eitaa logo
پرسمان و بصیرت
166 دنبال‌کننده
12 عکس
2 ویدیو
36 فایل
این کانال بر اساس نکات ناب و شبهات روز و پاسخ بر اساس گفتمان عقلی تاسیس شده است. ارتباط با ادمین: @binesh_motahar_sharif
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾🍃🌾 ✅5⃣8⃣ آیا این که انسان به خودش توجه داشته باشد و طبق دستور اسلام، خودش را فراموش نکند، نوعی دعوت به خودخواهی که مسلما امر مذمومی است، نمی باشد؟ یكی از خسارتهای بزرگی كه اسلام از راه تعلیمات عرفا و دید، چه بود؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 یكی از خسارتهای بزرگی كه اسلام از راه تعلیمات عرفا و متصوّفه دید، این بود كه اینها تحت تأثیر تعلیمات مسیحیت از یك طرف، تعلیمات بودایی از طرف دیگر و تعلیمات مانوی از سوی دیگر، در مسئله ی مبارزه با و به اصطلاح خودشان نفس كشتن و در مسئله ی خود را فراموش كردن حساب از دستشان در رفت.  🔴 اسلام طرفدار منهدم كردن نوعی خودی و زنده كردن نوع دیگر از خودی است. 👈 اسلام می گوید خود را فراموش كن و خود را فراموش نكن. 👈 خود را توصیه می كند كه فراموش كنید ولی یك تولد و ولادت دیگر در شما می خواهد. می خواهد یك خود دیگر، یك منش دیگر در وجود شما زنده شود. 👈 اسلام یكی از عقوبتهای الهی را این می داند كه خدا انسان را به شكلی درمی آورد كه خودش را فراموش كند:  🌿و لا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اَللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم🌿 🌿از كسانی مباشید كه خداوند را فراموش می كنند و در نتیجه ی فراموش كردن خدا، خدا آنها را معاقب می كند. عقابش این است كه خودشان را فراموش می كنند.🌿 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅6⃣8⃣ بر اساس گفتار حماسی و شورآفرین حضرت علی علیه السلام در جنگ صفین، و حقیقی چه تعریفی دارد؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 ایشان در جنگ صفّین با لشكر معاویه، وقتی دید چاره ای جز جنگ نیست، آمد برای اصحاب خودش خطابه ی مختصری خواند؛ 🌿 اسْتَطْعَموكُمُ الْقِتال 🌿 👈 (خطابه حماسی است) لشكریانم، سپاهیانم! اینها جنگ را مانند یك خوراك از شما می خواهند، شمشیرها را مثل یك خوراك از شما می خواهند، جنگ طلب شده اند. بعد فرمود: 🌿 رَوُّوا السُّیوفَ مِنَ الدِّماءِ، تَرْوَوْا مِنَ الْماءِ 🌿 👈 حالا كه اینها چنین كردند، می دانید چه باید كرد؟ لشكریان من! تشنه مانده اید؟ یك راه بیشتر وجود ندارد: این شمشیرهای خودتان را از خون این پلیدها سیراب كنید تا خودتان شوید. بعد فرمود: 🌿🌿 فَالْمَوْتُ فی حَیاتِكُمْ مَقْهورینَ وَ الْحَیاةُ فی مَوْتِكُمْ قاهِرینَ 🌿🌿 👈 (من خیال نمی كنم در همه ی خطابه های حماسی، جمله ای كوتاه به این رسایی و مهیّجی وجود داشته باشد. ) 👈👈 معنی چیست؟ زندگی كه نان خوردن و آب نوشیدن نیست، زندگی كه خوابیدن نیست، زندگی كه راه رفتن نیست. اگر بمیرید و پیروز باشید، آن وقت زنده هستید ولی اگر مغلوب دشمن باشید و زنده باشید، بدانید كه مرده اید. ⬅️ این طور علی علیه السلام روح عزّت و را در اصحاب خود دمید. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅7⃣8⃣ از دیدگاه حضرت علی علیه السلام چه رابطه ای بین پستی روح و و نیز بزرگواری روح و وجود دارد؟ چه رابطه ای بین بزرگواری روح و هجرت و جهاد وجود دارد؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 طوركلی امیرالمؤمنین تمام اخلاق دنیّه را به حساب پستی نفس می گذارد، یعنی ریشه ی همه ی اخلاق رذیله را دنائت می داند. مثلاً در باب غیبت می گوید: 🌿 اَلْغیبَةُ جُهْدُ الْعاجِزِ 🌿 👈 بیچاره ها، ناتوانها، ضعیف همت ها، پستها می كنند. یك مرد، یك شجاع، یك آدمی كه احساس كرامت و شرافت در روح خودش می كند، اگر از كسی انتقادی دارد جلوی رویش می گوید یا حداقل جلوی رویش سكوت می كند. حالا اینكه بعضی مداحی و تملّق می كنند مطلب دیگری است. پشت سر كه می شود، شروع می كنند به بدگویی و غیبت ⬅️ آدمی كه احساس شرافت می كند، غیبت نمی كند. 👈 همچنین می فرماید: 🌿اَزْری بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ ضُرَّهُ وَ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ اَمَّرَ عَلَیْها لِسانَهُ 🌿 👈 آن كسی كه به دیگران را شعار خود قرار داده، خودش را كوچك و حقیر كرده است، خودش را پست تر كرده است؛ یعنی آدمی كه احساس عظمت می كند، محال است كه به دیگران طمع ببندد. آن كسی كه رنج و ناراحتی خود را برای دیگران بازگو می كند، باید بداند كه تن به خواری داده است. یك آدم شریف، آدمی كه احساس انسانیت و عزّت می كند حتی حاضر نیست رنج خود را به دیگران بگوید. رنجش را تحمل می كند و برای دیگران بیان نمی كند. و نیز می فرماید: 🌿 وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ ضُرَّهُ 🌿 👈 آن كسی كه درد خودش را، بیچارگی خودش را برای دیگران می گوید آبرو و خود را از بین می برد. ⬅️ آبرو از هر چیزی عزیزتر است، عزّت مؤمن از هر چیز دیگری گرامی تر است. 🌿 وَ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ اَمَّرَ عَلَیْها لِسانَهُ 🌿 👈 آن كسی كه هوای نفس خودش را بر خودش غلبه می دهد، آن كسی كه تابع خودش و هواپرست است باید بداند كه اولین اهانت را به خودش كرده، خودش را پست كرده است. شهوت پرستی نوعی پستی است. ⬅️ اصلاً در منطق علی تمام رذایل اخلاقی در یك كلمه جمع می شود و آن پستی روح و بزرگوار نبودن است، و تمام فضایل اخلاقی را علی در یك كلمه جمع می كند و آن بزرگواری روح است. 👈 در روح خودتان احساس بزرگواری كنید، می بینید هستید، می بینید امین هستید، می بینید بااستقامت هستید. در روح خودتان احساس بزرگواری كنید، می بینید خویشتندار هستید، منیع الطبع هستید، غیبت نمی كنید، هیچ كار پستی نمی كنید مثلاً شراب نمی خورید چون شراب خوردن مستی می آورد و مستی (ولو موقت باشد) عقل را از انسان می گیرد و درنتیجه وزن و سنگینی را از انسان می گیرد. در یك مدت موقت هم اگر انسانیت از انسان سلب شود، تبدیل به یك حیوان لایَشْعُر می شود. در جمله ی دیگر فرمود: 🌿اَلْمَنِیَّةُ وَ لاَالدَّنِیَّةُ 🌿 👈 من بنایم بر افراط نیست: [مرگ و نه پستی؛ انسان بمیرد و تن به پستی ندهد. ] 🔴 با توجه به مطالب بالا و با توجه به روایات زیر: 🌿«أَلْمُهاجِرُ مَنْ هَجَرَ الخَطایا وَ الذُّنُوبَ» 🌿 👈 مهاجر کسی است که از خطاها و گناهان کند. 🌿المجاهد من جاهد نفسه فی طاعة اللَّه عزّ و جلّ.🌿 👈 مجاهد آنست که کند با نفس خویش در طاعت خدای تعالی بر هر حال، و هوای نفس شکسته دارد و فرمان دیو لعین نبرد. ⬅️⬅️⬅️ می توان گفت مهاجر و مجاهد واقعی کسی است که بزرگواری روح دارد. 🔴 کسانی که در راه حفظ دین خدا هجرت و جهاد می کنند و شمشیر می زنند تا به تکلیف خود جامه عمل بپوشانند نیز حقیقتا شایسته عزت و شرافت هستند؛ زیرا جهادگر با جهاد در راه خدا به اسلام شوکت و به جامعه اسلامی عزت می دهد. 👈 چنین شخصی از آن جهت بزرگوار است که تن به ذلت نمی دهد؛ مانند علیه السلام که فرمود: 🌿هیهات من الذله🌿 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅8⃣8⃣ ارتباط ها و های امام حسین علیه السلام در نهضت عاشورا با بزرگواری روح چیست؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 با آنكه كلمات امام حسین آنقدر زیاد نیست ولی هیچ مطلبی در كلمات ایشان به اندازه ی به چشم نمی خورد. اصلاً مثل اینكه روح حسین (علیه السلام) مساوی است با بزرگواری، همواره دم از بزرگواری می زند.  👈 مثلاً وقتی متوجه می شود كه گویا می خواهند بروند خیمه های حرم را غارت كنند. به هر زحمتی هست بلند می شود و فریادش را بلند می كند: 🌿وَیْلَكُمْ یا شیعَةَ الِ اَبی سُفْیانَ! 🌿 👈 ای خودفروختگان، ای شیعیان آل ابی سفیان، ای كسانی كه خودتان را به نوكری اینها پست كرده اید! وای بر شما 🌿 انْ لَمْ یَكُنْ لَكُمْ دینٌ وَ كُنْتُمْ لا تَخافونَ الْمَعادَ فَكونوا اَحْراراً فی دُنْیاكُمْ 🌿 👈 اگر مسلمان نیستید، انسان باشید، یك ذره حریت در وجود شما باشد، باشید. گیرم به خدا و قیامت معتقد نیستید ولی این مقدار احساس شرافت در خودتان بكنید. یك انسان شریف، یك كسی كه بویی از انسانیت برده باشد دست به چنین كاری كه شما زدید نمی زند. 🎋 گفتند: چه می گویی فرزند فاطمه؟ ما چه كاری برخلاف حریت كردیم؟ فرمود: 🌿اَنا اُقاتِلُكُمْ وَ اَنْتُمْ تُقاتِلونَنی وَ النِّساءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ.🌿 🔴 خطابه ای كه در مكه خوانده است چنین شروع می شود: 🌿 خُطَّ الْمَوْتُ عَلی وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلی جیدِالْفَتاةِ تا آن آخر كه می فرماید: فَمَنْ كانَ فینا باذِلاً مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلی لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَ اللّهُ 🌿 👈 می خواهد بگوید كه اصلاً روح من به من اجازه نمی دهد كه این اوضاع فاسد را ببینم و زنده باشم تا چه رسد كه بخواهم خودم هم جزء اینها شوم. 🌿 اِنّی لا اَرَی الْمَوْتَ اِلاّ سَعادَةً وَالْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً 🌿 👈 من برای خودم افتخار می دانم كه در میان چنین جمعیتی نباشم. زندگی با این ستمگران برای من خستگی است، ملالت است، كسالت است، روح است. 🔴 در جواب افرادی که می گفتند آقا خود را به کشتن ندهید، می فرمود: 🌿 كَفی بِكَ ذُلًّا اَنْ تَعیشَ وَ تُرْغَماً 🌿 👈 ای كسی كه مرا منع می كنی! این ذلّت برای تو كافی است كه زنده بمانی و دماغت به خاك مالیده باشد. آیا من زنده باشم و دماغم به خاك مالیده باشد؟ ! ابداً. من زندگی را توأم با می خواهم. زندگی با سرشكستگی برای من مفهوم ندارد.  🌿 اَ لا تَرَوْنَ اَنَّ الْحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ وَ اَنَّ الْباطِلَ لا یُتَناهی عَنْهُ؟ 🌿 👈 نمی بینید؟ چشمهایتان باز نیست؟ نمی بینید كه به عمل نمی شود، نمی بینید كه اینهمه فساد وجود دارد و كسی از آن نهی نمی كند؟ در چنین شرایطی 🌿 لِیَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فی لِقاءِ اللّهِ مُحِقَّاً 🌿 👈 مؤمن باید مرگ را طلب كند.  🔴 در جواب فرستاده ی ابن زیاد می گوید: 🌿 لا اُعْطیكُمْ بِیَدی اِعْطاءَ الذَّلیلِ وَ لااُقِرُّ اِقْرارَ الْعَبیدِ 🌿 👈 من مانند یك آدم پست، دست به دست شما نمی دهم؛ مانند یك بنده و برده هرگز نمی آیم اقرار كنم كه من اشتباه كردم، چنین چیزی محال است. 🔴 بالاتر از این، در همان حالی كه دارد می جنگد یعنی درحالی كه تمام اصحابش كشته شده اند، تمام نزدیكان و اقاربش شهید شده اند، كشته های فرزندان رشیدش را در مقابل چشمش می بیند، برادرانش را قلم شده در مقابل چشمش می بیند و به چشم دل می بیند كه تا چند ساعت دیگر می ریزند در خیام حرمش و اهل بیتش را هم اسیر می كنند، در عین حال در همان حال كه می جنگد شعار می دهد، شعار حكومت سیادت و آقایی اما نه آقایی به معنی اینكه من باید رئیس باشم و تو مرئوس [بلكه به این معنی كه ] من آقایی هستم كه آقایی ام به من اجازه نمی دهد كه به یك صفت پست تن بدهم: 🌿 اَلْمَوتُ اَوْلی مِنْ رُكوبِ الْعارِ 🌿 🌿 وَالْعارُ اَوْلی مِنْ دُخولِ النّارِ 🌿 ⬅️ این است معنی بزرگواری روح و این است تفاوت با . 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅9⃣8⃣ با توجه به آیه «ان اکرمکم عند الله اتقاکم» ارتباط با روح انسان بزرگوار و با کرامت را توضیح دهید. 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 تقوا و خویشتن داری از گناه موجب و آزادگی روح می شود. اساساً هنگامی که تقوا در وجود انسان با ایمان نورافشانی کند، عزت و شرافت رخ می نماید. پس هر کس که بخواهد عزیز باشد، باید تقوا پیشه کند. 👈 در روایات آمده است: 🌿 من أَرَادَ أَنْ يَكُونَ أَعَزَّ اَلنَّاسِ فَلْيَتَّقِ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ 🌿 👈 هر کس می خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقوای الهی داشته باشد. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅0⃣9⃣ با توجه به فرمایش شهید بهشتی «اگر تمدن است، پس از انسان ها متمدن ترند» چگونه می توان حجاب را به عنوان نشانه ای از بزرگواری روح قلمداد کرد؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 حریم نبودن میان زن و مرد به واسطه سركشی و طوفان صفتی غریزه جنسی از آن نظر كه یك عطش روحی است نه از آن نظر كه یك تقاضای جسمی است، سبب انواع وازدگیها و بیماریهای روحی و ها می شود و خود این عقده موجب جنایتهای فجیع می شود.  🔴 حجاب عزت و كرامت زن را افزایش می دهد نه اینكه زن را تحقیر می كند. زن به قول سوفیالورن باید جنبه اسرارآمیز خود را حفظ كند، اگر آنچه دارد بنمایاند قوه مرد، دیگر از او یك لعبت خیالی نمی سازد. ⬅️ حفظ به منظور حفظ کرامت انسانی زن و دوری جستن از التذاذات جنسی از او در محیط اجتماعی است؛ ⬅️ زن مسلمان ارزش و بزرگی مقام انسانی خود را با حجاب حفظ خواهد کرد؛ زیرا بی حجابی یعنی تنزل از مقام و انسانی. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌿 بسم الله الرحمن الرحیم🌿 با سلام خدمت عزیزان از آن جایی که یکی از اهداف این کانال ایجاد نظام فکری است، توصیه می شود برای مطالعه از اولین مطلب شروع بشود. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌿 بسم الله الرحمن الرحیم🌿 توصیه می شود جهت درک بهتر مطالب در کانال مجموعه صوت تدریس کتاب های بینش مطهر عضو شوید. 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 کانال مجموعه فایل های تدریس کتاب براساس سیر مطالعات موسسه بینش مطهر شامل : 1⃣ صوت سخنرانی 2⃣فایل های صوتی تدریس کتاب از اساتید و سایر اساتید 3⃣ فایل های پاویونت ، ورد ،pdf و... مرتبط با کتاب 4⃣ برگزیده کتاب https://eitaa.com/binesh02 ✅ 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌿 بسم الله الرحمن الرحیم🌿 توصیه می شود جهت درک بهتر مطالب در کانال مجموعه صوت تدریس کتاب های بینش مطهر عضو شوید. 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 کانال مجموعه فایل های تدریس کتاب براساس سیر مطالعات موسسه بینش مطهر شامل : 1⃣ مجموعه فایل های صوتی در لوح فشرده همراه کتاب تدریس توسط 2⃣صوت سخنرانی 3⃣ فایل های صوتی تدریس کتاب از اساتید 4⃣ فایل های پاویونت ، ورد ،pdf و... مرتبط با کتاب 5⃣ برگزیده کتاب https://eitaa.com/binesh03 ✅ 🌿🌾🌿 @binesh_m
