eitaa logo
اندیشه ما
665 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
184 ویدیو
18 فایل
💢 پایگاه ارائه قرائت محققانه و متناسب زمان از آموزه‌های اصیل اسلامی 🌐 نشانی سایت: andishehma.com 📲ارتباط با دبیر خبر و مدیر کانال ارسال مطالب، نقد و پیشنهادات و مسئول بارگذاری مطالب: @ad_andishemaa
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ سیاست ورزی در نجف، از میرزای شیرازی تا آیت الله سیستانی 🖋 به قلم استاد رسول جعفریان ✂️ برش هایی از متن: 🔹 گفتگویی زیر درباره مرجعیت شیعه در نجف و تأثیر گذاری بر سیاست عراق در یک صد سال گذشته که با عنوان «سنت سیاست ورزی در نجف» منتشر شده است. 🔸 همانطور که مستحضرید چندی دیگر حوزه علمیه قم صدساله می شود. با این حال حوزه دیگر شیعی یعنی نجف سابقه ای چند صد ساله دارد و از این بابت برادر بزرگتر محسوب می شود. فارغ از سابقه درازدامن حوزه علمیه نجف، اگر بخواهیم شرایط و کیفیت آن را در بستر صد سال اخیر توضیح دهیم باید به چه نکاتی اشاره کنیم؟ 🔸 شما وقتی از نجف صحبت می کنید، باید یک سری پیش فرضها را در نظر بگیرید. برخی از اینها همان تاریخ واقعی و رخدادهای اصلی است و برخی هم در نسبت میان حوزه و تاریخ و ارتباط با آن معنا پیدا می کند. اولا باید توجه داشته باشیم که عراق، بخشی از دولت عثمانی بوده، و این برای قرنها ثابت و استوار بوده است. بعد از جنگ جهانی اوّل، عراق به تدریج جدا شده و با توافقات بین المللی، از سال 1921 تحت الحمایه بریتانیا، این واحد سیاسی شکل گرفت و یازده سال بعد مستقل شده، دولت پادشاهی یافت و ادامه داشت تا وقتی که در 1958 جمهوری شد. ده سال بعد از آن، عراق دست حزب بعث افتاد که تا 2003 مستقر بود و توسط امریکا و قیام مردم سرنگون شد. این واقعیت، سبب شد تا شیعیان عراق، از زمان عثمانی ها که دست اشراف سنی این دیار بود، و در دوره استقلال هم به همین شکل دست آنها ماند، به رغم آن که اکثریت بودند، سهمی در حکومت نداشته باشند. بنابر این حوزه نجف هم، در عراق کاره ای نبود، و اگر جنبه سیاسی به خود می گرفت، بیشتر حاشیه ای بود. 🔸 البته نسبت به ایران، حساسیت داشت و دلیلش، یکی مذهب تشیع، دیگری مرجعیت شیعی و استقرارش در نجف، و سوم جامعه فارسی زبان فرهیخته در عراق بود که ریشه در ایران داشت و به طور مداوم با ایران در رفت و آمد بود. نکته دیگر این است که حوزه نجف، شهرت دارد حوزه هزار ساله است که از نظر تأسیس، همین طور است و حوالی هزار سال است تأسیس شده، اما این طور نیست که در تمام قرون حوزه آنجا، یک حوزه نیرومند بوده است. قرنها حله محل علم بود، و دورانی طولانی ایران، شهرهای اصفهان و مشهد و تهران مرکز علمی جهان تشیع بود. در واقع، از سقوط صفویه، نجف و کربلا به تدریج به حوزه های نسبتا قوی تر تبدیل شدند. این سبب شکل گیری مرجعیت عظمای شیعی در آنجا شد و از آن زمان، عراق تأمین کننده، مرجعیت بزرگ شیعی و نیز مجتهدین محلی ایران بود. خانواده های نجفی و حائری و امثال این ها در ایران، کسانی بودند که لااقل باید ده پانزده سالی آنجا تحصیل می کردند و بعد برای مرجعیت محلی و اداره امور شهرهای ایران، به اینجا باز می گشتند و به آنها نجفی و حائری و مانند اینها گفته می شد. 🔸 در دوره قاجار، مرجعیت عظمای شیعه غالبا در نجف بود. مراجع هم در آنجا آزادی بیشتری از ایران داشتند، از نظر علمی هم سروری و ریاست می کردند و نظرشان اولویت بر دیگران داشت. در جنبش تنباکو و مشروطه، نجف دست بالا را نسبت به مسائل ایران داشت و تأثیرگذار بود و مشروطه را به ایران برگرداند. این یک ذهنیت مهمی بود که نمی شد از آن گذشت. وقتی عراق به عنوان یک واحد سیاسی جدید در حوالی 1921 تشکیل شد، در ایران هم دولت قاجار رفت و پهلوی آمد، یک فکری پدید آمد که مرجعیت در ایران، مستقل شود. بیشتر مساله انتقال پول به عراق و شاید برخی ملاحظات سیاسی هم مطرح بود مثل این که کسی به عنوان مرجع، از دور به صورت ریموتی، اینجا یعنی ایران را اداره نکند. همزمان با تضعیف روحانیت در ایران، ارتباط کم و کمتر شد. تنها استثناء حاج شیخ عبدالکریم حائری در اراک و بعد در قم بود که یک مرجعیت ایرانی ایجاد کرد. جهت مطالعه کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/siiasat-najaf/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishema تلگرام: https://t.me/andishemaa
✳️ مروری اجمالی بر تطور فقه فتوایی 🖋 به قلم استاد رضا مختاری ✂️ برش هایی از متن: 🔻 تطور دوم، از جهت باب‌بندی و تبویب فقه بوده است و فقهای متعددی به این امر پرداخته‌اند؛ تا این‌که در شرایع محقق حلی رایج‌ترین تبویب کتاب فقهی، تدوین و ارائه شد و ابواب فقه به چهار دسته‌ی عبادات، احکام، ایقاعات و عقود، تبویب و تقسیم شد. در قرون متمادی، تبویب، امری رایج در کتب فقهی بوده است؛ تا اینکه در زمان صفویه، فیض کاشانی تبویب جدیدی برای مسائل فقهی ارائه کرد. بعد از او نیز باب‌بندی‌های مختلف و متکثری از احکام و فروع فقهی ارائه شده است. شهید صدر نیز نوع جدیدی از تبویب را در کتاب فتاوا الواضحه انجام داده است. 🔻 تطور سوم، تطور در زبان بیان فقه است. تا عصر صفویه عمدتاً کتب فقهی به زبان عربی نگاشته می‌شد؛ گرچه ترجمه‌های فارسی نیز وجود داشته؛ ولی تألیف کتب فقهی استدلالی و فتوایی، غالباً به زبان عربی انجام می‌شد؛ اما از زمان صفویه، زبان فارسی نیز به زبان تألیفات فقهی افزوده شد و کتاب جامع عباسی شیخ بهایی، اولین کتاب فارسی فقهی بود که مؤلف، آن‌ را به قصد بیانِ عمومیِ احکام به زبان فارسی، نگاشت. هم‌چنین می‌توان به کتاب جامع‌الشتات میرزای قمی اشاره کرد. در زمان معاصر نیز مرحوم صاحب‌جواهر، کتاب نجات‌ العباد را به همین شکل تدوین نمود. 🔻 تطور چهارم ـ که تطور محسوسی بوده است ـ ورود اصطلاحات جدید به ابواب و کتب فقهی می‌باشد. مثلاً در کتاب علامه حلی اصطلاحات جدیدی ـ هم‌چون احوط، اشبه، فی‌الاقرب، اقوی، علی‌رأیٍ، اصح و … ـ به ادبیات فقهی افزوده شد که قبلاً وجود نداشت؛ و فرزند او ـ فخرالمحققین ـ منظور پدر را از این اصطلاحات، توضیح داد. هم‌چنین، شهید اول، اصطلاحات جدیدی داشت که این اصطلاحات را نیز فرزند وی شرح داد. 🔻 فرآیند افزایش اصطلاحات به کتب فقهی، تا کنون ادامه داشته و حتی در دوران معاصر، شدت بیش‌تری یافته است؛ مثلاً در انتهای کتاب جامع‌الفروع، از مرحوم آیت‌ﷲ بروجردی درباره‌ی معنای تعبیرات جدیدی مانند خالی از رجحان نبودن، محل مناقشه بودن و سزاوار نبودن، سؤال شده و ایشان نیز این مفاهیم را تبیین کرده‌اند. جهت مطالعه کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/fiqh-fatwa/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishema تلگرام: https://t.me/andishemaa
✳️ نقش اندیشه‌های عرفانی امام خمینی (س) در شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران 🖋 به قلم استاد سعید جوادی آملی ✂️ برش هایی از متن: 🔸 واقعاً حقیقتی که در درون این نظام و این سیاست وجود دارد یا بر اندیشه امام بود که وجود داشته باشد و این سیاست بتواند آن روح و آن اندیشه را پیاده کند، چیست؟ 🔸 این پرسش بایستی که از مبانی و بیانات و سخنان امام استفاده شود. از یک سو عملکرد امام و آن‌چه امام در عرصه سیاست و در میادین بین‌المللی و ملی و منطقه‌ای انجام داده است، می‌تواند راه‌گشا باشد که آیا ما تا چه حدی از امام در این زمینه، حرف و عمل دیدیم و شنیدیم. آیا حکومت ظرفیت این را دارد که بتواند آن اندیشه‌های بلند و آن نگرش‌های عرفانی را در خود بتند و تحمل کند و بعد به جامعه و نظام منتقل کند؟ 🔸 عرفان جان‌مایه اصیلی است که از طرف خداوند سبحانه و تعالی برای انسان امکان‌پذیر شده است؛ یعنی حقیقت عرفان نه به عنوان یک پدیده اجتماعی که متأسفانه در نوشته‌های امثال حوزویان از آن فراوان یاد می‌شود، بلکه یک حقیقت الهی و انسانی است. عرفان درگاه ورود به جریان عظیم وحی است. کسی که چشم دلش روشن است، حق سبحانه و تعالی او را راهی می‌داند، «کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ» 🔸 و این رؤیت و این شهود و این دیدن حق را یعنی نگرش به ملکوت را برای انسان امکان‌پذیر کرده است: «وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ». حق سبحانه و تعالی راه را برای ورود انسان از درگاه عرفان و قلب گشود. این جلوه الهی است که خدای عالم چنین امکانی را برای انسان فراهم آورد؛ همان‌گونه که عقل را در اختیار انسان قرار داد تا بیندیشد و تفکر کند. برای انسان بالاتر از عقل در حوزه مسائل نظری وجود ندارد و راه را هم برای شهود و کشف حقایق باز کرده است و از آن به عنوان عرفان یاد می‌کنند. این درگاه ورود جریان نبوت و وحی و رسالت است. این عرفان که برای انسان و دنیا امکان‌پذیر است که و از آن به عنوان عرفان عملی یاد می‌کنیم، معرفتی مبتنی بر سلوک است، «وَ اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله». این تعلیم و آگاهی و شناختی که مبتنی بر تقوا و طهارت نفس، و بر صائن به نفسه بودن، و بر مطیع امر مولا بودن و بر مخالفت با هوا بودن است، راهی است که انسان را به جهان دیگری وصل می‌کند و ملکوت را برای انسان امکان‌پذیر می‌کند تا آن عالم را ببیند و با آن عالم ارتباط داشته باشد و شواهد را مشاهده کند. 🔸 عرفان نظری مبتنی بر نظر و اندیشه معرفت حاصل می‌شود. این عرفان نظری که یک حکمت راعی است و از حکمت متعالیه به مراتب برتر و والاتر است، اندیشه نابی می‌طلبد که آیت‌الله جوادی آملی در کتاب منزلت عقل از آن به عنوان عقل ناب یاد می‌کند و نه‌تنها از ظن و خیال و گمان و وهم مصون است، و از هوا و هوس پاک و مطهر و منزه است بلکه عقل نابی است که کف صعود و رفعت به جهان ملکوت است و تازه، قلب از این به بعد باز می‌شود. وقتی عقل به کمال خودش رسید، راه را برای قلب باز می‌کند. همان‌طوری که حس وقتی قوی شد، خیال به میدان می‌آید و خیال وقتی قوی شد، وهم را ایجاد می‌کند و وهم وقتی به کمال خودش رسید، عقل ایجاد می‌شود. هرگز انسان تا زمانی که مراتب حس و خیال و وهم را به‌درستی به کمال نرسانده باشد، به عقل نمی‌رسد. جهت مطالعه کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/andishe-emam/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishema تلگرام: https://t.me/andishemaa
✳️ علامه‌طباطبائی هگل ایران است نواندیشان دینی چه عقایدی دارند؟ 🖋 به قلم سید صادق حقیقت ✂️ برش هایی از متن: 🔹 من برای پاسخ به این سوال به جای استفاده از واژه «جریان» از واژه «گفتمان» استفاده می‌کنم چون تخصصی تراست و مقصود من از گفتمان مجموعه ای از گزاره هاست که یک حقیقت را تولید می‌کنند بنابراین نواندیشی دینی یک گفتمان است. در این گفتمان یکسری حقایق تولید و گزاره هایی کنار هم گذاشته شده و با گفتمان های دیگری چون گفتمان سنتی، سنت گرایان، اسلام سیاسی، تجددگرایان و نواندیشی دینی مرزبندی شده است. 🔹 گفتمان سنتی، گفتمانی است که بعد از غیبت کبرا ادامه و در غالب حوزه های علمیه تجلی پیدا کرده است. در این گفتمان، تجدد یک مسئله نیست که فقها و علما نیازی ببینند به آن پاسخ دهند. 🔹 نکته دیگر اینکه سوال با مسئله فرق دارد؛ سوال وقتی تبدیل به مسئله می‌شود که به مبانی آن توجه شود. سنت گرایان معتقد به حکمت خالده هستند و معتقدند که یک نخ تسبیح بین ادیان وجود دارد که اینها را به هم وصل می کند. عقاید اهالی گفتمان سنتی با اهالی گفتمان سنت گرا متفاوت است. چون در گفتمان سنت گرا، تجدد مسئله است و مورد نقد جدی قرار می‌گیرد. 🔹 طرفداران گفتمان اسلام سیاسی، به ضرورت تشکیل حکومت براساس شریعت اعتقاد دارند. شریعت یعنی فقه و وقتی به فقه استناد می کنند یعنی فقیه هستند و اجتهاد می کنند. البته بین فقه سنتی و فقه اسلام گرا یک تفاوت وجود دارد و آن هم اینکه در فقه سنتی تجدد مسئله نیست ولی در گفتمان اسلام سیاسی ضرورت تشکیل حکومت براساس شریعت وجود دارد مثل گفتمان امام خمینی (ره). حال اگر این گفتمان رادیکال باشد، بنیاد گرا می‌شود. بنابراین این گفتمان به ضرورت تشکیل حکومت براساس شریعت باور دارد. تحقق گفتمان اسلام سیاسی در ایران، ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بود. در درون این گفتمان گرایش های میانه و رادیکال وجود دارد. 🔹 گفتمان چهارم، گفتمان تجددگرا یا مدرنیسم است. در این گفتمان به عقل تجددگرایانه و انسان متجدد اعتقاد دارد و آن را بر بسیاری از چیزها مقدم می داند. در این گفتمان دو شاخه اصلی وجود دارد، یکی تجدد گرایی روشنفکری دینی و دیگری روشنفکری غیردینی. روشنفکران دینی معتقدند که بین گزاره های دینی و تجدد گرایی تعارض و تنافی وجود ندارد بنابراین تجدد گرایی با دین قابل جمع است. روشنفکران غیردینی اما معتقدند که گزاره های دینی و تجدد باهم قابل جمع نیستند حتی با خوانش مدرن. به عقیده اینها اصل با تجدد است و دین منبعی برای معرفت نیست. 🔹 در گفتمان نواندیشی دینی، که بنده هم به آن اعتقاد دارم و حدود ربع قرن است روی آن کار میکنم، قرائت مردمسالار، حقوق بشری و مبتنی برصلح از اسلام وجود دارد. نواندیشان دینی معتقدند که شکلی از دموکراسی و حقوق بشر که خاستگاه آن غرب است می تواند درقرائت دینی وجود داشته باشد. مجموعا تفکرات شهید مطهری نواندیشانه است اما جنبه های غیرنواندیشانه دینی هم دارد. 🔹 دیانی سپس پرسید نواندیشی دینی برده داری و کنیزی صدر اسلام را غیراخلاقی می داند یا خیر؟ 🔹 حقیقت : خیر، چون وقتی ائمه معصوم در رویت حضرت علی و پیامبر اکرم (ص) این کار را می‌کردند پس حتما اشکالی نداشته است. دلیلش هم این است که در فرهنگ مردم آن روز ریشه دوانده بود و اسلام نتوانست یکباره بردگی را لغو اما راه هایی برای مبارزه با آن ابداع کرد. بنابراین یک قرائت نواندیشانه وجود دارد که از علامه نائینی وجود دارد به استاد مطهری رسیده که ایده را پرورانده و امروز به دست ما رسیده است. پس تبار نواندیشی دینی به مشروطه، تعارض نائینی و شیخ فضل الله و توجیه فقهی پدیده های مدرن مثل پارلمان و آزادی برمی گردد. 🔹 آیا شما معتقدید جریان سنتی و سیاسی و اسلام گرا و سنت گرا به حقوق بشر و دموکراسی و اینها قائل نیستند؟ 🔹 حقیقت گفت: خیر نیستند چون برای جریان سنتی اصلا تجدد مسئله نیست که به این موضوعات بپردازد. نواندیشان دینی چون به عقل نوع بشر اعتقاد دارند پس اگر این عقل به چیزی حکم کرد شرع نمی تواند با آن چیز مخالفت کند. جهت مطالعه کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/1072-2/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishema تلگرام: https://t.me/andishemaa
🔺 اما در روش علمی و اجتهادیِ ایشان، آنچه من با تورق در متون علمیِ ایشان و مباحثاتی که در جلسات علمی گاهی حضور داشتیم، چند نکته قابل اشاره است. نکته اول، حریت و آزادی در اجتهاد است. از دیرزمان اساتیدمان قصه‌ای را که شاید افسانه باشد، برایمان می‌گفتند که مانند رمان، می‌تواند روشی را نشان دهد. در بحث منزوحات بئر وقتی علامه حلی می‌خواست در کیفیت تطهیر آب چاه بحث کند، چاهی در خانه خود داشت. او اول چاه خانه خود را پر کرد تا هیچ انگیزه شخصی در کیفیت افتای او وجود نداشته باشد. این داستان بیانگر این نکته است که هر فقیه و مجتهدی برای استنباط لازم است چاه‌های ذهنی خود را پر کند تا در مراجعه به متون هیچ گونه ذهنیتی از پیش نداشته باشد تا به صورت پیش‌داورانه فتوایی و حکمی صادر نماید. آیت‌الله صانعی آنچه را که از کتاب و سنت می‌فهمید، جز مصالح نوعی چیزی را در نظر نمی‌گرفت. اما مصلحت شخصی که بر من خرده می‌گیرند، مقلدانم کم می‌شود، یا علما بر من می‌آشوبند و من متهم به فلان می‌شوم، برای ایشان اهمیتی نداشت. درواقع یک حریت و آزادگی در استنباط احکام داشت که در تاریخ خیلی کم است. مرحوم ابن ادریس که از نوادگان دختری شیخ طوسی است، به همین شکل بود و بسیار حماسی و قدرتمندانه آمد و فضایی که بعد از شیخ الطائفه در جامعه شیعی ایجاد شده بود، و فقهای آن دوره تا صدسال را که مقلده عنوان می‌کنند، مرحوم ابن ادریس با اینکه از همین خانه بود، این فضا را شکست و موج را به کناری زد، و آنچه را که به آن رسید، بیان کرد. البته مصالح نوعی را باید در نظر گرفت. گاهی فقیه در مدرسه به فتوایی می‌رسد که احساس می‌کند اگر بگوید جامعه دینی دچار حرج و مرج می‌شود. اما مصالح شخصی که اگر بگویم برای من فلان و بهمان می‌شود، اهمیت نداشت. درواقع برای خودش قبایی ندوخته بود و از این نمدِ فقاهت، برای خودش کلاهی ندوخته بود. نکته دوم احاطه حضرت آیت‌الله‌العظمی صانعی بر فروعات بود. بنده خدمت ایشان تلمذ نکردم اما در دهه‌های اخیر رابطه عاطفی و علمی با ایشان داشته‌ام. جلسات بسیار پرنفعی داشت. فروعاتی که در هر موضوع در کلام، تفسیر، فقه و ... مطرح می‌شد بسیار احاطه داشت. به عنوان نمونه پیرامون روایت «افضل الاعمال احمزها» من اشکالی داشتم که بلافاصله فرمود میرزا در جامعه الشتات این را گفته و احتمالاتی را مطرح کرده و تحلیلی ارائه فرمود. یا در بحث دعای عرفه، زیارت جامعه و ... که حضور فکری و ذهنی و احاطه بر موضوعات و فروعات، بیانگر تضلّع ایشان بر فقه و تتبع ایشان در فقه و موضوعات و فروعات فقهی است. که متاسفانه برخلاف آنچیزی است که برخی رسانه‌ها در یکی دو دهه اخیر برعلیه ایشان تبلیغات مسمومی داشته‌اند. 🔺 حضرت امام در تعبیر خود برای آیت‌الله صانعی می‌فرماید من ایشان را مانند فرزندم بزرگ کردم و ایشان به درس ما می‌آمد و اشکالاتی مطرح می‌کرد که من حظ می‌بردم. این را بگذارید کنار جمله علامه طباطبایی پیرامون شهید مطهری که وقتی ایشان سوال می‌کرد من به رقص می‌آمدم. شاگردی که استاد را به رقص روحی وادارد یا او را محظوظ به حظ علمی کند، بیانگر قدرتِ علمی اوست. حال در نظر بگیرید در فضایی که شاگردان امام از نخبگان بوده‌اند، آیت‌الله صانعی چه داشته است. در تسلیتی که رهبری بیان فرموده‌اند هم اشاره‌ای به این نکته دارند. 🔺 در نامه استعفای آیت‌الله صانعی به حضرت امام می‌نویسد آقایون من را متهم می‌کنند که نظریات شاذ دارم و امام از ایشان می‌خواهد ادامه دهد و از این نکته که نظرات شاذ دارند، خرده نگرفته که نظرات شاذ را کنار بگذارد و تابع جمع شود. این یعنی امام می‌پذیرد. البته در مورد حضرت امام هم برخی که غالبا اغراض سیاسی دارند اتهاماتی را به امام نیز می‌گفتند. هنگامی که امام بحث موسیقی و شطرنج، قلمروی ولایت فقیه، انفال و زمین و ... را مطرح می‌فرمودند همین بزرگواران از جامعه مدرسین و ... چه خرده ها که نگرفتند. جهت مطالعه کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/feqahat-marage/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishema تلگرام: https://t.me/andishemaa ایتا: https://eitaa.com/andishema تلگرام: https://t.me/andishemaa
