هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
بسمه تعالی
زندگی برزخی
برای انسان دو «هدف کلی» تعریف شده:
۱) نیل به حیات اعلی (ملک لایبلی، عطائاً غیرمجذود، رضوان من الله و ایصال الی الحق و در یک کلمه؛ وصال معشوق حقیقی)
۲) نیل به حیات عالی (جنات النعیم در درجات هشتگانه بهشت)
دستیابی به هر دو عالم اخروی (فلاح و نجاح) فقط در همین دنیا (نشئه سوم) امکانپذیر است ولیکن آفت مؤثری بنام «جُناح»، مانع بزرگ و راهزن غداری برای هر دو هدف مذکور است.
«ذنب» تعبیر دیگری از «جُناح» است که جمع آن «ذنوب» است بمعنی «دنبالههائی چسبیده به حیوان» که هرگز رهایش نمیکنند مگر آنکه سوزانیده شوند.
چنانچه طی فرایندهای ششگانهای، ذنوب انسان، ذوب بگردند او میتواند به «اهل نجاح» ملحق گردد ولو اینکه بسیار بعید است در زمره «اهل فلاح» هم در آید.
فرآیندهای ستّه حضرت «رمضان» (سه در دنیا و سه در آخرت) دارای توالی و بالتبع زمانبندی در زندگانی انسانهاست.
(مراحل؛ توبه، صیام، موت، برزخ، قیامت و جهنم)
از طرفی «سیر انسان در عالم آفرینش» هم دارای فرآیندهای هفتگانهای است که «برزخ» در این «نشئات سبعه»، جایگاه چهارم انسانهاست.
(عوالم؛ ذر، جنت، دنیا، برزخ، محشر، جنّت و جهنم و بالاخره؛ عشق)
در تلاقی فرآیندهای سته و سبعه، برزخ مفهوم خاصی پیدا میکند و آنرا تبدیل میکند به دورهای برای «تبدیل مذنب» (ازاله جُناح) به طاهر «قابل و لایق» ورود به جناتالنعیم.
بنابراین «شأن برزخ» (شکنجههای سوزان - حفرهای از جهنم - برای پاکسازی روانی اکثریت انسانها) امیدواری به «طهارت برای نَجاح» است که شاید قابل تشبیه باشد به کسی که تحت عمل جراحی برای ازاله غدد بدخیم است. اگرچه سراسر درد و شکنجه است ولیکن ذاتاً «تحملی امیدوارانه» است. البته برای اقلیتی از انسانها صرفا دوره گذری برای نیل آسودهمند و بلکه مفرح به «یوم الورود»!
تبیین و توضیح این کلیاتی که اشاره شد، «آسوده شبی خواهد و خوش مهتابی»!
و السلام
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
✅
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
🔺 یک سوال؟ آیا کسی بیشتر از اوکراین در یک سال گذشته برای ناتو جنگیده ؟
قطعا پاسخ منفی است.
پس چرا فنلاند در روزهای اخیر موفق شد عضو ناتو شود اما اوکراین با وجود آنکه درخواست داده و یک سال هم برای ناتو جنگیده و کشته داده هنوز پشت دیواره های آن است؟
ناتو فعلا دارد از اوکراین استفاده اش را می برد.
اوکراین روزی تمام شد که 1750 بمب اتمی خود را به امید غرب معدوم کرد.
روزی که به غربگرایان اعتماد کرد.
روزی که غربگرایانش مقبولیت نداشتند ، پشت یک سلبریتی پنهان شدند و آن سلبریتی به قدرت رسید
باید از چنین سرزمینی درس گرفت...
#برجام_موشکی
✅ #به_اشتراک_بگذارید
#استاد_رائفی_پور | حتماعضوشوید👇
🔰 eitaa.com/joinchat/1246953475Cf749f8ac9b
☝️ پیام وارده ☝️
💠
🆔 @chelcheraaqHM
🎲
گروه هماندیشی چلچراغ معارف و احکام
💠
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
«تحمیل سلبریدی» بدون «تحمیق مردم» اوکراین امکانپذیر نبود که آنرا باید دستاوردی از «هنر رسانه» تلقی کرد.
«غرب و غربگداها» برای ایران هم دقیقاً چنین نسخهای پیچیدهاند و لشگری از سلیطههائی موسوم به سلبریتیها را هم بخط کردند و...، بدون آنکه بدانند در ایران، چنین طرحهایی محکوم به شکست است و ژنرالهای چنین پفیوزهای وطنفروشی، فرجامی بجز فرار یا خودکشی ندارند!
#حم
💠
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️تحریری حم؛
♣️ سه دسته پروازی!
🚩 یکی از امتیازات امام حسین علیهالسلام، شفاعت یومالورود آنحضرت است.
او تنها امامیست که «شفیع یومالورود» هستند.
ضرورت نجات یومالورود تا آنجاست که عذابهای حتی یک روز محشر هم قابل تحمل نیستند!
قبل از جهنم حداقل ۱۱ نوع شکنجه در انتظار اهل قیامت - اعم از بهشتی و جهنمی - است که نستجیر بالله عبارتند از:
#تشنگی (عطش شدید باستثناء آبی که به روزهداران میرسد)
#گرسنگی (جوع دردناک باستثناء غذائی که به اهل صیام میرسد)
#ضیق_مکان (کمبود شدید جا برای ایستادن تا چه رسد به نشستن بعلت فشردگی جمعیت!) در جزیره محشر محصور به اقیانوس جهنم
#حرارت_اربعه (وزش طوفانهای سوزان جهنم از چهار طرف، آفتاب بیغروب از بالا، زمین تفتیده از پائین و ازدحام فشرده خلایق از هر سوی)
#آلودگی_صوتی لاینقطع (نعرههای وحشتناک جهنم آمیخته با جیغ و فریادهای مردمان وحشتزده که حتی لحظهای هم خاموش نمیشود)
#معطلی_محاکمات طولانی (و دادگاههای بیشمار برای ذره ذره اعمال فردی و جمعی)
#عدم_استراحت (حضور در محیط وحشت و اضطراب بیپایان)
#فرار_همگانی (یفرّ المرء من اخیه و من امه و ابیه و من صاحبته و بنیه!)
#تاریکی و ظلمت (به استثناء نور متقین که البته شامل حال خودشان است و بس)
#تنهائی و بیکسی و احساس به خود رهاشدگی
#خجالت کُشنده و شرمندگی شدید (ترهقها قترة)
(هدف از گرفتاری قریب باتفاق انسانها به کلکسیون بدبختیهای قیامت، تخفیف گناهانی است که حتیالامکان به جهنم نکشد)
مفهوم «شفاعت خاصه یومالورود» آنست که شفاعت اولیآءالله از روز دوم قیامت شروع میشود باستثناء سیدالشهداء که از همان یومالورود آغاز میشود.
سه گروه از انسانها بمحض ورود به قیامت، بسوی بهشت پرواز میکنند و هیچکدام از شکنجههای صحرای محشر را نمیچشند:
۱- شهدآء راه خدای سبحان
۲- مشمولین شفاعت خاصه
۳- اهل نمازجماعت ۵ وعده
«اللهم ارزقنا شفاعةالحسین یومالورود»
آمین
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
💠
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری حم؛
🧕🏹 حجاب؛ نه صرفا یک حکم شرعی یا قانونی که جنگ و نبردی بیامان است در صفوف معرکههای اساسی و حیاتی؛
عزّت و إسارت،
دیانت و شیطنت،
آزادی و بردگی،
استقلال و وادادگی،
وارستگی و وابستگی،
مقاومت و غربزدگی،
خودباوری و خودباختگی،
غیرت و بیهویتی،
حُرّیَّت و خَریّت،
شرافت و شرارت،
ولایت و دنائت،
و اسلام و صهیونیزم
⚔️🤺⚔️🐊⚔️
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
💠
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
☫﷽☫
#تحریر_حم
⁉️ #رضوان کجاست؟!
👌 در روز #عاشورا #سید_الشهداء علیه السلام، هنگام بدرقه #حنظله_شبامی (از یاران آنحضرت که حافظ کل #قرآن بود) بسوی #رزم و #شهادت، به او فرمودند:
«رُح إلی خیرٍ مِنَ الدنیا
و إلی مُلکٍ لا یَبلیٰ»!
منظور از «خیر من الدنیا» اشاره به #بهشت است.
ولیکن منظور آنحضرت از #ملک_لایبلی چیست؟!
لازم به ذکر است که عبارت «ملک لایبلی» در قرآن آمده ولیکن ادعایی از #شیطان در گفتگو با #آدم در بهشت است:
«هَل أدلُّک علی شجرة الخلد و ملک لایبلی»؟
ای آدم! آیا دوست داری تو را بسوی #شجره_جاودانگی و «پادشاهی بیپایان»، راهنمائی کنم؟
آدم تعلیمیافته به #کل_اسماء عالم وجود (قرآن: علّم آدم الاسماء کلها)؛ نه تنها وجود عالم و مقامی از قبیل؛ «شبکه جاودانگی» و «پادشاهی فناناپذیر» را انکار نمیکند، بلکه حریصانه در جستجوی آنست و مشتاقانه آنرا میجوید!
آدم و #حوا گمان میکردند که آن عالم مطلوب و ایدهآل لابد در داخل همان بهشت است ولیکن راه ورود بدان را نمییافتند!
شیطان راه ورود بدان را میدانست و آندو را به درستی راهنمایی کرد!
آری! راه ورود به آن عالم برتر از بهشت، همان #شجره_منهیه (مشهور به #میوه_ممنوعه!!) بود.
که بیمهابا و بیمحابا بدان نزدیک شدند!
که «#عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها»!
«ملک لایبلی»، #دروغ نبود و نیست و حقیقت داشت و دارد.
ولیکن #خالق_متعال، راه ورودی آن را در #دنیا تعبیه فرموده است!
و راه ورود به دنیا #هبوط از بهشت بود که کلید آن، همان نزدیکی به شجره منهیه و #ذوق (چشیدن) آن بود.
«فلما ذاقا الشجرة»!
البته ریسک بزرگی بود. زیرا ممکنست که انسان نه تنها به ملک لا یبلی دست نیازد بلکه بهشت را هم از کف بدهد و بدتر آنکه گرفتار #جهنم وحشی گردد!
#خطر بسیار بزرگی بود ولیکن آدم و حوا این خطر عظیم را به جان خریدند! زیرا که ارزش خطر کردن را داشت.
«عطآئاً غیرمجذوذٍ» تعبیر دیگری از همان «ملک لایبلی» است که در #سوره_هود بدان اشاره شده و #پیامبر_اعظم(ص) علت پیری زودرس خود را به همین سوره آدرس دادند!
زیرا اگر عالم بهشت را به بهانه دهند، عالم فراتر از بهشت، بهاء سنگینی میخواهد که تحصیل آن، آدمی را از شدت فرسایش، پیر میسازد!
#شهادت در رکاب #حسین(ع)، راه میانبری است بسوی «ملک لا یبلی و عطائاً غیرمجذوذ».
لذا به حنظله فرمود: پرواز کن بسوی جایگاهی بهتر از دنیا و #پرواز کن بسوی ملک لایبلی!
حال سؤال اینست؛
آن عالم فراتر از بهشت، کدام عالم است؟! و چرا ارزشمندتر از بهشت برین است؟!
آری! «رضوانٌ من الله اکبر» کجاست و چیست؟!
لطفاً جواب دهید.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
محرم ۱۴۰۰
💠کانال اطلاعرسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇
eitaa.com/chelcheraaqHM
🙏گروه هماندیشی چلچراغ معارف و احکام👇
https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
☫﷽☫
#تحریر_حم
♣️ #الفائزون (سه دسته پروازی)
🚩 یکی از #امتیازات_ویژه #امام_حسین علیهالسلام، #شفاعت_یوم_الورود آنحضرت در #آخرة است (که نتیجه #ایمان و #عمل_صالح مشمولین در دنیای #عاجلة است)
او تنها امامیست که #شفیع #یوم_الورود است.
ضرورت (اهمیتی و اولویتی) #نجات_یوم_الورود تا آنجاست که عذابهای حتی یک روز #یوم_المحشر هم قابل تحمل نیستند!
قبل از #جهنم حداقل ۱۱ نوع شکنجه (جراحی گناهان برای پاکسازی سلولهای آلوده که مانع ورود به بهشت هستند) در انتظار #اهل_قیامت - اعم از بهشتی و جهنمی - است که نستجیر بالله عبارتند از:
۰۱) #عطش (تشنگی شدید باستثناء آبی که به روزهداران میرسد)
۰۲) #جوع (گرسنگی دردناک باستثناء غذائی که به #اهل_صیام میرسد)
۰۳) #حرارت_اربعه (وزش طوفانهای سوزان جهنم از چهار طرف، آفتاب بیغروب از بالا، زمین تفتیده از پائین و ازدحام فشرده خلایق از هر سوی)
۰۴) #آلودگی_صوتی لاینقطع (نعرههای وحشتناک جهنم آمیخته با جیغ و فریادهای مردمان وحشتزده که حتی لحظهای هم خاموش نمیشود)
۰۵) #ضیق_مکان (کمبود شدید جا برای ایستادن تا چه رسد به نشستن بعلت فشردگی جمعیت!) در #جزیره_محشر محصور به #اقیانوس_جهنم
۰۶) #معطلی_محاکمات طولانی (و دادگاههای بیشمار برای رسیدگی علنی و عمومی ذره ذره #اعمال فردی و جمعی)
۰۷) #عدم_استراحت (حضور در #محیط_وحشت و اضطراب بیپایان)
۰۸) #فرار_همگانی (یفرّ المرء من اخیه و من امه و ابیه و من صاحبته و بنیه!)
۰۹) #تاریکی و #ظلمت (به استثناء #نور_متقین که البته شامل حال خودشان است و بس)
۱۰) #تنهائی و بیکسی و احساس به خود رهاشدگی
۱۱) #خجالت کُشنده و شرمندگی شدید (ترهقها قترة)
(هدف از گرفتاری قریب باتفاق انسانها به کلکسیون بدبختیهای #قیامت، تخفیف گناهانی است که حتیالامکان کار #پاکسازی آنها به عذابها و جراحیهای جهنم نکشد)
مفهوم #شفاعت_خاصه یومالورود آنست که شفاعت اولیآءالله از روز دوم قیامت شروع میگردد باستثناء #سید_الشهداء که از همان یومالورود آغاز میشود.
سه گروه از انسانها بمحض ورود به قیامت، بسوی #بهشت پرواز میکنند و هیچکدام از شکنجههای #صحرای_محشر را نمیچشند:
۱- #شهدآء راه خدای سبحان
۲- #مشمولین شفاعت خاصه
۳- اهل #نماز_جماعت ۵ وعده
«اللهم ارزقنا #شفاعة_الحسین یومالورود»
آمین
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
انتقالی از تلگرام/واتساپ ۱۳۹۷
💠کانال اطلاعرسانی
چلچراغ معارف و احکام حم 👇
eitaa.com/chelcheraaqHM
🙏گروه هماندیشی
چلچراغ معارف و احکام👇
https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری حم؛
⚖️ دو تا اسلام
⚖️ دو تا ایران!
وقتی که دو تا اسلام متناقض و دو تا ایران متضاد داریم، ناچاریم به یکی از آنها ایمان آورده و به دیگری #کفر بورزیم!
و البته منافقینی هم هستند که همیشه #ایمان و کفرشان معکوس مینماید!
#اسلام_حقیقی
و #اسلام_جعلی
#ایران_مطلوب
و ایران نامطلوب
مسئله، زمانی پیچیدهتر میشود که در ضریب ماتریسی اسلام و ایران (هر کدام به توان ۲)، شاهد چهار نوع گرایش کاملا مختلف از همدیگر باشیم:
اسلام موافق ایران
اسلام مخالف ایران
ایران موافق اسلام
ایران مخالف اسلام
اگر بخوبی دقت کنیم، آنچه که واقعیت دارد، یک مثلث است. زیرا اسلام موافق ایران با ایران موافق اسلام، یکیست. فلذا اضلاع این مثلث عبارتند از:
۱) اسلام و ایران موافق
۲) اسلام مخالف ایران
۳) ایران مخالف اسلام
از منظر #نسب_اربعه، گروه اول رابطه اسلام و ایران را #تساوی و دو گروه بعدی آنرا #تباین میدانند.
این #مذاهب متعدد را عجالتا کوتولههای فکری نمایندگی میکنند:
کوتولهای مثل اسفندیار مشاعی دم از «مکتب ایرانی» میزند با این توجیه که حاوی اسلام است. یعنی اگر به مکتب ایرانی بچسبیم، چیزی از اسلام را از دست نمیدهیم. بنابراین اسلام را که مورد سوءاستفاده از مدعیان آن قرار گرفته و میگیرد، اساسا دور بریزیم و مکتب ایرانی ما را کفایت میکند. حسبنا مکتبة الایرانیة!
نگران از کف رفتن #مکتب_اسلام هم نباشیم که همه آنرا در مکتب ایرانی داریم!
#کوتوله دیگری بنام امید دانا هم تقریبا همین نگرش را به گونه دیگری میپردازد. وی هم معتقد است که مکتب ایران در مقام إکمال و إتمام بوده و هیچ نیازی به #اسلام نداریم و اینکه ایرانیها خیلی هوشمندانه، اسلام را #ایرانیزه کرده و اسمش را گذاشتهاند #تشیع و #اسلام_ناب! وگرنه اسلام بدون ایرانیزاسیون، اسلام داعش است!
ولیکن هر دو گرایش خاماندیشانه (نخواستم از واژههای تندتری که باید به کار برد استفاده کنم!) در مواجهه با قرآن دچار تحیر و رسوائی میشوند!
جریان #مشانژاد بر این باور هستند که قرآن کتابی است که نیازمند تفسیر است و از آنجا که بهترین و بیشترین تفاسیر را #ایرانیان نوشتهاند، لذا به همین دلیل، گلیم قرآن هم در #مکتب_ایرانی از آب کشیده میشود و جای نگرانی نیست!
اما #جریان_نادانا معتقد است که #اسلام_داعش (وارث اسلام #خلافت_عربی اموی و عباسی) زاده همین قرآن است و لذا باید #قرآن را به آتش بکشیم! (العیاذ بالله)
همچنین آورنده این کتاب و نخستین مؤمن بدان (رسولالله الاعظمص) را هم باید گردن بزنیم. البته اهل بیت او بویژه #امام_حسین را که همسری #ایرانی اختیار کرد، حفظ میکنیم فقط بخاطر اینکه آنان را ایرانی تلقی میکنیم!
و حتی میتوانیم دایره ایرانیت خود را بازتر کنیم و حضرت ابراهیم(ع) را هم که ایرانی (از #نژاد_ایرانی کرد یا آذری) بوده متعلق به خود بدانیم اما زیر بار ذریه او نمیرویم. زیرا نوادگان اسحاق(ع) که با #کنعانیان آمیختند و اصالت پدری خود را از دست دادند، در سودای نابودی ملت ایران بوده و هستند و خواهند بود، و نوادگان اسماعیل(ع) که با قریشیان و اعراب آمیختند و اصالت پدری خود را از کف دادند، در حمله عربها به #ایران و فروپاشی #شاهنشاهی باستانی ما نقش داشتند.
اینگونه مباحث آمیخته به برخی جهالتها و لجاجتها ایجاب میکند که دقیقا در صدد ترسیم رابطه #اسلام و #ایران برآئیم.
از نظر نگارنده این سطور، نسبت اسلام و ایران، نه تساوی است و نه تباین بلکه عموموخصوص منوجه است. یعنی؛
۱- بخشی از #اسلامیت، معادل ایرانیت است.
۲- بخشی از #ایرانیت، معادل اسلامیت است.
۳- بخشی از اسلامیت، ناسازگار با ایرانیت است.
۴- بخشی از ایرانیت، ناسازگار با اسلامیت است.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
💠
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری حم؛
⁉️ رضوان کجاست؟!
👌 در روز #عاشورا #سید_الشهداء علیهالسلام، هنگام بدرقه حنظله شبامی (از یاران آنحضرت که #حافظ کل #قرآن بود) بسوی #رزم و #شهادت، به او فرمودند:
«رُح إلی خیرٍ مِنَ الدنیا
و إلی مُلکٍ لا یَبلیٰ»!
منظور از «خیر من الدنیا» اشاره به بهشت است.
ولیکن منظور آنحضرت از «ملک لایبلی» چیست؟!
لازم به ذکر است که عبارت «ملک لایبلی» در قرآن آمده ولیکن ادعایی از #شیطان در گفتگو با آدم در بهشت است:
«هَل أدلُّک علی شجرة الخلد و ملک لایبلی»؟
ای آدم! آیا دوست داری تو را بسوی «شجره جاودانگی» و «پادشاهی بیپایان»، راهنمائی کنم؟
#آدم تعلیمیافته به #کل_اسماء #عالم_وجود (قرآن: علّم آدم الاسماء کلها)؛ نه تنها وجود عالم و مقامی از قبیل؛ «شبکه جاودانگی» و «پادشاهی فناناپذیر» را انکار نمیکند، بلکه حریصانه در جستجوی آنست و مشتاقانه آنرا میجوید!
آدم و حوا گمان میکردند که آن #عالم_مطلوب و ایدهآل در همان بهشت است ولیکن راه ورود بدان را نمییافتند!
#شیطان راه ورود بدان را میدانست و آندو را به درستی راهنمایی کرد.
آری! راه ورود به آن عالم برتر از بهشت، همان #شجره_منهیه (مشهور به #میوه_ممنوعه!!) بود.
که بیمهابا و بیمحابا بدان نزدیک شدند!
که «عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها»!
«ملک لایبلی»، #دروغ نبود و نیست و #حقیقت داشت و دارد.
ولیکن #خالق_متعال، راه ورودی آن را در دنیا تعبیه فرموده است!
و راه ورود به دنیا #هبوط از بهشت بود که کلید آن، همان نزدیکی به #شجره_منهیه و ذوق آن بود.
«فلما ذاقا الشجرة»!
البته ریسک بزرگی بود. زیرا ممکنست که #انسان نه تنها به ملک لا یبلی دست نیازد بلکه بهشت را هم از کف بدهد و بدتر آنکه گرفتار #جهنم_وحشی گردد!
خطر بسیار بزرگی بود ولیکن #آدم و #حوا این #خطر_عظیم را به جان خریدند! زیرا که #ارزش_خطر کردن را داشت.
«عطآئاً غیرمجذوذ» تعبیر دیگری از همان «ملک لایبلی» است که در #سوره_هود بدان اشاره شده و #پیامبر_اعظم(ص) علت #پیری_زودرس خود را به همین سوره آدرس دادند!
زیرا اگر عالم بهشت را به بهانه دهند، عالم فراتر از #بهشت، بهاء سنگینی میخواهد که تحصیل آن، آدمی را از شدت فرسایش، پیر میسازد!
#شهادت در رکاب حسین(ع)، راه میانبری است بسوی «ملک لا یبلی و عطائا غیرمجذوذ».
لذا به حنظله فرمود: پرواز کن بسوی جایگاهی بهتر از #دنیا و #پرواز کن بسوی ملک لایبلی!
حال سؤال اینست؛
آن عالم فراتر از بهشت، کدام عالم است؟! و چرا ارزشمندتر از بهشت برین است؟!
آری! «رضوانٌ من الله، اکبر» کجاست و چیست؟!
لطفاً جواب دهید.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
(برگرفته از کتاب «طپش خلقت و انقراض آخرت» که البته از سال ۱۳۶۶ تاکنون بعللی هنوز موفق به چاپ آن نشدهام!)
💠
💠کانال اطلاعرسانی
چلچراغ معارف و احکام حم 👇
eitaa.com/chelcheraaqHM
🙏گروه هماندیشی
چلچراغ معارف و احکام👇
https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
May 11
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاله صهیونیستی
احمد زیدآبادی (زاده ۱۳۴۴سیرجان) روزنامهنگار اصلاحطلب که در پی حوادث انتخابات ۱۳۸۸ به 6 سال زندان، 5 سال تبعید به گناباد و محرومیت مادامالعمر از هرگونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث، به صورت کتبی یا شفاهی محکوم شد، دبیرکل سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم) و عضو هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران نیز بوده است.
تز دکترای او «دین و دولت در اسرائیل» نام داشت. او که همواره مورد حمایت و تشویق و جوائز سازمانها و بنیادهای صهیونیستی بوده است، وقتی که مقام معظم رهبری، بدحجابی را علاوه بر «حرام شرعی»، «حرام سیاسی» هم نامیدند، ادعا کرد: «کسانی که میخواهند حجاب را سیاسی کنند همدست نتانیاهو هستند»!
او در سال ۱۳۷۹ به جرم تشویش اذهان عمومی و اقدام افسارگسیخته علیه نظام بجای اعدام، ۱۳ ماه در زندان به سربرد. این شورشی که سالهاست انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را تحریم کرده، کماکان به تولید «اراجیف» علیه «نظام ولائی ایران» مشغول است و اخیراً با توجیهی صهیونیستی از «غیرقابل بازگشت بودن فلسطین اشغالی به فلسطینیان» حرف زده است!!!
اولینباری که با وی به مناظره پرداختم؛ در آستانه انتخابات 1388 بود که به نمایندگی از طرف مهدی کروبی شرکت کرد. (از طرف «میرنورد» هم «بیسواد کذّاب زشتکلام»ی بنام دکتر صادق زیباکلام آمد و «مشانژاد» نمایندهای اعزام نکرد!)
مناظره انتخاباتی مورد اشاره از طرف «حزب اسلامی ایرانزمین» برگزار گردید که بنده (حسینی منتظر) به نمایندگی از محسن رضائی شرکت کردم.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
بهار 1402
🆔 @chelcheraaqHM
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍ تحریری حم
بسمه تعالی
حضرت روح در حریم ممنوعه! (۱)
#شب_قدر، فرصت کمنظیری برای #انسان است. نزول روح و ملائکه، درخشانترین واقعه امشب است.
«تنزل الملائکة و الروح
فیها باذن ربهم،
من کل أمر سلام
هی حتی مطلع الفجر»
چند نکته حائز اهمیت معطوف به «روح»:
۱) ملائکه قبل از روح، نازل میشوند. (تا زمین را زمینهسازی کنند برای نزول حضرت روح) و نزول آنان به #إذن و اجازه پروردگارشان انجام میگیرد.
۲) حضرت جبرئیل(ع) بعنوان قویترین ملک از ملائک، از پیشقراولان حضرت روح است. فلذا حضرت روح مافوق ملائکه از جمله؛ جناب جبرئیل است.
(در بعضی از ترجمههای قرآن که ادعا شده «روح؛ اعظم ملائکه است»! از اشتباهات رایج است.)
۳) معراج پیامبر اعظم(ص) مکرراً (۲الی۱۲بار) رخ داده است. ولیکن همه آنها دارای سه مرحله کلی بودهاند:
۳/۱- «من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی»
۳/۲- «من المسجد الاقصی الی سدرة المنتهی»
۳/۳- «من سدرة المنتهی الی القرب الاعلیٰ»
۴) بزرگترین فرشتگان خدا (از جمله اعظم آنان؛ جبرئیل) در معیت معراجیه پیامبر اکرم(ص) بودند. ولیکن بدون #مرحله_نهائی آن!
۵) هیچ فرشتهای باندازه حضرت جبرئیل(ع) #قدرتمند و تیزپرواز و بلندپرواز نیست.
۶) مرحله سوم معراج برای کلیه ملائکه (حتی برای #جبرئیل که أبَرقدرت #عالم_آفرینش است) ممنوعه است. فلذا فرمود: «لو دنوت أنملة لاحترقت»!
جبرئیل وقتی از #معیت رسولالله الاعظم(ص) بازماند گفت: اگر به اندازه یک بند انگشت نزدیک شوم بلافاصله آتش میگیرم!
فلذا مرحله سوم #معراج را پیامبر به تنهائی ادامه دادند.
مسئلة:
#حریم_ممنوعه قرب الهی که اندک نزدیکی بدان، حتی جبرئیل را #آتش زده و نابود میکند، چگونه است که برای پیغمبر اکرم(ص) مبدل به «برداً و سلاما» میگردد!؟!
سرآغاز قصه #آفرینش_انسان در #قرآن (سوره دوم از آیات ۳۰ به بعد)؛
«.. فقال أنبئونی بِأسماء هؤلاء إن کنتم صادقین»!
«.. قال أ لم أقل لکم إنی أعلم ... و أعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون»؟!
نکات حائز اهمیت معطوف به کتمان ملائکه:
۷) خالق متعال، قبل از آفرینش مخلوقی سه وجهی بنام «آدم، انسان و بشر»، جعل او در زمین را به ملائکةالله، اطلاعرسانی میکند! (چه ضرورتی داشته؟!)
۸) پروردگار متعال، مخلوق جدید خود را خلیفه مینامد که قرار است «جانشین جنّ» گردد.
(عنوان مجعول «خلیفة+الله» مورد تأیید #آیات و #روایات_معتبر نیست و بنظر میرسد از #اسرائیلیات مطلوب #اومانیزم است که وارد #ادبیات_عرفانی اسلام شده و از #اشتباهات_رایج ادبای #مسلمان و غیرمسلمان گشته است!)
۹) پدیده خلیفه در زمین، با اعتراضیه ملائکه مواجه میشود! زیرا او را پیشاپیش متهم میکنند به اینکه موجودی #مفسد و #سفّاک (فسادگر و خونریز) است!
(البته اتهام ملائکه قرین واقعیتی است که با انتشار #نسل_خلیفه در #زمین رخ عیان کرده و هنوز هم ادامه دارد!)
۱۰) شگفتی ظاهری ملائکه، از آنجهت، وجاهت دارد که «پدیده مفسد و سفاک» با «سبحانیت و قداست الله»، ناساز است. فلذا گفتند: «نسبح بحمدک و نقدس لک»!
۱۱) خالق متعال، بدون ردّ ادعای ملائکه میفرماید: «إنی أعلم ما لا تعلمون»؛ من میدانم چیزی را که شما نمیدانید!
مسئلة:
آنچه را که خدا میداند اما ملائکه نمیدانند، چیست؟ آیا مربوط به #خلیفه است؟ یا مربوط به #خالق_خلیفه؟
بنظر میرسد که مجهول ملائکه در «الاسمآء» است. زیرا خدا بلافاصله بعد از اشاره به چیزی که ملائکه نمیدانند، اقدام به تعلیم اسماء میکند؛ «و علَّم آدم الاسماء کلها»؛ و آموخت به آدم همه اسمها را!
۱۱/۱- ظاهراً منظور از «الاسماء کلها»، اسماءالله است که #اسماء_الحسنی هم نامیده شدهاند.
۱۱/۲- مجهول #ملائکه در بین #اسماء_الله بوده است. ولیکن نه مطلق آنها بلکه برخی از آنها و شاید فقط یکی از آنها!
۱۱/۳- «اسم الله» مجهول در نزد ملائکه، کدامین اسم خدا بوده است؟!
(البته بنظر میرسد که اسمالله خاص خدا، برای ملائکه، #مجهول_مطلق نبوده است بلکه آنان به این اسمالله خاص، #تجاهل میورزیدهاند! لذا فرمود؛ «ما کنتم تکتمون» و به صراحت، تردید در #صداقت_ملائکه را با عبارت «إن کنتم صادقین»، برجسته فرمود!
۱۲) اولین اسمی که پروردگار متعال به خلیفه، اطلاق میکند کلمه #آدم است. (علّم آدم الاسماء)
و این عنوان تا زمانی که آدم و حوا در بهشت هستند، پایدار است و بمحض آنکه به زمین #هبوط میکنند، به #انسان و #بشر هم مسمی میگردند.
۱۳) تقدیم آدم بر #ملائکه در امر #تعلیم_اسماء، دلیل خاصی دارد که در جای خود قابل توضیح است.
۱۴) ملائکه علیرغم فراگیری اسماءالله، هنگام بازگوئی آنها، گویا از اشاره به یکی از اسماءالله، تعمداً تجاهل میکنند!
مسئلة:
کدام اسمالله، #مجهول و بلکه #مکتوم ملائکةالله است؟! #علت_کتمان آنان چیست؟!
..ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
شب قدر ۱۴۰۲
کانال «چلچراغ معارف و احکام حم»
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری حم
بسمه تعالی
حضرت روح در حریم ممنوعه! (۲)
ملائکه بمحض اطلاع از خبر «آفرینش پدیدهای بنام #خلیفه»، ترازوئی بر میافرازند که در یک کفه آن، ثقلین «سبحانیت+قداست» خالق متعال قرار دارد و در کفه دیگر آن، ثقلین «مفسد+سفّاک» بودن خلیفه!
بدینمفهوم که؛ #سبحانیت و #قداست الهی (پاکی درونی و بیرونی/ذاتی و صفاتی) و «خیر مطلق» چگونه میتواند در عالم آفرینش، «مخلوق شرّ»ی را بیافریند و برتابد که براحتی مرتکب #فساد و #سفک میشود؟! و پیوسته #شرارت میورزد؟!
مسئله مبدأیت «خیر» و مبدأیت «شرّ»، مسئله بسیار غامضی بوده است (که قبل از #خلقت_آدم، توسط #ملائکه مورد توجه قرار گرفت) و از نخستین دغدغههای انسان در #زمین بوده است.
ایرانیان (بعنوان صاحبان نخستین #فرهنگ و #تمدن_بشری در زمین) شاید اولین کسانی بودند که در صدد حل معمای پیچیده مذکور برآمده و با خلق موجود موهومی بنام #اهریمن در مقابل #اهورامزدا بزعم خود، گرهگشائی کردند!!
و بدینوسیله ثنویت (شرک به الله) را در جهان پایهگذاری کرده و دنبال کردند.
ثنویت ایرانیان (شرک اهورامزدا+اهریمن) ظاهرا وقتی به #تمدن_هندوستان رسید در قالب «بَرَهما+ماهایا» دنبال گردید! همین ثنویت، وقتی به #تمدن_چین رسید، در قالب «یانگ+یین» و بالاخره همین ثنویت، وقتی به #اروپا رسید در قالب «دو آلیسم» دنبال گردید!
آری! «ثنویت»؛ بزرگترین خبطی بود که ایرانیان در سطح جهانی علیه بشریت، مرتکب شدند ولیکن در آخرالزمان، بزرگترین خدمت به بشریت هم به #ایرانیان تعلق خواهد گرفت که در #رکاب_امام #آخر_الزمان، موفق به توسعه و تحکیم #توحید در #جهان_بشریت خواهند گردید.
پیروان ادیانی که از مخلوقی بنام #شیطان در امان نیستند، ایبسا گرفتار #ثنویت_مشرکانه کهنی باشند که بر #بشریت سایه افکنده است با این پندار که مبدأیت هر شرّی و شرارتی به #ابلیس برمیگردد!
و حال آنکه #خالق_سبحان و #پروردگار_قدیس صریحاً خلقت هر شرّی را به خودش نسبت میدهد؛ «قل أعوذ بر الفلق* من شرّ ما خلق* و من شرّ غاسق إذا وقب»!
#اهریمن و مایا و یین و امثالهم، #خدایان_موهوم و پوچی هستند که قاعدتاً هیچ نقشی در #خلقت و توسعه #شرّ و شرورات ندارند و ساخته پرداخته ذهن انسانهائی هستند که بزعم خود خواستهاند، انتساب هر شری را از ساحت اقدس حضرت سبحان، دور سازند!
علت چنین خبطی (#ثنویت) در همان چیزی نهفته است که مورد #کتمان_ملائکه بود!
و شاید به همین علت است که خدای قادر در #قیامت، #ملائکه را در ردیف اول متهمین #بزرگترین_محکمه خود نشانده و قبل از #جنّ و #انس، آنان را به #استنطاق میکشاند!
(دو آیه در قرآن داریم که دقیقاً با عبارت «و یوم یحشرهم جمیعا» آغاز میشوند و مجموعاً از وقایع کلی بزرگترین #دادگاه_الهی در #محشر پردهبرداری میکنند)
و حال آنکه این #معمای_عظیم در «تعلیم کل اسماء به آدم و ملائکه» حل شده است.
ولیکن اسمالله حلاّل این مسئله، از شدت وحشتآفرینی آن، مورد کتمان و اغماض همه خلایق از جمله ملائکه است! آن اسم کدام است؟!
«اسم الله الحریق» = «اسم الله المکتوم عندالملائکه»؛ اسمی است که #ملائکه از شدت ترس و هراس خود، آنرا کتمان میکنند!
ملائکه همه #اسماء_الله را آشکار میکنند (ما تبدون) ولیکن یکی از آنها را #کتمان میکنند (ما کنتم تکتمون)!
همان اسم فوقالعاده وحشتانگیز و خطرناکی که اگر باندازه یک بند انگشت بدان نزدیک شوند بلافاصله آتش میگیرند!
اسمالله (موحش و محرق!) از #سدرة_المنتهی لغایت #قرب_أعلی را فرا گرفته است که حتی جبرئیل هم #جرأت_تقرب بدان را ندارد ولو باندازه یک بند انگشت! (فرمود: «لو دنوت أنملة لاحترقت»!) چنانچه به اندازه یک بند انگشت، نزدیک شوم، بلافاصله #آتش میگیرم!
این مقدمات از آنجهت به رشته تحریر در آمد تا ببینیم معمای ناسازی «مفسد و سفاکی خلیفه» با «سبحانیت و قداست الله» چگونه قابل جمع و #حل است؟!
اسم الله خاصی وجود دارد که عدم #اعتدال دو کفه ترازوی مذکور را توجیه میکند ولو اینکه ملائکه از بیان آن #وحشت دارند، چنان وحشتی که باعث میشود تا آن را کتمان نمایند!
«اسمالله»ی که هر چیزی و هر کسی (ولو جبرئیل) را سریعاً و شدیداً میسوزاند و محو میسازد تا چه رسد به مفسدین و سفّاکها!
بنابراین #فساد و #سفک و هر «شرّ»ی که هر لحظه در معرض #حریق و محو است، هیچگونه تهدید و تحدیدی علیه «سبحانیت و قداست الله» نیست و لزومی به اعتراضیه و اظهار شگفتی نیست.
آیا این اسم الله خاص، در قرآن هم ذکر شده است؟
...ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
شب قدر ۱۴۰۲
کانال چلچراغ معارف و احکام حم:
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
جهت گفتگوهای دینی و سیاسی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام (و هماندیشی پیرامون پیامهای کانال مذکور☝️) لطفا در گروه ذیل👇به ما بپیوندید:
گروه چلچراغ معارف و احکام:
https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
❤️
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍ تحریری حم
بسمه تعالی
حضرت روح در حریم ممنوعه! (۰۳)
اشاره شد که سقف پروازی #جبرئیل(ع) و بالطبع سایر #ملائکه تا «سدرةالمنتهیٰ» است که نقطه انتهائی و پایانی بهشت اعظم است.
اشاره شد که ملائکه و حتی جبرئیل به عالمی فراتر از #سدرة_المنتهی، توان و حق #پرواز ندارند وگرنه #آتش میگیرند!
ملائکه طبق اشاره #قرآن، دارای بالهای پرواز متفاوتی هستند؛ بعضی دو بال و برخی سه بال و بعضاً چهار باله هستند.
(جَاعِلِ الْمَلَائِکةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ؛ مَثْنَىٰ وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ (فاطر/۱) قرار دهنده است ملائکه را پیک بالدار دو بال و سه بال و چهار بال)
حال با ملاحظه «بالدار بودن» و «پرواز در عالم ذیل سدرةالمنتهی» و «آتش گرفتن و سوختن و محو شدن»، میتوان تصور کرد که ملائکه، دارای جسمی هستند که صد البته متفاوت از جسم بشر و حتی جن است. جسم بشر از #طین، جسم جن از #نار و جسم ملک از #نور است. ولیکن نوری که جنبه مادی دارد و وقتی که نار برای چشم بشر، قابل مشاهده نیست بنحو اولیٰ نور ملائکه هم قابل مشاهده نیست. اگرچه اینطور هم نیست که مطلقا قابل مشاهده نباشند وگرنه #اولیاء_الله هم قادر به مشاهده آنها نبودند و حال آنکه به #إذن_الله هر دو مخلوق مذکور را رؤیت میکردهاند.
بحثمان به اینجا کشید که، بعد از سدرةالمنتهی تا مقام #قرب_اعلیٰ، #حریم ممنوعه الهی است حتی برای جبرئیل که اگر به اندازه یک بند انگشت هم فراتر برود، بلافاصله آتش میگیرد!
حال سؤال اینجاست که؛ جبرئیل از کجا میداند که نباید وارد #حریم_ممنوعه شود؟!
- آیا پیشاپیش به آنحضرت (و سایر ملائکه) تعلیم داده شده است؟
- آیا ملائکه تجربه دارند و در عمل فهمیدهاند که نباید وارد آن حریم شوند وگرنه آتش میگیرند؟
- چرا پیامبر اعظم(ص)، هنگام ورود به حریم ممنوعه و سیر در آن حتی تا قرب اعلی «أو أدنیٰ» آسیبی نمیبیند؟! و آتش نمیگیرد؟!
بنظر میرسد که ملائکه قبل از #تعلیم_اسماء به آدم (و «ثم عرضهم علی الملائکه») از خطر ورود به حریم ممنوعه، اطلاع داشتند ولیکن آنرا #کتمان میکردند!
و اشاره کردیم که حل معمای ناسازی و عدم #اعتدال بین «سبوح+قدوس» بودن #الله و «مفسد+سفّاک» بودن #جن و #إنس و «قابل جمع» بودن #اضداد مذکور را باید در یکی از اسماءالله جستجو کرد. همان اسمی که ملائکه ترجیح میدهند آنرا کتمان نمایند!
ولیکن خدای متعال ترجیح میدهد که آنرا مورد اشاره قرار دهد.
همچنانکه انجام هر کاری، نیازمند ابزار خاص آن کار است، خالق متعال هم انجام هر امری را با اسم خاص (و متناسب با آن امر) خود انجام میدهد.
و در اینجاست که به این نکته باید بیاندیشیم که #خالق_متعال، تضاد مذکور بعنوان «بزرگترین معمای هستی» را با کدام اسم خاص خود، حل میکند؟
و چنانچه به این اسم خاص، بیاطلاع باشیم یا از آن، چنان وحشت داشته باشیم که از شدت ترس و هراس، آنرا کتمان نمائیم، آنگاه در حل این معمای عجیب و عظیم عاجز خواهیم شد!
همانقدر که جنس ساختاری بشر و جن متفاوت است (و البته #ابلیس گمان میکرد که آتش بر طین متمایز است!) و بمراتب بیشتر؛ جنس ساختاری ملائکه بر ساختار مادی جن و بشر متمایز است، جنس ساختاری حضرت روح بر ملائکه متمایز است. نشان به آن نشان که ورود روح در حریم ممنوعه نه منع میشود و نه هنگام حضور و سیر در آن، آتش میگیرد و حال آنکه جبرئیل(ع) بمحض نزدیک شدن باندازه یک بند انگشت به آن #حریم_کبریا، بلافاصله آتش گرفته و نابود میشود!
با عنایت به این تمایزات در قیاسات است که وقتی از کیفیت ساختاری روح سؤال شود، بیجواب میماند مگر در این حد که فرمود: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلّا قَلِيلاً» [۸۵] و از تو در باره روح سؤال مىكنند، بگو: روح از #امر_پروردگار من است و از علم و دانش، جز اندكى به شما داده نشده است! (س.اسراء)
وقتی که #خلایق از درک «روح» عاجز باشند (بلحاظ نداشتن ابزار فهم ذیربط) بنحو اولیٰ، از درک ذات الهی، عاجزترند! فلذا میفرماید؛ «لیس کمثله شیء»!
یعنی که در شباهت حتی با روح هم، مثل او نیست تا چه رسد به ملائکه که از نور هستند!
عبارت «لیس کمثله شیء» در دعای ۱۰۰۰ اسمالله (جوشن کبیر) دو بار به کار رفته است. در این دعا که دارای عبارت «یا من له الاسماء الحسنی» نیز است، به #سبحانیت و #قداست الهی، دو بار اشاره شده است؛ «یا ذا القدس و السبحان» و «یا سبوح یا قدوس».
«یا من تقدست اسمائه» و «یا من قدر #الخیر و #الشرّ» در دعای مذکور از دیگر عبارتهای مرتبط با مبحثیست که ما در این سلسله دنبال میکنیم.
با همه این احوال، در این دعای مشهوره که خواندن آن در #لیالی_قدر ماه مبارک #رمضان، رسم #مسلمین است، حتی یک بار هم اسمالله «رمضان» استفاده نشده است! چرا؟!
..ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
شب قدر ۱۴۰۲
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍ تحریری حم
بسمه تعالی
🔥 جهنم؛ انتقامی جبّاریه یا ابزاری رمضانیه؟!
(بخش اول):
بعضیها (اکثریت انسانها) گمان میکنند که «جهنم»، بعنوان خشونتی محض؛ ابزاری برای انتقامجویی خدای قهار و ذوالانتقام از گناهکاران است! و حال آنکه «جهنم»، بعنوان خشونتی محض؛ ابزاری برای نجات و نیل انسانهای گناهکار به «بهشت» است که اوج «رحمت الهی» است. یعنی جهنم با تمام خشونت و وحشتناکی آن، راهکاری برای ترحّم بر اکثریت انسانهاست تا از گناهان خود رسته و به بهشت رفته باشند.
بلی! «اکثریت انسانها» جهنمی هستند بعلت گناهان ریز و درشتی که مرتکب میشوند و در آن داخل خواهند شد (طبق بیان صریح خدا «وَ إن مِنهُم إلاّ واردها» در قرآن) ولیکن وقتی نهایتاً «اکثریت انسانها» بهشتی میشوند (ولو بعد از تحمل هزاران قرن عذاب و شکنجه!) دقیقاً بمعنی آنست که جهنم بعنوان ابزاری کارآمد (و البته اجتنابناپذیر!)، موفق میشود که گناهان اکثریت انسانها را از بین برده و نابود سازد. فلذا قوم «الجهنمیون فیالجنّة» بعد از خروج پاکسازی شده از جهنم و ورود به بهشت پاکیزه، سپاسگزار «حضرت رمضان» خواهند بود.
«رمضان» برگرفته از ریشه «رمض» (سوختنی بدون باقی گذاشتن هیچ آثاری از سوختگی) بمعنای کسیست که گناهان را میسوزاند و کاملاً نابود میسازد. گناهانی که بعلت چسبندگی آنها به تک تک سلولهای بدن تا مغز استخوان گنهکاران و غفلت «مذنبین»، قابل تشبیه به «دُم» حیوانات هستند که به حیوان چسبیده و هر جا که برود آنهم در قفای آن، میرود و هرگز او را رها نمیکند ولو اینکه «صاحب دُم»، توجه مستقیمی بدان ندارد!
تا جائی که بنده مطالعه کردهام، انسان؛ تنها حیوانیست که در خلقت ظاهری خود، دُم ندارد. دم همان بافتیست که در امتداد ستون فقرات بصورت زائدهای متصل از حیوان بیرون میزند که در بعضی از حیوانات کوتاه و در برخی بلند، در بعضی لاغر و در برخی حجیم، در بعضی کشیده و در برخی خمیده و در برخی کوچک و در بعضی بزرگ است.
بزرگترین دمها متعلق به دایناسورها بوده است و فعلا کانگوروها ولیکن انسانها زائدهای در امتداد ستون مهرههای خود ندارند فلذا میتوان گفت؛ انسان تنها حیوان بدون دُم است. ولیکن در روز قیامت آشکار میشود که دمدارترین حیوان و بلکه دمکلفتترین حیوانات همانا انسانها هستند! البته اگر فرض کنیم که انواع گناهان بصورت دم در انواع مختلف خود به انسانها متصل شده و هرگز او را رها نمیکنند و هر جا که بروند دُمشان هم دنباله آنها میرود.
البته شامپانزهها نیز (علیرغم اضافات در تعداد دندهها و کرموزومها نسبت به انسانها) فاقد دم هستند که آنهم لابد (با توجه به تبدیل عدهای از یهودیهای گنهکار به میمون طی فرمان الهی «کونو قردة خاسئین» میمونهای فرومایه بشوید) علتی دارد!
به همین دلیل، گناه در ادبیات قرآنی، «ذنب» (دُم) نامیده شده است و «ذنوب»، جمع آنست.
انسان تنها حیوان بدون دم ولیکن دارای استعداد و اختیار «دُمسازی نامرئی» توسط خودش است که با ارتکاب گناهان برای خود تولید میکند و روز قیامت همه آنها تمثل پیدا کرده و مانع پرواز او بسوی بهشت میشوند.
«ذنوب»؛ هم اشاره به ذنبهای تکراری است و هم به ذنبهای متنوع. یعنی هر کسی، گاهی مرتکب یک ذنب میشود اما بعلت تکرار آن، دارای «ذنوب» میگردد و گاهی مرتکب انواع متفاوتی از «ذنبهای مختلف» میشود و بالتبع دارای «ذنوب»!
پروردگار متعال که انسان را برای خودش آفریده (إنا لله) برای محو گناهان انسانها (از طریق سوزانیدن)، ابزارهای مختلف و متنوعی دارد که اهم آنها در آخرت، «عذاب» در ۷ لایه «جهنم» است و در دنیا «صیام» در ۱ ماهه «رمضان»!
اگر انسانها با استفاده اختیاری از «ابزار دنیوی رمضان» موفق به پالایش وجود نازنین خود از گناهان بگردند، هرگز گرفتار اجباری به «ابزار اخروی رمضان» نخواهند گشت.
به همین دلیل است که وقتی از پیامبر اعظم(ص) سؤال شد؛ چرا «ماه صیام» و «ماه رحمت» خدا، ماه «رمضان» نامیده شده است؟! فرمودند: «لِأنّهُ یرمضُ الذُنُوبَ»!
زیرا «رمضان/ماه رمضان» میسوزاند «ذنوب» را و آنها را نابود و محو میسازد!
حضرت رمضان (آتش مطلق!) در آخرت برای رهائی انسانها جهت نیل آنان به بهشت، آتش بجان دمهای آنها میافکند. هر دمی که آتش میگیرد در امتداد خود به ستون فقرات زده و گردن انسانها را هم خفت میکند تا به سری برسد که بر گردن استوار است.
«نار رمضانیه» مذکور که گویا بر رقبه (گردن) انسان حلقه زده، فقط بدنبال سوزانیدن و محو گناهان است ولیکن عذاب سوزان آن، تمام سلولهای مذنبین را هم میگدازد اما آنها دوباره میرویند تا برای رفتن به بهشت موجود باشند.
بنابراین؛ «رمضان» و «ذنوب» تعامل معنیداری با هم دارند که نیازمند توضیحات بیشتری است.
..ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
بهار ۱۴۰۲
چلچراغ #معارف و #احکام حم:
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری حم
بسمه تعالی
معمای الأولی در زیارت جامعه
وجود جهانی مهمتر و بالاتر⁉️
(بخش اول):
کلمه «الاولی» در عبارت «وَ حُجَجِ اللَّهِ عَلى اَهْلِ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ وَ الاْولى» (زیارت جامعه کبیره) معمائی شده است که چه معنا و مفهومی دارد؟!
فراز حاوی «الأولی»؛ «اَلسَّلامُ عَلى اَئِمَّةِ الْهُدى وَ مَصابيحِ الدُّجى وَ اَعْلامِ التُّقى وَ ذَوِى النُّهی وَ اُولِىالْحِجى وَ كَهْفِ الْوَرى وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِيآءِ وَ الْمَثَلِ الْأَعْلی وَ الدَّعْوَةِ الْحُسْنى وَ حُجَجِ اللَّهِ عَلى اَهْلِ الدُّنْيا وَ الْأخِرَةِ وَ الْأُولى وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ» است.
شارحان در تعریف و تفسیر مفهوم کلمه «الاُولى» (بمعنای ضدّ پایان، آغاز، اولین، نخستین، زمان پیشین و جلوتر)، سخن روشن و یکسان و هماهنگى ندارند!
برخى، آنرا به مفهوم همین «دنیا» و مترادف با آن مىدانند، برخى «اولی» را به «عالم برزخ» تفسیر کرده و برخى آن را زمان «رجعت»(صغیره) دانستهاند و برخى نیز، آنرا «امّتهاى گذشته» معرّفى و برخى هم آنرا حتی به «عالَم ذر» تفسير نمودهاند!
معمّا بودن آن در اینست که هم؛ در کنار «دنیا» و «آخرت» ذکر شده است (گویا که به عالمی غیر از دنیا و آخرت اشاره دارد!) و هم اینکه بعد از «آخرت» قرار گرفته است! که موجب سردرگمی شارحان و مفسرین آن گشته است!
«الاولی» اگر قبل یا بعد «دنیا»، ذکر میشد، مشکل چندانی پیدا نمیکرد و قاعدتاً «عِدل دنیا» تلقی میشد ولیکن بعد از ذکر «آخرت»، مفهوم آنرا کاملا رازآلود و رمزینه کرده است!
حقیر بر این تصورم که «الاولی» به عالمی اشاره دارد که بعد از آخرت یا مافوق دنیا و آخرت است.
کسانی که عوالم خلقت الهی را به عالَمَین «دنیا و آخرت» محدود میکنند، قاعدتاً قادر به درک عالم سومی بنام «الأولی» نیستند و حال آنکه، عوالمی که محضر انسانهاست، هفتگانه هستند که بترتیب عبارتند:
۱) محفل انس (الروح فی محضر الله)
۲) عالم ذر (عالم ألست) و جنة الأولی
۳) عالم دنیا
۴) عالم برزخ
۵) عالم محشر (قیامت)
۶) عالم عُقبیٰ (جهنم) و جنة الأُخری
۷) عالم اعلیٰ (رضوان، ملک لایبلی و عطآئاً غیرمجذوذ)
https://eitaa.com/chelcheraaqHM/391
حال باید دید که منظور از «الاولی» در عبارت جامعه کبیره، اشاره به کدامیک از عوالم پنجگانه دیگر دارد؟
کلید حل این سؤال در احتیاج انسانها به «حجج الله» (الگوهای أکمل) است که باید دید در کدامین عوالم مورد نیاز آنهاست؟
بعبارتی دقیقتر؛ انسانها در کدام عوالم، محتاج «سعادتمندی مطلوب» هستند که در ذیل اطاعت و تبعیت از حججالله قابل تحصیل است؟
قاعدتاً نشئات اول و دوم (محفل انس اولیه و عالم ذر یا ألست و حتی جنة الأولی) هیچگونه موضوعیتی در این باب ندارند.
ولیکن در دنیا و آخرت چنین حاجتی در حد اعلای خود وجود دارد.
دنیا همان نشئه سوم است و آخرت هم بطور کلی، شامل نشئات چهارم لغایت ششم میگردد ولیکن «الاولی» ناظر به کدام جایگاه است؟
دنیا یا آخرت؟!
بنظر بنده هیچکدام! بلکه اشاره دارد به عالم هفتم که فراتر از دنیا و حتی آخرت است.
چنانچه بجای «الاولی»، کلمه «الاعلی» درج شده بود، درک مطلب، آسانتر و سادهتر بود. چنانکه در همین فراز کلمه الاعلی هم به کار رفته است (المثل الأعلی) ولیکن لزومی ندارد آنرا تغییر بدهیم یا گمان کنیم که در نقل قول یا تحریرهای هزار و اندی ساله تغییر حروف و صدا روی داده است.
و اما اینکه همزه «الأولی» را طبق ظاهر آن، ضمّه ببینیم یا تبدیلیافتهای با فتحه؟!
- اَولی⁉️
- اُولی⁉️
هر دو عبارت (أولیٰ با همزه مفتوحه/مضمومه) در قرآن به کار رفته است ولو اینکه معنای نسبتاً متفاوتی پیدا میکنند.
- «النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (سوره احزاب۳۳/آیه ۶) پیامبر در ولایت خود بر مؤمنین، از خود آنان بر خودشان اولویت دارد.
-با عنایت به سخن پروردگار متعال در قرآن (آیه ۴ - سوره ضحی)؛ «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى» (و به يقين دوره پسین براى تو از دوره پیشین بهتر است)، که خطاب به پیامبر اعظم(ص) وعدهای میفرماید، مطلب از دو حال خارج نیست:
۱- مراد؛ «دنیا و آخرت» در مفهوم عند عوامالناس است و میخواهد بگوید که «آخرت محمد» از «دنیای محمد» برای آنحضرت(ص)، بهتر است.
۲- مراد دو مرحله حیات آنحضرت در همین عالم دنیاست (و توجهی به عالم آخرت او ندارد)؛ اولی به زمان تولد تا رحلت او اشاره دارد و دومی به دوره «رجعت صغیره» (رجعت مشهوره عند عوامالناس) قبل از انقراض دنیا و آغاز قیامت.
در مرحله اول، پیامبر در طول عمر ۶۳ ساله خود از همان طفولیت که والدین خود را از دست دادند تا آخرین لحظات حیات خود، در رنج و سختی به سر بردند ولیکن در دوره رجعت صغیره، به دنیا بازگشته و ۳۰/۰۰۰ سال، بر کل دنیا سلطنت میکنند.
..ادامه دارد.
✍️ حسینی(منتظر)
بهار ۱۴۰۲
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍ تحریری حم
بسمه تعالی
معمای الأولی در زیارت جامعه
وجود جهانی مهمتر و بالاتر⁉️
(بخش دوم):
..فلذا «آخرت» پیامبر (بمفهوم دهها هزار سال حکومت آنحضرت) بمراتب بهتر از «أولی» ۶۳ ساله اوست! (دقت شود که در آیه مذکور، «آخرت» در مقابل دنیا به کار نرفته است. بلکه در مقابل «أولی» استفاده شده است.
اگرچه در سپهری دیگر (و شاید بالاتر) میتوان تصور کرد که «کَ» مخاطب در «لَکَ» (در آیه «للآخرة خیر لک من الأُولی» آیه ۴ از سوره ضحی) شخص پیامبر اکرم(ص) نیست بلکه «حضرت روح» مخاطب اصلی آنست که پیامبر اعظم(ص) تمثل حقیقی و مصداق بارز اوست که در اینصورت؛ «الأُولی» اشاره به «محفل أنس اولیه» دارد (که قبل از جنّةالاولی جریان داشت) و «الآخرة» به «محفل عشق ثانویه». و بهتر و خیر بودن آن هم در اینست که جناب روح در محفل اولیه، علیرغم «لیاقت عشقورزی»، جسارت و «قابلیت عشقبازی» نداشت! ولیکن پس از طی دوران مبارزهای وحشتناک و طاقتفرسا و جانسوز با اژدهای هفتسر وجود خود (شهوت، غضب، حسد، حرص، کبر، بخل و عُجب) و مهار مقتدرانه آن چموش قدرتمند و «أمّاره»، جرأت و قدرت عشقورزی با معشوق حقیقی را مییابد.
و در عینحال جواب این سؤال هم است که؛ حضرت روح که در جوار حضرت حق بود، چرا به «هجران» سوزانی مبتلا گردید تا برای رجعت مجدد به محفل عشق خویش از هبوط تحمیلی، سروکارش با «رمضان» افتد که ملائکه (حتی جناب جبرئیل!) هم از آن وحشت دارند و از شدت خوف و خشیت، این «اسمالله» (اعظم؟) را کتمان میکنند!
اگر ما «لله» بودیم و هستیم و خواهیم بود، چه ضرورتی داشت که بعد از طی چهار عالم دردناک (ناشی از غم هجران) و خطرناک (امکان سقوط در عصیان و طغیان) مجدداً بسوی او «رجعت» (إنا إلیه راجعون) کنیم؟!
در جواب میفرماید که؛ رضوان بعد هجران؛ بمراتب بهتر از همجواری و وصال بدون عشقورزی است؛ «للآخرة خیرٌ لک من الأولی»! بنابراین کاف خطاب به روح و بالتبع همه انسانها برمیگردد. «لکَ» یعنی برای نوع انسان!
ولیکن این برداشت از آیه نه تنها چندان کمکی به حل معمای «الاولی» در زیارت جامعه کبیره، نمیکند بلکه آنرا غامضتر هم میسازد! مگر آنکه «الاولی» را به کل عوالم ششگانهای تعمیم دهیم که سیر موفق در آنها زمینهساز ورودی ارادی به عالم هفتمی هستند که غایتالقصوای خلقت است وگرنه نیازی به اینهمه خلقت و خلعت نبود!
در اینصورت؛ مفهوم آن کاملاً معنیدار میگردد که حضرات معصومین (علیهم السلام) حجتها و الگوهای أکملی برای سعادتمندی مطلوب انسانها در دنیا و آخرت و بلکه «کل عوالم أولی» هستند تا انسان کامل به غایت مقصد اعلای خود در مقام هفتم نائل گردد.
در بخش اول این مقاله، به هفت عالمی اشاره کردیم که گذر انسانها بر آنها افتاده یا خواهد افتاد ولیکن قرآن در سوره واقعه، به ذکر سه عالم متفاوت، بسنده کرده و بالتبع جایگاههای مادی انسانها متناسب با مراتب معنوی آنها است:
۱) اصحاب الشمال (گناهکارانی که در جهنم سقوط میکنند) شامل اکثریت انسانها!
۲) اصحاب الیمین (ثوابکارانی که به بهشت دعوتند) شامل «ثُلّةٌ من الأولین و ثُلّةٌ من الآخرین»!
۳) اولئک المقربون (السابقون السابقون که به مقامی فراتر از بهشت ۸ گانه نائل میگردند) شامل «ثُلّةٌ من الأولین و قلیلٌ من الآخرین»!
«اصحاب الیمین» در نیل به «فوز عظیم» از «اصحاب الشمال» سبقت میگیرند ولیکن «فوز اعظم» برای «المقربون» است؛ السابقون السابقون!!
مشابه چنین معمائی را در عبارت قرآنی «موتتنا الاولی» هم داریم که دو بار بکار رفته است:
«إِنْ هِيَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولَى وَ مَا نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ» (سوره الدخان/ آیه ۳۵) آن نیست مگر موت اولیه و ما بعد از دنیا (برای آخرت) برانگیخته نمیشویم!
قرآن همچنین در سوره صافات میفرماید: «أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ {۵۸} إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ» {۵۹}
(سپس از روى سرزنش به آن منكر جهنّمى يا از شدّت شادى به ياران بهشتى خود گويد:) آيا ما ديگر نمىميريم؟ مگر همان مرگ اوّلى (دنيا كه گذشت) و ما ديگر عذابى نخواهيم شد؟
إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ {۶۰} لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ {۶۱}
در آنجا هم سؤال است که؛ «الأولی» را چرا به «موتتنا» چسبانیده است؟!
جهت اطلاعات بیشتر از «موتتنا الأولی» لطفاً منتظر چاپ کتاب «طپش خلقت و انقراض آخرت» (به قلم نگارنده این سطور) باشید که از سال ۱۳۶۶ تاکنون (بلحاظ ثقل مسائل) در حال ویرایشی طویل است!
طی آن در صدد تفسیری از «آیات انقراضیه» سوره هود هستم. همان سورهای که پیامبر اعظم(ص)، علت پیری زودرس خود را بدان نسبت دادند!
النهایة:
«أُخرای سعادتمند»، رهین «تشیّع حججالله» در أُولی است که دنیا و آخرت هم بخش مهمی از آن هستند.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
بهار ۱۴۰۲
چلچراغ معارف و احکام حم:
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
عوالم هفتگانهای که محل مبدأ و حضور و سیر و رجعت و فرجام انسانهاست:
۱) محفل انس (الروح فی محضر الله)
۲) عالم ذر (عالم ألست) و جنة الأولی
۳) عالم دنیا
۴) عالم برزخ
۵) عالم محشر (قیامت)
۶) عالم عُقبیٰ (جهنم) و جنّة الأُخری
۷) عالم اعلیٰ (رضوان، ملک لایبلی و عطآئاً غیرمجذوذ)
ما اینک در عالم سوم (نشئه ثالثه) یعنی دنیا قرار داریم.
در این سیر و تحول (قوس نزولی و صعودی)، انسانهای شایسته مجددا به «محفل انس» خویش باز میگردند (برای حضور ثانویه) ولیکن بصورتی کاملا متمایز از حضور اولیه خود در آن مقام اعلی و اینبار پادشاهی بیپایان و عطائی غیرشکسته است و رضوان من الله اکبر.
(ضمیمه مقاله دو قسمتی «معمای الأولی در زیارت جامعه کبیره» و اینکه کدامین جایگاه را نشانه رفته است؟!)
https://eitaa.com/chelcheraaqHM/376
💠
https://eitaa.com/chelcheraaqHM/388
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
💠کانال چلچراغ #معارف و #احکام حم 👇
🆔 @chelcheraaqHM
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍ تحریری حم
بسمه تعالی
🔥 جهنم؛ انتقامی جبّاریه یا ابزاری رمضانیه؟!
(بخش دوم):
اشاره کردیم که غمناکترین درد بشریت در صحرای برهوت و سوزان محشر، نحوه جداسازی گناهان همچون دمهای چسبیده و فرو رفته در اعماق تاروپود وجودی انسانهاست.
«حیات» انسان برای «فلاح» اوست یعنی «حیات» سکوی پرش انسان بسوی «فلاح» اوست که در مجال «العاجلة» (در مقابل «الآخرة» بمثابه «دنیا» در مقابل «عقبیٰ» بمفهوم موقت و سریعالسیر) باید استفاده نماید.
خدا تنوری را آماده کرده تا داغه (مهلت انسان در حیات خود)، نان خود را بچسباند!
«ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند/تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری»
«سخر لکم ما فیالسموات و ما فیالارض»
خالق متعال زمینههای لازم و بلکه کافی را فراهم ساخته است که تو خود را به «فلاح» (الله) برسانی.
خدا مجبور نبود تو را بیافریند ولیکن لطف کرد (و البته با اجازه خودت) تو را وارد چرخه حیات کرد. «قال ألست بربکم؟ قالوا بلیٰ»!
حیاتی که به تو بخشیده، «کف لطف» اوست و فرصتی گذرا تا نان فلاح خود را که «سقف لطف» پروردگار حکیم است، به دست آوری.
تو برای این «تنور پخت» و این «سکوی پرش» نیستی بلکه اینها برای تو هستند تا به فلاح برسی که «قرب الله» است. هر کاری که در این حیات مایه «قربت تو بسوی الله» است دریغ نکن؛ «إنّا لله».
ولیکن در دنیا گرفتار «جناح» میگردی فلذا در آخرت محتاج «نجاح» میشوی که عملیات نجاح (نجات) به دست «رمضان» است و بس که از همین دنیا آغاز میگردد.
شعار بنیادی مکتب الهی پیامبران و امامان بحق؛ «حیَّ علی الفلاح» (رجعت و بازگشت بسوی معشوق حقیقی) است و ضرورت شتافتن بسوی رستگاری و پیروزی نیل به «مقام قرب اعلی» اما ابناء بشر مختار هستند که خود را در جُناح و گناه «فساد و سفاکی» هم غرق سازند و برای خود انواع دُمها را در آورند! ولیکن رمضان (خالق متعال) بر آنست که همه دمهای آنها را سوزانیده و معدوم سازد و سرانجام آنان را وارد بهشت خود گرداند.
اگر خدا، رمضان (سوزانترین آتش مطلق) نبود، هرگز انسان را نمیآفرید و اگر میآفرید، هرگز به او اختیار ارتکاب گناه نمیداد تا برای خود دُم در آورد!
رمضان همان «اسمالله»ی است که ملائکه (از شدت وحشت و ترس خود!) آنرا کتمان میکردند اما خدا «بیصداقتی» آنان را لو داد!
در قصه آفرینش؛ خطاب «إن کنتم صادقین» (اگر راستگویان هستید!) «پنهانسازی ملائکه» را آشکار ساخت همچنانکه در هنگامه سجده ملائکه بر آدم که شیطان، طفره رفت، خدا آن عزازیل (عزیز خدا!) را «ابلیس» (مأیوس) نامید؛ «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَة اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدوا إِلاّ إِبْلِیس»!
خالق رحمان، چنانچه «رمضان» نبود، هرگز اجازه «ابلیسی و شیطنت» و نیز «عصیان و طغیان» به هیچ مخلوقی را نمیداد.
«رمضان»؛ «حریم آتشین» ممنوعهای دارد که هر مخلوقی اگر بدان نزدیک شود، بلافاصله آتش میگیرد، حتی اگر قویترین فرشته خدا همچون حضرت جبرئیل(ع) باشد که أَبَرقدرت عالم آفرینش است. لذا فرمود: «لَو دَنوتُ أنملةً لَأحترقتُ»! (اگر باندازه یک بند انگشت نزدیکتر شوم، بلافاصله آتش میگیرم)!
رمضان، شرّ هر شروری را آنقدر میگدازد و میسوزاند که هیچ اثری از شرارت او در عالم آفرینش پاک الهی، باقی نمیماند. رمض، آن سوختنی است که اثری از آن باقی نماند!
خداوند سبحان و مقدس، چون «رمضان» است، «جهنم» هم دارد تا عالم خود و بندگان خود (مذنبین سفاک و مفسد) را کاملا پاکسازی کند.
البته زمانی هم میرسد که حتی «جهنم رمضان» هم (با آنهمه قدرت سوزندگی خود تا اعماق افئده)، گویا قادر به سوزانیدن و محو کامل «ذنوب» مخلوقات فوقالعاده «شریر» او نیست! و لذا ادامه «تعذیب مذنبین» (اقلیتی از انسانها و شیاطین شر) بیفایده میگردد! و چارهای باقی نمیماند که آنها را با خود جهنم بطور کامل نابود کند. فلذا جهنم با ساکنین آن (اقلیت غیرقابل پاکسازی از گناهان)، نابود خواهند شد.
جهت اطلاعات بیشتر از «نابودی بهشت و جهنم» لطفاً منتظر چاپ «طپش خلقت و انقراض آخرت» (به قلم نگارنده این سطور) باشید که از سال ۱۳۶۶ تاکنون (بلحاظ ثقل مسئله) در حال ویرایشی طویل است!
طی آن، در صدد تفسیری از «آیات انقراضیه» سوره هود هستم. همان سورهای که باعث پیری زودرس پیامبر اعظم(ص) شد!
تعذیب انسانها بوسیله جهنم، «فرجامی از نجات» اکثریت آنها از «ذنوب» و گناهانی دارد که بدنباله خود میکشند و مانع ورود آنها به بهشت هستند، ولیکن وقتی که برای تداوم عذاب و شکنجه، فرجامی قابل تصور نیست، خالق جبار اقدام به محو خود جهنم (و بالتبع اهالی آن) میکند ولیکن «نابودی بهشت» چه وجاهتی دارد که همزمان اتفاق میافتد؟!
... ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
بهار ۱۴۰۲
کانال چلچراغ معارف و احکام حم:
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
گروه چلچراغ معارف و احکام:
https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری #حم
✅ «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام»
و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!!
(بخش ۰۱):
مزیت #انقلاب_اسلامی و #نظام_اسلامی ایران، بر تمام انقلابات و نظامات تاریخ انسان در کل جغرافیای زمین، همین است که #اسلامیت هر دو عنوان مذکور، اجازه نمیدهد بین #انقلاب و #نظام، پارادوکس و تضاد مرسوم همه آنها برقرار باشد.
بزرگترین #انحراف دهشتناک و بالتبع ضربه سنگین مهلک بر «نهضت+نظام» #ایران از جانب کسانی بر #ملت_ایران، تحمیل گردید که انقلاب و نظام را آشتیناپذیر تلقی کرده و حتی بر آن تصریح و تأکید میکنند!
در این #سلسله_مقالات بر آنیم تا چنین معضلی را که بسیاری از #بزرگان و #انقلابیون را به کام خود کشیده است، مورد #آسیب_شناسی قرار دهیم.
نگارنده این سطور بلحاظ #وضعیت_سیاسی خانواده (روحانی سنتی بودن ابوی و روشنفکر شورشی بودن اخوی - در قالب شریعتیزدگی! - و لاجرم مباحثاتی طویل در حد مشاجراتی شدید!) بالتبع از مقطع ۱۴ سالگی (از ۱۳۵۵ هجری شمسی) وارد فعالیتهای #مطالعات_سیاسی گردید که شاید زودهنگام ولیکن نقطه عطفی در مسیر زندگانی او بود! و شاید اولین و مهمترین دغدغه بنده از همان سال، همین #مسئله بود که بدنبال مطالعه مقالهای از #دکتر_شریعتی! با عنوان «نهضت و نظام» شکل گرفت که؛ نهضت یا نظام؟! و یا هر دو؟!
توصیه میکنم متن کامل مقاله مذکور را در فصل ذیربط کتاب #تشیع_علوی و #تشیع_صفوی آن #شهید (در ذیل سلسله مباحث #اسلام_شناسی وی) مطالعه بفرمائید.
(گلچینی از متن و صدای ذیربط، ضمیمه این مقاله است)
بعد از مطالعه مقاله مذکور، مصمم به ورود در انقلابی شدم که فرجام آن، استقرار #حکومت_اسلامی بود که بعداً با #هدایت #امام_خمینی به «جمهوری اسلامی» تغییر یافت.
ولیکن با این دغدغه که آیا خواهیم توانست، نظامی را اقامه کنیم که انقلاب را قربانی خود نسازد؟!
اشارهای به جغرافیای زمانی این دغدغه:
در سال ۱۳۵۱ از روستا به #تهران مهاجرت کرده و به مدت پنج سال در محله جنوبی #پایانه_جنوب، ساکن بودیم و بنده در #مدرسه_راهنمائی شهاب (واقع در ضلع جنوبی #بوستان_بعثت که بعد از انقلاب، به مجتمع آموزشی بعثت تغییر یافت) مشغول تحصیل بودم و در مقطع سوم راهنمایی، با شور انقلابیگری خود، اقدام به تشکیل سرّی #گروه_انقلابی #سلحشوران_علوی نمودم.
در آن دوران، شیفته داستانهای #حماسی، #مذهبی #محمود_حکیمی بودم که عنوان #گروه_سیاسی خود را از نام یکی از کتابهای وی اقتباس کرده بودم.
#وضعیت_اقتصادی #خانواده ایجاب میکرد که با اتمام #سیکل_راهنمائی، #ترک_تحصیل کرده و در #بازار_تهران به #کارگری (شاگردبازاری) بپردازم و اولین #حقوق_ماهیانه من زیر یکهزار تومان بود که حداقل فایده آن درآمد ناچیز، این بود که لااقل سربار خانواده نباشم و در مسیر #استقلال_اقتصادی قرار بگیرم.
در بازار تهران (#صنف_قماش) فعالیتهای سیاسی بنده، تشدید شد و اقدام به تشکیل سرّی «گروه انقلابی #انجمن_توحیدی #مستضعفین بازار» نمودم. کارگران انجمنی؛ انقلابیتر از دانشآموزان سلحشوری بودند!
میرزای حجره ما از اعضای #حزب_ایران بود که به #داریوش_فروهر قرابت و ارادت خاصی داشت که دارای گرایشهای مثلاً ملی_مذهبی بود و در طیف #جبهه_ملی و وفاداران به #دکتر_مصدق به شمار میرفت.
بنده بلحاظ ملاحظات اسلامی، قاعدتاً با آنها مرزبندی داشته و نمیتوانستم جذب آن جریان بشوم که تدریجاً هم #طشت_رسوائی همه آنها از بام بلند نهضت+نظام ما افتاد!
گروه (و بتعبیری دقیقتر؛ گروهک!) ما نقش قابل توجهی در #اعتصابات_بازار از طریق به آشوب و تظاهرات کشیدن سراهای آن داشت.
لازم به ذکر است که #بازار_سنتی تهران دارای سه طبقه اجتماعی بود که عبارت بودند از؛
۱) اربابها که صاحبان سرمایه بودند و تجار نامیده میشدند. این عده معمولاً ساعت ۱۰ به بعد به حجره خود سر میزدند و هنگام ناهار هم میرفتند.
۲) میرزاها که طبقه کارمندان را تشکیل میدادند و معمولاً از ساعت ۸ الی ۹ صبح وارد محل کار شده و چند ساعتی پس از صرف ناهار، بازار را ترک میکردند.
۳) شاگردها که عمدتاً امور خدماتی (نظافت، آبدارچی، نامهبری، باربری و امثالهم) را بر عهده داشتند که معمولا از ساعت ۷ الی ۸ صبح در محل کار خود حضور یافته و تا غروب مشغول کار بودند.
بنده جزو طبقه سه بودم اما کارهای من آنقدر زیاد نبود که #فرصت_مطالعاتی و #فعالیت_تشکیلاتی نداشته باشم.
(حضور کارگرانه بنده در بازار؛ یک سال منتهی به #انقلاب_اسلامی ۱۳۵۷ تا یک سال بعد از آن بود.
در سال ۵۹-۱۳۵۸ در سودای #صدور_انقلاب به همه جهان، قدم در راه #سینما و #تلویزیون گذاشتم که با وقوع #جنگ_تحمیلی به محاق افتاد و لذا در سال ۱۳۶۰ عازم جبهههای#دفاع_مقدس شدم. غرض از ...
...ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
بهار ۱۳۹۸
چلچراغ #معارف و #احکام حم:
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری #حم
✅ «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام»
و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!!
(بخش ۰۲):
... غرض از ذکر تموجات شخصی مذکور، اشاره به اینست که اشغال #سفارتخانه_آمریکا که در همان مقطع انجام گرفت، برای بنده، نگاه مطلوبی را رقم زد و تا حدودی در ابعاد نظری مرا از آن #کشاکش_درونی (پارادوکسیکال بودن نهضت و نظام) رهائی بخشید.
بدینصورت که؛ وقتی که در #تظاهرات_انقلابی (بویژه در حوالی بازار تهران و #دانشگاه_تهران نیز) بصورت شهادتطلبانه، در #صحنه بودم، دائماً این دغدغه را داشتم که آیا #انقلاب_خونین ما هم مثل همه انقلابها (طبق تحلیل جامعهشناسانه دکتر شریعتی) روزی تبدیل به #ضد_انقلاب خود خواهد شد؟! آیا انقلاب ما هم روزی فرزندان خود را خواهد خورد؟!
زیرا گویا که از #قوامیس_الهی است که هر انقلابی بعد از روی کار آمدن انقلابیون و #تشکیل_حاکمیت، تدریجاً و بلکه تسریعاً #نظام_نوین تبدیل به #گورستان_انقلاب میگردد!!!
این تشویش بعد از ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ که #اکثریت_ملت ایران به نظام جمهوری اسلامی ایران، رأی مثبت دادند، جدیترین #خلجان_فکری بنده بود که وقتی امام خمینیره فتح #لانه_جاسوسی را «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» تعبیر کردند، فروکش کرد.
آری! میشود که ضمن #حفظ_نظام (بعنوان #اوجب_واجبات شرعی)، #انقلابی ماند و آنرا قربانی #دیپلماسی نکرد و چنین اعتدالی، #پارادوکسیکال نیست ولو اینکه قضیه؛ بسیار پیچیده و ظریف است و هر کسی هم بسادگی قادر به تشخیص ظرافت آن نیست. کجا باید گاز داد و کجا باید ترمز کشید؟! مهارتی حیاتی است.
گاز بیجا همانقدر خطرناک است که ترمز بیجا!
چنین دعوائی در سالهای اخیر تبدیل گردید به تقابل ظاهری #میدان و #دیپلماسی!
در بخش ۰۱ ( https://eitaa.com/chelcheraaqHM/433 ) به #روحانی_سنتی بودن ابوی اشاره کردم ولیکن آنمرحوم به علت آنکه قبل از #تبعید #امام_خمینی، مدتی طلبه او بودند، دارای #روحیه_انقلابی گشته و لذا در اجتماعات، معمولا علیه #رژیم_شاه موضعگیری علنی هم داشت و به همین علت هم مورد #تهدید یکی از #اهالی_روستا بود که به خدمت #ساواش (ساواک) در آمده بود. ولیکن ابوی و اخوی در #انقلابی بودن، قدری متفاوت بودند. ابوی به #دکتر_شریعتی، نه تنها خوشبین نبودند بلکه او را از مصادیق #روشنفکران ضد دین و حداقل #ضد_روحانیت تلقی میکردند! فلذا #مباحثات شبانه آندو معمولا به #مشاجرات کشیده میشد!
البته بنده در «مشاجرات مذهبی-سیاسی اخوی و ابوی»، عمدتاً #مستمع_آزاد بودم. مضافاً که در آن مقطع، چیزی در چنته نداشتم! استنادات ابوی، آیات و روایاتی بودند که بر آنها تسلط داشت و استنادات اخوی هم مقالات و مطالبی بود که از جزوهها و نوارهای شریعتی به سلطه خود در آورده بود. آنها از سال ۱۳۵۵ تقریبا هر روز (از ساعت ۸ شب که از کار به منزل برمیگشتند لغایت ۱۲ نیمهشب که خاموشی مادرانه بود!) مباحثات متنوع و فراوانی عمدتاً در مسائل تاریخی، دینی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حکومتی داشتند و متأسفانه هیچکدام هم از گفتههای متعصبانه خود کوتاه نمیآمدند! تعصبات شدید آنها مرا بلاتکلیف ساخته بود!
روایت متفاوت آنها از مطالب شریعتی #متناقض بنظر میرسیدند و رفع تنش و تناقض مذکور تدریجا مرا واداشت که رأساً مکتوبات دکتر را مستقیما مطالعه و ارزیابی نمایم! آنهم در سن نوجوانی و جالبتر آنکه شروع به نقادی آثار دکتر نمودم (که شاید روزی تحت عنوان #زلات_دکتر منتشر سازم)!
ناگفته نماند که یکی از مهمترین شعارهای اولیه ما «استقلال، آزادی، #حکومت اسلامی» بود که بعدا با تأکید و تصریح #امام_خمینی بر «جمهوری» تبدیل به مطالبه «استقلال، آزادی، #جمهوری اسلامی» گردید. تغییر عنوان حکومت به جمهوری برای بنده به مفهوم آن بود که؛ در حکومتی که #ملت_ایران در قفای خمینی بدنبال آنست، #جمهوریت، نقش بازری خواهد داشت و همین #مردمی_بودن حکومت میتواند مایه امیدواری باشد که #نهضت ما قربانی #نظام ما نخواهد گشت.
(علت حساسیت بنده به کلمات و بار معنائی و حقوقی آنها به مقطع پنج سالگیم بر میگشت که وقتی ابوی، روخوانی و روانخوانی قرآن را کلمه به کلمه به بنده میآموخت، عمیقا متوجه شدم که باید بصورت دقیق، مراقب چینش حروف و صداهای آنها در کلمه باشم که با کمترین تغییری، غلط میشوند یا معنای آنها تغییر میکنند! فلذا طبیعی بود که در مقطع ۱۵ سالگی خود عمیقا به این مطلب بیاندیشم که بین حکومت و جمهوریت چه تفاوتی برقرار است؟!)
ولیکن تحول ادبیاتی و شعاری حکومت به جمهوری، برای پیشگیری از تبدیل نهضت به نظام، بنظرم کافی نبود و لذا دغدغه مذکور کماکان به قوت خود باقی بود.
... ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
بهار۱۳۹۸
چلچراغ #معارف و #احکام حم:
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری #حم
✅ «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام»
و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!!
(بخش ۰۳):
#نهضت و #نظام (در بیان #دکتر_شریعتی):
«در #جامعه_شناسی یک اصلی است به این نام : تبدیل موومان ( Mouvement# یعنی نهضت و #حرکت) به انستیتوسیون ( Institution# یعنی نظام و #سازمان). به این معنی که در #جامعه، حرکتی بر اساس ایدهآلها و هدفهایی ایجاد میشود و یک #فکر، یک #گرایش، یک #ایمان جوان متحرک است که این نهضت را (به آن معنای حقیقی کلمه، یعنی حرکت و ورزش) ایجاد میکند. یک نهضت عبارت است از روحی و حرکتی که به طرف هدفی، روان است و همه پیروانش، همه مسائل و #احکام و #عقاید و #اعمال و #شعائر و حتی مراسمی که در میان پیروانش وجود دارد، متوجه آن هدفند و همهچیز و همهکس، وسیله هستند برای تحقق آن هدفی که این نهضت برای نیل به آن #هدف به وجود آمده است.
این نهضت یا حرکت در راه رسیدن به آن هدف خود به خود به موانعی که عوامل سد کننده راهش است برمیخورد و در اینجا است که درگیری، مبارزه و کشمکش ایجاد میشود. بنابراین از خصوصیات نهضت، حرکت و روشن بودن هدف است و همهچیز وسیله و مقدمه برای رسیدن به آن هدف. دیگر اینکه در مسیر این حرکت و سرگذشت آن، تلاش و درگیری و #مبارزه جبری است. یک مکتب یک مذهب و یک ایدئولوژی اجتماعی، دینی، طبقاتی، ملی در آغاز کارش برای پاسخ گفتن به نیاز زمان، یا #طبقه یا #قوم بوجود میآید و برای تحقق بخشیدن به آن ایدهال و شعارش، پیروان خودش را به حرکت در میآورد.
این نهضت در مسیر خودش حرکت میکند. یک حرکت مدعی زمان و تغییر دهنده نظام موجود که میخواهد ویران کند و با یک #حالت_انتقادی شدید نسبت به هرچه که #وضع_موجود را نشان میدهد و یا میسازد وضع دیگری را پیش آورد و شرایط نوی را بیافریند.
همهچیز را تغییر میدهد نهضت به هدف میرسد. یا بیآنکه به هدف برسد به اوج قدرتش میرسد. اما بدانجا که رسید، درگیری و مبارزهاش از بین میرود، سد و مانعی دیگر در برابرش نیست بقدرتش که رسید حالتش عوض میشود. میایستد! متوقف میشود! حالت متحرک و انقلابیش را از دست میدهد و حالت محافظهکاری میگیرد. چون اول میخواست دشمن را خلع سلاح کند و نظام را عوض کند حالا خودش قدرتمند و حاکم است و میخواهد خودش را حفظ کند و نگهدارد. لذا حالت #ضد_انقلابی پیدا میکند، چون خودش روی کار آمده انقلابهای بعدی را #شورش و #خیانت یا ضد انقلاب می خواند.
در اینجا از نظر جامعهشناسی که مطلب را بررسی میکنیم میبینیم آن واقعیت که در اول نهضت بود و موومان، حالا در قدرت خودش تبدیل گردیده به انستیتوسیون یا نهاد و یک پایه ثابت اجتماعی شده است و به صورت خیمهای درآمده بر روی جامعه و یک #قدرت #سازمان_یافته #دولتی شده که در ظاهر به #اوج_قدرت رسیده است اما در #روح به توقف و #رکود افتاده است.
در تاریخ از این نمونهها بسیار داریم؛ مثلا #مذهب_زرتشت که در #دوره_اشکانی در حال مبارزه با اشکانیان بود و در حال کشمکش با #نظام_حاکم، در دوره سیاسی حاکم بر #سرنوشت_جامعه و بر همه قدرتها، حتی #قدرت_سیاسی میشود، به نهایت قدرتش میرسد و در اوج شکوه و عظمتش میدرخشد، #معابد در منتهای زیبایی و در نهایت #آزادی و رواج در #ایران، پشت سر هم بنا میشود و آتشهای #مقدس در سراسر ایران برافروخته میشود و این مذهب که به صورت یک ایمان و حرکت بود به صورت قدرت حاکم #محافظه_کار در می آید و دیگر نیاز #مردم را که میخواد همیشه حرکت کنند و نیاز #نسل_جدید را که در حرکت نهفته است و همواره خواهان #تحول و نو شدن است برآورده نمیکند! بلکه در برابر این نیاز و حرکت میایستد.
این است که چون این #مذهب حالا بر سرها حکومت میکند و بر #ظاهر_زندگی، نه بر دلها و آرمانها، دیگر نمیتواند پاسخگوی نیاز زمان خودش باشد و خود بخود زمینه و زمانه نیازمند یک نهضت دیگری میشود.
با چنین تحلیلی این #تناقض_تاریخی را میتوان حل کرد که میبینیم مذهب زرتشت در #دوره_ساسانی و بخصوص عصر #انوشیروان، به اوج شکوه و قدرت و استقرارش میرسد و با این همه در همین هنگام است که #مانی و #مزدک ظهور مینمایند و آنهمه نفوذ پیدا میکنند و ندای اینها پاسخ لبیک از #متن_مردم، بخصوص از جانب #نیروی_جوان و روشن میشنود به طوریکه میتوان از تاریخ استنباط کرد به اصطلاح امروز، انتلکتوئلهای #جامعه_ایرانی و متفکران و تحصیلکردهها و #جوانان نو اندیش به سوی مانی و تودهها به شدت به سوی مزدک روی آوردند و این تناقض - شکست در پیروزی - نشان دهنده این واقعیت است که این مذهب، در قله عظمت و حکومتش متوقف شد! یعنی حرکتش تبدیل به انستیتوسیون یا نظام شده و ایستاد. و آنوقت در برابرش نهضتهای #مذهبی و #اجتماعی ضد زرتشتی به وجود آمدند.»
... ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
بهار۱۳۹۸
چلچراغ #معارف و #احکام حم:
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
https://eitaa.com/chelcheraaqHM/434
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی شهید دکتر علی شریعتی در
موضوع جامعهشناسی بسیار خطیر؛
#نهضت و #نظام (یا حرکت و نهاد)
ضمیمه مقاله؛ https://eitaa.com/chelcheraaqHM/433
و https://eitaa.com/chelcheraaqHM/435
چلچراغ #معارف و #احکام حم:
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری #حم
✅ «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام»
و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!!
(بخش ۰۴):
... #اخوی بزرگم در مباحثات تندوتیز قبل از #انقلاب خود با #ابوی، تا آنجا پیش رفته بود که به پدرمان توصیه میکرد تا خود را از #کسوت_روحانیت (بعنوان نماد تشیع صفوی!)، #خلع_لباس نماید! و به همین علت، وقتی که بنده هم معمم شدم، با حقیر هم تا حدودی تندخوئی پیشه کرد!
اگرچه تدریجاً متوجه خبط و خطای خود گردید و در دفاع از #ولایت_فقیه از ما هم پیشی گرفت! که شاید بشود به کاسه داغتر از آش هم تعبیر کرد!!
ولیکن در دوران #شورشی بودن او علیه #روحانیت (بعنوان نماد #تشیع_صفوی و بالتبع دشمن #تشیع_علوی!) باعث گردید که بنده این #مسئله_خطیر را خیلی حساستر دنبال نمایم و عمیقتر و دقیقتر بکاوم و نهایتاً خود به #سلک_روحانیت در آیم!
اگر اخوی، شجاعانه به #تقابل_مطلق با #روحانیت نپرداخته بود، شاید بنده به امر مطالعه و #طلبگی، حساس و علاقمند نمیشدم!
در بخش قبلی این سلسله مقالات، قسمت اول سخنرانی دکتر شریعتی در موضوع نهضت و نظام تقدیم گردید و اینک تکمله آن:
#نهضت و #نظام (در بیان #دکتر_شریعتی):
(قسمت دوم):
... حال با این پیشزمینه که گفته شد نگاهی اجمالی به #شیعه میاندازیم:
#تشیع دارای دو دوره کاملا منفک و جدا از هم است یکی دورهای از قرن اول – که خود تعبیری از #اسلام_حرکت است در برابر #اسلام_نظام (= تسنن) تا اوائل #صفویه، دوره #نهضت و حرکت شیعه است و یکی دورهای از زمان صفویه تاکنون که، دوره تبدیل شدن #شیعه_حرکت است به #شیعه_نظام.
شیعه در زمان پیشین اقلیتی بود محکوم و بیقدرت که نمیتوانست با #آزادی به #کربلا برود نمیتوانست نام #حسین را بر زبان بیاورد و حتی نمیتوانست #اعمال_مذهبی خودش را در معرض چشمها انجام بدهد. همیشه تحت تعقیب بود و همیشه در #شکنجه و #زندان و پنهان در #تقیه. حالا همان شیعه تبدیل شده به یک #قدرت_بزرگ #حاکم بر کشور که بزرگترین نیروهای رسمی از او حمایت میکند...
همان #علماء و #روحانیون شیعه که همواره جبهه پیشتاز #مبارزه با حکومتها بودند و پیوسته سپر و آماج تیرهای #نظام_حاکم، همانها در عزیزترین و مجللترین و مرفهترین شرایط، زندگی میکنند و دوش به دوش حاکم مینشینند و در #حکومت مورد #مشورت #قدرت_سیاسی حاکم قرار میگیرند و حتی حاکم قدرت خودش را به عنوان قدرتی تلقی میکند که به #نیابت_امام از #روحانیون_شیعه که #نائب_امام زماناند و #حاکم_شرع، گرفته و اینها هم به #وکالت از #امام به او #تفویض کردهاند.! پیروزی بزرگ.
شیعه درست از همین موقع که همه پیروزیها را به دست آورد، #شکست خورد و از زمانی که همه موانع انجام اعمال مذهبیش و مشکلات ابراز احساسات شیعه برطرف شد و از هنگامی که عوامل قدرتهای کوبنده او به تشویقش پرداختند و با او همگام شدند از حرکت ایستاد و به یک #نهاد اجتماعی #قدرتمند حاکم تبدیل شد.
این «قانون تبدیل حرکت به نظام» است که بدین صورت یک ایمان جوشان که همه #ابعاد_جامعه را به هیجان و حرکت دگرگونی انقلابی میآورد و تبدیل میشود به یک انتیتوسیون.
(از کتاب #تشیع_علوی و #تشیع_صفوی دکتر شریعتی)
چنانکه ملاحظه شد؛ #دکتر_شریعتی، #تشیع_علوی را نماد #نهضت و #حرکت_انقلابی و #تشیع_صفوی را نتیجه #نظام و سازمانیشدن #دین و #مذهب تلقی میکند. در باره دکتر شریعتی، متعاقبا توضیحاتی تقدیم خواهم کرد.
همانطور که اشاره کردم؛ مطالعه این مقاله، دغدغه عجیبی به جانم افکنده بود و #افکار_انقلابی مرا در خود مچاله میکرد و لذا در صدد آن بودم که این #پارادوکس_ذهنی را بنحوی حل نمایم که نه سیخ بسوزد نه کباب!
البته تعبیه #جمهوریت در عنوان و #ساختار_نظام (و بالتبع؛ #مردمی_بودن حکومت) تا حدودی مایه #آرامش بود ولیکن بنظرم کافی نبود! حتی شعار فراگیر «تا #انقلاب_مهدی نهضت ادامه دارد» و «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از #نهضت_خمینی محافظت بفرما» در دعای همگانی #ملت_ایران) برای فرونشاندن #آتش_نگرانی بنده، کفایت نمیکرد و دنبال تضمینی مطمئنتر بودم!
آنزمان، چندان دقت و تمرکزی روی #اسلامیت هر دو کفه ترازوی نهضت و نظام، نداشتم! فلذا دلهره مذکور چنان در ذهنم خلیده بود که به هر بهانهای مترصد آن بودم که نتیجه بگیرم، انقلاب تمام شد و الفاتحه!! یعنی هرچه از روز #تثبیت_قانونی #نظام_جمهوری_اسلامی ایران که میگذشت، این #دلواپسی در بنده عمیقتر میگردید و گویا برای آن روزشماری میکردم! اما فتح #لانه_جاسوسی و عبارت «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» #امام_خمینی در تعبیر آن، همچون آبی بر #آتش_ضمیر حقیر بود اما ..
..ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
بهار۱۳۹۸
بخش 01 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/433
بخش 02 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/434
بخش 03 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/435
مندرج در کانال چلچراغ #معارف و #احکام حم:
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff