eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
464 عکس
131 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌راه جلوگيري از از منظر غرب و اسلام استاد : 🔹 بشر براي جلوگيري از توحش و خاتمه دادن به اعمال وحشيانه که در طول تاريخ ديده شده، اخيراً خواسته با رسميت دادن به به مقصود خود برسد و نمي‌‌‌‌‌داند که ضامن اجرا و تکيه گاه همه اينها است. اينها خواسته‌‌‌‌‌اند عقل و فهم و وجدان خود بشر را در اين زمينه‌‌‌‌‌ها بيدار کنند و نمي‌‌‌‌‌دانند که به قول آن دانشمند: وجدان بدون خدا محکمه بدون قاضي است .. 🔹(به عبارت ديگر با وضع قوانين عادلانه، بشر را خوشبخت کند در صورتي که همان طوري که در ورقه‌‌‌‌‌هاي‌‌‌‌‌ عدالت اجتماعي‌‌‌‌‌ گفته‌‌‌‌‌ايم صدي بيست بدبختي بشر معلول قوانين غير عادلانه است، صدي هشتاد معلول عدم اجراست) 🔸 بشر آنگاه واقعي پيدا مي‌‌‌‌‌کند که از حالت توحش خارج شود، يعني «رام» گردد. اين رام شدن وقتي پيدا مي‌‌‌‌‌شود که راستي حالت تسليم و خشوع براي قلب آدمي پيدا شود و اين جهت بدون اينکه پرتوي از ذکر خدا در قلب پيدا شود و از اين مايه چيزي بر آن ريخته شود پيدا نمي‌‌‌‌‌شود . 🔸همان طوري که هر جسمي با هر ماده شيميايي نرم و ملايم نمي‌‌‌‌‌شود، زبري و خشونت از او رفع نمي‌‌‌‌‌شود، انواع پارچه‌‌‌‌‌ها و پوستها و فلزات و چوبها و غيره براي اينکه نرم شود يک مايه مخصوص لازم است، همين‌‌‌‌‌طور است قلب آدمي. آن چيزي که قلب را خاضع و خاشع و نرم مي‌‌‌‌‌کند ياد خداست . 🔹از نظر ديگر بايد گفت يگانه چيزي که مي‌‌‌‌‌تواند نفس آدمي را مسخّر کند و در اختيار بگيرد و آن را به تمام معني ضبط کند و رام کند و از وحشيت برهاند، ياد خداست (البته نه تنها به معني مهار کردن و افسار زدن، بلکه به معني راضي و خشنود نگاه داشتن و کمک به باز شدن عقده‌‌‌‌‌ها و بلکه مانع شدن از تشکيل عقده‌‌‌‌‌ها.). 🔸 مولوي مي‌‌‌‌‌گويد: کشتن اين، کار عقل و هوش نيست‌‌‌‌‌ شير باطن سخره خرگوش نيست 🔹غير از هرچه هست از هدفهاي کلي، ممکن است انسان را تا حدي از خودي يعني از نوعي خودي برهاند ولي گرفتار نوعي‌‌‌‌‌ ديگر از خودي مي‌‌‌‌‌کند، مثل اينکه عاشق از يک نوع خودي مي‌‌‌‌‌رهد و در يک نوع خودي ديگر گرفتار مي‌‌‌‌‌شود يا اينکه مرغ همينکه جوجه‌‌‌‌‌دار شد از خودي خود مي‌‌‌‌‌رهد و در خودي جوجه‌‌‌‌‌هاي خود واقع مي‌‌‌‌‌گردد، بلکه هر مادري همين‌‌‌‌‌طور است . 🔹( به‌‌‌‌‌طور کلي خاصيت خودي يعني تنها خود را ديدن، تجاوز است. اين در جايي است که يک تقسيم در کار بيايد. خداپرستي به همه چيز لطف و محبت مي‌‌‌‌‌دهد حتي به دشمنان خدا.) 🛑 انتقال توحش فردي به جامعه در غرب 🔸بشر متمدن که روح اجتماعي ملي پيدا مي‌‌‌‌‌کند، از يک نوع خودي که خودي فرد و شخص است مي‌‌‌‌‌رهد و در خود ملت واقع مي‌‌‌‌‌گردد. امروز ملتهايي مثل فرانسه و آلمان و ساير ملل اروپايي اين طورند، از خود فردي تا حد زيادي خارج شده‌‌‌‌‌اند و در خود ملت واقع شده‌‌‌‌‌اند. در نتيجه، افرادِ هرکدام از لحاظ منافع يک فرد در برابر يک فرد، صالحند. از لحاظ اينکه روح ملت در آنها دميده شده است. 🔹تمام صفات سوء ناشي از خودپرستي در فرد، از فرد به منتقل شده است؛ يعني ديگر فرد دروغ نمي‌‌‌‌‌گويد اما ، از هيچ گونه دروغي ابا ندارد، فرد ظالم نيست دموکرات است اما ملت و جامعه ظالم و ستمگر و استعمارگر و خونخوار است. 🔸واحدِ متصف به صفات ناشي از خودپرستي فرق کرده، در سابق فرد بود اکنون ملت است. در گذشته فرد نامجو بود اکنون و پرچم نامجوست، يعني افراد از نظر و شعارهاي ملي نامجو هستند. https://eitaa.com/hekmat121
📌«آیندۀ فلسفه در ایران» 🔴گروه فلسفه دانشگاه شهید مطهری به مناسبت «روز جهانی فلسفه» برگزار می‌کند: همایش برخط «آیندۀ فلسفه در ایران» آیندۀ فلسفه در ایران را چگونه می‌بینید؟ و چه برنامه‌ای برای آیندۀ فلسفی ایران پیشنهاد می‌کنید؟ 🔷سخنرانان: آیت ‌الله عبدالله جوادی آملی دکتر رضا داوری اردکانی دکتر سید مصطفی محقق داماد دکتر سید حمید طالب زاده دکتر علی پایا 🕰زمان: چهارشنبه ۱۹ آبان- ساعت: ۱۴ تا ۱۷ Motahari.ac.ir https://eitaa.com/hekmat121
📌رسالت فلسفه نظری و فلسفه عملی ✔️امتداد فلسفه عملی در زندگی ✔️امتداد فلسفه نظری در علم حضرت : 🔺 انواع علوم 🔹مطلب اساسی آن است که بعضی از علوم با مردم کار دارند چه اینکه بعضی از علوم مستقیماً با فضا کار دارند، بعضی از علوم با عمق آسمانها کار دارند، بعضی از علوم با عمق زمین کار دارند، بعضی از علوم با عمق دریا کار دارند و مانند آن. 🔹بعضی از علوم اند که با جهان بیرون کار ندارند، با آسمان و زمین، با دریا و صحرا، با مردم و با جامعه کار ندارند. با علوم کار دارند؛ یعنی این علم با دانشها کار دارد نه با دانشمندان و نه با مردم عادی. 🔸علوم تجربی، ریاضی و مانند اینها، سفره تعلیم و تربیت آنها یا درباره آسمان است یا زمین، یا دریاست یا صحرا، یا فرد است یا جامعه و مانند آن؛ اما الهیات فلسفه هیچ ارتباط مستقیمی با مردم یا با آسمان یا با زمین ندارد. 🔺رسالت فلسفه نظری 🔹الهیات فلسفه با علوم کار دارد؛ یعنی اگر برای تربیت مردم است، برای اسلامی کردن جامعه است، الهیات فلسفه برای اسلامی کردن علوم است میخواهد علم را مسلمان کند. 🔹مسلمان شدنِ علم مطلبی است، مسلمان شدنِ جامعه و فرد و امثال ذلک مطلبی دیگر. 🔸 سرّ اینکه الهیات فلسفه در جامعه کمتر مطرح است، مردم ارتباط تنگاتنگی با الهیات فلسفه ندارند و عملیات راهبردی الهیات فلسفه کاری با مردم ندارد، آن است که فلسفه با مردم کاری ندارد، آن کارِ است. 🔺رسالت فلسفه عملی 🔹 در بخش رفتار، در گفتار، در کردار، درباره عقیده مردم، اخلاق مردم و رفتار مردم، دخیل است، این را حکمت عملی و به عهده دارد؛ 🔸 اما فلسفه میخواهد علوم را مسلمان کند، علم را مسلمان کند، کاری به معلمین و متعلمین ندارد. 🔺توضیح 🔹توضیح این مطلب آن است که تمام موضوعات و محورهای فلسفه الهی درباره دانش است، چون این فلسفه اگر گفتند رئیس علوم است و اگر ابن سینا را گفتند این رئیس عقلاست چون رئیس علوم به عهده اوست این است که درباره هر دانشی که شما بخواهید بحث کنید فلسفه عهده دار تبیین آن دانش است، چون دانش یعنی علم در رهن معلوم است، این یک؛ هر چه معلوم دارد به علم میرسد، دو؛ و هر چه علم دارد به عالم میرسد، این سه. 🔸فلسفه و الهیات فلسفه به علم میگوید تو بکوش ببین معلوم تو چیست؛ تمام تلاش و کوشش فلسفه هدایت کردن علم، تربیت کردن علم، راهنمایی علم، تهذیب علم، تزکیه علم است، به علم میگوید که ببین معلوم تو چه میگوید؛ کاری به دانشمندان ندارد، کاری به مردم ندارد. 🔹فلسفه به علم طبیعی میگوید، نه به طبیعی دان؛ فلسفه به علم طب میگوید، نه به طبیب؛ فلسفه به همه این علوم میگوید: «أیها العلوم» بدانید که هویت شما به هویت معلوم گره خورده است و معلوم، مثلث است این مثلث را مثله نکنید، اگر معلوم را مثله کردید علم مثله گیرتان میآید و خودتان مثله میشوید و علم مثله عالم مسلمان تربیت نمیکند. منبع: پیام آیت الله العظمی جوادی آملی به ششمین دوره طرح ملی «گفتمان نخبگان علوم انسانی» ۱۲ آبان ۱۴۰۰ https://eitaa.com/hekmat121
📌 فلسفه نظری و تولید حصرت آیت الله جوادی آملی: 🔹 فلسفه میگوید هیچ موجود ممکنی نیست مگر اینکه مثلث است؛ ✔️یک ضلعش به مبدأ فاعلی برمیگردد که چه کسی او را آفرید؛ ✔️ضلع سومش این است که برای چه چیزی خلق شد؛ ✔️ضلع درونش را به طور اجمال تبیین میکند و به طور تفصیل میگوید علمای طب و طبیعت و امثال ذلک بیایند تبیین کنند. 🔹به صورت یک موجبه کلیه استثناناپذیر فتوای الهیات فلسفه این است که هر موجود ممکنی مثلث است: 📡یک مبدأ فاعلی دارد، اول؛ 📡یک مبدأ غایی دارد، سوم؛ 📡یک نظام داخلی دارد، دوم. 🔸علوم دیگر که متأسفانه بخش وسیعی از اینها از غرب به شرق آمدند، اولین کاری که به دست بیگانه یا آشنای جاهل انجام دادند، این است که این مثلث را مثله کردند فقط یک ضلع مانده است. چه کسی معلوم را آفرید؟ ضلع اول است؛ برای چه چیزی آفرید؟ ضلع سوم است، این ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ﴾ را گرفتند، این ضلع وسط را که مثله شده است باقی گذاشتند که زمین چیست؟ آسمان چیست؟ دریا چیست؟ همین! زمینِ مرده، زمینهی حیات را زنده نمیکند؛ زمین مرده آسمان مرده، انسان را عالم نمیکند. علم، حی است، مادامی که معلومِ حی را تبیین کند، نه معلوم مرده شده ی لاشه ی سردخانه را. لاشه ی سردخانه لاشه ی سرد است، لاشه ی سرد، گرمی و فروغ علم ندارد. ... 🔸 شده تحویل میدهد و علم مثله شده هم عالم مثله شده تربیت میکند؛ نه آینده را میداند نه گذشته را. 🔹اینکه راهبرد عملیاتی فلسفه در جامعه محسوس نیست، برای این است که فلسفه با علوم کار دارد. آنکه با الهیات فلسفه مأنوس است میداند که با علوم کار دارد و علوم هویتش را از معلوم میگیرد و معلوم مثلث است و معلوم مثلث را غرب مثله کرده است، این معلوم مثلثه شده، لاشهی سردخانه است و لاشه ی سردخانه حیاتبخش نیست. اینکه گفتند علم زنده است حی لایموت است، علم مثلثی این گونه است؛ کار اساسی فلسفه این است. 🔹🔹بنابراین و فلسفه اسلامی ارتباط مستقیمش با علوم است و علوم ارتباط مستقیمش با معلومات است، کاری هم از نظر طبیعی و طبّی با معلومات ندارد، کار تعلیمی در حد فلسفه با معلومات دارد. 🔸فلسفه ابتدا، خود علم را تربیت میکند که علم چیست، این علم تربیت شده به سراغ معلوم میرود و معلوم مثلث را مثله نمیکند، امین است، پاک است، جهان را آنطوری که هست میشناسد و آنطوری که هست با آن رفتار میکند؛ خود علم میشود مسلمان، آنگاه در درجه بعد عالِم را مسلمان میکند. ... 🔸علمی که مطابق با معلوم است مسلمان است این علم مثلث است نه مثله شده. این علم میگوید خدا آفرید، منظم آفرید، برای هدف آفرید. 🔹 در سایه این مثلث، موحد میماند، در سایه این مثلث، مسلمان میماند؛ یعنی تا علم مسلمان نباشد، عالِم را مسلمان نمیکند. عالِم ره آوردش از علم و اندیشه است، چه اینکه این اندیشه زمینهی آن انگیزه را فراهم میکند، آنوقت در سایه آن انگیزه که محصول فلسفه عملی است، رفتار مردم، گفتار مردم و کردار مردم اصلاح میشود. 🔹 اینکه میبینید الهیات فلسفه با مردم کار ندارد، برای اینکه واسطه زیاد است؛ الهیات فلسفه اول با علوم کار دارد، علوم را مسلمان میکند. کیفیت مسلمان کردن علوم آن است که معلوم را تبیین میکند بعد به علم میگوید که تمام هویت تو در پرتو معلوم است، معلوم مثلث را مثله نکن. 🔹غرب این کار را کرد، گرفتار آن سکولار و انحراف و امثال ذلک شد، همان هم در زمان قجر و پهلوی به ایران آمد منبع: پیام آیت الله العظمی جوادی آملی به ششمین دوره طرح ملی «گفتمان نخبگان علوم انسانی» ۱۳ آبان ۱۴۰۰ https://eitaa.com/hekmat121
📌زندگى يك واحد و همه شئونش توأم با يكديگر است ✔️استاد مطهری (ره) 1️⃣ كسانى كه فكر مى‏ كنند مسائل زندگى از يكديگر جداست و هرچيزى يك مرز و يك قلمرو خاص دارد و هر گوشه ‏اى و قسمتى از زندگى بشر به يك شى‏ء بخصوص تعلق دارد، تعجب و احياناً انكار مى‏ كنند كه كسى مسئله‏ اى به نام «اقتصاد اسلامى» طرح كند، زيرا به عقيده اين ها هريك از اسلام و اقتصاد يك مسئله جداگانه است، اسلام بعنوان يك دين براى خودش و اقتصاد بعنوان يك علم و يا يك فلسفه براى خودش، همچنان كه فرهنگ، سياست، قضاوت و حتى اخلاق هر كدام قلمروى جداگانه از اسلام دارند. 2️⃣ اين اشخاص اشتباه اولشان اين است كه مسائل زندگى را مجرد فرض مى‏ كنند؛ خير، زندگى يك واحد و همه شئونش توأم با يكديگر است؛ صلاح و فساد در هريك از شئون زندگى در ساير شئون مؤثر است. ممكن نيست اجتماعى مثلًا فرهنگ يا سياست يا قضاوت يا اخلاق و تربيت و يا اقتصادش فاسد باشد اما دينش درست باشد و بالعكس. منبع: مجموعه آثار شهيد مطهري ؛ ج‏20 ؛ ص401. https://eitaa.com/hekmat121
📌مسلمان کردن علم پس از انتشار بخش هایی ازپیام حکیمانه حکیم متأله حضرت آیت الله جوادی آملی پیرامون نسبت فلسفه و علم، دوست فاضلی ناظر به متن پیام حضرت استاد، پرسشی را مطرح کرد که نیاز به تأمل داشت. متن پرسش و پاسخ از این روست: ❇️ پرسش: سلام علیکم و رحمة خیلی پیام غنی و پرباری هست. اما سوالی برای بنده مطرح شد، از یک سو ایشان میفرمودند علم تکوینا مسلمان است اما در اینجا می فرمایند باید علم را مسلمان کرد. الهیات فلسفه میخواهد علوم را مسلمان کند. جمع بین این دو تعبیر چگونه است؟ ✳️پاسخ: سلام علیکم 🔸جمله "علمی که مطابق با معلوم است مسلمان است" از مقام تکوین و ثبوت علم و معیار صدق و معناداری سخن می گوید. در این سخن، اصلا به آنچه محقق شده و در دست بشر است عنایتی ندارد. در واقع حقیقت علم را بیان می کند که عبارت است از «مطابقت با واقع» همانگونه که هست با ملاحظه همه ابعاد و روابط وجودی و مراتب تحقق آن. چنین علمی تکوینا مسلمان است چون واقعیت هر معلومی در نسبت با مبدأ و معاد آن است و مطابقت علم با معلوم فرع بر ملاحظه همه ابعاد و روابط وجودی و مراتب تحقق معلوم است. 🔹علم هم به عنوان یک موجود از موجودات این جهانی وقتی تحقق پیدا می کند و به این جهان پای می گذارد امکان مثله شدن را دارد همانگونه که هر واقعیت متعالی وتی وارد این جهان می شود امکان مثله شدن، تحریف و تخریب را دارد. به طور نمونه و معارف قرآن کریم که در مقام تکوین و ثبوت یک حقیقت متعالی است و خود فرقان، فصلت و بیّنات است زمانی که در دست انسان کج اندیش و کج فهم قرار بگیرد مُثله می شود حضرت امام حسین (ع) فرموده­اند: فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ كَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا و در این هنگام به تبیین و تفسیر نیاز است تا دین و قرآن را از مثله شدن برهاند و جلوی کج روی ها و تفاسیر غلط بعدی را نیز بگیرد. 🔸در حقیقت فلسفه جلوی مثله شدن علم را در مقام تحقق و وقوع خارجی می گیرد: «الهیات فلسفه اول با علوم کار دارد، علوم را مسلمان میکند. کیفیت مسلمان کردن علوم آن است که معلوم را تبیین میکند بعد به علم میگوید که تمام هویت تو در پرتو معلوم است، معلوم مثلث را مثله نکن.» 🔹اما "مسلمان کردن علم" در مقام تحقق و اثبات و درمواجهه با رهیافت های علمی بشر است که به جهت تحویلی انگاری و ندیدن مبدأ و معاد، فقط بخشی از واقعیت معلوم را نشان می دهد و از حکایتگری همه ابعاد و روابط وجودی و مراتب تحقق معلوم عاجز است و به همین جهت مثله شده است. الهیات فلسفه با نشان دادن روابط و مراتب وجودی معلوم و تبیین مبدأ و معاد موجودات و معلومات در واقع به علومِ محققِ موجود کمک می کند تا به حکایتگری معلوم آنگونه که است (در نسبت با همه مراتبش) بپردازد و علمِ محققِ مثله شدهِ در دست بشر را مسلمان کند. https://eitaa.com/hekmat121
📌سه حرکت ذهن در شناخت واقعیت (فرایند شکل گیری نظریه در ذهن) 🔺مرحله اول: درک جزء به جزء خواص موجود توسط تك تك حواس به نحو مستقل و تلفیق آنها در حس مشترک و ساخت یک واحد جزئی از موجود. در این مرحله ذهن می فهمد که واقعیت اجزا محسوسه نیست بلکه روابط و صورت حاصل از اجزا است. 🔺مرحله دوم: درک مشترکات میان صور جزئی و ساخت کلی قابل تطبيق بر مصادیق خارجی. در این مرحله ذهن می یابد که حقیقت موجود، آن صور جزئی و شخصی نیست بلکه صورت کلیه (کلی طبیعی و ماهیت) حقیقت موجود است. 🔺مرحله سوم در مرحله سوم، ذهن به بررسی حقیقت ماهیت می پردازد و در پس ماهیت، حقیقت مشترک موجودات را می شناسد که عبارت است از . در این مرحله ذهن به این حقیقت پی می برد که ماهیت و کلی طبیعی خود واقعیت نیستند بل ظهور ات وجودند و به خودی خود معرف واقعیت نیستند. به نگاه دقی مشخص می شود که وجود معرف واقعیت است و تمام خارج را پر کرده است. نکته: استاد شهید مطهری بارها تذکر داده اند که در مقام آموزش و تعلیم فهم فلسفي بر و روان شناسی ادراک متوقف است. هرچقدر لایه ها و فرایندهای ادراکی ذهن بیشتر شناخته شود و حیثیات مختلف آن از هم تفکیک شود بهتر می توان واقعیت را شناخت و از خلط حیثیت های ذهنی و واقعی واقعیت در امان ماند. https://eitaa.com/hekmat121
🔸تعامل فقه و فلسفه در انقلاب اسلامی حکیم متأله استاد پارسانیا: 🔹فقه شیعی بدون مرجعیت بخشی فلسفه به نقل و ...نمی‌توانست وجود داشته باشد و همواره یک انسجامی بین کلام، فلسفه و فقه در این سنت وجود داشته است، اما با ورود علم مدرن به کشور ما این مفاهیم از حوزه تقسیم‌بندی علوم ما خارج شده و ساختار جدیدی را برای علم سنتی ما رقم زده است. در ایران بعد از انقلاب اسلامی و پس از غلبه علم جهانی این فقه بود که به کمک فلسفه آمده و بوسیله ارتباطی که با حوزه فرهنگ داشت توانست با به هم ریختن اقتداری که در حاشیه اقتدار جهانی بود، فرصتی برای به میان آوردن جریان‌های فلسفیِ در حال افول فراهم آورد. 🔸فقه در جهان اسلام به‌تبع بنیان‌های کلامی‌فلسفی خود از رویکردهای متنوعی برخوردار است. این دانش با فرهنگ عمومی مردم ارتباطی پیوسته و مستمر داشته و دارد و از ناحیه این ارتباط حیات خود را در دوران معاصر نیز ادامه داده است. این دانش در قرن بیستم در ایران توانست دو انقلاب اجتماعی را تئوریزه و فعال کند: ۱. انقلاب مشروط در دهه‌های نخستین قرن؛ ۲. انقلاب اسلامی ایران در دهه‌های پایانی قرن. 🔹این اتفاق بیرون از نظام جهانی علم (ساینس) رخ داد و همواره فقه در این نظام به عنوان ابژه علم و نه علم رسمی شناخته شده، هرچند تلاش‌هایی برای رسمیت بخشیدن به آن شده است اما در عرصه عمل چنین امری محقق نشده است. https://eitaa.com/hekmat121
📌تقدم حکمت بر عدالت (عدالت، فضیلتِ عقل عملی است) حکیم متأله استاد حمید پارسانیا 🔹 برتری نفس مَلکی بر دو نفس سبعی و بهیمی به معنای برتری فضائل مختص به نفس ملکی بر فضائل آن دو نفس است. نفس ملکی که همان نفس ناطقه انسانی است به دلیل تجرد خود از قوه عقلی است و عقل از دو جهت ادراک و تحریک به دو بخش نظری و عملی تقسیم می شود. 🔸 حکمت، فضیلتِ مختص به عقل نظری است و عدالت، فضیلتِ مختص به عقل عملی. حکمت، دانستن حقایق موجودات است آن گونه که هستند و این فضیلت به حسب موضوع معرفت، خود به دو قسم نظری و عملی تقسیم می شود. حکمت در علم النفس، مراتب و قوای نفس را شناسایی میکند و در علم اخلاق، فضائل مربوط از قوا و از جمله فضائل مختص به عقل نظری و عملی را؛ یعنی حکمت و عدالت را شناسایی می کند. 🔹 به این اعتبار می توان گفت که فضیلت حکمت بر همه فضائل برتری و تقدم داشته و به حسب حقیقت خود از دیگر فضائل ممتاز است. در واقع حکمت، معرفت ناب عقلی به حقایق امور است. 🔸 عدالت، فضیلتِ عقل عملی است و عبارت است از: تصرف معرف نفس ناطقه در مراتب، شئون و قوای مختلف بر اساس فضیلت مختص به هریک از آنها. عدالت نیز مانند حکمت بر دیگر فضائل و از جمله بر فضیلت حکمت تقدم دارد؛ زیرا با تدبیر عادلانه عقل عملی است که عقل نظری نیز از قوه به فعل می رسد و علوم نظری و عملی و از جمله فضائل گوناگون را شناسایی می کند. 🔹 عدالت به رغم جایگاه برتری که نسبت به دیگر فضائل دارد برخلاف حکمت یک فضیلت مستقل در قبال دیگر فضائل نیست؛ بلکه مجموعه فضائل مربوط به همه قوا را شامل می شود. با عملکرد و حضور عقل عملی است که فضائل هریک از قوا محقق می شود و نیز نسبت صحیح بین فضائل تامین می گردد. 🔸 تقدم حکمت بر همه فضائل و از جمله عدالت و همچنین تقدم عدالت برهمه فضائل و از جمله حکمت ، این تقدم متقابل حکمت بر عدالت و عدالت بر حکمت را موجب می شود؛ این تقدم متقابل به دو اعتبار مختلف است؛ نفس انسان از آن جهت که باید حکمت را تحصیل کند به استعمال و تصرف عقل عملی نیاز دارد و حکمت از آن جهت که شناخت حه می باشد، شناخت فضائل و از جمله فضیلت عدالت را دربر می گیرد. https://eitaa.com/hekmat121
📌جایگاه فقه و اجتهاد در مدرسه عرفانی سید علی آقای قاضی طباطبایی 🔹بی شک یکی از مهمترین ممیزه های مدرسه عرفانی آیت الله سید علی طباطبایی با سایر مکاتب و نحله های عرفانی، در توجه ویژه وی و اساتید و شاگردانش، به دانش فقه و اجتهاد روشمند دینی است. 🔹 اگر چه در اغلب سلسله های عرفانی در تمدن اسلام به شریعت به عنوان طریق سلوک توجه شده است ولی کمتر به مقوله روشمند حوزوی و نسبت عرفان با «دانش فقه» پرداخته اند. اما در مکتب عرفانی قاضی طباطبایی به تبع اساتید بزرگی چون سید احمد کربلایی، شیخ محمد بهاری و آخوند ملاحسینقلی همدانی، شرط ورود به سیر و سلوک عرفانی، کسب درجات عالیه اجتهاد و تفقه مصطلح حوزوی است. این توجه و اهتمام ویژه به «فقاهت» و «اجتهاد» در تفسیر صحیح مکاشفات و الهامات سبوحی و عرضه آنها به محکمات وحی و معارف اسلامی مهم و مؤثر است و از این طریق مانع انحراف و فرقه سازی می شود. 🔸بدین ترتیب انسان سالک در این مکتب علاوه بر کسب درجات عالیه معرفت و سلوک عرفانی، خود را تافته جدابافته از سایر مؤمنین و متشرعه نخواهد دید و همواره بر همراهی سالم شریعت، طریقت و حقیقت اصرار خواهد ورزید و از این طریق به فهم طولی و همه جانبه معارف اسلامی دست خواهد یافت به نحوی که هر سطح از معارف را در جای خود معتبر خواهد دانست؛ لذا ظاهر را فدای باطن و باطن را فدای ظاهر نمی سازد. به عبارت دیگر هم از قشریگری مصون است و هم از تعدّی به ناموس الهی در امان خواهد بود. انشاءالله. https://eitaa.com/hekmat121
📌ابعاد فلسفی و عرفانی امام خمینی: آیت الله جوادی آملی: 🔹امام(ره) از کسانی بودند که توانستند جمع کنند به جمع سالم بین علوم نقلی و عقلی، یعنی هم جامع معقول و منقول بود، هم عقلا را و هم اهل نقل، مورد عنایت داشتند. 🔸 مرحوم حاج آقامصطفی(ره) این قصه را نقل می کردند که یک بزرگواری در یکی از سخنرانیها نسبت به صدرالمتألهین بی مهری کرده بودند. مرحوم حاج آقامصطفی فرمودند تا اینکه این گذشت و وقتی بعد از ماه مبارک رمضان که دوباره درس حوزه شروع شد و پایان سال تحصیلی مرحوم امام(ره) موعظه ای داشتند که خیلی از مراجع چنین موعظه ای داشتند. ایشان یک مقدار بازتر نصیحت می کردند. در نصیحت پایان سال یکی از مطالبی که فرمودند این بود که حرمت بزرگان را داشته باشیم و اینها آدمهای کوچکی نیستند و بعد درباره صدرالمتألهین فرمود: مبادا حریم این بزرگوار را بشکنیم «و ما ادارک من الّصدرا». 🔹مرحوم شهید مطهری و بعضی از آقایان سالیان متمادی اسفار را خدمت امام(ره) درس می گرفتند، امام از هوش سرشاری برخوردار بود. 🔸سرّ اینکه عرفان امام پیش از فلسفه ی امام ظهور کرد این است که ایشان عرفان عملی را در طول این سالیان متمادی ارائه کرد، «از علم به عین آمد و از گوش به آغوش»، آنچه را انسان در شرح حال اهل معرفت می خواند در ایشان می بیند. در قول و فعل یکسره توکل بود تسلیم بود، رضا بود، 🔹 و صحبتی که برای مسئولان می کرد هر کسی در هر فرصتی می آمد حداکثر ایشان 30 دقیقه صحبت می فرمودند معمولاً ربع اولش مسائل عرفانی بود. در همان صحبتها از مناجات شعبانیه به نیکی یاد می کرد و شرح می کرد و غالب فرمایشات ایشان ترجمه ی روایات یا ترجمه ی آیات بود و در عمل هم نشان داد. 🔸مسئله ی جنگ باعث شد که صبغه ی عرفانی امام بیش از همه ی وجوه ایشان ظهور کرد، جنگ جهانی سوم بود؛ جنگ جهانی معنایش این نیست که همه با هم بجنگند، معنی آن این است که جهان در جنگ شرکت کند. حالا یا با هم می جنگند یا همه بر سر یک مظلومی حمله می کنند، این جنگ هشت ساله جنگ جهانی سوم بود و در این جنگ، تنها تکیه گاه مرحوم امام خدا بود. کار آسانی نیست. بدون اسلحه در برابر دشمنان مسلح شده به سلاحهای مدرن، ایستادن. جنگ هم نابرابر که تمام مسئولیت هم به عهده ی ایشان بود. این یک عارف می طلبد که در تمام حالات به قدرت غیرمادی تکیه کند و دشمن را بشکند 🔹و اصرار ایشان بر مناجات شعبانیه، دلیلش آن است که مناجات شعبانیه مناجات عارفانه است: که اول ندا است، بعد نجوا، بعد خاموشی، و بعد ندای حق است، بعد نجوای حق است که او مناجی است و انسان مستمع نجوای اوست. تا بخشی از راه منادات تعبیر می کند، بعد مناجات تعبیر می کند، بعد مناجی بشری، بعد مناجی الهی؛ ایشان غالبا از مناجات شعبانیه به عظمت یاد می کرد و اصرار می کرد به صاحبان این رشته که شرح کنید، و چاپ شدن تعلیقات ایشان بر مصباح الانس و بر فصوص هم مؤید این مسئله است. 🔸از ایشان آثار فلسفی چاپ نشده و به این دلیل است که بعد فلسفی ایشان خیلی روشن نشده و تحت الشعاع بعد عرفانی ایشان قرار گرفته است. حشرش ان شاءالله با انبیا و اولیا باشد. 📃منبع: حکمت صدرایی ماهیت و مختصات/ در گفتگو با آیت الله عبدالله جوادی آملی، مجله قبسات، زمستان 1377 و بهار 1378، شماره 10 و 11 . https://eitaa.com/hekmat121
📌 امتداد اجتماعی فلسفه متعالیه استاد دکتر احمد حسین شریفی: دانشیار گروه فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمة الله علیه) و دبیر مجمع عالی علوم انسانی اسلامی. تقریر سخنرانی در محل مرکز آموزش تخصصی فلسفه اسلامی 🔸 فلسفه باید امتداد اجتماعی داشته باشد و  فلسفه انتزاعی محض نزد همگان مرجوح و بی­ فایده است. اغلب فیلسوفان از یونان باستان تا به امروز دغدغه امتداد فلسفه را داشته ­اند. 🔹 عالمان علوم اجتماعی همواره امتداد فلسفه را از فیلسوفان مطالبه می­کنند. دلیل آن این است که علوم اجتماعی، دانش­ هایی هستند که وابسته به مبانی معرفت­شناختی، هستی­ شناختی و انسان­ شناختی­  اند. انتظار دانشمند علم اجتماعی از فیلسوفان این است که فلسفه خود را به گونه­ ای تبیین کنند که برای او قابل فهم باشد و بتواند آن را در دانش خود به کار برد. 🔹فارابی شاخص ترین فیلسوف امتدادی شاخص­ترین فیلسوفی که در جهان اسلام دغدغه امتداد فلسفه را داشته، فارابی است که طرح خود را در کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة ارائه کرده است. در جهان غرب، بهترین الگو در این زمینه، توماس هابز است که در کتاب لِویاتان، بر پایه مبانی معرفت­شناختی، هستی­ شناختی و انسان­ شناختی­، مسائل اجتماعی و سیاسی را تحلیل می­کند. 🔸یکی از دلایل کم توجهی فیلسوفان مسلمان پس از صدرا به امتداد اجتماعی فلسفه، حذف یا کم رنگ شدن مسائل علم النفس و حکمت عملی در کتاب­های درسی است؛ به عنوان نمونه، کتاب شرح منظومه در گذشته و “بدایة الحکمة” و “نهایة الحکمة” در عصر کنونی، کتاب­های درسی­اند که فاقد مسائل مزبور هستند. 🔹صدرالمتألهین، فیلسوفی دغدغه­ مند در زمینه امتداد اجتماعی حکمت است. مفهوم امتداد حکمت صدرایی، می­تواند بر پایه تفسیری که از تعالی حکمت ارائه می­شود، متنوع باشد. دست­ کم می­توان دو تفسیر از متعالیه بودن حکمت ارائه داد: 🔺تفسیر فرآیندی و روشی: این تفسیر بر فرآیند و روش­ فلسفه­ ورزی صدرا تأکید دارد. صدرا مبدع نوعی خاص از روش ­شناسی است که ابن­ سینا و خواجه نصیر طوسی نیز آن را مدنظر داشته­اند. این روش­شناسی عبارت است از استفاده از منابع گوناگون معرفت (وحی، عقل، شهود) در فلسفه­ ورزی (کثرت­ گرایی روشی). بر این اساس این تفسیر، امتداد حکمت متعالیه عبارت است از: «بهره ­گیری از روش ­شناسی خاص حکمت متعالیه در حل مسائل اجتماعی» 🔺 تفسیر فرآورده­ای و محتوایی: این تفسیر بر محصول و محتوایی که صدرا در حکمت خود ارائه داده است، تأکید دارد. امتداد اجتماعی حکمت متعالیه در این تفسیر را می­ توان از دو منظر بررسی کرد: 🔹الف) امتداد تحقق یافته تاکنون: در این نگاه، مجموعه مبانی اجتماعی صدرا پیرامون اخلاق و عرفان عملی، سیاسی مدن، مواجهه با انحرافات اجتماعی و… که در آثار گوناگونش وجود دارد را باید مدون نمود. 🔸ب) امتداد قابل تحقق در آینده: از این منظر باید به دنبال پاسخگویی به مسائل نو پدید اجتماعی و سیاسی بر اساس مبانی حکمت صدرایی باشیم. 🔹برخی در این زمینه به دنبال استخراج مستقیم امتداد اجتماعی از مبانی عام هستی­ شناسی هستند و عناوینی نظیر «ارتباط اصالت وجود و حکومت»، «نسبت تشکیک در وجود و فضای مجازی» و… را به کار می­ برند. به نظر می ­رسد این طرح یا است و یا فوق العاده است. 🔸اما تلقی قابل تحقق و باورپذیرتری وجود دارد که به دنبال استخراج با واسطه این امتداد از مبانی عام است. 🛑بر این اساس: ✔️اول: ابتدا مبانی معرفت ­شناختی، روش­ شناختی و هستی­ شناختی مسئله مورد نیاز ارائه می ­شود. ✔️دوم: بر اساس این مبانی سه­ گانه، فهم خاصی از انسان به دست می ­آید. (مبانی انسان­ شناختی). ✔️سوم: دانشمند علوم اجتماعی، بر اساس فهمی که از انسان پیدا کرده است، با مسائل اجتماعی روبرو می­ شود و نظریه خاص خود را بر پایه آن ارائه می­ دهد. https://eitaa.com/hekmat121
؛ انسان در اسلام (الگویی از یک اثر موفق و عمیق در بر مبنای حکمت متعالیه) ✍حکیم متأله استاد حاج شیخ حمید 🔹این کتاب از جمله آثار ارزشمند در اسلامی است. 🔸 کتاب ضمن بیان ابعاد وجود شناختی و معرفت شناسی هبوط، از عالم و آسمان هایی سخن می گوید که در آنها هبوط روی می دهد. 🔹این اثر با تکیه بر نقش محوری ، به بعد تاریخی هبوط می پردازد و مراحل هبوط را از آسما الوهیت و ورود به دنیای اساطیر تا پیدایش دنیای مدرن پی می گیرد. و تفاسیر مختلفی را که از عالم و آدم در مراتب هبوط شکل می گیرد، باز می گوید و برخی و تنگناهای انسان شناسی مدرن را نیز تبیین می کند. 🔸این اثر نمونه ای از انسان شناسی دینی - توحیدی است که از میراث عرفانی - فلسفی دنیای اسلام بهره می برد و به عنوان رقیب و بدیلی کارآمد، در برابر انسان شناسی تجربی و یا فلسفی مدرن قرار میگیرد. 🔹تفسیر فلسفی (بر مبنای هستی شناسی و انسان شناسی حکمت متعالیه) از پدیده های نوظهور در تمدن غرب همچون _رنسانس و نوزایی، عقلانیت و روشنگری، اسطوره و ایدئولوژی، امانیسم و تفرعن مدرن، لیبرالیسم و اباحیت، جامعه مدنی، بیگانگی و بی معنایی _ بر اهمیت این کتاب در ارائه یک الگوی موفق از می افزاید. 🔺انصافا عمیق و دقیق و نوآورانه است. لازم است چند بار خوانده شود تا بهتر زمانه خود را بشناسيم و عمیق تر به بنیان‌های معرفتی و فلسفی بیاندیشیم https://eitaa.com/hekmat121
📌نقش فرهنگ درچهلواره دوم انقلاب 🖌حکیم انقلاب آیت الله خامنه ای: 🔹ورود در دومین چهلواره‌ی انقلاب اسلامی که با آغاز سده‌ی جدید هجری شمسی همزمان شده است، نگاهی نو، آسیب‌شناسانه و روزآمدساز، به مجموعه‌ئی از زیرساختهای تمدنی را ضروری میسازد. در رأس این مجموعه، مقوله‌ی فرهنگ است. فرهنگ، جهت دهند‌ه‌ی همه‌ی اقدامهای اساسی و زیر بنائی جوامع بشری و شتاب‌دهنده یا کُندکننده‌ی آن است. 🔸این رویکرد در مقطع کنونی، عمدتاً ناظر به ارتقاء نگاه و احساس مسئولیت متصدیان فرهنگی و نخبگان و فعالان عرصه‌های گوناگون کشور به مقوله‌ی فرهنگ و پدیدآمدن این باور عمیق است که فرهنگ‌سازی در هریک از اجزاء تمدّنی جامعه، برترین وسیله‌ی پیشرفت و موفقیت آن و بی‌نیازکننده از ابزارهای الزام‌آور و تحکّمی است. 🔹همچنین ناظر به این نکته‌ی حیاتی است که شاکله و آرایش عمومی فرهنگ در همه‌ی بخشهای گسترده‌ی آن، نیازمند نظم و محتوای انقلابی است. این یگانه وسیله‌ی مصون‌سازی فرهنگ عمومی کشور در برابر هجوم فرهنگی و رسانه‌ئی برنامه‌ریزی شده‌ی بیگانگان بدخواه است. 📎 حکم اعضاء شورای‌عالی انقلاب فرهنگی ۱۴۰۰/۸/۲۳ https://eitaa.com/hekmat121
📌ضرورت توجه به نقش علامه طباطبایی در احیاء فلسفه اسلامی 🖌علامه آیة الله مصباح یزدی: 🔹باید نقش مرحوم را در احياء فلسفة اسلامي بيان كنيم. 🔸خب همه ما مي‌دانيم كه در قرن اخير كه گرايش‌هاي گوناگون و متضادي احياناً در حوزه‌هاي روحانيت شيعه وجود داشته و افرادي بوده‌اند كه براي احياي فلسفه اسلامي و زنده نگه داشتن آن اقدامات خوبي انجام داده‌اند و با روي آن از جمله خود حضرت (رضوان الله تعالي عليه) و مرحوم آقاي و ديگران؛ مرحوم آشتياني كه اخيراً فوت شده‌اند نيز نقش مهمي در اين زمينه داشتند و به ويژه در مشهد؛ اما منظورم آشتياني استاد بود، آميرزا مهدي آشتياني كه ايشان چند سال هم در قم تشريف داشتند و حوزه تشكيل دادند و آقاي آميرزا احمد هم نقش خودشان را در تهران داشتند. 🔹اينها بزرگاني بودند كه واقعاً ناشناخته هستند و بسياري از طلبه‌هاي ما اصلاً نمي‌شناسند شايد اسمشان را هم ندانند ولي هيچ‌كدام نقششان مثل نقش (رضوان الله تعالي عليه) نبود. 🔸يك برنامه سنجيده، معتدل و پخته داشتند و مشي بسيار حكيمانه‌اي به ويژه در برابر اعتراضاتي كه مي‌شد و فعاليت‌هايي كه عليه ادامه درس ايشان شد؛ حتي از سوي بيت مرحوم اقداماتي شد و ايشان آنچنان حكيمانه برخورد كردند كه خود مرحوم آيت الله بروجردي فرمودند كه شما هر چه را كه وظيفه خود مي‌دانيد عملي كنيد و هيچ‌كدام ديگر اين‌گونه نقشي را نداشتند و اگر اين رفتار مرحوم آقاي طباطبايي و اين تدبير حكيمانه ايشان نبود كه البته ناشي از اخلاص بيش از اندازه ايشان بود، اين فلسفه اين‌گونه در قم رواج نمي‌يافت، فقط موجي ايجاد مي‌شد، رواجي مي‌يافت و سپس به خاموشي مي‌گراييد. از آن زمان به بعد ديگر در قم آن‌چنان مخالفت چشم‌گيري با فلسفه نشد؛ گاهي هم اگر چيزهايي در گوشه و كنار گفته مي‌شود درخور توجه نيست. 🔹در صورتي‌كه پيشتر اين‌گونه نبود برخوردهايي كه حتي با خود امام و فرزندان امام مي‌كردند به خاطر انتساب، با فلسفه با اين برخوردي كه نسبت به آقاي طباطبايي دارند و كتاب‌هاي ايشان و شاگردان ايشان اصلاً قابل مقايسه نيست و اين خب البته پس از فضل الهي، مرهون تدبير و رفتار حكيمانه و پخته ايشان است و نبايد فراموش شود. 🔸اگر ما ايشان را احيا كننده فلسفه در عصر حاضر بدانيم، گزاف نگفتيم. البته در كنارش مرحوم آقاي و ديگران هم بودند ولي به هر حال محور ايشان بود؛ ايشان بود كه پرچم فلسفه را به دست گرفت و تا آخر آن را به زمين نگذاشت و پس از آن هم الحمدلله ايشان حضرت به بهترين نحو راه ايشان را ادامه مي‌دهد. خدا ان‌شاءالله درجات آقاي طباطبايي را عالي‌تر كند و به طول عمر و توفيقات آقاي جوادي بيفزايد. 🔹به هر حال محور ايشان بود؛ ايشان بود كه پرچم فلسفه را به دست گرفت و تا آخر آن را به زمين نگذاشت. منبع: سخنان منتشر نشده آیت الله مصباح یزدی در جمع مسئولان همایش روز جهانی فلسفه 1388 https://eitaa.com/hekmat121
📌هدیه هر شب آیت الله خامنه ای به علامه طباطبایی و آیت الله الهی 🖌علامه آیة الله مصباح یزدی: 🔹داستاني به يادم آمد كه به مرحوم آقاي طباطبايي هم مربوط مي‌شود كه باز شكر نعمت وجود مقام معظم رهبري است؛ خداي متعالي چه كسي به ما داده است. 🔸يك وقت خود ايشان مي‌فرمودند كه من اين را از لب‌هاي خود ايشان شنيدم، بي‌واسطه فرمودند: من هر شب هر شب يك سورة (انا فتحنا) مي‌خوانم ثوابش را هر شب به روح و برادرشان هديه مي‌كنم. 🔺منبع: سخنان آیت الله مصباح یزدی در جمع مسئولان همایش روز جهانی فلسفه 1388 https://eitaa.com/hekmat121
📌 در اين عصر با است 🖌آیة الله مصباح یزدی: 🔸 از شخصيت‌هاي برجسته‌اي كه واقعاً مايه فخر كشور هستند همچنين از ساير عزيزان؛ به‌طور غيابي از حضرت كه افتخار جهان اسلام هستند و دست ما به دامن ايشان نمي‌رسد. 🔹درباره اظهار لطفي كه فرمودند، حقيقتاً ماية شرمندگي بنده است. والا اگر ما اينجا براي چند طلبه بحث فلسفي مطرح مي‌كنيم، معنايش اين نيست كه نام بنده در كنار حضرت آيت الله برده شود؛ من اين را واقعاً از ته دل مي‌گويم و ايشان از مفاخر عالم اسلام مي‌دانم و مفتخرم كه دست ايشان را ببوسم. به‌طور معمول هروقت خدمت ايشان شرفياب مي‌شوم، سعي مي‌كنم اين كار را انجام بدهم. 🔸حق اين كار واقعاً بوسيله ايشان انجام مي‌شود و خوب است كه ايشان به دنيا هم شناسانده شود؛ ايشان واقعاً مجاهدت نمودند و عمر شريف خود را كردند. البته منحصراً نه در تفسير كار مرحوم آقاي طباطبايي را ادامه دادند و با امكاناتي كه حالا فراهم است به بهترين نحو همچنان ادامه مي‌دهند و اين باقيات صالحاتي است كه قرن‌ها دوام خواهد يافت واين افتخار نصيب ايشان مي‌شود كه يك دوره كامل تفسير را با اين عظمت، با اين وسعت و با اين شكوه بيان كنند و خوشبختانه هم‌زمان يا با اندكي تأخير در رسانه‌ها پخش شود مردم استفاده كنند علما استفاده كنند. 🔹بنده از ته دل خيلي خوشحال هستم و دعا مي‌كنم كه خدا توفيقات ايشان را زياد كند و اين كار را به نحو نيكو به پايان برسانند. افزون بر فعاليت‌هاي ديگري كه در زمينه فلسفه، فقه، اصول و ساير علوم دارند. تنها چيزي كه مي‌تواند مجوز اين باشد كه مثلاً بنده هم در اين محفل شركت بكنم اين است كه قدر بزرگان شناخته شود از باب تعرف الاشياء با ضدادها معلوم مي‌شود كه واقعاً آقاي جوادي يعني چي. 🔸بنابراين اگر از ما كاري بربيايد و عرض كنم خدمتي به عنوان يك شاگردي از حضرت آيت الله جوادي بايد ارائه خدمتي بكنيم. رياست فلسفه اسلامي در عصر حاضر با ايشان است. 🔸حضرت عالي يادتان هست و توجه داريد كه مرحوم ميرداماد هرگاه از ابن‌سينا ياد مي‌كند مي‌گويد: قال شريكنا في رياست فلسفه الاسلاميه، شريكنا في رياست الفلسفه، اصل را رياست خودش مي‌داند مي‌گويد ابن‌سينا هم شريك ماست. حالا با اين تلاس مستمر و پيگير و عاشقانه‌اي كه ايشان دربارة كار علمي و تحقيق دارد واقعاً اصل در در اين عصر با آقاي جوادي است. 🔸من ايشان را تازه نمي‌شناسم از وقتي كه ما در مدرسة حجتيه بوديم حجره ما در طبقه دوم و مشرف بر حجره ايشان بود؛ كار ايشان را مي‌توانستيم چك كنيم. شبها معمولاً تا نزديكي‌هاي نيمه‌شب مشغول مطالعه بودند. روز هم ما هيچ‌گاه ايشان را در فراقت نديديم. فقط سر درس چند دقيقه‌اي زودتر مي‌آمدند و يك گپ و مزاحي با دوستان مي‌كردند وگرنه كار ايشان مطالعه يا تدريس و يا بحث بود. 🔹يكي از كساني كه با ايشان هم درس بود، حالا يادي هم از ايشان كرده باشيم شهيد مرحوم آقاي بود. ايشان در فلسفه سال‌ها با آقاي جوادي هم‌بحث بودند. ايشان مي‌آمد در حجره حاج آقاي جوادي و ساعت‌ها اسفار و گاهي شفا و مباحث ديگر را مي‌خواندند و اصلاً خسته نمي‌شدند ايشان در بحث فلسفه و تحقيق و قسمت‌هاي ديگر هم همين‌گونه بود؛ اما چون محور كارشان بيشتر فلسفه بود اصلاً احساس خستگي نمي‌كردند. 🔸عنصري با اين پاكي با اين صداقت با اين فهم با اين استعداد با اين پشتكار با اين تقوا كجا مي‌توان يافت. 🔹متأسفانه دنيا ايشان را نمي‌شناسد و نمي‌تواند هم بشناسند. اصلاً چون در اين فضا نیستند. 🔹فرصت مناسبي است كه ما اقلاً چنين شخصيت‌هايي كه نعمت‌هاي خدايي هستند براي جامعه معرفي كنيم.بايد شرحي از زندگي ايشان به طوري رسا ارائه شود تا ايشان شناخته شود. بيشتر افرادي كه ايشان را مي‌شناسند از طريق درس تفسير ايشان و به واسطه اينكه در تلويزيون پخش مي‌شود مي‌شناسند؛ اما قدرت فلسفي ايشان، عمق مطالعاتشان، احاطه ايشان بر مباحث گوناگون فلسفي و عرفاني چيزهايي‌ست كه كسي درست از آنها سر در نمي‌آورد. اين فرصتي است كه اين كار انجام شود و ايشان معرفي شوند. اين افتخار بايد شامل شاگردانشان و امثال بنده هم بشود كه وقتي چنين استادي داريم، پَرِ «اَكرم العلماء» آن ما را هم مي‌گيرد و الا اينكه ما لايق باشيم در كنار ايشان بگوييم اول ايشان و دوم فلاني، اين تضييع حق ايشان است و ان‌شاءالله كه خداي متعالي به شما توفيق دهد كه از فرصت پيش آمده براي اداي حق علم حق معرفت، حق توحيد، حق اسلام و حق انقلاب بهره‌مند شويد. منبع: سخنان منتشر نشده در جمع مسئولان همایش روز جهانی فلسفه 1388 https://eitaa.com/hekmat121
📌 درآمدی بر دو جریان امتناع اندیش و امتدادگرا 1⃣ تحریف و امتناع 🔸حربه تحریف، تجزیه نگری و تقلیل گرایی بزرگترین حربه امتناعیون برای اثبات ادعای بی اساس "امتناع جریان حکمت و فلسفه در علوم انسانی و طبیعی" است. 🔹جریان امتناع انديش با تجزيه یک نظام فلسفي منسجم و شبکه ای و تقلیل آن به چند گزاره محدود تلاش می کند تا به مخاطب القا کند که حکمت متعالیه هیچ امکانی برای تحول علوم و جامعه ندارد. 🔹 از جمله این اقدامات تحریف و تقلیل پیام حکیمانه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی به گفتمان علوم انسانی و همایش آینده فلسفه در ایران است که برخلاف صراحت متن پیام، آن را دلیلی برای "امتناع جریان فلسفه اسلامی در متن علوم انسانی و علوم طبیعی" خوانده اند. 🔸چنانکه بارها در مطالب پیشین نوشته شد ریشه تحریفات و بدفهمی های این جریان در فهم مفهوم امتداد و میان علوم و بنیان‌های معرفتی و فلسفی است به نحوی که از فلسفه و علم تعریف صحیحی ندارند. که همه اینها ناشی از عدم تحصیل در علوم حکمی و فلسفه و اعتماد به مطالعات شخصی است. 2⃣ تحقیق و امتداد (تحليلی از پیام‌های اخیر ) 🔹حکمت متعالیه به عنوان با ۱. تاثیر گذاری مستقیم بر مبانی و مبادي تصدیقی علوم اعم از علوم طبیعی، انسانی و اجتماعی و همچنین ۲. با پایه گذاری (اخلاق، تدبیر منزل و سیاست متعالیه) در جهت گیری و مدیریت علوم و ساختارهای معرفتی و اجتماعی آنها تاثیر می گذارد و از این طریق به جامعه، سیاست، شیوه مدیریت و سبک زندگی، هویت و و می دهد و از این طریق همه علوم و فنون را در جهت مهار می کند. 🔹 برخلاف تلقی جریان امتناع اندیش، باید دانست که اگر مبدأ و معاد علم طبیعی و انسانی و اجتماعی تغییر کرد و براساس سامان یافت لاجرم تأثيري مهم و ژرف بر قلمرو و ساختار علم خواهد داشت. البته تأثيري طبیعی و در چارچوب منطق و روش علمی و منطقی نه دستوری و آمرانه. یعنی با تغییر مبدأ هستی شناسی علم و تبیین ابعاد توحیدی و وجودی موضوعات علم، همه علوم از حاکميت تقلیل گرایی ماتریالیسم و اسارت الحاد و قید آزاد می شود و اين علوم به روند طبیعی کشف حقایق هستی و شناخت لایه های واقعیت باز می گردد. 🔹همچنین با مشخص شدن معاد موجودات، علم و عالم از اسارت سکولاریسم و اباحی گری آزاد می گردد و مسیر تعالی و کمال گرایی توحیدی را طی خواهد نمود، از اين رو، همه علوم با مفهوم سعادت و فضیلت و حیات معقول رابطه مستقیم خواهند یافت و حتی علوم طبیعی نیز هویت انسانی و ساختار الهی می یابند. 🔸بر این اساس، یکی از منابع اصلی و مهم علم تلقی خواهد شد که با روش عمیق و دقیق اجتهاد، افق های جدیدی از واقعیت را برای علم و عالم آشکار می سازد و اصول اخلاقی و ارزش‌های فطری حاکم بر تولید و مدیریت علم را تبیین و تجویز می کند. 🔹 همچنین در باب حکمت عملی باید متذکر شد که برخلاف تصور نادرست جریان امتناع اندیش، قضایا، ساختار و نتيجه از سنخ محض و فاقد حقیقت نیست. بلکه حکمت عملی از سنخ است و به درستی نامیده شده است که به اعتقاد حضرت استاد آیت الله العظمی جوادی آملی محصول و ره آورد و و ناظر به مردم، جامعه و سیاست است. 🔸حکمت عملی و فلسفه عملی، امتداد و ادامه مستقیم و طبیعی نظام و شبکه فلسفه نظری است. به این معنا که فلسفه نظری تصویری جامع و برهانی از نظام و ساختار واقعیت، هستی، انسان و مبدأ و معاد، وحی و شریعت، قانون و سعادت می دهد و پس از آن حکمت عملی و فلسفه عملی را متناسب با خود را تولید می کند. بنابراین امتداد حکمت و فلسفه نظری لزوما به صورت جزء نگری و تناظر یک به یک قواعد فلسفه هستی با جامعه نیست بلکه امتداد کل شبکه و نظام فلسفه وجودی در حکمت و فلسفه عملی و علوم انسانی و اجتماعی است. https://eitaa.com/hekmat121
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بازگشت به گذشته پرافتخار خویش آیت الله العظمی جوادی آملی در پیامی به این مراسم گرامیداشت بیست و سومین سالگرد ارتحال علامه جعفری(ره) با اشاره به مقام شامخ علمی مرحوم علامه محمد تقی جعفری بیان داشتند: 🔸 مرحوم (رضوان الله تعالی علیه) سعی بلیغش در این بود که گذشته را به یاد ما بیاورد. اینکه گذشته را به یاد ما بیاورد آینده را به خوبی تأمین میکند. 🔸این کتابی که ایشان در شرح نهج البلاغه نوشتند و کتابهای دیگری را که از زبان اهل معرفت نوشتند قسمت مهمّش در این است که ما پرافتخار را که روزی مهمان خدا بودیم در مشهد خدا بودیم در محضر خدا بودیم مخاطب خدا بودیم مستمع خدا بودیم بین ما و خدا سؤال و جوابی شد این صحنه را به یاد بیاوریم. اگر این صحنه را به یاد بیاوریم ماسوای خدا برای ما بی ارزش است؛ دیگر هیچ کس به عبادت خود، به زهد خود، به علم و درس و بحث خود بسنده نمی کند. 🔹مرحوم علامه جعفری در عین حال که تبلیغاتش تألیفاتش بنان و بیانش نسبت به آینده روشن بود اما سعی بلیغش در این بود که گذشته جامعه بشری را بیش از آنچه دیگران میدانند احیا کند. این شرح نهج البلاغه ایشان بخش وسیعی درباره این تذکره است که انسان آنچه در درون دارد به یاد آن باشد آن وقت راحتِ راحت است. وقتی آن صحنه را ببیند آن جلال و شکوه را ببیند آینده را تأمین خوهد کرد. اگر اینچنین باشد معنویت تأمین است اخلاق تأمین است جلال و شکوه تأمین است هیچ نگرانی نیست. @hekmat121
📌فلسفه، فرهنگ و علم ✍(در آمدی بر حکمت و فلسفه از مسیر فرهنگ و علم) 🔹انسان موجودی فرهنگی است و در زیست بوم فرهنگی و نظامی از معانی در هم تنیده و به هم متصل زندگی می کند و همه مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی خود را در نسبت با فرهنگ و نظام معنایی مستقر بر جامعه هماهنگ و تنظیم میکند. به این معنا که در همه این مناسبات و معادلات روحی نهفته است که به آنها معنا و هویت می دهد و همان معنا و هویت سازنده نقش ها، جایگاه‌ها، منزلت ها و کاربست هاست که مجموع آنها یک شبکه بینشی، گرایشی و رفتاری را می سازند. 🔸 در چنین فضایی هیچ واقعیت و پدیده‌ای خنثی و رها نیست بلکه هر کدام از هویت، نقش و جایگاهی در نظام معنایی و محیط زندگی برخوردار است. یعنی در شبکه فرهنگی و نظام معنایی حاکم بر جامعه هر کدام از پدیده ها و واقعیات دارای ربطها و نسبت های وجودی است. 🔹مذاهب، فلسفه ها و ایدئولوژی ها موجود در جامعه به فراخور بهره ای که از حقیقت دارند در ساخت نظام معنایی و زیست بوم فرهنگی نقش مهم و اساسی را دارند. 🔸توضیح اینکه نوع نگرش به عالم و آدم و نوع تعلق انسان به هستی و به سایر موجودات بنای فرهنگ و نظام معنایی یک جامعه را تشکیل می دهد و تعیّن بخش به مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی و سازنده دستگاه محاسباتی و مدیریتی جامعه است. 🔹دستگاه های فلسفی بر اساس تفسیری که از هستی و انسان ارائه می دهد و ترسیمی که از ساختار و روابط موجودات عرضه می دارد و نسبتی را که با مبدا و معاد هستی و معنای زندگی برقرار می کند زمینه شکل‌گیری یک فرهنگ به نظام معنایی متمایز را فراهم می سازد. 🔸فلسفه (به عنوان علم کلی به هستی و روابط هستی) پس از ارائه یک جهانبینی مستدل و ترسیم جامع روابط هستی و ساختار وجودی انسان، در فرایند فرهنگ سازی و پردازش نظام معنایی، در درجه اول به اثبات (اعم از علوم نظری و علوم عملی) و بیان حقیقت وجودی و ماهوی آن موضوعات می پردازد که از این طریق علوم دارای هویت، ساختار و هدف ویژه می‌شوند و بر همین اساس روابط و نسبت های حقیقی میان علوم نظری و عملی برقرار می شود و هر کدام را دارای نقش و جایگاه متناسبی می‌کند. همین امر موجب شکل‌گیری شبکه‌ای حقیقی، هماهنگ و منسجم از علوم و فناوری‌های می‌شود. به تعبیر دیگر اولین خروجی فرهنگی فلسفه ها، علوم و دانش متناسب با ترسیم آنها از روابط موجودات و مبدأ و معاد هستی است: ✔️ فلسفه های الحادی، علوم را الحادی می کنند و بر همین مبنا، هویت، ساختار و جهت علم الحادی و ماتریالیستی می شود. ✔️فلسفه های سکولار علوم را سکولار و خنثی معنا می کنند و آنها را در بسط دنیاگرایی و غفلت از مبدأ و معاد سامان می دهند. ✔️ و در مقابل فلسفه توحیدی، موضوعات علوم را در نسبت با توحید و مراتب وجودی طولی معنا می کند. با معنایابی موضوعات و تبیین حقیقت وجودی و غیبی آن، شبکه ای طولی از علوم نظری و عملی شکل می گیرد که علی رغم تفاوت در موضوعات و روش‌ها و استقلال معرفتی، دارای روابط و مناسبات حقیقی و هویتی هستند و از يک جهت گیری واحد توحیدی و هم افزایی معرفتی برخوردارند. 🔹 فلسفه توحیدی و حکمت متعالیه، با تبیین مبدأ و معاد موضوعات علمی و ترسیم آینده و نقش علم در ساخت حقیقت وجودی انسان و سعادت فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی، غیر مستقیم در و اجزا و روش علم هم تأثیر می گذارد و ساختار و نظم توحیدی و وجودی ویژه ای را پیشنهاد می دهد، نظمی که عالمان را در کشف بهتر و جامع تر واقعیت و ترسیم عینیت یاری می رساند. این تآثیرگذاری نه امری دستوری و آمرانه بلکه پیشنهادی حکیمانه و مقتدرانه است به نحوی که اگر به درستی تبیین شود و موانع فهم کنار رود موجب پذیرش هر عقل سلیم و فطرت حقیقت جویی واقع خواهد شد. این مواجهه همدلانه و فرایند تعاملی میان فلسفه(علم کلی) و دانش های جزئی(اعم از پایه، طبیعی، انسانی و اجتماعی) منجر به شکل گیری علوم و در عین حال توحیدی می شود که هدف آنها کشف حقیقت و شناخت واقعیاتی است که در قلمرو موضوع آنها در یک افقی فراتر از افق طبیعت محدود و نگرش ماتریالیستی و روابط ظالمانه استعماری است. 🔸 با شکل گیری هر سطحی از شبکه ای از علوم و برقراری تناسبات توحیدی میان آنها، به همان میزان، زمینه برای هدایت و مدیریت روابط انسانی، معادلات اجتماعی و هم گرایی جهانی بر پایه توحید، حقیقت و عدالت فراهم می شود. این همان طریق حکیمانه و تجربه شده در است. https://eitaa.com/hekmat121
📌 ضرورت قدردانی از نقش آیت الله خامنه ای در گسترش فلسفه (به مناسبت روز جهانی فلسفه) 🖌علامه آیة الله مصباح یزدی: 🔹بنده وظيفه خود مي‌دانم كه از نقش مقام معظم رهبري در تأييد فلسفه، صميمانه تشكر كنم و براي ايشان دعا كنم. 🔸مسئله اينجاست كه اگر اساتيد دانشگاه از فلسفه بحث كنند مشكلي را ايجاد نمي‌كند؛ اساتيد حوزه هم يك كسي است؛ استاد فلسفه در حوزه است و درس خودش را مي‌گويد. اين حمايت كردن او از فلسفه و تأييدش مشكلي ايجاد نمي‌كند؛ اما يك كسي در آن مقامي كه ايشان دارند، به حكم پدري و خلاصه اشراف كاملي كه بر همه جهات كشور دارند و بايد همه جهات را در نظر بگيرند شرح و تعديل كنند تا يك سخني بگويند و حركتي انجام بدهند. 🔹در مقام مرجعيت، در مقام رهبري، آن هم كسي كه خودش از مشهد برخاسته، اين‌چنين عرض كنم اين كه كار بسيار است و كاري است كه بنده هيچ تفسيري ديگر براي آن ندارم جز انجام يك كه از اخلاص كامل ايشان سرچشمه گرفته است؛ وگرنه هيچ لزومي نداشت كه ايشان در اين باره صحبت كنند؛ اگر صحبت نمي‌كرد نه به مرجعيت ايشان بر مي‌خورد و نه به رهبري‌شان. چرا بايد حرفي بزند كه كساني در برابر او موضع بگيرند و اين را يك نقطه ضعفي برايش تلقي كنند؟ در گوشه و كنار اين گونه افراد وجود دارند. با اين وجود چرا آقا بايد اقدام به چنين كاري كند و بر آن اصرار ورزند؟ 🔸 حتي شنيدم در اين زمينه كمابيش گفت‌وگويي با برخي از مراجع داشتند و ايشان توضيح دادند كه اين كار اهميت دارد و بايد انجام بشود. 🔹اين كار بسيار بزرگي است و به نظر بنده جا دارد كه باز حالا خودمان بدانيم دست‌كم پيش خودمان از اين كار قدرداني كنيم؛ حالا چه اندازه صحيح باشد در جلسات هم گفته شود و اشاره‌اي شود يا نه، من عقلم نمي‌رسد، هرچه خود آقايان صلاح بدانند؛ اما ما در مقام يك طلبه وظيفه داريم فراموش نكنيم كه اين كار بسيار بزرگي است. 🔸شما كدام مرجع را مي‌شناسيد كه چنين نقشي را ايفا كرده باشد؛ يعني به خودش جرأت دهد كه بيايد در اين مسئله اظهارنظر كند؛ آن هم با تأكيد بسيار و در سخنراني عمومي. حالا اگر يك‌بار يك جايي سفارش مي‌كرد باز يك حرفيست؛ اما ايشان در سخنراني عمومي بارها دربارة فلسفه و تشويق طلبه‌ها به اينكه فلسفه را دنبال كنند و فلسفه ضرورتي دارد و حتي با مراجع در اين زمينه بحث كردند. اين كار بسيار است. به نظر من اين است كه اگر جا داشته باشد و فرصتي پيش بيايد بايد از ايشان قدرداني كرد. 🔹داستاني به يادم آمد كه به مرحوم آقاي طباطبايي هم مربوط مي‌شود كه باز شكر نعمت وجود مقام معظم رهبري است؛ خداي متعالي چه كسي به ما داده است.يك وقت خود ايشان مي‌فرمودند كه من اين را از لب‌هاي خود ايشان شنيدم. بي‌واسطه فرمودند: من هر شب يك سورة (انا فتحنا) مي‌خوانم ثوابش را هر شب به روح و برادرشان هديه مي‌كنم. 🔸اميدواريم خداي متعال به همه ما توفيق دهد كه به بركت اين انقلاب و خون‌هايي كه براي احياي اسلام و ارزش‌هاي اسلامي ما نثار شده است، براي شكرانه اين نعمت بتوانيم قدم‌هايي برداريم و فرصت‌ها را غنيمت شماريم تا هم اداي دين كرده باشيم و هم بهره بيشتري از اين فرصت نصيبمان شود؛ چون معلوم نيست اين فرصت‌ها تا كي ادامه يابد و اين نعمت‌ها هم‌چنان استمرار داشته باشد منبع: سخنان منتشر نشده در جمع مسئولان همایش روز جهانی فلسفه 1388 https://eitaa.com/hekmat121
📌آیة الله شیخ محمد فکور یزدی 🔹آیة الله شیخ محمد فکور یزدى (۱۳۹۴-۱۳۲۴ ق)، از عالمان شیعه در قرن چهاردهم هجری و از شاگردان شیخ عبدالکریم حائری و آیت الله بروجردی بود. 🔸او فرزند آقا حسین یزدی در سال ۱۳۲۴ ه.ق بود و در احمدآباد اردکان یزد دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در مدرسه علمیه اردکان طی کرد. سپس جهت ادامه تحصیل راهی یزد شد و در مدرسه عبدالرحیم خان یزد که رونق خاصی داشت، به تحصیل پرداخت. در بیست سالگی وارد حوزه علمیه قم شد و در مدرسه فیضیه اقامت گزید. 🔹طی سال های متمادی که محمد فکور یزدى در حوزه پربرکت قم مشغول تحصیل بود، از محضر استادان زیادی بهره مند گردید، از جمله: شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم؛ سید محمد حجت کوه کمری؛ سید محمدتقی خوانساری؛ سید صدرالدین صدر؛ امام خمینی؛ سید حسین بروجردی طباطبایی؛ سید شهاب الدین مرعشی نجفی؛ سید محمدرضا گلپایگانی. وی در حدود ۱۸ سال از محضر آیت الله العظمی بروجردی بهره برد و به درجه اجتهاد نایل آمد. فلسفه و عرفان را از محضر آموخت و بسيار مورد عنایت و علاقه امام خمینی بود. در دوران تحصیل بیشتر اوقات با شهید محراب آیت الله شیخ محمد صدوقی و دکتر مهدی حائري یزدی مباحثه می کرد. 🔹تدریس و شاگردان حاج شیخ محمد یزدی از مدرسین عالی رتبه حوزه علمیه بود و در صحن بزرگ حضرت معصومه سلام الله علیها، در کنار مرقد شیخ فضل الله نوری تشکیل حوزه درسی داد و به تدریس خارج فقه و اصول و فلسفه و سایر علوم اسلامی پرداخت. ایشان به امر تدریس خیلی اهمیت می داد، از این روی شاگردان زیادی در مکتب ایشان تربیت شدند که برخی از آنان عبارتند از: ✔️سید مصطفی خمینی؛ که بخشی از دروس فلسفه و حکمت را از وی فراگرفت. ✔️شهید محمدعلی حیدری (شرح منظومه را به همراه شهيد آيت الله مصطفي خميني(ره)، در محضر آيت الله شيخ محمد فكور يزدي فراگرفت.) ✔️شیخ محمدتقی مصباح یزدی ✔️سید عباس خاتم یزدی ✔️شیخ حسین راستی ✔️غلامرضا رضوانی خمینی ✔️حاج سید جعفر کریمی ✔️میرزا حسن ابوترابی 🔸آیة الله خاتم یزدی درباره استاد خود می گوید: «ما که در قم بودیم، قسمتی از کتاب رسائل مرحوم شیخ انصاری در علم اصول و مرحوم سبزواری در علم فلسفه را از محضر ایشان آموختیم. وی با وجود اهتمام زیادی که به علم فقه و اصول داشت، هرگز فلسفه و عرفان را از نظر دور نمی داشت. تا جایی که می فرمود: من زمانی، آن قدر به عارف بزگوار، ملای رومی، علاقه داشتم، که سالیان درازی تمام اوقات فراغتم را به خواندن آن می گذراندم و لذت می بردم. وی بر اثر تفکر زیاد در تحقیق مطالب و فهم مسائل، به لقب « » معروف بودند. آن گونه که مشهور است، حضرت آیت الله حائری ایشان را به این لقب خواندند». 🔹عالم صمدانی آیة الله سیّد عبدالکریم کشمیری فرمودند: "روزی در نجف اشرف با مرحوم شیخ محمّد فکور یزدی (مدفون در قبرستان شیخان قم و صاحب استخاره) تصمیم گرفتیم در مدرسه صدر نجف به دیدن مرحوم آقای نجابت برویم. او بالای پشت‌بام مدرسه خوابیده بود و بیدار شد. موقع رفتن به حجره ایشان، چون آقای فکور مسن‌تر از من بودند او را مقدم کردم. آقای نجابت گفت: مرحوم سید علی آقا قاضی نهی می‌فرمود که عام (و شیخ) بر سیّد جلو بیفتد که اگر عمداً بشود… آقای نجابت گفت: در گوشم کسی (یعنی موکلی) گفت: یعنی آقای فکور دارد به طرف شما می‌آید." https://eitaa.com/hekmat121
📌آیة الله شیخ محمد فکور یزدی اشنايي با زندگی نامه در: https://eitaa.com/hekmat121