✳️ نیازمند ۲۰ قلمرو در فقه هستیم 🎙 آیت الله علیرضا اعرافی ✂️ برش هایی از متن: 🔸 امام باقر (ع) بنیانگذار یک عصر حدیثی و علمی و فرهنگی بودند و اوج این شکوفایی مربوط به دوران امام صادق (ع) می‌شود. ایشان هنگام شهادت می‌فرمایند این سرمایه و محصول بزرگ را به تو فرزندم سپردم و مراقب آن باش و امام صادق (ع) در پاسخ می‌فرمایند من این علم را شکوفا کرده و کاری می‌کنم که عالمان این علم در قله باشند. 🔸 خروجی این سخن همان آینده‌ای است که برای ما باقی مانده است که شامل چند هزار محدث، عالم و دانشمند می‌شود، احادیث ایشان همه قلمروهای معرفتی را پوشش داده است و حضور بسیار عالمانه و مقتدرانه در تمام قلمروها و مناظرات علمی و بنیان گذاری یک گفتمان نو و اسلامی محسوب می‌شود. همه امت از این گفتمان بهره بردند. 🔸 در این کتابخانه هم باید داشته‌ها و هم باید کمبودها و ناداشته ها را نشان دهد. اگر به حوزه علوم انسانی اسلامی و تئوری سازی برسیم و گامی به پیش برداریم یک سلسله شرایطی وجود دارد که باید انجام شود، همچنین یک سری اقدامات در بنیان‌ها و پایه‌های علوم انسانی باید رقم بخورد که کم و بیش انجام شده اما راه درازی در پیش رو است. تعلیم و تربیت مباحث مهم فقهی دارد که در فقه موجود نیست 🔸 نخست، حوزه فقه است. در فقه که دانش بسیار غنی و تاریخی شیعه به شمار می‌رود افتخارات ما فراوان است. آنچه که در فقه باید رقم بخورد مجموعه ای از مسائل است که می‌توان گفت فقه شیعه در بعضی جهات گیرنده و در برخی بخش‌ها فعال است. در اینجا نیز افراط و تفریط وجود دارد که برخی می‌گویند فقه شیعه پیشرو و عده ای نیز می‌گویند این فقه منفعل است در حالی که چنین افراط و تفریط‌هایی پذیرفته شده نیست. جهت مطالعه کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/arafi-fiqh/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishema تلگرام: https://t.me/andishemaa
✳️ زیست مردمی پیامبر اعظم(ص) 🎙استاد سید عباس صالحی ✂️ برش هایی از متن: 🔹 کتاب سنن النبی گونه دیگری است. آن گونه که علامه طباطبایی در تقریظ بر چاپ اول کتاب نوشته‌اند این کتاب در حوالی ۱۳۵۰هجری قمری تدوین شده است، آن زمان در نجف بوده‌اند و در سنین حدود ۴۳ سالگی(ایشان متولد ۱۳۲۱ه.ق هستند) و چهار سال قبل از بازگشت به ایران و تبریز. این کتاب از همان تاریخ در نوشته‌های خطی ایشان بود و در جلد ششم المیزان در بحث: ادب انبیا ۱۸۳ روایت نقل می‌کنند و به این رساله خطی ارجاع می‌دهند. 🔹 اما بالاخره ایشان در سال ۱۳۹۱ه.ق. اجازه نشر آن را به جناب آقای شیخ محمدهادی فقیهی می‌دهند و در سال ۱۳۵۴ه.ش با تقریظ علامه طباطبایی در دارالکتب اسلامیه به چاپ می‌رسد. کار ایشان علاوه بر ترجمه اثر ، افزودن روایاتی بود که ایشان در تحقیق و تتبع گردآوردند و پس از رؤیت علامه و نظر ایشان به عنوان ملحقات بر اصل اثر افزودند. اصل کتاب ۲۱باب و ۴۱۱ حدیث و ملحقات ۲۳ باب و ۵۰۷ حدیث است که کلا ۹۱۸ حدیث در این کتاب آمده است . 🔹 به سخن نخست برگردیم که خواننده این اثر علامه طباطبایی را در مقام یک محقق نمی‌بیند بلکه ایشان در چهره یک محدث که به گردآوری و طبقه‌بندی روایات همت گمارده، مشاهده می‌کند، کاری که علامه دیگر تکرار نکرده است حتی اگر او به پاورقی مجلدات نخستین بحارالانوار می‌پردازد، باز در مقام تحقیق و درایة‌الحدیث است اما کتاب سنن النبی صرفا گردآوری محدثانه است. در پاسخ این سوال مقدمه کتاب اشاره ای گویا دارد. ایشان روایتی از امام صادق(ع) نقل می‌کنند : إنی لاکره للرجل آن یموت و قد بقی خلة من خلال الرسول لم یاتی بها» ناگوار می‌دارم که کسی جان دهد و سنتی از سنت‌های پیامبر(ص) را بجا نیاورده باشد. 🔹این تکلیف و روایاتی مشابه، ایشان را برآن داشت که شآن یک محدث را برگزیند و با تتبع از ۶۰ منبع روایی و طبقه‌بندی روایات در ابواب و موضوعات زیست پیامبرگونه را بیاموزد و بیاموزاند. به مناسبت ایام میلاد نبوی به چند موضوع به استناد روایات منقول در این اثر می‌پردازم. و همانطور که گفته شد کتاب سنن النبی صرفا نقل و طبقه‌بندی روایات است و توضیحات از نویسنده این متن است. زیست با مردم 🔹 پیامبر چه در مکه و چه در مدینه یک شخصیت ممتاز و متمایز بود. در مکه از قریش و نوه عبدالمطلب و در مدینه شخص اول و این همه جدای از شأن رسالت او بود. اما روایات متعدد در این اثر تصویری از پیامبر ارایه می‌کنند که هیچگونه تمایزخواهی در او دیده نمی‌شد. پیامبر فرمود:خمس لاادعهن حتی الممات الاکل علی‌الارض مع‌العبید و رکوبی مؤکفا و حلبی العنز بیدی و لبس الصوف و التسلیم علی الصبیان (سنن النبی، ح۵۴) پنج خصلت را تا زمان وفات رها نمی‌کنم: در کنار بردگان روی زمین بنشینم و با آنان غذا بخورم، بر الاغ بی‌پالان سوار شوم( که اشراف ننگ می‌دانستند)به دست خودم شیر بز بدوشم و پشمینه بپوشم و به کودکان سلام کنم. 🔹 این بخشی از خصائل نبوی بود که به ایشان زیست عادی می‌داد. او هیچگاه نخواست در چهره یک شریف دنیوی و یا معنوی از مردم خویش دامن بگیرد، همان می‌کرد که عامه مردم چونان می‌کردند. هیچ امتیازی عرفی و دینی برای متفاوت زیستن برای خویش قائل نبود. در روایت دیگر در همین اثر می‌خوانیم: و لا یمنعه الحیاء آن یحمل حاجته من السوق الی اهله( سنن النبی،ح۵۲) پیامبر(ص) نیازهای خویش را از بازار می‌خرید و خودش آن را به خانه می‌آورد و بهیچوجه از آن احساس خجالت و شرمندگی نداشت. این که بزرگ قریش و فرمانروای مدینه و رسول خاتم چونان مردم کوچه و بازار زیست کند و تسلیم توقعات تمایز طلبانه نشود و از مردم بودن و با مردم زیستن شرمندگی احساس نکند. همه این رفتارها بود که ایشان را چنین ساخته بود: خفیف المؤونه کریم الطبیعه جمیل المعاشره (همان) جهت مطالعه کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/%d8%b2%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85%db%8c-%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b9%d8%b8%d9%85%d8%b5/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishema تلگرام: https://t.me/andishemaa
✳️ بازخوانی رابطه روحانیت و نظام 🎙استاد محمد صادق کاملان ✂️ برش هایی از متن: 🔹 این‌که نظام مولود روحانیت است به یک معنا درست است؛ به این معنا که رهبری انقلاب به‌¬دست شخصیت والایی مثل حضرت امام بود. البته دیگرانی هم مدعی بودند برای رهبری جریان انقلاب و امتحان هم کردند؛ ولی جمعیت خیلی کمی از مردم به فرامین آن‌ها گوش می‌¬دادند. البته برخی از آن‌ها سوابق خیلی خوب انقلابی هم داشتند؛ مثل جریان نهضت آزادی و مرحوم بازرگان و دیگران. به‌¬هرحال قوت، قدرت و موقعیتی که روحانیت داشت، توانست مردم را دور خود جمع کند. البته این قوت و قدرت روحانیت از خودش نیست؛ بلکه برگرفته از دین است؛ چرا که نماد دین و بیان‌کننده¬‌ی دین است. لذا مردم به روحانیت اعتماد داشتند و شخصیتی مثل امام که سوابق دینی و علمی‌¬اش در حوزه علمیه قم و نجف مشخص بود توانست در رأس روحانیت قرار بگیرد. بعد از مرحوم آیت‌¬ﷲ بروجردی برخی فضلا به امام اصرار می¬‌کردند که رساله بدهند. ایشان در ابتدا رساله نمی‌دادند؛ ولی بعدها قبول کردند تا رساله عملیه‌¬ای بدهند. لذا حضرت امام این امتحانات را قبل از انقلاب داده بود و نظرش هم نسبت به حوزه این بود که حوزه باید بالنده و متحول باشد. 🔹 به هر روی روحانیت فهیم و اصیلی مثل مرحوم آیت‌¬ﷲ منتظری که از شاگردان خوب امام بودند، یا مرحوم آیت¬‌ﷲ مطهری، یا مرحوم آیت‌¬ﷲ بهشتی و دیگران وارد صحنه شدند و حتی زندان‌¬های شاه را تجربه کردند و تلاش¬‌های فراوانی شد تا این‌که انقلاب پیروز گردید و رهبری انقلاب هم به‌¬‌دست روحانیت و مرجعیت شیعه بود. 🔹 اما این‌که گفته شود انقلاب، فقط مولود روحانیت بود، کمی برایم سنگین است. انقلاب مولود خیلی از جریاناتی بود که اتفاق افتاد؛ جریاناتی که از نهضت مشروطه شروع شدند. شخصیتی مثل آخوند خراسانی که استاد کل علمای بعدی بود، در رأس مشروطه قرار داشت. یا جریاناتی که در نهضت نفت اتفاق افتاد؛ همه‌ی این‌ها پشتوانه‌های انقلاب بودند. پیشینیه‌ی ذهنی مردم از انقلاب اسلامی دقیقاً جریانات قبلی بود؛ از جریان مشروطه؛ و اگر نزدیک تر بیایید، از جریانی مثل مرحوم دکتر شریعتی. حالا ممکن است کسی بگوید دکتر شریعتی چه ربطی به انقلاب داشته؟ در جواب می‌گوییم بسیار ربط داشته؛ در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ که جریان مارکسیسم به‌¬صورت توفنده‌¬ای وارد کشورهای جهان سوم و ایران شد. 🔹 دکتر شریعتی در مقابل این جریان ایستاد و جریان اسلامی و حکومت علوی و حسینی و زینبی را با عناوین مختلف مطرح کرد و با آن سخنرانی¬‌های پرشور و تحلیل¬‌های تاریخی که از تاریخ اسلام داشت، توانست جریانی را در مقابل جریان مارکسیسم در ایران به‌¬وجود بیاورد و اقشار جوان و تحصیل¬کرده‌¬ی دانشگاهی را به ¬خودش جذب کند نمی‌توان سخنرانی¬‌های ایشان در حسینه¬‌ی ارشاد را نادیده گرفت؛ این‌گونه تلاش‌¬ها را نباید هرگز فراموش کرد و کنار گذاشت. شاید برای برخی تعجب¬‌آور باشد که این مطلب را می‌گویم؛ ولی به‌¬نظر بنده حتی کسی مثل شیخ احمد کافی که از نظر علمی، سطح متوسطی داشت، با بیان شیرین و نفس گرمش توانست مردم را به دین و نمادهای دینی و مناسک دینی جلب کند؛ و همین مردم بودند که به ندای امام لبیک می‌گفتند و درخیابان‌¬ها جمع می‌¬شدند و خون و جان می‌¬دادند. جهت مطالعه کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/rabete-rohaniatba-nezam/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishema تلگرام: https://t.me/andishemaa
✳️ سخنی محترمانه با بیت شریف شیرازی 🎙 استاد عبدالرحیم اباذری ✂️ برش هایی از متن: 🔺 خاندان حسینی شیرازی، یکی ازخانواده‌های اصیل ومورد احترام عراق و شهر کربلا به‌شمار می‌آیند مرحوم آیت‌ﷲ‌العظمی سید محمد شیرازی، فرزند میرزا مهدی شیرازی از شخصیت‌های برجسته علمی این بیت است. که در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ در کربلا سکونت داشت. وی هنگام تبعیدحضرت امام درسال ۱۳۴۴ به نجف، استقبال کم‌نظیری از ایشان در شهر کربلا به‌عمل آورد و حتی از باب تکریم، امامت جماعت خود در حرم حسینی را به حضرت امام سپرد. همزمان با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ آیت‌ﷲ شیرازی که هشت سال در کویت سکونت داشت، از آن‌جا به قم مهاجرت کرد و تا سال ۱۳۸۰ در پناه نظام جمهوری اسلامی ایران به فعالیت‌های علمی خود ادامه داد. هنگام ورود ایشان به قم، امام از ایشان دیدار و دلجویی کرد و او نیز چند بار به مناسبت‌های مختلف از امام بازدید نمود. 🔺 اما در ماجرای تجاوز آشکار صدام به کشور ایران، آیت‌ﷲ شیرازی در اقدامی شگفت‌انگیز با صدور بیانیه‌ای به حرمت جنگ با عراقی‌ها فتوا داد و آن را برادرکشی نامید؛ در حالی که مردم و مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران، چاره ای جز دفاع و مقاومت در برابر تجاوز نداشتند؛ و الا صدام تکریتی همان‌گونه که در مصاحبه‌اش گفته بود دوروزه در فرودگاه مهرآباد تهران مستقر می‌شد. 🔺 این فتوا اگرچه در ظاهر به دلیل حرمت برادرکشی صادر شده بود؛ ولی درواقع در آن اوضاع و شرایط به نوعی همراهی با صدام و حمایت از متجاوز و تضعیف جبهه مظلوم ملت ایران تلقی می‌شد. به همین دلیل مسئولین نظام جمهوری اسلامی ناچار شدند رفت و آمدهای منزل ایشان را تحت کنترل قرار بدهند. جهت مطالعه کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/mahramane-shirazi/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishema تلگرام: https://t.me/andishemaa
✳️ دفاع از مرجعیت، بررسی شخصیت اجتماعی و علمی حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی دامتبرکاته 🎙 استاد آیت الله علوی بروجردی ✂️ برش هایی از متن: 🔹 مرجع تقلید کسی است که خداوند در دوران غیبت، تکفل ایتام آل محمد(ص) را به دست آن‌ها سپرده است. شخص حضرت رسول‌الله(ص) مگر نفرمودند که «أنا وَ علیٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة»؟ یعنی ما برای امت پدریم. امام پدر امت است. در روزگار غیبت، ما که ادعای نیابت می‌کنیم، مسئولیت ما به همین معناست و تکفل ایتامشان را به دست ما سپرده‌اند. ما نمی‌توانیم در قبال این ایتام بی‌اعتنا باشیم. به‌صراحت می‌گویم که این تکفل ما فقط در حق متدینان و وجوه‌پردازان هم نیست، بلکه در حق همۀ مردم است؛ چون پدر همان طور که بچۀ خلف دارد، بچۀ ناخلف هم دارد. بچۀ ناخلف را پدر رها می‌کند و حتی از خانه بیرون هم می‌کند؛ اما شب بر سر سفره، فکر می‌کند که چه بر سر بچه‌ام می‌آید. لذا آن کسی که تکفل ایتام آل محمد(ص) به دستش سپرده شده، او هم همین وظیفه را باید به‌خوبی انجام بدهد. لوازم تکفل ایتام آل محمد(ص) 🔹 باید توجه داشته باشیم در دوران غیبت، که تکفل به دست مرجعیت شیعه و فقیه جامع‌الشرایط سپرده شده، این تکفل لوازمی دارد. یکی از لوازمش این است که مرجعیت به آنچه بر مردم می‌گذرد، بی‌اعتنا نباشد. امروز بر مردم چه دارد می‌گذارد؟ فقر، گرسنگی، مصیبت. مرجعیت شیعه باید در فکر باشد و تذکر بدهد و تذکرش هم نباید برای او جرم تلقی شده و حمل بر بی‌بصیرتی او شود. اخیراً مرجع عالی‌قدر شیعه، شیخ الفقهاء، حضرت آیت‌الله العظمی آقای صافی اظهاراتی داشته‌اند. من تعجب کردم که اولاً عده‌ای این اظهارات را منعکس نکردند و اصلاً خبررسانی انجام نشد. گویا این مرجع تقلید اصلاً در قم و در ایران نبوده و مطلبی هم نگفته است! یعنی بایکوت خبری! مصیبت بیشتر اینکه دیدم برخی سایت‌ها به ایشان تعرض کرده‌اند که چرا شما در ملاقات فلان شخصیت گفته‌اید با دنیا قهر نباشید و روابط داشته باشید! جهت مطالعه کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/defae-marjaeiat/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishema تلگرام: https://t.me/andishemaa
