eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 انحراف چپ اسلامی بیانات امام خمینی درباره انحرافات جریان مجاهدین خلق و استفاده ابزاری از منابع دینی. ماجرای دیدار حسین روحانی نویسنده کتاب شناخت با حضرت امام در سال ۱۳۵۱ ✔️مسلمان‌تر از اسلام ✔️نهج‌البلاغة ‌خوان‌تر از علما ✔️مبارزتر از انقلاب https://eitaa.com/hekmat121
📌چپ اسلامی 🔹مدتهاست که مترصد فرصتی هستم که بتوانم مجموعه یادداشت‌هایی درباره در یکصد سال اخیر ایران بنویسم. جریانی که با حزب اجتماعیون عامیون در مشروطه آغاز شد و پس از آن چهره‌های مختلفی به خود گرفته و ظهورات متنوعی در جامعه‌ی ایرانی داشته است. اما متاسفانه فرصتی پیدا نشد تا با مطالعه‌ی منابع معتبر، توفیق نگارش حاصل بشود. اما یک نکته مهم در این مورد عرض می‌شود شاید به کار آید. 🔸جریان چپ اسلامی همواره با فراز و نشیبی همراه بوده است و با افول یک چهره‌ی آن و حذف از مناسبات اجتماعی به جهت تندروی‌های مبارزاتی، چهره‌های دیگری از آن ظاهر شده است و از رویکرد‌های رادیکالی پیروی کرده‌ است. برخی از جریانها هم همواره در حال پوست‌اندازی هستند و هر چند سال یک‌بار در عرصه‌ی عمومی و رسانه‌ای، تفسیر جدیدی از اندیشه‌های خود ارائه می‌دهند که کاملا در تقابل با حرف‌های قبلی خودشان است. 🔹اما باید دانست که عموم این جریانها در ابتدای شکل گیری و تکون از دغدغه‌های مقدس اجتماعی همچون عدالت‌خواهی و مبارزه با ظلم‌های اجتماعی و سیاسی برخوردار بودند. بدین جهت مهمترین جریانات موسوم به چپ اسلامی این است که از منطق واقع‌گرایی و حقیقت‌یابی بریده‌اند و به منطق و و پیوسته‌اند و تمام تلاش ایشان این است که بتواند بر پایه دیالکتیک و تضاد، تفسیری انقلابی و مبارزاتی از آموزه‌‌های اسلام علیه مدرنیته و لیبرالیسم به عنوان ریشه‌ی ظلم و بی‌عدالتی ارائه دهند. البته برخی به صراحت از محوریت منطق دیالکتیک و اراده‌گرایی و رادیکالیسم سخن می‌گویند و بر تبار هگلی و مارکسی آن صحه می‌گذارند. اما برخی از حوزویان و متدینین آنها از ذکر این پیشینه خودداری می‌کنند و چنین وانمود می‌کنند که آنها آن را برای اولین بار از متن کتاب و سنت استنباط کرده‌اند و به تاسیس فلسفه‌ی شدن اسلامی موفق شده‌اند. اما آشنایان به فلسفه‌ی غرب و ترجمه‌های پیش از انقلاب به خوبی می‌دانند که عموم این حرفها را چپ‌های قبل از انقلاب ترجمه و منتشر کرده‌اند و بسیاری از بچه مسلمانها نیز که مایه‌ای در علوم اسلامی و علوم عقلي نداشتند جذب این حرفهای جذاب، انقلابی، انتقادی می‌شدند و سعی می‌کردند نمونه‌های اسلامی و ایرانی آن را باز تولید کنند و بر همین منطق کار مبارزاتی کنند. (برای اطلاع بیشتر از دیالکتیک و فلسفه‌ی شدن و جذب شدن برخی از انقلابیون ر.ک: نقدی بر مارکسیسم، استاد شهید مطهری / بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مرکز تحقیقات مجلس خبرگان رهبری ۴/۴ / ۱۳۷۹ مجله حکومت اسلامی ش۱۵ ) 🔸 بسياري از طلاب و دانشجویان جوان پیش از انقلاب چنین تصور می‌کردند که جز با منطق دیالکتیک و فلسفه‌ی شدن تاریخی امکان مبارزه و انقلاب وجود ندارد و بر این اساس می‌توان جلوی جریان سنتی ایستاد و از انقلاب دفاع کرد. به طور مثال یکی از طلاب جوان قبل از انقلاب بر همین اساس در نجف اشراف به جعل اسناد علیه علما و مراجع غیرانقلابی می‌پرداخت و بعدها در خاطرات منتشر شده‌ی خود بر پایه‌ی فلسفه‌ی تاریخ دیالکتیکی و فلسفه‌ی شدن از آن اقدامات غیر اخلاقی و غیر شرعی دفاع کرده است و از متفکران انقلاب اسلامی در جریان تحول علوم انسانی به جهت عدم اعتقاد و پیروی از منطق دیالکتیک انتقاد کرده است‌. 🔹 نکته آخر اینکه چپ‌های اسلامی همه یک طیف واحد نبوده و نیستند و از یک سرنوشت واحد نیز برخوردار نبوده و نخواهند بود. لذا با یک چوب نمی‌توان همه را راند و نسبت به آنها یک تحلیل و تفسیر واحد ارائه کرد. بلکه مجموعه‌ای از طیف‌ها و جریانات مختلف، با انگیزه‌های متنوع و با درجات مختلفی از خلوص و التقاط بوده و هستند و در فرآیند تکون و توسعه نیز دچار دگردیسی‌های زیادی شده‌اند. برخی به دامن سوسیالیسم غش کردند و برخی توبه کردند و به لیبرالیسم پیوستند و برخی هم تلاش کردند تا با مراجعه به قرآن و روایات برای تضاد و دیالکتیک دست‌آویزهای محکمی پیدا کنند و در دامن انقلاب اسلامی یارگیری کنند. به هر حال چپ اسلامی بخشی از ساختار کنشگری یکصد سال اخیر ماست و همچون سایر جریانات دیگر امکان‌هایی را به وجود آورده است و طبیعتا امکان‌های را پوشانده است. https://eitaa.com/hekmat121
📌 روایتی دیگر از ماهیت چپ اسلامی 🔹مدرنیته یک ایدئولوژی بسیار قدرتمند و پر هیمنه است و از نشانه‌های قدرت آن این است که دو طیف چپ و راست را درون خود به وجود آورده است. حتی توانسته در درون خود، مخالفان خود را تولید و کنترل کند. ایدئولوژی مدرنیته آن چنان روایتی از تاریخ و هویت آدمی عرضه داشته است که هر نوعی از اندیشه و کنشگری لاجرم می‌بایست تحت راست و چپ مدرنیته صورتبندی شود. لذا با شدن غرب مدرن، جریانها یا غرب‌گرا هستند یا غرب‌ستیز. یا اروپامدار هستند یا اروپا گریز‌. به هر حال این غرب مدرن و اروپای جدید است که و و 'معيار اندیشه‌ها و کنشگری هاست. 🔸جریان‌های مایل به راست با آرمان لیبرالیسم، تفسیری خاص از حیات انسانی بر پایه فردانیت و رفاه عرضه کرده است و در مقابل آن، جریان چپ با آرمان سوسیالیسم روایتی متفاوت از نحوه‌ی هستی انسان بر محور اجتماع و عدالت را عرضه کرده است. اما نکته مهم این استکه راست و‌ چپ بر‌ عهد انسان اروپایی با اومانیسم و سکولاریسم استوارند. 🔹جریانهای راست و چپ در یک مقوله‌ی دیگر هم مشترکند و آن نگاه منفی و انتقادی به "ذات" و "سنت" و تمنای تأسیس و ایجاد منطق و روشی نوین برای خروج از منطق و روش سنتی ذات‌گرا است. راست و چپ بر این اعتقادند که سنت‌های گذشته‌ی بشری برای سامان دادن به حیات جدید بشری ناکارآمد هستند و باید در منطق و چارچوب فکری آن تغییر ایجاد کرد و به جای فلسفه‌ی هستی از فلسفه‌ی شدن باید سخن گفت. البته غایت این فلسفه‌ی شدن در جریان‌های راست و همراه با مکتب لیبرالیسم، رفاه فردی و سرمایه‌داری است، اما در جریان چپ، حرکت به سمت سوسیالیسم و عدالت و نفی سرمایه‌داری است. خلاصه تغییر در "منطق" و تأسیس در "روش" و گسست از منطق سنتی واقع‌گرایی و حقیقت‌گرایی بنیاد مدرنیته‌ی غربی است و چپ و راست بر همین مبنا شکل گرفته و توسعه یافته‌اند. 🔸 از دیگر نشانه‌های اقتدار مدرنیته، تولید نسخه‌های اسلامی و بومی از چپ و راست، لیبرالیسم و سوسیالیسم است. چرا که به کنشگر کشورهای مسلمان چنین القا شده است که یا باید اروپامدار بود با اروپاگریز، غرب‌گرا یا غرب‌ستیز، راست بود یا چپ. لیبرال بود یا سوسیال. از این‌رو، و شکل گرفت. 🔹چپ اسلامی با پذیرش منطق دیالکتیک، برساخته‌بودن معرفت و تجدید نظر در روش، به تغییر منطق حجيت فهم و کشف روش‌های جدید فهم تراث و سنت‌های تاریخی براساس نگرش‌های سیستمی / ساختارگرایانه روی آورد تا بتواند از آن تراث برای تغییر وضع موجود و مبارزه با سرمایه‌داری بهره ببرد؛ چرا که معتقد است که شیوه‌های اجتهادی و استنباطی گذشته نمی‌تواند متون دینی و تراث تاریخی را برای توجیه تضاد و درگیری و مبارزه‌ی دائمی و تکامل تاریخی و اجتماعی به کار گرفت لذا مانع رویارویی با همه مظاهر مدرنیته و مناسبات سرمایه‌داری و معادلات استعماری غرب است. 🔸 چپ اسلامی، با نفی "ذات" و "ذات‌مندی معرفت" بر سیّالیت مطلق هستی و نسبيت معرفت تاکید دارد و از پرداختن هستی‌شناسانه به هستی و ثبات ابا دارد؛ لذا بدیهیات عقل نظری و محکمات عقل عملی (حسن و قبح ارزشها و افعال) را منکر است و همه را برساخته‌ی حب و بغض‌های ارادی (تعلقات نفسانی) و ساختارها و تقویمات اجتماعي می‌داند. اولین اصل معرفت را بر پایه‌ی اراده‌گرایی، اصل تضاد و تغییر و تغایر می‌پندارد و بر همین اساس، جهان را میدان درگیری خیر و شر و تضاد انسانها و شیاطین معرفی می‌کند. براین اساس، به ستیز با همه‌ی مظاهر مدرنیته تا جایی که به تقویت لیبرالیسم و سرمایه‌داری منجر شود فتوا می‌دهد و اگر رویکرد اخباری هم داشته باشد به روح و جسم مدرنیته حکم می‌کند که باید خود را از آن تطهیر کرد. https://eitaa.com/hekmat121
به سمت قله باید حرکت کرد و هرگز متوقف نشد و در این حرکت با دیگران باید همکاری کرد ولی حرکت را منوط به همراهی آنها نکرد. همواره‌ باید جلوتر رفت و مسیرهای جدیدتر را پیدا کرد و دیگران را به آن دعوت کرد. باید گفت باید رفت باید دل به دریا سپرد و پی موج در اعماق حق و حقیقت شنا کرد ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 ایستادن در افق حقیقت 🔹 معروف است که سوفسطاییان افراد فرهیخته و فرزانه‌ای بودند که به وکالت در دادگاه و خطابه‌ی در میدان شهرها اشتغال داشتند و همواره از حقوق دیگران دفاع می‌کردند و برای مردم سخنرانی می‌کردند. از ظواهر امر پیداست که آنها بسیار دوست می‌داشتند که دیده شوند و همواره به دنبال رضایت دیگران بودند و کمتر خودشان بودند. همین امر موجب شد که سوفسطاییان نسبت به وجود حق و امکان دستیابی به حقیقت دچار حیرت و تردید شوند و احساس کنند که همه چیز نمایش و بازی در نقش‌های مختلف است. اینان به این نتیجه رسیدن که "موقعیت‌ها و جایگاه‌های اجتماعی تعین بخش به معرفت‌هاست و علم و حکمت(سوفیا) هیچ نسبتی با واقعیت ندارد بلکه ابزاری تکنیکال برای دفاع از آن جایگاه‌ها و موقعیت‌هاست." از این رو، آرام آرام نقش خود را تغییر دادند و از علم و حکمت فاصله گرفتند و به خطابه و جدل (رسانه و تبلیغات) روی آوردند و در خطابه‌های خود، امر سیاسی را از حقیقت، فضیلت و اخلاق منفک دانسته و مردم را از آنها منصرف می‌ساختند. تمام توجه سوفسطاییان جلب نگاه دیگران و جذب مخاطبان بیشتر بود چه آن زمان که دم از علم و حکمت می‌زدنند چه آن زمان که از حقیقت علم و حکمت استعفا کردند و در جمع‌های تبلیغاتی و صمیمی مجلس گرمی می‌کردند. 🔸 سقراط طبیب‌وار، ریشه این دگردیسی را در "غفلت از خود" و مشغول شدن به دیگران و نظر و رای آنها دانست. به نظر سقراط، سوفسطاییان با غفلت از خود و حقایق درونی، همواره به بیرون از خود توجه کردند و رأی و نظر دیگران را ملاک و معيار حق و حقیقت، فضیلت و اخلاق دانستند و همین "از خود بیگانگی" موجب شد که وجود و حقیقت را گم کنند و یه تبع از علم و حکمت استعفا دهند و به جدل و خطابه‌ی صرف و مجلس گرم‌کنی روی آورند. سقراط با شعار "بازگشت به خویشتن" و "خودت باش" ما را به انديشيدن و تفکر اصیل فرا می‌خواند و راه علم و حکمت را از معبر درون انسان و ارتباط درونی با حقیقت و فضیلت جستجو می‌کند. به نظر او، باید از نقش بازی کردن‌ها سوفسطایی و احساس علامه‌گی و آرزوی جلب نظر دیگران، فاصله گرفت و در افق حقیقت ایستاد و راهی به رهایی از اسارت‌های ذهنی و انگاره‌های غلط پیرامونی پرداخت. بزرگترین اسارت، ندیدن خود و نیافتن حقیقت و فضیلت در درون خويشتن است. از این رو، سقراط نه در نقش علامه‌گی و فرهیختگی و فرزانگی ظاهر شد که مورد پسند دیگران واقع شود و نه از علم، حکمت و فرهیختگی استعفا داد و به بلاهت و حماقت روی آورد. او به درون خود مراجعه کرد و در افق حقیقت ایستاد و خود را "دوست‌دار علم و حکمت" معرفی کرد. 🔹 دوست‌دار علم و حکمت، همواره خود را در مسیر دانشجویی و طلبگی احساس می‌کند و در افق حقیقت می‌ایستد تا فضیلت را درون خود بیابد. وی، از افراط و تفریط پرهیز دارد و اشتیاق او نسبت به حق و حقیقت کم نمی‌شود و همواره آماده شنیدن، خواندن و اندیشیدن و گفتن است. او در فکر خود آزاد و در برابر حقیقت گشوده است و هیچ‌گاه ذهن خود برای شنیدن و گفتن نمی‌بندد و فقط حقیقت را می‌جوید و از حقیقت دفاع می‌کند چه دیگران پسند کنند چه نپسندند، چه ببینند وبخوانند چه نبینند و نخوانند، نه از جایگاه و موقعیت‌ها. 🔸"دوستدار علم وحکمت" درعین تواضع وفروتنی دربرابر حقیقت خودرا نفی نمی‌کند وهرگونه نقش آفرینی خودرا منکر نمی‌شود، بلکه خود رادر افق حقیقت ونفخه‌ی غیبی می‌بیند و نسبت خود را با وجود جستجو می‌کند وبه خود متفطن می‌شود و "آینه‌وار" و طوطی‌صفت" زبان گویای حقیقت می‌شود، زبانی که همواره درحال فیض‌گیری و نورافکنی است. چه زیبا حافظ سرود: بارها گفته‌ام وبار دگر می‌گویم که من دلشده این ره نه به خود می‌پویم درپس آینه طوطی صفتم داشته‌اند آنچه استاد ازل گفت بگو می‌گویم من اگر خارم وگر گل چمن آرایی هست که از آن دست که او می‌کشدم می‌رویم دوستان عیب من بی‌دل حیران مکنید گوهری دارم و صاحب نظری می‌جویم گرچه با دلق ملمع می گلگون عیب است مکنم عیب کز او رنگ ریا می‌شویم خنده وگریه عشاق زجایی دگر است می‌سرایم به شب ووقت سحر می‌مویم حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی گو مکن عیب که من مشک ختن می‌بویم 🔹 شعار "خودت را بشناس" نه فقط ره‌آورد بلکه اساس هم هست آنجا که در قرآن کريم آمده است "برشما باد خودتان"(علیکم انفسکم) و فرمود: "مراقب خویش واهل خودباشید" (قوا انفسکم واهلیکم نارا). تمام حیرت‌ها وحماقت‌ها ریشه در "ازخودبیگانگی" دارد واین، محصول "دگربودگی" و اهمیت نگاه‌های دیگران به من است. لکن اگر انسان با بنگرد وبا اتصال برقرار کند ودر افق حقیقت بایستد بنیاد هستی"خود" رامی‌یابد ودر تمنای حق وحقیقت، بدور از افراط و تفریط، عجله و شتاب، خوش‌آمد و یا بدآیند دیگران، سلوکی معتدل و حکیمانه را اختیار می‌کند. https://eitaa.com/hekmat121
📌خودت را بشناس 🔹 انسانها در نسبت‌ها و روابط بهتر می‌توانند خود را بشناسند. این نسبت دو‌گونه می‌تواند باشد: ۱. دگربودگی، ۲. مظهربودگی. هر کدام از این دو گونه، محصول نگاهی متفاوت به انسان و هستی است. 🔸 محصول نگاه استقلالی به موجودات و ارتباط بیرونی با دیگران است به این نحو که انسان در عین ادعای استقلالِ خود برای رفع نیازهای مادی و معنوی به دیگری وابسته می‌شود و در نسبت با آن خود را تعریف و تفسیر و حتی ترویج و تبلیغ می‌کند. در این تعریف و تفسیر از خود، آدمی نیازمند به توجه و نگاه دیگری است و به دنبال جلب توجه آنهاست. لذا همواره‌ در نقشی به بازی می‌پردازد. اگر در آن نقش و بازی، مورد پسند دیگران واقع شود احساس موفقیت پیدا می‌کند و اگر نقد جدید شود و یا اصلا دیده نشود به سرعت واکنش نشان می‌دهد و نقش خود را تغییر می‌دهد. بنابراین ثبات شخصیت و بقای نقش او به اظهارات و توجهات مستقیم و غیر مستقیم دیگران وابسته است. بنابراین بنیاد هستی "خود" او به دیگری وابسته است. و "خودت را بشناس" محدود به شناخت روابط بیرونی و شرایط پیرامونی انسان می‌شود. مدرن عهده‌دار توصیف و تبیین این خود است. اما پرسش از حقیقت "خود" و ابعاد وجودی و درونی آن خارج از محدوده خودشناسی است. 🔸 محصول نوع نگاه توحیدی به عالم و آدم است. در این نگاه، تمام عالم تجلی و جلوه‌ای از حقيقة الحقایق و هستی مطلق است و انسان نیز جلوه‌ای از ظهورات هستی است که نحوه‌ی بودن او به بنیاد هستی او وابسته است. بنابراین "خود" او مظهری از کمال مطلق و جلوه‌ای از حقیقت متعالی است که در لوح محفوظ ثبت و ضبط است. در این نگرش، دیگر برای بازی درون اعتبارات و نقش‌های اجتماعی معیار نیست بلکه انسان همواره در پی یافتن جایگاه حقیقی خود و قرار گرفتن در افق هستی است و اعتباریات انسانی و نقش‌های اجتماعی همه بهانه‌ای برای کنشگری مسئولانه در جهت فعلیت بخشیدن به استعدادها و امکان‌های وجودی اوست. در این فرایند کنشگزی، انسان در نسبت با کمال مطلق و هستی بی‌حد، مسِ وجود خود را به زرّ مبدّل می‌کند و هر لحظه بنیاد هستی خویش را زیر و زبر می‌کند و از نو می‌سازد. این انسان نه‌تنها در اسارت نقش‌ها و بازی در اعتبارات نیست بلکه معنا دهنده به نقش‌ها و سازنده‌ی نقش‌ها و جایگاه‌های متعالی است. در این رویکرد "خودت را بشناس" به روابط درونی و تحول وجودی و بنیاد هستی انسان معطوف است که از شناخت آن میسر شد امکان تغییر روابط بیرونی و شرایط پیرامونی و ساخت موقعیت جدید فراهم می‌شود. https://eitaa.com/hekmat121
📌 تلنگر ✔️چرا بسیاری از ما ایرانیان، تنبلی، کم‌کاری، بی‌برنامگی، بی‌نظمی، خلف‌وعده و شکست‌های خود را به گردن و می‌اندازیم و خود را غیرمقصر، خوب، دلسوز، طراح، نظریه‌پرداز و دانشمند جلوه می‌دهیم⁉️ ✔️چرا همواره می‌گوییم "می‌خواهم کار کنم اما نمی‌گذارند، نمی‌خواهند، مخالف‌هستند و ..."❗️❓ ✅ خلاصه ربشه‌های ، ، ، و بسیاری از ما ایرانیان نیازمند تحلیل عمیق است. ✅ https://eitaa.com/hekmat121
✔️پرسش: سلام علیکم. عرض ادب و احترام و ارادت. عذرمیخوام آیا به کلی تاثیر ساختار را نفی میکنید؟ قطعا به کلی نفی نمیکنید و اگر چنین است، تا چه اندازه برای ساختار تاثیر قائل هستید؟ ♦️پاسخ: سلام علیکم. متن نمی‌گوید ساختار بد است بلکه می‌گوید ساختارستیزی بد است. ساختارها لازمه حیات انسانی است و نمی‌توان آنها را نفی کرد بلکه باید آنها را هدایت و مدیریت کرد و برای بهینه شدن ساختارها باید فکر کرد نه اینکه آنها را نفی کرد. ✅ https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رویش‌های انقلاب 🔹همزمان که سوئد قرآن‌سوزی را آزادی عقیده می‌داند، دانشگاه استوکهلمِ سوئد به‌دلیل اینکه وحید سعادت‌طلب، دانشجوی ایرانیِ این دانشگاه، پایان‌نامه‌اش را به شهدای گفتمان انقلاب اسلامی شهید مطهری شهید سلیمانی تقدیم کرده به او اجازه دفاع نمی‌دهد. https://eitaa.com/hekmat121
📌شهید مطهری الگوی موفق امتداد اجتماعی و سیاسی فلسفه ✔️حکیم انقلاب، آیت الله خامنه ای: 🔸"شهید مطهری در میان فلاسفه معروف اسلامی، تنها فردی است که دیدگاه فلسفی او به مسائل اجتماعی و سیاسی و حتی تسری می‌یابد و باید این ویژگی منحصر به فرد استاد مطهری به طور صحیح معرفی شود." 🔹تذکر: فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه نه تنها امکان امتداد اجتماعی و سیاسی دارد بلکه از منظر حضرت آيت الله خامنه‌ای الگوهای موفق تحقق یافته نیز دارد که از مهمترین آنها، مجموعه آثار ارزشمند حکیم و فیلسوف انقلاب اسلامی، حضرت علامه است که افکار و آثار او بنیان فکری و نظری انقلاب اسلامی است. همچنین حضرت آقا، اثر ارزشمند استاد را از الگوهای موفق امتداد اجتماعی و سیاسی حکمت متعالیه معرفی کرده اند. اَدَلُّ الدَّلِیلِ عَلَی اِمکَانِ الشَّیءِ وُقُوعُه «وقوع هر چیزی بهترین دلیل بر امکان آن چیز است». ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌 نقش ممتاز امام خمینی در پایه گذاری شخصیت استاد شهید مطهری استاد شید مطهری: تا آنجا كه من از تحوّلات روحی خودم به یاد دارم از سنّ سیزده سالگی این دغدغه در من پیدا شد و حسّاسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا كرده بودم. پرسشها- البتّه متناسب با سطح فكری آن دوره- یكی پس از دیگری بر اندیشه ام هجوم می آورد. در سالهای اوّل مهاجرت به قم كه هنوز از مقدّمات عربی فارغ نشده بودم، چنان در این اندیشه ها غرق بودم كه شدیداً میل به «تنهایی» در من پدید آمده بود. وجود هم حجره را تحمّل نمی كردم و حجره ی فوقانی عالی را به نیم حجره ای دخمه مانند تبدیل كردم كه تنها با اندیشه های خودم بسر برم. در آن وقت نمی خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع دیگری بیندیشم، و در واقع، اندیشه در هر موضوع دیگر را پیش از آنكه مشكلاتم در این مسائل حل گردد، بیهوده و اتلاف وقت می شمردم. مقدّمات عربی و یا فقهی و اصولی و منطقی را از آن جهت می آموختم كه تدریجاً آماده ی بررسی اندیشه ی فیلسوفان بزرگ در این مسأله بشوم. به یاد دارم كه از همان آغاز طلبگی كه در مشهد مقدّمات عربی می خواندم، فیلسوفان و عارفان و متكلّمان- هر چند با اندیشه هایشان آشنا نبودم- از سایر علما و دانشمندان و از مخترعان و مكتشفان در نظرم عظیم تر و فخیم تر می نمودند تنها به این دلیل كه آنها را قهرمانان صحنه ی این اندیشه ها می دانستم. دقیقاً به یاد دارم كه در آن سنین كه میان 13 تا 15 سالگی بودم، در میان آن همه علما و فضلا و مدرّسین حوزه ی علمیّه ی مشهد، فردی كه بیش از همه در نظرم بزرگ جلوه می نمود و دوست می داشتم به چهره اش بنگرم و در مجلسش بنشینم و قیافه و حركاتش را زیر نظر بگیرم و آرزو می كردم كه روزی به پای درسش بنشینم، مرحوم «آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی» مدرّس فلسفه ی الهی در آن حوزه بود. آن آرزو محقّق نشد، زیرا آن مرحوم در همان سالها (1355 قمری) در گذشت. پس از مهاجرت به قم گمشده ی خود را در شخصیّتی دیگر یافتم. همواره مرحوم آقا میرزا مهدی را بعلاوه ی برخی مزایای دیگر در این شخصیّت می دیدم؛ فكر می كردم كه روح تشنه ام از سرچشمه ی زلال این شخصیّت سیراب خواهد شد. اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدّمات» فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در «معقولات» را نداشتم، امّا درس اخلاقی كه وسیله ی شخصیّت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوك بود نه اخلاق به مفهوم خشك علمی، مرا سرمست می كرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه ای این درس مرا آنچنان به وجد می آورد كه تا دوشنبه و سه شنبه ی هفته ی بعد خودم را شدیداً تحت تأثیر آن می یافتم. بخش مهمّی از من در آن درس- و سپس در درسهای دیگری كه در طیّ دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم- انعقاد یافت و همواره خود را او دانسته و می دانم. راستی كه او «روح قدسی الهی» بود. تحصیل رسمی علوم عقلی را از سال 23 شمسی آغاز كردم. این میل را همیشه در خود احساس می كردم كه با منطق و اندیشه ی مادّیین از نزدیك آشنا گردم و آراء و عقاید آنها را در كتب خودشان بخوانم. دقیقاً یادم نیست، شاید در سال 25 بود كه با برخی كتب مادّیین كه از طرف حزب توده ی ایران به زبان فارسی منتشر می شد و یا به زبان عربی در مصر- مثلاً- منتشر شده بود آشنا شدم. كتابهای دكتر تقی ارانی را هر چه می یافتم به دقّت می خواندم و چون در آن وقت به علّت آشنا نبودن با اصطلاحات فلسفی جدید فهم مطالب آنها بر من دشوار بود، مكرّر می خواندم و یادداشت برمی داشتم و به كتب مختلف مراجعه می كردم. بعضی از كتابهای ارانی را آن قدر مكرّر خوانده بودم كه جمله ها در ذهنم نقش بسته بود. در سال 29 یا 30 بود كه كتاب اصول مقدّماتی فلسفه ی ژرژ پولیتسر استاد دانشكده ی كارگری پاریس به دستم رسید. برای اینكه مطالب كتاب در حافظه ام بماند، همه ی مطالب را خلاصه كردم و نوشتم. هم اكنون یادداشتها و خلاصه هایی را كه از آن كتاب و كتاب ماتریالیسم دیالكتیك ارانی برداشته ام، دارم. در سال 29 در محضر درس حضرت استاد، علاّمه ی كبیر آقای طباطبایی روحی فداه كه چند سالی بود به قم آمده بودند و چندان شناخته نبودند، شركت كردم و فلسفه ی بوعلی را از معظّم له آموختم و در یك حوزه ی درس خصوصی كه ایشان برای بررسی فلسفه ی مادّی تشكیل داده بودند نیز حضور یافتم. كتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم - كه در بیست ساله ی اخیر نقش تعیین كننده ای در ارائه ی بی پایگی فلسفه ی مادّی برای ایرانیان داشته است- در آن مجمع پربركت پایه گذاری شد. 🖌 علل گرایش به مادیگری، مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 441 - 442 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌 سوابق جهاد تبیین آیت‌الله خامنه‌ای آیت‌الله العظمی خامنه‌ای: 🔹به مجرد ورود به مشهد که سال چهل‌وسه بود، جوانها و روشنفکرها و یک عده از افرادی که خب دورادور با ما یک آشنائی‌هایی داشتند و اینها، شنیدند من آمدم مشهد و بناست بمانم، آمدند دور و ور ما و از من خواستند که من برایشان جلسات درس و این چیزها درست کنم. ما هم شروع کردیم. 🔸از سال چهل‌وسه چندین اقدام من کردم. یک اقدام، شروع یک درس بود، که درس تفسیر بود، برای یک عده‌ای از مردم که جوان‌ها و دانشجوها و محصلین و اینها می‌آمدند، بعد درس‌هایی در حوزه شروع کردم؛ درس‌های و اصول برای طلاب، که اگر چه که درس فقه و اصول بود، واقعاً هم فقه و اصول بود، اما در لابلای مباحث فقهی و اصولی، مباحث سیاسی اینها را مطرح می‌کردیم و شاگردهای من، آن کسانی که آن روز آن درس‌های من می‌آمدند، بعدها همه‌شان جزو کسانی بودند که در میدان‌های سیاست و مبارزه و کارهای انقلابی جزو افراد برجسته و نام‌آور بودند، الان هم هستند. الان هم در مشهد شاگردهای آن روزِ ما خوشبختانه هر کدامی مسؤولیت مهم ارزنده‌ای را از کارهای انقلابی و پرزحمت بر دوش دارند. بعد، یک درس شروع کردم، که در حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد هیچ درس تفسیری تا آن وقت نبود و لااقل به طور عمومی نبود. 🔹 بعد از این‌که من درس تفسیر را شروع کردم که سال چهل‌وهفت بود خیال می‌کنم یا چهل‌وشش بود یا چهل‌وهفت بود، که درس تفسیر شروع کردم، بعد البته یک درس تفسیر ارزنده‌ی خوبی از طرف یکی از علمای بزرگ مشهد شروع شد لکن تا آن زمانی که ما شروع کردیم درسی نبود و آن درس هم مجمع طلاب و فضلا و جوانهای پرشور حوزه‌ی علمیه بود و این درس پنج سال ادامه پیدا کرد یعنی از سال چهل‌وهفت یا چهل‌وشش، چهل‌وهفت این درس شروع شد تا سال پنجاه‌ویک ادامه داشت، و سال پنجاه‌ویک ساواک این درس را تعطیل کرد که من بعد تبدیلش کردم به درسی از عقاید، یعنی شروع کرده بودم. 🔸بعد باز پیرو این دیدم که جوان‌های دانشجو کمتر می‌توانند به این درس طلبه‌ها که در حوزه‌ی علمیه و در مرکز حوزه، مدرسه‌ی میرزاجعفر، میرزاجعفرِ آن روز، تشکیل می‌شد که مرکز و قلب حوزه‌ی علمیه بود، کمتر می‌توانند آن‌جا بیایند، من یک درسی مخصوص شروع کردم، درس تفسیر قرآن که بسیار پرشور و جالب بود و بیشترِ آن کسانی که در آن درس‌ها شرکت می‌کردند،بلکه همه‌شان شاید، آن عده‌ی چند صد نفری که شرکت می‌کردند، بعدها همه جزو این گروههای مبارز و انقلابی بودند، البته بعضی راه درست را تا امروز هم ادامه دادند، بعضی هم در این ریخت و پاشهای انحرافی که ما در این مدت داشتیم، بدبختانه دچار شدند و از راه‌های دیگر رفتند، به‌هرحال آن‌جا یک پایه‌ی متینی بود برای ارائه‌ی تفکر اسلامی و آشنایی جوان‌ها با قرآن. 🔹ساواک هم مرتباً مزاحم بود دیگر، یعنی مسأله‌ی یک بار و دوبار و ده بار نبود، مرتب اذیت می‌کردند، مزاحمت می‌کردند، درس را تعطیل می‌کردند، من را می‌خواستند، شاگردها را می‌خواستند، اندک چیزی را بهانه می‌گرفتند. بالأخره هم بعد از مدتی آن درس را تعطیل کردند، این درس تفسیر جوان‌ها را هم مثل آن درس دیگر تعطیل کردند و بنده ممنوع‌التفسیر شدم در مشهد، یعنی سخنرانی اگر می‌کردم یک جایی اشکال نداشت اما تفسیر قرآن حق نداشتم بگویم. 🔸 من بعد از این‌که این درس‌ها تعطیل شد، نماز جماعت می‌رفتم در یکی از مساجد مشهد به نام مسجد کرامت و همچنین مسجد دیگری به نام مسجد امام حسن، امام جماعت بودم در دو مسجد. آن‌جا بعد از نماز، هر شب بدون هیچ تعطیلی و وقفه‌ای ما معارف اسلامی را از روی متون اسلامی بیان می‌کردیم، چه حدیث و چه نهج‌البلاغه به خصوص و چه قرآن و این شیوه‌ی تخته‌نویسی را یعنی بردن تخته سیاه توی مسجد و نوشتن روی تخته و ارائه‌ی به مردم از طریق سمعی و بصری این را ما در مشهد باب کردیم که خیلی هم علاقه‌مند پیدا کرد، جمعیت‌های زیادی جمع می‌شدند، آن زمان‌های دوران اختناق که خب جمعیت‌ها مثل امروز، امروز جمعیت‌ها صحبت یک میلیون و پانصد هزار و اینهاست، آن وقتها هزار نفر، دو هزار نفر، سه‌هزار نفر، پنج‌هزار نفر جمعیت جمع می‌شد، اما آن جلسات ما گاهی چند ده هزار نفر جمعیت جمع می‌شدند، توی خیابانها پر می‌شد دور و ور و جلسات خیلی موفق و خوبی بود، بالأخره آنها را هم تعطیل کردند، یعنی ساواک باز بنده را خواستند و گفتند که این مسجد کرامت باید تعطیل بشود، آن هم تعطیل شد. مصاحبه با صداوسیما پس از مراسم تحلیف ۱۳۶۰/۰۷/۱۹ ۱✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌تعبیر شهید بهشتی از تفاوت علوم اسلامی و علوم انسانی ✍ سید مهدی موسوی خبرگزاری شبستان ، رسانه حوزه دین ، فرهنگ و اندیشه http://www.shabestan.ir/detail/News/713494
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 💐💐💐💐💐💐 🌸🌸🌸🌸🌸 🌺🌺🌺🌺 🥀🥀🥀 🌿🌿 هستی بهانه بود که سرّی بیان شود مستی بهانه بود که ساقی عیان شود خلقت ادامه یافت و رازی گشوده شد تا معنیِ وجودِ زمین و زمان شود... الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَم‏ عید غدیر🌷 عید اکمال دین و سال‌روز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت امیر المومنین علیه السلام مبارک باد https://eitaa.com/hekmat121
📌 غدیر ، ولایت ، عشق 🔹عید غدیر خم، عید ولایت است و ولایت یکی از مفاهیم پرتکرار و مرکزی قرآن کریم و مکتب اسلام است. بزرگداشت عید غدیر، نشانه‌ای است برای بازخوانی مفهوم ولایت و نقش آن در زندگی انسان. انسان امروز، بیش از هر زمانی به بازخوانی و بازاندیشی در مفهوم ولایت نیازمند است چرا رمز خروج انسان معاصر از فروبست‌های فکری و فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تنها و تنها در ظهور حداکثری ولایت در همه‌ی ساحت‌های حیات انسانی است. 🔸 در فرهنگ قرآنی، ولایت یک رابطه‌ی دوسویه است که سویه آن عشق است و دلدادگی و سویه دیگر آن امامت است و راهبری. بر این اساس ولایت معرف حقیقت انسان است. امام خمینی(ره) در کتاب چهل حدیث انسان را موجود عاشق معرفی می‌کند که در سرشت و فطرت او عشق به کمال و تنفر از نقص و محدودیت نهادینه شده است. همین ویژگی، اساس جوهر و ذات انسان را تشکیل می‌دهد، همه‌ی قوا و امکانات انسان، در نسبت با فطرت عشق معنا و فعال می‌شود. عاشق شو ار نه روزی کار جهان سراید ناخوانده نقش مقصود در کارگاه هستی عشق انسان را به فکر وا می‌دارد و ربط وجودی انسان را با هستی عیان می‌سازد: ای دل مباس یک دم خالی ز عشق و مستی وان گه برو که رستی از نیستی و هستی 🔹 مکتب اهلبیت (علیهم السلام) مکتب عشق و محبت است و معنای ولایت، ظهور و جریان این عشق متعالی و محبت ویژه در همه‌ی روابط و ساحت‌ها و لایه‌های حیاتی انسان است. بدین جهت، انسان ولایی انسانی است که عشق را در زندگی خود جاری و ساری می‌کند. 🔸 عشق ولایی، ظهورات مختلفی دارد: ✔️عشق به خود چنانکه خداوند متعال فرمود: (علیکم انفسکم) و امیر المومنین فرمود: (خدا رحمت کند کسی که قدر و ارزش خود را بشناسد) ✔️ عشق به خانواده در قرآن آمده است: (مراقب خود و خانواده خود از آتش باشید) ✔️ عشق به وطن و جامعه اسلامی؛ شهدا چه زیبا این عشق را به ما آموختند. ✔️ عشق به انسانیت و همه‌ی ارزش‌های متعالی و فضايل انسانی؛ ✔️و در راس همه‌ی این‌ها، عشق به خداوند متعال و کمال مطلق و زیبایی بی‌نهایت است که هویت‌ساز است و به انسان و همه‌ی ظهورات او نظم می‌بخشد. عشقی که در انبیای الهی و اولیای معصومین(علیهم السلام) تجلی تام یافته است و آنها را جاودانه‌های تاریخ و محورهای حیات بشری کرده است و امروز نیز می‌تواند الهام بخش انسان معاصر برای خروج از فروبست‌های عصر ماشین و نهیلیسم باشد: سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد. ✍ سید مهدی موسوی ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 غدیر ، ولایت ، جامعه 🔸 غدیر یک واقعه تاریخی در زمان گذشته نیست که یادبود آن صرفا جنبه‌ی تشریفاتی داشته باشد. بلکه همه‌ی اعیاد و مناسبت‌های دینی، بخشی از شخصیت امروزین ما و سازنده‌ی هویت ما در نسبت با جوامع دیگر است. چرا که غدیر، ناظر به ابعاد فطری و ثابت انسان است و طرحی ویژه برای جامعه‌پردازی و تمدن سازی است و هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود چرا که پیام غدیر جاودانه و ماندگار است. 🔹 در اعصار نخستین اسلامی دو تفکر اصلی نسبت به جامعه وجود داشت و هر کدام طرحی را برای فهم اجتماعی و جامعه‌پردازی عرضه کرده‌اند. ✔️طرح اول در این طرح، ایجاد اجتماع انسانی، محصول قبیله‌گی و پیوند خونی است. از این رو، راهبر و مدیر جامعه، کسی است که از قدرت طایفه‌ای و اقتدار ریش‌سفیدی ب خوردارند باشد و دیگران هم ملزم به اطاعت هستند. در این طرح حکم و حکومت متعلق به کسی است که غلبه و قدرت داشته باشد (الحکم لمن غلب). طرح دوم: اجتماع انسانی در گرو محبت و همدلی است که نتیجه آیین و ملت واحد است که موجب هم فکری و اشتراک در آرمان‌ها و ارزش‌ها می‌شود. در این طرح، سطوح مختلفی از ولایت برقرار است: ۱. ولایت به معنای دوستی و محبت میان اعضای جامعه که موجب پیوستگی و همدلی و اعتماد متقابل می شود. ۲. ولایت به معنای رویگردانی از غیر و مرزبندی با بیگانگان و دشمنان. ۳. اگر دو لایه پیشین ولایت در جامعه‌ای ایجاد شد لایه دیگر آن که امامت و راهبری جامعه است تحقق پیدا می‌کند. 🔸ولی همچون قلب، به همه‌ی اعضا و عناصر جامعه خون‌رسانی می‌کند و آن‌ها را زنده و پر جنب و جوش نگه می‌دارد. رسالت مهم ولی جامعه‌ آگاه بخشی مردم و رشد عقلانیت اجتماعی است تا خود مردم حرکت کنند و مسئولیت تحقق قسط و عدالت را بر عهده گیرند. پس یکی از مهمترین پیام‌های غدیر ، ارائه‌ی طرح‌واره جامعه سازی بر پایه محبت و عشق، عقلانیت، اعتماد و هدایت است. 🔸 یکی دیگر از پیام‌های غدیر، تمدن سازی و حضور فعال در جبهه بین‌المللی است. غدیر تحقق عدالت، آزادی و حکمت در همه‌ی ساحت‌های حیات انسانی است. طرح غدیر متعلق به همه‌ی بشریت است و می‌تواند بزرگترین مشکلات انسان معاصر را که بحران معنا در جامعه و سیاست است درمان کند. 🔹 ما شیعیان باید به این نکته توجه کنیم که غدیر نه تنها می‌تواند محور وحدت اسلامی است بلکه می‌تواند طرح آینده بشریت باشد و زمینه‌ساز تحقق جامعه مهدوی و حیات طیبه باشد. ✍ سید مهدی موسوی ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 توحید اجتماعی در کتاب تنبیه الامه مرحوم نائینی استاد شهید مطهری: 🔹انصاف اين است که تفسير دقيق از توحيد عملي، اجتماعي و سياسي اسلام را هيچ کس به خوبي علامه بزرگ و مجتهد سترگ مرحوم ميرزا محمدحسين نائيني (قدّس سرّه) توأم با استدلالها و استشهادهاي متقن از قرآن و نهج‌‌‌‌‌البلاغه‌‌‌‌‌در کتاب ذي‌‌‌‌‌قيمت‌‌‌‌‌ تنبيه الامّة و تنزيه الملّةبيان نکرده است. آنچه امثال کواکبي مي‌‌‌‌‌خواهند، مرحوم نائيني به خوبي در آن کتاب از نظر مدارک اسلامي به اثبات رسانيده است. 🔸ولي افسوس که جوّ عوام‌‌‌‌‌زده محيط ما کاري کرد که آن مرحوم پس از نشر آن کتاب‌‌‌‌‌ يکباره مهر سکوت بر لب زد و دم فرو بست. منبع: نهضت‌های اسلامي در صد سال اخیر ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌مسأله حق فرد و حق جامعه‌‌‌‌‌ استاد شهید مطهری: از آن جمله مسائلي که در ايدئولوژي اسلامي بايد طرح و شناخته شود اين است که آيا حق فرد مقدم است يا حق جامعه؟ سابقه اين بحث در اروپا نيز تحت عنوان «آزادي فرد و قدرت دولت» مطرح بوده و قابل بحث است. در اينجا آيه کريمه‌‌‌‌‌ «ألنَّبِي أوْلي‌‌‌‌‌ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أنْفُسِهِمْ»که ريشه اين مطلب است بايد بحث شود و به طورکلي باب تزاحم و اهم و مهم بايد بررسي شود. در همين جا قاعده لاضرر و لاضرار مورد توجه واقع شود. مسأله حق وضع ماليات، حق تخريب خانه‌‌‌‌‌ها براي خيابانها، حق ملي کردن بعضي صنايع، حق عمومي کردن برخي سرمايه‌‌‌‌‌ها و امثال اينها بحث شود. در همين جا مسأله احتکار و حق حاکم درباره محتکر و اينکه آيا مورد احتکار خاص است يا عام، بايد بحث شود (رجوع شود به کتاب (تنبيه الامة) مرحوم نائيني و مقاله «حکومت و زعامت» علامه طباطبايي). مسأله تقدم حق عموم بر حق فرد، ضمناً مسأله عدالت را و اينکه آيا اين کار ظلم است يا نه پيش مي‌‌‌‌‌کشد. در اينجا بايد به مفاهيم سه گانه عدالت که در (عدل الهي) توضيح داده‌‌‌‌‌ايم توجه کنيم و بيان کنيم که در اينجا تنها عدالت به مفهوم توازن حکم نکرده است بلکه عدالت به مفهوم اعطاء به مستحق نيز چنين حکم مي‌‌‌‌‌کند، يعني در اينجا خود جامعه ذي حق است. منبع: یادداشت‌ها ج۱ ص۴۶۳ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌راز و رمز تحرک و انعطاف در قوانين اسلامي‌ استاد شهید مطهری: مطلب ديگري که بايد روشن شود اين است که مفکران اسلامي عقيده دارند که در دين اسلام راز و رمزي وجود دارد که به اين دين خاصيت انطباق با ترقيات زمان بخشيده است؛ عقيده دارند که اين دين با پيشرفتهاي زمان و توسعه فرهنگ و تغييرات حاصله از توسعه هماهنگ است. اکنون بايد ببينيم آن راز و رمز چيست و به عبارت ديگر آن «پيچ و لولايي» که در ساختمان اين دين به کار رفته و به آن خاصيت تحرک بخشيده که بدون آنکه نيازي به کنار گذاشتن يکي از دستورها باشد مي‌تواند با اوضاع متغير ناشي از توسعه علم و فرهنگ هماهنگي کند و هيچ گونه تصادمي ميان آنها رخ ندهد، چيست؟ اين مطلبي است که در اين مقاله بايد روشن شود. بعضي از خوانندگان توجه دارند و خودم بيش از همه متوجه هستم که اين مطلب جنبه فني و تخصصي دارد و تنها در محيط اهل تخصص بايد طرح شود. اما نظر به اينکه در ميان پرسش کنندگان و علاقه مندان فراوان اين مسأله- که همواره با آنها مواجه هستيم- افراد بدبين زيادند و باور نمي‌کنند که چنين خاصيتي در اسلام وجود داشته باشد، ما تا حدودي که بدبينان را از بدبيني خارج کنيم و براي ديگران نمونه‌اي به دست دهيم وارد مطلب مي‌شويم. خوانندگان محترم براي اينکه بدانند اين گونه بحثها از نظر دورانديش علماي اسلام دور نمانده، مي‌توانند به کتاب بسيار نفيس تنبيه الامة تأليف مرحوم آية اللَّه نائيني (اعلي اللَّه مقامه) و به مقاله گرانبهاي «ولايت و زعامت» به قلم استاد و علامه بزرگ معاصر آقاي طباطبايي (مدّ ظلّه) که در کتاب مرجعيت و روحانيت چاپ شده است و هر دو کتاب به زبان فارسي است مراجعه نمايند. (نظام حقوق زن در اسلام ص۲۰۲) 🔹اختيارات حاکم‌ علاوه بر آنچه گفته شد يک سلسله «پيچ و لولا» هاي ديگر نيز در ساختمان دين مقدس اسلام به کار رفته است که به اين دين خاصيت ابديت و خاتميت بخشيده است. مرحوم آية اللَّه نائيني و حضرت علامه طباطبايي در اين جهت بيشتر بر روي اختياراتي که اسلام به حکومت صالحه اسلامي تفويض کرده است تکيه کرده‌اند. (نظام حقوق زن در اسلام ص۲۰۸) ✅ https://eitaa.com/hekmat121
💢 هوشمندی فیلسوفان انقلاب اسلامی در شناسایی عقبه فکری دشمن ببینید، یک روز در این کشور ــ... صحبتِ پنجاه شصت سال قبل است ــ توده‌ای‌ها فعّالیّت میکردند؛ فعّالیّت تبلیغی و غیره. ظاهر مطلب این بود که این یک جوانِ توده‌ای است، به منِ جوانِ آخوند یا غیرآخوند رسیده و مثلاً میخواهد حرف خودش را بر ذهن من غالب کند؛ این ظاهر قضیّه بود، امّا باطن قضیّه این نبود. باطن قضیّه این بود که حزب توده اساساً متّکی بود به یک دستگاه فکری و سیاسیِ گسترده‌ای به نام «شوروی»؛ توده‌ای‌ها اصلاً از آنجا تغذیه می شدند، ارتزاق مادّی و فکری میکردند؛ با منبع مارکسیسم مواجهید. لذا اینجا دانشمندان هوشمند آن روز ما، مثل مرحوم علّامه‌ نرفتند سراغ اینکه جواب این‌ها (جوان توده‌ای) را بدهند، جواب مارکسیسم [را دادند]؛ این [کتاب] «روش رئالیسم» جواب مبانی فکری مارکسیستی است؛ مبنای فکری نقطه مقابل را پیدا کنند، آن را هدف قرار بدهند. بسیاری از کارهای مرحوم شهید از این قبیل است؛ یعنی صحنه را بشناسیم، بدانیم چه کسی با ما طرف است. بیانات رهبری در دیدار طلاب؛ ۱۴۰۲/۴/۲۱ https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از حمید پارسانیا
🚩 نقش عاشورا در علم و عمل اجتماعی شیعیان 💠 واقعه عاشورا به عنوان عنصری محوری در فرهنگ، تاریخ و دانش اسلامی است که در علم و عمل اجتماعی شیعیان انعکاس یافته و تاثیرگذار است. اولین لایه این تأثیرگذاری که عمیق‌ترین سطح آن نیز هست، آن بخش از تحلیل‌هایی است که نسبت به عاشورا در احادیث وجود دارد و در بخشی از معارف و دانش‌های شیعیان بازتاب آن یافته است. ❇️ بر این مبنا عاشورا به صورت واقعه‌ای الهی دیده می‌شود که از آدم تا خاتم وجود داشته و تا روز قیامت نقش آفرینی خواهد کرد. در چنین رویکردی، عاشورا ناظر به یک واقعه در مقطعی تاریخی و موقعیتی نیست، بلکه اتفاقی است که رخ داده، تمام نشده و ازلی و ابدی است. بر این اساس، عاشورا به حسبِ ظاهری در مقطعی از زمان به وقوع پیوسته ولی به لحاظِ حقیقتِ آن، سرمدی و جاویدان بوده و با همه عالم و اهل عالم گره خورده است. ✴️ از این منظر، هیچ یک از کنشگرانِ واقعه عاشورا از این مسأله مستثنی نیستند و این موضوع محدود به امام حسین علیه السلام یا اصحاب ایشان نیست و حتی کسانی که در جبهه مقابل امام نیز قرار گرفته‌اند، مشمول این حکم می‌شوند. از این رو است که بر اساس آیات، احادیث و روایات، واقعه عاشورا با فطرت الهی پیوند می خورد و در واقع، عهد و پیمانی است که خداوند با همه بندگانش بسته است. 🌀 در حادثه عاشورا همه بر شاکله وجودی خود عمل می‌کنند. ظاهر و باطن جدا نیست، حقیقت فرد ظاهر شده و تعین یافته است. باطن عرفانی و فلسفی این واقعه، جدای از رفتار اجتماعی و سیاسی شیعیان نیست و درعمل و حیات آنان نیز قابل پیگیری و تسری است و در علم اجتماعی شیعیان تاثیرگذار بوده است و در چند سطح و لایه درس متناظر با خود را دارد. ♻️ درسی که از واقعه عاشورا می توان گرفت کاملا سیاسی و اجتماعی است و از طرف دیگر با حقیقت و معنویت عالم نیز پیوند می خورد و به همین تناسب در شاکله و شخصیت شیعیان، به لحاظ نظری، فکری و رفتاری اثرگذار و متجلی است و تمسک به آن، بخشی از هویت تشیع را شکل می دهد. ♦️در کنار جلوه و تجسم عاشورا در هویت شیعی، انعکاس و بازتاب تفکر عاشورایی را در عملکرد و کنش سیاسی شیعیان نیز می توان ردگیری کرد. واقعیت این است که مقاومت‌های سیاسی شیعیان در طول تاریخ همواره ملهم از حرکت امام حسین(ع) و واقعه عاشورا بوده است و یکی از شواهد این مدعا، حرکت مردم در پیروزی انقلاب اسلامی است که یکی از پایه‌های اساسی این حرکت سیاسی، مراسم و مناسک دهه محرم و واقعه عاشورا بوده است و حتی خود حضرت امام خمینی(ره) در حرکت سیاسی خود که مبارزه با ظلم و استبداد بود از حضرت امام حسین(ع) و واقعه عاشورا ملهم بود و این نگاه و نگرش را به بدنه جامعه هم تزریق می کردند. 🔻به طور کلی تشیع هر جای تاریخ که کوشیده در برابر ظلم و استبداد زمانه اش بایستد به امام حسین(ع) و حرکت ایشان اقتدا کرده است. 1️⃣ تبیین واقعه عاشورا؛ از این منظر این حادثه مشیتی الهی و رسالتی عظیم بر دوش امام حسین بوده و صحرای کربلا ظرفِ تحقق این وظیفه الهی است. 2️⃣ توصیف واقعه عاشورا؛ در اینجا در توصیفِ چگونگی زیست و رفتار امام، عملِ امام خالصانه‌ترین عمل نسبت به خداوند سبحان و تعالی و عین وجه الله و عمیق ترین مرتبه توحید و اوج شیفتگی جمال الهی قلمداد می‌شود. 3️⃣ تجویز واقعه عاشورا؛ در این سطح، به پیامدهای نهضت عاشورا پرداخته شده و امام چون اسوه‌ای تصور می‌شود که برای تمامی انسانها در همه اعصار آموزنده‌اند. در این ساحت، تاثیر عاشورا بر فقه اجتماعی شیعی، نحوه تعامل شیعیان با قدرت‌های موجود و عمل و رفتار شیعیان در ادوار تاریخ مورد توجه قرار می‌گیرد. 🎙استاد پارسانیا 🆔@parsania_net
📌مقتضیات زمان یا نیازهای زمان استاد شهید مطهری: من از اين کلمه «مقتضيات» خيلي خوشم نمي‌‌‌‌‌آيد. بايد بگوييم «نيازهاي زمان»، چون مقتضيات ممکن است با هواهاي نفساني يا با پسند زمان اشتباه شود. ما طرفدار انطباق اسلام با پسند زمان نيستيم، پسند زمان بايد خودش را با اسلام منطبق کند. ولي طرفدار انطباق اسلام با نيازمنديهاي واقعي زمان هستيم، يعني خود اسلام طرفدار اين مطلب است. منبع: اسلام و نیازهای زمان ✅ https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺مرثیه‌خوانی رهبرانقلاب به زبان ترکی درباره سيدالشهدا (ع) در اردبیل