عقل یشمی خالخال پشمی
📌 بلوغ درک «جمع» 🔻 تیم با معدل 70 از تعدادی فرد حتی با معدل 80 بهتر و عمیقتر است. یعنی اگر ما 20 ن
📌 نقدی بر « #بلوغ_درک_جمع»
🖌 نوشته دوست عزیز، آقای مهندس سیدشهابالدین اسحاقینیا
☘️ برای کسانی که این دوره موفق به حضور در مجلس شدند آرزوی موفقیت در برآورده کردن آرزوهای مردم رو دارم
خیلی هم علاقه ندارم که اسم مردم و منتخبینشون رو مزخرف و فلان و فیسار بگذارم! در واقع اصلا اینجوری هم فکر نمیکنم.
☘️ اما نقدی به این مسئله دارم ک خدمتتون عرض میکنم: نمیدونم شاید تقصیر من مهندسه که دارم انتخابات رو مثل یک بازار میبینم که نامزدها و لیستها در اون حکم کالا رو دارند و رای مردم مثل بهایی است که برای خرید این کالا ها پرداخت میشه!
☘️ حقیقت اینه که مردم هیچ کدامشان در بنجل بودن بخشی از این کالایی (لیستی) که خریده اند شکی ندارند! اما با منطق برخی از دوستان دو قطبی موجود ما را مجبور میکند هر جنس بنجلی را بخریم! حتی اگر به بنجل بودنش اعتقاد داریم!
☘️ مثالی که زدید در خصوص جمع با بازده 16! نشان می دهد خود شما هم اعتقاد دارید که معدل این عزیزان 16 است! اصلا به عقیده من معدلشان 18 است! اما تا کی؟
☘️ تا کی قرار است ما بخاطر این دو قطبی میوه گندیده و خوب را درهم بخریم؟ آن میوه فروشی که این میوه ها را میفروشد کی احساس نیاز میکند تا میوه های بهتری برای عرضه در بازار تهیه کند؟
☘️ بازار انتخابات و رای های لیستی مثل بازاری است که فروشنده در آن قدرت دارد! فروشنده هر جنسی را بخواهد به قیمت گزاف می فروشد و خریدار هیچگاه نمی تواند بهترین کالا ها را انتخاب کند!
☘️ حالا بازار دیگری را فرض کنید که میوه فروش (آقای حداد عادل) تلاش کند بهترین کاندیداها را برای عرضه انتخاب کند! به جای اینکه خیالش راحت باشد مردم به همه ی لیست رای می دهند تلاش کند آنقدر لیست خوبی ببندد که مو لای درزش نرود! بهترین ها را با یک ساز و کار درست در لیست جمع کند! بهترین هایی که مردم میخواهند نه بهترین هایی که خودش می خواهد! آقای حداد مثل هر فروشنده ی دیگری باید بترسد که لیستش خریدار نداشته باشد. آنوقت خیلی متفاوت عمل خواهد کرد. در واقع این باید آقای حداد باشد که از حضور رقیب در مجلس ترس داشته باشد و نه مردم!
☘️ شاید تصویر چنین لیست و انتخاباتی خیلی رویایی و دور از ذهن باشد اما همه ما می پذیریم آنچه امروز وجود دارد بازاری است که فروشنده در آن قدرت دارد و نه متقاضی! برای عوض کردن این مسئله چه باید بکنیم؟
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 #تلویزیون و #کرونا
🍄 مردم چپیدهاند در خانه؛ تلویزیون نباید با روال سابق جلو برود. بااینحال، خستهتر از همیشه؛ همگی شدهاند شبکه۴.
🍄در این بحبوحه، سیما یک مردی مثل #ضرغامی میخواهد که عین آدم یک لیست فیلم هالیوودی ۲۰۲۰ و ۲۰۱۹ برای ملت تدارک ببیند.
🔹پینوشت: این مصاحبه را بخوانید:
📎 mshrgh.ir/1041728
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 طلبهها و #کرونا :
[گزارشی از #جهاد_یاری_رسانی ]
1️⃣ ابتدا بچههای #خانه_طلاب قم و گروه جهادیشان نامه آمادگی کمک دادند:
https://eitaa.com/khanetolab/3513
https://eitaa.com/khanetolab/3524
https://eitaa.com/khanetolab/3525
https://t.me/ali_mahdiyan/719
https://t.me/ali_mahdiyan/720
2️⃣ جلسهای با مسئولین برگزار و نوع و شیوه فعالیت، برنامهریزی میشود:
https://eitaa.com/khanetolab/3539
3️⃣ برنامه مشخص میشود و فراخوانی هم داده میشود:
https://eitaa.com/khanetolab/3541
https://t.me/ali_mahdiyan/721
4️⃣ افراد متقاضی، توجیه میشوند:
https://eitaa.com/khanetolab/3558
5️⃣ کار آغاز میشود:
https://eitaa.com/khanetolab/3563
https://t.me/ali_mahdiyan/723
6️⃣ روایتی از این فعالیت:
https://eitaa.com/khanetolab/3564
https://eitaa.com/ali_mahdiyan/352
https://eitaa.com/ali_mahdiyan/353
https://eitaa.com/ali_mahdiyan/355
https://eitaa.com/ali_mahdiyan/356
https://eitaa.com/ali_mahdiyan/357
https://eitaa.com/ali_mahdiyan/358
https://eitaa.com/ali_mahdiyan/359
https://eitaa.com/ali_mahdiyan/360
https://eitaa.com/ali_mahdiyan/361
https://t.me/ali_mahdiyan/726
https://t.me/ali_mahdiyan/727
✅ گزارش نهایی و جامع را در اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/khanetolab/3573
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 هدایتگر ششساله
🍀 حدیثی درباره کودکی #امام_هادی(ع) است که وقتی معتصم در سال دویست و هجده هجری، #امام_جواد(ع) را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادی(ع) که در آن وقت شش ساله بود، به همراه خانوادهاش در مدینه ماند، پس از آنکه حضرت جواد(ع) به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرسوجو کرد و وقتی شنید پسر بزرگ حضرت جواد، علی بن محمد(ع) شش سال دارد، گفت: این خطرناک است، ما باید به فکرش باشیم.
🍀معتصم شخصی را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آنجا کسی را که دشمن اهل بیت(ع) است پیدا کند و این بچه را به دست آن شخص بسپرد تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد.
🍀این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکی از علمای مدینه را به نام الجُنَیدی که جزو مخالفترین و دشمنترین مردم با اهل بیت(ع) بود،-در مدینه از این قبیل علما آن وقت بودند- برای این کار پیدا کرد و به او گفت: من مأموریت دارم که تو را مربی و مؤدب این بچه کنم، تا نگذاری هیچ کس با او رفتوآمد کند و او را آن طور که ما میخواهیم تربیت کن، اسم این شخص الجنیدی در تاریخ ثبت است، حضرت هادی(ع) هم همان طور که گفتم، در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حکومت بود؛ چه کسی میتوانست در مقابل آن مقاومت کند؟
🍀بعد از چند وقت یکی از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدی را دید و از بچهای که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد. الجنیدی گفت: بچه؟ این بچه است؟ من یک مسأله از ادب برای او بیان میکنم، او بابهایی از ادب را برای من بیان میکند که من استفاده میکنم! اینها کجا درس خواندهاند؟ گاهی به او، وقتی میخواهد وارد حجره شود، میگویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو- میخواسته اذیت کند- میپرسد: چه سورهای بخوانم؟ من به او گفتم: سوره بزرگی، مثلاً سوره آلعمران را بخوان، او خوانده و جاهای مشکلش را هم برای من معنا کرده است، اینها عالمند! حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند، ارتباط این کودک ـ که علیالظاهر کودک است، اما ولی الله است، «و آتیناه الحکم صبیّا»ـ با این استاد مدتی ادامه پیدا کرد -و استاد یکی از شیعیان مخلص اهلبیت شد.
🍀 شد غلامی که آب جو آرد/آب جوی آمد و غلام بِبُرد
#امام_علی_النقی
📒 #برش #ازکتاب : انسان 250ساله، ص324-325
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 در بزم خلیفه
🌸 متوکل، خلیفه سفاک و جبار عباسى، از توجه معنوى مردم به #امام_هادى علیه السلام بیمناک بود و از اینکه مردم به طیب خاطر حاضر بودند فرمان او را اطاعت کنند رنج مىبرد. سعایتکنندگان هم به او گفتند ممکن است على بن محمد (امام هادى) باطناً قصد انقلاب داشته باشد و بعید نیست اسلحه و یا لااقل نامههایى که دالّ بر مطلب باشد در خانهاش پیدا شود. لهذا متوکل یک شب بىخبر و بدون سابقه، بعد از آنکه نیمى از شب گذشته و همه چشمها به خواب رفته و هر کسى در بستر خویش استراحت کرده بود، عدهاى از دژخیمان و اطرافیان خود را فرستاد به خانه امام که خانهاش را تفتیش کنند و خود امام را هم حاضر نمایند.
🌸 متوکل این تصمیم را در حالى گرفت که بزمى تشکیل داده، مشغول میگسارى بود. مأمورین سرزده وارد خانه امام شدند و اول به سراغ خودش رفتند. او را دیدند که اتاقى را خلوت کرده و فرش اتاق را جمع کرده، بر روى ریگ و سنگریزه نشسته به ذکر خدا و راز و نیاز با ذات پروردگار مشغول است. وارد سایر اتاقها شدند، از آنچه مىخواستند چیزى نیافتند. ناچار به همین مقدار قناعت کردند که خود امام را به حضور متوکل ببرند.
🌸 وقتى که امام وارد شد، متوکل در صدر مجلس بزم نشسته مشغول میگسارى بود. دستور داد که امام پهلوى خودش بنشیند. امام نشست. متوکل جام شرابى که در دستش بود به امام تعارف کرد. امام امتناع کرد و فرمود: «به خدا قسم که هرگز شراب داخل خون و گوشت من نشده، مرا معاف بدار».
🌸 متوکل قبول کرد؛ بعد گفت: «پس شعر بخوان و با خواندن اشعار نغز و غزلیات آبدار محفل ما را رونق ده».
فرمود: «من اهل شعر نیستم و کمتر از اشعار گذشتگان حفظ دارم».
🌸 متوکل گفت: «چارهاى نیست، حتما باید شعر بخوانى». امام شروع کرد به خواندن اشعارى که مضمونش این است:
⚡️ «قلههاى بلند را براى خود منزلگاه کردند، و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانى مىکردند، ولى هیچ یک از آنها نتوانست جلو مرگ را بگیرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد»
⚡️ «آخر الامر از دامن آن قلههاى منیع و از داخل آن حصنهاى محکم و مستحکم به داخل گودالهاى قبر پایین کشیده شدند، و با چه بدبختى به آن گودالها فرود آمدند!»
⚡️ «در این حال منادى فریاد کرد و به آنها بانگ زد که: کجا رفت آن زینتها و آن تاجها و هیمنهها و شکوه و جلالها؟»
⚡️ «کجا رفت آن چهرههاى پرورده نعمتها که همیشه از روى ناز و نخوت، در پس پردههاى الوان، خود را از انظار مردم مخفى نگاه مىداشت؟»
⚡️ «قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت. آن چهرههاى نعمت پرورده عاقبت الامر جولانگاه کرمهاى زمین شد که بر روى آنها حرکت مىکنند!»
⚡️ «زمان درازى دنیا را خوردند و آشامیدند و همه چیز را بلعیدند، ولى امروز همانها که خورنده همه چیزها بودند مأکول زمین و حشرات زمین واقع شدهاند!»
🌸 صداى امام با طنین مخصوص و با آهنگى که تا اعماق روح حاضرین و از آن جمله خود متوکل نفوذ کرد این اشعار را به پایان رسانید. نشئه شراب از سر مىگساران پرید. متوکل جام شراب را محکم به زمین کوفت و اشکهایش مثل باران جارى شد.
