🔻بخش اول
💠 #توحید، #عبودیت و #ساحت_اندیشه
🔰توحید و عبودیت
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (56/الذاریات)
این آیه بنا بر استثنا در سیاق نفی، انحصار مؤکد را می رساند. عبودیت تنها و تنها هدفی است که انسان برای آن خلق شده است.
اما این هدف چه گستره و عمقی را در بر می گیرد؟
همان گستره و عمقی که عظیم ترین حقیقت هستی یعنی توحید دارد، این هدف یعنی عبودیت نیز به همان اندازه گستره و ژرفا دارد.
گستره و ژرفای حقیقت توحید هم به واسطه گزارشات شهودی عرفا در دانش عرفان نظری تبیین گشته و هم با تبیین فلسفی و برهانی در دانش فلسفه خاصه حکمت متعالیه.
صرفا افعال ما نیست که بایستی رنگ و بوی توحیدی بگیرد.
بلکه این #زندگی ما با همه ساحتها و شئوناتش است که بایستی جز صبغة الله چیزی جز از آن نمودار نگردد.
نه تنها #نظام_رفتاری ما، بلکه #نظام_حساسیتها و گرایش و عواطف ما و #نظام_اندیشه ما نیز بایستی عبودیت خدا در آن به عنوان هدف همیشه مد نظر باشد.
در دانش فلسفه تبیین می گردد که علت فاعلی متمم علت غایی است و فاعل با غایت گرفتن امری از جنس غایت می شود و بلکه در صیرورتی خود غایت می شود.
پس انسان با هدف گرفتن توحید در همه ساحت های زندگی اش، از جنس توحید می شود و انسان به جایی می رسد که
كنت سمعه الذى يسمع به ، و بصره الذى يبصر به ، و لسانه الذى ينطق به ، ويده الذى يبطش بها(حدیث قرب نوافل/در قرب نوافل حق تنزل مى كند و چشم و گوش عبد مى شود كه شنونده و بيننده عبد است)(1)
بلکه انسان در صعودش به جایی می رسد که
كان سمعى الذى اسمع به ، و بصرى الذى ابصر به ، ويدى التى ابطش بها(حدیث قرب فرائض/در قرب فرائض عبد ترفع مى يابد و صعود و عروج پيدا مى كند و بالا مى رود و چشم و گوش حق مى شود كه گوينده و شنونده بيننده حق است)(2)
🔰توحید و دانش و اندیشه اسلامی
از روز اول آفرینش و حتی خود آفرینش چیزی جز #بسط_توحید نبوده است. دغدغه تاریخی انبیاء نیز چنین بوده و اوصیاء و اولیاء نیز در همین راه خون خود را فدا کرده اند.
در این میان نیز دانشهای اسلامی به نوعی هدف غایی که دنبال می کرده اند چیزی جز #بسط_توحید نبوده است.
دانشمندان و اندیشمندان بزرگ اسلامی نیز به این هدف غایی التفات داشته اند اما گاه این هدف در اندیشه طفلان و نااهلان عرصه دانش و اندیشه به فراموشی و غفلت سپرده میشده و می شود.
#فقه_موجود در راستای تبیین و ترسیم زندگی موحدانه در ساحت افعال #فرد_مکلف و بسط #ولایت_الله در این زمینه بوده است.
دانش #کلام نیز در پی حراست از مرزهای #عقاید_توحیدی پی ریزی شده است.
همچنین دانش #فلسفه_اسلامی با دغدغه شناخت عظیم ترین حقیقت هستی یعنی #توحید بسط پیدا کرده است.
آنجا که در #اصالت_وجود صحبت می کند او چیزی غیر از شناخت حق تعالی را دنبال نکرده،
آنجا که رابطه علیت را تقریر نوینی صدرا از آن ارائه داد به دنبال آن بود که «کلّ من علیها فان» را به واسطه #وجود_فقری تبیین کند.
آنجا که حرکت جوهری در حکمت متعالیه ترسیم و تصویر می گشت نافذان بصیرت عرصه دانش میدانستند که این چیزی جز ترسیم #صیرورت_تکوینی_عالم_به_سوی_حق نیست.
دانش عرفان اسلامی هم پیش از آن که وجود یابد این عرفان و شهود و دریافت حقیقت بود که موجود بوده و دانش عرفان اسلامی چه عرفان نظری و چه عرفان عملی گزارش دریافت های شهودی و تجربه های سالکانه است.
البته که مراتب توحید و بسط توحیدی که این دانش ها نشانه گرفته اند بر اساس فهمی که از توحید داشته اند بسیار متفاوت است و در این میان عرفان اسلامی از برترین فهم ها برخوردار است که به مدد وحی و بیان فاخر حضرات معصومین علیهم السلام به انضباط و دقت مثال زدنی دست یافته است.
در طول تاریخ عرصه فکر سرزمینهای اسلامی، توحید به عنوان عظیم ترین حقیقت هستی سائس اصلی مسیر دانش و اندیشه اسلامی بوده است.
فلذا یقینا ساحت اندیشه اسلامی اگر می خواهد به اصالت تاریخی خود پایبند بماند بایستی عبودیت الله در ساحت اندیشه و دانش را مد نظر داشته باشد.
🔰#عبودیت_الله و ساحت اندیشه و دانش
💢❓💢سوالی که مطرح می شود این است که چگونه عرصه دانش و اندیشه ساحتی برای عبودیت شود؟! چرا که آزادی در تفکر و اندیشه رکن رکین آن است و این مقوله با تعبّد که سلب آزادی است جمع نمی شود؟! تعبّد یعنی اطاعت بی چون و چرا در حالیکه فکر و دانش عرصه ایست که اطاعت بی چون و چرا در آن بی معناست.
—---—
◼️ سید مصطفی مدرس مصلی
🔗@seyyedmodarresi
🔻بخش دوم؛ پایانی
در جواب بایستی گفت حقیقت تفکّر برای چیست؟
حقیقت تفکّر، حقیقت است. آدمی در جستجوی حقیقت و عطشناک حقیقت است. این حقیقت است که او را از این سو بدان سو می کشاند.
عظیم ترین حقیقت هستی توحید است و تمامی حقایق دیگر تبلور این حقیقت اند.
اصل مبارزه از حقیقت توحید نشأت گرفته است. آنگاه که انبیاء الهی دعوت به حق و توحید را مطرح ساختند عظیم ترین جبهه گیری ها و موضع گیری ها علیه ایشان به راه افتاده است.
اگر کسی به حقیقت توحید نرسیده می تواند آزادانه بیندیشد و به حقیقت توحید برسد. اما اگر کسی به توحید رسید دیگر اندیشیدن ذیل این حقیقت هستی را بپذیرد.
چرا که استنکاف و استکبار در برابر اندیشیدن ذیل عظیم ترین حقیقت هستی چیزی جز دور شدن از حق و حقیقت و غرق شدن در دریای توهمات و خیالات را برای انسان به ارمغان نمی آورد.
💠🔰💠 #اندیشه_توحیدی
آیه «انا لله و انا الیه راجعون» یک گزاره راهبردی در ساخت و معماری اندیشه مترقی و متعالی اسلامی است.
اندیشمندان ما اگر میخواهند یک ساخت مترقی از اندیشه اسلامی را رقم بزنند بایستی که اندیشیدنشان و اندیشه شان را از توحید شروع کنند.
حقیقت توحید از آن جهت که همه حقایق را به صورت مندمج در خود دارد بسان نور سفیدی است که با قرار گرفتن در پشت منشور طیفی از نورهای رنگارنگ را به تجلی در می آورد.
عدالت، آزادی، کرامت، پیشرفت و تکامل و ... همه اینها حقایقی هستند که از توحید نشأت می گیرند و رسالت این حقایق هم این است که حیات انسانی را چه فردی و چه اجتماعی را به سوی عظیم ترین حقیقت هستی هدایت کنند.
اندیشه اسلامی بایستی از توحید شروع شود و برای #بسط_توحید، بسط یابد و غایتی جز توحید نداشته باشد: «انا لله و انا الیه راجعون»
توحید به عنوان عظیم ترین حقیقت هستی حقیقتیست که همه حقایق را نظام و تقدیری متقن و احسن بخشیده است.
اگر میخواهیم ترجمان اندیشه ای و دانشی این نظام و تقدیر متقن و احسن را در ذهن و فکر خود داشته باشیم لازم است که اندیشیدنمان از توحید باشد و برای توحید باشد و به سوی توحید باشد.(3)
اندیشه هایی که منقطع از توحید شروع می شوند...
یا نظام و چینشی استوار ندارند،
و یا اگر به ظاهر نظام و چینشی استوار و متقن دارند در نهایت به حقیقتی پایدار برای حیات انسانی منتهی نمی شوند.
فرق اندیشیدن اسلامی با اندیشیدن غربی که از توحید شروع می شود آنست که انسان در بدو امر در مواجهه با باطن عالم قرار می گیرد اما اندیشیدن غربی در لایه ظاهری حیات دنیا گرفتار می شود و تمام محاسبات خود را بر اساس داده های این لایه های ظاهری بنا می کند.
اندیشه ای که مفاهیم آن آبشخوری غیر از توحید دارد نمی تواند به عاقبت نیکویی منتهی شود چرا که بر ممشای صیرورت تکوینی حقیقت عالم، این اندیشه تکوّن نیافته است.
پی نوشت:
1. حدیث قرب نوافل:
الكافى باسناده عن حماد بن بشير قال سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول :
قال رسول الله صلى اللّه عليه و آله : قال الله عزوجل
من اهان لى وليا فقد ارصد لمحاربتى ، و ما يتقرب الى عبدى بشى احب الى مما افترضت عليه و انه ليتقرب الى بالنافله حتى احبه فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به ، و بصره الذى يبصر به ، و لسانه الذى ينطق به ، ويده الذى يبطش بها، ان دعائى اجبته و ان سالتى اعطيته ، و ما ترددت عن شى انا فاعله كترددى عن موت المومن ، يكره الموت واكره مساءته
2. حدیث قرب فرائض:
قال الله عزوجل ما يتقرب الى عبدى بشى احب الى مما افترضته عليه ، و ما زال يتقرب الى عبدى بالفرائض حتى اذا ما احبه و اذا احببته كان سمعى الذى اسمع به ، و بصرى الذى ابصر به ، ويدى التى ابطش بها.
3. یکی از معدود کارهای شایسته ای که در این وادی صورت گرفته است مقاله «#روح_توحید، #نفی_عبودیت_غیر_خدا» از سید علی خامنه ای می باشد که هم به لحاظ روشی و هم به لحاظ محتوایی توحیدی است. متاسفانه این رویه استوار آنچنان که باید و شاید از جانب اندیشمندان ما جدی گرفته نشد.
—---—
◼️ سید مصطفی مدرس مصلی
🔗@seyyedmodarresi
▪️یادداشت شخصی حجت الاسلام سید مصطفی مدرس مصلی؛ منتشر شده در کانال شخصی ایشان🔻
#توحید
#اندیشه_توحیدی
#توحیدی_اندیشی
#اصول_معماری_اندیشه_متعالی_اسلامی
—---—
◼️ سید مصطفی مدرس مصلی
🔗@seyyedmodarresi
📌 پرسش
چرا پس از تشکیل حکومت اسلامی همواره جریانهای ظاهری گرایی و اخباری گری با سرعت شکل می گیرند و نبض جامعه را به دست می گیرند؟
چرا در اواسط عصر صفویه جریان اجتهاد و عقلانیت حاشیه نشین شد و جریان اخباری گری جایگزین آن شد و عمومیت یافت؟
چرا در دوران صفویه کسی خطر اخباریگری را تشخیص نداد و مقاومتی در برابر آن گزارش نشده است؟
قدرت نفوذ و گسترش اخباری گری در چیست؟
چرا کنشگران اجتماعی در جوامع اسلامی به تفکرات اخباریگری علاقه دارند؟
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 اندیشه و رسانه
🔹هیچ اندیشهای بدون رسانه و منبر به عرصهی عمومی منتقل نمیشود و به فرهنگ مبدل نمیگردد. بدون رسانه، هر اندیشهای در وس پردهی حجاب خواهد ماند و امکان تأثیرگذاری بر جامعه را نخواهد داشت.
🔸اندیشههای دارای رسانه و منبر، هرچقدر هم غیر دقیق و غیر عقلانی باشد از اقبال بیشتری برخوردار است. چرا که عموم مردم و کنشگران بیش از آنکه دنبال منطق و عقلانیت باشند شیفته جذابیت و هنرورزی و همچنین سادگی و کارآمدی هستند.
🔹 انسان موجودی معنایاب و تفسیرگر است و هر چیزی را از منظری که از پیش انتخاب کرده است میبیند. به تعبیر دیگر، واقعیتهایی را آگاهانه میبیند که از قبل دربارهی آنها دغدغه و حساسیتی پیدا کرده باشد و ذهنیتی از آنها داشته باشد. بر این اساس، رسانه و منبر بزرگترین نقش را در ساخت ذهنیتها، ذائقهها و چشماندازهای انسان بر عهده دارد که بدین واسطه امکان رؤیت، روایت و تفسیر انسان را ممکن میسازد.
🔸رسانه و منبر برای ترویج اندیشهها و فرقهها، چند کارویژه میتواند داشته باشد:
۱. جذابیت و هنرمندی در عرضهی محصولات،
۲. تکرار اندیشهها و پیامهای آن در جهت تغییر ذائقهی و مطالبات عمومی،
۳. القای کارآمدی و اثربخشی و نفی کارآمدی و اثر بخشی از جریانهای رقیب،
۴. القای کثرت مخاطبان و مشتریان، و مطلوبیت حداکثری نزد آنها،
۵. ساخت روایتی جذاب و متفاوت از پیشینهی تاریخی، قهرمان سازی، استثناانگاری از کنشگران علمی و فکری خود در عین مظلومنمایی و ستمدیدگی از سوی جریانهای رقیب.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌حکمت قرآنی
مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگی خود او، مجموعهی در هم تنیده و به وحدت رسیدهی چند عنصر گرانبها است. در فلسفهی او از فاخرترین عناصر معرفت یعنی عقل منطقی، و شهود عرفانی، و #وحی_قرآنی، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانی، و ذوق و مکاشفهی عرفانی، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته، و در عمر علمی پنجاهسالهی او رحلههای تحصیلی به مراکز علمی روزگار، با مهاجرت به کهک قم برای عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پیاده احرامی حج شدن، همراه گردیده است.
همانگونه که فلسفهی صدرایی -که خود او بحق آن را حکمت متعالیه نامیده- در هنگام پیدایش خود، نقطهی اوج فلسفه اسلامی تا زمان او و ضربهیی قاطع بر حملات تخریبی مشککان و فلسفهستیزان دورانهای میانهی اسلامی بوده است، امروزه پس از بهرهگیری چهارصدساله از تنقیح و تحقیق برجستگان علوم عقلی، و نقد و تبیین و تکمیل در حوزههای فلسفه، و ورز یافتن با دست توانای فلاسفهی نامدار حوزههای علمی بویژه در اصفهان و تهران و خراسان، نه تنها استحکام بلکه شادابی و سرزندگی مضاعفی گرفته و میتواند در جایگاه شایستهی خود در بنای فرهنگ و تمدن، بایستد و چون خورشیدی در ذهن انسانها بدرخشد و فضای ذهنی را تابناک سازد.
مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون همه فلسفهها در محدودهی ملیت و جغرافیا نمیگنجد و متعلق به همهی انسانها و جامعهها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوانبندی متقن عقلایی برای فهم و تفسیر هستی نیازمندند.
هیچ فرهنگ و تمدنی بدون چنین پایهی مستحکم و قابل قبولی نمیتواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینهی روحی برساند و زندگی او را از هدفی متعالی برخوردار سازد . و چنین است که به گمان ما فلسفهی اسلامی بویژه در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی ، جای خالی خویش را در اندیشهی انسان این روزگار میجوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت.
ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهی وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدی چون #امام_خمینی که یگانهی دین و فلسفه و سیاست و خود یکی از صاحبنظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزهی درسی و تحقیقی پربرکت حکیم #علامهی_طباطبایی که استاد یگانه مبانی ملاصدرا در طول سی سال در حوزهی قم به شمار میرفت، و تلاش تلامذه و هم دورههای آنان، بیشک دورهی با برکتی برای فلسفه الهی است.
۱۳۷۸/۰۳/۰۱
پیام آیت الله العظمی خامنهای به کنگره بزرگداشت ملاصدرا
#حکمت_قرآنی
#حکمت_متعالیه
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفهی_قرآنی
در محشر اندیشه های فلسفی روز که غالباً از نور معنی و پرتو توحید، بیگانه و بیخبر است، جای این #فلسفهی_قرآنی و پایه های استقرار و خلل ناپذیرش، خالی است. زبانی آشنا با فرهنگ و معارف کنونی جهان، و دستی چیره در ترسیم زیباییهای «حکمت متعالیه» و در پشت آن، ذهنی ژرف بین و نواندیش و جامعنگر به کار است تا فلسفهی این حکیم بزرگ را در نمایشگاه فاخرترین فرآوردههای بشری، در جای سزاوار خود بنشاند.
پیام آیت الله العظمی خامنهای به کنگره بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد حکیم حاج ملاهادی سبزواری 1 / 2 /1372.
#حکمت_قرآنی
#حکمت_متعالیه
#سبزواری
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 #ببینید
◽️ تیزر همایش ملی عرفان اهل بیتی
💢 پیام تصویری مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی
🎙سخنرانی:
آیت الله #علی_اکبر_رشاد
استاد #سید_یدالله_یزدان_پناه
استاد #حمید_پارسانیا
📚 رونمایی از کتب و آثار ویژه همایش
⏰ چهارشنبه ۱۰ اسفندماه، ساعت ۱۸:۴۵
🏢 قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
🔍 اطلاعات بیشتر:
🌐 eitaa.com/joinchat/905248775C8cd586abfc
#عرفان_اهل_بیتی
📌 اگر روند مخالفت با فلسفه ادامه می یافت وضع حوزه ها شبیه کلیسای قرون وسطی می شد!
✍عارف کامل، فقیه جامع حضرت امام خمینی (ره) در منشور روحانیت:
🔹«یاد گرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار مىرفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزهاى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مىگفتم.
🔸 تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مىیافت، وضع روحانیت و حوزهها، وضع کلیساهاى #قرون_وسطى مىشد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزهها را حفظ نمود ..
🔹علماى دین باور در همین حوزهها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا کردند. قیام بزرگ اسلامىمان نشأت گرفته از همین بارقه است. البته هنوز حوزهها به هر دو تفکر آمیختهاند.»
♦️ تصویر دستخط عارف حکیم و فقیه جامع حضرت امام خمینی(ره) در منشور روحانیت است.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تغییر معنای فیلسوف و علامه
(روایتی از شیوهی جدید فیلسوف شدن در ایران)
بخش اول...
🔹گاهی برخی از افراد فیلسوف خوانده میشوند که حتی یک روز کلاس منطق و فلسفه نرفتهاند، یک متن فلسفی را کامل نخوانده است و فقط از دانشجویان اقتصاد و جامعه شناسی و یا ریاضی و... چیزهایی شنیده و استفاده کرده است که گاهی حرفهای منسوخ قرن ۱۹ اروپا است که صورت اسلامی و معنوی به خود گرفته است. هیچ متن فلسفی را تدریس نکرده است و هیچ کتاب و مقالهای ننوشته است. در عین حال با اساس منطق و فلسفه مخالف باشد و آن را کهنه و ناکارآمد بداند، اما با این وجود توسط مریدان #فیلسوف خوانده میشود و در تبلیغات گستردهی رسانه ای در تلوزيون و منبر و شبکههای مجازی #علامه و نادرهی دهر و مؤسس مکتب فکری نامیده میشود که بنیادهای همهی علوم و فناوریها را تغییر داده است.
🔸این طنز تلخی است که متأسفانه بواسطهی فعالیتهای رسانهای و تبلیغاتی بر جامعهی ما تحمیل شده است و نمونههایی از آن را در جناح غربزده و غرب ستیز میتوان معرفی کرد.
🔹 مانعی هم نیست میتوان معنای فیلسوف و علامه را تغییر داد و معنای موسعی برای آن در نظر گرفت. همچنان که القاب در طول تاریخ تبدل مفهومی پیدا کرده و معانی جدید به خود گرفته است. مانند ثقة الاسلام، حجت الاسلام، آیت الله که ابتدا فقط بر برخی از نوادر علمی اطلاق میشد اما امروز برای طلاب معمولی هم به کار میرود.
🔴 ادامه دارد ...
نمونه ها در یاداشت های بعدی معرفی می شود.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تغییر معنای فیلسوف و علامه
(روایتی از شیوهی جدید فیلسوف شدن در ایران)
بخش دوم:
نمونه ها:
دهها سال است که نظریات پوپر در زمینههای سیاسی و اجتماعی کهنه و منسوخ شده و دهها کتاب علیه نظریات او در اروپا نوشتهاند؛ اما در سالهای اخیر آدمهایی پیدا شدند که با ادعای فهم فلسفی، شروع کردند به ترویج نظریات پوپر! سالهای متمادی است که نظریات حاکم بر مراکز اقتصادی دنیا منسوخ شده و حرفهای جدیدی به بازار آمده است؛ اما عدهیی هنوز وقتی میخواهند طراحی اقتصادی بکنند، به آن نظریاتِ کهنهی قدیمی نگاه میکنند! اینها دو عیب دارند: یکی اینکه مقلدند، دوم اینکه از تحولات جدید بیخبرند؛ همان متن خارجی را که برای آنها تدریس کردهاند، مثل یک کتابِ مقدس در سینهی خود نگه داشتهاند و امروز به جوانهای ما میدهند. کشور ما مهد فلسفه است، اما برای فهم فلسفه به دیگران مراجعه میکنند!
۱۳۸۳/۰۴/۱۷
بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان همدان
🔴ادامه دارد...
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌الگوهای کلان تولید علوم انسانی اسلامی در بستر انقلاب اسلامی: ویژه طلاب و دانشجویان
مؤلف: سیدمهدی موسوی
ناشر: آفتاب توسعه
زبان: فارسی
ردهبندی دیویی: 297.485
سال چاپ: 1395
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 1000 نسخه
تعداد صفحات: 664
توضیح کتاب:
علوم انسانی نقش فرهنگسازی، سیاستگذاری، برنامهریزی و مدیریت اجتماعی را در هر جامعهای به عهده دارد و زمینهساز ساخت الگوها و شاخصههای پیشرفت و تعیینکننده مسیر تاریخی یک ملت و راه وصول به غایت مطلوب در زندگی است. در کتاب حاضر تلاش شده تا علاوه بر بیان تطورات تاریخی علوم انسانی، در برخی از مقاطع تمدن اسلامی و تمدن غرب، گزارشی از آرا و الگوهای سیزده نفر از اندیشمندان و متفکران مسلمان ایران و جهان اسلام ارائه شود که به نوعی با گفتمان انقلاب اسلامی قرابت دارند
#الگوهای_کلان_علوم_انسانی_اسلامی
#سید_مهدی_موسوی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌الگوهای کلان تولید علوم انسانی اسلامی در بستر انقلاب اسلامی
سید مهدی موسوی
ناشر : آفتاب توسعه
این کتاب در 3 بخش به نگارش درآمده است: بخش اول با عنوان «درآمدی بر تطورات علوم انسانی»
و بخش دوم «الگوهای کلان در تولید علوم انسانی اسلامی در ایران
و بخش سوم «الگوهای مهم جهان اسلام در تولید علوم انسانی اسلامی».
🔹بخش اول این کتاب با عنوان «درآمدی برتطورات علوم انسانی» شامل دو فصل است که مولف در فصل اول با موضوع «تطورات علوم انسانی در تمدن اسلامی و امتداد آن در انقلاب اسلامی» به مضامینی همچون، جایگاه و مفهوم علوم انسانی در تمدن اسلامی و انقلاب اسلامی محصول علوم انسانی اسلامی پرداخته است. در فصل دوم از بخش اول این کتاب، موضوع «تطورات علوم انسانی در تمدن مدرن غرب» مطرح شده است.
🔸بخش دوم، شامل ۱۰ فصل با موضوعاتی همچون:
✔️بنیان های تولید علوم انسانی از منظر امام خمینی(ره)،
✔️نقشه راه دستیابی به علوم انسانی اسلامی از منظر مقام معظم رهبری،
✔️بسترسازی فلسفی و قرآنی علامه طباطبایی جهت تولید علوم انسانی اسلامی،
✔️گام های اساسی در مسیر تولید علوم انسانی اسلامی در اندیشه شهید مطهری،
✔️علوم انسانی در پرتو مکتب اسلام از منظر شهید آیت الله صدر،
✔️ امکان علوم انسانی اسلامی در بستر حیات معقول از منظر علامه جعفری،
✔️تولید علوم انسانی در پرتو نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی،
✔️روند اسلامی سازی علوم انسانی از منظر علامه آیت الله مصباح یزدی،
✔️اجتهاد عام به مثابه روش علوم انسانی اسلامی از منظر آیت الله علی عابدی شاهرودی،
✔️منطق تولید علوم انسانی اسلامی در نگاه حجت الاسلام حسینی شیرازی.
🔸و در بخش پایانی(بخش سوم) در دو فصل با عناوین «بایسته های اسلامی سازی علوم انسانی از منظر سید محمد نقیب العطاس» و «جغرافیای اسلامی سازی معرفت در نگرش طه جابر العوانی» تهیه و تنظیم شده است.
در پایان کتاب مولف، جمع بندی و سخن پایانی خود از الگوهای کلان تولید علوم انسانی اسلامی در بستر انقلاب اسلامی را ارائه کرده است
#الگوهای_کلان_علوم_انسانی_اسلامی
#سید_مهدی_موسوی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
🔹جناب برادر انقلابی و دغدغه مند، آقای سیدمهدی موسوی، بحق برای تراث علوم اسلامی دل می سوزاند، اما از آنجا که، پرمطالعه است و فرصت چندانی برای تعمق و تدقیق پیدا نکرده، فلذا با عبور از سطح نظریات و رویکردها، به گزارشی سطحی از آنها اکتفا میکند.
🔹در این جلسات، به گزارش دیدگاه فرهنگستان پرداخته، اما هرکسی که چند جلسهای در طرح عمومی فرهنگستان شرکت کرده باشد یا اینکه متنی از متون این مجموعه را خوانده باشد، با تعجب به این گزارش خواهد نگریست.
🔹بارها خدمت ایشان عرض شد که، در هر مجموعهای که حضرتعالی پیشنهاد میکنید، برای گفتگوی علمی پیرامون دیدگاه فرهنگستان حاضریم، اما مع الاسف از گفتگوی علمی فرار میکنند.
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌عصبانیت از کانال امتداد حکمت و فلسفه الهی: یکی از دوستان متنی را برایم ارسال کرد که حاکی عصبانیت ی
قبلا شیوه و اخلاق دعوت این نویسندهی محترم در این کانال منتشر شد.
⏏⏏⏏
میدان اندیشه، میدان توهین و رجز خوانی نیست.
مقام نقد است و سنجش.
نقد مکتوب را مکتوب جواب میدهند و در پاسخ به کتاب ۶۵۰ صفحهای (الگوهای کلان علوم انسانی اسلامی) حداقل ۶۵ صفحه باید نوشت.
دوستان عزیز به فصل دهم از بخش دوم کتاب الگوهای کلان علوم انسانی اسلامی مراجعه کنند و نسبت به آن ۶۰ صفحه حداقل ۶ صفحه نقد مکتوب بنویسند.
با تشکر
📌ضرورت آشنایی حوزه و طلاب با آثار فکری و اندیشه های غرب
🎤حکیم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای:
🔸حوزه باید از پیشرفتهای جهانی - در همهی مسائلی که به علوم اسلامی ارتباط پیدا میکند - مطلع بشود و خود را با آنها هماهنگ کند. مثلاً امروز در باب جامعهشناسی، مفاهیم جدیدی مطرح میشود که این مفاهیم، با حوزهی کار علمای دین ارتباط پیدا میکند. فرض کنید مفاهیم جامعهشناسی یا تاریخی مارکس در داخل اجتماعات میآید و وسیلهیی برای القای تفکرات ماتریالیستی و فلسفی مارکس میشود. مباحث اجتماعی یا اقتصادی مارکس، با مسائل فلسفی مارکس از هم جدا هستند. اگرچه اینها را به هم زنجیر و قفل کرده و ارتباط داده است، لیکن مقولههای جدایی هستند. ماتریالیسم یک مقوله است، سوسیالیسم علمی در باب اقتصاد یک مقولهی دیگر است. یا طبقات اجتماعی، آنطوری که مارکس در تحول تاریخی - که همان مبنای سوسیالیسم علمی است - ترسیم میکند، یک حرف دیگر است؛ اما همان مسائل اقتصادی و همان مفاهیم اجتماعی میآیند در ذهن فلسفی مخاطبان خودشان اثر میگذارند؛ آن وقت حوزهی علمیه برای مقابلهی با ماتریالیسم، این دفعه شروع به تلاش و راه رفتن میکند!
🔹چرا ما از اول متوجه نباشیم که چه چیزی دارد در دنیا فراهم و فرآورده میشود، تا به افکار بشر داده بشود، تا خودمان را از ریشه آماده کنیم؟ بنشینیم تا صد سال بعد از مرگ مارکس، که افکار او همه جا منتشر شد و وارد کشور ما گردید و چهار نفر از بچههای ما رفتند تودهیی یا مارکسیست شدند و خدا را انکار کردند، آن وقت تازه به این فکر بیفتیم که حالا مثلاً علیه بیدینی و بیخدایی آنها کتاب بنویسیم! این درست است؟ راهش این است؟ یا نه، اگر از همان وقتی که تفکرات اقتصادی یا اجتماعی مارکسیسم یا هر مکتب دیگری داشت ریشه میگرفت و جوانه میزد - من به عنوان مثال مارکسیسم را میگویم، که حالا امروز در دنیا دیگر از مارکسیسم تقریباً خبری نیست؛ امروز باز چیزهای دیگری هست - چنانچه حوزههای علمیه متوجه بودند و خودشان را هماهنگ میکردند و پیش میبردند، میتوانستند بموقع و بجا آن افکار صحیح اسلامی را بدهند و نگذارند که در موضع تدافعی قرار بگیرند؛ همیشه موضع تهاجمی و تبیینی داشته باشند. پس، بایستی خودشان را با افکاری که به نحوی با مسائل اسلامی ارتباط پیدا میکند، هماهنگ نمایند.
🔸 منطق دیالکتیکی مدتها در دنیا پیش آمده بود، هگلی پیدا شده بود و دیالکتیکی درست کرده بود؛ در همهی عالم هم پخش شده بود و یواشیواش آمده بود و منطق شکلی و صوری را که پایهی استدلالهای ماست، مورد تعرض قرار داده بود؛ ما تازه به فکر افتادیم که بیاییم دیالکتیک را خراب یا ردش بکنیم! اینگونه برخورد با قضایا، برخورد انفعالی است. بایستی با تحولات جهانی آشنا بود، تا برخورد انفعالی پیش نیاید؛ بلکه برخورد فعال پیش بیاید.
بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1370/06/31
#تبادل_فرهنگی
#برخورد_انفعالی
#دیالکتیک
#تضاد
#چپ_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفه علم دینی است
🔹فلسفه را باید به عنوان یک علم دینىِ محض به حساب آورد.
✍ بیانات آیتالله العظمی خامنهای دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی - 1391/11/23
#حکمت_قرآنی
#حکمت_متعالیه
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 امام خمینی چکیده و زبده فلسفه ملاصدرا
🔸امام (رضوان اللَّه علیه) چکیده و زبدهی مکتب ملاصدراست؛ نه فقط در زمینهی فلسفیاش، در زمینهی عرفانی هم همینجور است.
✍بیانات آیتالله العظمی خامنهای در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزههای علمیه کشور 8 / 9/ 1386.
#حکمت_قرآنی
#حکمت_قرآنی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌سلام فرمانده و راهبرد حضور تمدنی
🔹سرود سلام فرمانده و ترجمه های مختلف آن به زبانهای مختلف، پیام های مختلفی دارد که یکی از آنها پی بردن به شیوه های نوین حضور تمدنی و گسترش فرهنگ اسلامی است.
🔸از سویی توجه به فرهنگ مهدویت و مقاومت و از سوی دیگر زبان ساده و معصومانه کودکی در قالب سرود از جمله ویژگیهای این اثر هنری است که توانست در میان ملتها جاگیر شود.
🔹 سلام فرمانده یک سرود تنها نیست بلکه نمادی از حکمت انقلاب اسلامی و فرهنگ متعالی برآمده از آن است که سالیان متمادی متفکران و اندیشمندان انقلاب اسلامی به صورتبندی آن پرداخته اند و توسط امام خمینی و امام خامنهای به یک گفتمان تبدیل شده است و توسط مجاهدان جبهه مقاومت، به عنوان الگوی موفق عملیاتی معرفی شده است. امروز سلام فرمانده با این عقبه تئوریک و زمینه فرهنگی توانست مرزهای جغرافیایی را در نوردد و نمادی از آن فرهنگ و عمل باشد.
🔸 ندیدن این عقبه تئوریک و عدم توجه به حکمت انقلاب اسلامی، موجب می شود که نتوان تحلیلی واقع بینانه از موفقیت سلام فرمانده داشت و صرفا آن را در سطح یک سرود و شعر و آهنگ فهم کرد و به تحلیل نشست. در این صورت، نقدهای هنری برجسته می شود که شاید بسیاری هم وارد باشد.
🔹اما آنچه سلام فرمانده را از سایر آثار همانند متمایز کرد تجلّی فرهنگ متعالی انقلاب اسلامی با محوریت گفتگو با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در زبانی ساده و سرشار از احساسات پاک آن هم از زبان کودکان و نوجوانانی است که آینده متعلق به آنهاست.
🔸 لذا می توان آنرا نمونه یک اثر تمدنی دانست. #اثر_تمدنی اثری است که اولا قابلیت درنوردیدن مرزهای جغرافیایی را داشته باشد و پیامی نو را به ملتها منتقل کند و ثانیا از آنچنان عمق معنایی برخوردار باشد که قابلیت انعطاف محتوایی با اقتضائات فرهنگی، زبانی و سیاسی جوامع مختلف را داشته باشد و لازمه آن امکان شکل گیری جهشهای مضمونی در چارچوب شبکه مفهومی و نظام معنایی بنیادین آن است به نحوی که اصل پیام محفوظ باشد.
🔹 سلام فرمانده نمونه یک اثر تمدنی است چراکه آغازی بر یک جریان پاک و طيب و خودجوش انقلابی است که خود مسیرش را در داخل و خارج پیدا کرد و به سرعت نسخه های متنوع آن بدون هرگونه دخالت دولتها در میان ملت ها تولید شد. نکته جالب توجه دیگر، جهش های مضمونی آن در نسخه های ملتهای دیگر است که کاملا موجب سازگاری آن سرود با فرهنگها و اقتضائات زبانی و سیاسی ملتهاست. ارتقا #سلام_فرمانده به #سلام_يا_مهدي یکی از جهشهای محتوایی این اثر است که در آینده جهش های دیگری را هم در پی خواهد داشت.
✍ سید مهدی موسوی
#سلام_فرمانده
#سلام_یا_مهدی
#فرهنگ_سازی
#مقاومت
#مهدویت
#انقلاب_اسلامی
❇️ کانال #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پرفکرترین انقلاب
(درآمدی بر جبهه فکری انقلاب اسلامی)
🔹انقلاب اسلامی ملت ایران محصول تلاش گسترده فکری و فلسفی بود و به یقین می توان اذعان کرد که برای هیچ انقلابی پیش از پیروزی در طول تاریخ به اندازه انقلاب اسلامی کار فکری و فلسفی نشده است.
🔸انقلاب اسلامی محصول مجموعه ای از تلاش های نظری و فکری است که از سالیان دور توسط متفکران بزرگ و اندیشمندان مسلمان در جلسات خصوصی و مجامع علمی و منابر عمومی مطرح شده است و در این راستا طرحها، راهبردها، پیشنهادات مختلفی ارائه شد که زمینه ساز رشد و تعالی جامعه ایرانی و همبستگی کنشگران انقلابی شد.
🔹این طرحها و برنامههای نظری و فلسفی شباهتها و تمایزهایی هم با هم داشتند هر کدام افقها و راهبردهای مختلفی را پیشنهاد میکردند اما آنچه مهم بود این است که یک نهضت فکری و فلسفی در جامعه شکل گرفت و از طریق رسانهها و منابر به اطلاع عموم می رسید.
#نظام_اندیشه_اسلامی
#جبهه_فکری_انقلاب_اسلامی
#متفکران_معاصر_مسلمان
#فقیهان و فیلسوفان انقلاب_اسلامی
متفکران #نظام_اندیشه_اسلامی :
#امام_خمینی(ره)
#آیت_الله_خامنه_ای
#علامه_طباطبایی
#شهید_مطهری
#شهید_صدر
#شهید_بهشتی
#علامه_جعفری
#آیت_الله_جوادی_آملی
#آیت_الله_مصباح_یزدی
#فقه_انقلاب_اسلامی
#فلسفه_انقلاب_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تاملی در مفهوم جبهه فکري و فرهنگی انقلاب
♦️ بخش اول
شکلگیری جبههی فکری
🔹 انقلاب اسلامی ایران بر بنیاد فلسفی وحدت وهمافزایی نیروهای انقلابی و سرمایههای اجتماعی شکل گرفت. همین وحدت وهمافزایی نیروها نیز موجب پیروزی انقلاب و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی شد. آنچه دراین بنیاد فلسفی به عنوان محور وحدت وهمافزایی معرفی شد #اسلام و #ایران بود. عموم گروههای انقلابی محوریت مذهب #اسلام رابا خوانش جریانی و اجتماعی_اسلامی پذیرفتند و #ایران را به عنوان میدان کنشگری و فعالیت برگزیدند و فعالیتهای خودرابرای پیشرفت وتعالی آن معطوف داشتند.
🔸 برهمین بنیان فلسفی، به تدریج درمتن فعالیتهای انقلابی یک جبهه فکری وفرهنگی به هم پیوستهای به وجود آمد که موجب بسیج نیروها و سرمایههای اجتماعی زیرپرچم اسلام و برای تحوّل جامعهی ایرانی شد. نمونهی این جبههی فرهنگی را میتوان درگفتگوهای سهجانبه(استاد شهید مطهری، آیت الله خامنهای و دکتر شریعتی) درسال ۱۳۵۵ وهمچنین گفتگوهای چهارجانبه در چند روز بعد میان همان سه شخصیت به همراه فخرالدین حجازی مشاهده کرد. همچنین بایداز فعالیتهای حسینیه ارشاد، مسجد هدایت، مسجد قبا، مسجد الجواد، انجمنهای اسلامی پزشکان، مهندسان و دانشجویان اروپا یاد کرد که هر کدام محفلی برای بحث و گفتگو، آزاداندیشی و نظریهپردازی بود.
🔹 بسیاری از این جلسات و نشستها دارای ویژگیهای مهمی است که میتواند راهبر امروز ما در ادامه جبهه فکري و فرهنگی انقلاب باشد. از میان آنها چند نکته مهم است:
۱. سادگی و بی آلایشی؛ عموم این جلسات در مکانهای بیتشریفات برگزار شده است.
۲. طرح مباحث نو و عمیق علمی در سطوح بنیادین فلسفه و الهیات و تاریخ در امتداد مفهوم مرکزی #توحید برای ارائه طرحوارههای معرفتی راهگشا و ناظر به عینیت و تغییر اجتماعی و پرهیز از عملزدگی و ساده اندیشی در فعالیتها و اقدامات انقلابی.
۳. حرّیت و صراحت در اظهار نظرات متفاوت و ایدههای بدیع و راهگشا، و پرهیز از نفاق در اندیشه و اغوای تبلیغاتی به بهانهی تفاهم و وحدت جبههای ...،
۴. ادب و جرأت نقد اندیشهها و استقبال اندیشهورزان از نقد اندیشهی آنها بدون جنجالسازی رسانهای، توهین و متهم کردن و تهدید کردن منتقدان.
۵. استفادهی حداکثری از همهی ظرفیتها و تراث اسلامی اعم از قرآن و حدیث، فلسفه و کلام، فقه و اصول، فقه و اصول، عرفان و اخلاق، تاریخ و سیره برای ارائه طرح کلی و نظام جامع اندیشه اسلامی برای کسب هویت و خوداگاهی تاریخی و مقابله با التقاط و انحراف. پرهیز از تحجر و خلوصگراییهای اخباری و اشعری و همچنین فرقهگراییهای مذهبی و قومیتی.
۶. حساسیت بالا نسبت به مقولهی استعمار و علت یابی آن در چرایی انحطاط مسلمین و غلبهی استعمار مستکبران.
۷. مواجهه حکیمانه و عالمانه با دانش و دستآوردهای تمدنی بشری همراه با نقد و بررسی توامان لیبرالیسم و سوسیالیسم، بدون غربپرستی مفرط و غربستیزی منجمد، بدون خلط و یکیپنداشتن استعمار و مظاهر تمدنی و علمی آن. تامل در بنیان فلسفی و اجتهادی نسبت اسلام و نیازهای زمانه و خدمات متقابل اسلام و ایران.
🔸 جبهه فکری و فرهنگی در راستای بسیج عمومی و مبارزات مردمی به تولید عقلانیت اجتماعی و عملی موفق شد و از این طریق نقش مهمی را در آگاهی بخشی به مردم و بالا بردن عقلانیت و دوراندیشی عمومی. برای شکوفایی و تعالی ایران ایفا کرد و به افشای جریانات التقاطی و انحرافی پرداخت. و البته سختیها و اتهامات زیادی را هم تحمل کرد که نوعا از سوی جریانات متحجر عقلستیز و اخباری مسلک تحمیل میشد. جریاناتی که از فهم عمیق و عقلانی اسلام و درک درست و منصفانه تمدن بشری عاجز بودند و همواره میان اصل و فرع در مبارزه خلط میکردند.
🔹 اخباریگری و تجددگریزی که محصول نفی حجّیت و استقلال عقل و معرفت انسانی است و بر ایمانگرایی شخصی استوار است موجب افراط و تفریط در مقام عمل میشود یا کاملا از فهم اجتماعی و سیاسی اسلام عاجزند و مانع رویارویی با استعمار و جریان طاغوت میشوند و یا تحت تاثیر افکار سوسیالیستی و چپگرایی به ستیز با هرگونه تجدد و تمدن به بهانه مبارزه با طاغوت و جریان شیطان روی میآورند و جامعه را به تضاد و ستیز مفرط میکشانند. طبیعی است که این دو جریان نتوانند با جبهه فکری انقلاب اسلامی همراهی کنند و در عوض به مقابله و تحریف روی آورند.
🔸 اما با همهی سختی ها و ناملایمات، رهبران و متفکران انقلاب استقامت ورزیدند و با ساخت #جبههی_فکری مستحکم و بهم پیوسته، سخن توحیدی خود را عالمانه و با رعایت اقتضائات فطرت به گوش جامعه رساندند و برای انسان معاصر مسیر جدیدی گشودند و اعتماد مردم را جلب کردند و نگاه آنها را به عالم و آدم، جامعه و تاریخ تغییر دادند.
🔴 ادامه دارد ...
#جبههی_فکری
#جبههی_فرهنگی
#عصر_تعالی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1154
📌 تاملی در مفهوم جبهه فکري و فرهنگی انقلاب
♦️ بخش دوم
گذار از جبهه فکری به جبههی فرهنگی
🔹 با شهادت متفکرانی همچون آیات مطهری، مفتح، صدر، بهشتی، باهنر، جبهه فکری انقلاب اسلامی، ضربههای بزرگی خورد و بهترین متفکران و اندیشهورزان خود را از دست داد. برخی دیگر هم به امورات جاری کشور و استانها اشتغال داشتند و ازفعالیت گستردهی فکری وعلمی باز ماندند لذاحوزههای علمیه بخصوص حوزه قم ازاین جهت تضعیف شد وتحصیلکردگان سنتی بیشترین کرسی تدریس راعهدهدار شدند. اما بااین وجود برخی ازبزرگان انقلابی همچنان به فعالیت فکری و فرهنگی برای انقلاب توجه داشتند حضرات آیات فاضل لنکرانی، مشکینی، جوادی آملي، مصباح یزدی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، مهدوی کنی از جمله این افراد بودند که دردهه ۶۰ تا ۸۰ نقش موثر در حفاظت ازبنیانهای فقاهتی وحکمی انقلاب ونظام داشتند.
🔸 باوفات بسیاری ازچهرههای فکری انقلاب ویا کهولت سن برخی دیگر، فضا برای ورود فعالتر جوانان فراهم شد. ازدههی هشتاد به بعد وبخصوص دردولت نهم، معنای موسعی ازجبههی انقلاب درجامعه نهادینه شد که شامل هرگوینده و سخنوری با هر سطح علمی و هر تخصصی میشد از این رو، بسیاری از خطیبان، نوبسندگان، اهالی رسانه و همچنین سخنوران جوان پر جاذبه هم به عنوان متفکر و استاد و علامه و مجتهد و صاحب دکترین و متفکر به جامعه مذهبی و انقلابی عرضه شد و هر کدام هم با قرائتی متفاوت و جذاب از اسلام و انقلاب وغرب به جذب جوانان و زنان پرداختند. تشتت فکری و کمعمقی معرفتی و عملزدگی مفرط از جمله آفاتی است که در یک دههی اخیر جبهه فکری انقلاب را تهدید و تضعیف کرده است. با تضعیف بنیادهای فکری و فلسفی نیروهای انقلابی، جبهه فرهنگی نوینی شکل گرفت که بر کنشگری عدالتخواهانه و رویکردهای انتقادی و ستیزهجویانه با علوم و سیاستهای غرب (امپریالیسم) تمرکز دارد. نگرشی که ریشه در واکنش عجولانه در برابر اظهارات و کنشهای طیفی از دولتمردان و مطبوعات لیبرال مسلک در دولت سازندگی و اصلاحات داشت.
🔹 بزرگترین مشکل در جریان موسوم به "جبهه فرهنگی انقلاب" عدم تمرکز بر بنیانهای فلسفی و الهیاتی اصیل و نظاممند است که ریشه در متفکران و فیلسوفان انقلاب اسلامی داشته باشد. بلکه با مواجهه گزینشی فقط به بخشی از دستگاه فکري انقلاب توجه دارند که مؤید هویتیابی بر پایهی ستیز و تضاد با تجدد و لیبرالیسم است. شاید سر خط این نگرش را بتوان در گسترش نفوذ افکار احمد فردید توسط شاگردان و جریانات انتقادی و لیبرالستیز در محفلهای انقلابی پس از پیروزی انقلاب جستجو کرد که بعدها در دوره اصلاحات، با آثار شهید آوینی و دکتر رضا داوری اردکانی ضریب بیشتری گرفت. بعد از این، بسیاری از دانشجویان و برخی از طلاب به ترجمه و نشر آثار متفکران انتقادی #نومارکسی و نویسندگان #پستمدرن روی آوردند تا بتوانند در مقابل روند مدرنیزاسیون فکری و فرهنگی مفرط ایران بایستند و از هویت مستقل و ارزشها و آرمانهای عدالتخواهانهی انقلاب دفاع کنند. به همین دلیل هرگونه اندیشهی غربستیزانه و هر تفسیر تاریخی از جهان که به تخریب غرب و مظاهر تمدن غربی میانجامید با اقبال "جبهه فرهنگی انقلاب" روبرو میشد. لذا منبرهای آقای میرباقری که بر مدار شیطانی خواندن غرب و دستآوردهای تمدنی آن استوار است به تدریج مورد اقبال نسل جوان انقلابی قرار گرفت و پخش مکرر آنها پایهی ثابت رسانهی ملی شده است و اخیرا تلاش گستردهای برای ساخت چهرهی فکری از وی صورت گرفته است نا خلأ تئوریک جبهه موسوم فرهنگی را در مسیر ستیز وتضاد باتمدن غرب پرنماید. سهم آقای میرباقری برای این جریان، ارائه تبیینی دینی و اسلامی ازتقابل تمدنی باتجدد ولیبرالیسم است. نیازی که هیچ یک ازعلما ومتفکران حوزوی نمیتوانست برآورده سازند چراکه بابنیانهای حکمت وفقاهت شیعی سازگار نبود. همچنانکه شهید آوینی در ۱۳۷۱ به دانشجویان گفت و به آن هیچ امیدی نداشت.
🔸 درواقع اندیشههای دو جریان فردید ومیرباقری علیرغم تفاوتهای مبنایی، دو رویهی یک سکهی فکری است ویک نتیجهی اجتماعی و سیاسی را به همراه دارد وهمین عامل قرابت این دو جریان وتعریف و تمجیدهای آقایان داوری اردکانی و میرباقری از یکدیگر درجلسه مشترک سال ۱۳۹۰ دارد. مفهوم مرکزی #عسرت و حوالت تاریخی در اندیشه داوری اردکانی زمانی که رنگ و بوی مذهبی به خود بگیرد میشود مفهوم #اضطرار و دوران گذار در اندیشهی میرباقری. این دو مفهوم قرابتی بسیار با مفهوم #عصر_حیرت مهدی نصیری دارد. از اینرو، این اندیشهها ثبات و قرار را از فکر و اندیشه سلب میکنند و مخاطب را میان آسمان و زمین نگه میدارند. از سویی با تمسک به اندیشههای انتقادی برآمده از غرب، حُسن تمدن و تجدد انکار میشود واز سوی دیگر در چرایی توسعهنیافتگی ایران میاندیشند.
#عصر_عسرت
#عصر_اضطرار
#عصر_حیرت
🔴 ادامه دارد ...
https://eitaa.com/hekmat121/1156
📌 تاملی در مفهوم جبهه فکري و فرهنگی انقلاب
♦️ بخش سوم
🔹 جبهه فرهنگی در دهه ۹۰ نوعی گسست از جبهه فکری انقلاب اسلامی را شاهد است. بنیاد فکری جبهه فرهنگی در دهه ۹۰ انقلاب را در نشست چهار جانبهی مرحوم نادر طالب و جناب میرباقری و مهدی نصیری با الکساندر دوگین متفکر روس میتوان نشان داد. نشانی از یک تفکر که مورد استقبال جبهه موسوم فرهنگی است. در ابن نشست آقای میرباقری ضمن موافقت کامل با سخنان دوگین ادامه داد که "الآن، ولایت باطل در ایدئولوژی مدرنیته ظهور پیدا کرده است. عمق اصلی این تمدن، اراده اولیای آن است که در قالب ایدئولوژیها، فلسفهها، علوم، تکنیکها، تکنولوژی، محصولات و ساختارهای اجتماعی تبلور پیدا میکند. این مجموعه، ظلمانی است چون تجسم اراده اولیای طاغوت است. به عبارت دیگر، اولیای طاغوت، ارکان جامعه طاغوتی هستند و اولیای حق، ارکان جامعه حقانی."
دوگین هم در ادامه میگوید: "ما تقریباً دو دیدگاه منطبق بر هم یا یک دیدگاه مشترک داریم، با این تفاوت که ما [روسها] در مرکز این دیدگاه، روسیه مقدس مسیحی را گذاشتهایم. ما یک دشمن مشترک داریم، نه فقط در ابعاد سیاسی یا ایدئولوژیک، بلکه متافیزیکی. ما غرب را نه یک رقیب در دنیا، بلکه خودِ دجال میدانیم. این یک عقیده آخرالزمانی و از علامتهای آخرالزمان است. این عقاید در نوشتهها و اسناد دینی ما موجود است: تقابل مسیحیت ارتدوکس واقعی در مقابل لیبرالیسم غرب که آن را «نبرد نهایی» میدانیم."
https://www.rajanews.com/news/236678/
🔸 نکته مهم در این بیان، تعریف کلیگرایانه از غرب است که همهی مظاهر علمی و تمدنی را در بر میگیرد. از این رو مفهوم استعمار و استکبار و امریکا توسعهی معنایی مییابد و مبارزه و مقابلهی با آن به مقابله با همهی مظاهر تمدنی و علمی توسعه مییابد. و اساس کل تمدن را سیاست و حاکمان آن تمدن بر میشمارد و سایر مقولات تمدنی همچون عقل، علم، فناوری برساختهی قدرت و حاکمان است. این سخن عینا همان مبنای پستمدرنیسم است که جناب میرباقری در همان جلسه از عدم ترجمه آثار پستمدرنیستها در ایران اظهار ناراحتی میکند و ترجمه و آشنایی با روشهای امثال دوگین برای کاربردی سازی در سیاست و اقتصاد را یک ضرورت بر میشمارد.
🔹بر این اساس بخشی از بدنهی جبهه فرهنگی، انقلابیگری را در سیاستنگری و تقابل با علم و تکنولوژی جستجو میکند و آن را یک فریب بزرگ میداند. این قرائت از انقلاب، طبیعتا یک دوگانهیی را در جامعه به وجود آورده و موجبات گسست اجتماعی را فراهم ساخته است به نحوی که به نسل جوان و تحصیلکرده چنین القا میشود که اساس تمدن سیاست و حکومت است و ذات علم و تجدد، فناوری و پیشرفت نفسانی و شیطانی است و انقلاب با همهی وجوه آن مخالف است و بنای تاسیس علوم و فناوریهای متفاوتی در همهی عرصههای طبیعی و انسانی را دارد. این القائات نتیجهای جز گسست بسیاری از نسل جوان و تحصیلکردهی دانشگاهی از جبهه انقلاب اسلامی ندارد و این انقلاب متعالی را به حرکتی ارتجاعی و واپسگرا و ضد عقل و علم فرو میکاهد. از این رو، هر طرح متعالی در زمینه علوم انسانی اسلامی و حکمرانی را در زمینههای ستیز و تقابل با تمدن و تجدد تفسیر میکند.
🔸 غرب ستیزی مفرط و تحریف استعمار واستکبار تنها مولفه جبهه فرهنگی نیست بلکه نوعی گسست از میراث علمی و فلسفی تمدن اسلامی و بنیانهای فکری متفکران انقلاب اسلامی را نتیجه داده است به این معنا که این احساس عمومی ایجاد شده است که از علوم اسلامی همچون فلسفه وکلام و فقه واصول کاری برنمیآید وآبی گرم نمیشود، لذا باید بنیانی دیگر برای علم دست وپا کرد. طبیعتا این بنیان رادر بیرون ازتاریخ وفرهنگ اسلامی ومیراث متفکران انقلاب اسلامی میبایست جستجو کرد. در این صورت، مکاتب انتقادی غرب و اندیشههای پستمدرن مرجعی برای تحلیل و کنشگری علمی و فرهنگی تلقی شده است. از اینرو، موجی از ترجمهی آثار نومارکسیسم و پستمدرنیسم در مجلات و منشورات جبهه فرهنگی به راه افتاده است. ترجمههایی که به گرایش قلبی و تحصیل در رشتههای مرتبط در داخل و خارج انجامیده است و جمعی از کنشگران انقلابی این جبهه را به مخالف و مبارز تبدیل کرده است وامروز همسو به مخالفان ومعاندان، عقلانیت وبنیانهای فکری ودستآوردهای شگفت انگیز انقلاب اسلامی راانکار میکنند و نظام وجامعه رادر بنبست عصرت عسرت وعصراضطرار وعصرحیرت جلوه میدهند. چراکه دستیابی به آرمانهای چپگرایانه و غربستیزانهی خود را در جامعه و نظام ناممکن میدانند. از اینرو، ستیز با نظام و حمایت تلویحی ویا صریح ازجنبشهای ساختارشکنانه ودینستیزانه را دربخشی ازمدعیان جبهه فرهنگی دیروز میتوان مشاهده کرد.
🔹 افرادیکه برای ضدیت باامپریالیسم ولیبرالیسم سلطهگر به جبهه موسوم به فرهنگی پیوسته بودند بتدریج در نقشه غرب قرارگرفتند.
🔴 ادامه دارد
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تاملی در مفهوم جبهه فکري و فرهنگی انقلاب
♦️ بخش چهارم
❇️ضرورت بازگشت جبهه فرهنگی به جبهه فکری انقلاب
🔹 دردمندی و دغدغهمندی نیروهای فعال انقلابی در جریانهای موجود در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی امری پوشیده نیست و هر انسان منصفی را به کرنش و تواضع در برابر زحمات و تلاشهای ایشان وا میدارد. اما نکته مهم تشتت فکری و نداشتن زیرساختهای فلسفی و الهیاتی مشترک است که ما را در عرصههای فرهنگی ضعیف کرده است و موجبات پیشروی فرهنگ منحط غرب و استیلای ارزشهای لیبرالیسم را فراهم آورده است. همچنان که پیر عارف و حکیم فقیه ما حضرت #امام_خمینی (ره) در نامه گورباچف نشان دادند که اندیشههای چپ و سوسیالیستی توان حل معضلات و بحرانهای تمدن بشری را ندارد و باید به معارف ناب اسلامی و حکمت عمیق اسلام و آثار #فارابی، #ابنسینا، #سهروردی، #ابنعربی و #صدرالمتالهین شیرازی(رحمة الله علیهم) رجوع کرد تا نقش حقیقت توحیدی هستی و ارزشها و آرمانهای متعالیه انسانی در تعالی انسان و حل معضلات بشری شناخته شود.(صحیفه امام، ج۲۱)
🔸جبههی فرهنگی انقلاب هم باید بداند که با نفی تراث فلسفی و عرفانی، فقهی و اصولی متفکران انقلاب اسلامی و پناه بردن به افکار استحاله شده و اسلامیزه شدهی هگل و مارکس و نومارکسیسم و همچنین نسخههای حلقهی فرانکفورت، ادینبورا و پستمدرنهای اروپایی و فاشیستهای روسی و نظرات سیستمی مشکلی از مشکلات ما حل نخواهد شد. بلکه روزبه روز بر گسست درونی جبهه انقلاب و فنسل جوان و تحصیل کرده خواهد افزود. روز به روز فاصلهی ما با مردم و فرهنگ عمومی و آرمانهای انقلاب بیشتر میشود.
🔹 "جبهه فرهنگی انقلاب" زمانی عنوان با مسمایی است که دارای یک بنیان فلسفی و الهیاتی مشترک و حداقل قریب به هم باشد و در یک مکتب فکری و فلسفی صورتبندی شود. مکتبی که موجب ایجاد و پیروزی انقلاب اسلامی شد چون محور آن حقیقت جویی و واقع نمایی بود بدون هرگونه قراردادگرایی موجب وحدت دلها و همافزایی نیروها شد. هر کجا واقعیتیابی و حقیقتجویی محور باشد اتصال و اعتماد هم هست و نیازی به جبههسازی صوری و قراردادگرایی فکری نیست تا جلوی اندیشه و آزاد اندیشی و تفکر انتقادی گرفته شود. بدون تردید این جز مکتب فلسفی و الهیاتی انقلاب اسلامی نیست. مکتبی که ریشه در قرآن و سنت و علوم حکمی و فقاهتی تشیع دارد و در تمام آثار و اندیشههای فلسفی، عرفانی، فقهی و اصولی امام خمینی، امام خامنهای، شهید مطهری و امثال ایشان ظهور یافته است.
🔹امروز چارهای جز بازگشت به مکتب فلسفی و الهیاتی انقلاب اسلامی و بازخوانی عمیق و همهجانبهی آثار متفکران اصیل و جامع انقلاب اسلامی نداریم. هرگونه گزینشگری و یا تقلیل گرایی این مکتب فکری، ظلم و تحریف است و همواره باید مراقب خطر تحریف و انحراف از خط اصیل و متعادل انقلاب اسلامی بود. انحراف به چپ و یا راست، سوسیالیسم و یا لیبرالیسم، اخباریگری و یا اباحهگری خطر بزرگ انقلاب اسلامی است.
امروزه تا کسی از نیروهای انقلابی و وفادار به مکتب فلسفی و الهیاتی امام خمینی و سایر متفکران اصیل انقلاب به نقد اندیشهها و عملکردهای کنشگران وابسته و مدعی جبهه فرهنگی بپردازد و خطر تحریف و سوء برداشت را تذکر دهد و از بازگشت به حکمت و فقاهت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب سخن بگوید به سرعت متهم به وحدتشکنی، برچسب زدن، سادهاندیسی، سطحینگری، اخباریگری نسبت به امام و رهبری میشود و به جای پاسخ به نقدها و اشکالات مطرح شده ، به بهانه جبهه سازی هجمه وسیع رسانهای را آغاز میکنند تا نقدها و صداها را خفه کنند.
🔸 براساس حکمت عملی اسلامی، وحدت و همافزایی نیروها و بسیج سرمایهها با تفاهم و قراردادگرایی، سکوت و تقیه، با همهبودن و با هیچکس نبودن، با دبیرخانه و نشریه، با سخنرانی و توصیه و... حاصل نمیشود. وحدت وصف واقعیت و نتیجهی کشف حقیقت و هماهنگی افق معرفت و نگرش است. امروز جبههانقلاب برای جبههسازی نیازمند بنیاد فلسفی و الهیاتی جهت کشف حقیقت و حکایتگری واقعيتِ هستی، انسان و جامعه است. بنیادی که بر اصالت معرفت و اصالت واقعيت استوار باشد تا حب و بغضها، تعلقات نفسانی و تقسيمات اجتماعی، ارادهها و فاعلیتها را به سمت حقیقت رهنمون باشد. در این صورت است که افقهای متعالی واقعيت برای همه انسانها گشوده میشود، قفلهای ذهنها باز میشود و بر پایه فطرت الهی، دلها به هم نزدیک میشود و جبههی واقعی سامان مییابد.
🔹 جبهه فرهنگی انقلاب زمانی جبههی انقلاب است که مبتنی بر جبهه فکری و فلسفی انقلاب اسلامی باشد و همه آثار و اندیشههای متفکران انقلاب اسلامی مبنای تفکر و کنشکری خود قرار دهد. به عبارت دیگر در هر تصمیم و کنشی میبایست نسبت و ربط آن با کل مکتب فلسفی و دستگاه الهیاتی امام خمینی(ره)، رهبر معظم انقلاب، شهید مطهری و شهید بهشتی صریح و واضح مشخص باشد.
🔴 پایان.
https://eitaa.com/hekmat121
📌 کرامت انسان
در منطق توحیدی هیچ مقولهای با #کرامت و عزت انسان قابل مقایسه نیست تا چه رسد به کاغذ پارهای به نام #مدرک و گواهی، و همچنين هر امر اعتباری و سرابی همچون جایگاه اجتماعی و عناويني چون دکتر و مهندس، حجة الاسلام و آیة الله.
✔️ انسان آزاده است و زیر بار ذلت و توهین رفتن خدشه به انسانیت است.
✔️حرفی ارزش شنیدن دارد که با ادب و متانت همراه باشد.
✔️ جلسهای ارزش نشستن دارد که با احترام متقابل و تواضع و منطق گفتگو برقرار شده باشد.
✔️ من انسان به دانشگاه و پژوهشگاه و هر نهاد علمی و اجتماعی دیگری ارزش و اعتبار میدهد نه کاغذهای اداری و آموزشی به عنوان مدرک و حکم و گواهی:
♦️پس دانشگاهی دانشگاه است که در آن کرامت و ارزش انسان، ادب و احترام، علم و علمآموزی در آن ارزش باشد.
و
♦️ استاد بودن استاد به ادب و احترام و تواضع و متانت است نه غرور و بیادبی و درشت گویی و طلبکاری و ... .
♦️ به شنیدن است و تأمل کردن؛ به خواندن است و دقتکردن؛ به گفتن است و نقد شنیدن؛ به نوشتن است و حاشیه خوردن. نه رابطه ارباب و رعیتی؛ نه ادعای علامگی؛ و... .
#کرامت
#مدرک
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121