eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
446 ویدیو
170 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 ظرفیت‌های اربعین حسینی برای پیشگیری از تکرار تاریخ ♦️ اربعین حسینی را این سالها بیشتر با پیاده روی عظیم و شور زیبای حاکم بر آن و البته چهره های تمدنی متبلور در این پیاده روی باشکوه به یاد می آوریم، که همگی نشان گر ظرفیت بالای اربعین اباعبدالله هستند. 📍یکی دیگر از امور قابل توجه، زیارت نامه ی پرمحتوای وارد شده در این روز است. 📖 متنی که مطالب عمیق فراوانی از جمله هدف والای قیام حسینی: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَيْرَهِ الضَّلاَلَهِ» 🔍 و همچنین اساسی ترین نقطه ضعف کسانی که به دشمنی با امام برخاستند مطرح میگردد؛ یعنی فریفته شدن به دنیا: «وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالأَْرْذَلِ الأَْدْنَي وَ شَرَي آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الأَْوْكَسِ» ✔️ ادامه در این صفحه @HOWZAVIAN
🔍 آقای سخنگو، پاسخگو هم باشید ✍️ محمد رسول صفری عربی، روزنامه نگار حوزوی جناب آقای بهادری جهرمی، سخنگوی محترم دولت سیزدهم در برنامه «بدون توقف» شبکه سه سیما به سؤالات گوناگونی پیرامون برجام، اشتغال، نظام بانکی، مسکن و ... پاسخ دادند و در جواب به یکی از سوالات پیرامون نظام بانکی، اینگونه عنوان کردند: «وام‌های خُرد زیر ۱۰۰ میلیون نیاز به ضامن ندارد و اگر برای چنین وام‌های بانک‌ها ضامن خواستند، مشکل را به معاونت نظارت بانک مرکزی گزارش دهید، اگر وام قانونا به شما تعلق می‌گیرد و در نحوه پرداخت سخت‌گیری می‌کنند حتماً باید به بانک مرکزی گزارش کنید.» ضمن تقدیر و تشکر از تلاش ها و خدمات دولت محترم سیزدهم که مُهر تمجید رهبر معظم انقلاب را بر کارنامه دو ساله خود دارد، از آقای سخنگو این سؤال را داریم که چرا خود شما بر موضوع ضمانت های بانکی نظارت نمی کنید؟ چرا مردم باید درگیر این موضوع شده و به بانک مرکزی گزارش دهند؟ آیا نظارت بر اینکه فلان بانک، برای پرداخت وام های زیر ۱۰۰ میلیون تومان، مطابق قانون عمل می کند یا نه، کار سختی است؟ فکر نمی کنید موضوعی را بیان می کنید که در مرحله عمل، انجام نمی پذیرد؟! نکته اینجاست آن شخصی که به دنبال وام می رود، حتما با مشکلی مواجه است که قصد دریافت این وام را دارد و سوال اینجاست آیا وقتی بانک برای پرداخت وام، سنگ ضمانت را جلوی پای او می اندازد، فرصت دارد که گزارش این کار را به بانک مرکزی بدهد؟ و سوال بعدی اینکه بالفرض که گزارش هم بدهد، آیا بانک مرکزی سریعا ورود کرده و مشکل او را حل خواهد کرد؟ به نظر می آید به جای اینکه مردم را درگیر قانون گریزی بانک ها کنیم، باید نظارت دستگاه های دولتی بیشتر شده تا کسی دچار این مشکل نشود که بخواهد سراغ شکایت از بانک مذکور نزد بانک مرکزی برود. در پایان برای نمونه خدمت شما جوان انقلابی که در عرصه جهاد تبیین به خوبی در ایام اغتشاشات درخشیدید، عرض کنم که ماه گذشته با معرفی نهادی که در آن مشغول به خدمت هستم، برای دریافت وام به بانک ... معرفی شدم و برای وام زیر ۱۰۰ میلیون تومان، دو ضامن از بنده خواستند و ما هم از روی اجبار، دو ضامن فراهم کردیم تا بتوانیم وام را دریافت نماییم. قانونی که عزمی برای اجرای آن وجود ندارد، گفته نشود بهتر است. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 کودکی به مادرش در مسیر اربعین رسید (کلیپ کامل) ▪️مادر باور نمی‌کرد که دوباره داره اون بچه رو می‌بینه ▪️یه مرد عرب بچه رو حدود 200 عمود پایین‌تر پیدا کرده بود و تا اونجا با خودش آورده بود ▪️بچه گرسنه بوده و مرد بهش غذا میده و سرویس بهداشتی می‌بره و همه کاراش رو انجام می‌ده تا به مادرش برسه ▪️البته شاید ما فکر می‌کردیم بچه گم شده و اون خادم درست می‌گفت ▪️اما صحنه، دخترکی از کاروان کربلا را روایت می‌کرد ... @savad_rasaneh @HOWZAVIAN
📌 اسطوره غرب و تعفن معاصر ✍️ مسعود برکتی کتاب‌های استاد فرج نژاد زیادی جذاب است، در لابه‌لای سطور، مطالب ناب بسیاری دیده می‌شود، اصلا کتاب‌های استاد خواندنی نیست، خوردنی است... باید تکرار شوند و مباحثه . در بین سطور کتاب" اسطوره های صهیونیستی و سینما " این جمله را خواندم: "بر خلاف نظر برخی اسطوره شناسان غربی و غرب زده، اسطوره، قالب حقیقت نیست، بلکه تقلّب آن است و رواج تقلّب تا زمانی دوام دارد که از حقیقت آن یادی در اذهان باشد." آری این غرب زده‌های متقلب ما را سال‌ها گول زدند و دروغ به خورد ما دادند؛ اسطوره دروغ است چرا حواسمان نیست؟ اما بیایید یک جوالدوز به خودمان بزنیم، واقعا چرا فریب این سُراینده‌ها را خوردیم؟ مقهور فرهنگ غرب بودن سالیان درازی است که در کشور ما شروع شده، از وقتی که برخی شاهان ایرانی به غرب رفتند و مدرنیته را برپایه ی لیبرالیسم و شاید هم با جهت گیری سکولاریسم برای مردمی سنتی، به ایران آوردند. فرهنگ غربی‌ای که انصافا رنگ و لعاب و لذت پروری و دنیاطلبی خوبی داشت اما تهی از تمدن و واقعیت و معاد. آیا ما مغلوب فرهنگ غرب شدیم؟! فرهنگی که از هر راهی به ما حمله کرد، با کالاهای خاص، با هالیوود خود، سبک زندگی غربی که آمیخته با عرفان‌های غلط است، با اسطوره‌هایش و ... اما بیایید کمی منصف باشیم فرهنگ و تمدن ما آنقدر قوی هست که اگر کمی کنکاش می‌کردیم، فکر‌ می‌کردیم یا آثار تمدن غرب را وارسی می‌کردیم، از محصولات غربی فقط برای گذران زندگی بهره می‌بردیم نه بیشتر. ما آنقدر مقهور غرب شدیم که از خود بیخود شده و همه‌ی گذشته را رها کردیم و چسبیدیم به این غربی‌هایی که هنوز در سال ۲۰۲۳ طهارت نمی‌گیرند و بسی کثیف هستند. اصلا ادکلن و اسپری را برای پنهان کردن گند و کثافاتشان اختراع کردند بوگندوهای حمام نرفته ... و ما چشممان را روی بدی‌هایشان بستیم و گول ظاهرشان و جادوگری‌های سینمایشان را خوردیم. آخرش هم اسطوره های تقلبی خود را به خورد ما دادند و باورمان شد که : "آنها خیلی قوی هستند و ما هیچ ... " استاد می‌گوید: " نماد در عرصه‌ی توحید است که ره به حقیقت می‌برد و اسطوره، سراب است". آری قهرمانی که در مسیر توحید است حقیقت است. @HOWZAVIAN
✔️ جای خالی یادداشت‌های تحلیلی در رسانه ملی ✍️ محمد صدرا مازنی یادداشت‌نویسی یکی از ابزارهای رسانه‌ای مهمی است که قدمتی دیرینه داشته و امروزه نیز با توجه به روی‌آوری مردم به فضای مجازی و اقبال آنها به متن‌های کوتاه، روزبه‌روز بر اهمیتش افزوده می‌شود. در عین حال جایگاه آن در رسانه‌هایی مثل صدا و سیما شناخته نشده است. از این رو پیشنهادهای ذیل ارائه می‌شود. ۱) انعکاس خلاصه‌ای از یادداشت‌های تحلیلی درباره مسائل روز در اخبار سراسری بویژه در خبر ۲۰:۳۰ ؛ ۲) انعکاس یادداشت‌های مهم در برنامه‌های ویژۀ خبری صدا و سیما؛ ۳) دعوت از یادداشت‌نویسان فعال به صدا و سیما به عنوان کارشناس‌ فرهنگی اجتماعی و...؛ ۴) استفاده مجری برنامه‌های فرهنگی اجتماعی از یادداشت‌های بروز در فواصل برنامه؛ ۵)ساخت برنامه‌هایی با موضوع یادداشت یا صرفا انعکاس یادداشت‌های ویژه؛ ۶)و... از یادداشت‌نویسان محترم جهت تکمیل این نوشته دعوت به‌عمل می‌آید‌. @HOWZAVIAN
ارواح برگزیده ✍️ سعید احمدی انسان زمینی و زمین انسان پرتو پیام نبی و کشف‌الاسرار نخبگان جوامع بشری است. نخبگی بشر در برابر پخمگی او درباره‌ی اطوار و عوالم هستی خود اوست؛ در برابر نافهمی او از زیروبم دنیای محسوساتی که در خور و خواب و خشم و شهوت با موجودات خاکی هم‌سفر و هم‌سفره است. نخبه یعنی برگزیده؛ یعنی ممتاز؛ یعنی آن که قدرت رسیدن به نادیدنی‌ها و ناشنیدنی‌ها را داشته باشد. بتواند به افق اعلای ورزیدگی و برگزیدگی در اخلاق و پاکی از دامن طبیعت خون‎آلود عروج کند. نخبه‌ی انسانی مغز خالص نیست؛ روح مخلص است. روح فراریافته و کوچنده؛ روح رفته و بازآمده؛ همان انسان ملکوت که پا در زمین دارد و سر در آسمان؛ نه انسان زمینی که سرش جلوتر از پایش در گل فرو رفته باشد؛ با مغزی پر از خاک و باد و فولاد و پلاستیک. کربلا همان زمین انسان است. خبر از جایی می‌دهد که شأن و شخصیت آدمیت را بالا و بالاتر می‌برد. جایی که بشر پا می‌گذارد تا نماند؛ از آمدن برای رفتن و از رفتن برای ماندن؛ از سکویی که باید پرید. اوج گرفت. پرواز کرد در بی‌نهایت. کربلا قبله‌ی روح‌های خالص و برگزیدگان انسانی است. نخبگان حقیقی عالم برای فرار جایی جز کربلا ندارند. پیاده‌روی اربعین فرار نخبگانی بشر از زمین حیوان به سوی زمین انسان است. @HOWZAVIAN
سفر تبلیغی به استان کردستان، شهرستان قروه (محرم 1396) 💠 مِیهم سُفلی ✍ علی بهاری 🔸راننده خیلی تعارف کرد به خانه‌اش برویم. در تعارف‌هایش صداقت موج می‌زد اما وقتی قبول نکردیم، دیگر خیلی اصرار نکرد. خداحافظی کردیم و به مسجد رفتیم. کمی بعد، بچه‌های شیعه و سنی آمدند. مرتضی - همان دوستم که با عبا آمده و شبیه قاریان مصری شده بود - بچه‌ها را بر اساس مذهب، تفکیک کرد. گفت: «شیعه‌ها بیایید این طرف بهتون وضو و نماز یاد بدیم. سنی‌ها هم برن پیش ماهان یاد بگیرن.» ماهان، سنی‌بچه‌ای باهوش بود که اطلاعات مذهبی خوبی داشت. البته اطلاع بیشتر از مذهب، به معنای این نبود که ماهان الاهی‌دان یا فقیه بود؛ بلکه در جمعی که بسیاری نمی‌دانستند سنی‌اند یا شیعه، او می‌دانست چطور وضو بگیرد و نماز بخواند. 🔸آموزش نماز به کسی که هیچ نمی‌داند، کار بسیار سختی بود. خدا را صد هزار مرتبه شکر که مرتضی ابتدا، وضو را برای‌شان گفته و بار مرا سبک کرده بود. جایگاه مُهر را برایشان توضیح دادم و سپس از ضرورت نیت قبل از نماز گفتم. یکی‌یکی اذکار نماز را به صورت شمرده می‌گفتم و از آن‌ها می‌خواستم بعد از من آرام تکرار کنند. چند دقیقه‌ای طول کشید تا کلیات نماز را یاد گرفتند. باهوش‌ترها، زودتر یاد می‌گرفتند و بعدش به تنظیمات اصلی کارخانه برمی‌گشتند: لش‌بازی! 🔸کمی از کلاس گذشت که پسرکی به جمعمان اضافه شد. یکی از بچه‌ها گفت: «پاشو برو. تو سنی هستی» جواب داد: «نه به خدا شیعه‌ام» آن یکی گفت: «غلط کرده. دروغ میگه. سُنّیه» گفتم: «خودش داره میگه شیعه‌ام. تو چی میگی این وسط؟» جواب داد: «خودش حالیش نیست. من می‌دونم» نمی‌دانم چرا ناگهان صنف شریف رانندگان تاکسی‌ افتادم. پسرک با بغض گفت: «به خدا شیعه‌ام» ما هم اشکش را دلیل بر صداقتش گرفتیم. 🔸البته اگر هم واقعا شیعه نبود، اهمیتی نداشت. چون بچه‌ها اطلاعی از تفاوت‌های اعتقادی و فقهی دو مذهب نداشتند. بسیار سُنّی‌هایی که مسح می‌کشیدند و فراوان شیعیانی که پا می‌شستند.چند بار ذکرهای نماز را توضیح دادم. داشتم مطمئن می‌شدم کلیات را فهمیده‌اند که یکی از دو شیخ گروه صدایم کرد و گفت: «تو بیا با این جوون‌ها بشین. بچه ها رو بسپار به من. حوصله‌شون رو نداری» برای سلامتی پدر و مادرش دعا کردم و به جمع جوانان پیوستم. 🖊 سلسله خاطرات این نویسنده را اینجا بخوانید @HOWZAVIAN
🟢 از «ورزش‌کاران اجاره‌ای» تا «دانش و دانشمندان عاریتی» ✍ احمدحسین شریفی در حالی که عده زیادی از مردم عربستان در فقر و فلاکت به سر می‌برند و رواج بسیار زیاد تکدی‌گری در بسیاری از شهرهای آن چهره‌ای زشت و اندوهبار از فاصله طبقاتی و بی‌اعتنایی به عدالت اجتماعی را در آن کشور به نمایش گذاشته است، تیم‌های فوتبال آن کشور، سالانه میلیون‌ها دلار صرف جذب فوتبالیست‌های مشهور دنیا‌ می‌کنند! مع الاسف، برخی از دانشگاه‌های عربستان سعودی نیز مدتی است که همین نوع فعالیت را در عرصه علم و پژوهش دنبال می‌کنند. در خبرها خواندم پژوهانه یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه سطام بن عبدالعزیز، یک میلیون دلار است! آن هم استادی که خودش هیچ جایگاهی در فضای علمی رشته مربوطه ندارد. اما در حال ارتباط‌گیری با دانشمندان ایرانی، پاکستانی، هندی و ... است که با اعطای بخشی از آن پول هنگفت، پژوهش‌ها و مقالات و پروژه‌های آنان را بخرد! و با این کار نقشی در ارتقای رتبه و جایگاه دانشگاه‌ خود ایفا کند! در همین دانشگاه جایزه چاپ یک مقاله در مجلات نمایه‌شده در WOS یا Scopus با اعلام وابستگی سازمانی(affilation) به آن دانشگاه، ۲۰ هزار ریال سعودی است (یعنی چیزی حدود دویست و هفتاد میلیون تومان)! مع الاسف شنیده می‌شود (و بلکه گواهان مطمئنی وجود دارند که) در برخی از مؤسسات آموزشی و پژوهشی ایران نیز پول‌پاشی بابت خرید مقالاتی که با افیلیشن آن مرکز یا دانشگاه در نشریات بین‌المللی چاپ شود، رواج یافته است! شنیده‌ام که برای مقالات ISI چارک اول (Q1) که با افیلیشن آن مرکز یا ... منتشر شود، تا چهل میلیون تومان و حتی بیشتر پرداخت می‌شود! این دانشگاه‌ها و مدیران به اصطلاح دانشگاهی و آموزشی، با این کار می‌خواهند رتبه و جایگاه بین‌المللی دانشگاه خود را ارتقا دهند! 🔻در حالی که اولاً، از نگاه همان کسانی که برایشان مقاله هم می‌نویسند، نادان‌های پول‌داری تلقی می‌شوند که در عین بی‌لیاقتی و با رانت‌های مختلف به جایگاه مدیریت علمی رسیده‌اند! و ثانیاً، همانطور که با «ورزشکاران عاریتی» نمی‌توان ورزش ملی را ارتقاء داد، با «دانشمندان عاریتی» و «خرید مقاله» نیز نمی‌توان رشد علمی واقعی ایجاد کرد. آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست چاهی که از خود آب ندارد، را می‌توان با آب‌های عاریتی پرآب کرد، اما نهایت آن است که قدری زمین‌های اطراف آن چاه مرطوب شوند؛ ولی با این کار هرگز از چنان چاهی آبی نمی‌جوشد؛ بلکه به محض آنکه آب‌های بیرونی قطع شوند، خشکیده می‌شود! به قول قدیمی‌ها: «خوشا چاهی که آب از خود برآرد» @HOWZAVIAN
💠 امتداداحمد اولیایی 🔹پیاده روی اربعین یک بار در سال است اما قابلیت امتداد دارد. اساسا اگر با تمام ماهیت و ابعاد و رسالاتش امتداد نیابد در حد مناسک باقی می ماند و اگر امتداد یابد فرهنگ خواهد بود. اربعین را به مثابه «فرهنگ» باید دید نه اتفاق مناسکی موسمی. 🔸 همدلی، عشق و محبت در میان زواری که برای امر مقدس در کنار هم عرض ادب می کنند، با عبور از مرزها در برگشت، نباید در عراق بماند بلکه می بایست در جامعه اصلی زائر امتداد پیدا کند. این امتداد، خود را در همه حوزه های زندگی مانند اقتصاد و سیاست و فرهنگ نشان می دهد. 🔹به عنوان مثال در اقتصاد اربعینی خبری از منفعت گرایی فردی نیست. اقتصاد اربعین، اوج اقتصاد مردمی ست؛ مردمی که مواسات، زیربنای حرکت جمعی آن ها در آن ایام است. اگر این مدل از اقتصاد امتداد پیدا کند تأثیرات بسزایی در اقتصاد جامعه خواهد داشت. 🔸در حوزه فرهنگ که تفاوت، بسیار است. در فرهنگ اربعین، اساسا سبک زندگی متفاوت است و ارتباطات اجتماعی اربعینی به این سبک زندگی رنگ و بویی دگر می دهد. در این فرهنگ، چون یک خیر فرهنگی عظیم برای همه متصور است و زوار برای رسید به آن «خیر» کنار هم حرکت می کنند، ما با یک جامعه سراسر پیوسته روبرو هستیم. اگر این فرهنگ بتواند با فرهنگ فردگرای دنیای امروز مدرن که در زندگی روزمره اینترنت محور ما حاکم است، میان دو اربعین چالش کند و امتداد یابد، جامعه تغییر خواهد کرد. 🔹اربعین همه اش فضیلت است چه همین ایام در عراق تمام شود و چه در جامعه خودمان تا سال بعد امتداد یابد اما اگر امتداد یابد، وجه جامعه ساز اربعین و تمدن ساز اربعین تکمیل می شود. ▪️قسمت‌های قبلی را بخوانید؛ ✔️اربعینیات (۱)؛ التفات https://eitaa.com/ahmad_olyaei/236 ✔️اربعینیات (۲)؛ احیای اجتماعی نو https://eitaa.com/ahmad_olyaei/237 @HOWZAVIAN
▫️اقبال لاهوری و ختم پیامبریدکتر علی واعظی خاتمیت دین اسلام به عنوان یکی از آموزه‌های اسلامی مورد کنکاش برخی روشنفکران مسلمان از جمله اقبال لاهوری قرار گرفته است. اقبال لاهوری در تفسیر خاتمیت نکاتی چند را بیان می کند ۱ . زندگی غریزی خداوند برای ادامه حیات موجودات زنده عنصر غریزه را در زندگی آنان قرار داد تا برای پاسخ به نیازهای خود به صورت غریزی حرکت کنند و انسان هم از این قاعده مستثنی نیست. ۲ . تجارب عرفانی غریزه خاص برای هدایت انسان در قالب تجارب عرفانی است، در واقع برای پاسخگویی به نیاز انسان به تکامل، پیامبر به وسیله تجارب عرفانی مطالب وحی را دریافت و برای بشر بیان فرمود. ۳ . خرد استقرایی فصل ممیز جهان جدید با جهان قدیم برخورداری بشر از خرد استقرایی می باشد که بشر از کودکی وارد مرحله بلوغ می شود و دیگر به وحی تجربی نیازمند نیست. ۴ . اجتهاد بشر در عصر جدید با توجه به خرد استقرایی توان حرکت و بروز شدن را داراست و این راز جهانی بودن و جاودانگی اسلام است اینکه اسلام باید وارد همه فرهنگها در گستره زمین شود و برای همه زمانها پاسخگوی همه نیازهای بشر باشد با توجه به برخوردای از خرد استقرایی و نیروی اجتهاد است که اقبال با عنوان «اصل حرکت در ساختمان اسلام» از آن یاد می‌کند. @HOWZAVIAN
✔️ روحانیتِ نشسته، روحانیتِ راهبر من یه طلبه سال دوم خارج فقه هستم. و به خاطر علایق شخصی و استعدادی که دارم عمده فعالیت‌های تبلیغی‌ام در کار های مدیریتی متمرکز شده است. اولین باری که با کاروان به اربعین رفتم، کاروانی بود که راس و مدیر اصلی کاروان یک روحانیِ خیلی مدیر بود. در طول سفر خیلی به ارتباط حاج آقا با مردم دقت کردم. به وضوح برایم روشن بود که ارتباط مردم با ایشان ارتباط امام و مامومی است. به عبارت دیگر در این برنامه چند روزه آن روحانی در جایگاه امامت و هدایت بود و مردم در جایگاه تبعیت و پیروی. حس مردم هم کاملا رضایت بود. هیچکس به این قالب ولایی انتقادی نداشت. کانه بر اساس فطرت دینی اقدامی انجام داده باشیم. آن کاروان گذشت و بنده همواره آن خاطره را در ذهن داشتم تا این که چرخ روزگار چنان چرخید که بنده را در همان شرایط قرار داد. با توجه به پیش فرضی که داشتم با تمام وجود سعی کردم چیزی که خوب دیده بودم را خوب اجرا کنم. هر چند بین شخصیت من که یک طلبه جوان هستم با آن روحانی جا افتاده و سرد و گرم چشیده که این روزها امام جمعه یکی از مراکز استان‌ها است تفاوت از فرش است تا عرش؛ ولی عنایت الهی این بنده را بی نصیب نگذاشت و برای دومین سال کاروان مسجد محله به خوبی برگزار شد. در این دو سال سعی کردم رئیس نباشم امام باشم. در جلو کاروان راه میرفتم ولی دلم با نفرات آخر بود. آن که کند میرود و خسته است. آن که پایش تاول زده، آن که سرما خورده و.... سعی میکردم برای هر یک از نفرات حرفی را بزنم و کاری را انجام دهم که باعث رشدش شود. گاهی اوقات در اوج خستگی پای صحبت جوان‌ها نشستم و در پاسی از روز پای صحبت بزرگ‌ترها. بحث سیاسی و عقیدتی و احکام و... که جای خود داشت. حسی که از مردم به من منتقل میشه حس رضایته. گویا مردم از ما چنین توقعی داشتند که کف میدان باشیم و امامت کنیم. نه الزما به خاطر شخص خودم بلکه به خاطر عنوانی که بر گُرده‌ام گذاشته شده است. هر چند امامت واژه ای مشکک هست که در صدر آن انبیاء و ائمه اطهار قرار دارند و در مراتب بعد از آن اولیاء الهی قرار دارند ولی با تمام وجود امامت را احساس کردم. خوشحالم از این حسی که دارم و من هم حس میکنم بر اساس فطرت دینی عمل کرده‌ام. اما غرض از نوشتن این متن چیز دیگری است. در طول مسیر پیاده روی اربعین میزهای متعددی مربوط به پاسخگویی به سوالات شرعی مشاهده کردم که وظیفه خودم می‌دانستم که از ایشان تشکر و قدردانی داشته باشم لکن از دیدن صندلی‌های خالی پرسش کنندگان کمی ناراحت شدم. البته ندیدن من نمی‌تواند ملاک بهره‌وری این اقدام تبلیغی باشد ولی احساسم این بود که بین من طلبه با آن طلبه‌ها خیلی تفاوت است. شاید امروز نیاز جامعه ایمانی ما فراتر از پاسخگویی به سوالات شرعی باشد. شاید اگر مردم یک پیکر بودند و یک زبان رسا داشتند از ما می‌خواستند که امامت کنیم. نکند روزی برسد که مردم ما طلبه‌ها را در پیشگاه خداوند محکوم کنند که ما پای کار پیروی و تبعیت بودیم ولی طلاب نشستند و قیام کردند و امامت نکردند. @HOWZAVIAN
✍ وحید کوچک‌زاده اینجا عاشقانه ترین مسیر تاریخ است، طریق عشق است و دلدادگی. اگر‌ چشم دل بگشایی؛ طواف عاشقانه ملائکه بر گرد زائران حضرت عشق را می‌بینی. اربعین میعادگاه عاشقانه فرزند انسان است، خوب که بنگری روایت درد و غربت و مصیبت را می شنوی، قصه پر غصه اندوه و درد کاروانی بازگشته از شام بلا... خوب گوش کن... هنوز نخل ها در ماتم سرهای بر نیزه رفته، روضه غریبی سر می دهند و آب فرات در هر جزر و مد، سر بر ساحل داغدار نینوا می کوبد... آسمان کربلا هنوز به خون نشسته و ستاره هایش از فراق هفتاد و دو ماه تابان عشق، بی فروغ گشته اند... پیامبر کربلا آمده است تا از خیمه های گُر گرفته سخن بگوید؛ از عطش و آتش، از تازیانه های نشسته بر تن های خسته و رنجور کودکان، از خرابه ها و ویرانه ها، از ستاره های چاک چاک افتاده بر دل خاک.... هنوز رد پای زینب(س) در سعی صفا و مروه از خیمه گاه تا قتلگاه، بر خاک طوفان زده کربلا باقی است... هنوز طنین فریاد "هل من ناصر ینصرنی" امام عشق  انسان های آزاده را به یاری می خواند.‌‌... هنوز هم ابرهای آسمان کربلا در ماتم تشنگی و عطش کودکان اشک می ریزند و بیابان داغ و سوزان کربلا از داغ فراق رقیه بر سر می کوبد. گام که برمی‌داری کربلایی تازه در وجودت به جریان می افتد و مرثیه دشت خون در گوش ات زمزمه می شود. همراه کاروان غمزده عاشورائیان می شوی که از شام پربلا به سوی کربلا راه می پیماید و تو با پای دل همراه قافله شکسته بال و خونین جگر آل الله راه می پیمایی.. عالم و آدم به سوی جذبه ماورایی کربلا کشیده شده اند و دلها آماده لبیک به فریاد"هل من ناصر ینصرنی"امام عشق گشته اند. اربعین ظهور پیدا کرد تا مرثیه سرای ذبح اسماعیل های بی‌بدیل تاریخ باشد و تو این اندوه‌ها را از داغ به جا مانده در میان نخلستان‌های مسیر کربلا حس می کنی و نی های حاشیه فرات راوی نغمه های جانسوز "العطش" کودکان آل الله گشته اند. @HOWZAVIAN
غربزدگی-در خدمت و خیانت روشنفکران.pdf
20.3M
👆نسخه 🔰 ۲ کتاب کمیاب و افشاگرانه (در قالب یک پی دی اف) 📙 ۱- کتاب غرب زدگی 📕 ۲- کتاب(دوجلدی) در خدمت و خیانت روشنفکران(جلد اول از ص ۱۹۷ و جلد دوم از ص ۴۱۸ پی‌دی اف) 🖋📖 اثر: نویسنده مردمی و متعهد، مرحوم سید ✍ در شناخت و ماهیت روشنفکران مدهوش و دلباخته و وابسته به غرب ✔️ صفحه‌ی شهید رابع @HOWZAVIAN
💢هنر و همبرگر ▪️تقریبا تمام سفر یک دوربین گردنم بود و هرجا می‌رسیدیم عکس و فیلم می‌گرفتم. ▪️عراقی‌ها علاقه زیادی به عکس داشتند و به من با اشاره می‌گفتند: «الصوره» یعنی از ما عکس بگیر. ▪️منم می‌گرفتم و آنها هم برای جبران بدون نوبت خوردنی‌های خوشمزه به من می‌دادند. ▪️تا اینکه رسیدیم به یک موکب که داشت همبرگر می‌داد و یک صف طولانی جلویش بود، همانجا گوشت را چرخ می‌کردند، نان می‌پختند و نهایتا یک همبرگر داغ و تازه تحویل می‌دادند ▪️به همراهانم گفتم:«وایسید تا الان براتون همبرگر میارم» دوربین را روشن کردم و رفتم داخل و کلی فیلم و عکس گرفتم ▪️حالا منتظر بودم تا در ازای این همه هنرنمایی مزدم را دریافت کنم که یکی از آنها گفت:«الصف» یعنی اگر همبرگر میخواهی برو داخل صف. ✍️ سلمان ایرانمنش @HOWZAVIAN
🔺نابلدی مهارت‌های زندگی مشترک ✍️ استاد علی اکبر مظاهری از دانه‌درشت‌ترین ناکامی‌ها، نابسامانی‌ها، و ویرانی‌های زندگی خانوادگی، «نابلدی» است؛ نابلدی مهارت‌های زندگی مشترک. جوانان ما، در جامعهٔ اکنونی‌مان، قبل از ازدواج و پس از آن، مهارت‌های فراوانی می‌آموزند؛ درس‌خواندن، زبان‌های خارجی، رانندگی اتومبیل، فنون کامپیوتر، نقاشی، خیاطی، و پنجاه و پنج مهارت دیگر. این پدیدهٔ مبارکی‌ است. اما آنچه کمتر می‌آموزند یا هیچ نمی‌آموزند، مهارت‌های زندگی مشترک است؛ همسرداری، فرزندپروری، معاشرت با خانوادهٔ همسر، رفتارهای عاطفی و جنسی با همسر، آشپزی، استقلال زندگی، دخالت‌ندادن دیگران در زندگی شخصی، و هفتاد و هفت مهارت دیگر. ما اکنون، در مشاوره‌هایمان، شاهد نابلدی یا کم‌بلدی همسرانیم. و ای‌بسا که یک نابلدی، خیمهٔ یک زندگی را فرومی‌خواباند، همان‌گونه که گاهی یک میکروب، یک بیماری، شیشهٔ یک عمر را می‌شکند و یک آدم نیرومند را به مرگ می‌افکند. کمتر ماهی، دوهفته‌ای، یک‌هفته‌ای است که با چنین مواردی مواجه نشویم. اکنون که سخن‌مان در ریشه‌های طلاق است، می‌گوییم: از ریشه‌های دانه‌درشت طلاق، نابلدی مهارت‌های زندگی‌ است. ✔️ متن کامل در این صفحه @HOWZAVIAN
. 📰دکه‌ی تیترخوانی شنبه 18 شهریور ۱۴۰۲ @HOWZAVIAN