🌸 به این ترتیب آن مجلس بزم درهم ریخت و نور حقیقت توانست غبار غرور و غفلت را -و لو براى مدتى کوتاه- از یک قلب پرقساوت بزداید.
📗 مجموعه آثار #شهید_مطهری ( #داستان راستان) ؛ ج18 ؛ ص238-240
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 اعتقاد به نحسی ایام
💫 براى اينكه من وقت شما را زياد نگيرم، قسمتى از اينها را به طور اختصار برايتان نقل مىكنم كه شما بشنويد و تعجب كنيد كه ما چرا اين جور هستيم؟! يكى از چيزهايى كه در اينجا هست و براى خود من هم خيلى جالب بود اين است:
💫 معمول ما اين است كه وقتى خانهمان را عوض مىكنيم و مىخواهيم به خانه جديد برويم يك گوسفند مىكشيم. يا اگر چشمهاى جارى مىكنيم، كار نوى مىكنيم، يك گوسفند مىكشيم.
💫 وسائل، جلد دوم، صفحه 198 از معانى الاخبار صدوق نقل مىكند كه پيغمبر اكرم نَهى عَنْ ذَبائِحِ الْجِنِ پيغمبر از #ذبايح_جن نهى كرد. معلوم مىشود اسم اينها در قديم ذبيحة الجن بوده است.
💫 بعد فرمود: وَ هُوَ أنْ يَشْتَرِىَ الرَّجُلُ الدّارَ أَوْ يَسْتَخْرِجَ الْعَيْنَ وَ ما اشْبَهَ ذلِكَ يعنى كسى خانهاى مىخرد يا چشمهاى را استخراج و جارى مىكند يا كارى مثل اينها مىكند فَيُذْبَحُ لَهُ ذَبيحَةٌ لِلطِّيَرَةِ بعد گوسفندى را مىكشند براى اينكه جلو چشم مردم را بگيرند مَخافَةَ إنْ لَمْ يَفْعَلْ أَنْ يُصيبَهُ شَىْءٌ مِنَ الْجِنِ [گمان میکند] اگر اين كار را نكنند جنها به او آسيب مىرسانند. (ما مىگوييم #چشم_زخم، معلوم مىشود عربهاى جاهليت مىگفتند جن مىآيد اين كار را مىكند.)
💫 فابْطَلَ ذلِكَ النَّبِىُّ وَ نَهى عَنْهُ پيغمبر اكرم اين سنت رايج جاهليت را- كه دومرتبه در ميان ما رايج شده است- باطل كرد. اين كتاب وسائل از كتب معتبر حديث ما، اين هم مدركش كه عرض كردم.
💫 پيغمبر اكرم فرمود: كَفّارَةُ الطِّيَرَةِ التَّوَكُّلُ كفاره طيَره توكل است. اينكه كلمه «كفاره» به كار رفته است يعنى طيره گناه است؛ اگر مىخواهيد اين گناه از بين برود توكل بكنيد، اثر اين گناه از ميان مىرود.
💫 همچنين پيغمبر اكرم وقتى كه مىخواست به مسافرت برود مىفرمود: اللَّهُمّ لا طَيْرَ الّا طَيْرُكَ وَ لا خَيْرَ الّا خَيْرُكَ وَ لا الهَ غَيْرُكَ. اللَّهُمَّ لا يَأْتى بِالْحَسَناتِ الّا انْتَ وَ لا يَذْهَبُ بِالسَّيِّئاتِ الّا انْتَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ.
اينها چيزهايى است كه بايد در كتيبههاى بسيار بزرگ با آبطلا بنويسند؛ ببينيد روح توحيد و روشنبينى و واقعبينى چقدر در آن موج مىزند: خدايا طير و فال بدى نيست مگر آنچه از ناحيه تو بيايد (يعنى آنچه كه تو به عنوان مجازات اعمال به ما مىدهى) و خيرى نيست مگر خيرى كه از ناحيه تو بيايد، معبودى جز تو نيست (اشاره به اين است كه اينها بوى شرك و بتپرستى مىدهد). خدايا حسنات را جز تو نمىدهد و سيئات هم جز از ناحيه [تو دفع نمىشود؛] مخزن تو هستى، من اگر حسنات را مىخواهم از تو مىخواهم، و اگر دفع سيئات را مىخواهم از تو مىخواهم.
📘 مجموعه آثار شهيد مطهري (دفاع از 13(پانزده گفتار))، ج25، ص: 408-409
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 #شومی_ایام 1
🌲 ما چند #روايت داريم كه مربوط به زمان حضرت هادى است چون عصر ايشان بيشتر عصرى بوده است كه نجوم احكامى آمده است و اين حرفها را سؤال مىكردهاند.
🌲 احمد دقّاق بغدادى گفت: «كَتَبْتُ إلى أَبي الْحَسَنِ الثّانى أسْأَلُهُ عَنِ الْخُروجِ يَوْمَ الأَرْبَعاءِ لا يَدورُ» از #امام_هادى از چهارشنبه آخر ماه [یا آخر سال] سؤال كردم.
🌲 فكَتَبَ: مَنْ خَرَجَ يَوْمَ الأَرْبَعاءِ لا يَدورُ خِلافاً عَلى اهْلِ الطِّيَرَةِ وُقِىَ مِنْ كُلِّ آفَةٍ وَ عوفِىَ مِنْ كُلِّ عاهَةٍ. فرمود هركسى كه به رغم مردمى كه اين جور فكر مىكنند و فال بد مىزنند، مخصوصاً روز چهارشنبه آخر ماه (يا آخر سال) بيرون برود يعنى به خدا توكل كند، خداوند در ازاى اين #توكل و اين #مخالفت با اهل تطيّر، او را از هر آفت و بيماریای حفظ مىكند.
📘 مجموعه آثار شهيد مطهري (دفاع از 13(پانزده گفتار))، ج25، ص:409
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
📌 #شومی_ایام 1 🌲 ما چند #روايت داريم كه مربوط به زمان حضرت هادى است چون عصر ايشان بيشتر عصرى بوده
[In reply to « عقل سُرخ »]
📌 #شومی_ایام 2
[ #چه_روز_بدی ]
🌲 در تحف العقول نقل مىكند كه مردى به نام حسن بن مسعود گفت: «دَخَلْتُ عَلى أَبِي الْحَسَنِ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ قَدْ نُكِبَتْ اصْبَعى» من بر امام هادى عليه السلام وارد شدم در حالى كه انگشتم زخم و مجروح شده بود، يعنى آفت ديده بود. «وَ تَلَقّانى راكِبٌ وَ صَدَمَ كِتْفى» بين راه، در حالى كه ناراحتى انگشتم را مىكشيدم يك سوارهاى به من تنه زد به طورى كه كتف من مجروح شد «وَ دَخَلْتُ فى زَحْمةٍ» با هزار زحمت داخل شدم. فَخَرَّقوا عَلَىَّ بَعضَ ثِيابى (روز ازدحام بوده است) وقتى وارد شدم جمعيت خيلى زياد بود، قسمتهايى از لباس من هم پاره شد. به اين حال من بر #امام_هادى عليه السلام وارد شدم.
🌲 تا وارد شدم گفتم: كَفانِىَ اللَّهُ شَرَّكَ مِنْ يَوْمٍ #چه_روز_شومى بودى تو امروز! ببين انگشت من اين جور شد، شانه من اين طور شد و لباسم چنين شد؛ امروز براى من #چه_روز_بد_يمنى بود! فَما اشْامَكَ! اى روز #چه_روز_بدى بودى تو!
🌲 فقالَ لى ابُو الْحَسَنِ: يا حَسَنُ! هذا وَ انْتَ تَغْشانا؟! حسن بن مسعود! تو از اين طرف اين حرف را مىزنى از آن طرف به خانه ما مىآيى؟! ببينيد تعبير چقدر رسا و عالى است! تو به خانه ما مىآيى و چنين حرفى را مىزنى؟! مثل اينكه در خانه امام بيايد و مثلًا- العياذ باللَّه- على بن ابى طالب را سبّ كند يا انكار نبوت پيغمبر و يا انكار توحيد را بكند.
🌲 ترْمى بِذَنْبِكَ مَنْ لا ذَنْبَ لَهُ گناه خودت را به گردن آن كسى مىگذارى كه گناهى ندارد؟! به گردن روز و يوم مىگذارى؟!
🌲 قال الْحَسَنُ: فَاثابَ الَىَّ عَقْلى. حسن بن مسعود گفت: با اين حرف امام، مثل اينكه عقل من قبلًا از سرم پريده بود باز آمد. وَ تَبَيَّنْتُ خَطَأى فهميدم اشتباه كردهام. فَقُلْتُ: مَوْلاىَ اسْتَغْفِرُ اللَّهَ. آقايم! من از اين گناهى كه مرتكب شدم استغفار مىكنم.
🌲 فقالَ: يا حَسَنُ! ما ذَنْبُ الْايّامِ حَتّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمونَ بِها اذا جوزيتُمْ بِاعْمالِكُمْ فيها. حسن! پس از آنكه شما مىبينيد بشر جز نتيجه اعمال خودش نيست پس گناه ايام و روزها چيست؟! دوشنبه و چهارشنبه چه گناهى دارد؟! 13 و 15 چه گناهى دارد؟ فَما ذَنْبُ الْايّام؟!
🌲 قالَ الْحَسَنُ: انَا اسْتَغْفِرُ اللَّهَ ابَداً وَ هِىَ تَوْبَتى آقا جان! استغفار مىكنم و توبه من همين باشد كه در حضور شما توبه كردم.
🌲 قالَ: وَ اللَّهِ ما يَنْفَعُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُعاقِبُكُمْ بِذَمِّها عَلى ما لا ذَمَّ عَلَيْها فيهِ به خدا قسم كه اين حرفها كه ايام را گنهكار بدانيد و براى آنها شئامت و نحوست قائل شويد، نه تنها فايدهاى به حالتان ندارد، بلكه خداوند شما را معاقب خواهد كرد، خدا عليه شما اعلام جرم خواهد كرد كه چرا مخلوق بىگناه مرا مجرم دانستيد؟ من اين روزگار را بىگناه دانستم. اى كسى كه مىگويى «فلك كج رفتار» تو گنهكارى! بنده بىگناه خدا را مجرم مىدانى! خدا در قيامت مىآيد از تو سؤال مىكند، مىگويد بگو اين موجوداتى كه در مدارهاى خودشان حركت مىكردند كدام يك از آنها از مسير خودشان منحرف شدند كه انحراف آنها از مسيرشان سبب نكبت و بدبختى تو شد؟!
🌲 أ ما عَلِمْتَ يا حَسَنُ؟ [آيا دانستى حسن؟]
✅ اصل كلى: بشر بايد بداند كه خدا پاداش و كيفر را روى يك حساب معين مىدهد؛ بر حساب اعمال و افكار و عقايد بشر مىدهد، بر اثر اخلاق نيك يا بد بشر مىدهد. بنابراين انسان نبايد در اين زمينهها كوچكترين فكرى يا خيالى به خودش راه بدهد.
📘 مجموعه آثار شهيد مطهري (دفاع از 13(پانزده گفتار))، ج25، ص:410-411
🌐 @aliebrahimpour_ir
ادعیه علما برای بیماری.jpg
809.5K
📥 #دانلود #تصویر مخصوص پرینت A5
📌 برخی از سفارشهای عالمان ربانی برای در امان ماندن از بلاها و #بیماری ها براساس روایات معصومان
#عکس #کرونا
🌐 @aliebrahimpour_ir
کرونا به زبان آدمیزاد در هفته پیشرو - دکتر حمیدرضا قادری.pdf
6.92M
📌 #کرونا به زبان آدمیزاد در هفته پیشرو
✅ مجموعه استوریهای آقای دکتر میر حمیدرضا قادری ( #سید_جوانان_استوری_باز_اهل_اینستا ) (@drhamidqaderi) که به نوعی جمعبندی همه نکاتی است که اینطرف و آنطرف خواندهایم.
🔺پینوشت: دکتر قادری از معدود افراد عاقلِ معتدلِ فهیمِ هوشمندی است که میشناسم. #عقلانیت، #امید و #واقع_بینی در این متن مشهود است.
🌐 @aliebrahimpour_ir
صحیفه سجادیه کامل - ترجمه استاد انصاریان.pdf
2.95M
#دانلود #pdf #کتاب
📌 #صحیفه_سجادیه (کامل)
با ترجمه استاد حسین #انصاریان
با طراحی ممتاز و حجم کم 👌
🌐 @aliebrahimpour_ir
🌐 @my_sajjadieh
❇️یکی از عکسالعملهایی که در برابر پاسخ به #شبهات مطرح میشود، استناد به #روایت «الباطِلُ يَمُوت بِتَرك ذِكرِه؛ #باطل با ترک یادآوریاش، میمیرد» است. بر اساس این روایت در برابر خیلی از اشکالات و افراد اصلا نباید پاسخ داد، همین که پاسخی داده نشود، خودش برطرف میشود.
این نقد به بسیاری از مباحث از جمله #جریان_شناسی نیز وارد میشود. در جریانشناسی جریانات باطل شناسایی و معرفی میشوند؛ در حالی که خود این باطلشناسی، نوعی ذکر باطل است؛ در حالی که مرگ باطل، با ترک ذکر است!
✳️این عبارت را از جنبههای مختلف میتوان بررسی کرد. من در اینجا بدون نظارت به محتوا، از جنبهی «روایتبودن» گزارشی از جستوجویم را ارائه میدهم:
برای تحقیقات، خواستم این نقد و روایت را بیاورم و بررسیاش کنم. در جامعالاحادیث جستوجو کردم. در هیچ یک از کتب روایی، این عبارت یافت نشد. تنهاوتنها موردی که این تعبیر یافت شد، در عبارات مرحوم علی دوانی در مقدمه ترجمه جلد51 بحارالانوار بود. وی در این مقدمه، یکی از عوامل پیدایش، بقا و تقویت بهائیگری را، عدم توجه علمای شیعه به فتنه باب و بهاء و سهلگرفتن کار آنها به دلیل «الباطِلُ يَمُوت بِتَرك ذِكرِه» میداند. (ص172)
✅ در گروهی متشکل از جمعی اساتید تاریخ و حدیث، منبع را پرسوجو کردم. نتیجه جالب بود:
🔻در مجامع روایی شیعه، چنین چیزی وجود ندارد.
🔻تنها نقلی شبیه به این عبارت از عمر بن خطاب (خلیفه دوم) نقل شده است که کاندهلوی در کتاب حیاةالصحابه (ج5:ص135) به نقل از ابونعیم اصفهانی در حلیةالاولیاء، (ج1:ص55) آورده است.
🌐 @aliebrahimpour_ir
برنامه #فیلم های سینمایی #تلویزیون در نوروز99
https://ana.ir/i/478239
https://www.yjc.ir/00UPm2
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 آقای مقدم، کجایی؟ / آقای الوند، روحت شاد!
🌟 1. #پایتخت6 بعد از کلی انتظار از اول عید شروع شد. اما متفاوتتر از هر پایتخت و تنابندهتر از همیشه. مزیت نسبی پایتخت چی بود؟ یک سریال صددرصد ایرانی با مایههای بسیار قوی هویت و ارزشهای دینی. در همان گیروداری که برخی مازندرانیها با ساخت سریال مخالفت کردند و ساخت فصل4 تقریبا لغو شده بود، جمله «یک فیلم ایرانیِ کامل و درست است» آقا بود که نگاه مسئولین #صداوسیما را تغییر داد. آقا به سیروس مقدم گفته بود «پایتختها را پیگیری کردهام و روابط سالم بین خانوادههای ایرانی و شئونات یک خانواده ایرانی در این سریالها رعایت شده است. به مسئولان صداوسیما هم گفتهام که این سریالها الگوی خوبی برای سریالسازی است.»
🌹 2. #پایتخت، شهره بود به نمایش یک خانواده کاملا معمولی از طبقه متوسط، اما با روابط حسنه و اخلاق خوب. چه کسی هست که گریه نقی سر قبر مادر را یادش نیاید؟ سکانس دوپینگ نقی با همسرش شب قبل از کشتی در سالن را فراموش کرده باشد؟ همه اعضای خانواده بدی داشتند، ولی خوبیها و صفای باطنشان بدیها را پوشش میداد. کمک هم بودند و همراه. هر قسمت هم یک دردسر جدیدی که سریال را هیجانانگیز میکرد. ما عشق میکردیم ببینیم این خانواده چطور مشکلات بیرون را به کمک همراهی درون، حل میکنند.
🎥 3. هرچه پایتخت جلوتر آمد، نقش #سیروس_مقدم کم و کمتر شد. این اواخر، خبرگزاریها اخبار پایتخت را نه از قول غفوری (تهیهکننده) و نه حتی مقدم، بلکه از #تناب_نده نقل میکنند. در پشتصحنه پایتخت5، تنابنده بیشتر از بقیه در حال مدیریت عوامل پشت صحنه بود. خصوصا در دو فصل اخیر، دیگر خبری از نماهایِ خاصِ ابژکتیوِ معروف به «سیروسمقدمی» هم نیست! سیروس مقدم، به کارخانه سریالسازی تلویزیون معروف است. مردم را خوب میشناسد. کارنامهاش این را اثبات میکند؛ اما پایتخت6 را چه شده؟ آیا سیروس مقدم واقعا در پشت صحنه پایتخت6 بوده؟؟
🕷 4.اوج از تنابنده رو دست خورد. پایتخت5 شد تبلیغ ترکیه. فیلم سینمایی «قسم» هم افتضاحی شد که اوجیها تا جایی شد سعی کردند بپوشانندش! همین یک ماه پیش هم مهناز افشار افشا کرد که تنابنده در توییتها و موضعگیریهایش –از آن طلبه بیچاره تا همین اخیر- نقش کلیدی داشته و درخواست کرده بود نگذارند همینطور پاکوپاکیزه جاخالی کند. تا توانست دوشید. وسط پایتخت6 هم که نتوانست از خوردن این لقمه چرب دل بکند، با پررویی گفت، بعد از پایتخت6 دیگر با صداوسیما همکاری نمیکنم.
🎭 5.اتمسفر پایتخت6 حال آدم را بد میکند. شیرازه #خانواده از هم پاشیده. بچهها پشت بزرگترها بدگویی میکنند و با ادبیات بدی با هم حرف میزنند. حتی تکتک کاراکترها هم شیرینی همیشگی را ندارند. مثلا برای من فهیمه از همه نقشها، بانمکتر بود، مخصوصا دیالوگ گفتنش. اما در 6 اینقدر غیرطبیعی سانتال شده، آدم کهیر میزند. از نظر داستانی هم داغان است. پایان هر قسمت، بدون هیچ درام و تنشی تمام میشود! نمایش دردها و واقعیتها جای خود را به صحنههای لودگی بیمنطق داده: وسط یک مراسم تکریم و اینطور رقص و خوانندگی؟!
🏴 6.اگر میخواهید نقش یک متغیر را بدانید، آن را حذف کنید و وضعیت را با قبل مقایسه کنید. پایتخت6 اما در فقدان مرحوم #خشایار_الوند، از همیشه بیشتر، تنابندهتر شده. اگر در این شک دارید، «گینس» (اولین فیلم سینمایی تنابنده) را ببینید تا متوجه شوید عمق بیمایگی داستان و دیالوگهای زشت پایتخت6 بیشتر از همه از چه کسی آب میخورد. روحت شاد خشایار الوند! نبودت بدجوری حس میشود. روحت شاد.
🌐 @aliebrahimpour_ir 1399.01.03
✅ #ایران_اینترنشنال ، سریعتر از تمام کانالهای خبری (آخرین خبر و خبرفوری و...)، نامه بچههای #خانه_طلاب برای اعزام گروههای جهادی به آمریکا و اروپا را پوشش خبری میدهد!
📎 https://t.me/IranintlTV/50171
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 مربی د[و]ر[ان] گذشته
و
بحران پیله ناامیدی
🔸 من در کلاس نویسندگی، متن مرحوم #رضا_بابایی را مشق نوشتن میکردم. شاگرد شاگردان او در نویسندگی محسوب میشوم. در کلاسها و گفتوگوهایم هم همیشه کتاب #بهتر_بنویسم او را معرفی و توصیه کردهام و میکنم. (هرچند با عموم اظهارعقیدههایی که ورای اصول نویسندگی در متن بروز میدهد، همدل نبوده و نیستم)
🔸 اما معتقدم متاسفانه او جزو آن مربیانی بود که -بهقول دیالوگ معروف آژانسشیشهای- "دورهاش گذشته". نه فقط بابایی، درباره رسول جعفریان هم همین نظر را دارم. این بزرگواران، دورانی را به تامل و مطالعه گذراندند ولی در نهایت چون نتوانستند خودشان راه به جایی پیدا کنند، یکسر از عقیده و آرمانشان گذشتند و فرمان چرخاندند و نسبت به کل مسیر ابتدا #ناامید و سپس #بدبین شدند. از آن زمان هم در پیله خود خزیدند و مشغول شدند به بازتولید مکرر این ناامیدی و بدبینی در یادداشتهای روزانه و هفتگی و واگویهی آن در قالب تطبیق بر نمونههای روزمره. نه مسئلهای را حل کردند، نه تقریر جدیدی از مسائل ارائه دادند و نه حتی پرسش قابلتوجهی بر پرسشهای پیشین افزودند.
🔶 تجربهی میدانی نشان میدهد این بحرانِ #پیله_ناامیدی برای تمامی افراد #اهل_علم_آرمان_خواه در اواسط عمر رخ میدهد. بحران کمرشکنی است که تصورش هم برایم واهمه ایجاد میکند. فعلا تنها امیدم، "إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي" است.
🔻پینوشت: خبر درگذشت استاد رضا بابایی را شنیدم. قلم استواری داشت؛ سرمشق، معیار و الگو بود. خواندن متن کتاب #بهتر_بنویسیم اش -جدای از محتوا- خودش سلوک بهتر نوشتن است؛ انشاءالله باقیاتالصالحاتی برایش باشد.
حیف که سرطان #بدبینی و #ناامیدی، روحش را آنقدر آزرد که جسمش تاب نیاورد...
روحش شاد.
🔖آخرین یادداشت او که تبلور تامی از روح ناامید اوست:👇
t.me/rezababaei43/1269
eitaa.com/aliebrahimpour_ir/722
🌐 @aliebrahimpour_ir ۱۳۹۹.۰۱.۱۸
🖌درس بزرگ من در فقدان مربی نویسندگی، استاد رضا بابایی:
eitaa.com/aliebrahimpour_ir/722
📌 «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد»
📍 در خبر آمد رئیس #صداوسیما با دستور ویژه جهت بررسی حواشی #قسمت_آخر #پایتخت نوشته: «لازم است بررسی شود که این اقدام حاصل اشتباه، بیتوجهی و #وادادگی است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنهانگیز #ستون_پنجم فرهنگی دشمن».
❎محل این خبر ورای مضمونش، بیشازپیش لزوم بررسی وادادگی یا ستونپنجم را روشن میکند! دقت کنید: دلیل نوشتن این نامه، حواشی «"قسمت آخر" "پایتخت"» است!
🔰یعنی چه؟
رئیس صداوسیما، آنچه را که به چشمش آمده، نه اصل سریالهای با مضامین فاضلابی و نه حتی #قسمت_اول و دوم همین پایتخت است (که چرخش 180 درجهای نسبت به کلانمضامین مثبت فصول پیشین داشت). بلکه او تنها آخرین سکانس از آخرین قسمت سریال را دیده! سکانس آخر پایتخت، دهنکجی کاملا مشخص #تنابنده بود به عنوان مهر پایان یک فصل عقبگرد. سکانسی که البته صریح بود و رو بازی کرد. الحق محتوای نامناسبی هم نداشت!
❇️ اگر وادادگی یا نفوذی هم هست، در آن اذهان یخزده است که سکانس آخر را میبیند ولی کاری با سریالهای #فاضلابی پیدرپی ندارد! #عشق_مثلثی در #وارش، یا دوستدختربازی در #سرنوشت. مگر نه تنابنده که وضعیت و سابقه و موضعاش کاملا روشن است!
✅ مشکل اینجاست آشپزباشی دیگ آشی که درونش سگ افتاده را نمیبیند، ولی به دستگیره شکستهاش گیر میدهد! 🤦🏻♂️
🔸 پینوشت: تصویری از دقایق پایانی سریال سرنوشت؛ خود میزانسن دلالت روشنی دارد؛ آنجا که در ادامهی یک فصل رابطه، دخترک و پسرک با واژگان صریحی که اختصاص به روابط دخترپسری دارد (من فک کردم دیگه باهام #کات_کردی) قهرشان را آشتی میکنند.
🌐 @aliebrahimpour_ir
🔖تاملاتی در #هستی_شناسی_نظام (سیستم)
📌1.جایگاه و معرفی
🔹اگر من مفهوم «جوهر» یا «حیوان» یا «عرض» را محلّ بحث و تامل خود قرار دهم و یافتههای معرفتی به دست آورم، یافتههایم در کدام دانش طبقهبندی میشوند؟ بدون شک #فلسفه. نزدیکترین فصل مرتبط فلسفه، فصل ماهیات است که بهصورت خاص به انواع و اقسام ماهیات و عوارض آن میپردازد.
🔹بنابراین هنگامی که مفهوم «نظام (سیستم)» به صورت یک «#کلی_طبیعی»ای که سلسلهای از اجناس را تشکیل میدهد، لحاظ کنیم و مورد مطالعه قرار دهیم، یک کار فلسفی انجام میدهیم که در متواضعانهترین حالت، در فصل ماهیات فلسفه جای میگیرد. علامهطباطبایی، ذیل تقسیم جوهر به پنج قسم: ماده، صورت، جسم، نفس و عقل، میگوید: «مستند این تقسیم، در حقیقت استقراست». چرا «نظام» قسم ششم آن نباشد؟ (یا مثلا چرا قسم پنجم کیفیات نباشد؟)
🔹خلاصه، مطالعه کلیطبیعی «#نظام (#سیستم)» و بحث از #عوارض و لوازم آن، یک مطالعهی کاملا فلسفی است، همچون سایر مطالعات فلسفی در ماهیات. اگر این تاملات، حجیم شد، خود میتوانند فصل جدید و در ادامه علم جدیدی را بنا کنند: «#هستی_شناسی_نظام (سیستم)» یا «#فلسفه_نظام (سیستم)»، بهمعنای مطالعات عقلانی درباره سیستم.
🔻پینوشت: آیا این تاملات الزاما نظریه یا فصلی مشبع هستند؟ قطعا خیر؛ هرچند که آرمان هر تاملی دستیابی به نظریه است! این تاملات -چنانکه ابتدای هر مسیر علمی اقتضا دارد- #طرح_پرسشها و ایدههایی هستند که میتوانند زمینهساز و الهامبخش گامهای بعدی باشند.
[🔺این مسیر چگونه طی میشود؟ من #بدایه و #نهایه_الحکمه را در دست راست و مطالعات نگرش سیستمی مغربزمینان را در دست چپ نگه داشتهام. چشمم بین این دو دست در رفتوبرگشت است؛ کلیدواژهها و مسائل را از دست چپ میگیرد و در دست راست جستوجو میکنم. سعی میکنم #بدایه و #نهایه را برای فهم نگرش سیستمی به خدمت بگیرم.]
🌐 @aliebrahimpour_ir
#توییت
از سه شب پیش با خانواده برنامهریزی کردیم سر زمان آمدن! تدارک تخمه و لوازم. صندلیها را چیدیم. دنبال کابل اچدیامآی مغازهها را گشتم! شام را خوردیم. همه آماده بودند.
یک بار فرآیند خرید را در #فیلیمو طی کردم. پول کسر شد ولی برگشت به صفحه اصلی فیلیمو. فک کردم شاید اشتباهی دکمه نامربوط زدم. دوباره پرداخت کردم! دوباره همان!
زنگ زدم به پشتیبانی؛ گفت پیگیری میکنم. سرور شلوغ است؛ پیگیری میکنیم!!! گفتم یعنی امشب نمیشود فیلم را دید؟ گفت نه!
ارواح عمهی سرور!
خداروشکر 23نفر را در فلش داشتم...
این بود داستان #خروج دیدن ما و تلاش برای ندیدن نسخههای غیرقانونی! 😒
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
🔖تاملاتی در #هستی_شناسی_نظام (سیستم) 📌1.جایگاه و معرفی 🔹اگر من مفهوم «جوهر» یا «حیوان» یا «عرض» را
🔖تاملاتی در #هستی_شناسی_نظام (سیستم)
📌2.ضرورت و اهمیت
🔹اگر #عقلانیت زیربناییترین مفهوم نظری #تمدن نوین #غرب است، شاید بیراه نباشد که مفهوم «سیستم» زیربناییترین مفهوم کاربردی و عملی این تمدن بدانیم. ما دربارهی عقلانیت، هم بیشتر خواندهایم و ترجمه کردهایم و هم تا حدی موضع خود را روشن کرده و نوشتهایم. اگر تا چندی پیش -بهخاطرغلبهی روح اخباریگری در بینش ما- عقل کاملا در مقابل #نقل تفسیر میشد و عقلگرایی در مقابل دین و ایمانگرایی قرار میگرفت؛ امروزه متفکرین و صاحبان قلم به راحتی از واژه « #عقلانیت_اسلامی» سخن میگویند. این بدین معناست که ذاتِ واژهِ عقلانیت دیگر سرتاسر غربی و نجس محسوب نمیشود که نشود برایش پسوند اسلامی آورد. امروزه ما معتقدیم، عقلانیت تبلوریافته در اندیشه اسلامی، از جهات متعدد بر عقلانیتهای غربی برتری دارد. (برای نمونه ر.ک: مقاله رئالیسم انتقادی حکمت صدرایی، حمیدپارسانیا)
🔹اما مفهوم #سیستم اینطور نیست. هرچند سیستم و نظریهی سیستمها در علوم مهندسی به صورت کاربردی تدریس میشود، اما کمتر #به_مثابه_نظریه مطالعه و بحث شده است و از آن کمتر، موضع اثباتی و حلی توسط اندیشمندان بومی درباره آن گرفته شده است. همان اهمیتی که در کاوش مفهوم عقلانیت و نظریهپردازی بومی حول آن وجود دارد، درباره مفهوم سیستم وجود دارد؛ اگر بیشتر نباشد!
🔹با این همه، اینها همگی دفاعی جدلی و از جنس مماشات با خصم، درباره اهمیت و ضرورت تاملات هستیشناختی نظام (سیستم) است. حتی اگر این مفهوم، این منزلت معرفتی را در شکلدهی به #علم و #تمدن بشری خصوصا در قرن اخیر نداشت، باز هم بهعنوان یک مفهوم عادی این حق را داشت دربارهاش تامل صورت بگیرد. همانطور که در فلسفه از «جسم» بحث میکنیم و اقوال مختلف را میآوریم و درباره اینکه از «#اجزا_صغار_صلبه» تشکیل شده یا نه گفتوگو میکنیم؛ چرا از کلیطبیعی «سیستم» بحث نکنیم؟ بحثی که به مراتب مهمتر و راهگشاتر است. همچنانکه حکمای اسلامی، تعاریف #جوهر و #عرض و #جسم و #صورت و #ماده را از فیلسوفان یونانی گرفتند، آوردند، خواندند، بحث نمودند و بیشازپیش در آن واکاوی نمودند. الکلام الکلام.
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 درد مفهومزدگی!
☘ معدنچیها گرمازده میشوند؛ اسکیموها سرمازده؛ ملوانان دریازده؛ و ما طلبهها #علم_زده، #مفهوم_زده و #نظریه_زده!
☘ علمزدگی یعنی فکر میکنیم برای هرکاری -حتی یک گعده باشد یا شامخوردن؛ فیلمدیدن باشد یا یک چاییخوردن هم- باید #ادله_تفصیلی و #چارچوب_مفهومی داشته باشیم؛ مگرنه نه آب خوش از گلوی خودمان پایین میرود و نه میگذاریم از گلوی دیگری پایین برود! فکر میکنیم برای هرکاری حتماوحتما باید قبلش یک #نظریه داشته باشیم تا آن کار #معنا داشته باشد!
🍀 مفهومزدگی دو اشکال مهم دارد:
🌾 اول، عیب #منطقی آن است! آدم مفهومزده فکر میکند #قبل از هر کار باید نظریه یا مفهومی روشن از کار داشته باشد؛ درحالی که همیشه نظریه و مفهوم دقیق و روشن و معنای واقعی، #بعد از کار و مواجهه عینی با مسئله به دست میآید. یعنی مفهومزده از طرفی هدفش علم و نظریه است، اما چون به دلیل همین مفهومزدگیاش از تجربهعینی فاصله میگیرد، هیچگاه به هدفش نمیرسد و همیشه مثل چرخعصاری دور خودش خواهد چرخید. علاوهبراین، او حتی مانع تجربههای عینی آدمهای دیگر میشود و آنها را به جهالت متهم میکند و اجازه نمیدهد آنها در یک #سیر_طبیعی به نظریه و مفهوم عینی دست پیدا کنند.
🌾 دوم، آسیبی است که آدم مفهومزده به #زندگی خودش وارد میکند. او هیچگاه نمیتواند لذت واقعی را از پدیدهها و موقعیتها بچشد و بیواسطه آنها را لمس کند. مفهومزدگی همچون دردی #مازوخیسمی، همیشه واسطهای است بین او و تجربهها. ازطرفدیگر، او همیشه در ذهن خویش زندانی است. او تنها هنگامی آرامش مییابد که بتواند یک نظم مفهومی از مسئله در ذهنش بسازد و همینکه چنین چیزی در ذهنش ساخت، خیالش راحت میشود. آن هنگام که دیگران در حال ارتباط عمیق و لذت از طبیعت و واقعیت هستند، او به نقاشیهای ذهنیاش دلخوش است.
☘ عمق فاجعه اینجاست که نمیشود با حرفزدن و گفتوگو، آدم مفهومزده را سر عقل آورد؛ چون او برای هر عیب و مشکلی که درونش دارد -حتی همین علمزدگیاش- یک چارچوبمفهومی قشنگ از قبل طراحی کرده! هرچه بگویی، او برایت ثابت میکند که نهتنها او مشکلی ندارد؛ بلکه خودت در اشکال غوطهوری و خبر نداری! مفهومزدگی، چیزی از جنس سوفسطایی مطلق است! به قول #ابن_سینا، سوفسطی یا منکر واقعیت، قابل گفتوگو نیست و تنها دلیل عملی میطلبد! تنها چیزی که شاید مفهومزده را سر عقل بیاورد، این است که از خود واقعیت و عینیت، سیلی بخورد!
☘ خدا همهی ما را -خصوصا ما طلبهها را- از این بلای خانمانسوز نجات بدهد که امیدی جز به رحم او نیست: وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ
🌹 شاید حرف #سهراب_سپهری هم همین بود، آنجا که گفت:
"کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ #شناور باشیم
#پشت_دانایی اردو بزنیم..."
🌐 @aliebrahimpour_ir [۱۳۹۸.۰۱.۲۹]