eitaa logo
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
64 ویدیو
49 فایل
─━━━━━━ا﷽ا━━━━━━─ ⭕️موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 💢با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فلاح شیروانی 📍قم، میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی، پلاک۱۲ 📩درگاه ارتباطی و تبادل: @Admin_fotovat 🔺نشر مطالب همراه با آدرس
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 پرهیز از مطالعه کتب فلسفی بدون استاد 🔺في كلماته الشريفة [مقصود کلمات جناب فلوطین در اثولجیا است] ما يفيد مقصودنا و يشير إلى مطلوبنا فوق حدّ الإحصاء؛ خصوصا في «الميمر» العاشر في باب نوادره. فمن أراد، فليرجع إلى ذلك الكتاب الشريف؛ لكن بعد الفحص الكامل عن مرموزات القوم و الرجوع إلى أهله. فإنّ . و إيّاك و الرجوع إليه و إلى مثله بأنانيّتك و نفسيّتك. فإنّه لا يفيدك شيئا، بل لا يزيدك إلّا حيرة و ضلالة. 🔺ألا ترى أنّ الشيخ الرئيس، أبا عليّ بن سينا يقول: «إنّي ما قرأت على الأستاذ من الطبيعيّات و الرياضيّات و الطب إلّا شيئا يسيرا. و تكفّلت بنفسي على حلّها في مدّة يسيرة بلا تكلّف؛ و ظفرت على حلّها بغير تعسّف. و أمّا الإلهيّات، فما فهمت منها شيئا، إلّا بعد الرياضات و التوسّل إلى مبدأ الحاجات و التضرع الجبلّي إلى قاضي السؤالات. حتى أنّ في مسألة واحدة منها راجعت أربعين دفعة! فما فهمت منها شيئا؛ حتى آيست من حلّ ذلك العلم؛ إلى أن انكشف لي بالرجوع إلى مبدأ الكلّ و التدلّي إلى بارئ القلّ و الجلّ.» 🔺 مع أنّ خطاياه في ذلك العلم الأعلى أكثر كثير؛ كما يظهر بالمراجعة إلى كتبه. 🔺فإذا كان هذا حال الشيخ الرئيس، النابغة الكبرى و الأعجوبة العظمى، الّذي لم يكن له في حدّة الذهن و جودة القريحة كفوا أحد، فكيف بغيره من متعارف الناس! و هذه نصيحة منّي على إخواني المؤمنين لئلّا يهلكوا من حيث لا يعلمون. 📚 مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية / ص 68-69 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 💠 ☑️ عرفان اسلامي از نگاه امام خميني (ره) 💢بخش 1️⃣ ابعاد بنیادهای عرفانی امام خمینی https://eitaa.com/fvtt_ir/1929 💢بخش 2️⃣ ادوار عرفان نظری (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/1997 💢بخش 3️⃣ ادوار عرفان نظری (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2041 💢بخش 4️⃣بنيادهاي عرفان نظري حضرت امام (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2095 💢بخش 5️⃣ بنيادهاي عرفان نظري حضرت امام (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2148 💢بخش 6️⃣ بنيادهاي عرفان عملی حضرت امام (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2176 💢بخش 7️⃣ بنيادهاي عرفان عملی حضرت امام (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2196 💢بخش 8️⃣ پرسش و پاسخ حضار (بخش 1) نحوه سازگاری بحث ناب‌سازي آموزه‌هاي وحياني با بحث عدم جدایی دین، فلسفه و عرفان https://eitaa.com/fvtt_ir/2234 💢بخش 9️⃣ پرسش و پاسخ حضار (بخش 2) نحوه سازگاری بحث ناب‌سازي آموزه‌هاي وحياني با بحث عدم جدایی دین، فلسفه و عرفان https://eitaa.com/fvtt_ir/2320 💢بخش 🔟 وحدت عرفان و تشيع https://eitaa.com/fvtt_ir/2393 💢بخش 1️⃣1️⃣ دستيابي به عرفان شيعه فقاهتي https://eitaa.com/fvtt_ir/2441 💢بخش 2️⃣1️⃣ سلوك عرفاني حضرت امام (بخش پایانی) https://eitaa.com/fvtt_ir/2482 🔚 به پایان رسید بحمدالله —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ عرفان اسلامي از نگاه امام خميني (ره) 💢بخش 2️⃣ 🌐 ادوار عرفان نظری (1) حضرت امام به ابعاد متعددي پرداخته و در همۀ اين امور، بنياد و ريشه‌اي دارد كه بايد به آن بنياد و ريشه توجه كرد. ابتدا دربارۀ ادوار عرفان نظري مسئله‌اي را مطرح مي‌كنم كه از دل آن، برخي از مشخصه‌ها و بنيان‌هاي كار حضرت امام، خودش را نشان مي‌دهد. با توجه به تاريخ عرفان، سه دوره را مي‌توان در عرفان نظري مشخص كرد: 1️⃣ دوره ی پیش از ابن عربی 🔺انديشه‌هايي كه پيش از ابن‌عربي در بين عرفا بوده و در تفسير آنها در بحث‌هاي عرفان عملي آنها آمده است كه آن را دورۀ جوانه‌ها مي‌ناميم. 🔺 درعين اينكه برخي از عارفان حتي قرن سوم انديشه‌هايي دارند كه وقتي ما نگاه مي‌كنيم همين الآن قابل عرضه است؛ ولي اين‌گونه نيست كه با يك عرفان نظري منظم داراي ابعاد كامل و يك دستگاه سازوار هستي‌شناختي روبرو باشيم، چنين چيزي در آن دوره وجود ندارد. 2️⃣ از ابن عربی تا قرن نهم یا می توانیم بگوییم تا ملاصدرا 🔺در اين دوره واقعاً مي‌توانيم بگوييم كه عرفان نظري حيات مستقل پيدا كرده و در آن، آثاري داريم كه فقط دربارۀ عرفان نظري است. مثل آن دوره نيست كه در ضمن عرفان عملي مطالبي نيز دربارۀ عرفان نظري باشد؛ بلكه حيات مستقل دارد و دستگاه سازوار هستي‌شناختي پيدا مي‌كند و ظرفيت سنگين فهم معارف ديني پديد آمده است. 🔺 در دوره جوانه‌ها به آيات معارفي مي‌پرداختند؛ ولي بيشترين توجه آنها به آيات سلوكي بود و آنها را بررسي مي‌كردند و در اثناء هم به اينها پرداخته‌اند؛ ولي چندان گسترده نبود. اين دوره به حدي گسترده است كه اگر كسي همۀ آنچه را كه در اين دوره، يعني از ابن‌عربي و شاگردان ابن‌عربي شروع شد تا قرن نهم (تا جامي) را بررسي كند احساس مي‌كند يك دوره كامل فهم شريعت و پر از مباحث تفسيري معارفي است و بلكه حجم انبوهي از آيات و روايات معارفي در اين دوره بررسي شده تا آنجا كه به نظر مي‌رسد گويا همه آيات و روايات معارفي مورد مطالعه قرار گرفته است. 🔺 اين دوره، منبع عظيمي براي فهم بسياري از اسرار دين شد و همچنان ما سر آن سفره نشستيم. مثلاً «أَسْتَكبَرْتَ أَمْ كنتَ مِنَ الْعَالِينَ». اين عالين چه كساني هستند؟ تفسيرهاي عميقي كه روي داد، سرمايۀ خيلي از مباحث ديگر است؛ مثل مباحث توحيدي، ولايت و بسياري از اسرار، بحث ملائكه و خيلي از ابعادي كه ما به عنوان معارف ديني مي‌شناسيم، در آيات و روايات اين دوره بررسي شده است؛ حتي جزئيات آيات و روايات بررسي شد كه براي عالمان ديني اين دوره از اين جهت بسيار نافع است. بسياري از محققان مي‌بينند چيزهايي روي مي‌دهد كه تاكنون نتوانسته‌اند آنها را حل كنند. غالب اينها يا متشابهات بود يا حداكثر سكوت مي‌كردند و اين دوره قرار شده كه همۀ اينها بسط داده شود، كه داده شد. 🔺 ویژگی دیگر این دوره این است که در اين دوره نوعي تقارب بين عرفان و تشيع روي داد؛ يعني چيزي اينجا روي مي‌دهد كه تقريباً مي‌توانيم بگوييم همۀ آموزه‌هايي كه شيعه به عنوان انديشۀ امامت قائل است با همۀ شعبش حل مي‌شود. بعداً عرض خواهم كرد كه حضرت امام همۀ آنچه را كه توانسته در آيينه روايات در باب امامت حل كند، بسياري از معضلات بخش امامت ما است كه از همين سرمايه استفاده مي‌كند. 🔺 بحث‌هايي در باب تأويل عرفاني نه تأويل به معناي خلاف ظاهر، به عنوان روش فهم متون معارفي و سلوكي دين در اين دوره انجام شده است. اين نوع روش بحث‌هاي فني اصولي دارد كه بعدها حضرت امام و ديگران به آن پرداخته‌اند.علامه طباطبايي هم به آن پرداخته است. 🔺 بنابراين، هم به‌لحاظ روش و هم به‌لحاظ محتوا، ظهورگيري‌هاي آنها الآن قابل عرضه است. 🔺 اينها دست به دست هم مي‌دهند كه نوعي پذيرش در حوزه‌هاي علميه، به‌ويژه در حوزه‌هاي علميه شيعه روي دهد. 🔺 در اين دوره، يعني از ابن‌عربي تا صدرا آثاري پديدآمد؛ مثل تمهيد القواعد و مصباح الانس كه قرار است نوعي تأنيس بين فلسفه و عرفان هم بكند. 🔺 بنابراين در اين دوره هم از نظر عقلي و هم از نظر ديني و شرعي امر مهمي اينجا روي مي‌دهد. و هم از نظر شيعي اينجا چيزي روي مي‌دهد كه باعث همراهي و همدلي عالمان ديني شيعه مي‌شود. اين دوره دوم عرفان نظري است. 🔹 همايش «عرفان اسلامي از نگاه امام خميني؛ بنيادها و دستاوردها» 7/3/94 (برگزار کننده: مجمع عالی حکمت شعبه مشهد) —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝چکیده تقریرات درس یادداشت شماره 1️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/90 یادداشت شماره 2️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/91 یادداشت شماره 3️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/92 یادداشت شماره 4️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/165 یادداشت شماره 5️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/228 یادداشت شماره 6️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/317 یادداشت شماره 7️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/517 یادداشت شماره 8️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/948 یادداشت شماره 9️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/991 یادداشت شماره 0️⃣1️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/1121 یادداشت شماره 1️⃣1️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/1140 یادداشت شماره 2️⃣1️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/1191 یادداشت شماره 3️⃣1️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/1896 یادداشت شماره 4️⃣1️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/1933 یادداشت شماره 5️⃣1️⃣ https://eitaa.com/fvtt_ir/2000 📌 موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
📝چکیده تقریرات درس 💠 ☑️ یادداشت شماره 5️⃣1️⃣ ⚪️ 🔘 حقیقت کشسان نفس در همه عوالم، عامل ویژه شدن پدیده شناخت 🔺ما حواس داریم، ما یک جسد داریم؛ جسد ما با جسد می تواند ارتباط بگیرد، ولی ارتباط من با این جسد مثل ارتباط جسد با من نیست ارتباط من شعوری است، این یعنی چه؟ من آن را حس می کنم، یعنی چه؟ چه کسی دارد حس می کند؟ یک پاسخ مبهم این است که روح دارد حس می کند. 🔺یک سوال این است که حس چیست؟ ما حس را به سرعت شناخت دیدیم. حس یعنی شناخت. 🔺قبلا گفتیم بین شهود قلبی و شهود عقلی فرق بگذارید. الان می شود این را پیاده کرد. اتفاقی که دارد می افتد این است که از این درخت بازتاب نور دارد در چشم من می افتد به لحاظ فیزیکال فقط این است، اما چون در محضر روح این اتفاق می افتد انگار روح به درخت می خورد و به شما اعلام می کند که به درخت خوردم. مثل اینکه دستت در آتش است می گویی شناختت را بگو، می گویی که شناخت را ولش کن دارد می سوزد. 🔺اینجا ما یک اتفاق داریم که یک اتفاق شعوری است آن هم اینکه روح به درخت خورد به واقعیت خورد. این مکانیسمی که در درون ما هست، انسان ساختی دارد نفس دارد به او اجازه می دهد که روح را تا سر انگستان و چشم بیاورد و روح را به در و دیوار بزند. این پدیده ی فوق العاده ای است. 🔺یک مقداری از این بازی های کتاب بازی در بیاید بیرون، طلبه ها تا سنوات طولانی کتاب بازی می کنند. بعد همین ها را به هم سر هم می کنند مقاله می کند بعد مسخره بازی تدریس بعد مسخره بازی های دیگر! اصلا این ها را مصرف نمی کند. وگرنهبا این ابزارهای مفهومی می شود در دنیا جنگ راه انداخت. من دعوت می کنم فلسفه را اینطوری بخوانید. این روح را بر می دارد اینطرف آن طرف می زند. می گویی آقا شناخت می گوید فعلا وایستا می رسیم به شناخت، بحث این است که روح را از آن عالم آوردیم پایین، و تنها موجودی که دارد این کار را می کند، انسان است. خود حضرت جبرئیلش هم ایستاده آن بالا، ولی انسان روح را برداشته آورده دارد می زند این طرف آن طرف. 🔺وسط این تجربه زیستی یک چیزی هم اتفاق می افتد به نام شناخت، این شهود است. اگر قلب بود و هر جایی رفته بود می گفتیم شهود قلبی اگر عقل بود می گفتیم شهود عقلی، حس است می گوییم شهود حسی، حالا نکته ای که هست این است که من هم قلب دارم و هم عقل دارم، این ها هم اینجا حضور دارند، حالا ما خط عقل را داریم دنبال می کنیم، عقل اینجا حضور دارد، دقیقا در این همین تجربه روحانی یک اتفاق می افتد آن هم اینکه یک فهم عقلی اتفاق می افتد. موقعی که وصل هستم عقل به مدد نفس و به مدد حس وصل است، دارد کار خودش را می کند. و کار خودش را هم فقط بلد است بکند. روح که اینجا دارد می سوزد، عقل همین جا دارد فهم عقلی خودش را می کند. 🔺نفرمایید حس بعد خیال بعد عقل؛ این یک خط است حرفی نیست ولی همینجا در حس الان عقل حضور دارد و الان دریافت دارد. ارتباط را قطع بکنی حالا از این دریافت تصویر دارد. اما اینجا حس را عرض کردم که سریع شناخت را نیاور وسط. حس یعنی روح را الان آوردیم اینجا زدیم به دیوار. بعد هم فقط لمس را نگویید لمس خیلی مثال محسوسی است ولی همه چیزهای دیگر هم هست همین که این چشم هست تو را می برد پیش آن درخت، روح آنجا می رود درخت را تجربه می کند. 🔺عقل موقع شهود تاثراتی دارد، قطع می کنی تصویر دارد. خیال همین است. من در ظاهر این جسم ارتباط گرفتم و خیالش کردم یا اینکه من رفتم با ظاهر و خیال و عقل آن ارتباط گرفتم؟ این ها را باید توضیحی داد. 🔺آن مبانی هستی شناختی را که وسط بیاوریم یواش یواش ادبیاتت عوض می شود، مثل اینکه خلق را هستی بخشی مید انستی خُرد خُرد تصورت در مورد علیت عوض بشوید یواش یواش خلق را ظهور و بروز می فهمی. یعنی چه هستی بخشی؟ خلق بروز است و نا خلق هم کمون است. هستی بخشی را الان راحت سر زبان داریم مبانی که می آید می بینی که یواش یواش تلقی ات در مورد خلق عوض می شود. آرام آرام احساس می کنی که من سه ساحت دارم ساحت حس و خیال و عقل، این شیء هم سه ساحت دارد. (صورتی درزیر دارد آنچه در بالاستی) من می روم با این سه ساحت او ارتباط می گیرم. این اطلاعات را که می دهند می گویی تمام شد و فرایند مرایند نداریم. برخورد که کردیم تمام شد. 🔺 تئوری هایی که وسط می آید که در برخورد ذات را یافتیم معناهای سنگین تری پیدا می کند. آدم به آن سمت غش می کند که برخورد که کردیم تمام شد. —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 💠 ☑️ بریده هایی از کلاس 💢بخش 1️⃣ نقطه شروع فلسفه https://eitaa.com/fvtt_ir/1935 💢بخش 2️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2003 💢بخش 3️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2051 💢بخش 4️⃣ شهود عقلی (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2104 💢بخش 5️⃣ شهود عقلی (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2155 💢بخش 6️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2185 💢بخش 7️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2203 💢بخش 8️⃣ واقع بما هو واقع (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2243 💢بخش 9️⃣ واقع بما هو واقع (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2333 💢بخش 🔟 واقع بما هو واقع (3) https://eitaa.com/fvtt_ir/2404 💢بخش 1️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (4) https://eitaa.com/fvtt_ir/2456 💢بخش 2️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (5) https://eitaa.com/fvtt_ir/2487 ⏳ ادامه دارد ... —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ بریده هایی از کلاس 💢بخش 2️⃣ 🌐 سه تحلیل برای تثبیت بداهت واقعیت بیرون از خود (1) 1️⃣ بديهي فطري بودن واقعيت 🔺برخي از محشيان بزرگوار چنين معتقدند كه واقعيت خارج از خود، به‌نحو بديهي فطري معلوم است و در بياني كه علامه مطرح كرده‌اند، كه تعابير «ربما فعلت فينا او انفعلت منا» تلويحا اشاره بدان دارد، يك قياس مطوي وجود دارد، بدين بيان: ما بالوجدان مي‌يابيم كه در بيرون از خود اثر مي‌گذاريم و بيرون از ما نيز در ما اثر مي‌گذارد. مثلا مي‌يابيم كه دردي احساس مي‌كنيم و يقينا مي‌دانيم كه علت اين درد، خود نبوده‌ايم. اين مقدمه، وجداني است. مقدمة دومي كه مي‌افزاييم اين است كه تأثير گذاردن در يا تأثير گرفتن از امر غيرموجود، محال است. نتيجه آن است كه در بيرون از ما واقعياتي وجود دارد. 🔺دعوى فلسفه اين است كه ما واقعيتى خارج از خودمان فى الجمله داريم و خود به خود (فطرتاً) اين واقعيت را اثبات مى‏كنيم زيرا اگر اثبات نمى‏كرديم، نسبت به موضوعات ‌ترتيب اثر منظم نمى‏داديم، پيوسته پس از گرسنگى به خيال خوردن نمى‏افتاديم، پيوسته پس از احساس خطر فرار نمى‏كرديم، پيوسته پس از احساس نفع، تمايل نمى‏نموديم. 🔺واقعا اين طرح، راه درستي را بيان مي‌كند و تمام است، اما اينكه آيا علامه در مدخل نهايه همين را در نظر دارد، مطلب ديگري است و بنده معتقدم كه چنين نيست، چنان‌كه خواهد آمد. 2️⃣ علم حصولی و خاصه کشف 🔺هويت علم، صورتي است كه واقع‌نماست و اگر مطابق با واقع نباشد، اصلا علم نيست، بلكه جهل است. 🔺انطباق علم به معلوم (فى الجمله) از خواص ضرورية علم خواهد بود؛ و به عبارتى واضح‏تر، واقعيت علم واقعيتى نشان دهنده و بيرون‌نما (كاشف از خارج) است و هم ازاين‌روى، فرض علمى كه كاشف و بيرون‌نما نباشد فرضى است محال، و همچنين فرض علم بيرون‌نما و كاشف، بى داشتن يك مكشوف بيرون از خود، فرضى است محال. 🔺 سخن علامه اين است كه هرچند ما به محسوسات علم حضوري نداريم، و با خود واقعيات آنها رابطه برقرار نمي‌كنيم، بدانها علمي داريم كه دقيقا ما را به واقع آنها مي‌رساند. خاصة علم حصولي، كشف است. 🔺اگر چه پيوسته علم دستگير ما مى‏شود نه معلوم، ولى پيوسته علم با خاصه كاشفيت خود دستگير مى‏شود نه بى‏خاصه، وگرنه علم نخواهد بود و كسى نيز مدعى نيست كه ما با علم به خارج، خود واقعيت خارج را واجد مى‏باشيم نه علم را. 🔺در علم حصولي، علم نصيب ما مي‌شود، اما خاصيت كاشفيت آن، ما را به خارج مي‌كشاند. هرچند مفهوم واسطه است، اما واقع‌نما است و خارج را مي‌نماياند. علامه پس از بيان اين مطالب، اين مسئله را مطرح مي‌كند كه اگر كاشفيت علم حصولي، صفتي واقعي است، پس وقوع خطا در علم چگونه خواهد بود آيا وقوع خطا بدان معناست كه علم، واقع‌نما نيست. 3️⃣ حضوري بودن علم به واقعيت ⏳ در پست آینده خواهد آمد. 📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا