عزیزم حسین(ع)
به نام خدای جهان آفرین
خداوند آب روان آفرین
عقیق آفرین ساربان افرین
دهان آفرین خیزران آفرین
ازین نامرتب سلام علیک!
مسیحای زینب سلام علیک!
اَ اَدخُل؟تو خواندی که دعوت شدم
حلالم کن اسباب زحمت شدم
زیارت شدی و زیارت شدم
مهیای ذکر مصیبت شدم
عجب روضه ای روضه خوانت منم
برای غمت سینه هم میزنم
چهل روزی است این زن قد کمان..
همان زن که عظمی ست بین زنان..
گرفتار شمر است با ساربان..
نگفتم نرو پیش زینب بمان!
چهل روز من بی تو بودم زینب
کبود کبود کبودم حسین
منی که میایم از آن راه دور..
شکسته وقار و شکسته غرور
به صد زحمت از مست های شرور
لباس تنت را گرفتم به زور
شرافت گرفته ست قرآن به تو!
نبینم بگویند عریان به تو!
عجب کربلایی عجب محشری
عجب اسبهایی عجب معبری
عجب بوریایی عجب پیکری
عجب حنجری و عجب خنجری
سرت بود سمت حرم کج حسین
تورا پشت و رو کرد با لج حسین
سرت را نخست از حرم غصب کرد
سپس بین خورجین یک اسب کرد
سپس برروی شاخه ای نصب کرد
سپس بابتش جایزه کسب کرد
دلم سوخت از شام تا بامداد
سر تو کجا تشت ابن زیاد؟!
چنان سخت بر من گذشت آن نبرد
تنم شد کبود و رخم بود زرد
شدم آخر عمر بازارگرد
درآن کوفه همسایه با من چه کرد
حسین چندتا زخم بد خورده ام
من از آشنایان لگد خورده ام
مرا غیر درد ومحن نیست که
مرا شام مثل وطن نیست که
مرا شمر زد دست من نیست که
به بازارشان جای زن نیست که
به فکرم نمیرفت آبم کنند
گرفتار بزم شرابم کنند
حسین قربانچه
پوریا هاشمی
#حدیث_اشک #حسین_قربانچه #سید_پوریا_هاشمی #شعر_اربعین #شعر_اربعین_حسینی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
فراق
میان خیل تو از یادها فراموشم
شبیه شمع مزاری غریب، خاموشم
به چشمهای که به دریا نمیرسد رحمی
قسم به جان تو با دوریات نمیجوشم
فقط نه ماه محرم که هجر هم داغیست
من از فراق تو گاهی سیاه میپوشم
دلم شکست و به حالم دل ضریحت سوخت
به خوابم آمد و گفتا بیا در آغوشم
به روضه میروم و تازه میشود داغم
دلم نمیشود آرام، هر چه میکوشم
ببین شکستهدلانت چه عالمی دارند
در استکان ترکخورده چای مینوشم
به هر دری زدهام تا به کربلا برسم
فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم
سید میلاد حسنی
#حدیث_اشک #سید_میلاد_حسنی #شعر_اربعین #شعر_اربعین_حسینی #شعر_مرثیه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
پای غمت
جا دارد اگر پای غمت جان بگذارم
مجنون شوم و سر به بیابان بگذارم
بین الحرمینی نشدم بعدِ چهل روز
ظلم است به خود نام مسلمان بگذارم
وقتش شده با دیدن عکس حرمت باز
داغی به دل ِ دیدهی گریان بگذارم
چشمم اگر از کار بیفتد اثرش را
باید به سر و رو و گریبان بگذارم
حالا که نجف نیستم از شوق زیارت
این قافیه را می روم ایوان بگذارم
نامردم اگر روضهی تو باشد و پا را
یک ثانیه در روضهی رضوان بگذارم
جا مانده ام و حق بده نام پسرم را
از شوق رسیدن به تو «مهران» بگذارم
بین الحرمینی نشدم؛ آه... ولی کاش
آهو شوم و پا به خراسان بگذارم
حامد تجری
#حامد_تجری #حدیث_اشک #شعر_اربعین #شعر_اربعین_حسینی #شعر_مرثیه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کنجِ حرم
کنجِ حرم انگار تنها جایِ ما نیست
رفتند زائرها و حالِ ما چه حالیست...
رفتند و ما ماندیم و یک آهِ نهانی
حسرت به دل داریم! این دردِ کمی نیست
با خاطراتش اشک می ریزیم هر شب
جز خاطراتی شعله ور همدردمان کیست؟!
قسمت نشد مشایه و داغش به دل مانْد
گاهی نرفتن بدتر از صد زخم کاریست
لعنت بر آن عصیانِ شیطان-زاده ای که
با شوقِ بی حد اسم مان را خط زد از لیست
رحمت بر آن نوکر که اربابش به او گفت:
بار سفر بردار! این توفیق؛ حتمیست-
-اجر تمام روضه هایت اربعین است
مثل همیشه رفتنت امسال قطعیست
امسال هم ما را حرم قابل ندانست
عمریست جای ما به زیرِ قبّه خالیست
غمگین نشسته، غبطه خواهد خورد و این است-
حالِ دلی که بیقرار است و هواییست
موکب به موکب میرود تا تلّ و مقتل
اشکی که از چشمانمان هر لحظه جاریست
باید کجا این درد را مرهم گذاریم؟!
تکلیفِ ما جامانده هایِ کربلا چیست؟!...
مرضیه عاطفی
#حدیث_اشک #شعر_اربعین #شعر_اربعین_حسینی #شعر_مرثیه #طریق_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
زیر پرچمت
چی شیرین تر از شوری اشکمه
دارم با غمت زندگی میکنم
یه عمره هواتو نفس میکشم
زیر پرچمت زندگی میکنم
یه عمریه که من با پای دلم
زیر آسمونت قدم میزنم
تو چشمام با ماه و ستاره ، شبا
به عشق تو نقش حرم میزنم
کی گفته تو تنهایی و بی کسی
تو این روزگار آدمات خیلین
فقط عاشقایی که تو اربعین
میشن زائر کربلات خیلین
یکی توی گوشم میخونه کجا
بشین بی هوا سمت جاده نرو
تا کل دلت رو نکردی حرم
بدون دلت پا پیاده نرو
میام کربلا چون نمیشه با حرف
همه، درد و دل هامو با هم بگم
یه چیزایی هستش که باید بهت
فقط از طریق نگاهم بگم
چه خوبه که لحظه شماری کنم
تموم محرم رو تا اربعین
بپرسن ازم که بهشتم کجاست
جوابم : حرم ، کربلا، اربعین
محمد نجاری
#اربعین_1403 #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا حسین(ع)
اگر بناست همه زیر این علم باشیم
خدا نیاورد آن روز را که کم باشیم
خدا کند که همین دسته جمع بین حرم
کنار حضرت ارباب دور هم باشیم
خدا کند که یکی هم ز جمع کم نشود
دعا کنید همه اربعین حرم باشیم
دمی نشد که ز خون حسین دم نزنیم
شریک درد و غم اولیای دم باشیم
سلامتی مریدان او به بیماریست
سلامتیم اگر مبتلا به غم باشیم
به جرم عشق و جنون نام ما شده مجرم
به وهن مذهب و افراط متهم باشیم
چه چیز بهتر ازین است؟ با گدایی هم
حسین روزیمان کرده محترم باشیم
اگر نشد بشوم شاعرش گدا که شدم
نمیشود همه عمّان و محتشم باشیم
چه عیب این که امیری عربنسب داریم
مقدّر است که ما ارتش عجم باشیم
ز پیش لرزه غم شهر شعر ما لرزید
به زیر زلزلهاش تار و پود بم باشیم
عماد بهرامی
#حدیث_اشک #شعر_اربعین #شعر_اربعین_حسینی #شعر_مرثیه #طریق_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
من اویسم
من اویسم قرن ندارم که
دوره گردم وطن ندارم که
آرزویم فقط غلامی توست
طلبی از تو من ندارم که
هی تو را می زنم صدا عشق است
غیر یابن الحسن ندارم که
مرگ من،جان من، بیا برگرد
بی تو جانی به تن ندارم که
بده خاکستر مرا بر باد
حاجتی بر کفن ندارم که
خود به سر می زنم ز دست فراق
من که دیگر زدن ندارم که
جان عالم بیا بیا کافی است
ای عزیزم بیا بیا کافی است
یا ابانا رهایمان نکنید
درهمیم و سوایمان نکنید
ما دعا می کنیم، ممکن نیست
که شما هم دعایمان نکنید
مردن بی تو مرگ جاهلی است
وای اگر اعتنایمان نکنید
ترسمان است وقت آمدنت
زیر تربت صدایمان نکنید
بی تو بی ارزش است این دنیا
بیش از این بی بهایمان نکنید
اربعین آمده خدا نکند
راهی کربلایمان نکنید
ذکر یا فارس الحجاز منی
ایها العشق چاره ساز منی
نفس عالم از غم تو برید
یا ابانا به داد ما برسید
بی تو ما دور هم خوشیم آقا
من بمیرم تویی فرید و وحید
رفتم از دست بر نمی گردی؟
زنده ام با هزار عشق و امید
همه را دیده ام به غیر شما
جلوه ای هم نشان من بدهید
شدی آواره بیابان ها
ارث عمه تو را به دشت کشید
چقدر عمه بین صحرا رفت
خسته شد بس که روی خاک دوید
آرزوی همه پیمبرها
العجل العجل بیا مولا
اسماعیل روستائی
#اسماعیل_روستائی #شعر_آیینی #شعر_فراق_امام_زمان #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین(ع)
در عراقی، جهت قبله ی ایران منی
از تولد سبب گریه ی چشمان منی
من اگر اشک نریزم نفسم می گیرد
تو بهشت وسط سینه ی سوزان منی
آمدم خوب نگاهم کنی و جان بدهم
ببری یا نبری اَم به حرم، جان منی
خستگی، تاول پاها... همه اش می ارزد
بهترین خاطره در سختی دوران منی
روضه تعطیل نشد، خرج گدای تو رسید
متوجه شده ام برکت دُکّان منی
از همان قبل محرم که تو آواره شدی
نگران سفر و حال پریشان منی
پای من درد گرفت و نظرت راهم بُرد
بسکه تو فکر من و بُردن عصیان منی
لب تو خشک شد و خشک نشد آب فرات
با همان تشنگی ات، چشمه ی جوشان منی
درد خود را به اباالفضل نگفتم به کسی
جز تو که معتقدم عشق نیاکان منی
ای همه زندگی ام! قبر مرا روشن کن
وقت تلقین سبب خنده ی پایان منی
ای شه بی سر من، بی سر و سامان تواَم
با همین بی سری اَت هم سر و سامان منی
زنده زنده جلوی خیمه شهیدت کردند
مقتل مستدل شاه خراسان منی
روی نیزه بروی یا نروی بالایی
ای که سی جزء شدی، مصحف قرآن منی
موکبم را زده ام گوشه ی ویرانه حسین!
باخبر از غم و آه دل ویران منی
دخترت گفت حسین آب شدم، آب بخور
تشت زر دور و برت نیست... تو مهمان منی
ای که هم بازی اطفال شدی پای درخت
خاک و خونی شدی اما روی دامان منی
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسین جانم
از شوق، قلبم میتپد هر دم برای تو
میبارد ابرِ چشمهایم در هوای تو
عطر غمِ شیرین تو در جان که میپیچد
گُل میکند بر سینهام شور عزای تو
از کودکی ای دوست خیلی دوستت دارم
ای کاش باشم تا همیشه مبتلای تو
خوشبخت؛ آنکه پای عشق توست تا آخر
بدبخت؛ آنکه دور شد از خیمههای تو
من رفتهام از دست، مولا! بارها...، اما
برگشتهام هر بار تنها با دعای تو
این اربعین باید به آغوش تو برگردم
من خستهام از غربتِ دنیا... فدای تو!
راه پس و پیشِ مرا بسته گناهانم
کو جادهای که میرود تا کربلای تو؟...
سراج الدین سرایانی
#اربعین_1403 #سراج_الدین_سرایانی #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
واویلا
دور مزار شاهی برپاست سوگواره
یک قافله شکسته با قلب پاره پاره
یک قبر با سه تا شمع، یک قبر دسته جمعی
جمعند دور یک ماه، هفتاد و دو ستاره
سوغاتی سفر را آورده کاروانی ...
گودال زنده شد با پیراهنی دوباره
سوزاند کربلا را ، یک یادگار دیگر
چوبی که بود قبلا بخشی ز گاهواره
یک بانوی خمیده فریاد زد که برخیز
آورده ام برایت یک جفت گوشواره ...
زخمی شده وجودش ،به بازوی کبودش
چرخاند چشم خود را ، شد روضه با اشاره
ناصر دودانگه
#حدیث_اشک #شعر_اربعین #شعر_اربعین_حسینی #شعر_مرثیه #طریق_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا زینب(س)
باری چهل منزل خودم ، بُردم به روی شانه ها
دیدم میانِ شعله ها، بال و پرِ پروانه ها
هر جای این پیکر ردِ ، شلاق جا انداخته
زینب فراوان سنگ خورد ، از پشت بام خانه هازینب کجا و بزمِ می، هم صحبتی با مست ها
منزل به منزل بعدِ تو، من دیده ام میخانه ها
دیدم لبانِ خشکِ تو، می خورد چوبِ خیزران
دیدم که می ریزد سرت ، پیمانه در پیمانه ها
بعدِ ابالفضل باز شد ، پای عدو تا خیمه ها
دیدم پس از عباس من ، جان دادنِ ریحانه ها
نه اکبری نه اصغری ، نه قاسم و عبداللهی
دیدم به چشمِ خویشتن ، ویرانی گلخانه ها
دیدم سرِ بازار را ، دروازه ی ساعات را
دیدم به چشمم هلهله ، رقصیدنِ فتّآنه ها
زینب کجا و حلقه ی انظار و چشمان حرام
زینب کجا و حرمله، شمر و سنان ، بیگانه ها
یادم نرفته شمر با ، آن خنجر کُندش چه کرد
شد پاره پاره حنجرت، دندانه در دندانه ها
یک بار جان دادم همان ، دم که رسیدم قتلگاه
یک بارِ دیگر هم مرا ، کشته غمِ ویرانه ها
با هر بهانه می زد و جایی ندیدم من حسین
سیلی زدن باشد جوابِ پرسشِ دردانه ها
مهدی شریف زاده
#حدیث_اشک #شعر_اربعین #شعر_اربعین_حسینی #شعر_مرثیه #طریق_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
داداش حسین(ع)
از الان بگم که چن تا دخترت
دیگه نیستن توی جمعمون داداش
دوتاشون تو بیابونا جون دادن
یکی تو خرابه با سر باباش
دیگه ماموریتم تموم شده
حالا بعد از این باید گریه کنم
یاد حرفایی که تو بزم شراب
به تو و بابام میزد گریه کنم
کی میدونه چی کشیدم این روزا
من عزیزه بودم و خوار شدم
قبل تو صدامم هیچ کس نشنید
بعد تو راهی بازار شدم
تازه داغت تو دلم تازه شده
بشینم باید برات گریه کنم
بعد تو یاد بلایی که اومد
به سر مخدرات گریه کنم
یه سری دردامونو که بدجوری
داغ اون به دل میشینه نمیگم
دیگه اون یهودی تو بزم شراب
چیا گفتش به سکینه نمیگم
سپر بلای بچه هات شدم
هیشکیو به قدر زینب نزدن
تو که از تنور خولی اومدی
دیگه بچه هات به نون لب نزدن
منی که تو کوچه های مدینه
میگرفتن دورمو برادرام
روزگار کشید منو تو ازدحام
توی کوچه های تنگ شهر شام
برا کندن یه قبر کوچولو
تو خرابه خیلی زحمت کشیدم
راستی تو خرابه هنده رم دیدم
خلاصه خیلی خجالت کشیدم
میبینی من که سر مزار تو
شبیه برگای پاییز شدم
روز عاشورا تو قتلگاه تو
حتی با شمر گلاویز شدم
زخمایی که من دیدم روی تنت
به خدا هیچ جوره مرهم نمیشد
کل فرشای دهاتم میومد
تن تو روو همهشون جمع نمیشد
آخه نیزه ها چجوری در اومد
کجا جمع شد تن نامرتبت
دیگه دیدن جا روی تن تو نیست
دوسه تا به جاش زدن به زینبت
کاشکی نامحرمی اینجاها نبود
تا میگفتم کی واست شهید شده
روسریمو برمیداشتم ببینی
که چقد موی سرم سفید شده
بعد از این روزا برات زار میزنم
شبا هم براتو هق هق میکنم
من تو رو نبینم آروم ندارم
میدونم آخر سر دق میکنم
علی اصغرت کجاست که مادرش
اومده از غم و غصه آب بشه
پاشو که جز تو کسی نمیتونه
حریف گریه های رباب بشه
بعد ما میخواد بمونه کربلا
روضه خون تو ربابه به خدا
میکه اینجا زیر آفتاب بسوزم
بهتر از بزم شرابه به خدا
همه رو آوردم از سفر داداش
حتی پس گرفتم آخر سرتو
ولی شرمنده ام از این که میگم
جا گذاشتم توی شام دخترتو
از خود کربلا تا کوفه و شام
این سه ساله نیمه جونو میزدن
نانجیبا دعواشون باهم میشد
ولی میرفتن و ا ...
#حدیث_اشک #شعر_اربعین #شعر_اربعین_حسینی #شعر_مرثیه #طریق_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سالار زینب(س)
بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود
همانجا که تن تو نامرتب شد همینجا بود
تنت پامال سم چند مرکب شد همینجا بود
اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود
همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم
تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم
صدایت قطع شد بین حرم واویلتاه افتاد
نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد
سرت را میبرید و سمت ما لشکر به راه افتاد
سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد
تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی
مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی
به دنبال سرت غم بی قرین خوردم چهل منزل
چه طعنه ها که از شمر لعین خوردم چهل منزل
به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل
تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل
چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم
سرت را که بغل کردم ببوسم کعب نی خوردم
الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها
شترها بی جهاز آمد فراوان گشت مشکلها
بگویم دختران رفتند بی محرم به محملها
چه ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها
عزیزم روضه ها باز است دل را آب و آتش کرد
فقط سربسته میگویم سکینه چند جا غش کرد
تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را
بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را
نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیدهم را
نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را
جوانی هام قربان سر تو که مقدس بود
همان بزم شراب شام بهر پیری ام بس بود
وحید عظیم پور
#اربعین_1403 #اشعار_آیینی #حدیث_اشک #طیق_نجف_به_کربلا #وحید_عظیم_پور
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین(ع)
بیا اجازه بده میهمان تو باشم
تمام آرزویم هست از آن تو باشم
منی که بنجلم و کس پی خریدم نیست
به چشم آیم اگر در دکان تو باشم
حسینِ فاطمه از هر که جز تو سیرم تا
فقط گرسنه ی یک لقمه نان تو باشم
گناه های من آن قدْر بر زمینم زد
پری نمانْد که در آسمان تو باشم
جهان بدون حرم جای ماندن من نیست
بیا نخواه ز جاماندگان تو باشم
من خراب کجا ؟ زائرت کجا؟ بگذار
زباله جمع کنِ آستان تو باشم
زیارت حرمت کار انبیا باشد
به کربلا ببرم در امان تو باشم
ببین در اوج جوانی خود عزیز دلم
چگونه پیر عزای جوان تو باشم
شهریار سنجری
#اربعین_1403 #شعر_مناجات_امام_حسین #شعر_مناجات_سید_الشهدا #شهریار_سنجری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ساقی عطشان
سلامی از سر اخلاص با صمیمیت
به تو که معنی نامت ورای از غیرت
سلام ساقی عطشان بچه های حسین
سلام بر دل دریایی ات بر آن شوکت
اگر چه تشنه ام اما سراب میخواهم
که هر چه می کشدم سوی تو بود نعمت
پس از تو بود که کاری مهم تلقی شد
گرفت منصب سقایی از تو شخصیت
میان های و هوی زائران تفضل کن
چه میشود که تو با من کنی کمی صحبت
همیشه وقت مصیبت تو را صدا زده ام
سپاس گوی خدایم برای این عادت
چقدر بر روی دوشت رقیه میخندید
نمی گذاشت به طفلی دگر رسد نوبت
همیشه بوسه تو دادی به دست او اما
رسید بر لب او پیش علقمه فرصت
کنار علقمه حق داشت بشکند کمرش
نداشت خیمه زنها پس از تو امنیت
بهمن ترکمانی
#اربعین_1403 #بهمن_ترکمانی #شعر_روضه #شعر_مناجات_اهل_بیت #شعر_مناجات_حضرت_ابالفضل_العباس
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دوریم ز راه یا اباعبدالله
اینگونه مخواه یا اباعبدالله
گفتند که آه در غمت تسبیح است
از داغ تو آه یا اباعبدالله
#سیدمیلادحسنی
#اربعین
#جا_مانده_ها
@hadithashk
ای کاش در آن میکده پیمانه ما بود
در موج ضریح تو فقط شانه ما بود
من _ گریه و تسبیح تو و مادر پیرم
بنویس که دیشب حرمت خانه ما بود
#امیر_فرخنده
#اربعین
#شعر_مناجات_سیدالشهداء
@hadithashk
حسین جان(ع)
من منتظر هستم که باشمبیشتر با تو
من منتظر هستم عزیزم پس خبر با تو
هرکس که دارد ادعای عشق میفهمد
طعم محبت را نمیفهمد مگر با تو
از هر نظر دنیای بی تو آتش است آتش
اما بهشتی میشوم از هر نظر با تو
با اینکه دورم از حرم اما خدارا شکر
سر کرده ام در روضه شب را تا سحر با تو
حرف دل جامانده ها از اشک ها پیداست
اینجا تکلم میکند هر چشم تر با تو
آری هزاران بار می ارزد به آسایش
هرکس که شد یک لحظه حتی در به در با تو
من طبق عادت کوله بار خویش را بستم
از این به بعد ماجرای این سفر با تو
احمدجواد نوآبادی
#احمدجواد_نوآبادی #شعر_اربعین_1403 #شعر_روضه #شعر_مرثیه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسین جانم
من کی بودم یه آس و پاس بی کس
یه از همه رونده شده تو دنیا
تو کی بودی حسین دلتنگیام
هوامو داشتی شبیه یه بابا
از رگ گردنم تو نزدیکتری
قد گناهام ولی از تو دورم
برا تو گریه میکنم تا بلکه
لکه های گناهمو بشورم
دنبال زرق و برق دنیا نیستم
میخوام که تنها تو رو داشته باشم
بذار تا روز مردنم حسین جان
سمت حرم پامو گذاشته باشم
راه رسیدن به خدا کربلاس
راهو به روی ما نبندی کاشکی
با اون نگاهای پر از سلامت
روکنی سمت ما بخندی کاشکی
سلام حسین بی کسای عالم
سلام حسین ، رفیق روز سختی
فاتحهی زندگیمو میخونم
اگه که از تو دور بشم یه وختی
از پس دوری از تو بر نمیام
مشکلمو خودت یه جوری حل کن
دارم بدوبدو میام به سمتت
دستاتو وا کن و منم بغل کن
تو اون حسینی که میون گودال
بغل وا کردی واسه نیزه ها هم
ما نیزه نیستیم ما تو رو دوس داریم
پای ضریحت جا بده به ما هم
حسینی که دلت برا شمر سوخت
ولی سر تو رو برید چه راحت
حسینی که پیرهنتم بخشیدی
تو قتلگاه با اون همه جراحت
حسین مهربون شنیدم تورو
طعنه ها و زخم زبونا کشتن
میگن تو اون نزاع دسته جمعی
پیرا گرفتنت جوونا کشتن
وحید عظیم پور
#وحید_عظیم_پور
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ولی الله
در خاستگاه رنج ، مجالِ سُرور نیست
قلبی که سوخت پای فراقت ، صبور نیست
هرجا که شمع بود ، پرم را گذاشتم
تا شعله ای به طعنه نگوید ، غیور نیست!
این دیده میلِ دیدن یوسف نمی کند...
یعقوبِ چشم منتظران تو ، کور نیست
از سنگ کمترم که دلت را شکسته ام
این خشتِ خام ، لایقِ تُنگِ بلور نیست
هنگام امتحانِ وصال تو جا زدیم
شرمنده ام که دورِ تو مردِ ظهور نیست
کِبرَم لباسِ زُهدِ مرا لَکّه دار کرد
در رخت بندگی که نخی از غرور نیست
با اختیار تام فقیرت شدم ، مَـران!
سائل اگر نشسته دمِ در ، به زور نیست
جانِ مرا بخواه ، تعلُّل نمی کنم
در جمع عاشقان تو ، اهلِ قصور نیست
حس می کنم همین که بمیرم ، تو می رسی
با بودنِ تو در دلِ من ترسِ گور نیست
دلتنگ کربلای حسینم ، مرا ببر
دیگر نگو بساطِ سفر جفت و جور نیست
کم طاقتم ، تو را به ذَبـیـحَالْـقَـفـا بیا
لطفاً بگو که لحظهی دیدار دور نیست
بالای نیزه ها..، وسطِ طشتها..، قبول!
جای سرِ شریف که کُنج تنور نیست
اثبات کرد مطبخِ خولیِ بی صفت
ظُلمت حریفِ تابش آیاتِ نور نیست
بردیا محمدی
#اربعین_1403 #بردیا_محمدی #شعر_اربعین #شعر_مناجات_امام_زمان #شعر_مناجات_سید_الشهدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