eitaa logo
برش‌ ها
410 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
446 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
آب باران رفته بود زیر گونی های برنج انبار. وقتی به آقا مهدی باکری خبر دادیم، نشست و شروع به گریه کرد. ازش پرسیدیم: اتفاقی افتاده؟ ایشان هم جواب داد: اگر من نیروی خوبی برای نگهبانی از انبار انتخاب کرده بودم، این اتفاق برای بیت المال نمی افتاد. الآن من مسئول این خسارت هستم و احساس گناه می کنم... ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
27.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ویژه 🎥 نماهنگ | شوقِ عاشقانِ وصل ☝سخنان شنیدنی شهید حاج قاسم سلیمانی در مراسمی که شهید زاهدی نیز حضور داشت و اشک میریخت ✏️ روایت اخیر رهبر انقلاب از شوق شهادت شهیدانی از قبیل شهید زاهدی، رحیمی و...:  اینها کسانی بودند که یک عمر دنبال شهادت دویدند؛ خدا به آنها این اُجرت را داد به خاطر جهادشان؛ خوشا به حالشان! 💻 Farsi.Khamenei.ir
🔺گیرم که یک دستم قطع شد! 🔹دعوت بودیم عروسی برادر شهید حامد سرهنگ. علی اکبر آمد دنبالم. ماشین رنو داشت؛ اما با یک دست رانندگی می کرد، آن هم در کوچه های باریک. تعجب کردم. 🔸می گفت: باید خودم را برای همه شرایط آماده کنم. آمدیم و یک دستم در جنگ قطع شد. باید از الان تمرین کنم تا ماشین را با همان یک دست کنترل کنم. 📚کتاب تو شهید می شوی؛ خاطرات شفاهی حجت الاسلام سجاد ایزدهی، نویسنده: سید حمید مشتاقی نیا، ناشر: مؤسسه روایت سیره شهدا، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۵؛ صفحه ۱۰۱٫ ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
برای دسترسی به خاطرات کانال می توانید از هشتگ های ذیل استفاده بفرمائید. (فهرست به تدریج به روزرسانی می شود) ♡پاسداشت 18151 شهید اردیبهشت ماه♡ 📆اول اردیبهشت 🔅ولادت 🔅ولادت
📆دوم اردیبهشت 🔅ولادت آیت الله

✅شهادت ✅شهادت 📆سوم اردیبهشت ✅شهادت 📆چهارم اردیبهشت 🔅ولادت 🔅ولادت ✅شهادت 📆پنجم اردیبهشت ✅شهادت ✅شهادت ✅شهادت 📆هفتم اردیبهشت 🔅ولادت 🔅ولادت 📆هشتم اردیبهشت 🔅ولادت ✅شهادت ✅شهادت 📆نهم اردیبهشت ✅شهادت ✅شهادت 📆دهم اردیبهشت ✅شهادت ✅شهادت 📆یازدهم اردیبهشت ✅شهادت 📆دوازدهم اردیبهشت 🔅ولادت 📆چهاردهم اردیبهشت 🔅ولادت 🔅ولادت 📆پانزدهم اردیبهشت ✅شهادت ✅شهادت 📆شانزدهم اردیبهشت ✅شهادت 📆هفدهم اردیبهشت ✅شهادت ✅شهادت ✅شهادت 📆هجدهم اردیبهشت ✅شهادت 📆بیستم اردیبهشت ✅شهادت ✅شهادت 📆بیست و دوم اردیبهشت 🔅ولادت ✅شهادت ✅شهادت 📆بیست و سوم اردیبهشت ✅شهادت 📆بیست و هفتم اردیبهشت ✅شهادت 📆بیست و هشتم اردیبهشت ✅شهادت ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
📆اول اردیبهشت 🔅ولادت ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام 🇮🇷@boreshha🇸🇩 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹بچه تهرونی مثل کی؟ 🔸مردم تهران اگه بخوان خوب های خودشون رو یه نمونه مثال بزنن! خوبه رو مثال بزنن... 🎙استاد پناهیان ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆اول اردیبهشت 🔅ولادت ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
برش‌ ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺روش هدایتگری شهید ابراهیم هادی! 🔹نشسته بودیم داخل اتاق مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود! 💢بگیرش… دزد… دزد! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه ها ی محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد! تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. 🌦چهره دزد پر از ترس و اضطراب بود. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو! ♻️رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد هم باهم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که … 🔸دزد گریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم. 🔻ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نماز گزار ها ، با او صحبت کرد. خوشحال شد و برگشت و گفت: خدا را شکر، شغلی مناسب برایت فراهم شد. 🔅از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا بخواه کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد. ▫️راوی: عباس هادی 📚، جلد اول، صفحه ۷۵. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
