📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش بیست و چهارم:
🔹 تفاوت جبر و الزام
در حکمت عملی میبایست دو مفهوم از هم بازشناسی و تفکیک شود: جبر و الزام. چرا که یکی از منشأهای مهم برخی از مغالطات در حوزه حکمت عملی، قانون و علوم رفتاری، خلط میان جبر و الزام است.
🔸مفهوم #جبر، مفهومی فلسفی و اعتقادی است و در نسبت با قدرت اختیار و اراده مطرح میشود. به این معنا که آیا انسان در طبیعت و سرشت اولیه خوداختیار و توان انتخاب از میان راههای مختلف را دارد یا اینکه او دارای قوه اختیار و و انتخاب نیست بلکه در ذات و سرشت خود فقط و فقط یک طریقه نهفته و فقط به همان میتواند بیاندیشد و همان راه را میتواند بپیماید. برای او امکانهای متفاوت و راههای متنوعی وجود ندارد. چنانکه مشخص است این یک بحث وجودشناسانه و بنیادین در باب ذات و خلقت انسان است که در فلسفه و الهیات از آن بحث میشود.
🔹اما مفهوم #الزام خارج از این فضا است و مستلزم اثبات توان اختیار و انتخاب است. یعنی انسانی که توان اختیار دارد و راههای ممکنی بر او وجود دارد و میتواند یکی را انتخاب کند آیا الزامی وجود دارد که همان راه انتخاب شده را بپیماید یا اینکه هیچ فرقی میان راهها و انتخابهای مختلف وجود ندارد؟ بنابراین بحث از #الزام متوقف بر اثبات توان اختیار و انتخاب انسان و متعلق به مقام فعل و کنش انسانی است. الزام یعنی "ضرورت انجام یا استدامه انجام یک فعل مشخص".
🔸 حکما معتقد هستند تا فعلی به مرحله ضرورت و الزام نرسد، آن فعل محقق نمیشود. اساس این الزام و ضرورت محصول شوق مؤکد انسان (عامل مباشر درونی) است که گاه تحت حکم عقل قرار دارد و گاه تحت غلبه هیجانات و احساسات (شهوت و غضب) فعال میشود. در این نگاه هیچ کنش و رفتار اجباری از انسان سر نمیزند، حتی کنشهای اکراهی هم معلول عامل مباشر درونی است.
اما این عامل مباشر درونی ممکن است تحت تاثیر و نفوذ عوامل بیرونی باشد و به ذهنیتها و گرایشهای انسان جهت بدهد. این عوامل بیرونی گاه ملائم طبع کنشگر است و کنشگر از اثرپذیری آن احساس لذت و منفعت میکند، گاه به هر دلیلی ملائم با طبع نیست و انسان حس خوشایندی از آنها ندارد اما براثر یک محاسبهی عقلی، قبول الزام آن را بهتر از عدم قبول آن مییابد لذا علی رغم میل باطنی، دربرابر آن کرنش میکند تا ضرر کمتری را متحمل شود و از منافع دیگر بینصیب نماند.
🔹 دو نکته:
۱. میزان تأثیرپذیری افراد از عوامل بیرونی لزوما یکسان نیست بلکه هرچه استحکام درونی و ثبات شخصیتی و عمق هویتی فرد بیشتر باشد تأثیرپذیری او کمتر و تأثیرگذاری او بیشتر است. عکس آن هم صادق است.
۲. ملایمت و مناسبت عوامل بیرونی با طبع هم به تبع طبعها و تربیتهای مختلف متکثر و متنوع است. گاهی امری برای یک فردی کاملا پسندیده و لذت آور است ولی برای شخص دیگری کاملا ناپسند و تحمیلی است. ممکن است یکی از خدمت به ارباب احساس افتخار و لذت کند و در تحقق اوامر او با جان و دل بکوشد اما دیگری از همان ارباب نفرت داشته باشد و مترصد فرار از اوامر او بلکه ضربه زدن به او باشد. اینها به نوع طبیعت و تربیت انسان وابسته است. البته اینگونه نیست که هر دو صحیح باشد و یا قیاسناپذیر باشند. بلکه براساس دستگاههای مابعدالطبیعهای و انسانشناسی میتوان میان آنها داوری کرد و یکی را صحیح و دیگری را غلط دانست.
🔸 قانون یکی ازعوامل بیرونی الزامآور است که انسان مختار راملزم به رعایت یکسلسله ضوابط وهنجارها میکند وازبین راههای ممکن برای کنش وحرکت، برخی ازراهها رامجاز وبرخی راغیر مجاز معرفی میکند. رعایت برخی ازضوابط راضروری والزامی وبرخی راتخییری قرار میدهد. براین اساس قانون اساس اعمال ولایت وراهبری جامعه به سمت کمال وسعادت است. و همگان ملزم به رعایت آن هستند.
🔹این الزام، ریشه درانتخاب (عقلانی یا احساسی) خود انسان دارد.به این معناکه هرفردی برای اینکه بتواندازخدمات ودسترنج دیگران بهره ببردلاجرم بایدوارد یک "تعهد جمعی عادلانه" شود تاضمن تحت یک نظام وضوابط مشخص بهره بگیرد وبهره بدهد. لذاالزام قانونی نیازمندمجموعهای ازاقدامات فکری وفرهنگی درراستای اقناع درونی کنشگران وتبدیل قانون به یک میثاق وتعهد جمعی وفرهنگ عمومی است. صرف قانونگذاری برای الزامآوری کفایت نمیکند بلکه هرقانونی برای کارآمدی نیازمنداقناع وپذیرش عمومی است.
🔸 البته هرفردی میتواند ازدایرهی جغرافیایی حاکمیت یک قانون خارج شود وتحت قانون دیگری قرار بگیرد. طبیعی است که باخروج ازدایرهی نفوذ یک قانون ازمنافع برآمده ازآن قانون بینصیب شود چراکه اوتمام منافع وخدمات خود راخارج کرده است چون هیچ تکلیفی ندارد طبیعتا حقی هم نخواهد داشت.
🔴 ادامه دارد...
#دستگاه_محاسباتی
#کنش_اخلاقی
#انسان_مطلوب
#انسان_انضمامی
#مسئولیت_اخلاقی
#مسئولیت_اجتماعی
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/885
🔔 اجتماع بزرگ مردم و هیئات مذهبی شهر مقدس قم
✊ در محکومیت اهانت به قرآن کریم و مقدسات
🗓 یکشنبه(فردا)، مورخ ۱۴۰۲/۷/۳
🕰 زمان حرکت؛ ساعت ۹ صبح از شبستان امام خمینی حرم مطهر به سمت حسینیه امام خمینی و دفتر مقام معظم رهبری واقع در خیابان صفائیه
@HawzahNews
📌خلأ مرجعیت در بحرانهای اجتماعی جامعهی ایرانی
✍ (تحلیلی از چرایی تبدیل اعتراض به آشوب در ایران)
سید مهدی موسوی
🔹هیچ جامعهای بدون مرجعیت پایدار و پویا نمیتواند ادامه پیدا کند، چرا که در اختلافات و تضادهای اجتماعی، این گروههای مرجع هستند که سخن نهایی را میزنند و طرفین دعوا را اقناع میکنند و طرفین دعوا نیز خود را با آنها تطبیق میدهند و از شدت و حدت اختلافات و تضادها میکاهند و از این طریق بر همبستگی اجتماعی میافزایند.
🔸مرجعیت در جامعه سنتی، شخص محور بود به این معنا که یک فرد به واسطه ویژگیهای شخصیتی و یا هویتی و یا علمی از اعتبار و جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار میشود و نزد عموم افراد جامعه دارای احترام ویژهای میشد که طبیعتا از مرجعیت اجتماعی برخوردار و محل رجوع مردم و موثر در رفع و رجوع اختلافات و تضادهای بود. مثلا یک عالم در یک شهر محل رجوع و موثر در نظم اجتماعی بود و یا خان در یک قبیله و عشیره از مرجعیت پایدار و مؤثری برخوردار بود.
🔹اما در جامعهی مدرن، مرجعیت از اشخاص گرفته شده و به نهادهای اجتماعی و سازمانهای برآمده از آن نهادها واگذار شده است. با تثبیت فکری و فرهنگی مرجعیت نهادهای اجتماعی در جامعه، مردم در اختلافات و تضادهای اجتماعی به آن نهادها رجوع میکنند و به رأی و نظر آن اعتماد میکنند.
🔸هرچند در تمدن غرب مرجعیتهای شخصی کنار رفته است اما مرجعیت نهادهای اجتماعی و افراد حقوقی جایگزین آن در نظم بخشی به جامعه شده است. لذا نهادهای اجتماعی نقش بسیار موثری در کاهش اختلافات و تضادهای اجتماعی دارند. مانند مرجمعیت جامعه علمی، مرجعیت مجلس قانونگذاری، مرجعیت پلیس، مرجعیت دادگاه قانون اساسی و امثالهم.
🔹با ورود ناقص و وارونه مدرنیته به جوامع سنتی مانند ایران، مرجعیت اشخاص به تدریج و به بهانههای مختلف نفی شده است، اما مرجعیت نهادهای اجتماعی به لحاظ فکری و فرهنگی تثبیت نشده است از اینرو، در اختلافات و تضادهای اجتماعی هیچگونه مرجعیت پایدار و بااقتدار و مورد قبول همگان وجود ندارد در نتیجه اختلافات و تضادهای اجتماعی به بحرانهای اجتماعی و گاهی به آشوبهای خیابانی تبدیل میشود. ورود افراد و نهادهای اجتماعی هم در رفع اختلافات و تضادهای اجتماعی چندان موثر و پایدار نیست چون از مرجعیت عمومی برخوردار نیستند، دولتهای قوی پس از مدتی آشوب و اغتشاش میتوانند آتش آشوبها و اغتشاشات را خاموش کنند اما نمیتوانند ریشهی آن را که اختلافات و تضادهای اجتماعی است را فرو بکاهند و بر اخوت و همبستگی اجتماعی بیافزایند. لذا همواره امکان تبدیل اختلاف یه بحران و آشوب همچون آتش زیرخاکستر، در چنین جامعهای وجود دارد. بخصوص اگر آن جامعه دشمنان متعصب و زخمخوردهی بزرگی داشته باشد که به صورت مستقیم و غیر مستقیم(مزدوران خارجی و داخلی) و با ابزار رسانهای و تبلیغاتی بر آتش اختلافات و تضادهای اجتماعی و تبدیل آن به بحران و آشوب میدمند.
🔸تنها راه برای خروج از این وضعیت بحران خیز، تقویت مرجعیت پایدار و فعال نهادهای اجتماعی و تقویت جایگاه افراد حقوقی است. مرجعیت یافتن به دستور و فرمان و یا صدور دستورالعمل محقق نمیشود بلکه میبایست از پشتوانهی نظری و معرفتی مستدل و مستحکم برخوردار باشد و با فعالیتهای هنری و رسانهای حرفهای و جذاب، افکار عمومی را هدایت و اقناع کرد. از اینرو، این مهم جز از طریق تلاش گسترده در تولید دانش متناسب و گفتمانسازی و فرهنگسازی ممکن نیست.
🔹 متاسفانه امروز در حوزه و دانشگاههای ایران، کار چندانی برای تقویت و تحکیم مرجعیت پایدار و پویای نهادهای اجتماعی و حاکمیتی و همچنین افراد حقوقی صورت نمیگیرد بلکه بالعکس همواره جریانهای مختلف به بهانههای متنوعی به تضعیف آن همت دارند. رسانهها نیز وضع بهتری ندارند و گاه تبلیغات بد آنها به ضد تبلیغ مبدل میشود.
🔸 این مشکله، در جبهه دوستداران انقلاب اسلامی هم به شدت وجود دارد و طیفهای مختلف نیز در این تشتت فکری و تضعیف مرجعیت نهادهای اجتماعی مشارکت دارند.به طور مثال دو اقدام آنها در این مشارکت غیر سازنده از این قرار است:
۱. متفکرتراشیها و دانشمندسازی بیرویه و تبلیغاتی و جایگزین کردن انها به جای متفکران اصیل انقلاب اسلامی.
۲. رواج گلهگذاریهای احساسی و عقدهگشایی از نهادهای حاکمیتی به بهانههایی همچون عدالتخواهی و آزادیخواهی بدون هرگونه طرح نظری و اقدام و کمک عملی به حاکمیت در تحقق عدالت و ازادی.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/888
📌 جریان سوم
🔹 در درگیری میان دو دیدگاه و دو جمعیت، بخصوص اگر یک طرف حکومت دینی باشد، همواره افرادی هستند که با پرچم #جریان_سوم در کنار میایستند و ژست همراهی با یک طرف دعوا را میگیرند اما حرف و سخن طرف دیگر دعوا را با آرایش دیگری بیان میکنند. طبیعتا ژست همراهی با حکومت دینی و قانون اسلامی میگیرند اما سخن مخالفان و معارضان را در لفافه کلمات پر طمطراق سیاسی و اجتماعی و با لعاب دلسوزی و عاقبتبینی تکرار میکنند.
🔸 #جریان_سوم جریانی است که همواره در درگیریها به نحو هوشمندانهای و با توجیهات اخلاقی، دینی و علمی از میدان جنگ و معرکه درگیری کنار میماند تا آسیبی نبیند و ضرری را متحمل نشود، اما از آن معرکه هم جدا نمیشود بلکه به دنبال منافع و غنائم خود از درگیری است. بدین جهت خوب معرکه را مشاهده و درصد میکند و به گونهای کنش میکند که از طرف پیروز صله بستاند و از طرف مغلوب هم سواری بگیرد.
🔹 #جریان_سوم ، به جای حل معارضه و کمک به پایان درگیری و حمایت از نهادهای قانونی و مدیریتی کشور، همواره پای مسائل حاشیهای و نظری و گلهگذاریهای شخصی و حزبی را به میدان میکشاند و با ژست روشنفکری و آیندهبینی، از یک سو مسائل گذشته را دوباره زنده میکند و میگوید: "ببینید که در گذشته من این چیزها را پیشبینی کردم" و "ببینید در گذشته چه ظلمهایی به من کردند" و "یادتان هست که قول دادند و عمل نکردند" خلاصه از خود چهرهای، باسواد، مظلوم، دلسوز و آیندهبین نشان میدهد. از سوی دیگر به تجویز دستورالعملهای آرمانی و خیالی میپردازد که "فلان چیز را حذف کنید"، "به فلانی چه بدهید"، "چنین حقی هست و چنان تکلیفی". و ... .
🔸 #جریان_سوم آغازی نرم و تدریجی بر جدا شدن کنشگران آن از رویههای عمومی و حاکمیت و نظام سیاسی است. این سرنوشت شاید در مراحل اولیه مورد انکار آن کنشگران باشد و خود را همراه و دلسوز و فعال بدانند. اما فاصله گرفتن از جماعت و حاکمیت و مرزگذاری فکری خود با متفکران و اندیشمندان حقیقی انقلاب و نظام ، آرام آرام جریان سوم را از جریان اول جدا میکند و به جریان دوم متصل میسازد.
🔹 نمونه های زیادی از #جریان_سوم وجود دارد. برخی از این جریانها عبارتند از:
✔️خوارج با پرچم جریان سوم در درگیری جریان امام علی و جریان معاویه،
✔️مجاهدین خلق با پرچم جریان سوم در درگیری جریان امام خمینی و جریان پهلوی،
✔️ جریان بهار (احمدینژاد و مریدان حوزوی و دانشگاهی مشایی) با پرچم جریان سوم در درگیریهای جریان اصولگرایی و جریان اصلاحطلبی در فتنه ۸۸
و امروز هم جریانهای سومی با عناوین عدالتخواهی، فسادستیزی، حکمرانی، تمدنسازی و ... در حال شکل گیری است.
🔸 در ماجرای ماجرای فوت خانم امینی و در نقشهای که دشمن به خوبی طراحی و اجرا کرد آنچه بیش از همه خودنمایی میکند افرادیاند که پرچم #جریان_سوم را بلند کرده و با لعاب دلسوزی، رنگ انقلابی و ژست روشنفکری و آیندهنگری، تمام حرفهای جریانهای مخالف، برانداز، اصلاحات و کهنهگرایان را با آرایشی نوین تحت عناوین حکمرانی و عدالتخواهی، فسادستیزی و مردمدوستی بیان میکنند و بر تیرگی و غبارآلودگی فضای ملتهب مجازی و شبکههای اجتماعی میافزایند.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
@hekmat121
📌راهکنش پس از فتنه ۱۴۰۱
🔹فتنهی اخیر درسها و عبرتهای زیادی داشت. یکی از درسهای مهم این فتنه، مشاهدهی نتایج و پیامدهای #بیتوجهی به نسل نوجوان و رهاشدگی فرهنگ عمومی و جذب آنها به سمت استفاده نامحدود و بی ضابطه از محتواهای بیدر و پیکر شبکههای مجازی و اشتغال فکری و قلبی به بازیهای خشن رایانهای است که در مجموع سازندهی یک #جهان_معنایی و انتقال دهندهی شبکهای از پیامهای آرمانساز، هویتدهنده و تمایز دهنده است.
🔸 خطرناکترین بحران برای هر جامعهای، #گسست_نسلی و قطع ارتباط نسل جدید با ارزشها و هنجارهای ملی و دینی #سازندهی_جامعه است البته نه هر ارزش و هنجاری. طبیعتا این گسست و قطع ارتباط به تقابل و تضاد اجتماعی میانجامد؛ چرا که نسل جدید گمشدهی هویتی خود را نه در تاریخ و فرهنگ خود بلکه در فرهنگ و آیین دیگری جستجو میکند که در ابتدا ظاهری متفاوت و اما به تدریج آرمانی متقابل را بازآفرینی میکند و بدین واسطه هویتی متعارض را برمیگزیند و کنشهای خود را بر آن اساس تنظیم میکند.
🔹 طبیعت نوجوان، احساسی بودن، پر شور و نشاط بودن و داشتن قدرت تخیل بالا و آرزوی قهرمان بودن است، اما صرف این ویژگیها موجب کنشهای متعارض نیست بلکه این سنخ از کنشها در نوجوانان نتیجهی بحران در شخصیت و ایجاد تعارض در هویت کنشگر و غلبهی هیجانات شدید برآمده از آن بحران شخصیتی و سرگردانی هویتی بر کنشگری اواست. تعارضی که بخش عمدهی آن، محصول تلقی تخیلی از "خود"، "دیگری" و "ضد خود" است. تلقیای که نه در متن ارتباطات انسانی واقعی و مشارکت اجتماعی برای برآمده از جهان ذهنی و برساختهی رسانههای ارتباطی و سرگرمیهای تخیل ساز است.
🔸 به تعبیر دیگر، وقتی مشارکت معنادار، سازنده و پرنشاط از نسل نوجوان گرفته شود و تمام مسئولیت او به نمره آوردن در ازمونهای پایان سال و قبولی در کنکور محدود شود و باقی اوقات به سرگرمیهای رایانهای و فعالیت مجازی مشغول داشته میشود تا مزاحم کار پدر و مادر نشود(تربیت گلخانهای)، این نوجوان نمیتواند درکی هرچند اولیه از همهی واقعیتهای زندگی داشته باشد و با لایههای متنوع هویت فرهنگی خود ارتباط برقرار کند، لذا نمیتواند همه ابعاد وجودی خودش را به اندازه رشد و بلوغ جسمی بالفعل کند لذا رشد او رشد کاریکاتوری است.
🔹 حال اگر این رشد کاریکاتوری با یک فرهنگ مسئولیت گریز و توجیهگر تنبلیها و عقبماندگیهای خود با مقصر دانستن دیگران و بخصوص حاکمیت و دولت همراه شود، نوجوان کنشگر ما نیز به تبع فرهنگ عمومی، ریشهی همهی عقبماندگی شخصی و اجتماعی خود (در مقایسه با جهان تخیلی) را دیگران و مقصر را دولتمردان و مسئولان میدانند. لذا همواره نسبت به وضع موجود اعتراض دارد و در مخیله خود به خروج از این جهان (مسئولیت گریزی) و ورود به جهان بدیل رؤیایی (بیمسئولیت) میاندیشد.
🔸 اگر این احساسات پرشور و نشاط با آن جهان معنایی ذهنی، تخیلی و مجازی در هم آمیزد و در اختیار جریانهای سیاسی و چهرههای اجتماعی (سلبریتیها) قرار گیرد با ابزار قدرتمند رسانه به تحریک و بهرهبرداری از آن نیروی متراکم پرقدرت در جهت منافع و مقاصد خود میپردازند.
🔹مهمترین راهکنش و راهبرد جبهه انقلاب و دلسوزان ایران اسلامي مشارکت فعال در بسیج عمومی #رفاقت و دوستی با نوجوانان به عنوان سرمایههای بزرگ انقلاب و پیشران پیشرفت وتعالی کشور است. امروز همهی ما مسئولیت داریم که این نسل را همانگونه که هستند درست بشناسیم و از در دوستی و رفاقت با آنها وارد گفتگو بشویم و آنها را در برنامههای متنوع فکری، مذهبی، تفریحی، اجتماعی و مانند آن مشارکت بدهیم.
🔸 مشارکت دادن نسل نوجوان در فعالیتهای سازنده و بانشاط اجتماعی موجب احساس شخصیت و ارتباط عملی با هویت ملی و تاریخ فرهنگی خود میشود و همین موجب دلبستگی او به ارزشها و احساس مسئولیت نسبت به سرمایهها و آیندهی جامعه خودش میشود.
🔹 در این رفاقتها و مشارکتها به طور طبیعی (نه دستوری و تجویزی) جهان معنایی متفاوتی برای نوجوان ساخته میشود و نوع نگاه او به اطراف و گرایش او به پدیدهها و کنش او در اجتماع تغییر میکند.
#نوجوان
#رفاقت
#مشارکت
#مسئولیت_پذیری
#هویت
#مجازی
#جهان_معنایی
#حکمت_عملی
#حکمرانی_مردمی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
روایتی از اشوبگران تهران که با تحلیل فوق کاملا هماهنگ است:
⏬⏬⏬
یک شب با اغتشاشگران
🔹فیلمهای منتشرشده از اغتشاشات و حضور پررنگ نوجوانها در آن برایم عجیب بود. عصر چهارشنبه برای شناخت بیشتر این طیف میان معترضان رفتم. پیدا کردنشان سخت نبود. ساعت ۱۷:۳۰ در تقاطع خیابان مظفر با چند دختر و پسر جوان همراه شدم؛ همگی تقریبا زیر ۱۸ سال. با اولین شعارها همراهی کردم و وارد خیابان ولیعصر شدیم. پلیس مانعِ تجمع میشد. شلیک اولین گاز اشکآور حسابی چشم و گلویم را سوزاند.
🔹روال کار این بود که اول شعار میدادیم و وقتی حدود ۴۰ نفر میشدیم با هدایت لیدرهای موتورسوار خیابان را میبستیم. برخوردها خشن بود. متوجه شدم برخی چاقوی جیبی و اسپری فلفل داشتند.
🔹قرار بعدی میدان فردوسی بود. در مسیر همکلام شدیم. کار را جدی گرفته بودند اما بعضا شوخیهای غیراخلاقی بین دختر و پسرها رد و بدل میشد. در شوخیهایشان هم عصبی بودند. واژههایی به کار میبردند که ویژه زیست مجازی بود. رفتارشان مثل قهرمان بازیهای رایانهای بود. انگار خرابکاری را برای هیجانش انجام میدادند؛ یکجور تخلیه انرژی اما در گوشه دیگر میدان، ماجرا فرق میکرد.
ماجرای بازی گیمرهای خشن در پازل لیدرهای موتورسوار را اینجا بخوانید
@Farsna
📌 تازه فتنه آغاز شده است❗️
🖇بخش اول:
🔹فتنه 1401 شاید کم تعداد و کم رمق شروع شد و به سرعت به اشوب واغتشاش وفحاشی وکشتار مردم وآتشزدن کتاب آسمانی وافراد جامعه منتهی شد و همین موجب فاصله گذاری عموم ملت شریف ایران ونسل جوان شد و تبوتاب خیابانی آن فروکش کرد اما با فتنههای پیشن بسیار متفاوت است.
🔸 این تازه اول فتنه است. آثار وپیامدهای مخرب این فتنه در آینده بیشتر خواهدبود. چراکه اینبار اصل قران کریم ودین اسلام وشریعت اسلامی مورد هجمه قرار گرفت و آشوبگران و رسانههای بیگانه برخی ازنسل جوان ونوجوان و بخصوص دختران جوان را در این فتنه درگیر ساختند و به ایمان ستیزی و ارزشگریزی و اباحهگری دعوت کردند، دعوتی برای نوع خاصی از توسعه و ترقی، که پیش ازآن در برنامههای تبلیغاتی رسانهها و محتواهای شبکههای مجازی و بازیهای رایانه انجام پذیرفته است و آداب و رسوم این کنشگری رانیز اموزش گرفتهاند و باحضور ذهنی وقلبی درمیدانهای وموقعیتهای مختلف وبا تمرینهای مکرر در بازیهای رایانهای توانستهاند این آداب و رسوم را ملکهی ذهنی وآرزوی قلبی خود کنند.
🔹 این فتنه ریشه در ساخت #جهان_معنایی جدید نسل نوجوان و جوان دارد. جهان معنایی تهی از معنا و صفا، فارغ از حقیقت و معنویت، همراه با جنگ و جدال، کشت و کشتار، خون و طلا، خیانت و شهوت، ساخت و تخریب. از اینرو تعجبی ندارد که کنشگران این #جهان_معنایی در جهان واقعی به آتش زدن کتاب مقدس، سوزاندن انسانهای زنده، فحاشی به بزرگمردان بشریت، تخریب نمادهای مذهبی و کشتار مردم کوچه و بازار روی آورند و هیچ احساس شرم و خجالت، عصیان و تبهکاری هم نداشته باشند بلکه آن را نماد عقلانیت و توسعه بدانند.
🔸اینها #تربیت شدهی خانواده و مدرسه و رسانهای هستند که تربیت فرزندان خود را به جامعه و رسانهها سپردهاند و انواع و اقسام فنآوریهای مدرن را تازه به تازه برای فرزندان خود تهیه کرده و استفاده بیحد و حصر از آنها را ارزش تلقی دانستهاند و بدان خشنود بودهاند و آن را آغاز ترقی و نخبگی فرزند خود پنداشتهاند، در واقع این فرزندان تربیت شدهی رسانهها و بازیهای رایانهای هستند و آرمانها و ارزشهای خود و حتی زبان و #سبک_زندگی خود را از شبکههای اجتماعی و بازیهای رایانهای و تبلیغات رسانهای اخذ کردهاند و در آن جهان زیست ذهنی میکنند و از جهان واقعی بیگانهاند.
🔹همهی این فرایند معلول رشد ایدهای از ترقی و پیشرفت در جامعهی ایرانی است که غربی شدن را تنها راه پیشرفت و توسعه میانگارد و سبک زندگی انسان غربی (به روایت هالیوود) را تنها ارزش بنیادین ترقی و توسعه میپندارد و غیر آن را متعلق به دوران پیشامدرن و نماد کهنهگرایی و تحجر میداند. این ايدئولوژي را به نام فلسفه و تفکر #لیبرال_سرمایهداری، تبلیغاتچیان علمی و رسانهای به فکر مردم فروکردهاند و با نظریهپردازیهای علمی و بهرهگیری حداکثری از هنر و رسانههای جذاب به ترویج و تحکیم آن در قاموس نخبگانی فرهنگ عمومی پرداختهاند.
🔸در این ایدئولوژی، دین شریعتمحور و ارزشهای ثابت و پایدار اخلاقی در تقابل با سرمایهداری و ارزشهای برآمده از بازار همچون دنیامداری، آزادی (رهاشدگی) شخصی، مصرفگرایی و رقابت حداکثری است. چرا که دین شریعت محور و اخلاق ثابت فطری از آخرتمداری، عدالت، قناعت گذشت و ایثار هم سخن میگوید و دریک شبکهی معرفتی جامع، دنیا را در پرتو آخرت، آزادی را در چارچوب عدالت، مصرف وبهرهگیری از منابع را همراه باقناعت و پرهیز ازاسرف و رقابت را همنشین با ایثار وگذشت طراحی وترسیم میکند و این مانع بزرگی برای اندیشهی سرمایهداری است. بدین جهت، همواره تقابلی میان ایدئولوژی سرمایهداری ودین حقیقی و اخلاق فطری وجود دارد.
🔹 #ایدئولوژی سرمایهداری همزمان دو راهکنش در برابر دین و اخلاق اتخاذ کرده است و در دو جبهه به تقابل با آن برخواسته است:
۱. نفی مطلق دین و تخریب حداکثری بنیانها و احکام دین در فرهنگ عمومی و برانگیختن احساسات عمومی عليه دین و نهادهای دین به بهانهی مختلف، بخصوص با ارائه تفسیری از دین به عنوان محور تجددستیزی، کهنهگرایی، اسطورهمداری و خرافهگرایی.
۲. جبهه دوم، مصادرهی به مطلوب دین، به نحوی که تفسیرهای مدرنی از دین ارائه میدهند که در این تفسیرها جوهر دین را به امر شخصی فروکاسته و آن را مؤید سرمایهداری و اخلاق سرمایهداری را نتیجه دینمداری جلوه میدهند.
🔸 علی رغم این دو راهکنش متفاوت، اما نتیجه یک چیز است وآن برتری ایدئولوژی سرمایهداری وپذیرش بیچندوچون فرهنگ و اخلاق برآمده از آن درقالب شیوه و سبکی همه جانبه از زندگی. یعنی همه زندگی انسان وهر امر انسانی همچون دین واخلاق میبایست در چارچوب توسعه هضم ودرخدمت سرمایهداری قرار گیرد والا ازحوزه عمومی باید حذف شود.
🔴 ادامه دارد...
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تازه فتنه آغاز شده است❗️
🖇بخش دوم:
🔹 برخلاف ایدئولوژی مارکسیسم، در ایدئولوژی #لیبرال_سرمایهداری درگیری با دین و اخلاق و هضم و خذف آنها از #حوزه_عمومی امر تدریجی و فرایندی است. همانگونه که این ایدئولوژی در غرب گام به گام شکل گرفت و جلو آمد تا توانست #غرب_مسیحی را تصاحب کند در سایر جوامع نیز میبایست گام به گام وارد شود و به صورت تدریجی دین و اخلاق را حذف یا هضم کند. در هر دورهای نیز باید یارگیری جدی داشته باشد و براساس نیازها و اقتضائات یاران جدید پروژه #مدرنیزاسیون را بازآرایی وعملياتي کنند.
🔸 پس از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی، و با رشد اقتصادی و شکلگیری طبقات مرفه و سرمایهدار در ایران و چهرهشدن برخی از آنها در قالبهای سیاسی، اقتصادی، ورزشی و هنری و اسوه شدن آنها در جامعهی ایرانی برای بخشی از نوجوانان و جوانان، پروژه مدرنیزاسیون در این چهره جدیدی به خود گرفته است و وارد مرحلهی جدیدی شده است.
🔹 این بار برخی از نوجوانان و زنان طبقه مرفه و یا در آرزوی رفاه مادی با هدایت چهرهها (سلبریتی) کنشگران کف میدان مدرنیزاسیون در ایران شدهاند که تفکر سرمایهداری را در چهره اباحهگری و عریانشدگی مشاهده کردهاند و بر این اساس اتوپیا و جامعه آرمانی خود را در ذهن میپرورانند و به دنبال تحقق آن در جهان بیرونی هم هستند.
🔸طنز تلخ قضیه اینجاست که این طیف در جامعه ایرانی، سرمایهداری و رفاه برآمده از آن را در کتابهای فلسفی و علمی عمیق و فیلسوفان و تظریهپردازان اصلی نخوانده و از زبان متخصصان واقعی نشنیدهاند تا از بنیانهای فلسفی و از لوازم و مقدمات طولانی مدت علمی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مدرنیزاسیون و سرمایهداری و همچنین از نسبت میان توسعه و فرهنگ مطلع شوند و با مسئولیتپذیری در مسیر ایجاد زیرساختهای ترقی و پیشرفت تلاش شبانهروزی کنند. بلکه مدرنیته و توسعهی مادی را از قاب سینمای هالیوودی، بازیهای رایانهاي، امپراتوریهای رسانهای غرب و سلبریتیهای بیگانه از فلسفه و دانش آموختهاند که میخواهند یک شبه معجزهای صورت گیرد و همگان با آنها همراه شوند و با آشوب و اغتشاش، توسعه و ترقی ایجاد کنند. غافل از اینکه این مسیر تخریب جامعه است و سوریهسازی نتیجهی این فرایند مدرنیزاسیون است که غربیان در اتاقهای دربسته طراحی کردهاند و این فقیران فلسفی و علمی هم جاهلانه از نمایشهای تبلیغاتی آنها پیروی میکنند.
🔹 اما به هرحال، جامعهی ایرانی با فتنه ۱۴۰۱ وارد مرحلهای جدید از مدرنیزاسیون آمرانه شده است که اشتراک مبنایی با مراحل پیشین آن دارد: از مشروطه تا پهلوی اول و از اصلاحات پهلوی دوم تا مبارزات چریکی چپاسلامی و از شرافتگرایی تا اصلاحات آمریکایی دهه ۷۰ و ۸۰. اما کنشگران این مرحله در ادامه تحقق مراحل پیشین، نسل جدیدی با نیازها و اقتضائات متفاوت و دارای جهان معنایی کاملا متمایز هستند که شخصیت و هویت خود را در آن جهان متفاوت بازسازی کردهاند و براساس آن میخواهد در سایر جهانها دیده شوند. در این جهان معنایی، دین و ارزشهای اخلاقی و فطری و اصول انسانی نقش محوری و معنای ثابتی ندارند و محوریت فقط از آن رفاه مادی و اباحهگری رفتاری به نام آزادی بدون هرگونه مسئولیت اجتماعی (رهایی آنارشیستی) است.
🔸آمران این مدرنیزاسیون نه فیلسوفان، روشنفکران و مصلحان اجتماعی بلکه #سلبریتیهای سیاسی، ورزشی و هنری و رسانههای پرقدرت و متنوعِ ذهنیتساز و بسیجگر هستند که در بستر فضای مجازی به خلق جهانهای رؤیایی و اتوپیایی (از غرب، از شهوت، از رفاه، حتی از دین، اهلبیت(ع) و حکومت دینی) میپردازند و به یارگیری مشغولند.
🔹این جنگ، #جنگ_ارادهها و #جنگ_روایتها است و دشمن به صورت ترکیبی با غبارآلود ساختن فضا و درهم آمیختن حق و باطل به ساخت بینشها و گرایشهای متنوع و متکثری میپردازد که ذهن و قلب همهی مخاطبان و همهی سلایق مختلف را تسخیر کند حتی #غربستیزان و #عدالتخواهان و #دینداران نیز از همان زاویهای به مسائل بنگرند و کنشگری کنند که در نتیجه، موجب تقویت ايدئولوژي لیبرال سرمایهداری و تضعیف دین و ارزشهای فطری و غبارالودگی فضای اندیشه و کنش شود.
🔸 ان شاءالله این مرحله هم با هوشیاری عموم ملت شریف ایران و گسترش فعالیتهای فرهنگی و تربیتی پایدار و مستمر و حضور و مشارکت فعال عموم نسل دههی هشتاد و نودیها به پیروزی جبهه حقیقت و شکلگیری تمدن نوین اسلامی خواهد انجامید.
🔴 پایان.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121