eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
529 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش چهارم: 🔸 متاسفانه از گذشته خودمان درس نگرفته‌ایم و به بررسی بت‌سازی‌های دهه شصت پیرامون برخی از روحانیون معروف، سخنگویان و دولتمردان و هاله‌سازی‌های قدسی پیرامون امثال احمدی‌نژادها در دهه هشتاد نپرداخته‌ایم و از ضررهایی که به انقلاب و نظام تحمیل کرده‌ایم عبرت نگرفته‌ایم و صرفا مشکل را در آن افراد دانسته‌ایم و به ریشه‌های فکری و فرهنگی سقوط آنها که همین بت‌سازی‌ها، مقدس‌پنداری‌ها، متفکر سازی و قهرمان سازی هاست توجه نکرده‌ایم. اگر خوب توجه کنیم می‌بینیم که این ما بودیم که آن افراد را از جایگاه خود خارج کردیم و در یک جایگاه بالاتری نشاندیم و انتظارات و توقعات زیادی در جامعه نسبت به آنها ایجاد کردیم و نهایت این شد که چون تطابقی میان شخصیت آن افراد با جایگاه تعریف شده وجود نداشت موجب ریزش افراد و انحراف مجموعه‌ها شد. 🔹این رویه، ناشی از چند مشکله اساسی در فضای فکری و فرهنگی ما ایرانیان است که می‌بایست برای آن فکری کرد و به اصلاح ساختارهای فکری و فرهنگی جامعه پرداخت: ✔️ ۱. ضعف مطالعه در جامعه و اعتماد به شنیده‌ها یکی از مشکلات اساسی جامعه ما، ضعف مطالعه و بیگانه بودن عموم مردم با کتاب و کتابخوانی است. سرانه بسیار پایین مطالعه در ایران و تزئینی بودن علم و اندیشه و اکتفا به شنیده‌ها در میان افراد و جریان‌های مختلف موجب سطحی‌شدن و ظاهربینی مفرط نیروهای مختلف شده است و کمتر به مطالعه آثار علمی و پژوهشی جریان‌ها و گروه‌ها می‌پردازند لذا نمی‌توانند به بنیادهای نظری جریان‌ها راه پیدا کنند و برای تحلیل افراد و جریانهای صرفا به برون دادها و روبناهای شعاری و رسانه‌ای اکتفا می‌کنند. از این رو، اگر یک فردی در رسانه‌ها به عنوان چهره انقلابی شناسانده شود عموم جامعه به سرعت به او اعتماد می‌کنند و هرگونه نقد و بررسی علمی و منطقی اندیشه‌ها و پیش‌بینی پیامدهای خطرناک آن اندیشه و جریان را بر نمی‌تابد. ✔️ ۲. نشناختن تاثیرهای مثبت «نقد» در جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی در فرهنگ عمومی ما ایرانیان، تعریف صحیح و درستی از «نقد» منتشر نشده است و کمتر درباره آثار و ثمرات علمی و عملی آن بحث شده است. هرگاه نامی از «نقد» برده می‌شود در ذهن افراد سریعا مفاهیمی همچون «تعریض»، «تخریب»، «کنار گذاشتن»، «خصومت شخصی»، «وحدت شکنی»، «منفی‌بافی» و... تداعی می‌شود واز ترکیب این امور، تلقی بسیار منفی در جامعه و اذهان عمومی نسبت به «نقد» و«ناقد» شکل می‌گیرد. ✔️ ۳. عدم نهادینه شدن فرهنگ «نقد» و «انتقاد» در جامعه به عنوان یک ارزش اجتماعی بجهت مشکلات معرفت‌شناختی در فرهنگ عمومی نسبت به «نقد»، نتیجه این شده است که «نقد» یک مؤلفه‌ی اخلاقی و ارزش اجتماعی فهم نمی‌شود و هرگونه نقد امر ضداخلاقی و ضد اجتماعی فهم شود. اگر در فرهنگ عمومی این بلوغ شکل نگیرد که نقد و نقادی یک ارزش اخلاقی و هنحار اجتماعی است راه برای «نقد» باز نمی‌شود و محافظه کاری و نفاق بر جامعه مسلط می‌شود. ✔️ ۴. ضعف نگاه تشکیکی و سلسله مراتبی به پدیده‌ها و سیاه و سفید دیدن اندیشه‌ها و جریان‌ها از دیگر ریشه‌های گریز از نقد و انتقاد در جامعه‌ی ما، ضعف نگاه تشکیکی و سلسله مراتبی به اندیش‌ها، جریانها و پدیده‌های اجتماعی است. به همین جهت، همه چیز ذیل خیر و شر، حق و باطل، سیاه و سفید دسته‌بندی می‌شود، لذا اگر چیزی سر مطلق نبود پس حتما خیر مطلق است. مثلاً اگر کسی دشمن نبود پس حتما دوست خوبی است و می‌توانم به او اعتماد کنم تا همه انتظارات و توقعات من را برطرف کند اما اگر نتوانست برخی از انتظارات و توقعات من را برطرف کند و یا خلاف میل من رفتار کرد، پس او خوب و قابل اعتماد نیست و باید سریع از او جدا شوم. در حالی‌که براساس مکتب فکری انقلاب اسلامی، همه امور این جهانی، دارای سلسله مراتب تشکیکی، چند لایه و چند سطحی است. بر این مبنا، هم «انقلاب اسلامی» یک پدیده‌ی چند لایه و چندی سطحی است که آحاد جامعه را می‌توان در نسبت با آن طبقه‌بندی و در ردیف انقلابیون جای دارد و برای آنها نقش روشنی تعریف کرد و هم اندیشه‌ها و جریان‌ها، امری چند لایه و چند سطحی است، زیربناهای معرفتی و نظری دارند و روبناهای رفتاری و اقدامی؛ ممکن است از حیث زیر بناهای معرفتی با انقلاب اسلامی غیرهمسو باشد اما در برخی از روبناها خیلی هم انقلابی دو آتیشه باشد و می‌تواند بالعکس هم ممکن باشد یعنی مبانی کاملا همسو و هماهنگ با انقلاب اسلامی باشد اما آن کنش‌گری فعال و پرشور میدانی را نداشته باشد. پیش از این در یادداشتی مستقل درباره «تشکیک انقلابی‌گری» و منطق نقادی فکر و عملکرد کنشگران انقلابی مطالب عرض شد که تکرار نمی‌شود. (اینجا) 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2132
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش پنجم و پایانی: 🔸در پایان این یادداشت‌ها خوب است بار دیگر به طور عمیق و دقیق پاسخ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسی‌های نظریه‌پردازی در تاریخ ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ مطالعه شود و به اهمیت نقد واقعی و انتقاد علمی بر پایه سه اصل ازادی، منطق و اخلاق در مکتب فکری انقلاب اسلامی پی برد و خود را با آن تطبیق داد. 🔹بخشی از آن نامه از این قرار است: ✔️نباید از «آزادی‌» ترسید و از «مناظره‌» گریخت‌ و «نقد و انتقاد» را به‌ کالای‌ قاچاق‌ و یا امری‌ تشریفاتی‌، تبدیل‌ کرد چنانچه‌ نباید بجای‌ مناظره‌، به‌ «جدال‌ و مراء»، گرفتار آمد و بجای‌ آزادی‌، به‌ دام‌ هتاکی‌ و مسئولیت‌ گریزی‌ لغزید. ✔️آن‌ روز که‌ سهم‌ «آزادی‌»، سهم‌ «اخلاق‌» و سهم‌ «منطق‌»، همه‌ یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت‌ علمی‌ و تفکر بالنده‌ دینی‌ در این‌ جامعه‌ است‌ و کلید جنبش‌ «تولید نرم‌افزار علمی‌ و دینی‌» در کلیه‌ علوم‌ و معارف‌ دانشگاهی‌ و حوزوی‌ زده‌ شده‌ است‌. ✔️بی‌ شک‌ آزادیخواهی‌ و مطالبه‌ فرصتی‌ برای‌ اندیشیدن‌ و برای‌ بیان‌ اندیشه‌ توأم‌ با رعایت‌ «ادب‌ استفاده‌ از آزادی‌»، یک‌ مطالبه‌ اسلامی‌ است‌ و «آزادی‌ تفکر، قلم‌ و بیان‌»، نه‌ یک‌ شعار تبلیغاتی‌ بلکه‌ از اهداف‌ اصلی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ است‌. ✔️ من‌ عمیقا متأسفم‌ که‌ برخی‌ میان‌ مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گوئی‌ و کفرگوئی‌»، طریق‌ سومی‌ نمی‌شناسند و گمان‌ می‌کنند که‌ برای‌ پرهیز از هر یک‌ از این‌ دو، باید به‌ دام‌ دیگری‌ افتاد. ✔️حال‌ آنکه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنبانیدن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادی‌ بی‌مهار و خودخواهانه‌ غربی‌» را نقد و اصلاح‌ کند و فضائی‌ بسازد که‌ در آن‌، «آزادی‌ بیان‌»، مقید به‌ «منطق‌ و اخلاق‌ و حقوق‌ معنوی‌ و مادی‌ دیگران‌» و نه‌ به‌ هیچ‌ چیز دیگری‌ ، تبدیل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعی‌ و حکومتی‌ گردد و حریت‌ و تعادل‌ و عقلانیت‌ و انصاف‌، سکه‌ رائج‌ شود تا همه‌ اندیشه‌ها در همه‌ حوزه‌ها فعال‌ و برانگیخته‌ گردند و «زاد و ولد فرهنگی‌» که‌ به‌ تعبیر روایات‌ پیامبر اکرم‌ (ص‌) و اهلبیت‌ ایشان‌ (علیهم‌ السلام‌)، محصول‌ «تضارب‌ آراء و عقول‌» است‌، عادت‌ ثانوی‌ نخبگان‌ و اندیشه‌وران‌ گردد. ✔️بویژه‌ که‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ و تمدن‌ اسلامی‌ همواره‌ در مصاف‌ با معضلات‌ جدید و نیز در چالش‌ با مکاتب‌ و تمدنهای‌ دیگر، شکفته‌ است‌ و پاسخ‌ به‌ شبهه‌ نیز بدون‌ شناخت‌ شبهه‌، ناممکن‌ است‌. ✔️اما متأسفانه‌ گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدگی‌ و گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدائی‌، دائما تبدیل‌ فضای‌ فرهنگی‌ کشور را به‌ سکوت‌ مرداب‌ گونه‌ یا تلاطم‌ گرداب‌وار، می‌خواهند تا در این‌ بلبشو، فقط صاحبان‌ قدرت‌ و ثروت‌ و تریبون‌، بتوانند تأثیرگذار و جریان‌ساز باشند و سطح‌ تفکر اجتماعی‌ را پائین‌ آورده‌ و همه‌ فرصت‌ ملی‌ را هدر دهند و اعصاب‌ ملت‌ را بفرسایند و درگیری‌های‌ غلط و منحط قبیله‌ای‌ یا فرهنگ‌ فاسد بیگانه‌ را رواج‌ دهند و در نتیجه‌ صاحبان‌ خرد و احساس‌، ساکت‌ و مسکوت‌ بمانند و صاحبدلان‌ و خردمندان‌، برکنار و در حاشیه‌ مانده‌ و منزوی‌، خسته‌ و فراموش‌ شوند. ✔️در چنین‌ فضائی‌، جامعه‌ به‌ جلو نخواهد رفت‌ و دعواها، تکراری‌ و ثابت‌ و سطحی‌ و نازل‌ می‌گردد، هیچ‌ فکری‌ تولید و حرف‌ تازه‌ای‌ گفته‌ نمی‌شود، عده‌ای‌ مدام‌ خود را تکرار می‌کنند و عده‌ای‌ دیگر تنها غرب‌ را ترجمه‌ می‌کنند و جامعه‌ و حکومت‌ نیز که‌ تابع‌ نخبگان‌ خویش‌اند، دچار انفعال‌ و عقبگرد می‌شوند. ✔️چنانچه‌ در نامه‌ خود توجه‌ کرده‌اید، برای‌ بیدار کردن‌ عقل‌ جمعی‌، چاره‌ای‌ جز مشاوره‌ و مناظره‌ نیست‌ و بدون‌ فضای‌ انتقادی‌ سالم‌ و بدون‌ آزادی‌ بیان‌ و گفتگوی‌ آزاد با «حمایت‌ حکومت‌ اسلامی‌» و «هدایت‌ علماء و صاحبنظران‌»، تولید علم‌ و اندیشه‌ دینی‌ و در نتیجه‌، تمدن‌سازی‌ و جامعه‌پردازی‌، ناممکن‌ یا بسیار مشکل‌ خواهد بود. برای‌ علاج‌ بیماری‌ها و هتاکی‌ها و مهار هرج‌ و مرج‌ فرهنگی‌ نیز بهترین‌ راه‌، همین‌ است‌ که‌ آزادی‌ بیان‌ در چارچوب‌ قانون‌ و تولید نظریه‌ در چارچوب‌ اسلام‌، حمایت‌ و نهادینه‌ شود. ✔️بنظر می‌رسد که‌ هر سه‌ روش‌ پیشنهادی‌ شما یعنی‌ تشکیل‌ 1) «کرسی‌های‌ نظریه‌پردازی‌» 2) «کرسی‌های‌ پاسخ‌ به‌ سؤالات‌ و شبهات‌» و 3) «کرسی‌های‌ نقد و مناظره‌»، روشهائی‌ عملی‌ و معقول‌ باشند و خوبست‌ که‌ حمایت‌ و مدیریت‌ شوند بنحوی‌ که‌ هر چه‌ بیشتر، مجال‌ علم‌، گسترش‌ یافته‌ و فضا بر دکانداران‌ و فریبکاران‌ و راهزنان‌ راه‌ علم‌ و دین‌، تنگ‌تر شود. ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ 🛑 پایان ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2133
روزنامه فرهیختگان ‌شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 مدرسه عرفانی امام خمینی (ره) استاد: علامه مجاهد فخر اسلام حضرت سید حسن نصرالله (رضوان الله تعالی علیه) (طرح کلی اندیشه اسلامی در دو دقیقه) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2135
📌 ذات طلبگی و دانشجویی 🔹حیات علم و قوام دانشجویی و طلبگی به «نقد» است. اگر طلبه و یا دانشجویی هیچ نقدی به جریان‌ها و گروه‌های مختلف نداشت و در حاشیه کتابها تعلیقه انتقادی نزد، خروج از ذات طلبگی و دانشجویی و ورود به میدان تقلید و ارادت است. 🔸 اگر طلبه یا دانشجویی، زمینه‌هایی دستیابی به قدرت و قوت عقلانیت انتقادی را در خود فراهم نکرد و نتوانست به کتابها و جریانهای مختلف اشکال وارد کند و افق‌های جدید در معرفت و علم را بگشاید نشانه این است که درست درس نخوانده و مطالعه زیادی نداشته است و نتوانسته است به حقیقت راه پیدا کند. 🔹البته چنانکه بارها گفته شد، نقد و انتقاد نیاز به تحصیل عمیق در یک رشته و تلمذ در محضر استادان فن و انبوه خوانی در همان رشته و موضوع است که باید بر سه اصل ، و استوار باشد. ✍ سید مهدی موسوی ۲۴ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2136
📌 توانمندی اصلاح طلبان در دوقطبی سازی کاذب و بهره‌برداری سیاسی و اجتماعی از آن بارها گفته شد حملات اصلاح طلبان به آقای سید محمد مهدی میرباقری یک خدعه و دارای یک قصد پنهان است و آن کشاندن جامعه انقلابی به دوقطبی‌های کاذب است همچنان که در ماجرای آقای جلیلی و انتخابات ۱۴۰۳ کاملا موفق شدند. این دو قطبی کاذب بسیار خطرناک است. می‌خواهند جبهه انقلاب را نسبت به میرباقری غیرتی کنند و او را به عنوان چهره موجه انقلابیون مطرح کنند تا با برجسته سازی اشکالات تفکرات او، از آب گل آلود ماهی بگیرند. دوباره از اصلاح طلبان بازی نخوریم و همسوی با آنها، مکتب انقلاب اسلامی را با افکار عقل ستیزانه و غرب‌ستیزانه‌ی امثال آقای میرباقری بیشتر از این تخریب نکنیم. باز گردیم به تفکر ناب و حکیمانه حضرت امام و حضرت آقا: ✔️جمع سالم میان فقاهت، حکمت و عرفان. ✔️جمع سالم میان عقل و دین ✔️جمع سالم میان دنیا و آخرت ✔️جمع سالم میان عقلانیت، معنویت، عدالت و پیشرفت. https://eitaa.com/hekmat121/2005
📌 آدرس اشتباهی اصلاح‌طلبان برای گمراه کردن جبهه انقلاب اسلامی 🔹بارها گفته شد که یکی از ترفندهای مؤثر جریانهای سیاسی برای پیروزی بر رقیبان خود، آدرس اشتباهی دادن و برجسته سازی برخی از افراد مسئله‌دار در جبهه مقابل است چرا که از این طریق می‌توانند جبهه مقابل را نزد مردم بدنام و به برخی از ویژگی‌های غلط مثل جنگ‌طلبی، علم‌ستیزی، تمدن‌گریزی و امثال آن متهم کنند و آنها را از صحنه رقابت و کنش‌گری فعّال خارج کنند. 🔸جریان اصلاحات از دهه ۷۰ به بعد، بارها تلاش کرد که با برچسب‌زدن‌های اینگونه‌ای جبهه انقلاب اسلامی را تضعیف کند چرا با وجود متفکران برجسته و عالمان بزرگی همچون حضرات آیات مصباح‌بزدی، جوادی آملی، مهدوی کنی، مشکینی، هاشمی شاهرودی ، احمد جنتی، عزیزالله خوشوقت، مجتبی تهرانی، و مانند این بزرگان، نتوانستند جریان اصیل انقلاب را به انحراف ببرند و هرگونه برچسب زنی آنها نیز به جریان اصیل انقلاب اسلامی هم نتیجه معکوس می‌داد. 🔹اما بعد از وفات بسیاری از این عالمان بزرگ، جریانهای اصلاحات، صحنه را خالی دیدند و به متفکر سازی برای جریان اصولگرا پرداختند و با برجسته سازی افرادی نظیر آقایان حسن عباسی و رائفی‌پور مرحله‌ی جدیدی از برچسب زنی را آغاز کردند و اخیرا بر منبری معروف جناب آقای میرباقری کلید کرده‌اند و تلاش دارند تا با برجسته سازی وی و اندیشه‌های غرب‌ستیزانه و علم‌گریزانه‌ی وی، جبهه انقلاب اسلامی را دچار خطای در محاسبه کنند تا نوعی کنند و انقلاب و اسلام را در چارچوب تفکرات پر اشکال این جریان باز تعریف کنند. 🔸 روشن است که این کار خطرناک جریانات اصلاح‌طلبی در برجسته سازی امثال آقای میرباقری و نسبت دادن تفکرات آنها به مکتب مرتقی انقلاب اسلامی، جز یک اشتباه بزرگ و بداخلاقی سیاسی و بی‌تقوایی نیست. چرا که انقلاب اسلامی بر پایه‌های محکم برآمده از فقه جواهری و حکمت اسلامی بر محور همه‌ی آثار و اندیشه‌های حضرت امام خمینی و شاگردان برجسته‌ی ایشان همچون آیت الله العظمی خامنه‌ای، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید مفتح، و ده‌ها متفکر دیگر شکل گرفته است. اندیشه و تفکری که به همه میراث اسلامی اعم از دانش اصول و فقه جواهری ، حکمت متعالیه، کلام مبتنی بر عقلانیت باور واقعی دارد و بر همین پایه به دنبال جمع سالم و اجتهادی میان شریعت و سیاست، پیشرفت و معنویت، سنت و تجدد، علم قدیم و علم جدید است و هدف نهایی آن اقامه توحید و عدالت، صلح و آزادی جهانی برای همه بشریت است. عملکرد جبهه بر همین اساس سامان یافته است و کاملا ریشه در عقلانیت انقلاب اسلامی دارد و به هیچ وجه، با اندیشه‌های تضاد‌گرایانه چپ اسلامی و رویکردهای غرب‌ستیزانه و تمدن‌گریزانه نسبتی ندارد. 🔹 با وجود شخصیت‌های بزرگ فقهی و حکمی همچون حضرات آیات موحد کرمانی، محمد مهدی شب‌زنده‌دار، محسن اراکی، غلامرضا فیاضی، محمود رجبی، علیرضا اعرافی، حمید پارسانیا، محمدرضا مدرسی یزدی، احمد مبلغی، محمدرضا عابدینی، احمد عابدی، علی‌اکبر رشاد، سید احمد خاتمی، محمدباقر تحریری و امثال اینها که ریشه در فقه جواهری و حکمت قرآنی دارند و به مبانی و بنیان‌های اصولی و حکمی انقلاب اسلامی وفادار هستند هیچ جایی برای مراجعه به امثال آقای میرباقری و تفکرات شاذ و متفاوت ایشان و تفسیرهای اراده‌محورانه و تضادگرایانه ایشان از اسلام و انقلاب نیست تا موجبات سوء استفاده برخی اصلاح‌طلبان و خارج نشینان را فراهم کند و زمینه‌ی تجدیدنظر طلبی در مکتب انقلاب اسلامی را ایجاد کند. 🔸 البته هر جریان فکری و سیاسی حق دارد که در فضا و محیط علمی اندیشه‌های خود را صریح و شفاف بیان کند و تمایزهای خود را با دیگران آشکار کند. و در فضای علمی و نظری از ظرفیت‌های همه‌ی جریانهای دگراندیش برای اعتلای مکتب فقاهتی و حکمی انقلاب اسلامی بهره گرفت. اما به معنای آن نیست که هدایت جریان اصیل انقلاب اسلامی که خود دارای یک بنیان‌های قوی فقاهتی و فلسفی است و ریشه در سنت و تمدن اسلامی و علوم موجود حوزه‌های علمیه دارد به کسانی واگذار شود که اصل این مبانی و بنیان‌های فقاهتی و فلسفی را قبول ندارند و به دنبال یک طرح دیگر و تأسیس در فقاهت و تغییر در منطق اجتهاد و حکمتی است که منبع و مرجع مکتب انقلاب اسلامی بوده است. ✍سید مهدی موسوی ۲۶ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2138
📌 میراث چپ اسلامی و دوقطبی سازی کاذب اجتماعی ❇️ بخش اول: 🔸انقلاب اسلامی ایران بر یک بنیان حکمی و فقاهتی عمیقی استوار است که توسط امام خمینی (ره) و شاگردان برجسته‌ی ایشان صورت‌بندی عمیقی شده است و در تقابل و تضاد دو قطب کمونیسم و لیبرالیسم، یک مکتب فکری و قطب جدیدی را به وجود آورد. این مکتب و جریان جدید از ذیل و اراده‌گرایی به طور کامل خارج شد و با اعتماد بر قرآن و روایات، حکمت و فقاهت اسلامی، بنیاد جدیدی را برای اجتماع و سیاست با محوریت و عقلانیت متعالی به وجود آورد. ◀️ در منطق قدرت و اراده‌گرایی همه چیز بر پایه تقابل و تضاد معنا می‌شود و اساس حیات اجتماعی بر اکتساب قدرت سیاسی و سرپرستی و سلطه برای کنترل اهالی جامعه است. ◀️ اما در منطق هدایت و عقلانیت متعالی برآمده از معارف وحیانی و ریشه‌دار در علوم اسلامی، اساس این جهان بر «زوجیت» و «هم‌نوایی» موجودات این عالم است و باید برای اصلاح انحرافات یک الگوی هدایت پایه و عقل‌محور داشت. چرا که با برانگیختن عقل‌ها و شکوفایی اراده‌ی همه انسانهای جامعه، امکان گسترش توحید و غلبه عدالت و آزادی واقعی بر جهان به وجود می‌آید. هدف سیاست و حاکمیت در مکتب انقلاب اسلامی، هدایت جامعه بشری از طریق برانگیختن (اثاره‌ی) عقل‌ها و شکوفاسازی اراده‌ها از هرگونه اسارت شهوانی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی است. 🔹جریان از جمله جریان‌هایی است که ذیل منطق قدرت و اراده‌گرایی قرار دارد وبا تأکیدبر منطق تغییر و تغایر و تضادگرایی (دیالکتیک) درصدد تئوری‌سازی برای انقلاب ومقاومت بوده است. بر همین اساس یکی از معضلات انقلاب اسلامی از آغاز تا الان است و همیشه با موضع نسنجیده و تضاد گرایانه موجب پررویی جریانهای غرب‌زده شده است و با برجسته کردن اظهارات غلط ومبانی تضادگرایانه‌ی آنها، اصل انقلاب اسلامی ومفهوم متعالی مقاومت را نشانه می‌گیرند. 🔸جریان برخلاف عقلانیت جامع و عقلایی انقلاب اسلامی، با خوانش اراده‌گرایانه و اقتدارطلبانه از نصوص دینی، به فهم تغییر و تغایری (دیالکتیکی) از هستی و انسان، پرداخته است و بر همین اساس همه‌ی پدیده‌های عالم را بر منطق اراده و قدرت، تضاد و تقابل فهم می‌کند و آن را به اسلام استناد می‌دهد. تفسیر آنها از انقلاب و استقلال و مقاومت هم کامل تضاد گرایانه و اقتدار گرایانه است و با تحریف منطق و بیانات امام و رهبری، و نفی متفکران اصیل انقلاب، سعی دارد خود را به عنوان تنها فیلسوف، نظریه‌پرداز و تئوری‌پرداز و تئوریسین انقلاب و مقاومت معرفی کند. متاسفانه عموم کنشکران اجتماعی نیز به جهت ضعف در مبانی فکری و نخواندن تاریخ در دام آنها گرفتار می‌شوند. 🔸 چپ اسلامی در دو مرحله پیشین خود همواره سعی کرد تا کنش انقلابی ملت ایران و اندیشه‌ی امام خمینی (ره) را کاملا براساس تضاد و تغایر فهم کند. ✔️در مرحله اول از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰ ، چپ اسلامی در چهره مجاهدین خلق، گروه فرقان، گروه‌های چریکی بچه مسلمانها آشکار شد. جریان‌هایی که انقلاب اسلامی را به تغییر دادند و اصل در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی را درگیری و جنگ دانستند و بر همین اساس، مبارزات چریکی و رادیکال را تنها نسخه انقلاب و مبارزه معرفی می‌کردند و هرگونه فعالیت و مبارزه فکری و فرهنگی علما و متفکران اصیل انقلاب اسلامی را تخطئه می‌کردند و حتی برای دفاع از نظریه اسلام انقلابی خود، به ترور متفکران و فقیهان بزرگی چون شهید مطهری، شهید بهشتی، سعید مفتح، شهید باهنر، آیت الله خامنه‌ای و ... دست زدند چرا که درصدد ارایه «اسلام ناب محمدی» بودند. اسلامی که جمع سالم میان دنیا و اخرت، پیشرفت و عدالت، آزادی و معنویت، آرمان‌گرایی و واقع‌بینی، مبارزه و مقاومت، صبر و حرکت بود. ✔️ در مرحله دوم یعنی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۸ جریان چپ اسلامی در چهره نیروهای موسوم به حلول کرد و با فهم تقابلی از انقلاب همواره بر مبارزه و درگیری در هر شرایطی اصرار داشتند از فعالیت‌های محمد منتظری، مهدی هاشمی تا مجمع روحانیون مبارز و مواضع مجلس سوم و دفتر تحکیم وحدت و مانند آنها، تضاد و تغایر را اصل در هرگونه مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی می‌دانستند. به همین جهت بعد جنگ آمریکا و صدام، از ضرورت همراهی با صدام به عنوان خالدبن ولید در جنگ با آمریکا سخن گفتند و خواستند کشور را وارد یک جنگ همه جانبه جدید کنند که با هوشمندی مقام معظم رهبری جلوی این تقابل گرایی و جنگ طلبی گرفته شد و افق مقابله انقلاب اسلامی با آمریکا را در یک افق بالاتر و سطح تمدنی تبیین کردند و ساخت کشور را در راستای مبارزه با آمریکا و نظام سلطه ترسیم کردند. 🛑 ادامه دارد ... ✍سید مهدی موسوی ۲۷ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2139
📌 میراث چپ اسلامی و دوقطبی سازی کاذب اجتماعی ❇️ بخش دوم: 🔸 جریان در دهه شصت، اصطلاح را - که در اول انقلاب در مقابل جریانهای غرب‌زده و شرق‌زده به کار گرفته می‌شد- به طور کامل در انحصار خود در آورد و غیر خود را از رئیس جمهور وقت گرفته تا ۹۹ نماینده مجلس منتقد دولت میرحسین موسوی و همچنین علمای جامعه روحانیت مبارز را به و متهم می‌کردند و یک تفسیر تقابل گرایانه و تضادجویانه و دیالکتیکی از اسلام و انقلاب ارائه می‌دادند. این انحصارگرایی و تفسیر تضادگرایانه به دلایلی با اقبال زیادی در فضای عمومی جامعه مواجه شد و موجب شد که اکثریت مجلس سوم در اختیار این جریان قرار گیرد و از جایگاه مجلس اظهارات بسیار تند علیه سایر جریان‌ها و گروه‌های انقلابی مطرح شود و در عوض از ضرورت همکاری با صدام و مشارکت در جنگ با آمریکا سخن گفتند. 🔹اما به تدریج به‌جهت نزدیکی به نهضت آزادی و تفکرات امثال حسین حاج فرج دباغ (عبدالکریم سروش) و محمد مجتهد شبستری و با افول بلوک شرق و کنار رفتن از قدرت به جهت ضرورت سازندگی بعد از جنگ، به دگردیسی معرفتی روی آوردند و بر اساس همان منطق قدرت و اراده، از شرق‌گرایی به غرب‌گرایی تمایل پیدا کرده‌اند و در ذیل اندیشه جامعه‌مدنی و اصلاحات در شرق‌گرایی و غرب‌ستیزی خود تجدیدنظر کردند و به نقد تفکرات و وضعیت گذشته پرداختند؛ اما جالب این جاست که نگفتند خودشان اشتباه کرده‌اند و انقلاب و امام را بد فهمیده‌اند و بر مبنای بنیان‌های فقاهت و حکمت انقلاب اسلامی نمی‌اندیشده‌اند بلکه اظهارات و تفسیرهای خود را عین انقلاب و خط امام می‌دانستند و به نقد انقلاب اسلامی و بنیان‌های آن پرداختند چون چپ‌گرایی و غرب‌ستیزی مفرط خود را به ذات انقلاب و اندیشه امام نسبت می‌دادند. لذا همان چپ‌های دو آتیشه‌ی دهه شصت از دهه هفتاد به بعد نقش توسعه‌گرا و منتقد بازی می‌کنند و هر گونه دفاع از انقلاب و مقاومت و استقلال و پیشرفت اسلامی را ذیل اندیشه چپ و افکار پیشین خود تفسیر می‌کنند لذا انقلاب و امام و رهبری را به نقد غیر منصفانه می‌نشیند. 🔸جریان چپ دیروز (دولت میرحسین موسوی، اعضای مجمع روحانیون مبارز، مجمع مدرسین، دفتر تحکیم، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی،...) و غرب‌گرا و توسعه‌طلب امروز، یک ویژگی جالبی دارند و آن این است که اگر نتوانند اصل بنیان انقلاب و اندیشه امام و رهبری و متفکران بزرگ انقلاب اسلامی را به چپ‌گرایی متهم کنند تلاش دارند تا با برجسته کردن برخی از افراد دارای تفکرات چپ_اسلامی و روحیات غرب‌ستیزی و تحمیل آنها به عنوان متفکر و نظریه‌پرداز (تئوریسین) به جامعه انقلابی، راهی برای نقد مبانی و بنیان‌های انقلاب اسلامی فراهم کنند. 🔹 هرچند چپ‌های دهه شصت، در دهه هفتاد به تدریج دچار دگردیسی معرفتی شدند اما اصل تفکر چپ_اسلامی از بین نرفت و با توجه به سیاست‌های تند توسعه‌گرایانه‌ی دولت سازندگی، در بخشی از جامعه حضور داشت اما از فعالیت زیادی برخوردار نبود -در برخی تشکلات دانشجویی و نشریاتی همچون جبهه، شلمچه و یا اثرات الحسین فعالیت داشتند و نزد برخی از جوانان نفوذ داشتند. اما عموم مردم تحت هدایت رهبر معظم انقلاب حرکت می‌کردند و با بهره‌مندی از بیانات صریح و شفاف ایشان در باب پیشرفت و ساخت کشور بودند و آن بیانات توسط عالمان بزرگی همچون حضرات آیات مشکینی، مصباح یزدی، جوادی آملی، مهدوی کنی، جنتی، سبحانی، فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، مجتبی تهرانی، امامی کاشانی، عزیزالله خوشوقت و ائمه جمعه استانها و شهرستانها که تلاش گسترده‌ای برای تبیین معارف فقاهتی و حکمی انقلاب اسلامی انجام گرفت که خط اصیل اسلام ناب محمدی بدون گرایش به چپ و راست تبیین شد. 🔸اما با افراط دولت سازندگی و دولت اصلاحات در توسعه‌گرایی غربی و ترجمه اندیشه‌های لیبرال سرمایه‌داری، به تدریج در برابر آن جریان‌ها چپ هم فعال شدند و اندیشه‌های چپ و نقد لیبرال سرمایه‌داری در جامعه مطرح شد. بخشی از بدنه نهادها و جریان‌های انقلابی هم بدون توجه به عواقب بلندمدت آن، به ترویج برخی از شخصیت‌های چپ‌گرا و منتقد دولت سازندگی و دولت اصلاحات پرداختند تا از این طریق بتوانند جلوی گسترش اندیشه‌های لیبرالیستی و سرمایه‌داری را بگیرند و از مبانی انقلاب اسلامی در حوزه استعمارستیزی و ظلم ستیز دفاع کنند. لذا به تدریج و خیلی غیرمحسوس، اندیشه‌های چپ‌گرایانه با رویکردهای اگزیستانسیالیستی، اسلامی، عرفانی و هیأتی در جامعه گسترش یافت و در دولت آقای احمدی‌نژاد هم تقویت مالی و اجتماعی شدند. 🛑 ادامه دارد ... ✍سید مهدی موسوی ۲۷ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2140
📌 میراث چپ اسلامی و دوقطبی سازی کاذب اجتماعی ❇️ بخش سوم: 🔸برجسته شدن دغدغه - که از ارزش‌های بنیادین انقلاب اسلامی بود - در دولت آقای احمدی‌نژاد، سبب شد که در برابر اندیشه‌های لیبرالیستی که بر تأکید داشتند به تدریج اندیشه‌های سوسیالیستی با اقبال عمومی مواجه شود بخصوص کسانی که از آیات و روایات استفاده می‌کنند و از قدرت بیان انقلابی، غرب‌ستیزانه و رویکرد تند منتقدانه نسبت به غرب‌زده‌های داخلی و دولت‌مردان پیشن برخوردار بودند از محبوبیت و معروفیت زیادی برخوردار شدند و عضو ثابت جلسات بصیرتی و جریان‌شناسانه ای بودند که با هدف تبیین مبانی انقلاب اسلامی توسط نهادهای انقلابی برگزار می‌شد. جلساتی که به تعمیق دوقطبی‌های کاذب برآمده از چپ و راست انجامید‌. 🔹 این جریان‌ها به اسم انقلابی‌گری اما گسسته از «عقلانیت انقلاب اسلامی» و اندیشه‌های متفکران اصیل انقلاب، در این دوره با انحصاری کردن مفاهیمی همچون عدالت، انقلاب، شهید، مقاومت، دشمنی با صهیونیزم و هلوکاست یک دوگانه‌ی کاذبی را در جامعه به وجود آوردند و با شکل‌دهی به دوقطبی «احمدی‌نژاد و هاشمی‌رفسنجانی» موهم دو قطبی «عدالت و آزادی»، «انقلاب و توسعه»، «ارزش‌ها و منافع» شدند و طبیعی بود که عموم انقلابی‌ها از بین این دوگانه‌ها، آن طرفی را بپذیر که بیشتر ادعای انقلابی‌گری را دارد لذا طرف احمدی‌نژاد، عدالت، انقلاب و ارزشها را انتخاب کنند اما در قالب دوقطبی و تفسیری که احمدی‌نژاد و اطرافیان او از این مفاهیم القا می‌کردند. به تدریج هرکس که شبیه آقای احمدی‌نژاد نمی‌اندیشید به طیف سازشکازی، توسعه‌طلبی، مخالف عدالت، و ... متهم می‌شد و از دایره‌ی انقلابی بودن حذف می‌شد. برخی از مراجع تقلید، عالمان حوزوی، شخصیت‌های سیاسی، فرماندهان جنگ از جمله افرادی بودند که به نام انقلابی‌گری و مخالفت با احمدی‌نژاد طرد شدند (مانند: آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله جوادی آملی، دکتر عماد افروغ، دکتر حداد عادل، و صدها شخصیت دیگر). حتی کار به جایی رسید که نصایح مشفقانه حضرت آیت الله مصباح یزدی را هم نشنیده گرفتند و عملا ایشان را هم حذف کردند در حالی که قدرت گرفتن احمدی‌نژاد مرهون دو دهه تلاش علمی و تشکیلاتی آیت الله مصباح یزدی بود. 🔸در عوض کسانی که تند و تیزتر بودند و به تقابل و تضاد کامل با غرب و ادبیات توسعه و دولت‌مردان سازندگی و اصلاحات می‌پرداخت و سخنرانی‌های آتشین‌تر داشتند در رسانه‌ها به عنوان نماد بصیرت، انقلابی‌گری معرفی می‌شدند هرچند هیچ سابقه درخشان انقلابی و هیچ سابقه علمی و نظری نداشتند و مع‌الاسف با رحلت و یا کنار گذاشتن عالمان بزرگ انقلاب اسلامی، به تدریج این افراد نقش متفکر، نظریه‌پرداز، تئوریسین هم پیدا کردند و به تفسیرهای تقابل‌گرایانه و تضادگرایانه از اسلام و انقلاب روی می‌آوردند و از طریق یک شبکه‌ی گسترده‌ی رسانه‌ای هم سخنزانی‌های آنها در اختیار عموم جامعه قرار می‌گرفت. 🔹بزرگترین آفت این دوقطبی سازی کاذب، از بین بردن همبستگی اجتماعی و تبدیل مفاهیم وحدت بخش به مفاهیم اختلاف انگیز بود. توسط این جریان‌ها، مفاهیمی همچون انقلاب، عدالت، آزادی، پیشرفت، توسعه، مبارزه با استکبار، مبارزه با صهیونیزم، به گونه‌ای تفسیر شد که هیچ نسبتی با زندگی مردم و افق‌های بلند آینده نداشت و صرفا به یک امور ایدیولوژیکی محض و تقابل گرایانه با مطلق غرب و دست آوردهای علمی و تمدنی و فرهنگی آن تعریف شد که به تدریج عموم مردم و بخصوص نسل تحصیل کرده نسبت به آن مفاهیم احساس بیگانگی کردند و آن‌ها در تضاد با زندگی و پیشرفت و آینده کشور تلقی کردند. در این هنگام همان چپ‌های مسلمان و پشیمان دیروز به کمک راست‌های غرب‌زده‌، به طور مشترک بر این احساس بی‌اعتمادی و بیگانگی دمیدند و آن را زمینه‌ساز جنگ و سوریه سازی معرفی کردند و بر آتش آن دوگانه سازی و قطب‌سازی کاذب دمیدند و البته آن را به کل جریان‌های انقلابی و مکتب فکری انقلاب اسلامی نسبت دادند. بر همین اساس بود که در سال ۹۲ توانستند بر همه امور جامعه مسلط شوند و مذاکرات بی‌فایده با آمریکا و برجام ضعیف و بی پشتوانه را به نظام تحمیل کنند. 🔸همان افرادی که خود زمینه‌ساز انحراف بخشی از جبهه اسلامی شدند به جای عذر خواهی و بازگشت به عقلانیت انقلاب اسلامی، به تدریج از اصل انقلاب فاصله گرفتند و نامه‌های سرگشاده برای رهبر معظم انقلاب اسلامی فرستادند و به بهانه عدالت‌خواهی و برجام‌ستیزی مخالف‌خوان همه اقدامات جمهوری اسلامی در امور داخلی و سطح بین‌المللی و حمایت از جبهه مقاومت شدند. 🛑 ادامه دارد .... ✍سید مهدی موسوی ۲۷ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2142
📌 میراث چپ اسلامی و دوقطبی سازی کاذب اجتماعی ❇️ بخش چهارم: 🔸 با کناره‌گیری احمدی‌نژادی‌ها، داستان به پایان نرسید و در صورت‌های جدیدی ادامه دارد که تشخیص آن از سایر جریانهای انقلابی، برای بسیاری، بسیار مشکل است؛ چرا که حجاب معاصرت و فعالیت رسانه‌ای گسترده این جریانات موجب شده است که چهره‌ای انقلابی و متفکر از آنها در جامعه منتشر شود بدون آنکه به تفاوت‌های مبنایی آنها با بنیان‌های انقلاب اسلامی و فقاهت و حکمت امام خمینی و سایر متفکران اصیل انقلاب اشاره‌ای شود. این جریان جدید نیز با اصرار بر منطق تغییر و تغایر همچنان بر فهم تضادگرایانه و اقتدارطلبانه از اسلام و انقلاب دارند و بر غرب‌ستیزی مطلق اصرار دارند و اصل اولیه معادلات اجتماعی و بین‌المللی را در تقابل و تضاد مستقیم می‌دانند و هرگونه صبر انقلابی و محاسبات دقیق نظامی مبتنی بر عدم‌ شتابزدگی در مواجه‌ی با نظام سلطه را به ترس، محافظه‌کاری، عقب‌نشینی،... تفسیر می‌کنند. 🔹امروز نیز به جای حمایت علمی و منطقی از بیانات رهبر معظم انقلاب در تبیین اصل «عدم تعلل و عدم شتابزدگی» در و تبیین صحیح و منطقی از به نحوی که موجب دل‌گرمی مردم و همراهی آنها با تصمیمات کلان نظام باشد به گونه‌ای سخن می‌گویند که موج‌های منفی به جامعه منتقل می‌شود و با اصرار بر مفاهیمی همچون استقبال از «بلا» و «ابتلا»، و ... مردم را نگران می‌کنند و بهانه به دست چپ‌های قدیم و گروه‌ها و احزاب دنیاطلب و محافظه‌کار امروز می‌دهد که اصل و را زیر سؤال ببرند و جامعه را نسبت به اصل مقاومت و مبارزه با استکبار دل‌سرد کنند. 🔹 خلاصه مهمترین میراث ، دو پارچه کردن جامعه با تفسیر رادیکال و تضادگرایانه و انحصار طلبانه از مفاهیم چون انقلاب و مقاومت است در حالی که این گونه مفاهیم امروز باید محور وحدت و وفاق و همگرایی میان همه اقشار جامعه باشد. امروز کسی می‌تواند ادعای نظریه‌پردازی و تئوریسین مقاومت باشد که به بنیان‌های فقهی و حکمی انقلاب اسلامی و‌همه اندیشه‌های امام و رهبری معتقد و پایبند باشد و فقط از همان پایگاه، حقیقت متعالی را تبیین کند. تفسیرهای تقابل‌گرایانه و تضادگرایانه و اراده گرایانه با هر قصد و نیتی نه تنها موجب خدمت به جبهه مقاومت نیست بلکه زمینه ساز اختلاف افکنی میان گروه‌ها و احزاب سیاسی است و موجبات نگزانی و ناراحتی مردم را فراهم می‌کند. 🔸جبهه اصیل انقلاب اسلامی باید ازدوگانه توهمی و‌جعلی جریان‌های چپ‌گرا و راست‌گرا خود را برهانند و به عقلانیت ناب انقلاب براساس نظام فکری امام خمینی و امام خامنه‌ای مراجعه کند و برسه اصل (حکمت، عزت و مصلحت) همه‌ی پدیده‌ها را فهم کند و به تصمیمات کلان نظام جمهوری اسلامی و اظهارات مسئولانه مسئولان نظام اعتماد کامل داشته باشد و تنها همان حرفی را تکرار کند که امام جامعه و رهبر حکیم و فقیه انقلاب بیان می‌کند نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. 🔹 اندیشه‌ی یک اندیشه متعالی و عقلانی است که ریشه در فقاهت و حکمت ناب اسلامی دارد و بر محاسبات دقیق شرایط جهان امروز استوار است که جز از طریق نظام فکری امام خمینی و امام خامنه‌ای، هر تفسیر دیگری از آن ناصواب است. نظریه مقاومت بر اصولی استوار است مانند: ۱. حقیقت‌جویی و هدایت یابی انسان؛ ۲. ریشه فطری و حسن ذاتی عدالت و قبح ذاتی ظلم؛ ۳. جهانی بودن و عقلی بودن حسن عدالت و قبح ظلم،؛ ۴. اعتقاد واقعی به وحدت امت اسلامی نه صرف تقیه و تاکتیک؛ ۵. رستگار دانستن شهدای مقاومت از هر مذهبی؛ ۶. اعتقاد به همبستگی جبهه مستضعفان عالم براساس اصول فطری اخلاق و عدالت؛ ۷. بهره‌مندی حداکثری از همه‌ی علوم و فناوری‌های جدید در جهت افزایش توان ملل مسلمان نه از باب اضطرار و اکل میته. 🔸آخرین نکته اینکه صلح و جنگ یک مقوله کاملا تخصصی و حاکمیتی است که در اختیار امام جامعه و فرماندهان نظامی و مسئولان امنیتی کشور است و هرگونه اظهارنظر شخصی و رسانه‌ای از هرکسی در این باب، خلاف عقلانیت و عدالت است و موجبات نگرانی‌ها و تندروی‌ها را فراهم می‌کند و جز دوقطبی سازی کاذب هیچ نتیجه‌ای ندارد. به اعتقاد فقها، هر اظهارنظر و عملی که در شرایط بحرانی موجب گسست اجتماعی میان همه احزاب و نیروهای اجتماعی شود و یا موجب تحریف حقیقت مقاومت و نگران کردن مردم شود ویا موجب تضعیف مسئولان سیاسی و امنیتی و نظامی کشور شود قطعا حرام وضدجبهه مقاومت است. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ ... 🛑 پایان. ✍️سید مهدی موسوی ۲۷ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2143
غمت مباد که دنیا ز هم جدا نکند رفیق‌های در آغوش هم گریسته را... 🔘وزیر امور خارجه: *یحیی السنوار ترسی از مرگ نداشت بلکه در غزه در جستجوی شهادت* بود. *او شجاعانه تا آخرین نفس در صحنه نبرد جنگید.*
رقص و جولان بر سرِ میدان کنند رقص اندر خونِ خود مردان کنند چون رهند از دستِ خود دستی زنند چون جهند از نقصِ خود رقصی کنند
📌خار و میخک داستان خاطرات اسارت شهید مجاهد یحیی سنوار در زندانهای رژیم سفاک صهیونیستی به قلم شهید یحیی سنوار https://eitaa.com/usul121/1675
📌 کتابشناسی نقد دفتر فرهنگستان ۱. درس‌گفتارهای نقد نظریه علم دینی دفتر فرهنگستان ، آیت الله ربانی گلپایگانی موجود در سایت فقاهت و کتاب «علم دینی»؛ ۲. جریان شناسی فکری استاد خسروپناه؛ ۳. معنا، امکان و راهکارهای علم دینی، استاد حسین سوزنچی؛ ۴. الگوهای کلان علوم انسانی اسلامی، سید مهدی موسوی؛ ۵. نقدهای استاد حسن معلمی و استاد دکتر حاجی ابراهیم و دیگران در کرسی "جهت داری علوم حجت الاسلام میرباقری" ۶. در جستجوی علوم انسانی اسلامی، استاد خسروپناه ۷. مقاله "اراده گرایی، به مثابه مبنایی برای علم دینی در نظریة فرهنگستان علوم اسلامی"، دکتر سید محمد تقی موحدی ابطحی 8. مقاله "بازشناسی اندیشة سیاسی اصحاب فرهنگستان علوم اسلامی قم" دکتر داوود فیرحی و محمدصادق پورابراهیم اهوازی 9. "از نگاه اراده محورانه به علم تا تولید علم دینی (بررسی گفتمان فرهنگستان علوم اسلامی پیرامون ضرورت و کیفیت تولید علم دینی)" دکتر غلامرضا جمشیدی ها، ابوالفضل ذوالفقاری، شهلا باقری میاب ، حسن محمدمیرزائی. 10. مقاله"چگونگی تحقق علم دینی از منظر فرهنگستان " مهدی قربان زاده مهدی قربان زاده 11. مقاله "نسبت نظریه فرهنگستان علوم اسلامی درباره علم دینی با واقع گرایی معرفت شناختی " دکتر سیدمحمدتقی موحدابطحی 12. نقد و بررسی دیدگاه فرهنگستان علوم اسلامی در علم دینی" استاد دکتر علی مصباح و عباس گرائی. ۱۳. روحانیت و تجدد عبدالوهاب فراتی. و .... 🔹کتابشناسی نقد فلسفه شدن: 1. نقدی بر مارکسیسم، فیلسوف انقلاب استاد شهید مطهری 2. فلسفه تاریخ، فیلسوف انقلاب استاد شهید مطهری 3. مسئله شناخت، فیلسوف انقلاب استاد شهید مطهری ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2147