4_5823412076357355788.mp3
30.91M
🦋 قصه‌ی ابراهیم... [داستان زندگی شهید ابراهیم هادی] ⏰ زمان: ۳۰ دقیقه 🎙این پادکست ویژه را از دست ندهید و در انتشار آن کوشا باشید♻️ 📆اول اردیبهشت 🔅ولادت ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔹پیام امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت آیت الله 🔹اين تنها سعيدي نيست كه با اين وضع اسف انگيز در گوشه زندان از پاي در مي آيد، بلكه چه بسا افراد مظلوم و بي گناه به جرم حق گويي در سياه چال هاي زندان مورد ضرب و شتم و شكنجه هاي وحشيانه و رفتار غير انساني قرار مي گيرند. 🔸اينجانب كرارا خطر دولت اسراييل و عمال آن را به ملت گوش زد كردم كه بايد مقاومت منفي كنند و از معامله با آنها احتراز جويند. 🌀اكنون راه را براي مصيبت بزرگ تري باز كرده اند و ملت را به اسارت سرمايه داران مي خواهند، درآوردند. ⚡️من قتل فجيع اين سيد بزرگوار و عالم فداكار را كه براي حفظ مصالح مسلمين و خدمت به اسلام، جان خود را هديه نمودند، به ملت ايران تعزيت مي گويم و از خداوند متعال رفع شر دستگاه جبار و عمال كثيف استعمار را مسألت مي نمايم. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹چرا نام این سرلشکر دوره پهلوی در کتاب‌ها نیست؟ 🔺سالگرد شهادت ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.
🔺اختلاط ممنوع! 🔅در فضای انقلابی دانشگاه رسم شده بود که دختران محجبه با پسران یک جا جمع می شدند و با هم تبادل نظر می کردند. بعدها معلوم شد اکثرشان سازمان مجاهدینی بودند. 💠وحید این وضعیت را نمی پسندید. خدمت آیت الله خامنه ای رسید. پیشنهادش این بود که دخترها برای فعالیت بیمارستان را انتخاب کنند و پسرها کوه را. اگر دخترها هم قصد کوه دارند جدا و با مراقبت، با فاصله از مردان بروند. 🌱آیت الله خامنه ای این نظر را پسندید. در سیره شهدا 📚کتاب دیالمه، نویسنده: محمد مهدی خالقی و مریم قربان زاده، ناشر: دفتر نشر معارف، نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۶؛ صفحه 33-34. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻فیلم دیده نشده از صحبت‌های پدر سردار شهید حاج حسین خرازی درباره سرلشکر شهید حاج محمدرضا زاهدی در جمع رزمندگان لشکر ۱۴ امام حسین (ع) مسجد شهرک دارخوین - مهرماه سال ۱۳۶۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ شهید تورجی زاده سالگرد شهادت ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.
🔺تخلیه چاه نفْس شکن 🔹دستشویی های گردان پر شده بود و دیوارهای اطرافش ریخته بود. امکان آوردن ماشین تخلیه چاه هم نبود. 🌀یکی از مسئولین لشکر بعد از نماز اعلام کرد که به چند نفر داوطلب برای تخلیه چاه نیازمندیم. 🔸هر یک از نیروها چیزی می گفت. یکی می گفت: «پیف پیف! چه کارهایی از ما می‌خوان». دیگری می‌گفت: «ما آمدیم بجنگیم، نه این‌که چاه تخلیه بکنیم». ⚡️رفتیم برای ناهار و استراحت. یک آن به سرم زد برم ببینم سرنوشت سرویس های بهداشتی چه شد؟ 🍁وقتی در صحنه حاضر شدم، دیدم ده نفر از بچه های گردان خودمان مشغول کشیدن چاه بودند و تا غروب مشغول بودند و بعد از اتمام کار رفتند حمام. ☄نمی دانم چرا اسم شان را نوشتم. محمدرضا تورجی زاده، رحمان هاشمی و... 💢 سه ماه بعد درست بعد از عملیات کربلای ده، کاغذ را نگاه کردم. همه آن ده نفر یکی پس از دیگری شهید شده بودند. گویا در جریان تخلیه چاه نفْس شان را شکستند و مهیای شهادت گردیدند. 📚کتاب یا زهرا، صفحه ۱۲۵٫. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺ازدواج رؤیایی! 🔹تابستان سال شصت و چهار بود که در یکی از خیابان های شهر بافت به عیسی برخورد کردم. بعد از خوش و بش معمول از وضعیت زندگی اش پرسیدم. ◾️گفتم: دانشگاه رفتی؟ ازدواج کردی؟ ◽️گفت: عقد کرده ام. ◾️گفتم:«مبارکه! پس حاضر شدی ازدواج کنی؛ حالا طرف کی هست؟». ◽️گفت:«تکه زمینی در گلزار شهدای روستامون!». راوی: عسکر شمس الدینی ؛ خاطرات شهید عیسی حیدری. نویسنده: حسین فاطمی نیا؛ صفحه ۲۰. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹عقاب تیزپرواز غرب کشور ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺دوازده خلبان در برابر سه لشکر مکانیزه ارتش بعث! روایتی از درایت و رشادت در روز اول جنگ 🌱مطلب اول و دوم را بخوانید! ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
برش‌ ها
🔺دوازده خلبان در برابر سه لشکر مکانیزه ارتش بعث! روایتی از درایت و رشادت #شهید_علی_اکبر_شیرودی در رو
🔺دوازده خلبان در برابر سه لشکر مکانیزه ارتش بعث! 🔹روز اول جنگ بود که یک تیم ۱۲ نفره اعزام شدیم به پادگان ابوذر. در راه دیدیم که سه لشکر زرهی دشمن به سمت سرپل ذهاب بدون هیچ مانعی در حال حرکت بودند. وقتی رسیدیم پادگان، شهید شیرودی به فرمانده پادگان گفت: «ما همگی آماده عملیات هستیم. اگر کاری نکنیم صدام همانطور که گفته سه روزه ایران رو می گیره». 💢فرمانده پادگان گفت: «بنی صدر دستور تخلیه تجهیزات، انهدام مهمات و عقب نشینی را صادر کردند. از دستور فرمانده کل قوا که نمیشه تخلف کرد». 🌱صدای اکبر بلند شد: «یعنی چی؟ هنوز یه گلوله به سمت این پادگان شلیک نشده، اون وقت میخواهید انبار مهمات ار منفجر کنید». اکبر با فریاد می زد: خائن ها!همین طور دست رو دست میگذارن تا بعثی ها بیان و زن و بچه ما رو ببرن. به خدا! اگر از این لحظه بعد کسی بخواد برای عقب نشینی پرواز کنه، خودم با تیر می زنمش». 💠وقتی با همدیگر مشورت کردیم، همگی عزم بر ماندن و مبارزه داشتیم و کل زمان ما از ظهر تا غروب آفتاب بود و با تعدادی از نیروهای نفوذی مواجه بودیم که حتی در بالگردها دستکاری می کردند تا بالگرد قدرت شلیک نداشته باشد. 🌦با عقب نشینی فرمانده و تیمش،‌نیروهای نفوذی هم از ما جدا شدند. سه نفر از بچه های تیم فنی و تعدادی از مهندسین فنی پای کار ماندند و پروازها شروع شد. 🔻ادامه در مطلب بعد👇 ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
برش‌ ها
🔺دوازده خلبان در برابر سه لشکر مکانیزه ارتش بعث! روایتی از درایت و رشادت #شهید_علی_اکبر_شیرودی در رو
🔺ادامه از مطلب قبل👆 🔅اکبر خودش را طعمه قرار می داد و حواس نیروهای دشمن را پرت می کرد و ما شکار می کردیم. آن قدر، تانک و نفرات را می زدیم تا سوخت و مهمات مان تمام می شد، وقتی به پادگان برمی گشتیم، بدون اینکه از بالگرد پیاده شویم، سوخت و مهمات می گرفتیم و حرکت می کردیم. 🔸اکبر نفرات و فرماندهان و ما تانک ها را شکار می کردیم. این بلا را بر سر هر سه لشکر دشمن در قصر شیرین، گیلان غرب و ازگله آوردیم و همه را وادار به عقب نشینی کردیم. تانک های خودی که در حال عقب نشینی بودند، با دیدن شکار تانک ها، مصمم شده و به صحنه نبرد باز می گشتند. 🌀غروب وقتی پس از یک عملیات طاقت فرسا با سر و روی خاکی از بالگردها پیاده شدیم، کسی در پادگان نبود و همه نیروها فرار کرده بودند. شهید شیرودی در یک مصاحبه گفت: «آن شب وقتی بعد از شکار بیش از ۴۸ تانک، دشمن را وادار به عقب نشینی کرده بودیم، در پادگان از بالگردها خارج شدیم،‌ خلبان چیزی برای خوردن نداشتند و شام ما مقداری نان خشک و آب شد». ▫️راوی: خلبان ایرج میرزایی 📚کتاب بر فراز آسمان؛ صفحات ۱۰۰-۹۱. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir