📌ساخت معنایی واقعیت اجتماعی براساس حکمت متعالیه
بخش سیزدهم: ثبات و تغییر در جهان اجتماعی ۲
🔸 با توجه به اصول ذکر شده، با تغییر آگاهی ها، باورها، آرمانها، به صورت طبیعی نیازها، گرایشات، تعلقات، خواسته ها و مطلوبهای انسان نیز تغییر می کند و از این طریق جهان اجتماعی نیز کهنه و جديد، کارآمد و ناکارآمد می شود. در واقع کارآمدی و یا عدم کارآمدی نظامات اجتماعی و سیاسی به تلقی های افراد آن جامعه وابسته است و آن تلقی ها به آگاهی و باورهای مستقر در فرهنگ عمومی باز می گردد.
🔹 لذا هیچ جامعه و سیاستی نمیتواند بدون تربیت و فرهنگسازی مستمر ادامه حیات دهد و چنین تصور کند که همواره اقبال عمومی اولیه را خواهد داشت. بلکه باید دانست که اقبال عمومی مردم معلول آگاهی ها و نظام دانایی مستقر در فرهنگ عمومی است هر جریان فکری و دستگاه معرفتی که با شیوه های متنوع و متکثر بتواند ذهنیت عمومی را فتح کند و به لایه های زیرین فرهنگ نفوذ یابد و به اقناع ذهنی و ذائقه سازی عمومی و تحول باطنی مردم بپردازد در رقابت سنگین با جریانهای فکری و طرحهای ایدئولوژیکی مدعی ساخت زندگی و جامعه مطلوب از امتیاز بیشتر و اقبال عمومی مردم برخوردار خواهد بود. البته این اقبال و ثبات لزوما امری ضروری و طبیعی و پایدار نیست بلکه امر ربطی و معلول عواملی است که تا آن عوامل به صورت پویا، زاینده، فعال و کارامد باشند آن اقبال هم باقی است. هرگاه مردم در ذهن خود احساس کنند که آن پویایی، زایندگی و کارآمدی تقلیل یافته است طبیعتا به همان میزان از اقبال و گرایش آنها به ااین جریان فکری کاسته می شود و جریانات دیگر امکان قدرت نمایی و عرض اندام پیدا می کنند. بنابراین لازم است دائما به افراد جامعه آگاهی داد و مایه آگاهی را در مغزها، فکرها و دلها به وجود آورد و با آن آگاهی ها یک ایمان قوی، صحیح و مستحکم را به وجود آورد که در برابر شبهات و تردیدها نلرزد و زائل نشود. از گسترش عقلانیت و بصیرت و آگاهی نباید واهمه داشت.
🔸 مهمترین عامل اقبال مردمی، ایمان (وابستگی فکری، و باور و گرایش قلبی تعهدآور) به نوع نظام فکری و اعتقادی سازندهی نظام معانی و پیامها است که بتواند ذهنیت عمومی را فتح کند و به لایه های زیرین فرهنگ رسوخ و از این طریق ذائقه مردم را بسازد و پیامهای خود را منتقل کند، نظام اعتقادی و معنایی که در ۱. ساختار علمی، ۲. دستگاه زبانی و شبکه مفهومی، ۳. شبکهی نشانه ها و نمادهای رسانه ای و انتقال دهندهی معانی و پیامها و ۴. فناوری های ارتباطی و صنعتی حضور جدّی، معنابخش، نظم دهنده و امیدبخش داشته باشد و همواره اعتماد مخاطب را جلب کند.
🔹 اگراین ایمان واعتماد ازروی درک روشن به نظام فکری و اعتقادی ودستگاه فلسفي و معرفتی حامل آن در جامعهای وجود داشت تعالی و #تداوم_فرهنگ ممکن می شود، چون از این طريق حرکت و تلاش و امید برای رسیدن به افق ها و آرمانها، ابتکار و خلاقیت و نوآوری برای ثمربخش بودن و کارآمدی، قدرت حل مسئله و اقتدار نفوذ و تأثیرگذاری هم در آن جامعه خواهد بود. در نتیجه زمینه برای دوام، تعالی و رشد همه جانبه ی داخلی (جامعه سازی) و اقبال و گرایش سایر ملتها به این فکر و جامعه (تمدن سازی) فراهم خواهد شد.
🔸 ۱. علم، ۲. زبان، ۳. هنر و ۴. فنآوری چهار رکن واقعیت اجتماعی و سازنده نظامات سیاسی، مدیریتی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و سلامت است. به همین دلیل، این چهار رکن، چهار عرصهی امتداد عینی نظام فکری و اعتقادی در ساخت واقعیت اجتماعی است که غفلت از هر یک و عدم امتداد آن نظام فکری و اعتقادی، تضادهایی را در حوزه عمومی به وجود می آورد؛ چرا که جامعه در خلأ حرکت نمی کند، بلکه هر جامعه ای برای ادامه حیات و ساخت نظامات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به همه آن چهار رکن سازنده نیازمند است اگر در آن زمينه ها، سخن نو و طرح جدید وجود نداشته باشد و آن نظام فکری و اعتقادی در این چهار عرصه حضور جدّی، آشکار و تاثیرگذار نداشته باشد، لاجرم مدیران و مردم مجبورند که از طرحهای پیشین و یا طرحهای سایر جوامع استفاده کنند و خلأهای اجتماعی را جبران کنند، از آنجا که آن طرح و الگوها هر یک امتداد نظام فکری و اعتقادی خاصی هستند و نوعا به بسط و گسترش آن نظام فکری می انجامند، ورود آنها به جامعه، بدون عارضه فکری و فرهنگی و تضاد اجتماعی نخواهد بود.
ادامه دارد...
#واقعیت_اجتماعی
#حکمت_متعالیه
#حکمت_عملی
#جامعهشناسی
#فرهنگ
#تربیت
#فرهنگ_سازی
سید مهدی موسوی
@hekmat121
📌ساخت معنایی واقعیت اجتماعی براساس حکمت متعالیه
بخش چهاردهم: ثبات و تغییر در جهان اجتماعی ۳
🔹 مهمترین پیامد و نتیجه این عوارض فکری و فرهنگی و تضاد اجتماعی، سلب ایمان و اعتماد مردم(بخصوص نخبگان و جوانان) از پویایی، زایش و کارآمدی نظام فکری و اعتقادی مستقر در فرهنگ عمومی می شود، و این احساس در جامعه و ذهنیت عمومی شکل می گیرد که برای خروج از بن بست ها و فروبستهای اجتماعی باید به سراغ فلسفه ها و نظام های فکری و اعتقادی دیگری رفت که توان امتداد به عرصه های علم، زبان، هنر و فناوری را داشته باشد و بتواند نسخه های بدیع و کارآمدی را برای ساخت اجتماعي و کنترل و مدیریت تغییرات و تضادهای اجتماعی را داشته باشد. این اتفاق موجب #انقطاع_فرهنگ و ادعای #امتناع زایش فلسفه می شود.
🔸 این سلب ایمان و اعتماد از فلسفه و فرهنگ موجود و گرایش به نظام های فکری و فلسفي و طرح های کلان اجتماعی دیگر، اولا موجب رشد ادعای امتناع زایش و پویایی فلسفه و نفی امکان تدام فرهنگ می شود. ثانیا: فعالیتهای فکری، اجتماعی و رسانهیی جریانهای فکری و فلسفي دیگر برای جلب ایمان و اعتماد مردم می شود و ثالثا موجب ظهور اختلافات عمیق فکری و تشتت عقیدتی و سیاسی می شود و با تکثیر نیروها و ارائه طرح ها و فرضیه های مختلف، طبیعتا قدرت و نیروی انسانها و امکانات و سرمایه ها نیز تقسیم می شود و در نتیجه روز به روز از توان داخلی برای همبستگی و هم افزایی در حل مسائل و مشکلات کلان کاسته می شود و همچنین اقتدار بیرونی و توان و رقابت و رویارویی با سایر مکاتب و جوامع را از دست می دهد. همین امور زمینه و آبستن ظهور مشکلات و بحرانهای بیشتر و سکون و رکود و سقوط می شود.
🔹البته این به معنای نفی آزادفکری و تضارب آرا و اندیشهها نیست که این خود نوعی جمود و تحجر و موجب روزمرگی و رکود میشود. بلکه باید سازوکازی را برای آزادفکری و تضارب اندیشهها در نظر گرفت تا در یک محیط ازاد، منطقی و اخلاقی، افراد متفکر بتوانند نظرات و دیدگاههای خود را بیان کنند و از نقادی و نظرات کارشناسی صاحبنظران و اندیشمندان بهرمند بشوند در اینصورت امکان تبدبل فرضیات و ایدههای خلاقانه به نظریات علمی وجود دارد. در حقیقت "نظریه" در متن روابط علمی عمیق در محیط کاملا علمی باسازوکارهای دقیق منطقی شکل میگیرد. نظریه علمی توانمند درحل مسئله ان طرح و ایدهای است که در چنین محیطی مطرح، نقادی، چکش کاری و اصلاح شود و پس از طی این مراحل، به عنوان خروجی "جامعه علمی" به حوزه عمومی و بخشهای تصمیم گیری و مدیریتی عرضه شود به نحوی که هم بخش اعظمی از جامعه علمی از آن دفاع و ابعاد مختلف ان را تکمیل کنند و هم به مدیران و کنشکران این احساس القا شود که این طرح، مطلبی علمی، مستند، مستدل، منسجم و کارآمد است و خروجی کل نظام علمی و جامعه علمی است و یک حرف شاذ، بدعت آمیز، بلندپروازانه و خیالی نیست. چرا که در این صورت، عرصه عمومی و دستگاههای تصمیمگیری و مدیریتی آن را پس میزنند و حاضر نیستند که ریسک کنند و امکانات و سرمایههای مجموعه خود و همجنین فرصت و زمان مدیریتی خود را به پای یک طرح شاذ و... بگذارند که سرانجام آن مشخص نیست و هیچ مجموعهی علمی صاحب نظر و ذی نفوذ نیز مسؤلیت آنرا نپذیرفته است. البته شاید مدیری به واسطه شجاعت و بیباکی و یا روابط و منافع حزبی و ایدئولوژیکی زیربار این مسئولیت برود اما نوعا اینگونه بوده است که با تغییر دولتها و مدیریتها، تمام پشتیبانیها حذف و از مرجعیت مجموعهها کنار گذاشته میشود.
🔸 بنابراین ۱. حضور فعال و امتداد عینی، آشکار و تأثيرگذار نظام فکری و عقیدتی و دانش های حامل آن همچون فلسفه، کلام و عرفان در چهار عرصهی علم، زبان، هنر و فناوری و ۲. زایش، ابتکار و نوآوری در چهار عرصه مذکور برای جلوگیری از روزمرگی، سکون و رکود در نظریه های علمی، شبکه مفاهیم و ساختار زبانی، نمادها و نشانها و فناوری ها و ۳. ساخت جامعه علمی و شبکه متصل و منسجم متفکران و کنشگران علمی و عملی ضرورتی غیرقابل انکار برای ادامه حیات اجتماعی و بقا نظامات اجتماعی و سیاسی است.
🔹 از آنجا که حرکت، تحوّل، تجدد و تنوع سنّت طبیعی این جهان و هماهنگ با فطرت و سرشت آدمي است و جمود، تحجّر، روزمرگی و سکون با فطرت انسان ناسازگار است، همواره عرصه های علم، زبان، هنر و فناوری با تغییرات و تحولاتی همراه است. از این رو، نظام فکری و عقیدتی می بایست به همه تغییرات و تحولات زیربنایی و روبنایی حیات انسان توجه کند و تبیینی فلسفي از تغییر و تحول و فرآیندهای آن داشته باشد. بدون داشتن نظریهای فلسفي در تبیین چیستی و چگونگی #حرکت و #تغییر نمیتوان در عرصههای چهارگانه مذکور حضوری فعال، پویا، سازنده و تاثیرگذار داشت.
ادامه دارد...
#واقعیت_اجتماعی
#حکمت_متعالیه
#حکمت_عملی
#جامعهشناسی
#فرهنگ
#تربیت
#فرهنگ_سازی
#حرکت
#تغییر
https://eitaa.com/hekmat121/745
📌قدرت، ذائقه، رسانه
🔹قدرتمندترین قدرت در هر جامعهای، قدرت #ذائقه_عمومی است که خواستههای خود را بر همه روابط انسانی و معادلات اجتماعی تحمیل میکند. بنابراین اگر امری در جامعه به یک امر عادی و ذائقه (رضایت جمعی) تبدیل شد و نزد اکثریت جامعه از مطلوبیت برخوردار شود، قدرتی را تولید میکند که هیچ قدرت حاکمیتی و قانونی هم نمیتواند در برابر آن بایستاد و فرمانی براند و یا امر و نهیی صادر کند.
🔸قدرت ذائقه عمومی به همان میزان که سازنده نظم جدید اجتماعی و بازدارنده سایر قدرتها است به همان اندازه هم مخرّب نظم موجود و تغییر دهندهی ساختار قدرت است.
🔹 تنها قدرت محدود کننده و تغییر دهندهی قدرت ذائقه عمومی، نفوذ و گسترش یک ذائقه عمومی دیگر در متن جامعه است؛ به هر میزان که نفوذ و پذیرش ذائقه رقیب بیشتر باشد به همان اندازه ذائقه ی مستقر در فرهنگ عمومی محدود خواهد شد.
🔸 ذائقه عمومی و مطلوبیت، لزوما در اختیار عقل و برآیند خردورزی افراد جامعه نیست بلکه در فضای عمومی، قوای شوقیه راهبر ذائقه ها و مطلوبیتهاست. به این معنا که قوای شوقیه به اقتضای طبیعت، تابع عقل و خردورزی نیست بلکه تابع هر آن چیزی است که مطلوب جلوه کند، از این رو #احساس_مطلوبیت مهمتر از حقیقت مطلوبیت است.
🔹 به طور طبیعی ذائقه عمومی آحاد جامعه گرایش به امور محسوس و لذتهای طبیعی هماهنگ با رفاه و راحتی دارد. به همین جهت از میان طرحها طبیعتاً به طرح هایی اقبال نشان می دهند که تامین کننده این گرایش ها و مطلوب ها باشد؛ مگر آن که طرحی ناظر به امور فطری و لذتهای متعالی با نفوذی چند برابر به میدان رقابت وارد شود و با آگاهی بخشی، تقویت عقلانیت و خرد جمعی افقهای بالاتر را به آحاد جامعه نشان دهد که در این صورت امکان اقبال عمومی به چنین طرحی وجود دارد؛ البته این اقبال همواره شکننده و قابل تغییر است، تا هنگامی که آگاهیبخشی و عقلانیت در جامعه وجود داشته باشد و از پشتوانههای فکری معنوی و تربیتی متناسب برخوردار باشد و احساس کارآمدی و سودمندی لازم را به جامعه منتقل کند، این طرح مورد استقبال آحاد جامعه خواهد بود لکن هرگاه از جامعه از عقلانیت متناسب با آن تهی شود و پشتوانههای معرفتی و احساس کارآمدی آن کاسته شود جامعه به همان میزان به وضعیت طبیعی باز خواهد گشت.
🔸 آنچه ببش از هر چیز احساسی را خَلق و یا احساسی را کم رنگ و ضعیف میکند نظام تربیتی و مجموع رسانهها و ابزارهای تبلیغی و ترویجی است. در حقیقت، تربیت و رسانه سازنده احساسات و ذائقه ها در حوزه عمومی است. نظام تربیتی و رسانهها با انتقال و تکرار پیام و بخصوص با محسوس کردن (شنیداری و دیداری ساختن) یک پیام، در جلب احساسات و ساخت ذائقه ها بسیار پرتأثير هستند.
#واقعیت_اجتماعی
#قدرت
#ذائقه
#تربیت
#احساس_مطلوبیت
#رسانه
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/755
📌 عقلانیت و تربیت متناسب
ریشه همه مشکلات در جامعه احساسی نبود یک تلقی روشن و واحد از #عقلانیت (فضیلت حکمت) در فرهنگ عمومی و عدم اهتمام جدی به #تربیت متناسب و کارامد با آن در سطح عمومی است.
"تزئینی بودن علم" و "مبنایی بودن مدرک"،
"فرعی بودن تربیت" و "اصیل بودن اقتصاد"،
"حاشیهای بودن اجتماع" و "تقدم سیاست بر فرهنگ"،
"رونق دلالی و قاچاق" و "کم فروغی کار و تلاش واقعی"
"شعاری شدن دین" و "کمرنگ شدن روح و معنای ایمان"
از جمله نشانههاي فقدان عقلانیت و تربیت متناسب با آن در جامعه احساسی است.
#جامعه_احساسی
#عقلانیت (فضیلت حکمت)
#تربیت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/761
📌 از مردمی سازی یارانهها تا حکمرانی مردمی
🔹یکی از اقدامات مهم در زمینه حکمرانی مردمی، مدیریت صحیح یارانهها و سبد مصرفی خانوارها است. چرا که یکی از موانع بزرگ مشارکت صحیح مردم در حکمرانی، آشفتگیهای حوزه اقتصاد و ساحت معیشت است؛ آشفتگیهایی که از یک سو بستر فعالیتهای فساد آور فراهم است و نوع مردم و جوانان مسیرهای انحرافی مشارکت همچون دلالی و قاچاق را برای مشارکت ممکن میدانند و آن را انتخاب میکنند که طبیعت آن سودجویی شخصی و ضدیت با نظارت حاکمیت و مدیریت عادلانه دولتها است. از سوی دیگر، بسیاری از مردمی هستند که از اين فعالیتهای فسادزا متضرر هستند و آنها نیز مقصر اصلی را حاکمیت و دولت میدانند. بر این اساس نوعی اجماع علیه دولت و بی اعتمادی میان ملت و حاکمیت شکل میگیرد.
🔸 بر این اساس، مردمی سازی یارانهها و #رشد یافتن مردم در مدیریت مصرف یکی از مقدمات حکمرانی مردمی است. چرا که حکمرانی مردمی، متوقف بر #رشد_جامع مردم و قدرت تدبیر امورات خرد و کلان است. مردم باید بتوانند در شرایط واقعی اقتصاد و معیشت، بهترین انتخاب و درستترین مصرف را داشته باشند و این متوقف بر ۱. شناخت ارزش و میزان سرمایهها، ۲. قدرت حفاظت و پاسبانی از سرمایهها و ۳. قدرت بهرهوری و سرمایهگذاری صحیح است که در سازوکار بهکارگیری سرمایهها، تولید بیشتر و افزایش سرمایه عایدی ملت شود. بنابراین مدیریت مردمی یارانهها و رشد مردم در نحوهی مصرف و اقبال به سرمایهگذاری مولد یک گام بسیار مهم در حکمرانی مردمی است.
🔹 اما نکته مهم در زمینهی مردمی سازی یارانهها این است که باید به عنصر فرهنگ سازی و تربیت اقتصادی توجه ویژه شود و بر این گسترش این عنصر مهم اهتمام جدی داشت چرا که با با غیاب #فرهنگ سازی و #تربیت اقتصادی، بهترین طرح ها پس از مدتی بیاثر میشوند و دوباره وضع زندگی به نحو سابق باز میگردد.
🔸 اظهارات مسؤلان اقتصادی و تصمیم گیران کشور نشان دهندهی اهتمام ویژه آنها به ابزارها و سامانه های مدیریتی و کنترلی است و کمتر به عنصر فرهنگ سازی و تربیت اقتصادی مردم توجه دارند. در حوزه فرهنگ به اطلاع رسانی صریح و مستقیم اکتفا شده است، در حالیکه اطلاع رسانی فقط یک بخش و در واقع مقدمهی فرهنگ سازی است. به تعبیر دیگر اقناع مردم و همراه شدن آنها با هر سیاست و برنامهای از یک سو به اطلاعات و شناخت کافی نیازمند است که از طریق اطلاع رسانی جامع، صحیح و مستمر تاحدودی تأمین می شود، از سوی دیگر به ذائقه سازی و عناصر گرایشی و انگیزشی وابسته است که فرایندی بلندمدت است و در متن نظام و مناسبات تربیتی قابل تحقق است.
🔹 بر اساس حکمت اسلامی و مبتنی بر تبیین فلسفی #واقعیت_اجتماعی، قاعده کلی در حیات اجتماعی این است که تحقق و به ثمر رسیدن هر برنامه و سیاست اجتماعی (سیاسی، اقتصادی، نظامی و ...) متوقف بر فرهنگ سازی و گسترش تربیت متناسب عمومی است. هرچقدر هم فناوری و ابزارهای پیچیده مدیریتی و کنترلی به کار گرفته شود اما به مقوله فرهنگ و تربیت بی اعتنايي شود امکان رشد و پیشرفت واقعی و تأثيرگذار جامعه و تحقق اهداف و سیاستها تضعیف میشود.
#مردمی_سازی
#یارانه
#حکمرانی_مردمی
#رشد
#تربیت_اقتصادی
#فرهنگ_سازی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌حجاب از کنش تا پدیده
🔹 براساس حکمت اسلامی، هر کنش و پدیدهی اجتماعی محصول یک نظام معنایی مستقر در فرهنگ عمومی است. چرا که همهی کنشها و پدیدهها علاوه بر صورت رویین و نظم ساختاری، دارای یک روح و معنای ویژه است و محصول یک نظام معنایی متناسب است.
🔸با تغییر نظام معنایی، کنشها و پدیدههایی که برآمده از آن است نیز تغییر میپذیرند و حتی متبدل میشوند، به این معنا که معروف و امر ارزشی به امری خنثی و یا غیر ارزشی تبدیل شود و بالعکس منکر و امر ضد ارزشی، به معروف و ارزش مبدل شود.
🔹 حجاب یک تکلیف دینی و کنش انسانی است و اهتمام به رعایت آن نیز یک پدیدهی اجتماعی است که محصول یک نظام معنائی و شبکه ارزشی مبتنی بر اعتقاد عمیق به سلوک دینی و تقرب به حضرت حق(جل جلاله) و باور به معاد و خوف از غضب و عقاب الهی است.
🔸هرگاه نظام معنایی توحیدی و ارزشی در جامعه گسترش یافته و در سطوح زیرین فرهنگ مستقر شده یابد طبیعتا رعایت حجاب و بسیاری از مناسک و شعائر دینی هم به صورت جمعی و شبکهای (نه جزیرهای) گسترش یافته است، در مقابل هرگاه بنیانهای فکری و اعتقادی جامعه تضعیف و نظام معنایی آخرتباور در فرهنگ عمومی کم رنگ شد و یاد الهی و بخصوص یاد معاد فراموش شد طبیعتا رعایت مناسک و شعائر دینی و ارزشی هم به صورت شبکهای و جمعی کم رنگ خواهد شد و نهایتا به یک عادت و رویه معمولی تبدیل می شوند، به نحوی که رعایت حجاب نه از سر دینداری و تقرب الهی و یا خوف از عذاب الهی بلکه یک عادت اجتماعی و رسم فرهنگی بدون پشتوانه عقلي و ایمانی است که براساس تحمیل جامعه و خانواده رعایت میشود. در صورت عادتوارگی یک کنش اجتماعی مانند حجاب و پوشش مشخص است که با تغییر زمانه و تنوع طلبی انسان آن عادت و رسم اجتماعی هم به سرعت تغییر میکند و الگوهای دیگری جایگزین آن خواهد شد. زیرا انسان بر حسب فطرت، موجود تنوعخواه، راحت طلب، تحولطلب و ماجراجو است و بر اساس طبیعت از تکلیف و مسئولیت فاصله میگیرد.
🔹 بنابراین مراقبت ازفرهنگ و باغبانی ارزشها و سنتها وهمچنین احیای هرساله درختان و بوتههای گلستان جامعه، یک ضرورت و رسالت مداوم و مستمر است که همواره میبایست درکانون توجه متولیان فرهنگی جامعه قرار گیرد تا به طور مدام بر تقویت نشاط، روح بخشی و معنادهی کنشها و پدیدههای بیافزایند و ازکهنگی، عادتوارگی، بیمعنایی آن جلوگیری کنند.
🔸راز این باغبانی و مراقبت نیز درثبات واستمرار برنامهی صحیح درجهت تعمیق باورهای دینی وتبیین ارزشها و گفتمانسازی آن باورها و ارزشها درسطوح زیرین فرهنگ از طریق تربیت و تبلیغ و رسانه مبتنی بردستگاه عقلانیت حکمی و اجتهادی است تا به یک نظام معنایی مستقر، معنادهنده ونظم بخش به گفتارها وکردار مبدّل شود.
🔹باغبانی فرهنگ و مراقبت از نظام معنایی، از یک سو در گرو ثبات و اتقان و پویایی نظام تربیتی متناسب با نظام معنایی است که به تعمیق باورها و ارزشهای اخلاقی و مسئولیت پذیری اجتماعی بپردازد و از سویی در اقتدار رسانهای در مدیریت و هدایت تغییرات اجتماعی در جهت گسترش و تعمیق هنرمندانه، هوشمندانه و زیرکانه (عقلانیت) است به نحوی که ذهنیتها، گرایشات و ذائقه عمومی را جهت ببخشد. بدون تربیت متناسب و رسانه هنرمندانه، باغبانی فرهنگ ممکن نیست.
🔸 قطعا حرکتهای مقطعی راه به جایی نبرده ونخواهدبرد؛ چون این برنامهها بدون برنامهاند وبرخاسته ازسر احساسات است به نحوی که ازاستمرار و ثبات لازم برخوردار نیست به نحوی که با تغییر دولتها و جورسانهای تغییر میکند و با "شل کن، سفت کن" های پیدرپی همراه است وهمچنین این برنامهها باتشتت وچندپارگی فرهنگی وقبیله گراییهای سياسي وجناحی در نهادها ومتولیان فرهنگی وسیاسی همراه است که موجب بی اعتمادی مردم وجسارت مخالفان و مغرضان میشود.
🔹 خلاصه مشکله حجاب در یک دهه اخیر نتیجه طبیعی تغییرات معنایی جامعه است که معلول چند عامل است که در چند دهه گذشته ما دارد: ۱. نبود نظام تربیتی متناسب با حکمت و عقلانیت انقلاب اسلامی، ۲. نبود رسانهی قدرتمند برآمده از عقلانیت انقلاب اسلامی برای اقناع جامعه و مدیریت تغییرات اجتماعی، ۳. حرکتهای مقطعی بدون برنامه از سر احساسات، ۴. چندپارگی سیاسی و غلبه سیاست و منافع حزبی و جناحی بر فرهنگ و اخلاق.
🔸 اگربخشی ازجامعه در طول ۳۰ سال گذشته به تدریج ازفرهنگ حجاب دورشده است وسبک زندگی دیگری راپذیرفته است تنها راهحل آن این است که باید حداقل ۱۰ سال بهکار جدی تربیتی و رسانهای قدرتمند، حکیمانه، هوشمندانه، هنرمندانه و همافزا با بسیج همه امکانات و سرمایه های فرهنگی پرداخت تاثمرات آن در جامعه مشخص شود. ۱۰ سال دربرابر ۳۰ سال به جهت قدرت فطری میل به حجاب است.
✍ سیدمهدی موسوی
#حجاب
#نظام_معنایی
#تغییرات_اجتماعی
#فرهنگ
#باغبانی_فرهنگ
#تربیت
#رسانه
#جامعه_شناسی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پیش نیازهای حکمرانی مردمی
🔹 هیچ پدیده اجتماعی در خلأ و دفعی ایجاد نمیشود بلکه هر پدیده اجتماعی نیازمند یک سلسله پیشنیازها و اقداماتی است که زمینهی تحقق آن پدیده را فراهم میکنند.
🔸 حکمرانی مردمی از جمله ضرورتهای جامعه ایرانی و از آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی بوده و هست. حقیقتا شرط اصلی و پیشران اعتلا و پیشرفت جامعه مشارکت فعال و پویای مردمی در همه کارها و فعالیتهای اجتماعی(سیاسی، فرهنگی و اقتصادی) است. بدون تردید مشارکت مردم در حکمرانی جامعه، نیازمند زمینهسازی و فراهم کردن شرایط تحقق در جامعه است تا به اعتماد و همبستگی اجتماعی و تعاون و همگرایی و مشارکت و مسئوليت مدنی بیانجامد.
🔹 نکته مهم این است که حکمرانی مردمی متوقف بر آماده شدن بینشی و گرایشی مردم برای پذیرش مسؤلیت حکمرانی و مدیریت اجتماعی است. هر ملت و هر فردی به طور طبیعی توان پذیرش مسئولیت حکمرانی را ندارد بلکه این ویژگی یک امر اکتسابی و نیازمند دانشها، خلقیات و مهارتهای متنوعی است که در اسلام از آن با مفهوم #رشد یاد میشود.
🔸در واقع #انسان_رشید میتواند مسؤلیت تدبیر امور خود را بر عهده بگیرد چون قدر سرمایههای خود را می داند و قدرت حفاظت و بهرهبرداری از آنها را دارد. بر این اساس، #جامعه_رشید، برآيند حضور فعال و بانشاط انسانهای رشید است. افراد رشد یافته در جامعه رشد یافته میتواند در سرنوشت خود دخیل باشند و به ساخت، نظام و تغییر جامعهی خود براساس مصالح و منافع عمومی و سعادت حقیقی اقدام کنند.
🔹 میزان و کیفیت رشد یک جامعه بر نوع #عقلانیت مستقر در فرهنگ عمومی آن جامعه استوار است. چرا که هر عقلانیتی نوع خاصی از رشد را به همراه دارد، به طور مثال، عقلانیت ابزاری، رشد اقتصادی را نتیجه میدهد، عقلانیت عرفانی، رشد معنوی را اقتضا دارد.
🔸 بنابراین حکمرانی مردمی بر رشد همه جانبهی اجتماعی متوقف است و #رشد_اجتماعی متناسب با حکمرانی، عقلانیت متناسب و گسترش آن در لایه های عمیق فرهنگ عمومی از طریق نظام تربیتی و رسانهای هماهنگ را میطلبد، بدون داشتن عقلانیت متناسب با حکمرانی و بدون ایجاد نظام تربیتی کارآمد و همچنین بدون ترویج و گفتمانسازی آن در فرهنگ عمومی امکان رشد همه جانبهی اجتماعی و به تبع آن، حکمرانی مردمی صحیح در جهت اعتلا و پیشرفت جامعه وجود ندارد.
🔹 اصرار بر مشارکت مردم و واگذاری امور اجتماعی و سیاسی به افراد جامعه ۱. بدون تبیین عقلانیت اجتماعی متناسب و ۲. بدون ساخت نظام تربیتی و ۳. بدون فعالیت هوشمندانه و هنرمندانه رسانهای زمینهساز بیشتر برای جنجال سیاسی و دعوت جامعه به هرج و مرج و گسترش تضادهای اجتماعی است.
🔸 پیروزی انقلاب اسلامی محصول وجود این سه عنصر مهم در حکمرانی بود که به #تحول_باطنی مردم و #انقلاب_درونی و #انقلاب_اجتماعی ملت ایران انجامید.
حضرت امام خمینی (ره) و سایر حکیمان و متفکران انقلاب اسلامی همچون آیتالله شهید مطهری، آیتالله شهید بهشتی، آيتالله شهید مفتح، آیتالله خامنهای و سایرین:
✔️ اولا به تولید عقلانیت اجتماعی انقلاب اسلامی پرداختند، عقلانیتی که مبانی، آرمانها و اهداف انقلاب را تعیّن بخشید و یک نظم معنایی توحیدی را به جامعه پیشنهاد دادند و در کارزار نظریهپردازیهای اجتماعی مکاتب مختلف(لیبرالیسم، سوسیالیسم، اگزیستانسیالیسم، ناسيوناليسم، سنتگرایی) نظریهی انقلاب را بر محور توحید به گونه ای صورتبندی کردند که اراده_ی انسان و مشارکت مردم به عنوان پیشران تحولات اجتماعی تبیین فلسفی و الهیاتی شد.
✔️ ثانیا تلاش شد که نظام تربیتی اسلام از منابع حجیت آور(کتاب، سنت و عقل) به شیوه اجتهادی استخراج شود و جایگاه هرکدام از قوا، عناصر حیاتی و ویژگیهای انسان در این نظام تربیتی روشن شود به نحوی که به رشد جامع انسان و وصول به کمالات مادی و معنوی ختم شود، در این نظام تربیتی، مبانی، الگوها و سازوکارهای بیدارسازی عقل مردم و فعال سازی ارادهی جمعی تبیین و به کار گرفته شد.
✔️ثالثا با استفاده از امکانات و ابزارهای لازم و بهرهگیری از تکنیکهای تبلیغی و رسانهای متناسب به اگاهیبخشی و بیدارسازی ملت ایران پرداختند و با اقناع افراد جامعه (بخصوص نسل جوان و قشر تحصیل کرده) نسبت به کارآمدی اسلام در مدیریت تحولات اجتماعی به رقابت فکری ورسانهای باسایر مکاتب فکری وجریانهای فعال فرهنگی، سیاسی وهنری روی آوردند وتوانستند درمیدان رقابت جدی و سنگین مکاتب و جریانها و در کشاکش جذب نیروها وسرمایهها، ذهن ودل انسان ایرانی را ازهرقشر وگروه راجذب کنند و حتی غیر مذهبیها را در معادلات انقلاب مشارکت دهند.
🔹 امروز هم ما نیازمند همان الگوی از عقلانیت و مدیریت هستیم که زمینهی مشارکت و حکمرانی مردمی را فراهم سازد.
✍ سید مهدی موسوی
#رشد
#عقلانیت
#تربیت
#رسانه
#فرهنگ_سازی
#گفتمان_سازی
#حکمرانی_مردمی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تربیت و احساس کرامت
بخش اول:
🔹 سرمایه اولی واصلی برای #تربیت و #رشد انسان #احساس_کرامت و #احساس_بزرگی است که خداوندمتعال درسرشت انسان به ودیعت نهاده است. به این معنا که انسان در درون خود همواره این احساس را داشته باشد که دارای سرمایههای بزرگی است ودر این عالم دارای جایگاه ونقش مهم وتعیین کنندهای است و همواره باید آن جایگاه ونقشی راکه خداوند متعال برای او تعیین کرده است به درستی بیابد و درآن مسیر حرکت کند وخود رابسازد.
🔸 احساس کرامت وبزرگی، موجب عزت نفس و اعتماد به سرمایههای درونی و بیرونی خویشتن میشود و بدین واسطه انسان دارای شخصیت مستحکم و هویت اجتماعی قدرتمندی می شود. در نتیجه تن به پستی و ذلت و گناه و فرومایگی نمیدهد و در شرایطی بحرانی و موقعیتهای پیشبینیناپذیر، در طریق کرامت و بزرگی تصمیم میگیرد و رفتار میکند.
🔹 چنین انسانی، ارزش خود و سرمایهها و داراییهای خود را میداند و به وجود آنها افتخار میکند و با قناعت و احساس بینیازی از دیگران و با کسب علم و عمل متناسب سعی میکند همین ظرفیتها و سرمایهها را در مسیر رشد و سعادت حفاظت و بالفعل کند وبه واسطه آنها نردبان ترقی را بپیماید.
🔹 از اینرو، کمتر به مقایسه داراییها و سرمایههای خود با دیگران میپردازد و داراییها و سرمایههای دیگران موجب نمیشود که او احساس خودکمبینی و خودتحقیری داشته باشد و همواره خود را عقبتر از دیگران بداند به نحوی که درجهت شباهت به آنها تلاش کند که نتیجه آن طمع وحسادت است که نشانه فرومایگی وپستی است.
🔸 در واقع نقطه مقابل احساس کرامت و بزرگی، احساس پستی و فرومایگی (لئامت) است که ریشه در حقارت درونی انسان دارد و از جمله نشانههای آن طمع و حسادت است.
🔹 اگر طمع و حسادت بر شاکله و شخصیت فردی حاکم شد ثبات، آرامش و آسایش از او دور میشود؛ زیرا همواره در حال مقایسه خود با دیگران و تقلید از آنها در زندگی است، یعنی لذت و پیشرفت خود را در تقلید از دیگران و پیروی از رفتارهای آنها میبیند. توضیح اینکه این گونه افراد نوعا خود را با یک فرد یا یک شیوه نمی سنجند بلکه در بسیاری از اوقات با افراد و با شیوههای متنوع و متکثر مقایسه میکند در این صورت با تغییر رفتارهای دیگران و یا در مواجهه با تنوع و تکثر در سبک زندگیها سعی میکنند که خود را تغییر دهند و سبک زندگیهای متنوع و متکثر که گاه متعارض و متضادند را در محیط زندگی خود جمع کنند در این صورت دچار تعارض و تضاد شخصیتی در رفتار میشوند. به طور نمونه هم میخواهند شبیه انسانهای مومن باشد و از منزلت اجتماعی آنها برخوردار باشند و هم میخواهند رفتار اشراف و ثروتمندان را تقلید کند و در لذت آنها شریک باشند. هم میخواهند درس بخوانند و به مدرکش بنازند، هم میخواهند اهل خوشگذرانیهای به روز باشند و دیگران آنها را انسان مدرنی و به روز بشناسند، این تعارضها و تضادها همواره شخصیت او را در درون تهی و نا آرام میکند.
🔸بنابراین طمع و حسادت که نتیجهی مقایسه با دیگران از روی حقارت و فرومایگی درونی است همچون خورهای در جان آدمی است و آرامش و قرار را از او به بهانه کسب هویت و شخصیت اجتماعی میستاند و اگر شدت یابد موجب قطع رشته حیات نیز میشود.
🔹 از توضیحات فوق روشن میشود که دو نوع احساس بزرگی و احساس عزت نفس وجود دارد:
✔️ ۱. احساس کرامت و بزرگی که محصول باور به سرمایههای درونی، هویت اجتماعی و اعتماد به الطاف الهی است که در مسیر حرکت انسان را یاری میرساند. نتیجه این احساس بزرگی وکرامت، قناعت به داشتههای خود، احساس بینیازی از داشتههای دیگران ودر عین حال تواضع وادب دربرابر دیگران بخصوص انسانهای بزرگ وصاحب علم وعمل است. لذا به غرور وتحقیر دیگران نمیانجامد. بلکه بالعکس همواره در مسیر رشد وترقی دیگران با مال، علم و جان خود میکوشد. از اشتباهات و خطاهای شخصی دیگران میگذرد و میبخشد و همواره از شقاق و اختلاف دوری میگزیند، و از این کوشش و بخشش نیز احساس بزرگی و کرامت میکند.
✔️ ۲. نوع دوم از احساس بزرگی، احساس برآمده ازمقایسه خود بادیگران وتحقیر داشتهها وپیشرفتهای افراد وتلقین بهتربودگی خود وخودبرتربینی است. نتیجه این مقایسه واحساس، غرور است. لذاغرور برونداد حقارت درونی است که درنتیجه مقایسه با دیگران وتقلید از آنها واحساس خودبرتربینی کاذب ظهور مییابد. انسان مغرور، انسان حقیر و فرومایهای است که از دیگران گدایی منزلت اجتماعی میکند وبا کوتهبینی، رشد وترقی منزلت خود رادر تخریب وتحقیر دیگران جستجو میکند؛ لذا به تهمت وغیبت، دروغگویی وشایعه پراکنی، بخل ومانند آنها متوسل میشود. لذا انسان پست و ئیم، حقیر وفرومایه ازگناهان فردی واختلاف افکنی اجتماعی ابا ندارد وبه راحتی ازمال خود انفاق نمیکند وعذر مردم رانمیپذیرد.
🔴 ادامه دارد ...
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تربیت و احساس کرامت
بخش دوم:
🔹نکته مهم و اساسی در مسئله احساس کرامت و بزرگی این است که روح انسان کریم، بزرگ میشود و برای روح بزرگ دنیا و آرزوها و داراییهای دنیایی و اعتبارات اجتماعی هم کوچک میشود لذا شهوات و گناهان هم در چشم او کوچک جلوه میکند. چرا که ریشه همه شهوات و گناهان محبت به دنیا و احساس بزرگی و پایداری داراییهای دنیایی و اعتبارات اجتماعی است چنان که در روایت آمده است:
قَالَ النَّبِیُّ ص: حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ مِفْتَاحُ کُلِّ سَیِّئَةٍ وَ سَبَبُ إِحْبَاطِ کُلِّ حَسَنَة (إرشاد القلوب إلی الصواب،ج 1،ص 21) پیامبر اسلام فرمود: دوستی دنیا منشأ هر اشتباه و کلید هر گناه و سبب نابودی هر نیکویی است.(ر.ک: امام خمینی: شرح چهل حدیث، ص123 و 124 و آداب الصلاه، ص 49 تا 51)
🔸امام خمینی می فرمایند: «اینکه در روایات ما هست که حب الدنیا راس کل خطیئه این یک واقعیتی است و اساس حب دنیا هم ریشه حب دنیا هم حب نفس است که آن هم حب دنیاست تمام فسادهایی که در بشریت پیدا شده است از اولی که بشریت تحقق پیدا کرده است تاکنون و تا آخر منشأش همین حب نفس است.از حب نفس است که حب به جاه حب به مقام حب به مال و حب به همه ی انگیزه های شهوانی پیدا می شود و انبیا اساس کارشان این بوده است که این حب نفس را تا آن مقدار که ممکن است سرکوب کنند و نفس ها را مهار کنند.» (صحیفه امام ج16ص160)
🔹لذا اگر محبت دنیا تضعیف و کوچک شد انسان، ازظاهر دنیا گذر و به حقیقت متنبه میشود وخود را مییابد وبه ارزش سرمایهها وداراییهای خود پی میبرد وبه کشف جایگاه ونقش خود درنظام آفرینش میپردازد. دراین صورت حرکت و تلاش، عمل وطاعت برای او بزرگ میشود وچنین انسانی، بزرگی رادر عبادات وطاعت، پاکدامنی وپرهیزگاری، حرکت وعمل، خدمت ونیکوکاری، بذل وبخشش میداند وحرکت در این راه برای او آسان میشود و سنگینی هزینه کردنها از او برداشته میشود.
🔸این مضمون بسیاری از روایات معصومین علیهم السلام است. به طور نمونه در احادیث امام علی (عليه السلام) آمده است:
🔹 مَن كَرُمَت نَفسُهُ صَغُرَتِ الدُّنيا في عَينِهِ .[غرر الحكم : 9130.]
هر كه كرامت نفْس داشته باشد، دنيا در چشمش خُرد و ناچيز آيد.
🔸 مَن كَرُمَت علَيهِ نَفسُهُ هانَت علَيهِ شَهوَتُهُ .[غرر الحكم : 8771.]
هر كه براى خود احترام قائل باشد خواهش هاى نفسانيش در نظرش بى ارزش باشد.
🔹 مَن كَرُمَت علَيهِ نَفسُهُ لَم يُهِنْها بالمَعصيَةِ .[غرر الحكم : 8730.]
هر كه براى نفْس (شخصيت) خود احترام قائل باشد، آن را با معصيت خوار نمى گرداند.
🔸 مَن كَرُمَت نَفسُهُ قَلَّ شِقاقُهُ و خِلافُهُ.[غرر الحكم :9051.]
هر كه كرامت نفْس داشته باشد، كمتر مخالفت و ناسازگارى كند.
🔹 النَّفسُ الكَريمَةُ لا تُؤثِّرُ فيها النَّكَباتُ.[غرر الحكم: 1555.]
سختى ها و مصائب، در نفْسِ گرانمايه تأثير نمى گذارد.
🔸 النَّفسُ الشَّريفَةُ لا تَثقُلُ علَيها المَؤوناتُ.[غرر الحكم : 1556.]
هزينه ها، بر نفْسِ شريف سنگينى نمى كند.
🔹مَنْ قَنَعَتْ نَفْسُهُ أَعَانَتْهُ عَلَى اَلنَّزَاهَةِ وَ اَلْعَفَاف [غرر الحکم جلد۱ صفحه۶۲۹]
هر که نفسش قانع باشد،او را بر پاکدامنى و پرهیزگارى یارى کند.
🔸 مَنْ كَرُمَتْ نَفْسُهُ اِسْتَهَانَ بِالْبَذْلِ وَ اَلْإِسْعَافِ.[غرر الحکم جلد۱ صفحه۶۲۹]
هر کس نفس او گرامى باشد، نیکوکارى و برآوردن حاجت مردم بر او آسان مى شود.
🔹قَبُولُ عُذْرِ اَلْمُجْرِمِ مِنْ مَوَاجِبِ اَلْكَرَمِ وَ مَحَاسِنِ اَلشِّيَمِ.[غرر الحکم جلد۱ صفحه۵۰۳]
پذیرش عذر مجرم از موجبات بزرگی و زیباییهای اخلاق است.
🔸إِذَا أَخَذْتَ نَفْسَكَ بِطَاعَةِ اَللَّهِ أَكْرَمْتَهَا وَ إِنْ بَذَلْتَهَا فِي مَعَاصِي اللَّهِ ابْتَذَلْتَهَا.[غرر الحکم جلد۱ صفحه۲۸۷]
اگر نفست رابه طاعت الهی مشغول بداری آنرا بزرگ داشتهای ولی اگر در معصيت الهی آنرا بذل وبخشش کردی آنرا به ابتذال کشاندهای.
🔹مَنِ اِسْتَغْنَى كَرُمَ عَلَى أَهْلِهِ وَ مَنِ اِفْتَقَرَ هَانَ عَلَيْهِمْ.[غرر الحکم جلد۱ صفحه۶۴۴]
کشی که بینیازی ورزید نزد اهلش بزرگ داشته میشود وکسی که نیازمند شد نزد آنها خوارمیشود.
🔸مَا أَقْبَحَ شِيَمَ اَللِّئَامِ وَ أَحْسَنَ سَجَايَا اَلْكِرَامِ [غرر الحکم جلد۱ صفحه۷۰۰ ]
بدترین اخلاقها پستی است وبهترین سجایای اخلاقی کرامت است.
🔹مِنْ كَرْمِ اَلنَّفْسِ اَلْعَمَلُ بِالطَّاعَةِ.[عیون الحکم و المواعظ جلد۱ صفحه۴۶۹]
ازنشانههای کرامت نفس عمل به طاعت الهی است.
🔸اَلنَّفْسُ اَلدَّنِيَّةُ لاَ تَنْفَكُّ عَنِ اَلدَّنِيَّاتِ. [عیون الحکم و المواعظ جلد۱ صفحه۴۹]
نفس پست ازپستیها جدا نمیشود.
🔴 ادامه دارد ...
#تربیت
#تنبه
#احساس_بزرگی
#احساس_شخصیت
#بزرگی_روح
#کرامت
#دنیا
#حرکت
#امام_خمینی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تربیت و احساس کرامت
بخش سوم:
🔹احساس کرامت و بزرگی به این معنا که انسان در خود شرافت و شخصیتی موثر احساس کند اساس نظام تربیت اسلامی است و زیرساخت نظام اخلاقی رشدمحور و مکرمت ساز است(مکارم و زیباییهای اخلاق). این احساس موجب میشود که انسان پایگاه محکمی و ظرفیتهای مناسبی برای حرکت و تعالی داشته باشد و در مسیر حرکت تن به خفت و ذلت، پستی و حقارت ندهد حتی اگر به قیمت جهاد و شهادت باشد. اصل اولی در این طرح تربیتی، تنبّه و توجه دادن به سرمایههای ذاتی و داراییهای درونی و هویتهای واقعی است تا انسان جایگاه خود را در نظام هستی بشناسد و نسبت وجودی خود را با دیگران در حیات اجتماعی تشخیص دهد. که اگر این تنبه و توجه به شناخت صحیح منجر شد گرایشهای متناسب با آن شکل خواهد گرفت امکان حرکت و تلاش بر پایه آن ظرفیتها و داراییها فراهم میشود.
🔸 در مقابل این نظام تربیتی دو طرح و نظام تربیتی دیگر قرار دارد:
۱. طرحی که بر خودشیفتگی و خودبرتربینی استوار است و درصدد فعال سازی حس حسادت و رقابت افراد نسبت به دیگران است و میخواهند با ایجاد دوگانههای احساسی و مقایسههای رقابتی، افراد را به تلاش و کوشش جهت کسب منافع بیشتر، جاه و مقام بالاتر و امثالهم وا دارند. اصل اولی در این طرح تربیتی، ایجاد حس استقلال، حس منفعت طلبی، حس رقابت و توان مقایسه و سنجش خود با دیگران است.
۲. طرح دوم طرحی است که بر تخریب شخصیت و تاکید بر نواقص و ضعفها اصرار دارد و عقب ماندگیهای روحی و دانشی را برجسته میکند و سعی دارد با موعظه و نصیحت افراد را به خود بیاورد تا از طریق مبارزه با غرور و احساس استقلال، درکی از ضعف و نقص را ایجاد کند تا افراد به حرکت و تلاش وا داشته شوند. در این نگاه هر اعتماد به نفسی و احساس استقلال و شخصیتی ، از جنس غرور و استکبار است و باید شکسته شود لذا به "برجک زنی" و "توخالی نشان دادن" افراد تمرکز دارند. اصل اولی در این طرح تربیتی، شکست ذهنیتها، مبارزه با عادتها و تخریب همهی تلقیهای پیشینی آنهاست که افراد تهی بودن خود را درک کنند تا از نو توسط مربی خود را بسازند.
🔹 هر دوی این طرحها علی رغم اختلافات شدید، نمیتواند انسان متعادل در مسیر تعالی را تربیت دهد و رشد جامع را به وجود آورد.
🔸 مهمترین کانون ایجاد و تقویت کرامت و بزرگی انسان، کانون خانواده و در محیط منزل است پدر و مادر نقش اصلی را در این زمینه به عهده دارند چرا که شاکله اولیه شخصیت انسان در کانون خانواده و محيط منزل ساخته میشود و سپس این انسان شکل یافته وارد جامعه میشود و به تقویت و یا تضعیف آن شاکله میپردازد. بنابراین در نظام تربیتی اسلام، خانواده نقش کانونی و محوري در تربیت را برعهده دارد.
📌راهکارهایی برای تقویت احساس کرامت و بزرگی در خانواده
۱. باید سرمایهها وداراییهای خود رابزرگ شمرد و آنرا نعمت بزرگ الهی دانست که می تواند سکوی پرش وحرکت انسان به سوی موفقیت وترقی باشد. بخصوص سرمایههای درونی همچون فطرت، عقل، نفس ناطقه، محبت به اهلبیت وخوبیها، توانایی فهم، توانایی تلاش و حرکت، هویت ملی وخانوادگی رابزرگ شمرد و برنقش تعیین کننده آن در موفقیت وترقی تاکید کرد.
۲. سعی نشود کمبودهای زندگی بزرگ جلوه داده شود و برنبودها وکمبودها بخصوص کمبودهای بیرونی (مالی، مقامی، شهرت) تاکید شود. اگر کمبودی هم درزندگی وجود دارد اولا سعی شود درجه اهمیت آن نسبت به داراییها وسرمایهها کمتر نشان داده شود ثانیا آن کمبودها رایک امتحان و فرصت برای سنجش ایمان وپیشرفت معرفی شود. ثالثا ازاکتسابی بودن وقابلیت اکتساب آن داراییها گفتگو شود. رابعا نمونهها والگوهای موفقی به اهل خانواده معرفی شود که عليرغم داشتن کمبودها و ضعفهایی توانستهاند انسانهای بزرگی بشوند.
۳. از مقایسه زندگی خود بازندگی دیگران کاملا پرهیز شود وبه هیچ وجه نباید اهل خانواده رانسبت به داراییها وسرمایههای دیگران حساس کرد. اگر گاهی ازآن سخن به میان آمد میبایست با هوشمندی ارزش آنرا کم جلوه داد وبر ارزش داراییها وسرمایههای خود تاکید کرد.
۴. الگوی اهل خانواده میبایست انسانهای بزرگ وبا کرامت وعزیز باشد(همچون اهلبیت) و افراد سعی در نزدیکی فکری ورفتاری به آنها راداشته باشند و همواره ازبزرگی وکرامت آنها درمحیط منزل گفتگو شود.
۵. محبت به دیگران وصدقه دادن و انفاق جمعی ومداوم درخانواده وبیان فلسفه آن یکی دیگر از راههای تربیت بزرگمنشانه است.
۶. برقراری ارتباطات صمیمی وخانوادگی باافراد دارای ویژگیهای مثبت اخلاقی مانند بلند نظری، گشاده دستی وبزرگ منشی. موجب سرایت این مکارم اخلاقی درخانواده میشود. همچنین باید از روابط گسترده با انسانهای فرومایه و پست پرهیز کرد تا اخلاق آنهابه اهل خانواده سرایت نکند.
#تربیت
#تنبه
#احساس_بزرگی
#احساس_شخصیت
#بزرگی_روح
#کرامت
#دنیا
#حرکت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش هشتم:
🔸 یکی از تفاوتهای مهم عقلانیت وحدت گرا و تضادگرا در نوع تجویز آنها است:
🔹درعقلانیت وحدتگرا پیشران اصلی حرکت وزندگی، عاملیت انسان است لذااساس این طرح #تربیت وتعالی انسان است. ریشه هرگونه آسیب وبحران اجتماعی به عناصر درونی انسان بازمیگردد و هراصلاح وتغییر نیزبه تحول باطنی انسان ابتنا دارد. فناوری درخدمت انسان هستند
🔸درعقلانیت تضادگرا #صنعت و تکنولوژی حرف اصلی رامیزند. لذا اساس این طرح ساخت فنآوری وتکنولوژیهای ساخت، تسخیر وکنترل انسان و طبیعت است. دراین نگرش، بحرانهای انسانی و اجتماعی ریشه در فناوریها وتکنولوژیها دارد و هرگونه اصلاح وتغییر اجتماعی منوط برتولید فناوریهای متناسب است.
🔹 حرکت وعمل انسان برشاکله شخصیتی انسان استوار است (کل یعمل علی شاکلته). امری که ازآن با لفظ (من) گزارش داده میشود. اگرچه اصل علم به(من) حضوری است اما ویژگیها و ماهیت (من) که همان شاکلهی شخصیت و(من) است امری اکتسابی است که محصول فعلیت قوا و استعدادهای فطری ویا طبیعی انسان است که به تدریج ازوضعیت ناپایدار به وضع پایدار تبدیل شده است. لذا شاکله رانباید با فطرت و طبیعت یکی گرفت. ازاینرو با توجه به ظرفیتها و استعدادهای متنوع و تمایلات و نیازهای افراد و همچنین نوع تربیت ومحيط فعلیتبخشی به استعدادها، وضعیتهای پایدار وشاکلههای متفاوتی درروان افراد ظهور مییابد که موجب ساخت و یا تحول تمایزهای فردی (شخصیت) و تفاوتهای بینشی، گرایشی، رفتاری میشود.
🔸 شاکلههای شخصیتی و رفتاری محصول ۱. دانشهای درونی شده(باور و ایمان) و ۲ ارزشها و صفات نفسانی ملکه شده (خُلقها و هنجارها) و ۳. ویژگیها و تواناییهای جسمی (مزاج، ژنتیک، وراثت) است که به رویهی معمولی و عادت فردی و فرهنگ عمومی تبدیل شده است به نحوی که انسان در اکثریت مواقع با کمترین توجهی براساس آنها انتخاب و اقدام میکند. پی بردن به فرایند ساخت و تحول شخصیت و شاکلهی افراد نیاز به مطالعات دقیق تجربی در اطراف محیط زندگی و فرایند تربیتی اوست.
🔹 هرچند انسان موجود آگاه و مختار است و با اراده کنشهای خود را انتخاب و محقق میسازد اما این اراده تحت تصرف تمایلات درونی، نیازهای طبیعی و کششهای بیرونی است و انسان در نسبت با موقعیتی که در آن قرار گرفته است از میان گزینههای ممکن، یکی را که متناسبتر است انتخاب میکند. از این رو شرایط و محیط بیرونی امکانهایی را برای انتخابهای انسان میگشاید به نحوی که اگر این شرایط و محيط نبود این امکانها به این نحو فراهم نمیشد و به تبع آن اینگونه استعدادها وظرفیتهای انسان به فعلیت نمیرسید.
🔸 نوع انسان در برابر شرایط و محيط دست بسته و مجبور نیست بلکه همواره میتواند با عقل و اراده خلاف جهت آنها حرکت کند و با نفی پیشنهادات محیطی، گونههای دیگر حرکت و کنش را انتخاب کند. اما افراد انسان همه به یک میزان چنین ظهور و بروزی را ندارند. بلکه در یک تقسیم کلی افراد بر سه گونهاند:
۱. تابع شرایط و محیط بیرونی به گونهای که همواره خود را با پیرامون خود مقایسه و میسنجد و سعی در تطبیق حداکثری با محیط و فضای پیرامونی دارد، چنین کسی خود را در آینهی دیگران و موقعیتها میبیند و از این طریق شاکله شخصیتی خود را تعریف میکند و میسازد.
۲. تعاملگرا با شرایط و محیط؛ این افراد رابطهای دو طرف برقرار میکنند از برخی امور تاثیر میپذیرند و در برخی دیگر تاثیر میگذارند. این گونه افراد از یک سو درکی ازخود وشخصیت ومنافع خود دارد واز سوی دیگر به محیط پیرامونی توجه دارد وتلاش میکند به گونهای رفتار کند که درعین همراهی با محیط پیرامونی ومجموعههای اجتماعی، ماهی خودش رااز آب بگیرد ومنافع خودش رابه دست بیاورد.
۳. تغییر دهندهی شرایط ومحیط، به این معنا که چنین افرادی همواره شرایط ومحیط را تحت تاثیر خود قرار میدهند وکمتر ازآن تاثیر میپذیرند(احرار). تلاش میکنند که محیط رااصلاح وتعالی دهند.این افرادرشد ومنافع خود را دررشد واصلاح اجتماعی جستجو میکنند.
🔸 ریشه این تأثير گذاری وتاثیرپذیری دريگانگي و توحید شخصیت و میزان قدرت درونی افراد واحساس استغنای ازشرایط ومحیط پیرامونی است. به هر میزان که انسان دارای کرامت نفس، بزرگی روح واحساس استغنای ازدیگران ومحیط داشته باشد نوعی يگانگي وتوحید شخصیت پیدا میکند وطبیعتا قدرت درونی انسان برای تغییر شرایط و محیط بیشتر است وبه تبع امکان تأثيرگذاري بیشتری براجزا وارکان محیط ومسیر آینده دارد. اما بالعکس، هرچقدر يگانگي شخصیت واعتماد به نفس پایینتر و تعلق انسان به شرایط ومحیط بیشتر باشد قدرت درونی اوکمتر واستقامت او دربرابر کششهای محیطی و اقتضائات آن پایینتر میآید.
🔴 ادامه دارد.
#حرکت
#تعقل
#عقلانیت
#عاملیت
#تربیت
#اخلاق
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تازه فتنه آغاز شده است❗️
🖇بخش اول:
🔹فتنه 1401 شاید کم تعداد و کم رمق شروع شد و به سرعت به اشوب واغتشاش وفحاشی وکشتار مردم وآتشزدن کتاب آسمانی وافراد جامعه منتهی شد و همین موجب فاصله گذاری عموم ملت شریف ایران ونسل جوان شد و تبوتاب خیابانی آن فروکش کرد اما با فتنههای پیشن بسیار متفاوت است.
🔸 این تازه اول فتنه است. آثار وپیامدهای مخرب این فتنه در آینده بیشتر خواهدبود. چراکه اینبار اصل قران کریم ودین اسلام وشریعت اسلامی مورد هجمه قرار گرفت و آشوبگران و رسانههای بیگانه برخی ازنسل جوان ونوجوان و بخصوص دختران جوان را در این فتنه درگیر ساختند و به ایمان ستیزی و ارزشگریزی و اباحهگری دعوت کردند، دعوتی برای نوع خاصی از توسعه و ترقی، که پیش ازآن در برنامههای تبلیغاتی رسانهها و محتواهای شبکههای مجازی و بازیهای رایانه انجام پذیرفته است و آداب و رسوم این کنشگری رانیز اموزش گرفتهاند و باحضور ذهنی وقلبی درمیدانهای وموقعیتهای مختلف وبا تمرینهای مکرر در بازیهای رایانهای توانستهاند این آداب و رسوم را ملکهی ذهنی وآرزوی قلبی خود کنند.
🔹 این فتنه ریشه در ساخت #جهان_معنایی جدید نسل نوجوان و جوان دارد. جهان معنایی تهی از معنا و صفا، فارغ از حقیقت و معنویت، همراه با جنگ و جدال، کشت و کشتار، خون و طلا، خیانت و شهوت، ساخت و تخریب. از اینرو تعجبی ندارد که کنشگران این #جهان_معنایی در جهان واقعی به آتش زدن کتاب مقدس، سوزاندن انسانهای زنده، فحاشی به بزرگمردان بشریت، تخریب نمادهای مذهبی و کشتار مردم کوچه و بازار روی آورند و هیچ احساس شرم و خجالت، عصیان و تبهکاری هم نداشته باشند بلکه آن را نماد عقلانیت و توسعه بدانند.
🔸اینها #تربیت شدهی خانواده و مدرسه و رسانهای هستند که تربیت فرزندان خود را به جامعه و رسانهها سپردهاند و انواع و اقسام فنآوریهای مدرن را تازه به تازه برای فرزندان خود تهیه کرده و استفاده بیحد و حصر از آنها را ارزش تلقی دانستهاند و بدان خشنود بودهاند و آن را آغاز ترقی و نخبگی فرزند خود پنداشتهاند، در واقع این فرزندان تربیت شدهی رسانهها و بازیهای رایانهای هستند و آرمانها و ارزشهای خود و حتی زبان و #سبک_زندگی خود را از شبکههای اجتماعی و بازیهای رایانهای و تبلیغات رسانهای اخذ کردهاند و در آن جهان زیست ذهنی میکنند و از جهان واقعی بیگانهاند.
🔹همهی این فرایند معلول رشد ایدهای از ترقی و پیشرفت در جامعهی ایرانی است که غربی شدن را تنها راه پیشرفت و توسعه میانگارد و سبک زندگی انسان غربی (به روایت هالیوود) را تنها ارزش بنیادین ترقی و توسعه میپندارد و غیر آن را متعلق به دوران پیشامدرن و نماد کهنهگرایی و تحجر میداند. این ايدئولوژي را به نام فلسفه و تفکر #لیبرال_سرمایهداری، تبلیغاتچیان علمی و رسانهای به فکر مردم فروکردهاند و با نظریهپردازیهای علمی و بهرهگیری حداکثری از هنر و رسانههای جذاب به ترویج و تحکیم آن در قاموس نخبگانی فرهنگ عمومی پرداختهاند.
🔸در این ایدئولوژی، دین شریعتمحور و ارزشهای ثابت و پایدار اخلاقی در تقابل با سرمایهداری و ارزشهای برآمده از بازار همچون دنیامداری، آزادی (رهاشدگی) شخصی، مصرفگرایی و رقابت حداکثری است. چرا که دین شریعت محور و اخلاق ثابت فطری از آخرتمداری، عدالت، قناعت گذشت و ایثار هم سخن میگوید و دریک شبکهی معرفتی جامع، دنیا را در پرتو آخرت، آزادی را در چارچوب عدالت، مصرف وبهرهگیری از منابع را همراه باقناعت و پرهیز ازاسرف و رقابت را همنشین با ایثار وگذشت طراحی وترسیم میکند و این مانع بزرگی برای اندیشهی سرمایهداری است. بدین جهت، همواره تقابلی میان ایدئولوژی سرمایهداری ودین حقیقی و اخلاق فطری وجود دارد.
🔹 #ایدئولوژی سرمایهداری همزمان دو راهکنش در برابر دین و اخلاق اتخاذ کرده است و در دو جبهه به تقابل با آن برخواسته است:
۱. نفی مطلق دین و تخریب حداکثری بنیانها و احکام دین در فرهنگ عمومی و برانگیختن احساسات عمومی عليه دین و نهادهای دین به بهانهی مختلف، بخصوص با ارائه تفسیری از دین به عنوان محور تجددستیزی، کهنهگرایی، اسطورهمداری و خرافهگرایی.
۲. جبهه دوم، مصادرهی به مطلوب دین، به نحوی که تفسیرهای مدرنی از دین ارائه میدهند که در این تفسیرها جوهر دین را به امر شخصی فروکاسته و آن را مؤید سرمایهداری و اخلاق سرمایهداری را نتیجه دینمداری جلوه میدهند.
🔸 علی رغم این دو راهکنش متفاوت، اما نتیجه یک چیز است وآن برتری ایدئولوژی سرمایهداری وپذیرش بیچندوچون فرهنگ و اخلاق برآمده از آن درقالب شیوه و سبکی همه جانبه از زندگی. یعنی همه زندگی انسان وهر امر انسانی همچون دین واخلاق میبایست در چارچوب توسعه هضم ودرخدمت سرمایهداری قرار گیرد والا ازحوزه عمومی باید حذف شود.
🔴 ادامه دارد...
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 پیشبینی رهبری که به آن توجهی نشد
۱۵ سال پیش رهبر معظم انقلاب در جمع عموم مدیران و نخبگان حوزوی درباره نقش فنآوری اطلاعات و تغییر سبک زندگی و شیوههای حکمرانی مطالب مهمی فرمودند اما دریغ که مدیران و نخبگان حوزه اعتنا نکردند حالا در ۱۴۰۱ نتیجه این بی توجهی آشکار شد ...
#فضای_مجازی
#تربیت
#مسئولیت_اجتماعی
#حکمرانی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
@hekmat121
📌سه گونهی تربیت
(درآمدی برتربیت اسلامی)
بخش اول:
۱. انسان تنها موجودی است که بالقوه خلق شده است و مسئولیت ساختن و بالفعل شدن او به خودش واگذار شده است و او با آگاهی و اراده خود را میسازد. ساختن انسان یعنی شکوفا ساختن استعدادها مختلف و ظرفیتهای متنوعی است که در وجود او به ودیعت گذاشته شده است. بالفعل و برجسته شدن هر بخش از آن استعدادها و ظرفیتها گونهای از انسان را به وجود میآورد به همین جهت حکما گفته اند: "انسان نوع متوسط است و صیرورت وجودی دارد"
۲. انسان بواسطه آگاهی و ارادهای که دارد به عمل و فعالیت میپردازد تا نیازی را برطرف و مطلوبی را اصطیاد و یا نقص و مفسدهای را دفع کند. پس فعالیتهای انسان مقدمه اکتسابات اوست. همین اعمال و فعالیتها و اکتسابات اوست که سازندهی گونهی وجودی اوست. فعالیتها وارتباطات بینشی، گرایشی وبدنی در محیطهای خصوصی وعمومی هر کدام دارای نقشی در ساخت آدمی است. بدین سبب گفتهاند: "انسان در رهن اکتسابهای خود است"
۳. عموم ارتباطات و فعالیتهای انسان تصادفی و اتفاقی نیست بلکه هر کس براساس شاکله و شخصیتی که از پیش برای خود ساخته است رفتار میکند. به تعبیر دیگر، رفتارها و کنشهای انسان در شرایط بحرانی و اضطراری از پیش محاسبه نشده تابع شخصیت و شاکلهای است که قبلا در شرایط عادی کسب کرده است و خود را بدان سان ساخته است. اگر انسان از قبل شاکله محکم و شخصیت معتدلی را برای خود ساخته باشد در شرایط بحرانی و اضطراری هم با طمأنینه و سنجیده رفتار میکند. اما اگر شاکله متزلزل و شخصیت ضعیفی را بوجود آورده باشد در موقعیتهای خاص، رفتارهای نابهنجار و محاسبهنشدهای را از خود بروز میدهد. از این رو آمده است: "هر انسانی براساس شاکلهاش رفتار میکند"
۴. انسان ابعاد وجودی و قوای مختلف و عرصههای متنوع حیاتی دارد که میبایست به رشد و تربیت هر کدام از آنها توجه کرد تا به رشد جامع و متوازن برسد و الا رشد و تربیت او، کاریکاتوری و نامتوازن خواهد بود.
۵. نقش عقل و عقلانیت و همچنین نقش لذت و احساسات در ساخت شاکله و شخصیت بسیار مهم است. اگر بر وجود آدمی عقل حاکم شود و همهی قوا و نیازها تحت مدیریت عقل قرار گیرد و این امر به رویه عادی و طبیعی (ملکه) تبدیل شود شخصیت سالم و شاکلهی مستحکم، متعادل و متوازن به وجود میآید. اما اگر لذت و احساسات (شهوانی یا غضبی) بر دستگاه محاسباتی انسان غلبه یابد و عقل را از اریکه حکومت به زیر کشیده شود و تابع لذتها و احساسات طبیعی و زودگذر قرار گیرد طبیعتا شخصیتی متزلزل و شاکلهای لغزنده و ضعیف ساخته میشود که شاید در شرایط عادی چندان نشان داده نشود لکن در موقعیتهای بحرانی و مرزی آثار خود را نشان میدهد. تابع جو و فضای غالب میشود و به این طرف و آن طرف کشیده میشود. بدین سبب فرموده است: "همه بدیها و پستیها با بیعقلي همنشین است"
۶. انسان در بدو تولد هیچ شاکلهای جز فطرت ندارد. فطرت آن میل ذاتی و سرشت وجودی انسان که اساس آن را میل به کمال و تنفر از نقص شکل داده است. بر پایه فطرت، هر انسانی میل به کمال مطلق یعنی خداوند واحد کامل بدون نقص دارد اما پس از ورود به این عالم و غلبهی نواقص و نیازهای جسمانی و تقلید و عدم فعالیت عقل این فطرت مخموره ، محجوب گشته وفطرت ثانوی وطبیعت جسمانی آن را مستور میکند وخود جانشین آن میشود. بدین جهت، برای فعال سازی فطرت و کنترل و رفع نیازهای مادی کودک، به مربی ومحیط مناسب نیاز است و الا براساس طبیعت حرکت کرده و فقط نیازهای جسمانی را پاسخ داده و بر قدرت مادی خود میافزاید بدون آنکه ابعاد معنوی و فطری خود را درک وفهم کرده باشد.
۷. به اراده الهی و نظام تکوین، اولین و مهمترین محیط تربیت و رشد مادی و معنوی انسان خانواه است و پدر و مادر و سایر اهل منزل اولین مربیان کودک هستند که نقش تعیین کنندهای در ساخت اولیه شخصیت و شاکلهی کودک خود دارند. چرا که کودک از سر محبت و نیاز تعلق خاطر به پدر و مادر دارد و براساس تقلید و تکرار، بینشها و رویههای اهل خانواده را درونی میسازد و به جهت تکرار و علاقه نهادینه میشوند و شخصیت کودک را میسازد. بنابراین امر تربیت و ساخت اولیهی شخصیت و شاکلهی انسان به خانواده سپرده شده است و دیگر افراد و نهادهای اجتماعی و فرهنگی و آموزشی نقش مکمل و کمککننده را به خانوده در امر تربیت دارند چرا که تربیت نیازمند تخصصهایی است که همهی آنها را اهل خانواده ندارد لذا تحت نظارت و مدیریت خانواده دیگران در آن موضوعات تخصصی به اهل خانواده یاری میرسانند. بنابراین نباید تقصیر ضعفها و مشکلات آینده کودک و نوجوان را به گردن آموزش و پرورش و یا رسانهها و امثالهم انداخت بلکه در درجه اول اهل خانواده مسئول هستند.
🔴ادامه دارد ...
✍سید مهدی موسوی
#حکمت_عملی
#حکمت_تربیتی
#انسان
#تربیت
#عمل
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 سه گونهی تربیت
(درآمدی بر تربیت اسلامی)
بخش دوم:
۸. در محیط خانواده سه گونه تربیت ممکن است همانگونه که سه گونه پروش گیاه و برداشت محصول وجود دارد:
گونهی اول: دیمکاری
در این رویکرد، کشاورز بذر خود را در زمین میکارد و سپس آن را به اقتضائات آب و هوا واگذار میکند اگر سال پرآبی باشد محصول خوبی به دست آورد اما اگر کم آبی و خشکسالی باشد تمام بذر از بین میرود و محصول نارس و بیفایده و بلکه مضری به وجود میآید که نه تنها سودی ندارد بلکه مانعی برای کشت سال بعد هم میتواند باشد.
تربیت دیمکاری هم همین گونه است. پدر و مادر فرزندی را به سختی و زحمت به دنیا میآورند و شکم او را سیر میکنند اما تربیت و شکوفایی او را رها میکنند و به فضا و جو محیطی، مدرسه و یا رسانهها و شبکههای اجتماعی واگذار میکنند. در این صورت همهی تربیت و پرورش فرزند به دیگران واگذار شده است و هیچ برنامهای در خانواده برای انوع مختلف رشد و تربیت فرزند وجود ندارد. اگر جو و فضای جامعه و مدرسه خوب و سالم باشد فرزند هم به تبع محیط خوب خواهد شد اما اگر جو ناسالم و فضا غیر اخلاقی باشد و فرزند هم سرگردان در محیطهای غیر اخلاقی و غیر سازنده باشد طبیعتا فرزند هم ناسالم و نامتعادل رشد میکند و به انحراف کشانده میشود.
گونهی دوم: گلخانهای
رویکرد گلخانهای رویکرد مصنوعی و کنترل شده است. کشاورز با ساخت محیط بسته و محدود به کنترل همه شرایط و عناصر دخیل در پرورش بذر میپردازد و با مداخله در همهی فرایند کشت و داشت و برداشت، سعی میکند با سرعت و کم هزینه به محصول خود برسد و سریع آن را به بازار فروش برساند. روشن است که این روش برای گیاهان کم عمر و کم ریشه و غیر تنومند میتواند موثر باشد اما نمیتواند درخت تنومند و مستحکم با ریشه را به وجود آورد.
تربیت گلخانهای هم با بستن فضاهای مختلف و کنترل صددرصدی به دنبال مراقبت حداکثری از متربی است تا با شرایط و موقعیتهای ناسالم و افت خیز به طور مطلق مواجه نشود و آن گونه که مربی تشخیص میدهد، میپسندد و دوست دارد پرورش یابد. از این رو فرزند در محیط خانواده از هرگونه فعالیت اجتماعی، مشارکت مستقل در خرید مایحتاج منزل و مدارس عمومی و دولتی معاف است و همه چیز در محیط منزل برای او فراهم میشود تا در رفاه مطلق فقط به درس و مشق بپردازد و اگر ممکن باشد با کمترین سختی بتواند با ماشین شخصی و یا سرویس به مدرسه غیرانتفاعی کوچک و کنترل شده برود و فقط درس بخواند و برای کنکور و شغل باکلاس پردرآمد آمده شود.
گونهی سوم: باغبانی
رویکرد سوم، رویکرد باغبانی است که حد واسط میان دو رویکرد پیشین است. باغبان، در مزرعه و باغ وسیع و سرباز اما مراقبت شده و حصار کشیده شده به پرورش درختان تنومند و پر محصول اشتغال دارد. او نه فضای باغ را میبندد و همهی فرایند پرورش را در اختیار میگیرد نه چون دیمکار همه فرایند را به طبیعت و جو واگذار میکند. بلکه با تهیه مقدمات لازم و حرس شاخ و برگهای اضافی و کندن علفهای هرز، اجازه میدهد تا بذر به صورت طبیعی رشد کند و با مقاومت در برابر شرایط متنوع گرما و سرما، خود به درختی تنومند و پر محصولی تبدیل شود.
تربیت باغبانگونه هم با فراهم کردن شرایط و محیط مناسب اجازه میدهد تا در یک شیب نرم و مناسب، متربی آزادانه طعم سرد و گرم روزگار را بچشد و با آزمون و خطا تحربهی زندگی را در شرایط خوشی و موقعیتهای بحرانی و سخت به دست آورد. چون هر کدام از این بوتهها و کودکان قرار است به درختان تنومند و پر ثمری تبدیل شوند و در موقعیتهای مختلف قرار گیرند، با انتخاب درست و فعالیت سالم، آیندهای را بسازند. او باید تحت تربیت باغبان، شرایط سخت و موقعیتهای بحرانی و مرزی را تجربه کند و از قبل شاکلهی مناسب و قدرت مواجهه منطقی و سنجیده با آن شرایط و اراده و عزم قوی برای رویارویی با موقعبتهای پیشبینی ناپذیر را فراهم کند در این صورت است که آمادگی لازم برای پذیرش نقش و مسبولیتهای مهم آینده را پیدا میکند.
۹. براساس رویکرد باغبانی، متربی باید در فضای باز باغ، زندگی را تجربه کند، علاوه بر کسب دانش و اطلاعات لازم، با سرد و گرم روزگار مواجه شود، با همنوعان و سایر پدیدها ارتباط برقرار کند، تشخیص وتدبیر صحیح، اراده وعزم قوی، مقاومت وتحمل بالا، تابآوری، انعطاف وپویایی راتمرین کند تا استعدادهای او پرورش یابد وبه کرامت و رشدجامع برسد و آماده پذیرش مسئولیتهای بزرگ اجتماعی راداشته باشد. درعین آزادی وتجربهاموزی، باغبان از متربی خود در برابر خطرات خشکی و آتش مراقبت و پاسبانی میکند. "قو انفسکم واهلیکم نارا" لذا علاوه برآزادی و تجربهآموزی، هدایت ومراقبت شرط دیگر تربیت باغبانگونه است.
🔴ادامه دارد ...
✍سید مهدی موسوی
#حکمت_عملی
#حکمت_تربیتی
#انسان
#تربیت
#آزادی
#مراقبت
#تقوا
#مسئولیت_پذیری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 سه گونهی تربیت
(درآمدی بر تربیت اسلامی)
بخش سوم:
۱۰. مراقبت دو گونه است:
الف: مراقبت بیرونی
این نوع از مراقبت و کنترل بر روی متربی توسط عامل دیگری انجام میگیرد و همواره با رصد و کنترل، به نصیحت و تشویق و تنبیه میپردازد.
ب: مراقبت درونی
این گونه از مراقبت توسط خود متربی انجام میپذیرد بدین گونه که قبل از هر کاری به سنجش انتخابها و تدبیر فعالیتها میپردازد و از میان بهترها بهترین و در شرایط اضطرار از میان بدها کمتربد را میشناسد و انتخاب میکند.
مراقبت و کنترل درونی (تقوا) اساس تربیت باغبانگونه است هرچند در ابتدای مسیر به مراقبت و کنترل بیرونی باغبان نیاز است تا با هدایت، نصیحت و تذکار و تشویق و تنبیه و الزام، استعداد خود مراقبتی(تقوا) را متربی فعال سازد.
۱۱. بنیاد مهم در تربیت باغبانی و خودمراقبتی، تقویت کرامت نفس و پرورش بزرگواری روح و عزت نفس واعتماد به داشتهها است که موجب ساخت شاکلهی مستحکم و شخصیت قدرتمند و متعالی میشود. هرچقدر کرامت و بزرگی در انسان تقویت شود تمابل او به سمت پلیدیها و پستیها و امور ذلتآور کمتر میشود و میل او به پذیرش مسئولیتهای اخلاقی و اجتماعی و قبول کارهای بزرگ جهت کمک به همنوعان و اقامه توحید و عدالت در جامعهی بشری بیشتر میشود.
۱۲. خلاصه خانواده مسئول اصلی تربیت فرزندان خود ونسل آینده و جامعه هستند و برای انواع و اقسام متنوع رشد وتربیت فرزندان (معنوی، علمی، فنی، هنری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، بدنی) و ساخت شخصیت کرامتند وشاکلهی بزرگمنشانهی آنها میبایست برنامه داشته باشد تا ازافتادن خود واهل خانواده در آتش پستی و خواری و ذلت مراقبت کند و زمینه را برای پذیرش مسئولیتهای بزرگ اجتماعی و ساخت آیندهی متعالی فراهم کند.
۱۳. ایجاد محیطی سرشار از معنویت و عقلانیت، محبت و اعتماد، سادگی و بیآلایشی، نشاط و پویایی در خانواده اصول برنامه تربیتی است و در هر فعالیت و اقدامی میبایست این اصول پایه و بنیادین رعایت شود و برای تحقق حداکثری آنها در خانواده تلاش کرد.
به طور نمونه: تلقی عامیانه این است که خوشبختی و موفقیت اهل خانواده در گرو تجملات بیشتر و گسترش فناوریها و دستگاههای ابزاری به روز است و هر روز سعی میکنند بر تجملات و رفاه مادی منزل اضافه کنند، اما باید دانست که اساس منزل و پایداری خانواده بر محبت و سادگی است. هرچقدر سادگی و بی آلایشی (نه خساست و پلشتی) بر منزل حاکم شود و فناوریها و تجملات نقش ثانوی و عارضی پیدا کند، آن منزل به خوشبختی و اهل منزل به موفقیت و رسد جامع نزدیکترند. اصالت تجملات و تکنولوژی (فناوری و ابزارها) موجب خودفراموشی و پوچگرایی میشود و انسان خود را نه در ارتباط با دیگران بلکه در نسبت با ابزارها، تکنیکها و فناوریها تعریف و بازجویی میکند.
✍سید مهدی موسوی
#حکمت_عملی
#حکمت_تربیتی
#انسان
#تربیت
#کرامت
#بزرگواری_روح
#مسئولیت_پذیری
#ساخت_آینده
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پرسش و پاسخ
پس از نشر مطلب #سه_گونه_تربیت یکی از مخاطبین محترم پرسشی را مطرح کرد و پاسخی عرض شد.
متن آن پرسش و پاسخ از این قرار است:
🔴 پرسش:
... اگه درخت آفت زده باشه چی؟!
با اون باید در قدم اول چه برخوردی رو تدبیر کنیم؟!
🔴 پاسخ:
🔹باغبان نسبت به درخت آفت زده باغ خود هم حساس است و نسبت به آن هم نقش باغبانی و سازندگی دارد. از این رو چند کار مهم میکند:
مرحله اول: شناخت
۱. نوع آفت را شناسایی میکند؛
۲. موضع آفتزدی را مشخص میکند مثلا تلاش میکند تا بفهمد آفت متعلق به میوه است یا برگ، شاخه است یا ساقه، تنه است یا ریشه. چون هر کدام از اینها باشد نوع درمان آن متفاوت است.
۳. ریشه و سبب آفت را جستجو میکند و تلاش میکند بفهمد علت و سبب آفت زدگی نوع آب است یا خاک، بذر است یا کود، گرما است یا سرما، شته است یا کرم و امثال اینها؟
مرحله دوم: مشورت با متخصص
پس از آنکه شناخت کافی و لازم را به دست آورد سریعا به تجویز و درمان نمیپردازد بلکه با متخصصین و صاحبان دانش و تجربه مشورت میکند و از نظرات آنها استفاده میکند.
مرحله سوم: درمان و مراقبت دلسوزانه
پس از رسیدن به یک نظر واحد در تجویز و درمان، با دلسوزی و محبت به درمان تدریجی میپردازد و با مراقبت در یک بازه زمانی متناسب روند درمانی را پیگیری و ارزیابی میکند.
مرحله چهارم: اگر تلاشها ثمر داد خداوند متعال را شکر میکند و بر روند درمان تا بهبودی کامل آن را ادامه میدهد. اما اگر درمانها و مراقبتها جواب نداد، درخت را از موضع آفت و آسیب قطع میکند تا فساد آن به دیگر درختان باغ سرایت نکند.
🔸در تربیت انسان آفت زده هم ابن مراحل به درستی میبایست رعایت شود. انسانها نیز یک نوع واحد و آفتزدگی آنها هم واحد نیست. بلکه افراد به جهات مختلفی دچار آفتزدگی میشوند و عمق و درجه آفت نیز در هرکس میتواند متفاوت و متمایز باشد.
#حکمت_عملی
#حکمت_تربیتی
#انسان
#تربیت
#مسئولیت_پذیری
#آفتزدگی
#درمان
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 دو جریان اصلاح در ایران
در دوران قاجار دو جریان اصلی برای اصلاح و تغییر امورات کشور شکل گرفت.
جریان اول: جریان قانونگرا
جریان دوم: جریان فرهنگگرا
♦️جریان قانونگرا
این جریان با محوریت آثار و اندیشههای ۱. میرزا ملکم خان (ناظمالدوله)، ۲. فتحعلی آخوندزاده، ۳. میرزا یوسف خان (مستشارالدوله) شکل گرفت.
این جریان متأثر از انقلاب فرانسه، بنیاد جامعه را سیاست و دولت میداند و مشکل کشور را نبود #قانون معرفی میکند که راهنمای عمل دولتمردان باشد. در این نگرش، اگر قانون به روز و هماهنگ با پیشرفت در جامعه تنظیم و ابلاغ شود موجب توسعه و ترقی کشور میشود.
مستشارالدوله مینویسد:
"یک کلمه که جمیع انتظامات فرنگستان در آن مندرج است کتاب قانون است که جمیع شرایط و انتظامات معمول بها که به امور دنیویه تعلق دارد، در آن محرر و مسطور است، شاه و گدا و رعیت و لشگری در بند آن مقید هستند و احدی قدرت مخالفت به کتاب قانون ندارد.»
بر این اساس این جریان بیشترین اهتمام را به تنظیم قانون مدرن و ایجاد مجلس شورا (پارلمان) و تغییر ساختار سیاسی حکومت و جامعه متناسب با تغییرات زمانه داشتهاست. اما به هویت و سنتتاریخی و فرهنگی خود هیچ التفات و توجهی نداشته و در بسیاری از مواقع آن را مانع و دست و پا گیر دانستهاند که تا میتوان باید به حذف و یا بازتفسیر آن روی آورد همانگونه که در نهضت اصلاح دینی پروتستانتیسم اروپایی چنین شد و نتایجی مهم در روند ترقی و توسعهی غربی داشت.
♦️ جریان فرهنگگرا
این جریان با محوریت سید جمال الدین حسینی اسدآبادی شکل گرفت. در این نگاه انسان محور حیات اجتماعی است و مشکل اصلی جوامع اسلامی را ضعف فرهنگی و تربیتی انسان مسلمان و عدم مشارکت اجتماعی در ساخت سرنوشت خویش میداند. از این رو، بیشترین تلاش این جریان، اصلاح فرهنگ و شیوههای تربیتی و تبلیغاتی جامعه و اهتمام به احیای تفکر اسلامی برای تغییر باطنی مردم و ارتقا وجودی انسان است.
در این رویکرد، وجود قانون به تنهایی نمیتواند حلال مشکلات جامعه باشد بلکه ارتقا #فرهنگ و #تربیت عمومی مقدم بر هر تغییر و اصلاح ساختاری و قانونی است که در آن مسؤلیتپذیری و قانونگرایی به یک ارزش و مطالبه جمعی تبدیل شده باشد که پس از آن قانون میتواند موثر باشد.
در این نگرش، انسان محور تمدن و پیشرفت است و مهمترین راه، تربیت و ارتقا معرفتی و وجودی انسان است. لذا نمیتوان هویت، سنت و تاریخ را نادیده انگاشت و با حذف و تحریف آن راه ترقی و توسعه را باز کرد. سنت و هویت سرمایهی وجودی هر ملتی است که دل در گرو پیشرفت دارد، اندیشه پیشرفت از آنجایی آغاز میشود که توقفی در اندیشه و فلسفه ایجاد شده باشد. پس باید با بازخوانی تاریخی سنت و هویت، عناصر سازندهی آن کشف و عوامل موثر در انحطاط فکری، بازشناسی شود. سپس با تکیه بر سرمایههای هویتی و تاریخی، گام در راه نهاد و حرکت کرد. از اینرو، این جریان کار خود را با فلسفه و الهیات آغاز کرد. سید جمال به عنوان یک فیلسوف متعالیه با بهره گیری از حکمت اسلامی و الهیات اجتماعی قرآنی به تحلیل بحران آگاهی در جامعه اسلامی پرداخت و راه خروج از آن را بازگشت به #حکمت_قرآنی و #فلسفهی_الهی معرفی کرد.
#سید_جمال
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌از نظام فکری امام خمینی تا مکتب معرفتی انقلاب اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
♦️بخش دوم:
❇️ویژگی های نظام فکری امام خمینی
امام خمینی متفکری برجسته و صاحب یک نظام فکری و نظام جامع از اندیشهی اسلامی بود که از ویژگیهای مختلفی برخوردار بود که مهمترین آن از این قرار است:
۱. توجه جدّی به محکمات اندیشه و اصول معرفت در مسیر انکشاف حقیقت و تفکیک آنها از سایر معارفی که به توضیح و تفصیل و اثبات آن می پردازد و تلاش برای بازگرداندن همهی معارف تفصیلی و توضحی به آن محکمات و اصول ثابت و عمومی؛ محکمات نظام فکری امام خمینی همان مقاصد اصلی دین اسلام و فلسفهی واقعی احکام الهی است.
۲. توجه مراتب و درجات تشکیکی معرفت که کاملا ناظر به واقعیت ذومراتب حیات انسانی و نظام خلقت دارد. لذا تناظر میان معرفت، انسان و هستی برقرار میکند و از ظواهر اشیا و سطوح معرفت عبور کرده و راهی به لایههای باطنی و غیبی واقعیت جستجو می کند لذا #تفکر منزل اول سلوک انسانی است. تفکر یعنی عبور از خیالات و انگاره های ذهنی، مشهورات زمانه و عادات اجتماعی(حجابهای خودساخته) که حجاب موقعیت ما و مهجوریت قرآن و حقیقت شده است و نسبت ما را با حقایق ثابت هستی مختل کرده است و در عین حال توجه به حقایق ثابت و مقصد اعلای حیات انسانی است.
۳. از منابع مختلف معرفت بخش بخصوص قرآن و حدیث، عقل و تاریخ (بخصوص تاریخ انبیاء و اولیاي الهی) بهره میبرد تا جوانب مختلف واقعیت و لایههای معنایی هستی و ابعاد باطنی انسان آشکار شود. از اینرو معرفت امر ذو مراتب و درجات است که هرکس براساس ظرفیت خود از آن بهره دارد.
۴. پس از کسب اجتهاد در علوم اسلامی و تراث دانشی مسلمین(بخصوص، عرفان و فلسفه، فقه و اصول) از آنها برای صورتبندی نظام اندیشه خود و حل مسائل خرد و کلان جامعهی بشری بهره گرفته است. هیج علمی را فداي دیگری نمیکند و با هیچ دانشی سر ستیز و تقابل ندارد.(بسیج همهی علوم برای حل مسائل جامعه بشری)
۵. . در نظام اندیشه امام خمینی، همهی معرفتها و علوم برای "زندگی توحیدی"، عمل و حرکت انسان به سمت کمال است و هیچ دانشی فینفسه مقصود نیست مگر معرفت قلبی و ایمانی به خداوند متعال (به عنوان حقیقت همه حقایق و کمال مطلق فطری) که رهآورد عمل و حرکت آگاهانهی انسان و نتیجه تکامل وجودی او و اتصال قلبی به حقیقت است. چون هدف علم و معرفت انکشاف حقیقت و اتصال به حقیقت از طریق عمل است به جای کثرت اطلاعات، تذکر و درونی شدن معرفت بسیار اهمیت می یابد تا معرفت از حالت لقلقه زبان و حال خارج شود به ملکه و حقیقت وجودی مبدل شود.
۶. این نظام فکری چند بعدی و چند لایه است، محور در عرصهی انسان شناسی #فطرت است در عرصهی هستی شناسی #وحدت_هستی است، درعرصهی معرفتشناسی انکشاف حقیقت و #واقعگرایی_اجتهادی است و در عرصهی حرکت و زندگی #توحید_عملی و #قيام_لله در همهی ساحتهای حیات انسانی و تمامی زوایای زندگی است که برنامهی عملیاتی برای زندگی توحیدی عزتمندانه و جامعه متکامل در دنیا عرضه میکند.
۷. غایت اصلی کل تفکر اسلامی، #تربیت انسان و یافتن "صورت انسانی" است. باقی اهداف و مقاصد همچون پیشرفت و رفاه، قسط و عدالت، آزادی و رهایی، امنیت و سلامت نقش طریقی و مقدمی برای تربیت و کمال حقیقی انسان را دارند و نباید نگاه استقلالی به آنها داشت که نگاه استقلالی موجب تقلیلگرایی اسلام و تضاد فکری و اجتماعی میشود.
۸. نظام فکری علیرغم ثبات در محورها و اصول، درهر زمان و مکانی، دلالتها و اقتضاهای معرفتی ورفتاری خاصی دارد. لذا در ذات آن پویایی وانعطاف نهفته است. بدینجهت از جمود، تحجر والتقاط مبرا است و همواره به اجتهاد نو به نو و توجه به معادلات و اقتضائات زمان و مکان در همهی ساحتهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی لازم است.
#نظام_فکری
#منظومه_فکری
#مکتب_معرفتی
#مدرسه_معرفتی
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 فهم اقتدارگرایانه از ولایت و حکومت، آغاز انحراف امت اسلامی
🔹انحراف از آنجا شروع شد که امامت و خلافت بعد از نبی مکرم اسلام (صل الله علیه و آله) کاملا سیاسی، ارادهگرایانه و اقتدارگرایانه فهم و تفسیر شد. به این معنا که خلافت صرفا ریاست و سرپرستی جامعه و بر عهده گرفتن زمام امور حکومت و سیاست است و هیچ نسبتی با حقایق معنوی و ابعاد وجودی انسان ندارد.
بر اساس چنین فهمی از خلافت و سیاست، در درستی انتخاب پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله) در روز غدیر تردید ایجاد شد چرا که اگر خلافت سرپرستی جامعه و برعهده گرفتن امور مادی جامعه است به قدرت و اقتدار متناسب وابسته و در فرهنگ جامعهی آن زمان که هنوز بنیانهای فکری جاهلیت آن زمان حضور فعال داشت، اقتدار در شیخوخیت و قدرت قبیلگی معنا مییافت. با توجه به این فهم، ولایت و امامت به یک امر فرعی و حاشیهای مبدل شد و با خارج کردن آن از اصول عقاید و با «اجتهاد در برابر نص» و تکیه بر تفاهم اجتماعی میان مهاجرین و انصار، مسیر جامعه اسلامی را تغییر دادند و بلغ ما بلغ.
🔸 در حالی که در مکتب فکری حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ولایت و خلافت بر مبنای فهم توحیدی از عالم و آدم و در ادامه رسالت نبوت و هدایت قرار دارد و سرپرستی جامعه و مدیریت امور، فقط هدف متوسط ولایت است؛ آنچه غایت اصلی ولایت و خلافت است تربیت نفوس و هدایت دلها به سمت خداوند متعال در محیط سالم اسلامی است. خلیفه، ولی و امام جامعه محور وحدت قلوب و مانع از افتراق و جدایی امت و موجب نظام اجتماعی است. او قلب تپندهی جامعه است و خون عقلانیت و معنویت و عدالت را در رگهای جامعه به حرکت در میآورد تا همه انسانها تربیت شوند و همهی ظرفیتهای وجودیش اعم از معنوی و طبیعی رشد یافته و شکوفا شود. به همین جهت قدرت و اقتدار در این مکتب فکری به اعتبارات اجتماعی و شیخوخیت و تعصبات قومی و قبیلگی وابسته نیست بلکه به قدرت عقل، حکمت و ایمان و میزان وابستگی به خداوند متعال که منبع همه خوبیها و قدرتهاست مرتبط است. در این نگرش،ولایت و امامت از اصول معارف و عقاید اسلامی، عامل کمال دین، اتمام نعمت و رکن همهی شریعت و تنها طریق اقامهی توحید در همهی شئون اجتماعی و تربیت توحیدی انسان است.
🔹بر این مبنا، حکمت انتخاب الهی و ابلاغ آن توسط پیامبر اسلام (صل الله علیه وآله) در روز غدیر آشکار میشود؛ چرا که به اذعان همهی مسلمین، امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) اعقل، اعلم، اعبد، افضل و اشرف مردم بعد از نبی مکرم اسلام بود و تنها او بود که به تربیت انسان و شکوفایی استعدادها و ظرفیتهای وجودی انسان و هدایت جامعه در مسیر سعادت و فضیلت علم و قدرت داشت.
🔸 حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در اقدامات و خطابههایش، با گریهها و قهرهایش، با بیماری و شهادتش، با نحوه کفن و دفنش، درصدد تعلیم این معرفت بود که:
✔️ اولا ولایت و امامت صرفا یک سرپرستی اجتماعی و اقتدار سیاسی نیست بلکه فراتر از آن و در امتداد نبوت و هدایت در جهت اقامهی توحید و تربیت جامع بشریت است.
✔️ثانیا یک مسئله فرعی و حاشیهای نیست که با اهل حل و عقد مشخص بشود بلکه قوام اسلام و نظام امت است لذا تعیین تکلیف آن بر عهده خداوند متعال و ابلاغ آن در راستای رسالت نبی مکرم اسلام است.
✔️ثالثا قدرت و اقتدار یک امر نسبی و صرفا ارادی نیست بلکه با حقیقت، عقلانیت و حکمت، ایمان و معنویت و اتصال وجودی با خداوند متعال معنا مییابد نه با اعتبار سازی و تفاهم اجتماعی؛
✔️ رابعاً هیچ کس جز حضرت مولی الوحدین علی بن ابی طالب از چنین حقیقت وجودی و شأنیت الهی برخوردار نیست که تربیت انسان و زمان امور به دست او سپرده شود.
🔹 نکته
برای تفصیل این مطلب، مطالعه کتاب ارزشمند امامت و رهبری در اسلام اثر فیلسوف متفکر آیت الله استاد #شهید_مطهری بسیار سودمند است.
#خطبه_فدکیه
#فلسفه_امامت
#ولایت
#حکومت_اسلامی
#تربیت
#هدایت
#سعادت
#نظام_اندیشه_اسلامی
#اراده_گرایی❌
#اقتدار_طلبی❌
#فلسفه_شدن
#فلسفه_قدرت
#اصالت_فاعلیت
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1529
📌 اندر عواقب چهره سازی تلویزیونی / رسانهای
🔹 در گذشته، چهرهها محصول یک فرایند تدریجی رشد و تعالی افراد در یک بستر واقعی بود و افراد به طور طبیعی در مناسبات اجتماعی قرار میگرفتند و با پذیرش مسئولیتهای کوچک تجربههای فراوانی را کسب میکردند و بعد از گذشت زمان، آماده مسئولیت بزرگتر میشدند. نمونه این رشد تدریجی در دفاع مقدس رقم خورد. افراد از عضو معمولی به تدریج به فرمانده گروهان و گردان ارتقا مییافت و برحسب تواناییها و لیاقتها به فرماندهی و تیپ و لشکر میرسید.
🔸اما با محوریت یافتن فناوریهای جدید رسانهای، این موازنه به هم خورده و معادلهی دیگر به وجود آمده است و آن هم چهرهشدن سریع بدون طی مراحل تعالی.
🔹مهمترین ویژگی تلویزیون و رسانههای جدید، چهره سازی و بزرگ کردن سریع آدمهای گمنام و ناشناختهای است که سیر تدریجی رشد و تعالی را طی نکردهاند. بلکه به جهت یک ویژگیای بصری و شخصیتی مورد توجه دست اندرکاران رسانه قرار گرفته است تا بهتر بتواند مخاطب را جذب کند. سیمای خوب، گفتار شیوا، رفتار جذاب و نمونههای دیگری از این ویژگیها موجب شهرت و چهرهشدن بسیاری از افراد گمنامی در رسانهها و بخصوص تلویزیون شده است که هیچ برتری علمی و شخصیتی بر دیگران ندارند.
🔸 تا اینجای کار اشکالی ندارد اما از اینجا به بعد، اتفاقی جدید رقم میخورد و آن ایجاد احساس علامهگی و حق دخالت در همهی امور اجتماعی و سیاسی در آقای چهرهی رسانهای است. چهرهای که خود را متمایز و متفاوت از دیگران و نماینده و سخنگوی آنها تلقی میکند به نحوی که میتواند به همگان دستور دهد چون مخاطب مردمی دارد و میتواند از ظرفیت رسانه علیه این و آن استفاده کند.
به قول ملک الشعرای بهار:
چون آینه نورخیز گشتی، احسنت
چون اره به خلق تیز گشتی احسنت
در کفش ادیبان جهان کردی پای
غوره نشده مویز گشتی، احسنت
🔹 انتخابات مجلس ۱۴۰۲ صحنهی کارزار برخی از این چهرههای رسانهای و تلویزیونی بود که تمام اعتبار و شهرت خود را از تلویزیون و تریبونهای سیاسی (مجموعههای انقلابی) کسب کردند و متاسفانه مراحل پختگی و کسب تجربه را از مسئولیتهای کوچک طی نکرده بودند اما به یکباره برای همه افراد و جریانها خط نشان کشیدند و با عصبانیت و تندی به تخریب این و آن پرداختند و موجبات شقاق و اختلاف میان مردم و انقلابیون را فراهم کردند.
#سلبریتی_سیاسی
#سلبریتی_مذهبی
#چهرهشدن_رسانهای
#تربیت
#رشد
#تجربه
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1629
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹آیت الله العظمی جوادی آملی
«...در یکی از سفرها، آن وقت عملیات نبود.اين عزيزان جهرمی، سميناری در جبهه به نام سمينار تهذيب داشتند که در همان ايام بعثت وجود مبارك رسول خدا(صلّی الله عليه و آله و سلّم) در ماه رجب بود که با مرحوم آيت الله فاضل با هم به آنجا رفتيم، در همان شنها می خوابيديم و در برنامههای آنها هم يك سخنرانی به مناسبت ايام بعثت به نام همايش تهذيب داشتند؛ پيرمردی بود كه راتِب اينها از نظر بيدار كردن و اذان گفتن بود که اينها را سحر بيدار می كرد؛ اينها نماز شب می خواندند، نافله صبح می خواندند، نماز صبح را به جماعت می خواندند، زيارت عاشورا را بعد از نماز می خواندند و بعد هم روی همان شنها می خوابيدند. ما همان حالی كه در مشعر و عرفات داشتيم، همان حال را در شنزارها داشتيم. اينها كسانی بودند كه به بركت #امام به اين بارگاه راه يافتند»
#هفته_دفاع_مقدس
#مکتب_تربیتی_امام_خمینی
#مکتب_عرفانی_امام_خمینی
#عرفان
#تربیت
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2100
📌 مکتب عرفانی امام خمینی
حضرت آیتالله العظمی خامنهای(حفظهالله):
🔹 دفاع مقدّس، جهاد فیسبیلالله بود؛ دفاع مقدّس، انقلاب را زنده نگه داشت، اسلام را زنده نگه داشت، ملّت ایران را عزیز کرد، #روح_معنوی را در کشور ترویج کرد، #جوهر_واقعی_انسانی و ایمانی را در جوانها زنده کرد.
🔹 جوانهایی که رفتند در میدان جنگ، از یک آدم معمولی تبدیل شدند به یک ولیّ الهی؛ مردانی که با یک نگاه ساده و معمولی به مسائل دینی وارد میدان جنگ شدند، مثل یک #عارف_الهی و معنوی از میدان جنگ بیرون آمدند.
🔹 امام بزرگوار ما یک #عارف_بزرگ بود، یک #انسان_والا بود؛ ایشان خطاب به خیلی از بزرگان -به طور عام- گفت: هفتاد سال عبادت کردید، خدا قبول کند از شما، بروید یک مقدار هم وصیّتنامۀ شهدا را بخوانید! یعنی این جوانی که وارد جبهه شده و مدّتی در جبهه جهاد کرده و جان خودش را کف دستش گرفته و برای خدا حرکت کرده، راه هفتادسالۀ آن مرد #عارف عالِم ملّا را در مدّت کوتاهی طی کرده؛ مضمون حرف امام این است.
✍ بیانات در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت | ۱۴۰۳/۰۷/۰۴
#هفته_دفاع_مقدس
#مکتب_تربیتی_امام_خمینی
#مکتب_عرفانی_امام_خمینی
#عرفان
#تربیت
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2104
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 پنجاه سال عبادت کردید، خدا قبول کند...
مثل چمران بمیرید ... مثل سربازها بمیرید ...
🔷️ عارف کامل و مربی نفوس حضرت امام خمینی(ره):
وصیتنامههایی که این عزیزان مینویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامهها را بگیرید و #مطالعه کنید و تفکر کنید. این جوانهای ما که علیل شدند الآن هم وقتی میآیند از من میخواهند که دعا کنم که اینها #شهید بشوند؛ پایش را از دست داده، عصا زیر بغلش هست، لکن گریه میکند و میخواهد که دعا کنیم که شهید بشود. از اینها یک قدری #تعلیم و #تعلم پیدا کنید.
#هفته_دفاع_مقدس
#مکتب_تربیتی_امام_خمینی
#مکتب_عرفانی_امام_خمینی
#عرفان
#تربیت
#تاریخ
#عبرت_از_تاریخ
#شهید_چمران
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2105
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 شرح مکتب عرفانی امام خمینی
استاد: مجاهد و عارف بزرگ شهید ابراهیم عقیل، فرمانده شهید حزب الله
#مکتب_تربیتی_امام_خمینی
#مکتب_عرفانی_امام_خمینی
#توحید
#عرفان
#تربیت
#عبرت_از_تاریخ
#شهید_مطهری
#شهید_چمران
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2111