eitaa logo
کلبه عُشاق
4.6هزار دنبال‌کننده
805 عکس
454 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
       ┄═•✺🔹﷽🔹✺•═┄ ▪️وصَلواتُ اللهِ ومَلائِکَتهِ وحَملَةِ عَرْشهِ وجَمیعِ خَلْقِهِ مِن اَرْضهِ وسَمائِه...وعَلی المُتَوَحِّدِ بِالهِمَّه العُلیا،المُتَوَسِّدِ بِالشُّهُودِ والرِّضا،مرکَزِ عالَمِ الوُجود،سِرُّ الواجدِ والموجود،شَخصِ العرفانِ،عینِ العیانِ ، نور الله وسِرِّه الأتَمِّ،المُتَحقِّق بالکمالِ الأعظمِ،نُقطهِ دائرهِ الأزل والأبَد،المُتشَخِّصِ بألفِ الأحد،فاتحه کِتابِ الشهاده،والی وِلایه السِیاده،الاحدیه الجَمع الوُجودی،الحَقیقه الکُلیَّه الشُّهُودی،کَهفِ الإمامهِ،صاحِبِ العَلامه،کَفیل الدّین،الوارِثِ لِخُصُوصیّاتِ سَیِّدِ المُرسَلین،الخارجِ عَن مُحیطِ الأیْنِ و الوُجُودِ ،إنسانِ العَین،لغَزِ الإنشاء،مَضْمونِ الإبداع،مُذَوِّقِ الأذواقِ ومُشَوِّق الأشْواقِ،مَطلَبِ المُحبّین ومَقصَدِ العُشّاق،المُقدَّسِ عَن کُلِّ الشَّین،أبی عبدالله الحسین صلواتُ الله وسلامُهُ علیه ▪️فرارسیدن عاشورای حسینی را به محضر مبارک حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و عموم شیعیان جهان و دل باختگان اباعبدالله الحسین(ع) تسلیت و تعزیت عرض می نماییم. @moravej_tohid کلبه عشاق @babarokn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو هم‌میتونی کربلائی‌بشی 💐 🔹من خَس بی سَر و پایـم که به سیل افتادم 🔹او که می رفـت مرا هم بـه دل دریـــا برد ⏸ در محضر (حفظه‌الله) 🍃ادامه بحث جلسهٔ_سوم دنبال کنید. @moravej_tohid www.moravejtohid.com __،،__ کلبه عشاق @babarokn
کلبه عُشاق
🍃اعمال دهه‌اول محرّم‌الحرام #عاشورا ...و در رابطه با روزه‌ی روزِ تاسوعا و عاشورا روایت خاصّ وارد شد
اعمال ...روزه نگرفتن در روز عاشورا به احتیاط نزدیک‌تر است. ولی سعی کند از خوردن و آشامیدن تا هنگام عصر بپرهیزد... @babarokn
4_5785040086915617827.mp3
3.7M
(دامت برکاته) فَصَبْــرٌجَمیــلٌ‌وَاللَّهُ‌الْمُسْتَعانُ عَلیٰ‌مَاتَصِفُونَ (یوسف۱۸) 🍃برگرفته از: جلسهٔ_بیست_و_نهم کلبه عشاق @babarokn
حضرت زینب سلام‌الله‌علیها.mp3
3.91M
عاشورا علیه‌السّلام سلام‌الله‌علیها سِرُّالاسرار زینب‌وامامِ‌زمانش از زبان مردانِ خدا علّامه شیخ حمیدرضا مروّجی سبزواری کلبه عشاق @babarokn
4_5989832459825449459.mp3
1.73M
حسین‌بن‌علی علیه السّلام به‌عنوانِ بزرگترین عاشق ،پاکبازی کرد کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
🌷 ادامه‌ی ترجمه خطبه ۹۸ 《پس از جنگ نهروان در سال ۳۸ هجری در افشای جنایات بنی امیه و معاویه ایراد فرمود.》 خبر ستمگری و فساد بنی امیه 🔥 🍃سوگند به خدا! چنان به ستمگری و حکومت ادامه دهند که حرامی باقی نماند جز آنکه حلال شمارند و پیمانی نمی‌ماند. جز آنکه همه را بشکنند. و هیچ خیمه و خانه‌ای وجود ندارد جز آنکه ستمکاریِ آنان در آنجا راه یابد. و ظلم و فسادشان مردم را از خانه‌ها دهد تا آنکه در حکومتشان دو دسته گریه کنند: ➖دسته‌ای برای دین خود که آن را از دست داده‌اند ➖و دسته‌ای برای دنیای خود که به آن نرسیده‌اند. و یاری خواستن یکی از دیگری چون یاری خواستن برده از ارباب خویش است. در حضور ارباب اطاعت دارد و در غیبتِ او بدگویی می‌کند. 🌱در حکومتِ بنی امیه هر کس به خدا امیدوارتر باشد بیش از همه رنج و مصیبت بیند. 🔎 پس اگر خداوند عافیت و سلامتی بخشد، قدرشناس باشید. و اگر به بلا و گرفتاری مبتلا گشتید شکیبا باشید. که همانا سرانجام پیروزی با پرهیزکاران است. ✌️ ترجمه از: دشتی کلبه عشاق @babarokn
4_5776140553901053005.mp3
4.48M
   🏴 صلّی الله علیک یا اباعبدالله الحسین -------------------------------- (ابقاه‌الله) 🌱 تنها بابِ ورودِ انسان به سوی خدا، حسین بن علی است. چون خودش این راه را رفت. چون سِیرِ حُبّی بر مبنای دفعِ تعلّقات است، بر مبنای ترکِ تعلّقات است؛ و او کسی بود که همه‌ی تعلّقات از خودش دفع کرد. و به خدا رسید. سیر عاشقانه، سیر حُبّی، یک چنین سیری است. 🍃برگرفته از: کلبه عشاق @babarokn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨«بُعد باطنی و قلبی جریان کربـــلا» در محضر (حفظه‌الله) 🍃برگرفته‌از: جلسهٔ_سوم دنبال کنید. کلبه عشاق @babarokn
رهنمودهای اخلاقی_عرفانی از حضرت استاد علّامه حسن‌زاده آملی کلینی نقل می‌کند امام مجتبی علیه السّلام برای مردم خطبه‌ای خواند و در آن فرمود: ای مردم بیایید تا شما را خبر دهم از برادری که داشتم. برادری که او بزرگترین انسان‌ها نزد من بود. آنچه او را نزد من بزرگ می‌کرد کوچکی دنیا نزد او بود. او از تحتِ حکومتِ شکمش خارج بود. و اسیرِ شکمش نبود. پس آنچه را نمی‌یافت اشتهایش را نداشت و زمانی که به آن می‌رسید زیاده‌روی نمی‌کرد. از اسارتِ شهوت به در آمده بود. هیچگاه به چیزی اشتهاء نداشت. در جدال واردنمی‌شد و ازدرگیری‌ها دوری می‌کرد. از برادرانِ دینی اش غافل نبود. و هیچگاه خویشتن را به چیزی اختصاصی بر دیگران ترجیح نمی‌داد. همیشه ضعیف و مستضعف بود. 《ضعیف بود= یعنی در اثر زیادی عبادت مثل نماز و روز بدنش ضعیف شده بود. مستضعف بود= یعنی به خاطر پرهیز از جدال برای غلبه بر رقیب، مردم او را ضعیف می‌پنداشتند در حالی که او در حقیقت قوی بود اما ضعیف می‌نمود. به نقل از شرح ملا صالح مازندرانی بر اصول کافی》 و اگر کاری جدی به میان می‌آمد همچون شیری غرّان می‌خروشید. هیچگاه کسی را نسبت به کاری که انجام داده بود و جای پذیرشِ عذر بود قبل از شنیدن عذرش ملامت نمی‌کرد. آنچه می‌گفت انجام می‌داد و همه کارهای انجام داده‌اش را نمی‌گفت. وقتی دو کار برایش پیش می‌آمد که نمی‌دانست کدام یک بهتر است هر کدام را که به خواهش نفسانی نزدیک‌تر بود رهایش می‌کرد. هیچگاه از درد و مرضی که داشت نزد کسی شکایت نمی‌کرد مگر اینکه به او امید بهبودی داشت. با کسی مشورت نمی‌کرد مگر اینکه انتظار نصیحت از او