🔹پیام رهبر انقلاب اسلامی در پی شهادت مجاهد قهرمان، فرمانده «یحیی السنوار» 📣 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی خطاب به ملتهای مسلمان و جوانان غیور منطقه با تجلیل از مجاهد قهرمان، فرمانده «یحیی السنوار» تأکید کردند: جبهه مقاومت همانگونه که قبلاً با شهادت برجستگان خود از پیشروی باز نماند، با شهادت سنوار هم کمترین توقفی نخواهد داشت باذن‌الله. حماس زنده است و زنده خواهد ماند. 👇متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: 🔹️بسم الله الرّحمن الرّحیم ✏️ ملّتهای مسلمان! جوانان غیور منطقه! مجاهد قهرمان، فرمانده یحیی السّنوار، به یاران شهیدش پیوست. ✏️ او چهره‌ی‌ درخشان مقاومت و مجاهدت بود؛ با عزم پولادین در برابر دشمن ظالم و متجاوز ایستاد؛ با تدبیر و شجاعت به او سیلی زد؛ ضربه‌ی جبران‌ناپذیر هفتم اکتبر را در تاریخ این منطقه به یادگار گذاشت؛ و آنگاه با عزّت و سربلندی به معراج شهیدان پرواز کرد.. ✏️ کسی چون او که عمری را به مبارزه با دشمن غاصب و ظالم گذرانده است، سرانجامی جز شهادت شایسته‌ی او نیست. فقدان او برای جبهه‌ی مقاومت البتّه دردناک است، ولی این جبهه با شهادت برجستگانی چون شیخ احمد یاسین، فتحی شقاقی، رنتیسی و اسماعیل هنیّه از پیشروی باز نماند، و با شهادت سنوار هم کمترین توقّفی نخواهد داشت؛ باذن الله. حماس زنده است و زنده خواهد ماند. ✏️ ما چون همیشه، در کنار مجاهدان و مبارزان بااخلاص خواهیم ماند؛ بتوفیق من الله و عونه. ✏️ اینجانب شهادت برادرمان یحیی السّنوار را به خاندانش، به همرزمانش، و به همه‌ی دلبستگان جهاد فی‌سبیل‌الله تبریک، و فقدانش را تسلیت میگویم. ✏️ والسّلام علی عباد الله الصّالحین ✍ سیّدعلی خامنه‌ای؛ ۱۴۰۳/۷/۲۸
📚 انتشار تازه ترین اثر گروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی 📘فلسفه سیاسی علامه طباطبایی 🔹کتاب «فلسفه سیاسی علامه طباطبایی» اثر احمدرضا یزدانی مقدم است که در پژوهشکده علوم اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تهیه و به همت نشر این پژوهشگاه در ۴۱۰ صفحه به چاپ رسید. 🔹این کتاب در دو بخش تالیف شده است؛ بخش اول با عنوان «نظام فلسفی علامه طباطبایی» به بررسی معرفت شناسی، هستی شناسی، خداشناسی و انسان شناسی اختصاص دارد. 🔹دومین و آخرین بخش از این کتاب با عنوان «فلسفه سیاسی علامه طباطبایی» انسان شناسی فلسفه سیاسی، وضع طبیعی و قرارداد اجتماعی و عدالت اجتماعی را بیان کرده و حکومت و قانون را به نگارش درآورده است.
📌 یحیی السنوار محک سنجش حامیان جبهه مقاومت 🔹به بیان رهبر معظم انقلاب یحیی السنوار «چهره‌ی‌ درخشان مقاومت و مجاهدت بود؛ با عزم پولادین در برابر دشمن ظالم و متجاوز ایستاد؛ با تدبیر و شجاعت به او سیلی زد؛ ضربه‌ی جبران‌ناپذیر هفتم اکتبر را در تاریخ این منطقه به یادگار گذاشت؛ و آنگاه با عزّت و سربلندی به پرواز کرد.» 🔸از این رو، می توان شهید سعادتمند یحیی السنوار را نماد جبهه مقاومت و پایداری دانست و او محصول عقلانیت انقلاب اسلامی و تفکر مقاومت است. تفکری که اختصاصی به هیچ مذهب و جغرافیایی ندارد و دایره‌ی آن به گستره‌ی جغرافیای انسانیت و ادیان الهی و مذاهب اسلامی وسیع است. یحیی السنوار متفکر بزرگ جبهه مقاومت و طراح بزرگ میدان و مرد حقیقی رزم و مجاهدت است. لذا نکته مهمی که هست با همین معیار می‌توان همه مدعیان حمایت از مقاومت را هم محک زد. 🛑 حال این پرسش جدی مطرح می‌شود که آیا کسانی را که هیچگاه در شهادت شهید بزرگ و در شهادت چهره درخشان مقاومت هیچ گونه موضع‌گیری نکردند و هیچ پیام تسلیتی ندادند و در مواضع خود، نامی از آنها نبرده‌اند، می‌توان حامی واقعی جبهه مقاومت دانست؟؟؟ ۲۸ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2150
📌 تفکر مقاومت و اعتقاد به وحدت اسلامی یکی از مخاطبان کانال این پرسش را ارسال کرده و ان‌شاءالله در اولین فرصت پاسخ داده خواهد شد. ❇️پرسش وارده جناب استاد سلام علیکم از مطالب مفید کانالتون بسیار ممنونم خیلی راهگشا و بصیرت بخش است فقط پیرامون مطلب اخیرتان درباره محک حامی جبهه مقاومت (اینجا) یک سوالی به ذهنم رسید و ممنون می‌شوم پاسخ بدهید.🌺 مقام معظم رهبری براساس چه مبانی فکری این جایگاه عالی و بزرگی را برای مبارزان و مجاهدان اهل سنت در جبهه مقاومت معتقدند؟ آیا کسانی که وحدت شیعه و سنی را فقط از باب تقیه می‌دانند می‌توانند از تفکر مقاومت دفاع کنند؟ اگر زحمتی نیست مقداری پیرامونی مبانی تفکر مقاومت از منظر امام و آقا و ضرورت اعتقاد به وحدت اسلامی و رستگاری شهدای مقاومت بنویسد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2151
📌 منطق بنیادین «نظریه مقاومت» ۱ از ۳ 🔹نظریه مقاومت، یکی از اصول جاودان نظام اندیشه اسلامی و از محورهای مهم مکتب فکری انقلاب اسلامی و نظام فکری امام خمینی (رضوان الله علیه) و مقام معظم رهبری (دامت برکاته) است و در نسبت با کل اندیشه‌ی ایشان باید فهم وتفسیر شود. 🔸در منطق قرآن و روایات و دستگاه اجتهادی امام و رهبری، جوهره انسان، فطرت کمال‌جویی تنفر از نقص است و همین اساس انسانیت و بنیان رستگاری است. همه ادیان الهی و مذاهب اسلامی آمده‌اند تا گوهره وجودی انسان راکه فطرت کمال‌مطلق‌خواه است شکوفا سازند و زمینه تحقق کلمه «توحید» را فراهم کنند؛ چرا که توحید مصداق تام و اتم فطرت کمال‌خواهی و تنفر از نقص است. «توحید نفی عبودیت غیر خداست» و این جز از طریق «قیام لله» و «مجاهدت فی سبیل‌الله» در همه شئون حیات بشر ممکن نشود. 🔹«قیام لله» برای شکوفایی فطرت الهی همه‌ی انسان‌ها و تحقق توحید و عدالت بر جهان، پایه‌ای‌ترین مبنای «مقاومت» است. مقاومت و ایستادگی در برابر هر سختی و دشمنی، در برابر هرگونه ظلم و پلشتی، تنفر علمی و عملی از هر نقص و محدودیتی است. براین اساس «مقاومت» مقتضای فطرت همه‌ی انسان‌هاست و از ح‍ُسن ذاتی برخوردار است و عقل همگان به حُسن و ضرورت آن معترف است و هیچ انسان منصفی با آن مخالفت ندارد بلکه آن را «حق» بشریت می‌شمارد و همگان را «مسئول» اقامه آن می‌داند. 🔹همچنین «مقاومت» و «جهاد» از جمله احکام الهی همه‌ی ادیان توحیدی و مذاهب اسلامی است و خداوند متعال آن را از همگان خواسته است و حکم الهی بر همه‌ی انسان‌ها اعم از مذهبی و غیر مذهبی مستقر شده است. از این‌رو، «مقاومت» یک «مسئولیت اجتماعی» همگانی است و اختصاصی به به هیچ فرد و گروه مذهبی و غیر مذهبی ندارد. و هر کس به اندازه توان و قدرتی که توانسته کسب کند می‌بایست اقدام کند خداوند می‌فرماید: «خداوند هیچ کس را، جز به اندازه توانایی‌اش، تکلیف نمی‏کند.» 🔸 بنابراین اصل «مقاومت» و «دفاع از حقوق خود» و جهاد علیه ظالمان و قاصبان حقوق افراد و ملتها، یک اصل عقلانی و منطقی و جهانی است و اختصاص به هیچ گروه و مذهبی ندارد و هر کس باید به اندازه مقدورات فکری، جسمی و اجتماعی خود، برای آن قدرت لازم را به دست بیاورد و به رسالت انسانی، عقلی و الهی خود عمل کند. 🔹 هر کس که با این مبنا، اقدامی انجام دهد او مجاهد است و عمل او نزد خداوند متعال محفوظ است و براساس نوع اعتقادات و سبک زندگیش به او پاداش می‌دهد که ما از میزان و نحوه‌ی آن مطلع نیستیم و باید آن را به خداوند متعال بسپاریم. اما تعظیم، تجلیل و تکریم از چنین مجاهدانی در این دنیا، بحسب زحمات و مجاهدت‌های که داشته است وظیفه‌ی همه انسانها و دولت‌هاست وتعیین کننده خطمشئ مسیر تکاملی بشریت و نشان دهنده‌ی الگوها و اسوه‌های نسل‌های آینده است. 🔸 علاوه بر این براساس فقه شیعه، هر انسانی که برای حمایت از جامعه‌ی اسلامی و دفاع از معارف توحیدی و اعتلای کلمةالله با دشمنان بجنگد و در این راه کشته شود و یا در صحنه نبرد، انسان بی‌گناهی کشته شود، «شهید» محسوب و احکام فقهی شهید براو جاری می‌شود و دولت اسلامی موظف با تکریم و تعظیم او بازماندگان اوست. اما درباره اجر اخروی و جایگاه معنوی همه‌ی شهدا در قیامت هیچ گونه اظهار نظری نمی‌توان داشت وآن اختصاص به خداوند متعال و معصومین «علیهم‌السلام» دارد و ورود به این گونه مباحثات، خروج از بحث علمی و الهیاتی و افتادن در دام مغالطات و فرقه‌گرایی های خطرناک است. 🔹 براساس منطق قرآنی و مکتب فکری انقلاب اسلامی آنچه مهم است اجماع جهانی مستضعفان عالم از هر مذهبی بر پایه فطرت علیه ظلم و بی‌عدالتی است که موجبات رحمت الهی را فراهم می‌سازد. لذا وحدت اسلامی پیش شرط شکل گیری جبهه مقاومت است. نظریه‌پرداز بی‌بدیل و معمار بزرگ «مقاومت»، و رهبرجبهه مستضعفان، فیلسوف الهی، عارف ربانی و فقیه کم‌نظیر حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه) در این‌باره می‌فرماید: «مستضعفین جهان، چه آنها که زیر سلطۀ امریکا وچه آنها که زیر سلطۀ سایر‏‎ ‎‏قدرتمندان هستند اگر بیدار نشوند و دستشان را به هم ندهند و قیام نکنند، سلطه های‏‎ ‎‏شیطانی رفع نخواهد شد. همه باید کوشش کنیم که وحدت بین مستضعفان درهر‏‎ ‎‏مسلک ومذهبی که باشند، تحقق پیدا کند که اگر خدای پیدا شود، این‏‎ ‎‏دو قطب مستکبر شرق و غرب مانند سرطان همه را به هلاکت خواهند رساند. ماعازم‏‎ ‎‏هستیم که تمام سلطه ها را نابود سازیم، وشما هم کوشش کنید که ملتها رابا حق همراه‏‎ ‎‏کنید و آنچه مهم است این است که شما درمذهب خود وما در مذهب خودمان اخلاص‏‎ ‎‏را حفظ وبه خدای تبارک وتعالی اعتماد داشته باشیم تا عنایت او شامل حال ما باشد و ما‏‎ ‎‏را از تحت این سلطه‌ها خارج سازد.»(صحیفه امام،ج۱۷،ص۴۲۹) ✍سیدمهدی موسوی ۲۹مهر۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2153
📌 منطق بنیادین «نظریه مقاومت» ۲ از ۳ نظریه مقاومت در مکتب حکمی و فقاهتی معمار مقاومت حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و در نظام فکری شارح و بسط دهنده‌ی آن حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (دامت برکاته) بر چند اصل محوری استوار است. ۱. حکمت‌بنیانی امام خمینی و آیت الله العظمی خامنه‌ای بارها فرموده‌اند که تمام مناسبات سیاسی و اجتماعی در اسلام بر پایه حکمت، عقلانیت و فقاهت سامان یافته است و از بنیان‌های محکم عقلانی برخوردار است و در همه محاسبات داخلی و بین‌المللی می‌بایست به عنصر زمان و مکان توجه شود و با دقت علمی و بهره‌گیری از مشاوره کارشناسان و متخصصین تصمیمی انتخاب شود که به تحقق منافع ملی و اهداف متعالی اسلامی منتهی شود. در درک و فهم نظریه مقاومت نیز باید به این نکته توجه شود که مقاومت برآمده از فطرت و ریشه دار در عقل و برآمده از عقلانیت اجتماعی و عملی است و کاملا در نسبت به عنصر زمان و مکان و هماهنگ با منافع ملی، اهداف اسلام، مصالح مسلمین و آینده نگری تدبیر و طراحی شده است. لذا حرکت مقاومت همواره سعی در باز خوانی و بازسازی خود در نسبت با شرایط زمانی و مکانی با بهره‌گیری از اصول فقاهتی اسلام و مشورت خبرگان و کارشناسان امور مذهبی، سیاسی، امنیتی و نظامی است. ۲. مصلحت بینی در نظریه مقاومت، شناخت مصالح اسلام و مسلمین یک اصل مبنایی و واقع‌گرایانه است. بر این اساس، در نظریه مقاومت، هرگونه افراط و تفریط و هرگونه تعلل و شتاب در کنش‌ها و واکنش‌ها نفی می‌شود و صرفا براساس مصالح اسلام و مسلمین با ملاحظه شرایط مختلف تصمیم‌گیری لازم گرفته می‌شود. لذا مقاومت بر پایه مصلحت به تنظیم عهدها و پیمانها، پذیرش آتش‌بس و صلح یا جنگ می‌پردازد. ۳. دفاع از حقوق، ابرو، مال و جان مردم
یکی از بزرگترین اهداف و آرمانهای مقاومت دفاع
از حقوق، آبرو، جان و مال عموم مردم و اهالی جامعه است. از این‌رو، در همه تصمیم‌گیری های جبهه مقاومت یکی از اصول مهم و اساسی حفاظت از جان و مال و آبروی غیرنظامیان و کاهش تلفات انسانی و مالی از مردم غیرنظامی حتی از جبهه دشمن است. در منطق قرآن و اسلام هرگونه کشتار جمعی، سپر انسانی از انسانها، تصمیم‌گیری‌هایی که به کشتار جمعی منتهی شود جایز نیست. البته رژیم‌های سفاک مثل رژیم صهیونیستی به هیچ اصل انسانی و اخلاقی پایبند نیست و در هر شرایطی به کشتار جمعی غیرنظامیان دست می‌زند اما با همین وجود می‌بایست براساس عقلانیت و مصلحت تصمیم‌گیری و اقدام لازم انجام گیرد. ۴. حفاظت از عزت مسلمین از جمله اصول محوری در نظریه مقاومت، توجه به عزت و عظمت مسلمین و مستضعفان عالم است و براساس قاعده «نفی سبیل» هرگونه اقدامی که موجب ضعف مسلمین و مستضعفین و برتری سران سلطه و استکبار بشود نفی می‌شود. از این‌رو، در همه تصمیمات، اظهارات و اقدامات لازم است عزت اسلام و مسلمین حفظ شود و از اقدامات شتابزده و افراط و تفریطهای که موجب می‌شود جبهه مقاومت تضعیف شود و یا مورد شماتت دیگران قرار گیرد باید پرهیز شود. چرا که گاه اظهارات نسنجیده و شعاری موجب بدنامی جبهه مقاومت و اندیشه متعالی مقاومت می‌شود و نااهلان از آن سوءاستفاده می‌کنند. ۵. مردم‌محوری در مکتب انقلاب اسلامی، محور اصلی جبهه مقاومت، مردم منطقه و نسل جوان و مردان مقاوم همان منطقه هستند و دولت‌های کشورهای دیگر نقش حمایت کننده و پشتیبان را بر عهده دارند. چرا که اگر مردم منطقه خود به میدان نیایند و فرماندهی میدان را بر عهده نگیرند، دخالت دولت‌ها راه به جایی نخواهد برد. از این‌رو، حضرت امام و مقام معظم رهبری، بر راهکار اساسی و تشکیل جبهه مستضعفان عالم تأکید دارند زیرا میدان دار همه پیروزی‌ها مردم و بخصوص نسل جوانِ مقاوم هستند. ۶ و ۷. وحدت امت اسلامی و جبهه مستضعفان عالم از منظر امام خمینی و آیت الله العظمی خامنه‌ای، جبهه مقاومت متعلق به هیچ مذهب و آیین و دینی نیست بلکه یک اصل فطری و فراگیر جهانی است که بر سنت‌های الهی تاریخ و ثابتات دین و عقل استوار است. و از آنجا که جبهه استکبار میان خود اتحاد بر قرار ساخته‌اند و از همه ظرفیت‌های موجود برای بسط سلطه‌ی خود استفاده می‌کند در برابر آنها باید همه مستضعفان عالم و بخصوص همه مسلمین باید در یک جبهه‌بندی واحد علیه ظلم و استکبار متحد شوند و با هم افزایی و همبستگی حداکثری زمینه را برای انزال رحمت الهی و حرکت در مسیر سعادت فراهم کنند. بنابراین وحدت اسلامی پیش شرط شکل‌گیری جبهه مقاومت است. در این مکتب متعالی، وحدت یک امر حقیقی و واقعی است و می‌بایست ریشه در جان آدمی داشته باشد و الا به صرف قرارداد و تقیه نمی‌توان موجبات وحدت را فراهم کرد و چرا که قراردادها و امر تقیه‌ای کاملا شکننده است. 🛑 ادامه دارد ... ✍سیدمهدی موسوی ۲۹مهر۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2155
📌 منطق بنیادین «نظریه مقاومت» ۳ از ۳ ۸. ولایت اجتماعی و کار تشکیلاتی مقاومت یک فعالیت جمعی و شبکه‌ای است که از اتصال قلبی و هم‌بستگی اجتماعی جمعی از انسانها به وجود می‌آید اصلی که در فرهنگ قرآنی و مکتب انقلاب اسلامی به «ولایت» نام برده می‌شود. ولایت آن ساختار وجودی و اجتماعی جبهه مقاومت است که از سه لایه اصلی تشکیل شده است: ۱. همبستگی درونی نیروها؛ ۲. مرزبندی دقیق با دیگران؛ ۳. رعایت سلسله مراتب فرماندهی و رهبری. ۹. تجهیز به پیشرفته‌ترین ابزارها و فن‌آوری‌ها در مکتب فکری انقلاب اسلامی، علم و فناوری یک واقعیت مهم در زندگی بشر است و در هیچ سطحی، گریزی از آن نیست بلکه باید براساس عقلانیت حکمی و اجتهادی، علوم و فن‌آوری‌های قدرت ساز و امنیت بخش را به دست آورد و اگر لازم است باید از جوامع دیگر اقتباس و در منظومه فکری خود هضم کرد. این مقوله کاملا امر اجتهادی و حکمی است و اصلا تحت عناوین ثانوی و مفاهیمی چون عصر اضطرار و عصر حیرت در نمی‌آید. به تعبیر دیگر با نگرش اضطرای و اکل میته‌ای آنچنان که برخی از افراد نواخباری می‌گویند نمی‌توان زیرساخت‌های علمی و فناوری جبهه مقاومت را به وجود آورد. لذا به هیچ وجه نباید به تضعیف علم و فن‌آوری پرداخت و به بهانه‌های مختلف، دانشمندان و پشتیبانان علمی جبهه مقاومت را دلسرد کرد. ۱۰. تقویت بنیان‌های اعتقادی و ایمانی از مهمترین اصول نظریه مقاومت، تقویت بنیان‌های اعتقادی و ایمانی است چرا که در نظریه مقاومت، «انسان» و «اگاهی و اراده» او، اساس همه تصمیمات و کنش‌گری هاست. این انسان است که با آگاهی و باور و با ایمان و اراده‌ی پولادین می‌تواند همه بن‌بست‌ها را بشکند و در برابر همه موانع تاریخی، اجتماعی، ساختاری بایستد و جوامع را متحول کند. آن چه، شخصیت انسان را می‌سازد و سکوی حرکت و پرش بلند انسان است اعتقادات و باورهای مذهبی و ایمان قلبی به خداوند متعال و نظام الهی حاکم بر طبیعت و تاریخ است. اگر انسان عاقل و مؤمن باشد و به خداوند متعال توکل و به نصرت الهی امیدوار باشد چنین انسانی همچون جبل راسخ و کبریت احمر است و می‌تواند همه‌ی ساختارها و موانع مختلف را از سر راه بردارد و در سخت‌ترین شرایط زندگی و حرکت کند. انسان مؤمن، انسان در حال حرکت و خیزش است و بواسطه امید و ایمان خود به خداوند متعال، اطراف خود را نور می‌بخشد و رستاخیزی در اجتماع به وجود می‌آورد. بنابراین قدرت و قوت اصلی جبهه مقاومت در نیروی اعتقاد و ایمان و معنویت و اتصال وجودی با خداوند متعال است که نتیجه آن پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی در همه‌ی ساحت های زندگی آنها و در نسبت با همه انسانهاست انسان مجاهد همچون پیامبر اسلام هم مظهر رحمت و‌عطوفت نسبت به انسانها و بیگناهان و مطهر خشم الهی در برابر کفار و ظالمان هستند تا بشریت را از ظلم و جور آزاد کنند. برخلاف جبهه استکبار که تهی از معنا و اخلاقند و به قدرت ابزار و فناوری تکیه دارند. از اینرو، تقویت بنیان‌های فکری و شاکله معنوی همه افراد جبهه مقاومت یک اصل محوری و بنیانی است و برای این مهم لازم است که یک حکیم مرشد و انسان خودساخته‌ی جامع محل رجوع جبهه مقاومت باشد و به تربیت عقلانی و ایمانی تک تک نیروهای مقاومت بپردازد. جمع بندی: نظریه مقاومت، نظریه ای برآمده از پشتوانه‌های عقلانی، انسانی و الهی است و هماهنگ با همه‌ی هنجارهای دینی، اخلاقی وحقوقی است و اختصاصی هم به یک مذهب و آیین خاص ندارد بلکه مسئولیت همگانی بزرگ است که همگان با هر آیین ومذهبی درقبال آن وظیفه دارند. این نظریه متعالی، هیچ نسبتی بامنطق‌های جدلی و تضادگرا (دیالکتیکی) ندارد و ازآنها هیچ بهره‌ای نبرده است بلکه کاملا برآمده از انسان شناسی فطری و اصول اخلاقی وهنجاری عقلانی در دفاع از حقوق حقه انسانها همچون حفظ جان، مال و ابرو و پاسداری از عزت و کرامت انسانی، حفظ امنیت و دفاع از مسکن و وطن است که شریعت اسلام آن را به بهترین نحو برای بشریت تبیین کرده است. از این‌رو، هیچ قرابتی با نظریه‌های جنگ‌طلبانه‌ی برآمده از منطق قدرت و اراده‌گرایی ندارد چراکه خواستگاه هرگونه جنگ‌طلبی در دنیای معاصر، فلسفه و فرهنگ غربی ومنطق‌های اراده‌گرا وتضادگرا است. طبیعتاً این منطق و نگرش اراده‌گرایانه بیگانه از اصول اولیه اسلام و مکتب انقلاب اسلامی است. نظریه مقاومت بر یک سلسله اصول مبنایی عقلایی و شرعی استوار است که بواسطه‌ی آن جلوی هرگونه بدفهمی غلط ازآن را می‌گیرد نه در تله‌ی محافظه‌کاری وسازش‌کاری می‌افتد و نه هر گونه تفسیر تضادگرایانه و جنگ‌طلبانه را تحمل می‌کند. نظریه مقاومت درمیانه افراط وتفریط بر شریعت و عقلانیت ناب امام خمینی و آیت الله العظمی خامنه‌ای استوار است و فقط از همین راه باید آن را فهمید وعظمت شهدای مقاومت را شناخت. ✍️سیدمهدی موسوی ۲۹مهر۱۴۰۳ 🛑پایان •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2156
هدایت شده از بینش راهبردی
می دانید مشکل کجاست؟ مشکل آنجاست که عقلانیت انقلابی در حوزه ها به محاق رفته است وقتی در فقدان شخصیت هایی چون علامه مصباح به علت رحلت و علامه جوادی به علت کهولت، صحنه برای جولان حرف های آنچنانی به اسم انقلابی گری گشوده می شود طبیعتا در این سو نیز حرف های این چنینی به اسم عقلانیت باب می شود فضای مجازی چند روزی سرگرم افاضات زید بود و حال چندرزوی هم مشغول افاضات عمرو @Binesh_Rahbordi
📌ضرورت خروج از دوگانه تقدیس و تخریب 🔹متاسفانه سیاست‌زدگی در جامعه ما موجب شده است که هیچ گاه نقد و انتقاد شکل نگیرد و همه‌ی امور در دو گانه و فهم شود. به طور مثال یک طیف حرف‌های غلط یک شخص را سریع به کل یک جریان سرایت می‌دهند و آنها را جنگ‌طلب می‌خوانند و همه را تخریب کنند و همچنین طرف مقابل به جای نقد حرف.های اشتباه آن شخص و مرزبندی با حرف‌های غلط او، به تقدیس آن شخص می‌پردازند و سریع به دنبال یک نقطه ضعف و سخن اشتباه از طرف مقابل است تا آن را تکفیر و تحریم کند. 🔸تفسیر جنگ طلبانه از مقاومت و تعیین مرز قانونی برای رژیم سفاک صهیونیستی دو لبه یک قیچی برای بریدن عقلانیت انقلاب اسلامی و تحریف نظریه مقاومت است. 🔹خلاصه با هر دو بر دوگانه تقدیس و تخریب متفقند و جامعه را به انحطاط و انحراف می‌کشانند. 🔸راه حل بازگشت به عقلانیت انقلاب اسلامی و خروج از دو گانه تخریب و تقدیس و دوگانه چپ_اسلامی (اسلام تضادگرا) و راست_اسلامی (اسلام رحمانی) است. 🔹عقلانیت انقلاب اسلامی، فهم عمیق مسائل بر پایه حکمت و فقاهت اسلام و درک کرامت انسانی و عزت اسلامی در مسیر تحقق توحید و عدالت در جامعه است. نظریه مقاومت بر پایه عقلانیت و حکمت و عزت و مصلحت بر پایه تمامیت خاک عزیز فلسطین و نابودی کامل رژیم سفاک اسرائیل تنها راه حل قطه فساد و تباهی در منطقه است و پیش شرط آن وحدت اسلامی و احترام به ارزشهای مشترک اسلامی و اخلاق انسانی است. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2158