✳️ باز خوانی مبانی اجتهادی آیت الله سیستانی در حوزه های علمیه 🎙 استاد آیت الله عندلیب همدانی ✂️ برش هایی از متن: 🔹 تأثیر عنصر زمان و مکان در امر اجتهاد قابل انکار نیست، اما تأثیر زمان و مکان را به علم فقه منحصر نکنیم بلکه پیش از علم فقه به اصول رسیدگی کنیم. در اصول هم باید عنصر زمان و مکان دیده شود چه بسا پس از اینکه این دو عنصر در علم اصول نیز گنجانیده شود، نظریات اصولی نیز تغییر کند و طبیعتاً پس از تغییر نظرات اصولی بتوان، نظرات فقهی را هم مورد بازبینی قرار گیرد. علاوه بر اصلاح ساختاری در شیوه‌های درس خارج و دیگر اصلاحات، اگر استاد و طلبه هر دو در جامعه و همراه مردم بودند، درد مردم را فهمیدند، آنجاست که می‌توانند، حرف جدیدی که بتواند خدمت به مومنین باشد را صادر کنند، اما اگر برای مسایل، بدون درک و توجه به مشکلات مردم نسخه پیچیدیم و یک طرفه به میدان رفتیم، در عرصه استنباط چندان موفق نخواهیم بود. 🔹 منظور از درس خارج، درسی است که استاد به مرحله ای رسیده باشد که توانایی نقد و بررسی آرای دیگران را داشته باشد و بتواند با استفاده از ادله، استنباط و اجتهاد کند و یک رأی از بین آن آراء را انتخاب نماید یا خود، رأی جداگانه و جدیدی را ارایه دهد بدون اینکه متنی در بین درس به عنوان متن اساسی، محور باشد و لزومی داشته باشد که استاد آن متن را تغییر دهد. درس خارج ممکن است طبق کفایه و مکاتب پیش برود، اما هم سطح مکاتب یا کفایه نیست بلکه امری ورای سطح است، از این جهت آن را به «درس خارج» تعبیر می کنند. در درس خارج دنبال این هستیم که طلبه مجتهد شود 🔹 در حال حاضر دروس خارج حوزه علمیه قم مناسب هستند، اساتید خوبی هم این مباحث را تدریس می کنند، اما درباره اینکه این دروس تا چه حدی در مسایل مستحدثه مشغول هستند، به نکته ای اشاره می کنم و آن اینکه، ممکن است استادی در درس خارج، کتاب طهارت یا صلاه یا بیع را تدریس کند که دروس از این جهت که فروع پر دقت اجتهادی بسیار است و آراء مختلفی در این باره بیان شده، برای تمرین اجتهاد طلاب مفید است. هیچ وقت لازم نیست همه درس های خارج به سمت و سوی مسایل مستحدثه برود چون ما در درس خارج دنبال این هستیم که طلبه مجتهد شود و قوام اجتهاد هم به این است که بتواند آراء را نقادی کند و این امر تا حدی در متن هایی مثل طهارت و صلاه و بیع، بهتر محقق می شود و پس از آن طلبه ذهن نقادی یافته و می تواند به سراغ مسایل مستحدثه ببرد و مباحث را تطبیق دهد. جهت مطالعه کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/bazkhani-ejtehadi/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishema تلگرام: https://t.me/andishemaa
✳️ آن‌ها که شعار جنگ سرمی‌دهند اطلاعی از زندگی مردم ندارند 🎙 استاد فاضل میبدی ✂️ برش هایی از متن: چرا برخی جریانات در داخل کشور نسبت به مذاکره و دوری از تنش و جنگ حساسیت دارند و با هر سخنی در این زمینه مخالفت می‌کنند. صلح و مذاکره یک راهبرد دینی و قرآنی است. 🔹 فاضل میبدی در پاسخ به این پرسش که چرا برخی جریانات با سخنان رئیس جمهور در مورد صلح و مذاکره مخالفت کردند و آیا این سخنان مغایر با مفاهیم دینی است، گفت: ما باید این اصل را بپذیریم که انبیا و پیامبران الهی برای صلح آمدند نه برای جنگ و برای اینکه بشر راحت زندگی کند و همه انسان‌ها در کنار هم بتوانند زندگی کنند. برادری شعار انبیا است و جنگ یک مسئله فرعی است که در مقام دفاع از خود انجام می‌شود. 🔹 لذا ما باید اصل را بر این بگذاریم که به سمت صلح و صفا و صمیمیت حرکت کنیم. مسئله دوم اینکه ما نمی‌توانیم در زمینه مسائل سیاسی کشور با استفاده ابزاری از دین و مذهب شعارهای تند و افراطی سر دهیم و همیشه خود را آماده جنگ نشان دهیم. به نظر من این با رویکرد قرآن و عقل هماهنگ نیست. نه تنها جنگ رویکرد قرآن نیست بلکه صلح و مذاکره راهبرد دینی و قرآنی ما است. بنابراین مسئولان و مطبوعات ما نباید تلاش کنند که تنش در روابط بین‌اللملی ما افزایش پیدا کند. منافع برخی جریانات در سایه تحریم کشور تامین می‌شود. 🔹 واین رویکرد فقط در کشور ما نیست و در خیلی از کشورهای دنیا این مسئله وجود دارد. برای اینکه منافع عده‌ای در تنش، جنگ و تحریم است. در سایه تحریم منافع برخی جریانات در داخل کشور تامین می‌شود. این جریانات هم هیچ گاه مصلحت کشور، نظام و مردم را در نظر نمی‌گیرند و تنها تامین منافع شخصی و جریاناتی برای آن‌ها مهم است. ما در طول سال‌های گذشته این جریانات را تجربه کردیم و دیدیم کسانی که شعار جنگ و برخورد با کشورهای مختلف را دادند و خیلی از منابع کشور را هزینه شعارهای افراطی و بی‌حاصل کردند چه مصیبت‌هایی بر سر مردم آوردند. جهت مطالعه کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/zendegi-mardom/ -میبدی 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishema تلگرام: https://t.me/andishemaa