داشت. هیچ وقت از کسی منزجر و غضبناک نمی‌شد. از کسی شکایت نمی‌کرد. به چیزی اشتهاء نداشت. از کسی انتقام نمی‌گرفت. و از دشمن غافل نبود. پس ای مردم بر شما باد به مثل این اخلاقِ خوب و کریمانه. اگر می‌توانید به همه آنها متخلق شوید و اگر نمی‌توانید پس بدانید: آنجا که تخَلق به همه‌اش ممکن نباشد عمل به قلیل بهتر از رها کردن کثیر است. و لا حول ولا قوه الا باللّه اصول کافی باب المومنین ج۲، ص۱۸۶ برگرفته از: علامه حسن‌زاده آملی کلبه عشاق @babarokn
50.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و یکم فصل چهارم) 🔶️ همه هستی ایستاده بودند و سوختنم را تماشا می‌کردند... 🔶️ وقتی داشتم بالا میرفتم صدای خانمی آمد که می‌گفت: این برای پسرم گریه کرده... علیه_السلام کلبه عشاق @babarokn
🍃بوی بهشت می وزد از کربلای تو 💫 ➖کلِ‌جلساتِ اسرارکربلا، نُه‌جلسه می‌باشد. ان‌شاءالله تقریباّ هفته‌ای یک جلسه تقدیم میشود. لذا در طول هفته بصورت تکرارِ همان جلسه‌ی قبل می‌باشد. 🧏‍♀🧏‍♂در صورت امکان، درطولِ هفته، فایل را دو،سه مرتبه گوش‌بفرمایید.➖ التماس دعا✨🙏🙏🙏✨ سپاس از همراهی شما علامه مروجی سبزواری کلبه عشاق @babarokn ↙️⬇️↘️
4_5888600802213235276.mp3
30.23M
جلسه‌چهارم ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️ 🚀دوستان با ارسال جلسات اسرار کربلا، به گروهها، کانالها، دوستان و عزیزانِ خود هدیه‌ای معنوی تقدیم کنید.🎊 🎁 🍃در ارسال جلساتِ "اسرارکربلا" با اسم و عنوانِ هرکس و هر سلیقه‌ای در چارچوبِ رضای‌خدا و اهلبیت علیهم‌السّلام، کاملاً آزادید. 💚 فقط لطفاً نامِ سخنران، علامه_مروجی_سبزواری درج شود. ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️ در محضر کلبه عشاق @babarokn
❈یاهو❈ امام سجاد(ع): ✨«اللهُمّ اِنّى اعوذُ بكَ مِن...ايثار الْباطلِ عَلى الحقِّ...» ✍«خدايا به تو پناه مى برم ازاينكه باطل را برحق ترجيح دهم.» 📚صحيفه سجاديه،فرازی ازدعاى هشتم ---------------------- (ابقاه‌الله) 🌱«این جای ترس داردکه اگر یک روزی من وشما هم درمقابل یک حق قرار گرفتیم،آیا می‌ایستیم درمقابلش یانه؟ مخصوصاً جایی که آن حق بخواهد یک مقدار پا روی منافعِ ما بگذارد.اینجا چطورمیشود؟می‌ایستیم در مقابلش یانه؟ تبعیّت می‌کنیم ازاو؟ این حجاب یک چیزی است که ما خودمان هم آگاه نیستیم ازآن؛ فقط دریک لحظه می‌بینی حقّی ظهور می‌کند ومن درمقابل او هستم. می‌بینی که نمی‌توانم ببینم باطنش را.ظاهر رامی‌بینم واینکه یک مقدار هم بامنافع من درگیر شده‌ است، اصطکاک پیدا کرده‌است؛ هیچ دیگر! تکفیر می‌کنم؛ جنگ می‌کنم؛هرچه به‌هرحال ازدستم بربیاید. به خدا انسان باید پناه ببرد که به‌هرحال اگر ما درکربلا می‌بودیم، آیا ما در کدام صف بودیم؟ آیا ما می‌دیدیم باطنِ حسین بن علی را ؟ یا همان ظاهر رامی‌دیدیم.» 🍃برگرفته از علم_حقیقی جلسهٔ_دوم سلام‌الله‌علیها کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
4_5785040086915617818.mp3
2.44M
«پاکبــازی،نشانهٔ انسان الهـــی» 🎤در محضر (دامت برکاته) 🍃برگرفته از: جلسهٔ_سی کلبه عشاق @babarokn
گوشه‌هایی از زندگیِ اصفهان 🍃عاقبت آرزوهای طولانیِ دنیا 😴 سیدمحمّدصمصام وارد مجلسِ روضه شد و بالای منبر رفت و گفت: من توی دنیا سه تا آرزو داشتم که هر سه برآورده شد. _آرزوی اولم این بود که موقعیتی پیش بیاید که زنی به من پناه بیاورد و من او را به عقد خودم در بیاورم. _آرزوی بعدیم این بود که اگر به جایی وارد شدم جمعی جلوی پای من بلند شوند. _آرزوی سومم هم این بود که هر وقت راه می‌روم دو نفر پشت سرم راه بیایند. جمله‌ی سیّد که تمام شد همه پایینِ منبر، همدیگر را نگاه می‌کردند. 😳 سیّدگفت: آرزوی اولم وقتی مستجاب شد که مرغ خانه‌ام از ترس کتکِ خروس به من پناه آورد و خودش را میان قبای من قایم کرد. ولی من هرچه فکر کردم چطور او را به عقد خودم در بیاورم نفهمیدم. 🐓 آرزوی دومم زمانی برآورده شد که نصف شب وقتی آمدم سر کوچه سه تا سگِ ولگرد با دیدن من زوزه‌کِشان از جایشان بلند شدند. 🦮 آرزوی سومم هم توی ساواک محقق شد وقتی که دو تا مامورِ قلچماقِ ساواک، پشت سرم راه می‌رفتند تا مبادا من فرار کنم. 🕶 جمعیت پای منبر می‌خندیدند. 😂😂😂 سیدمحمّد؛ عاقبتِ آرزوهایِ طولانیِ دنیا را در اینها خلاصه کرده بود. 【درصورت تمایل به مطالب قبلی صمصام لطفاً روی هشتک 👉 بزنید】 برگرفته از: کتاب_صمصام کلبه عشاق @babarokn
حکایت عشقِ روح به ولیّ(خدا) و سرزنش دیگران و ممانعت آنها از رفتن روح به سوی ولیّ، همان حکایتِ عشقِ وکیل است به جناب صدرِجَهان. وسرزنش و ممانعت آنها از رفتن به نزد معشوقش صدرجهان که در می‌آورد و الحقّ که مولانا در آن برای معرفی و صفاتِ عشق، سنگ تمام گذاشته و این حقیر و پریشان روزگار شرحی بر آن نگاشته‌ام. در کتاب حکمتِ پهلوانی می‌فرماید: وزیر بزرگی بوده است در بخارا . و یکی از وُکلای او خطایی می‌کند و از ترس مجازاتِ صدر، از بخارا می‌گریزد.و به شهری دور در خراسان پناهنده می‌شود. ولی در درونِ خود، عشق و علاقه‌ای شدید و مفرط به صدر داشته است. پس از ۱۰ سال که وکیل از صدر دور بوده بتدریج آن خوفی که از صدر داشته از قلبش زائل شده (اَلعَرَضُ یَزول) و آن خودش را آشکار می‌سازد. لذا با بی‌صبری می‌خواهد به بخارا برود که صدرجهان در آنجاست. ولی مردم او را سرزنش می‌کنند و یا نصیحت می‌کنند. که نرو. چرا که بودنِ تو در نزد صدرجهان ضررها و خطرها دارد. 🔹سخت بی‌صبر و در آتشدان تیز 🔹رو سوی صدرجهان می‌کن گریز 🔹این بخارا منبع دانش بود 🔹پس بخاراییست هر ک آنش بود بله روح به نفس و قوای نفس می‌‌گوید من سال‌ها با شما زندگی کردم ولی شما به من چه دادید؟ شما همیشه در فکر دنیا و لذّات دنیا هستید. و منِ بیچاره را غریب واهشته اید. 😔 اما اکنون دیگر از میان شما می‌روم. ولیّ خدا را جسته‌ام بسوی او رفته و سر بر پایش می‌گذارم تا او مرا از شرّ شما رهایی بخشد. 