eitaa logo
فلسفه نظری
1.8هزار دنبال‌کننده
390 عکس
61 ویدیو
52 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
ایشان بین و خلط کرده‌اند، تشخص لازمِ وجود خارجی است، هر موجودی خودش است و بادیگری متفاوت است. این خودیت یا تشخص از لوازم وذاتیات وجود است نه ماهیت. لذا نفسِ وجود سبب انفراد و تمیز افرادش از یکدیگر میشود. به عبارتی وقتی میگوییم وجود دارد، وفرد ومصداق است، همین امر دال بر تعیّن درونی وفارق بودن ذات از مخلوقاتش است. پس نیازی نیست ماهیت آن‌هم بالمعنی الاخص را برای حق تعالی مطرح کنیم. قاعده‌ای را بیان کرد والبته نیز برصحت آن تاکید میکند، تحت عنوان: النفس ومافوقها انیات محضه و وجودات صرفه. یعنی مافوق عالم جسم و طبیعت، مثل عالم نفس وعقل، ماهیتی درکار نیست و تشخص و اِنیات موجودات به خود وجود آنهاست. یعنی وجود به تنهایی برای تشخص و فارقیت از دیگران کفایت میکند به نحوی که در عوالم مجرد همین وجود تنها، مفید تشخص موجودات از یکدیگر است. اما ماهیت به معنای اخص دلالت بر تشخص ندارد بلکه دلالت بر محدودیت دارد. چون موجودات خارجی، وجوداتِ متشخصِ محدود هستند، این محدودیت را ذهن به عنوان حد مستقل لحاظ میکند وآنرا ماهیت مینامد. لذا ماهیت دال بر تعین درونی وفارق اشیاء نیست اگرهم باشد به واسطه وجود است. زیرا خود ماهیت افاده کلیت میکند ونه تشخص وفردیت.اساسا ماهیت من حیث هی لیست الا هی.... هرگز سبب تمیز افراد نیست زیرا بنفسه کلی میباشد. براین اساس خداوند ماهیت ندارد... البته این متن بنده را یاد متنی از انداخت مرحوم خواجه در جلد دوم شرح اشارات قولی رااز نقل میکند، مبنی براینکه به اذعان فخر رازی خداوند ماهیت دارد (شاید جناب استاد فیاضی این عقیده رااز فخر رازی گرفته باشند) وسپس خواجه نصیر حدود یازده صفحه در نقد سخن فخررازی مطالبی را بیان میکنند که قابل توجه است. محور نقد خواجه این است که، فخررازی بین وجود ذهنی مفهومی، که کلی است با وجود خارجی خلط کرده. وجود درمقام ذهن ومفهوم، کلی است وبرماهیات به نحو یکسان حمل میشود لذا افاده وحدت برای همه موجودات میکند اما وجود خارجی توام باتشخص وتفاوت وانیت است. لذا بنفس آنکه اذعان به وجود خداوند میکنیم به دلالت خفیه تشخص و تعین درونی وفارق بودن او از مخلوقات را افاده میکنیم. 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
پاسخ به شبهه ابن کمونه.ogg
16.9M
┄═❁❁࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ 🔻 : مسئله ای که بیان میکند را یک توضیح مختصر بدید لطفا و اینکه بنظرتون به فرض صحت آیا برمبنای آن هم میشه به شبهه فوق پاسخ داد؟ 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
🔸 بازیابی خرد انسانی، عنوانی است که به بهانه آن در سیصدسال اخیر نقدهای بسیاری به ادیان و باورهای مذهبی وارد کرده اند. فیلسوفان باهدف رشد و رسیدن به هر گونه و و امر مقدس را کنار نهادند تا بشر از توهمات خویش بیرون آمده، علمی بیاندیشد وعاقلانه عمل کند چرا که دین را مانع عقل وعلم میدانستند. اما حاصل ترویج وضدیت با مذهب، چیزی جز وقوع دو جنگ بزرگ جهانی، گسترش سلاحهای مکانیزه وتمام اتوماتیک کشتارجمعی، ظهور ایدئولوژیهای مدرن وجنگ طلب نظیر و و ، از بین رفتن اخلاق وعفت عمومی وترویج هرزگی و انهدام بنیان خانواده، تجاری شدن سکس وپورن علنی در دنیا و......صدها مصیبت وفاجعه بزرگ وکوچک نبوده است. به عبارتی تاریخ سیصدسال مدرن اثبات کرد که اگر دین از عرصه زندگی انسان کنار برود، بمب اتم و کوره‌های آدم سوزی وبزرگترین اتحادیه نظامی تاریخ (ناتو) ظهور میکند. گرچه بشر دراین دوران از لحاظ تکنیکی وصنعتی رشد کرد، اما حقیقتی برای او کشف نشد، شکاکیت و نسبی انگاری وعدم باور به هر گزاره یقینی وحقیقی، آخرین افق فلسفی وعقلانی بود که سکولاریسم برای انسان گشود. گرچه پیامبران مثل اعتقاد داشتند که بشر برای زیست اخلاقی وانسانی نیازی به دین ندارد، اما تاریخ گواه آن بود که اخلاق در دنیای بدون دین عبارت است از مشروع شمردن همجنس‌بازی وازدواج باحیوانات واشیاء وآموزش اصول سکس به کودکان معصوم !!!! این است نتیجه تاریخی سخنان و و ..... 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔹فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
┄═❁❁࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ 🔻 : من از چندین نفر پرسش داشتم همه عنوان می‌کنند که و ،استدلالی تر از هستند و یا فلسفه رو همون مطالب و حالا به نحو فلسفی میدونند چرا این برداشت رو دارند و میگن ملاصدرا بدون عرفان از کار میفته ؟ مگه ملاصدرا چه فرقی با ابن سینا داره؟ ࿇༻⃘⃕༻⃘⃕❀༅═┅─ 🔸 : باید بین مسائل فلسفی و طریق اثبات آنها تفاوت قائل شد توضیح آنکه: فلسفه حائز دو مقام است. ۱_مقام جمع آوری ۲_مقام داوری. در مقام جمع آوری فیلسوف صاحب ایده‌ و نظریات و مسائل خاص میباشد. و در مقام داوری فیلسوف سعی میکند آن ایده و فکری که دارد را با روش استدلال و قیاس و برهان اثبات کند. نکته اینجاست که جناب مسائل فلسفی که طرح می کند به تبع فضای مشائی، مسائلی است که حال و هوای امور طبیعی دارد یعنی بیشتر به مسائلی مانند حرکت و سکون، جوهر و عرض، مقولات عشر، نفس افلاک، نفوس فلکی، قوای ادراکی وجود ومساوقاتش و....میپردازد. البته در چند اثر مانند نمطهای آخر کتاب الاشارات یا در کتاب حی بن یقظان وارد مسائل عرفانی نیز می شود. اما بطور کلی مسائل و ایده‌هایی کلی و آنچه جناب بوعلی در مقام جمع‌آوری مطرح می‌کند حال و هوای عرفانی ندارد. اما ایده های فلسفی بیشتر حال و هوای عرفانی دارد یعنی صدرا در مقام جمع‌آوری توجه زیادی به قرابت و نزدیکی مسائل فلسفی با مسائل عرفانی دارد. ایده‌های را از عرفان اخذ کرده. وسعی در اثبات استدلالی وفلسفی آنها دارد. اما هر دو در مقام داوری به شدت مقید به ارائه استدلال و قیاس منطقی و فلسفی می باشند. این نکته قابل طرح است که ملاصدرا در هیچ اثر و کتاب فلسفی برای اثبات مسائلش به امور غیر استدلالی نظیر عرفان اشاره نکرده است. اتفاقاً به نظر من جنبه استدلالی ملاصدرا به مراتب قوی‌تر از بوعلی می باشد. بر این اساس نمی‌توان مکتب فلسفی ملاصدرا را ضعیف و ناقص دانست چرا که فلسفه عبارت است از شهود عقلی فیلسوف نسبت به حقیقت. وقتی فیلسوف از فطرت اول که مقام تدبیر امور روزمره است منقطع میشود و به مواجهه با هستی میپردازد و دچار حیرت میشود... درواقع فلسفه آغاز میشود. هر فیلسوفی در این مقام به بُعد وحیثیتی از حقیقت توجه میکند. برخی به بُعد طبیعی هستی توجه میکنند مانند مشائیان و برخی مثل ملاصدرا به حیث عرفانی وشهودی هستی توجه میکند. لذا هر فیلسوفی ایده و کشفی از حقیقت دارد و نمیتوان او را به این خاطر توبیخ کرد. آنچه که مهم است مقام داوری می باشد این مطلب خیلی مهم است که آیا فیلسوف میتواند یافته حضوری و آن کشف عقلی خود از هستی و واقعیت را با زبان عقل و برهان برای دیگران توضیح داده و اثبات بکند؟؟ یا نه؟؟ که البته صدرا در این زمینه بسیار موفق عمل کرده البته ما منکر وجود نقد به حکمت متعالیه نیستیم اما دستاورد کلی فلسفه صدرایی توجه زیاد به عقل می باشد 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔹فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
۲۴.m4a
39.19M
─⊰⊹❋✿✿❋⊹⊱─ ❀› ❀› ◎بخش دوم: احکام حقیقت وجود_ اصالت وجود واعتباریت ماهیت 【اثبات مدعا_قسمت دوم】   ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
┄═❁❁࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ 🔻 : انسان محدود چگونه می‌تواند خدای نامحدود را بشناسد؟ لازمه علم داشتن ، احاطه بر شئ هست. ما نمی‌توانیم بر احاطه داشته باشیم لذا نمی‌توانیم شناختی از او حاصل کنیم حتی شناختی سطحی. نظرتون رو می‌فرمایید؟؟ ࿇༻⃘⃕༻⃘⃕❀༅═┅─ 🔸 : آن شناختی که لازمه‌اش احاطه برشیء است، معرفت به حاقِ ذات موجود میباشد...در واقع اگر بخواهیم به ذات وحقیقت چیزی شناخت حدی وکامل پیدا کنیم نیاز داریم که بر او احاطه داشته باشیم ما قادر به چنین شناخت از خدا نیستیم...اصلا قادر به شناخت هیچ کدام از موجودات به این نحو نیستیم (البته صدرا برای شناخت این چنینی مخلوقات راهی پیشنهاد میکند..وآن سیروسلوک وقرار گرفتن در مرتبه ارباب انواع وعقل فعال وشهود باطن موجودات از طریق عقل فعال است) ....اما چنین شناختی از میسر نیست. چونکه شناخت حاق ذات خداوند امکان پذیر نیست، دلیل نمیشود که کلا شناخت خدا منتفی باشد شناخت مراتب دارد...ما قادر به شناخت حضوری وباطنی حق تعالی هستیم..اینکه فطرتا ادراکی از خالق داریم....والبته باقدرت و میتوانیم صورتِ کلی به این شناخت بدهیم وتصوری حقیقی از خدا داشته باشیم اینکه میگوییم خداوند واجب الوجود است، مستجمع جمیع صفات کمالیه، دافع رذائل ونقائص جلالیه و.....میباشد همگی شناخت خداوند است به نحو حقیقی وکلی از طریق عقل چنانچه سیرو سلوک و معنویات ما بیشتر شود،خود خداوند معرفتی از خود را به ماافاضه میکند. دوباره از آن معرفت باطنی به کمک عقل صورت کلی میسازیم ومعرفتی دقیق واستدلالی به خداوند پیدا میکنیم...واین سیر الی بینهایت ادامه دارد معرفت به خداوند نهایت ندارد همگی میتوانیم از طریق دریافت فطری و به کمک راهنمایی عقل شناختی حقیقی وابتدایی از خدا پیدا کنیم...گرچه این شناخت، معرفت به حاق ذات خدا نیست اما معرفتی است که با عالم خارج مطابقت دارد ..حالا همین معرفت را میتوانیم شدت وعمق بدهیم..از طریق عقل، کشف وشهود، وحی ....واین معرفت در طول زمان عمق پیدا کند 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
4_5944907475571445037.ogg
15.22M
┄═❁❁࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅ 🔻 : سلام  این سلسله علت و معلول که در علل مادی ادامه پیدا میکنه  چگونه در این امتداد  منتهی به یک علت یا ماهیت غیر مادی میشود؟ چطور این علت غیر مادی در انتهای این سلسله علل مادی پدیدار میشه و با این سلسله علتهای مادی مرتبط میشود؟ اصلا چطور این  سلسله علل  در پدیده های مادی تا بینهایت ادامه پیدا نمیکند و ختم به یک ماهییت غیر مادی میشود؟ چطور وجود نمیتواند علت خودش باشد ولی واجب الوجود میتواند؟ بر همان اصل که واجب الوجود علت خودش هست؟ وجود هم میتواند علت خودش باشد؟ 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 💠فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
4_5956212087192555415.ogg
37.08M
‌   ❍›توضیح درباره: ❀› نظریه افلاک و اشتراک وتفاوت آن بانظریه مدار درعلم جدید ❀›نجوم بطلمیوسی و هیئت ابن‌هیثمی ❀›رابطه نظریه عقول عشره با هیئت بطلمیوسی ┄═༻⃘⃕❀ŏ‌🦋ŏ‌༻⃘⃕❀═┄ فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
4_5967417880206120001.ogg
17.66M
┄═❁❁࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅ 🔻 : اگر بگیم جهان ما محدود است و حد و اندازه ای داره و بینهایت نیست ؛ پس باید جهان مرزی با عدم داشته باشه کرانی داشته باشه. خود ملاصدرا در کتاب مبدا و معاد گفت بین وجود و عدم هیچ حائلی و مرزی نیست اگر محدودیت جهان رو بپذیریم.پس باید بین وجود و عدم مرز قائل بشیم ┄═༻⃘⃕❀ŏ‌🦋ŏ‌༻⃘⃕❀═┄ فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
ویلفرد مادلونگ از مهم‌ترین اسلام شناسان وشیعه‌پژوهان غرب از دنیا رفت... نام او بر اهل تحقیق آشناست. وی شیعه پژوهی پر تلاش و سخت کوش بود.در مطالعات تاریخ اسلام تا آنجا که می توانست همه منابع را زیر و رو می کرد و آثارش را مستند وقوی برمی ساخت. محور مطالعات وی جایگاه والای اهل بیت(ع) در تاریخ اسلام بوده است. مادلونگ در کتاب "جانشینی محمد(ص)" با توجه به منابع دست‌اول اسلامی بیان کرد که: بعد از شهادت رسول‌خدا، کودتا رقم خورد و قرآن و پیامبراسلام راضی به خلافت کسی غیر از علی علیه‌السلام نبودند.                                       یادش‌گرامی... ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ ⌜@falsafeh_nazari
۳۰.m4a
27.17M
─⊰⊹❋✿✿❋⊹⊱─ ❀› ❀› ◎بخش سوم: احکام عدم 【نبود تمایز وعلیت بین اعدام_امتناع اعاده معدوم】 🔻     ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
4_5994445864586711258.ogg
14.58M
┄═❁❁࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ 🔻 : سلام وقتتون به‌خیر. لطفا اگه می‌شه ابزارهای شناخت انسانی را (از پایین‌ترین مراتب که حواس است تا بالاترین مراتب ادراک و شناخت) ازنظر فلسفه‌ی اسلامی و عرفان اسلامی و همچنین ازنظر فلاسفه‌ی غربی اجمالا بیان بفرمایید. و اشتراک‌ها و تفاوت‌هایشان را (یعنی اشتراک و تفاوتِ ابزارها در فلسفه اسلامی و غربی) هم اجمالا بیان بفرمایید. ممنون و سپاس‌گزارم. 🌷🙏🏻 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari