📌 از مردمسُرایی تا مردمشناسی
🔹متاسفانه یکی از آفتهای جریان سیاسی واجتماعی ما این است که از مردم زیاد سخن میگوییم اما کمتر با آنها زندگی میکنیم. از عدالت و یا آزادی و یا اقتصاد خیلی حرف میزنیم و دیگران را به نقد میکشانیم و نفی میکنیم اما با مردم کوچه و بازار، با فامیل و همسایه ارتباط کمتری داریم. هر کدام از ما پیلهای دور خود کشیدهایم و در جمع دوستان خوشیم و همان را مردم میپنداریم. عدالتخواه بهگونهای، آزادیطلب به گونهی دیگر. آری همه مردم را میخواهیم و از مردم میخوانیم اما مشکل کار این است که همهی مردم را نمیببینیم.
🔸مردم یعنی همین خواهر و برادر و عمو و عمه و خاله و دایی.
مردم یعنی فامیل و همسایه و همولایتی و هم شهری.
هم روستا نشینان مردم هستند و هم شهرنشینان، هم کوخنشینان و هم کاخ نشینان. فقیر و غنی، کارگر و کارفرما. هم مذهبیها و هم سستطریقان.
همه ما مردم هستیم از دولتی و مجلسی تا پزشک و دانشگاهی، اژ طلبه و معلم تا پلیس و وکیل، از کارتنخواب و معتاد تا کارمند و تاجر، از مفسدان اقتصادی و اجتماعی تا عارفان الهی.
مردم همین افراد کوچه و بازار، اداره و ورزشگاه، کاسب و خریدار، ... هستند و هستیم.
🔹خلاصه همهی ما مردم هستیم کوچک و بزرگ، پیر و جوان، فقیر و غنی، عالم و جاهل.
اما:
✔️همدیگر را چقدر میشناسیم؟
چقدر ازدرد و رنج هم مطلع هستیم، درد فقر و بیماری غنا، رنج تنهایی و غصهی افسردگی، بحران معنا و کمبود ارزاق؟
چقدر اعتماد متقابل به یکدیگر داریم؟
چقدر جویای احوال هم هستیم؟
چقدر به هم سر میزنیم و پای حرف یک دیگر مینشینیم؟
چقدر میتوانیم با هم گفتگو کنیم و حرف هم را نقادی کنیم؟
چقدر مفاخر شهر و فامیل و ولایت خود را میشناسیم و با تاریخ و فرهنگ و هویت خود انس داریم؟
چه میزان به مردم شناسی و فرهنگ شناسی عمیق مخاطبان پرداختهایم و نقاط مثبت و ضعف آنها که در واقع آینه خودمان هست را به تحلیل نشستهایم؟
🔸 بی تعارف باید گفت: همهی ما متهم هستیم؛ از مردم خیلی حرف میزنیم اما کمتر تاریخ و فرهنگ شهر و فامیل و ملت خودم را خواندهایم و ننوشتهایم و پیرامون آن پرسش کردهایم.
پدران و مادران ما، کنشگران و فعالان دیروز با کولهباری از تجربه و اندوخته، تاریخ و فرهنگ، درس و عبرت رفتند دریغ از ثبت و ضبط این سرمایهی بزرگ.
از درد و رنج بخشی از مردم مطلعیم اما از غصه و اضطراب دیگران بیخبر.
🔹 ای کاش کمی هم به جای برج عاج نشینی در دانشگاه و حوزه، رسانه و رایانه، سخنرانی و تریبونداری، دستور و تخریب، سرککشیدن در خصوصی و افشاگری در فضای مجازی، با همهی مردم زندگی کنیم و مردم را آن گونه که هستند بشناسیم و توقعاتمان را واقعی کنیم و به مردم و وکلای آنها، به مردم و منتخبین آنها، به مردم و دینواری آنها به عدالت و انصاف نظر کنیم.
🔸 اینها سفارشات پدر سرد و گرم چشیدهی روزگار در اواخر دهه ۷۰ به فرزندی بود که در اوج انقلابیگری، آرمانخواهی و عدالتجویی و پس از پایان دورهی مقدمات حوزه و ورود به مقطع سطح قرار داشت و همواره ستیز و تضاد را تنها راه بیرون رفت از فروبستهای اجتماعی میدانست و با جعل مفهوم #جرأت_اجتماعی، به تبیین چرایی فروکش کردن جرأت انقلابی مردمان شهر خود میاندیشید و بیهیچ سابقهای آن را قلمی کرد. پدری که خود همواره در متن حوادث مبارزات انقلابی و دفاعی بر آرمانها تصلب داشت و هیچگاه عقب ننشست. اما او همواره در متن زندگی مردم بود و مراودات گستردهی اجتماعی با همهی طیفهای اجتماعي و سیاسی، فکری و فرهنگی داشت. صلهی رحم با همهی فامیل دور و نزدیک، اصل انکارناپذیر سلوکش بوده و هست. انذار او دربارهی بیگانگی نسل ما با مردم کوچه و بازار، فرهنگ و هویت موجب شد که آن طلبهی جوان دهه ۸۰ را در همنشینی با مردم سپری کند و صدها گفتگو و مصاحبه دربارهی تاربخ و فرهنگ، خاطره وداستان، خوشیها و ناخوشیهای مردمان ولایت پدری انجام دهد و به گنجینهای بزرگ از #عقل_عملی و دانش اجتماعی متصل شود.
🔹 نظریههای فیلسوفانه و تئوریهای جامعهشناسانه وروانشناسانه تنها آنگاه مفید فایده به حال هم دانشپژوه و هم جامعه ومردم است که برعقبهی عمیق از ارتباطات مردمی و مراودات گستردهی اجتماعی استوار باشد و صرفا ابزاری برای سامان دادن نظری به یافتههای واقعی و تجربههای زیسته در جهت کنشکری عاقلانه و حکیمانه باشد. بدون این این شرط لازم و ضروری، نه میتوان از #عقل_عملی سخن گفت و نه میتوان از درد مردم مطلع شد. بیشتر نوعی #مردم_سُرایی است تا مردمدانی واجتماعپژوهی. بیشتر در جهت نوعی آرزوی عدالت و آزادی است تا عدالتخواهی و آزادیجویی.
🔸حقیقتا ورود به جهان معنایی مردمان که از تکثر وتنوع جالب وجذابی برخوردار است یک صیرورت و دگرگونی ذهنی و دریچهای به حقیقت عقلانیت و دانشپژوهی است.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
پیشرفت در گرو توجه عمیق به سنت و تراث علمی و فرهنگی خود و فهم همدلانهی آن است تا نحوهی هستی خود و افقهای انکشاف حقیقت بیشتر شناخته شود.
با نفی گذشته و ادعای تأسیس نه تنها جامعه پیشرفته نمیشود بلکه امکانهای شدن آدمی - که در ادامهی نحوه بودن آدمی معنا و ظهور مییابد - به محاق میرود. در این صورت، پیشرفت جز تقلید از دیگر نخواهد بود هرچند در قالب و صورت ستیز و تضاد با دیگری و ادعای تأسیس و هضم آن باشد.
#پیشرفت
#سنت
#فرهنگ
#فهم_همدلانه
#تاریخ
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 از فهم همدلانه تا شناخت تشکیکی چند لایه
بخش اول:
🔹 بر بنیان حکمت و فقاهت اسلامی، انسان همواره در پی واقعیت است تا آنچه حق و صحیح است را بیابد و بدان وسیله به زندگی و کنش خود معنا و سامان بدهد. از این فرایند مواجهه با واقعیت با عناوینی همچون ادراک، فهم، معرفت، علم یاد میشود.
🔸 در حکمت متعالیه و فقاهت عمیق اسلامی، اساس معرفت و علم، #تفقه است یعنی ادراک و فهم برآمده از بصیرت و دقت نظر که از سطوح ظاهری عبور کند و به لایههای عمیق واقعیت وارد شود. لذا به صرف معرفت سطحی و رویین اکتفا نمیشود و از شیوهها و مناهج معرفتی برای ارتباط با واقعیت و ورود به لایههای عمیق بهره گرفته میشود. اما نکته مهم این است که قوام ادراک و معرفت آدمي را #فهم_همدلانه تشکیل میدهد.
🔹فهم همدلانه، تلاش برای پی بردن به حقیقت شی است بدون تحمیل اطلاعات پیشینی، پیشفرضهای و پیشداوریهای خود به آن حقیقت. به تعبیر دیگر اجازه دادن به شئ تا خودش سخن بگوید و آنچه هست را به ما عرضه کند. پذیرش این سخن با #اصالت_وجود بسیار عقلي و قابل درک است چرا که همهی دار وجود، مدار علم است و "همه موجودات سمیع و بصیرند ولی از نامحرمان خاموشند." آن کس میتواند از این پرده رمزی بشنود که محرم راز و همدل واقعیت شود."
حافظ میگوید:
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
گوش کن پند ای پسر وز بهر دنیا غم مخور
گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت هوش
در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید
زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
بر بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش
🔸 لازمهی این فهم، توجه به موقعیت و فضایی است که آن شئ در آن به وجود آمده و معنایافته و تطور پیدا کرده است و آن را به کار گرفتهاند.
🔹در این مرتبهی از هستی متغیر (عالم ناسوت) اگر چیزی در زمان و مکانی (موقعیتی) به وجود آمده و کاربستی داشته است حقیقتی دارد و در همان موقعیتی که هست، نسبتی با حقیقت وجود و هستی دارد. لذا نمیتوان به اعتبار امروز، آن شئ را سنجید و براساس ظاهر مادی (فیزیکال) و لایهی آشکارین آن، به درستی و یا غلطی آن و یا به کارآمدی و یا ناکارآمدی آن و یا به حذف و حفظ آن نظر داد. بلکه باید همدلانه تلاش و جستجو کرد تا حقیقت یک شئ و یا یک سخن و یا یک دانش در موقعیت خودش شناخته شود و نقش آن در ساخت هستی انسان و جامعه آشکار شود. به تعبیر دیگر واقعيت را آنگونه که هست و یا آنگونه که شده است ببینم نه آنگونه که دوست داریم و یا از قبل تعیین کردهایم.
🔸البته این به معنای نفی پیشداشتها، پیشفرض و اصول موضوعه و مطالعات پیشینی تخصصی نیست بلکه همهی آنها لازم است تا انسان بتواند با واقعیتی روبرو شود و با او وارد گفتگو و مفاهمه شود. به هر میزان که فاعلشناسا از دانشهای تخصصی و تجربهی عمیق زیسته برخوردار باشد بهتر میتواند با واقعیت ارتباط برقرار کند و از آن پرسش کند و از لایهها و امکانهای آن مطلع شود. نکته در این است که همهی پیشداشتها باید زمینهساز مفاهمه و آشکار شدن لایههای عمیق واقعیت بشود نه آنکه از قبل مسلّم انگاشته شود و بر واقعیت تحمیل شود.
🔹این الگوی از فهم، موجب #فهم_تشکیکی و چند لایه میشود که انسان از لایههای ظاهری واقعیت عبور کند و به لایههای عمیقتر واقعیت و نسبتهای وجودی میان واقعیتها پیببرد. میتوان به یک واقعیت و یا یک متن از منظرهای مختلف نگریست و برداشتهای مختلف داشت. اطلاعات قبلی ودانشهای تخصصی به انسان کمک میکند تا ساحتها و لایههای متفاوتی از واقعیت و متن رخبنماید. از این رو باید اجازه داد تا تخصصها و دانشهای مختلف به کمک آدمی بیایند و به بهانههای مختلف با تخصصها و دانشها دشمنی نکرد، اما این را هم باید بدانیم که هر دانش و تخصصی در عین داشتن ظرفیتهایی دارای محدودیت هم هست و به تنهایی نمیتواند یک واقعیت پیچیده و متن ذومراتب را توصیف کامل و تبیین جامع کند.
🔴 ادامه دارد...
#حکمت_متعالیه
#فهم_همدلانه
#ذهن_چند_ساحتی
#واقعگرایی_اجتهادی
✍ سید مهدی موسوی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 از فهم همدلانه تا شناخت تشکیکی چند لایه
بخش دوم:
🔹 از این رو، فهم دایر مدار #طلب، #تفکر مداوم، #توجه مستمر نفس آدمی و #تذکار و یادآوری پایدار است. چرا که با این عناصر مهم است که انسان با واقعیت انس و اتصال وجودی برقرار میکند و در هر مراجعهی به واقعیت افقی جدید برایش گشوده میشود و سیر از اجمال به تفصیل و از آشکار به پنهان و از شهود به غیب خواهد داشت.
در طلب زن دایما تو هر دو دست
که طلب در راه نیکو رهبرست
به طور نمونه، تفسیر یک متن در گرو مراجعهی مکرر و انس با آن متن است تا مراد متکلم و معانی نهفته در متن آشکار شود. با هر مراجعهای به متن و مطالعهی شرح و تعلیقهای بر آن، افقی گشوده و لایهای از معانی نهفته آشکار میشود. هر واقعیتی از واقعیات این عالم کتاب تکوین و متن بارداری از معانی و حقایق وجودی است که جز با توجه عمیق به آن واقعیت و فهم نشانهها و رموز نهفته در آن نمیتوان به لایههای وجودی و ذات آن پی برد.
تو قد بینی و مجنون جلوه ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو، او اشارتهای ابرو
دلی باید که چون عشق آورد زور
شکیبد با وجود یک جهان شور
🔸یکی از شروط فهم همدلانه و عمیق برای اينکه از صورت و قالب به حقیقت و لبّ عبور نماید، #تواضع در برابر حقیقت و #تعظیم در برابر واقعیت است.
نکته مهم در راه بردن به عظمت یک اثر توجه به وجوه عظمت آن اثر است. حکیم عارف #امام_خمینی در این باره مینویسد:
"بدان ای عزیز که عظمت هر کلام و کتابی یا به عظمت متکلّم و کاتب آن است، و یا به عظمت مطالب و مقاصد آن است، و یا به عظمت نتایج و ثمرات آن است، و یا به عظمت رسول و واسطۀ آن است، و یا به عظمت مُرسَلٌ الیه و حامل آن است، و یا به عظمت حافظ و نگاهبان آن است، و یا به عظمت شارح و مبیّن آن است، و یا به عظمت وقت ارسال و کیفیّت آن است. و بعض از این امور ذاتاً و جوهراً در عظمت دخیل است، و بعضی عَرَضاً و بالواسطه، و بعضی کاشف از عظمت است."(آداب الصلوة ص ۱۸۹)
🔹 نشانهی تواضع و تعظیم از منظر حکمت و معارف اسلامی و در لسان امام علی (علیه السلام) مواجهی با واقعیت به #قصد_افاده و بهرهگیری است نه مچگیری و زور آزمایی.
سَأَلْتَ فَاسْأَلْ تَفَقُّهاً وَ لاَ تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَإِنَّ اَلْجَاهِلَ اَلْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ وَ إِنَّ اَلْعَالِمَ اَلْمُتَعَسِّفَ شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ.(نهج البلاغة : الحكمة 320) هرگاه پرسشى كردى، براى دانا شدن بپرس و به منظور درمانده كردن سؤال نكن؛ زيرا شخص نادانى كه در پى آموختن باشد، همچون عالِم است و عالِمى كه در بيراهه قدم بنهد، مانند جاهل است.
🔸یکی از موانع مهم در مسیر پرسش و فهم همدلانه #خودرأیی و خودمحوری است.
حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) مینویسد:
"یکی از حجابهای بزرگ حجاب خودبینی است که شخص متعلّم خود را به واسطۀ این حجاب مستغنی بیند و نیازمند به استفاده نداند. و این از شاهکارهای مهمّ شیطان است که همیشه کمالات موهومه را بر انسان جلوه دهد و انسان را به آنچه که دارد راضی و قانع کند و ماوراء آنچه پیش او است هر چیز را از چشم او ساقط کند. "(آداب الصلوة ص۱۹۵)
🔴 ادامه دارد...
#حکمت_متعالیه
#فهم_همدلانه
#ذهن_چند_ساحتی
#واقعگرایی_اجتهادی
✍ سیدمهدی موسوی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 از فهم همدلانه تا شناخت تشکیکی چند لایه
بخش سوم:
چون ز حس بیرون نیامد آدمی
باشد از تصویر غیبی اعجمی
🔹وحی و عقل و طبیعت سه منیع مهم برای تفکرند که با روشهای مختلفی میتوان به آنها مراجعه کرد و از آنها بهره گرفت. به طور مثال میتوان به "وحی" با روش و منهج برهانی و رویکرد فلسفی و هستیشناسانه مواجه شد و میتوان با روش باطنی و رویکرد عرفانی بدان مراجعه کرد و میتوان از روش جدلی و رویکرد اشعری و یا معتزلی کمک گرفت و "وحی" را فهم کرد و به لایههای معنایی آن پی برد. البته رویکردهای تجربهگرایانهی پوزیتیویستی و تضادگرایانهی دیالکتیکی نیز از ظرفیتها و محدودیتهایی برخوردارند. اما نکته مهم این است که هر کدام از این روشها و رویکردها با یک حقیقت واحد یعنی "وحی" و قرآن مواجه میشوند و هر کدام به سطح و لایهای از معارف قرآن دست پیدا میکند که اگر درست تحلیل شود میتوانند مکمل یکدیگر باشند.
🔸 متاسفانه برخی از افراد تک ساحتی که از ذهن تکلایه برخوردارند و نمیتوانند فهم تشکیکی از واقعیتهای حقیقی و اجتماعی داشته باشند همواره بر تقابل میان وحی و عقل، ایمان و علم، فلسفه و فقه، عرفان و عقلانیت اصرار میورزند و چنین وانمود میکنند که مثلا اگر منابع وحیانی داریم از حکمت و عرفان بینیاز هستیم. یا اینکه اگر از اهمیت و نقش فلسفه وعرفان در ساخت جامعه سخن گفته شد به معنای نفی فقه و قرآن وحدیث است. لذا همواره با اثبات یکی به دنبال نفی ویا تضعیف طرف دیگری است. درحالی که اگرذهن چند ساحتی و فهم تشکیکی و همدلانه داشتند میفهمیدند که هیچ کدام از این منابع و دانشها نافی یکدیگر نیستند واثبات نقش سازندهی هر کدام مانع اثبات نقشآفرینی دیگری نیست. به طور نمونه #انقلاب_اسلامی_ایران در عین حال که یک انقلاب #قرآنی است #نبوی، #علوی، #حسنی، #حسینی و #مهدوی هم هست. اگریکی ازبنیانهای اصلی آن #فلسفه و #عرفان است قطعا یکی دیگر از بنیانهای آن #فقه و #اصول هم هست.همچنان که تلاش مصلحان و روشنفکران و انقلابیون هم رکن دیگر این انقلاب است. هنر امام خمینی (رضوانالله تعالی علیه) #جمع_سالم میان همهی این منابع، دانشها وکنشگران است و توانست از همه این میراث و سرمایهها به نحو صحیح وجامع بهره بگیرد و با ایجاد #تحول_باطنی درانسان ایرانی به بسیج ملت برای خلق جهان معنایی توحیدی بپردازد.
🔹 همچنین بایددانست که بسیاری از این لایههای وجودی و معانی نهفته، در بستر زمان کشف و یا ساخته شده است. بدین جهت، مطالعهی تاریخ وسیر تطور وجودی آنها درنسبت با انسان وهستی، لازمهی شناخت تشکیکی و فهم همدلانهی حقیقیت و اعتبار است. همچنان که امام خمینی، با فهم عمیق تاربخ انبیا الهی، فرهنگ شیعی و انسان ایرانی، بزرگترین شاهکار قرن ۲۰ را رقم زد.
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که را افزون خبر جانش فزون
جان ما از جان حیوان بیشتر
از چه زان رو که فزون دارد خبر
پس فزون از جان ما جان ملک
کو منزه شد ز حس مشترک
وز ملک جان خداوندان دل
باشد افزون تو تحیر را بهل
زان سبب آدم بود مسجودشان
جان او افزونترست از بودشان
ورنه بهتر را سجود دونتری
امر کردن هیچ نبود در خوری
کی پسندد عدل و لطف کردگار
که گلی سجده کند در پیش خار
جان چو افزون شد گذشت از انتها
شد مطیعش جان جمله چیزها
مرغ و ماهی و پری و آدمی
زانک او بیشست و ایشان در کمی
ماهیان سوزنگر دلقش شوند
سوزنان را رشتهها تابع بوند
#حکمت_متعالیه
#فهم_همدلانه
#ذهن_چند_ساحتی
#واقعگرایی_اجتهادی
✍ سیدمهدی موسوی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 غلط بودن دو جریان غربستیز و غربپرست
آیت الله العظمی خامنهای:
یک مقداری در مورد غرب صحبت کردم این را هم عرض بکنم:
ببینید دو گرایش متضاد در مورد غرب هست که هر دو #غلط است؛
🔸یک گرایش عبارت است از تحجّر و تعصّب بیجا و ندیدن مثبتات غرب؛ غربیها در دانش، حرکت خوبی کردند، همّت کردند، پیشرفت کردند، دنبالگیری کردند؛ در فنّاوری همین جور، در بعضی از خصوصیّات اخلاقی، که من بارها در سخنرانی و غیره اینها را گفتهام؛ اینها را نباید رد کرد. ما هر چیز خوب را از هر جای دنیا باید بگیریم. بارها من گفتهام، ما حرفی نداریم #شاگردی کنیم؛ پیش هر کسی که بیشتر از ما بلد است، ما شاگردی میکنیم، حرفی نداریم؛ منتها سعیمان باید این باشد که همیشه شاگرد نمانیم؛ بنابراین تحجّر در مقابل غرب و تعصّب بیجا در مقابل غرب که بگوییم هر چه از غرب میآید، هر چه باشد غلط است، نه؛ این را ما نمیگوییم و قبول نداریم.
🔹نقطهی مقابلش غربزدگی است؛ غربزدگی خطر بزرگی است. در دل حکومت غربزدهی پهلوی، یک روشنفکر ریشهدار در مسائل دینی، یعنی مرحوم جلال آلاحمد که عالمزاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است -با ما هم بیارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد در دوران تبعید امام- آن روز در سال ۴۲ مسئلهی غربزدگی را مطرح کرد. امروز مسئلهی غربزدگی مسئلهی مهمّی است؛ باید فراموش نکنیم آن را.
🔸 خب پس بنابراین گرایش تعصّبآمیز و تحجّرآمیز از سویی، گرایش غربزده از سویی، [هر دو] غلط است؛ نسبت به غرب همان طور که گفتم اعتماد نمیشود کرد؛ ارتباط باید داشت، [ولی] تکیهی به آنها نباید کرد؛ از علم آنها و از مثبتات آنها باید استفاده کرد و[لی] مطلقاً به آنها اطمینان نباید کرد؛ این حرف ما [است].
بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی ۱/۱/۱۳۹۸
#عقلانیت
#غرب
#غرب_ستیری
#غرب_پرستی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 غربشناسی اجتهادی بر بنیانهای حکمتمتعالیه
(مقدمهای بر بررسی نقش استاد شهید مطهری در تحلیل و نقد مدرنیته)
🔹فیلسوف و فقیه انقلاب اسلامی استاد شهید آیت الله مطهری بزرگترین متفکر دوران معاصر است که برپایه معارف اصیل قرآنی و حکمت متعالیه به شناخت عمیق تمدن غرب و بنیانهای مدرنیته پرداخته است و تلاش گستردهای داشت تا با وجوه مختلف تمدن غرب و مدرنیته آشنا شود و به تحلیل حکیمانه و نقد و ارزیابی منصفانهی آن بپردازد و تا جامعهی اسلامی را از افراط و تفریط در مواجهه با تجدد و مدرنیته و همچنین علم و فناوری باز دارد و بنیانهای فلسفی و اجتهادی نسبت اسلام با مقتضیات و نیازهای زمان را فراهم کند و اصول فکری نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی را تفسیر و تدوین کند.
🔹 هیچ کدام از آثار ارزشمند و تاریخ ساز استاد شهید مطهری خالی از تحلیل حکیمانه و نقد منصفانهی بنیانها و نتایج تجدد و مدرنیته نیست. از این رو، عموم آثار ارزشمند و مبتکرانه و خلاقانهی ایشان سازندهی #نظام_جامع_اندیشهی_اسلامی در رویارویی فلسفی و نسبت تمدنی با تفکر و تمدن غربی است.
✔️ مقدمات، تعلیقات و پاورقیهای مفصل ایشان به کتاب وزین #اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم که حقیقتا یک شاهکار بزرگ فلسفی در عصر جدید است
✔️ #مسئله_شناخت
✔️ #علل_گرایش_به_مادیگری و تحلیل فروبستهای تمدن غرب و مدرنیته براساس نظریهی فطرت
✔️ #فلسفه_تاریخ
✔️ #انسان_شناسی_قرآنی
✔️ #انسان_کامل و نقد انسانشناسی سقراط، رواقیون، هابز، کانت، نیچه، هایدگر
✔️ #اخلاق_جنسی_در_غرب
✔️ #انحطاط_و_ترقی_تمدنها
✔️ #نبرد_حق_باطل
✔️ #ملیت_و_ناسیونالیسم
✔️و دهها اثر دیگر
🔸توجه فلسفی ایشان به بیکن، دکارت، روسو، هیوم، کانت، هگل، لامارک، کنت، داروین، مارکس، اسپنسر، دورکیم، راسل، نیچه، ویلیام جیمز، فروید، برگسون، سارتر(ر.ک: علی دژکام، تفکر فلسفی غرب از منظر استاد مطهری) و همچنین ارائهی تحلیلهای انتقادی از لیبرالیسم، ناسیونالیسم، مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم از منظر فلسفی، معرفتشناسی، فلسفهی دین، فلسفهی اخلاق و فلسفهی اجتماع، تعلیم و تربیت، شخصیتی استثنایی برای ایشان به وجود آورده بود که اعتماد حضرت امام خمینی و علامهی طباطبایی و سایر بزرگان و متفکران انقلاب را در پی داشته است.
🔹بواسطهی همین عمق فکری و گسترهی دانشی و تحلیلی ایشان است که حضرت آیت الله العظمی خامنهای ایشان را متفکر، فیلسوف و #ایدئولوگ نظام جمهوری اسلامي ايران معرفی میکند و شخصیت او را در این زمینه بیبدیل میداند و هنوز هم بعد از حدود نیم قرن از شهادت ایشان در تمنای امتداد شخصیت و تفکر استاد شهید مطهری هستند.
🔸اما متاسفانه برخی از اهل منبر و اهل رسانه و تبلیغات که گرایشهای غربستیزانه دارند و انقلاب اسلامی را در حد نفی مدرنیته و تجدد فرو میکاهند به جای مطالعهی آثار و اندیشههای استاد شهید و پی بردن به عمق آنها در رسانهها و مکتوبات خود به تفسیرهای غلط و تقلیلگرایانه از فیلسوف انقلاب و متفکر جامع ما میپردازند و او را در حد یک روشنفکر، پاسخگو به شبهات حزب توده، متکلم مخالف مسیحیت معرفی میکنند و به مخاطب طوری القا میکنند که دوران فکر و اندیشهی فیلسوف انقلاب و متفکر جامع اسلام، به سر آمده است و باید به افراد دیگری مراجعه کنند تا بتوانند بنیانهای غرب و مدرنیته را بشناسند و از مکتب انقلاب اسلامی دفاع کنند.
🔹مهمترین کسی که در برابر این جریانات ایستاده است حضرت امام خمینی و آیت الله العظمی خامنهای است که بارها و بارها بر حفظ و مطالعه و ترویج و امتداد آثار و اندیشههای استاد شهید مطهری تاکید داشته اند. مهمتر اینکه حضرت آقا هر ساله همهی اقشار جامعه از جمله دانشجویان و معلمان، طلاب و مبلغان، اندیشمندان و عالمان را به مطالعهی عمیق آثار و اندیشههای استاد شهید مطهری دعوت میکند و بسیار کم به دیکر متفکران انقلاب اسلامی ارجاع دادهاند. چرا که بهترین شارح برای اندیشههای امام خمینی و بهترین مفسر و سخنگو برای انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری است و منصفانهترین تحلیلها و انتقادات را از بنیانهای فکری و فلسفی مدرنیته و متفکران تمدن غرب ارائه داده است که نه به #غربستیزی و تجددگریزی میانجامد و نه به #غربپرستی و علمزدگی منتهی میشود.
🔴 ادامه دارد ...
✍ سید مهدی موسوی
#شهید_مطهری
#مدرنیته
#غرب_شناسی
#حکمت_متعالیه
#غرب_شناسی_اجتهادی
#غرب_ستیزی
#غرب_زدگی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 حجاب در منچستر انگلیس
🎥 صحنهای نادر از افرادی که برای اولین بار دوربین فلیمبرداری را در سال 1901 در منچستر انگلیس مشاهده میکنند
به حجاب و پوشش کامل زنها و نشاط و همزیستی اجتماعی مردم توجه کنید
چرا و چگونه در یکصد سال اخیر ، حجاب از زن مححبهی غربی گرفته شد و نشاط و همبستگی اجتماعی از جامعهی بشری سلب شد؟
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 انحراف چپ اسلامی
بیانات امام خمینی درباره انحرافات جریان مجاهدین خلق و استفاده ابزاری از منابع دینی.
ماجرای دیدار حسین روحانی نویسنده کتاب شناخت با حضرت امام در سال ۱۳۵۱
✔️مسلمانتر از اسلام
✔️نهجالبلاغة خوانتر از علما
✔️مبارزتر از انقلاب
#چپ_اسلامی
#دیالکتیک
#التقاط
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌چپ اسلامی
🔹مدتهاست که مترصد فرصتی هستم که بتوانم مجموعه یادداشتهایی درباره #چپ_اسلامی در یکصد سال اخیر ایران بنویسم. جریانی که با حزب اجتماعیون عامیون در مشروطه آغاز شد و پس از آن چهرههای مختلفی به خود گرفته و ظهورات متنوعی در جامعهی ایرانی داشته است. اما متاسفانه فرصتی پیدا نشد تا با مطالعهی منابع معتبر، توفیق نگارش حاصل بشود. اما یک نکته مهم در این مورد عرض میشود شاید به کار آید.
🔸جریان چپ اسلامی همواره با فراز و نشیبی همراه بوده است و با افول یک چهرهی آن و حذف از مناسبات اجتماعی به جهت تندرویهای مبارزاتی، چهرههای دیگری از آن ظاهر شده است و از رویکردهای رادیکالی پیروی کرده است. برخی از جریانها هم همواره در حال پوستاندازی هستند و هر چند سال یکبار در عرصهی عمومی و رسانهای، تفسیر جدیدی از اندیشههای خود ارائه میدهند که کاملا در تقابل با حرفهای قبلی خودشان است.
🔹اما باید دانست که عموم این جریانها در ابتدای شکل گیری و تکون از دغدغههای مقدس اجتماعی همچون عدالتخواهی و مبارزه با ظلمهای اجتماعی و سیاسی برخوردار بودند. بدین جهت مهمترین #ویژگی جریانات موسوم به چپ اسلامی این است که از منطق واقعگرایی و حقیقتیابی بریدهاند و به منطق #دیالکتیک و #تضادگرایی و #ارادهگرایی پیوستهاند و تمام تلاش ایشان این است که بتواند بر پایه دیالکتیک و تضاد، تفسیری انقلابی و مبارزاتی از آموزههای اسلام علیه مدرنیته و لیبرالیسم به عنوان ریشهی ظلم و بیعدالتی ارائه دهند. البته برخی به صراحت از محوریت منطق دیالکتیک و ارادهگرایی و رادیکالیسم سخن میگویند و بر تبار هگلی و مارکسی آن صحه میگذارند. اما برخی از حوزویان و متدینین آنها از ذکر این پیشینه خودداری میکنند و چنین وانمود میکنند که آنها آن را برای اولین بار از متن کتاب و سنت استنباط کردهاند و به تاسیس فلسفهی شدن اسلامی موفق شدهاند. اما آشنایان به فلسفهی غرب و ترجمههای پیش از انقلاب به خوبی میدانند که عموم این حرفها را چپهای قبل از انقلاب ترجمه و منتشر کردهاند و بسیاری از بچه مسلمانها نیز که مایهای در علوم اسلامی و علوم عقلي نداشتند جذب این حرفهای جذاب، انقلابی، انتقادی میشدند و سعی میکردند نمونههای اسلامی و ایرانی آن را باز تولید کنند و بر همین منطق کار مبارزاتی کنند.
(برای اطلاع بیشتر از دیالکتیک و فلسفهی شدن و جذب شدن برخی از انقلابیون ر.ک: نقدی بر مارکسیسم، استاد شهید مطهری / بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مرکز تحقیقات مجلس خبرگان رهبری ۴/۴ / ۱۳۷۹ مجله حکومت اسلامی ش۱۵ )
🔸 بسياري از طلاب و دانشجویان جوان پیش از انقلاب چنین تصور میکردند که جز با منطق دیالکتیک و فلسفهی شدن تاریخی امکان مبارزه و انقلاب وجود ندارد و بر این اساس میتوان جلوی جریان سنتی ایستاد و از انقلاب دفاع کرد. به طور مثال یکی از طلاب جوان قبل از انقلاب بر همین اساس در نجف اشراف به جعل اسناد علیه علما و مراجع غیرانقلابی میپرداخت و بعدها در خاطرات منتشر شدهی خود بر پایهی فلسفهی تاریخ دیالکتیکی و فلسفهی شدن از آن اقدامات غیر اخلاقی و غیر شرعی دفاع کرده است و از متفکران انقلاب اسلامی در جریان تحول علوم انسانی به جهت عدم اعتقاد و پیروی از منطق دیالکتیک انتقاد کرده است.
🔹 نکته آخر اینکه چپهای اسلامی همه یک طیف واحد نبوده و نیستند و از یک سرنوشت واحد نیز برخوردار نبوده و نخواهند بود. لذا با یک چوب نمیتوان همه را راند و نسبت به آنها یک تحلیل و تفسیر واحد ارائه کرد. بلکه مجموعهای از طیفها و جریانات مختلف، با انگیزههای متنوع و با درجات مختلفی از خلوص و التقاط بوده و هستند و در فرآیند تکون و توسعه نیز دچار دگردیسیهای زیادی شدهاند. برخی به دامن سوسیالیسم غش کردند و برخی توبه کردند و به لیبرالیسم پیوستند و برخی هم تلاش کردند تا با مراجعه به قرآن و روایات برای تضاد و دیالکتیک دستآویزهای محکمی پیدا کنند و در دامن انقلاب اسلامی یارگیری کنند.
به هر حال چپ اسلامی بخشی از ساختار کنشگری یکصد سال اخیر ماست و همچون سایر جریانات دیگر امکانهایی را به وجود آورده است و طبیعتا امکانهای را پوشانده است.
#چپ_اسلامی
#تضاد
#دیالکتیک
#مبارزه
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 روایتی دیگر از ماهیت چپ اسلامی
🔹مدرنیته یک ایدئولوژی بسیار قدرتمند و پر هیمنه است و از نشانههای قدرت آن این است که دو طیف چپ و راست را درون خود به وجود آورده است. حتی توانسته در درون خود، مخالفان خود را تولید و کنترل کند. ایدئولوژی مدرنیته آن چنان روایتی از تاریخ و هویت آدمی عرضه داشته است که هر نوعی از اندیشه و کنشگری لاجرم میبایست تحت راست و چپ مدرنیته صورتبندی شود. لذا با
#میزان شدن غرب مدرن، جریانها یا غربگرا هستند یا غربستیز. یا اروپامدار هستند یا اروپا گریز. به هر حال این غرب مدرن و اروپای جدید است که #ملاک و #میزان و 'معيار اندیشهها و کنشگری هاست.
🔸جریانهای مایل به راست با آرمان لیبرالیسم، تفسیری خاص از حیات انسانی بر پایه فردانیت و رفاه عرضه کرده است و در مقابل آن، جریان چپ با آرمان سوسیالیسم روایتی متفاوت از نحوهی هستی انسان بر محور اجتماع و عدالت را عرضه کرده است. اما نکته مهم این استکه راست و چپ بر عهد انسان اروپایی با اومانیسم و سکولاریسم استوارند.
🔹جریانهای راست و چپ در یک مقولهی دیگر هم مشترکند و آن نگاه منفی و انتقادی به "ذات" و "سنت" و تمنای تأسیس و ایجاد منطق و روشی نوین برای خروج از منطق و روش سنتی ذاتگرا است. راست و چپ بر این اعتقادند که سنتهای گذشتهی بشری برای سامان دادن به حیات جدید بشری ناکارآمد هستند و باید در منطق و چارچوب فکری آن تغییر ایجاد کرد و به جای فلسفهی هستی از فلسفهی شدن باید سخن گفت. البته غایت این فلسفهی شدن در جریانهای راست و همراه با مکتب لیبرالیسم، رفاه فردی و سرمایهداری است، اما در جریان چپ، حرکت به سمت سوسیالیسم و عدالت و نفی سرمایهداری است. خلاصه تغییر در "منطق" و تأسیس در "روش" و گسست از منطق سنتی واقعگرایی و حقیقتگرایی بنیاد مدرنیتهی غربی است و چپ و راست بر همین مبنا شکل گرفته و توسعه یافتهاند.
🔸 از دیگر نشانههای اقتدار مدرنیته، تولید نسخههای اسلامی و بومی از چپ و راست، لیبرالیسم و سوسیالیسم است. چرا که به کنشگر کشورهای مسلمان چنین القا شده است که یا باید اروپامدار بود با اروپاگریز، غربگرا یا غربستیز، راست بود یا چپ. لیبرال بود یا سوسیال. از اینرو، #راست_اسلامی و #چپ_اسلامی شکل گرفت.
🔹چپ اسلامی با پذیرش منطق دیالکتیک، برساختهبودن معرفت و تجدید نظر در روش، به تغییر منطق حجيت فهم و کشف روشهای جدید فهم تراث و سنتهای تاریخی براساس نگرشهای سیستمی / ساختارگرایانه روی آورد تا بتواند از آن تراث برای تغییر وضع موجود و مبارزه با سرمایهداری بهره ببرد؛ چرا که معتقد است که شیوههای اجتهادی و استنباطی گذشته نمیتواند متون دینی و تراث تاریخی را برای توجیه تضاد و درگیری و مبارزهی دائمی و تکامل تاریخی و اجتماعی به کار گرفت لذا مانع رویارویی با همه مظاهر مدرنیته و مناسبات سرمایهداری و معادلات استعماری غرب است.
🔸 چپ اسلامی، با نفی "ذات" و "ذاتمندی معرفت" بر سیّالیت مطلق هستی و نسبيت معرفت تاکید دارد و از پرداختن هستیشناسانه به هستی و ثبات ابا دارد؛ لذا بدیهیات عقل نظری و محکمات عقل عملی (حسن و قبح ارزشها و افعال) را منکر است و همه را برساختهی حب و بغضهای ارادی (تعلقات نفسانی) و ساختارها و تقویمات اجتماعي میداند. اولین اصل معرفت را بر پایهی ارادهگرایی، اصل تضاد و تغییر و تغایر میپندارد و بر همین اساس، جهان را میدان درگیری خیر و شر و تضاد انسانها و شیاطین معرفی میکند. براین اساس، به ستیز با همهی مظاهر مدرنیته تا جایی که به تقویت لیبرالیسم و سرمایهداری منجر شود فتوا میدهد و اگر رویکرد اخباری هم داشته باشد به #نجسبودن روح و جسم مدرنیته حکم میکند که باید خود را از آن تطهیر کرد.
#چپ_اسلامی
#تضاد
#دیالکتیک
#مبارزه
#مدرنیته
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
به سمت قله باید حرکت کرد و هرگز متوقف نشد
و در این حرکت با دیگران باید همکاری کرد ولی حرکت را منوط به همراهی آنها نکرد.
همواره باید جلوتر رفت و مسیرهای جدیدتر را پیدا کرد و دیگران را به آن دعوت کرد.
باید گفت
باید رفت
باید دل به دریا سپرد و پی موج
در اعماق حق و حقیقت شنا کرد
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 ایستادن در افق حقیقت
🔹 معروف است که سوفسطاییان افراد فرهیخته و فرزانهای بودند که به وکالت در دادگاه و خطابهی در میدان شهرها اشتغال داشتند و همواره از حقوق دیگران دفاع میکردند و برای مردم سخنرانی میکردند. از ظواهر امر پیداست که آنها بسیار دوست میداشتند که دیده شوند و همواره به دنبال رضایت دیگران بودند و کمتر خودشان بودند. همین امر موجب شد که سوفسطاییان نسبت به وجود حق و امکان دستیابی به حقیقت دچار حیرت و تردید شوند و احساس کنند که همه چیز نمایش و بازی در نقشهای مختلف است. اینان به این نتیجه رسیدن که "موقعیتها و جایگاههای اجتماعی تعین بخش به معرفتهاست و علم و حکمت(سوفیا) هیچ نسبتی با واقعیت ندارد بلکه ابزاری تکنیکال برای دفاع از آن جایگاهها و موقعیتهاست." از این رو، آرام آرام نقش خود را تغییر دادند و از علم و حکمت فاصله گرفتند و به خطابه و جدل (رسانه و تبلیغات) روی آوردند و در خطابههای خود، امر سیاسی را از حقیقت، فضیلت و اخلاق منفک دانسته و مردم را از آنها منصرف میساختند. تمام توجه سوفسطاییان جلب نگاه دیگران و جذب مخاطبان بیشتر بود چه آن زمان که دم از علم و حکمت میزدنند چه آن زمان که از حقیقت علم و حکمت استعفا کردند و در جمعهای تبلیغاتی و صمیمی مجلس گرمی میکردند.
🔸 سقراط طبیبوار، ریشه این دگردیسی را در "غفلت از خود" و مشغول شدن به دیگران و نظر و رای آنها دانست. به نظر سقراط، سوفسطاییان با غفلت از خود و حقایق درونی، همواره به بیرون از خود توجه کردند و رأی و نظر دیگران را ملاک و معيار حق و حقیقت، فضیلت و اخلاق دانستند و همین "از خود بیگانگی" موجب شد که وجود و حقیقت را گم کنند و یه تبع از علم و حکمت استعفا دهند و به جدل و خطابهی صرف و مجلس گرمکنی روی آورند. سقراط با شعار "بازگشت به خویشتن" و "خودت باش" ما را به انديشيدن و تفکر اصیل فرا میخواند و راه علم و حکمت را از معبر درون انسان و ارتباط درونی با حقیقت و فضیلت جستجو میکند. به نظر او، باید از نقش بازی کردنها سوفسطایی و احساس علامهگی و آرزوی جلب نظر دیگران، فاصله گرفت و در افق حقیقت ایستاد و راهی به رهایی از اسارتهای ذهنی و انگارههای غلط پیرامونی پرداخت. بزرگترین اسارت، ندیدن خود و نیافتن حقیقت و فضیلت در درون خويشتن است. از این رو، سقراط نه در نقش علامهگی و فرهیختگی و فرزانگی ظاهر شد که مورد پسند دیگران واقع شود و نه از علم، حکمت و فرهیختگی استعفا داد و به بلاهت و حماقت روی آورد. او به درون خود مراجعه کرد و در افق حقیقت ایستاد و خود را "دوستدار علم و حکمت" معرفی کرد.
🔹 دوستدار علم و حکمت، همواره خود را در مسیر دانشجویی و طلبگی احساس میکند و در افق حقیقت میایستد تا فضیلت را درون خود بیابد. وی، از افراط و تفریط پرهیز دارد و اشتیاق او نسبت به حق و حقیقت کم نمیشود و همواره آماده شنیدن، خواندن و اندیشیدن و گفتن است. او در فکر خود آزاد و در برابر حقیقت گشوده است و هیچگاه ذهن خود برای شنیدن و گفتن نمیبندد و فقط حقیقت را میجوید و از حقیقت دفاع میکند چه دیگران پسند کنند چه نپسندند، چه ببینند وبخوانند چه نبینند و نخوانند، نه از جایگاه و موقعیتها.
🔸"دوستدار علم وحکمت" درعین تواضع وفروتنی دربرابر حقیقت خودرا نفی نمیکند وهرگونه نقش آفرینی خودرا منکر نمیشود، بلکه خود رادر افق حقیقت ونفخهی غیبی میبیند و نسبت خود را با وجود جستجو میکند وبه #مظهربودگی خود متفطن میشود و "آینهوار" و طوطیصفت" زبان گویای حقیقت میشود، زبانی که همواره درحال فیضگیری و نورافکنی است. چه زیبا حافظ سرود:
بارها گفتهام وبار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
درپس آینه طوطی صفتم داشتهاند
آنچه استاد ازل گفت بگو میگویم
من اگر خارم وگر گل چمن آرایی هست
که از آن دست که او میکشدم میرویم
دوستان عیب من بیدل حیران مکنید
گوهری دارم و صاحب نظری میجویم
گرچه با دلق ملمع می گلگون عیب است
مکنم عیب کز او رنگ ریا میشویم
خنده وگریه عشاق زجایی دگر است
میسرایم به شب ووقت سحر میمویم
حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی
گو مکن عیب که من مشک ختن میبویم
🔹 شعار "خودت را بشناس" نه فقط رهآورد #حکمت بلکه اساس #دیانت هم هست آنجا که در قرآن کريم آمده است "برشما باد خودتان"(علیکم انفسکم) و فرمود: "مراقب خویش واهل خودباشید" (قوا انفسکم واهلیکم نارا).
تمام حیرتها وحماقتها ریشه در "ازخودبیگانگی" دارد واین، محصول "دگربودگی" و اهمیت نگاههای دیگران به من است. لکن اگر انسان با #عقل بنگرد وبا #وجود اتصال برقرار کند ودر افق حقیقت بایستد بنیاد هستی"خود" رامییابد ودر تمنای حق وحقیقت، بدور از افراط و تفریط، عجله و شتاب، خوشآمد و یا بدآیند دیگران، سلوکی معتدل و حکیمانه را اختیار میکند.
#عقل
#حیرت
#سقراط
#مظهربودگی
#دگربودگی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌خودت را بشناس
🔹 انسانها در نسبتها و روابط بهتر میتوانند خود را بشناسند. این نسبت دوگونه میتواند باشد:
۱. دگربودگی،
۲. مظهربودگی.
هر کدام از این دو گونه، محصول نگاهی متفاوت به انسان و هستی است.
🔸 #دگربودگی محصول نگاه استقلالی به موجودات و ارتباط بیرونی با دیگران است به این نحو که انسان در عین ادعای استقلالِ خود برای رفع نیازهای مادی و معنوی به دیگری وابسته میشود و در نسبت با آن خود را تعریف و تفسیر و حتی ترویج و تبلیغ میکند. در این تعریف و تفسیر از خود، آدمی نیازمند به توجه و نگاه دیگری است و به دنبال جلب توجه آنهاست. لذا همواره در نقشی به بازی میپردازد. اگر در آن نقش و بازی، مورد پسند دیگران واقع شود احساس موفقیت پیدا میکند و اگر نقد جدید شود و یا اصلا دیده نشود به سرعت واکنش نشان میدهد و نقش خود را تغییر میدهد. بنابراین ثبات شخصیت و بقای نقش او به اظهارات و توجهات مستقیم و غیر مستقیم دیگران وابسته است. بنابراین بنیاد هستی "خود" او به دیگری وابسته است. و "خودت را بشناس" محدود به شناخت روابط بیرونی و شرایط پیرامونی انسان میشود. #علوم_انسانی مدرن عهدهدار توصیف و تبیین این خود است. اما پرسش از حقیقت "خود" و ابعاد وجودی و درونی آن خارج از محدوده خودشناسی است.
🔸 #مظهربودگی محصول نوع نگاه توحیدی به عالم و آدم است. در این نگاه، تمام عالم تجلی و جلوهای از حقيقة الحقایق و هستی مطلق است و انسان نیز جلوهای از ظهورات هستی است که نحوهی بودن او به بنیاد هستی او وابسته است. بنابراین "خود" او مظهری از کمال مطلق و جلوهای از حقیقت متعالی است که در لوح محفوظ ثبت و ضبط است. در این نگرش، دیگر برای بازی درون اعتبارات و نقشهای اجتماعی معیار نیست بلکه انسان همواره در پی یافتن جایگاه حقیقی خود و قرار گرفتن در افق هستی است و اعتباریات انسانی و نقشهای اجتماعی همه بهانهای برای کنشگری مسئولانه در جهت فعلیت بخشیدن به استعدادها و امکانهای وجودی اوست. در این فرایند کنشگزی، انسان در نسبت با کمال مطلق و هستی بیحد، مسِ وجود خود را به زرّ مبدّل میکند و هر لحظه بنیاد هستی خویش را زیر و زبر میکند و از نو میسازد. این انسان نهتنها در اسارت نقشها و بازی در اعتبارات نیست بلکه معنا دهنده به نقشها و سازندهی نقشها و جایگاههای متعالی است. در این رویکرد "خودت را بشناس" به روابط درونی و تحول وجودی و بنیاد هستی انسان معطوف است که از شناخت آن میسر شد امکان تغییر روابط بیرونی و شرایط پیرامونی و ساخت موقعیت جدید فراهم میشود.
#دگربودگی
#مظهربودگی
#نقش
#علوم_انسانی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تلنگر
✔️چرا بسیاری از ما ایرانیان، تنبلی، کمکاری، بیبرنامگی، بینظمی، خلفوعده و شکستهای خود را به گردن #ساختارها و #سازمانها میاندازیم و خود را غیرمقصر، خوب، دلسوز، طراح، نظریهپرداز و دانشمند جلوه میدهیم⁉️
✔️چرا همواره میگوییم "میخواهم کار کنم اما نمیگذارند، نمیخواهند، مخالفهستند و ..."❗️❓
✅ خلاصه ربشههای #ساختارستیزی، #دولتستیزی، #برنامهگریزی، #نظمگریزی و #مسؤلیتگریزی بسیاری از ما ایرانیان نیازمند تحلیل عمیق است.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
✔️پرسش:
سلام علیکم. عرض ادب و احترام و ارادت. عذرمیخوام آیا به کلی تاثیر ساختار را نفی میکنید؟ قطعا به کلی نفی نمیکنید و اگر چنین است، تا چه اندازه برای ساختار تاثیر قائل هستید؟
♦️پاسخ:
سلام علیکم.
متن نمیگوید ساختار بد است بلکه میگوید ساختارستیزی بد است.
ساختارها لازمه حیات انسانی است و نمیتوان آنها را نفی کرد بلکه باید آنها را هدایت و مدیریت کرد و برای بهینه شدن ساختارها باید فکر کرد نه اینکه آنها را نفی کرد.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رویشهای انقلاب
🔹همزمان که سوئد قرآنسوزی را آزادی عقیده میداند، دانشگاه استوکهلمِ سوئد بهدلیل اینکه وحید سعادتطلب، دانشجوی ایرانیِ این دانشگاه، پایاننامهاش را به شهدای گفتمان انقلاب اسلامی شهید مطهری شهید سلیمانی تقدیم کرده به او اجازه دفاع نمیدهد.
#گفتمان_انقلاب
#شهید_مطهری
#شهید_سلیمانی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌شهید مطهری الگوی موفق امتداد اجتماعی و سیاسی فلسفه
✔️حکیم انقلاب، آیت الله خامنه ای:
🔸"شهید مطهری در میان فلاسفه معروف اسلامی، تنها فردی است که دیدگاه فلسفی او به مسائل اجتماعی و سیاسی و حتی #مسائل_زندگی تسری مییابد و باید این ویژگی منحصر به فرد استاد مطهری به طور صحیح معرفی شود."
🔹تذکر:
فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه نه تنها امکان امتداد اجتماعی و سیاسی دارد بلکه از منظر حضرت آيت الله خامنهای الگوهای موفق تحقق یافته نیز دارد که از مهمترین آنها، مجموعه آثار ارزشمند حکیم و فیلسوف انقلاب اسلامی، حضرت علامه #شهيد_مطهری است که افکار و آثار او بنیان فکری و نظری انقلاب اسلامی است.
همچنین حضرت آقا، اثر ارزشمند #حدیث_پیمانه استاد #پارسانیا را از الگوهای موفق امتداد اجتماعی و سیاسی حکمت متعالیه معرفی کرده اند.
اَدَلُّ الدَّلِیلِ عَلَی اِمکَانِ الشَّیءِ وُقُوعُه
«وقوع هر چیزی بهترین دلیل بر امکان آن چیز است».
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌 نقش ممتاز امام خمینی در پایه گذاری شخصیت استاد شهید مطهری
استاد شید مطهری:
تا آنجا كه من از تحوّلات روحی خودم به یاد دارم از سنّ سیزده سالگی این دغدغه در من پیدا شد و حسّاسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا كرده بودم. پرسشها- البتّه متناسب با سطح فكری آن دوره- یكی پس از دیگری بر اندیشه ام هجوم می آورد. در سالهای اوّل مهاجرت به قم كه هنوز از مقدّمات عربی فارغ نشده بودم، چنان در این اندیشه ها غرق بودم كه شدیداً میل به «تنهایی» در من پدید آمده بود. وجود هم حجره را تحمّل نمی كردم و حجره ی فوقانی عالی را به نیم حجره ای دخمه مانند تبدیل كردم كه تنها با اندیشه های خودم بسر برم. در آن وقت نمی خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع دیگری بیندیشم، و در واقع، اندیشه در هر موضوع دیگر را پیش از آنكه مشكلاتم در این مسائل حل گردد، بیهوده و اتلاف وقت می شمردم. مقدّمات عربی و یا فقهی و اصولی و منطقی را از آن جهت می آموختم كه تدریجاً آماده ی بررسی اندیشه ی فیلسوفان بزرگ در این مسأله بشوم.
به یاد دارم كه از همان آغاز طلبگی كه در مشهد مقدّمات عربی می خواندم، فیلسوفان و عارفان و متكلّمان- هر چند با اندیشه هایشان آشنا نبودم- از سایر علما و دانشمندان و از مخترعان و مكتشفان در نظرم عظیم تر و فخیم تر می نمودند تنها به این دلیل كه آنها را قهرمانان صحنه ی این اندیشه ها می دانستم. دقیقاً به یاد دارم كه در آن سنین كه میان 13 تا 15 سالگی بودم، در میان آن همه علما و فضلا و مدرّسین حوزه ی علمیّه ی مشهد، فردی كه بیش از همه در نظرم بزرگ جلوه می نمود و دوست می داشتم به چهره اش بنگرم و در مجلسش بنشینم و قیافه و حركاتش را زیر نظر بگیرم و آرزو می كردم كه روزی به پای درسش بنشینم، مرحوم «آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی» مدرّس فلسفه ی الهی در آن حوزه بود. آن آرزو محقّق نشد، زیرا آن مرحوم در همان سالها (1355 قمری) در گذشت.
پس از مهاجرت به قم گمشده ی خود را در شخصیّتی دیگر یافتم. همواره مرحوم آقا میرزا مهدی را بعلاوه ی برخی مزایای دیگر در این شخصیّت می دیدم؛ فكر می كردم كه روح تشنه ام از سرچشمه ی زلال این شخصیّت سیراب خواهد شد. اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدّمات» فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در «معقولات» را نداشتم، امّا درس اخلاقی كه وسیله ی شخصیّت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوك بود نه اخلاق به مفهوم خشك علمی، مرا سرمست می كرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه ای این درس مرا آنچنان به وجد می آورد كه تا دوشنبه و سه شنبه ی هفته ی بعد خودم را شدیداً تحت تأثیر آن می یافتم.
بخش مهمّی از #شخصیّت_فكری_و_روحی من در آن درس- و سپس در درسهای دیگری كه در طیّ دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم- انعقاد یافت و همواره خود را #مدیون او دانسته و می دانم. راستی كه او «روح قدسی الهی» بود.
تحصیل رسمی علوم عقلی را از سال 23 شمسی آغاز كردم. این میل را همیشه در خود احساس می كردم كه با منطق و اندیشه ی مادّیین از نزدیك آشنا گردم و آراء و عقاید آنها را در كتب خودشان بخوانم. دقیقاً یادم نیست، شاید در سال 25 بود كه با برخی كتب مادّیین كه از طرف حزب توده ی ایران به زبان فارسی منتشر می شد و یا به زبان عربی در مصر- مثلاً- منتشر شده بود آشنا شدم. كتابهای دكتر تقی ارانی را هر چه می یافتم به دقّت می خواندم و چون در آن وقت به علّت آشنا نبودن با اصطلاحات فلسفی جدید فهم مطالب آنها بر من دشوار بود، مكرّر می خواندم و یادداشت برمی داشتم و به كتب مختلف مراجعه می كردم. بعضی از كتابهای ارانی را آن قدر مكرّر خوانده بودم كه جمله ها در ذهنم نقش بسته بود. در سال 29 یا 30 بود كه كتاب اصول مقدّماتی فلسفه ی ژرژ پولیتسر استاد دانشكده ی كارگری پاریس به دستم رسید. برای اینكه مطالب كتاب در حافظه ام بماند، همه ی مطالب را خلاصه كردم و نوشتم. هم اكنون یادداشتها و خلاصه هایی را كه از آن كتاب و كتاب ماتریالیسم دیالكتیك ارانی برداشته ام، دارم.
در سال 29 در محضر درس حضرت استاد، علاّمه ی كبیر آقای طباطبایی روحی فداه كه چند سالی بود به قم آمده بودند و چندان شناخته نبودند، شركت كردم و فلسفه ی بوعلی را از معظّم له آموختم و در یك حوزه ی درس خصوصی كه ایشان برای بررسی فلسفه ی مادّی تشكیل داده بودند نیز حضور یافتم. كتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم - كه در بیست ساله ی اخیر نقش تعیین كننده ای در ارائه ی بی پایگی فلسفه ی مادّی برای ایرانیان داشته است- در آن مجمع پربركت پایه گذاری شد.
🖌 علل گرایش به مادیگری، مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 441 - 442
#امام_خمینی
#شهید_مطهری
#علامه_طباطبایی
#فلسفه_انقلاب_اسلامی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌 سوابق جهاد تبیین آیتالله خامنهای
آیتالله العظمی خامنهای:
🔹به مجرد ورود به مشهد که سال چهلوسه بود، جوانها و روشنفکرها و یک عده از افرادی که خب دورادور با ما یک آشنائیهایی داشتند و اینها، شنیدند من آمدم مشهد و بناست بمانم، آمدند دور و ور ما و از من خواستند که من برایشان جلسات درس و این چیزها درست کنم. ما هم شروع کردیم.
🔸از سال چهلوسه چندین اقدام من کردم. یک اقدام، شروع یک درس #قرآن بود، که درس تفسیر بود، برای یک عدهای از مردم که جوانها و دانشجوها و محصلین و اینها میآمدند، بعد درسهایی در حوزه شروع کردم؛ درسهای #فقه و اصول برای طلاب، که اگر چه که درس فقه و اصول بود، واقعاً هم فقه و اصول بود، اما در لابلای مباحث فقهی و اصولی، مباحث سیاسی اینها را مطرح میکردیم و شاگردهای من، آن کسانی که آن روز آن درسهای من میآمدند، بعدها همهشان جزو کسانی بودند که در میدانهای سیاست و مبارزه و کارهای انقلابی جزو افراد برجسته و نامآور بودند، الان هم هستند. الان هم در مشهد شاگردهای آن روزِ ما خوشبختانه هر کدامی مسؤولیت مهم ارزندهای را از کارهای انقلابی و پرزحمت بر دوش دارند. بعد، یک درس #تفسیر شروع کردم، که در حوزهی علمیهی مشهد هیچ درس تفسیری تا آن وقت نبود و لااقل به طور عمومی نبود.
🔹 بعد از اینکه من درس تفسیر را شروع کردم که سال چهلوهفت بود خیال میکنم یا چهلوشش بود یا چهلوهفت بود، که درس تفسیر شروع کردم، بعد البته یک درس تفسیر ارزندهی خوبی از طرف یکی از علمای بزرگ مشهد شروع شد لکن تا آن زمانی که ما شروع کردیم درسی نبود و آن درس هم مجمع طلاب و فضلا و جوانهای پرشور حوزهی علمیه بود و این درس پنج سال ادامه پیدا کرد یعنی از سال چهلوهفت یا چهلوشش، چهلوهفت این درس شروع شد تا سال پنجاهویک ادامه داشت، و سال پنجاهویک ساواک این درس را تعطیل کرد که من بعد تبدیلش کردم به درسی از عقاید، یعنی #کلام_جدید شروع کرده بودم.
🔸بعد باز پیرو این دیدم که جوانهای دانشجو کمتر میتوانند به این درس طلبهها که در حوزهی علمیه و در مرکز حوزه، مدرسهی میرزاجعفر، میرزاجعفرِ آن روز، تشکیل میشد که مرکز و قلب حوزهی علمیه بود، کمتر میتوانند آنجا بیایند، من یک درسی مخصوص #دانشجوها شروع کردم، درس تفسیر قرآن که بسیار پرشور و جالب بود و بیشترِ آن کسانی که در آن درسها شرکت میکردند،بلکه همهشان شاید، آن عدهی چند صد نفری که شرکت میکردند، بعدها همه جزو این گروههای مبارز و انقلابی بودند، البته بعضی راه درست را تا امروز هم ادامه دادند، بعضی هم در این ریخت و پاشهای انحرافی که ما در این مدت داشتیم، بدبختانه دچار #انحراف شدند و از راههای دیگر رفتند، بههرحال آنجا یک پایهی متینی بود برای ارائهی تفکر اسلامی و آشنایی جوانها با قرآن.
🔹ساواک هم مرتباً مزاحم بود دیگر، یعنی مسألهی یک بار و دوبار و ده بار نبود، مرتب اذیت میکردند، مزاحمت میکردند، درس را تعطیل میکردند، من را میخواستند، شاگردها را میخواستند، اندک چیزی را بهانه میگرفتند. بالأخره هم بعد از مدتی آن درس را تعطیل کردند، این درس تفسیر جوانها را هم مثل آن درس دیگر تعطیل کردند و بنده ممنوعالتفسیر شدم در مشهد، یعنی سخنرانی اگر میکردم یک جایی اشکال نداشت اما تفسیر قرآن حق نداشتم بگویم.
🔸 من بعد از اینکه این درسها تعطیل شد، نماز جماعت میرفتم در یکی از مساجد مشهد به نام مسجد کرامت و همچنین مسجد دیگری به نام مسجد امام حسن، امام جماعت بودم در دو مسجد. آنجا بعد از نماز، هر شب بدون هیچ تعطیلی و وقفهای ما معارف اسلامی را از روی متون اسلامی بیان میکردیم، چه حدیث و چه نهجالبلاغه به خصوص و چه قرآن و این شیوهی تختهنویسی را یعنی بردن تخته سیاه توی مسجد و نوشتن روی تخته و ارائهی به مردم از طریق سمعی و بصری این را ما در مشهد باب کردیم که خیلی هم علاقهمند پیدا کرد، جمعیتهای زیادی جمع میشدند، آن زمانهای دوران اختناق که خب جمعیتها مثل امروز، امروز جمعیتها صحبت یک میلیون و پانصد هزار و اینهاست، آن وقتها هزار نفر، دو هزار نفر، سههزار نفر، پنجهزار نفر جمعیت جمع میشد، اما آن جلسات ما گاهی چند ده هزار نفر جمعیت جمع میشدند، توی خیابانها پر میشد دور و ور و جلسات خیلی موفق و خوبی بود، بالأخره آنها را هم تعطیل کردند، یعنی ساواک باز بنده را خواستند و گفتند که این مسجد کرامت باید تعطیل بشود، آن هم تعطیل شد.
مصاحبه با صداوسیما پس از مراسم تحلیف ۱۳۶۰/۰۷/۱۹
#جهاد_تبیین
#کلام_جدید
#تفسیر_قرآن
#شاگرد_پروری
۱✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌تعبیر شهید بهشتی از تفاوت علوم اسلامی و علوم انسانی
✍ سید مهدی موسوی
خبرگزاری شبستان ، رسانه حوزه دین ، فرهنگ و اندیشه
http://www.shabestan.ir/detail/News/713494
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💐💐💐💐💐💐
🌸🌸🌸🌸🌸
🌺🌺🌺🌺
🥀🥀🥀
🌿🌿
هستی بهانه بود که سرّی بیان شود
مستی بهانه بود که ساقی عیان شود
خلقت ادامه یافت و رازی گشوده شد
تا معنیِ وجودِ زمین و زمان شود...
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَم
عید غدیر🌷
عید اکمال دین و سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت امیر المومنین علیه السلام مبارک باد
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 غدیر ، ولایت ، عشق
🔹عید غدیر خم، عید ولایت است و ولایت یکی از مفاهیم پرتکرار و مرکزی قرآن کریم و مکتب اسلام است. بزرگداشت عید غدیر، نشانهای است برای بازخوانی مفهوم ولایت و نقش آن در زندگی انسان. انسان امروز، بیش از هر زمانی به بازخوانی و بازاندیشی در مفهوم ولایت نیازمند است چرا رمز خروج انسان معاصر از فروبستهای فکری و فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تنها و تنها در ظهور حداکثری ولایت در همهی ساحتهای حیات انسانی است.
🔸 در فرهنگ قرآنی، ولایت یک رابطهی دوسویه است که سویه آن عشق است و دلدادگی و سویه دیگر آن امامت است و راهبری. بر این اساس ولایت معرف حقیقت انسان است. امام خمینی(ره) در کتاب چهل حدیث انسان را موجود عاشق معرفی میکند که در سرشت و فطرت او عشق به کمال و تنفر از نقص و محدودیت نهادینه شده است. همین ویژگی، اساس جوهر و ذات انسان را تشکیل میدهد، همهی قوا و امکانات انسان، در نسبت با فطرت عشق معنا و فعال میشود.
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سراید
ناخوانده نقش مقصود در کارگاه هستی
عشق انسان را به فکر وا میدارد و ربط وجودی انسان را با هستی عیان میسازد:
ای دل مباس یک دم خالی ز عشق و مستی
وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
🔹 مکتب اهلبیت (علیهم السلام) مکتب عشق و محبت است و معنای ولایت، ظهور و جریان این عشق متعالی و محبت ویژه در همهی روابط و ساحتها و لایههای حیاتی انسان است. بدین جهت، انسان ولایی انسانی است که عشق را در زندگی خود جاری و ساری میکند.
🔸 عشق ولایی، ظهورات مختلفی دارد:
✔️عشق به خود
چنانکه خداوند متعال فرمود: (علیکم انفسکم) و امیر المومنین فرمود: (خدا رحمت کند کسی که قدر و ارزش خود را بشناسد)
✔️ عشق به خانواده
در قرآن آمده است: (مراقب خود و خانواده خود از آتش باشید)
✔️ عشق به وطن و جامعه اسلامی؛
شهدا چه زیبا این عشق را به ما آموختند.
✔️ عشق به انسانیت و همهی ارزشهای متعالی و فضايل انسانی؛
✔️و در راس همهی اینها، عشق به خداوند متعال و کمال مطلق و زیبایی بینهایت است که هویتساز است و به انسان و همهی ظهورات او نظم میبخشد.
عشقی که در انبیای الهی و اولیای معصومین(علیهم السلام) تجلی تام یافته است و آنها را جاودانههای تاریخ و محورهای حیات بشری کرده است و امروز نیز میتواند الهام بخش انسان معاصر برای خروج از فروبستهای عصر ماشین و نهیلیسم باشد:
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد.
✍ سید مهدی موسوی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121