😊 اما مخالفانِ روح با نصیحت یا سرزنش می‌خواهند مانع حرکت او به سوی (ولیّ)خدا شوند. چنانکه ناصحانی، وکیلِ صدرجهان را نصیحت می‌کردند که به نزدِ وزیر یعنی صدرجهان نرو.که او تو را به زنجیر و زندان می‌کِشد و چه بسا تو را می‌کُشد. ⛓🗡 🔹گفت او را ناصحی ای بیخبر 🔹عاقبت اندیش اگر داری هنر 🔹چون بخارا می‌روی دیوانه‌ای 🔹لایق زنجیر و زندان‌خانه‌ای 🔹گفت ای ناصح خمُش کن چند، چند 🔹پند کم‌ده زانک بس سختست بند 🔹سخت‌تر شد بندِ من از پندِ تو 🔹عشق را نشناخت دانشمندِ تو 🔹آنطرف که عشق می‌افزود درد 🔹بوحنیفه و شافعی درسی نکرد 🔹تو مکن‌تهدید از کشتن که‌من 🔹تشنه‌ی زارم به خونِ خویشتن 🔹عاشقان را هر زمانی مُردنیست 🔹مُردنِ، خود یک نوع نیست 🔹آزمودم مرگِ من در زندگیست 🔹چون رَهَم زین زندگی، پایندگیست 🔹اُقتُلونی اُقتُلونی یا ثقات 🔹انّ‌فی‌قتلی‌حَیاتاً في‌حَیات 🔹پارسی‌گو گرچه تازی خوشترست 🔹عشق را خود، صد زبانِ دیگر است 🔹بوی آن دلبر چو پرّان‌می‌شود 🔹آن‌زبان‌ها‌جمله‌حیران‌می‌شود 🔹چون که عاشق توبه کرد اکنون بترس 🔹کو چو عیّاران کند بر دار، درس 🔹گرچه آن عاشق بخارا می‌رود 🔹نِی‌به‌درس‌‌و نِی‌به اُستا می‌رود 🔹هرکه در خلوت به بینش یافت راه 🔹او ز دانش‌ها نجویَد دستگاه 🍃 〰〰〰〰🍃 برای مطالعه حکایتِ عشقِ پادشاه و کنیزک‌و مردزرگر لطفا روی گزینه بزنید. 🍃〰〰〰〰🍃 @babarokn ادامه داستان↘️👇
ادامه‌ی داستان بالا↗️👆↖️ ⬇️ حکایت زیبای صدرجهان در مثنوی مولانا و نقطه مشترکش با سفر حضرت اباعبدالله‌ع از مکه به کربلا 📝 عزمِ رفتن حسین علیه‌السّلام از مکه (در حینِ مراسم‌حج) به کربلا 🐫🐪 چنانچه وقتی سلطان العاشقین امام اباعبدالله الحسین علیه السّلام عزم رفتن به کربلا کرد و در واقع قصد رفتن به میان آتش را کرد، بسیار او را از باب نصیحت و خیرخواهی مانع می‌شدند. مثل برادرش محمّدحنیفه و عبدالله‌بن‌عمر، که یزید آدم بی‌رحمی است و تو نمی‌توانی با او مقابله کنی و آخرِ این سفر کشته شدن و شهادت است. ⚔ اما ‌نمی‌دانستند که این سفر، سفرِ عشق است و در چنین سفری آدم خودش به پای خودش نمی‌رود. بلکه او را می‌برند. به قول جلال‌الدین بلخی در همان داستانِ وکیل صدرجهان، وقتی وکیل که بسیار شیفته و دل خسته‌ی صدرجهان بود و می‌خواست از شهر خودش به بخارا که محل حکومتِ صدرجهان بود، برود. مردم مانعِ او می‌شدند و می‌گفتند: صدر جهان ده سال است که بخاطر جرمی که دردستگاهِ او مرتکب شده‌ای اراده‌ی قتلِ تو را دارد و اگر تو به بخارا بروی تو را می‌کُشد و این سفری که آغاز کرده‌ای آخرش قتلِ تواست. لذا او را نصیحت می‌کردند که: 🔹گفت او را ناصحی ای بیخبر 🔹عاقبت‌اندیش اگر داری هنر 🔹درنگر پس‌را به‌عقل‌و پیش‌را 🔹همچوپروانه‌مسوزان‌خویش‌را 🔹چون بخارا می‌روی دیوانه‌ای 🔹لایقِ زنجیر و زندان‌خانه‌ای بعد از اینکه این ناصح او را از عاقبت کار می‌ترساند و از رفتن به بخارا او را بیم می‌دهد به وکیل می‌گوید: اگر صدرجهان برای دستگیری تو ده مامور هم می‌فرستاد تو می‌بایست هر طوری شده از رفتن سرباز بزنی. حال که ماموری هم نفرستاده پس چرا تو با اراده خودت می‌خواهی بروی؟ اما آن ناصح نمی‌دانست که صدر جهان، موکّلی قوی برای بردنِ او فرستاده بود. و آن موکّل، عشق بود. 🍃عشق پنهان کرده بود او را اسیر 🍃آن موکّل را نمی‌دید آن نذیر آری، عشق همان جذب است. جذبِ وجودِ قوی بر وجودِ ضعیف. که این وجودِ ضعیف با آن وجودِ قوی، سنخیت دارد‌ و در حوزه مغناطیس آن وجود قوی واقع شده است. اگر قطعه آهنی را دیدیم که دارد به سوی آهنربایی می‌رود آیا می‌شود گفت که این آهن، خودش به اراده‌ی خودش و با پای خودش دارد می‌رود؟ خیر . مسلم است که دارد با اراده آهن‌ربا حرکت می‌کند و آن نیروی جذب، مثل مأموری می‌ماند که زنجیری در گردن آهن انداخته و او را بسوی آهن‌ربا پیش می‌برد. آنها که به حسین بن علی علیه السّلام می‌گفتند: به کربلا نرو. خیال می‌کردند حسین از خود اراده‌ای دارد. و نمی‌دانستند که ، ماموری به سراغش فرستاده که همان جذب الهیست و آن مأمور، حسین علیه السّلام را کشان کشان بسوی آن مرکز جذب پیش می‌برد. آری، آن ناصحان متوجه مطلب نشدند. وقتی حسین‌ع به آنان گفت: بر سر قبر جدّم رسولِ خدا صلوات الله علیه و آله بودم و جدّم را در خواب دیدم که به من فرمود: "اِنّ الله شاءَ اَن یَراکَ قَتیلا" یعنی خداوند خواسته است و اراده فرموده است که تو را کشته ببیند، آنها نفهمیدند که همین، شاء، ماموری مخفی است که آمده حسین را به سوی محبوبش ببرد. 🔹عشق پنهان کرده بود او را اسیر 🔹آن موکل را نمی‌دید آن نذیر همچنین شاه در داستان پادشاه و کنیزک وقتی طبیب الهی را دید که بسویش می‌آمد مشتاقانه به سویش رفت و او را در آغوش کشید و نگذاشت که دربانان به استقبالش بروند. 🔹حال شاه‌ومهمان برگو تمام 🔹زان که پایانی ندارد این کلام 🔹شه چو پیش مهمان خویش رفت 🔹شاه بود او لیک بس درویش رفت 🔹 دست بگشاد و کنارانش گرفت 🔹همچو عشق اندر دل و جانش گرفت 🍃 〰〰〰〰🍃 برای مطالعه‌ حکایتِ عشق پادشاه و کنیزک و مرد زرگر لطفا روی گزینه‌ی بزنید. 🍃〰〰〰〰🍃 برگرفته از: علامه‌شیخ حمیدرضا مروجی سبزواری کلبه عشاق @babarokn
ابومسلم خراسلنب.mp3
5.19M
خوبه‌کاربرای‌رضای‌خداباشه حکایت صوتی کلبه عشاق @babarokn
⬇️تکرارجلسه‌ی‌چهارم↙️
4_5888600802213235276.mp3
30.23M
جلسه‌چهارم ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️ 🚀دوستان با ارسال جلسات اسرار کربلا، به گروهها، کانالها، دوستان و عزیزانِ خود هدیه‌ای معنوی تقدیم کنید.🎊 🎁 🍃در ارسال جلساتِ "اسرارکربلا" با اسم و عنوانِ هرکس و هر سلیقه‌ای در چارچوبِ رضای‌خدا و اهلبیت علیهم‌السّلام، کاملاً آزادید. 💚 فقط لطفاً نامِ سخنران، علامه_مروجی_سبزواری درج شود. ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️ در محضر کلبه عشاق @babarokn
حسین‌علیه‌السّلام در راه بین‌النهرین 10 🏳 دستوری که حسین(ع) به مسلم بن عقیل داد این بودکه: بعد از ورود به کوفه با طرفدارانِ وی در آنجا تماس حاصل کند و همچنین با طرفداران او در ایران تماس حاصل نماید. و از وضع نیز مطلع شود و بفهمد که آیا وی می‌تواند در بین‌النهرین سکونت نماید؟ یا اینکه بهتر این است که به برود. محقق‌آلمانی می‌گوید: که مسلم_بن_عقیل تنهایی به کوفه نرفت بلکه چند نفری با او بودند که سرشناسان آنها به اسم _عبدالرحمان بن عبدالله و _قیس‌بن‌مسهرمطهرصیداوی و _عمارة بن عبدالله السلولی خوانده می‌شوند. همین محقق می‌گویدکه: مسلم از همان‌راه که نماینده‌ی قبلی امام از آنجا به مکه نزد حسین مراجعت کرد، بسوی کوفه رفت. اما عده‌ای از نوشتند که: بعد از اینکه خواست از مدینه بسوی کوفه حرکت کند دو راهنما را اجیر کرد تا اینکه او را از راه بیابان یعنی از راهی غیر از شاهراهِ موجود بین مدینه و بین النهرین به کوفه برسانند. 🐎 این موضوع نشان می‌دهد که مسلم می‌دانسته که اگر از شاهراه برود ممکن است که به قتل برسد یا دستگیر شود. ⛓ لذا راه بیابان را برای رسیدن به کوفه انتخاب کرد که گرفتار مأمورین حکومت نشود. هنگام نیمه شب به آن شهر رسید. و به خانه سلیمان بن صرد خزایی رفت. بامداد روزِ دیگر، میزبانش کسانِ خود را فرستاد تا به طرفدارانِ حسین(ع) اطلاع بدهند که مسلم وارد شده است. طرفدارانِ حسین در منزل سلیمان جمع شدند و مسلم بن عقیل که دید شماره جمعیت به اندازه‌ای هست که بتواند صحبت کند در حالی که همه نشسته بودند، برخاست. بر طبق معمولِ خطیبانِ آن دوره، اول نام خدا را بر زبان آورد و بعد از آن به پیغمبر اسلام درود فرستاد و آنگاه گفت: من از طرف حسین، امامِ ما به اینجا آمده‌ام تا اینکه ببینم طرفداران او که هستند و به چه اندازه می‌باشند. 🧮 امامِ ما در مکه به آسودگی زندگی نمی‌کند. ولی آنچه وا می‌دارد که وی از مکه خارج شود، زندگیِ ناراحت نیست. بلکه فساد همه جا را گرفته و عُمالِ یزید، علنی از مردم می‌گیرند و بعضی از آنها آنقدر به احکام اسلامی بی‌اعتنا هستند، که تظاهر و تجاهر به فسق می‌نمایند. و باده نوشی و در مجلس یزید یک امر عادی است. 🎲🥂 ممکن است بپرسید که امامِ ما که تا امروز ناظر این اوضاع بود، چرا برای اصلاح قیام نکرد. در جواب می‌گویم که: در زمانِ معاویه فسق و بی‌اعتنایی نسبت به احکام دین و رشوه‌خواری و در نتیجه پامال‌کردنِ حقّ مظلومین، اینطور علنی نبود. معاویه‌برای‌حفظِ‌ظاهرنمی‌گذاشت که حُکام و عُمالِ او برخلافِ احکامِ دینِ اسلام رفتار کنند. و خود از تجاهر به فسق خودداری می‌کرد. ⛔️ اما از وقتی پسرش یزید آمده،وضع دنیای اسلام نشان میدهد که اگر ادامه داشته باشد دین اسلام از بین خواهد رفت. مسلم فرمود: اینستکه امامِ ما متوجه شد که بیش ازین سکوت جایز نیست. و در نامه‌ای که برای شما نوشته و من‌اکنون می‌خوانم راجع به‌همین موضوع است. 📝 امام در نامه‌ی خود نوشته که اگر بیش از این سکوت کند، نزد خداوند و پیغمبر اسلام و پدرش علی‌ع مسئول خواهد شد. که چرا برای نجاتِ دین اقدام نکرد. 😵‍💫 【برای‌ مطالعه‌ مطالبِ قبلی "امام‌حسین(ع) و ایران" لطفاً روی گزینه‌ی بزنید】 برگرفته از: کورت فریشلر ترجمه و اقتباس: ذبیح‌الله منصوری کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
4_6010326931365433728.mp3
2.34M
«وَ عَلَی الْأَرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنَائِکْ» 🎤در محضر (دامت برکاته) 🍃برگرفته از مبحث جلسه سیزدهم کلبه عشاق @babarokn
#بانو_امین اصفهان، خیابان سعادت‌آباد عهد معاصر #تخت_فولاد سفر کربلای سیّدمحمدعلی امین‌التجار و زهراسادات معروف به حاج بی‌بی ✍نافله‌اش را سریعتر تمام کرد و لیوان آبی دست خانم داد. صورتش خیس عرق بود و دست‌هایش می‌لرزید لیوان آب را گرفت و یکسره سَرکشید‌. آقا محمّدعلی (پدر بانو امین) مقابل خانمش نشست و پرسید: مدام‌ناله می‌کردی‌خواب می‌دیدی؟ حاج بی‌بی، مادر بانوامین دست‌های آقا را گرفت، و زیر لب صلوات فرستاد تا آرام‌تر شود و گفت: خواب جدّتان، مولا را می‌دیدم. آمده بودند، تا مژده‌ی تولد دختری را به ما بدهند. آقا محمدعلی خندید و دست‌های خانمش را فشرد. صدای اذانِ حرم به گوش می‌رسید حاج بی‌بی برخاست و وضو گرفت تا نماز را توی حرم بخواند. #بانوی_ایرانی حالا از سفرکربلا و لحظه‌ای که بشارت تولد این نوزاد را گرفته بود ۹ ماه می‌گذشت با دستانی بی‌جان و بی‌رمق کودکش را در آغوش کشید و به صورت چسباند. ساعت‌های پر از دردی را که گذرانده بود فراموش کرده بود. احساسی که این بار تجربه می‌کرد با سه زایمان قبلی‌اش تفاوت می‌کرد. کودکش را نگاه کرد سخت دل بسته‌اش بود دستان کوچکش را بوسید. کودک آرام و هوشیار در چشمان مادرش خیره بود. انگار او هم این دلبستگی را می‌فهمید. اسمش را نصرت‌السّادات گذاشتند. که بعداً به بانوی ایرانی، بانو امین شهرت یافت. برگرفته از: #کتاب_بانو_امین کلبه عشاق @babarokn
AudioCutter_4_6019396931631975455(2).mp3
2.31M
🍃بهشتِ لذّتهای روحانی 💫 🍃بهشتِ لذّتهای جسمانی 💃🕺 🪂🏄‍♂⛷ کلبه عشاق @babarokn
بوی‌بهشت‌می‌وزدازکربلای‌تو 💫 ➖کلِ‌جلساتِ اسرارکربلا، نُه‌جلسه می‌باشد. ان‌شاءالله تقریباّ هفته‌ای یک جلسه تقدیم میشود. لذا در طول هفته بصورت تکرارِ همان جلسه‌ی قبل می‌باشد. 🧏‍♀🧏‍♂در صورت امکان، درطولِ هفته، فایل را دو،سه مرتبه گوش‌بفرمایید.➖ التماس دعا✨🙏🙏🙏✨ سپاس از همراهی شما علامه مروجی سبزواری @babarokn ↙️⬇️↘️
4_5888600802213235277.mp3
30.36M
جلسه پنجم ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️ 🚀دوستان با ارسال جلسات اسرار کربلا، به گروهها، کانالها، دوستان و عزیزانِ خود هدیه‌ای معنوی تقدیم کنید.🎊 🎁 🍃در ارسال جلساتِ "اسرارکربلا" با اسم و عنوانِ هرکس و هر سلیقه‌ای در چارچوبِ رضای‌خدا و اهلبیت علیهم‌السّلام، کاملاً آزادید. 💚 فقط لطفاً نامِ سخنران، علامه_مروجی_سبزواری درج شود. ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️ در محضر کلبه عشاق @babarokn