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾🍃🌾 ✅1⃣ چه ارتباط و نظام فکری بین مباحث کتاب آزادی انسان و آزادی بندگی وجود دارد؟ چرا سومین کتاب از کتابهای بینش مطهر، کتاب خدا در زندگی انسان است؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 در کتاب آزادی انسان خواندیم: ♻️آزادی یعنی نبود در رسیدن به ؛ ♻️ تنها مسیر رسیدن به هدف است؛ ♻️ در مورد انسان که موجودی مرکب است دو نوع آزادی تعریف کردیم، آزادی خود عالی (آزادی ) و آزادی خود دانی (آزادی )؛ ♻️ اشاره شد از آنجایی که حقیقت انسان بعد عالی اوست، باید آزادی معنوی باشد بر آزادی اجتماعی؛ ♻️ اگر در مسیر انسان با مانعی برخورد کرد، اگر قدرت داشته باشد، با درگیر می شود و آن را از مسیر برمی دارد که همان مفهوم است. ♻️ و اگر قدرت ندارد، مانع را دور می زند و می کند؛ بعد از کسب قدرت برمی گردد مانع را بر می دارد و جهاد می کند. ♻️ جهاد با مانع درونی(هواهای نفسانی)، جهاد است و جهاد با مانع بیرونی (طاغوت و مستکبران) جهاد است. 🔴 در کتاب آزادی بندگی، زندگی که رسیدن به الهی و (خداوندگاری) است، ترسیم شد؛ ♻️ قرب الهی از نوع قرب است و مجازی نیست. ♻️ و راه رسیدن به این هدف، عبودیت و بندگی عنوان شد: یعنی راه رسیدن به آزادی معنوی، است؛ ♻️ همچنین انواع عبادات (نماز، روزه، دعا، استغفار، توبه، تقوا) بررسی شد؛ ♻️ عبادتی است که هم هدف است و هم وسیله. ♻️ اگر انسان با انجام گناه از مسیر عبودیت خارج شد، راهی است برای برگشت به مسیر عبودیت برای رسیدن به ربوبیت. ♻️ توبه قوای عالی علیه قوای دانی درون وجود است. ♻️ تقوا به معنای به عنوان شرط ماندن در مسیر عبودیت ذکر شد. ♻️ روح به عنوان منشأ همه و رسیدن به آزادی معنوی و دوری از گناه معرفی شد. ♻️ انسان های بزرگوار، انسان هایی هستند که بالایی دارند و برای اهداف عالی خود به خود سختی می دهند و خوبی‌ها را برای همه می خواهند. ♻️ انسان های هر چند همت بالایی دارند، اما ممکن است در راه هدف های دانی به خود زحمت و سختی بدهند. ♻️ انسان های بی هدف و انگیزه و تنبل و تن پرور هستند، همت بالایی ندارند و منتظرند از دسترنج دیگران بهره ببرند. 🔴 حال در کتاب خدا در زندگی انسان، آثار اعتقاد به خدا در زندگی انسان مورد بررسی قرار می گیرد و به نقش خداوند در اعمال و رفتار انسان ها در زندگی می پردازد؛ ♻️ این که خداوند در زندگی ما چه دارد؟ اگر خدا نبود چه کارهایی انجام می دادیم و یا نمی دادیم؛ اما حالا که هست، چطور؟ ♻️ این اثر از دو منظر قابل بررسی است: 🎋 خدا در انسان 🎋 خدا در انسان ♻️ همچنین بررسی می شود اگر خدا در زندگی انسان و به عنوان هدف زندگی نباشد، چه آثار سوئی خواهد داشت. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅2⃣ می دانیم بعضی اندیشه ها و دانستن بعضی امور هیچ تاثیری در زندگی انسان ندارد، حال چرا اندیشه توحید این گونه است که کاملاً نقش جدی و موثر در نحوه زندگی روزمره ایفا می کند؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 از خصوصیات اعتقاد به توحید این است که یک فکر و اندیشه ای است که خود به خود در انسان نوعی بودن و نوعی زیستن را به وجود می آورد. 👈 بعضی از اندیشه ها هست که در انسان از نظر این که چگونه باید بود، هیچ اثری نمی گذارد. مثلاً مطالعه کنیم که در کهکشان ها چند تا خورشید وجود دارد و چند کهکشان وجود دارد؟ خیلی اطلاعات مفیدی است برای انسان، ولی دانستن و ندانستن این ها انسان را به این فکر نمی برد که پس چگونه باید بود؟! در زیستن من و در بودن من تأثیری ندارد. 👈 اما مسأله خدا و بسیاری از مسائل دیگر در عالم و در رأس همه آن مسائل، مسأله خداست، که کاملاً در زندگی ما است. 👈 برای این که اگر بگوییم خدا، معنایش این است که عالم هستی و از آن جمله خود من از یک حکیم علیم مدرک شاعر (آگاه) به وجود آمده اند. 👈 فورا این سوال مطرح می شود که آیا خلقت عبث است و یا خلقت غایتی دارد؟ اگر بر اساس تصادف باشد، ماده ای که به حرکات خود واقف نیست و توجه به هدف هم ندارد، در ضمن حرکات تصادفی، انسان هم یک تصادفی است در این عالم، پس «برای» ندارد. من برای چه خلق شده ام؟ مثل اینکه بگوییم آتش چرخان را من چرخاندم، جرقه ای یک مرتبه پرید رفت آنجا، بعد بگوییم آن جرقه با خودش فکر دارد و با خود می گوید، من برای چه رفتم آنجا! در این جا دیگر برای چه ندارد. 👈 ولی اگر عالم از یک مبدا به وجود آمده باشد، من با خود می گویم:  🎋 چگونه باشم که با آن منظوری که من برای آن منظور شده است، منطبق شود؟! 🎋و یا چگونه باشم، بودنم با آن هدف نمی شود؟! 🎋اگر منطبق شود، چه می شود؟ آیا ثمره اش است؟ 🎋 اگر منطبق نشود، چه می شود؟ آیا ثمره اش است؟ ⬅️ این است که به دنبال خود را می آورد. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅3⃣ بعضی می گویند انسان این است که آزاد باشد. آیا ممکن است که انسان آزاد مطلق باشد؟ آیا بر فرض وقوع، چنین آزادی ای مطلوب است؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 بعضی چنین فرض کرده اند که انسان می خواهد آزاد مطلق زندگی کند.  👈 آزاد مطلق زندگی کردن، گذشته از این که امری است ناممکن و محال، مساوی است با خروج از . 👈 آزاد مطلق که انسان هیچ حکمی، آرزویی، هدفی و ایده ای را بر خود نپذیرد، یعنی بی ایده بودن مطلق. ⬅️ این سقوط از انسانیت است و در دنیا وجود ندارد.  👈 آن کسانی هم که دم از ازادی مطلق و عصیان مطلق زده اند که تسلیم امر هیچ حاکمی نمی شوند، باز می بینید سراسر زندگی شان ایده داشتن است و به دنبال یک می دوند. ⬅️ به دنبال یک ایده رفتن معنایش همان ایده را در درون خود پذیرفتن است.  🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅4⃣ از تمثیلی که خداوند در آیه مبارکه زیر آورده چه نکات و مفاهیمی استفاده می شود؟ سر تمثیل به برده چیست؟ 🌿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسون وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ.🌿 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 قرآن برای موحد و مشرک مثل می آورد؛ یعنی برای آن که توحید عملی دارد و آن که شرک عملی دارد. 👈 می گوید : شما دو نفر را در نظر بگیرید. یکی انسانی که در او چند نفر شریکند .یعنی انسانی که برده چند نفر است و این شرکا شرکای اند. 🎋 ممکن است چند برادر شریکی باشند رفیق و هماهنگ با یکدیگر.  ⬅️ اینجا مشکلی به وجود نمی آید. 🎋 ولی شما ملکی را در نظر بگیرید که چند نفر مالک داشته باشد که آن مالکها با یکدیگر شریکند ولی مالکهای بدخو . ناسازگار و متضاد .  👈 آن یکی می گوید که من به حسب حس خودم چنین می خواهم که در این خانه بنشینیم و به کسی اجاره ندهیم.  👈 آن دیگری می گوید خیر باید اجاره بدهیم. 👈 آن یکی مثلا می گوید که من می خواهم اینجا را اجاره بدهم به مشروب فروشی. حتما باید چنین بشود. آن دیگری می گوید نه. ⬅️ چون موضوع یک ملک است و ملک شعور و ادراک ندارد، از نظر خود شرکا ناراحتی هست؛ ولی از نظر ملک ناراحتی ندارد. 🔴 قرآن مثل را به یک موجود زنده می زند. آنهم موجود زنده شاعر مدرک.  👈 می گوید یک انسان را در نظر بگیرید که چند مالک باشد. و این مالکها شرکای بدخو و متخالف و ناسازگار باشند. ببینید حال این بنده بیچاره چه خواهد بود! 🎋 آن یکی با کمال اخم به او فرمان میدهد فلانی ! امروز باید حتما چنین کاری بکنی اگر نکنی مجازاتت خواهم کرد. 🎋آن دیگری می گوید حتما باید به حرف او نکنی به حرف من بکنی.  🎋 سومی حرف دیگری میزند. چهارمی حرف دیگرو... ⬅️ قرآن می گوید یک آدم دیگر را هم برده در نظر بگیرید . ولی برده و بنده ای که اختصاص دارد به یک حاکم . و یک فرمانده بیشتر ندارد. یعنی تکلیف و برنامه اش از اول تا به اخر روشن است. 👈 قرآن این مثل را برای حالت درونی انسان می آورد.  🔴 چرا قران وقتی که می خواهد برای انسان مثال بزند به بنده و برده مثال میزند❓برده ای که چند نفر شریک مالک بدخو و ناسازگار داشته باشد و برده ای که یک ارباب سازگار داشته باشد❓ ⬅️ این مثال برای این است که انسان در درون خودش نمی تواند آزادی مطلق داشته باشد و حکومت هیچ ایده ای را نپذیرد. اگر نپذیرد از انسانیت ساقط است. 🔴 حال اگر انسان حکومت یک آرزوی اصلی که همه آرزوهای دیگرش را تحت الشعاع قرار دهد را بپذیرد و در راه و مسیر آن آرزو باشد، این آدم از نظر روانشناسی شخصیت سالم دارد. یعنی وحدت شخصیت خود را حفظ کرده است؛ روحش تجزیه و قطعه قطعه نشده است. 👈 عرفا اسم این حالت را می گذارند: ، . 👈 و اسم نقطه مقابلش را می گذارند: ، ، . 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅5⃣ چطور می شود که روح انسان چند تکه و پاره شود؟ راه نجات انسان از این تشتت و اضطراب درونی چیست؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 انسانى كه در درون روحش قدرتهاى‏ متضاد و و ناهماهنگ حكومت كنند، هر قسمتى از روانش دراختيار يك مالك باشد، اين براى خود مى ‏كشد و آن براى خود،شخصيتى مى‏ شود قطعه‌قطعه شده، روحى مى ‏شود تجزيه‌شده وپاره ‏پاره. 👈 یعنی همین آدم که در اینجا یک میل شدید قسمتی از روحش را به خودش اختصاص داده، قسمت دیگر روحش را هم یک میل شدید دیگر نسبت به چیز دیگر با کمال استبداد و با کمال بدخلقی و با کمال بداخمی به خود اختصاص داده و یک جای دیگر روحش را عقده ها، کینه ها، خشم ها، غضب ها به خودش اختصاص داده و یک قسمت دیگر را هم چیز دیگر. 👈 که باز هر کدام از این ها شعبه ای می شود که اگر انسان در خودش بکند کاملاً می تواند این حالت کشمکش را ببیند و همین سبب می شود روح انسان چند قطعه و چند پاره بشود. 👈 احیانا قسمتی از روحش را ایمان به خودش اختصاص داده است، ولی هم نتوانسته است او را از این تشتت نجات بخشد؛ ایمان های ضعیف، قسمتی از روح را اشغال می کند، ولی قسمت های دیگر در قلمرو دشمن است، این ایمان، ایمان حسابی نیست. 👈 نیمی از روحش است و نیمی دیگر از روحش ، که خودش مایه بدبختی است. ⬅️ چنین انسانی هیچ وقت نمی تواند یک انجام بدهد. 🔴 اما اگر انسان واقعا به خدا بیاورد، اگر توحید نظری انسان توحید حسابی باشد، مشکلی پیش نمی آید. 👈 اگر ایمان ، که مبنای حسابی ندارد، نباشد؛ بلکه باشد، متکی به منطق و استدلال و اصول باشد، خاصیت ایمان و اعتقاد به خدای یگانه، پیدایش حالت وحدت، (به قول ) ، ، در روان خود انسان است. ⬅️ شرک از انسان که بیرون برود، شرک در انسان هم بیرون می رود. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅6⃣ چرا گفته می شود که در اسلام همه چیز از سرچشمه می گیرد؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 خدا در زندگی انسان اولین اثرش یک اثر روانشناسی است و علم النفسی است؛ یک اثر اخلاقی است؛ یک سلامت روانی است؛ ولی سلامت روانی ای که قرآن در این جا از جنبه وحدت روان و از جنبه هماهنگی اجزای روانی مورد مطالعه قرار داده است. 👈 خدا در زندگی انسان مساوی است با انسان، با هماهنگی روانی انسان، با نجات یافتن انسان از تکه تکه شدن روحش، از شریک پیدا کردن و چند مالک پیدا کردن روحش؛ ⬅️ ریشه در اسلام در همین جاست؛ این است که می گویند در اسلام همه چیز از توحید می گیرد. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅7⃣ ربط و نسبت میان مباحث توحید و انواع آن و مباحث خدا در زندگی انسان و ضرورت تحقق وحدت در شخصیت فرد و اجتماع را تبیین نمایید. 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 انسان موجودی مرکب از دو خود و است؛ انسان همچنان که ماده محض نیست، روح محض هم نیست، معاش ومعاد توأم با یکدیگرند، جسم و روان در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. ✅🔴در همان حال که باید با عوامل روحی و روانی تفرقه در پرتو توحید در عبادت و حق پرستی مبارزه کرد، با عوامل تبعیض، بی عدالتی و ... مبارزه کرد. ✅🔴فرد موحد در ساحت فکر و بینش (توحید ) ، و در ساحت گرایش (توحید قلبی) و در ساحت رفتار (توحید ) موحد و به دور از و تشتت است. 👈توحید نظری، بینش است و توحید عملی، یگانه شدن انسان است. 👈توحید نظری، است و توحید عملی، . 👈 توحید نظری، ها و نیست هاست؛ توحید عملی، ها و نباید هاست. 👈 توحید نظری توحید عملی است که هر دو با هم، مکتب توحیدی را تشکیل می دهند. 👈توحید عملی اعم از توحید عملی فردی و توحید عملی اجتماعی، عبارت است از یگانه شدن فرد در جهت یگانه پرستی خدا، و نفی هرگونه پرستش قلبی، هواپرستی، پول پرستی، جاه پرستی و غیره، و یگانه شدن در جهت یگانه پرستی حق از طریق نفی طاغوت ها و تبعیض ها و بی عدالتی ها. ✅🔴فرد و جامعه تا به یگانگی نرسد به نائل نمی گردد و جز در پرتو حق پرستی و توحید به یگانگی نمی رسد. ✅🔴وحدت فکری، قلبی و عملی یک جامعه، در پرتو پیروی از (امام زمان و در زمان غیبت ) اتفاق می افتد. 🎋انسان در نظام شرک هر لحظه به سویی و به جانب قطبی کشیده می شود، خسی است بر دریا، موجها هر لحظه او را درجهتی با خود می برند؛ 🎋اما در نظام توحیدی مانند یک کشتی مجهز به دستگاه های راهنمایی است، در یک حرکت منظم و هماهنگ تحت فرمان مقامی خیرخواه. 🎋تحقق خود واقعی انسان و رسیدن او به کمال در سایه توحید عملی است، که به سلامت فرد و اجتماع می انجامد. 🍃🌾🍂 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅8⃣ چه ضرورتی دارد که در کلام اولیای دین بر همراهی توحید نظری و عملی اصرار ویژه ای شده است؟ آیا همین که انسان فقط در مقام اندیشه موحد باشد، کافی نیست؟ و یا اینکه انسان فقط در مقام عمل موحد باشد، کافی نیست برای این که او را به رستگاری و سعادت برساند؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 گفتيم‏ توحيد از نظر اسلام داراى دو مرتبه و دو درجه است: 🎋توحيد و 🎋 توحيد . 👈 توحيد نظرى را علماى اسلامى به سه قسم تقسيم كرده ‏اند: 🎋 توحيد در ⬅️ یعنی خداوند مثل و مانند ندارد ⬅️ لیس کمثله شی ء ⬅️ قل هو الله احد ⬅️ و لم یکن له کفوا احد 🎋 توحيد در ⬅️ ذات خداوند صفاتی دارد؛ مانند علیم، قدیر، سمیع ⬅️ صفات خداوند عین ذات خداوند است؛ ⬅️ ذات خداوند است و صفت خداوند ⬅️ خداوند «واحد» و «احد» است و هر دو یکی است. 🎋 توحيد در ؛ ⬅️ خداوند فرمانروای عالم است؛ ⬅️ ذرات عالم به اراده او در گردش است؛ ⬅️ مالک و ملک است؛ ⬅️ خداوند در فرماندهی کل عالم شریکی ندارد. 👈 و همه اينها از قرآن‏ مجيد استنباط مى ‏شود و مربوط به عالم فكر و انديشه و اعتقاد است؛ نوعى انديشيدن و دانستن و محصول نوعى تفكر است. 👈 توحيد عملى ‏آن است كه علماى اسلام از آن، تعبير به توحيد در عبادت، توحيد درپرستش مى‏ كنند و آن نوعى زيستن، زندگى كردن و بودن است. ⬅️ توحید عبادی دو جنبه دارد؛ 🎋 یک جنبه آن به خدا برمی گردد؛ ⬅️ یعنی تنها خداست که شایسته پرستش است. 🎋 یک جنبه آن به بنده بر می گردد؛ ⬅️ بندگان وظیفه دارند که فقط ذات حق را معبود برگزینند. ⬅️ 🎋 آن يكى (توحید نظری) ‏نوعى است؛ چگونه دانستن است؛ چگونه فکر کردن است؛ ⬅️ خدا را در ذات، صفات و افعال یگانه دانستن است؛ 🎋 اين ديگرى (توحید عملی) نوعى و بودن است؛ چگونه بودن است؛ ⬅️ در عمل موحد بودن است. 👈 آن انديشيدن، در منطق اسلام با اين نوع بودن به كمال خود مى ‏رسد؛ يعنى انسان تا درمرحله انديشه موحد است، موحد كامل نيست و بلكه موحد ‏ نيست؛ ⬅️ موحد حقيقى موحدى است كه در مرحله زيستن و بودن هم‏ موحد باشد. 🔴 از آن طرف كسانی هستند كه ایمان را می كنند. در صدر اسلام خوارج این طور فكر می كردند و امروز هم عده ای این طور فكر می كنند كه اصل عمل است، بود و نبود ایمان مهم نیست. 👈 و لهذا می گویند در هر جای دنیا اگر مردمی باشند كه از نظر عمل همان طور عمل می كنند كه مسلمانهای خوب عمل كرده اند ولو خدا را نمی شناسند و به معاد ایمان ندارند، اینها چون عملشان خوب است، به آنچه كه پیغمبران دعوت كرده اند، یعنی به دنیا و سعادت آخرت رسیده اند [و وضع آنها با مؤمنانی كه عمل صالح انجام داده اند] هیچ فرق ندارد؛ ⬅️ ایمان و عمل دو ركن سعادت انسان است. 🔴 توحيد اسلام يك‏ طرحى است براى پياده شدن در وجود انسان؛ 👈 «خدا در انديشه» براى «خدا در زندگى» است؛ يعنى مقدمه‏ اى است براى «خدا در زندگى». 👈 توحيد، وحدت عالم است به دليل وحدت خدا كه: 🌿 لو كان فيهما آلههٌ الّا اللهُ ‏لفسدتا🌿 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅9⃣ از این گفتار بلند حضرت صدیقه طاهره علیها السلام که فرمودند: 🌿 أشهدُ أن لا اله الا الله، كلمهٌ جعل الاخلاص تأويلها و ضمّن ‏القُلوب موصولها و أنار فى الفكر معقولها 🌿 چه معارفی مستفاد می شود؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 مى ‏فرمايد: من شهادت مى ‏دهم به يگانگى‏ خدا، من اين كلمه لااله الاالله را به زبان خود جارى مى ‏كنم، اين حقيقت ‏را اعتقاد دارم؛ ولى اين كلمه كلمه ‏اى است كه «جعل الاخلاص تأويلها»؛ یعنى مآل و بازگشت و حقيقت اين كلمه، مرحله تحقق و واقعيت اين‏ كلمه، است. 👈 اين اخلاص همان توحيد است. حضرت زهرا در شهادت دادن خودش دارد فكرش را مى‏ گويد، اعتقاد خودش را بيان مى‏ كند، توحيد نظرى را بيان مى‏ كند؛ ولى براى اينكه بفهماند در اسلام توحيد نظرى از توحيد عملى جدا نيست، بلكه كمال توحيد نظرى ‏در توحيد عملى است، با اين تعبير بيان مى‏ كند: 🌿كلمهٌ جعل الاخلاص ‏تأويلها🌿 👈 در اصطلاح قرآن يعنى مآل؛ آن چيزى كه بازگشت ونهايت و بلكه كُنه و حقيقت شى‏ء اوست. ⬅️ اين جمله مى‏ رساند كه از نظر اسلام توحيد اگر صرفاً توحيد نظرى‏ باشد، يعنى در مرحله و نظر بماند، به مرحله نرسد، در مرحله ‏انديشيدن متوقف بشود و در مرحله بودن و زيستن انسان تحقق پيدا نكند، اين توحيد، توحيد و واقعى نيست. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅0⃣1⃣ آيا آزادى فكر از شرايط عينى و محال است؟ آیا ممکن است انسان خود را از تمامی شرایط ذهنی و عینی تخلیه کند و آزاد از آنها حقیقت را آنگونه که هست، بفهمد؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 البته اينكه شرايط عينى و ذهنى لغزشگاهى است براى فكر انسان،اصلى است كه قرآن قبول دارد و علماى اسلام از صدر اسلام به اين‏ مطلب پى برده‏ اند، ولى اختلاف سر اين است كه آيا اين امكان وجوددارد كه بشر فكر و منطق خود را از تحت تأثير و جاذبه شرايط عينى وشرايط ذهنى آزاد نگه دارد و آزاد فكر كند، يا آزاد فكر كردن محال است؟ 👈 صاحب اين نظريه (محال بودن آزاد فکر کردن) انسان را قربانى كرده؛ از جمله خودش را و فلسفه‏ خودش را. آنوقت ارزش فلسفه او كه عرضه مى‏ دارد، چقدر است؟ هيچ. فلسفه او هم تابع شرايط عينى و ذهنى خودش است. فلسفه من ‏شرايط عينى و ذهنى خودم است، فلسفه او تابع شرايط عينى و ذهنى‏ خودش. 👈 من عينك سبز به چشمم زده ‏ام و تا در اين وضع هستم، به‏ عقيده او نمى ‏توانم اين عينك را بردارم، جهان را سبز مى‏ بينم، او جبراً عينك قرمز به چشم خودش زده است و جهان را قرمز مى ‏بيند و نمى ‏تواند عينكش را بردارد. اگر او را بياورند به جاى من بگذارند، اوجبراً مانند من قضاوت مى‏ كند، من را هم اگر به جاى او و در شرايط عينى‏ و ذهنى او بگذارند، جبراً مانند او قضاوت مى‏ كنم. پس نه فلسفه من‏ دارد، نه فلسفه تو. ⬅️ پس اساساً انديشه و فكر ارزش ندارد. پس‏ و علم و استدلال مادى و الهى را بايد بشوييم بگذاريم كنار! ⬅️ اينجاست كه سر از سوفيسم و سوفسطايى ‏گرى درمى ‏آوريم؛ اما اگر لااقل اين امكان را پذيرفتيم كه بشر مى ‏تواند فكر خود را از شرايط عينى و ذهنى آزاد نگه دارد، اين اصالت را به انسان داده ‏ايم (اين، نوعى ‏اصالت بخشيدن به انسان است) و انسان را از اين قربانگاه كه يكى ازقربانگاههاى بسيار بزرگ است، نجات داده ‏ايم. 👈 البته تأثيرپذيرى ازشرايط عينى و ذهنى تا حدى درست است، على(ع) هم فرموده است: 🌿من‏ عشق شيئاً أعشى بصرهُ و أمرض قلبه🌿 👈 اگر كسى به چيزى عشق بورزد، دلش را بيمار مى‏ كند. 🌿 حُبُّ الشّى‏ء يُعمى و يُصم🌿 ⬅️اين مطلب درست است ‏كه: 🍃چون غرض آمد هنر پوشيده شد 🍃 🍃صد حجاب از دل به سوى ديده شد🍃 ⬅️ و اين مطلب نيز درست است كه گفته ‏اند: 🌿«إنارهُ العقل مكسوفٌ بطوع ‏الهوى»🌿 👈 ولى اينها همه به معنى اين است: اى بشر ،خودت را از اينها آزادكن و مى‏ توانى كنى. نخواسته ‏اند به او خبر بدهند كه ‏اى انسان مأيوس ‏باش، نااميد باش، بيچاره‏ اى، نمى‏ توانى فكر اصيل داشته باشى. ⬅️⬅️⬅️ پس ما در اينجا دو طرز تفكر داريم: 🎋 طرز تفكرى كه به انسان در در اين حد اصالت مى‏ بخشد و 🎋 طرز تفكرى كه مى‏ گويد شرايط عينى و ذهنى و شرايط فردى و اجتماعى انسان است كه براى او ‏_بينى مى‏ سازد. 👈 ولى قرآن اين مطلب را به اين صورت قبول ندارد؛ قرآن مى‏ گويد اى ‏انسان، تو آن اندازه دارى كه اگر عقل و فكر خودت را خوب‏ رهبرى كنى، با عقل و فكر خودت به مى‏ رسى، حقيقت رادرمى‏ يابى، آن وقت آن فكر تو را مى‏ سازد، تو را هم‏ مى‏ سازد. 👈 قرآن در آيه «ضرب اللهُ مثلاً رجُلاً فيه شُركاءُ مُتشاكسون و رجُلاً سلماً لرجُلٍ هل يستويان مثلاً» مى‏ خواهد بگويد 🎋 كه اى بشر، خوب ‏فكر كن، خوب بينديش، انديشه آزاد داشته باش، ما به تو آن قدرت و نيرو را داده ‏ايم كه مى ‏توانى خود را از تأثير شرايط عينى و ذهنى آزادكنى. 🎋 نه اينكه بخواهد بگويد مثلا بلند شو برو در دامنه كوهها زندگى كن، بلكه در متن اجتماع هم كه باشى، ما آن اصالت را به تو داده‏ ايم كه بتوانى‏ خودت را از آن شرايط تخليه كنى. خوب فكر كن، خوب بينديش، اين ‏انديشه تو را به حقيقتى مى ‏رساند، وقتى كه به آن حقيقت رسيدى اولين‏ اثر و خاصيت آن حقيقت اين است كه روان تو را از و تفرقه وقطعه قطعه شدن نجات مى ‏دهد و به تعبير ديگر يكى از بزرگترين‏ بيماريهاى روانى تو را شفا مى ‏بخشد. 🌿🌾🌿 @binesh_m
🌾🍃🌾 ✅1⃣1⃣ آیا نوسان و تحول دائمی زندگی انسان ها، بر خلاف زندگی حیوان ها که کاملاً یکنواخت و یکسان است، هماره رو به کمال و پیشرفت است؟ و یا اینکه گاهی سقوط و انحطاط دارد؟ 🌾🍃🌾 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ✅ پاسخ سوال: 🔴 هرچند در مجموع، حركت تاریخ است ولی- بر خلاف نظریه ی ابزاری- سیر تكاملی تاریخ و لایتخلف نیست، یعنی چنین نیست كه هر جامعه در هر مرحله ی تاریخی لزوماً نسبت به مرحله ی قبل از خود كاملتر بوده باشد. 👈 نظر به اینكه عامل اصلی این حركت انسان است و انسان موجودی مختار و و انتخابگر است، تاریخ در حركت خود نوسانات دارد؛ 👈 گاهی جلو می رود و گاهی به عقب برمی گردد، گاه به راست منحرف می شود و گاه به چپ، گاهی تند می رود و گاهی كند و احیاناً برای مدتی ساكن و راكد و بی حركت می ماند. ⬅️ یك جامعه همچنان كه می یابد پیدا می كند. تاریخ تمدنهای بشری جز یك سلسله تعالیها و سپس انحطاطها و انقراضها نیست. در عین حال همچنان كه «توین بی» مورخ و دانشمند شهیر معاصر گفته است: «انحطاط تمدنها امری اجتناب ناپذیر نیست، ولی تاریخ بشریت در مجموع خود یك خط سیر تكاملی را طی كرده است». 🌿🌾🌿 @binesh_m