ادامه مطلب قبل...
برش سوم:
بعد از ازدواج هم این عادت از سرش نیفتاد. تا جایی که #مهریه خانمش هم کتاب بود. یک دوره #کتاب_وسائل_الشیعه. اول از همه هم شروع کرد به خواندن کتاب النکاحش.
هر وقت از خانه به منطقه می رفت، با خودش کتاب می برد. آخرین کتابی که خواند #کتاب_ارشاد شیخ مفید بود که در وقایع مربوط به اهل بیت (ع) است. وقتی شهید شد یکی از چیزهایی که به من دادند به عنوان وسایل شهید همین کتاب بود.
#شهید_حسن_باقری
#سیره_فرهنگی_شهدا
#فرهنگ_کتاب_خوانی
#ترویج_فرهنگ_کتابخوانی
#مهریه_همسران_شهدا
راویان: خواهر و همسر شهید و خلیل سبحانی و مصطفی رحیمی؛ هم محل های شهید
#کتاب_ملاقات_در_فکه ؛ زندگی نامه شهید حسن باقری (غلام حسین افشردی) نویسنده: سعید علامیان نشر: سوره مهر نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۷؛ صفحه ۲۲-۲۳ و ۳۰-۳۱ و ۵۳ و ۱۶۰-۱۶۱ و ۳۱۰.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#شهید_امروز
✅#شهید_ابراهیم_هادی
شهید ابراهیم هادی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش)
✅#شهید_علی_محمود_وند
شهید علی محمودوند فرمانده تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۷۹ ه.ش)
.
گزیده معراج السعاده (2)
انسان از دو عنصر جسم و روح تشکیل شده است. جسم ترکیبی است از اعضا و جوارح ملموس و محسوس؛ اما روح گوهری است از عالم ملکوت و از جنس فرشتگان.
خداوند به حکمت خود ارتباطی بین روج و جسم برقرار کرده و آن را تا روز معین محصور در بدن کرده است.
شناخت بعد جسمانی انسان آسان است؛ اما برای #شناخت_روح انسانی - که حقیقت آدمی است- تنهاترین راه این است که انسان نفس خود را به #کمال رسانده و علاقه اش را به بدن کم گردادند. در آن صورت به #معرفت اجمالی نفس دست پیدا خواهد کرد.
خلاصه معراج السعاده صفحه 18.
#کتاب_معراج_السعاده
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
خیلی باحیا بود. وقتی می خواست با کسی صحبت کند، به چشمان او نگاه نمی کرد.
#خرده_روایت_ها
#شهید_علی_عباس_حسین_پور
#کنترل_نگاه
#کتاب_دلم_تنگه_براتون؛ صفحه 27.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#شهید_امروز
#شهید_عماد_مغنیه
شهید عماد مغنیه؛ معاون جهادی دبیر کل حزب الله لبنان (روز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ میلادی (۲۳ بهمن ۱۳۸۶)؛ منطقه «کفر سوسه» دمشق)
#شهید_علی_عباس_حسین_پور
شهید علیعباس حسینپور (استان لرستان، شهرستان خرم آباد) (۱۳۶۴ ه.ش)
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#خرده_روایت_ها
ماشین لندکروز توی یک متر آب و گل گل گیر کرده بود. ده نفر هلش می دادیم؛ اما تکون نمی خورد.
حسین که از راه رسید، گفت: وایسید کنار. کار خودمه. به آرامی ماشین را کشید بیرون. با تعجب گفتم: دعا خوندی؟
گفت: نه. فقط به ماشین گفتم برو بیرون.
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
#تحقق_اراده_شهید_باذن_الله
راوی: حمید شفیعی
#کتاب_رندان_جرعه_نوش؛ صفحه 160.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
نماز اول وقت یا جلسه امتحان
شهید_احمدعلی_نیری
احمد به شدت مراقب نماز_اول_وقت ش بود و وقتی اذان می شد همه کارهایش را تعطیل می کرد. آن هم چه نمازی. مثل ما نبود که برای رفع تکلیف نماز بخواند. طوری نماز می خواند که گویا اصلا توی این دنیا نبود.
توی مدرسه قرار بود معلم از یکی از درس ها امتحان بگیرد. سر صف که آمدیم آقای ناظم گفت: بر خلاف معمول این امتحان در خارج از ساعت درس و بعد از کلاس سوم برگزار می گردد. چند دقیقه مانده بود به امتحان که صدای اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت سمت نمازخانه. من هم پشت سرش رفتم که منصرفش کنم.
گفتم: این معلم خیلی حساسه اگه دیر بیای راهت نمیده و ازت امتحان نمی گیره.
اما گوش احمد بدهکار نبود. او رفت نماز خانه و من سر جلسه امتحان.
👇
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
ادامه
بیست دقیقه می شد که سر جلسه بودیم اما نه از آقای معلم نه از احمد علی خبری نبود. آقای ناظم هم مدام دانش آموزان را به سکوت دعوت می کرد تا معلم برگه_سؤالات را بیاورد. مدام از داخل کلاس سرک می کشیدم و منتظر احمدعلی بودم.
بالاخره معلم برگه به دست وارد کلاس شد و با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر. کلی وقت ما را تلف کرد تا این برگه ها آماده شود.
تا معلم برگه را داد به دست یکی ا زدانش آموزان که پخش کند، احمدعلی در چارچوب در ظاهر شد. با اینکه معلم ما بعد از ورود خودش، هیچ کسی را داخل کلاس راه نمی داد، ، گفت: نیری برو بشین سر جات.
من و احمد علی هر دو امتحان دادیم، اما او نمازش را اول وقت خوانده بود و خدا امور دنیا را با او هماهنگ کرده بود ولی من نه.
کتاب_عارفانه؛ خاطرات شهید احمدعلی نیری؛ نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید ابراهیم هادی. صفحات ۲۴-۲۵ و ۲۶ و ۳۷.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
گزیده معراج السعاده (3)
انسان باید به یقین برسد که حقیقت او این جهانی نیست و از عالم دیگری آمده است. برای رسیدن به این باور، راه ها و نشانه هایی است:
یک: ایجاد حالت #نورانیت در انسان؛ که با کم یا قطع کردن ارتباط با علاقه های مادی و شهوانی و انسان های نابکار و پیوستن به خدا و مناجات با حضور قلب با او، حاصل می شود.
دو: اگر انسان صفای نفس داشته باشد، در #عالم_خواب که حواس و بدن از کار می افتد، می تواند در گوشه گوشه عالم سیر کند و نادیدنی ها را ببیند.
سه: از آنجایی که انسان توان شناخت همه پدیده های عالم را دارد، گاهی بدون اینکه مقدماتی را طی کرده باد، شناختی بر دل و مغزش می تابد و پی به مطلبی می برد؛ و یا در عالم فکر و ذهنش از شرق به غرب پرواز می کند.
خلاصه معراج السعاده صفحه 19.
#کتاب_معراج_السعاده
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
🔰وقتی #حاج_قاسم خودش را #سنی می خواند.
بدون اینکه شعار دهد، در عمل قائل و عامل به #وحدت_بین_شیعه_و_سنی بود. حاج قاسم دلش برای سنی مذهب ها می تپید و از رنج شان متألم بود؛ همچنان که برای شیعیان آرام و قرار نداشت.
برش اول:
وقتی رسیدیم #شهر_ابوغریب، داعش به آنجا حمله کرده بود. پیر زنی را مظرب و نالان دیدم که خطاب به داعشی ها می گفت: «بکشید پسرم قاسم می آید».
چند دقیقه ای نشستیم کنارش و از درد دل هایش پرسیدیم. می خواستیم از پسرش قاسم بپرسیم. در بین صحبت هایش فهمیدیم منظور حاج قاسم سلیمانی است. حاج قاسم شیعه بود؛ اما جای خودش را در دل خیلی از عراقی ها باز کرده بود. مثل همین پیر زن ابوغریبی سنی مذهب.
ادامه دارد....
👇