرمان‌هايشان اهداف و آرمان‌هاى خوبى بود؛ اما قرنها به‌خاطر اينكه تحرّكى در آن‌ها وجود نداشت، توسرى خوردند. الآن هم هرجايى كه مى‌بينيد مسلمانان دچار و مى‌شوند، به‌خاطر همين و است، و الاّ آن جايى كه هدف درست باشد، مجاهدت هم باشد، هم قطعاً هست. 🔺البته نصرت الهى به معناى اين نيست كه و سخت درکار نيست؛ چرا: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَنْفُسِ وَ اَلثَّمَرٰاتِ»؛ اين‌ها هست و همه‌ى اين‌ها در سرِ راه مبارزه وجود دارد؛ اما «وَ بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ‌». صبر يعنى ؛ تداوم راه؛ اين مورد است؛ يعنى پيروزى نصيب خواهد شد. 📚 بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، 7/3/1382، با کمی تلخیص. ➕بیان مشابه ایشان را از اینجا بخوانید. 💢آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 «نعیم بن مسعود»های امروز را میشناسیم؟ ▪️جنگ «بدر الموعد» و عبرت های آن 🔺 پس از اتمام ، روبه لشکریان اسلام گفت، یک سال بعد در منطقه دوباره بیاییم و با هم به نبرد بپردازیم. این رسمی بین اعراب بود و پیامبر نیز پذیرفت. 🔺سال بعد که موعد قرار رسید، پیامبر، لشکری 1500 نفره برای این نبرد آماده کرده بود، اما ابوسفیان به چند دلیل بنا نداشت به این جنگ برود ولی میخواست فضا به نحوی باشد که از سمت لشکریان اسلام این جنگ لغو بشود، نه از سمت خودشان، چون اگر مسلمانان بیایند و قریش نباشد، مسلمانان را میکند. به همین جهت، ابوسفیان و را پیوست کار خود کرد. 🔺مثلا هر كس نزد او می آمد و قصد رفتن به مدینه را داشت، ابوسفیان در ظاهر به او میگفت: ▫️ما تصميم داريم با سپاهى بزرگ به جنگ با محمد برويم. ▫️این افراد نیز وقتی به مدینه میرسیدند و مى‌ديدند كه اصحاب پيامبر هم مشغول آماده ساختن خود براى جنگ هستند، مى‌گفتند: ▫️ما وقتى ابوسفيان را ترك كرديم، مشغول جمع کردن سپاهی عظیم بود و ميان هم پيمانان عرب خود به راه افتاده بود كه آنها را به جنگ با شما بياورد. این دست از خبرها، و میان مسلمانان ایجاد کرده بود. 🔺از طرفی، با تحریک امثال «» و عجیب مالی، او را به میان مسلمانان فرستاد تا با و بزرگنمایی قدرت مشرکان مکه، آنان را از این جنگ پشیمان کند. 🔺نعیم بن مسعود سرها را تراشیده و به بهانه به مدینه رفت تا ماموریت جدیدش را دنبال کند. او به مسلمانان میگفت: ▫️من تازه از مکه آمده ام، قریش سپاهی بزرگ برای نبرد با شما آمده کرده که شما به هیچ وجه نمیتوانید مقابل آنها کنید. ▫️به نظرم اگر شما همين جا بمانيد و از خانه‌هاى خود بيرون نرويد، به سود خود شماست. آنها دفعۀ قبل به خانه و سرزمين شما آمدند ولى فقط تعداد كمى از شما سالم مانديد و ديديد كه (مانند حمزه) هم كشته شدند و خود محمد هم به سختى زخمى شد، حالا مى‌خواهيد از شهرتان بيرون رفته و در سرزمين ديگرى با آنها نبرد كنيد؟ این تصمیم شما بسیار عجیب و خطرناک است. به خدا قسم، گمان نمى‌كنم حتى يك نفر از شما به سلامت بازگردد. 🔺سخنان نعیم، بسيارى از اصحاب پيامبر را و حداقل نتیجه آن این بود که نسبت به خروج از مدینه برای جنگ، یک حس اکراه و ناراحتی و درون مسلمانان ایجاد کرد و به مرور این حس اکراه و ناخوشی، در گفتار مسلمانان نیز هویدا شد و عملا نگاه نعیم را تصدیق کرده و یا هرکه چنین حرفی میزد، او را تایید میکردند. 🔺 و از این اتفاق بسیار خوشحال بودند. وقتی اين اخبار به اطلاع پیامبر رسيد، حضرت به حدی تحت فشار اجتماعی بودند که میترسیدند کسی همراه ایشان به این جنگ نیاید. اما تصمیم حضرت، مقاومت در مقابل جریان نفاق بود لذا با سلسله اموری، به تقابل با آنها پرداختند. 🔺پیامبر وقتی شاهد تردید و ترس عده ای از مردم شد، خطاب به مردم تاکید کرد: حتی اگر یک نفر هم همراهش نباشد، به این جنگ خواهد رفت. نتیجه این اقدامات، و مسلمانان شد. 🔺از نقل است كه مى‌گفت: قبلا در دل هاى ما ترس افكنده بودند، به نحوی كه هيچ كس بنای رفتن به جنگ را نداشت، تا اينكه خداوند چشمان مسلمانان را روشن كرد و ترسى را كه در دل ها انداخته بود، بزدود و مسلمان ها بيرون آمدند. 🔺خداوند نیز پیرامون همین حادثه آیه 173 آل عمران را نازل فرمود که عده ای[=نعیم بن مسعود] به دنبال ایجاد ترس در بین مسلمانان بودند اما نتیجه نهایی اقدام آنها، افزایش ایمان مسلمانان و اتکای به خدا بود. 🔺ابوسفیان نیز با اینکه بنای جنگ نداشت، اما در یک ، با لشکری دو هزار نفره، از مکه خارج شد تا مسلمانان بدانند که قریش قصد جدی برای جنگ دارد، اما لشکر را به منطقه ای غیر از محل قرار هدایت کرد. 🔺اما در نهایت، وقتی مسلمانان به محل قرار آمدند، خبری از لشکریان قریش نبود لذا این جنگ، بدون درگیری به سود مسلمانان، پایان یافت. قریش بواسطه آن، متهم به ترس و خلفه وعده شد لذا مجبور شدند برای اعاده حیثیت، را طراحی کنند. 📚 المغازی، واقدی، ص384؛ (مطالعه خلاصه متن) 📌 پ.ن: آیا «نعیم بن مسعود»های امروز را میشناسیم؟ کسانی که با استفاده از همین حربه، به دنبال گفتمان سازی و تئوریزه کردن اندیشه ترس و ناامیدی و رخوت و سستی در بین مسلمانان اند. کسانی که با شعار «»، ترس خود را توجیه کرده و را بهم میریزند. ای کاش از این حوادث عبرت گرفته و دچار ، در چنین موقعیت حساسی نشویم... 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
در عصر نیز گاهی اوقات، آنقدر فضا ناامیدانه میشد که حتی خود انبیا نیز دچار یأس و سستی میشدند اینجا بود که مردم تصور میکردند تمام وعده های الهی همه اش و دروغ بوده اما در اوج ناامیدی، این اراده و نصرت الهی بود که پیروزی را نصیب اهل حق میکرد. بعضی امروز عجیب شده اند. هرچند ما قبول نداریم که اوضاع چنین باشد و به هیچ وجه هم چنین نیست. اساسا این ، دقیقا همان چیزی است که شیطان و دشمن به دنبال آن است و بواسطه مجموعه ای از و روانی آن را دنبال میکند. اما اگر هم فرضا فضا چنین ناامیدانه باشد، بدانیم که مردم، رمز نزول است. «حَتّٰى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جٰاءَهُمْ نَصْرُنٰا»(یوسف:110) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 ماجرای جنگ حنین و عفو تاریخی پیامبر (بخش اول) 🔺پس از ، یکی از سه دشمن اصلی پیامبر بلکه اصلی ترین آنها یعنی ، شکست خورد. اما همچنان دو دشمن مهم دیگر نیز وجود داشت: 1. طایفه 2. طایفه . 🔺هوازنی ها آنگاه که خبر حرکت سپاه اسلام از مدینه به سمت مکه را شنیدند، خود را آماده جنگ کرده بودند. ثقیفی ها نیز در شهر طائف مستقر بودند. پس از فتح مکه، این دو گروه بنای در مقابل اسلام داشتند. به همین جهت، پیامبر پیش از ترک مکه، تصمیم گرفت شورش آنها را نیز آرام کند. 🔺 نقل میکند: پس از فتح مکه توسط پیامبر، اشراف هوازن و ثقیف، هرکدام بین خودشان جلسه گذاشته و تصمیم به گرفتند و میگفتند: به خدا سوگند! محمد با قومی مبارز و قوی جنگ نکرده تا عیار او مشخص بشود و اکنون ما آماده شده و پیش از اینکه او به سوی ما بیاید، ما به سوی او میرویم. (و اللّه! ما لاقى محمّد قوما يحسنون القتال، فأجمعوا أمركم فسيروا إليه قبل أن يسير إليكم) 🔺رهبری هوازنی ها در دست ، یک جوان سی ساله بود که شخصیتی مغرور و داشت(كَانَ مُسْبَلا). او به قبیله اش دستور داد تا همه برای نبرد با اسلام حاضر شوند، آن هم با همه دارایی هایشان؛ لذا حتی زنان و کودکان نیز باید حاضر میشدند، به همراه همه شتران، گاوان و گوسفندانشان. 🔺دلیل مالک بن عوف این بود که تنها در این صورت است که همه تا آخرین قطره خونشان از جان، ناموس و مالشان در مقابل مسلمانان، دفاع خواهند کرد و کسی از جنگ نخواهد کرد. هرچند در میانه جنگ، کار به جایی رسید که خودش پا به فرار گذاشت. 🔺در بین هوازنی ها، پیرمرد دانا و باتجربه ای بود به نام «». او وقتی استراتژی جنگی مالک را دید، تمام تلاشش را کرد تا او را از جنگ به همراه زنان و بچه ها و در این شرایط، باز دارد اما تلاش او بی فایده بود. مالک به او گفت: دانش جنگی تو دیگر کهنه شده و امروز افرادی به مراتب قوی تر و داناتر از تو داریم. (إنك قد كبرت و كبر علمك، و حدث بعدك من هو أبصر بالحرب منك!) 🔺پیامبر نیز با سپاهی 12 هزار نفره به سمت هوازن حرکت کرد. (10 هزار از مدینه و 2 هزار از مکه) نخستین چیزی که جلب توجه میکرد، اسلام بود. و برخی دیگر گفتند: امروز از ناحیه قِلت و کمی جمعیت شکست نخواهیم خورد. (لا نغلب اليوم من قلّة) 🔺این جمله بر رسول خدا گران و سخت آمد، چرا که هیچگاه نگاه حضرت بر مادیات نبود، بلکه ایشان ها را همیشه میدانست، نه تعداد افراد یا تجهیزات و... . 🔺کثرت سپاهیان اسلام به دلیل حضور بود که عمده پس از ، مسلمان شده بودند. کسانی که تازه مسلمان شده و شناخت درستی از اسلام نداشتند و از حیث روحی نیز دارای آمادگی کافی برای انجام رسالت های اجتماعی نبودند. 🔺در این نبرد، نیز سپاه اسلام را همراهی میکردند اما چندان علاقه مند به پیروزی پیامبر نبودند بلکه بیشتر به دلیل دیدن نتیجه جنگ و احتمالا شکست سپاه اسلام و در صورت پیروزی، استفاده از ، سپاه را همراهی میکردند. 🔺این نکته خود مشکلی جدی بود چرا که فقط کافی بود تعدادی از این افراد در میانه جنگ از صحنه فرار کنند تا سپاه اسلام از هم بپاشد که اتفاقا چنین هم شد. هوازنی ها در تنگه ها مخفی شده و هنگام عبور سپاه اسلام، به صورت به آنها حمله کردند. طایفه به فرماندهی بن ولید که پیشران سپاه بود، پا به فرار گذاشت. به دنبال آنها، مابقی نیز فرار کردند. 🔺 میگوید: در آن لحظه تنها کسی را که من در کنار رسول خدا دیدم، بود که افسار اسب حضرت را در دست داشت. پیامبر وقتی میبیند همه در حال فرارند، دستور داد اینگونه صدا بزنند: «ای اصحاب شجره، ای گروه انصار، بازگردید، من اینجا هستم.» 🔺پیامبر میخواست ماجرای را به آنها یادآوری کند، چرا که امیدش به و بود، نه نومسلمانان. بعد از این، عده ای باز میگردند و در نهایت نیز با مهاجرین و انصار و با ، سپاه اسلام پیروز میشود. 🔺پس از پیروزی، برخی مسلمانان به دست میزنند. پیامبر به شدت ناراحت شده و مانع این اتفاق میشود. برخی میگویند: مگر اینها فرزندان مشرکین نیستند؟ حضرت پاسخ میدهد: حتی بهترین شما نیز هستید و الان مسلمان شده اید. این کودکان بر پاک به دنیا می آیند و بعدا به تدریج بواسطه پدر و مادرهایشان مسیحی یا یهودی و... میشوند. (أ و ليس خياركم أولاد المشركين‌؟ كلّ نسمة تولد على الفطرة حتى يعرب عنها لسانها، فأبواها يهوّدانها أو ينصّرانها) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9